سلام استاد: ان شالله عزاداری ها مقبول باشه. ۱. استاد کسی که معرفت النفس را مطالعه کرده در کنار دستورات عملی دین با کسی که صرفا دستورات دین رو قبول کرده چیه؟ یعنی این شناخت نفس چه کمکی میتونه بکنه به دو نفری که مثلا هردو نماز میخونن اما فقط یکی معرفت النفس هم خوانده و مطالعه کرد. ۲. به نظرتان مطالعه معرفت النفس به مشکلات روحی که علم روانشاسی به آنها رسیده در یک فردی کمک میکنه؟ ۳. استاد بنده به شدت نسبت به آینده نگران هستم در زندگی فردی و ذهنم منفی بافی هایی دارم. به نظرتان مباحث تطهیر قوه خیال کمک کننده است؟ ۴. ارتباط بین تطهیر قوه خیال و مباحث معرفت النفس چی هست؟ تشکر استاد
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شمارۀ 40468 عرض شد هر اندازه انسان در معارف الهی عمیق و عمیقتر شود، از خطر گرفتارشدن در توهّمات رهایی مییابد. موفق باشید
سلام خدمت شما: بنده پسری ۱۹ ساله هستم که به تازگی کنکور دادم و آماده و انشاءلله قراره برم دانشگاه. مسئلهای هست که بنده به مرور زمان درگیرش شدم و گاهی از اوقات احساس پوچی کامل میکنم. قبلا توی یک فضای معنوی بودم و بحث حفظ قرآن رو دنبال میکردم و گاه گاهی بحثای عرفانی شما رو هم دنبال میکردم و ارتباط خوبی با خدا و اهل بیت داشتم. چند وقت پیش که کلا وارد فضای درس خوندن و کنکور و یه مقدار از طرفی وارد فضای کسب درآمد شدم کم کم از اون فضا دور شدم تا الان به یه نقطه ای رسیدم که کلا ذهنم درگیر مادیات و آیندس و همیشه درحال تلاشم که چجوری بیشتر درآمد داشته باشم و اون حضوری که قبلا داشتم رو ندارم و حتی کلا شاید در ماه قرآن نخونم و کلا وارد این فضا شدم. همچنین مثل اکثر نسل امروزی دنبال همدم و همراه جنس مخالف هستم و خیلی در این زمینه احساس نیاز میکنم و میخوام که یه همدم داشته باشم ولی با توجه به سن و سال و شرایط به هیچ عنوان نمیتونم به ازدواج حتی فکر هم بکنم. در کل با توجه به همه این حالاتی که عرض کردم خدمتتون الان احساس پوچی بهم دست داده و حال بدی دارم و همش سعی میکنم که خودم رو مشغول و سرگرم کنم به خصوص با فضای مجازی. از یه طرف نمیتونم به دارآمد و مادیات فکر نکنم از یه طف دیگه هم نمیتونم اون حضور و معنویت رو نداشته باشم این حال کلا خرابم کرده و یه سردرگمی عجیبی بهم داده و احساس پوچی میکنم. لطفا اگه میشه بفرمایید که چه توصیه ای برای بنده دارید تا بتونم یکم از این سردرگمی و پوچی در بیام. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفتۀ استاد آیت الله حسنزاده اگر انسان خود را مشغول امور معرفتی و الهی نکند، ذهن او، او را مشغول امور وَهمی و خیالی میکند. موفق باشید
سلام استاد: آقای محمد شجاعی مباحثی در خصوص انسان شناسی دارن کتاب ها و مباحث ایشون رو برای جوانان مناسب میبینید؟ کتابی تحت عنوان من کیستم تالیف کردند که مباحث جالبی در خصوص معرفت نفس مطرح کردند ایشون رو تایید میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد شجاعی استادی زحمت کشیده و انقلابی و دلسوز هستند و چه خوب است از آثار ایشان استفاده شود. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: استاد سوالی در رابطه با استفاده از امکانات مادی دارم بخصوص اکنون که بنا به تشکیل زندگی و خانواده است و جهیزیه ای قرار است در این زندگی استفاده شود. به حضرت امام می نگرم و آن شور عمیق ایمانیشان که در تعارض بوده با حتی استفاده از یک تلفن ثابت، یک یخچال و...) به نقل از مستند «بانو قدس ایران» به حضرت آقا می نگرم با آنهمه زندگی ساده شان در مشهد مقدس قبل از انقلاب با آن همه بی چیزی! (که در کتاب «خون دلی که لعل شد» بخوبی نمایانگر است) از طرفی صحبت از حضور در زندگی امروزی و ضدیت پیدا نکردن با عرف و حتی به دلیل وجود بحران آب، استفاده از ماشین لباس شوئی و ظرفشوئی و... میشویم. و از طرفی نگاه به زندگی انسان هایی که حتی در نان و آب خود مانده اند!! و حال منی که در روح ایمانی خود، خواهان یافت وسعتی به وسعت تمام انسان ها هستم. از طرفی شاهد مثال هایی برایم زده میشود از ساده زیستی های رهبر معظم که بدلیل منصوب شدن به رهبری شان این گونه رفتار دارند (بعنوان مثال رهبری فرمودند بعد از رهبری دیگر آجیل نخوردند) از طرفی من خود را در مقابل حدیث «من نصب نفسه للنّاس اماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره» می یابم که آن امامی که در حدیث بدان اشاره رفته حرف از جایگاه و مقام نزده که حال بگوییم «تو هم هرموقع امام شدی، ساده زیست بتمام معنا باش». کل و خلاصه عرض بنده اینست که روحیه ام این امان را نمیدهد که همچون طلبه های دیگر همراه عرف شوم و از ماشین و تلویزیون بزرگ و لباس شوئی و ظرفشوئی و یخچال فریزر جدا جدا و تخت و مبل استفاده کنم، به من امان نمیدهد از ظروف پر نقش و نگار و قالی های ۱۷۰۰ شانه و .... استفاده کنم. زندگی ای که میخواهم و میدانم عرف قبول ندارد، اکتفا به کمترین هاست. نمیدانم جز این میتوانم سعه صدری داشته باشم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر اندازه زندگی ساده باشد، بهتر است. ولی نباید بیرون از عرف جامعه زندگی را شکل داد. قبلاً ۱۵۰ گرم گوشت میخریدیم و استفاده میکردیم، بدون نیاز به یخچال. و یا در حیاط طشت لباس را میگذاردند و لباسها را شستشو میدادند. در حالیکه عرف تغییر کرده و از این جهت نباید خارج از عرف زندگی کرد زیرا به زحمت میافتیم و از کارهای اصلیمان باز میمانیم. با اینهمه هرچه سادهتر، بهتر. موفق باشید
با سلام و درود: معلم و مربی هستم و برای تهیه یک بسته ی محتوای کلاسی برای خودم و مربیانم، دنبال منبع مطالعاتی درباره موضوع «بحران هویت» هستم کدام کتابها و جزوه های شما به صورت نقطه زن این موضوع رو پوشش داده که بتونم مطالعه و به فیش برداری خوب برسم؟ البته منابع دیگه هم مطالعه میشن با سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «معرفت نفس» و «معاد» مانند مباحث مربوط به کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد» ان شاءالله میتوانند مفید باشند. موفق باشید
این دنیا دنیای مادهست. هر قدری، قضایی داره. اگه مسواک نزنی، دندونات خراب میشه. اگه ابزار جسمت مریضه، کم توان میشی. پس تا چه اندازه میتونم مسئله بیماری و ترس از عوارض و تاثیراتش رو به امام حسین علیه السلام بسپارم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح است که جسم را تدبیر میکند و لذا هر اندازه روح وسعت داشته باشد و از تفکرات زائد آزاد باشد؛ امکان تدبیر بدن برایش بهتر فراهم میشود. موفق باشید
سلام استاد عزیز: با توجه به دغدغه ای که در نوشتن کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود داشته اید، آیا فکر میکنید که این مسئله همچنان در این تاریخ نیز وجو دارد یا خیر، چرا که بنده احساس می کنم این مسئله در تاریخ امروز و نوجوان امروز حل شده است چرا که میبینم جوان و نوجوان امروزی چنان چه با مسئله ای ارتباط وجودی و حضوری برقرار نکند آن را دنبال نمیکند بخلاف نسل ما. آیا تصور بنده را درست می دانید یا اشتباه میکنم. از این جهت میپرسم که ببینم همچنان طرح مباحث کتاب ذکر شده در جمع مربیان و تذکر به این مسئله جا دارد یا زمان آن گذشته یا لااقل دیگر مثل سابق مطرح نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعیت آن است که هر اندازه با مفاهیم، هرچند آن مفاهیم مهم باشند نمیتوان زندگی کرد و در این زمانه این نکته بسیار جدی شده به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب فرمودند نگران تبلیغ هستند. موفق باشید
