بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23539
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم: استاد جان در مورد سوال ۲۳۵۳۲ می خواستم عرض کنم که قصد بنده این بود که ثابت کنم این سنن الهی علل فاعلی هستند و از میان اقسام علل فاعلی، فاعل طبیعی (غیر علمی) هستند مثل قانون جاذبه زمین تا به این نتیجه برسم که این قوانین تکوینی بوده و در بافت عالم تعبیه شده اند و فرقی میان مومن و کافر نیست و هرکس به این سنن عمل کند، چه به این سنن علم و اعتقاد داشته باشد چه نداشته باشد، به نتیجه آن خواهد رسید. به نظر شما اصلا این نتیجه در مورد سنن الهی درست است یا خیر؟ و در صورت درست بودن به نظرتان از چه راهی غیر از علل اربعه قابل اثبات است؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است. ولی بعضی موارد موضوعاتی داریم که به راحتی در تقسیم‌بندیِ علل اربعه نمی‌گنجد. مثلاً آیا باید بگوییم خداوند علل فاعلی است یا علل غائی؟ و آیا تجلیاتِ اسماء الهی را در کجای این علل چهارگانه قرار دهیم؟ سنن الهی انوار اسماء الهی هستند که همه‌ی عالم را در برمی‌گیرند. پیشنهاد بنده در آن حدّ بود که مواظب باشیم همه‌چیز را در این تقسیم‌بندی‌ها دنبال نکنیم. زیرا حقیقت، لزوماً در این تقسیم‌بندی‌ها و روش‌های منطقی نمی‌گنجد. موفق باشید

23538
متن پرسش
سلام علیکم: استاد! با وابستگی به دیگران چه کنیم؟ با اینکه می دانم دیگران هیچ اثری در زندگی من ندارند، فقط دوست دارم یکی همواره کنارم باشد! هر کار می کنم که با خدا باشم یا امام زمان (عج) را کنارم حس کنم تا احساس تنهایی نکنم نمی شود! آیا احساس وابستگی ریشه در فقر ذاتی انسان دارد که انسان باید به خدا وابسته شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اشکال دارد. بالاخره باید «دست در کار باشد و دل با یار». انسان‌ها با انسان‌ها انسان می‌شوند. موفق باشید

23535
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام. سوال ۲۳۵۱۷ را پاسخ نفرموديد. ظاهرا مشکلی ایجاد شده که ايميل های پاسخ از سایت شما ارسال نمي شود، ممنون میشم بررسی بفرمایید. با تشکر فراوان
متن پاسخ

این طور جواب داده شد

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نگرانی‌ها بی‌جا است. فکر می‌کنم بیش از حدّ حساس شده‌اید در حدّی که امکان دارد از نظر روحی به مشکل بیفتید. بدن خود را تقویت کنید تا قوه‌ی واهمه سرِ جایش بنشیند. در روان‌پزشکی تجربه‌هایی در رابطه با کنترل قوه‌ی واهمه هست، روی آن فکر کنید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» از یادتان نرود، از آن جهت که اگر خود را به چیزهای اصیل زندگی مشغول نکنید، چیزهای غیر اصیل، شما را مشغول می‌کند. فرزندآوری از موارد اصیل برای زندگی است اگر برایتان امکان دارد. موفق باشید

23534
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: استاد ببخشید کسی که زیاد می خوابد و نمی تواند این خواب زیاد را کنترل کند باید چه کند؟ شما راه حلی برای این مسئله سراغ دارید؟ ببخشید یک سوال دیگه ام دارم اینکه چطور یک خواب با آرامش داشته باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به خودتان برنامه بدهید و غذای خود را کنترل کنید و ورزش را فراموش ننمایید. ۲. اساتید می‌فرمایند روزتان را درست کنید تا خواب‌تان درست باشد. یعنی سعی کنید در روز از پرحرفی و کینه و رقابت، ذهن‌تان را آزاد نگه دارید. موفق باشید

23533
متن پرسش
عرض سلام دارم خدمت استاد گرانقدر و آرزوی طول عمر شما: استاد در پاسخ ۲۳۵۲۰ شما به سوال مخاطب ذهن ما هم کنجکاو شد کلیپ آقای عباسی دیدیم، پاسخ جامعی دادید، ولی بخشی که استاد داوری فرمودند به این معنی که: یافتن علوم انسانی اسلامی تمنای محال است درسته؟ یعنی در طول این سال ها کاری نشده؟ با تشکر از توجه شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است. فکر می‌کنم در جواب سؤال شماره‌ی ۲۳۵۴۲ بتوانید تا حدّی جواب خود را بیابید. موفق باشید

23532
متن پرسش
سلام علیکم: استاد جان در مورد سنن الهی در حال تحقیق هستم و می خواستم ارتباط این سنن با علل اربعه را بررسی کنم. در قالب مثالی سوال خود را مطرح می کنم. فرض کنید یکی از سنن الهی این می باشد که در صورت نیکی کردن به والدین عمر شخص زیاد می شود. حال اگر شخصی به والدینش نیکی کند، این سنت الهی که شخص بواسطه عمل به آن عمرش افزایش می یابد، کدام یک از علل اربعه است؟ خود شخص کدام یک از علل اربعه است؟ اگر لطف بفرمایید علل اربعه را در این فرایند نام ببرید ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال بنده آن است که چرا ما باید آموزه‌های دینی خود را در قالبی قرار دهیم که ارسطو مطرح کرده است؟ آیا ایثار یا نفیِ أنانیت و از آن مهم‌تر، رجوع به حقیقت باید در علل اربعه که یک تقسیم‌بندی ذهنی است، تعریف شود؟ موفق باشید

23531
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: استاد جان در سوال ۲۳۵۲۲ منظورم از ماده ثانیه فلسفی همان هیولای اولی بعد از پذیرفتن صورت نوعیه و در اولین تحقق می باشد. در واقع منظورم هیولای اولی بعد از اینکه محقق شد و فعلیت پیدا کرد می باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیولای اولی در دستگاه ارسطویی، قوه‌ی محض است که چون به صورت آمد، به صورتِ ماده‌ی بالفعل مورد نظر قرار می‌گیرد. حال این ماده‌ی بالفعل می‌تواند به هر صورتی از صورت‌های مادی درآید چه برای نجّار که به صورت چوب در می‌آید و چه برای فیزیکدان که به صورت ماده‌های مورد آزمایش در می‌آید. پس بنابراین بحث عموم و خصوص نمی‌تواند در موردش در میان باشد. موفق باشید

