بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2617
متن پرسش
سلام ایامی توان بچه هایی که ناخواسته از زن وشوهر مشروع متولد می شوند یک نوع روزی خداوند دانست ؟نظردین درباره ی این گونه تولد ها چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در این موارد نمی‌توانم نظر بدهم. موفق باشید
1383

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت تمام همکاران در سایت لب المیزان که این طور معارف استاد عزیز را پخش و نشر می دهند . اجرتان با آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف . با عرض سلام و ارض ادب خدمت استاد عزیز و گرامی اینجانب سوالی از محضر شریف پرسیدم به این مضمون که اگر بخواهم جلسه ای برای مخاطبان دبیرستان به بالا داشته باشم چه پیشنهادی در رابطه با مباحثی که قراره مطرح بشه دارید ؟ در جواب فرمودید : مباحث را از کتاب جوان و انتخاب بزرگ بخش من کو شروع کنید و بعد به سرغ بخش اول بروید. حالا سه سوال دیگر خدمتتان داشتم : 1 : آیا بعد از مبحث من کو به سراغ آشتی با خدا بخش چهارم بروم و از جلسه ی 4 تا 8 را کار کنیم برای عمق کار و بعد به جلسه ی اول و سوم جوان و انتخاب بزرگ و 3 جلسه ی اول آشتی با خدا برگردم یا اینکه در کتاب جوان و انتخاب بزرگ بعد از بخش دوم به سراغ بخش اول بیایم و بعد به آشتی با خدا رجوع کنم ؟ 2 : مبنای شما چیست در اداره ی جلسات طلاب و دانشجو و دبیرستان به بالا ؟ و کلا چه راهکارهایی را پیشنهاد می کنید در آغاز جلسه و چه نکات و پیشنهادات و نظرات ارزشمندی دارید که ما بتوانیم در آغاز کار استفاده ی لازم را ببریم ؟ 3 : بنده ی حقیر در حال حاضر در حال مطالعه ی سیر شما هستم اما به مشکلی برخورد کردم و آن اینکه : در سیر مطالعاتی بعد از چهار کتاب اول به سراغ مباحث تفسیر رفته اید در حالی که در پاورقی بعضی از 4 کتب اول فرموده اید : برای عمیق کردن این بحث رجوع کنید به فلان کتاب حال وظیفه چیست ؟ اینکه مباحث معرفت النفس را اول به طور کامل عمیق کار کنم با کتابهای مختلف شما در این ضمینه یا اینکه طبق سیر جلو بروم و بعد از چهار کتاب اول سراغ مباحث قرآنی و نهج البلاغه بروم ؟ با تشکر فراوان . در ضمن اگه مسئولان عزیز سایت بتوانند پاسخ ای سوال را برایم ایمیل کنند ممنون می شوم با نهایت تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- بعد از بحث «من کو» سراغ جلسه‌ی اول و سوم بروید و اگر آماده بودند به کتاب «ده نکته از معرفت نفس» بپردازید و بعداً به جلسه‌ی 4 تا 8 کتاب «آشتی با خدا» رجوع فرمایید. 2- مبنای ما معرفت نفس است و فکر می‌کنم اگر بتوانید مباحث معرفت نفس را بعد از ده نکته و بعد از کتاب «از برهان تا عرفان» با کتاب «خویشتن پنهان» دنبال کنید و سپس به بحث «معاد؛ جدی‌ترین زندگی» رجوع شود معارف خوبی نصیب مخاطب می‌شود. 3- بستگی به آمادگی خودتان دارد؛ اولا: آنچه در پاورقی می‌آید برای آن است که اگر خواننده لازم می‌بیند در خصوص آن موضوع بیشتر کار کند باید به آن کتاب رجوع کند. ثانیاً: ما باید در همه‌ی مراحل به نحوی با نور قرآن مرتبط باشیم فکر می‌کنم بعد از طی مقدمات خوب است که اُنس شما با مباحث قرآنی شروع شود و در کنار آن مباحث معرفت نفس را با عمق بیشتر دنبال بفرمایید. موفق باشید
913

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم . ببخشید استاد، ما خواهرانی هستیم که در یک تشکل کار فرهنگی انجام می دهیم. مدتی است که غم خانواده هامان درد مشترک ماست. اصلا خانواده های ما مرگ را در مقابل خود نمی بینند و به گونه ای زندگی می کنند که انگار تا ابد قرار است در دنیا بمانند. بعد نمازشان بلافاصله مشغول دنیا می شوند و خیلی تلاش می کنند اما نه برای خدا.خیلی برای ما زحمت می کشند اما نه برای خدا. اصلا نمی توانند تصور کنند که دین ساحت بالاتری هم دارد و این از نحوه ی زندگی شان مشخص است.جناب استاد ، ما جلسه ای گرفتیم و بحث کردیم روی این مسئله . باید خودمان را بسازیم تا آن ها ساخته شوند. اما تا ما ساخته شویم دیگر آن ها فرصت هدایت را از دست داده اند. استاد ، روز به روز دنیا گرایی آن ها بیشتر می شود و نگرانی های بی جهت نسبت به زندگی دنیا و موفقیت و آینده ی ما دارند ، اما آینده را چه تعریف کرده اند که با زندگی دنیایی تضمین شود ؟ جناب استاد، به نظر شما چگونه می توانیم آن ها را هدایت کنیم؟ ریشه ی این دنیا گرایی را یاس از حیات توحیدی یافتیم. ضمن این که به جهت تاثیر پذیری و تاثیر گذاری بیشتر خانم ها ، قرار شد روی مادران کار کنیم تا خانواده هدایت شوند و از این منظر بسیاری از مسائل را شاید بتوان از طرق عاطفی حل کرد...اما چگونه؟ چگونه می توان آن ها را که سال ها با دنیا و جلواتش انس گرفته اند ، متوجه حیات برتری کرد؟ چه باید کرد؟ یک راه عملی و کاربردی. هر کمکی از دستتان بر می آید بفرمایید و لطفا افق جدیدی را به روی ما بگشایید. لطفا تا حد امکان پاسختان را شرح بفرمایید .این از مشکلاتی است که بارها در جمع های مختلف مطرح شده و دغدغه ی فقط ما نیست .با تشکر.التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: ظاهراً به چند دلیل نمی‌توانید کاری بکنید؛ یکی آن‌که اکثراً در این سن شکل گرفته‌اند و دیگر آن‌که مشکلشان است از شما حرف‌پذیری داشته باشند لذا پیشنهاد بنده آن است که اولاً: بیش از حدّ حساس نباشید که موجب برخورد بد یا سبک‌کردن آن‌ها شود. ثانیاً: با برخورد خوب و تذکرات جسته‌گریخته، تذکراتی بدهید که کوتاهی نکرده باشید ولی خیلی مطلب را دنبال نکنید. مباحث کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» خوب است ، محفلی ترتیب دهید تا هر هفته یک جلسه از آن خوانده شود و برای همدیگر شرح دهید. موفق باشید
23081
متن پرسش
بسم الله و السلام خدمت استاد فخیم حاج آقای طاهرزاده بعد از مدتی به خاطر یک رویداد بسیار تامل برانگیز مزاحم تان شدم. دیروز برخورد مجری جوان برنامه من و شما با آقای وراستی خیلی جنجال به پا کرد که فکر می کنم مثل خود موضوع بحث آقای فراستی در آن برنامه بسیار قابل تامل است. http://www.telewebion.com/episode/1934648 در انتهای بحث خودم از آقای دکتر ناظمی مدرس فلسفه هم تحلیلی می گذارم و نظر خودم را هم عرض می کنم. خلاصه این که جناب ناظمی بیشتر به بعد طبقاتی مسئله اشاره کردند ولی بعد فرهنگی و فکری این ماجرا نیاز به تامل جدی دارد. برای من این پدیده با سابقه مطالعاتی ام خیلی آشنا است. عین این پدیده چند دهه زودتر در غرب شروع شد با جنبش هیپی ها و ضد فرهنگ در دهه 1960 که روی دیگری نهیلیسم فلسفی پست مدرن بود. در این فضای بی اهمیت شدن معنا و حقیقت زندگی انسان به سیرک تبدیل می شود که در آن باید خورد و چرید و رقصید و لذت برد. هر کسی که هم مزاحم شما شود دیوی است که باید از سر راه برداشت! این فضای دهه شصتی آمریکا الان به ایران رسیده واقعا در بین نسل جوان یک فضای سرخوشی و لذت گرایی عجیبی حاکم است به طوری که اصلا هم متوجه نیستن این چه ظلمات وحشتناکی است که همه زندگی را به شوخی و بازی می گیرند و هیچ چیز انگار برایشان جدی و مهم نیست. عقل و هوش در این فضا چنان تعطیل می شود که مجری جوان تا ته برنامه متوجه نمی شود که چه قدر خراب کرده و بی ادبی کرده و فکر میکنه مسابقه رو کم کنی را از آقای فراستی برده و رجز می خواند تا این که خبر می آید که از طرف رئیس سیما توبیخ شده و برنامه بعدی هم تعلیق می شود! https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/09/09/1887894/ یعنی بنده خدا حتی بعد از ناراحتی شدید آقای فراستی باز هم زشتی کارش را متوجه نشد و فکر می کند برنده شده در یک دعوای پرسپولیسی استقلالی!! ظاهرا این یک نمود خیلی فاحش از همان معضل نهیلیسم است که حضرت عالی همیشه می فرمایید! البته در تعلیل سیاسی-فلسفی ماجرا فکر می کنم باید به سردرگمی جوانان نسبت به مواضع سیاسی و موضوعات دینی فکر کرد که آن هم به نظر می رسد به خاطر رنگ باختن شعارهای انقلابی و دینی در نگاه آنها با توجه به تحولات سال های اخیر است. از این جهت ظاهرا ما با دوره یونان باستان هم قابل مقایسه هستیم! یعنی مثل دوره سوفسطایی که این قدر حرف های ضد و نقیض بین بزرگان بود که یک عده به این نتیجه رسیدن که حق و باطلی در کار نیست و بچسبیم به عشق و حال زندگی و بی خیال حقیقت! البته در جامعه ما علاوه بر عامل سیاسی مذکور، هرج و مرج فضاهای مجازی و حرفهای ضد و نقیضی که در این بستر نشر می یابد هم به این معضل دامن می زند. خلاصه ظاهرا آقای فراستی در آن برنامه حکم خرمگس آتن را بازی می کرد! و لذا به نظر می رسد همان طور که حضرت عالی می فرمایید چاره کار واقعا در دست حکما است که البته در سنت ما از سقراط فرسنگ ها جلوتر رفتند و حالا باید دست این جوانان را بگیرند. و در نهایت مطلب آقای ناظمی [Forwarded from نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ] لودگی و جربزه پخش قسمتهایی از برنامه شبکه شما با اجرای آرش ظلی پور که در آن به شکل بی سابقه ای به مهمان برنامه توهین می شود، موجی در کاربران شبکه های اجتماعی ایجاد کرده است. موضوع برنامه ظاهراً درباره فیلمهای لوده و لوده پرور سینما بوده است. چیزی که حیرت آور است این است که این مهمان برنامه - مسعود فراستی - نیست که خطاب به کسی تندی بکند و برنامه را با چالش مواجه کند، بلکه این مجری، یعنی مثلاً عامل حرفه ای برنامه و «معتمد صدا و سیما» است که به شکل تهوع آوری، به شخصیت فراستی و حتی مسائل شخصی زندگی او حمله می کند و تا پایان هم به شکل دیوانه واری از کار خود دفاع می کند. از منظری اجتماعی، نباید کار مجری را خیلی هم عجیب دانست. این مجری جوان، فقط یکی از انبوه جوانان وابسته به طبقه مرفه کلانشهرهاست که چنین حسی را به فراستی و اغلب چهره های علمی برجسته ای دارند که منتقد وضع اجتماعی موجود هستند. نفرت از فراستی هیچ ربط مستقیمی به سینما یا هنر ندارد. نفرت از فراستی عکس العمل طبقه مرفه شهری است؛ طبقه ای که هویتی برای خود نیافته است، برآمده از روابط اقتصادی رانتی-راستی است، دلخوشی او سلبریتی های برجسته شده در همین روابط است و به پشتوانه بستر فرهنگی رسانه های بزرگ جهانی، غیر خود را محقر، دشمن و مقصر همه چیز فرض می کند. رسانه های جمعی و سلبریتی های برجسته شده در این رسانه ها، پدیدآورنده جوانانی سهل انگار، متکبر، بی مایه و پرادعا شده اند. شاید اعتماد به نفس بالاتر جوانان امروز نسبت به دیروز، اعتماد به نفسی که خودش خوب و امیدوارکننده است، دستمایه این اعوجاج در برخی از جوانان طبقه مرفه شهرها یا سمپاتهای آنها شده باشد. به هر حال هر چه که هست متولیان فرهنگ و رسانه کشور، لازم است با دیدن این کلیپ چند دقیقه ای، عمیقاً از خود بپرسند با جوانان این کشور چه کرده اند؟ از خود بپرسند چه شده است که هر کسی با مدتی حضور در شبکه های اجتماعی و چرخ زدن در فضای نت، «کارشناس» می شود؟ خط مشی گزاران جناح حاکم لازم است از خود بپرسند چطور برخی اقشار مرفه جامعه این چنین از دیگران متنفرند؟ بپرسند این همه جربزه در جوان خوش تیپ و آرایش کرده رسانه ملی از کجا و به چه پشتوانه ای به وجود آمده است؟ نفرت از مسعود فراستی نفرت یک نوع فرهنگ خوش خوشان و خوش خیال و روزمره است از فرهنگ نقادی و فکر کردن. (عکس بعدی این کانال را مشاهده کنید. هر چند هیچ نیازی به انتشار این عکس نبود. کسی که اندکی با فضای گفتگوهای رایج در شبکه های اجتماعی آشنا باشد، خوب می داند که چنین رفتاری، مسبوق است به شرط بندی ها و کری خونی های جوانان با همدیگر برای «رو کم کنی»: غلبه فرهنگ لمپنی و لات بازیِ متجددانه بر فرهنگ پرسشگری و نقادی.) @sayyedmahdinazemi منتظر کریم, [01.12.18 00:52] [Forwarded from نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ] [ Photo ] هیچ نیازی به انتشار این عکس نبود. کسی که اندکی با فضای گفتگوهای رایج در شبکه های اجتماعی آشنا باشد، خوب می داند که چنین رفتاری، مسبوق است به شرط بندی ها و کری خونی های جوانان با همدیگر برای «رو کم کنی». غلبه فرهنگ لمپنی و لات بازیِ متجددانه بر فرهنگ پرسشگری و نقادی.
متن پاسخ

بسمه تعالی: سلام علیکم: باید این صحنه‌ها پیش می‌آمد و باید ما منتظر چنین رویدادهایی باشیم. بحث در دفاع از جناب استاد فراستی نیست، که معلوم است همه‌ی انتقادهای ایشان به‌جا نخواهد بود؛ ولی بحث در حضور تاریخی است که تاریخِ عبور از جهنمِ مدرنیته است، به همان معنایی که قرآن برای رسیدن به بهشت، عبور از جهنم را حتمی می‌داند و می‌فرماید: «و ان منكم الا واردها كان على ربك حتماً مقضياً» (مریم/71) فرار از این صحنه‌ها و منتظر آن‌ها نبودن، چاره‌ی کار نیست، چاره‌ی کار، آماده‌شدن برای عبور از چنین دنیایی است. دنیای توسعه‌یافتگی جز این اقتضائاتی ندارد که هرگونه امر قدسی را مزاحم خود می‌داند. و این با نوعی آمادگیِ خاص نسبت به آینده‌ای که آن آینده نه ادامه‌ی مدرنیته است و نه برگشت به گذشته، پیش می‌آید، آینده‌ای که با حضور روح قدسی انقلاب اسلامی بخواهیم و نخواهیم در پیشِ روی ما است و ما اگر با نگاه به آن آینده خود را تنظیم کنیم، می‌توانیم از این نوع پدیده‌ها عبور نماییم. شاید جزوه‌ی «ما و آینده» که بر روی تابلوی سایت «لبّ المیزان» هست، چشم‌اندازی را در این رابطه بگشاید. موفق باشید      

22464

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: فرمودید خدا به عقل گفت برگرد برگشت، بنده این حدیث را اینگونه می فهمم که وجود عقل عین برگشت به حق است به عنوان اول مخلوق. سوالی که برایم پیش می آید این است که در بحث عرفان نظری می گویند که سقف صعودی انسان تا احدیت که شان الهی است می باشد یعنی از عقل اول بالاتر می رود حدیثم که فرمود ادبر و عقل برگشت این برگشت یعنی عقل از اول نظر به حق دارد و فانی در حق است هر چند در مقام تعین پیامبر (ص) این نظر به حق را در شخص خود به فعلیت در آورد. لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. عرایضی در شرح کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام در این رابطه شده است. موفق باشید

22257

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تشکر استاد گرامی ممکنه در مورد حجاب در مقابل هم جنس کمی توضیح بدهید؟ بحث حجاب در مقابل غیر همجنس که همچنان چالش برانگیز هست، اما من در مورد این می پرسم که آیا در سیر و سلوک تاثیر می گذاره؟ یا اینکه واقعا به عنوان گناه محسوب میشه در جمع هم جنس راحت بودن. یا اینکه به خود فرد بستگی داره و مواظب احساسات و حالات بودن که قصد خود نمایی و فخر فروشی و مُد بودن نباشه. باز هم تشکر می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: مسلّم در آن حد که نحوه‌ای از فخر فروشی یا خود نمایی به روش اهل دنیا باشد برای سیر روحانی انسان زحمت به وجود می‌آورد ولی نه آن‌چنان که تصور کنید از حالت عادی و فعالیت‌های عرفی به اسم سلوک خود را محروم کنید. موفق باشید

20885

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز آقای طاهرزاده: استاد بنده چند ماهی هست که نامزد کردم و خودم هم طلبه هستم. موضوعی که در این چند وقت به شدت من رو درگیر کرده مسئله اختلاف نظر و اختلاف سلیقه بین مادر بنده و همسر بنده است. استاد بنده متوجه هستم نه دل مادر باید بشکند و نه دل همسر و هر دو در جایگاه خود برای بنده ارزش و احترام دارند. اما استاد سوالم این است که کدام در اولیویت هستند و من در بعضی از شرایط باید چه کنم به خانم خودم نه بگویم یا به مادر خودم ؟ استاد بعضی از بحث ها موضوعاتی است که اصلا من نباید درگیر آن ها شوم ولی مادرم و یا خانمم من را درگیر می کنند به طوری که تمرکز برای فکر کردن و مطالعه درست از بنده گرفته شده و عبادت های من هم دائم با این مشغله ها همراه هست. استاد چه کنم شما راه حلی برای بنده قرار دهید که بنده با آرامش و نشاط بتوانم این موضوعات رو حل کنم و خودم و ذهنم درگیر آن نشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر حقی است که هر کدام دارند. ابتدا هر دوی آن‌ها را از این نگرانی درآورید که خداوند برای هرکدام حقی قرار داده و شما حق هرکدام را در حدّ توان ادا می‌کنید، تا هیچ‌کدام انتظار نداشته باشند به خاطر یکی، حق دیگری را نادیده بگیرید. موفق باشید

20017
متن پرسش
بسمه تعالی: یکی از حوزویان با استناد به آیه «افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت» و آیات بعدی؛ بویژه دقت در کلمه (کیف) که اشاره به علل اربعه دارد، عنوان داشته اند که دانستن علوم جدیده: زیست شناسی، فیزیک، شیمی، ریاضی و ..... واجب عینی است. مانند حج که برای مستطیع در طول عمرش یکبار واجب عینی است. نظر جنابعالی در این باره چه می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آیه‌ی مذکور به‌راحتی نمی‌توان برداشت کرد زیرا بحث تبیین نبوت در میان است و می‌خواهد بفرماید آیا منکرانِ نبوت بر کیفیت خلقتِ شتر و سیری که دارد، نمی‌نگرند که چگونه نظام الهی به نور ربوبیت ربّ آن را می‌پروراند تا متوجه شود در راستای همین سنت، خداوند به نور ربوبیت خود پیامبر می‌فرستد تا انسانِ مختار را در سیر کمالی خود قرار دهد. موفق باشید  

19807
متن پرسش
با سلام حضور استاد عزیز: چند سوال داشتم ۱. من مدت چند سال وقتی در مراسمهای مذهبی حضور پیدا می کنم وقتی اسامی معصومین میاد مانند حضرت زهرا (ع) یا امامان معصومین دیگه یا حتی بزرگان دین همچون حضرت امام (ره) یا حضرت آقا امام خامنه ای فکرهای خیلی خیلی بد سراغم میاد جوری که پیش خودم میگم که الان که خدا عذاب شدیدی بر من وارد میکنه آیا فکر ها ی بد گناه کبیره محسوب میشه؟ آیا اصلا گناه است؟ چون ناخاسته این فکرها سراغم میاد. حال می گویید چه کنم که چگونه این افکار سراغم نیاد؟ باور کنید خسته شدم. لطفا راهنماییم کنید و کمکم کنید. ۲. مدتی ضررهایی بهم میخوره الحمدالله مالی بوده نه جسمی صدقه میدم تا میتونم و توانم برسه کمک مالی هم به فقرا می کنم ولی این اتفاقها می افتد. ۲ سالی هم هست خمس مالم را می دهم در این زمینه هم راهنماییم کنید. ۳. چه کنم که عاقبت بخیر شوم؟ به خاطر اینکه یکی از آرزوهایم اینه از خدا هم زیاد خواستم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر گناه، گناه نیست. شیطان می‌خواهد ارادت شما با اولیاء الهی را کم کند. پیشنهاد ما آن است که به مطالعه‌ی کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت» بپردازید 2- در حدّ خود مواظب باشید، إن‌شاءاللّه خیری در آن است 3- صداقت، انصاف، احترام به والدین، صله‌ی رحم و رعایت حرام و حلال الهی موجب عاقبت به خیری است. موفق باشید

19560
متن پرسش
سلام: شما در قسمتی از بحث معاد فرمودید کسانی که به توحید قائلند حتی کسانی که برای خدا فرزند قائلند در نهایت هرچند عذاب های زیادی را تحمل کنند ولی عاقبت بهشتی اند. اگر اینگونه باشد که همه انسانها که فطرتا توحید می خواهند و بالاخره باید یک زمانی از آتش خلاص شوند و به بهشت روند. مثلا شمر که ۱۶ بار به حج رفته و آنگونه با خدا مناجات می کرده قائل به توحید نبوده است؟ پس شمر هم باید در نهایت بهشتی باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم: «النّار لا تأكل محلّ‏ الايمان‏». یعنی اگر کسی حقیقتاً به خدا ایمان دارد، آتش به صورت ابدی جان او را که محل ایمان بوده است، نمی‌سوزاند. کسی مثل شمر که کوچک‌ترین اثری از ایمان در جان خود ندارد، هرگز مصداق چنین روایتی نخواهد بود. موفق باشید

19520
متن پرسش
سلام علیکم: در بحث دعا و توسل یک مطلبی بر سر زبان ها هست که اگه فلانی را که مرتکب ظلمی شده به حضرت عباس بسپاری خیلی زود جزاشو می بینه. داستان های زیادی هم در این زمینه وجود داره که قطعا همه آنها ساختگی نیست. توجیهی هم که پشت این ادعا هست اینه که صبر خدا زیاده لذا ظالم حالا حالا ها مجازات نمیشه اما حضرت عباس علیه السلام صبر خدایی نداره و خیلی سریع ظالم را مجازات می کنه. خوب حالا این یه تناقضی ایجاد می شه و آن اینکه بالاخره ما چه کنیم؟ کارها را به خدا بسپاریم یا حضرت عباس؟ به عبارت دیگه اگه کارها را به حضرت عباس بسپاریم این شائبه هست که کارها با حکمت الهی پیش نمیره و هر چند ظالم زود به سزایش میرسه و دلمون تا حدودی خنک میشه اما نتیجه حکیمانه ای (در حد حکمت الهی) از این توسل گیرمان نمی آید. تو را به حضرت عباس یه جواب روشنی به ما بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فرهنگ دینی خداوند می‌فرماید: «وللّه الاسماء الحسنی فادعوه بها» خدای را اسماء حسنایی هست، پس او را با آن اسماء حسنا بخوانید. لذا همان‌طور که اگر خدای حکیم را با اسم «یا سریع الإجابه» بخوانید، اگر حکمت او اقتضاء کند با همان اسم به صحنه می‌آید و تقاضای ما را سریعاً جواب می‌دهد؛ می‌توان گفت جناب عباس«علیه‌السلام» به یک معنا مظهر اسم سریع‌الإجابه‌ی حضرت حق‌اند و اگر حکمت الهی اقتضاء کند، ایشان به نور آن اسم به صحنه می‌آیند. موفق باشید  

18111
متن پرسش
سلام علیکم: استاد فلسفه ما می گوید درباره خدا چیزی به نام عقل و استدلال عقلی نداریم؛ چون هر نوع استدلالی برای اثبات خدا بیاوریم می توان استدلالی برای رد آن هم آورد، و فقط باید گوش کرد، قبول کرد و اطاعت کرد. نظرتان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. این مربوط به سخن کانت است و از طرفی مشکل کلیسا و مسیحیت است که در «برهان نظم» متوقف‌اند. در حالی‌که در فلسفه‌ی اسلامی با طرح برهان «امکان و وجوب» و «برهان صدیقین» به‌خوبی می‌توان وجود خدا را اثبات نمود. موفق باشید

16264

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد عزیز: در مورد تقدیرات و قضا و قدر و سرنوشت هر کس نوشته هایتان را مطالعه کردم و خدا را شکر چقدر مفید بوده و ممنون از شما که چقدر بهتر با دانستن این بحث دستگاه و نظام آفرینش و قوانین الهی را شناخته و از سردر گمی و.. در می آییم و بهتر می دونیم که چکار باید بکنیم. اما یک سوال: در جایی فرمودید که خداوند آنچه را که برای بنده اش تقدیر فرموده و برای او بهتر می داند علاقه به آن کار را در دل او قرار می دهد و زور و جبری هم در کار نیست، اما من در درونم علاقه بسیار بسیار بالایی به فلسفه و عرفان و قرآن و... احساس می کنم ولی در بیرون زمینه شغلی و کارهای دیگری برایم فراهم شده، آیا اگر به سراغ غیر علاقه ام بروم، بر خلاف تقدیر خدا قدم نگذاشته ام؟ لطفا کمی توضیح می فرمایید. ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: علاقه‌ی درونی وقتی با عقل و مشورت اهل نظر، مدیریت شود از احساسات که با توهّم همراه است جدا می‌گردد و لذا می‌شود در کنار شغل مورد نظرتان، علم عرفانی و سیر عرفانی را دنبال بفرمایید

15215

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد وحدت وجود یعنی چه و نظر مرحوم ملاصدرا چه بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «عرفان نظری» از حجت‌الاسلام استاد یزدان‌پناه در این مورد راهنمایی‌های خوبی دارد. موفق باشید

14820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: این حدیث از حضرت محمد (ص) که نقل شده «هر کسی عاشق شود و عفت بورزد، آنگاه بمیرد، به مرگ شهید مرده است» آیا سندیت دارد؟ اگر دارد لطفا ذکر کنید؟ باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که بنده می‌دانم این روایت را ابوحیّان توحیدی آورده است. فکر نمی‌کنم دارای سلسله سند معتبر باشد و اساساً حساسیتی نسبت به سند این نوع روایات در بین علماء نبوده است. موفق باشید

14645
متن پرسش

باسمه تعالی با سلام: برای مطالعه آثار شهید آوینی ترتیب خاصی هست؟ کدام را اول بخوانیم: «مبانی توسعه و تمدن غرب»، «آغازی بر یک پایان»، «فردایی دیگر»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی کنم بتوان برای کتابهای آن شهید بزرگ سیری را مشخص کرد ولی از هرکجا که شروع کنید، گویا از همان جا باید شروع می کردید زیرا سخنان او قصه ی عهدی است که ما با حقیقت بسته ایم. موفق باشید

14337
متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده در حین مطالعات حوزوی ام گه گاه در مورد برهان صدیقین فکر می کنم و سوالاتی برایم پیش می آید. اگر که مثلا درخت ممکن الوجود است که در برهان صدیقین می گوییم و اگر که یک وجود در صحنه نیست که شدید ترش را رساله الولایه می بینیم که آن یک وجود واجب الوجود است پس چه طور یک چیز هم ممکن الوجود است و هم واجب الوجود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه در بدایة الحکمه خواهید خواند که مخلوقات، ممکنِ بالذات و واجبِ بالغیرند و لذا تناقضی پیش نمی‌آید. موفق باشید

13983
متن پرسش
سلام: استاد بنده یک سیر مطالعاتی اگر بخواهم برای حدیث خوانی ام برنامه ریزی کنم. چگونه شروع کنم؟ چهار کتاب حدیثی که پشت سر هم خوانده شوند روشمند و خوب است معرفی بفرمایید لطفا. البته کمی اصول کافی هم خوانده ام التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ابتدا سعی کنید با دنبال‌کردنِ معارف الهی متوجه افقی شوید که روایات متذکر آن است، بهتر است و سپس به اصول کافی و تحف‌العقول و روضه‌ی کافی رجوع فرمایید. موفق باشید

13832
متن پرسش
سلام: از زمانی که به من ظلمی شد که توان گرفتن حقم را نداشتم و دعای که اجابت نشده رغبتی به دعا ندارم، رغبتی به خوب بودن ندارم لطفا راه کار ارائه بفرماید اینطور پیش برم از دین برمی گردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم ظلمی که یزید به امام کرد از ظلمی که به شما شد، بیشتر بود. ولی امام متوجه بودند خداوند چگونه از طریق شهادت آن حضرت ظلم یزید را پاپیچِ جریان اُموی می‌کند، شما نیز به خدا اعتماد کنید زیرا بعضاً خداوند از طریق عکس‌العمل ما نسبت به مسائل و مصائب، کارهای بزرگی انجام می‌دهند. موفق باشید  

12848

معاد جسمانیبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالي: در مورد معاد جسماني بنده تعجب مي كنم چرا عده اي اين بدن عنصري دنيوي برايشان اصالت دارد چون فهم اين مطلب سخت نيست كه نفس انسان در هر موطني تعيني دارد كه به آن جسم يا بدن گفته مي شود، در دنيا بدن دنيوي در خواب بدن متناسب با آن موطن، در برزخ همينطور در قيامت هم بايد بدني متناسب با ان موطن داشته باشد. وقتي حقيقت انسان روح انسان است و نفس بدون تعين معني ندارد مشخص است در هر موطني بدن متناسب با آن را داشته باشد الان نفوس در برزخ دارند زندگي مي كنند متنعم هستند يا معذب و هيچ نيازي هم به بدن دنيوي ندارند چرا بايد فكر كنيم در قيامت كه از شدت وجودي بيشتري برخوردار است بايد روح به همين بدن دنيوي بازگردد. بدن دنيوي كه فوق العاده داراي محدوديت است. بعضي آيات هم كه از آنها احيا بدن دنيوي برداشت مي شود بايد در نظر داشت در پاسخ كساني است كه حقيقت انسان را بدن او در نظر مي‌گیرند و مي گفتند اين بدن وقتي پوسيد چگونه احيا مي شود خدا هم در پاسخ مي گويد همان كه اول بار خلق كرد يعني بايد در اين سوالها توجه داشت سوال كننده همه حقيقت را در اين بدن دنيوي سوال مي كرد او اگر اعتقاد داشت نفس فارغ از بدن زنده است خود به خود او را مرده تصور نمي كرد كه از احيا ان سوال كند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل همان است که شما متذکر شدید یعنی موضوع شدت وجودی برای قیامت را نمی‌توانند بپذیرند و قیامت را دنیایِ دیگری می‌دانند با همین خصوصیات. موفق باشید 

12847
متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت خدمت جنابعالي حجت الاسلام شيخ علي بهجت از قول مرحوم آيت الله بهجت نقل مي كنند: «ایشون برای وقت خیلی ارزش قائل بود. من می خواستم "تیتر" روزنامه ها را ببینم ایشون به من می فرمود: اینقدر وقت اضافه آوردی که داری صرف روزنامه می کنی؟! ما دیدیم افرادی را که با روزنامه ها و رادیو و تلویزیون مشغول می شدند، اما از اخبار یک ماه پیش خبر نداشتند و یادشان می رفت؛ ولی کسانی را دیدیم که به عمرشان نه به روزنامه و نه رادیو و تلویزیون و... مشغول نمی شدند، اما از یک ماه آینده خبر داشتند.» arefane.blog.ir :منبع لطفا نظر خود را پيرامون اين مطلب آيت الله بهجت بيان فرماييد؟ با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگانی که وظیفه‌ی خود را نظر به سنن الهی و حقایق کلی معطوف دارند در نظر به امور جزئی چندان بهره‌ای نمی‌برند ولی آن‌هایی که در عین  نظر به سنن الهی مأموریتی در اصلاح امور جزئی مثل حضرت امام و مقام معظم رهبری به عهده دارند، حتی ریزترین اخبار را پیگیری می‌کنند. موفق باشید

12186
متن پرسش
سلام استاد: اینطور که من میدونم دکتر فردید، دکتر داوری، شهید آوینی و شما رویکرد تفکریتان آنتلوژی(وجود بینانه) است، ولی تفاوتی در نگاه دکتر داوری هست که در نگاه بقیه نیست - ما می بینیم وقتی مثلا صحبت از غرب شناسی می شود شما سه عزیز مثلا با واژه هایی مثل نفسانیت، انانیت، شیطانی بودن عالم غرب و... سخن تفکرتان را بیان می کنید ولی دیوان واژگان تفکری دکتر داوری اینگونه نیست و از این جهت شبیه به هایدگر می باشد. اما سوال بنده این است که آیا این نحوه ی مواجهه تفکری شما و دکتر فردید و شهید آوینی دچار سوء تفاهم اخلاقی به جای فهم تفکری نمی شود؟ مثلا وقتی دکتر فردید در مورد تفکر غرب لقب شیطانیت و یا حاکمیت نفس اماره را می دهد آیا اخلاق به جای تفکر به ذهن تبادر نمی کند؟ آیا این نحوه مواجهه موجب محدودیت تفکری نمی شود؟ یا آیا مخاطب گرفتار ایدئولوژی و تیولوژی بدون این که قصدش را داشته باشید نمی شود؟ مثلا ما می بینیم حافظ میدان حضورش در بشریت به جهت عمومیت تفکرش نسبت به مولانا بیشتر است چون که مولانا در اشعارش با قید و مستقیم گو هست در حالی که حافظ اینگونه نیست. یا آیا باید گفت هر کسی وظیفه ای دارد مثلا آوینی شما و... وظیفیه تان تبین درون گفتمانی مثلا انقلاب است ولی رسالت دکتر داوری جای دیگری ست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این نکته را می‌پذیرم که تفکر در میدان جبهه‌گیری‌های ایدئولوژیک در حجاب می‌رود و همه‌ی دغدغه‌ی بنده آن است که اگر بخواهیم تفکر را به جامعه‌ی خود برگردانیم ابتدا باید از روح قبیله‌گرایی و گرایش‌های حزبی عبور کنیم. ولی آنچه نباید فراموش کرد بین تفکر فلسفی با تفکر دینی است. در تفکر دینی از عاملی مثل نفس امّاره به صورت یک موضوع وجودی نمی‌توان غفلت کرد زیرا در تفکر دینی «تفکر رفتن از باطل سوی حق است» و لذا باید به موانع این تفکر نظر داشت و در این رابطه هر اندازه قرب بیشتر باشد، تفکر به معنای خاص آن شکوفاتر می‌شود و از این جهت نمی‌توان به نفسانیت نظر نداشت. حال ملاحظه کنید چقدر کار حساس است که از یک طرف متوجه باشیم که نگاه ایدئولوژیک به‌کلّی تفکر را دفن می‌کند و از این جهت آقای دکتر داوری موفق و متوجه‌اند و از طرف دیگر آن تفکر اصلی طلوع نمی‌کند مگر با عبور از نفسانیت. و چون بعضی از متفکران فنومنولوگ متوجه این موضوع نیستند در عین نفی غرب نتوانستند به تفکر دینی برسند تا با معنای حقیقی تفکر روبه‌رو شوند. موفق باشید     

11292

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم،با تشکر از زحمات شما استاد عزیز بابت تمام روشنگری ها. بنده خانمی 33 ساله هستم یک ازدواج ناموفق هم داشتم تقریبا 8 سالی هست که جدا شدم از لحاظ خانوادگی و ظاهر هم موقعیت متوسط و خوبی دارم خواستگار هم کم نیست ولی هیچکدام به سرانجام نمیرسد و شرایط جور در نمی آید.برادری هم دارم 29 ساله که برای ایشون هم به خواستگاری میرویم ولی اون هم جور در نمیاد اهل سختگیری هم نیستیم سه ملاک داریم ایمان در حد انجام واجبات،اخلاق خوب و بحث ولایت فقیه.استاد مادر بنده خیلی بی تابی میکنن و ناامید شدن میگن چرا هیچی جور در نمیاد این سوال رو داشتیم که ممکنه بالاخره انسان در طول عمر خود دچار غیبت شده باشه که قطعا هم شده یا عمدی یا غیر عمدی شماتت هم کرده باشه که الان هم یادش نیاد دقیقا چه موردی بوده میخواستن بدونن که در این مورد چکار باید کرد صرف توبه و دعا در حق آنها کافیه؟ یا اثر وضعی اون اعمال ممکنه دامنگیر بشه؟ و اینکه این تاخیر در ازدواجها و جور نشدن امور از چی ناشی شده؟محاسبه عمر کردیم آیا دوباره اینکارو بکنیم؟البته جبران رو کم کم میشه انجام داد.ببخشید که طولانی شد. دعا بفرمایید. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی) با خوش‌رویی با خلق و صله‌ی رحم و صدقه و رضایت به تقدیر الهی موانع را برطرف کنید. موفق باشید
10384
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خسته نباشید. چرا خود دیدن حضرت سلیمان باعث کج شدن تاجشان می شود ولی ما نه؟ همه جای قرآن حق فریاد می زنند که جواب ظلم داده می شود عجب ما هم قطعا حجاب ما می شود و مانع دریافت فیض به شرط توبه نکردن البته، به این خاطر نیست که تاج برای بدن مثل روح است برای جسم تاج به اذن حق کج می شود تا انحراف البته در سطح انسان کامل را نشان دهد و چون ایشان به منزله روح برای جهان هستند خود دیدن ایشان هم باعث کج شدن کلاه می شود چون تدبیر عالم بانیابت از حق دست ایشان است همان گونه که وقتی روح ما بیمار می شود جسم ما هم بیمار می شود و بیماری جسم علامت بیماری روح است. خودبینی ما باعث تاثیر قابل رویت در اطرافمان نمی شود چون ما واسطه فیض به عالم ماده نیستیم. درست است استاد؟ 2- اگر ظالم از ظلمش توبه کند ولی عذرخواهی از مظلوم نکند و مظلوم هم بگوید خدایا اگر توبه هم کند من نمی بخشم مگر در صورت عذرخواهی، آیا خدا ندیده ظلم ظالم را می گیرد خواست مظلوم را به صرف توبه ظالم؟ که به نظر با عدل سازگار نیست.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حرف خوبی است. آری چون آن اولیاء الهی همه‌ی تصرفاتشان در راستای رجوع به انوار الهی صورت می‌گیرد اگر کوچک‌ترین خللی در رجوع آن‌ها ایجاد شود به همان اندازه در تصرفاتشان خلل ایجاد می‌شود. البته: «کار نیکان را قیاس از خود مگیر» آن بزرگان رابطه‌ی خاصی با خدا دارند که مربوط به خودشان است 2- یکی از لوازم توبه، عذرخواهی از مظلوم است و جبران حق النّاس. موفق باشید
9936

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: تا حالا از اهمیت معرفت نفس در کتاب های خودتان و دیگران و در پاسخ در سوالات سایت گفتید،شنیده و واقعا مثل نیاز هوا اولویت آن را درک کردم می خواستم سیری از کتب در این بخش به من بدهید؟ فقط از کتبتان خیلی استفاده بردم ولی نیاز بیشتری احساس می کنم و کتب دیگری مثل آقایان حسن زاده و شجاعی خیلی زمان می برد و مفصل است و استادی می خواد شرح دهد و صبر و زمان طولانی. مثل ترجمه اسفار حضرت عالی که فعلا از لحاظ روحیم شرایط آن را مناسب نمی دانم. می خواستم منظم مطالعه کنم در این مورد و از اول تا آخر و خیلی تخصصی نباشد چه پیشنهادی می دهید؟ (بنده ده نکته و شرح آن و آشتی با خدا را کار کردم که خدا خیرتان بده) معذرت طولانی شد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا از شرح کتاب «معاد» و شرح کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شوند» غافلید تا إن‌شاءاللّه به شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» برسید. موفق باشید
نمایش چاپی