بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3460

غرور و تکبربازدید:

متن پرسش
به نام خدا باسلام و تشکر فراوان از شما میخواستم از فرق غرور و تکبر مطلع شوم ؟ خدا حفظتان کند.التماس دعای فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ریشه‌ی غرور و حسد و کینه همه در تکبر است، وقتی انسان در مقابل حضرت حق تواضع لازم را نداشت در مقابل خلق خدا مغرور می‌شود و یا کینه می‌ورزد یا حسادت می‌کند ولی اگر متوجه شد هر کمالی که دارد از حضرت حق است دیگر جای غرور نمی‌ماند. موفق باشید
1526

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی من مادربزرگ پیری دارم که به علت کهولت سن خیلی از کارهایش به عهده اطرفیانش می باشد (منظورم فرزندانش ) در این بین از میان 6 فرزند 4 پسر و2 دخترش فقط کارهایش را 2 پسر بزرگش ویکی از دخترهایش انجام می دهند وسه فرزند دیگرش از انجام فعالیت هایش شانه خالی می کنند وهمین رفتار آن ها باعث دلسردی وایجاد اختلاف بین فرزندان شده است حالا از شما می خواهم بپرسم که توصیه شما برای فرزندان این فرد چیست ؟واگر این مادر گاها در اثر کم توجهی فرزندان آنان را نفرین کند آیا نفرین او تاثیری دارد؟وسوال دیگر این که اگر دعا یی برای کنار آمدن با این مشکل وجود دارد برای ما بیان کنید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید
1275

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم:نظر شما درباره ی کتاب تفکر زائد آقای مصفا چیست به نظر شما اینها تا کجا آمدند و آیا این حرف درست است که تمام حقیقت را میتوان با زدودن هویت ذهنی بدست آورد؟شما اگر بودید چه توصیه هایی از لحاظ فلسفی-روانی به آنها میکردید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام آقای مصفا تحت تأثیر روش‌های بودایی هستند که جناب آقای کریشنامورتی توصیه می‌کنند، این توصیه‌ها در رابطه با روش‌های برخورد با موضوعات ذهنی است و از بار ذهنی انسان می‌کاهد. همان‌طور که ما در دعای مکارم الأخلاق متذکر این روش‌ها می‌شویم ولی مسئله‌ی اصلی ما رجوع إلی الله است با سلوکی خاص که شریعت الهی معین می‌کند که در روش آقایان مورد غفلت قرار گرفته و به تعبیری می‌توان گفت این روش‌ها انسان را از جهت رجوع به حقایق پُر از هیچی می‌کند. ولی در هرحال از نظر روش قابل استفاده است، حتی آقای مصفا در رجوع به مثنوی در کتاب «همراه با پیر بلخ» به مولوی از جهت روش رجوع کرده است و نه محتوای معارفی . بنده به رفقا توصیه می کنم کتاب تفکر زائد را مطالعه کنند. موفق باشید
23963
متن پرسش
سلام: با شروع نمایشگاه در تهران، لطفاً بفرمایید کتاب‌های استاد طاهرزاده را در کدام غرفه از نمایشگاه می‌توانیم خریداری کنیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توانید به  سالن شبستان- راهرو  11/2 – غرفه10 - نشر معارف  آقای موسوی 09365636270 رجوع فرمایید.

و یا رجوع شود به  راهروی 4- غرفه‌ی 34- غرفه‌ی واژه‌پردازان اندیشه. موفق باشید  

23624

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در جبلسه دوشنبه فرمودید حضرت فاطمه نگران این نبودند که اسلام از صحنه برود ولی چند سطر بعد نوشتید حضرت زهرا نگران اسلام بودند. پس این جمله یعنی چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به اعتبار آن‌که مردم از آن بهره‌ی کافی نمی‌برند و چهره‌ی اسلام آن‌طور که شایسته است، نمی‌درخشد؛ حضرت نگرانند ولی نگران آن‌که جریان مقابل بتواند اسلام را دفع کند، نبودند. موفق باشید

22351
متن پرسش
سلام‌ علیکم: ابن سینا و ملاصدرا هر دو در زمان خود به وظیفشان عمل کردند. چرا با ابن سینا نمی شود این تاریخ را ادامه داد ولی با ملاصدرا می شود و چه بسا هنوز زمانش نرسیده باشد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور حضرت حق در تاریخ، به صورتِ لبسِ بعد از لبس است، نه خلع و لبس. یعنی همواره نوری شدیدتر از نور قبلی به صحنه می‌آید و حضور ملاصدرا در تاریخی که با ملاصدرا شروع شده و هنوز ادامه دارد، حکایت از نور بیشتری از انوار الهی می‌کند و درنتیجه راهِ بشر به سوی خدا و عبور از نیهیلیسمی که می‌توان گفت در دوران جدید از دکارت شروع شد به بهترین نحو محقق خواهد شد که تا اندازه‌ای در جلسات آخر کتاب «سلوک ذیل ...» در مورد آن مطالبی عرض شد. موفق باشید 