23530
متن پرسش
سلام بر استاد بزرگوارم: استاد در رابطه با سوالی که از شما درباره کتاب های آقای محمدرضا حدادپور جهرمی پرسیده بودم و شما فرمودید که مطالعه نکردید و از بنده پرسیدید که این کتاب ها چه نکاتی دارد می خواهم عرض کنم که این کتاب ها رو یک طلبه ای به نام آقای محمدرضا حدادپور جهرمی می نویسند. ایشون پرونده های سوخته وزارت اطلاعات رو که الان سوخته رو به صورت رمان کرده اند و موضوعاتشان غالبا سیاسی است. برای مثال کتابی با عنوان «نه» درباره جنایت های اسرائیل و صهیونیست و تربیت جاسوس و تغییرات ژنتیکی در افراد مسلمان تمام دنیا می باشد. یا کتابی با عنوان «تب مژگان» درباره فرقه ضاله بهاییت می باشد که چطور در عمق جامعه نفوذ کرده اند و چطور عضو گیری می کنند و چطور فعالیت می کنند و ... و مابقی کتاب های ایشون که الحق و الانصاف آدم رو جذب میکنه و آدم می ماند که واقعا این اتفاق ها دارد میفتد؟ کتاب های دیگر ایشان مانند «حیفا» یا «حجره پریا» که درباره خانم های طلبه است که کار سیاسی می کنند و یا کتاب های دیگر ایشان. یکی از کارهایی که این کتاب می کند روشنگری درباره این مسائل می باشد. و بنده تقاضا می کنم که استاد بزرگوار شما خود اگر امکان دارد مطالعه بفرمایید و نظر خودتان رو درباره این کتاب ها بفرمایید که جدا نظر شما برای حقیر خیلی مهم است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور که می‌فرمایید کار خوبی است و باید از ایشان به خاطر این‌کار تشکر کرد. اما اجازه دهید بنده کارهایی که فکر می‌کنم در اولویت هست، دنبال نمایم. موفق باشید

23528
متن پرسش
با سلام: جایگاه علوم غربی و غیرایمانی در حرکت و زندگی انسان چیست‌؟ چه باید بشود که مطالعه ی علوم حصولی برای این انسان قدسی تبدیل به یک نور و ایمان بشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نیت و قصدی است که انسان در رابطه با علوم تجربی باید دنبال کند تا با قلبِ ایمانی و عقلی تکنیکی، شهریاری‌ها به میان آیند. موفق باشید

23527
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: پیشنهادی دارم اگر امکانش هست در مورد این بیانیه گام دوم انقلاب حضرت آقا جلساتی همچون ندای بی صدای انقلاب برگزار کنید. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روز چهارشنبه عرایضی تحت عنوان «وظیفه‌ی ما و پیام مقام معظم رهبری به جوانان» شد. خوب است که فعلاً آن را استماع فرمایید. در ضمن همین امروز در روزنامه‌ی کیهان، آقای دکتر سعداللّه زارعی نکاتی را در رابطه با آن پیام فرموده‌اند که قابل توجه است. عیناً آن را خدمتتان ارسال می‌کنم: موفق باشید