عرض سلام ادب خدمت استاد بزرگوار: من ۳۶ سال سن دارم ولی تا به حال نتونستم یک چله ی کامل بگیرم. حتی چله هایی که خیلی آسان است مثل صلوات حضرت زهرا (س). چه چیزهایی باعث میشود که از رسیدن به این فیض محروم شوم. باید چه کار کنم که لیاقت انجام پیدا کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفۀ اصلی ما انجام واجبات و ترک محرمات است و نباید در ترک مستحبات مانند چلهگرفتن نگران بود. موفق باشید
سلام علیکم: زیارت قبول استاد عزیز. امروز روز اربعین است و قسمت شد در پیاده روی جا ماندگان شرکت کنم اما وقتی حضور یافتم آرزو داشتم که ای کاش نمی آمدم وضع حجابی که در این مراسم بود وضع خوبی نیست برای شخصی مجرد همچو بنده و بسیاری افراد وضعیت اصلا خوب نیست و همینطور برای حتی غیر مجردین و حتی خانم ها و دختران محجب. نمیدانم آیا این گونه افراد حق دارند با این وضع در مراسمات مذهبی که به شکل عمومی - نه مثل هیئت که زن و مرد از هم جدا هستند- شرکت کنند؟ آیا نباید ممانعت کنیم حتی اگر به ناراحت شدنشان بینجامد؟ اگر نشود کاری کرد که آنها رفتار خود را تغییر دهند آیا برای امثال بنده شرکت در چنین مراسماتی اصلا ترجیح دارد یا تازه مایه عقاب است و مایه زدوده شدن ایمان؟ حضرت آقا در کتاب طرح کلی میفرمایند که تقوا یعنی زره ای که انسان را نگه میدارد تا انسان به کمک وبا زده ها برود اما بنده وقتی خودم و اطرافم را نگاه میکنم تقریبا هیچ کسی را نمیبینم که تقوایی این چنین داشته باشند با اینکه افراد مذهبی اطرافم هستند. حالا آیا به این حد از تقوا میتوان رسید در همین جوانی با این همه مشکلات؟ راهش چیست؟ راه رفتار با بی حجابان و بد حجابان از جانب ما مردان و ما مردم چیست؟ نمیدانم شاید حس و حالم با این نوشتار ناقص منتقل نشده باشد شنیده ام در اربعین هم این فضای بد حجابی دارد پر رنگ میشود و اگر چنین باشد حتی نمیدانم حق دارم وارد چنین مراسم مهمی مثل اربعین شوم یا وظیفه ام ترک این مراسم است؟ آیا روایتی که میفرماید در آخر الزمان در خانه ها بنشینید و بیرون نیایید را میتوان بر این موضوع تطبیق داد و این وضع بد حجابی و بی حجابی را یکی از مصادیق آن دانست؟ ملتمس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به نگاهی که کاربر محترم سؤال شمارۀ 40388 https://lobolmizan.ir/admin/edit-quest/40388 داشتهاند نظری بیندازید. موفق باشید
سلام خوبید استاد: یه سوالی خیلی ذهنم را درگیر کرده ۱. بعد از ماجرای غزه خیلی دین و ایمانم ضعیف شده همیشه میگم پس خدا چرا هیچ کمکی نمی کنند؟ چرا امداد الهی نمیرسد؟ یعنی آیا برای ما هم اگر این مسئله اتفاق بیفته، خدا هیچ کمکی نمی کنه؟ یا بنای خدا بر این است که زندگی بر اسباب و مسببات خود اداره بشه لذا پس اگر در زندگی ما هم به مشکلی خوردیم امیدی به خدا نداشته باشیم و البته با نظر خدا یا بدون نظر خدا از طریق اسباب و مسببات باید پیگیر حل آن مشکل باشیم ؟ ۲. به عبارتی در قضا و قدر الهی احساس می کنم دچار جلوهی دیگری از معرفتی شدم که اشتباه است و بیشتر شبیه نظریه جهان بود که شبیه یک ساعت بود که ساعت ساز آنرا ساخته با قوانین و علل خودش آن را رها کرده ۳. ولی از طرفی ایمانم هنوز بر خداست و میگم نه آن کسی که در این زندگی تا اینجا کمک کرد و مشکلات حل شد چه کسی بود؟ آنکه در مواقع بحرانی کمک کرد چه کسی بود؟ از طرفی میگم خب اگر تو کافرمبودی و این اسباب و مسببات رخ میداد مثلا اون مشکل حل میشد. ۴. مثل بحث رزق که همین شبهه در ذهنم ایجاد شده که خب اگه کار گیرد اومد و پولدار میشی وگرنه اگر علل پیدا شدن کار پیدا نشد بیکار میشی یا یه کار ضعیف و مثل آدمای بدون پول باید زندگی کنی. اگر اینطوری فکر کنم خیلی چیزا میره زیر سوال مثلا تا دیروز میگفتم خدا باید کار برایم جور کنه و به قول امام علی نباید خودم را جلوی کسی کوچک کنم و بدونم امید باید به خدا باشه و اگر امید به غیر خدا داشت باشم ناامید میشم ولی الان باید بگیم نه خود خدا گفته هرچیزی از باب اسباب و مسببات آن انجام می شود پس باید بری از بقیه درخواست کنی یه کاری برات جور کنند مگر این نیست که با توجه به همین قانون کفار در علوم پیشرفت کردند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله، مسئلۀ بزرگ روح زمانهای است که ما در آن قرار گرفتهایم تا خداوند اقدام بزرگی را به میان آورد و از این جهت برای جوابگویی به این سؤالها باید جدّیتر وارد تأمّل در معارف ایمانی و تاریخی شد. پیشنهاد میشود عرایضی که اخیراً تحت عنوان «کربلا و عبور از دوگانگی بین زندگی و مقاومت» شده است ان شاءالله در اندیشیدن نسبت به نکاتی که در ذهن دارید، کمککار خواهد بود. https://lobolmizan.ir/search?search=%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7%20%D9%88%20%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%B1&tab=sounds موفق باشید
سلام عرض ادب، و خدا قوت. کلا آیا در دین راهی هست انسان بتونه بفهمه مرگ عزیزانش اجل حتمی بوده یا اجل معلق؟ پدر بنده یک ماهه پیش کسالت گرفتند و خودشون و ما فکر کردیم از معدشونه و اصلا یک درصد هم فکر نکردیم سکته باشه چون سابقه بیماری معده داشتند ولی در حقیقت سکته کرده بودن و ما زمان طلایی سکته برای درمان را از دست دادیم متاسفانه و روز سوم که حالشون بد تر شد بردیمشون با اورژانس بیمارستان و آنژیو و سپس به هوش نیامدن یعنی قلبشون دیگه خیلی ضعیف شده بود و در حالت بیهوشی، دعوت حق را لبیک گفتند. آیا تشخیص اشتباه خودشون و ما و دیر رفتن به بیمارستان باعث وفات ایشون شده یا تمام این اتفاقات بنا بر اراده الهی باید میوفتاده، تا اجل حتمی ایشون برسه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن میفرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ (۶۰ / واقعه) بنابراین تنها و تنها آن وقتی که مرگ افراد فرا رسد آن مرگ به بهانههای مختلف پیش میآید. موفق باشید
بسمالله الرحمن الرحیم استاد سلام تقدیر بر این بود که در این اربعین فرصت حضور در پیادهروی نجف تا کربلا را داشته و دعاگوی حضرتعالی باشم. در روز دوم حالتی دست داد که موجب وجد و نشاط و بی چیزی بود. در مسیر تک تک آدمها از هر سرزمین، با هر فرهنگ و زبانی و با هر موقعیت اجتماعی و یا نوع مسئولیت و کاری که در این واقعه داشتند، همه هیچ بودند، هیچ.. فقط یکپارچگی بود، وحدت بود، وحدت. در عین کثرت. به قول مولوی که حضرتعالی بارها تکرار فرمودید: آب کوزه گر در آب جو شود محو گردد در وی و او جو شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور فوقالعادهای که در یگانگیِ بین خادم و زائر در رخداداربعینی پیش آمده، باید اندیشه نمود تا انسانیت معنای تاریخی خود را احساس کند و به رخداد اربعینیِ این روزها باید اندیشه کرد و افقی که نسبت به آیندۀ بلند در پیش است تا بشر از تنگناهای نسبت خود با دیگران آزاد شود.