22272

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: به نظر شما در یک کانون فرهنگی که در آن دانش آموزان دبستانی و راهنمایی وجود دارند چه مطالبی گفته شود بهتر است؟ هدف بنده در این کانون فرهنگی این است که این بچه ها در آینده خودشان به دنبال معارف دین بروند حال برای رسیدن به این نتیجه در سن کودکی و نوجوانی باید چه مطالبی برایشان گفته شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مباحث و مطالب کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» را اگر با آن‌ها در میان بگذارید، خوب خواهد بود. موفق باشید

21862
متن پرسش
سلام علیکم استاد: با توجه به بررسی فقط و فقط وضع دستگاه‌های انتصابی؛ بسیاری از سکوت ها و رجحان ها و منصوبات و اراده‌های ثابت و لایتغیر رهبر معظم جهت اصلاح در طی دوران زعامت ایشان، ظاهرا با عقلِ دو دو تا چهار تا سازگاری ندارد و از طرفی امکان ضعف اراده‌ و ضعف مسئولیت پذیری رهبری در احقاق آرمان‌های انقلاب و مردم را تلویحا محال می دانید(آیا اینطور است؟)؛ به نظرم تنها راهی که برای ادامه‌ی پیروی مشتاقانه و خالی از رخوتِ تاریخی، از ایشان باقی می ماند برقراری نسبتی از جنس ارادت موسی (ع) به حضرت خضر با رهبری است. آیا درست فهمیدم؟ که در بالاترین نقاط حکومت ظلمِ عیان رخ دهد و رهبری به تعبیر آقای رحیم‌پور، هیچ تقصیری نداشته باشند. کسی با جوان های به غلط بالارونده از دیوار سفارت های عربستان و انگلیس، مبادا کاری داشته باشد چون جوانان انقلابیِ رهبری اند، اما جوانان دلسوزی که حتی به غلط در همزبانی با احمدی‌نژاد ده صفحه دردنامه می نویسند، بایست سکوت رهبری را نظاره کنند و مطرودِ توجه رهبری باشند؛ باید به هر طریقی اثبات کنند که هرکس به خاطر عقیده اش تحت فشار قرار گرفته دروغ می گوید چون آزادی وجود دارد، حتی اگر خودش را تحت فشار قرار داده باشند و هرکدام از هزاران علامت سوالی که پیش آمد بگوییم «همچو موسی زیر حکم خضر رو». خواستم بگویم حال این روزهایمان خوش نیست. ما هم اگر همچنان رهبری را خضر گونه دنبال کنیم و بر روند فعلی ایشان صبر کنیم، از آحاد مردم بعید به نظر می رسد. ما که با بحث‌هایتان زندگی می کردیم حالمان این است، مردم که هرچه بگویند حق دارند. به یاد دارم در دیدار دانشجویی ماه رمضان پارسال تمام تشکل ها غیر از جامعه اسلامی از شورای نگهبان انتقاد کردند که البته رهبری پاسخگو نبودند؛ این یعنی مطالبه ها و توقعات از آن همه ارگانِ تحت نظر رهبری کمتر از دولت نیست که صد البته بیشتر است، اما دریغ از کوچکترین تحول معنادار. خودتان در اعتکاف پارسال فرمودید که گاهی سوالات و شبهات لاینحلی در خصوص این مسائل می شنوم که بجز ارادت به رهبری قابل هضم نیست. لطفا توضیح دهید این چگونه نسبتی است که با رهبری برقرار می کنید که غیر از مقام خضری، برایم توجیه دیگری ندارد. باسپاس فراوان بابت توجهتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایط بسیار حساس و سختی قرار داریم. اولاً: عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 21717 شده است خوب است به آن نظر فرمایید. ثانیاً: شاید بنده به جهت سابقه‌ای که در امور اجرایی داشته‌ام و با نظر به تنگناهای تاریخی که گرفتارش هستیم؛ فکر می‌کنم رهبر انقلاب به بهترین نحو در تلاشند تا این ملت را از انبوه مشکلات تاریخی عبور دهند و از این جهت بنده حکمت خاصی در ایشان می‌بینم. عرایضی در جلسه‌ی اخیر شرح کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» تحت عنوان «راه کسب معرفت و بصیرت در این تاریخ» شده است، شاید نسبت به زمانه‌ای که در آن هستیم، متذکر معرفت و بصیرت لازم بشود. موفق باشید

21632
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: ۱. ببخشید آیا خون نواصب و دشمن اهل بیت حلال است؟ کجای دین آورده که ما می توانیم به جان افراد مالک باشیم و به راحتی حکم به قتل آنها بدهیم؟ ۲. آیا حدیثی داریم که صراحتا ائمه امر به کشتن نواصب کرده باشند؟ ۳. اگر حکم الهی است پس چطور وقتی فردی نزد امام دوم شیعیان می آید به ایشان و پدر ایشان توهین می کند ولی ایشان با رفتار نیکو با آن شخص برخورد می کنند؟ پس ایشان بر اساس حکم الهی عمل نکردند؟ مگر قتلشان واجب نیست؟ وظیفه ما در قبال نواصب چیست؟ ۴. لو سلمنا که این حکم صحیح باشد. ملاک دقیق برای ناصبی بودن چیست؟ آیا نباید تفاوتی بین توهین به ائمه و استخفاف ائمه قائل شد؟ مثلا کسی به أئمه توهین نمی کند ولی مقام آنها را کوچک می شمارد و می گوید هر چه آنها گفتند دروغ است مثلا یا مثلا آنها را با اسم کوچک صدا می کند بخاطر استخفاف مقامشان، این فرد هم زیر مجموعه تعریفی که فقها از ناصبی بیان کردند حساب می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که جریان نواصب یک جریان سیاسی برای مقابله با موجودیتِ اسلام بوده است. به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (72)/آل‌عمران) طایفه‌ای از اهل کتاب با نقشه ابتدای روز ادعا می‌کنند ما ایمان آوردیم و بعد در آخر روز می‌گویند بررسی کردیم دیدیم دین اسلام چیزی ندارد و به صورتی مرموزانه به نقشه‌ی خود شکل علمی می‌دهند مثل کاری که سلمان رشدی کرد که این عملاً مقابله با اسلام و موجدیت نظام اسلامی است و به عنوان یک نوع مبارزه با اسلام، این نقشه را می‌کشند و این غیر از آن است که یک کسی از سر عصبانیت یا از سر جهالت، نبوتِ نبیّ و یا حقانیت شریعت را منکر شود. این افراد حکم‌شان مسلّم حکمی نیست که برای امثال سلمان رشدی هست. آری! بوده‌اند کسانی که با توطئه سعی داشتند تشکیلات تشیع را در زمان ائمه به مشکل بیندازند و جریان وکالت را با خطر روبه‌رو کنند که امام دستور قتل آن‌ها را می‌دادند. موفق باشید

21431
متن پرسش
سلام حاجی جان: چند سوال: 1. اعتقاد شیعه اینه که همه پیامبران معصوم اند. خوردن حضرت آدم از درخت ممنوعه آیا گناه نبود؟ 2.آیا حضرت آدم بعد از آن قول دادند که گناه نکنند؟ (چند تا از بچه ها می پرسیدن اگه حضرت آدم قول داده گناه نکنه ما هم پس نباید گناه کنیم. 3. داستان حضرت یوسف در قرآن «هَمَّ بِها» یعنی چی؟ آیا حضرت یوسف هم تمایل پیدا کرد، که با عصمت منافات دارد؟ تعریف دقیق تقوا و ورع و تفاوت این دو چیه؟ در آخر اگه کتابی در مورد پاسخ به این شبهات سراغ دارید معرفی کنید. تشکر یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحثی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در رابطه با عصمت پیامبران شده است که به عنوان نمونه یکی از سؤالات مطرح‌شده در آن کتاب را همراه با جواب آن، خدمتتان ارسال می‌شود:

سؤال: اگر انبياء در همه‏ ى مراحل معصومند، چرا خود قرآن تعبيراتى دارد كه در ظاهر مخالف عصمت آن‏هاست. مثل اين آيه كه مى فرمايد: «وَ عَصي آدَمُ رَبَّهُ فَغَوي»[1] و آدم عصيان كرد و ضرر كرد.

جواب: در جواب به اين سؤال به موارد زير بايد توجه كرد:

1- عصيان يعنى مخالفت با امر، و امر يا ايجابى و مولوى است كه مخالفت با آن، منافى عصمت است. مثل مخالفت با دستورِ نمازخواندن. و يا امر خدا نُدبى و ارشادى‏ است كه مخالفت با آن، منافى عصمت نيست. مثل مخالفت با اين‏كه مى ‏گويند مستحب است قبل و بعد از غذا كمى نمك بخوريد.

2- غوايه: يعنى خسران، يعنى ترك امرِ «ندبى» كه موجب فوت فضيلت و ايجاد خسران است، پس آيه مى‏ فرمايد: آدم با امر ارشادى خدا مخالفت نمود و ضرر كرد و مخالفت با امر ارشادى خداوند منافى عصمت نيست.

علاوه بر موارد فوق بايد متوجه باشيد كه آدم در آن شرايط در بهشت برزخِ نزولى بود - بهشتى كه شيطان هم در آن بود - در آن عالم و مقام، هنوز تكليف و تشريع نبوده تا تخلف و عصيان از شريعت مطرح باشد. در نتيجه آن معصيت و گناه در آن مقام، ضد شريعت نبود كه زايل‏ كننده‏ ى عصمت باشد و تازه بعد از اين تخلف بود كه دستور آمد: «قُلْنَااهْبِطُوا مِنها جَميعاً، فَامّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنّي هُديً فَمَنْ تَبِعَ هُديَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون»[2] به آن‏ها گفتيم همگى از بهشت خارج شويد، پس چون از طرف من براى شما هدايتى آمد، پس هركس كه از هدايت من پيروى كرد، او را خوف و حزنى نيست. تازه در اين آيه و بعد از هبوط از بهشت خبر از آمدن شريعت مى دهد و هدايت مطرح مى شود. پس قبل از آن كه در زمين هبوط كنند، شريعتى مطرح نبوده تا تخلف از آن مطرح باشد و عصيان صورت گيرد. از طرفى اگر عصيان آدم در مقابل امر مولوى بود بايد پس از توبه باز به بهشت برمى ‏گشتند، زيرا توبه از گناهِ مولوى و برگشت به حكم مولا، شخص را به شرايط قبل از گناه برمى‏ گرداند. پيامبر (ص) در اين رابطه مى‏ فرمايند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه»[3] توبه‏ كننده از گناه مثل آن است كه گناهى براى او نيست. درحالى كه آدم وحوّا پس از توبه از بهشت خارج شدند، پس عصيان آن‏ها در مقابل امر مولوى نبود. مثل اين‏كه اگر يك كودك در مقابل توصيه‏ ى پدرش كه به او مى ‏گويد دست به آتش نزن و گرنه مى‏ سوزى، پس از دست ‏زدن و سوختن، توبه كند و بگويد غلط كردم، اين نوع توبه و پشيمانى چيزى از سوختن او نمى‏ كاهد. گناه آدم نيز از همين سنخ گناه بود كه در مقابل امر ارشادى خدا آن را انجام داده و به‏ همين جهت هم پس از اين‏كه آدم توبه كرد، باز حكمِ خروج از بهشت تغيير نكرد و آثار اين عصيان بر او جارى شد. پس گناه در مقابل امر مولوى نبود كه منجر به از بين‏ رفتن عصمت شود.

موضوع ديگرى كه مى‏ توان در مورد آدم با نعمتى بيشتر دنبال كرد مسئله‏ ى آدم است در دو مقام، يكى قبل از هبوطِ به زمين و حضور در مقام بهشتِ برزخ نزولى كه آن‏جا مقام «آدميت» مطرح است. در واقع آن آدم حقيقت همه‏ ى انسان‏ها است و به همين جهت شيطان پس از هبوط از بهشت با آدميت دشمنى كرد و نه با آدم، چون در آن بهشت هم با آدميت روبه‏ رو بود. به همين دليل دشمنى شيطان با فرزندان آدم كه حامل مقام آدميت هستند هنوز ادامه دارد. يكى هم علاوه بر اين مقام كه مقام آدميت است، موضوع شخص حضرت آدم است كه بعد از هبوط به عنوان ابوالبشر با او روبه‏ روئيم كه او اولين پيامبر است.

قرآن در مورد دشمنى شيطان با فرزندان آدم مى‏ گويد: «قالَ ارَأيْتَكَ هذاالَّذي كَرَّمْتَ عَلَيَّ، لَئِنْ اخَّرْتَنِ الي يَومِ الْقيامَةٍ لَاحْتَنِكَنَّ ذُرَّيَّتَهُ الّا قَليلً»[4] شيطان گفت: آيا اين (آدم) همان است كه بر من برترى دادى؟ اگر به من فرصت دهى تا روز قيامت حتماً دهنه به فرزندان او مى‏ زنم مگر عده‏ ى كمى از آن‏ها را. در مورد تعليم اسماء به آدم هم مى ‏فرمايد: «وَعَلَّمَ ادَمَ الْاسْماءَ كُلَّها»[5] كه مسلّم اين آدم كه مفتخر به تعليم اسماء شده، شامل حضرت حواء و همه‏ ى انسان ها مى ‏شود. يعنى در واقع حقيقت آدم يا آدميت است كه مورد تعاليم اسماء قرار مى‏ گيرد كه آيه‏ ى اول سوره ‏ى نساء به آن اشاره دارد و مى‏ فرمايد: «يا ايّهَاالنّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثيراً وَ نِساءً» اى مردم نسبت به پروردگارتان تقوا پيشه كنيد، پروردگارى كه شما را از نفس واحد خلق كرد و از آن نفس، زوجش را نيز آفريد و از آن دو، مردان و زنان كثيرى به‏ وجود آمد. اين نفس واحده همان حقيقت آدم يا آدميت است.

حاصل سخن اين‏كه آدم در مقام بهشت اوليه، به عنوان آدميت مطرح است و آن حقيقتِ همه‏ ى انسان‏ها است، يعنى همه‏ ى انسان‏ها آن عالم را داشته‏ اند و همه به شجره‏ ى ممنوعه نزديك شده ‏اند و در نتيجه همه از بهشت خارج شدند و در زمين هبوط كردند تا از طريق زندگى زمينى هركس مقام و منزلت حقيقى خود را كسب نمايد و به بهشت و يا جهنمى برگردد كه خودش در زندگى زمينى براى خود ايجاد مى‏ كند.[6]

2- در مورد حضرت یوسف «علیه‌السلام» در ادامه‌ی آیه هست که اگر نور پروردگار خود را نمی‌یافت، یعنی آن نور پروردگار منجر می‌شود که مرتکب آن گناه نشود و همین نور و بصیرت موجب عصمت همه‌ی اولیای الهی است. 3- بحثی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» می‌باشد تحت عنوان «اشکال در مورد عصمت سایر پیامبران» در صفحه‌ی 35 کتاب و خوب است که به آن‌جا رجوع فرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید 

 


[1] ( 2)- سوره‏ى طه، آيه‏ى 21.

[2] ( 1)- سوره‏ى بقره، آيه‏ى 38.

[3] ( 2)- إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص: 180.

[4] ( 1)- سوره‏ى إسراء، آيه‏ى 62.

[5] ( 2)- سوره‏ى بقره، آيه‏ى 31.

[6] ( 1)- در رابطه با موضوع آدميت در بهشت مى‏توانيد به كتاب« هدف حيات زمينى آدم» از همين مؤلف رجوع فرماييد.

21359
متن پرسش
آیا این مطلب درست است که ابن عربی قائل به علوم مکنون برای حفصه و عایشه است!؟ ادعای علوم مکنون برای عائشه و حفصه. (فتوحات، ج۳، ص۱۵۱)
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که محی‌الدین در موقعیت تقیه بوده است و تنها شواهدی را از ایشان داریم که نظر به فکر و فرهنگ تشیع داشته است به‌خصوص که زبانِ فهم مطالب او، زبانِ خاصی است. پیشنهاد می‌کنم کتاب «جدال با مدعی» از دکتر حسین غفاری را در این مورد مطالعه فرمایید. موفق باشید

20400
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد عزیز این که حضرتعالی تاکید دارید، که نباید بین شما و شاگردانتان حالت «تقلیدی» باشد، تا وجوه مختلف تفکر به ظهور برسد، سئوالم اینجاست که مقصود حضرتعالی ناظر به چه حوزه ای است، فرضاً امام شناسی، کربلا شناسی، انقلاب شناسی، انسان شناسی، خداشناسی،.... کدام یک از این مقولات را می فرمایید؟ در برخی از حوزه ها که عمدتا اصول دین هستند، واقعا نمی شود بیشتر و بهتر از آنچه که شما در قالب آثارتان تدوین کردید، فکرکرد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همه‌ی مواردی که فرمودید اگر تفکر در میان باشد به راحتی رفقا متوجه زوایایی می‌شوند که بنده و امثال بنده متذکر آن نشده‌اند. حتی در اصول عقاید اگر رویکردِ ما تقلیدی نباشد، چشم‌اندازهای جدیدی ظهور می‌کند. موفق باشید 

19535
متن پرسش
با سلام: استاد برای من خواندن کتاب غیر درسی خیلی سخت است. مخصوصا کتاب های مذهبی، به نظر شما باید از کجا شروع کنم و چطور؟ با این حال از کم بودن اطلاعاتم در مورد مسائل مذهبی نگرانم تو این دوره و زمونه که دین نگه داشتن سخت است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعه‌ی کتاب‌های ساده و جذابی مثل «داستان راستان» شروع کنید تا پس از عادت به مطالعه، بتوانید کتاب‌های مشکل‌تر را نیز مطالعه نمایید. موفق باشید    

19533
متن پرسش
به نام خدا سلام و رحمت الله. طاعات قبول و التماس دعا. ببخشید استاد من خدا رو شکر در زمینه ولایت فقیه مطالعه کرده و این مساله برایم کاملا حل شده است سوالی که اخیرا برایم پیش آمده در مورد مدل حکومتی ای است که حضرت امام (ره) ایجاد فرمودند یعنی جمهوری اسلامی آیا در حکومت امیرمؤمنان سلام الله هم اینچنین نقش مردم و انتخابات پررنگ بوده است؟ تاریخ این چنین به ما نمی گوید خود حضرت سلام الله بعد از تشکیل حکومت به نقاط مختلف والی می فرستادند آیا زمانه ایجاب کرده است که حضرت امام (ره) انتخاب را به جای انتصاب قرار دهند و سرنوشت نظام اسلامی را در گرو انتخاب مردم قرار دهند یا اصل اینچنین است که اگر اصل این است آیا در حکومت امام علی سلام الله هم همینطور بوده؟ بسیار ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان حضرت علی«علیه‌السلام» هم شرط مشروعیت حاکمیت، بیعت بود. و به همین جهت حضرت علی«علیه‌السلام» به مردم فرمودند حکومت از آن شماست، به هرکس می‌خواهید بدهید. لذا صورت امروزینِ بیعت، همان انتخابات است. موفق باشید

19385

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید طلبه پایه ۴ هستم. از محرم بود که جلسات هفتگی با تعدادی از دانشجویان مسجدمان شروع کردیم با محوریت کتاب های شما. مباحث زیر را کار کردیم: ۱. چه شد کار امام حسین (علیه السلام) به قتل کشیده شد؟ ۲. جوان و انتخاب بزرگ ۳. ده نکته از معرفت نفس (خودم صوت گوش می دادم و خویشتن بنهان را مطالعه می کردم کنارش) ۴. آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین به نظر شما با توجه به اینکه ما فعالان یک مجموعه فرهنگی هستیم و می خواهیم ان شاء الله سربازان انقلاب باشیم چه مبحثی را‌ آغاز کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است بعد از کتاب‌های «چه نیاز به نبی» و «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بپردازید. موفق باشید

18193
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: جایگاه گذشت از مال خویش در نگاه اهل بیت سلام الله علیهم چگونه هست؟ مثلا روایتی هست که حق گرفتنی است و اگر کوتاه بیایی معصیت کردی! مثلا اگر کسی حق شخصی را در ارث و میراث تضییع کند یا کسی در ازاء انجام کاری گران فروشی کرده و بی انصافی می کند. حال ما باید بالاخره گذشت کنیم از حق مالی خویش یا این حق مالی را تا آخر حتی با شکایت کیفری و حقوقی بگیریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام در جای خود. گذشت در جایی است که می‌خواهیم جامعه‌ی اسلامی بدون تشنج جلو رود و خود را مشغول دعواهای جزئی نکنیم. و گرفتن حق در جایی است که اگر کوتاه بیاییم، حقی ضایع می‌شود و ظالم قدرت می‌گیرد. موفق باشید

17202

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت لطفا درباره آقای منیرالدین حسینی و فرهنگستان و اعتقاداتشان توضیحی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا رحمت کند استاد منیرالدین حسینی را که دغدغه ی تمدن سازی خوبی داشتند و فرهنگستان با اشرافی که آیت الله میرباقری در آن دارند یکی از مراکز خوب فرهنگی جهت ایجاد زیرساخت های تمدن اسلامی است. موفق باشید

16848
متن پرسش
سلام علیکم: 1. فرض کنیم که می دانیم که وقتی می رویم زیارت امام رضا (ع) در مسیر زیارت با دوستان غیبت می کنیم یا می رویم بسیج یا نماز جماعت دچار گناهانی بشویم آیا از لحاظ عقلی درست است که حالا که دچار گناه می شویم آن اعمال (مثلا زیارت یا نماز جماعت) را ترک کنیم؟ و سوال مهمتر اینکه اگر صحیح این باشد که آن اعمال عبادی را ترک نکنیم. آیا این درست که ثواب زیارت یا راهپیمایی را داشته ایم و آن گناه هم عواقب خود را دارد بعبارتی آن گناهان باعث نمی شود کل ثواب زیارت از بین برود؟ یا چه بسا ثواب آن زیارت و یا نماز جماعت آنقدر بالاست که سبب مغفرت ان گناهان می شود؟ 2. بعضی مواقع می دانیم اگر شب بیدار بمانیم و عبادت کنیم نماز صبح قضا می شود به فرض اینکه نماز صبح قضا شود ثواب آن اعمال (نماز شب و دعاها محفوظ است؟) با تشکر از حضرتعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا بر این است که در مسیرعبادات الهی، شیطان وسوسه کند ولی ما عقب‌نشینی ننماییم و نهایتاً اگر گرفتار معصیت شدیم، توبه کنیم، نه آن‌که عبادت را ترک نماییم. ولی در مورد قسمت آخر، موضوع فرق می‌کند. آری! اگر عبادات شبانه ما را از نماز به وقت صبحگاهان محروم کند، باید نماز صبح را دریافت. موفق باشید

16084
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه می توان صفات عالیه که در زیارت جامعه کبیره پیرامون اهل بيت (ع) آورده شده را درک کرد یا به عبارت دیگر به باور قلبی و عقلی نسبت به مقامات والا امام نایل آمد؟ بسیار تشکر. التماس دعا فرج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه با رعایت شریعت الهی به عصمت از گناه نزدیک شویم، به همان اندازه مقام عصمت کل یعنی اولیاء الهی را راحت‌تر درک خواهیم کرد. موفق باشید

15780

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: 1-. علامه حسن زاده را می توان یکی از عرفای انگشت شمار حال حاضر در ایران دانست؟ 2. اول کتاب جنود عقل و جهل از امام را کار کنم یا حدیث یابن جندب؟ 3. یه سری کتاب ها جدیدا چاپ شده. فکر کنم از انتشارات آرما در اصفهان. از آقای موسی نجفی. این کتاب ها خوب هستن در مورد تاریخ؟ 4. من که طلبه نیستم نمیتونم عرفان نظری بخونم و در اون استاد بشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور است، ایشان همواره در عالم ملکوت به‌سر می‌برند مگر گاهی که طبیعت و طبع آن‌ها، ایشان را به عالم ناسوت بکشاند 2- اگر مقدمات لازم مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را دارید؛ شرح کتاب «جنود عقل و جهل» نکات خوبی را در اختیار شما می‌گذارد 3- کتاب‌های جناب آقای دکتر موسی نجفی با توجه به رویکردِ تمدنی که ایشان دارند، مطالب خوبی را در اختیار شما قرار می‌دهد 4- استادشدن در عرفان، به چه دردی می‌خورد؟!! دردِ ما اُنس با خدا است و این راه به سوی هیچ‌کس بسته نیست. موفق باشید

14960
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد بزرگوار: مطلبی که می خواهم با شما در میان بگذارم در واقع یک پیشنهاد برآمده از نقد عملکرد گروه مخلص لب المیزان و از عملکرد حضرتعالی به عنوان راهبر گروه، در این چند سال اخیر است که البته روی گشاده شما دلمایه جسارت ابراز آن است. مایه امتنان است که بنده را به عنوان کوچکترین عضو همکار گروه لب المیزان بخاطر آورید که ما بین سالهای 88 تا 90 افتخار نمونه خوانی برخی از کتابهای شما را قبل از تایید نهایی حضرتعالی داشتم و تحت نظر استادم جناب آقا مرتضی توکلی عزیز خدمتی ناچیز داشتم. آن ایام در ناحیه آماده سازی و نشر وزین مطالب ایفاد شده شما در سالهای گذشته شور و شوقی هم در گروه و افراد متصل به آن و هم در مخاطبان منتظر کتاب احساس می شد که به نظرم یکی از معدات آن شور و اشتیاق، اهتمام خود شما به این امر بود اما به نظر می رسد در این چند سال اخیر آن اهتمام که موتور اصلی حرکت مخلصانه دوستان بود، از تکاپو افتاده و امیدوارم این تحلیل مطابق با واقع نباشد که به نوعی روزمرگی در رسیدگی به پرسش و پاسخهای معمول و مکرر رسیده ایم که وقت ارزشمند شما را بیش از اندازه گرفته و در مقایسه با پدیده مبارک و موثر «کتاب» از تاثیر کمتری برخوردار است و مخاطبان اندیشه های بلندی که شما مروج آن هستید، از فوائد مترتب بر کتاب که منجر به خلوت و تفکر ریشه ای و نفوذ فکری و فرهنگی همه جانبه و راسخ در دلهایشان هست، محروم می مانند و آفت دیگر اینکه با عادت کردن به رفع نیازهای موردی و مقطعی با پرسش و پاسخ، آن حوصله مطالعه همه جانبه موضوعات لابلای کتاب ها و استماع نوارها یا شرکت در جلسات را از دست می دهند و به آن نتیجه مطلوب در فعالیت فرهنگی عرضه شده بارنمی یابند. البته منکر اقتضا و ضرورت حداقلی شیوه پرسش و پاسخ در سابت و برخی فوائد آن نیستم اما این اندازه را هم زیاده ارزیابی می کنم. بنابراین ضمن عذرخواهی از تاکید بر کاستی هایی که به نظر قاصر رسیده، پیشنهاد می کنم از بار زمان بر اموراتی چون رسیدگی به پرسش و پاسخها بکاهید و بر اهتمام به تدوین کتاب بیفزایید. بنده هم به عنوان کوچکترین خادم در کنار دوستان بزرگوار گروه، آماده همکاری هستم. وفقکم الله فی طریق السداد گوشه چشم بــگردان و مـــــــــــقدر گردان ما که هـــــــــستیم در این دایره ی سرگردان؟! دور گـــــــردید و به ما جرات مستی نرسید چه بگـــــــوییم به این ساقی ساغر گردان این دعاییست که رندی به من آموخته است بار مــــــــــــا را نه بیفزا ! نه سبکتر گردان! غنچه ای را که به پژمرده شدن محکومست تا شــــــــــــکوفا نشده بشکن و پرپر گردان من کــجا بیشتر از حق خودم خواسته ام؟ مرگ حـــــــــق است به من حق مرا برگردان! یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم که چه دلسوزانه متذکر نکات اساسی شده‌اید! آری! آن‌چه از طریق کتاب می‌توان ظهور داد، هرگز از طریق سؤال و جواب نمی‌توان ارائه کرد و همین‌طور که به درستی فرموده‌اید این عادت خطرناکی است که افراد بخواهند با پرسش و پاسخ‌ها جواب نیاز عمیق معرفتی خود را بدهند. ولی فراموش نشود که ما در مقطعی قرار داریم که باید فرهنگ‌سازی کنیم و از طریق جواب‌دادن به سؤال‌ها، افقی که افراد در پیش رو دارند را متذکر شویم. از طرفی در آخرین کتابی که تحت عنوان «امام خميني«رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» و سلوک در تقدير توحيدي زمانه» در قسمت آخر کتاب تحت عنوان «انقلاب اسلامی و وظيفه‌ای که در پيش رو داريم» عرایضی برای تفکر درازمدت، خدمت عزیزان شده است با این فکر که إن‌شاءاللّه عزیزانِ طالبِ مسائل عمیق معرفتی بتوانند مدتی تغذیه شوند. و کتابی نیز در تبیین همان مطالب در دست تهیه هست که إن‌شاءاللّه عرضه خواهد شد. این جدای از مباحث قرآنی و شرح نگاه عرفانیِ حضرت امام خمینی است که نیاز امروز جامعه‌ی ما است. موفق باشید        

