بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12233
متن پرسش
سلام استاد: حدیث «هر کس قدر خود را نشناسد هلاک گردد» می تواند بر این معنا هم باشد که اگر کسی استعدادها و توانمندیهای خدادی اش را پیگیری نکند به ضررش است؟ یا صرفا در بحث گناه و عزت نفس و ... است. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که قدر و جایگاه انسان بندگی خداوند است می‌توان گفت در آن روایت، استعداد اصلی انسان که همان عبودیت رب‌العالمین است مدّ نظر باشد، آری در راستای عبودیت استعداد های انسانی جهت می‌گیرد و او را از هلاکت در بندگی شهوت و غضب نجات می‌دهد. موفق باشید

6830
متن پرسش
با سلام به نظر می آید این جمله که اسلام را در بین غیر مسلمانان یافتم و در بین مسلمانان اسلام را ندیدم جمله درستی نیست.نظر شما چیست؟خواهشا دلایل خود را هم ذکر کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب سید جمال‌الدین اسدآبادی می‌خواسته بگوید آن نظمی که اسلام توصیه می‌کند در بین غیر مسلمانان بیشتر رعایت می‌شود وگرنه مسلّم است که رویکرد آن‌ها به سوی توحید نیست تا مسلمانی در آن‌جا بیشتر باشد. موفق باشید
965

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و التماس دعا. از خدمت استاد راهنمایی و مطالبی در مورد راه درست طلبگی،نیاز های یک طلبه در آینده،زندگی خانوادگی طلبه،و آنچه که یک طلبه باید در دست داشته باشد تا بتواند از این بازار رنگارنگ حوزه جان سالم به در برد؟ظاهرا جزوه ای موجود است که ما هرچه کردیم بدست نیاوردیم.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی جزوه‌ی «عالم طلبگی» و کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که در سایت هست، إن‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
23886
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: استاد چطور می شود نفس را پرورش داد تا از عالم ماده جدا شود؟ البته ابدا منظور بنده این نیست که فقط بتونم نتیجه فوتبال رو پیش بینی کنم یا ذهن افراد رو بخونم خیر. بنده یک پزشک هستم و حقیقتا همه هم و غم من رفع مشکل بیماران هست. خب از آنجایی که انسان جایز الخطا است خب امکان اشتباه هم هست. طبق قوانین طبیعی عالم یک پزشک اگر خوب مطالعه کند دقت خود را بالا ببرد شنونده خوبی باشد و شرایط بیمار را درک کند می تواند کاری جهت کاهش رنج های او انجام دهد. من همیشه در ذهنم این بود که ای کاش توانم بیشتر بود و راهی برای کم کردن خطای انسانی بود که بیشتر از این ها می توانستم کاری برای بیماران انجام بدم. البته توکل بر خدا رو همیشه مد نظر دارم و حقیقتا خودم رو تنها یک وسیله میدونم اما دنبال راهی هستم برای خدمت بیشتر خستگی کمتر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر نور شریعت محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و دل‌سپردن به معارفِ حضوری، خود به خود دلْ منور به الهاماتی می‌شود که در پرتو آن الهامات، شما نسبت به مراجعین خود بهتر عمل می‌کنید. توصیه‌ی بنده، دنبال‌کردن مباحث معرفت نفسی است همراه با صوت آن و سپس پرداختن به بحث «معاد» آن‌هم همراه با صوت آن. موفق باشید

23705

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سیر اعتقاد به امامت در طول تاریخ دستخوش چه تغییراتی بوده است؟ آیا شیعیان ۱۴۰۰ سال پیش مانند ما به ائمه اعتقاد داشته اند؟ آیا صحیح است که برخی صحابه اعتقاد به عصمت ائمه نداشته اند؟ تأثیراتی که امثال شیخ مفید داشته اند، چگونه بوده است؟ چگونه می توان اثبات نمود که عقیده فعلی شیعه به امامت به حق نزدیکتر است از عقیده شیعه هم عصر ائمه اطهار؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب حجت الاسلام امیر غنوی در سلسله مباحث تاریخ اسلام خود با شواهد قابل اعتمادی، این نکته را روشن می‌کنند. خوب است به سایتی که آثار ایشان را منتشر می‌کند رجوع فرمایید. موفق باشید