1- امام صادق«علیهالسلام» در رابطه با زیارت امام حسین«علیهالسلام» و برکاتی که پیادهروی آن زیارت دارد که هر قدمی موجب محو سیئه و ایجاد حسنه خواهد شد با ما سخنها دارند تا آنجایی که آرامآرام تا نزدیکی به مزار امام، عملاً انسان به نحوی از عصمت نایل میشود؛ آن حضرت سخن را به آنجا رساندند و فرمودند: «... حَتَّى إِذَا صَارَ فِي الْحَائِرِ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِينَ الْمُنْتَجَبِينَ حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِكَهُ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِينَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَكٌ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ«صلىاللهعليهوآلهوسلم» يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَامَضَى»؛ تا آنکه چون زائر به حائر برسد حق تبارک و تعالی او را از «مُصْلِحِين و مُنْتَجَبِين» یعنی در زمره مصلحین قرار میگیری ؛ انسانهایی که اراده برای تغییر وضع موجود دارند و در این رابطه منتجبین و برگزیدگانند.
و حال سخن در آن است که زائر در چنین موقعیتی در خود چه مییابد و چه افقی به عنوان انسانی صالح و برگزیده در مقابلش گشوده میشود تا در این رابطه ما به عنوان زائر با او برای فردایی که فردای دیگری است، به گفتگو بنشینیم، فردایی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب جمع بین «دین» و «دانش» خواهد بود.
حضرت صادق«علیهالسلام» در ادامه میفرمایند: وقتی زائر زیارت را به پایان رساند خداوند او را از« فائزین» محسوب میفرماید تا زمانی که ارادۀ مراجعت نماید در این وقت فرشتهای نزد او آمده و میگوید: رسول خدا«صلىاللهعليهوآلهوسلم» سلام رسانده و به تو میفرماید: «از ابتداء عمل را شروع کن، تمام گناهان گذشتهات آمرزیده شد، «وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً» و درجهای بر درجاتاش افزوده می شود. به همان معنایی که از حضرت سجاد«علیهالسلام» نقل شده است «وَ عَلِمَ أبوذر مَا فِی قَلْبِ سَلْمَان لَقَتَلَهُ» اگر اباذر میدانست بر قلب سلمان چه میگذرد او را به قتل میرساند و این به جهت درجه و ساحت برتری است که برای اباذر قابل دسترس نمیباشد و زائر امام حسین«علیهالسلام» چنانچه با پای پیاده آن مسیر را طی کند و با نسبتی که با شخصیت معصومِ آن حضرت در إزای ایجاد حسنه و محو هر سیئه در قدمش پیش میآید، به آن درجهای میرسد که حضرت با جملۀ «وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً» تنها توانستهاند بدان اشاره کنند و بفرمایند: «وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً».
ملاحظه میکنید زائر در مواجهه با زیارت حضرت، به مقامی میرسد که مقام «فائِزین» است و چون از سفر برگشت بنا به آن روایت، مورد سلام رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» قرار میگیرد با حضوری که گویا با آمرزش گناهان گذشته، به مقام عصمت ذیل امام معصوم نایل میشود. و حال این زائر است با چنین شخصیتی که میتواند نقشهای بزرگی را در دل این تاریخی که با چنین اربعینی به ظهور آمده، مدّ نظر آورد. و این مائیم و مواجهه با چنین زائری و گفتگویی که باید برای حضور در آیندۀ این تاریخ به میان آید.
2- آیا به این سخن رهبر معظم انقلاب در رابطه با رخداد اربعینیِ پیش آمده فکر کردهایم که میفرمایند:
«در دنیا سعی میکنند که نگذارند این نورافکن قوی دیده شود. لکن نمیتوانند؛ دیده خواهد شد. تا وقتی ادامه دادید حرکت را، ناچار حقیقت خود را آشکار خواهد کرد.» (3/9/95)
وعدۀ امیدوارکنندهای که در این سخن هست، به کدام آینده اشاره دارد؟ که به گفتۀ ایشان:
«این یک حادثۀ الهی است، این یک پدیدۀ الهی است؛ این نشاندهندۀ این است که این راه، راه عشق است؛ منتها نه عشق مجنونانه، عشق همراه بصیرت است. بنابراین، کار، کار بزرگی است؛ پدیده، پدیدۀ عظیمی است».(3/9/95)
3- آری! با نظر به کربلا و پاسداشت اربعین به سوی انقلاب اسلامی آمدیم تا از سیطرۀ فرهنگ استکباری رهایی یابیم و حال با پاسداشت اربعین، حضور جهانی پیدا میکنیم تا انسانیت را به جهان نشان دهیم تا زمینۀ ظهور انسان کامل حضرت صاحب الأمر«عجلاللهتعالیفرجه» فراهم شود.
4- حضور در پیادهروی اربعینیِ این سالها، حضور در میدانی است که انسان با حضور در این میدان به تمدن دیگری غیر از تمدن خودبنیادِ غرب نظر میکند و این همان تفصیل کربلا در این تاریخ میباشد.
5- با حضور در رخداد اربعینیِ این سالها، ما از گرفتار بلایِ بیتاریخی رهایی مییابیم. زیرا همه چیز حکایت از جابجایی قدرت دارد تا آنجایی که آمریکا برای نجات اسرائیل - که حضور غرب است در غرب آسیا- به کمک آن رژیم میآید و در همین صحنه، ایران با آمریکا برخورد میکند و این یعنی آمریکا دیگر اَبَر قدرت نیست.
