باسمه تعالی: سلام علیکم: درست است که میل جنسی مربوط به بُعدِ غریزی ما است و ربطی به ابعاد فطری انسان ندارد که محرومیت از آن موجب نقص در انسانیت انسان شود؛ ولی لذات حلال جنسی موجب شوق در عبادت میگردد و چه خوب است که با رابطهی خوب با همسرتان در این مورد با هم کنار بیایید زیرا برای ایشان هم آن رابطهی جنسی لازم و مفید است. و وظیفهی زن است خود را و زیباییهای خود را برای همسر خود عرضه کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام از این مباحث، بحث خود را دارد. در هر حال وقتی توحید به عنوان یک اصل عقلی پذیرفته شد هرکدام از این موضوعات باید بر مبنایِ آن اصل روشن شود، لذا دیگر تکامل یک امرِ بیرون از تدبیر الهی قلمداد نمیشود و قسّ علی هذا. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میرسد قسمت دوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» راهنما خوبی باشد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: غم مقدس یعنی غمی که انسان برای دین خداوند غمخوار حضور بیشتر دین در عالَم باشد. مثل غم حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چون زیبایی برای همهی انسانها دوستداشتنی است حتماً برای خودِ زیبارویان هم زیباییشان دوستداشتنی است. منتها همینطور که میفرمایید نباید منجر به فخرفروشی شود 2- نگاه به نامحرم از آن جهت که نامحرم است، مانع سیر به سوی انوار الهی میشود. 3- آری! چون انسان باید از غیر خدا نترسد و این یک کمال واقعی است؛ از اینکه سالک گرفتار چنین روحیهای شود و از غیر خدا بترسد، در مقابل حضرت حق لابه و زاری میکند و ادعیهی ما همه برای آن است که به خود متذکر شویم اگر از غیر خدا ترسیدیم گرفتار جهنم میشویم، پس خدایا! با ایجاد خوف خودت در ما، ما را از جهنم دور بگردان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت ذات به صفات، مثل نسبت ذات نفس ناطقه است نسبت به قوای نفس 2- عالم برزخ مجرد است و صور برزخی نیز مجرد میباشند و لازم نمیآید که موجودِ مجرد، شکل نداشته باشد، بلکه مکانمندی و زمانمندی به آن صورت که پدیدههای مادی را شامل میشود، در آنها نیست. عرایضی در شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» در این مورد شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میرسد عوامل زیادی در صحنهی تاریخ معاصر در حال وقوع است که امکان ادامه اسرائیل را سخت کرده، از جمله روحی که در غرب پیش آمده که دیگر وجود اسرائیل در خاور میانه برایشان امر استراتژیک نیست و دیگر بحرانهایی است که در خود اسرائیل در حال وقوع است. و این علاوه بر تواناییهایی است که در جبههی مقابل اسرائیل در حال شکلگیری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حفظ حالات معنوی به رعایت دستورات شرعی و مواظبت از درگیرنشدن با خلق خدا محقق میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألهین روشن میکند اگر سالک به خوبی سلوک کند با تجلی نور احدی همان حالت را در دنیا مییابد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده کتاب «آداب الصلواة» مبانی معرفتی خوبی را با شما در میان میگذارد. شرحی که بنده نیز در رابطه با این کتاب داشتهام شاید کمککار باشد 2- در رابطه با شناخت جایگاه شخصیت امام، کتابهای «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» و «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» و کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد اگر خودمان توانایی تشخیص اعلمبودنِ فقاهی که در مصدر مرجعیت اند، نداریم به کسانی که این توانایی را دارند و در دروس خارج آنها شرکت میکنند و مقایسه مینمایند؛ رجوع مینماییم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً یکی از کتابهایی که میتواند باورهای دینی را به صحنهی عمل بکشاند، کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورها» است. در ضمن کتاب «شرح جنود عقل و جهل» و کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» نیز در این مسیر کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن، سخن بسیار مهمی است. آری! مفسر واقعی کسی است که به ما کمک کند تا بهجای علم و اطلاعات، روحِ بندگی و تقوا در ما رشد کند زیرا مقصد قرآن جز این نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً جواب داده شده است. عیناً همان جواب را دوباره خدمتتان ارسال میداریم. سعی بفرمایید ایمیل خود را در همهی قسمتها بررسی کنید زیرا بعضاً نیاز نیست که جوابها در معرض دید سایر کاربران قرار گیرد، بهخصوص که در بعضی از سؤالها خصوصیات فردی سؤالکننده مطرح است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیارت امین اللّه با نظر به جمال مولایمان علی«علیهالسلام» مدتی مشغول شوید و به فراز قسمت دوم بیشتر توجه فرمایید. اصلِ زیارت را با شرح مختصری که بر آن داشتهام، خدمتتان ارسال میدارم. موفق باشید زیارت امین اللّه
حضرت امام محمّد باقر(ع) فرمودند هرکه از شیعیان ما این زیارت و دعا را نزد قبر امیرالمومنین(ع)یا نزد قبر یکى از ائمه(ع) بخواند، البته حقّ تعالى این زیارت و دعای او را در نامهاى از نور بالا برد.
خوب است که «زائر» در محضر هر امامی در فرصت مناسب این زیارت را که شامل معارف و مناجات بس گرانقدری با حضرت ربالعالمین است؛ بخواند. در آن دعا طوری «زائر» به ملاقات خدا دست مییابد که به جای آنکه از خدا چیزی بخواهد؛ راضیشدن از خدا را طلبِ خود قرار میدهد، زیرا خدا است که مقصد و مقصود هرکسی است. راستی را، اگر کسی به مقصد رسید، جای دیگری باید برود؟!! «سوار چونکه به منزل رسد، پیاده شود».
(اَلسَّلامُ عَلَیک یا امینَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ)
سلام بر تو اى امانتدار خدا در زمین او و حجتش بر بندگان او. او امین الهی در دین و در سرّ و در خلق میباشد. خلق خدا باید در اختیار امام معصوم باشد که امین اللّهِ مطلق است. زیرا خداوند سرّش را به او سپرده و حجت او است بر بندگانش، و از این جهت خداوند به او احتجاج میکند اگر مردم از امام معصوم عدول کنند.
(اَلسَّلامُ عَلَیک - نام هر امامی که مشغول زیارت او هستی، بگو و ادامه بده- اَشْهَدُ اَنَّک جاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکتابِهِ، وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ. )
سلام بر تو اى - نام آن امام را اظهار کن و بگو- گواهى دهم که تو در راه خدا جهاد کردى و چنانچه باید به کتاب خدا رفتار کردى و پیروى کردى از سنتهاى پیامبرشf. و به لحاظ سلوکی و توحیدی آنطور که نهایت جهاد با نفس و ظلمات است، مجاهدهی نفس نمودی و مقیّد به شریعت الهی بودی و تنها سنت نبیّ الهی را انجام دادی، نه سنت کسانی که به ناحق به جای رسول اللّه قرار گرفتند.
(حَتّى دَعاک اللَّهُ اِلى جِوارِهِ فَقَبَضَک اِلَیهِ بِاخْتِیارِهِ وَ اَ لْزَمَ اَعْدائَک الْحُجَّةَ مَعَ مالَک مِنَ الْحُجَجِ الْبالِغَةِ عَلى جَمیعِ خَلْقِهِ)
تا در مسیر مجاهدت در مسیر الهی و عمل به کتاب الهی تا آنجا ادامه دادی که خداوند تو را به جوار خویش دعوت فرمود و به اختیار خودش جانت را قبض نمود - تو را با اختیار خود برد، نه به خاطر اتفاقی که ابنملجم گمان کرد تو را از صحنه خارج کرد- و ملزم کرد دشمنانت را به حجت و برهانی که تو آن حجت و برهان بودی و حتی ابنملجم هم خبر داشت که تو حجّت خدایی.[1]
«زائر» از این مرحله به بعد؛ یکمرتبه به طلبِ سلوکی بسیار متعالی منتقل میشود و اظهار میدارد:
(اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسى مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِک راضِیةً بِقَضاَّئِک مُولَعَةً بِذِکرِک وَ دُعاَّئِک مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اَوْلِیاَّئِک مَحْبُوبَةً فى اَرْضِک وَ سَماَّئِک صابِرَةً عَلى نُزُولِ بَلاَّئِک شاکرَةً لِفَواضِلِ نَعْماَّئِک ذاکرَةً لِسَوابِغِ آلائِک مُشْتاقَةً اِلى فَرْحَةِ لِقاَّئِک مُتَزَوِّدَةً التَّقْوى لِیوْمِ جَزاَّئِک مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ اَوْلِیاَّئِک مُفارِقَةً لاَِخْلاقِ اَعْدائِک مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْیا بِحَمْدِک وَ ثَناَّئِک)
خدایا نفس مرا نسبت به مقدّراتت که برایم رقم زدهای، با معرفتی ناب مطمئن گردان. و راضی گردان به قضای خود - تا هرآنچه را تو برایم مصلحت دانستهای، را با رضایت خاطر بپذیرم- تشنهی ذکر و دعا و نجوایِ با تو باشم همراه با عشقی حقیقی و توحیدی ناب. نفسی به من عطا کن که دوستدارِ اولیاء تو باشد و در عین حال مرا از اولیاء خود قرار ده تا در زمین و آسمان محبوبِ اولیاءات قرار گیرم. بر بلاهایی که برایم تقدیر کردهای، شکیبایی و پختگی نشان دهم. شاکر نعمتهای زیبای تو و مدیون نعمتهایت باشم. یادآورِ نعمتهای کامل و تمام تو باشم. مشتاق شیرینی لقایِ خوش تو باشم. تقوا را برای روز جزای تو به عنوان توشهای برگیرم. پیرو سنتهای اولیاء تو باشم. از هر آنچه دشمنان تو بدان مشغولند، فاصله داشته باشم. در دنیا و آخرت مشغول ثنا و حمد تو باشم.
«زائر» در این فراز با دلدادگیِ کامل سعی دارد از هر آنچه او را به دنیا مشغول میکند و از خدا وامیدارد، عبور نماید و بعد از آن وضع او آنچنان دگرگون میگردد که با زبان دیگر یعنی زبانِ بیتابانه در محضر آن امام معصوم سخن میراند و اظهار میدارد:
(اَللّهُمَّ اِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتینَ اِلَیک والِهَةٌ وَسُبُلَ الرّاغِبینَ اِلَیک شارِعَةٌ وَاَعْلامَ الْقاصِدینَ اِلَیک واضِحَةٌ وَاَفْئِدَةَ الْعارِفینَ مِنْک فازِعَةٌ وَاَصْواتَ الدّاعینَ اِلَیک صاعِدَةٌ وَاَبْوابَ الاِْجابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَدَعْوَةَ مَنْ ناجاک مُسْتَجابَةٌ وَتَوْبَةَ مَنْ اَنابَ اِلَیک مَقْبُولَةٌ وَعَبْرَةَ مَنْ بَکى مِنْ خَوْفِک مَرْحُومَةٌ وَالاِْغاثَةَ لِمَنِ اسْتَغاثَ بِک مَوْجُودَةٌ وَالاِْعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِک مَبْذُولَةٌ)
خداوندا! قلب مشتاقان به تو سختْ سرگردان تو است و هرکس به تو رغبت داشته باشد، بدون هیچ فاصلهای راهش به سوی تو باز است و نشانههای آمدن به سوی تو واضح و روشن است و دلِ آن کس که تو را شناخت، از تو هراسان است و هرکس به سوی تو دعا کرد، دعایش بالارونده است و درهای اجابت برای این افراد گشوده است و دعوت آنکس که با تو سخن بگوید، مستجاب است و توبهی کسی که به سوی تو توبه کند، قبول و پذیرفته است و اشک آن کس که از خوف تو اشک بریزد، مورد رحمت است و دادرسی برای کسی که به تو استغاثه کند، موجود. و کمک برای کسی که از تو کمک بخواهد، فراوان.
(وَعِداتِک لِعِبادِک مُنْجَزَةٌ وَزَلَلَ مَنِ اسْتَقالَک مُقالَةٌ وَ اَعْمالَ الْعامِلینَ لَدَیک مَحْفُوظَةٌ وَ اَرْزاقَک اِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْک نازِلَةٌ وَ عَواَّئِدَ الْمَزیدِ اِلَیهِمْ واصِلَةٌ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرینَ مَغْفُورَةٌ وَ حَواَّئِجَ خَلْقِک عِنْدَک مَقْضِیةٌ وَ جَواَّئِزَ السّآئِلینَ عِنْدَک مُوَفَّرَةٌ وَ عَواَّئِدَ الْمَزیدِ مُتَواتِرَةٌ وَ مَواَّئِدَ الْمُسْتَطْعِمینَ مُعَدَّةٌ وَ مَناهِلَ الظِّماَّءِ مُتْرَعَةٌ)
و وعدههایى که به بندگانت دادى وفایش حتمى است، و لغزش کسى که از تو پوزش طلبد بخشوده است و کارهاى آنانکه براى تو کار کنند در نزد تو محفوظ است و روزیهایى که به آفریدگانت دهى از نزدت ریزان است و بهرههاى بیشترى هم به سویشان مىرسد و گناه آمرزشخواهان(از تو) آمرزیده است و حاجتهاى آفریدگانت نزد تو روا شده است و جایزههاى سائلان در پیش تو شایان و وافر است و بهرههاى فزون پیاپى است و خوانهاى احسان تو براى طعامخواهان آماده است و حوضهاى آب براى تشنگان لبریز است.
(اَللّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعاَّئى وَاقْبَلْ ثَناَّئى وَاجْمَعْ بَینى وَبَینَ اَوْلِیاَّئى بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَعَلِىٍّ وَفاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ اِنَّک وَلِىُّ نَعْماَّئى وَمُنْتَهى مُناىَ وَغایةُ رَجائى فى مُنْقَلَبى وَمَثْواىَ)
پس خدایا دعایم را مستجاب کن و بپذیر مدح و ثنایم را و گردآور میان من و دوستانم به حق محمد و على و فاطمه و حسن و حسین که به راستى تویى صاحب نعمتهایم، و منتهاى آرزویم، و سرحد نهایى امیدم، و بازگشتگاه و اقامتگاهم.
(اَنْتَ اِلهى وَسَیدى وَمَوْلاىَ)
تویى معبود و آقا و مولاى من.
(اِغْفِرْ لاَِوْلِیاَّئِنا وَ کفَّ عَنّا اَعْداَّئَنا وَاشْغَلْهُمْ عَنْ اَذانا وَاَظْهِرْ کلِمَةَ الْحَقِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْیا وَ اَدْحِضْ کلِمَةَ الْباطِلِ وَاجْعَلْهَا السُّفْلى اِنَّک عَلى کلِّشَىءٍْ قَدیرٌ)
بیامرز دوستان ما را و بازدار از ما دشمنانمان را و سرگرمشان کن از آزار ما و آشکار کن گفتار حق را و آن را برتر قرار ده و از میان ببر گفتار باطل را و آن را پست گردان که به راستى تو بر هرچیز توانایى.
[1] - در رابطه با اینکه همه میدانستند علی حجّت خداوند است جریان «حبابهی والبیه» که از شیعیان عاقلهی کاملهی جلیله و عالم به مسایل حلال و حرام و بسیار متعبد و کوشا در عبادت بود که هشت امام را درک کرده بود؛ میتواند نمونهی خوبی باشد. او نقل میکند: «یک روز امیرالمؤمنینu را در محل پیش قراولان لشگر دیدم که با تازیانهی دوسری که در دست داشت، فروشندگان ماهیهای جری(بیفلس) و مارماهی و سگماهی و ماهیان در آب مرده را، میزد و با لحن آمرانهای چون: «ای فروشندگانِ مسخ شدههای بنی اسراییل و ای لشگرِ بنیمروان»! آنان را از فروختن این نوع ماهیهای حرام بازمیداشت. در این هنگام «فرات بن احنف» که در آنجا حاضر بود، از جای برخاست و به سوی حضرت آمد و گفت: یا امیرالمؤمنین! لشگر بنی مروان چه کسانی هستند؟ علی(ع) در پاسخ او فرمود: «آن ها کسانی بودند که ریشهای خود را میتراشیدند و سبیلهای خود را رها کرده و آن را میتابیدند، خداوند هم آنان را مسخ کرد. حبابه میگوید: من تا آن روز گویندهای را خوش بیانتر از او ندیده بودم؛ او را دنبال کردم تا اینکه در جلویِ خان مسجد(محوطهی جلوی مسجد) نشست، به او عرض کردم: خداوند تو را مشمول لطف و رحمت خویش قرار دهد، دلیل بر امامت چیست؟ آن حضرت با دست خود اشاره به ریگی که روی زمین افتاده بود کرد و فرمود: «آن را نزد من بیاور». من آن ریگ را برداشتم و به ایشان دادم، آن حضرت ریگ را در کف دست خود گذاشت و با دست خود آن را نرم کرد، سپس با نگین انگشترش که نام خود آن حضرت بر آن نقش بسته بود، آن سنگریزه را مهر کرد، سپس به من گفت: ای حبابه! هر گاه کسی ادعای امامت کرد و توانست چنان که دیدی بر سنگریزهای مهر بزند، پس بدان که او امام واجب الاطاعه است. همانا امام کسی است که هر چه را بخواهد و اراده کند، از او پنهان نگردد. حبابه گوید: من رفتم تا هنگامی که امیرالمؤمنین(ع)به درجهی رفیع شهادت رسید. من نزد امام حسن(ع)آمدم، آن حضرت در مسند امیرالمؤمنین نشسته بود و مردم، معالم دین خود را از او سؤال میکردند. چون حضرت مرا دید، فرمود: «ای حبابهی والبیه!» عرض کردم: بله، ای مولای من! فرمود: «آن چه همراه داری بیاور، من آن سنگریزه را به او دادم، آن حضرت نیز همانند امیرالمؤمنین علی(ع) برای من بر آن سنگریزه مهر نهاد.
پس از شهادت امام حسن(ع) به نزد امام حسین(ع) شرف حضور پیدا کردم. حضرت در مسجد پیغمبر(ص)نشسته بود، چون وارد شدم، مرا خوش آمد گفت و به نزدیک خودش خواند و فرمود: «ان فی الدلالة دلیلا علی ما تریدین، افتریدین دلالة الامامة؟»؛ در میان نشانهی امامت، آنچه را تو میخواهی هست، آیا دلیل امامت را میخواهی؟ گفتم: آری آقای من، فرمود: «آنچه با خود داری بیاور». سنگریزه را به آن حضرت دادم و او هم بر آن مهر نهاد. پس از شهادت آن حضرت نزد علی بن الحسین(ع)رفتم. در آن موقع سنّ من به صدو سیزده سال رسیده بود و از شدت پیری ضعف بر وجودم غلبه کرده و رعشه بر اعضای من افتاده بود. آن حضرت در حال رکوع و سجود و مشغول عبادت بود. مدتی منتظر ماندم تا اینکه خسته شدم و از دریافت نشانهی امامت مأیوس گشتم، برخاستم که بروم، دیدم آن حضرت با انگشت سبابه به من اشاره فرمود، ناگاه دیدم جوانی به من بازگشته و خود را دختری باگیسوان مشکین دیدم. چون نمازش تمام شد، گفتم: ای آقای من! چقدر از دنیا گذشته و چقدر باقیمانده است؟ فرمود: «اما ما مضی فنعم و اما ما بقی فلا» ؛ «آنچه را که گذشته است میدانم و آنچه را که باقی است، کسی نمیداند. سپس فرمود: «آن چه همراه داری بیاور.» من سنگریزه را به او دادم و حضرت بر آن مهر نهاد. پس از شهادت امام سجاد(ع)به خدمت امام محمد باقر، امام جعفر صادق و امام موسی کاظم و امام رضا(صلواتالله علیهم اجمعین) رسیدم و همهی حضرات سنگریزه را برایم مهر کردند. از عبدالله بن همام نقل است که وی پس از آن نه ماه دیگر زنده بود. (بحارالانوار، ج 25، ص 177؛ در «اصول کافی، ج 1، ص 346، ح 3، از «محمد بن هشام » نقل شده است.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نظر جنابعالی را به جواب سؤال شمارهی 13639 جلب مینمایم 2- همینکه انسان خود را در مسیر تعالیم الهی قرار دهد و فهم خود را با شریعت الهی تطبیق دهد، از نفس امّاره به سوی فطرت سیر کرده 3- وقتی انسان کار را شروع کرد، یکییکی ضعفهای او جهت رفع آن ضعفها ظهور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که بنده میدانم آن صدایی که آیت اللّه بروجردی شنیدند، تنها آن بود که مثنوی را نخوانند و علّتش هم آن بود که خداوند اراده کرده بود تا ایشان را در فقه آل البیت«علیهمالسلام» بپرورانند تا منشأ برکات زیادی در فقه شوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در روایات ما مطرح است ایجاد زمینهای است که با صداقت و تقوا فراهم میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نوع فونت تاحدی سلیقه ای است وتا این زمان این ایراد بیان نشده است.با این حال شما میتوانید فایل docکتاب مورد نظر خود را دانلود کرده ،فونت آنرا تغییر داده واز آن pdf تهیه نمایید.موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر علمایی مثل علامهی طباطبایی و حضرت امام خمینی «رحمةاللّهعلیهما» که در این مورد به صورت تخصصی کار کردهاند، همان بود که بنده عرض کردم و آنها جایی برای این قبر خاکی قائل نیستند، مگر تعلقی که روح به بدن خاکی خود دارد، ولی تمام مراحل، بر روح انسان میگذرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حیف نیست که انسان در راستای احترام به همسرش هم که شده به خانوادهی همسرش احترام بگذارد و آنها را دوست داشته باشد و از برکات این ارتباط که یکی از آنها سعهی صدر است، بهرهمند شود؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید در دستگاه فکری قابل اطمینانی تفکر خود را شکل دهید، سپس به سایرین رجوع کنید، وگرنه به سرگردانی و حیرانی گرفتار میشوید. به گفتهی مولوی: «در تو نُمرودی است، در آتش مرو / گر روی تو اول، ابراهیم شو». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عقل انسان متوجه است که در اموراتش، عقلی برتر است که به آن باید رجوع کند که همان حکمت الهی است و عقل انسان متوجهی محدودیت خود میشود 2- اختیار انسان در راستای سنن و تقدیرات الهی است مثل آنکه اعمال شما در راستای جاذبهی زمین است نه آنکه گمان کنیم بتوانیم با اختیار خود مقابل جاذبهی زمین بایستیم، بلکه در متن همین تقدیر، اعمال خود را انجام میدهیم. موفق باشید