23628
متن پرسش
سلام: فرمودید در مقام ولایت هیچ واسطه ای بین ولی و حضرت حق نیست و یا امام باقر فرمودند هر کس می خواهد بدون حجاب با خدا روبرو شود محبت ما را داشته باشد ولی از آنجایی که فرمودید رویت حضرت حق بدون اینکه صورتی در صحنه باشد ممکن نیست آیا همان صورت واسطه و حجاب نمی شود؟ ارسال به ایمیل حتی با عوض کردن ایمیل از یاهو به گوگل نیز اصلاح نشد. فکر می کنم اشکال از سایت لب المیزان باشد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی آن صورت، حکمِ آینه را داشته باشد و معلوم شد آینه، واسطه‌ی بین ما و صورت مرئی نیست، جایی برای واسطه‌بودن نمی‌ماند. ۲. چون موضوعِ ارسال به ایمیل‌ها آزمایش شد و مشکلی پیش نیامد؛ احتمالاً اشکال از سایت نیست. موفق باشید

21875
متن پرسش
با سلام: سوال بنده از حضرتعالی این است که در مورد دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر از یک طرف با نظر علمایی همچون حضرت آقا مواجه هستیم که بیانات تکان دهنده ای در این مورد داشته و از فریضتین به عنوان واجب فراموش شده در جامعه مسلمین یاد می کنند و تذکر لسانی را وظیفه همگانی می دانند به دلیل این که طبق فرمایش ایشان گناه برای همیشه در جامعه گناه بماند و از طرفی دیدگاه قشری از مذهبیون هست که به نظر بنده از سر عدم شناخت کامل این فرایض و حدود آن، امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه خود ندانسته و دلیل آن را طرد شدن افراد گنهکار و ... می دانند. نظر حضرتعالی در این رابطه چیست و چطور می توان مومنین را در زمینه احیای واجب فراموش شده در رابطه با همه منکرات یاری نمود؟ متشکرم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در امر به معروف ابتدا باید یک نوع رفاقت در میان آید به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» یعنی زنان و مردان با ایمان نسبت به همدیگر نوعی دوستی و ولایت دارند و لذا همدیگر را به معروف دعوت و از منکر نهی می‌کنند. متأسفانه این حالت در امر به معروف که یک رابطه‌ی دوستی باید در میان باشد، کم‌تر رعایت می‌شود و تازه بنا به فرموده‌ی مقام معظم رهبری، امر به معروف محدود به حجاب و بی‌حجابی شده و از موضوعات وسیع‌تر غفلت گشته است. موفق باشید

21544

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: در یک کانال تلگرامی حرفی را از علامه حسن زاده نقل کرده بود که خیلی بعید است ایشان چنین حرفی را گفته باشند. هر چی هم گشتم تو اینترنت هیچ جا این حرف را ندیدم. آن حرف این است: علامه حسن زاده: چنین نیست که ما را از طلا و نقره آفریده باشند و شما را از آهن و چدن. شما انسانید و سرمایه ی کسب به شما داده اند؛ ما را ببینید و به راه بیفتید: تعالوا؛ بالا بیایید. استاد من شنیدم که هر چقدر معرفت بالاتر برود تواضع بیشتر می شود. این حرف بوی خودستایی می دهد. ایشان چرا خودشان را طلا معرفی کرده؟ اصلا چرا خودشان را الگو قرار داده و می گوید: ما را ببینید و به راه بیفتید؟ به خاطر همین است که می گویم بعید است علامه چنین حرفی را زده باشند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از جمله‌ای که از قول آیت‌الله می‌فرمایید بر نمی‌آید که ایشان بگویند من طلا هستم. به نظرم اگر این سخن از ایشان باشد می‌خواهند بگویند از امثال ما عبرت بگیرید که چگونه در راه مانده‌ایم و شما نمانید؛ زیرا این‌گونه سخن‌های تواضع‌ آمیز بیشتر به ایشان می‌خورد. در اولین جلسه‌ای که خدمتشان رسیدم و تقاضای دستگیری نمودم، فرمودند: «آقا شما مانند همان دزدی هستید که به کاه‌دان زده‌اید و مرا عوضی گرفته‌اید، من چیزی ندارم که بخواهم به کسی بدهم». موفق باشید

