بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19109
متن پرسش
با عرض سلام و تحیت: یکی از مسایلی که جناب عالی در مقالات مختلف روی آن تاکید دارید نقش زعمای دین و فهم تقدیر تاریخی به طور خود آگاه یا ناخودآگاه توسط آنهاست. قطعا در زمان ما زعیم شیعه امام خامنه ای حفظه الله تعالی می باشند. ایشان در دیداری که با مدرسین مجمع عالی حکمت اسلامی داشتند درباره عرفان و تربیت شاگرد توسط اساطین عرفان می فرمایند: «اعتقادم این است که ما نباید عرفان را به معنای الفاظ و تعبیرات و فرمولهای ذهنی مثل بقیه‌ی علوم ببینیم. عرفان، همان مرحوم قاضی است؛ مرحوم ملا حسینقلی همدانی است؛ مرحوم سید احمد کربلائی است؛ عرفان واقعی اینهاست. مرحوم آقای طباطبائی خودش فیلسوف بود، اهل فلسفه بود، بلاشک در عرفان هم وارد بود؛ منتها آنچه که در عرفان از ایشان معهود است، عرفان عملی است؛ یعنی سلوک، دستور، تربیت شاگرد؛ شاگرد به معنای سالک.» این در حالی است که جناب عالی با طرح سلوک اجتماعی و این مطلب که کسی که بخواهد به سلوک عرفانی عملی بپردازد به آن معنی که آقای قاضی می پرداخت و شاگرد پرورش می داد دچار بی تاریخی شده و سلوک در حال حاضر فقط همان سلوک اجتماعیست. در نقطه مقابل این را مد نظر قرار داده اید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً نمی‌توان از معارف عرفانی به روش علمی عرفان غافل شد. بحث بر سر آن است که در مسیر عرفان به حکم «کلّ یومٍ هو فی شأن» با خدایی روبه‌رو شویم که در تاریخ انقلاب اسلامی ظهور کرده. یعنی با خدایِ سالکانی مثل شهدا. و هر اندازه در معارف اسلامی موفق‌تر باشیم، در اُنس با خدای خود موفق‌تر خواهیم بود. موفق باشید

18606

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: اگر عمر خقیقی انسان به مقدار حرکت وجودی انسان است این حرکت تشریعی است یا تکوینی؟ آیا میزان حرکت انسان از قبل مشخص شده است یا اینکه این میزان را خود انسان انتخاب می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت وجودی انسان نحوه‌ای از حرکت تکوینی اوست. در حالی‌که حرکت تشریعی در راستای انتخاب‌های انسان صورت می‌گیرد. انسان‌ها خودشان به حرکات خود جهت می‌دهند. موفق باشید

16894
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده: همواره به موضوعات فلسفی و انسانی علاقه داشته ام، من فردی مذهبی بودم اما حدود سه سال است که دچار مشکل شدیدی شده ام به طوری که کل زندگی ام به مشکل برخورده دیگر نمی توانم به طور عادی زندگی کنم. در مورد این سوال تحقیق کردم چرا عقب ماندیم؟ اما متاسفانه به هیچ جواب منطقی و عاقلانه ای نرسیدم همین موضوع مرا وادار به ترک دین کرده است. از شما خواهش می کنم از این جواب های کلیشه ای به من ندهید که ما مسلمانان در گذشته پیشرفته ترین بودیم یا اینکه ما در علم از اروپا عقب نیستیم و این ها همه استکبار و جنگ نرم است. هر کتابی که باز می کنم دانشمندان اصلی آن غربی هستند ما چهره های مطرح چندانی در زمینه ی علم (در زمان حاضر) نداریم. علت چیست؟
متن پاسخ

بسمه تعالي. سلام عليكم: غرب در هنگام رنسانس خود متوجه شد براي ادامه‌ي حيات خويش نياز دارد از دين مسيحيت كه سخت گرفتار تحريف شده بود و آباي كليسا نيز خود را همه كاره‌ي دين مي‌دانستند، عبور كند و ما به جاي اينكه با دين اصيل و غير تحريف‌شده‌ي خود حيات خود را تعريف كنيم و زندگي خود را ادامه دهيم همان برخورد را با دين اسلام كرديم كه غرب با دين تحريف‌شده‌ي خود انجام داد و اين راز سقوط يك ملتي است كه به راه هدايت خود پشت كرده‌اند و چاره‌ي آن بازخواني غفلت سال‌هاي گذشته است. موفق باشيد