13916

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به فرمایشات بلند شما در کتب ارزشمندتون و صحبتای آقای صمدی آملی برخی اوقات احساس می کنم که خداوند رو احساس می کنم البته به این صورت احساس می کنم که ذاتی هست که مجموع صفات کمال رو داره و بهش حب و تمایل و کشش دارم... که البته فعلا این احساس در من ضعیف و گذرا هست... اما در این بین این احساس رو هم می کنم که این صفات کمال رو که عرض کردم واسم به نوعی قابل احساس شده یک جنبه انسانی هم ازین کمالات وجود داره بعبارت دیگه یک نوع کمال مطلق و یک نوع کمال که مقید به کمال انسانی هست که هر دو هم کامل هست رو حس می کنم البته گاهی ... آیا میشه گفت اون کمال مطلق خداست و اون کمال مقید به قید تعلقش به انسان همون واسطه فیض و امام زمان هست که جامع کمالاته!؟ که در این صورت انسان احساس میکنه هر دم با خدا و امام زمان هست و هر لحظه باهاش در تکلم هستند ... به این شکل که تمام افکار صحیحی که به انسان میرسه همون کلام خدا با انسان از طریق امام زمان (عج) هست.. آیا این احساس من درسته و قابل اعتماد هست و یا موضوع طور دیگه ای هست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه احساس خوبی است. با رعایت تقوا آن‌را زنده و پایدار کنید. موفق باشید

12386
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: استاد بنده صدقاتم را بیشتر بنام ائمه (ع) یا چطور بگویم از طرف آنها و به نیت سلامتی آقا صاحب الزمان (عج) می اندازم. آیا می توانم صدقه را به حساب کمیته امداد نریزم و به شخصی از آشنایان که نیاز دارد بدهم. البته قصد تحقیر کسی را ندارم نمی خوام طرف فکر کند بنده صدقه به او می دهم. حال راه حل چیست؟ کسی را می شناسم که بچه هایش زیاد از لحاظ پوشاک هم تامین نیستند می توانم گاهی با این صدقات لباسی بخرم و به مناسبتی به آنها هدیه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ابتدا باید صدقات را به فقرای مؤمنی که می‌شناسید رد کنید و چنانچه نمی‌شناسید به مراکزی مثل کمیته‌ی امداد بدهید. چه خوب است که همان‌طور عمل کنید که می‌کنید یعنی به نیت مولایمان حضرت صاحب‌الأمر صدقات خود را رد کنید تا در واقع در ذیل شخصیت آن امام عمل کرده باشید و در حالی‌که عمل امام پذیرفته است عمل شما نیز پذیرفته می‌شود. موفق باشید

11834
متن پرسش
سلام: استاد شما در یکی از کتابهایتان اشاره کرده اید به اینکه ما خود جسممان را در درون رحم مادر شکل می دهیم و آنطور که بخواهیم می سازیمش. من این مطلب را نمی گیرم؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت روح است که جسم خود را شکل می دهد و می‌سازد به همین جهت وقتی انسان می‌میرد و روح او از بدنش جدا می‌شود بدن حالت و شکل قبلی‌اش را از دست می‌دهد. موفق باشید

9708

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1- معنی تکوین و تشریع چیست؟ 2- آیا مقام حضرت موسی (ع) از حضرت خضر (ع) بالاتر است؟ از چه جهت؟ 3- ولایت تکوینی یعنی چه؟ 4- آیا حضرت خضر (ع) ولایت تکوینی داشتند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اگر مباحث مطرح‌شده در کتاب «خویشتن پنهان» صفحات 151 و 152 را مطالعه کنید جواب سؤال‌تان را بگیرید، بعد از مطالعه‌ی آن صفحات اگر سؤال باقی مانده باشد خدمتتان هستم. موفق باشید
نمایش چاپی