باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه عرایض مکتوبی پیش خواهد آمد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که آن شهید عزیز میفرماید غرب یک کلّ بههم پیوسته است، چه از نظر فکری و فرهنگی و هنری، و چه از نظر اقتصادی. یعنی هرکدام از ابعاد او را بگیرید عملاً در لایهی پنهان آن بُعد، سایهی ابعاد آن نیز حضور مییابد. و از طرفی شاخصهی این تمدن، بیگانهشدن انسان نسبت به خود و دیگران و تقابل انسان با طبیعت است و بدین معنا تمدن جدید موجب بحران و پارهپارهشدن امور جامعه میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر تنها به داناییهای خود بسنده کنیم معرفت نفس را هم تبدیل میکنیم به «داناییِ» به معرفت نفس و نه «احساس وجودی» که نسبت به خود باید پیدا کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز هم بر آزادی تأکید میکنم یعنی فراروی از آنچه که فعلاً در آن هستیم، هرچند که میدانم قدمهای امروزینِ ما هنوز فراخور آزادی نیست. آزادی همیشه به سوی فراتر از وضع موجود حرکت میکند و انسان در بستر آزادی همواره باید آغاز کند. و به همین جهت گفتهاند «آزادی، امری نابنیان است» آزادی در یک مقوله جای نمیگیرد. به ما گفتهاند که انسان باید اسیر شرایط بیرونی نباشد، بلکه همواره به آرمانهای متعالی خود بپردازد. و این با نوعی بیباکی همراه است. انسان دائماً به دنبال آزادی است و آزادی، دائماً از آن میگریزد. و در این رابطه باید به بیانیهی گام دوم مقام معظم رهبری فکر کرد. آری! گام دومی است برای عبور از تنگناهایی که ما را فرا گرفته است. جریان روشنفکری بیش از این دغدغه ندارد که انقلاب اسلامی در گردونهی رفاهِ دنیاییِ بیشترِ مردم، متوقف شود. ولی بنیانگذاران انقلاب اسلامی متوجهی تاریخی هستند که بشر باید از ناکامیهای پیشآمده توسط فرهنگ مدرن آزاد شود. گیرم که در این راه به جای رفاه، با سختیهایی روبهرو شویم که صاحبانِ دنیای مدرن ۴۰ سال است که ما را در آن قرار دادهاند؛ آخرش چی؟! به هر حال، راهِ ما راه برگشت و توقف در فرهنگ مدرنیته نیست، و هدفی را برای خود بیرون از آن فرهنگ شکل دادهایم و مسلّم ملتی که با داشتن هدف به آینده فکر میکند، در راه است و راه، بدون مقصد نیست. راه انقلاب اسلامی، مقصد خاصّ خود را دارد که در آن عرش و فرش به هم متصلاند و زمین و زندگیِ زمینی از رحمتهای آسمانی منقطع نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر میکنم حالت اول، قابل اعتمادتر باشد 2- وقتی انسان رشد کند متوجه میشود باید یقینیات خود را با عمق بیشتری بهدست آورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بسیار حساس و قابل تأمّلی در میان آورده اید زیرا ما در بین دو گذرگاهِ بسیار حساس تاریخی قرار داریم. از یک طرف تاریخِ ما تاریخِ غرب است و نمیتوانیم چشم خود را نسبت به آنچه ما را به عنوان تاریخ غرب فرا گرفته است؛ بر هم بگذاریم. و از طرف دیگر تاریخی به نام تاریخِ انقلاب اسلامی در مقابل خود داریم. در نسبت ما با غرب و تاریخ غربی که ما را فرا گرفته است، در عین آنکه تاریخ ما، تاریخِ غرب نیست، یک نوع قرارگرفتن در حاشیهی فرهنگ غربی را نمیتوانیم از خود دور کنیم و از این جهت از تحقق روحِ ارادهای که خردِ غربی بدان نظر دارد، بیرون نیستیم. و اینجا است که به گفته استاد داوری نمیتوانیم بگوییم ما مدرسه و صنعت و کشاورزی به همین معنا که امروز در دنیا ظهور کرده است؛ نمیخواهیم. حال باید از خود بپرسیم آیا میتوانیم در دلِ تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است آن اراده و خردِ مذکور را معنایی دیگری ببخشیم؟ آری! همینطور که میفرمائید نمیتوان با ایدهها در خیالاتِ خود زندگی کرد و به زمینی که در آن زمین باید این ایدهها محقق شود، فکر نکرد و حتما به همان معنایی که می فرمائید: اگر غایت مفقود باشد، این اراده که شرط ضروری برای ساختن است، به چه چیز تعلق نخواهد گرفت و این ممکن نیست.