بیانیه روز گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به «جوانان کشور» حائز اهمیت بسیاری است. این بیانیه را از یک سو می‌توان بیانیه «چشم‌انداز» لقب داد و از سویی می‌توان آن را «مانیفست آینده انقلاب» دانست. صدور این بیانیه دو روز پس از ۲۲ بهمن چهلمین سال انقلاب اسلامی می‌تواند علامتی از محور بودن «جوانان» تلقی شود چرا که اگر این بیانیه در دهه‌فجر صادر می‌شد، مخاطب تحت‌الشعاع مناسبت قرار گرفته و نقض غرض می‌شد.
رهبرمعظم انقلاب به جز در موارد خاصی مثل «پیام به حجاج»، «پیام روز شهید» که به نوعی به یک سنت تبدیل شده‌اند، پیام و به خصوص بیانیه نمی‌دهند و البته سخنرانی‌های پرمغز رهبری در فواصل زمانی نسبتا کوتاه جای خالی پیام‌ها و بیانیه‌هایی که به نسبت دوره حضرت امام خمینی (ره) کمتر صادر شده‌اند، پر کرده است. در عین حال این سومین بیانیه‌ای است که رهبرمعظم انقلاب اسلامی خطاب به «جوانان» نوشته‌اند و این خود از اهمیت بسیار زیاد موضوع نزد ایشان خبر می‌دهد. بیانیه تفصیلی روز گذشته حضرت امام خامنه‌ای
(مدظله‌العالی) جنبه‌های مختلفی دارد و تحلیل بخش‌های مختلف آن مجال و زمان زیادی طلب می‌کند و صد البته بیانیه به دلیل ورود صریح و صمیمی‌اش نیازی به شرح و توضیح هم ندارد، اما از آنجا که «خوب دیدن» و «دوباره دیدن» نیاز به تذکار دارد، صاحبان قلم و بیان باید در اطراف مفاهیم کلیدی این بیانیه وارد شوند. براین اساس این قلم سه فراز از فرمایشات ایشان را اندکی تحلیل می‌کند: 1- در بخشی از بیانیه بسیار مهم رهبری آمده است: «مهم‌ترین ظرفیت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیت جوان زیر ۴۰ سال که بخش مهمی از آن نتیجه موج جمعیتی ایجاد شده در دهه ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۲۶ میلیون نفر در سنین میانه ۱۵ و ۴۰ سالگی و نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه دوم جهان در دانش‌آموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه انقلابی رشد کرده و آماده تلاش جهادی برای کشورند و جمع چشمگیر جوانان محقق و ارزشمندی که به آفرینش‌های علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند، اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته مادی نمی‌تواند با آن مقایسه شود». در این فراز رهبر معظم انقلاب به مهم‌ترین عنصر مورد نیاز در پیشرفت کشور یعنی «نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی» پرداخته و آن را «مهم‌ترین ظرفیت امیدبخش کشور» دانسته‌اند. واقعیت این است که در مقایسه با کشورهای پیرامونی ایران و حتی تا دوردست‌ها از مرز جمهوری اسلامی، کشور دیگری با این ظرفیت چند وجهی وجود ندارد. نیروی مستعد و کارآمد ایران به نسبت عدد جمعیتی‌اش حتی به نسبت کشورهای ثروتمندی نظیر هند و چین درصد بیشتری را به خود اختصاص داده است. در ایران حدود نیمی از جمعیتش از یک سو زیر چهل سال سن دارند یعنی جوانند و از سوی دیگر از این جمعیت ۴۰ میلیونی، ۱۴ میلیون نفر تحصیلات عالی را طی کرده‌اند و این بدان معناست که ۳۵ درصد از جمعیت جوان، دوره تحصیلات عالی را گذرانده‌اند از سوی دیگر دلبستگی ملی این جمعیت و اتصال‌شان به آموزه‌های انگیزه‌آفرین دینی که در جاهای دیگر به هیچ‌وجه حتی در فاصله بسیار زیاد از ایران قرار ندارد، هر یک عنصر تحصیل‌کرده جوان متدین را ضریب داده و ظرفیت کاری و تحرک صنعتی ایران را به چندین برابر عدد جمعیتی جوانان ما رسانده است. شما یک نفر شهید دکتر شهریاری را در نظر بگیرید که خود ضریب هزاران نفر گرفته است و یا شهید طهرانی مقدم را در نظر بگیرید که در دوره خود از همین جنس جوانان بودند و چه نقش برجسته‌ای در تاریخ و فرهنگ و صنعت این کشور زدند. در فرصت بودن این ظرفیت تردیدی نیست و لذا باید گفت فراگیری دو عنصر «علم» و «ایمان» در 14 میلیون جمعیت جوان ایران، اداره این کشور را برای مسئولین، بسیار آسان گردانیده است. صبر و تحمل همین قشر در برابر ناملایمات و در عین حال حضور آنان در صحنه‌های مختلف انقلاب حتی آنجا که خوف و خطری است، به خوبی نشان می‌دهد، اگر اراده‌ای در نظام برای به‌کارگیری درست این ظرفیت عظیم وجود داشته باشد، مشکلی بر سر این راه وجود ندارد. در همین جا یک سوال را هم می‌توانیم پاسخ دهیم، چرا فراخوان‌های مختلف ضدانقلاب خارجی و داخلی برای ایستادن جوانان در مقابل نظام جواب نمی‌دهد؟ آیا به دلیل آن است که مشکلی وجود ندارد؟ مسلما این جمعیت ۴۰ میلیونی جوان با انواعی از مشکلات و ضعف‌ها و بدکارکردی‌ها و سوءمدیریت‌ها مواجه‌اند و لذا ماده اصلی فراخوان‌ها که «اعتراض به وضع موجود» است، پربیراه هم نیست، اما جوانان ما می‌دانند که اساس نظام مبتنی بر ترقی و تعالی کشور و شهروندان آن قرار دارد و هر فراخوانی که به «ویرانی» دعوت می‌کند، نمی‌تواند «سازنده» باشد و ویران‌سازی اساس نظام به معنای پشت پا زدن به سیستمی است که دغدغه‌ای مهم‌تر از پیشرفت همه‌جانبه کشور ندارد. از این رو به وضوح می‌بینیم که وقتی مثلاً در مشهد اعتراضی شکل می‌گیرد و به زودی سر و کله عناصر مزدور و فریبکار پیدا شده و شعارها به سمت اساس نظام سوق پیدا می‌کند، مردم معترض به سرعت از این صفوف خارج شده و دور آنان را خالی می‌کنند؛ تا معلوم شود عدد این عناصر حتی در شهر بزرگی مثل مشهد از ۲۰۰-۳۰۰ نفر تجاوز نمی‌کند.نکته مهمی که در این بخش از بیانیه رهبری آمد این بود که این سرمایه انسانی را برتر از «هر اندوخته مادی» دانستند. امروز می‌دانیم که بیشترین درآمد کشورهای بزرگ صنعتی نظیر چین از طریق «کار نیروی انسانی» و «خلاقیت‌های صنعتی» به دست می‌آید. جوانان ایران در همین سال‌های اخیر ثابت کردند که قادرند سرمایه‌هایی برای کشور خلق کنند که حتی نفت و گاز ایران در طول 100 سال گذشته قادر به خلق آن نبوده‌اند. ۲. رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از بیانیه خود فرمودند: «اما پیش از همه چیز، نخستین توصیه من امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده است. بدون این کلید اساسی همه قفل‌ها، هیچ گامی نمی‌توان برداشت. آنچه می‌گویم یک امید صادق و متکی به واقعیت‌های عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جسته‌ام، اما خود و همه را از نومیدی بی‌جا و ترس کاذب نیز برحذر داشته‌ام و برحذر می‌دارم. در طول این چهل سال - و اکنون مانند همیشه - سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیت‌ها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسنات بزرگ، برنامه همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملت ایران است؛ و البته دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت می‌کنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصره تبلیغاتی باشید. نگاه خوشبینانه جوانان نسبت به آینده کلید «حرکت» و «پویش» به حساب می‌آید. از این روست که در تعالیم و توصیه‌های روانشناسی «شاد بودن» و «آینده را مثبت دیدن» نشانه سلامتی فرد ارزیابی شده و در درون حکومت‌ها، گروه‌های روانشناس دائماً در حال جست‌وجوی راه‌های جدیدی برای افزایش خوش‌بینی افراد جامعه نسبت به شرایط پیش‌رو هستند. «نگاه به جلو» اساساً موضوعی مرتبط با جوانان است و از این رو نوع تصویری که از آینده یک کشور و ملت ارائه می‌گردد، تأثیر مستقیمی بر آینده آن کشور و ملت دارد. دقیقاً به همین دلیل ایجاد نگرانی در جامعه ایران و امیدزدایی از آن در دستور کار دشمنان قرار گرفته است. شما به ادبیات دونالد ترامپ در چهلمین سالگرد انقلاب نگاه کنید، هر کس به آن نظر افکند، گمان می‌کند از کشوری سخن به میان آمده که در همه زمینه‌ها به خاک سیاه نشسته است؛ در حالی که حداقل ۴۰ میلیون از جمعیت کنونی ایران به یاد دارند که پیش از انقلاب در چه فلاکتی به سر می‌بردند و هم اینک در چه موقعیت رشک‌برانگیزی قرار دارند. از این جمعیت و جمعیت جوان همه کسانی که پایشان به اروپا رسیده می‌توانند درباره ادعای ترامپ و بولتون و... علیه ایران قضاوت کنند و قطعاً در این قضاوت ایران را از اکثر کشورهای اروپایی حتی فرانسه، ایتالیا و اسپانیا پیشرفته‌تر می‌دانند در حالی که ایران قبل از انقلاب با عقب افتاده‌ترین کشورها توان قیاس داشت.
براساس جهتی که رهبر معظم انقلاب نشان دادند دلسوزان کشور و به خصوص صاحبان رسانه‌های کشور باید فکری برای «بد دیده شدن کشور» بکنند بخشی از این ناشی از توطئه هرروزه دشمن و به خصوص رسانه‌های آن است ولی بخشی هم بدون تردید ناشی از سیاه‌نمایی هر روزه رسانه‌های خودی به خصوص در فضای مجازی است. گاهی برای زمین زدن دولتی چنان عمل می‌شود که گویی آن دولت متعلق به خارج از این آب و خاک است! براساس نقش امید، رهبر معظم انقلاب در پایان بخش اول بیانیه‌شان به جوانان فرمودند: «در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای ترین جهاد شما است.» ۳. رهبر معظم انقلاب اسلامی (دامت برکاته) در بخش دیگری از بیانیه خود فرمودند: «جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه راه‌حل‌ها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علت تحریم هم مقاومت ضد استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه حل زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجه گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط است هر چند گاه از زبان و قلم برخی غفلت‌زدگان داخلی صادر می‌شود، اما منشأ آن کانون‌های فکر و توطئه خارجی است که با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومی داخلی القا می‌شود.» در واقع بیانیه در این بخش، «فارق» بین حقیقت و تزویر است. راه حل هر کشوری بدون تردید در درون آن است چه این کشور پیشرفته باشد و چه درگیر مشکلات و چه زمان راحتی باشد و چه زمان سختی. این یک قاعده عمومی و البته ساده است اما در درون ایران (که اتفاقاً حالا با این پیشرفت‌های بزرگی که ایران علیرغم چهل سال محدودیت اعمال شده از سوی دشمنانش همه فهمیده‌اند که راه حل در داخل کشور است،) عده‌ای ایران را درگیر مشکلات کمرشکن معرفی کرده و آینده آن را تیره و تار معرفی می‌نمایند و در داخل، ناکارآمدی خود و یا انتقال القایی که به آنان سپرده شده را به حساب کشور و نظام می‌گذارند و کلید حل مشکلات را در خارج نشان می‌دهند. این برای آن است تا تصمیم کشور که حفظ استقلال و حفظ روحیه مقاومت و عدالت‌طلبی و آزادیخواهی است، تغییر کند و آب ایران باز به آسیاب آمریکا سرازیر شود. این خط متأسفانه هر روز پررنگ‌تر شده است و از این رو رهبر معظم انقلاب در پیامی که برای شرایط ۴۰ سال آتی کرده و به فعالان صحنه‌های آینده کشور مربوط است، از این موضوع حساس خبر داده‌اند. این خط در چند سال اخیر پر رنگ‌تر از همه سال‌های پیش از آن شده و بیم آن می‌رود که در آینده پررنگ‌تر هم بشود. اما واقعیت این است که کشوری که انقلاب می‌کند و می‌خواهد ساختار جدید و روند جدیدی براساس باورها و ایده‌ها و اصول خود بنا کند، نمی‌تواند به بیرون از مرزهای خود چشم بدوزد چرا که از یک سو فرض اولیه انقلاب این بود که می‌خواهدچیزی را بنا کند که وجود ندارد و از سوی دیگر باید آنچه دارد را به دیگران نیز صادر کند، تا محیط خویش را امنیت بیشتری ببخشد با این وصف چگونه می‌تواند چشم به دست محیط بیرونی و به خصوص محیط دشمن بدوزد. سعدالله زارعی