با حضور در تاریخ رخداد اربعینیِ این سالها، در حال حضور در تاریخی هستیم که طلوع تاریخ دیگری است، و این یعنی نظر به آیندهای اصیل که با پیادهرویِ اربعینی مدّ نظر انسان میآید و شوری تاریخی را در جان انسان شکل میدهد. موفق باشید
بسمه تعالی. سلام علیکم: ۱. استاد عزیز راجع به مباحث معرفتی بخصوص فصوص که فرمودید به صورت کلی انسان تا به چهل سالگی نرسد، پخته برای این راه نیست و بخصوص بنده که مشغول شرح لمعه هستم فرمودید که حداقل بعد از رسائل و مکاسب بدین سمت رجوع کنم، سوالم از چرایی این امتناع است برای کسی چون بنده که اصلا اساس حضور و ورودم به حوزه برای مباحث عرفانی بوده و جز با این مباحث هیچ شور و شوقی برای حتی زندگی روزانه ام ندارم و از طرفی دیگر همین نگاه معرفتی، نگاهی بس عمیق و شور آفرین برای ورود به راه بسیار وسیع فقه را برایم می گشاید. نگاهی خارج از حقیقت، خارج از عالم حی به هرچیزی جز مردگی به میان نمی آورد؛ حال میخواهی با این نگاه به خدا بنگر یا به فقه بنگر یا به حتی امور روزانه زندگی! همه پوچ است و مانع برای حرکت. ۲. اگر شیطان را ذاتا گریزان از رحمن و بهشت برین بنگریم، چگونه اویی که کان من الکافرین بود، روزگار شش هزار ساله ای را به عبادت رحمن، در میان جلوات رحمانیه که فرشتگان اند، بود؟ ۳. در پس پرده داستان شکل گیری دشمنی شیطان با انسان چه رازی برای تفکر است؟ ۴. روایتی شنیدم که شخصی نزد حضرت صادق علیه السلام برای مصلحت جویی از تجارت خویش میرود اما با نهی حضرت روبرو میشود. شخص التفاتی نمی کند و تجارت میکند و سود خوبی هم بدست می آورد. بعد از زمانی نزد حضرت میرود و جویای امتناع حضرت میشود، حضرت میفرماید: به یاد داری در فلان روز نماز صبح قضا شد؟ نهی از برای قضا نشدن نماز بود... واقعا افرادی همچون من چگونه زنده ایم و زندگی میکنیم و داعیه دار روحانیتیم؟ بعد از ازدواجم بسیاری از نمازهایم قضا شده و بسیار با سردرگمی روبرو گشته ام، سوالم اینست که: الف. آیا میتوان با این حدیث اینگونه برخورد کرد که ازدواج بنده هم در مسیر عبودیتم قرار نگرفته؟ .ب. چکار باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: طبیعی است که در ابتدا این حالت بحرانی که شرایط جدید ایجاد میکند؛ پیش میآید تا انسان به خود آید. آری! روحیۀ تعمق در فقه، قدرت استحکام در عرفان را شکل میدهد. باید برای خود در کسوت روحانی، برنامهای دقیق و جدّی به میان آورد و در عین حال نباید به خود سختگیری کرد. به اربعین فکر کنید و حضور گستردهای که بشر برای آیندۀ خود بخصوص خدّام، مدّ نظر آوردهاند. نکات مطرح شده در چند جلسۀ اخیری که کانال «سها» تحت عنوان «منزل نهایی» مطرح شده است، قابل توجه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سفری که در پیش است، چند روزی از جوابگویی سؤالات کاربران محترم معذوریم. نایب الزّیارة و دعاگوی همۀ عزیزان هستیم. التماس دعا
ما و سفر اربعینی و التماس دعا باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سفری که در پیش است، چند روزی از جوابگویی سؤالات کاربران محترم معذوریم. نایب الزّیارۀ و دعاگوی همۀ عزیزان هستیم. التماس دعا
سلام علیکم استاد عزیز: متن زیر از خبرگزاری تسنیم درباره موضع گیری اخیر دکتر سعیر جلیلی است. ممنون میشم نظر خود را بفرمایید. آیا این صحبت را در مسیر انقلاب و منویات رهبر فرزانه انقلاب میدانید؟ آیا این سخن وحدت شکن نیست؟ آقای سعید جلیلی در حساب مجازی خود متنی درباره مذاکره نوشته و آن را به گوسالهپرستی پس از حضور موسی (ع) در کوه طور تشبیه کرده است. او نوشته است: «خداوند برای بنیاسرائیل پیامبری فرستاد تا آنها را از ظلم فرعون برهاند اما آنها پس از پیروزی بر فرعون، وقتی ۴۰ روز پیامبرشان به کوه طور رفت، گوساله پرست شدند؛ عدهای نیز امروز پس از اینکه دشمن در وسط مذاکره به ما حمله کرد و ملت ایران پیروز شد، مجدد دم از مذاکره میزنند!» این توییت آقای جلیلی با واکنشهای بسیاری همراه شده است و در واقع، غیر از حلقهای از طرفداران ایشان که برایشان «هرچه آن خسرو کند شیرین بود!» مصداق دارد، باقی مخاطبان، از انقلابی گرفته تا دیگران به ایشان انتقاد کردهاند. انتقادهای جناح اصلاحطلب به سعید جلیلی مناسبات خاص خود را دارد و در موارد بسیار زیادی ناشی حب و بغضهای شخصی و جناحی است، اما به نظر میرسد انتقادهای فراوان جریان انقلابی به این توییت جناب جلیلی، به حق است. جناب جلیلی وقتی چنین تشبیهی را به کار میبرد قاعدتاً باید توضیح دهد که وجوه این تشبیه کدامند؟ مشبّه و مشبّهبه چیست؟ وجه شبه آنها کجاست؟ موسی کیست؟ گوسالهپرستی دقیقاً اینجا مصداق چیست؟ سامری کدام است؟ چه کسی به کوه طور رفته؟ @TasnimNews
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که اولین وظیفۀ هر مسلمانی است که تا آنجا که ممکن است سخن برادر مسلمان خود را حمل بر صحت بکند و در بصیرت و دلسوزیِ آقای دکتر جلیلی هیچ شک و شبههای نیست تا آنجایی که ملاحظه کردید رهبر معظم انقلاب همواره ایشان را به عنوان نمایندۀ خود در شورای عالی امنیت ملی ابقاء مینمایند حتی در جریان اخیر که آقای دکتر لاریجانی را منصوب کردندhttps://eitaa.com/c/53153055/7630 اینجا است که باید با دقت مثالی که ایشان زدهاند مدّ نظر قرار دادبه حکم آنکه در مثال مناقشه نیست. ایشان میفرمایند انتظار نبود که قوم بنیاسرائیل با غیاب موقت حضرت موسی«علیهالسلام» باز به گذشتۀ خود که گوسالهپرستی است برگردند؛ به این معنا که ما در دل مذاکره غیر مستقیم با آمریکا مورد تجاوز همان جریان قرار گرفتهایم و باز بخواهیم آنطور که لیبرالهای غربزده میگویند، به همان شکل به مذاکره برگردیم. و معلوم است که این یعنی تندادن به خفت. و همانطور که اتفاقاً آقای عراقچی فرمودند مسلّماً ما به آ« شکل قبلی به مذاکره برنمیگردیم و این غیر از آن است که میز مذاکره را ترک کنیم. تعجب بنده از آنجا است که ما متوجۀ کینهای که جریانهای غربگرا نسبت به شخصیت اصیل و انقلابی و حکیم آقای دکتر جلیلی نشویم. آری! آنان بنا دارند با ضربهزدن به شخصیت ایشان، شکستهای خود را پنهان کنند زیرا همچنان که قبلاً عرض شد خداوند برای عبور از مشکلات و رسیدن به اهداف عالیۀ انقلاب شخصیتهای خاصی را در هر رتبه پرورانده است و معلوم است که سعی جریان لیبرال آن است که آن شخصیتها دیده نشوند، چرا ما از این سنت الهی غفلت کنیم؟ آیا نباید خارج از هر جریان سیاسی دکتر سعید جلیلی را یک سرمایۀ بزرگ برای انقلاب دانست؟ بنده خارج از هر جریان سیاسی چنین وظیفهای برای خود احساس میکنم. در ضمن خوب است به نکاتی که در سؤال و جواب شمارۀ 40425 مطرح شده، نظری بیندازید. https://lobolmizan.ir/quest/40425
