باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خدایی را در مقابل خود دیدید که حقیقتاً همهی آمال و آرزوی ما است و او بیقید و مطلق است؛ در خود مییابیم برای نزدیکی به آن آمال حقیقی باید از قیدها و محدودیتها فاصله گرفت و همچنان نزدیک شد و به گفتهی مولوی: «گر تو خواهی حرّی و آزادگی/ بندگی کن، بندگی کن، بندگی». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم با شما موافقم و کشورهای پیشرفته فرزندان خود را گرفتار خواندن زبان انگلیسی نمیکنند. همینطور که میفرمایید هرکدام که احساس نیاز کردند خودشان آن را دنبال میکنند، نه روسی انگلیسی میخواند و نه چینی و نه فرانسوی و نه اسپانیائی و ...... موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری نظر به جوهر و ذات عالم ماده دارد و دیگر در این نگاه فرقی بین حرکت اعراض یک سیب و یا عدم تغییر ظاهری یک سنگ نیست، زیرا هر دو مادهاند و ذات عالم ماده عین حرکت است. سعی بفرمایید صوت شرح بحث حرکت جوهری را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه عالم و عارف واقعی همیشه از باطل متنفر و به حق گرایش دارد، حرفی نیست، منتها شرایط تاریخی و خصوصیات روحی و محیط پرورشی آنها منجر میشود که موضعگیری آنها متفاوت باشد. سه جلد زندگینامه و سخنان آیت اللّه بهجت را تنظیم شده. شما در آنجا ملاحظه خواهید کرد که آیت اللّه بهجت نسبت به زمانهی خود و مشروطیت موضعگیریهای خوبی داشتهاند و تا آنجا که من میدانم نسبت به حضرت امام و مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» ارادت کامل داشتهاند در مورد انتصاب مقام معظم رهبری در سال 68 به رهبری نظام، عده ای به آیت الله بهجت گفتند: آقای خامنه ای جوان است برای رهبر شدن! آیت الله بهجت در جواب آن عده فرمودند: «همان یک بار که گفتند حضرت علی علیه السلام جوان است و ایشان را از خلافت منع کردند برای ما کافیست.»
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی آقا تهرانی در پاسخ به سوالی در خصوص ارتباط مقام معظم رهبری و آیت الله بهجت می گوید: «ما مشهد بودیم که حاج آقا مصباح برای بیعت با آقا به تهران آمده بودند و از آن جا هم به مشهد آمدند. ما خدمتشان رسیدیم و از وضع و اوضاع پرسیدیم. حاج آقا فرمودند که برای بیعت خدمت آقا رفته بودم ولی خدا را شکر دست خالی نرفتم، چون آیت الله بهجت یک نامه چهار صفحه ای برای حضرت آقا که تازه رهبر شده بودند، نوشتند. شروع نامه هم این بود که بنده انتصاب حضرت عالی را به سمت مقام ولایت و رهبری تبریک عرض می کنم. بعد آقا به آیت الله مصباح فرموده بودند که تا حالا خیلی ها از مردم و مسئولان با من بیعت کردند ولی هیچ کدام دلم را آرام نکرد که من در این جایگاه باید باشم یا نه؛ الا این نامه که خیالم را راحت کرد. چون می دانم که ایشان اصلا بر مبنایی که دیگران ممکن است بنویسند و حرف بزنند، نمی نویسند و صحبت نمی کنند.
آقاتهرانی ادامه می دهد: چند سال پیش که رهبری یک هفته ای تشریف آوردند قم، جمعیت زیادی برای استقبال آمده بودند در خیابان ها. آیت الله بهجت هم آمدند جزء جمعیت استقبال کنندگان. حالا یک مرجعی در سن حدود نود سال! ایشان هم آمدند در جمع استقبال کنندگان. شخصی به ایشان گفت که حاج آقا شما با این سن و سال آمدید وسط این جمعیت استقبال کنندگان؟ آیت الله العظمی بهجت فرمودند: اگر مردم می دانستند که استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی نشست. موفق باشید
جواب: علیک السلام؛
بنده فکر میکنم عزیزان فرهنگستان اگر عمیقتر فلسفهی صدرایی را مطالعه کنند متوجه میشوند فلسفهی «شدن» یکی از ابعاد حکمت متعالیه است. چون وقتی مکتبی اصالت را به «وجود» داد، دیگر نظر به «وجود» دارد از آنجهت که در خارج هست و عملاً دیگر از حدّ مفهوم پا را جلوتر گذاشته، نکتهی دیگر نگاه هیدگر به غرب است که اگر دوستان فرهنگستان به اندیشههای این دانشمند بزرگ نیز عنایت بفرمایند و متوجه نگاه وجودی این متفکر بزرگ در نقد غرب بشوند، میپذیرند که حرف آنها در گسترهی بیشتری در جهان مطرح است و با بهرهگیری از اندیشههای دیگران بهتر میتوان کار را جلو برد. در جلسه اول «تمدنزایی شیعه» موضوع فوق، بیشتر شرح داده شده.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شخصیتِ فوقالعاده حِکمی و عرفانیِ ایشان را باید در لابهلای آثار ایشان مثل مقدماتی که بر کتابهای «رحیق مختوم» دارند؛ میتوان جستجو کرد. حضرت ایشان، بسیار در نشاندادنِ احوالات عرفانی خود از ترس آنکه شخصیت علمی و تمدنسازِ ایشان به حاشیه رود؛ احتیاط میکنند و از این جهت بسیار مکتوماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤال را از امثال دکتر موسی نجفی یا آقای دکتر رهدار باید بپرسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ملاصدرا بعضاً در دستگاه ارسطو سخن میگوید و از واژهی قوه و فعل ارسطویی استفاده میکند ولی در نگاه خودش، همهی عالَم، مراتبِ وجوداند. 2- نفس واحد یعنی حقیقت واحدی که همهی انسانها از آن بهوجود آمدهاند. در این مورد به تفسیر آیهی اول سورهی نساء رجوع فرمایید 3- حرف درستی است 4- در اصالت وجود ملاصدرا، عدم که مقابل وجود است اصالتی ندارد ولی در نوری که سهرودی مطرح میکند ظلمات، دارای نحوهای از وجود است. موفق باشید