 

23526
متن پرسش
باسمه تعالی استاد طاهرزاده سلام علیکم: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند به یهودی و نصرانی سلام کنید ولی به یهودی و نصرانی امت من سلام نکنید سوال می کنند یهودی و نصرانی امت شما چه کسانی هستند و پیامبر اکرم می فرمایند کسانی که صدای اذان و اقامه ی نماز جماعت را می شنوند و حاضر نمی شوند. اولا این حدیث سند معتبر دارد یا نه؟ ثانیا اگر معتبر است و ما بخواهیم به این حدیث عمل کنیم برای اینکه متهم به تکبر نشویم مجبوریم اصل حدیث را متذکر شویم و خلاصه اگر به حدیث عمل کنیم مجبوریم به بعضی از افراد سلام نکنیم و یک حالت زشتی برای شخصیت ما حاصل می شود به نظر شما چه بکنیم که هم به حدیث عمل کرده باشیم و هم اون حالت زشتی که در اثر سلام نکردن ایجاد می شود از بین برود. قبلا از بذل عنایت شما تشکر و قدردانی می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته فکر کنید که این حدیث در شهر مدینه با محدودیت‌های آن شهر مطرح بوده که پیامبر، اقامه‌ی نماز می‌کردند و عده‌ای با بی‌محلی‌کردن، عملاً یهودی و نصرانیِ امت قلمداد می‌شدند. ولی در حال حاضر، شرایط به آن صورت نیست. موفق باشید

