بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19550
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: قربان سرت گردم دورت بگردم خود ناچیزم هم خدا داند که خجالت زده ام. اما در استفاده از این قاب هزار رنگ نابلدم. سوال 19515 را اگر هم در ایمیلم باشد بلد نیستم بیابم. اگر صلاح بدانید دوباره منت نهید خرکیف می شوم اگر هم خیلی درب و داغونه سوالم که هیچ. جانم فدایت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر نمی‌دانی قصّه‌ی عشق و عاشقی از همه‌ی عقل‌ها بالاتر است؟!! چه می‌توان گفت نسبت به واژه‌هایی که آن مرد الهی در کلمه‌کلمه‌ی آن حقایقی را در مقابل ما گشوده‌اند. انسانِ سرگشته‌ای که سال‌ها در عرفانِ نظری و عملی قدم‌ها جلو گذاشته است، به ما خبر می‌دهد که راهی را یافته و برای ما گشوده است که همه‌ی آن‌چه ما در طلب آن هستیم، در آن نهفته است. یعنی دل آرام و قلب مطمئن و ضمیر امیدوار و روح شاد. حال آیا می‌توان در این تقدم و تأخرها رازی را دنبال کرد یا یک حقیقت است با واژه‌های مختلف؟! موفق باشید

19466
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: با توجه به اینکه با حرکت جوهری بدن مادی به مرور بدن برزخی شکل می گیرد نوزادی که در روزهای اولیه تولد فوت می کند بدن برزخی او به چه شکلی توجیه می شود و چگونه شکل می گیرد در حالی که هنوز ابتدای حرکت جوهری جسم مادی بوده است؟ ممنونم از زحماتتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه‌ی کودک مثل هر نفس ناطقه‌ای دارای مراتب جسم و مثال و عقل است و از این جهت بعد از فوتش، بدنِ مثالی با نفس او هست، منتها از آن‌جایی که آن بدنِ مثالی با ادامه‌ی زندگی شکل خاصی به خود می‌گیرد که صورت اخلاق و اعمال اوست، برای او چنین نیست و بدنی است بسیط و اولیه. موفق باشید

18462
متن پرسش
سلام خسته نباشید: بنده این کونه متوجه شدم که حرکت جوهر در عراض آن ظهور می کند پس جوهر داری حرکت است حرکت جوهر در خودش هست، یعنی جوهر که عین الحرکه است در حرکت حرکت می کند و سیر حرکت اش از عدم به وجود است، پس جوهر در مکان خودش که همان حرکت هست، حرکت می کند پس دارای حرکت مکانی است و چون دارای تقدم و تاخر هست دارای زمان نیز هست و چون از امکان موجود شدن به وجود حرکت می کند پس دارای حرکت کیفی هم هست اگر اینگونه نیست پس نوع حرکت جوهر چیست؟ ببخشید بنده به خاطر نداشتن استاد می ترسم دچار اشتباه فهم شوم به خاطر این مزاحم شدم با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است ولی عنایت داشته باشید مکان برای جوهرِ عالم ماده، همان حرکتِ ذاتی آن است. یعنی مکان‌مندی، اقتضایِ همان ذاتِ متحرک است، نه آن‌که جوهر در مکان یا در زمان باشد. خودِ جوهر عین زمان است زیرا زمان، مقدارِ حرکت است و جوهر که عین حرکت است، عین زمان می‌باشد و ذهن، آن زمان را از حرکت انتزاع می‌کند. موفق باشید

18274
متن پرسش
با سلام استا عزیز: استاد خواهش می کنم کمکم فرمایید: 1. آیا ادراکات و شهودات عرفانی به چه وسیله ای صورت می گیرد؟ روح انسان یا قلب او؟ 2. استاد مدتی است سوالی ذهنم را مشغول کرده و به سبب آن دیگر مغزم نزدیک است که سوت بکشد. خواهش می کنم کمکم کنید. این شبهه برایم پیش آمده که می گویم درست است عرفا می گویند که نهایت صعود انسان تا مقام تعین اول است، و به مقام ذات علم پیدا نمی کنند. اما من پیش خودم می گویم از اونجایی که خود عرفا میگن تو هر قرنی یکی دو نفر هست که اسفار اربعه رو به طور کامل طی کند، رو این حساب میگم شاید امثال ابن عربی و قونوی که اینطور گفتند شاید برای این است که این ها تا سفر دوم یا سوم رفته اند و اسفار اربعه را طی نکرده اند چرا که شاید مسیر تکامل انسان اینگونه باشد که پس از اسفار اربعه، یک سیر صعودی داشته باشد و تا مقام ذات برسد و به آن مقام علم تفصیلی پیدا کند؟ یا اصلا این اسفار اربعه از کجا اومده؟ شاید اصلا به این صورت نباشد که عرفا در سفر اول به سوی حق می روند و در سفر دوم در صفات خدا سیر می کنند و... و شاید صعود انسان در مراحل بالای سلوک به مقام ذات برسد اما این ابن عربی و قونوی نرسیده اند؟ اصلا این دایره وجودی و قوس صعود و نزول رو کی گفته؟ از کجا معلوم که همچین قوس صعود و نزولی در هستی باشد؟ آخه تو روایات هم ندیدم که تصریح بشه که انسان به ذات خدا از طریق شهود، علم پیدا نمی کند. البته روایتی دیدم که حضرت علی میگه: عظم عن ان تثبت ربوبیته باحاطه القلب او بصر.) بزرگتر از آن است که پروردگاریش ثابت شود به احاطه قلب یا چشم (اما من میگم شاید منظورشون بوده با قلب نمیشه ذات خدا رو شناخت اما با روح میشه. نظر شما چیه؟ یا اینکه این شبهه برام پیدا شده که شاید قلب نمیتونه که به ذات خدا احاطه بکنه اما شاید بتونه بدون احاطه پیداکردن، به ذات خدا علم پیدا کنه. خواهش می کنم استاد کمکم کنید که واقعا خسته شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. در مقام «قلب» انسان به شهودِ حقایق می‌رسد و در مقام «روح» به مقامِ فناء دست می‌یابد و در مقامِ «سرّ» به مقام فنای فناء می‌رسد 2. انسان با فنایِ بالذات در مقام فنای فنا قرار می‌گیرد 3. «قلب» در آن روایت به معنای کلّی کلمه است که شامل روح و سرّ هم می‌شود و حضرت می‌فرمایند احاطه به مقام ربوبیت برای هیچ‌کس در هیچ مقامی ممکن نیست. موفق باشید

18125

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: نظر شما در مورد کشیدن سیگار چیست؟ البته فقط سیگار نه دخانیات دیگر. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم‌رفته کار لغوی است و یکی از صفات مؤمن «عنِ اللغو معرضون» است و از امور لغو دوری می‌کند تا با جدیت تمام بتواند اهداف متعالی خود را دنبال کند. موفق باشید

17977
متن پرسش
سلام: پس اگر مقدر شده باشد من چهل سالگی ازدواج کنم دعای من محقق نخواهد شد تا وقتش برسد و حتی اگر دعا هم نکنم همان چهل سالگی ازدواج من محقق خواهد شد پس علنا دعا کارگشا نیست!؟ در صورتی که ازدواج سریع تر من باعث عذاب نکشیدن من و حفظ بهتر دین من خواهد بود حال مهربانی و مدرکی و کرم خداوند در این وضعیت کجاست؟ پس آن توجهی که خدا می گوید اگر دعایتان نبود به شما چه توجهی داشتم چگونه توجهی است؟ لطفا یاریم کنین که درک نکردن این موضوع باعث بریدنم از خداوند شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به‌جز تقدیرات اصلی که در عین ثابته‌ی انسان هست، هرگونه تقدیری با دعا تغییر می‌کند. آری! دعا موجب نمی‌شود که یک مرد، زن شود ولی موجب می‌شود که مرد کاملی گردد. موفق باشید

17782

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. محضر مبارک استاد طاهر زاده سلام علیکم: نظر جنابعالی در مورد عقاید و باورهای دینی شیخ احمد احسایی و مکتب شیخیه، چیست؟ با تشکر و التماس دعای فرج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نتیجه‌گیری‌ها، گرفتار افراط هستند. موفق باشید

15618
متن پرسش
سلام: اگر حضرت حق تمام عالم را با اسمائش پر کرده است تکنولوژی جدید با چه اسمی ظهور کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی پدیده‌ها، حجابِ حق هستند و از این جهت می‌توان گفت تکنولوژی حجابِ اسمِ قادر الهی است و مانع می‌شود تا ما با اسم قادر او در این عالم جلو رویم و دل به قدرت تکنیکی که عالم را این‌چنین به بحران کشانده؛ ببندیم. موفق باشید

14936
متن پرسش
سلام و احترام: استاد فاضل و فرزانه لطفا بفرمایید از فیلسوفان غربی کدامشان افکارش نزدیک به اسلام بوده است و کدامشان ملحدترین است؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که نمی‌توان در این موارد به‌راحتی نظر داد. زیرا نگاه فیلسوف غربی در فرهنگ خاص خودش معنای حقیقی خود را دارد. آری از امثال هگل و هایدگر و حتی نیچه می‌توان تذکراتی را گرفت، ولی ما در زمین فلسفی خودمان می‌توانیم بازی کنیم. موفق باشید

