بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9636

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم...شرمنده استاد عزیز که مجدد مزاحمت ایجاد میکنم. . .اگر به بخش کتب سایت سر بزنید. . .مورد 54 یعنی آخرین مورد،کتاب معرفت النفس و الحشر هست،ولی وقتی رویش کلیک میکنید،میبینید که کتاب انسان در فراخنای... می آید. . .قبلا هم تذکر داده بودم...اگر صلاح بود بفرمایید تا اصلاح کنند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت؛ لطفاً کتاب فرندم جلد 1 و کتاب معرفتِ نفس و حشر را روی سایت قرار دهید. شایسته است چاپ کتاب فرزندم را در صفحه‌ی اول به اطلاع کاربران محترم برسانید و متن پشت جلد آن را وسیله‌ی معرفی کتاب قرار دهند. موفق باشید
1354

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام. استاد گرامی نظر شما در خصوص دیدگاههای کی یرکگور چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده از منظر اسلامی که به کی‌یرکگور نگاه می‌کنم در او سوز و شور و شعور و باور به حقایق قدسی می‌بینم. موفق باشید
847

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام پسری 25 ساله هستم. که در بعضی مواقع فکرم به این سمت میرود که با جنس مخالف آمیزش داشته باشم.و به همین خاطر دچار بیماری روحی یا گناه استمناء می شوم. از طرفی از لحاظ معیشتی زندگی برای من خیلی سخت شده و در بعضی مواقع دچار کفر گویی می شوم و به خدا اعتراض می کنم. حالا اگر شما می توانید به این انسان دون صفت و رذیل کمک کنید سپاس گذار می شوم.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: از یک طرف باید سعی کنیم آرزوهای دراز نداشته باشیم تا به آن‌چه خدا نصیب ما کرده است راضی شویم و بدانیم راه بندگی در همان شرایطی است که خداوند برای ما قرار داده، از طرف دیگر سعی کنید با سادگی تمام ازدواج کنید تا گرفتار آن‌گونه گناهان نشوید. موفق باشید
22315
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده از برخی مقدمات به یک نتیجه گیری در مورد عظمت خداوند رسیده ام لطفا صحت آن را تایید بفرمایید: انسان تا وقتی در قید تن است در درجه پایینی از تجرد است و حداکثر می تواند مثلا یک پرتقال در ذهن خود ایجاد و مدت محدودی آن را حفظ کند .حتی نمی تواند 2 عدد پرتقال در یک لحظه در ذهن خود ایجاد کند. انسان هرچه روی تجرد خود کار کند و از بند تن رها شود درجه تجرد خود را بالا می برد و حتی می تواند خارج از ذهن هم چیزی خلق کند کاری که امامان می کردند. مثلا شیر روی پرده را حیات می دادند. انسان با درجه تجرد پایین در همان جایی حاضر است که تنش حاضر است هرچه درجه تجرد بالاتر باشد حضور بیشتر و گسترده تر است پس خداوند که بی نهایت مخلوقات دارد و لحظه به لحظه در حال فیض دادن و مدیریت آنهاست باید بالاترین درجه تجرد را دارا باشد بلکه عین تجرد است و حضورش نیز در عالم بالاترین درجه حضور است (نحن اقرب الیه من حبل الورید) لطفا با توضیحات خود مستفیض بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده هم همین‌طور است. موفق باشید

21756

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: منظور ابن عربی از این جمله چیه؟ ابن عربی خود را یگانه حجت بی نظیر الهی در تمام عالم و در تمام دوران ها و بالاتر از امامِ هر زمان می داند! «و منهم رضی الله عنهم الختم و هو واحد لا فی کل زمان بل هو واحد فی العالم یختم الله به الولایه المحمدیه فلایکون فی الاولیا المحمدیین اکبر منه...فی کل عصر واحد یسمو به/ و انا لباقی العصر ذاک الواحد» ✍️ترجمه: «و از جمله ایشان «ختم» می باشد که او تنها یک نفر است نه در هر زمانی بلکه در تمام جهان و کل عالم که خدواند ولایت محمدیه را به او خاتمه دهد و در اولیای محمدی بزرگتر از او وجود ندارد... (بیتی که بر در راهرو ورودی قبر محیی الدین به سرداب نوشته و از خود اوست:) و برای هر عصر یک نفر هست که آن عصر به سبب وجود او عظمت می یابد و من برای باقی عصرها همان یک نفرم» (فتوحات/۹/۲ و کتاب روح مجرد) مخالفان فلسفه میگن ابن عربی خودشو از امام زمان هم بالاتر میدونه. آیا درسته؟ یا منظورش در این عبارت چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحث‌های مفصلی شده است. آیت اللّه جوادی در شرح «فصوص الحکم» می‌فرمودند این سخن محی‌الدین به معنای ختم ولایت جزئیه است زیرا خود او، حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را خاتم ولایت می‌داند و ولایت جزئی به این معنا است که در ظهور عرفان نظری، ایشان یگانه است، به همین دلیل هم بعد از او همه به او تأسی جسته‌اند، حتی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه». واللّه اعلم! موفق باشید

