بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1798
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام خدمت استاد محترم و تشکر از وقتی که در اختیار بنده قرار میدهید: سوال:آیا امکان دارد در مدرسه علمیه مدینه العلم شهر قم که قریب به 200 طلبه دانشجو دارد جلسه ای داشته باشید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: علیک السلام: متأسفانه برایم مقدور نیست. موفق باشید
469

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم در مورد آیه ٢٨سوره انعام نکته ی به ذهن حقیر رسیده است که تایٔید شما را می طلبد وآن این اینکه غیاب موجب غفلت و حضور موجب ذکر است .ماده موجب غیاب است وشی هرچه مجرد تر باشد حاضرتر است .در قیامت تمام عوامل غیاب از بین می رود نباید این غفلت از باطن اعمال نیز از بین رفته و باطن اعمال حضور پیداکرده ونمایان می شود از این رو معاندین از زشتی معصیت خود ابراز تنفر کرده وبازگشت برای اصلاح را طاالب می شوند واما دلیل اینکه دربازگشت دوباره مرتکب معصیت می شوند این است که در این عالم ,عوامل غیاب که همان ماده است فراهم است و لذا غفلت ضروری وگناه حتمی است و حرف تا کید (ل)در «لعادوا»بر همین معنا دلالت می کند.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی به نظر بنده برداشت خوبی است، مضافاً این‌که در آن دنیا نفس امّاره‌ای نیست که او را به گناه دعوت کند، ولی وقتی به این دنیا آمد باز همان شخصی است که با داشتن نفس امّاره سال‌ها به گناه دست زده بود. موفق باشید
24825
متن پرسش
سوال: سلام استاد: یک سیر مطالعاتی جداگانه برای فلسفه و عرفان (البته عرفان نظری) می خواستم ممنون میشم به ترتیب مشخص کنید باید چه بخوانم. طلبه هستم. سپاس فراوان جواب:باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها و مطالعه‌ی کتاب‌های «بدایة الحکمه» و نهایة الحکمه» و «اسفار» جناب صدرالمتألهین و سپس «فصوص الحکم» ابن عربی بتوان این راهِ بسی با برکت را طی کرد. موفق باشید سوال: منظور از اسفار تمام ۹ جلد اسفار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی بعد از «بدایه» و «نهایه» می‌شود از جلد پنجم اسفار شروع  کرد. موفق باشید

24737
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد گرامی: خیلی خدا را شکر می کنم که این امکان برای ما هست که به پاسخ های سوالات خود برسیم بوسیله شما. دائما از سوالات سایت برای رسیدن به برخی مطالب استفاده می کنم، الحمدلله ببخشید استاد به یک تناقض رسیده ام. نمی دانم آنچه فهمیدم درست است یا نه؟ طبق آیات قرآن خداوند انسان را آفرید برای عبادت و بندگی که در عالم ماده برای هر شخصی این بندگی به نوعی است برای زن به گونه ای و برای مرد به گونه ای و هر شخصی در هر شغلی به گونه ای، و این امکان برای هر شخصی فراهم است که با بالا بردن علم و آگاهی خود یا با تجربه یا با کسب علم یا تفکر و عمل به دستورات وجود خود را به کمال برساند. خودم هر وقت چنین سیر را در نظر می گیرم و همواره با کسب علم و مطالعه در جهت رشد خود قدمی برمی دارم الحمدلله موفق می شوم و در طول این مدت هم سخن گفتن من کنترل شده و هم حین توجه به فهمیدن مطالب و پیگیری آنها غدا خوردن و خوابیدن من هم کنترل می شود و اهل عمل هم به لطف پروردگار به آنچه می آموزم هستم تا حدودی و در این حالت آرامش خود را دارم و از عبادت هم لذت می برم. اما همین که اسم مراقبه را می شنوم و در صدد بر می آیم که مراقبه بر خوراک و خواب کنم، انگار تمام عالم با هم جمع می شوند که نتوانم در طول روز به اندازه بخوابم و به اندازه غذا بخورم و دچار آشوب درونی می شوم که اینگونه ضعیف هستم و دایم در نماز به بیچارگی خودم گریه می کنم و بعد نتیجه می گیرم، شاید حالت انکساری که علما می گویند همین است این چه سری است، آیا راه های انسان شدن فرق دارد یعنی افرادی با طلب علم و افرادی با تزکیه؟ چرا این نفس وقتی به او توجه می کنی چنان رم می کند که انسان را از ادامه حیات ساقط می کند؟ الان من چه کنم، همان توجه را به کسب علم جلب کنم کافی است؟ و یا نکند خدای نکرده از نفس خود به بهانه کسب علم عامل شده ام و در آخر عمر نفسانیت بر من غلبه کند؟ ببخشید سوال های سایت را که می بینم خجالت می کشم که مشکلات وجودی خود را مطرح می کنم. ولی به عنوان استاد راهنما از شما کمک می گیرم ولی نمی دانم می توانم این کار را بکنم و یا این سایت فقط برای سوالات عقیدتی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سر به سرِ خودتان نگذارید. بعضی نفس‌ها خراباتی و بعضی نفس‌ها مناجاتی‌اند. آن عزیزی که کتاب «المراقبات» را نوشت یعنی آیت اللّه ملکی تبریزی، مناجاتی بود، ولی امثال حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بیشتر خراباتی بودند و رزمندگان عزیز ما در عین احترام به سلوک مناجاتی، بیشتر به حضرت روح اللّه تأسی کردند. موفق باشید

23893
متن پرسش
سلام: کسی که آدم خوب و مقیّدیست و وقتی صحبتهای معرفتی باهاش می کنیم قشنگ و باعلاقه گوش میده و قبلاً هم نماز میخونده ولی حالا چند ساله ترک کرده ما باید چیکار کنیم که نمازشو بخونه و به نماز علاقه مند بشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود انسان باید به این نکته برسد که نیاز دارد با خداوند مرتبط باشد و متوجه شود نماز، زیباترین نوع ارتباط با خدا است و خداوند دوست دارد آن‌طور که خودش می‌خواهد، پرستیده شود تا برکات پرستیدنش را به بندگانش ارزانی دارد. موفق باشید

22861

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام، در سوالی از استاد، جواب مبسوط به سوال شماره ۲۰۴۶۴ ارجاع شده، این پرسش را چگونه پیدا کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال و جواب مذکور چنین بود:

با سلام استاد عزیز: فکر نمی کنم، بتوان از کنار این سخنان دکتر سروش به سادگی گذشت که می گوید:

«مقال مرثیه‌ای است برای جامعه‌ای که انقلاب خود را برای عدل و آزادی و بنام حسین و علی آغاز کرد و سپس کارش به اسلام فقاهتی رسید که جز زجر و زندان و تندخویی و ترشرویی در آن نبود و اسلام فقیهانه جا را بر اسلام عارفانه و حکیمانه تنگ کرد و اینک سرانجامی شوم‌تر یافته است و اسلام مداحانه تومار فقیهان را هم در نوردیده و مداحان بدل به هادیان و متفکران قوم شده‌اند. ….به تازگی فرمان رهبر جمهوری اسلامی گفته «مداحان» به تقویت بنیه فکری جوانان بپردازند و دشمن را در جنگ روانی شکست دهند و نگذارند که «باور به اسلام و باور به کار امدی نظام اسلامی» را از مردم بستانند. مّداحان شعبان جعفری صفت (نه ذاکران محترم و مخلص مصائب اهل بیت رسول) که هیچگاه در جامعه دینی و در چشم مومنان حرمتی و منزلتی نداشتند، و در میانشان نانجیبان و فرومایگان کم نبودند و در نادانی و ناپاکی انگشت نما بودند و داستان‌های کژ رفتاری‌های اخلاقیشان بر سر زبان‌ها بود و در هیچ حال و هیچ جا هیچ کس حتی مسائل شرعی ساده را از آنان نمی‌پرسید، نمی‌دانم بخت مداحان باز شده یا بخت از ملت ما برگشته است که این هیچکسان، کسی شده‌اند و دستگیری جوانان را بدست گرفته‌اند. هرچه هست «خواب گربه موش را گستاخ کرد». وای بر روحانیت خاموش. وای بر دانشگاه خاموش. وای بر فرهنگستان خاموش.

بطّالانی چون ازغدی و پناهیان و انصاریان و رشاد و… بس نبودند که حالا طبّالانی چون ارضی و کریمی و حدادیان و… هم از راه رسیده‌اند تا به توصیه رهبری قدر ببینند و بر صدر بنشینند و دین و هنر و فرهنگ را به سخره بگیرند و به ارشاد خلایق بپردازند و جواب شبهات غربیان را بدهند و غبار ناباوری را از جان جوانان بیفشانند!»

استاد عزیز با این که سروش در سخنان خود بی‌انصافی‌های فراوانی کرده است که بنده به خود اجازه نمی‌دهم آن‌ها را بیان کنم و همین اندازه هم که سخنان او را بیان کردم، از خود شرمنده‌ام، ولی وقتی در غیاب تفکر، از گوش سپردن به سخن یکدیگر عاجزیم و به جای تفکر، معارضه می کنیم و با چماق جدل و طبع جاهلانه و ذوق بی هنری، چهره ی زشت خود را با نام عزیز اسلام تزئین می کنیم، باید بدانیم که تکریم اندیشه در پشت پرده، به کارهای ما خواهد خندید.

دکتر سروش در رابطه با پیامبر می گوید: این همان تجربه‌ای است که شاعران و عارفان دارند؛ هر چند پیامبر این را در سطح بالاتری تجربه می‌کنند.  پیامبر درست مانند یک شاعر احساس می‌کند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است. این الهام از «نَفس پیامبر» می‌آید و نفس هر فردی الهی است. اما پیامبر با سایر اشخاص فرق دارد، از آن رو که او از الهی بودن این نفس آگاه شده است.

او این وضع بالقوه را به فعلیت رسانده است. نفس او با خدا یکی شده است. این اتحاد معنوی با خدا به معنای خدا شدن پیامبر نیست و این اتحادی است که محدود به «قد و قامت خود پیامبر» است. این اتحاد به اندازه بشریت است، نه به اندازه خدا. ... پیامبر، باز هم مانند یک شاعر، این الهام را به زبانی که خود می‌داند، و به سبکی که خود به آن اشراف دارد، و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل می‌کند.

استاد عزیز! راستی خود شما، تاکنون چقدر به نسبت شعر و وحی پرداخته اید؛ فارغ از نظر هر اندیشمند دیگر؟

دکتر سروش می گوید: شیعیان به هیچ وجه نبایدخود را فرقه ای از فرقه های اسلامی بدانند و گمان کنند در برابر دیگران قرار دارند ما همه پیروان پیامبر هستیم و همه ما محمدی هستیم و اگر هم علوی هستیم بخاطر آنست که امتداد محمد را در علی می بینیم.

استاد عزیز! کاش می توانستیم بفهمیم که دیگری هم "می تواند" "درست" بگوید.

می گوید: «از ديد من برندگان اين عالم، عارفان بودند آقاى خمينى عرفان را وارد سياست كرد.

من آن را نمي پسندم»

به چند جمله ی نخست آقای سروش دقت کنید، آیا ما از همین جا، نقدهای اساسی و موثر در سیاست را از دست نداده ایم؟ چقدر مست می شوم وقتی با گوش سپردن به یک سخن، پیش داوری هایم نفی می شوند و دیگر می شوم. در تفکر مساله اصلا پذیرفتن و نپذیرفتن یک سخن نیست، مساله، گوش سپردن و نفی خود است که من فکر می کنم در مواجه با آقای سروش، این حتی از جانب آقای داوری هم اتفاق نیافتاد؛ حتی در دوره ی متاخر فکری ایشان. باید به شیوه مواجهه ی اندیشمندانمان با یکدیگر بیشتر بیاندیشیم.

دکتر عبدالكريم سروش می گوید: «ديانت را چرا بهانه خشونت کرده ايد؟ گفته ايد «اسلام تازيانه هم دارد» ولی آيا فقط تازيانه دارد؟  ... نه صدائی از مدارا در آن هست نه سيمائی از مروّت، نه نقدی نه مطالبه ای، نه سؤالی نه محاسبه ای.»

 استاد عزیز! به نظر شما وقتش نرسیده به این سخنان توجه شود؟

20464- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است آیا روح انقلاب اسلامی که حضرت امام به صحنه آوردند این است که سروش می‌گوید؟ و یا طبیعی است که ما برای تحقق آن انقلاب با تنگناهای تاریخی و بعضاً با به حجاب‌رفتنِ آن آرمان‌ها روبه‌روییم. ولی آیا آن روحی از انقلاب اسلامی که در متن تاریخِ امروز حاضر است و باید به آن نظر کرد و آن را از خود نمود، در سخنان آقای سروش به چشم می‌خورد؟

آقای سروش چیزهایی را به رهبری انقلاب نسبت می‌دهد که فضای رهنمودهای رهبری درست برعکس آن است. حتی آن وقتی که به مداحانی خاص، مسئولیتِ متذکرشدن و راهنمائیِ جوانان را می‌دهد؛ اشاره به روح و روحیه‌ای دارد که سختْ ضدِ استکباری و معنویت‌گرا است. آیا این مداحان با صفتِ شعبان جعفری نظام شاهنشاهی قابل تطبیق‌اند که آقای سروش چنین تطبیقی را به میان آورده است؟!

می‌بینید که همه‌ی مشکل سروش و امثال سروش، به هر بهانه‌ای شخصِ رهبری انقلاب است که همچون حکیمی بصیر با رهنمودهای الهی خود می‌خواهد به روش خاصی که مخصوص فرهنگ و تاریخ این ملت است، این ملت را از تنگناهای تاریخی 200 ساله‌ی غرب‌زدگی خود عبور دهد.

ذاکران مخلص اهل‌البیت «علیهم‌السلام» که دکتر سروش مطرح می‌کند، کیانند که اگر امثال دکتر میثم مطیعی و یا جناب منصور ارضی این سالکِ وارسته‌ی درس‌آموخته از مکتبِ عارفان، مداحان حکومتی‌اند و خود فروختگان دستگاه؟!!

قضیه‌ای که ایشان در مورد پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌گویند که سبکِ فهم آن حضرت شاعرانه است و نه فیلسوفانه؛ در این حدّ نیست آن‌جایی که به صراحت ادعا می‌کند «پیامبر، گمان می‌برد که پیامبر است». در کلمات زیبا، پیچاندنِ سخن، اصلِ سخن را تغییر نمی‌دهد، عمده آن است که متوجه باشیم در دل این جملات زیبا ایشان به کجا اشاره می‌کند؟ به پیامبری که رسول خدا است؟ و یا به عارفی که به قول ایشان با خدا متحد شده است؟! در حالت دوم پای شریعت بر هوا است و هیچ تمدنی از طریق دین اسلام به صحنه نخواهد آمد.

کجای تشیع اصیل و کدام یک از علمای دین، علی «علیه‌السلام» را به جای حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نشانده‌اند؟!! جز آن است که همه‌ی علمای شیعه سعی بر تقریب مذاهب دارند؟ علی «علیه‌السلام» در نگاه سروش، یک انسان بزرگ است و نه یک امام که باید جامعه‌ای بیرون از فرهنگ جاهلیتِ دیروز و مدرنیته‌ی امروز بسازد. بحث در اخلاق فردی نیست، بحث در ایجاد جامعه‌ای است که بتواند از سیطره‌ی مستکبران آزاد باشد.

دکتر سروش می‌گوید چرا امام، عرفان را وارد سیاست کرد؟ این یعنی یک تمدن‌سازی منهای عرفان. آیا امام، عرفانی را وارد سیاست کرد که پای مرید و مرادی در میان باشد؟! و یا با حفظ حریم آزادی انسان‌ها در انتخاب سرنوشت خود، روحِ عرفانیِ فهمِ انسان متعالی را در چنین تمدنی متذکر شد.

امثال دکتر داوری در نسبت با سروش متوجه‌ی جایگاه و اشارات آن سخنان می‌شوند و نه توجه به صِرفِ معنای جملات آقای سروش.

آیا با سخنان زیبای آقای سروش، انقلاب اسلامی بازخوانی می‌شود و یا به‌کلی در زیر پا قرار می‌گیرد و ما دالایی‌لامایی می‌شویم که به بهانه‌ی دوری از خشونت، گروگان آمریکایی هستیم که بتواند از این طریق با رقیب خود یعنی کشور چین مقابله کند؟! و البته این بدان معنا نیست که بنده انتقادهای اساسی نسبت به روند امور نداشته باشم و یا معتقد باشم ما در شرایطی هستیم که انتقادهای دلسوزانه را می‌پذیریم؛ بحث بر سر آن است که مواظب باشیم جایگاه سخنان امثال آقای سروش را که اتفاقاً بنا دارد عوامل قِوامِ تحقق تمدن اسلامی را نشانه رود، نادیده نگیریم! و این است حرف اساسی بنده، وگرنه بین نقد که از نانِ شب برای ما واجب‌تر است، با تخریبی نرم و ظاهرپسند تفاوت نمی‌گذاریم. موفق باشید 

20306

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت استاد عزیز و بزرگوارمان و عرض معذرت از تصدیع اوقات مبارکتان. جناب استاد در شهر کوچک ما در مجموعه ای به نام دارلقران فعالیت می کنیم و بعضا در اعیاد مذهبی مراسم جشنی بر پا می کنیم در این جشن ها مولودی همراه با کف زدن و بعضا با سوت زدن بچه ها و تئاتر ها ی طنز برگزار می شود. حال با توجه به جو مراسم که پرده باید مقداری پائین باشد که خانمها هم بتوانند تئاتر را ببینند و خنده های بلند زن و مرد و دست زدن آنها با هم و مسائلی از این دست و محیط کوچک مذهبی، و با توجه به فتوای مراجع که اساسا توصیه می کنند در این مکانهای مذهبی بهتر است به جای کف زدن صلوات و تکبیر فرستاده شود حتی وقتی فقط مردانه باشد، عده ای از دوستان معتقدند با توجه به شرایط مذکور و این که مکان دارالقران است نه فرهنگ سرا، حداقل مراسم فقط مردانه برگزار شود تا شان دارلقران و ائمه علیهم السلام حفظ شود و تالی فاسد نداشته باشد ولی بعضی از دوستان معتقد به حضور خانمها برای استفاده از مراسم نیز هستند. به نظر استاد عزیز با توجه به سیره و راه و روش اهل البیت (ع) کدام اولویت دارد؟ با کمال تشکر و التماس دعا. در ضمن لطفا پاسخ را در سایت بگذارید ایمیلم خراب است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با حفظ حرمتِ محل و با رعایت حرکاتی که خارج از شأن یک مسلمان نیست، خوب است که خواهران نیز در این‌چنین جلساتی حاضر باشند. موفق باشید

20063

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزيز: نظرتان درباره استفاده علمي از استاد ديناني چيست؟ آيا نظرات ايشان تاييد شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده قابل استفاده است. موفق باشید

17782

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. محضر مبارک استاد طاهر زاده سلام علیکم: نظر جنابعالی در مورد عقاید و باورهای دینی شیخ احمد احسایی و مکتب شیخیه، چیست؟ با تشکر و التماس دعای فرج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نتیجه‌گیری‌ها، گرفتار افراط هستند. موفق باشید

17314

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: من مشکلم این است که حس معنوی ام در بازه های خاصی خوب است اما در بازه هایی از بین می رود و من از نداشتنش واقعا حس بدی دارم. من حدود دو سال پیش بود که با خودم عهد بستم شیوه زندگیم را تغییر دهم. در خانواده مذهبی بودم اما خودم زیاد مذهبی نبودم. از دو سال پیش خیلی عوض شدم اما ثبات ندارد و من در مواقعی که مثلا نمازم دیر یا قضا می شود حس می کنم نکند من تمام کارهایم بدون شناخت است؟ و نمی دانم چطور از دنیا دل بکنم. واقعا خسته شده ام استاد. از یک طرف دلم عاشق خوب بودن است از یک طرف این علاقه منجر به تلاش بیشترمن نمی شود. حس می کنم همه دعا و نماز و مطالعه مذهبی و کلاس بسیج و هر چه که می روم بی فایده و بدون شناخت و از روی عادت است. گاهی از برخی چیزها خوشم میاید که می گویم این نشانه ی عمقی نبودن ایمان من و لقلقه زبان بودنش است. حوصله عبادتم هم کم شده. کاش راهی بود که اخلاصمان بیشتر باشد. توصیه شماچیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر با نامه‌ی امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به فرزندشان مرتبط شوید، تمام ابعاد یک نوع زندگیِ خوب و قابل دسترس را در جلوی خود می‌یابید. کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» در همین رابطه تدوین و تنظیم شده است. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

17302
متن پرسش
با سلام: گمان می کنم که در تجلی خلقی و فعلی حق تعالی وقتی حق متعالی با اسماء مطهره خود در عین ثابتی تجلی می کند و اون عین و مخلوق به ظهور خلقی می آید. مثل من و شما و.... در واقع به ادله اصالت وجود که وجود و ماهیت رو 2 گانه نمیدونه و یگانگی مطرح میشه. اسماء الهی هم با اون عین، یگانگی داره یگانگی موقعی است ک یکی صرف پذیرش و دیگری فعلیت صرف و اصیل باشه. پس در واقع آنچه که واقعا در عوالم ظاهره و موجوده اسماءالهی است. تمام مخلوقات نیستند جز اسماءالله که به محدوده ای ظاهره. هیچی جز اسم الله در عالم ظاهر و موجود نیست. و اسماء هم که در ذات الهی فانیه پس حق متعال فقط در صحنه است. و تمام اسماء و تعینات فانی در اوست. باز سوال همیشگی من که دست بردار نیست: پس ماهیت و محسوسات مادی که به چشم میان چیستند؟ عجیب اینجاست که ما در اثر مواجهه با اسماء الله اشکال و قیافه برامون ظاهر میشه نه اسماء آن هم اسمائی که در ذات فانی هست. در واقع ذهن ما با نظر استقلالی به تعین اسماء ماهیت و شکل و آنچه مبصر و مسموع و ... است مشاهده میکنه. ذهن این رو در مواجهه با خارج در خود انشاء میکنه و گرنه در خارج از ذهن ما به معنای دقیق فقط خداست. لیس فی الدار غیره دیار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ماهیات، صورت‌های تجلی انوار الهی در محدوده‌ی هویت خاص خود هستند و سالک باید متوجه باشد که آن محدودیت را به حضرت حق نسبت ندهد. 2- از آن جهت که ماهیات، جنبه‌ی محدودکنندگی دارند ولی حضرت حق در هیچ محدوده‌ای نمی‌گنجد، موضوعِ وحدت در عین کثرت، و کثرت در عین وحدت، که دقیق‌ترین موضوع توحید است، به میان آمده است. بدین معنا که نورِ حق از همان جهت که در وحدت و یگانگی است، در آینه‌ی محدودِ کثرات ظهور دارد و از همان جهت که در آینه‌ی محدود کثرات ظهور دارد، در حقیقتِ یگانگی خود مستقر است. و این رازِ بسیار بزرگی است که قلب، می‌یابد و نه عقلِ مفهوم‌گرا، که مفهومِ کثرت را غیر از مفهوم وحدت، و مفهومِ وحدت را غیر از مفهوم کثرت می‌یابد. موفق باشید

15674
متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه اخلاق قبل از مرحله‌ عرفان می باشد، آیا برای وارد شدن به وادی سیر و سلوک و عرفان عملی باید تمام صفات حسنه را کسب و تمام رذایل را ریشه کن نمود؟ به قولی آیا باید با نفس مهذب وارد عرفان عملی شد؟ در این صورت دستورالعمل های اخلاقی برای تزکیه نفس که در عرفان عملی مطرح می شود برای چیست؟ و منظور از جهاد با نفس یا همان جهاد اکبر، مرحله‌ اخلاق است یا عرفان؟ تشکر استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان نظری در متن خود معارفی را عرضه می‌کند که دستورات اخلاقی به صورت بهتری در جای خود قرار می‌گیرد، در آن حدّ که «منازل‌السائرین» خواجه عبداللّه انصاری برای عمل بهتر فهمیده می‌شود. به همین جهت جناب عبدالرزاق کاشانی که یک عالم در عرفان نظری است، می‌تواند به شرح منازل خواجه بپردازد. موفق باشید

14217
متن پرسش
سلام علیکم: این که امام خمینی انقلاب اسلامی به پا می کند یا شهید چمران از آمریکا برای مبارزه با ظلم کوچ می کند یا یک بچه مسجدی کلاس قرآنی را برپا می کند یا ... آیا این نشان دهنده این است که هدایت و توجهات امام زمان تشکیکی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه هدایت تشکیکی است و بستگی به ظرفِ قبولِ آن دارد. موفق باشید

12021

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به جواب سوال ۱۱۹۹۵ که گفتید «باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در این مورد نکاتی گفته شده، کتاب روی سایت هست 2- بهترین ملاک جهت تشخیص حقیقت از توهّم، تدبّر در قرآن و روایات است» فکر کنم متوجه سوال بنده نشدید منظور بنده این بود که مثلا یک شخصی که به اصطلاح روانشناسی دچار توهم بینایی و یا شنوایی یا همان اسکیزوفرنی شده که اشیاء و چیزهایی می بیند و یا صداهایی می شنود که همانند موجودات خارج واقعی به نظر می رسد اما در اصل در خارج وجود ندارد آیا می تواند با ملاک شخصی و درونی خود را متوجه کند به اینکه این شیء که می بینم و یا صدایی که می شنوم چون این مشخصه را دارد و یا این مشخصه را ندارد پس توهم است و یا نه واقعی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد چیزی نمی‌دانم، تنها چیزی که می‌توانستم عرض کنم همان بود که در جواب مذکور عرض کردم. موفق باشید

11972
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: نظر شما در مورد مثال موج و دریا درباره وجود خداوند و ماسوی الله چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» هرچند مثال دور دستی است ولی نزدیک‌ترین مثال به موضوع است. موفق باشید

8711

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آقای عبدالله مستحسن نوشته اند تفاوت جایگاه تعبیر «فی الارض» در دو عبارت «یا داوود انا جعلناک خلیفه فی الارض» با «انی جاعل فی الارض خلیفه» این است که در اولی خلافت را منحصر در زمین میداند و دومی این محدودیت را ندارد و این خلافت میتواند جای دیگر هم باشد. نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حرف خوبی است. موفق باشید
8511
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام.خیلی سعی می کنم از دیگران قطع طمع کنم و ازشون توقع نداشته باشم ولی این اکثر اوقات مشکله. آیا اگر طمع در دلم باشد و آن را به زبان نیاورم و از کسی چیزی نخواهم کافیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین کار درست است که طمع خود را کنترل کنید تا إن‌شاءاللّه با تجلی هرچه بیشتر نور توحید، بی‌حاصلی مخلوق نسبت به خالق بیش از پیش ظهور کند. موفق باشید
7154
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد محترم بنده سوالاتی داشتم یک این که علومی مانند طی الارض را چگونه می توان بدست اورد و دوم در حالت کلی این که اگر شخصی بجایی برسد که بتواند از بدن منصرف شود ایا ان علوم غریبه را هم خواه نا خواه یاد می گیرد یا باید کار خواصی انجام دهد و سوم این که ایا اعمالی که مربوط به علم مثلا اسم اعظم است تا بتوان ان را بدست اورد فرق می کند با اعمال طی الارض با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها را من نمی‌دانم. بنده به عنوان معلم معارف اسلامی می‌توانم خدمت عزیزان باشم و نوشته‌های بنده نیز در راستای مباحث مربوط به معارف اسلامی است. موفق باشید
6597
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر پیرامون سوال6512منظورم این بود که چه رابطه ای بین قسمهای سه گانه آیات 1تا3 و جواب قسم در آیه 4یعنی لقد خلقنا الانسان فی کبد هست؟(با عرض پوزش شما فقط قسمها را توضیح دادید)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرماید وقتی نور نبی‌اللّه در شهری جلوه‌گر است آن شهر مقدس است و جای قسم‌خوردن به آن شهر هست چرا که در آن شهر نیز سیره‌ی ابراهیم و اسماعیل«علیهماالسلام» به عنوان (والد و ولد) جاری است و این شهر انسان را که در سختی‌‌ها متولد می‌شود، به تکالیفی وا می‌دارد که از هرزه‌گی در امان است. در آیه‌ی 5 و آیه‌ی بعد می‌فرماید: انسان اشتباه محاسباتی دارد که گمان می‌کند هرکاری می‌تواند بکند و در آن راستا ادعا و افتخار می‌کند که ریخت و پاش‌های زیادی دارد. موفق باشید
4173

تناسخبازدید:

متن پرسش
سلام استاد . نظر شما راجع به اینکه روح انسانها پس از مرگ در بدن یک نفر دیگر می رود و این امر به تکاملشان می انجامد(تناسخ) چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلا در این مورد عرایضی داشته ام
1513

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا باسلام خدمت استاد عزیز من پس از کمی تفکر راجع به صفت جبار بودن خداوند که به معنای جبران کننده ی نقص ها و عیب ها و کم کاری هاست برداشت های زیر را داشته ام حال از استاد عزیز می خواهم که راجع به درستی ونادرستی هر یک از اینها اظهار نظر کنند ودر صورت نادرستی فرم درست آنهارا تبیین کنند: 1)کسیکه اکثر عمر یا نصف آنرا دور از بندگی خدا بوده است یا کم و بطور ناشایست بندگی کرده است مثلا از 80 سال عمر خود 20 سال را از دست داده است ولی در ادامه بیدار شده و به قول معروف سفت وسخت بندگی کند خداوندتاثیرمنفی آن20سال کم کاری را جبران می کند و مانند این می شود که آن 20سال را هم بطور کامل بندگی کرده است .(هم چنین باتوجه به مطالب گفته شده سوالی در ذهن متجلی می شد : مطابق با احادیث و آیات قرآن کسی که از گناه خویش توبه واقعی کند گناه او بطور کامل بخشیده شده و حتی تبدیل به ثواب میشود حال سوال اییجاست که این چگونه ممکن است پس از توبه ی ازگناه نکبت وبدی آن کاملا از بین رفته و شخص مانند کسی شود که گناهی انجام نداده است بلاخره یک نوع کم کاری و تفاوت باید بین فرد خطا کاری که توبه کرده با فردی که اصلا گناهی نکرده باشد آیاکمی تناقض با قواعد عقلانی و سنن الهی دیده نمیشود؟لطفا توجیه کنید) 2)صفت جبار بودن الهی شامل اعمال غیر عبادی مثل درس وتحصیل و کار و کسب روزی هم می شود مثلا: کسی برای قبولی در دانشگاه از اوایل تابستان با نیت الهی شروع به درس خواندن میکند اما نا صحیح (از لحاظ کنکوری) حال 5 ماه مانده به کنکور بیدار شده و نهایت سعی وتلاشش را می کند و چون خداوند جبار است آن 3یا 6 ماه از دست رفته را به نحوی برای وی جبران می کند و او در دانشگاه با رتبه ی تک رقمی قبول می شود .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- برداشت شما در مورد جبّاربودن و جابربودن خداوند درست است. آری چون انسان با توجه به خداوند،جهت‌گیری‌اش عوض می‌شود و دیگر آن شخص قبلی نیست معنا نمی‌دهد که گناهان گذشته‌ی او به دنبالش باشد 2- همین‌طور است که می‌فرمایید، اگر زمینه‌ی تجلی نور اسم جبّار فراهم شود، ما طوری عمل می‌کنیم که ضعف‌های گذشته جبران می‌گردد. موفق باشید
24116
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام خدمت استاد عزیز: طاعاتتان قبول حق باشد. استاد یکی دو سوال دارم غیر این که چند روز پیش هم در مورد حرف های خانم هاشمی اگر برنامه را دیدید لطفا نظرتان را بفرمایید. استاد عزیز من هم در دانشگاه بودم و هم در حوزه نوع نگاه و مطالعاتم هم جامع نگری است غیر از کتاب های شما شرح های بدایه و نهایه الحکمه و غیره را کار کرده ام و سیر مطالعاتی خاصی هم در حوزه تاریخ و دین و تمدن و سیاست و غیره دارم می خواستم مشورت بگیرم که با این نگاه من بهتر است در کدام موسسات عضو شوم موسساتی که نگاه تمدنی دارند؟ استاد من زیاد اهل کانال های تلگرامی و غیره نیستم ولی دنبال صوت درسهای استاد صافیان در مورد هستی و زمان هایدگر و درسهای حکمت اجتماعی حکمت متعالیه استاد امامی جمعه و شرح فصوص شما هستم می شود خواهش کنم همکاران جنابعالی این دروس را در سایت شما بارگذاری کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خانم هاشمی در آن مناظره بعضاً کلمات حقی را در مورد حقوق شهروندی مطرح کرد، ولی متأسفانه اراده‌ی باطلی در طرح آن‌ها داشت و به دنبال بستری بود که عملاً در آن بستر هیچ هویتی از انقلاب اسلامی باقی نمی‌ماند. ایشان نمونه‌ی خوبی است که ما فکر کنیم اگر کشور به دست این افراد بیفتد چگونه آمریکا یک‌شبه بر همه‌ی مقدرات ما حاکم می‌شود. ۲. به نظرم حضور در مؤسساتی که نگاه تمدنی دارند خوب است. ۳. آن مباحث، همه در کانال تگرامی «ندای اندیشه» هست. برای مسئولان سایت مشکل است که بخواهند وارد این امور شوند. چقدر خوب بود که رفقای «ساحت حضور» در سایر پیام‌رسان‌ها کار خود را ادامه دهند. موفق باشید

20497

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: دو سوال دارم: ۱. چطور می شود که افرادی مانند پروفسور لنسر یا میشل فوکو متوجه تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد می شوند ولی افرادی در کشوری که انقلاب اسلامی را شروع کرد این را نمی فهمند حتی خیلی از مسئولین و یا حتی متدینین؟ چطور خداوند به اینطور افراد چنین بصیرتی می دهد؟ ۲. به برکت جلسات شما و توفیق خداوند این روزها یک مقدار حب و معرفتم نسبت به ولی فقیه بیشتر شده و هر چقدر فکر می کنم نمی فهمم چطور آقای احمدی نژاد وقتی که نائب امام زمان، این ظهور صاحب امر در این مملکت توصیه ای به او می کند پشت گوش می اندازد؟! مگر می شود؟! با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احساس حضور تاریخی چیزی است که انسان باید با حساسیت لازم متذکر آن شود. آری! اگر انسان تنها به عبادات فردی خود نظر کند گوشش بدهکارِ این حرف‌ها نخواهد شد و خودش مقصر است که ابعادی از دیانت را فرو نهاده است. موفق باشید

19797
متن پرسش
سلام استاد: نمی دانم پاسخ سوال 19769 را مرقوم فرمده اید یا نه؟ اما به دست حقیر که نرسیده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شده بود:

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 19771 به رفقایی امثال جنابعالی که به گفته‌ی خودتان آوراه‌ی شهری هستید که هنوز ساخته نشده؛ داده شد. بعد از آن‌که سؤال و جواب را با تأمل مطالعه فرمودید حال سؤال بنده آن است که آیا وقتی در تشییع جنازه‌ی شهدای مدافع حرم شرکت می‌کنید می‌توانید بگویید طاهرزاده در حالِ معنابخشی به انقلاب است و یا خواهید گفت چقدر سخن طاهرزاده برای نشان‌دادنِ این معنای بزرگ تاریخی که در حال وقوع است، الکن و کوتاه و ناتوان است؟!! بنده با تاریخی که از طریق امام خمینی شروع کرد، زندگی را چیز دیگری می‌بینم و چیزهایی را یافتم بس بزرگ‌تر از آن‌چه توان گفتن آن را دارم. مگر نوری که در افق یک تاریخ سوسو می‌کند به راحتی برای همه قابل رؤیت است؟! موفق باشید

18658

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: نظر جنابعالی راجب مقتدی صدر و سیاست او چیست؟ خدا حفظتان کند برای این انقلاب. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بنده چندان در این مورد صاحب‌نظر نیستم و نتوانسته‌ام دلسوزی ایشان را با حکمتی که برای احیای عراق نیاز است؛ همراه ببینم. موفق باشید

نمایش چاپی