بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17593

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام: دکتر داوری دو عقل عملی و نظری را به یک عقل باز گرداندند این چه اشارتی و کارکردی دارد؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که به شرح فصل پنجم کتاب رجوع شود که دکتر نظرها را متوجه عقل تکنیکی این دوران می‌کند. موفق باشید

17577

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: سوالی دارم در خصوص فرمان آقا در بحث اقتصاد مقاومتی، بنده انسان ثروتمندی هستم و نیازی به کار کردن ندارم. می توانم برم سراغ بحث و درس و یا بروم به دنبال تاسیس شرکت دانش بنیان و تولید ملی، بیم آن دارم که وقت عزیز را در این راه گذاشته و ناخودآگاه آلوده به رشوه و فسادهای بازار شوم. می توانم شروع به درس و بحث شوم و مالهایم را انفاق کنم و زندگی راحت تر و بی دردسرتری داشته باشم. هنوز عزم جدی برای فعالیت ندارم چون از نظر مبنایی نمی دانم کدام راه درست است و فعلا زندگی آرام و بی دغدغه دارم و الحمدلله. چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به روحیه‌ی خودتان بستگی دارد که در کدام راه مستعدتر می‌باشید. لذا اگر روحیه‌ی شما فعالیت اقتصادی است، با رعایت تقوا مسلماً نتیجه‌ی کامل را خواهید گرفت. موفق باشید

17318

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: استاد در نماز جماعت آيا مستحب است كه امام جماعت در همه اذكار، صداي خود را به ماموم برساند يا فقط موقع قرائت حمد و سوره مستحب است كه صداي خود را برساند؟ در موقع حمد و سوره كه مامومين ساكت هستند رساندن صدا به آنها منطقي به نظر مي رسد ولي در ساير مواقع نماز از جمله قنوت، ركوع و سجود كه ماموم خود در حال ذكر است چه نيازي به رساندن صدا مي باشد؟ در اين مواقع ماموم خود در حال ذكر است و نبايد توجه به غير (ولو صداي ذكر امام) كند چون اگر توجه كند كه ديگر در حال ارتباط با خدا نيست بلكه دارد به ديگران توجه مي كند. امروزه علاوه بر اينكه مكبر مي گذارند يك ميكروفن نيز به امام وصل مي كنند. احساس نمي كنيد كه اين كارها زياده روي است؟ سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی می‌فرمایید در عین آن‌که عنایت داشته باشید مکبّر موجب می‌شود که حرکات مأمومین با امام جماعت هماهنگ باشد. موفق باشید

16619

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، اینکه شخصی در طول مدت طولانی سعی به ملکه سازی و انجام یک سری اعمال و رفتار و ذهنیات خوب را داشته باشد ولی چندان موفق نباشد، اما در روز یا شب قدر احساس کند که در انجام آن اعمال و... خیلی راحت موفق شده و سدی برای انجام آن اعمال در درونش نیست، آیا مربوط به نزول فرشتگان در شب قدر است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم همین‌طور است. موفق باشید

16074
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به یادداشت ویژه «هشدار که ماه شعبان آمد» 1. روزه گرفتن و انجام اعمال عبادی ماه شعبان چگونه باعث فهمیدن رسالت نبوی و یاری کردن پیامبر (ص) و رسیدن به شفاعت آن حضرت می شود؟ 2. چگونه از این ماه می توان نهایت استفاده را برد؟ 3. اینکه مولا علی فرمودند: از آن وقت که سخن منادیِ رسول خدا «ص» را که فرمود شعبان ماه من است، شنیدم تا کنون روزه آن ماه از من فوت نشده و إن‌شاءالله تا آخر عمر هم فوت نخواهد شد. چه نوع نگاهی هست؟ و آن حضرت متوجه چه هستند و طالب چه مقام و جایگاه هستند؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت دستورات ماه شعبان یک نوع هم‌سنخی با رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» برای انسان پیش می‌آورد و مولای موحدین«علیه‌السلام» که در عطش زندگی در افق رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» خود را پرورانده است، سختْ در رعایتِ اعمال ماه شعبان کوشا می‌مانند. موفق باشید

15462

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكم: آیا در تمدن و سبک زندگی اسلامی علوم مهندسی به کار می آید؟ تا چه حدی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در حال حاضر که نتوانسته‌ایم مهندسی بومی خود را شکل دهیم، تا جایگزین وضع موجود کنیم؛ وظیفه داریم از همین علوم مهندسی استفاده کنیم ولی با رویکرد جایگزینی. موفق باشید

15073
متن پرسش
سلام استاد عزیز: این که انسان گاها قصد می کند تا با خداوند مهربان یا معصومین سلام الله علیهم صحبت کند یا به اعتباری درد و دل کند اما حرف به زبان جاری نمی شود به تعبیری حرف به زبان نمی چرخد یا گاها الفاظی بر زبان جاری می شود اما آن حس «معنوی» یا «قرب الهی» برای انسان حاصل نمی شود علت آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بعضاً با اشعار یا احوالات شهداء ورود خود را انجام می‌دهم و زیارت را بعداً شروع می‌کنم. موفق باشید

14815
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی توفیقات روزافزون برای استاد محترم: ناظر به مقاله ای که امروز و در مراسم رونمایی از کتاب دکتر موسی نجفی به شما دادم (مقاله روایت بودگی قوم ایرانی) دوست دارم در صورت امکان نظرتان را جویا شوم. مخصوصا این که در این مقاله صحبتی از ابن خلدون هم آورده شده بود و یکی از جرقه های اصلی نگارش این مقاله (علاوه بر مقاله گسیختگی تاریخی دکتر داوری) همین چند جمله ای بود که بنده از ابن خلدون ذکر کرده ام. به طور مشخص بنده چند جمله ای را که از ابن خلدون در این مقاله آورده ام، دسته بندی و مرحله بندی سه تایی آقای دکتر نجفی. (نهضت، نظام، تمدن) اين است كه از منظر ایشان گویی ما با تکمیل نظامی به نام دین، لاجرم یک مرحله به تحقق مدینه دینی نزدیک تر شده ایم. در حالی که مطابق همان جملاتی که بنده از ابن خلدون ذکر کردم و بحثی که در ذیل دوگانه «شرط لازم و شرط کافی» آورده ام، به نظرم این تلقی چندان نمی‌تواند درست باشد و ناظر به همان عقلانیت انتزاعی است. بحث آگاهی و شهود هم که در این مقاله آورده شده، به طور مشخص در تقابل با گفته های شما است. چرا که بنده معتقدم اگر بخواهیم نیچه‌وار حقیقت این دوران را شهود کنیم به همان تعبیری می رسیم که مرحوم فردید اواخر عمر به آن رسیده بودند: «روزگار تلاش و تلاشی» و از قضا این آگاهی های ماست که به ما می گوید ما در جامعه ای دینی و ذیل حکومتی دینی و در حال حرکت به سمت جامعه نمونه دینی در حال حرکتیم. و گرنه ما در ساحت شهود همان را می یابیم که شما در یکی از پاسخ هایتان بیان کرده بودید: «در این زمانه که همه چیز رو به بی معنایی می رود» و البته شما به حسب تلقی ای که از انقلاب اسلامی و امکان های نهفته در آن دارید، امیدوارید به وسیله انقلاب اسلامی، در این زمانه تقدیر توحیدی حاکم و غالب باشد. که البته بنده در مقاله ذکر کرده ام که انقلاب اسلامی بیش از آنکه یک «کنش» باشد، یک «واکنش» بود. واکنشی به وضع بحرانی جامعه در آن دوران. در حالی که نهضت پیامبر و یا انقلاب فرانسه، این ها کنش هایی بودند که ناظر به بحران و ضرورت های بیرونی اتفاق نیفتادند؛ بلکه ناظر به داشته های درونی و انباشت آن ها اتفاق افتادند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان مستحضريد كه متن ارسالي، موضوعی را در میان گذارده که اضلاع مختلفی دارد و درک تاریخی آن تا حدّی نیاز به حضور آن در آینده‌ی تاریخ دارد. بنده در رابطه با رازِ پایداری انقلاب اسلامی در متنی که در صفحه‌ی اول سایت هست؛ نسبت به چیستیِ انقلاب عرایضی داشته‌ام، از آن جهت که انقلاب اسلامی به ادله‌ی قرآنی می‌تواند اراده‌ی الهی در این تاریخ باشد و مسلّم مثل اصل اسلام که در صدر اسلام با چالش‌هایی از طرف جاهلیت دوران روبه‌رو شد، انقلاب اسلامی نیز بدون چالش نیست. ولی همچنان در حالِ حضور بیشتر در این تاریخ است. بسیار تعجب می‌کنم که هویت انقلاب اسلامی را بیشتر در وجوه سیاسی آن می‌بینید و نه در وجوهِ فراسیاسیِ آن! در حالی‌که همه می‌دانیم ریشه‌ی انقلاب اسلامی از یک طرف به «غدیر» و از طرف دیگر به حضور آن در دولت صفویه جای دارد و با ادامه‌ی آن فکر و فرهنگ، مشروطه و نهضت ملّی نفت ظهور کرد. و چطور ما ریشه‌ی تاریخی این‌چنین عمیق انقلاب اسلامی را در وجهِ سیاسی آن متوقف کنیم؟ از طرفی این طبیعی است که انقلاب اسلامی در دهه‌ی چهارم خود به یک بلوغ خاصی می‌رسد که باید امثال جواب‌هایی که جنابعالی در این مقاله مطرح کرده‌اید را بدهد و خود را نیز بازخوانی کند و در این بازخوانی، ضعف‌های خود را نادیده نگیرد چیزی که متأسفانه نیروهای مذهبی ما کمتر بدان می‌پردازند. ولی سؤال بنده آن است که مگر یک انقلاب باید در ابتدایِ امر، تمامِ داشته‌هایی که یک تمدن چهارصدساله برای خود شکل داده است، داشته باشد؟

در عین آن‌که این پرسش‌ها را پرسش‌های جدّی در این دوره از تاریخ انقلاب اسلامی می‌دانم و از طریق همین پرسش‌ها است که تفکر به جامعه‌ی ما باز می‌گردد و به قول شما؛ از آرمان‌گرایی‌های احساساتی عبور می‌کنیم، با این‌همه معتقدم اراده‌ی الهی جهت اصلاح بشر در ظرف انقلاب اسلامی ظهور کرده است. آیا نمی‌بینید چگونه وقتِ غرب و عوامل اصلی آن در منطقه تمام است؟! و این دست و پازدن‌هایی که حکایت از بی‌تعادلیِ آن فکر و فرهنگ هست، راهِ نجات برای آن نمی‌باشد؟! آن چیزی که در سیطره‌ی تکنولوژی و جنگ رسانه‌ای غرب گم شده است؛ نصرت الهی است که نباید از آن غافل بود. و غلیظ‌ترین حجابی که مانع درست‌دیدنِ انقلاب اسلامی خواهد شد؛ واکنشی‌دیدنِ آن است، در حالی‌که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و رزمندگان ما به عنوان یک رسالت بزرگ تاریخی به صحنه آمدند و با قلب خود نیوشایِ اشارات عالَم قدس گشتند و زندگی را در این تاریخ با تعلق به انقلاب اسلامی در زیر سایه‌ی اراده‌ی الهی برای خود معنا کردند. موفق باشید

14645
متن پرسش

باسمه تعالی با سلام: برای مطالعه آثار شهید آوینی ترتیب خاصی هست؟ کدام را اول بخوانیم: «مبانی توسعه و تمدن غرب»، «آغازی بر یک پایان»، «فردایی دیگر»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی کنم بتوان برای کتابهای آن شهید بزرگ سیری را مشخص کرد ولی از هرکجا که شروع کنید، گویا از همان جا باید شروع می کردید زیرا سخنان او قصه ی عهدی است که ما با حقیقت بسته ایم. موفق باشید

14263
متن پرسش
سلام و احترام: استاد فاضل و فرزانه همانطور که مستحضرید، انسان بخشی دارد به نام فوق عقل آیا غذای این بخش فقط ارتباط با خدا و اهل بیت است؟ آیا تحمل آزار دیگران و کمک به دیگران به نیت رضایت خدا غذای فوق عقل محسوب می شود؟ این که می گویند اگر هر روز فوق عقل غذا نخورد انسان دچار استرس می شود، صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابعاد قلبی و روحی انسان با ادب خاصی تغذیه می‌شود و آن، توحید در عقیده و عمل در اخلاق است منتها با رویکرد رعایت قلب و روح. موفق باشید

13979

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید به محضر استاد محترم: استاد من آشنایی دارم که اهل زاهدانه و سنی مذهب است شبهات زیادی براش مطرح شده و دید مثبی هم به شیعه دارد اما نمی دانم چطور بهش کمک کنم تا جواب درست سوال هایش را بیابد خودش هم راغب است که حقیقت را بفهمد شما می توانید راه حلی را پیش روی ما بگذارید؟ از مساعدت شما خیلی ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به جواب سؤال 13978 کتاب «آن‌گاه هدایت شدم» در ابتدای کار می‌تواند طرف مقابل را متذکر شود. موفق باشید

13265
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: سوال من در مورد وسوسه والقائات شیطان است چون این القائات و وسوسه ها برای هر کس به فراخور نفس انسانی از نظر نوع متنوع و گوناگون بوده ولی می خواستم ببینم استاد دستور العملی را که برای رهایی از این موضوع مطرح شده را به صورت کلی تجویز می نمایند؟ با تشکر از سایت بسیار عالی لب المیزان و تمامی زحمت کشان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دستورالعمل اولیاء معصوم به طور همه‌جانبه کارساز است. بنده دستورالعمل حضرت صادق«علیه‌السلام» به عبداللّه بن جندب را که در تحف‌العقول به‌طور کامل آمده، توصیه می‌کنم. عرایضی در شرح آن شده، می‌توانید به صوت آن رجوع کنید. موفق باشید

10065
متن پرسش
با سلام: نظر به پاسخ به سوال 10042 شما، بنده برایم سوالی پیش آمده. مگر نه اینکه بعضی از بزرگان دین ما در کل زندگی همواره بخشنده بودند یا همین مثال آقای قاضی را که در مباحث می زنید. آیا این نیاز به یقین دارد؟ به طور مثال بنده خودم حس بخشش و کمک به هم نوع را خیلی دوست دارم و تا حد زیادی عمل می کنم یعنی می بینم که کسی نیاز مند است به خاطر رضای خدا اگر مقدور باشد نیازش را برآورده می کنم و احساس می کنم خدا آن شخص را سر راه بنده قرار داده تا وسیله گردم. بنده علت زیادی از مشکلات و دور شدن از هم را همین می دانم که در حد توانمان هست کاری کنیم اما از هم گریزانیم. حال آیا می شود این کار را منتهی به یقین دانست؟ با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار درستی می‌کنید ولی حتماً مواظب هستید که کاری نکنید که آنچنان دستتان خالی شود که دیگر توفیق بخشش را از دست بدهید و آیه‌ی مذکور همین را می‌گوید. موفق باشید
9936

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: تا حالا از اهمیت معرفت نفس در کتاب های خودتان و دیگران و در پاسخ در سوالات سایت گفتید،شنیده و واقعا مثل نیاز هوا اولویت آن را درک کردم می خواستم سیری از کتب در این بخش به من بدهید؟ فقط از کتبتان خیلی استفاده بردم ولی نیاز بیشتری احساس می کنم و کتب دیگری مثل آقایان حسن زاده و شجاعی خیلی زمان می برد و مفصل است و استادی می خواد شرح دهد و صبر و زمان طولانی. مثل ترجمه اسفار حضرت عالی که فعلا از لحاظ روحیم شرایط آن را مناسب نمی دانم. می خواستم منظم مطالعه کنم در این مورد و از اول تا آخر و خیلی تخصصی نباشد چه پیشنهادی می دهید؟ (بنده ده نکته و شرح آن و آشتی با خدا را کار کردم که خدا خیرتان بده) معذرت طولانی شد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا از شرح کتاب «معاد» و شرح کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شوند» غافلید تا إن‌شاءاللّه به شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» برسید. موفق باشید
9629
متن پرسش
سلام حاج آقا لطفا فایل صوتی یا متنی جلسات هفتگی تان را زودتر بر روی سایت قرار دهید تا قبل از شروع جلسه بعدی افرادی که غایب بوده اند بتوانند استفاده نمایند.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت؛ این یک پیشنهاد اساسی است که واقعاً باید چند روز قبل از جلسه‌ی بعدی، فایل صوتی جلسه قبل بر روی سایت قرار گیرد. موفق باشید
9360
متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام: با توجه به سوالات 7887 و 6295 می خواستم دلایل شما را در خصوص اینکه پست مدرنیسم بسط مدرنیته است را بدانم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پست‌مدرنیسم نظر به همان اهدافی دارد که مدرنیته برای بشر مدّ نظر قرار داده، منتها در صدد است با بازخوانی گذشته‌ی خود ناکامی‌های خود را نسبت به آن اهداف بررسی کند و بدین سبب باید گفت پست‌مدرن بسطِ مدرنیته است. موفق باشید
6899

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم.برای بعضی ها که حدیث میخوانم میگن خیلی حدیث ها جعلی هستن و همه در بحارالانوار جمعن و یا در شرایط خاصی برای فردی خاص گفته شدن یا مثلا حدیث طبی رو میگن مال اون سرزمین بوده و...در جواب باید چی گفت؟آیا میشه گفت علمای ربانیه ما فارق از علم رجال همان طور که بعضی چشم باطن بین داشتند و مثلا جمعی رو حیوان می دیدند میتونن باطن احادیث رو هم ببینن و جعلی بودن اونو تشخیص بدن؟با تشکر از شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آن‌که صحت سلسله سند روایات در صحیح‌بودن آن کمک می‌کند، سیاق روایت اگر با مبانی قرآنی تطبیق کرد می‌تواند قابل اعتماد باشد. از طرفی وقتی بتوانیم احادیث را درست مطرح کنیم حتماً انسان‌های منصف و حق‌طلب تصدیق می‌کنند. موفق باشید
6894

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز نظر جنابعالی در خصوص کتاب «هرم هستی، تحلیلی از مبادی هستی شناسی تطبیقی» آقای دکتر مهدی حائری یزدی، چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست، خیلی قوی نیست. در موضوع اصالت وجود خوب موضوع تبیین نشده. موفق باشید
5532
متن پرسش
سلام استاد عزیز در کلیات وجود اثبات میشود که وجود جزء ندارد اما در بحث تشکیک، ترکیب وجود و ماهیت و ترکیب وجود و عدم پذیرفته می شود. پس حداقل باید به نحوه ای از ترکیب و جزء داشتن در ذات وجود - حداقل مراتب پایین آن - قائل شد، درست است؟ چون اگر این را نپذیریم تشکیک دیگر معنی پیدا نمی کند و صرفا باید به یک وجود واحد بسیط که در کمال شدت است و هیچ ترکیبی - اعم از مقداری، ذهنی و یا ترکیب به نحو نقصان -- در آن راه ندارد قائل شد و مخلوقات را نفی کرد. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در تشکیک وجود معتقدیم ذات وجود عین تشکیک است و لذا یک وجود مطرح است که دارای تشکیک و شدت و ضعف می‌باشد پس دیگر جزء معنا ندارد. مگر در تشکیک کسی معتقد است آن بالایی وجود است و پایینی‌ها قسمتی از آن هستند؟ به علاوه مگر ماهیت یا عدم چیزی است که با وجود ترکیب شود؟ ماهیت در ذات خود عدم است، ترکیب عدم و وجود معنا ندارد یک وجود است که در ذات خود مشکک است. البته بحث وحدت وجود فرق می کند چون در آن حالت تشکیکی در کار نیست .موفق باشید
3216
متن پرسش
شما در پاسخ به سؤالات قبلی فرمودید که: در غرب ابتدا گرایش نفس اماره به وجود آمد، آنگاه انواع هوس‌ها و شهرت‌دوستی و رقیب‌کشی به عنوان مبادی روح غربی ظهورکرد. در این راستا این دو سؤال مطرح می‌شود: الف) آیا این مثال‌ها به عنوان مبادی فکر غربی صحیح است؟ باید مشهور شویم. باید رقیب خود را حذف کنیم. ب) آیا مبادی غربی فقط از جنس «باید» است؟ اگر مبادی غربی از جنس «هست» هم هست، آیا می‌شود چند مثال بزنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مبادی در غرب و غیر غرب یعنی شخصیت پذیرفته‌شده به علم حضوری و بالتبع اگر شخصیتی که انسان برای خود پذیرفته است صورت نفس امّاره‌ی او باشد نگاه اش به عالم، نگاه غربی است و در این راستا به حکم نفس اماره انواع هوس‌ها و شهرت‌دوستی‌ها پیش می‌آید. از آن‌جایی که مبادی هر کس شخصیت پذیرفته شده ای است که مد نظر دارد درآن شخصیت هم بحث «هست» مطرح است و هم بحث «باید». نمی‌توان مبادی غربی را بیرون از شخصیت پذیرفته شده منحصر به هست یا باید کرد. منتها آن‌چه را نفس امّاره «هست» می‌داند وَهمی است و نظر به «وجود» ندارد و آن‌چه را نیز «باید» می‌داند بر اساس نیاز هوس‌اش می‌باشد. موفق باشید
1478

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید من مخالف ولایت فقیه نیستم و آقای خامنه ای را هم به عنوان رهبر قبول دارم اما دوستانم یه رفتارهای افراطی از خودشون در مورد آقای خامنه ای نشون میدن که حتی نعوذبالله ایشون را در حد یه امام معصوم و معجزه گر یا حتی خدا بالا میبرن. آیا این رفتارا درسته؟ راستش با این رفتاراشون دید منو نسبت به ایشون بد میکنن. آخه به نظرم این کاراشون ظاهریه و اکثر کسانی که این رفتارها را نشون میدن وقتی که خدای نکرده جنگی چیزی رخ بده قایم میشن و همون کسانی که حالا به ظاهر مخالف ولایتن جونشونو میذارن کف دست. آیا واقعا باید اینگونه رفتار کرد مثل اونا؟ نمیتونم رفتاراشونو تحمل کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده هم فکر می‌کنم عده‌ای برای ضایع کردن جایگاه ولایت فقیه، مأمورند که آن را به صورتی غلوّ آمیز مطرح کنند تا تنفّر عمومی ایجاد کنند. اعمال آن‌ها را به حساب خودشان و مأموریتشان بگذارید و نه به حساب نظام اسلامی و اعتقادی که باید به ولایت فقیه داشت. پیامبر اکرم«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند « قَصَمَ ظَهْرِی رَجُلَانِ عَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّک‏.....» دو کس پشت من را شکستند؛ عالم هتّاک و جاهل سطحی نگر. موفق باشید
913

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم . ببخشید استاد، ما خواهرانی هستیم که در یک تشکل کار فرهنگی انجام می دهیم. مدتی است که غم خانواده هامان درد مشترک ماست. اصلا خانواده های ما مرگ را در مقابل خود نمی بینند و به گونه ای زندگی می کنند که انگار تا ابد قرار است در دنیا بمانند. بعد نمازشان بلافاصله مشغول دنیا می شوند و خیلی تلاش می کنند اما نه برای خدا.خیلی برای ما زحمت می کشند اما نه برای خدا. اصلا نمی توانند تصور کنند که دین ساحت بالاتری هم دارد و این از نحوه ی زندگی شان مشخص است.جناب استاد ، ما جلسه ای گرفتیم و بحث کردیم روی این مسئله . باید خودمان را بسازیم تا آن ها ساخته شوند. اما تا ما ساخته شویم دیگر آن ها فرصت هدایت را از دست داده اند. استاد ، روز به روز دنیا گرایی آن ها بیشتر می شود و نگرانی های بی جهت نسبت به زندگی دنیا و موفقیت و آینده ی ما دارند ، اما آینده را چه تعریف کرده اند که با زندگی دنیایی تضمین شود ؟ جناب استاد، به نظر شما چگونه می توانیم آن ها را هدایت کنیم؟ ریشه ی این دنیا گرایی را یاس از حیات توحیدی یافتیم. ضمن این که به جهت تاثیر پذیری و تاثیر گذاری بیشتر خانم ها ، قرار شد روی مادران کار کنیم تا خانواده هدایت شوند و از این منظر بسیاری از مسائل را شاید بتوان از طرق عاطفی حل کرد...اما چگونه؟ چگونه می توان آن ها را که سال ها با دنیا و جلواتش انس گرفته اند ، متوجه حیات برتری کرد؟ چه باید کرد؟ یک راه عملی و کاربردی. هر کمکی از دستتان بر می آید بفرمایید و لطفا افق جدیدی را به روی ما بگشایید. لطفا تا حد امکان پاسختان را شرح بفرمایید .این از مشکلاتی است که بارها در جمع های مختلف مطرح شده و دغدغه ی فقط ما نیست .با تشکر.التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: ظاهراً به چند دلیل نمی‌توانید کاری بکنید؛ یکی آن‌که اکثراً در این سن شکل گرفته‌اند و دیگر آن‌که مشکلشان است از شما حرف‌پذیری داشته باشند لذا پیشنهاد بنده آن است که اولاً: بیش از حدّ حساس نباشید که موجب برخورد بد یا سبک‌کردن آن‌ها شود. ثانیاً: با برخورد خوب و تذکرات جسته‌گریخته، تذکراتی بدهید که کوتاهی نکرده باشید ولی خیلی مطلب را دنبال نکنید. مباحث کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» خوب است ، محفلی ترتیب دهید تا هر هفته یک جلسه از آن خوانده شود و برای همدیگر شرح دهید. موفق باشید
23553
متن پرسش
سلام علیکم می خواستم با فرمایشتان در مورد آقای عباسی همدلی کنم. در یک سخنرانی دیگر ایشان در آستانه ۲۲ بهمن که مقام رهبری دعوت به حفظ وحدت کردند به رئیس جمهور و رئیس مجلس و نایب رئیس و رئیس خارجه می گویند: شما اگر میان مردم بیایید مردم به صورت شما تف می اندازند! نقایص و تقصیرات جدی این چهار نفر به جای خود اما آخر این طرز حرف زدن است؟ آیا این منجر به ترویج کینه و نفرت در بین گروه های سیاسی و ادامه اتهام تندروی که هیچ بی اخلاقی و خرابکاری به جناح انقلابی نمی شود؟ اگر فردا یکی از این آقایان به یک جلسه ای رفت و یکی از مردم برگشت به جای نقد و تبیین یک توهینی به ایشان کرد آن را به پای آقای عباسی و حامیان ایشان نمی نویسند؟ نمی دانم فکر که می کنم می گویم شاید حامیان ایشان بگویند خسارتی که این چهار نفر به کشور طی این ۶ سال زدن آنان را لایق چنین ادبیاتی می کند. ولی به این فکر کنند اگر همین ادبیات در کشور باب شود چه خواهد شد؟ http://www.entekhab.ir/fa/news/458515/%D9%88%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%88-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%84%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%81-%D9%88-%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D9%87%D9%86%D9%85-%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AA-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D9%88%D8%AF-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D8%AA%D9%81-%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%AF
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا می‌داند من نگران حضور انقلابی هستم که باید توسط نخبگان جامعه پشتیبانی شود. بنده تنها نظر آقای دکتر صافیان که از شاگردان آقای دکتر داوری است و سخت به انقلاب اسلامی علاقه دارند را؛ برای شما می‌فرستم تا ببینید چرا انسانی که علاقه به این انقلاب و حضور تاریخی آن دارد، باید از دست امثال آقای دکتر عباسی خون گریه کند. موفق باشید

 اما درد و دلِ آقای دکتر صافیان در مورد عرایض بنده:

برادر بزرگوارم استاد طاهر زاده عزیز

شوی حمله به  معلم تفکر دکتر داوری را دیدم. بر این شخص که اوصافش معلوم اهل نظر است حرجی نیست.‌ به فضایی می اندیشم که امثال او را قدر می نهد و بر صدر می نشاند. به این باید اندیشید که چه شده است که در بین ما عده ای هرچه بی پروا سخن گویند مأجور ترند و میدان دار تر. مگر مثل دکتر داوری در تاریخ معاصرمان چند تن داریم که چنین قربانی اش می کنیم. مگر واقعا از فیلسوف و متفکر انتظار داریم که نظر خود را با ما تنظیم کند. فیلسوف ما باید از عباسی ها بپرسد که چگونه فکر کند و چه نظر بدهد؟ از آن بالاتر آیا متفکر باید نظر فکری و فلسفی خود را از رهبر دینی و سیاسی بپرسد؟ در این صورت به چه معنا متفکر خواهد بود؟ در مذهبی که تفکر ساعة خیر من سبعین سنه عباده شمرده می شود چگونه می توان بنام همان مذهب بزرگترین و بهترین سرمایه های فکری را به باد تکفیر و ناسزا گرفت؟ نتیجه این حملات شنیع و ناشی از تهی مغزی جز بسط بی فکری و نیست انگاری و اشاعه جو شخص پرستی و اطاعت کورکورانه چه خواهد بود؟ تفکر هرچه عمیق تر باشد همواره غریب بوده و خواهد بود. اما جامعه ای که نتواند دوست را از دشمن تمییز دهد و بویژه بنام دین همه را با تیغ تهمت و انگهای جاهلانه براند بر چه چیز تکیه خواهد کرد؟

سخنان سخیف این شخص چنانکه به درستی اشاره کرده اید قابلیت پاسخ گویی ندارد اما نگرانی از مجالی است که برای چنین رویه های ناصوابی ایحاد شده است. به نظرم باید بر چرایی آن اندیشید.

توفیق حضرت عالی مستدام باد. 

و بد نیست باز نظر یکی از کاربران را نسبت به سخنان آقای عباسی و عرایض بنده بدانید که می‌فرماید:

۱. استاد سلام راستش من در عین اینکه نقدهای جدی به آقای عباسی دارم ایشون را بیرون از جبهه انقلاب نمی بینم. ۲. بعضی نقد های ایشون را مفید می دانم. ۳. اما به نظر من راه عبور از چنین فکری سکوت در مقابل اینها می باشد و علی بن یقطین وار در جبهه انقلاب کار کردن. 

متاسفانه گوش بچه های حزب اللهی برای شنیدن این نوع ادبیات آماده تر است تا شنیدن سخنان جنابعالی ما باید بدون درگیر شدن صحبت خودمان را مطرح کنیم و طرح صحبت های خود ما نوعی جدل هم محسوب می شود به نظر می آید اگر ما درست طرح موضوع کنیم و چشم انداز بهتری را جلوی پای جوانان حزب اللهی قرار بدهیم بدون درگیری از این نوع نگاه ها عبور می کنیم. ۴. اگر بدانیم که همین تفکرات کمر دولت نهم و دهم را شکست (البته آقای احمدی نژاد هم ضعف هایی داشت) و قدرت اینها را فهم کنیم شاید به صورت مستقیم هیچگاه به مصاف این دوستان نمی رویم. ۵. شاید گفتن این نکته هم خالی از لطف نباشد که علامه فرمود مشروطه خواهی اگر هیچ نکته مثبتی نداشت حداقل عارف کشی و صوفی کشی را متوقف کرد همین را در مورد دولت شیخ حسن روحانی می توان گفت و این که این دولت هرچقدر پر عیب و پرنقص بود اما با آمدنش زهر چنین تفکراتی را گرفت و ما با دولت شیخ حسن از نهادینه شدن نوعی تکفیر در جامعه عبور کردیم. شاید علت این که رهبری با تمام نقص ها همچنان بر ماندن این دولت اصرار دارند را این می بینم که بسیاری از گروههایی که به اسم انقلاب در حال تکفیر بودن، قدرت اجتماعی آنها یا از بین رفت یا به شدت ضعیف شدند و نتوانستند به اصل انقلاب ضربه به زنند. (اگر آزادی را اصل انقلاب بدانیم آزادیی که نه تنها با اسلام مخالفت ندارد بلکه آن نوع از آزادی همان اسلام است).

22910

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و قبولی زیارات اربعین سیدالشهدا علیه السلام استاد عزیز؛ نظر حضرتعالی نسبت نامه آیت الله یزدی به حضرت آیت الله شبیری زنجانی چیست؟ با تشکر، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش نظردادن در این مورد کار آسانی نیست. به نظر می‌رسد خوب بود آن نامه لیّن‌تر نوشته می‌شد، به‌خصوص که گویا آیت اللّه شبیری در جریان افراد آن جلسه نبوده‌اند. از این‌که ممکن است خواسته باشند پدرانه با این افراد برخورد کنند، نیز نباید غافل بود. واللّه اعلم. موفق باشید

20527
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم و آرزوی توفیقات روز افزون. دو سوال داشتم. اول اینکه در مورد وجودیابی و وجود بینی شما از معرفت النفس و نظر به وجود خودمان شروع می کنید. در مورد موجودات بیرونی هم از دوگانه وجود و ماهیت در فلسفه اسلامی اسم برده می شود. اما به واقع به نظر می رسد (تا جایی که می دانم شما هم قائلید به این امر) وجودی که یک درخت و سنگ دارد، با وجود ما تفاوت دارد. نمی دانم در قالب چه تعبیری باید بگویم. ولی اگر وجود عین نورانیت و زیبایی و جمال و جلال است، فکر می کنم با رجوع به موجودات این مواجهه حضوری با وجود اتفاق نمی افتد. یعنی آیا می توان گفت که انسان و درخت، هر دو «وجود» دارند؟ در حالی که گویی این تنها انسان است که با خود وجود متصل است و از سنخ وجود است و بقیه موجودات را صرفا باید موجود نامید که اگر چه موجودند، اما «وجود» ندارند. یا می توان اینگونه گفت که نفس ما، خود، عین وجود است (ولو نازله ای از وجود) ؛ اما موجودات، «بهره مند» از وجود اند. همان عدم مقارنت و یگانگی موجود و وجود. اما نفس ما، خود وجود است. می خواستم نظرتان را در این زمینه بیان کنید. چگونه تفکیک کنیم این امور را از هم؟ دوگانه وجود ماهیت را پیش بکشیم؟ پس در این صورت آیا تفاوتی میان وجود یک درخت و وجود ما (یعنی نفس ما) نیست؟ دوگانه موجود وجود را مطرح کنیم؟ در این صورت منظور از وجود دقیقا چیست؟ دوم اینکه بنده مباحث معرفت النفس شما را از سه سال پیش کار کردم و تا حدی در این سه سال در فضای این مباحث بوده ام و بهره برده ام. عرفان را هم کم و بیش ورودی داشته ام. (از دریچه معرفت النفس). با تفکر هایدگر هم آشنایی و انس یکی دو ساله دارم. با این اوصاف، الان در کلاس بدایه الحکمه ای که در حوزه ما و توسط یکی از اساتید برجسته فلسفه (آقای امینی نژاد) برگزار می شود شرکت می کنم. اما هر چه جلوتر می رویم احساس می کنم که این کلاس ها بیش از آن که برای من مفید باشند؛ مضر بوده اند. یعنی همان داشته من از وجود در فضای معرفت النفس و هایدگر با مباحث نه چندان زلال بدایه الحکمه از من گویی دارد گرفته می شود. با داشتن معرفت النفس و عرفان و هایدگر، احساس بی نیازی می کنم از خواندن چنین کتاب هایی و حتی فکر می کنم آن حضور را از آدم می گیرد این نوع فلسفه. می خواستم نظر شما را بپرسم. آیا ضرورتی برای شرکت و خواندن دقیق کتابی مانند بدایه الحکمه برای کسی که در چنین شرایطی قرار دارد؛ هست یا نه؟ آیا با داشتن عرفان و معرف النفس و هایدگر، نیازی به چنین ورودی در فلسفه اسلامی هست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این‌که در کنار نگاه وجودیِ صدرایی متوجه‌ی نگاه هایدگر هستید، بسیار خوب است و در همین رابطه بنده بعد از 11 جلسه بحث در شرح کتاب «رسالة الولایه» از علامه طباطبایی، 6 جلسه با نظر به نگاه هایدگر به بحث «برکات نظر در نسبت بین «وجودِ نفس» با «صِرفُ‌الوجود» پرداختم. اما این‌که بحثِ دوگانه‌ی «وجود» بین ما و سایر موجودات را مطرح می‌فرمایید باید عنایت داشته باشید ما از طریق معرفت نفس به روش رساله الولایه، متوجه اتصال وجود خود به حضرت حق می‌شویم. ولی در نگاه وجودی با نظر به اصالت وجود، «وجود» را یک حقیقت گسترده‌ای می‌یابیم که تمام ماهیات مظاهر آن خواهد بود و احاطه‌ی نگاه وجود به موجودات، نمی‌گذارد تا ما به ماهیات اصالت دهیم.

در مورد «بدایة الحکمه» در هر حال باید با آن فکر آشنا شد و جایگاه آن را شناخت، به‌خصوص که با استاد خوبی مثل آقای امینی‌‌نژاد مرتبط هستید. موفق باشید  

نمایش چاپی