20113
متن پرسش
سلام علیکم: ظاهرا آیت الله تبریزیان به تاثیر جن در بیماریها خیلی می پردازند. این همه تاثیر می تواند درست باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بهتر است به جای تأثیر جنّ در بیماری‌ها، واژه‌ی «وهم» و «واهمه» را به‌کار بریم. زیرا جنّ و شیطان از طریق قوه‌ی واهمه وساوس خود را انجام می‌دهد و عملاً موضوع وَهم و وسوسه در میان است نه آن‌که موجودی به نام جنّ با ماهیتِ شخصی خودش نقش‌آفرین باشد. موفق باشید

19127
متن پرسش
حالا که می نویسم خودم هم نمی دانم مخاطبم کیست ... فقط همین را می دانم که بعد از این چند سال دلم باز هم تایتانیک خواست. می دانم تایتانیک آرامم می کند. تایتانیک لذت نقد به من می دهد، تایتانیک دلم را می بَرَد. خسته شدم از دروغ، از فریب! پنج سال اسم آنچه را بعدها فهمیدم مدرنیته می گویند، بوسیدم و کنار گذاشتم. پنج سال زجر کشیدم، فحش خوردم، کنار گذاشته شدم، فرصت هایم را یکی یکی از دست دادم و به دامان کسانی پناه بردم که گمان کردم راه رهایی مرا بلدند. تاریخ فلسفه خوانده ام، رمان خوانده ام، فیلم مستهجن دیده ام، آواره ی خیابانهای ... بوده ام، صدای قه قه های دخترانه مان پر بود در فضا، در لجنزار خودم کسی بودم! من در سکولارترین ِخودم زندگی کردم! فاکنر، پائولو، آندره ژید و کافکا مونس خلوت هایم بودند، حالا پنج سال گذشته است. پنج سال پشت کردم به تمام شان. حالا فهمیدم من لذت نقد می خواستم، کمی هویت می خواستم. خسته شدم از دروغ و ریا! از نیرینگ و فریب! از سوالهای بی جواب! از این همه تناقض و دورویی ... شاید صداقت برای من کافی بود! برادرم راه دیگری رفت، راه ترقی را در فرنگ جست و رها کرد. سوئد را، ایتالیا و آمریکا را شاید جای بهتری دید. او به آمریکا سفر کرد و من به فکه رفتم! او اکنون در مدرنیته ی خویش مردیست برای خود و من در انقلاب دیگران بی سهم ترین مانده ام! شأن منه گمگشته چه بود؟! کمرم زیر این بار شکست. آوینی چهره ی محبوب من است. او که پاسخ های مرا خوب می دانست چرا که راه طی شده ی مرا طی کرده بود اما چه کنم زمان ما را از هم دور ساخت! من به کدامین سو می روم؟! ظهور موعود؟! مرا بیش از این صبری نیست، بریده ام! به خودم نمی توانم دروغ بگویم. در انقلاب جای زن را ندیدم. گویی مردانگی برای همراهی انقلابی میسرتر است. انقلاب جایی برای دختری همچون من نداشت، صدای ما صدای دیگری ست، نفسهامان نفس های دیگری ست، ما لذت های دیگری چشیده ایم. ما جور دیگری ناجوریم. می گویند شأن ما بی شأنی ست. من ِ لعنتی شأن نمی خواستم اما جسم نحیف دورانم را توان حمل این همه تضاد نیست، خسته ام، خسته همچون بیابان نوردی که به یک کلبه پناه آورده و از شدت تشنگی و بیچارگی حتی رمق در زدن ندارد، امیدم را دیگر امیدی نیست، راه گذشته ام را به باد دادم، در اعتبار گذشته ام بی اعتبارم و اکنون راه پیشرویم بسته است، صادقانه پیش آمدم اما نمی دانستم دروغ ِاین راه سیلی بدی به من می زند و نمی دانستم روزی آنهایی را که انقلابی یافتم دیگر پاسخی برای من ندارند. شاید مدرنیته مرا نمک گیر کرده است، گرسنگی این راه مرا به نمک ِ او حواله داد. با ناامیدی به راهیان نور رفتم و به دل لعنتی ام گفتم آنجا، آنجا همه چیز خوب می شود، تحمل کن! تحمل، اما همه چیز بدتر شد، همه چیز، آنجا دروغ چهره ی دیگرش را به من نشان داد! گناه من چیست که گذشته ام مرا بیشتر می فهمد. من در این غربت ذره ذره جان می دهم و ایکاش کسی را می یافتم مرا از این غربت تلخ و کشنده نجات می داد. گمان بردم انقلاب جواب روح سرگردان من است، در گذشته خود را برده ای می دیدم اما نمی دانستم مسیر امروز روزی خودش با دستهای خودش مرا می فرستد به راه پنج سال قبل، نمی دانستم روزی خواهد رسید که خودم را به حساب بکشم و بگویم: چه غلطی کردی با دست خودت؟! اینجا هم همان بردگی ست، اینجا راه حریت بسته است، حر که باشی چوب می خوری، حر که باشی تو را می گذارند در زمره ی شفیتگان غرب . حال آنکه من از همان جا گریخته ام. انقلاب شما مردانه است، انقلاب شما برای همرنگ های خودتان است، ما بیچاره ها، باید از دور نظاره گر شما باشیم و مدام حسرت بخوریم که چرا این گونه شد عاقبت کار ما. دنیای آباد خویش را رها کردم و حالا دنیا و آخرتی سوخته می بینم که از دور به من پوزخند می زنند. ناجوری ام بدجوری ناجور تر شده، می ترسم برگردم و خرابکاری ام بیشتر از این شود. کباب می گندد اما نان فقط خشک می شود! حالا از گندیدن می ترسم. تشنه ام، آب می خواهم، بی خانمان ِ امروز منم، جای ماندنم دیگر نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر تاریخِ بی‌خبری قصه‌ی کوچکی است که به‌جز امثال حضرت روح اللّه از جهتی و امثال شهید اهل قلم از جهت دیگر آن را توانِ درک‌کردن باشد؟! دوران، سیاهی‌اش را به همه نشان نمی‌دهد و اگر هم نشان دهد، راهِ عبور در چنین ظلماتی سختْ ناپیداست مثل ناپیدایی تشعشع نور در بین انبوه درختان جنگلی سیاه. می‌گویی به راهیان نور حوالتت داده‌اند؛ و عجب جایی است جایی که دروغِ دوران را در مقابل راست‌قامت‌ترین راستانِ این تاریخ در خود مزمزه کرده‌ای، چه قبض و بسطی است حالت رویارویی با عزیزترین عزیزانِ جان ما که بر خاک فرو رفته‌اند، این تنِ علم‌الهدی نیست که در هویزه ابتدا از پای نشست و سپس به زیر خاک رفت، ولی این خاک، خاک نیست، راهِ گشوده‌ای است در جنگل سیاه این دوران. این همان تشعشع نوری است که تمام عمر می‌توان با آن زندگی کرد.