در این رابطه خوب است به سخنان آقای مهدی محمدی به خصوص به قسمت آخر سخنان ایشان و جایگاه مذاکره بعد از حمله آمریکا توجه شود https://farsi.khamenei.ir/ndata/news/60834/14040513_47159_64k.mp3 موفق باشید
با عرض سلام و احترام: استاد قلبم سر موضوعی به طور جد قبض شده است و سینه ام درد میکند، برای همین با شما مطرح میکنم شاید جوابی برای آرامش یافتن باشد یا شاید در آینده شاهد این تراژدی ها برای دیگران نباشم. قبل از آشنایی با شما و نوشته ها و تفکرتان، راستش را بخواهید در مورد رهبر یک دیدگاه خنثی داشتم، بعد از آشنایی با شما دیدگاهم نسبت به ایشان مثبت شد تا جاییکه او را حسین زمان و طرفدارانش را عاشوراییان دیدم. ولی حالا در مورد او کاملا تردید دارم دلیلش هم افرادی است که با ظواهر صالح، خود را سینه چاک او میدانند و در این راه از هم سبقت میگیرند و کاملا تک بعدی نماد ولایتمداری را بچه بیشتر آوردن میدانند و راستش را هم بخواهید تا حد زیادی پاک و مومن و دلنشین هستند یا بهتر است بگویم بودند لا اقل برای من تا قبل از شناخت کاملشان و چشیدن آزاری که به من رساندند باورم نمیشد هنوز در بهت و حیرت مانده ام، ایشان به جای تشویق افرادی که پاکتر و بهتر و با استعداد تر از بقیه اند ایشان را به گونه ایی راهنمایی میکنند تا درزندگی دنیوی در شرایط سختتر قرار بگیرند طوریکه از درون اسلام را انکار کنند یا از دین برگردند یا از هدفشان باز بمانند یا هر روز آرزوی مرگ کنند، ایشان دلیل زده شدن بیشتر افراد جامعه از دین هستند و شاید دلیل معضلاتی که اکنون در جامعه میبینیم، فساد، تاخیر ازدواج یا عدم ازدواج، فحشا، بی حجابی، سرکشی، عصیان نسل جوان، تنفر از نظام و رهبر و...ولی عیوبشان را نمیبینند جالب اینجاست راحتی و آسایش را برای خود و نزدیکانشان میخواهند چون خود را برتر از دیگران می بینند در واقع نوعی نظام طبقاتی مذهبی به راه انداخته اند که خود را طلا و دیگران را مس می بینند و هر بلایی سر بقیه بیاورند را تقدیر و سرنوشت معنا میکنند و اگر ببیند در میان سختی خودساخته شان تسلیم شده ایی و از دین پس کشیده ایی میگویند از ابتدا منافق و منکر بود و اگر ببینند ادامه میدهی علاوه براضافه نمودن سختی میگویند راست میگفت و اینکه فرد چقدر روحش در فشار است تا وانمود به خوشبختی کند برایشان مهم نیست، با زیر دست هایشان مثل حیوان خانگی برخورد میکنند چون در ازای فداکاریهای بسیارآنها باید به تکه استخوانی قانع باشند و آنها را دچار بدترین سرنوشت ها میکنند راستش دلم میخواهد باز قلبا رهبر را تایید کنم اما با این موجوداتی که اطراف ایشان هستند، هم در حق بودنشان شک کرده ام و هم ناراحت و عصبی وخجالت زده هستم که مردم مرا همسنگ اینها ببینند و قضاوت کنند در نتیجه تصمیم گرفته ام دیگر حمایتی از آقای خامنه ایی نداشته باشم وسکوت کنم، شما باز هم نظرتان راجع به ایشان مثبت است؟ راستش را بخواهید بعد از ازدواج با فردی که تجویز این افراد بود دیگر خودم را نمیشناسم، دینداری روی قلبم سنگینی میکند اسلام را دینی زن ستیزانه میبینم تمکین را بیهوده و احکام را با تردید نگاه میکنم، چرا باید به اسم دین این همه ظلم به راحتی در حق زنان اعمال شود؟ این همه خون دل، دیدن تحقیر، نبود پشتوانه، نبود راهی برای رفت یا بازگشت، راضی نبودن از خود، تلف شدن استعداد ها، دور شدن از مسیر حقیقی خدمت و خلقت جواب اینها را چه کسی میدهد؟ قطعا کسیکه در این زمان ازدواج را برمیگزیند و به ساده ترین حالت پیش میرود نیت بدی نداشته و جهاد کمی نکرده ولی چرا باید از این عقاید خوب سو استفاده شود به طوریکه ترجیح بدهی از همه چیز دست برداری؟ خدا که انسانها را بیش از طاقتشان سختی نمیدهد پس چرا خلاف آنرا میبنیم؟ من در این زمان با وجود اینگونه ابلیس های آدم روی ازدواج را به صلاح هیچ فردی نمیبینم چه رسد به بچه دار شدن، کاش دنیا کمی عادلانه تر میبود تا بشود با دل خوش در آن زیست مگر یک انسان آنهم مومن چه میخواهد؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته ملاک حقانیت هرکس به آن است که بنگریم چه اندازه خودش به حق و حقیقت نزدیک است وگرنه همچنان که میفرمایید حتی کسانی بودهاند که به نام اسلام در قالب خوارج امام الموحدین را به قتل رساندند و از این جهت ما در نظر به رهبر معظم انقلاب نظر به ایمانی داریم که در شخصیت خود ایشان پیدا و آشکار است و این غیر از روحیهای است که متأسفانه در بعضی از مردها نسبت به خانمها به چشم میخورد که خود را محور فهم میدانند. این تنگنظریها نباید به پای اسلام و یا رهبر انقلاب گذاشته شود و از این جهت هنر امثال شما آن است که به جای درگیری با چنین افرادی، راهی را در آن زندگی پیشه کنید که راه صفا و تقوا باشد به جای آنکه خود را در درون بشکنید. سیرۀ مادربزرگانِ ما بعضاً همینطور بوده است که در همین نوع زندگیها توانستهاند منشأ فرزندان بزرگواری باشند و از این جهت اتفاقاً آنان با فرزندآوریِ بیشتر، به زندگی خود معنای دیگری بخشیدهاند. موفق باشید
عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: دغدغه ای سالیانی هست که دل من را به خود مشغول کرده و علی الخصوص در چند سال اخیر بسیار پررنگتر به من رخ نشان داده. از حدود ۲۲ سال پیش که اولین سفر کربلا قسمت بنده شد تا هم اکنون که به لطف خدا و دعوت خودشان زیارت های اربعین این چند ساله قسمت شد همیشه یا حداقل در اکثر سفرها در زیارت امام حسین علیه السلام حسی شبیه به با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن از طرف امام را تجربه کرده ام. لذا همیشه در مقابل شور و اشتیاقی که همه برای زیارت کربلا دارن من یک خوف از رفتن و پذیرفته نشدن از جانب امام رو دارم ولی از آنطرف هم چون مطمئنم که چاره ای جز به در خانه شان پناه بردن ندارم هر بار با وجود آن ترس طالب رفتن هستم. بارها خودم رو اینطور تسلی دادم که اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی ولی آیا به واقع همین است؟ در صحبت های شما بود که وقتی به زیارت میروید از حضرات معصوم نماز خود را بخواهید عبادت های خود را بخواهید و اینکه آیا تأیید میکنند یا خیر، با این فرمایش شما دلگرمی من این هست که حضرت کلیت مسیر را برای شخص بنده تایید میکنند ولی در عملکرد هنوز ایراد و اشکال هست. آیا به واقع اینطور است یا خیر، این فقط توهمی برای دلگرمی خودم هست؟ و در اینصورت تکلیف خودم تا زیارت بعد را چگونه باید مشخص کنم. ممنون بابت وقت گذاری شما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً هر اندازه انسان به نهایت انسانیت که اولیای معصوم باشند، نزدیک و نزدیکتر شود؛ بیشتر احساس میکند چه اندازه از آن حضور فاصله دارد، به همان معنای «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم» به اعتبار تشکیکیبودنِ حقیقت که در آن مسیر هرجا که باشیم نسبت به مرتبۀ بعدی که دارای شدت بیشتری هست، احساس نبودن داریم و این راز حضور در صراط است. و البته حضور در رخداد اربعینیِ این سالها حضور خاصی است حاکی از حضور ذیل ارادۀ الهی برای هرچه بیشتر درک انسانیت انسانها نسبت به نظر به حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» که در جای خود بحث آن مهم و مفصل است و از این جهت باید با شرکت در این نوع اربعین، در خود متذکر چنین حضوری باشیم. موفق باشید