21288
متن پرسش
سلام: یعنی چه یک آیه مثل قرآن بیاورید؟ خوب بفرما «و الرمان الکرز» قسم به انار و گیلاس؛ به هر حال هر میوه ای یک یا چند فایده دارد و اگر بخواهید تفسیر دیگه ای برایش بیاورید بر چه اساسی خواهید آورد در صورتی که نص قرآن چیز دیگری است. و یا «و العشا» قسم به شب؛ هنگامی که قیامت می اید. اصولا معیار و ملاک تحدی چیست؟ و چه کسی باید داوری کند؟
متن پاسخ

 

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن مى ‏فرمايد: «وَ انْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه»[1] اگر در معجزه ‏بودن آنچه بر بنده ‏ى ما نازل شده شك داريد، سوره‏ اى مانند آن بياوريد. مبناى برهان اين است كه او يا به‏ واقع پيامبر است و اين آيات از طرف خدا بر او نازل شده، و يا پيامبر نيست و با استعدادهاى بشرى‏ اش اين آيات را تنظيم كرده است. در حالت دوم از آن جهت كه بشر است اين آيات را آورده، پس شما هم كه بشر هستيد، مسلم اگر همه ‏ى شما جمع شويد مى‏ توانيد يك سوره مثل سوره ‏هاى اين قرآن بياوريد و اگر نمى‏ توانيد، معلوم مى‏ شود كه او از جنبه‏ ى بشرى ‏اش به چنين توانايى نرسيده، پس او پيامبر خدا است. در رابطه با معجزه‏ بودن قرآن از نظر فصاحت و بلاغت می‌توان گفت: قرآن از نظر هندسه‏ ى كلمات و نظم خاصى كه كلمات دارند، نه سابقه دارد و نه لاحقه، به طورى‏ كه نه تا آن زمان بشريت با اين تركيب و نظم سخن گفته و نه بعد از آن انسان‏ها توانستند از آن تقليد كنند و با آن نظم و هندسه سخن بگويند. قرآن داراى آهنگ خاصى است كه در عين دارا بودن مفاهيم معنوى، بدون تكلف و تصنع، عالى‏ ترين معانى را در عالى‏ ترين قالب‏هاى لفظى اظهار مى ‏كند به طورى‏ كه معلوم نيست الفاظ تابع معانى‏ اند و يا معانى تابع الفاظ.

قرآن در زمانى به صحنه آمد و مبارز طلبيد كه اوج تكامل فصاحت عرب بود. از آن عجيب‏تر بعد از آمدن قرآن نيز سخن رسول خدا (ص) و حضرت على (ع) در عين فصاحت زيادى كه دارد، اصلًا شكل و هندسه‏ ى قرآن را ندارد. و اين مبارزه طلبى هنوز هم به قوت خود باقى است، مضافاً اين‏كه تا حال كسى نيامده بگويد قبل از قرآن چنين كلماتى به اين شكل در فلان كتاب بوده است. همچنان‏كه كسى نيامده بگويد من مثل آن را آورده‏ ام و اتفاقاً هر قدر انسان فصيح‏تر باشد بيشتر متوجه مى‏ شود كه فصاحت قرآن از نوع فصاحت بشر نيست. همچنان‏كه جادوگران متوجه شدند كار حضرت‏ موسى (ع) از نوع سحر نيست. موفق باشید

 


[1] ( 1)- سوره‏ ى بقره، آيه‏ ى 23.