23525
متن پرسش
با سلام بر استاد عزیز: یه سوال خیلی خیلی مهمی برام پیش اومده اونم اینکه وقتی ما می خوابیم و تو خواب خیلی از چیز هایی که مشاهده می کنیم مثلا اشیا و دور بر خودمان چندان واضح به نظر نمی رسند ولی وقتی بیدار هستیم اشیا و چیز هایی که دور و بر خودمان هست واضح به نظر می رسند. حال سوالم اینه که آیا جهان آخرت همانند خواب دیدن نیست که اشیا و وسایل و خلاصه چیز هایی که در جهان آخرت مشاهده می کنیم همانند خواب دیدن واضح به نظر نرسه؟ استاد جواب این سوال خیلی برام مهمه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در خواب هنوز ما از دنیا منقطع نشده‌ایم تا صورت‌هایی که مدّ نظرمان قرار می‌گیرد، روشن و واضح باشد. ولی در برزخ و قیامت کاملاً در آن عوالم حاضریم، و با آن‌چه روبه‌رو می‌شویم به شدیدترین شکل و واضح‌ترین صورت با آن‌ها مأنوس خواهیم بود. موفق باشید 

23524
متن پرسش
سلام و ادب، ببخشید من هنوز متوجه نشدم تقدم و تاخر مطالعات را، آیا ما ابتدا سیر کتب شهید مطهری را بخوانیم و سپس بقیه را، يا چیز دیگری مقدم است؟ همچنین زمان شروع سیر مطالعاتی استاد طاهرزاده چه زمانی است؟ مقدمه ی سایرین است یا موخر از برخی مطالعات دیگر؟ در کل کاش استاد طرح و سیری را ارائه می دادند که عمومی باشد و جامع، که هرکس تکلیف خود را بداند که از هر عالم چه کتابی و چه زمانی بخواند تا به کلیت اسلام ناب دست پیدا کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید مطهری مطابق سیر خاصی نوشته‌ها و سخنان خود را تنظیم نکرده‌اند. بعدها این فکر پیش آمد که ترتیبی به آن سخنان داده شود. فکر می‌کنم با کتاب‌هایی مثل «داستان راستان» و «جاذبه و دافعه علی «علیه‌السلام» و «سیره‌ی نبوی» و «سیری در نهج‌البلاغه» و «حماسه‌‌ی حسینی» را اگر مطالعه کنید، خودتان متوجه می‌شوید چگونه از اندیشه‌های آن مرد بزرگ می‌توانید بهره بگیرید. ما در کنار آن مطالعات، سیر مطالعاتی بر روی سایت را پیشنهاد می‌کنیم. موفق باشید

23523
متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا این که برخی می گویند همه ائمه از کانال حضرت زهرا (س) فیض می گیرند و حضرت زهرا (س) از امیرالمؤمنین (ع) و حضرت علی (ع) از آقا رسول الله (ص) صحیحه؟ یعنی در هر زمانی واسطه اول فیض در عالم وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله است بعد امیرالمومنین (ع) و بعد حضرت زهرا (س) و سپس امام هر زمان؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم لازم باشد این‌طور بحث شود. در هر زمانی واسطه‌ی فیض، امام زمانِ آن زمان هستند. موفق باشید

23522
متن پرسش
سلام علیکم استاد جان: ۱. استاد عزیز ماده ثانیه فلسفی (منظورم ماده اولی بعد از تحقق و پذیرفتن صورت نوعیه می باشد) چه ارتباط منطقی با ماده فیزیکی دارد؟ آیا رابطه آنها عموم و خصوص مطلق است که ماده ثانیه فلسفی اعم مطلق از ماده فیزیکی باشد؟ در این صورت لطفا مثالی از ماده ثانیه فلسفی بفرمایید که ماده فیزیکی نباشد. یا اینکه رابطه تساوی دارند؟ ۲. استاد عزیز فرمودید حرکت جوهری اختصاص به عالم ماده دارد. ولی در مورد نفس که مثلا از مرتبه نامیه به حسیه می رسد می گویند با حرکت جوهری است. در حالیکه نفس مجرد است. ممنون می شوم توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمی‌دانم منظورتان از ماده‌ی ثانیه‌ی فلسفی چیست؟ ۲. جناب ملاصدرا در بحث «حرکت جوهری» روشن می‌فرمایند که نفس ناطقه از آن جهت که تعلق به بدن دارد، حرکت جوهری بدن در آن نیز جاری خواهد شد. موفق باشید

23520
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد طاهرزاده عزیز باز هم بنده مزاحمتمون میشم. در مورد حرفهای دکتر عباسی. ایشان در یک کلیپی با نام «مسیحیان امت پیامبر» که اخیرا منتشر کرده اند صحبت هایی در مورد دکتر داوری می کنند که بسیار جای تعجب بنده شد. اتهامات موجود در این کلیپ به قدری زیاد است که فقط خواهش می کنم خودتان ببنید. استاد خواهش می کنم وقت گذاشته و این کلیپ را ببنید. با توجه به اینکه عده ای از جوانان انقلابی از ایشان درس می گیرند خواهش می کنم نظر خود را در مورد حرف های ایشان بیان کنید. سوای تهمت هایی که به دکتر داوری زده شده به طور کلی ایشان قائل به نظریه ای به نام علوم تثلیثی هستند که با چماق این نظریه بر سر هر اندیشمندی که بخواهند می کوبند. اگر صلاح میدانید در مورد این نظریه هم یادداشتی مرقوم بفرمایید. لینک کلیپ میسحیان امت پیامبر مدت پخش کلیپ ۹ دقیقه و ۴۵ ثانیه https://www.aparat.com/v/spGYR
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: البته این سخنرانی در تاریخ ۱۶ آذر سال ۹۲ بوده است. تأسف بیشتر ما به جهت روحیه‌ی تکفیری آقای عباسی است، وگرنه اگر موضوع انتقاد به افراد باشد که اشکال ندارد. هرچه ضربه خورده‌ایم از همین روحیه‌های تکفیری ضربه می‌خوریم. می‌فرمایند هرجا تثلیث هست، پای مسیحیت در کار است و به شاگردان‌شان فرموده‌اند بروید کتاب‌های کانت را پیدا کنید که چندین و چند نکته‌ی تثلیثی در آن هست. فکر می‌کنم اگر کمتر به خود زحمت داده بودند و به روایات و آیات ما رجوع می‌کردند، راحت‌تر می‌توانستند پیامبر خدا را نیز مسیحی بدانند که «اللّه اکبر» می‌گوید، ولی تثلیثی فکر می‌کند. به عنوان نمونه به این چند روایت نظر بفرمایید که: رسول الله«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «الصَّبْرُ ثَلاثَةٌ، صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصیبَة، وَ صَبْرٌ عَلَی الطّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ المَعْصِیَة..» و یا می‌فرمایند: «اَلْقَلبُ ثَلاثَةُ اَنْوَاعٍ: قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالدُّنْیا وَ قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْعُقْبَی وَ قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْمَوْلَی» همچنان که در جای دیگر فرموده‌اند: «ثلاثةٌ اَخافُهُنَّ علی امّتی من بعدی: الضَّلالةُ بَعْدَ المَعْرِفَةِ و مُضِلاّتُ الفِتَنِ و شَهْوَةُ البَطْنِ و الفَرْج». تأسف بیشتر از آن‌جا است که در جاهایی پا می‌گذارند که اساساً نمی‌توانند جای پای خود را محکم کنند. در مورد آیت اللّه جوادی می‌گویند: «به آقای جوادی یک نفر بگوید در جامعه اثرش چه بوده است؟!» و در جایی دیگر می گویند: «حضرت امام در آخر از فلسفه‌ی صدرایی عبور کرده‌اند». ای کاش فراموش نمی‌کردند امام در آخر عمر در نامه‌ای که به گورباچف نوشتند در آن‌جا از جناب ملاصدرا و ابن‌عربی برای دعوت گورباچف سخن راندند.

اگر لااقل آقای عباسی یک فصل از آخرین کتاب‌های آقای دکتر داوری مثل کتاب «خرد سیاسی در جهان توسعه‌نیافتگی» را خوانده بودند و کسی به ایشان کمک می‌کرد که جایگاه علوم انسانی در فرهنگ مدرن را در آن کتاب می‌فهمیدند، عرق شرم بر پیشانی ایشان می‌نشست که اساساً آن‌چه جناب آقای دکتر داوری، این چهره‌ی ماندگارِ این مرز و بوم در رابطه با علوم انسانیِ معروف در دنیا می‌گوید؛ زمین تا آسمان با علوم انسانیِ مورد نظر رهبری فاصله دارد و سخنان جناب آقای دکتر داوری، این اندیشمند دلسوز و فرهیخته‌ی جهانی تذکر به این امر است که مواظب باشیم علوم انسانیِ موجود یعنی اقتصاد و جامعه‌شناسی و روان‌شناسی اساساً در بستر فرهنگ غربی برای رفع مشکلات آن فرهنگ است و بدین معنا ما اساساً علوم انسانی بدین معنا نداریم، زیرا مسائل ما، مسائل غربی نیست که با آن اقتصاد و آن روان‌شناسی و آن جامعه‌شناسی بخواهیم رفع کنیم. لاأقل نظری به سخنان دکتر کچوئیان جامعه‌شناسِ مشهور کشور خودمان می‌انداختند که می‌فرماید: «علوم انسانی و جامعه‌شناسی، زبان انسان مدرن است و با آن، جهانِ مدرن و انسان مدرن تفسیر می‌شود و انسانِ مدرن با جامعه‌شناسی، زبان پیدا کرد». دکتر کچوئیان می‌فرماید: «انقلاب اسلامی بزرگ‌ترین نقد ایده‌ی جامعه‌شناسی کلاسیک است». و حال آقای دکتر عباسی بدون توجه به جایگاه سخن آن‌هایی که می‌فرمایند ما علوم انسانی نداریم؛ حقیقتاً متحجرانه سخن رهبری را مقابل این سخنان قرار می‌دهد و این ضربه‌ی بزرگی است که به رهبری می‌زنند.

آری! هرچه ضربه می‌خوریم از امثال روحیه‌هایی است که آقای دکتر عباسی بدان دامن می‌زنند و بنده قبلا این سخنان را نشنیده بودم در حال حاضر از دفاعیاتی که قبلاً از ایشان کرده‌ام، پشیمانم چون فکر می کنم ایشان با این روحیه جوانان ما را از مواریثِ فکری و فرهنگی مان جدا می‌کنند. دیگر چه فرقی می‌کند داعشی‌های وهّابی داشته باشیم و یا داعشی‌های شیعه؟!! عمده آن است که بتوانیم فهمِ اندیشه‌ی اندیشمندان را به مخاطبان‌مان عطا کنیم به جای آن‌که غبار در چشم حقیقت بیفشانیم. تصور بنده آن است که آقای عباسی در این سخنرانی از اوّلیات اخلاقی نیز، سختْ سقوط کرده است، اگر اقلاً مباحث دینی آقای دکتر داوری را که بعضاً در رجوع به سخنان مولایمان امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» در بعضی از کتب ایشان به صورت پراکنده می‌دید؛ به خود چنین جرأتی نمی‌داد. موفق باشید

23519
متن پرسش
سلام: سوال ۲۳۵۱۱ پاسخ داده نشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد:

۲۳۵۱۱- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد واژه‌ی «زوج» به معنای «زن» که در عرف گفته می‌شود، نیست. بلکه به معنای وجهِ لطیف اعمال هر زن و مردی است. موفق باشید

23518
متن پرسش
با سلام: نظر جنابعالی در رابطه با این موضوع مهم یعنی رخدادهای ۲۲ بهمن‌ این سال‌ها که هر سال به شکلی خاص و با پیامی جدید به صحنه می‌آید، چیست؟ گویا انقلاب چیزهایی در درون دارد که هرسال، شمّه‌ای از آن را در ۲۲ بهمن‌ها رو می‌کند. بنده حیرانم که از یک طرف، همه‌چیز به ظاهر حکایت از آن می‌کند که مردم از دست انقلاب عصبانی‌اند و از طرف دیگر می‌بینیم ماورای سختی‌ها و حتی خیانت‌ها، نگاه دیگری به انقلاب دارند و به قول خودشان انقلاب‌شان را دوست دارند و برای حفظ آن حاضرند جان بدهند. استاد: قضیه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ذهنم هست که میشل‌فوکو آن فیلسوفِ پست‌مدرن گفته بود انقلاب اسلامی بزرگ‌ترین نقدِ ایده‌ی جامعه‌شناسی کلاسیک است که معتقد است فرهنگ‌ها در حالِ سکولارشدن هستند و «دین» در حالِ خارج‌شدن از تاریخ است.