این گناه تو نیست که گذشته‌ات را بیشتر می‌فهمی، این گناه هرکسی است که بخواهد از عهدِ نفس امّاره به سوی عهدِ نفس لوّامه گذر کند. مگر آب گل‌آلودِ دوران گذشته، این پایِ ما را رها می‌کند؟ که گفت:

آب گِل خواهد که بر دریا رود

گِل گرفته پای او را می‌کشد

آیا راهی برای رسیدن به نفس مطمئنه جز جنگ بین نفس امّاره و مطمئنه می‌شناسی؟! نجات از این غربتِ تلخ را جز انقلاب روح‌اللّهی که روحم فدای او باد، نیافتم. ولی این انقلابِ سیاست‌بازان نیست. در این راه است که اگر هزار بار زمین بخوری و هزاران بار پایت بشکند، باز باید لنگان لنگان هم که شده است همین راه را ادامه دهی. فقط باید به خودت بگویی:

 بیا باز امشب ای دل در بکوبیم

بیا این بار محکم‌تر بکوبیم

از کدام بی‌راهه رفته‌ای که می‌گویی امروزت می‌خواهد تو را به پنج‌سالِ قبل برگرداند؟! راه، بی‌راهه بوده است یا در جنگ بین عهدِ قبلی و عهدِ جدید در قبض و بسط در حالِ دست و پا زدنی؟! و این سخن دیگری است که باید در موردش گفت:

اگر دیر آمدم مجروح بودم

اسیر قبض و بسط روح بودم

نه انقلاب محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» انقلابِ مردان بود و نه انقلاب حضرت روح اللّه«روحی فداه» انقلابِ مردان است. اگر فاطمه و زینب «سلام‌اللّه‌علیهما» نداشتیم، آری. و اگر رهبر ما چِگوارا بود، آری. ولی حضور فاطمه «سلام‌اللّه‌علیها» در جبهه‌ها مگر فراموش‌شدنی است؟ مگر پهلوی شکسته‌ی بسیجیان ما در عملیات‌های «یا فاطمه‌ی زهرا» سند حضور آن حضرت نیست؟!! مگر قصه‌ی فرماندهی آن حضرت را از زبان آن سردار بزرگ یعنی شهید برونسی نشنیدی؟!!