20051

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در بحثی حول کتاب آشتی با خدا فردی قبول دارد هدف از خلقت انسان را طبق چیزی که در کتاب هست ولی نه کاملا بلکه در دستگاه دینی. او معتقد است در دستگاه تجربی این ثابت نمیشه و مباحث اون رو هم رد نمیکنه. مثل هندسه ریمانی و هندسه اقلیدسی که هر دو درستن و هم دیگه رو رد نمیکنن. لطفا این را توجیه کنید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خالق انسان است که مشخص می‌کند هدف خلقت انسان چیست و او می‌فرماید: «ما خلقت الجن و الانس إلاّ لیعبدون». موفق باشید

19701
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: می خواستم بپرسم جوانانی که بعد از مطالعه ی کتاب های شما دیدگاه جدیدی پیدا می کنند و در گذشته رشته ی دیگر دانشگاهی مثل معماری خوانده اند و اکنون در شرایطی قرار گرفته اند که نه پشتوانه ی محکمی در زمینه ی دیدگاه جدید دارند و نه دیدگاه های گذشته ی خودشون رو می توانند دنبال کنند، چه کاری باید انجام بدهند و چه فعالیتی رو باید پیگیری کنند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی که بنده و امثال بنده عرض می‌کنیم بیشتر به جهت آن است که جهت‌گیریِ افراد در امورات‌شان تصحیح شود و لذا لازم نیست که مثلاً جنابعالی رشته‌ی معماری را دنبال نکنید، بلکه معماری را با روحِ معنیِ لازم می‌توانید عرضه نمایید. به عنوان نمونه کانال «ندای اندیشه» دو جلسه از سخنرانی آقای دکتر محمود ارژمند را در رابطه با معماری اسلامی مطرح کرده‌اند خوب است به آن کانال به آدرس https://t.me/nedayeandishe/284 رجوع فرمایید. موفق باشید  

18149

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: مشکل این بود که نمیدونم شما این کلمات رو از چه منظر استفاده می کنید؟ مثلا وقتی میگید خیال، عقل، وهم و .... نمیدونم منظورتون از باب فلسفیه، عرفانیه و یا اخلاقی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد اصلی بنده آن است که با حوصله کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را دنبال فرمایید تا به طور اصولی مطالب برایتان روشن شود. موفق باشید

17178
متن پرسش
سلام استاد عزیز: اولا استاد به طور مشخص بفرمایید که مجاهدت با نفس در مقابل امیال مختلف یعنی چه و چگونه باید دنبال شود؟ ثانیا برای مجاهدت با میل به شهرت و ریاست چگونه باید این میل را سرکوب کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر شریعت الهی به طور مشخص روشن نفرموده است که رعایت حلال و حرام الهی به تمام معنا مجاهدت با نفس است آن هم به روش عملی. و مگر همین که ما به جای مطرح کردن خود در امور مثبت خدا را به میان آوریم و کارهای مثبت را به خدا نسبت دهیم و به توفیقات او همان مبارزه با شهرت طلبی نیست. موفق باشید

15597

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: در جایی خواندم: «درباره «ياسين» در روايتي از امام باقر يا امام صادق (عليهماالسلام) نقل شده كه فرموده اند: "هَذَا مُحَمَّدٌ قَدْ أُذِنَ لَهُمْ فِي التَّسْمِيَةِ بِهِ، فَمَنْ أُذِنَ لَهُمْ فِي يس"؛ محمد نامي است كه اجازه نامگذاري به آن داده شده، اما چه كسي به آن ها اجازه داده كه به ياسين نام گذاري نمايند؟ (1) اين روايت دلالت بر اين دارد كه ياسين يكي از اسامي پيامبر (ص) است. نام گذاري به نام محمد جايز، و به نام ياسين مكروه است. علامه مجلسي در شرح اين روايت متذكر شده اند: ممكن است گفته شود كه نام گذاري به اسامي انبيا جايز و مستحب، ولي نام گذاري به القاب انبيا كه براي تعظيم و بزرگداشت آن ها اطلاق شده، مانند رسول و نذير و بشير و طه و يس مكروه مي باشد. (2) (1) فروع كافي، ج 6، ص 20. (2) مرآة العقول، ج‌، ص 36.» نظر شما چیه؟ با توجه به اینکه الآن اسم محمدطه خیلی زیاد شده، نظر شما چیه و چقد مطلب فوق رو تأیید می کنید برای کراهت نامگذاری به اسم طه و یسین؟ محمد طه چطور؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درک درست جایگاه این نوع روایات و فهم تخصیص‌داشتنِ آن‌ها توسط دیگر روایات؛ یک کارِ اجتهادی است و به نظر بنده این موارد را باید از مجتهدین سؤال نمود. موفق باشید

