باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکتهای که میفرمایید نکتهی قابل قبولی است که انسان در عین آنکه ذاتش به حضرت حق متصل است و از او «وجود» میگیرد، در اتصالِ ذاتی با عوالم بالا، معارف بدیهی را دریافت کند و برای دریافت معارف غیر بدیهی، تفکر نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به حقیقتِ وحدانی، نظر به علیم است و این غیر از فعالیتهایی است که تحت عنوان علوم تجربی جهت امور زندگی دنیایی پیش میآید. آری! در این علوم نیز باید نظم طبیعیِ طبیعت خدادادی را حفظ کرد و تکنیکی بهوجود نیاورد که عامل تخریب طبیعت شود. موفق باشید
«هرکه دارد سفر کرببلا بسم اللّه»
ما که رفتیم، تا اطلاع ثانوی خدا حافظ شما....
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در سر کلاس با یادداشتکردن مطالب مهم، ذهن را متمرکز کنید. ۲. انسان در ابتدا مطالب را به همان اندازه که با آنها روبهروست دنبال میکند ولی پس از مدتی خودش میتواند با مقایسهی مطالب بفهمد کامل کدام است و اکمل کدام. و نیز بفهمد صحیح کدام است و غلط کدام. به همین جهت میفرمایند: «تو پای به راه در نِهْ و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان با تفکر در امور، آماده میشود تا با عقل فعّال مرتبط گردد و از انوار آن فیض دریافت کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حیوانات قوی، مأمور تنظیم و پاکنگهداشتنِ طبیعتاند. مثلاً شیر آهوی پیر و ناتوانی که نمیتواند فرار کند و اگر بمیرد جنگل را عفونت میگیرد؛ میدراند. از کجا که همان حیوان که دریده میشود دوست دارد به همین شکل از آن استفاده شود، هرچند که بنا به غریزهی خود از خطر فرار میکند. مثل انسانهای مؤمنی که پس از انجام وظایف در دنیای خود مایلاند به لقاء الهی نایل شوند. لذا اگر زمینهی شهادت آنها فراهم شد از آن استقبال میکنند. پس میفرمایند: «یک کفِ خاک در این میکده ضایع نشود». در این مورد خوب است به کتاب «عدل الهی» شهید مطهری رجوع فرمایید. موفق باشید
اسمه تعالی: سلام علیکم: آنجا که حجاب و عدم کمالی در میان است، به خدا برنمیگردد مگر علمِ به آن حجاب. که علمِ به حجاب، حجاب نیست علم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بپذیرم که منظور حضرت ابراهیم «علیهالسلام» این بوده که «من نسبت به پذیرش پیشنهاد شما و رعایت بتپرستی بیمار و ناتوان هستم»، دیگر موضوع تغییر میکند. در این مورد خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» به قسمت «عصمت انبیاء» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح در ذات خود در اوج تعادل است و به همین جهت قرآن میفرماید: «وَ نفسٍ و ما سوّیها» سوگند به نفس و تعادل آن. میماند که اگر زمینههای ظهور زیباییِ خود را در بدنی که باید بسازد، در اختیار نداشت آن بدن ناقصالخلقه و یا زشت میشود. در این مورد خوب است به کتاب «خویشتن پنهان» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جنیّان یا پریان در مرتبهای هستند که امکانِ دریافت حقیقت وَحی را ندارند و به همین جهت پیامبر و امامی از جنس آنها نیست. لذا در سورهی جنّ ملاحظه میکنید که آنها قبل از ایمان به پیامبر اسلام، متدین به دین حضرت موسی «علیهالسلام» بودهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر نفسی در دورهی جنینی جسمی مطابق اهدافِ دنیاییاش میسازد. ولی بعد از این دنیا از آنجایی که هیچ روحی که دارای اراده و انتخاب باشد بدونه جسم نیست، جسمِ او مطابق شخصیتی است که در این دنیا برای خود شکل داده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک جهت با نظر به توسعهنیافتگیِ خود باید بر توسعهیافتگی فکر کرد و در این رابطه شرایط را برای توسعهیافتگی و عقل مربوط به توسعهیافتگی فراهم کرد که با نظر به این امر، ایدههای زیادی در مقابل شما قرار میگیرد. مثل اصالتدادن به جامعه به جای اصالتدادن به فرد و یا اصالتدادن به قانون به جای اصالتدادن به برداشتهای شخصی. که البته در این رویکرد به جریان اصلاحطلبیِ انقلاب نزدیک میشویم. ولی از جهت دیگر با نظر به عقلی که ماوراء توسعهیافتگی به نحوهای از جامعه فکر میکند که انسانها معنابخشی به خود را بیشتر در نظر دارند تا هویتبخشی بر اساس فرهنگِ غربی. معنابخشی با تذکر به فطرت انسانها برای آنها پیش میآید که اگر بر این اساس در چند دههی بعد از انقلاب برنامهریزی شده بود چیزی که دولت سازندگی و جریانهای مربوط به آن از آن غفلت داشتند، امروز شاهد چنین حرصهای به دنیا که در واقع نحوهای از بحرانِ شخصیت انسانها شده است؛ روبهرو نبودیم. در چنین نظامی مسلّم تئوری اصلاحطلبی به هیچوجه کافی نیست و حقیقتاً در دویستسالهی اخیر روشن شده است که جواب نمیدهد. باید در عین نادیدهگرفتنِ عقلِ توسعهیافتگی به آموزههای دینی به صورت کاربردی جهت معنابخشی به انسانها اقدام نمود وگرنه این میشویم که هستیم. در حالیکه انقلاب در آغازِ خود چیز دیگری بود و بازگشت به آن آغاز، راهِ آیندهی ما است. چرا در این موارد ایدهپردازی نکنیم؟ وگرنه «این» میشویم که فعلاً «هستیم». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این ربطی به نوشتههای بنده و امثال بنده ندارد. شرایط طوری است که حتی آموزههای قرآن و روایت هم در نظام آموزشی و اقتصادی و سیاسیِ ما در حال حاضر هنوز نافذ نیست. ولی باید بدانیم اگر بر همان آموزههای دینی به شکل معقول و حکیمانه و در نظرگرفتنِ شرایط، پافشاری کنیم در شرایطی که به گفتهی پُستمدرنها نهادهای منبعث از فرهنگِ غرب جواب نداده، آن آموزهها به مرور کاربردی میشود. عمده تلاش و مقاومت برای تحقق آموزههای دینی است و صبر بر آنها. لذا است که باید با عقلی خاص به این نوع آموزهها رجوع کرد؛ همانطور که در امور فردی ما به مرور باید خودسازیِ خود را مدیریت کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر انواع انرژی است. میتوان حدس زد که نحوهی بودنِ جنّ مثل یکی از انواع انرژی باشد، ولی با این حساب که یک موجود زنده است با شعور و درک و فهم خاص خود، که بدن او از جنس انرژی است و از جنس بدن ما نیست. در این مورد کتاب «سفینة الصادقین» و کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» نکاتی را مطرح کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال همین نظرکردن به بیرون که میفرمایید حکایت از آن دارد که وسوسهگری در بیرون هست. آری! میدانِ فعالیت او در خیال ما است و ما در درون خود با آن روبهرو میشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما و شما نمیدانیم آیا این رحم برای آنکه روحی آن را انتخاب کند، هست یا نه؟ عمده آن است که در حدّ معمول به وسیلهی دعا و درمان، خود را آماده کنید تا اگر تقدیر بود که روحی مناسب این رحم که بخواهد مادرش شما باشید، آن را انتخاب کرد، هوالمطلوب. و اگر تقدیر چنین نبود، هوالمطلوب. به چه کار میآید فرزندی که خودش رحم مادرش را انتخاب نکرده است و ما بخواهیم او را با زور در رحمی جای دهیم! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه، روحِ سکولاریتهی فرهنگ غربی هر امری را برای انسان سکولار میکند. ۲. خیر، اساساً رویکرد علوم تجربی سیطره بر طبیعت است و نه به شکوفاییآوردنِ استعدادهای آن. ۳. با اینهمه نباید از عقلی که در غرب ظهور کرده و منجر به این علوم شده، بهکلّی فاصله گرفت، بلکه باید آن را بهدست آورد و جهتی مناسب اهداف قدسی به آن داد تا به جای سرکوبِ طبیعت به کشف استعدادهای آن بپردازیم. و امروز همانطور که هایدگر میگوید علمی که میتوانست موجب شکوفایی شود با بهوجودآوردنِ تکنولوژی تبدیل به سرکوبیِ طبیعت شده است و ارادهی معطوف به قدرت در آن حاکم است به جای ارادهی معطوف به حق. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر میرسد فال قهوه شرایطی است تا ابعادِ پنهانیِ خیال تأثیر خود را بر روی صفحهی قهوه ظاهر کند و آنچه هنوز در خیال است و برای ما در عالمِ ماده واقع نشده است، به نحوی ظهور کند. که به نظر میآید چیز مهمی نیست و راهی نمیگشاید و لذا نباید به آن پرداخت ۲. حرزهایی که بهتر میتوان از آنها استفاده کرد مثل حرز امام رضا «علیهالسلام» که در حاشیهی مفاتیح هست، نهتنها مشکلی بهوجود نمیاورد، بلکه نتایجی را نیز به همراه دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی شما مسئول رزق خود نیستید و بر ولیِّ شما واجب است که رزق شما را تأمین کند؛ نباید حساسیت به خرج دهید و یا تجسس کنید. از طرفی بسیاری امور را با خوشرویی و نرمخویی با خلقِ خدا میتوانید جلو ببرید. ما هرچه ضربه میخوریم از لیّننبودن است چیزی که پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» منوّر به آن بودند و اکثر امت آن حضرت از آن محروماند. به گفتهی مولوی:
من ندیدم در جهانِ جستجو / هیچ اهلیت بهجز خُلقِ نکو
ما را چه شده است که قلبهای ما نسبت به هم نرم نیست؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم کار به خوبی دارد جلو میرود به این صورت که با حساسیت و تخصصی که دارید تفسیر المیزان را دنبال کنید، هرجا به موضوعی در مورد تخصص خود برخورد کردید به طور جداگانه یادداشت فرمایید تا إنشاءاللّه در آخر، جمعبندی خوبی پیش آید بهخصوص با ادامهی مطالعهی المیزان، نوعی اندیشه در شما ایجاد میشود که میتوانید کلیّات امور را در اختیار داشته باشید و همین امر، انگیزهی ادامهی کار بر روی المیزان را در شما دوچندان میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سایت مذکور را دیدم. کارِ بسیار خوب و ارزشمندی است و همینطور که میفرمایید آن روش، موجب میشود تا بسیاری از مباحث از حالتِ اجمال به تفصیل در آید. میماند که به خودی خود این کار نیاز به یک تیم توانا و آمادهای دارد که إنشاءاللّه پیش آید و از اینکه تنها بنده جوابگوی سؤالهای کاربرانِ محترم هستم، شرایط تغییر کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید این روح فرزند است که کدام رحم را برای خود انتخاب کند و اگر تقدیر نباشد که روحِ فرزندی این رحم را انتخاب کند، فعالیتهای پزشکی کارساز نیست. به همین جهت فعالیتهای شما باید در آن حدّ باشد که اصرارِ بیش از حدّ به حساب نیاید. موفق باشید
سلام استاد عزیز پیرو سوال 22862 در مورد نازایی داروهای طب اسلامی خیلی موثر هستن اگه میشه این پیام رو به اون خانوم بفرستین از داروهای طب اسلامی استاد تبریزیان برای ناباروری استفاده کنن
باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال و جواب مذکور چنین بود:
با سلام استاد عزیز: فکر نمی کنم، بتوان از کنار این سخنان دکتر سروش به سادگی گذشت که می گوید:
«مقال مرثیهای است برای جامعهای که انقلاب خود را برای عدل و آزادی و بنام حسین و علی آغاز کرد و سپس کارش به اسلام فقاهتی رسید که جز زجر و زندان و تندخویی و ترشرویی در آن نبود و اسلام فقیهانه جا را بر اسلام عارفانه و حکیمانه تنگ کرد و اینک سرانجامی شومتر یافته است و اسلام مداحانه تومار فقیهان را هم در نوردیده و مداحان بدل به هادیان و متفکران قوم شدهاند. ….به تازگی فرمان رهبر جمهوری اسلامی گفته «مداحان» به تقویت بنیه فکری جوانان بپردازند و دشمن را در جنگ روانی شکست دهند و نگذارند که «باور به اسلام و باور به کار امدی نظام اسلامی» را از مردم بستانند. مّداحان شعبان جعفری صفت (نه ذاکران محترم و مخلص مصائب اهل بیت رسول) که هیچگاه در جامعه دینی و در چشم مومنان حرمتی و منزلتی نداشتند، و در میانشان نانجیبان و فرومایگان کم نبودند و در نادانی و ناپاکی انگشت نما بودند و داستانهای کژ رفتاریهای اخلاقیشان بر سر زبانها بود و در هیچ حال و هیچ جا هیچ کس حتی مسائل شرعی ساده را از آنان نمیپرسید، نمیدانم بخت مداحان باز شده یا بخت از ملت ما برگشته است که این هیچکسان، کسی شدهاند و دستگیری جوانان را بدست گرفتهاند. هرچه هست «خواب گربه موش را گستاخ کرد». وای بر روحانیت خاموش. وای بر دانشگاه خاموش. وای بر فرهنگستان خاموش.
بطّالانی چون ازغدی و پناهیان و انصاریان و رشاد و… بس نبودند که حالا طبّالانی چون ارضی و کریمی و حدادیان و… هم از راه رسیدهاند تا به توصیه رهبری قدر ببینند و بر صدر بنشینند و دین و هنر و فرهنگ را به سخره بگیرند و به ارشاد خلایق بپردازند و جواب شبهات غربیان را بدهند و غبار ناباوری را از جان جوانان بیفشانند!»
استاد عزیز با این که سروش در سخنان خود بیانصافیهای فراوانی کرده است که بنده به خود اجازه نمیدهم آنها را بیان کنم و همین اندازه هم که سخنان او را بیان کردم، از خود شرمندهام، ولی وقتی در غیاب تفکر، از گوش سپردن به سخن یکدیگر عاجزیم و به جای تفکر، معارضه می کنیم و با چماق جدل و طبع جاهلانه و ذوق بی هنری، چهره ی زشت خود را با نام عزیز اسلام تزئین می کنیم، باید بدانیم که تکریم اندیشه در پشت پرده، به کارهای ما خواهد خندید.
دکتر سروش در رابطه با پیامبر می گوید: این همان تجربهای است که شاعران و عارفان دارند؛ هر چند پیامبر این را در سطح بالاتری تجربه میکنند. پیامبر درست مانند یک شاعر احساس میکند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است. این الهام از «نَفس پیامبر» میآید و نفس هر فردی الهی است. اما پیامبر با سایر اشخاص فرق دارد، از آن رو که او از الهی بودن این نفس آگاه شده است.
او این وضع بالقوه را به فعلیت رسانده است. نفس او با خدا یکی شده است. این اتحاد معنوی با خدا به معنای خدا شدن پیامبر نیست و این اتحادی است که محدود به «قد و قامت خود پیامبر» است. این اتحاد به اندازه بشریت است، نه به اندازه خدا. ... پیامبر، باز هم مانند یک شاعر، این الهام را به زبانی که خود میداند، و به سبکی که خود به آن اشراف دارد، و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل میکند.
استاد عزیز! راستی خود شما، تاکنون چقدر به نسبت شعر و وحی پرداخته اید؛ فارغ از نظر هر اندیشمند دیگر؟
دکتر سروش می گوید: شیعیان به هیچ وجه نبایدخود را فرقه ای از فرقه های اسلامی بدانند و گمان کنند در برابر دیگران قرار دارند ما همه پیروان پیامبر هستیم و همه ما محمدی هستیم و اگر هم علوی هستیم بخاطر آنست که امتداد محمد را در علی می بینیم.
استاد عزیز! کاش می توانستیم بفهمیم که دیگری هم "می تواند" "درست" بگوید.
می گوید: «از ديد من برندگان اين عالم، عارفان بودند آقاى خمينى عرفان را وارد سياست كرد.
من آن را نمي پسندم»
به چند جمله ی نخست آقای سروش دقت کنید، آیا ما از همین جا، نقدهای اساسی و موثر در سیاست را از دست نداده ایم؟ چقدر مست می شوم وقتی با گوش سپردن به یک سخن، پیش داوری هایم نفی می شوند و دیگر می شوم. در تفکر مساله اصلا پذیرفتن و نپذیرفتن یک سخن نیست، مساله، گوش سپردن و نفی خود است که من فکر می کنم در مواجه با آقای سروش، این حتی از جانب آقای داوری هم اتفاق نیافتاد؛ حتی در دوره ی متاخر فکری ایشان. باید به شیوه مواجهه ی اندیشمندانمان با یکدیگر بیشتر بیاندیشیم.
دکتر عبدالكريم سروش می گوید: «ديانت را چرا بهانه خشونت کرده ايد؟ گفته ايد «اسلام تازيانه هم دارد» ولی آيا فقط تازيانه دارد؟ ... نه صدائی از مدارا در آن هست نه سيمائی از مروّت، نه نقدی نه مطالبه ای، نه سؤالی نه محاسبه ای.»
استاد عزیز! به نظر شما وقتش نرسیده به این سخنان توجه شود؟
20464- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است آیا روح انقلاب اسلامی که حضرت امام به صحنه آوردند این است که سروش میگوید؟ و یا طبیعی است که ما برای تحقق آن انقلاب با تنگناهای تاریخی و بعضاً با به حجابرفتنِ آن آرمانها روبهروییم. ولی آیا آن روحی از انقلاب اسلامی که در متن تاریخِ امروز حاضر است و باید به آن نظر کرد و آن را از خود نمود، در سخنان آقای سروش به چشم میخورد؟
آقای سروش چیزهایی را به رهبری انقلاب نسبت میدهد که فضای رهنمودهای رهبری درست برعکس آن است. حتی آن وقتی که به مداحانی خاص، مسئولیتِ متذکرشدن و راهنمائیِ جوانان را میدهد؛ اشاره به روح و روحیهای دارد که سختْ ضدِ استکباری و معنویتگرا است. آیا این مداحان با صفتِ شعبان جعفری نظام شاهنشاهی قابل تطبیقاند که آقای سروش چنین تطبیقی را به میان آورده است؟!
میبینید که همهی مشکل سروش و امثال سروش، به هر بهانهای شخصِ رهبری انقلاب است که همچون حکیمی بصیر با رهنمودهای الهی خود میخواهد به روش خاصی که مخصوص فرهنگ و تاریخ این ملت است، این ملت را از تنگناهای تاریخی 200 سالهی غربزدگی خود عبور دهد.
ذاکران مخلص اهلالبیت «علیهمالسلام» که دکتر سروش مطرح میکند، کیانند که اگر امثال دکتر میثم مطیعی و یا جناب منصور ارضی این سالکِ وارستهی درسآموخته از مکتبِ عارفان، مداحان حکومتیاند و خود فروختگان دستگاه؟!!
قضیهای که ایشان در مورد پیامبر «صلواتاللّهعلیهوآله» میگویند که سبکِ فهم آن حضرت شاعرانه است و نه فیلسوفانه؛ در این حدّ نیست آنجایی که به صراحت ادعا میکند «پیامبر، گمان میبرد که پیامبر است». در کلمات زیبا، پیچاندنِ سخن، اصلِ سخن را تغییر نمیدهد، عمده آن است که متوجه باشیم در دل این جملات زیبا ایشان به کجا اشاره میکند؟ به پیامبری که رسول خدا است؟ و یا به عارفی که به قول ایشان با خدا متحد شده است؟! در حالت دوم پای شریعت بر هوا است و هیچ تمدنی از طریق دین اسلام به صحنه نخواهد آمد.
کجای تشیع اصیل و کدام یک از علمای دین، علی «علیهالسلام» را به جای حضرت محمد «صلواتاللّهعلیهوآله» نشاندهاند؟!! جز آن است که همهی علمای شیعه سعی بر تقریب مذاهب دارند؟ علی «علیهالسلام» در نگاه سروش، یک انسان بزرگ است و نه یک امام که باید جامعهای بیرون از فرهنگ جاهلیتِ دیروز و مدرنیتهی امروز بسازد. بحث در اخلاق فردی نیست، بحث در ایجاد جامعهای است که بتواند از سیطرهی مستکبران آزاد باشد.
دکتر سروش میگوید چرا امام، عرفان را وارد سیاست کرد؟ این یعنی یک تمدنسازی منهای عرفان. آیا امام، عرفانی را وارد سیاست کرد که پای مرید و مرادی در میان باشد؟! و یا با حفظ حریم آزادی انسانها در انتخاب سرنوشت خود، روحِ عرفانیِ فهمِ انسان متعالی را در چنین تمدنی متذکر شد.
امثال دکتر داوری در نسبت با سروش متوجهی جایگاه و اشارات آن سخنان میشوند و نه توجه به صِرفِ معنای جملات آقای سروش.
آیا با سخنان زیبای آقای سروش، انقلاب اسلامی بازخوانی میشود و یا بهکلی در زیر پا قرار میگیرد و ما دالاییلامایی میشویم که به بهانهی دوری از خشونت، گروگان آمریکایی هستیم که بتواند از این طریق با رقیب خود یعنی کشور چین مقابله کند؟! و البته این بدان معنا نیست که بنده انتقادهای اساسی نسبت به روند امور نداشته باشم و یا معتقد باشم ما در شرایطی هستیم که انتقادهای دلسوزانه را میپذیریم؛ بحث بر سر آن است که مواظب باشیم جایگاه سخنان امثال آقای سروش را که اتفاقاً بنا دارد عوامل قِوامِ تحقق تمدن اسلامی را نشانه رود، نادیده نگیریم! و این است حرف اساسی بنده، وگرنه بین نقد که از نانِ شب برای ما واجبتر است، با تخریبی نرم و ظاهرپسند تفاوت نمیگذاریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا رحمتشان کند. هرچه از قلب مبارک ایشان سرازیر شده است پاک و پاکیزه است. مگر داشتن «نفحات الرحمانیه»ای که به قول خودشان تماماً نسیمهایی از عالم دوست است، کم ارزش دارد؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در پیام رسان های ایتا به آدرس eitaa.com/lobolmizan ودر پیام رسان سروش به آدرس sapp.ir/lobolmizan میتوانید سوال ها و جواب ها را پیگیری فرمایید.