سلام علیکم محضر استاد شریف و بزرگوار: یکی از علمای اهل سلوک در مطلع فرمایشات شان از وجود مقدس امام زمان ارواحنا فداه با عنوان «حقیقت کامل خدای عینی» یاد کردند. آیا این عبارت صحیح است؟ ممنون از لطف شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً انسانهای کامل یعنی ائمه «علیهمالسلام» هستند که حضرت صاحب الزمان «عجلاللهتعالیفرجه» در این زمانه به صورت خاص، حیّ و حاضرِ آنانند و به عنوان خلیفۀ الهی در زمین مظهر کامل همۀ اسمای الهی میباشند. اگر منظور این است، آری! ولی نه به عنوان مستقل بلکه به عنوان مظهر کامل اسماء الهی. به نظر میآید جملهای که میفرمایید کمی ما را از نظر به مظهریتِ اولیای الهی دور میکند. موفق باشید
سلام و عرض ادب استاد گرامی: دو موضوع را میخواستم باهاتون درمیون بذارم. اول اينکه متاسفانه با افرادی مواجه هستیم که سر طعم نان، شیرینی میوه، گرمی و سردی هوا و بالا و پایین شدن دلار و قطع شدن آب و برق نق میزدن. و وقتی بگم سختی ها هست باید نگاهتون رو عوض کنید تهمت میزنن و میگن تو وضع مالیت خوبه. با اینکه من از تمام کساني که باهاشون تا الان صحبت کردم وضع مالی بسیار بسیار پایین تری دارم و داشتم. ولی از بس تهمت شنيدم که تو وضعت خوبه، مدتیه سکوت کردم و از افرادی که نق میزنن شدیدا خستم. وظیفه من چیه، بذارم در جهل خودشون بمونن؟ حال درونی من وابسته به امکانات و وابسته به دیگران نیس مسئله دوم اینکه رهبر گفتن آبرو و عزت ایران رو حفظ کنید و دومین باره که حس میکنم کسی درد منو می فهمه، این درد که اکثر مردم همیشه بد ایران رو میگن و به خاطر مشکلات اقتصادی تخریب میکنن و حمد و ستایش غرب رو میکنن. واقعا کسانی هستن که خونه سه خوابه از خودشون تو تهران دارن با چند ماشین فقط برا یه زن و شوهر، ولی اینقد نق میزنن که من حتی جرئت ندارم جلوشون بخندم و اگه بگم خب آدم باید تلاش کنه میگن تو وضعت خوبه. وظیفه من چیه. اینها چشم هاشون نابینا شده و این همه این همه نعمت رو نمیبینن و حتی بلد نیستن از نعمت های سرشار خدا استفاده کنن. فقط یاد گرفتن چشمشون به اموال دیگران باشه و تهمت بزنن تو وضعت خوبه و از شرایطشون ناله کنن. گویی تقصیر مردمه که اینا از شرایط ناراضی اند. و ما باید گریه کنیم همیشه چون اینا حالشون بده. اینا اگه گنج قارون هم داشته باشن تا وقتی حالشون با خودشون خوب نباشه چیزی براشون تغییر نمیکنه. ممنون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً نکتهای که میفرمایید نکتۀ بسیار مهمی است از آن جهت که میتوان به عبرت بزرگی نایل شد. از آن جهت که اگر در این تاریخ انسانها نتوانند نسبت خود را با انقلاب اسلامی شکل بدهند، هرکجا که باشند با هر امکانی، مسلّماً احساس پوچی و نارضایتی دارند. زیرا همانطور که متوجه هستید از رحمت واسعهای که خداوند از طریق انقلاب اسلامی گشوده است، این افراد خود را محروم کردهاند و باز عرض میشود این عبرت بزرگی برای ما میباشد. به نظر میآید اگر فضا فراهم نباشد، تذکر به این افراد نتیجهای ندارد مگر آنکه با سکوت و با متانت و دلسوزی، امیدوار باشیم خودشان متوجۀ خطای خود بشوند. موفق باشید
سلام استاد: ببخشید منظورم به خودم هست کار به هیچ کسی ندارم و زیارت اربعین را منکر نیستم. من امسال هرکاری کردم که اربعین کربلا باشم راضی نشدم که برم، پیش خودم فکر کردم گفتم که چند بار رفتی کربلا و عهد بستی آدم خوبی بشی و مورد رضایت خدا و اهل بیت قرار بگیری ولی بدون هیچ تغییری که کرده باشی بازم همون گناه ها را تکرار کردی، هیچ معرفتی، هیچ پیشرفت معنوی نکردی، خوب چه فایده داره وقتی زیارت به قلب ما وارد نشده فقط خودمو خسته کردم. به کمیت نیست بلکه به کیفیت است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که ما در نسبت با حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» بخصوص در اربعین، خود را هرچه بیشتر بیابیم که چه باید بشویم. و معلوم است که شیطان در این راه بیکار و بیتلاش نیست. در رخداد اربعینیِ این سالها بحث در حضوری است که ما را در جهانی دیگر حاضر میکند، جهانِ درک انسانیت انسانها در جمع زائر و خادم؛ و این یعنی عبور از جهان خودبنیاد و نژادپرستانۀ غرب و غربزدگان. اینجا است که چنانچه بتوانیم در چنین میدانی که اربعین برایمان گشوده است وارد شویم، ارزش خود را دارد. عرایضی تحت عنوان «حضور در رخداد اربعینی اخیر و جابجایی قدرت جهانی» شده است، امید است مفید افتد. https://eitaa.com/matalebevijeh/20038 موفق باشید https://eitaa.com/esharat/848
با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار: جسارتا من در باره موردی از شما راهنمایی میخواستم. استاد خانواده همسر بنده خیلی با حضرت آقا و حکومت مخالفن و در جریاناتی که به تازگی اتفاق افتاده و شهادت سرداران نه تنها ناراحت نیستن بلکه خوشحال هم هستن و این در صورتی است که شوهر من خیلی انقلابی و ولایی است و یک بار که منزل مادرشون رفته بودن شروع کردن به بد گویی همه سرداران و رهبر و شوهرم خیلی ناراحت شده بود و گفت دیگه باهاشون قطع زابطه میکنم ولی من گفتم مادرت تحت تاثیر افراد دیگه است و این کارا نکن و دیگه کم میرفتن خونه مادرشون تا اینکه یه روز به من زنگ زدن و گفتن با گریه که شوهرما از دست دادم و دخترم و پسرمم ازم دورن و فک میکنم این پسرمم هم از من دوره و من خدا را دارم و همه به من محبت دارن و نیازی به شماها من ندارم و خلاصه خیلی منا ناراحت کردن و گفتن فقط بچه تونا بفرستین تا من ببینمش و همه تقصیراتا گردن ما انداختن و گفتن دنیای دیگه ای هم هس ببینین آیا باید با مادرش یکی این طور رفتار کنه و این در صورتیه که شوهرم هیچ بی احترامی نکرد فقط با برادرش رابطه شا قطع کرد و کمتر خونه مادرش میرفت هفته یه بار حالا من میخواستم ازتون خواهش کنم که ما باید چه کار کنیم شوهرم میگه اینا انسانیتا زیر پا گذاشتن و حرف از مخالفت با انقلاب گذشته و برا همین دلم نمیخواد دیگه باهاشون صمیمی باشم ولی من حالم خوب نیست از این شرایط عقیده خونواده ش هم درست نمیشه ینا از طرفدارای آقای شیرازین و خیلی به آقا حرف میزنن و آیا باید همچنان ارتباطمونا کم و یا قطع کنیم یا بریم و آشتی کنیم اینا نه با اخلاق نه با منطق با هیچی دست از عقایدشون بر نمیدارن و میگفتن اگه آقا نایب امام زمون بود این قد جوونا ضد دین نمیشدن و اینا همه ظالم و آدم کشن مثه همپن اسراییلی ها. لطفا راهنماییم کنین شوهرم خیلی ناراحته. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با روحیۀ مدارا و «متانت» و «دلسوزی» و «صبر» ارتباط را با ارحام به کلی قطع نکرد و محبت به مادر برکات خود را دارد به هر قیمت که باشد. موفق باشید