آنچه بنده به شدت بدان امیدوارم ارادهای است که حضرت پروردگار برای ظهور تاریخی دیگر به میان آورده است و باید در این تاریخ، چشم از این اراده برنداشت. ارادهی الهی در تاریخ حقیقتی است که به صورت ادراکی بسیط به سراغ انسانها میآید و تعلق خاطر مناسب آن زمانه در آنها ایجاد میشود و افقی را میگشاید که همهچیز را باید در آن دید، و در این رابطه آنچه تا دیروز اهمیت داشت، از اهمیت میافتد. از این جهت میخواهم عرض کنم: معنای توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی چیزی بیرون تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده است، در عین آنکه تاریخی که به اراده و خردِ «تغییر» نظر دارد، هنوز در صحنه است و جناب آقای دکتر داوری، این حکیم اندیشمند بهخوبی متوجهی این امر هستند و بنده نیز تأکید دارم که آری! ما هم باید به شدت، خردِ توسعهیافتگی و خردِ توسعهنیافتگی را در نسبت با همدیگر بفهمیم و هم در ماورای این نسبتها آیندهی خود را بنگریم و به تقدیری که حضرت ربّ العالمین در مقابل ما گذاشته است، بیندیشیم. این یک نوع بازکردنِ گوش و آزادساختن آن برای چیزی است که در این صحنهها مثل رخداد اربعینی این سال ها با ما سخن میگوید، به همان معنایی که به صورتی وسیعتر ندایِ بیصدایِ «الَسْتُ بِرَبّکُم» در جان ما به صدا در آمد و عدهای در مظاهر ظهور ربوبیتِ او این صدا را شنیدند و بیدرنگ تصدیق کردند و گفتند: «بَلی شَهِدْنا».
ما همواره در همهجا در این تاریخ با حضور تاریخی ارادهی الهی ارتباط داریم، هرچند به ندرت به ندای آن گوش میدهیم. گاهی در مطابقت و موافقت با آن اراده قرار داریم، و مطابق آن اراده عمل میکنیم، در آن حدّ که در مواقعی نادر این مطابقت در حدّ دیدن جلوهی آن در افق رخدادی که برابر گشوده شده است، میرسد و وقتی چنین «وقت» فرا رسد، ما به معنای واقعی در راه حضور تاریخی خود قرار داریم، چیزی که شهداء بهخوبی آن را تجربه کردند. و تمام توجه بنده به این نحوه حضور تاریخی است. لذا در عین احترامِ بسیاری که برای متفکری مثل استاد داوری قائل هستم و به بحث توسعهیافتگی و نیافتگی او به دقت گوش میسپارم، ولی توجه دلِ خود را در جای دیگری انداختهام و این، اولِ سخن بنده با شما است که آیا میشود شما با من همدلی کنید و زبان تبیینِ حقیقتی شویم که متذکر ارادهی الهی است. زیرا به نظر بنده، مطابقت و موافقت با آنچه در تاریخ به ارادهی الهی در حال تحقق است، گوشسپردن به ندایِ بیصدایی است که ما را مورد خطاب قرار میدهد و برمیانگیزاند، آنهم برانگیختگی که مثل همهی متفکران تاریخ به قصد و اراده سخن نگفتهاند، بلکه سخن آنها ماوراء قصد و ارادهشان ظهورِ روح تاریخشان بوده است. در عین تذکری که در کلامتان بود، بسیار احساس همسخنی با شما در آن مییافتم بهخصوص که در عین توجهدادن به امر غایتی که باید به خیالات و آرمانها محدود نباشد، متذکر میشوید «این غایت، نمی تواند از تاریخ اروپا اخذ شود». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد نه قابل تحقیق و اثبات است و نه نیاز است که ما آن بزرگان را از این زاویه بنگریم. آنها راهِ زندگی را برای ما گشودند و به همین جهت چون این موارد ما را نسبت به آن هدف غافل میکند، باید به این موارد اعتماد نداشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع روایات، نظر به بهترین شرایط دارد که به اصطلاح به آن «علت معدّه» میگویند وگرنه در اصل موضوع خللی ایجاد نخواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نتوان در مورد زلزلهی مشهد چنین نظری داد زیرا در هرحال امامان هرجا که مصلحت باشد و اذن خداوند