14977
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالي: در چند جا ديدم شما از مرحوم ايت الله مشكيني خيلي تعريف مي كنيد و با تعابير بلند از ايشان ياد مي نماييد آيا دليل خاصي دارد چون تا جايي كه بنده اطلاع دارم جايي مطلب خاصي از ايشان بيان نشده مثل بزرگاني مانند آيت الله بهاالديني يا آيت الله بهجت عليهما الرحمه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ، راهِ رجوع به خدا مطابق این تاریخ گشوده شد، راهی که ذیل شخصیت الهی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از یک‌طرف نظر به حقیقت دین و سیره‌ی اولیاء معصوم می‌افتد – به شکل حقیقی آن و نه اعتباری – و از طرف دیگر مقابله با شیطانی مجسم یعنی استکبار جهانی. و حضرت آیت اللّه مشکینی آن ولیّ الهی، به‌خوبی آن راه را شناخت و طی کرد و راه‌های هفتگانه‌ی آسمان‌های غیب در مقابلش گشوده شد. عرفانی که باید در این تاریخ دنبال فرمایید، در متن این تاریخ ظهور کرده است و باید با عارفانِ این تاریخ راه را ادامه داد. به گفته‌ی حضرت امام: «پيروزى معنوى و مادى مرهون اسلامى بودن انقلاب و مردمى بودن و توجه مردم به اسلام و تحول روحى عظيمى است كه خداوند در اين ملت، معجزه‏ آسا ايجاد فرمود، از آن جمله اين جوانان بسيار عزيز در سطح كشورند كه ناگهان با يك جهش برق‏ آساى معنوى و روحى با دست رحمت حق تعالى از منجلابى كه براى آنان با دست پليد استكبار جهانى كه از آستين امثال رضا خان و محمد رضا خان و ديگر سرسپردگان غرب يا شرق تهيه ديده بودند، نجات يافته و يك شبه ره‏ صد ساله‏ را پيمودند و آنچه عارفان و شاعران عارف پيشه در ساليان دراز آرزوى آن را مى‏ كردند، اينان ناگهان به دست آوردند و عشق به لقاء اللَّه را از حد شعار به عمل رسانده و آرزوى شهادت را با كردار در جبهه‏ هاى دفاع از اسلام عزيز به ثبت رساندند و اين تحول عظيم معنوى با اين سرعت بى‏ سابقه را جز به عنايت پروردگار مهربان و عاشق‏ پرور نتوان توجيه كرد». آری! در متن انقلاب اسلامی کسانی شکوفا شده‌اند که عارفان بزرگ در مسیر فنایِ ذات، سال‌ها به دنبال آن بودند ولی اینان اولین مسئله‌ای که با خود حلّ کرده‌اند از یک طرف، ندیدنِ ابزارهای جهان استکباری بود و از طرف دیگر، زیرِ پاگذاشتن بدن خود در هر شکنجه‌ای که به آن‌ها می‌شد. بدین لحاظ است که معتقدم جناب حاجیه‌خانم مرضیه دباغ راه‌های صدساله را یک‌شبه طی کرده است و در عرفانِ گشوده‌شده توسط امام خمینی، حجاب‌های بین او و آسمان‌های هفتگانه مرتفع شده است. باید در نگاه به عرفان و عرفا در این تاریخ بازخوانی کنیم. موفق باشید

7909
متن پرسش
سلام علیکم جناب ملاصدرا راجع به مخلدین در آتش چه نظری دارند؟آیا نظرشان این است که عذاب برایشان شیرین و گواراست؟آیا امام هم این معنا را قبول دارند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ملاصدرا در ابتدا یعنی در کتاب اسفار پیرو نظر محی‌الدین معتقد بوده کافر مخلَّد در جهنم است ولی مخلَّد در عذاب نیست. ولی بعداً در کتاب عرشیه نشان داده از این نظر عدول کرده و معتقد است کافر مخلَّد در عذاب است و حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نیز به همین نظر اخیر معتقدند. موفق باشید
7206

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید به شما چند وقتی است که درباره ی امام جماعت شهر ما حرف ها یا شایعاتی وجود دارد مانند اینکه حسینه یی مشهد شهر را مدریت میکند و مردم اعتراض آورده اند که چرا ایشان الان میخواهم بدانم آیا ما باید از صحت موضوع باخبر شویم یا توجه ی به حرف دیگران نداشته باشیم؟ متشکرم اگر جوابم را بدهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً متوجه سؤال جنابعالی نشدم ولی در هرحال وظیفه‌ی ما آن است که به آن آقا اعتماد کنیم مگر آن‌که با تحقیق کامل خلاف آن ثابت شود. لااقل می‌توانید بروید از خودشان موضوع را سؤال کنید. موفق باشید
6896
متن پرسش
بنام حق و با سلام حضور استاد گرامی عطف به سوال 6731 جواب شما به سوال دوم در مورد عرفا و غیر معصومین به راحتی قابل پذیرش است اما راجع به انبیاء و اولیاء معصوم که مدار و قطب زمانه خویشند و دنیا و آخرت که همان ظاهر و باطن است، برای آنان ظاهر است و شهود آنان بنحو ( أنّ ) است نه ( کأنّ ) چگونه می تواند وجهی داشته باشد و چگونه می توان فشار مرگ را برای آنان توجیه کرد. لطفا از این زاویه توضیح بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرقی نمی‌کند همین‌که انسان در این دنیا است و بخواهد از این ساحت به آن ساحت برود از جهتی همان‌طور که حضرت یحیی«علیه‌السلام» فرمودند با فشار انتقال از مرحله‌ی مادون به مرحله‌ی مافوق روبه‌رو هستند و این خود یک نحوه سلوک است و ربطی به آن افق «إنَّ» آن‌ها که همواره در دنیا بدان نظر دارند، ندارد. موفق باشید
30326
متن پرسش
سلام: نظر شما در مورد این شرح از غزل حافظ چیست؟ اهل عرفان مانند مرحوم حاج اسماعیل دولابی و آیت الله یعقوبی قائنی در شرح این بیت حافظ که «نگویمت که همه ساله می پرستی کن / سه ماه می خور و نه ماه پارسا می‌باش» می گویند: منظور رجب و شعبان و رمضان است. در نظر اولیه، این سخن حافظ در همین غزل که «منتظر رحمت می باش» با توصیفات مکرر از این سه ماه که گفته می شود مملو از رحمت و غفران الهی هستند سازگار است. اما باید شواهد بیشتری برای این تأویل عرفانی یافت. معنای اولیه این بیت این است که سه ماه می بخور و بقیه سال از می پرهیز کن و بیش از این زیاده روی نکن. اما اگر پارسایی را نزد حافظ بهتر درک کنیم باید گفت معنای کامل این است که سه ماه می بخور و بقیه سال اثرات این می پرستی را از باطن به ظاهر بیاور. منظور از پارسایی در اینجا زهد ریایی نیست که در تقابل با رندی است بلکه وقتی حافظ در پایان این غزل می گوید: «معاشر رندان پارسا می‌باش» منظورش پارسایی است که با رندی سازگار است بلکه از «عشق و می» ناشی می شود. در طریقت حافظ شریعت و مقام ظاهر دو معنا دارد یکی در تقابل با طریقت است و دیگری ادامه و وامدار طریقت است. یکی زهد است و دیگری پارسایی. پارسایی باید طوری تعریف شود که با رندی سازگار باشد و آن ظهور و بروز آن جلوه از رند است که ظاهر را نگه می دارد و از طریقت به شریعت می رسد. معمولاً شارحان مراقبات رجبیه به مقایسه این سه ماه با هم می پردازند ولی حافظ و عرفایی دیگر، علاوه بر این مقایسه، به مقایسه این سه ماه با بقیه سال توجه می کنند. اگر یک سال را به چهار سفر سه ماهه تقسیم کنیم یک سفر سه ماهه از آن «می پرستی» است و می توان اسفار اربعه را در سال تعریف کرد و نگذاشت که همه سال فقط در سفر اول صرف شود. بلکه عرفان کامل آن است که سالک فقط در مقام مستی نماند و دوباره به پارسایی برگردد. این همان مقام رندان پارساست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی است. بنده هم در عرایض خود نسبت به سه ماه مذکور همین مطلب از آن غزل را شاهد آوردم. آری! «سه ماه میّ خور و نُه ماه پارسایی کن». موفق باشید

25769

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: علامه حسن زاده آملی درباره مقام حضرت زهرای اطهر (س) فرموده اند که: لیل، قوس نزول است و یوم، قوس صعود. و حضرت زهرا (س) مجتمع مرتبه قوس نزول و لیل هم چنین قوس صعود و یوم هستند. معنی و مفهوم این جمله چیست و چرا ایشون یوم و لیل را در مقام تشبیه برای قیس نزول و صعود و شان حضرت صدیقه طاهره بکار می برند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که در قوسِ نزول، از بالاکه نور باشد، به پایین که دنیا و لیل حساب می‌شود؛ حرکت صورت می‌گیرد و البته در دلِ لیل باز افقی از نور مدّ نظر است که همان مطلع فجر باشد. موفق باشید

20269
متن پرسش
سلام: آیا یک روانشناس و مبلغ دینی مجاز است برای درمان مشکلات شخصیتی بیماران و جوانان این زمانه و بحران های پیش رو جوانان، مثلا مشکل عدم اعتماد به نفس مثلا مشکل عدم اطلاعات کافی از مسایل زناشویی و ... مشکلات شخصیتی بسیار دیگری که نسل جوان امروز را گریبانگیر کرده، با این استدلال که باید برای کمک و هدایت نسل جوان از طریق دنیای خود جوانان با آنها وارد بحث شد نه از طریق وعظ و منبر های معمولی و همیشگی، بعضا برای ورود به دنیای آنها و نزدیک شدن و ارتباط گرفتن و تاثیر بر نسل جوان از روش هایی استفاده کند، از سخنانی استفاده کند که خیلی اسلامی به نطر نمی رسد. یعنی آیا مجاز است با روشی که در آن سبک ادبیاتش اسلامی نیست به خاطر ارتباط با جوان استفاده کند، با نامحرم صحبت کند با این توضیح که اعتماد بنفسش بالاست و خدا را در نظر می گیرد یعنی برای هدایت افراد گناهکار و نزدیک شدن به دنیای آنها برای هدایتشان یک روانشناس و مبلغ مجاز است وارد دنیای آنها شده و از زاویه آنها، از زاویه رفتار آنها و شبیه سازی با رفتار آنها، سبب شود مخاطب را جلب کند و تاثیر بگذارد و هدایتش کند با این استدلال که وعظ و منبر بر جوانان تاثیری ندارد و باید برای ارتباط و کمک به جوانان وارد دنیای آنها شد و لو با طرز حرف زدن و رفتار آنها.... آخر الان دنیای جوان ها طوری شده با منبر و سخنرانی نمی شود به جوان نزدیک شد و ارتباط گرفت و تاثیر گذاشت. مثلا جوانها چه موسیقی گوش می کنند، چه فیلمی می بینند، طرز حرف زدنشان چگونه است، ارتباط دختر و پسر جوان در جامعه و.... خوب یک مربی و مشاور و مبلغ باید اینها راببیند تا جوان ها را درک کند. می خواستم بدانم مجاز هست یک مبلغ و مربی وارد دنیای اینها شده و خودش را با آنها شبیه سازی کند ولو با گناه؟ آخه شهید مطهری فرمودند اسلام اجازه نداده ما با دروغ شخصی را مسلمان کنیم. خواهشا پاسخ دهید. چون واقعا پاسخش برایم مهم است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار خوبی است که انسان وارد دنیای افرادی که می‌خواهد متذکرشان بشود، بشود. ولی عنایت داشته باشید که هرگز با مطرح‌کردن هر وجهی از وجوه نفس امّاره جهت اصلاح افراد به بن‌بست و تحریک نفس امّاره ختم می‌شود و آثار سوء پنهانی را به بار می‌آورد. آری! درست گفته‌اند که: «چون‌که با کودک سر و کارت فتاد / پس زبان کودکی باید گشاد» ولی با حفظ رعایتِ جهتِ الهی موضوع، وگرنه ناخواسته نفس امّاره‌ی متربّی را تحریک کرده‌ایم. موفق باشید    

19545

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: از بین مباحث سلوکی مثل ای اباذر، حدیث عنوان بصری، جنود عقل و جهل، از کدام یک شروع کنیم جهت عمل کردن در زندگی و سیر کردن؟ موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از بحث «ده نکته در معرفت نفس» اگر بخواهیم با سادگی موضوع سلوک اخلاقی را دنبال کنیم؛ مباحث «ای اباذر» کارساز است و اگر بخواهیم کمی با شدت بیشتر، کار را شروع کنیم مباحث «یابن جندب» کمک می‌کند. موفق باشید

18997
متن پرسش
سلام استاد عزیز: اول از همه شهادت امام هادی (ع) را خدمت شما تسلیت عرض می کنم به طوری که زمینه تقرب روز افزون ما به آن بزرگواران باشد. استاد ۱. تاثیرات مواد مخدر و روان گردان در نفس چیست!؟ و کسانی که اینان را مصرف می کنند ادعا می کنند که اشیا را به نحوی دیگر مشاهده می کنند! برای مثال رنگ های متفاوت و با موزیک هایی خاص از نظر روحی منقلب می شوند و اشیا را کارتونی و انیمیشنی مشاهده می کنند و استفاده از این مواد ها انسان را دچار چه ظلمات هایی در برزخ و قیامت می کند؟! و اینکه استاد عزیز جوانان زیادی مبتلا به این مواد ها (بیماری) هستند، چه راهی وجود دارد برای رهایی و نجات آنان از این لجنزار به ظاهر زیبا و اینکه دلیل حرمت این چنین موادی (تریاک، هرویین و کوکایین و ال اس دی، ماری جوانا،حشیش) را در صورت امکان بیان کنید. ۲. آیا قبل از اسلام در دین انبیا قبل خوردن شراب جایز بود!؟ ۳. آیا فرزندان آدم و حوا (ع) با یکدیگر ازدواج کردند!؟ و در صورت تصدیق مساله فوق چگونه در آن وقت ازدواج محارم جایز بود ولی در حالا غیر جایز است!؟ ان شاءلله خداوند خیرتان بدهد در دنیا و آخرت و توفیق استفاده بیشتر از معارف مطرح شده از سوی شما را به ما عنایت کنند. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چون این نوع مواد، واهمه‌ی انسان را که عامل دوری از حقیقت است تقویت می‌کند. هر اندازه انسان جواب عقل خود را بدهد می‌تواند از برآورده‌شدنِ امیال واهمه نجات یابد. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست در این مورد کمک می‌کند 2- در هیچ دینی چیزی که انسان را از تعقل خارج می‌کند و آثار بدی بر روی جان و قلب انسان می‌گذارد، جایز نبوده 3- به گفته‌ی علامه‌ی طباطبایی در تفسیر آیات اولیه‌ی سوره‌ی نساء، شریعت الهی در آن زمان ازدواج خواهر و برادر را حرام نکرده بود. خوب است به نکات دقیقی که حضرت علامه در این مورد مطرح فرموده‌اند رجوع فرمایید. موفق باشید

17805

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز آیا استغفار ملایک به معنای پوشش گناهان ما است؟ آیا ارتباطی با صفت ستارالعیوبی خدا دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو یکی است زیرا ظهور ستارالعیوبی حضرت حق و غفّاریت او در فرشتگان است که ظاهر می‌شود و به مدد ما می‌آید. موفق باشید

17689

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
حضرت استاد سلام، خدا رحمت کند امواتتان را. بنده فکر می کنم فضای وحشتناک امروز فضای شهوت پرستی و دنیا گرایی ست ولی به مومن می تواند آسیب نرساند اگر او خودش را در این مسابقه وارد نکند. اما پرسشم این است که اگر در این مسابقه جدی شرکت نکنیم، در ثروت اندوزی و شهرت پرستی و ... مردم ما را طرد و لعن می کنند. این موضوع را لطفا شرح بفرمایید‌.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آن‌که نباید انزوا داشت، نباید خود را گرفتار فرهنگ مردمی کرد که تنها به دنیا می‌اندیشند. موفق باشید

نمایش چاپی