به این فکر کنید که انقلاب اسلامی به مثابه‌ی رویدادی تاریخی از مسیر تاریخی و تقدیری دیگر روایت می‌کند که در کشاکش با مدرنیته، نگاهی دیگر را در تاریخ ما وارد کرد. ماهیت انقلاب اسلامی موجب رویداد نظریه‌ای شد که هنوز که هنوز است متفکران دنیای مدرن نسبت به آن سرگردانند.

انقلاب اسلامی نشان داد ما در عین آن‌که از جهتی ذیل تاریخ غربی هستیم، تاریخ متفاوتی را مدّ نظر داریم. ما با انقلاب اسلامی، خود را پیدا کردیم و از آن به بعد مسیری را ادامه می‌دهیم که بر خلاف مسیر تفکر کلیشه‌ای روشنفکران تحت تأثیر فرهنگ مدرنیته است.

انقلاب اسلامی به تفکر ما سر و سامان داد در حدّی که از معضله‌ی بی‌هویتی و بحران هویت، بیرون آمدیم. راهپیمایی‌های مکرر ۲۲ بهمن را شما در کدام انقلاب‌ها به این صورت دیده‌اید تا بنده از سخن خود منصرف شوم که می‌گویم انقلاب اسلامی، قدرت هویت‌بخشی دارد؟!

انقلاب اسلامی به اعتبار گشتِ تمدنی و نجات از انحطاط تاریخی که ما را گرفتار کرده بود، انقلاب کبیر این دوران است و بیشترین تراکم اجتماعی را دارا می‌باشد. رستاخیزی است جمعی، در پاسخِ به مسائل جامعه‌ی ایران به لحاظ این‌که مردم وضع جدیدی را فهم کرده‌اند. چرا روشنفکرانِ کلیشه‌ای هنوز متوجه‌ی نظریه‌ی شکست‌خورده‌ی خود نیستند و معتقدند ما داریم سکولار می‌شویم؟! نمی‌بینند اگر هنوز ظاهر بعضی افراد سکولار است، قلب‌ها چگونه به سوی ایمان رجوع نموده است.

مردم ما در انقلاب اسلامی، امکان غرب‌شناسی برایشان فراهم شد و فهمیدیم که غرب، چیزی است که در هر حال با ما فاصله دارد. انقلاب اسلامی با داد و ستد با غرب شکل گرفت، ولی از درونِ نحوه‌ای از تفکر پست‌مدرنیسم امکان اثبات حرکتی به ظهور آمد که باید برای زندگی، خدا را به مناسبات برگرداند و در بستر فرهنگ بومی خود با دنیای جدید و امکانات آن به داد و ستد نشست. موفق باشید 

23515
متن پرسش
سلام حاج آقا: ببخشید جایی در نهج البلاغه فرمودید که نه عیاشی کنید و نه برای خود تکلیف های بیهوده بگذارید و مثل ۲۲ بهمن که بر ما به اسم دین تحمیل کرده اند؟ یعنی ما ۲۲بهمن حضور نداشته باشیم؟ ببخشید من متوجه نشدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۲۲ بهمن سال ۵۷ آغازی است برای عبور از ظلم‌های کهنه‌ای که نظام شاهنشاهی وابسته به غرب به این ملت تحمیل کرد. همان‌طور که ما با «غدیر» همواره نظر به آغازی داریم که آغازِ حقیقی تاریخ ما است و هرگز نباید آن را فراموش کرد، در مورد انقلاب اسلامی نیز همواره باید بر آن آغاز تکیه کرد و نگذاشت فراموش شود. بد نیست سری به جواب سؤال شماره‌ی ۲۳۵۱۸ بزنید. موفق باشید    

23513
متن پرسش
سلام: اینکه فرمودید افق آینده روشن است و ما در آینده زندگی می کنیم و آینده ما از پیروزی انقلاب شروع شده است چطور جمع می شود با آنکه می فرمایید گذشته رفته است آینده هم که هنوز نیامده پس باید در حال زندگی کنیم؟ چطور باید زندگی کرد که در عین اینکه در حال زندگی می کنیم در آینده باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در «حال» زندگی‌کردن بدین معناست که زمان گذشته و آینده را به عنوان دو مفهوم در ذهن خود برجسته نکنیم. ولی این‌که نسبت به آینده بیندیشیم و در عین حال در امروزمان زندگی کنیم، بحث دیگری است. موفق باشید

23512
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: نظر شما در مورد نظریه ایرانشهری که توسط دکتر سید جواد طباطبایی ارائه شده، و به طور کل تفکرات ایشان از جمله کتاب زوال اندیشه سیاسی در ایران چیست؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشتباهاتی در سخنان ایشان هست که به نظرم با سلسله مباحث آقای دکتر پورحسن می‌توانید متوجه‌ی نقد اندیشه‌ی آقای سید جواد طباطبایی باشید. آدرس کانال آقای دکتر پورحسن @ghpourhasan_ir  می‌باشد. موفق باشید