16140
متن پرسش
سلام: به نظر حضرتعالی گفتمان انقلاب در مواجهه با روشنفکران و جاهلین به دین باید چگونه باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با حوصله سعی کرد در دهه‌ی چهارم انقلاب، مواضع حقِ انقلاب را روشن نمود و از خطاهای گذشته و حالِ خود یعنی از افراط و تفریط‌ هایی که شده است، دفاع نکرد. دفاع اصلی ما از جایگاه تاریخی انقلاب است که تقابل توحید با شرک و استکبار است. موفق باشید

14053
متن پرسش
اینکه میگن اقای صمدی کافره و چرت و پرت میگه واقعیته؟ میگن وحدت وجودیه و شمر و یزیدم قبول داره. مگه میشه آیت الله به اون بزرگی...؟ شما نظرتون چیه آقای طاهرزاده؟ رو سایت بگزارید نگاه کنم. ایمیل ندارم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بلایی است که توسط متحجرین به جان جهان اسلام افتاده است. در اهل سنت، وهّابیت هستند که هر فکری جز برداشت خود را تکفیر می‌کنند و در شیعه، تفکیکی‌ها. مشکل آن است که این افراد اساساً قدرت فهم موضوعات عرفانی را ندارند. موفق باشید

13651
متن پرسش
با سلام: لطفا در مورد اینکه می گویند قلب امام عرش پروردگار است توضیح بفرمایید. یا در کتاب مقام لیلة القدری حضرت زهرا (س) یک حدیثی را توضیح دادید که سقف خانه حضرت زهرا، عرش خداوند بوده. درست است که استنباط کنیم مجرای تحقق اراده الهی، ائمه هستند؟ یعنی همین که می گوییم عده ای با امام به بهشت می رسند و عده ای به جهنم می رسند می تواند یک وجهی از این قضیه باشد؟ اگر امکان دارد با تفصیل بیشتر موضوع را توضیح بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرش محل تجلیات اوامر الهی است و از آن‌جایی که قلب امام – به عنوان قلب مؤمنِ به فعلیت‌رسیده - محل حقیقی اوامر الهی است، گفته می‌شود قلب امام عرش رحمان است و در این رابطه حدیث دوم نیز معنا می‌دهد. موفق باشید

12148

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. من تازه به واسطه شاگردانتون با شما آشنا شدم. مطالب و نظریات شما را هم در سایت خوندم. با توجه به اینکه نمیتونم از جلسات حضوری به علت دوری مسافت استفاده کنم، راهنمایی بفرمایید از کجا و چطوری میتونم از مباحثتون استفاده کنم. از چه مبحثی شروع کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست شروع بفرمایید إن‌شاءاللّه نتیجه خواهید گرفت. موفق باشید

26596

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد: دوستان به این استفتاء هنگام رای ارجاع می دهند. استفتاء از دفتر مقام معظم رهبری: آیا با وجود کاندیدای اصلح، برای ما جایز است که به خاطر جهاتی، به کاندیدای صالح رای بدهیم؟ مقام معظم رهبری: مجرد آنچه گفته شده است، مجوّز رأی به غیر اصلح نیست. مقبول جامعه بودن يا نبودن از همان رأي مردم مشخص مي شود كه آيا مقبول هست يا خير. شهرت افراد دليل اصلح بودن ايشان نمي شود، ممكن است كسي مشهور باشد ولي اصلح نباشد، يا يك كسي مشهور نباشد ولي اصلح باشد. سعي كنيد به اصلح رأي بدهيد ولو آنكه آن فرد، شهرتي بين مردم نداشته باشد. شماره استفتاء: ۸۳۷۵۶۸). حالا سوال اینه اگه واقعاً با اینکه میدونیم فرد رای نداره و ما باز با این وجود رای بدیم و جریان دیگه وارد مجلس بشه آیا درسته؟ یا باید اهم و مهم و... انجام داد. برخی از رفقا میگن ما به اصلح رای میدیم حالا اگه غیر صالح هم رای بیاره مهم نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دو بحث در میان است یکی در موضوع آن سؤال که جواب همان است که داده شده. ولی بحثِ دیگر در مورد قسمت دوم سؤال است که به یک معنا بلاتشبیه، بحثِ بد و بدتر است که حکم آن معلوم است. موفق باشید