سلام علیکم: اگر بگوییم خداوند وجود مثالی دارد با جمله خداوند تجلی مثالی دارد، معنایش یکی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! برای خداوند «مِثلی» که در عرض او باشد، معنا ندارد ولی ذیل وجود حضرت محبوب، تجلیات او مثالِ او محسوب میشوند به همان معنایی که حضرت خاتم الرسل «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: «مَن رآنی فقد رای الحق» هر آن کس که مرا بنگرد در حقیقت خدا را دیده است. موفق باشید
سلام و درود و نور و رحمت خاص الهی تقدیم به پیشگاه استاد عزیز و مهربانم. ابتدا از اینکه سؤالات قبلی را عنایت فرمودید و با صبوری وقت گرانبهای خود را برای بنده بی لیاقت اختصاص دادید و پاسخ شیرین و ارزشمند و قابل فهم دادید ممنونم. اما الان چند تا سؤال دارم که خدمت تون عرض میکنم. ۱. مدرک بالذات و مدرک بالعرض یعنی چه و در چه مباحثی حضرتعالی توضیحات کامل در این باره فرمودید؟ ۲. آیا برای طی کردن مسیر معرفت امام عصر علیه السلام باید دروس تخصصی فصوص الحکم و بدایه و طب اسلامی و ریاضیات و نجوم و علوم اعداد و طهارت خیال و سنن النبی و ... و امثالهم رو آموخت؟ یعنی بدون معرفت این علوم نمیشه با حضرت حجت علیه السلام ارتباط وجودی گرفت؟ و بقول آیت الله بهجت (ره) به فرج شخصی رسید؟ ۳. من مادر سه فرزند کوچک هستم و کارهای منزل و رسیدگی به امور فرزندان و همسرم زیاده و تمام دروس شما رو حین انجام کارهای منزل گوش میدم البته با دقت زیاد، بعضی مواقع یک صوت رو چندین بار گوش میدم چون فرصت نوشتن ندارم، اما خیلی حریصم که هم تفسیر گوش بدم، هم از مباحث هر روزه تون بمناسبتهای اجتماعی که اتفاق میفته گوش بدم، هم هفته ای یکبار نهج البلاغه، هم مباحث معرفتی علی الخصوص درباره حضرت حجت علیه السلام هم معاد که خیلی دلچسبه، .... خلاصه از هر کدوم به قدر تشنگی میچشم اما همش در اضطرابم که اونجوری که دلم میخواد امروز کسب معرفت نکردم و تشنه تر میشم و اعصابم خرد میشه. از طرفی میخوام حتما بعضی ادعیه مثل عاشورا با صد لعن و سلام هم بگم و ختم قران روزی صد آیه برای سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و رهبر عزیزمون داشته باشم و دعای توسل و سوره فتح و یس هم بخونم. در اینصورت اگر مهمون بیاد یا بچه هام خونه رو بهم بریزند و دعوا و سر و صداهای بیش از حد معمول بکنند و نگذارند من حداقل یکی از این مواردی که گفتم رو انجام بدم خیلی غصه میخورم و احساس دوری و غفلت و... میکنم و از بی لیاقتی و عدم توفیق اعصابم داغون میشه. لطفا راهنماییم بفرمایید. ۴. پسر ۱۲ ساله ام کتاب رساله رو دست دوستاش دیده و با هم نشستند احکام استحاضه رو خوندند اما هیچی نفهمیدند و براشون سؤال پیش اومده، چطوری باید جوابشو بدم که هم عقلا و منطقا بپذیره هم علاقمند به مطالعه احکام بشه و انتخاب مرجع تقلید چون تا الان هر عبادتی انجام داده از منو پدرش پرسیده و یاد گرفته؟ هم اینکه دنبال مطالعه احکام بانوان نباشه، مثلا ما بتازگی فرزند سوم مون بدنیا اومده و چند بار پرسیده که مامانها چطور باردار میشن؟ چرا باباها باردار نمیشن؟ ۵. استاد صوتهای شرح کتاب (بشارت از حجت) از استاد سپیدنامه که مجموعه بیانات آیت الله بهجت ره رو گوش میدم خیلی احساس گنهکاری و عدم سنخیت وجودی با حضرت میکنم. ولی یقین دارم که از عنایات حضرت علیه السلام هست که این صوتها بدستم رسیده، و اینکه هر لحظه در منظر و محضر حضرت علیه السلام هستم اما گناه میکنم خیلی عذاب میکشم. کلی استغفار میکنم از غفلت هایم لطفا کمکم کنید. ۶. استاد جانم فرق کسی که امام زمان علیه السلام رو دوست داره با کسی که احساس نیاز به آقا میکنه و مضطره و دیگه غذا در دهانش بیمزس، غذا نمیخوره، دل و دماغ صحبت با هیچکس رو نداره، هیچی خوشحالش نمیکنه، همه امور زندگی رو از سر تکلیف اتجام میده و خودش رو راضی و خوشحال نشون میده اما دلش جای دیگس، (بقول شاعر من در میان جمع و دلم جای دیگرس) چیه؟ ۷. استاد جانم این بیت حافظ (ره) یعنی چه؟ در نمازم خم ابروی تپ با یاد آمد / حالتی رفت که محراب بفریاد آمد
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد همین که انسان در دل تاریخ گشوده شده توسط انقلاب اسلامی با برنامهای همهجانبه کار را ادامه دهد و سعی نماید حضور در وظیفهای او را از حضور در وظیفه دیگر غافل نکند، خود به خود آنچه باید پیش آید، پیش میآید. در مورد آن نوع سؤالات که فرزندان نزدیک به بلوغ میکنند همچنانکه عادات قدیمیها بوده باید با طرح موضوعی جدید آنچنان بیجواب گذاشت. آری! نسبت انسانیت انسان با انسان کامل بسی عظیم و عجیب است و هر اندازه که انسان در انسانیت خود بیشتر و بیشتر استقرار یابد نسبت او با سعۀ انسان کامل به نحوی پیش میآید و امروز این با نگاه جانانه به رهبر معظم انقلاب حضرت نایب الإمام ممکن است، وگرنه صد هزار شیون و ادعا بدون نظر به روحانیت حضرت نایب الإمام، نوعی عبادات شش هزار سالۀ شیطان است که او را در مرتبۀ فرشتگان میبرد، ولی هیچ بهرهای از انوار اسماء الهی که تنها و تنها با نظر به نماد خلیفۀ الله برایش پیش میآید، پیش نخواهد آمد. اینجاست که حتی باید با نظر به نایب الإمام و روحانیت غیر قابل تعریف او که مؤیّد به تأییدات حضرت صاحب الامر است در این حرکت اربعینی حاضر بود وهمچون استاد سید هاشم الحیدری در نسبت با رهبری خود را تعریف کرد https://eitaa.com/hashemalhaidary/1933 وگرنه باز شیطان و باز عبادات بدون نظر به نیابت امروزین حضرت صاحب العمر عجل الله تعالی فرجه الشریف. موفق باشید