23510
متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: رهبر فرزانه انقلاب در بیاناتی می فرمایند: «روضه‏ خوانى و سینه‏ زنى راه انداختن، مخصوص امام حسین است؛ حداکثر مربوط به بعضى از ائمه است؛ آن هم نه به این وسعت. مثلاً در شب و روز تاسوعا و عاشورا بخصوص، در شب و روز بیست ‏و یکم ماه رمضان، سینه‏ زنى و عزادارى و برپایى جلسات خوب است؛ ولى مثلاً در مورد حضرت موسى‏ بن جعفر (علیه ‏السّلام) - با این‏که وفات آن بزرگوار از وفاتهاى داراى روضه‏ خوانى است - من لزومى نمى ‏بینم که سینه ‏زنى بشود؛ یا مثلاً در سالگرد شهادت حضرت زهرا (سلام‏ اللَّه‏ علیها) مناسبتى ندارد که ما بیاییم نوحه‏ خوانى و سینه‏ زنى کنیم؛ بهتر این است که در آن موارد، شرح مصایبشان گفته بشود. شرح مصایب، گریه‏ آور است» استاد جان چرا باید اینگونه باشد و ما برای همه ائمه نوحه خوانی و سینه زنی نکنیم؟ خود رهبری که برای حضرت زهرا جلسه نوحه و سینه زنی راه می اندازند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکات حضرت اباعبداللّه «علیه‌السلام» وجه حماسیِ خاصی دارد که باید با دسته و سینه‌زنی، برجسته بماند. ولی حرکات سایر ائمه «علیهم‌السلام» بیشتر باید با نظر به شرایط تاریخی و معرفی معارف لازم مدّ نظر قرار گیرد وگرنه با دسته و سینه‌زنی برای آن عزیزان، از روحِ حرکات خاصّ آن‌ها غفلت می‌شود و به ظاهر متوقف می‌شویم. در حالی‌که ظاهر حرکات سیدالشهداء«علیه‌السلام» به خودی خود، هزاران پیام را به بشریت منتقل می‌کند. موفق باشید   

23509
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام: حدود یکسال پیش کتاب از برهان تا عرفان را همراه با صوت مطالعه کردم و انگیزه و شور زیادی پیدا کردم. حدود دو هفته پیش نمی دانم یک مسئله ای برایم پیش اومد و دوباره کتاب را خواندم و در قاعده «کل ما بالعرض لا بد ان ینتهی الا ما بالذات» عین شوروی و عین تری را می توانم تصور کنم و عقلم هم قانع می‌شود ولی در مسئله عین وجود که ذاتاً وجود است و هیچ درجه از وجود نیست که نداشته باشد، هر کاری می کنم نمی توانم تصور صحیحی داشته باشم و عقلم هم قانع نمی شود به نظر شما مشکل کجا است و راه حلش چیست؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعاتی که به صورت بدیهی روشن است مگر باید با فکر به‌دست آورد؟ این مثل آن است که بخواهیم از درون آب‌ها، به دنبالِ عین تری بگردیم. در حالی‌که همین آب‌ها عین تری است. مگر جز این است که عین وجود، همین وجودها است، و همه‌ی درجه‌ی وجود در همین عین وجود، وجود دارد؟ موفق باشید

23508
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. جلسه ای که با حضرت آقا داشتید، کاری با جزییاتش ندارم، ولی به طور کلی از صحبت های رهبری می شد برداشت کرد که چه جاهایی در بحث تمدن خالی است و نیاز به تحقیق و کار دارد؟ ۲. اینکه می فرمایند اصول دین تقلیدی نیست و تحقیقی است، آیا اگر کسی تحقیق کرد و به نتایج نسبتا متفاوتی رسید می توان به این شخص خرده گرفت؟ و یا اینکه معیار حقانیت در این تحقیق چه باید باشد؟ اگر با معیار درست هم به نتیجه ای متفاوت رسید در سیر او مشکل به وجود میاید؟ و آیا برخی از ضروریات دینی که در مباحث اعتقادی جای دارند اساسا قرائت پذیر هستنذ یا خیر، و اگر نیستند چگونه باید به آنها تحقیقی بگوییم؟ نه تقلیدی. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چیزی در این امر به صورت خاص متوجه نشدم. ۲. اصول دین بر مبنای عقل سلیم می‌باشد و اساساً معنا نمی‌دهد شخص به چیزی برسد که عقل سلیم آن را تصدیق نکند. آیا عقلاً می‌شود به نفیِ خدا و یا معاد و یا ربوبیتِ پروردگار که منجر به ارسال رسولان می‌شود؛ برسیم؟ و وقتی متوجه‌ی حقانیت رسول خدا شدیم، می‌توان از دستورات او عدول کرد؟ موفق باشید 

23507
متن پرسش
با عرض سلام استاد گرامی: ببخشید سوالی داشتم خدمت شما علامه بزرگوار در تفسیر المیزان درباره آیه «الیه یصعد الکلمه الطیب و العمل الصالح یرفعه» می فرمایند آنچه خودش به سمت خدا بالا می رود، کلمه طیب و علم است و عمل صالح آن را کمک می کند. و این بر خلاف عقیده بسیاری از مردم است. چون که مردم و همچنین بنده تا الان تصورم این بود که آنچه مهم است عمل است. علامه جای دیگر می فرماید: این آیه در باب عمل صالح و «علم نافع» کلامی است جامع و می فهماند که کار هر کلام نیکو یعنی اعتقاد حق، این است که به سوی خدا صعود کند... و کار عمل صالح این است که این اعتقاد و علم حق را در بالا رفتن کمک کند... و قلب توجه خود را بین علم و چیزهای دیگر تقسیم نکند. پس هرقدر خلوص آدمی از شک و خطوات شیطان کاملتر شد، صعود و ارتفاع علم بیشتر می شود! استاد آیا عمل، علم و اعقادات حقه را صعود می دهد؟ و همچنین سوال اصلی و اساسی این است که این علم چه علمی است؟ چه دانش و آگاهی است که عمل او را کمک می کند!!؟ آیا همه عقاید حقه شیعه است؟ آیا فقط معرفت نفس است؟ معاد است؟ علوم تجربی است؟ یا....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقیده‌ی پاک یعنی عقیده‌ای که هیچ انگیزه‌ای جز رجوع به حضرت حق در آن نیست و طبیعی است که به خودی خود، جهت حقّانی دارد و به سوی حق صعود می‌کند. آری! عمل مطابق آن عقیده موجب به فعلیت‌یافتن و به تفصیل‌یافتنِ هرچه بیشتر آن عقیده می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی