بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25993
متن پرسش
مجاهد: بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد عزیز: فرموده بودید اهل کتاب به پیامبر اسلام و قرآن کریم که وحی خداوند به ایشان است ایمان دارند ولی باز می توانند مسلمان نباشند و اهل کتاب بمانند. استاد عزیز مگر احکام و اعتقادات اسلام ناب مختص کسانی است که قبلا شریعت نداشته اند؟ مگر می شود قرآن را قبول داشت و باز به کتبی رجوع کرد که حق و باطل در آن به هم آمیخته و به فرمایش قرآن تحریف شده؟ مگر می شود به نبی اسلام و کتابش ایمان داشت و «اطیعوا الله و الرسول و اولی الامر» را قبول نداشت؟ و مگر همین که اهل کتابی که اعتقاد به وحدانیت خدا و حقانیت رسول و کتاب داشت مسلمان نامیده نمی شود و اطلاق اهل کتاب بر آنها جز به اعتبار ماقبل است؟ و مگر خدا همراه تبعیت از ابراهیم سلام الله علیه تبعیت از نبی مکرم اسلام و عترت مطهرشان را ذکر نکرده و نفرموده: «ان اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النبی و الذین آمنوا»؟ و مگر تبعیت جز عمل به اوامر و نواهی آنهاست که برخی ناسخ احکام گذشته و برخی کامل کننده آنهاست و برخی بیان احکام واقعی تحریف نشده است؟ و با وجود آن چطور می توان با عمل به شریعت تحریف شده و منسوخ نزد خدا معذور بود؟ و آیا وصول به آیین ابراهیمی ناب جز از مسیر نبی اسلام و عترت طاهرینشان ممکن است؟ و آیا اقتضای کمالی که خدای متعال نظام عالم را چه در تکوین و چه در تشریع بر آن اساس قرار داده است، سیر به مراتب عالیه نیست و با آمدن فیض اکمل الهی با نبی مکرم اسلام، مسیرهایی غیر از آن می تواند مطلوب ذات الهی باشد؟ امیدوارم گره های ذهنی حقیر را با حوصله بخوانید و به پاسخی اجمالی بسنده نفرمایید و تفصیلا مسئله را روشن نمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بحث آن مفصل است و عرایضی در بحث آیات مربوط به این بحث، در شرح سوره‌‌های آل‌عمران و نساء و مائده شده است. همین اندازه عنایت داشته باشید که خود اسلام، اجازه داده که بر همان دین خود به صورت صادقانه بمانند و در هیچ جای قرآن نمی‌فرماید بیایند مسلمان شوند. بد نیست چنان‌که فرصت کردید صوت شرح آیات سوره‌ی آل‌عمران را دنبال بفرمایید. موفق باشید

25992
متن پرسش
جناب استاد با عرض سلام و ادب: مشکل بغرنجی دارم که امیدوارم با راهنمایی مدبرانه حضرتعالی به لطف خدا حل شود. همسرم انسان حق طلبی است و اعتقادات مذهبی دارد هرچند خیلی عمیق نیست ولی به آن پایبند است. ایشان از لحاظ سنی، زمان شاه بچه بوده و عملا آن دوران را تجربه نکرده است ولی متاسفانه تحت تاثیر تبلیغات وسیع شبکه های سلطنت طلب که با ترفندهای مختلف در جهت تطهیر چهره خاندان پهلوی تلاش می کنند واقع شده و بخصوص به شخص محمدرضا پهلوی ارادت پیدا کرده و عقیده دارد که او بسیار وطن پرست و دور اندیش بوده و در جهت اعتلای ایران تلاش می کرده است!! و اگر سلطنتش ادامه می یافت ما به یکی از قدرتهای منطقه تبدیل شده و مردم زندگی آزاد، آرام و مرفهی داشتند و همچنین رضاخان خدمات زیادی به ایران کرده است!! بخصوص با دیدن اوضاع نابسامان فعلی جامعه، آن را به ناکارآمدی حکومت دینی نسبت می دهد و عقیده جدایی دین از سیاست را مطرح می کند. یکی از دلایل مهم او برای علاقه اش به شاه، صحبتهای او در مصاحبه با چندین خبرنگار آمریکایی و انگلیسی در سالهای ۵۴ تا ۵۶ است که در آن با کاهش قیمت نفت که در خواست آنها بوده مخالفت می کند و خود را حمایتگر مردم ایران حتی با وجود مخالفت اربابانش، نشان می دهد. همسرم می گوید بخاطر این مخالفتهای سالهای آخرشاه بود که خود آمریکا و انگلیس انقلاب ایران را طراحی و اجرا کردند تا او را سرنگون کنند!! می دانم موضوع خیلی دامنه دار و مفصل است ولی آیا راهی وجود دارد که این شبهات پاسخ داده شود و همسرم حقیقت را بفهمد؟ مشاهده چنین عقایدی در همسر، برای من که علاقه عمیقی به حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامی ایشان دارم بسیار عذاب آوراست. با سپاس بی پایان و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حدّاقل کتاب‌هایی که خودِ طرفداران شاه و دربار نوشته‌اند را مطالعه کنند، می‌فهمند چه فسادی در نظام شاهنشاهی حاکم بوده است. مثل ۱. از سید الضیاء تا بختیار از بهنود ۲. ظهور و سقوط دولت پهلوی از فردوست ۳. خاطرات علم که آقای دکتر حداد زحمت آن را کشیده‌اند و از وصیت‌نامه‌ی علم، قسمت مربوط به شاه را درآورده‌اند. موفق باشید

25990
متن پرسش
سلام استاد: چه کنیم زودتر زمان ازدواج ما سر برسد؟ آیا آن ویژگی هایی که برای همسر مان طلب می کنیم همان می شود؟ مثلا من دوستدارم که نظام فکری همسرم با من هم افق باشد که بتوانم در آینده با سرعت بیشتری به اهدافم برسم. آیا جواب چنین طلبی ممکن است یا فقط توهم است که در خیالات قبل از ازدواج برای ما بخصوص خانم ها ایجاد می شود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم زن و شوهر باید در بستر دینی که پذیرفته‌اند در کنار هم باشند، ولی نه به آن صورت که لازم باشد کاملاً مطابق هم فکر کنند و عمل نمایند. طرف در واجبات و عدم ارتکاب محرمات مقیّد باشد و هرکدام برای دیگری، حقّ قائل باشند که مطابق سلیقه‌ی خود عمل کند، کافی است. موفق باشید

25989
متن پرسش
سلام و عرض ادب در مورد سیر مطالعاتی سایت: ۱. منظور بنده از ویرایش این است که مطالب جدید، تفاسیر حدید که صورت گرفته، کتب جدید و ... هم در آن جایی باز کند. ۲. در برخی کتب یا مطالب که بنظر استاد، امکانش هست، سیر مطالعاتی را تنوع ببخشیم تا مخاطبین متعدد را هم در بر بگیرد. چندین بار چندین دانشجو به بنده گفته اند که چرا سایت لب المیزان اولا سیر واحد از آسان به مشکل یا اصطلاحا از اول تا آخر ندارد، ثانیا بعضی دیگر وقت کمتری دارند، سیری مناسب با آنها باید طراحی شود که کتب اساسی و مهم و راهبردی ای که آنها بخوانند و طرز نگاه دینی شان اصلاح شود، به‌عنوان مثال: اگر قرار است سیری کوتاه برای افراد پر مشغله طراحی شود، مثلا یک قدم معرفت نفس، یک قدم برهان تا عرفان، یک قدم معاد و دو قدم آخر مثلا سوره حمد امام (ره) و کتاب مصباح امام ...، البته این مثالی بود، چرا که بنده خودم همینگونه به شخصی گفتم، و بحمدلله نتیجه بسیار خوبی هم داد. ۳. مساله ای که به میان می آید با این سیر، این است که امکان دارد مثل مطالب غیر عمیق به کتب نگاه شود، که بنده با تجربه ای که بین جوانان داشتم، اولا دیدم جنس مطالب را سریعا درک می کردند، ثانیا برای ادامه می آمدند سراغ ما! ۴. مساله دیگر مساله تفسیر است، تفسیر قرآن سیر منظم و کاملی ندارد، یعنی مثلا یک سیر قرآنی می شود ترتیب داد برای افرادی که می خواهند با قرآن زندگی کنند، سیری کاملا تفسیری و کامل از تفاسیر حضرت استاد ترتیب پیدا می کند، این را هم تجربه داشتم بنده پارسال کسی از حفاظ دانشگاه شریف، که کلا به قرآن علاقمند بود، از بنده تفسیر خواستند، بنده از آنجایی که خودم تفسیر ها رو با شیوه خودم منظم و دسته بندی کرده بودم، کلا به ایشان صوتهای تفسیر را دادم، و علاوه بر اینکه نتیجه بسیار خوبی دیدم و همچنان دارم می بینم، ایشان مابین تفاسیر، خود بخود کتب سیر را از بنده طلب می کردند! تا اینکه چند کتب اصلی سیر را خواندند! الان ایشان بسیار فوی در مباحثند تا من! قرآنی ترند تا من! لذا به سیر قرآنی هم نیاز است به‌نظرم، یا دست کم اصلاح سیر قرآنی در سیر مطالعاتی پیشین. ۵. به‌نظرم سیر ها در این قالب ها ارائه شوند، ۱. سیر کامل (ویرایش و به روز شده سیر موجود در سایت) ۲. سیر قرآنی ۳. سیر دانش آموزی ۴. سیر کوتاه کارمندی (مثلا) این اسامی همه مثال بود البته، اصل حرف بنده این است که حیف است که مثلا یک کارگر بیاید نگاه بیندازد به سایت و بگوید کی وقت دارد اینها را بخواند، و ول کند برود، یا یک دانش آموز بیاید و بگوید اینها حرفهای بزرگسالان است (بخصوص با این نسل بسیار عجیب دهه های جدید که بسیار خاص هستند)، از بنده هم هر کمکی بر بیاید و استاد صلاح بدانند، در خدمت هستم و خواهم بود. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر. لازم است إن‌شاءاللّه در موردش به طور جدّی فکر شود. موفق باشید

25988
متن پرسش
با عرض سلام: ۱. سوال من در خصوص وسواس است می خواهم بدانم آیا این مطلب که هر کس در هر موضوع مذهبی اعم از اعتقادات یا واجبات و محرمات و... دچار وسواس شود در هر چه شک کرد باید بنا را برآنچه که به نفعش است بگذارد درست است؟ ۲. اگر کسی دچار وسواس و این دغدغه شود که نکند تمام واجبات و محرمات مورد نیازش را نداند و در موضوعات مختلف شک کند که نکند واجب یا حرام باشد آیا می تواند به همان واجبات و محرماتی که می داند اکنفا کند؟ و اگر بدون اینکه بداند مرتکب عمل حرامی شود آیا خدا او را می بخشد؟ با تشکر لطفا در خصوص تمام سوالاتم توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید نظر کنید به عمل عقلا و متدینین که چه نوع برخوردی با موضوعاتی که شما در آن موضوعات در شک هستید، برخورد کرده‌اند. ۲. آری! آری! موفق باشید

25987
متن پرسش
سلام علیکم: بهره بردن از تکنولوژی و علم تمدن غرب، در کشور ما یک مساله تمدنی بوده و هست و الگوهای متفاوتی هم داده شده و خود شما هم چندین کتاب در این زمینه نوشته اید. اما استاد، یک مسئله دردآور و شاید مضحک این باشه که خیلی ها در زمینه و راهبردهای غربی حرکت می کنند و جهت می گیرند و خب برای اینکه مثلا بگند اسلامی هم شده میان چندین آیه و حدیث کنارش میذارن که دون شان دیانت مبینه. یعنی مثلا می خواهند روان شناسی اسلامی اجرا کنند چند واحد علم النفس هم میان میذارند که واقعاً در ذهن مخاطب هم چنین تداعی میکنه ما خودمون هویت و روحیه مستقل هم نداریم و اصل علم و تمدن در وادی غرب هست حالا ما هم می خواهیم در اون جهت باشیم و در عین حال روحیه اسلامی رو هم در اختیار داشته باشیم که رسماً یک افت برای تمدن اسلامی است. ویژه اینکه ما الگویی مانند فارابی، ابن سینا و ملاصدرا داریم که در برخورد با فلسفه غرب، چنان رویکردی دنبال می کنند که آن مباحث فلسفی در دایره معارف اسلامی وارو شود و حتی راهی برای تبیین و تحکیم عقاید دینی و توحیدی محسوب گردد. و یا الگویی در عصر حاضر مثل شهید شهریاری و احمدی روشن داریم که در برخورد با تنکولوژی مدرن ویژه در انرژی هسته ای، روح تمدنی و قلب سلیم خود را از دست نمی دهند و در عین حال از آن ابزار جهت اعتلای جامعه اسلامی بهره می بردند. واقعاً و حقیقتاً با توجه به اینکه شهید آوینی و حضرتعالی و سایر متفکران انقلابی، اشاره دارید که باید به روح علم و تکنولوژی غرب که در راستای همان روح و وادی غربی است توجه داشت و آن روح علم و تکنولوژی را از آن خود کنیم و به تعبیری به ماده بیگانه، صورت خودمان را بدهیم تا در وادی و زمین ما تعریف شود اما از طرفی در شرایط امروز که عصر پیشرفت تکنولوژی ها و علوم است و از طرفی ما هم با حضور تاریخی انقلاب اسلامی و اشارات امام و آقا، بدنبال تمدن نوین اسلامی هستیم، و اینکه به قول خودتان اگر ابزاری از تمدن غرب گرفتیم باید توجه کرد آن ابزار در راستای همان تمدن و روح غربی تعریف شده، در تمدن نوین اسلامی و جبهه انقلاب امروز در برخورد با این تکنولوژی ها و علوم به نحوی که در دایره اسلامی قراد و تعریف گردد، چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین نگاه که می‌فرمایید؛ عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی میان دو جهان» شده است که می‌توانید به آدرس زیر به آن رجوع فرمایید. موفق باشید http://lobolmizan.ir/post/1651

25986
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، با بررسی در کتاب خویشتن پنهان و آشتی با خدا یک نکته ای به نظرم رسیده مبنی بر اینکه انسان شناسی دینی در بررسی عوامل اضطراب و تلاطم و بی ماوایی بشر با آن مفاهیم انسان شناسی ذیل مباحث آنتروپولوژی متفاوته دقیقاً توجه به همان خویشتن پنهان و من انسان است که چگونه می تواند با تدبر در اشارات قرآن و شریعت در بستر عالم قدس و ملکوت حاضر شود و حتی به تعبیر حضرت رضا (ع) در یابد که قیامت حاضر و مهیاست. به عقیده ام جهان بینی توحیدی، ساحات مختلف انسان را به مثابه قطب نماهای متخلفی می داند که انسان اگر با اصیل ترین وجه بودن و هستی یعنی همان نفس ناطقه و روح مجرد و من اصیل مانوس گردد و الفت یابد و به تعبیری تمام قطب نماهای وجودی اش را در راستای همان اصیل ترین بودن و در جهت دستیابی به گوهر عبودیت و نفی انانیت در برابر رب العالمین تنظیم کند، به آن مقام بهترین آفریده و انسانیت می رسد. ولی گویی در انسان شناسی ویژه با محوریت انسان شناسی مدرنیته و اومانیسم، انسان ویژه در آن ساحات پایین وجودی اش، قطب هستی و مرکز متعالی تمام عوالم است و گویی بنده بودن و چیدن مناسبات در راستای عالم قدس از بین رفته و به همین خاطر است که به عقیده ام با بن بست هایی روبرو شده و حتی در شناخت روان و جسم بشر هم درگیر انحرافات و تلاطماتی شدند. نمی دانم تا چه حد برداشتم درست بوده اما واقعاً دو کتاب فوق از حضرتعالی تونست در درک بهتر خود اصیل و واقعی و شکستن دیوارهایی کمک کند و در انسان شناسی غرب هم افقی رو برام باز کنه. ان شاء الله که این افق واقعاً ایجاد شده باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است که در نگاه آنتروپولیکال ما با انسانی روبه‌رو هستیم که در جهان هستی به هیچ اصلی متصل نیست و پذیرفته است همچنان سرگردان بماند و معنایی برای زندگی ماورای چنین سرگردانی نمی‌شناسد و به همین جهت عملاً گرفتار نیهیلیسم می‌شود با این‌که جانش نسبت به این حالت، ناراحت و نگران است. موفق باشید

25985
متن پرسش
سلام و احترام: آخر این هفته اردوی مطالعاتی به اصفهان داریم و می خواستیم خدمت استاد طاهر زاده برسیم و از محضرشان استفاده کنیم اگر ممکنه راه تماس با ایشان را فرمایید. سپاس بینهایت. دوره غرب شناسی والعصر بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه امکان آن نیست که در خدمت رفقا باشم. موفق باشید

25984
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و عرض خسته نباشید و خدا قوت: در بحث سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) می فرمایید که متفکرین غربی باور دارند یعنی می گویند که ابژه منفعل است و این ذهن فعال است که آن را می سازد و امور بیرونی تحت تاثیر ذهنند و هر چه که خواست انجام می دهد مثلا در بحث فلسطین. اما سوالی که ایجاد می شود این است که چرا با وجود اعتقاد به امر اعتباری و خود ساخته ذهن پدر تکنولوژی غرب بیکن و پدر تفکر غرب دکارت چگونه به یک مبنا دست یافته اند علی رقم طرح ثنویت عین و ذهن چگونه این یکدستی تفکر غربی وجود دارد؟ مگر امر عدمی هم باعث تفکر می شود که یک اعتبار دارد تمدنی را جلو می برد؟ با توجه به اینکه می گویید مبنای تفکر فقط و فقط وجود است پس بی مبنایی باید عامل سردرگمی باشد تا وحدت نظر. بنابراین غرب نباید تفکر باشد. چون مبنای عدمی دارد. چگونه و از چه جهت همگی متفکرین غربی به یک مبنای بی مبنایی رسیده و جهان امروز بر طبق آن جلو می رود. چگونه یک عدم باعث پیشرفت است در بطن خود؟ یعنی تمدن خود را جلو می برد. بن بست این تمدن درونی در کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دکارت عملاً تصوری که بیکن مطرح کرد را حالت فلسفی داد و سیر تفکر غرب با همان مبنا همچنان جلو آمد تا این‌که هایدگر متذکر آن خطا شد. موفق باشید

25983
متن پرسش
با سلام: من می خواستم بدانم نیاز انسان به خدا در چه مواردی است؟ چه احتیاجی به خدا هست که باید امر و نهی او را رعایت کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق، ذاتی است سراسر رحمت و با رجوع به او قلب انسان محل تجلیات رحمت واسعه‌ی ربّ العالمین می‌شود و شریعت به عنوان امر و نهی الهی، راهِ رجوع به حضرت حق است. موفق باشید

25981
متن پرسش
سلام: در ذیل حدیث «اطرق الی الله بعدد انفاس خلائق» فرمودید هر شخص به اعتبار اینکه ظهور حضرت حق است خود یک راه رسیدن به خداست، پس انسان کامل چه می شود؟ مگر راه، انسان کامل نیست؟ اگر قرار باشد رجوع همه به انسان کامل باشد همانطور که خودشان فرمودند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که روایت مذکور متذکر است هرکس در ذات خود، راهی است به سوی خداوند. ولی این‌که بتواند خود را درست بیابد و راه را پیدا کند؛ وجودِ امام معصوم به عنوان یک اُسوه و کلمات او به عنوان تذکر، حتماً نیاز است. موفق باشید

25979
متن پرسش
سلام و عرض ادب احترام خدمت استاد گرامی ۱. اول از همه یک تشکر ویژه از جنابتان - که مرا با المیزان آشنا نمودید - آن زمان که می فرمودید المیزان بخوانید حرف بیشتر از فصوص دارد گمان می کردیم بخاطر این می فرمایید که هنوز ما را در حد فصوص نمی بینید! حال که هم اجازه فصوص را از شما گرفتیم و هم مانوس با المیزان هستیم، کاملا درک می کنیم که المیزان چه نعمت بزرگی است - گرچه ما فصوص را هم تفسیر قران می دانیم - لکن گویی علامه رحمه الله بسیار روحشان با قرآن گره خورده بود که توانسته اند آیندگان را با آیات قرآن تفسیر کنند و حس می شود بسیار جلوتر از زمان است این تفسیر - شاید درست نباشد بگویم آقای مطهری را در مورد سالهای آینده ای که المیزان را خواهند شناخت قبول ندارم و بنظرم علامه (ره) برای چندین صده بعد هم سخن ها دارند - و لذا نام مبارک تفسیر را می گذارند «المیزان فی تفسیر القران» لذا احساس می کنم با این نامگذاری قصد شروع تاریخ قرانی جدیدی را دارند! که میزان و خط کش برای عمق بیشتر در قرآن را المیزان می بینند - همانطور که از کلامشان در متن المیزان پیداست - لذا از شما بزرگوار بسیار ممنونم که ما را زودتر با المیزان روبرو کردید. ۲. در مورد شرح نهج البلاغه - بنظر حضرت عالی پس از شروحی که شما فرمودید و تقریبا تمامش را کار کرده ایم و انصافا بهره ها برده ایم- بنظرتان دقیقا چه نوع مواجهه ای با نهج البلاغه داشته باشیم؟ شرحی دیگر کار کنیم یا اینکه با خود متن سر و کله بزنیم؟ چون دوست دارم مدام در محضر نهج البلاغه هم باشم. ۳. در مورد اجتهاد در اسلام بنده به این نتیجه رسیدم که معارف طبق آنچه در المیزان یافتم، هیچگاه از هم جدا نیستند - ترتیب کلامی در میان نیست - یک پَک یا بسته جامعی است اسلام که اخلاق آن توحید را نشان می دهد - توحید فقه را - فقه عرفان را و ..و.. و. -- لذا در این نگاه اگر بتوانیم اسلام را تعریف کنیم دیگر ربط بین اخلاق و احکام نا متعارف نخواهد بود - و معنی پیدا نمی کند که کسی بپرسد از نظر اخلاقی یا شرعی! انگاه است که باید گفت از نظر اسلام - و دیگر روشن فکر نماها نمی گویند اساسا رابطه ای بین اخلاق و اعتقادات وجود ندارد! - حال در ذهنم این است که یک برنامه اجتهادی باید در بر گیرنده قرآن باشد و قرآن آنچه را که باید در اجتهاد را به انسان می دهد و راهنمایی می کند که چه نیاز داری و چه نیاز نداری - چه علم است و چه علم نیست! لذا نظریه اجتهاد قرانی را در ذهن خود شکل داده ام که شاید تدوین و به نتیجه رساندن آن حدود ده سال به طول بیانجامد - ولی بنظرم اگر خدا توفیق دهد و عمری بدنیا باشد اینکار را خواهم کرد - المیزان را به ابعاد فقهی و فقه را به ابعاد قرآنی «بیش از پیش» رسوخ خواهم داد. اگر نکته ای در این مورد می بینید که به حقیر تذکر دهید ممنون می شوم. ۴. پیشنهادی داشتم در مورد سایت شریف لب المیزان - آن هم اینکه سیر مطالعاتی ویرایش شود اگر حضرت استاد صلاح بدانند. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحمداللّه راهِ گشوده‌شده‌ی حضرت ربّ العالمین که همان قرآن است را یافته‌اید. ۲. فکر می‌کنم با ارتباط مستقیم با کلمات علیّ اعلا بتوانید به گفتگوی آن حضرت با بشریت گوش بسپارید. ۳. بالاخره باید آنچه را در ذهن دارید در عمل، و از طریقِ مطالبی بنمایانید تا معلوم شود چه در سر دارید. ۴. شما در این مورد پیشنهادی دارید که به کمک کاربران آید؟ موفق باشید

25978
متن پرسش
سلام علیکم: آقای سروش اعلام کرده که قرآن بر خیال پیامبر نازل شده و در عالم خیال و رویا چنین ارتباطی بوده و همچنین استنباط کرده که در خیال و رویا احتمال دخل و تصرف هست و حجیت نداره لذا در قرآن هم دخل و تصرفی بوده و خیال گونه است و وحی خالص نیست. چگونه می توان این حرف را رد کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ای بر روی سایت در نقد نظر دکتر سروش هست که می‌تواند به‌کار آید. در ضمن آقای دکتر عبدالکریمی در نقدِ «رؤیای رسولان» از دکتر سروش مقاله‌ی مفصلی دارند که از این جهت می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

25977
متن پرسش
من در گیر شخصیتی هستم که فکر می کنم ساحری قوی ست و شبانه روز با خدعه با من سخن می گوید و افرادش نیز مرا تحت نظر دارند. در تمامی خیالات و افکار من مداخله کرده و امور را برایم مشتبه می سازد. از استاد (فایل های صوتی) شنیدم که فرمودند کتاب اپانیشاد ها را نیز مطالعه نموده اند و از جایی شنیده ام چیزی وجود داشته با آن به زنان تجاوز می کردند (چیزی شبیه به سحر.) چون این اتفاق (تجاوز در خواب و بیداری) برایم رخ داده است و می دهد از شما درخواست راهنمایی دارم. من در زندگی ام سخنرانی افراد مختلفی را گوش کرده ام و از مباحث استاد بسیار بهره بردم هم به برکت حدیث امام صادق (ع) و هم تفسیر دقیق ایشان لذا خواهشمندم در رابطه با موضوع بنده نیز مرا راهنمایی فرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست کمی با کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و پیشنهادهای آن کتاب دست و پنجه نرم کنید. از ورزش و تمرکز در حرکات ورزشی غافل نباشید. امروز، فعالیت‌های اجتماعی و هماهنگ‌شدن با افقِ دیدِ مقام معظم رهبری، در بسیاری امور راه‌گشاست. موفق باشید

25976
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: استاد چگونه باید خدای حقیقی را یافت؟ تفاوت خدای حقیقی با خدای تصوری چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر رجوع به حضرت پروردگار، او خود به خود و به حکم تجلیِ ذاتی، خود را به شما می‌نمایاند. خطر آن‌جا است که هوس‌هایمان حاکم شود و از آن تجلیّات روی برگردانیم. موفق باشید

25975
متن پرسش
سلام: در دین ما آیا اولویت اول نفی شرک و طاغوت است یا اولویت دیگری نیز هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه اولویت دیگری نیست. «دیو چو بیرون رود، فرشته درآید». موفق باشید

25974
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام: استاد در میان درسها فرمودید معارف باید به‌قلب برسد مثلا می بینیم در نماز قلب بازی می کند می رود و میاید. یک دفعه می بینیم حمد نماز را نبود. استاد برایم سوال است که آن قوه ای که قلب را رصد می کند و می فهمد که الان بود یا نبود اینکه مثلا بررسی می کند می فهمد قلب حالت قبض دارد یا بسط آن چیست؟ با تشکر و آرزوی توفیق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان خودت هستی که می‌خواهی إن‌شاءاللّه این کثرات را به سوی وحدت آوری. به همین جهت صبرِ در عبادات توصیه شده است. کتاب حضرت روح اللّه در این رابطه یعنی «آداب الصلواة» راه‌گشاست. موفق باشید

25973
متن پرسش
بسمه تعالی موضوع معارف دین: با سلام: در ابتدا از حضرتعالی تشکر می کنم و از خداوند ملحق شدن جنابعالی را به شهداء مسألت نمی کنم چون شم اشهید بشید چه کسی پاسخ شبهاتمان را می دهد. نهایتا و از خداوند مسألت می کنم خداوند اجر مداد العلما افضل من دماء الشهداء را نصیب شما فرماید شاید اینطور بهتر باشد. اما شبهه و مشکل حقیر: مدتی است که در اثر مطالعات شدید فلسفی و عرفانی و خواندن تضاد مکاتب مخصوصا مکتب تفکیک و معارضان فلسفه و عرفان دچار ضعف اعصاب، مالیخولیا و انقطاع از محیط شدم. به خودم گفتم بگذار معارضان و متکلمان هرچه می خواهند بگویند قابل ترحم هستند اینها هم تشنه حقیقت هستند کشش آنها همین است و بحث را تمام کردم و الا بجنون می رسیدم. از آن‌طرف در دهشت و وحشت معارف عمیق عرفانی افتادم. مثلا علامه تهرانی در مبحث معاد در هنگام نیستی در ذات خداوند جوری می گوید هنیئا لهم که گویا مثلا من در چمن پارک دارم لذت می برم از یکی شدن با طبیعت ناسلامتی، ذات اقدس است این علم را به دهشت و وحشت کامل می برد خدایا. فنا در ذاتت دهشت و وحشت است و بقا ببقاءت دهشتناک تر... هرکسی را می بینم یا هر چیزی میگم به یک تعین ظاهر شد. مردم را خندان می بینم میگم بخندید بیچاره ها یک پوستی از کله تان کنده می شود که حتی فکرش را هم نکنید برزخ و عذاب و کتاب هیچ، قرار فانی در ذات بشید. شما و ما مثل مرغهایی هستیم که قراره به قربانگاه و وحشت برویم من فهمیدم قاطی کردم شما نفهمیدید خوش بحالتون. خلاصه کنم بعید میدونم اولیاءالهی علامات مالیخولیایی شبیه من از خودشان صادر کرده اند بعد اینکه فهمیدند چه خبر است تازه بالفرض اینکه بگوییم کلام عارف حجت است که البته معصوم هم نیست. علی‌ای‌حال راه خارج شدن از این زندان مالیخولیای وسواس فکری چیست قطعا بیماری است در این هیچ شکی ندارم بزرگان ما می گفتن می خندیدن و بشر مثلکم بودند. اما سیر علمی من مشکل دارد. ذهنم بیمار شده، حتی ذهنم گفته بابا جان همه سر کارید و حق با مادیگرا هاست لا خبر جاء و لا وحی نزل، نه پروردگاری هست و نه معادی! خوب مشخص هست سیم ها اتصالی کرده اند. بهتر نیست مدتی حواشی را کنار بگذارم و بپردازم مثلا مطالعه در علم اخلاق، احوال بزرگان و غیره، کلا ذهن بیمارم را چکار کنم مثل کامپیوتری که ویروس گرفته، در روز نهصد و نود و نه شبهه تولید می کند ... از کار و زندگی افتادم، اومدیم از چاله خروج از الحاد و اثبات صانع و مبدا و معاد خارج شیم افتادیم در جنگ تفکیک و عرفان از جنگ تفکیک و عرفان خارج شدیم بعلت ضیق صدر و ضعف اعصاب افتادیم در دهشت و وحشت و اضطراب کلام عارفان. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما با خودتان روبه‌روئید و آن‌ها هم با خودشان. نظر کنید به رهبر معظم انقلاب، ببینید می‌توانید در جهانِ او، خود را داشته باشید؟ جهانی نورانی و مقیّد به دیانت و مخالفت با استکبار. اگر خود را در آن جهان قرار دهید، به سرعت از پل صراط به سوی بهشت سیر می‌کنید، به همان معنایی که در آن روایت مشهور داریم: «حبّ علیٍ عبادة، لایضرّه سیئه و بغض علیٍ سیئه، لا ینفعه الحسنه». موفق باشید

25972
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: می خواستم بدانم آیا استفاده از آلات موسیقی مثل سنتور، دف و ضرب در مدارس به صورت معمولی جهت جشن ها و مناسبت ها اشکال دارد و آیا این کار ترویج موسیقی محسوب می شود؟ بعضی افراد مخالفت می کنند و بعضی از افراد آن را مجاز می دانند و استدلال می کنند که در مسابقات فرهنگی هنری مدارس تک نوازی وجود دارد و این ها غیر لهوی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر درحالت صفا و با محتوای خوب انجام شود، ترویج موسیقی به حساب نمی‌آید و اشکالی نخواهد داشت. موفق باشید

25971
متن پرسش
با سلام و درود: بنده قبل از فوت یکی از علما با ایشان در ارتباط بودم و بعد از فوت ایشان هر دفعه به مزار ایشون می رفتم همان روز و یا چند روز بعد ایشان رو به خواب می دیدم ولی یک شب علاوه بر اینکه خواب ایشون رو دیدم در حالیکه بین خواب و بیدار بودم و فقط چشمم بسته بود (خواب خیلی سبک) ولی گوشم صدا رو می شنید ایشان از پشت سر وارد اتاق شدن ود درگوشم مطلبی رو تذکر دادن که نباید فلان کار رو انجام بدم به حالتی که گرمای دهان ایشان رو حس کردم مثل اینکه یک شخص زنده در گوش انسان صحبت میکنن. آیا این توهم بوده یا حالت خاصی بوده و اگه حالت خاصی بوده اسم این حالت چیست و بفرمایید چطور میشه این حالت رو تقویت کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا تصور کنیم آن حالت، توهّم است؟ آن عالِم بزرگوار مأموریتی داشتند، دستِ شما نیست که آن حالت را تقویت کنید. ارادتِ خود را نسبت به ایشان ادامه دهید، خودشان در حدّی که لازم است کمک می‌کنند. موفق باشید

25970
متن پرسش
استاد گرامی سلام: ۱. در شرایط بد اقتصادی که در آن قرار داریم و نمی توانیم شرایط مطلوبی از نظر زندگی برای همسر و فرزندانمان فراهم نماییم آیا اگر به کسی توصیه کنیم که ازدواج نکند و یا به زوجین جوان توصیه کنیم بچه دار نشوند مرتکب گناه شده ایم؟ ۲. در درجه پایین تر اگر ساکت باشیم و تشویق به ازدواج و یا بچه دارشدن نداشته باشیم آیا مرتکب گناه شده ایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! هیچ‌وقت نباید از رزقی که در دست خدا است، مردم را مأیوس کرد. سعی کنید توصیه کنید زندگی‌ها را ساده و ساده شکل بدهند. ۲. به نظرم همان قسمت اول، بهتر باشد. موفق باشید

25968
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: برداشتم از کتاب «زن آن گونه که باید باشد» این است که شما بیشتر برای یک خانم خانه داری رو توصیه می کنید به نظر شما در شغل وکالت در سیر و سلوک عرفانی موفق ترم یا خودم در منزل حفظ و تفسیر قرآن رو همراه خانه داری انجام بدهم؟ آیا شعل وکالت رو همراه سیر مطالعاتی و شرح مقالات شما رو ادامه بدهم می توانم در سلوک موفق باشم؟ لطفا راهنمایی کنید. کدام مسیر در سلوک برایم بهتر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز بحمداللّه انسان‌هایی از نسل شما آن‌چنان وسعتی پیدا کرده‌اند که صدها کار را یک‌جا می‌توانید انجام دهید. می‌توانید بهترین زنان در امور خانواده باشید و در همان حال، بهترین قهرمانان در میدان اجتماع. بدون دلیل ظرفیت‌های خود را محدود نکنید. موفق باشید

25967
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب خدمت شما ستاد گرانقدری که طی چند سال اخیر انس ویژه ای با مباحث تون پیدا کردم و در این ایام نوجوانی در یافتن مسیری بزرگ به وسعت جهانی که در آن هستم کتب شما توانست راهنمایی ام کند و البته از جهت خانوادگی و ارتباطی که با مادرم خانم پیراوی ونک داشتید، بیشتر ارادت و علقه عاطفی به ایشون پیدا شد و ارادت بیشتری به حضرتعالی پیدا کردم. استاد عزیز؛ مطلبی بشدت ذهنم رو درگیر کرده، اینکه چرا هنوز با وجود انجام عبادات و مراقبه های نفسانی، هنوز راه را پیدا نکردیم و قلبمان در راه قرار نگرفته و آن را در نیافته است. این را بدین جهت عرض می نمایم که در کتاب فعلیت یافتن باورهای دینی، فرمودید بزرگانی مثل امام، علامه طباطبایی، آیت الله قاضی در کمیت عبادات و انجام فرائض با متدینین ما آنچنان تفاوتی ندارند بلکه تفاوت آنها اینست که آنها راه را می یابند و قلبشان آن راه را در می یابد و لذا از گذشته و آینده که عدم است رها شده و حال را در می یابند که وجود دارد و انسان را از حجاب زمان رها می کند. این ره یافتگی و یافتن آن راهی که ما را از حجاب زمان رها می کند، چرا هنوز با وجود آن عبادات و مراقبه ها یافت نشده و ما سرگردانیم؟ آیا علتش این است که هنوز روح عبادات و هدف حیات زمینی را نیافته ایم یا اینکه هنوز جهان را به وسعت وجودی خود معنا نکرده ایم یا علت دیگری در میان است؟ التماس دعا؛ موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه می‌گویی پسر؟! مثل آتشفشان شده‌ای و خودت هم نمی‌دانی. «به کجا چنین شتابان؟». «رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». بحمداللّه در خانواده‌ای این‌چنین با طمأنینه و با سابقه‌ی دیانتِ دیرین، به طلوع آمده‌ای و به خوبی در زیر سایه‌ی مادری آن‌چنین حکیم و گشاده‌فکر روزگار می‌گذرانی. کم نداری. من نمی‌دانستم این آقای برمکی که ما را بمبارانِ سؤالات خود کرده است، شما هستید؟!! کمی به دورِ اندیشه‌ی مادرت که استادی است ارزشمند با آثاری اندیشمندانه، بچرخی، آن راه که به دنبالش هستی، به ظهور می‌آید، ولی مناسبِ این تاریخ. تا حقیقت را در آینه‌ی انقلاب اسلامی به تماشا بنشینی و با آن مأنوس باشی. موفق باشید

25965
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. آیا ممکن است کسی خودش را فریب بدهد؟ خود فریبی یعنی چه؟ ۲. معنای اینکه در قرآن آمده است که منافقان خودشان را فریب داده اند چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. وقتی انسان، هدفِ حیات زمینی خود را که توحید، متذکر آن است و فطرت انسان را بر اساس آن سرشته‌اند؛ در افقِ جان خود احساس نکند و فطرت خود را که اصلِ اصیلِ هر انسانی است، در منظرِ خود قرار ندهد عملاً نسبت به تذکرات پیامبران بی‌تفاوت می‌شود و این به معنی فراموشیِ خود می‌باشد که به یک معنا «خودفریبی» است. موفق باشید

25964
متن پرسش
سلام علیکم: یک شخصی بر برهان صدیقین ملاصدرا مبتنی بر برهان شر اپیکور، ایراد وارد می کرد که وجود خدای خیر خواه و کامل مطلق (که در برهان صدیقین، اصل وجود همان اصل کمال هم است) را رد می کند و این برهان می گوید، در جهان شر وجود دارد و خدا یا می تواند این شرور را از بین ببرد و نمی برد که این خدا شرور است و یا نمی تواند این شرور را از بین ببرد که این خدا قادر مطلق نیست و اینگونه خدا را زیر سوال می برد. آیا این اشکال، وارد است و پاسخ اپیکور را چگونه باید داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید مطهری با توجه به همین اشکالات اثر نفیس «عدل الهی» را تنظیم کردند. متأسفانه آقایان آن طور که شایسته است تلاش نمی‌کنند تا اندیشه‌های خود را بپرورانند، وگرنه خیلی راحت غیرِ منطقی‌ترین سخن‌ها، برایشان قابل پذیرش می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی