بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39923
متن پرسش

سلام استاد خداقوت: یه جایی می‌خواندم که بخش حیوانی ما که شهوت ها و غرایز ما آنجاست بخش طفیلی وجود ماست و بخش انسانی ما و روح ما اصالت ما را شکل می دهد. می‌خواستم بدونم اگر جسم و غرایز آن مثل میل به خوردن و شهوت و ... طفیلی است پس چرا در بهشت هم به آن توجه می شود و وجود دارد؟ سوال دوم: شما در کتاب جوان و انتخاب بزرگ فرمودید که ورزش برای حاکم کردن اراده بر بدن لازم است. اول اینکه این ورزش معناش صرف فعالیت بدنی با نگاه حاکمیت اراده بر بدن هست یا یک حرکات مشخص مثل دویدن در یک زمان مشخص؟ مثلا کسی ممکن است در طول روز خیلی درگیر این مکان آن مکان باشد و در رفت و آمد باشد. حالا یا برای کسب روزی یا هر فعالیت سالم دیگر. این هم ورزش است؟ و اینکه بنده در تاریخ اهل بیت علیهم السلام و پیامبر اکرم ص جایگاه ویژه ای برای ورزش ندیده ام. به این معنا که حضرت مثلا ساعت ۹ تا ۱۰ صبح برن ورزش اختصاصا آیا این یعنی این بزرگواران ورزش نمی کردن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همانطور که در شرح سوره مبارک واقعه عرض شد غذاهایی که در بهشت از آن خبر داده می‌شود، غذای روح است. ۲. نیّت و ارادۀ انسان در فعالیت‌های روزانۀ خود نیز مهم است که بدن را در راستای سرزنده‌بودنِ هرچه بیشتر به کار بگیرد. البته در گذشته زندگی‌ها طوری بوده که خود به خود بدن، سرزنده می‌مانده و نیاز به این نوع ورزش‌ها نبوده. موفق باشید

39922
متن پرسش

استاد عزیز عرض سلام و درود فراوان: فرمودید برای حل مشکلم روزی ۲۱ مرتبه آیت الکرسی بخوانم، سوالم این است که تا «و هو العلی العظیم » بخوانم یا « هم فیها خالدون »؟ رزقکم الله خیر الدنیا و الآخرة العلوی الفاطمی صلوات الله علیهما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت مربوطه متذکر آیۀ اول است و در عین حال مرحوم آیت الله قاضی فرموده‌اند اگر بتوانند هر سه آیه را بخوانند بهتر است. موفق باشید

39921
متن پرسش

با سلام: مجموعه های زیادی وجود دارند که همّ و غم و شعارشان انقلاب و نظام اسلامی است با این وجود در عمل ضعف ها و شکاف عمیقی با مبانی نظام اسلامی دارند، انجام دادن کارهای مثبت با نیت قرب خداوند که موجب تقویت این مجموعه ها می‌شود از آن حیث که نمی‌توان گفت استفاده نیکو از آن خواهد کرد صلاح است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال وظیفۀ ما می‌باشد که به آن عزیزان کمک کنیم تا در کارهای خود بهترین نتیجه را پیش آورند. موفق باشید

39920
متن پرسش

سلام و درود بر استاد عزیزم: امیدوارم در مسیر یاری امام زمان سالم و با نشاط باشید گستاخی من رو ببخشید اگر سوالهام زیاده یا بهم ریخته‌ست، اصلا حال خوشی ندارم و اونقدر مغزم رو مشغول کردن که حقیقتا حس می‌کنم حالت تهوع دارم (برای پاسخشون از افراد متعددی پرس و جو کردم اما قانع نشدم و در ضمن سیر مطالعاتی شما رو هم دارم با دقت و جدیت تمام هر روز دنبال می‌کنم) خواهش می‌کنم حداقل شما بی توجه نباشید به سوالاتم واقعا فلج کننده ان، کسی رو جز شما ندارم ۱. اگر امام زمان اونقدر قدرت دارن که قراره پس از ظهورشون با صلح و عدالت بر کل دنیا حکومت کنن، پس چرا تامین حفاظت جانی‌شون باید توسط شیعیان انجام شه؟ که تازه ما نیاز به انرژی هسته ای داشته باشیم برای حفظ جانشون... این با چه منطقی جور در میاد؟! ۲. قرآن می‌فرمایید انسان هدایت نمی‌شود و حقیقت را نمی‌بیند مگر اینکه خدا بخواهد. پس اختیار انسان چی میشه؟ ۳. از طرفی تمام آدم ها با یک دینی به دنیا میان. منم اگه تگزاس به دنیا اومده بودم الان کافر بودم. این عادلانه نیست، حقیقت و آیات خدا به طور مساوی به افراد نشون داده نمیشه. شیعه بودن من ارزشی نداره! ۴. اگر خدا میدونه یکسری انسان ها شر هستن و این مقدر شده، پس چرا اصلا اجازه میده به دنیا بیان تا سپس به جهنم برده شن؟ مگه مهربون نیست؟ ۵. میگن خدا میدونه نتیجه آزمایش بنده چیه، ولی همچنان آزمایشش میکنه تا رشد کنه. آیا نمیتونه این رشد و آزمایش رو از طریقی به غیر از مشکلات و رنج کشیدن رقم بزنه؟ ۶. اسلام چه توجیهی داره برای تولد کودکانی با بیماری خاص نظیر پروانه ای ها یا سرطانی ها که از بچگی درحال عذاب کشیدن هستن؟ خواهش می‌کنم نگید رشد و کمال و آزمایش و... الان فردی که تن سالم داره و در مسیر کسب علوم دینی و مددرسانی به مردم و... قدم بر میداره بیشتر رشد کرده یا اون بنده خداها که اصلا چیزی از دنیا نمیفهمن؟! ۷. من متوجهم که جریانات غزه برای بقیه مردم جهان یک آزمایش و معیار سنجشه، اما برای خود غزه ای ها چی؟ بچه ای که کل خانوادشو از دست داده باید چطوری به زندگیش ادامه بده؟ چرا خداوند داره تماشا میکنه آخه تا کی؟ ۸. بسیاری از تبهکارها و بزهکارها کودکی وحشتناکی داشتن، بنابراین نمیتونیم تمام بار گناهانشون رو اختیار خودشون بدونیم. منم اگه جای اون بودم همینجور میشدم. این چطور در حیطه سنجش خداوندی میگنجه؟ ۹. وقتی یک دختر در خانواده ای معتاد به دنیا میاد و پدرش او رو مجبور میکنه از بچگی برای تامین پول موادش تن فروشی کنه، این چطور در عدالت خداوند قابل توضیحه؟ میلیاردها مصداق این شکلی وجود داره که بنظر میاد خدا فقط ناظره یا براش اهمیتی نداره. ۱۰. اینما تولوا فثم وجه الله. خب پس نتانیاهو هم وجهی از خداست؟! چطور ممکنه از خداوندی بی نهایت مهربان و بی نهایت بخشنده، چنین بندگان شر و شیطانی خلق شده باشن؟! ۱۱. اصلا مگه نمیگن «بیده ملک السماوات و و الارض»؟ اگه اراده خداوند بی نهایته و همه جا هست پس چطور ممکنه اراده انسان خارج از حیطه اراده خدا باشه؟ منظورم اینه که میگید انتخاب دین یا کافر شدن به خود انسانه. یعنی خدا نقشی در این انتخاب انسان نداره؟! مگه همه چیز دست او نیست؟ اندیشه های بودایی یا هندوئیسم که رنج ها رو نتیجه ی کارما و زندگی های قبلش شخص میدونن خیلی بیشتر با عقل جور در میاد. ببخشید استاد من دارم دیوانه میشم. یعنی شدم. خیلی وقته.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب است که ذهن جنابعالی دارای چنین سؤالاتی است و مسیر دینداری آن است که انسان بتواند بالاخره جواب این نوع سؤالات را بدهد. خود بنده نیز در چنین شرایطی بودم. ولی اولاً: متوجه هستید که جواب به هر کدام از این سؤالات نیاز به زمان زیادی دارد و ثانیاً: مانند کاری است که شهید مطهری عزیز در کتاب‌هایی مثل «عدل الهی» و «انسان و سرنوشت» انجام دادند. به همین جهت پیشنهاد بنده آن است که در مسیر مطالعاتی که شروع کرده‌اید، متوجه معارفی خواهید شد که در دل آن معارف، جواب بسیاری از سؤالات خود را خودتان خواهید داد بخصوص وقتی خود را با عبادات الهی مأنوس کنید که در آن صورت قصۀ «خود، راه بگویدت که چون باید رفت» به ظهور می‌آید. به عنوان مقدمه، علاوه بر سیر مطالعاتی سایت، مطالعۀ کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را که روی سایت هست شروع بفرمایید خوب است. موفق باشید

39917
متن پرسش

با عرض سلام: بنده دانشجو رشته کامپیوتر هستم و سال آخر هستم. اما احساس می‌کنم که استعداد و رسالت من این نیست که در این رشته باشم اما اگر هم انصراف بدهم باز هم‌ نمی‌دانم باید چه رشته ای و چه کار کنم، سوال من این است که چگونه متوجه استعداد و علاقه خود بشوم و همچنین رسالت من و هدف زندگی من چیست و چگونه باید آن را پیدا کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که استعداد بشر امروز منحصر به یک رشته نمی‌شود، می‌توان به این نکته فکر کرد که انسان در عین حضور در شرایطی که برایش پیش آمده است؛ از امکانات دیگری که مقابل‌ او در شرایط تاریخی امروزین گشوده شده غفلت نکند. موفق باشید

39916
متن پرسش

سلام استاد: ممنونم از وقتی که می‌گذارید. چند روز است که نمی‌توانم این سوال را از خود دور کنم. که برای غزه چه کار می‌توان کرد؟ حمایت مالی؟ همین؟ چطور می‌شه با دیدن وضعیت مردم غزه زندگی کرد؟ چطور میشه کارهای هر روزه را انجام داد. مثل قبل. انگار نه انگار که کودکان غزه یا از گرسنگی و سرما شهید می‌شوند یا از بمباران و زیر آوار خانه ها. یا بدن هاشان به آسمان پرتاب می‌شود! چطور می‌توان زنده بود؟ اگر بخواهیم زندگی کنیم باید خود را به خواب بزنیم تا نفهمیم که مسلمانانی در غزه دارند زجر می‌کشند. اگر بخواهیم توجه کنیم به غزه... نمی‌دانم. چه‌کار می‌توان کرد؟! نمی‌دانم این اتفاقات ما را به چه چیزی فرا می‌خواند؟! کاش آوینی ای بود تا در روایتش نسبت ما را با این اتفاقات روشن کند. به قول حاج قاسم جنگ ما یک گنج بود. حالا هم همینطور، جنگ آمده است تا مردان مرد را بیازماید. ولی ما کجاییم؟ چه می‌کنیم؟ چه باید بکنیم؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. یا باید در کنج خانه غفلت قایم شد و یا از غصه دق کرد، نه تنها غصه کشتار وحشیانه ای که رژیم صهیونیستی انجام می‌دهد، نه! بلکه غصه جا ماندن از مسیر شهادت و تاریخی که مردم غزه دارند رقم می‌زنند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «در قضایای غزّه، واقعاً این باند تبهکار که بر فلسطین حکومت می‌کنند، از حد گذرانده‌اند تبهکاری را؛ واقعاً از حد گذرانده‌اند! بنده هیچ به یاد ندارم، سراغ ندارم این‌جور حرکتی را که متعمّدانه و با هدف‌گیری خاص، مظلومین را، کودکان را، مریضها را، خبرنگارها را، بیمارستان‌ها را، آمبولانس‌ها را بزنند؛ یعنی واقعاً این خیلی چیز عجیبی است، این خیلی شقاوت فوق‌العاده‌ای می‌خواهد که این باند و این گروه تبهکارِ خبیث [از آن] برخوردارند! به نظر من دنیای اسلام باید یک حرکتی بکند، یک کاری باید بکند. بایستی با یک هماهنگی خوبی ــ چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ سیاسی، چه در صورت لزوم از لحاظ عملیّاتی ــ دنیای اسلام مجتمعاً روی این مسئله فکر کنند و کار کنند. البتّه آنها منتظر تازیانه‌ی خدا هم باید باشند؛ یعنی این‌جور ظلم کردن، پاسخِ خداییِ سختی خواهد داشت ــ در این تردیدی نیست ــ ولی این [پاسخ الهی]، وظیفه‌ی مردم را، وظیفه‌ ما را، وظیفه‌ دولتها را کم نمی‌کند. خدای متعال کار خودش را می‌کند، ما هم باید وظیفه‌ی خودمان را انجام بدهیم.» و این‌جا است که اگر هر راهی برای کمک به آن مردم مظلوم پیش آید، وظیفۀ همۀ ما می‌باشد که کوتاهی نکنیم. ولی گویا خداوند شرایطی فراهم نموده است تا از یک طرف چهرۀ اصلی جبهۀ استکبار روشن و روشن‌تر شود و از طرف دیگر معنای امروزین حاکمان جهان اسلام روشن شود، تا معلوم گردد این نوع حاکمیت، امکان ادامۀ خود را از دست داده است و ما نیز باید آماده باشیم تا هر نوع امکانی که جهت این امر پیش می‌آید را استقبال کنیم. گویا خداوند در این شرایط اردۀ خاصی فرموده است تا هرکس امتحان شود. موفق باشید

39914
متن پرسش

با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: بابت طولانی شدن سؤال عذر میخوام. من جوانی سی ساله هستم، گذشته ی خوبی نداشتم اما خوشبختانه چند سال پیش با کتاب کیمیای محبت مسیر زندگی و نگاهم به دنیا عوض شد، الان تا اونجا که میتونم سعی در انجام واجبات و ترک محرمات و نماز اول وقت و... دارم ولی در طی این سال ها بارها سعی کردم مسیر سیر و سلوک رو آغاز کنم اما عزم و اراده کافی برای این کار رو ندارم و احساس می‌کنم به جای رشد افت کردم، از شما درخواست دارم ۱. برای درمان ضعف در عزم و اراده راهنمایی بفرمایید. ۲. متأسفانه من آدم کم صبر و طاقتی هستم و یک درد و بیماری معمولی یا مثلا یک گرسنگی شدید یا یک مشکل در زندگی تمام فکر من رو به هم میریزه و معنویت رو از من میگیره، ترس من از این هست که تو این زمانه آخرالزمان که هر روز امتحان ها شدیدتر میشه و هرکس بلاشک نوعی از امتحان مصیبت در جان و مال و اولاد و... رو پیش رو داره ایمانم رو به کلی از دست بدم یا مثلا جایی که باید استقامت کنم مثل جنگ، تهدید جانی یا هر چیزی که نیاز به صبر و مقاومت داره نتونم مقاومت کنم در حالی که به گفته ی قرآن انجام واجبات و ترک محرمات و این ایمان ظاهری به تنهایی به درد نمیخوره و اگه انسان در ابتلاء ها پیروز نشه همه چیز رو از دست میده مثل مردم بعد از پیامبر یا اهل کوفه و...، همین باعث میشه به این نتیجه برسم که اصلا این مسلمانی من به درد نمیخوره و خودم رو سر کار گذاشتم وقتی در مواقع بحران نتونم کار درست رو انجام بدم، از شما خواهش می‌کنم اگر این مسئله افزایش ایمان و استقامت راه حلی داره راهنمایی بفرمایید. ۳. اینکه من نمیدونم چطور باید تکلیف خودم رو در این زمانه برای یاری امام زمان (عج) و کمک به انقلاب بفهمم، آیا الان باید به دنبال کسب علم برم، به دنبال انجام کار فرهنگی برم یا... ملاک تشخیص تکلیف هر کس چیه؟ ۴. به طور کلی اگر یک نفر قصد سیر و سلوک و همچنین یاری امام زمان و یک کلام مسلمان انقلابی و شیعه ی تراز که می‌خواهد به بالاترین نقطه ی کمال مستعد خودش برسه چه سیر مطالعاتی رو پیشنهاد می‌کنید که جامع باشه؟ چون کتاب ها واقعا زیاده و من نمیدونم به کدوم مراجعه کنم، چه کتاب های سلوکی چه علمی و... ممنونم بابت اینکه وقت گذاشتین و مطالعه فرمودین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود از مباحث «معرفت نفس» شروع بفرمایید از آن جهت که حضور در ابعاد عمیق دین را معرفتِ نفس دانسته‌اند تا ان شاءالله دریچه‌ای شود جهت تدبّر در قرآن. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/71?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87 و https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87

39913
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما: آیا این که خداوند تو قرآن از خانه و درخت مثال زده این خانه و این درخت مطابق با جسم آخرتیمونه؟ و اصلا منظور از درخت و خانه چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در سوره واقعه در این مورد شده است که خوب است به آن‌جا رجوع شود. https://lobolmizan.ir/sound/689?mark=%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D9%87 . موفق باشید

39910
متن پرسش

سلام استاد: با نظر به «ذاتِ» درنده و خوی مکّار استکبار، حقیر احساس می کنم باز شدن باب مذاکرات با ایران صرفاً به این خاطر هست که دست ایران را زیر سنگ نگه دارند تا در این فرصت ایام مذاکرات، با تمام توان به حساب جبهه مقاومت (غزه و یمن و...) برسند!!😔 نظر حضرتعالی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با بصیرت رهبر معظم انقلاب نمی‌توان چنین فکر کرد همان‌طور که در یکی از جواب‌ها عرض شد نهایتاً از طریق این نوع مذاکرات می‌توان نشان داد که تاریخِ استکبار با ادعای دوستی‌اش به کلّی به انتها رسیده است. جناب آقای دکتر سعدالله زارعی در یادداشت امروز کیهان تحت عنوان «تفاوت نگاه ما و آمریکا به مذاکره» نکات دقیقی را فرموده‌اند که در جای خود قابل تأمّل است بخصوص در آخرین جمله‌ای که می‌فرمایند: «اما البته واقعیت این است که هیچ نتیجه‌ای منجر به تغییر دشمنی استکبار علیه مردم حق‌طلب ایران نمی‌شود و هیچ چیزی مردم ایران را به اشتباه نمی‌اندازد. موفق باشید      

39909
متن پرسش

با سلام و احترام و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در این ایام نورانی: بنده مسئله‌ای شخصی اما معنوی را با شما در میان می‌گذارم، به امید دریافت راهنمایی از محضر حضرت‌عالی که هم با مسائل سلوکی آشنایی عمیق دارید، و هم نگاهی دقیق به تراز انسان مؤمن در جامعه معاصر دارید. مدتی‌ست با دغدغه‌ی حفظ ظاهر مؤمنانه (به‌ویژه در مورد نگه‌داشتن ریش به اندازه یک قبضه) مواجه‌ام. از نظر فقهی و با نیت دینی، همیشه سعی بر رعایت این اندازه داشته‌ام. اما اخیراً به‌علت تغییر محل کار و احتمال سوءبرداشت یا حساسیت برخی همکاران، در فکر کوتاه‌کردن موقت آن بوده‌ام. در همین ایام، خوابی دیدم که برایم معنادار بود: در خواب، صدایی واضح فقط یک کلمه گفت: «یک قبضه» این صدا با حالتی همراه بود که گویی ناظر بر همین دغدغه‌ام بود؛ و از آن زمان، این پرسش ذهنم را درگیر کرده که آیا این خواب، هشداری برای وفاداری به نماد ایمان است؟ یا فقط اشاره‌ای به تعادل، بدون تحمیل؟ اکنون با تردید میان عقل، نیت، شرایط بیرونی و الهام درونی مواجه‌ام. از شما خواهشمندم اگر ممکن است راهنمایی بفرمایید که چگونه باید چنین پیامی را فهم کرد؟ و آیا کوتاه‌کردن موقت، با نیت روشن و بازگشت به حالت اصلی، با سلوک توحیدی در تعارض است یا خیر؟ با سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جریان محدودبودنِ ریش به یک قبضه، مربوط به مقابله با جریان یهود است با آن ریش‌های بلند. و از این جهت خواسته‌اند ما تشبهی با آن‌ها نداشته باشیم، امری که در این زمان چندان مسئله نیست. در این مورد نباید به آن خواب اعتماد کرد. مهم، عرف امروزین مؤمنین است که ممکن است افراد با ریش‌های بلند، حالت انگشت‌نما پیدا کنند که امر مطلوبی نیست. عرف مومنین ملاک است. موفق باشید 