سلام استاد: رفتم بیشتر روش فکر کردم. به این نتیجه رسیدم که زیبایی ظاهری رو به سلامت جسمی و روحی و عقلی و روانی، ترجیح میدم. متاسفم. چه حماقتی. حاضرم بخاطر ظاهرم با تمام آینده شغلی و تحصیلیم قمار کنم. خب که چی اصلا؟! گیریم که آپولو هم هوا کردم. آخرش که چی. اصلا یک جورهایی اعتقاد ندارم به اینکه سلامتیم با عدد های برگه آزمایش و وصل کردن اینجور ماسماسک ها به بدنم، تضمین بشه. به خوبی دریافتم که این دنیا قانون مانون حالیش نیست، هیچ چیزی شرط هیچ چیز نیست، خدا هرکاری خودش دلش میخواد میکنه و بس! دیگه حتی به وجود اسباب و واسطه و قضا و قدر هم باور ندارم. تماما خودم و سرنوشت رو عروسکی میبینم در دست های عروسک گردان خیمه شب باز! و با دیدن انتخابم، تلنگری خوردم از اینکه چرا خداوند فرموده: دست جنس زن بدون حجاب، به نور خداوند نمیرسد.... ما زن ها هویت خودمون رو با جسممون قاطی میکنیم، توی آرایش ظاهرمون گم میشیم و فرو میریم و دفن میشیم..... ما زن ها تک تک چشم هایی که رومون میفته رو میتونیم حس کنیم، حتی اگه دقیقا نفهمیم از سمت کی داره نگاه های هوس آلود و خورنده به سمتمون روانه میشه.... و همزمان که حیوانیتم از دیده شدن لذت میبره، روحم خراش برمیداره و هر نگاه یه چیزی رو ازم میدزده... خودم رو.... من همه ی جواب ها رو میدونم استاد ولی نمیدونم چرا هنوز میخوام لجبازی کنم. رفته بودم تهران که استاد شجاعی رو قبل از رفتنشون به اربعین، ببینم. و بهم گفتن که حجاب غیر چادر، اساسا حجاب نیست، چون حجاب پوشوندن پوست بدن نیست. و خیلی چیزهای دیگه که من نفهمیدم. گفتم بهشون که من نفهمیدم چی گفتین ولی چون شما میگین، باشه. من همه ی جوابها رو میدونم اما دلم میخواد وانمود کنم که نمیدونم. شب که راننده ی پدرم اومد دنبالم، تا خود اصفهان باهام بحث کرد فقط بخاطر اینکه دید چادر و حجاب دارم و منو نماینده اعتقادات موجود در پشت چنین پوششی می دونست. «.... و این نزدیکتر است به اینکه شناخته شوند...» بحث از اینکه چرا پول ما باید بره برای عرب ها و آخوند جنایتکار باعث سقوط هواپیمای اوکراینی شده، شروع شد، تا رسید به اینکه چینی ها نماز نمیخونن اما دنیارو قبضه کردن، ایرانی های آریایی رو چه به پیامبر عربی و و و حتی اینکه چطور هابیل و قابیل که دوتا مرد بودن تونستن تکثیر نسل داشته باشن و تا خود مقصد اینقدر جیغ زدم و پشت سر هم جواب دادم که گلو درد گرفتم، چون بنده خدا سنش بالا بود و سمعک لازم، رسما باید داد میزدم! گفت اگه خدا میخواست شفا بده، میداد، ابوالفضل میخوایم چیکار؟! گفتم پس شما دکتر نرو، دارو نخور دیگه!! گفت ما به خیریه کمک میکنیم، دیگه نماز نمیخوایم! گفتم آدم دیابتی انسولین میخواد، با هیچ مولتی ویتامینی هم نمیشه درمانش کرد!! گفت چرا بدبختی ها مال خاورمیانهست؟! گفتم چرا بالاترین آمار خودکشی و اوردوز و افسردگی مال آمریکا و اروپاست؟! گفت چرا خدا باید بخواد با چادر به خودمون سختی بدیم؟ گفتم اگه قرار بر آسونی و راحتی بود که خیلی چیزهای دیگه هم توی دنیا درد داره، این درد زایمانه که بعدش تولدی زیبا رو به رومونه، گفت اگه خدا مهربونه پس چرا همه چیزو بهمون نمیده، گفتم اگه اینجوری به شادی میرسیدیم که مرفه ترین ها و مشهور ترین سلبریتی های عالم نباید غم و غصه و افسردگی میداشتن، گفت چرا این اعمال تکراری رو هزاران بار انجام بدیم؟ گفتم چطور از غذا خوردن و دستشویی رفتن خسته نمیشین؟! گفت چرا نبی مال ۱۴۰۰ سال پیش باید باشه؟ گفتم چطور با سقراط و افلاطون که مال ۴۰۰۰ سال پیشن مشکلی ندارید؟ گفت چرا خدا باید ما رو بندازه تو جهنم؟ گفتم جهنم وجودش عارضه، خودساختهست، شما مهمون سفره اعمال خودتی... گفت فقط مفت خورها میرن اربعین! گفتم کدوم مفت خوری برای دو وعده غذا جسم خودشو به هلاکت و فلاکت میندازه تو هوای ۵۰ درجه... گفت باید آزادی مطلق باشه تا مردم خودشون صلاحشونو تشخیص بدن، گفتم پس چطور قوانین راهنمایی رانندگی رو میپذیرید؟ گفت با چهارتا تار مو چیکار دارین؟ گفتم مسئله مسئله ی حد پیشرویه، گفت دست بردار من اصلا دلم نمیخواد این اعمال مزخرف رو انجام بدم، گفتم حد یقف این دلم میخواد ها کجاست؟! مسئله اینه که ما عقل خودمونو بیشتر از خداوند علیم مطلق قبول داریم... گفت اینقدر از جمهوری اسلامی و شما آخوند ها (منم میاره قاطی آخوندها چون روسری دارم دروغ و دزدی دیدم که ازتون نفرت دارم، گفتم منم اینقدر از این آخوند ها و استاد ها و سخنران ها خیر و خوبی دیدم که همه ی عمرم رو مدیون کلام نورانیشون هستم... (که یکی از اون استادان عزیز شما باشید) و حتی اگه تمام مسلمانان عالم و مسئولین جمهوری اسلامی به دزدی و فساد رو بیارن، در وظیفه ما نسبت به اینکه باید از اون یگانه حقیقت پیروی کنیم، تغییری ایجاد نمیکنه. القصه. جواب که میدم از مشرق به مغرب میپرید و آخرم گفت هیچ کدومش قانع کننده نبود. فهمیدم که این جماعتی که پر از خشم و بغض از اسلام و پیغمبر هستن، اساسا دنبال جواب نیستن و پاسخ دادن بهشون هیچ نیازی به اطلاعات دینی نداره. همهش حاضر جوابیه و بازی کلمات!!! موقع پیاده شدن هم از ترس خدا حلالیت خواستم ناراحت نشده باشه اگه تندروی کردم. یه جاهایی واقعا با لحن تند و خشن و غیر محترمانه با بزرگترم که ایشون باشه، حرف زدم، اما جور دیگه گمونم نمیشد!!! الانم میدونم این بحث های کلامی تغییری در مسیر ایمان اشخاص ایجاد نمیکنه چون ایمان یک امر قلبیه و تمام. فقط امیدوارم بخاطر لحن تند و تیزم خدا ناراضی نباشه... خیلی ببخشید پرحرفی کردم استاد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا قوت. اینکه انسان از سر متانت و دلسوزی و صبر در میدان هدایت انسانها حاضر شود، در واقع به نوعی خود را وسعت داده است و خود به خود خداوند درک بهتری از خودمان را به خودمان عنایت میکند. و در همین راستا به حکم درک بهتر خود، درک بهتر پروردگارمان پیش میآید.
در مورد مواجهه با آن بیماری، مهم، کنارآمدن با آن است به صورتی که روال زندگی به هم نخورد و از این جهت نباید در استفاده از آن دستگاه چنانچه آن طور که میفرمایید زندگی را راحت تر میکند، سختگیری کرد. و در همین رابطه حضرت علی «علیهالسلام» میفرمایند: "خداوند دوست دارد از رخصتهایش استفاده شود، همانگونه که دوست دارد از واجباتش استفاده شود." موفق باشید
باسمه تعالی. استاد اصغر طاهرزاده سلام علیکم: احتراما به عرض میرسانم که قرآن کریم عباراتی دارد برای عوام اشاراتی دارد برای خواص لطائفی دارد برای اولیاء حق و حقایقی دارد برای انبیاء الهی مستدعی است در صورت امکان و صلاحدید شما لطف بفرمائید برای هر کدام مثالی مرحمت فرمائید قبلا از بذل عنایت شما کمال تشکر و قدردانی را بعمل میآورم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان مثال به آیۀ «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» که عموماً رفقا با آن مأنوس هستند توجه فرمایید که چگونه برای عوام اهل ایمان متذکر رعایت ظاهر دستورات شرع و انجام واجبات و دوری از محرمات است و خواص با آن نوع هوشیاری که دارا هستند در خودنگهبانیِ خود به عنوان تقوا به ظرایف معرفتی میپردازند تا آنجایی که مییابند شرط تقوا آن است که به خیال خود نیز اجازه ندهند جز نظر به حضور حق، توهّماتی قدرت بگیرد. حال در نظر بگیرید در نسبت همین نکتۀ تقوا، اولیای الهی و انبیاء چه ظرائفی را در مدّ نظر میآوردند که درک آن از محدودۀ فهم ما بیرون است. موفق باشید