من، راه را در این دورانِ فترت و سرگردانی، پیداکردنِ خدایی می‌دانم که در این تاریخ ظهور کرده است که این، خدایِ کتاب‌ها و سخنرانی‌ها نیست. از «هستی و زمانِ» هایدگر متوجه شده‌ام که هستی را در زمان که امروز، همان تاریخِ ما است باید جستجو کرد، هرچند می‌دانم این واژه را یعنی این تاریخ را یعنی این آینه‌ی حضورِ «کلّ یومٍ هو فی شأن» را روحِ مدرنیته می‌بلعد مثل بلعیدنِ جرقه‌ها توسط ظلمات. اما اگر بر این راه ویران، صبر پیشه کنی، صدای «بَشِّرالصابرین» گوش‌هایمان را حتماً می‌نوازد. و اگر آن مرد الهی در «اسفار اربعه‌»ی خود گزارش نداد «المعرفة بذر المشاهده»، یعنی اگر با معارف الهیه به‌سر بردی مسلّم با مصداق‌های آن مفهوم روبه‌رو خواهی شد و این معجزه‌ی صبر است. صبری که باید بین عهدِ قدیمی که می‌شناسیم و می‌خواهیم از آن عبور کنیم، و عهدِ جدیدی که هنوز رُخ ننمایانده است، تجربه نماییم. که گفت:

 پرده‌های دیده را داروی صبر                    هم بسوزد هم بسازد شرح صدر

آینة دل چون شود صافی و پاک               نقش‌ها بینی برون از آب و خاک

هم ببینی نقش و هم نقاش را                     فرش دولت را و هم فراش را

موفق باشید  

18530
متن پرسش
با عرض سلام: استاد اگر زبان حکمت متعالیه که زبان مشاء است زبان امروز نیست زبان امروز چه زبانی است؟ آیا حضرت امام (ره) در بعضی از کتابها با زبان صدرا صحبت نمی کنند؟ اگر این حرف درست باشد در بعضی از موارد زبان امام هم زبان امروز نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زبان صدرا، زبان رجوع به وجود است و این اوج یک تفکر است. زیرا بالاتر از تفکری که رجوع به وجود دارد، تفکری نیست. می‌ماند که در رجوع به وجود، تنها به حکمت متعالیه بسنده نکنیم. همان‌طور که در جواب سؤال 18529 عرض شد؛ رجوع به وجود از طریق عقل هایدگری نیز برکات خود را دارد. موفق باشید   

18235

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: 1. آیا جایگاه به دست کردن انگشتر در افراد مذهبی ریشه دینی دارد؟ 2. چرا رهبری در بین این همه گزینه از قبیل پول کتاب یا .... به افراد انگشتر هدیه می دهند؟ 3. چگونه می توان گفت فردی از نظر عرفان نظری تواناست اما خود راه نرفته باشد؟ آیا مگر غیر از اینست که نویسنده خود باید یافته باشد تا بتواند بگوید. آیا ما نمونه ای داریم که از نظر نوشتاری در عرفان نظری قوی باشد اما خود اعتراف کرده باشد که در عمل نرسیده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روایات متعدد در به‌دست‌کردنِ انگشتر با جنس نگین‌های مختلف داریم. جناب شیخ عباس قمی نیز موضوع را در مفاتیح نیز آورده‌اند 2- این سنت حسنه‌ای است تا فرهنگ به‌دست‌کردنِ انگشتر نهادینه شود 3- هستند افرادی که دانای به موضوعات عرفان نظری هستند و نه‌تنها منوّر به نور آن نشدند، بلکه حتی قبول هم ندارند ولی اطلاع دارند. موفق باشید

16655
متن پرسش
سلام: می خواستم بپرسم که آیا فرد می تواند حالتی در خود ایجاد کند که نسبت به انجام عبادت و ترک محرمات که لذت های روحی و معنوی هستند بیشتر از انجام کار های حرام که معمولا لذایذ جسمی و حیوانی هستند بیشتر لذت ببرد؟ و آن حالت ها چگونه ایجاد می شوند؟ (البته من فکر می کنم در افراد معمولی مانند من، لذت محرمات که حیوانی هستند بیشتر است و جاذبه ی بیشتری نیز دارند و به همین دلیل اجتناب از آنها مشکل است.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً برای انسان وقتی مسیر شریعت الهی را با یقینِ قلبی دنبال کند، این حالت پیش می‌آید که یک لحظه لذّات معنوی برایش قابل مقایسه با تمام لذّات دنیایی نخواهد بود رزقنی اللّه و ایّاکم. آری! «اگر لذّتِ ترک لذّت بدانی / دگر لذّت نفس، لذّت ندانی». عمده صبر و پایداری بر ترک معصیت و انجام عبادات است. موفق باشید

16267

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزم: استاد می خواهم طوری از گناهانم استغفار کنم که چون انسان تازه متولد شده شوم. چگونه باید عمل کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی رعایت حرام و حلال الهی را جدّی بگیریم و با تعادل کامل، معارف دینی خود را عمیق کنیم و آرام‌آرام از طریق تفاسیر قرآن، با قرآن اُنس بگیریم، إن‌شاءاللّه هم مشکلات گذشته جبران خواهد شد، هم راهِ به سوی حضرت حق گشوده می‌گردد. موفق باشید