24914
متن پرسش
سلام استاد: من طلبه ی پایه .. حوزه هستم در مدرسه طبق تشویق یکی از آشنایان وارد حوزه شدم (البته بدون شناختی از حوزه و همینطور بدون علاقه) البته شاید علاقه ای که باعث شد وارد حوزه شوم البته که (استعداد و ذهن خوبی دارم) (علاقه ام حضور در قوه قضائیه یا سازمان های نیروهای مسلح) تعبیر بشود به جو گیری خب به هر حال وارد حوزه شدم. بعد از چند سال است که حس می کنم پشیمانم و اشتباه کردم و اگر وارد دانشگاه می شدم برایم مفید تر بود. می خواستم ببینم به نظر شما و طبق دیدگاه و تجربه شما من بعلت دلسرد شدن از حوزه و کتب حوزه یا وضعیت آموزشی حوزه چه کار کنم آیا ادامه بدهم و بعد از سطح دو وارد دانشگاه بشوم که این هم به لطف دلسرد شدن کمی برام سخته. شما بفرمایید چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزه علمیه یک اقیانوس است. سعی کنید راهِ خود را و جای خود را در این اقیانوس پیدا کنید تا عمرتان به ثمر برسد. موفق باشید

22493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت به مظهر حضرت محیی. به لطف خدا بنده خویشتن مجرد خویش را ادراک کرده و می توانم با آن مانوس و آرام باشم. وقتی به خودم رجوع می کنم غیر زمانی و مکانی خود را می یابم اما خواستم عدم زمانمند، مکانمند بودن مجردات را از طریق استدلال بیاموزم. بسیار سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعی است که جناب ملاصدرا در «حرکت جوهری» به‌خوبی اثبات می‌کند. موفق باشید

21089

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: چند وقت پیش با عده ای از دوستان در مورد هنر اسلامی بحث کردیم. سوالی که برای ما ایجاد شد این بود که یا هنر اسلامی داریم؟ یعنی هنری که توسط اسلام تولید شده باشه هست؟ مثلا سینما و عکاسی ساخته ی تمدن مدرن هستن و نقاشی و شعر و موسیقی و نمایش و... قبل اسلام هم بودند. کسی منکر هنر مسلمانان نیست ولی هنر اسلامی به نظرتون ساختگی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که هنر، ظهورِ حالات روحانی یک قوم است، اعم از هنرِ یونانی یا رومی و یا هنر مدرن، روحی که منجر به معماری اسلامی شده خبر از هنر اسلامی می‌دهد. در این رابطه جناب آقای دکتر شهرام پازوکی سخنانی تحت عنوان هنر و هنرهای اسلامی دارد. اگر بتوانید به‌دست آورید، تذکرات خوبی در آن هست. فراموش کردم آن صوت را از چه کانالی گرفتم. موفق باشید

20321

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و فررانه: جناب استاد معمولا ذکر حوقله به صورت لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم آمده است 1. علت این که در سوره کهف در داستان دو باغ شخص مومن می گوید ما شاءالله لا قوه الا بالله و حول را نمی گوید چیست؟ 2. حضرت صادق فرمودند در شگفتم از کسی که دنیا و زینت آن را می خواهد چگونه به ذکر ماشاءالله لا قوه الا بالله پناه نمی برد. حال آیا اگر کسی دنیا و زینت آن را برای رفع نیاز و حفظ آبرو و انفاق در راه خدا و کار خیر بخواهد و این ذکر را تکرار کند مانع سلوک است و با روایاتی که ما را از دنیا و زینت آن پرهیز می دهد منافات دارد؟ 3. برای محقق شدن سخن امام صادق علیه السلام به چه مدت و هر روز چند بار خوب است این ذکر تکرار شود؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در آن‌جا بحث در آن حدّ است که آن مرد متذکر صاحب باغ شود که تو نیستی که دنیا را هرطور خواستی بگردانی 2- نه! زیرا این خودش بنا بر روایات معصوم، قیامت به حساب می‌اید و نه دنیا 3- سعی کنید حتی‌المقدور بعد از هر نماز با حضور قلب 10 مرتبه آن ذکر را بگویید. موفق باشید

15747
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: بنده بعد از تأمل در کارنامه جریان روشنفکری دینی و تقابل آنها با انقلاب اسلامی و این که اینها چه طور هم باعث آشوب فکری و سیاسی در مملکت شده اند و هم دلسردن کردن خیلی از جوانان از انقلاب و نظام، به یک نتیجه رسیدم و آن این که از نظر اخلاقی در مسند علم و اندیشه قرار گرفتن چه جرأت و جسارت بزرگی می خواهد، آن هم نه فقط از این جهت که انسان نسبت به اندیشه هایی که در جامعه نشر می دهد مسئول است، بلکه هم از این جهت که این که چه حرفی را کجا و با چه جهتی و علیه چه کسی و کسانی بیان کند نیز ظاهرا در قضاوت اخلاقی در مورد صحت اندیشمندی او دخیل است. البته درستی این رأی هنگامی روشن تر می شود که آن نگاه تاریخی قرآن در بیان امثال دکتر فردید را مبنی بر نسبت بین وجود و اندیشه و تاریخ در نظر داشته باشیم، و بر آن مبنا که تاریخ را تجلی مشیت حق می داند، نقطه تعالی فکر و معیار تام عمل اخلاقی را در یافتن مشیت خاص الهی در هر زمانه و همراهی با آن مشیت و ساختن و سوختن با آن تعریف کنیم به جای این که در مقابل آن مشیت دعوی انا الحق کرده و به عیب جویی و گلایه از عوارض و آفات ناگزیر راه بپردازیم. البته آن چه برای بنده حقیقتا در این نگاه مایه بسی تأمل و عبرت است، اعجازآور بودن رسالت متفکرین در هر زمانه و سنگینی آن است. یعنی اگر فقط صحت رأی و گفته ما در یک فضای انتزاعی و تر و تمیز آکادمیک، ملاک نهایی صحت آن رأی و گفته نیست (چه از لحاظ علمی و چه از لحاظ اخلاقی)، بلکه تأیید و همراهی آن رأی و گفته با مشیت خاص الهی در هر زمانه نیز ملاک صحت آنها است، آنگاه گناه روشنفکران دینی چه قدر بزرگ است!! واقعا وقتی آشوبی که اینها در فضای فکر و اندیشه ایجاد کرده اند را در نظر می گیریم و محجوب و مغفول قرار دادن انقلاب اسلامی در اذهان خیل کثیری از جوانان، با خود می گویم اینها چه طور در عین این که مدعی عرفان و اخلاق هستند، در حال ارتکاب به سیئاتی بزرگ هستند و خود در نمی یابند! آخر استاد آیا گناهی بزرگ تر از تقابل با مشیت خاص الهی در زمانه می توان تصور کرد؟ حالا با این تأملات، کار من نوعی چه قدر سخت و دشوار است! گویی برای حسن عاقبت در ساحت اندیشمندی و اندیشه ورزی دیگر صرفا طی موفق چند مقطع تحصیلی و خواندن چند صد کتاب و گرفتن نمرات خوب و حتی رسیدن به سرچشمه های عرفان و حکمت نظری نیز کافی نیست! بلکه باید عزمی داشت در حد مجاهدین و بصیرتی در حد اولیاء و صبری در حد ایّوب! و... حالا شاید عمق افسوس آوینی را می فهمیم بعد از رحلت امام که می گفت: «باز ماییم و عقلمان»! یا شمه ای از حقیقت آن فریاد علوی که اهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ، وَ طُولِ الطَّرِيقِ، وَ بُعْدِ السَّفَرِ، وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ... عذرخواهم از تصدیع! جای دیگری برای درد دل نیافتم. التماس دعا!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین طور است که در این تاریخ، اراده‌ای خاص از طرف حضرت حق برای شروعِ تاریخی غیر از تاریخ ادامه‌ی مدرنیته، از طرف انقلاب اسلامی شروع شده و همچنان ادامه می‌یابد، حتی اگر مثل صاحبانِ سقیفه از جهاتی در حجاب رود ولی همچنان از طریق انسان‌های متعهد ادامه می‌یابد. عرایضی در این رابطه طی 3 جلسه خدمت جبهه‌ی فرهنگی خاتم در مشهد مقدس شده است تحت عنوان «راز ماندگاری انقلاب اسلامی و خطر نفوذ و استحاله». که صوت و متن آن را می‌توانید در قسمت «یادداشت ویژه» دنبال فرمایید. موفق باشید

