باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه! إنشاءاللّه خداوند همسر مناسب روح و روحیهی خودتان را برایتان مقدّر میفرماید. ۲. نه! خوب است ولی مواظب باشید در افراط و تفریط نیفتید. آری! بنا نیست ما در هر چیز مباحی وارد شویم، ولی نباید طوری باشد که بقیه را از امور مباح محروم یا برایشان نفی کنیم. ۳. خیلی خوب است. رویهمرفته راهی خوب و پیشنهاد خوبی را مطرح میفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال طوری عمل نشود که تصور قطع رحم پیش آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زود خوابیدن، غذای سنگین نخوردن، کم حرفی در روز، کوتاهیهای آرزوهای دنیایی کارساز است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیتوانم سخنرانی به غیر از آنچه در برنامه دارم؛ داشته باشم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ذات آن ماه، نمیتواند نحس باشد. خداوند چیزِ نحس نمیافریند. میماند منظور، مظروفها و حادثههایی است که در آن ماه پیش آمده و یادآورِ ظلمهایی است که به اولیاء الهی شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیتوان یکی را بر دیگری ترجیح داد، هرکدام حسن خود را دارد. ولی ترجمهی جناب آقای محسن بینا و ترجمهی جناب دکتر شیخ الاسلامی را میتوان مدّ نظر داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همینطور است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره وجهی از آن مربوط به فتنهی دشمنان است. ولی همانطور که نایب الامام فرمودند مثل همیشه باز به ضرر خود فتنهگران تمام میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین است دیگر رفیق! باید با پشتکار و صبر بر طاعت، از این گردنه ها عبور کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید ما فرزندِ دلیل باشیم و نظرات روانشناسان آنجایی که با عقل و نقل معتبر میخواند، چرا پذیرفته نشود؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدیهی یعنی آن چیزی که انسان همینکه تصور کند، تصدیق مینماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اصل را بر تدبّر در قرآن بگذارید که ما مأمور به آن هستیم آنجایی که میفرماید: «افلا یتدبّرون القرآن» ۲. شاید بیش از این شأن خواب نباشد زیرا خواب در موطن خیال است و موطن خیال، ثبات ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در آیهی «کلّ یوم هو فی شأن» حضرت حق نظر به قسمت قبل دارند که میفرماید: «یسئله من فی السموات و الارض» و با تجلیات خود جواب طلب مخلوقات را میدهد تا آنها را از قوه به فعل در آورد و در این رابطه، جای وحدت شخصیه وجود محفوظ است به اعتبار آنکه در صقع ربوبی و در مقام عین ثابتهی مخلوق، حضرت حق با مخلوقات مرتبط است.۲. همچنان که در «حرکت جوهری» بحث شد آنچه موجب ربط مرتبهی قبل حرکت به مرتبهی بعد از آن است، ذات خود حرکت است که همواره در صحنه میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد بد نیست سری به بحث «ده نکته در معرفت نفس» بزنید. ۲. با رعایت دستورات شرع، زیرا آن دستورات مبتنی بر فطرت است و عملاً استعدادهای فطرت را به فعل میآورد. ۳. در این مورد با «برهان صدیقین» مطلب را حل کنید. ۴. کتاب «آشتی با خدا» کمک میکند. ۵. در مسیر توحید به مرور به لطف الهی مشکل حل میشود. ۶. فکر نمیکنم بالذات، موسیقی مانعِ سلوک باشد، مگر اینکه انسان دچار لغو و یا افراط شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان متدین در ابتدا مبنای عقلیِ عمل خود را شکل داده است و متوجهی حضور خدای رحمان میباشد. خدایی که رحمت او بیکران است و در این رابطه و با نظر به رحمت خداوند دست به دعا برمیدارد. در حالیکه در تلقین، چنین زیربنایی در میان نیست مگر در آن حدّ که انسان خودش خود را شارژ میکند و در این رابطه انسان، از مرز تواناییهای خود خارج نمیشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم شرح نامهی ۳۱ نهجالبلاغه که بر روی سایت هست، بتواند کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید نیاز بدن تأمین شود ولی نه اینکه انسان دائم به فکر خوردن باشد. ۲. به همان صورت سه روز در ماه. ۵ شنبهی اول و آخر ماه، و چهارشنبهی وسط ماه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن چشم موسوی است که از متلاشی شدنِ کوه متوجهی نور حضرت حق میشود. گفت: «موسیای نیست که دعوی اناالحق شنود / ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده، فلسفهی صدرایی و پس از آن فلسفهی غرب میتواند پشتوانهی بسیاری از اندیشههایی باشد که ما نیاز داریم دنبال کنیم حتی روانشناسی. بنابراین، این را به فال نیک بگیرید که وارد حوزهی فلسفه شدهاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب در این مورد زیاد است. از «تجدید الاعتقاد» خواجه نصیر بگیر تا «جهان بینی»های شهید مطهری. شاید کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست، به کار آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه در متون دینی داریم که وقتی بعد از زیارت امام نماز میگذاریم اظهار داریم: «صلّیتُ هاتین رکعتین هدیة منی» به نظرم بهتر است اعمال مستحبی را هدیه کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وجود، ذو مراتب است و پایینترین مرتبهی آن ماده میباشد که عین حرکت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را ازین خوشتر نمیگیرد.» ای عزیز! آنچه گفتی حق گفتی و چه اندازه حکیمانه مطلب را تحلیل نمودی، ولی همین اندازه بدان که قضیه برعکس است. تاریخ تحجر گذشته است. در جهانِ گشودهی امروزین این تحجر است که روزگارش به پایان رسیده است و لذا دست و پا میزند و تهمت میپراکند و فریاد میزند بلکه گمان کند که هنوز هست. نه! اسلام دیگری در میان آمده که عرفانِ خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» پشتوانهی حیات آن است وگرنه، «نه از تاک نشان میماند و نه از تاک نشان.» اسلامِ بدون عرفان، اسلام محمدی «صلواتاللّهعلیهوآله» نیست و عرفانِ بدون حضور مولوی، عرفان نیست. البته چرا باید به دست خودمان دشمنان اسلام را فربه کنیم و متهم شویم که اسلام و تشیع چیزی جز تحجر و توقف در ظاهر دینداری نیست؟! و کاری کنیم که متهم شویم گویا این شیعیان بویی از زیباییهای عرفانِ مولوی نبردهاند که اینچنین آن را نفی مینمایند؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! چون نفس انسان به بدنش تعلق دارد از حرکت جوهری بدن متأثر میشود، البته تا زمانی که با این بدن مادی بهسر میبرد. ۲. نفس ناطقه در ذات خود مجرد است و به همین جهت متوجه میشود که امروز همان انسان دیروز است در عین آنکه به جهت تعلق به بدن، تغییراتی هم داشته ولی در بستر نفس ناطقهی مجردش. موفق باشید