16256
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: مقام معظم رهبری در بخشی از بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری به مناسبت آغاز به کار پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری در مورد اهمیت جهاد کبیر وعدم تبعیت از دشمن فرمودند: اینجا جای همان جهاد کبیری است که من چند روز قبل از این مطرح کردم؛(فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرا(52فرقان) در تفاسیر گفته‌اند مراد از این ضمیر «بِه‌»، قرآن است، با اینکه حالا کلمه‌ی قرآن در عبارت نیامده است که ضمیر به آن برگردد لکن، هم مرحوم طبرسی در «مجمع‌البیان» [گفته است‌]، هم مرحوم علّامه‌ی طباطبائی؛ مرحوم علاّمه‌ی طباطبائی میگویند سیاق کلام نشان میدهد که مراد از «بِه‌» یعنی «بالقرآن»؛ بنده هم آنجا همین را در سخنرانی گفتم؛ بعد که آمدم، به ذهنم رسید که یک وجه اوضحی در اینجا وجود دارد که «فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌»، یعنی «بعدم الاطاعة»؛ عدم‌الاطاعة یعنی آن مصدری که فعل از آن انشقاق پیدا [میکند] و مستتر در آن فعل است؛ فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌، یعنی به این عدم‌الاطاعة، جِهادًا کَبیرًا؛ پس عدم‌الاطاعة شد جهاد کبیر؛ این معنا اقرب به ذهن است؛ حالا من البتّه فحص نکردم ببینم در بین مفسّرین کسانی این احتمال را داده‌اند یا نه، لکن به‌هرحال این احتمال، احتمال مهمّی است. جهاد کبیر یعنی این؛ جهاد برای عدم تبعیّت، برای عدم دنباله‌روی از دشمن. پس مسیر و جهت‌گیری این مجلس این است؛ مسیر انقلابی، مسیر انقلابیگری، تعقیب راه انقلاب، تحکیم اسلام، تحکیم دین خدا. لطف بفرمایید کمی این برداشت ونگاه حکیمانه ودقیق رهبری از ضمیر «به»در ایه شریفه قران را شرح دهید.؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» که نظر ظریف و دقیقی است، معنای آیه این می‌شود که: از کافران اطاعت نکن و با همین اطاعت‌نکردن، جهاد بزرگی را دنبال بنما. زیرا «به» به عدمِ اطاعت زده‌اند. موفق باشید

16102
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: 1. جناب استاد آیا دعا باعث نمی شود آنچه بدون دعا مقدر نیست مقدر شود؟ 2. آنچه جنابعالی در سوال 16039 فرمودید بیشتر ناظر به تعداد اندکی از اهل معرفت است که در مراحل عشق و عرفان مسیر می پیمایند و به مقام رضا رسیده اند که بعضا اساسا دعا هم نمی کنند. توده های مسلمان از دعا انتظار ایجاد شرایط جدید را دارد. مثلا کسی که رزقش تنگ است می خواهد با دعا رزقش وسیع شود و اساسا عامل و انگیزه او برای دعا همین مقدرات جدید است و اگر بداند با دعا همان است که هست ذوق و شوق اکثری مردم از میان می رود. از طرفی این همه ادعیه که از معصومین علیه السلام رسیده که فلان دعا عامل فلان چیز می شود پس به چه معناست؟ با تشکر از استاد عزیز و التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با دعا آن‌چه مقدّر است به راحتی به ما می‌رسد 2- اگر مردم بدانند با دعا تقدیرات الهی که بهترین تقدیرات است، به راحتی به آن‌ها می‌رسد؛ به زیباترین شکل دعا می‌کنند تا از سرگردانی نسبت به مقدّرات‌شان نجات یابند. موفق باشید 

16066

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: پسر آقای بهجت (ره) توی یه مصاحبه ای با فارس نیوز حرفی از پدرشان نقل کرده اند که حرفهای شما در جزوه دستورات آقای بهجت رد می شود متاسفانه... صحبت ایشان: آیت الله بهجت می‌گفت اگر کسی در معنویات به مرحله‌ای رسید که دیگر نمی‌داند کدام راه را برود، یقینا اگر آنجا برای خدا بایستد و حتی با نود درصد اطمینان نیز حرکت نکند غیر ممکن است که خدا برایش معلمی نفرستد و راه را نشانش ندهد. این هم سندش : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910228000066 اگر می شود راهنماییم کنید. مثل اینکه مرحوم بهجت هم معتقد به استاد بودند. اما در اوایل کار نه. بلکه اواخر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوع دیگری است و رعایت آن در مقابل هر مسئله‌ای کار درستی است. ولی بحثِ «علمِ تو استاد توست» یک قاعده‌ی کلّی در این تاریخ است که شرح آن در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» داده شده است. موفق باشید

14980
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: استاد سوالاتی مبنی بر اینکه رهبری در زمان انتخابشان برای رهبری مجتهد نبودند یا اصلا الان هم مجتهد نیستند مطرح می شود یا می گویند چرا رساله ندارند. اگر می شود با ذکر سند برای بنده شرح دهید که بتوانم دفاع کنم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک مسئله‌ی روشنی است که حضرت آقا قبل از انقلاب «رسائل و مکاسب» تدریس می‌کردند و درس خارج داشته‌اند و از همان اول انقلاب، همه، درجه‌ی علمی ایشان را اجتهاد ثبت کرده‌اند و این ربطی به رساله‌ی عملیه‌داشتن ندارد!! موفق باشید

14346

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در مباحثتون، اینطوری گفته بودید که درجه شیطان، وهم و خیالات است و می تواند با وهم انسان اتحاد پیدا کند و او را وسوسه کند و اگر کسی به درجه عقل رسید دیگر شیطان به او دسترسی نخواهد داشت. سوال من این است که در قضیه حضرت ابراهیم (ع) ،موقعی که با حضرت اسماعیل (ع) به قربانگاه می رفتند و شیطان با حضرت ابراهیم (ع) سخن گفت و او را از این کار نهی می کرد، آیا حضرت ابراهیم به درجه عقل نرسیده بود؟ منظور از عقل اینجا، عالم عقل است یا درجه فهم عقلی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» چون به درجه‌ی عقل کامل رسیده بودند، وقتی شیطان به خیال ایشان ورود پیدا کرد و در خارج از ذهن نیز ممثل شد؛ متوجه شیطنت او شدند. وگرنه اگر مقام ایشان در حدّ خیال متوقف بود تحت تأثیر شیطان قرار می‌گرفتند. موفق باشید

12589

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليكم: عرض تبريك به مناسبت ماه رمضان و ميلاد امام حسن مجتبي (ع) ، ما در بستر طرح صالحين بسيج مشغول فعاليت هستيم و قصد داريم برأي اعضاي خود كه إز گروه سني سوم دبستان شروع مي شوند تا پايان دبيرستان يك سير مطالعاتي طرح ريزي كنيم لذا نياز به راهنمايي و مشورت با اشخاص با تجربه داريم. سؤالاتمان اين است كه اولا هر دوره و گروه سني چه نيازمندي هايي دارند؟ و ثانيه ما با كدام آثار و كتب و نويسندگان به آنها پاسخ دهيم؟ ثالثابا چه روشي؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم آن سیری که کاربر محترم در سؤال 12592 مطرح فرموده‌اند، خوب باشد. موفق باشید

10588
متن پرسش
سلام: خدا قوت. سوال بنده از محضر شما این است که با وجود تجرد ذاتی ملک چرا در لسان روایات (قرآن را اطلاع درستی ندارم) تعابیری مثلا داشتن دو بال و... برای فرشتگان به کار برده شده است که شهید بزرگوار مطهری در کتاب نبوتشان چنین تصوری در میان مردم را تصور عامیانه تلقی می کنند. همچنین کتاب هایی که برای کودکان در بازار کتاب وچود دارد پر است از تصاویر فرشتگانی که در حال پرواز با دو بال هستند و چهره زنانه دارند آیا در دسترس قرار دادن این کتب در معرض دید کودک باعث نمی شود که این تصاویر همچون نقش بر حجر در ذهن او حک شود در سنین بعدی نتواند حقیقت تجرد ملک را دریابد؟ بسیار سپاسگزارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در قرآن در سوره‌ی فاطر در وصف فرشتگان می‌فرماید: «أَجْنِحَةٍ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ» که فرشتگان را رسولانى قرار داد داراى بالهاى دوگانه و سه‏گانه و چهارگانه‏ و حقیقتاً صورت مثالی آن‌ها به صورت بال است و حکایت از اسمائی دارد که مظهر آن اسماء، آن بال‌ها است. موفق باشید
4939
متن پرسش
در سؤال قبل از شما پرسیدم که: «آن شخصی که کروی‌بودن زمین را حدس زد، یک استدلال‌های خفی‌ای پشت حدسش بوده. آیا آن استدلال‌ها، آن حدس را از حدس‌بودن خارج نمی‌کند؟» و شما پذیرفتید که خارج نمی‌کند. آیا می‌توان این سه نتیجه را گرفت؟ اولاً حدس هم خارج از مقدمات مفهومی نیست. مقدمات مفهومی در این مثال، همین است که اولاً یا نور کج شده یا زمین باید منحنی باشد، ثانیاً نور کج نمی‌شود و ثالثاً همة سطح زمین باید یکسان باشد. ثانیاً حدس، در علم حصولی هم راه دارد. و ثالثاً این مطلب کلیت ندارد که: «آنچه بدون مقدمات و استدلال به دست می‌آید، پس باید معلوم به علم حضوری باشد.»؛ چرا که یک مثال نقضش همین حدس در علوم حصولی است که استدلال آشکاری ندارد، و (اگر اشکال بشود که: «بالاخره استدلال خفی دارد» در پاسخ می‌گوییم که:) یک مثال نقض دیگرش امور حسی است که مثلاً کسی از دیدن خورشید پی به وجود آن می‌برد ولی وجود خورشید نزدش حاضر نیست تا معلوم حضوری‌اش باشد. آیا این سه نکته صحیح است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حدس حالت اشراقی دارد و می‌تواند مقدمات علم حصولی باشد. موفق باشید
1691
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی (لطفا به طور خصوصی پاسخ دهید) در مورد کارهای فرهنگی سوالی داشتم که اگر ما می خواهیم کار فرهنگی کنیم باید بدانیم کار فرهنگی یعنی گسترش معنویت؛ گسترش گزاره های دینی، تبدیل گزاره های دینی به رفتار دینی که این امر در مسجد اتفاق می افتد و با مدرنیته در تناقض اند اما جوانان ما عمدتا از اوقات فراغت استفاده درستی نمی کنند و زندگی روزمره آنها با مدرنیته گره خورده و عمدتا اوقات فراغت آنهابه بطالت گذرانده می شود؛ چگونه می توان آنها را به سمت مسجد ترغیب کرد؟ آیا استفاده از ابزار مدرن ،جشن ها،اردوها و فیلم و ... برای جذب قابل استفاده اند؟ روشی که شما برای جذب ،سامان دهی و ماندگار کردن جوانان و نوجوانان پیشنهاد میکنید چیست؟ آیا باید از همان ابتدا از سیر های معرفتی استفاده کرد یا باید این سیر ها به صورت تدریج وارد کار شوند؟ با کسانی که علاقهایبه سیر ها ندارند چکار کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اگر جهت‌گیری به سوی عبور از غرب باشد و نظر به معاد و حاکمیت اسلام باشد و نه حاکمیت ارزش‌های غربی، استفاده از ابزارهای مدرن خوب است. ولی قصه‌ی آن آقایی نشود که رفت آب بیاورده، آب بردش. روش بنده معرفت نفس است با رویکرد به معاد، مثل کاری که در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» انجام شده. موفق باشید
1586

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمةالله در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی شاید عده ای به علت عدم شناخت نسبت به کاندیداها از شرکت در انتخابات خودداری کنند. با تاکید حضرت آیةالله خامنه ای در نماز جمعه هفته گذشته نسبت به شرکت در انتخابات بر آن شدیم که هرطور شده در این امر شرکت کنیم تا اینکه به یاد سخنان حضرتعالی در مدرسه آیةالله درچه ای افتادم که فرمودید شما درستان را بخوانید و مسائل سیاسی را به ما بسپارید لذا می خواستیم بدانیم نظر شما روی کدام کاندیداهاست(چه از کاندیداهای شهر اصفهان و چه شهرستان خمینی شهر و درچه) که ان شاءالله ما هم بتوانیم انتخابی درست داشته باشیم باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده معتقدم یک طلبه در حدّ خودش باید نسبت به مسائل سیاسی روز آگاهی داشته باشد و به سایرین نیز آگاهی بدهد، هرچند لازم نیست وقت خود را بر روی انواع روزنامه‌ها و سایت صرف کند و از وظیفه‌ی اصلی خود که درس‌خواندن است باز بماند. با توجه به این امر إن‌شاءالله خودتان در هفته‌های آینده متوجه کاندیدای اصلح خواهید شد. موفق باشید
893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بخشی از رساله ارشد حقیر به نقد درون دینی و برون دینی نظریه هایی مربوط است که در حقیقت و ماهیت ایمان و مقولات مرتبط با آن همچون معرفت، تصدیق، کفر، تکذیب، یقین و... ارائه شده؛ خواهشمندم در حیطه هر دو نقد راهی باز کنید تا در راستای آن به نقدهای پرثمر برسم. ممنون از حوصله و عنایت جنابعالی.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: بنده بر همین اساس کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را نوشته‌ام و در حال شرح آن هستم. موفق باشید
852

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز بنده دانشجوی ارشد یکی از رشته های مهندسی هستم ولی به دروس حوزوی(به صورت تخصصی فلسفه و عرفان) بسیار علاقه دارم .می خواستم ببینم اگر بعد از پایان دوره ارشد وارد حوزه شوم آیا در مقابل این سالیان که در دانشگاه بوده ام حقی بر گردنم هست یا نه؟و آیا شما خودتان صلاح می دانید که این کار را انجام دهم؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: اگر خداوند چنین میلی در شما انداخته و خودتان را توانا می‌بینید نتیجه‌ای که بعداً به جامعه و اسلام می‌رسانید چند برابر است چون با تجربه‌ی دانشگاهی و روح حوزوی می‌توان تاریخ جدیدی را رقم زد که زمانه منتظر آن است و با حضور فارغ‌التحصیلان دانشگاه در حوزه در حال شکل‌گیری است. موفق باشید
823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام، 1- اصولا دعا کردن برای افزایش رزق با ثابت بودن رزق حلال و مقرر شده منافاتی ندارد؟ دعاهای بسیاری نیز از ائمه برای افزایش روزی موجود است. 2- در حدیثی از پیامبر(ص) نقل کرده اید که انسان تا آخرین لقمه رزق مقرر شده را نخورد از دنیا نخواهد رفت. آیا اگر در صورتیکه با اعمال بد خود باعث دفع روزی شویم باز هم این اتفاق ذکر شده در حدیث خواهد افتاد یا اینکه آن قسمت از روی مقرر به روزی بد و حرام به ما خواهد رسید. 3- اگر با ندانم کاری و اشتباه فردی (مانند تنبلی کردن) در برهه ای از زمان باعث شدیم رزقی از دست ما برود (مثلا در دانشگاه خوبی قبول نشدیم) آیا این قسمت از رزق برای همیشه از کف ما رفته است و یا در صورت جبران و انجام کار خیر و یا همان دعاها یا کارهایی که موجب افزایش روزی می شود به ما در آینده باز می گردد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- دعاکردن موجب وسعت رزق می‌شود از آن جهت که انسان گرفتار رزق نشود تا از بندگی خدا باز بماند. 2- ظاهراً رزق‌ها مقسوم است و گناهان موجب سخت‌شدن رزق می‌شود و نه دفع رزق. 3- از آن‌جایی که قرآن می‌فرماید: « یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات‏» خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏کند. باید امیدوار بود که با رجوع به خدوند، حضرت رب‌العالمین شرایط جبران مافات را فراهم ‌کند. موفق باشید
21948
متن پرسش
سلام چند سوال داشتم خدمتتان: 1. مدتیه سحر که از خواب بیدار میشم نماز نمیتونم بخونم ولی بیدار میمونم و دعا می کنم، سجده میرم ولی انگار بدنم کوفته است برا نماز شب. قبلا ایطور نبودم در هر صورت میخوندم. کلا دعا و قران که خیلی حالت رسمی نماز رو نداره بیشتر دل میدم. این مشکل رو چطور حل کنم؟ 2. آقای پناهیان از قول همسر شهید اندرزگو و بعضی از قول امام می گویند که ظهور در دوره رهبر کنونی خودمان است آیا این مصداق کذب الوقاتون نیست. مثلا خود آقای بهجت وقتی زنده بودند گفتند پیرمردهایتان هم ظهورش را درک می کنند با اینکه الان خیلی از رحلت ایشان گذشته آیا باعث ضعف ایمان بقیه مردم نمی شود و جزء تعیین کنندگان وقت نیستند. حتی شنیدم خود حضرت هم ممکنه ظهورش را نداند. 3. گاهی برایم سوال پیش می آید و برای این سوال از عاقبت بخیر شدنم ترس دارم که طبق فرمایشات اهل بیت (ع) ممکن است نظر اهل تسنن درباره ظهور درست باشد. مثلا از ذریه پیامبر است ولی به دنیا نیامده است. چرا که بعضی از احادیث اهل بیت مثل امام باقر و صادق علیه سلام طوری است که انگار آنها انتظار داشتند همان دوره آنها ظهور کند. مثلا حدیث دعای عهد امام صادق را فقط گفته برای دوران ما! یا امام باقر علیه اسلام وقتی از ایشان سوال می کنند که ظهور کی است می گویند وقتی که مومنین دست در جیب هم بکنند. یعنی انگار اعتقاد نداشتند باید امام حسن عسگری بیاید و بعد ایشان امامی باشد و بعد ایشان غائب شود. و احادیثی از این قبیل که باز وجود دارد یعنی حدیثی ندیدم که بگوید (غیر از حدیث رسول الله) که بگوید فعلا به دنیا نیامده یعنی همان موقع انتظار آمدنش بوده!!!! 4. و اینکه چطور خودمان را توجیه و راضی کنیم که امام امت می تواند 5 ساله باشد یعنی زمانی که امان رضا و امام عسگری علیه اسلام به شهادت رسیدند چطور فرزندانشان امام شدند؟ یعنی اگر حکمت دستشان بود چطور می شد انسانی هر چند شریف و دانا ولی 5 ساله حکومت و تدبیر فردی 40 ساله را داشته باشد. لطفا کمکم کنید و همچنین دعایم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نماز شب به خودی خود در قالب همان یازده‌ رکعت، آثار تکوینی دارد و انتظار نداشته باشید نتایج آن به سرعت ملموس باشد 2- تعیین وقت ظهور که انکار شده است، شاید به معنای تعیین زمان خاص باشد ولی این‌که متذکر شرایط ظهور حضرت شود شاید از آن جهت است که احساس ظهور می‌کنند ولی نه به معنای ظهور تامّ که با حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» محقق می‌شود. کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که بر روی سایت هست، می‌تواند متذکر این امر باشد 3- بین آن‌که حاکمیت در اختیار ائمه قرار گیرد و یا این‌که حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ظهور کنند باید فرق گذاشت. آری! چند بار امکان آن‌که امر ائمه محقق شود، فراهم شده بود ولی شیعیان درست وظیفه‌ی خود را انجام ندادند و این غیر از آن است که امام صادق «علیه‌السلام» در مورد ظهور حضرت می‌فرمایند دوست دارم ظهور کند و در خدمتش باشم. 4- وقتی مردم گرفتار روزمرّه‌گی شدند، نیاز بود کاری صورت گیرد تا برای همه کارِ خارق‌العاده‌ای محسوب شود و لذا امامت که امری است موهبی و نه اکتسابی، در امامانی با سنّ کم ظهور کرد که به طور عمومی چنین علومی را کسی نمی‌توانست به‌دست بیاورد به خصوص در آن سن. در این مورد خوب است به جزوات «هویت گمشده‌ی شیعه در تاریخ» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی