سلام علیکم: فرموده بودید در پاسخ به یکی از پرسش های قبلی ام که یادداشت انقلاب اسلامی طلوع جهانی بین دو جهان را بخوانم و اگر نکته و ابهامی هست مطرح کنم. بعنوان ارادتمند و مطالعه کننده آن یادداشت نکات و سوالی بود که خدمتتان عرض می کنم: این جمله دکتر داوری به نظرم قابل نقد و تامل و بررسی است که تا زمانی که راه و منزل دیگری در افق آینده ظاهر نشود نمی توان از راه توسعه روگرداند یعنی وقتی چشم اندازی نباشد و مردمان به راه تجدد و نظام مصرف آن بستگی پیدا کرده باشند، انصاف نیست که خرد پشتوانه سیاست و اقتصاد جدید و علم بزرگ تکنولوژیک با بی باکی تحقیر شود. خب روی هر دو محور واقعا می شود بحثهای مفصل کرد ولی به نظرم چند مسئله است. آنجا که دکتر داوری می نویسند تا رویکردی غیر از توسعه غربی نیامده نباید چشم روی آن بست و فی الحال باید معطوف به آن طرح ریخت، با ایشان همسو و هم جهت نیستم. شاید این حرف در گام اول انقلاب و آنگاه که همچنان ما می خواستیم تمدن نوین اسلامی را در قالب مباحث نظری طرح کنیم و الگویی جدید و آنچنان گفتمان سازی نشده، بسیار صحیح و متقن بود ولی الان در گام دوم و شرایط کنونی من به تلقی شخصی خودم ما توانسته ایم در خودآگاهی و ایجاد افقی در شان تمدن جهانی توحیدی هر چند نه آنچنان گسترده نشان دهیم و یک شاهد مثالش واکنش بین المللی و همنوایی جهانی در شهادت حاج قاسم سلیمانی و هم رزمانش بود. در تمدن سازی حکمت عملی مقدم به حکمت نظری است و بایستی متناسب حکمت عمل حکمت نظر را در شئون مختلف به صحنه آورد و به نظرم اینکه اکنون مدارا با توسعه و تکنیک مدرن را پیشه می گریم حتی به شیوه اکل میته صحیح نیست. الحمدلله با وجود موانع و کاستی هایی که بود و همچنان تا حدوی هست امروز ما در عرصه های ویژه علوم انسانی با پیگیری حضرت آقا در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و سند چشم انداز اقتصاد مقاومتی توانسته ایم در مرحله تولید حکمت عملی و نظریه وارد شویم و اکنون راه آن است بصورت فرآیندی از ذیل توسعه و عقل متاثر توسعه گرایی بیرون شده و به جامعه توحیدی تمدن ساز بتدریج بیاندیشیم. خود امام وقتی انقلاب کردند نفرمودند که من همان اول قصد اتصال انقلاب با مدیریت ولی فقیه به حکومت حقه امام عصر (عج) را دارند، بلکه طی فرآیندی ابتدا فرمودند شاه باید برود سپس بحث رفراندوم و بعدا انتخابات خبرگان قانون و تصویب آن و سپس چینش ساختارها ذیل مدیریت کلان ولی فقیه. یعنی امام به دموکراسی و توسعه سیاسی غربی اصالت نداد و با آن مدارا نکرد و آن را اکل میته بکار نبرد بلکه بتدریج با حکمت برخاسته از متن ایمان اسلامی سعی کرد اولا فضا را به سوی تفکر در عالم دینی ببرد و اصالت عقل مدرن و غیر قدسی را کنار بزند سپس با آرامی و حادثه ساز و اتفاق محور کار نهاد سازی و تکمیل انقلاب را جلو بردند. هر چند من هم باور دارم دکتر داوری واقعا دغدغه خروج از ذیل مدرنیته بسوی تمدن برتر اسلامی را دارند و البته صبر و تانی را راهکار آن می دانند و قطعا من همنوا با ایشان هستم که ما به هر جهت با عقل مدرن و تکنیک معطوف به توسعه روبرو هستیم و حوالت تاریخی داریم و نمی شود از آن هم فرار کرد و انزوا و انفعال یا سلفی گری را برگزید، ولی با وجود حوالت تاریخی ما امکان تاریخ سازی و تغییر مناسبات را داریم و رویکرد ما نبایستی گزینش تکنیک و طرح های توسعه از دریچه و نگاه خود باشد و گزینشی یا شاید تلفیق بدین صورت کار کنیم، به نظرم همانطور که عرض شد ابتدا مسئله مستحدثه تمدن اسلامی و انقلاب را بشناسیم و عالم انسان دینی را مبنا بگذاریم سپس به نقد مدرنیته و عدم اصالت به جوهره و توسعه برخاسته از آن بپردازیم، وقتی اذهان و افکار بدون اصالت دادن به انسان ابزارساز مدرن و تمام ابعاد و روح مدرن، محوریت را عالم انسان دینی قرار داد به نظرم همانطور که فرموید چون انقلاب از جنس وجود است و تشکیک و مراتب دارد، در طول فرآیندی تدریجا اسباب و مکانیزم را حقیقتا متناسب با عقل و ادب و قلب قدسی می کند. ولی فی الحال توجه به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی واقعا افق متعالی و اثر گذار و بزنگاهی برای ماست که رهبر عزیز هم به آن تاکید دارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در افقی که انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده است، چیزی جز پایگذاردن در توسعه را مییابم و معتقدم هرآنچه بر حضور تاریخیِ خود تأکید کنیم و با رفعِ موانع جلو برویم، نتیجه میگیریم و هراندازه به توسعه نزدیک شویم، فرصتها را از دست میدهیم. با اینهمه حرف دکتر داوری آن است که این راه، نزدیک نیست و با آرزوهای مذهبیهای احساساتی محقق نمیشود. و در جواب «دبیرخانه_هماندیشی_علم_دینی » میفرماید آنچه را که شما نزدیک میبینید، من دور میبینم. اگر عنایت داشته باشید در نوشتهی «انقلاب اسلامی، جهانی بین دو جهان» در جایی عرض میشود از اینجا به بعد بنده با جناب آقای دکتر داوری همراهی نمیکنم. با اینهمه باید در مورد انقلاب اسلامی به جهانی که بین دو جهان است، فکر کرد. در ضمن آقای دکتر داوری در جواب دو پرسشی که دبیرخانه_هماندیشی_علم_دینی اخیراً از ایشان کردهاند جوابی دادهاند که ما را در اندیشیدن به تاریخی که در آن هستیم، کمک میکند. جوابهای ایشان را اگر پیامرسانی در ایتا دارید بفرمایید تا برایتان ارسال کنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در این مورد فکر کردهام و معتقدم حداقلِ چیزی که در آینده پیش میآید، تصوری است که انسانها متوجه میشوند تنها نباید به جهانِ مدرن فکر کرد. البته ظاهراً جنگی در این رابطه شروع شده که یک طرف میخواهد باز با امید به دنیای مدرن زندگی را ادامه دهد و عدهای متوجه شدهاند دنیای مدرن با آنهمه اُبهت، در مقابل یک ویروس ناچیز، زمینگیر شده است. پس باید به جهانی دیگر فکر کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در عقل تکنیکی، بحث در ظهورِ «وجود» است در این تاریخ. و این مثل ظهور «وجود» در انقلاب اسلامی است و لذا شناخت غرب به یک معنا منجر به حضور در تاریخی میشود که ما را فراگرفته است. و این غیر از انفعال از غرب است که خودِ غربیها نیز در این رابطه، غربزدهاند. به این فکر کنید که بشر جدید، بشری است که تمدنی، خود را احساس میکند و نه فردی. و غرب به این معنا، جهانِ همهی انسانها است. و البته این غیر از اسلامیزهکردنِ غرب است که جنابعالی بهخوبی متوجهی آن هستید و متأسفانه بعضی از مذهبیهای تجددزده گرفتار آن هستند.
فکر میکنم جواب سؤالتان را با نشاندادنِ شخصیت همهجانبهنگرِ شهید آوینی، راحتتر میتوانم بیان کنم که چگونه آن شهید میفهمد در جهان باید حاضر شود و جهان را بشناسد ولی با روحِ عرفان حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه». البته در این رابطه به صورت جسته و گریخته، مطالبی عرض شده است، بهخصوص در کانال تلگرامی «عصر جدید» به آدرس @asre_jadeid . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سلوک إلی اللّه، برهان، عقل را تقویت میکند و عرفان، دل را تا بهترین نوع برخورد با قرآن که دریایی است بیکران، صورت گیرد.
قرآن از یک حقیقت واحدی صادر شده و به همین جهت تمام آیات آن دارای پیوستگی هستند. مشکل آن هایی که در قلب هایشان زیغ است آن است که[1] کلام خدا را با کلام مردم عادی مقایسه میکنند.
آن «اللّه» که جامع کمالات است در قرآن با ما سخن میگوید و در سخنان خود، خود را به ما نشان میدهد. اگر او را بشناسیم میتوانیم به سخن او گوش فرا دهیم. قرآن، قرآن خدایی است که به سخن آمده و با ما در کتابش آشکار میگردد. باید بتوانیم از طریق قرآن در حضور خدایی قرار بگیریم که با ما سخن میگوید. امام صادق «علیهالسلام» در همین رابطه میفرمایند: «لَقَدْ تَجَلَّی اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنَّهُمْ لَا يُبْصِرُون» (بحارالأنوار، ج۸۹، ص۱۰۹.) بدرستى كه خداوند در كلام خود براى بندگان خود تجلّى كرده است و ليكن آن ها نمی بینند.
قرآن اسرار حضور خداوند در عالم را بر روی ما باز میکند از آن جهت که هماهنگ تکوین عالم است. یعنی از یک جهت حضور خدا در عالم و دیگر حضور خدا در کلام او به میان آمده است و اگر هرکس در کلامش حاضر میشود، خداوند در قرآن ظاهر شده آنهم در عین همزبانی با انسانها. قدرت درستدیدن را به انسانها هدیه میکند.
قرآن همان بودن خدا در عالم است، به همان اندازه که برای دین خدا در مظاهر باید «وجودبین» شد و از محدودهی ماهیات عبور کرد، به همان اندازه باید با تدبّر در قرآن و نگاهِ وحدتنگر یعنی تمامیتیِ معنادار، خدا را در قرآن دید.
برای شنیدن کلامی اینچنین گسترده که خدا را مینمایاند باید گشودگیِ لازم را در خود ایجاد کنیم و از تنگناهای سوءِ فهم و سوءِاخلاق خود را آزاد نماییم وگرنه سخن گستردهی خدا را در شخصیت تنگ خود اسیر میکنیم، و این است معنای تفسیر به رأی
موفق باشید
[1] - اشاره است به آیهی 7 سورهی آلعمران که میفرماید: «أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ» اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه انگيزى كنند و به دنبال تاویل آن هستیند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد شده است، ولی کار بسیار سنگینی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: موفق باشید
۲۷۱۳۷- باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید به مشاوران متدین و تجربهدار که با این موارد روبهرو هستند، رجوع شود. پیشنهاد بنده آقای دکتر قاسمزاده به شمارهی 03132306295 میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم با نگاه عمیق فلسفی- عرفانی مثل نگاهِ شهید آوینی باید در تاریخ انقلاب حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» وارد شد و در آن بستر به این عرصهها ورود کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معارف دینی بهخصوص معرفت نفس، مقدمه میشود تا بهترین ذکر که نماز است را با بهترین بهرهای که در نماز هست، بهجا آوریم. حضرت حق میفرماید: «اقم الصلواة لذکری» برای یاد من، نماز به پا دارید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان مطالب قابل استفادهای دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست اهل تحقیق، معتقدند چندان نباید قضیهی «شرف الشّمس» را دنبال کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید مباحث «معرفت نفس» از آن جهت که منجر به معرفت ربّ میشود، مفید باشد. مثل کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس» و «آشتی با خدا» که همه بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مرحله، از دامهای شیطان است که شیطان در مسیر رجوع به حضرت حق پیش میآورد. ولی شیطان بیچاره نمیداند که کید او ضعیف است و شما به لطف الهی از این مرحله عبور میکنید و این را نیز متوجه میشوید که نباید مغرور شد و گمان کنیم بیعنایات الهی کسی به جایی میرسد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید همینطور باشد که میفرمایید. جناب آقای استاد احسان عبادی نکات خوبی را در کانال «میران و هادیان» فرمودهاند به این آدرس: موفق باشید http://eitaa.com/joinchat/1042087954C4728538fc9
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورتهای مختلف در این مورد بحث شده؛ کتاب «تمدن زایی شیعه» هم از زاویهای دیگر به آن پرداخته. همانطور که در آن جواب عرض شد، باید فکر کرد تا حضرت حق با الهامی که خاصّ این مرحله از تاریخ است روشنیگاهی را به ظهور آورد به حکم «کل یوم هو فی شأن». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به بحث «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی در دو جهان» که بر روی قسمت یادداشتهای ویژهی سایت هست، ورود نمایید و پس از آن و بر مبنای آن بحث اگر نکتهای هست به میان آورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ظهور نفس ناطقه در اعمال و گفتار، در محدودهی عالَم ماده به میان میآید هرچند حضورش وسیعتر از آن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم در بحث «نظام طولی» و موضوع تشکیک وجود در «برهان صدیقین» مسائلِ اینچنینی روشن میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی آن نوع بلوغی که بتوانیم در عالم مثال و خیال حاضر شویم، سلوک عرفانیِ خاصِ خود را میطلبد. به همین جهت نام «جهان گمشده» بر آن نهاده شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه. إنشاءاللّه مردم به خود میآیند و آمادهی نوع دیگری از زندگی میشوند. ۲. به نظر بنده نیز اینچنین است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به فرمایش خودشان، قرآن و برهان و عرفان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بستگی دارد به نکاتی که جناب طبری میفرماید ولی نمیتوان کلّی همهی نکات آن کتاب را پذیرفت، هرچند او زحمتهایی کشیده است۱. باید مشغلههای دنیایی و تکبّر در آنها نباشد تا تذکرات پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» را در جان خود احساس کند ۳. هر اندازه توحید شدیدتر باشد در جان خود حضور خدا را بیشتر احساس میکنیم در آن حدّ که مولایمان میفرمایند: «ما رَأيْتُ شَيْئاً إلّا وَ رَأيْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه»[1] نديدم چيزى را مگر آنكه قبل از آن چيز و با آن چيز و بعد از آن چيز، «الله» را ديدم. ۴. همینکه امروز در ملت خود میبینیم که چگونه در مقابل اسلحههای مخوف ایستادگی کردهاند، نشانهی اوج توحید آخرالزمانی است آقای سردار احمدیان نقل کردهاند، آن را عرض میکنم و بقیه را از خود ایشان بشنوید. جریان «شهید اکبرجزی» است که در گلستان شهدای اصفهان دفن است. آقای احمدیان میگفتند در یکی از عملیاتها تیربار دشمن آنچنان بر روی سر نیروها بود که سرمان را نمیتوانستیم بالا کنیم، از طرفی تعدادی از نیروها زخمی و زمینگیر شده بودند و نگران توقف عملیات بودیم، یکمرتبه متوجه شدیم تیربار به جای آنکه نیروها را نشانه بگیرد، تیرها را سر بالا میزند، سرمان را بالا کردیم، دیدیم شهید جزی با آن شکم پاره اش، بلند شده و آن تیربار را که لوله اش مثل آتش سرخشده بود، با دستش بالا برده، در حالیکه دستش به تیربار چسبیده و همانجا شهید شده بود. بر روی این مطلب فکر کنید آیا جز یک عشق آتشین به انقلاب و امام، میتواند انسان را تا اینجاها جلو ببرد؟! در عرفان بحثی داریم به نام «فنای ذات». فنای فعل داریم که هر فعلی را از خدا باید دانست، مثل آنکه متوجه هستید این فعل خدا بود که ما را در چنین صبحگاهانی به هویزه آورده و گرنه ما خودمان بدون لطف خدا هرگز چنین توفیقی پیدا نمیکردیم. توحید صفاتی نیز یعنی هر صفت و کمالی را مربوط به خدا ببینیم و با نظر به معنای ذکر «الحمداللّه» متوجه این نوع توحید میشوید. اما توحید ذاتی چیز دیگری است، یعنی هر «بودنی» با تمام لوازم آن، «بودن» خداست و انسان در این مقام از توحید، هیچ بودنی از خود را در میان نمییابد بلکه نحوهای از «بودن» خدا میشود و فانی در ارادهی الهی میگردد و مرحوم شهید جزی به ارادهی الهیه در آن صحنه به میان میآید و بدون آنکه به خود و به سوختن خود فکر کند، آن حماسه را میآفریند و ما در جبهههای دفاع مقدس چنین صحنههایی که حکایت از توحید ذاتی و فنای رزمندگان در محضر حضرت حق باشد، داشتیم. موفق باشید
[1] - ملا محسن فيض كاشانى، علم اليقين، ج 1، ص 49
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید عللالشرایعها بر اساس عقل ما انسانها است و نمیتوان آنها را قاطع پذیرفت هرچند بعضاً نکات خوبی دارد. ولی بعضاً هم به نظر میآید جایگاه احکام را تقلیل میدهند. مثل اینکه گفته میشود علت حرمت طلا برای مرد، سرطانزاربودنِ آن برای مردان است، واللّه اعلم! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه. البته اگر حقالنّاس، مادی باشد و برایتان امکان دارد برایشان صدقه بدهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اخوی،کدام متن؟!!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به همین جهت کتاب مذکور پیشنهاد شد که آیت اللّه شجاعی نمونههای خوبی برای انواع کشفها مطرح میکنند. ۲. ذات هرکس، بهرهای از روح دارد. لذا در قرآن فرمود: «نفخت فیه من روحی» که در نکات ۹ و ۱۰ «معرفت نفس» بحث آن به میان آمد و خوب است که حتی قبل از مطالعهی «مقالات»، مباحثی مثل «ده نکته» و «برهان صدیقین» دنبال شده باشد. موفق باشید