13294
متن پرسش
در کشف حدسی نیز اتحاد پیدا می کند با معنا از طریق عقل بنابراین مثل سایر کشف ها بعد از کشف، رتبه وجودی ما تغییر می کند بر خلاف حرکت های فکری معمولی. درست است استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است، زیرا در کشف حدسی نیز قلب سالم متوجه حقایق می‌شود، منتها به صورت اجمالی انوار حقایق را درک می‌کند. موفق باشید

7848
متن پرسش
سلام در دیوانگی آیا من انسان مریض شده و روی تن تأثیر می گذارد ؟ اگر این طور نیست چه جوری بعضی بیماری ها رو من هست بعضی رو تن
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در دیوانه‌گان نسبت بین تن و نفس‌شان مختل شده‌است به طوری که از یک طرف قوه‌ی واهمه‌ی آن‌ها گرفتار تصورات غیر منطقی شده ـ ‌بدون این‌که فطرت آن‌ها خراب شده‌ باشد‌ـ و از طرف دیگر اعضایی که باید ما فی الضمیر آن‌ها را اظهار کند خراب شده است علاوه بر آن‌که فراموش نمی‌فرمایید اختلالات قوه‌ی واهمه در رابطه با بدن و نیازهای جسمی صورت می‌گیرد و شخص چون برای بدن خود و یا شخصیت تصوری‌اش جایگاهی قائل است که واقعیت ندارد، واهمه‌ی او از مسیر اصلی خارج می‌شود و گرنه نفس ناطقه در ذات خود به عنوان مخلوقی از مخلوقات خدا پدیده‌ی متعادلی است و در همین رابطه خداوند می‌فرماید «و نفس و ما سواها» قسم به نفس و آن تعادلی که دارد. موفق باشید
6752

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی می خواستم نظر شما را درباره ی عقیده ی زیر بدانم: "به نظر من مومنین به جای اینکه ثابت کنن عقاید بهتری دارند، باید ثابت کنند زندگی بهتری دارن. و بعد ثابت کنن تمام اون بهتر بودن‌ها، مدیون عقایدشون و ایمانی است که دارند. مشکل مومنین، سرسختی کافر‌ها نیست. مشکلشون اینه که میگن مثلا آقای ایکس بهترین نارنگی‌های دنیا را دارد پس باید فقط از او نارنگی بخرید. اما نارنگی‌هایی که خودشون خریدن، اغلب گندیده‌ست. اول باید بهترین نارنگی‌های دنیا را به ما تعارف کنند، بعد آدرس آقای ایکس را بدهند" وقتی که یه کافر میتواند بدون اینکه مومن یا مسلمان باشد تمام صفات یک مومن یا مسلمان از جمله اخلاق خوب یا بخشندگی و ... را داشته باشد یا حتی بهتر از او چرا باید ایمان بیاورد. به عبارتی یک کافر چه چیزی در مومنی باید ببیند که به ایمان آوردن ترغیب شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است به‌خصوص که انسان مؤمن در زندگی خود می‌تواند به حقایقی اشاره کند که به‌خوبی غیر مؤمنین – اگر مغرض نباشند- جذب می‌شوند. موفق باشید
6314
متن پرسش
سلام علیکم :الف)در مورد ملائکه نظری وجود دارد مبنی بر اینکه به عنوان مثال هرجا قبضی صورت میگیرد،ظهور ملک قابض(عزرائیل)است و مثلا هضم غذا توسط معده هم ظهور این ملک است،نه اینکه ملک قابض یک چیز جدا باشد و هضم غذا یک چیز،بلکه همین هضم غذا ظهور اسم قابض الهی و به دیگر تعبیر همان ملک قابض است،در مورد این نظر سوال این است که مثل دیگر موجودات وجود جداگانه ای ندارند؟(البته با در نظر گرفتن این مطلب که همه موجودات هستی ظهورات اسما الهی هستند)ب)غیر از چهار ملک مقرب که هرکدام ظهور یک اسم الهیند،بقیه ملائکه در واقع جلوات آن ملائک و به دیگر تعبیر زیر مجموعه ای از چهار اسم علیم-رزاق-ممیت-محیی الهی اند؟ج)منظور از تعبیر صور در صور اسرافیل چیست؟چه مطلبی در این کلمه نهفته است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملائکه همه مظاهر الهی‌اند و ملائکه‌ی دیگر همه جلوات نور چهار ملک مقرب‌اند و ملک قابض در فوق نظام طولی هر قبضی قرار دارند و نه آن‌که در عرض موجودات باشند. صور اسرافیل صورت احیاء اموات است که لازمه‌ی آن اماته از مرتبه‌ی قبل و احیاء در مرتبه‌ی بعد است. موفق باشید
23528

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: جایگاه علوم غربی و غیرایمانی در حرکت و زندگی انسان چیست‌؟ چه باید بشود که مطالعه ی علوم حصولی برای این انسان قدسی تبدیل به یک نور و ایمان بشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نیت و قصدی است که انسان در رابطه با علوم تجربی باید دنبال کند تا با قلبِ ایمانی و عقلی تکنیکی، شهریاری‌ها به میان آیند. موفق باشید

22807
متن پرسش
سلام استاد: نمی دانم سخنان وزیر بهداشت رو هفته گذشته در دانشگاه جندی شاپور اهواز شنیدید یا خیر بنده دانشجوی همین دانشگاه هستم واقعا تاسف بار بود شما به منه جوون بفرمایید چطوری دلخوش باشم به آینده ی این کشور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آن است که هنوز انقلاب نتوانسته است مردم را متوجه‌ی این امر بکند که جریان‌های سیاسی و اشرافی که سنگ مدیریت امثال آقای هاشمی را به سینه می‌زنند، از جنس انقلاب اسلامی نیستند و ادامه‌ی انقلاب اسلامی با چنین افرادی ممکن نیست. سعی باید کرد راهی که امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در آغاز انقلاب گشودند، باز زنده شود مثل امام حسین «علیه‌السلام»که فرمودند می‌خواهم به سیره‌ی جدّم و پدرم برگردم. آن آغازین است که باید در انتها نیز به میان آید به همان معنایی که مبدأ و معاد از هم جدا نیست. موفق باشید   

21602
متن پرسش
سلام و عرض خدا قوت و سلامتی و عافیت خدمت شما: استاد عرضی داشتم صاف و مستقیم و به دور از غریبگی، استاد چه بلایی به سرمان آمده است که باید امروز احادیثی را که روزی اصحاب و اعوان أئمه از آنان به راستی و صداقت و روان و صاف می گرفتند ما امروز اینچنین گرفتاریم که صدها کتاب می خوانیم در شرح برخی از این احادیث یا گاهی باید از صد استاد بپرسیم؟ استاد امیدوارم منظورم را درست گفته باشم که مراد من چیز دیگری است و الا بنده خود به سیر درسی و بحثی هم مشغول و هم مطلعم ولی حال امروز ما چه حالی است که هر روز بیش تر می دانیم و کمتر مرتبط با حقایق یا حقیقتی هستیم که باید بدست بیاوریم یعنی گاهی این درس ها مبعد ما شدند حتی عرفان و فلسفه ای که دعوی کشف حقیقت و شهود حقیقت را دارد استاد راه را گم کردیم آری ولی وقتی هم که راه را پیدا کردیم توی راه غرق شدیم و کاری به مقصد نداریم، استاد حال کنونی ما چیست که نمی توانیم به راحتی چون انس بن مالک خود را بدون شروح به خدمت امام صادق علیه السلام عرضه می کنید یا می بینیم اباذر به راحتی روایت را می گیرد و زندگی می کند چه شده است استاد چه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه‌ی تاریخی شدیم که در آن قرار داریم و مسائل ما در نسبت با آن تاریخ و تنگناها و گشودگی‌های آن روشن شد؛ می‌یابیم که چه اندازه راحت می‌توانیم با سخنان دینی ارتباط برقرار کنیم. امروزه همه‌ی کتاب‌ها و شرح‌ها از متون دینی برای آن است که آن‌ها در شرایط تاریخیِ خودمان بیاوریم. این‌همه روایات مربوط به زمان‌شناسی در این رابطه است. موفق باشید

20001
متن پرسش
سلام استاد عزیز: (یادداشت شما در مورد حرکت جوهری) خداوند عین وجود است و از عین وجود تنها وجود صادر می شود. وجود دارای شدت و ضعف هست و هر مرتبه خاصیت و صفت خاص خود را دارد. یکی از مراتب وجود عالم ماده هست که در ذات و وجود خود عین حرکت است و از خدا فقط وجود عالم ماده صادر می شود از این جهت لازم می آید که خدا عین وجود است. و همین طور که خدا وجود آب را می دهد و آن وجود در آن شرایط عین تری است و خدا به آب تری نداده تا نتیجه بگیریم که خودش باید عین تری باشد. چند سوال دارم: 1. اینکه وجود دارای شدت و ضعف هست چه طور باید فکر کنم که به ذهنم نیاد که این ضعف آیا به خدا بر نمی گردد. اشکال من چیه که این به ذهنم میاد؟ 2. اینکه خدا به آب وجود می دهد و وجود در آن شرایط عین تری است و خدا به آب تری نداده. سوالم اینه که منظور از شرایط چیه؟ ربطش با خدا چیه آیا ربطی داره؟ آیا تری هیچ ربطی با خدا نداره؟ اینکه وجود در عالم ماده ظهورات مختلفی داره اگه این ظهورات وجود خارجی دارن که دارن (و وهم نیست) چه جوری میتونیم بگیم که این عالم ماده خدا نیست. اگه میگین اینا ظهورات وجوده و غیر از وجوده خب من چه جوری این ظهورات رو تو ذهنم از خدا جدا کنم و ظهورات رو هیچ چی ببینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی در «برهان صدیقین» ثابت می‌شود خدا عینِ وجود است، دیگر جایی نمی‌ماند که برای حضرت حق شدت و ضعف قائل باشیم. 2- وقتی متوجه شدیم که وجود دارای مراتب است پس خاصیت‌ها را که حاکی از محدودیت‌ها است، به مراتب وجود نسبت می‌دهیم، ولی کمالات را که مربوط به وجود است، به خدا ارتباط خواهد داشت. موفق باشید

19316
متن پرسش
سلام استاد: ۱. در بحث قیاس درجه وجودی و تجرد و تشکیک، در ماهیات نمیتونیم بگیم که این میز، از اون یکی میزتره، چون هر دو یک درجه وجودی از ماده هستند. ۲. و در مورد حیوونها هم نمیتونیم بگیم مثلا این آهو، آهو تره. ۳. در مورد انسان ها ولی چنین نیست، میتونیم بگیم انسان تره، این به دلیل اینه که انسان‌ها ظرفیت دارند که با اختیار و‌ اعمال خود شدید یا ضعیف بشن؟ ۴. و در مورد ملائکه چی؟ میشه گفت مثلا درجه وجودی جبرئیل از میکاییل بیشتره؟ ۵. و آیا فقط انسانه که میتونه در جه وجودی خودش رو بالا و پایین ببره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تشکیک در جایی مطرح است که نظر به مقولات وجودی مثل علم و حیات بشود. آن‌جا هم می‌گوییم فلانی انسان‌تر است، انسان را به معنای کمالات علمی مدّ نظر قرار می‌دهیم. موفق باشید

19128
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: راجع به موضوعی بشدت به مشورت حضرتعالی نیازمندم. دختری 20 ساله هستم که از دوران دبیرستان با شمه ای از اسلام ناب آشنا شدم و طبق آگاهی هایی که داشتم تکلیف خود دانستم که وارد دنیای هنر و علی الخصوص انیمیشن بشوم تا از این طریق با این ابزار رسانه حرف اسلام را برای مخاطبان، علی الخصوص کودکان که بسیار حیاتیست تربیتشان تبیین کنم. با ورود به دانشگاه با مطالب شما و استاد عباسی آشنا شدم که نگرشم به دانشگاه به کلی عوض شد. با توجه به مطالب شما مبنی بر اینکه علم دانشگاه های امروز بر پایه ی اعتباریاتیست که حکمت به فرد نمی آموزد و با توجه به اینکه ابزارهای غربی با فرهنگ خود ممزوجند، و همچنین منی که نمی خواهم عمرم را صرف اعتباریاتی کنم که هیچ دلبستگی و ایمانی به آنها ندارم و تمام افتخار و آرزویم کار کردن و زندگی کردن و جان دادن برای اسلام است، باید چه کنم؟ ضمن اینکه من دانشجوی تهران و خوابگاهی هستم. تشخیص تکلیف برایم دشوار است. آیا باید همه چیز را رها کنم و به شهرخود برگردم به امید اینکه از این طریق اسلام ناب را بیابم یا درس و دانشگاه را به سرانجام برسانم و تخصصی کسب کنم؟ (ضمن اینکه من هیچ گونه وابستگی و علقه ای به دانشگاه ندارم و با تمام سیستم و استادان بی حکمت آن مخالفم و فقط برای انجام تکلیف به دانشگاه آمده ام)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا نمی‌شود چون سرداری سلحشور در آن محیط خود را نسبت به امری که به عهده گرفته‌ای، فربه و توانا کنی؟!! و همچون آن شهید بزرگ شهید بابایی که خداوند هیچ‌وقت او را از افق تاریخ ما بیرون نبرد، به وقتش در پروازی همسنخِ خود در آسمانِ هنر به ظهور آیی!! موفق باشید

18966
متن پرسش
با سلام و احترام: با مطالعه کتاب حقیقت نوری اهل بیت (ع) سوالی برایم پیش آمده. در جایی می فرمایید اگر جوان اهل سنت خاشع باشد با تحقیق پیرامون تناقضات راجع به خلفا می تواند به حقیقت برسد. اما در جای دیگر همان کتاب می فرمایید از اینکه مولانا نتوانسته از خلفا عبور کند کوتاهی کرده است هر چند تفکر مولانا شیعه است. پس چطور از یک جوان سنی انتظار کشف حقیقت می توان داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری کوتاهی مولوی به آن جهت بود که تلاش نکرد ما وراء احادیثی که بخصوص از زمان معاویه به بعد در تقویت خلفاء و در نفی فضائل علی علیه‌السلام جعل شده بود، تحقیق لازم بنماید ولی امروز جوان اهل سنّت با تحقیقاتی مثل کتاب «الغدیر» و «عبقات الانوار» و «المراجعات» می‌تواند آن تحقیق را به راحتی انجام دهد. موفق باشید

17062

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: بنده نذر کردم امسال کتاب راز شادی امام حسین (ع) در قتلگاه را بین مردم پخش کنم آیا این کار درسته و در ضمن خود شما کدامیک از کتابهایتان را توصیه می کنید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسئله‌ای است که به نیّت و ذوق حضرت‌عالی بستگی دارد. مهم آن است که همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 17051 عرض شد وظیفه‌ی ما است به نحوی حقیقت کربلا را در مقابل روح و جان انسان‌ها بگشاییم. موفق باشید

نمایش چاپی