14521

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: کتاب انسان از دیدگاه اسلام چاپ نشده؟ چگونه تهیه کنیم؟ هرچه قدر می گردیم نیست. چند روز پیش در تهران در انتشارات کیهان (که کتب شما را می آورد) و با آقای نظری در ارتباط است پرسیدم. آنها گفتند اصلا چنین کتابی نداریم! التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ی «انسان از دیدگاه اسلام» با ویرایش کامل و اضافه‌شدن نکات لازم به صورت کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» در آمده. موفق باشید

13952
متن پرسش
با سلام و ارادت: استاد فرزانه آیا مقام و توحید اهلبیت (ع) به تدریج کامل می شود یا در روز تولد کامل بوده است؟ آیا علم و عصمت و توحید اهلبیت (ع) در روز تولد با روز وفات تفاوت داشته؟ آیا اهلبیت (ع) با تلاششان روز به روز توحیدشان را کامل می کرده اند؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام عصمت را به اهل‌البیت می‌دهند و آن عزیزان با عبادات آن را حفظ می‌کنند به این معنا که عبادات ائمه علیهم السلام برای دفع است. در این مورد می‌توانید به بحث «عصمت» در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع فرمایید. موفق باشید

9568

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: استاد گاهی در نماز ناخودآگاه به یاد امام حسین علیه السلام می افتم و مصائب کربلا و گریه ام می گیرد آیا این اشکال دارد یا خوب است؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی هم خوب است، به نور سیدالشهداء«علیهالسلام» خود را در محضر حضرت حق ببرید و در این فضا نماز بخوانید. موفق باشید
9268

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: شما به من پیشنهاد دادید « ده نکته در معرفت نفس» را بخونم برای شروع (از خودشناسی به خداشناسی) و من مطالعه کردم برای ادامه راه لطفا راهنمایی ام کنید. سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ده نکته معرفت نفس را با سی‌دی شرح آن دنبال کردید؛ جواب سؤال‌تان را که می‌خواستید رابطه‌ی بین خودشناسی و خداشناسی را بیابید، می‌گیرید. و اگر بخواهید موضوع را باز دنبال کنید خوب است برهان صدیقین را با سی‌دی شرح آن دنبال کنید. برهان صدیقین در کتاب «از برهان تا عرفان» هست. موفق باشید
7542
متن پرسش
با سلام فرمودید میرداماد گفته دهر حد زمان است مثل ماهیت که حد وجود است.آیا قیامت زمان دارد که زمانش حدی هم داشته باشد؟چرا بعضی افراد برای قیامت به جای زمان دهر قائلند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بحث دهر بحثی نیست که بتوان در حدّ سؤال و جواب دنبال کرد به‌خصوص که امثال ملاصدرا آن را نپذیرفته‌اند و برای خودشان هم دلایلی دارند. آن‌هایی که دهر را حقیقت زمان می‌دانند معتقدند در قیامت زمان دهری هست ولی وقتی زمان را علامت حرکت بدانیم و در قیامت حرکت معنا نداشته باشد دیگر زمان دهری هم معنا ندارد. موفق باشید
1214

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی. سئوال 1)در کتاب ده نکته،در نکته اول که از قول قرآن بیان شده "ما به هنگام مرگ تمام شما را میگیریم"، این سئوال پیش می آید که اگر در موقع خواب،تن ما توسط نفس نباتیمان زنده است و این همان تدبیر تعبیر شده باشد،پس خداوند تمام ما را نمیگیرد!؟ سئوال 2)در نکته پنجم انواع مرگ گفته شده.در مورد مرگ طبیعی انسانی این سئوال پیش می آید که انسان های معمر که می توانند تا چند هزار سال عمر کنند،چرا نفسشان تنشان را رها نمیکنند؟ آیا به طور کلی این بحث که موجودات تا مادامی که اثر خیر داشته باشند در این دنیا هستند با این انواع مرگ تناقض ندارد؟ سئوال 3)حدیث مفصل آورده شده در ابتدای کتاب حقیقت نوری اهل بیت را آیت الله بروجردی شدیدا رد کرده اند و اینکه حضرت امیر چنین بیانی داشتند که "ما را خدا نپندارید و هر چه میخواهید در فضل ما بگویید" را جعلی دانسته اند.علت رد کردن ایشان که عالم بزرگی بودند حقیقتا چه بوده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- در نگاه فلسفی یک نفس بیشتر نیست که بدن را تدبیر می‌کند و لذا خداوند نفس را در خواب تماماً می گیرد منتها تعلق نفس به بدن طوری است که می‌تواند بدن را از عالم برزخ تدبیر کند که در شرح ده نکته عرض شد. 2- اصل بحث آن است که بدن ابزار نفس است جهت استکمال نفس، وقتی قوه‌هایش به فعلیت رسید بدن را رها می‌کند ولی تقدیر هرکس در إزاء تبدیل قوه به فعل، به خدا مربوط است و تقدیری که حضرت حق اراده فرموده. 3- بنده چیزی در این مورد نشنیده‌ام ولی شاگرد ایشان یعنی حضرت آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» مکرراً به حدیث مذکور استناد می‌کنند. از جمله در کتاب «ادب فنای مقربان» در چند مورد به حدیث مذکور استناد کرده‌اند. موفق باشید
469

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم در مورد آیه ٢٨سوره انعام نکته ی به ذهن حقیر رسیده است که تایٔید شما را می طلبد وآن این اینکه غیاب موجب غفلت و حضور موجب ذکر است .ماده موجب غیاب است وشی هرچه مجرد تر باشد حاضرتر است .در قیامت تمام عوامل غیاب از بین می رود نباید این غفلت از باطن اعمال نیز از بین رفته و باطن اعمال حضور پیداکرده ونمایان می شود از این رو معاندین از زشتی معصیت خود ابراز تنفر کرده وبازگشت برای اصلاح را طاالب می شوند واما دلیل اینکه دربازگشت دوباره مرتکب معصیت می شوند این است که در این عالم ,عوامل غیاب که همان ماده است فراهم است و لذا غفلت ضروری وگناه حتمی است و حرف تا کید (ل)در «لعادوا»بر همین معنا دلالت می کند.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی به نظر بنده برداشت خوبی است، مضافاً این‌که در آن دنیا نفس امّاره‌ای نیست که او را به گناه دعوت کند، ولی وقتی به این دنیا آمد باز همان شخصی است که با داشتن نفس امّاره سال‌ها به گناه دست زده بود. موفق باشید
23234
متن پرسش
بسم رب المهدی با سلام خدمت استاد عزیز: شما در مقاله ی پاسداشت آزادی بیان کردید، بشر کنونی خواستار آزادای است حتی اگر بروز های آن در جامعه در سطح آزادی قدسی نباشد و به همین جهت، دشمن از این خواستگاه آزادی سوءاستفاده کرد و ضد آزادی را به عنوان آزادی نمایش داد. از طرفی جامعه روز به روز دین گریز تر شده و به عبارتی زبان دین متناسب با جامعه ی کنونی نیست؛ هنوز هم همان تعبیر ها و همان روش های 30-40 سال پیش برای بیان دین از سوی تعریف کنندگان دین به گوش می رسد. حال چگونه می شود که دین را با آزادی بیان کرد؟ چگونه یا حداقل تحت چه موضوعی می توان طلب آزادی همراه با دین را در مردم زنده کرد؟ چه موضوعی حول مفهوم درست آزادی و زبان دین(زبانی که بیانگر حال امروز جامعه باشد، زبانی که جامعه پذیرای آن باشد که از نظر بنده چیزی جز آزادی نیست اما چگونه در جامعه ای که آزادی واقعی برایش تعریف نشده، دین و آزادی را با هم بیان کنیم؟) اشتراک زبان دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد در این تاریخ مصداق آزادی همان آزاداندیشی است که حضرت امام و رهبری بر آن تأکید دارند تا جایگاه سایر اندیشه‌ها و سلائق دیده شود. در همین جلسه‌ی اخیر روز چهارشنبه عرایضی در معنای درک آزادی در تاریخ پیش آمد. عنوان جلسه «باتلاق آرمان‌های کوتاه و غفلت از جریان تاریخی انقلاب اسلامی» هست. موفق باشید

23089
متن پرسش
سلام علیکم: تفاوت رعایت اخلاق در حضور تاریخی و اخلاق در حالت عادی در چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی تاریخی برای حضور اراده‌ی الهی در آن تاریخ شروع شود برای تحقق آن، لوازمی همراه است که یکی از آن لوازم، خصوصیاتِ معتقدین به آن تاریخ الهی است ولی یک وقت صرفاً انسان‌ها باید انسان‌های خوبی باشند. اخلاق در این حالت غیر از آن اخلاقی است که لازمه‌ی تحقق آن حضور تاریخی است. اخلاقی که در اسلام پیش آمد به صرف این‌که مسلمانان می‌خواستند در حضور تاریخی اسلامی‌شان قدم بگذارند، طبیعی بود که به سیره‌ی پیامبرشان سادگی و تواضع و صدق را رعایت می‌کردند، ولی بعد از مدتی قضیه فرق کرد و اخلاق، امری فردی شد در آن حدّ که آن سادگی از بین رفت در عین آن‌که به ظاهر، اسلامیت مانده بود. این اخلاق، غیر از اخلاقی است که موجب حضور تاریخی اسلام و انقلاب می‌شود. موفق باشید 

22861

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام، در سوالی از استاد، جواب مبسوط به سوال شماره ۲۰۴۶۴ ارجاع شده، این پرسش را چگونه پیدا کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال و جواب مذکور چنین بود:

با سلام استاد عزیز: فکر نمی کنم، بتوان از کنار این سخنان دکتر سروش به سادگی گذشت که می گوید:

«مقال مرثیه‌ای است برای جامعه‌ای که انقلاب خود را برای عدل و آزادی و بنام حسین و علی آغاز کرد و سپس کارش به اسلام فقاهتی رسید که جز زجر و زندان و تندخویی و ترشرویی در آن نبود و اسلام فقیهانه جا را بر اسلام عارفانه و حکیمانه تنگ کرد و اینک سرانجامی شوم‌تر یافته است و اسلام مداحانه تومار فقیهان را هم در نوردیده و مداحان بدل به هادیان و متفکران قوم شده‌اند. ….به تازگی فرمان رهبر جمهوری اسلامی گفته «مداحان» به تقویت بنیه فکری جوانان بپردازند و دشمن را در جنگ روانی شکست دهند و نگذارند که «باور به اسلام و باور به کار امدی نظام اسلامی» را از مردم بستانند. مّداحان شعبان جعفری صفت (نه ذاکران محترم و مخلص مصائب اهل بیت رسول) که هیچگاه در جامعه دینی و در چشم مومنان حرمتی و منزلتی نداشتند، و در میانشان نانجیبان و فرومایگان کم نبودند و در نادانی و ناپاکی انگشت نما بودند و داستان‌های کژ رفتاری‌های اخلاقیشان بر سر زبان‌ها بود و در هیچ حال و هیچ جا هیچ کس حتی مسائل شرعی ساده را از آنان نمی‌پرسید، نمی‌دانم بخت مداحان باز شده یا بخت از ملت ما برگشته است که این هیچکسان، کسی شده‌اند و دستگیری جوانان را بدست گرفته‌اند. هرچه هست «خواب گربه موش را گستاخ کرد». وای بر روحانیت خاموش. وای بر دانشگاه خاموش. وای بر فرهنگستان خاموش.

بطّالانی چون ازغدی و پناهیان و انصاریان و رشاد و… بس نبودند که حالا طبّالانی چون ارضی و کریمی و حدادیان و… هم از راه رسیده‌اند تا به توصیه رهبری قدر ببینند و بر صدر بنشینند و دین و هنر و فرهنگ را به سخره بگیرند و به ارشاد خلایق بپردازند و جواب شبهات غربیان را بدهند و غبار ناباوری را از جان جوانان بیفشانند!»

استاد عزیز با این که سروش در سخنان خود بی‌انصافی‌های فراوانی کرده است که بنده به خود اجازه نمی‌دهم آن‌ها را بیان کنم و همین اندازه هم که سخنان او را بیان کردم، از خود شرمنده‌ام، ولی وقتی در غیاب تفکر، از گوش سپردن به سخن یکدیگر عاجزیم و به جای تفکر، معارضه می کنیم و با چماق جدل و طبع جاهلانه و ذوق بی هنری، چهره ی زشت خود را با نام عزیز اسلام تزئین می کنیم، باید بدانیم که تکریم اندیشه در پشت پرده، به کارهای ما خواهد خندید.

دکتر سروش در رابطه با پیامبر می گوید: این همان تجربه‌ای است که شاعران و عارفان دارند؛ هر چند پیامبر این را در سطح بالاتری تجربه می‌کنند.  پیامبر درست مانند یک شاعر احساس می‌کند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است. این الهام از «نَفس پیامبر» می‌آید و نفس هر فردی الهی است. اما پیامبر با سایر اشخاص فرق دارد، از آن رو که او از الهی بودن این نفس آگاه شده است.

او این وضع بالقوه را به فعلیت رسانده است. نفس او با خدا یکی شده است. این اتحاد معنوی با خدا به معنای خدا شدن پیامبر نیست و این اتحادی است که محدود به «قد و قامت خود پیامبر» است. این اتحاد به اندازه بشریت است، نه به اندازه خدا. ... پیامبر، باز هم مانند یک شاعر، این الهام را به زبانی که خود می‌داند، و به سبکی که خود به آن اشراف دارد، و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل می‌کند.

استاد عزیز! راستی خود شما، تاکنون چقدر به نسبت شعر و وحی پرداخته اید؛ فارغ از نظر هر اندیشمند دیگر؟

دکتر سروش می گوید: شیعیان به هیچ وجه نبایدخود را فرقه ای از فرقه های اسلامی بدانند و گمان کنند در برابر دیگران قرار دارند ما همه پیروان پیامبر هستیم و همه ما محمدی هستیم و اگر هم علوی هستیم بخاطر آنست که امتداد محمد را در علی می بینیم.

استاد عزیز! کاش می توانستیم بفهمیم که دیگری هم "می تواند" "درست" بگوید.

می گوید: «از ديد من برندگان اين عالم، عارفان بودند آقاى خمينى عرفان را وارد سياست كرد.

من آن را نمي پسندم»

به چند جمله ی نخست آقای سروش دقت کنید، آیا ما از همین جا، نقدهای اساسی و موثر در سیاست را از دست نداده ایم؟ چقدر مست می شوم وقتی با گوش سپردن به یک سخن، پیش داوری هایم نفی می شوند و دیگر می شوم. در تفکر مساله اصلا پذیرفتن و نپذیرفتن یک سخن نیست، مساله، گوش سپردن و نفی خود است که من فکر می کنم در مواجه با آقای سروش، این حتی از جانب آقای داوری هم اتفاق نیافتاد؛ حتی در دوره ی متاخر فکری ایشان. باید به شیوه مواجهه ی اندیشمندانمان با یکدیگر بیشتر بیاندیشیم.

دکتر عبدالكريم سروش می گوید: «ديانت را چرا بهانه خشونت کرده ايد؟ گفته ايد «اسلام تازيانه هم دارد» ولی آيا فقط تازيانه دارد؟  ... نه صدائی از مدارا در آن هست نه سيمائی از مروّت، نه نقدی نه مطالبه ای، نه سؤالی نه محاسبه ای.»

 استاد عزیز! به نظر شما وقتش نرسیده به این سخنان توجه شود؟

20464- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است آیا روح انقلاب اسلامی که حضرت امام به صحنه آوردند این است که سروش می‌گوید؟ و یا طبیعی است که ما برای تحقق آن انقلاب با تنگناهای تاریخی و بعضاً با به حجاب‌رفتنِ آن آرمان‌ها روبه‌روییم. ولی آیا آن روحی از انقلاب اسلامی که در متن تاریخِ امروز حاضر است و باید به آن نظر کرد و آن را از خود نمود، در سخنان آقای سروش به چشم می‌خورد؟

آقای سروش چیزهایی را به رهبری انقلاب نسبت می‌دهد که فضای رهنمودهای رهبری درست برعکس آن است. حتی آن وقتی که به مداحانی خاص، مسئولیتِ متذکرشدن و راهنمائیِ جوانان را می‌دهد؛ اشاره به روح و روحیه‌ای دارد که سختْ ضدِ استکباری و معنویت‌گرا است. آیا این مداحان با صفتِ شعبان جعفری نظام شاهنشاهی قابل تطبیق‌اند که آقای سروش چنین تطبیقی را به میان آورده است؟!

می‌بینید که همه‌ی مشکل سروش و امثال سروش، به هر بهانه‌ای شخصِ رهبری انقلاب است که همچون حکیمی بصیر با رهنمودهای الهی خود می‌خواهد به روش خاصی که مخصوص فرهنگ و تاریخ این ملت است، این ملت را از تنگناهای تاریخی 200 ساله‌ی غرب‌زدگی خود عبور دهد.

ذاکران مخلص اهل‌البیت «علیهم‌السلام» که دکتر سروش مطرح می‌کند، کیانند که اگر امثال دکتر میثم مطیعی و یا جناب منصور ارضی این سالکِ وارسته‌ی درس‌آموخته از مکتبِ عارفان، مداحان حکومتی‌اند و خود فروختگان دستگاه؟!!

قضیه‌ای که ایشان در مورد پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌گویند که سبکِ فهم آن حضرت شاعرانه است و نه فیلسوفانه؛ در این حدّ نیست آن‌جایی که به صراحت ادعا می‌کند «پیامبر، گمان می‌برد که پیامبر است». در کلمات زیبا، پیچاندنِ سخن، اصلِ سخن را تغییر نمی‌دهد، عمده آن است که متوجه باشیم در دل این جملات زیبا ایشان به کجا اشاره می‌کند؟ به پیامبری که رسول خدا است؟ و یا به عارفی که به قول ایشان با خدا متحد شده است؟! در حالت دوم پای شریعت بر هوا است و هیچ تمدنی از طریق دین اسلام به صحنه نخواهد آمد.

کجای تشیع اصیل و کدام یک از علمای دین، علی «علیه‌السلام» را به جای حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نشانده‌اند؟!! جز آن است که همه‌ی علمای شیعه سعی بر تقریب مذاهب دارند؟ علی «علیه‌السلام» در نگاه سروش، یک انسان بزرگ است و نه یک امام که باید جامعه‌ای بیرون از فرهنگ جاهلیتِ دیروز و مدرنیته‌ی امروز بسازد. بحث در اخلاق فردی نیست، بحث در ایجاد جامعه‌ای است که بتواند از سیطره‌ی مستکبران آزاد باشد.

دکتر سروش می‌گوید چرا امام، عرفان را وارد سیاست کرد؟ این یعنی یک تمدن‌سازی منهای عرفان. آیا امام، عرفانی را وارد سیاست کرد که پای مرید و مرادی در میان باشد؟! و یا با حفظ حریم آزادی انسان‌ها در انتخاب سرنوشت خود، روحِ عرفانیِ فهمِ انسان متعالی را در چنین تمدنی متذکر شد.

امثال دکتر داوری در نسبت با سروش متوجه‌ی جایگاه و اشارات آن سخنان می‌شوند و نه توجه به صِرفِ معنای جملات آقای سروش.

آیا با سخنان زیبای آقای سروش، انقلاب اسلامی بازخوانی می‌شود و یا به‌کلی در زیر پا قرار می‌گیرد و ما دالایی‌لامایی می‌شویم که به بهانه‌ی دوری از خشونت، گروگان آمریکایی هستیم که بتواند از این طریق با رقیب خود یعنی کشور چین مقابله کند؟! و البته این بدان معنا نیست که بنده انتقادهای اساسی نسبت به روند امور نداشته باشم و یا معتقد باشم ما در شرایطی هستیم که انتقادهای دلسوزانه را می‌پذیریم؛ بحث بر سر آن است که مواظب باشیم جایگاه سخنان امثال آقای سروش را که اتفاقاً بنا دارد عوامل قِوامِ تحقق تمدن اسلامی را نشانه رود، نادیده نگیریم! و این است حرف اساسی بنده، وگرنه بین نقد که از نانِ شب برای ما واجب‌تر است، با تخریبی نرم و ظاهرپسند تفاوت نمی‌گذاریم. موفق باشید 

19181
متن پرسش
سلام: 1. بنده حقیر نوجوانم پدر و مادرم اجازه روزه نمی دهند چگونه می توان آن حالت تجرد را در صدقه دادن به جای روزه بدست آورد آیا راهی هست؟ ۲. بنده کسی را دیدم که گناه می کند و شهادت را هم طلب می کرد اما بنده که حالی هم داریم سعی می کنم گناه نکنم باز آماده شهادت نیستم. آیا می توانم تیر در چشم خورده ام را احساس کنم؟ نه چه کنم. آیا او جلو تر است؟ ۳. چه کنم غم مردم رو بخورم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان با رعایت حلال و حرام الهی به نحوه‌ای به نور عصمت نزدیک می‌شود و یک‌نوع همسنخی در جانِ خود با امامان معصوم پیدا می‌کند و این، مقصد اصلی است. حال در این مسیر هرچه پیش آید، همان خوب است. موفق باشید

17271

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: مدتی است شروع به مطالعه کتب شما نمودم اما از آنجایی که کتاب ها را بر اساس اسم و علاقه به موضوع انتخاب کردم احساس می کنم بعضی از مفاهیم را یا خوب نمی فهمم یا می ترسم چیزی خلاف آنچه مد نظر نویسنده محترم بوده بفهمم، مثلا در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» از اتصال به باطن بعضی امور اشاره شده از کجا برای خودمان جا بیندازیم این امور باطن دارند فقط روایات یا دلایل عقلی هم می توانیم بیاوریم و یا این ارتباط یعنی چه؟ درست خود مفهوم ارتباط روشن نیست. لطفا اگه در جایی توضیح داده شده راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: لازم است قبل از کتاب مذکور، مقدماتی مثل مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن‌ها دنبال بفرمایید. ثانیاً: کتاب مذکور را با شرح صوتی آن دنبال کنید. موفق باشید

15299

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
موضوع:‌ پديده احمدي نژاد چنان چه شهامت داريد سوال و پاسخ خودتان را درج نماييد. سوال من از حضرتعالي اينست كه كساني از بلند پايه ترين مقامات آمدند و از احمدي نژاد حمايت كردند. در مقابل بي خردي هايش سكوت كردند. چنان بر سر مملكت آمد كه در دوران جنگ هم نيامده بود. هفتصد ميليارد پول نفت گم شد. اختلاس آن چناني صورت گرفت. معاون اول به زندان رفت. كشور به روز سياه نشانده شد و.... آيا روز قيامت اين افراد نبايد جواب بدند كه چقدر خانواده ها كه در اثر بي تدبيري و گراني كالا و اعتياد متلاشي شدند. اخلاق سقوط كرد جوانان از دين زده شدند. تفرقه و دودستگي بين مردم افتاد. آن وقت آدمهايي مثل شما كه عرفان درس مي دهند حمايت مي كنيد و عده اي را مثل آقاي مصباح كه از همين احمدي نژاد حمايت كرد تقديس مي كنيد. واقعا استاد از شما كه زماني الگوي ما بودي بعيده!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بهتر است در قضاوت، این‌چنین به صراحت عجله نکنید. این احتمال را بدهید که موضوعات، غیر از این‌ها باشد. شاید پس از آزمون و خطاهایی به این‌جا برسید که آقای احمدی‌نژاد نشان داد این انقلاب ظرفیت‌هایی دارد که تنها با آن روحیه ظهور می‌کند و کشور از انجمادِ تاریخی‌اش نجات می‌یابد. البته این بدان معنا نیست که باید آقای احمدی‌نژاد برگردد و رئیس جمهور شود، بلکه بدین معنا است که آقای احمدی‌‌نژاد یک اشاره‌ای بود به ما و به تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد. فکر نمی‌کنید دفاعِ تمام‌قد و به صورت خاصِ مقام معظم رهبری تا آن‌جا که فرمودند: «من در مواردِ گوناگون با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم و به آقای رئیس جمهور - آقای احمدی‌نژاد - نزدیک‌ترم»؛ نکته‌هایی برای ما و آیندگان دارد؟!! موفق باشید  

14879

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: در مورد سوال 14859 که از جنابتان پرسیده شده است، به نظرم می آید پاسختان جامع نبود چرا که حضرت علامه بنا به گفته دکتر احمدی رویکرد قبلی خود را اشتباه دانسته اند. اگر منظور علامه نگاه به فطرت پاک الهی انسان غربی بوده، بی شک این فطرت پاک الهی انسان غربی پیش از این هم برای حضرت علامه مکشوف بوده است و در ضمن دکتر احمدی از نظم و انضباط زندگی غربی از علامه سوال پرسیده اند و پاسخ ایشان ناظر به آن بخش از سوال ایشان بوه است. حال با این تفاسیر ما چند سوال پیش می آید: 1. باید چه رویکردی نسبت به نظرات علامه در مورد غرب داشته باشیم!؟ 2. چگونه می توان به غرب شناسی افرادی که نه غرب را دیده اند و نه آشنایی چندانی با زبان های رایج در آن دارند، اعتماد نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که علامه‌ی طباطبایی سال‌ها با امثال کربن ارتباط داشته‌اند و نسبت به غرب بیگانه نبودند و لذا نمی‌توان شخصیت ایشان را این‌چنین دستِ کم گرفت که با برخورد چند نفر خدمتگذارِ هتل در اصل نقدی که به مبانی فکری غرب دارند، تجدید نظر کرده باشند. این یک نوع بی‌انصافی نسبت به علامه است. لذا خاطره‌ی دکتر احمدی را باید در حدّ همان یک خاطره دانست. موفق باشید

12021

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به جواب سوال ۱۱۹۹۵ که گفتید «باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در این مورد نکاتی گفته شده، کتاب روی سایت هست 2- بهترین ملاک جهت تشخیص حقیقت از توهّم، تدبّر در قرآن و روایات است» فکر کنم متوجه سوال بنده نشدید منظور بنده این بود که مثلا یک شخصی که به اصطلاح روانشناسی دچار توهم بینایی و یا شنوایی یا همان اسکیزوفرنی شده که اشیاء و چیزهایی می بیند و یا صداهایی می شنود که همانند موجودات خارج واقعی به نظر می رسد اما در اصل در خارج وجود ندارد آیا می تواند با ملاک شخصی و درونی خود را متوجه کند به اینکه این شیء که می بینم و یا صدایی که می شنوم چون این مشخصه را دارد و یا این مشخصه را ندارد پس توهم است و یا نه واقعی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد چیزی نمی‌دانم، تنها چیزی که می‌توانستم عرض کنم همان بود که در جواب مذکور عرض کردم. موفق باشید

9306
متن پرسش
سلام حاج آقا: مدتهاست سایتتان را دنبال می کنم. تو را به خدا سرنوشت ما مسلمانان چه خواهد شد؟ از تمام جهان ماداعیه حقانیت داریم ولی شاید 10 درصدمان مخلص نباشیم و شیعه واقعی. دارم از ناراحتی داغون میشم وقتی به عکسهای غزه نگاه می کنم از خودم بدم می آید که آرام و راحت به فکر افطارم و کاری نمیتوانم برایشان کنم. چرا ما حداقل پول و نیرو برایشان نمی فرستیم؟ مگر خداوند ما را به یاری مسلمانان دیگر دستور نداده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله جمهوری اسلامی ایران تا آن‌جا که ممکن است به مردم فلسطین کمک کرده و سرنوشت آن‌ها را از این که اسرائیل می‌خواست فلسطین را از صفحه‌ی روزگار برداد، تغییر داد. به تعبیر آقای دکتر سعدالهی زارعی اسرائیل در نفی خود قدم بر می‌دارد. آیا تل‌آویو و حیفا را ناامن کردن کار کمی است؟ موفق باشید.
نمایش چاپی