قرار داشته باشد، کمک خواهند کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مباحث صوتی «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را خوب کار کنید، میتوانید به دوستان خود نیز کمک کنید تا إنشاءاللّه با مباحث صوتی «معاد» به رشد کاملی در این مسائل دست یابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چنین بحثی را حضرت علامه در کتاب «رسالةالولایه» و در آنچنان فضایی، باز میکنند ولی در فضاهای دیگر علمی، علم حصولی را به عنوان یک علم نفی نمینمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر مباحث شرح کتاب «مصباح الهدایه» امام را دنبال بفرمایید تا حدّی بتوانید جواب سؤال خود را بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه خودمان به جهت گناهانمان انجام میدهیم با پشیمانی و توبه کارش حل میشود و به هیچوجه نباید از نتایج آن گناهان راضی بود. آری! باید از خدایی راضی بود که هیچ عملی را بر اساس حکمت خود بیجواب نمیگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث واجببودن امر به معروف و نهی از منکر از آن جهت است که ما حق نداریم نسبت به آن کوتاهی کنیم. ولی در امور مستحب و مکروه اگرچه امر و نهی آن واجب نیست، ولی زیبایی فضای جامعه در بین مؤمنین به همین رعایت مستحب و مکروه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور انسانهای مؤمن و معتقد در هر دوجایی که میفرمایید لازم است. ولی اگر روحانیت فعّال و روشن نسبت به مسائل روز و باسواد نسبت به معارف اسلامی داشته باشیم، نسل آینده نسلی نخواهد بود که برای مالِ دنیا و استکبار جهانی ارزشی قائل باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم از کجا میفرمایید بنده ده سال حوزه خواندهام. خودم نمیدانم چند سال دروس حوزه را خواندم ولی شکل کار اینطور بود که سه روز در آموزش و پرورش فریدن درس میدادم و سه روز هم در مدرسهی حقانی قم درس میخواندم و جمعهها هم در اصفهان بودم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در آن روایت میخواهند ما را متذکر این امر نمایند که ورود به آن ساحتِ متعالی که اولیاء معصوم در آن تنفس میکنند، مشکل است. زیرا باید انسانها از ساحتِ حسی و معمولی خود خارج شوند و به یک معنا باید از خود بیرون آیند و این کار آسانی نیست. در مورد عبور از گناه هم میتوان به این موضوع فکر کرد که حوزهی حضور خود در این عالم را با حضور هرچه بیشتر به حضرت حق تغییر دهیم و این کار با صبر در مقابل امیال نفسانی و با صلات یعنی رجوع به خداوند ممکن میشود به همان معنایی که به ما فرمودند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» (بقره/153). یعنی: اى کسانى که ایمان آورده اید، از صبر و نماز کمک بگیرید که خداوند با صابران است و یا در آیه 45 و 46 همین سوره می فرماید: «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ». یعنی از صبر و نماز کمک بجوئید و آن بسى سنگین است مگر براى خشوع پیشگان. در کافى از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: هر وقت امرى و پیشامدى على (ع) را به وحشت مى انداخت، برمی خاست، و به نماز مى ایستاد، و مى فرمود: (اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ)، از صبر و نماز کمک بگیرید. و نیز در همین کتاب از آن جناب روایت کرده که امام صادق (ع) فرمود: صبر همان روزه است، و فرمود: هر وقت حادثه اى براى کسى پیش آمد، روزه بگیرد، تا خدا آن را بر طرف سازد، چون خداى تعالى فرموده: (وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ)، که منظور از آن روزه است. موفق باشید