39908
متن پرسش

📽«فرصتِ روایت» بسم رب الزهرا 📌…در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی شود… رازِ خون را تنها اهل راز به جان می آزمایند و تو گو‌ که چه کس را در زمان اینگونه میابی که چشم به راه باشد و گوش در انتظار ندای یار در قتلگاه دوست. فتح های ما را بین که رنگ بوی یاس و سرما و بن بست به خود گرفته اند و تو گویی هرگز خبری از دوست در میان مان نبوده است. و راستی را بی فتحِ روایت من و تو کدام فتح و کدام طلیعه و امید و آرمان را توان دید و می‌توان برایش طبل و مارش فتح زد و آهنگ دوباره آزادی انسان را نواخت. جوانان ما طلیعه داران و پرچم داران دوباره فتحِ تاریخی اسلام در عصر امروز اند و اگر نبودند، تو بگو که طلیعه آینده انقلاب خمینی را در کدامین گواه و شاهد و آینه به نظاره می‌نشستیم. باید چشم شست و نظاره گر دوباره فتحِ روایت طلیعه داران قیام خمینی بود و دید که فتح و گشایش و پیروزی مبین دوباره اسلام در عصر امروز چگونه در زبان و روایت ما طلیعه خواهد یافت و هیمنه این بت و مجسمه، غول افیون و شرک و استکبار و ظلم جهان امروز با زبان و روایت ما فرو خواهد ریخت و میوه های شجره طیب انقلاب خمینی به اذنِ الله در زمان حیات ما به بار خواهد نشست و منتظران او چگونه بشر جدید را به رنگ زبانِ سرخِ روایت، آماده تولد و طلوع دوباره انسان خواهند کرد. دوباره به دیدار او برویم و راه را به تفصیل حضورمان در آینۀ روایت او از ما باز جوییم که او مبشر صبح کربلایِ ماست و زبان و روایتش آیینۀ همه حضور ما در امروز و فردای ماست. همان او که سید و پیرِ راهبر ما در وصف او گفت: «چنان می‌گفت که گویا راه‌های آسمان را خودش رفته، دیده و می‌داند که این‌ها آشناتر هستند» همان او که همزبان و همسخن ایام غربت او، فیلسوف پیر ما بود و در فراقش گریست و شانه هایش را گرفتند و بیم مرگش را داشتند و در غمِ دوست گفت: «وجودش را فراموش می‌کنند ولی عدم اش را هرگز» همان او که صدایش همیشه آشنا و گرما بخش جان های گمشده ماست و راهش بی شک همه تمنای حضور ما در امروزمان و زبان و قلمش رمز راز همه چگونگی حضور ما در فردایمان آری سید شهیدان اهل قلم را می‌گوییم شهید آوینی عزیز همان صدای آشنا و معصوم و نجیب و محکم آقا مرتضیِ روایتِ فتح های جبهه های ما. دوباره به نظاره او بنشینیم و چشم و گوش به روایت او از ما بسپاریم تا فرصتِ روایت دوباره فتح را در فتحِ دوباره روایت و زبان یکدیگر بجوییم و حقیقت را به نظاره چشمانمان بگزاریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد شهید آوینی همین یک جمله که فیلسوفِ پیرِ ما استاد داوری در موردش فرمودند، همۀ آن کاری است که ما باید به میان آوریم. جمله‌ای که فرمودند: «وجودش را فراموش می‌کنند ولی عدمش را هرگز». حقیقتاً این‌طور نیست که عدم حضور شهید آوینی که ما را در خود سرگردان کرده، نبودنی باشد که نبودنِ یک شخص به حساب آید، نه! عدم حضور او که ان شاءالله هرگز پیش نمی‌آید، نبودنِ تاریخی است که در پیش است و به ظهور می‌آید و متولد می‌شود. و آن شهید بزرگوار با تمام وجود متذکر آن بود. نبودِ او را فراموش نمی‌کنیم زیرا توقف خود را از میانۀ این تاریخ نمی‌توانیم فراموش کنیم و ما باز با آوینی است که تازه معنای نبودن آن را می‌فهمیم که چه اندازه به او نیاز داریم و این یعنی تولد دوبارۀ شهید آوینی. تولدی که با احساس نبودن او و با همراهی با کلمه کلمۀ او آغاز می‌شود تا سرگشتگان این کوی و برزن به مأوایی بیندیشند که تنها کلماتِ شاعرانه آن را در میخانۀ مطلوبِ حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌گشاید. کلماتی که به گفتۀ استاد فردید از پندارها، ساخته نشده، قصّۀ دیدارها می‌باشد. و این‌جا است که باز فردید و رازِ سر به مُهری که آوینی را منهای استاد فردید نمی‌توان «فهم» کرد. و این، اولِ ماجراست. موفق باشید      

39907
متن پرسش

سلام علیک استاد عزیز: در مورد زندگی پس از زندگی سوالی مطرح شد که مجموعه جوابهای شما را در این مورد که در ایتا ارسال شده بود مطالعه کردم از توجه شما ممنونم جزاک الله خیرا. برداشت بنده این از آنها این شد که شما آن مشاهدات را یک تجربه شخصی می‌دانید و... ولی چه اشکال دارد بگوییم حقیقتا این افراد با برزخ حقیقی متصل شده و واقعیاتی از نعمت‌ها و ثواب و عقاب را نسبت به خود و دیگران دیده اند و چشیده اند. فرموده بودید چون نکیر منکر و پاسخ به سوالات نبوده جنبه شخصی داشته که مثلا در ذات خود اموری را مشاهده کرده‌اند در حالی که به گفته آیت الله فاطمی نیا با استناد به روایات سوال و جواب قبر مربوط به کسانی است که یا ایمان را کامل کرده اند و یا کفر را کامل کرده اند و اکثر انسانها به حال خود رها شده و با صور اعمال و اخلاق خود سرو کار دارند خصوصا اینکه بعضی از اینها در سرد خانه و غسالخانه بوده و حقیقتا مرده‌اند و گزارش از اقوام گذشته و حالت‌های آنها داده اند و حتی پیام‌ها و کمک‌ها و رفع بعضی مشکلات و بدهی‌ها را درخواست کرده اند که کسی از آن خبر نداشته و همگی مطابق با واقع بوده اند مثل جریان معراج که برای پیامبر اکرم پیش آمد که به خاطر لطافت و پاکی نفس بود یا آنچه برای آیت الله قوچانی و خیلی از اولیا در اثر ریاضتهای شرعی نسبت به مرتبه آنها پیش میاید ولی همین ادراکات برزخی و فوق طبیعی به دلیل قهری و مثلا تصادف و بیماری و انصراف نفس از بدن برای افراد عادی هم ممکن است پیش بیاید حضرت آیت‌الله حسن زاده رحمت الله علیه در کتاب انسان در عرف عرفان دلایل معرفت النفسی آن را بیان کرده و جمله ای در این رابطه دارند که / نوم و نوم مغناطیسی بیهوشی. کما مرگ طبیعی و مرگ ارادی هیچکدام موضوعیت در تمثیلات برزخی ندارند بلکه اصل انصراف نفس از بدن است و به هر دلیل این انصراف صورت گیرد تمثیلات برزخی و ادراکات فوق طبیعی شروع می‌شود و خصوصا اینکه پرده و حجاب اصلی برای مشاهدات برزخی همین بدن و تعلق به آن است «لقد کنت فی غفلت من هذا فکشفنا عنک غطایک.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این احوال، حضورِ برزخی و احتضارِ قبل از آن که هویت انسان را از هویت دنیا به هویتِ برزخی تبدیل می‌کند، برای حضور در جهانی دیگر؛ بحثِ دیگری است. و این‌که طرف در برزخ می‌گوید: «حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (99) لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (100) مؤمنون) از این جهت مسلّم این حضور که در برنامۀ خوب «زندگی پس از زندگی» مطرح است، حضور برزخی نیست و بحث ملکین نکیر و منکر و یا بشیر و مبشّر، بسیار عمیق‌تر از این حرف‌ها می‌باشد. و در این مورد فکر نمی‌کنم بیان این مباحث به این سادگی‌ها باشد. عرایضی در این رابطه در کتاب «معاد...» که روی سایت هست، شده است. موفق باشید

39904
متن پرسش

سلام استاد: من سوالم رو کوتاه می‌کنم که کمتر مزاحم شوم. متن های شما رو در مورد آینده انقلاب خواندم ولی آینده ایران برای من پر از ترس و نگرانیست! زبانم لال بعد فوت رهبری عزیز چه بلایی سر ما خواهد آمد، خداوند ما رو چگونه امتحان می کند! امتحانهای آخر الزمانی رو چگونه طی خواهیم کرد! این افکار حرکت رو از من گرفته و بی اندازه نگرانم کرده، با توجه به اینکه می بینیم که چه گرگ هایی در کمین هستند و از طرفی ما و جامعه چقدر ناشکر نعمت های انقلاب و اسلام هست، و از طرفی فوت کثیری از علما و خالی شدن زمین از آنها استاد ما می گفتند دوران امام سجاد پیش روی ماست. لطفا یاری بفرمایید حقایق رو از دل واقعیت ها ببینم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آغاز تاریخی بیندیشید که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آغاز نمود. یگانه مردی که بی‌نظیر بود و همان تاریخ در ادامۀ خود مردی از همان جنس را در ادامۀ آن تاریخ به ظهور آورد. و این یعنی آن آغاز، جهانی را مدّ نظر آورده است که موانع بزرگ جبهۀ مخالف، قدرت نفی آن را ندارد زیرا حکایت، حکایتِ به ظهورآمدنِ جهانی است که مردان آزاده در جستجوی آن بودند و به خوبی با آن موانع در هر چهره‌ای که باشند – اعم از متحجّرین و یا روشنفکرها-  مقابله می‌کنند و زندگی جز مقابله با همین موانع نیست. از این جهت باید به سَبکی فکر کرد که نیروهای حزب الله باید ذیل حضرت روح الله و حضرت امام خامنه‌ای، روز به روز بهتر و بهتر در مقابل ما قرار می‌دهند. و این است سبکِ خاصی که جریان حزب الله جدا از متحجّرین و روشنفکران غرب‌زده مدّ نظر دارد. موفق باشید         

39903
متن پرسش

سلام علیک و رحمت الله: با آرزوی توفیق روز افزون برای شما. با توجه به رشته تحصیلی شما آیا تا به حال به این نتیجه رسیده‌اید که از قدمت بشر کنونی چند سال است که می‌گذرد و حدیثی دیدم از امام جعفر صادق که قبل از نسل کنونی خداوند ۶ یا ۷ نسل آفریده که ظاهرا همه منقرض شده‌اند و استخوانهایی پیدا شده که تا یک ملیون و بعضا تا ۴ ملیون سال قدمت دارد اما آلمان‌ها به این نتیجه رسیده اند که دی ان ای آنها با بشر کنونی فرق دارد اگر وجود آنها قطعی است هدف از خلقت آنها چه بوده با اینکه به مرز حیوانات بیشتر نزدیکند تا انسان کنونی و حتی از روی جمجمه آنها بدست آورده اند که حجم مغز آنها حدود ۳۵۰ گرم بوده است و مسلما بحث خلیفه اللهی در مورد آنها مطرح نبوده. جزاک الله خیرا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار است و از نظر زمین‌شناسان نمی‌توان گفت حضور اولین انسان تا امروز چندسال بوده است و آن نظریه‌ای که مدعی است انسان از نسل انسان‌های میمون‌نما بوده؛ کاملاً از نظر زمین‌شناسان ردّ شده است. عرایضی در جلسۀ سوم شرح سوره «سجده» در این رابطه شده استhttps://lobolmizan.ir/sound/1250?mark=%D8%B3%D8%AC%D8%AF%D9%87#sound-row-4607 . بهترین نظر همانی است که ما متوجه شویم اولین انسان حضرت آدم بوده‌اند که در ضمن اولین پیامبر نیز همان اولین انسان است. موفق باشید

39902
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: ما به همراه جمعی از جوانان در تهران و در مسجد محل حدود ۱۰ سال است که کارفرهنگی می کنیم. در سال های اخیر برنامه های مختلفی جهت جذب نوجوانان به سمت فضای اسلامی و‌انقلابی گذاشته شده است. اما در حوزه کار قرآن اعم از روخوانی و روان خوانی و قرائت و حفظ ضعیف عمل کردیم و در مجموع فضای نوجوانان فضای قرانی به شکل خاص نمی باشد فلذا تمایل به کار قرآنی کمتر وجود دارد و معمولا علاقه ای برای پیگیری موضوعات و مسائل قرآنی وجود ندارد. هرچند که همه نوجوانان و جوانان فضای اسلامی و انقلابی دارند و برای پیشبرد اهداف انقلاب تلاش بسیار می کنند و حتی از زندگی شخصی خود برای کار فرهنگی مایه می گذارند. با وجود چنین وضعیتی نسبت ما با قرآن چگونه تعریف می گردد؟ آیا به جهت اینکه در مجموع روحیه ها نسبت به یادگیری قرآن سویه ندارد باید از کار قرآن صرف نظر کرد؟ چگونه نوجوانان و جوانان را به کار قرآنی و یادگیری قرآنی سوق بدهیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نمی‌توان از انس با قرآن و تدبّر در آن بخصوص در این زمانه صرف نظر کرد. پیشنهاد بنده آن است که رفقا نکات اصلی تفسیریِ استاد فیاض‌بخش در رابطه با سوره بقره را که هر جلسه کمتر از ۲۰ دقیقه است، یادداشت کنند و هر هفته ۳ جلسه را گوش بدهند و در یک جلسه هرکس یادداشت‌های خود را به مباحثه بگذارد. کانال مباحث استاد، https://eitaa.com/Jelvehnooralavi . موفق باشید

39897
متن پرسش

با سلام: سوالاتی ازمحضر استاد عزیزم داشتم: ۱. قدرت و علم امام زمان بیشتر است یا امام حسینی که الان در قید حیات نیستند؟ ۲. آیا با فوت امام مقام روح القدس از امامی به امام دیگر منتقل می‌شود و این انتقال بطور کامل صورت می‌گیرد؟ اگر اینگونه است پس لزوم زیارت ائمه اطهاری که صاحب روح نیستد و در قید حیات نیستند (روحی که علم و قدرت و معجزات امامان از آن نشات می‌گیرد) چیست؟ ۳. آیا اگر از امام حسین قبل از رسیدن به مقام امامت که هنوز حضرت علی (ع) امام هستند پرسیده می‌شد که تعداد خرمایی که به این درخت آویزان است را بیان کن آیا ایشان قادر به گفتن جواب صحیح بودند؟ یا اینکه چون هنوز به مقام امامت نائل نشده اند و چون هیچ اتحادی بین ایشان و روح القدس قبل از رسیدن به مقام امامت نیست ایشان از گفتن پاسخ ناتوان می بودند؟ ۴. آیا اکنون که امام زمان ما حضرت مهدی (عج) هستند آیا مقام روح به حضرت امام صادقی که درقید حیات نیستند تعلق دارد یا خیر؟ ۵. تفاوت نفس امام حسین پس از جداسازی روح القدس از ایشان هنگام شهادت با نفس ایشان قبل از شهید شدن ایشان از نظر علم و قدرت و...چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این نور حضرت حجت «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه شریف» هست که در این زمانه جامع حضور همۀ امامان معصوم می‌باشد. ۲. انتقال انوار امامت امام به امام دیگر، به معنای آن نیست که خود آن حضرت آن کمالات را در خود نداشته باشند و زائر آن حضرت از کمالات آن حضرت بی‌بهره شود. ۳. بستگی دارد آن علم مربوط به امامت ایشان بوده باشد یا مربوط به صفای شخصیت‌شان. ۴. آری! و صد آری! ۵. هیچ تفاوتی ندارد «شاخ گل هر جا که می‌روید گل است». موفق باشید

39896
متن پرسش

سلام و درود استاد عزیزم: خدا رو خیلی شاکرم بابت ورود شما و قلم نورانیتون به زندگیم. سپاس بخاطر وجودتون. چند تا سوال داشتم ببخشید که زیاده ۱. شما میگید خود واقعی فقط «هست» و قراره این «هست» رو با بندگی کمال مطلق، به کمال برسونیم. خب این به کمال رسوندن با اعمال صالح دنیاییمون انجام میشه دیگه. بدون عمل که نمیشه خودسازی کرد. مثلا با خدمتی که از طریق شغلمون به مردم می‌رسونیم و این خدمت رو هم از طریق تحصیلات دانشگاهی یاد گرفتیم. پس درسته ما مدرک و شغل و... نیستیم ولی اینها در اون «خود» تاثیر دارن. چون اعمال ما رو تشکیل میدن و اعمال جان ما رو اصلاح میکنن. پس بنظرم یک پرستار یا مددکار با خدمات بی چشمداشتی که در اختیار مردم میذارن، خود قوی تر و کامل تری دارن و گاها رحمانیت و رحیمیت هم -که شرط دریافت بقیه اسماء الله هست-، در اونها بیشتره. میدونم دارم اشتباه میگم اما نمیتونم بین هستیِ خود و اعمالی نظیر شغل و حرفه تفکیک قائل بشم چرا که فکر می‌کنم اونها کمالِ شخصیت اون هست رو رقم میزنن ۲. آیا میشه گفت خالقیت خداوند و صفت خالق خدا، خلق کردن انسان و بقیه موجودات را ایجاب می‌کند، چنانکه رزاق بودن او، خلق موجودات و رزق دادن به آنها را ایجاب می‌کند و بقیه صفات خدا هم به همین ترتیب. نه اینکه او هدفی داشته باشد که از هدف داشتن هم پاک و منزه است. ۳. در مورد مرگ غیر طبیعی بر اثر گناهان، که نفس مایوس میشه از رسیدن به کمال و بدن رو رها میکنه، خب اینکه خارج از خواست و اراده ی «من» هست! یعنی نفس جدا از من یه ادراکاتی داشته و تصمیم گرفته. در حالیکه «من» اصلا نمی‌خواستم بمیرم! یه دفعه روح برای خودش بدن رو ترک کرده؟ مگه من روح نبودم؟! ۴. استاد اصلا باید بریم دنبال پاسخ این سوالات بی سر و ته که تمامی هم نداره؟ احساس می‌کنم فقط نیازه که ساحت دیدم رو تغییر بدم اما نمیدونم چطوری. منظورم اینه که آیا تنها تقویت توحید در قلب و تسلیم در برابر خواست خدا، باعث میشه سوالی باقی نمونه؟ به قول شما فقط «هست» بودن خودش و جهان رو بپذیره و تمام! نمیدونم. مغزم داره منفجر میشه ۵. علامه قاضی و علامه طباطبایی هر دو به مراقبه ای در حد چند دقیقه در روز تاکید داشتن به منظور پیدا کردن خود و نفی خواطر. آیا منظور چیزی شبیه مدیتیشنه؟ من وقتی مدیتیشن می‌کنم جوری با خودم اتصال برقرار می‌کنم که هرگز در نماز نمیتونم. احساس معنوی خیلی زیادی برام داره، بیش از نماز. فکر کنم جای تاسف داره... ۶. من میگم اونی که توی خوابی مثل تصادف، می‌ترسه و از خواب میپره، همچنان همون مغزه. تصاویر رو خودش ساخته و از اونجایی هم که برای بقای ما تلاش میکنه، در برابر تصاویر ذهنی هم واکنش انعکاسی نشون میده و احساس ترس و فرار و در آخر بیداری. اره اگه دست نباشه، من هنوز منم. اما اگه مغز نباشه هیچ پردازش و فهمی باقی نمونه، من نمیتونم بین مغز و روح تفکیکی قائل بشم ولی از نحوه پاسخگویی شما به چنین سوالاتی، بنظر میاد برای شما خیلی خیلی بدیهیه! اونقدر بدیهی که حتی توضیحش نمیدید. فکر کنم نباید دنبال استدلال دنیوی بگردیم. به بعضی چیزها فقط میشه باور داشت یا نداشت، همین!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! به گفتۀ حضرت آیت الحق استاد حسن‌زاده: «دست در کار و دل با یار باید باشد». و از این جهت اگر رضایت خداوند مدّ نظر انسان باشد، همان آموزه‌های دینی افق‌گشایی می‌کند و معلوم است که سیرۀ اولیاء نیز باید مدّ نظر باشد. ۲. نکتۀ خوبی است. ۳. آری! نفس ناطقه ارادۀ تکوینیِ خاص خود را دارد که آن، غیر از ارادۀ جزئیۀ ما می‌باشد. ۴. همین‌طور است. - به همان معنایی که فرموده‌اند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت» ۵. نه! آن حضور و مراقبه، حضور دیگری است که با نظر به توحید و رحمت بیکرانۀ حضرت حق پیش می‌آید. ۶. مغز در هر حال، عضوی است از بدن مانند دست و پا، و آنچه در همۀ این امور اصالت دارد «نفس» است که احوالات آن در اعضاء ظاهر می‌شود. موفق باشید

39895
متن پرسش

سلام استاد: من مدتی است که دنبال سلوک هستم و خیلی تلاش می‌کنم. ولی یه سری امور را نمی فهمم و مستقیما در سخن عرفا به آن اشاره نمیشه. مثلا دست زدن برای سالک اشکال داره؟ آیا کتابی هست که آداب معاشرت یه سالک در قرن ۲۱ که سبک زندگی های خاص خودشو داره، با جزئیات توضیح بده چطور زندگی کنیم و چطور با دیگران رفت و آمد کنیم؟ مثلا اگه تولدی دعوت شدیم که سالم بود یا اصلا تعریف تولد سالم از ناسالم چیه و خیلی سوالات دیگه. من خواب دیدم حضرت زهرا رو صدا می‌زدم ولی فایده نداشت و فهمیدم سبک زندگیم با چیزی که ایشون بخواد سازگار نیست یعنی لابد اثری از ایشون در سبک زندگیم نیست. سلوک فردی رو نمیگم این رو می فهمم و برنامه مطالعاتی و تقریبا عبادی دارم. ولی سلوک جمعی، با دیگران چطور باشم کجا برم کجا نرم، حتی صحبت عرفا رو بشنوم نمیدونم اون رو برای رتبه من میگن یا برای رتبه خودشون. و اون هم خیلی کمه. یه مثال میزنن که اصلا برام اتفاق نیفتاده ولی ده مثال که اتفاق افتاده در صحبتاشون ندیدم و واقعا سواله برام که چطور زندگی کنم. ممنون میشم چند کتاب معرفی کنید برای آداب معاشرت و آداب بقیه امور زندگی برای یه سالک و به من توصیه کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به همان معنایی که فرموده‌اند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت» ان شاءالله با تدبّر در قرآن خودِ قرآن راهنمایی می‌کند و در آن رابطه می‌توانید سؤالات خود را بیابید. نکته‌ای که سؤال‌کنندۀ محترم شمارۀ 39896 در قسمت چهارم سؤال خود متوجۀ آن هستند. ۲. به هر حال طبق روایات صادره از معصوم نمی‌توان به صِرف خواب اعتماد کرد. ۳. حرکات طرب‌انگیزی که خلاف شأن مؤمن نباشد، اشکال ندارد مانند دست‌زدن در برنامۀ محفل. ولی همان‌طور که بزرگان ما فرموده‌اند دست‌زدن در مسجد ظاهراً با شأن مسجد و فضایی که باید در مسجد جاری باشد؛ نمی‌خواند.  موفق باشید

39892
متن پرسش

سلام: کشتن به سبک حاج قاسم، این حرفی که می‌زنم شاهد اش شعری است که خودش در گوش کَر من خواند: « تو مکن تهدیدم از کشتن، که من تشنه زارم به خون خویشتن، گر که ریزد خون من آن دوست رو، پای کوبان جان بر افشانم بر او » . حاج قاسم مگه من چیکار کرده بودم که مستحق یه همچین کشتن بودم آخه، چی میشد من رو هم مثل خودت وصل کنی. من که هزار آرزو دارم تا روزی با اذن حضرت زینب (س) پا به دمشق بگزارم و بعد هم حتما با دست خالی وارد سرزمین های اشغالی شوم و نیابتی های آمریکا را نابود کنم. ترامپ که سهل است، آن وقت تو دنبال کسی می‌گردی که خون تو را خواهد ریخت! چرا عاقل کاری کند که باز آرد پشیمانی؟ همان طور که سید الشهداء را در خورشید زمان پوچی می‌بینم و می‌گویم اگر آنجا بودم نمی گذاشتم این گونه شود، تو هم نوری عظیم هستی در آفاق زمانم. « آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟، فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟، دیوانه کنی هر دو جهانش بدهی، دیوانۀ تو هر دو جهان را چه کند؟»

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن نوع شهادت که حاج قاسم عزیز به دنبال آن بود؛ حضوری بود بیشتر در عالَم تا با آن حضور نورانی طومار نظام استکباری را در هم پیچد مانند شهادت حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» که طومار جریان پیچیدۀ امویان را تا قیام قیامت در هم پیچید و اسلام را از دست آن جریان خطرناک آزاد کرد. «شهادت سید حسن نصرالله و حضور گسترده او در آینده تاریخ توحیدی» http://pasdareeslam.com/46179/موفق باشید. 

39891
متن پرسش

سلام علیکم استاد: نظر شما در مورد برنامه زندگی پس از زندگی که توسط آقای موزون اجرا می‌شود چیست؟ آیا آن تونل که همه می‌بینند مربوط به انصراف نفس از بدن است که در دستگاه ادراک آنها به صورت تونل متمثل می‌شود؟ آن حالات بدی که پیش می‌آید همان مواقف برزخی است که در رجوع به مراحل عالیه برای آنان پیش می‌آید و بعد از عذابهایی وضع بهتر و بهتر می‌شود؟ و آن افراد که مواقف را طی کردند در مرگ واقعی باز برای آنان تکرار می‌شود یا پاک شده اند؟ چرا نفس در همین حوادث گاهی در بی خبری مطلق فرو می‌رود در حالی که نفس عین آگاهیست؟ همین تجربیات را خیلی از غربی‌ها هم داشته اند و بر خلاف توقع بعضی ها اکثرا ادراکات زیبایی داشته اند و خیلی از آنها ملک الموت را ندیده اند و چرا بعضی خود را به صورت بیننده ای که بدنی ندارد درک کرده اند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلاً عرض شده برنامه زندگی پس از زندگی در کلّ برنامۀ خوبی است و بیشتر گزارش احوالات روح آن افراد است که نزد خود برایشان پیش می‌آید نسبت به فطرت توحیدی که دارند و آموزه‌های دینی که شنیده‌اند و آن، نوعی حضور در نزد خود است و ربطی به حضور برزخی که بعد از سؤال ملکینِ نکیر و منکر پیش می‌آید ندارد. البته در این مورد بحث، مفصل است. خوب است به جواب سؤالاتی که در این رابطه شده است، با جستجو در قسمت سؤالات سایت رجوع فرمایید. موفق باشید 

39888
متن پرسش

سلام خدمت استاد محترم: بنده به عنوان یک معلم متوجه هستم که علت بی رغبتی دانش آموزان به مدرسه و درس محتوای ناکارآمد وغیر مطابق با طلب نورانی بچه هاست و چقدر در این شرایط هم معلمان در زحمت اند و هم بچه ها تا تحولی اساسی در این محتوا رخ دهد ان شاالله، اما استاد این را هم می بینیم که ما و جوانان مان در رجوع به معارفی اصیل که طلب امروز جان های ماست و از طریق امثال شما ارائه گردیده سستی می کنند به‌جهت موانعی که از طریق رسانه ها و حتی اختلالات مزاجی به جهت بحران های زیستی و.... برایشان حاصل گردیده و اینجاست که کار ما خیلی سخت شده و در تهدیدی دوسویه قرار داریم و گویی زبانمان بسته است، هر چند از طرفی خوشحالیم که آخر باید امید به این نظام فکری و فرهنگی و آموزشی به کل از وجود ما ریشه کن شود تا شاهد صبح ظهور تمدنی اصیل باشیم، گویی باید به نظاره بنشینیم کشته شدن و تلف شدن ما و عزیزانمان را تا فرجی رخ دهد چنانچه شاعر می گوید: صد هزاران طفل سر ببریده گشت تا کلیم الله صاحب دیده گشت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌همه به حکم : «روح پدرم شاد که می گفت به استاد، فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ» اگر معلم با متانت و دلسوزی با دانش‌آموزان روبرو شود تأثیر خود را می‌گذارد و بعدها که همان دانش‌آموزان با بحران‌های روحی که ممکن است به جهت دوری از معنویت برایشان پیش آید؛ به خود می‌آیند که با نظر به گفته‌ها و شخصیت معلم‌شان، مسیر خود را تغییر دهند و این است که ما همراه با شهید آوینی عزیز به حکم وجدان تاریخی این ملت به جهان دیگر و آیندۀ دیگری امیدواریم و این از طریق معلّمان دلسوز معجزه‌وار محقق خواهد شد. موفق باشید    

39887
متن پرسش

سلام وقتتون بخیر: بنده شاغل و حقوق بگیرم خیلی دوست دارم به غزه کمک کنم اما همسرم رضایت ندارن. منم از این قضیه ناراحتم دلم میخواد حالا که هیچ کاری از دستم برای کودکان غزه برنمیاد حداقل مبلغی بعنوان کمک بدهم‌. چندبار مبالغی پرداخت کردم اما اگر بخواهم مبالغ بیشتری بدهم همسرم خیلی مخالفت میکنن. به نظرتون چیکار کنم؟ خانم‌ها برای خرج حقوقشون باید از همسرشون اجازه بگیرن؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قرآن می‌فرماید و فقهای محترم مدّ نظر دارند که: «.. لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا  وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ ۚ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا» (نساء/۳۲) براى مردان از آنچه [به اختيار] كسب كرده‌اند بهره‌اى است، و براى زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كرده‌اند بهره‌اى است. و از فضل خدا درخواست كنيد، كه خدا به هر چيزى داناست.  با توجه به این مورد حقوقی که زنان با تلاش خود به دست می‌آورند، مربوط به خودشان است و اختیار آن را دارند که هر طور خواستند خرج کنند. آری! بهتر آن است که در فضای یگانگی خانه، نوعی هماهنگی باشد ولی این بدان معنا نیست که زنان اختیار مال خود را نداشته باشند. حتی آن پولی که مرد به همسرش می‌بخشد خود آن زن اختیار دارد که هرطور خواست آن را مصرف کند. موفق باشید

39884
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: همانگونه که انسان با خواندن قرآن تاثیرات قلبی و نوری گیرش می آید و یا به زیارت امام معصوم (ع) می‌رود به این تاثیرات قلبی و نو ری می‌رسد. بلاتشبیه كتاب فصوص الحکم این عربی کتابی است که انسان با خواندن آن به تاثیرات قلبی و نوری می‌رسد. آیا این اندیشه ام درست است؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است از آن جهت که به گفتۀ جناب ابن عربی در آن کشفی که از رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داشته، «فصوص الحکم» ظهورِ ارادۀ آن حضرت است که از طریق جناب ابن عربی به کلمات در آمده و همان‌طور که حضرت امام در نامه به گورباچف مرقوم فرمودند، نکاتی است باریک‌تر از مو. موفق باشید

39883
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: استاد بزرگوار قبلا هم این سوال را پرسیدم اما جوابی ارسال نشد و آن اینکه وقتی خداوند می‌فرماید «انی جاعل فی الارض خلیفه» اراده خداوند آنگونه نیست که محل تصمیمات جدید قرار گیرد و نمی‌توان تصور کرد در مقطعی صادر اول یا نور محمدی نبوده و بعد خداوند تصمیم می‌گیرد همچو چیزی ایجاد کند چرا که به فرموده شما خاصیت و ذاتی موجودات مجرد از ماده آن است که تجلی و ظهور دارند بنا بر این نمی‌شود الله جل و جلاله باشد ولی خلیفه الهی و صادر اول که ظهور اوست نباشد که تا اینجا بحث زمان مطرح نبوده و یک حقیقت ازلی است ولی چون قرآن کریم با زبان ما سخن می‌گوید خود بخود و بطور قهری این حقیقت ازلی حالت زمانی و ماضی بخود می‌گیرد ولی همین حقیقت وقتی می‌خواهد در عالم ماده ظهور کند نیاز به یک بدن عنصری هست که آن در بستر زمان و با مقدماتی که از جمله آنها خلقت عالم ناسوت است ایجاد می‌شود که البته این بدن از آدم تا خاتم اشکال و صورتهای خاصی دارد و اوج ظهور آن حقیقت در ولی الله اعظم و پیامبر خاتم است و به قول علی (ع) ما الف الف عالم و الف الف آدم داشتیم و ظهور آن حقیقت فقط مخصوص دوره زمانی ما نیست و در هر دوره ای بصورتی ظهور کرده و ظاهرا ابو علی سینا گفته که ما قیامتها داشتیم و این مسئله یک امر تکرار پذیر است. آیا این برداشت درست است؟ جزاک الله خیرا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» عرض شده؛ آیۀ «انّی جاعل فی الارض خلیفه» حکایت ارادۀ تکوینی خداوند را متذکر می‌شود، ربطی به زمان و یا آغاز زمانی ندارد که در این رابطه می‌توانید به مباحث «حرکت جوهری» رجوع فرمایید. موفق باشید. 

39882
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی: در صوت جدیدی که در جوابِ سوال «عارف چگونه دنیا را می‌بیند» فرمودید که عارف واصل خوب زندگی می‌کند و بعد فرمودید که > کاش در همین صوت تعریف درستی از زندگی میکردین. از حرفای شما در این صوت این طور برداشت میشه که من از امروز بشینم پای نگاه کردن سریال های بی سرو ته تلویزیون و مشغول بازی هایی بشم که به تازگی مد شده مثل مافیا و پانتومیم و گل یا پوچ و یا از فردا هر شب بریم پارک و بازار گردی و و یا منی که مراعات می‌کردم که دو روز پشت سرهم گوشت نمی خوردم از این به بعد بخورم و در جمع های لغو که همراه با جک و خنده است وارد بشم و از فردا مبل و لوستر و زندگی آنچنانی و پرده های گرانقیمت و ... داشته باشم و شروع کنم به تعویض وسایل زندگی و... چون تعریف زندگی در این تاریخ یعنی همین. امروزه من متهم هستم که زندگی نمی‌کنم. با این صوت، بیشتر این اتهام به بنده زده میشه. البته بنده امکانات زندگی رو در حد معمول دارم و کم و کسری نیست. ولی خب من که سعی می‌کردم که خیلی با مد زندگی نکنم و به کفاف زندگی کنم با این صوت انگار باید روش زندگیم رو عوض کنم. مثلا من هنوز تلویزیون ۲۱ اینچ ۱۷ سال قبل رو دارم استفاده می‌کنم، با وجود اصرار بقیه به خرید ال سی دی و ال ای دی هنوز با همین دارم زندگی می‌کنم و هیچ مشکلی هم ندارم و اصلا احساس کمبود نمی‌کنم. شما در جلسه ۴۳ معاد فرمودید که اولین شرط سلوک فاصله گرفتن از زندگی عوام الناس است. در بحث های حدیث معراج نیز همین نوع زندگی رو تاکید می‌کنید که از دنیا در حد کفاف داشته باشید. به من انگ خشک بودن می زنند چون نمیشینم پای تلویزیون و فیلم و سریال ببینم نفریح و شادی رو نشستن پای سریال ها میدونند و بالاتر از اون نشستن پای این نوع برنامه ها رو جزئی از دین به عنوان تاکید اسلام به تفریح میدونند یا اینکه عمرم رو در پارک ها و شب نشینی ها و مسافرت های پوچ و بی معنی نمی‌گذرونم و یا اینکه جشن تولد رو قبول نمی‌کنم و عروسی شرکت نمی‌کنم. در یک کلام من متهم به زندگی نکردن هستم ولی من در اوج نشاط هستم. تعریف زندگی امروز یعنی زندگی در عیش مردن در خوشی. همیشه مثال عینک امام خمینی رو می‌زنید اما مردم اکثرا این رو زندگی نمیدونن و عقیده دارند که باید بهترین چیزها رو استفاده کنیم. پس خطبه ۱۶۰ نهج‌البلاغه رو چکار کنیم؟ ببخشید که طولانی شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سؤالی که تحت عنوان «عارف دنیا را چگونه می‌بیند» شد بحث در آن بود که «ره چنان رو که رهروان رفتند» مانند علمای جلیل‌القدر که نمونۀ روشن آن حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بودند. نمی‌دانم از کدام قسمت از آن بحث، این برداشت شد که ما خود را مشغول زندگی اهل دنیا کنیم که اکثراً زندگی را به بطالت می‌گذرانند؟!!! موفق باشید 

نمایش چاپی