باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در همان کتابهای مربوط به نقد غرب این تذکر داده شده است که ما در شرایطی نیستیم که از گرفتاریهایی که تکنولوژی برای ما ایجاد کرده است، خود را آزاد کنیم. عمده آن است که متوجه باشیم این تکنولوژی نسبت ما را با طبیعت بههم زده است و مسلّم در این راستا آن نوع زندگی که ما میتوانستیم بدون این تکنولوژی داشته باشیم را، دیگر نداریم. آری اگر بنا است به خاطر تکنولوژی فاصلهها زیاد باشد و بیماریها از جمله بیماری قلب به روش غربی و با جراحیهایی که غرب در تصرف در بدن به میدان آورده است، استفاده کنیم حتماً همان آمبولانس را می خواهیم با همهی تجهیزات. اما آیا نمیتوانستیم به روش طبّ سنتی و در بستر رشددادنِ تدبیر نفس ناطقه اگر قلبمان قابل درمان بود، درمان کنیم؟ و اگر هم نفس بنای درمانکردنِ قلب را نداشت، شرایط را فراهم کنیم تا با آرامش کامل بدن را ترک کند؟ اینها مباحثی است که در مجموعه کتابهای نقد غرب و کتاب «هنر مردن» به آن پرداخته شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظرم کتاب «هنر عشقورزیدن» از اریکفروم بوده باشد. ۲. در این موارد خوب است کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید. در ضمن عنایت داشته باشید به گفتهی امیرالمؤمنین «علیهالسلام» قلبها بعضاً در حالت اقبال نسبت به حقایق، و بعضاً در حالت ادبار و قبض نسبت به حقایق میباشند. که در این حالت دوم باید صبر پیشه کرد. ۳. چرا نباید انسان از خانه بیرون نیاید؟ آری! بیدلیل و بیجا نباید با نامحرم اختلاط کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر کنم بتوانیم با در نظر به حضور تاریخی انقلاب و با توجه به آن نوری که از طریق انقلاب اسلامی شهداء را فراگرفت؛ به جای ترکِ این شبکههای مجازی، با خودآگاهیِ لازم از آنها عبور کنیم و بر آنها سلطه پیدا نماییم و رسالت خود را نسبت به آنها در خنثیکردنِ اثر آنها قرار دهیم. که البته کار آسانی نیست، شبیهِ در آتشرفتنِ حضرت ابراهیم «علیهالسلام» است و رسواکردن و خنثینمودنِ آتش نمرودی. آری! «در تو نمرودی است در آتش مرو / ور روی، تو ، اولْ ابراهیم شو». انقلاب اسلامی با پروریدن بزرگانی همچون چمرانها و صیادها، ابراهیمهایی را پروریده است و این نسل، از نسلِ چمرانها و باکریها و خرازیها و آوینیها هستند، چرا تو نباشی!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به ملکات ما در موقع بیداری دارد. برای معصومین «علیهمالسلام» که در بیداری کاملاً خیالاتشان در اختیارشان هست، در خواب نیز خیالاتشان قابل کنترل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نقص، نشانهی معلولیت است و معلولیت، ذاتیِ هر ممکنالوجودی است و تنها واجبالوجود است که نه معلول است و نه محدود. در حالیکه همینکه موجود، ممکنالوجود باشد محدودیتِ ذاتی دارد پس نیاز نیست که محدودیت و معلولیتِ آن از خارج بر آن وارد شده باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید: «واعتصموا بحبلاللّه جمیعا»، یعنی رجوع به حق با یافتنِ نسبتی که ما انسانها در رابطه با همدیگر ایجاد میکنیم، محقق میشود. و اساساً با توجه به آموزهی «المؤمن مرآت المؤمن» انسانها، آینههای نمایش یکدیگر هستند و شما خود را در آینهی دیگر انسانهای مؤمن باید جستجو کنید و راز پنهانی وجود خود را با رویکرد و اُنس با دیگر انسانهای مؤمن باید بیابید. عمده آن است که به چنین رویکردی برسیم تا معنای خدمتگذاری نسبت به همدیگر در این رابطه معنای خود را بیابد. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- باید سعی شود یک کتاب تا انتها خوانده شود و پیام آن به جان شنیده شود و سپس به کتاب دیگری رجوع شود 2- بعد از مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کتابهای ارزشمند دانشمندی بزرگ همچون شهید مطهری، بیشتر قابل استفاده خواهد بود 3- مباحث «خویشتن پنهان» و «معاد» نیز در راستای معرفت نفس است 4- به نظر میآید اکثر تکرارها برای حضور بیشتر مخاطب باشد تا خود شما دریافت حضوری بهتری از موضوع پیدا کنید 5- با حوصله و پشتکار جلو بروید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید از اصل تفسیر المیزان با ترجمهی آقای موسوی همدانی که مورد تأیید مرحوم علامه بود، استفاده کنید. روش کار با تفسیر المیزان را در جزوهای با همین عنوان بر روی سایت میتوانید دنبال بفرمایدد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست نیست. فلسفه، نوعی از تعقل است و تعقل در هرجا که باشد محترم است. مگر قرآن ما را دعوت به تعقل نکرده؟ «أَفلا تَعْقِلُون». آیا علامه طباطباییها بر اساس همین تعقل فلسفی، جوابگویِ سؤالات اساسی این تاریخ نشدند؟ البته بحث آن مفصل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با فضای زندگی ساده و قناعت الهی، اگر بتوانید از وام استفاده نکنید و یا کمتر استفاد کنید بهتر است ولی بعضاً خداوند رزق ما را در همان وامی گذاشته است که باید از آن استفاده کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتهی بسیار خوبی است. آنچه در مورد «اقبال» و «ادبار» قلب فرمودهاید. آری! با تجلیِ نور جمالش، عاشق او میشویم و با تجلی نور جلالش، حریمِ او را نگه میداریم و قلب توحیدی قدرت جمعِ آن دو را در یک لحظه دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است. باید ظاهر و باطن را جمع کرد تا مزهی حقایق باطنی از طریق رعایت ظاهر به قلب بنشیند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین جدّیدنبالکردنِ دروس حوزوی خوب است که آرامآرام به سراغ تفسیر «المیزان» بروید به همان روشی که در بحث روش «سیر مطالعاتی» در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که میل به جنس مخالف، میل به گناه نیست. کدام مسلمانی است که بخواهد جهت رفع میل جنسی خود آن را از طریق حرام انجام دهد؟ از این جهت بین لذتبردن از مسائل جنسی با لذتبردن از آنکه به طریق گناه انجام داده شود، باید فرق گذاشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انشااللّه با دنبالکردن کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل البیت» همراه با شرح صوتی آن، جواب خود را خواهید گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جناب آقای دکتر یامینپور نکات بسیار دقیق و خواندنی در رابطه با اندیشههای شهید آوینی مطرح میکنند و جرأت عبور از غرب را متذکر میشوند. تنها فکر میکنم شاید نتوان به راحتی گفت آقای دکتر داوری نسبت به گذشته به پروژهی عبور از توسعهی غربی پایبند نباشند، بلکه باید گفت دکتر داوری با زمانشناسی خاصی که دارد سعی میکند ما را متذکر مقدماتی نماید که برای عبور از توسعهی غربی بدان نیاز داریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. خود بنده هم نظر به « و آله الطاهرین» دارم. موفق
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز عجیبی که در آقای نصیری به چشم میخورد آن است که از یک طرف نظر به دکتر فردید به عنوان فیلسوفی که نسبت به فلسفهی غرب آگاهی لازم را دارد؛ نگاهش مثبت است. ولی در نظر به فلسفهی صدرایی که حتی خود آقای فردید معتقد است نگاهی است پسفردایی، و بر خود عهد میکند که آن را بازخوانی کند؛ بیتوجه و بیالتفات است. در حالیکه اگر متوجهی مواجههی تاریخی جناب صدرا با مستشرقینی شویم که در آن زمان به اصفهان میآمدند و دائم دکارت دکارت میکردند و فلسفهی دکارت را به عنوان تاریخِ جدید غرب به رُخ میکشیدند؛ تأمل کنیم متوجه میشویم جناب صدرالمتألهین فلسفهی حکمت متعالیه و اصالت وجود را در مواجهه در آن زمان و زمانه و آن تاریخی که گشوده شده است، به میان آورد تا با اصالت وجود، خطرِ دوگانگیِ سوبژه و اُبژه در جملهی «من فکر میکنم پس هستم» را نهتنها متذکر بلکه راهِ عبور آن را به میان آورد و «وجود» آنچنان مدّ نظر قرار بگیرد که حتی فاعلِ شناسا در آغوش تجلیّات و نفحات وجود باشد و موضوعِ در دستی به مشکلِ فرا دستی تبدیل نشود و بشر از ایدهآلیسمی که بعد از کانت با هگل به اوج خود رسید را زودتر از دغدغهی هایدگر متوجه شود. و البته این بدین معنا نیست که بنده نگاه هایدگر به وجود را با نگاهِ صدرا به وجود منطبق بدانم، ولی سختْ معتقدم اگر بعد از سفر به سوی فلسفهی غرب بهخصوص بعد از کانت و هگل، به هایدگر و گادامر، به حکمت صدراییِ خود برگردیم متوجهی استعدادهایی خواهیم شد که بهخوبی ما را در این تاریخ تغذیه میکند و تفکری که سختْ برای این زمانه بدان نیاز داریم را به ما عطا مینماید. مشکل آقای نصیری در بدفهمیدنِ حکمت صدرایی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بلی. بعضیها تنها سیر إلی اللّه دارند و بعضی سیر إلی اللّه و فی اللّه دارند. عارفی میتواند دستگیری کند که عارفِ کاملِ مکمّل باشد یعنی عارفی که سیر إلی اللّهِ فی اللّهِ باللّهِ إلی الخلق داشته باشد. ۲. نه. موفق باشید