بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19970

معاد جسمانیبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: معاد جسمانی برای همه عالم ماده است نه فقط انسان، درسته؟ اگر بله فرق معاد انسان و جسم تکاملی انسان با بقیه عالم ماده در چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معاد جسمانی بدین معنا است که عقاید و اخلاق و اعمال ما در قیامت، صورت و جسم پیدا می‌کند و این ربطی به جسمانی‌بودنِ عالَم قیامت ندارد! موفق باشید

19748
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. خدا قوت. استاد طبق بحث برهان صدیقین همه موجودات تجلی حضرت حق اند، پس تجلی همه حضرت حق هستند اما در نهایت ضعف. حالا فرق انسان و حیوان فقط در میزان شدت و ضعف‌شون هست یا در انسان چیزهایی هست که در بقیه موجودات نیست؟ اگر بله پس اون فرق‌ها چی هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از نظر درجه‌ی وجود در درجه‌ی وجودیِ شدیدتری قرار دارد و همین امر موجب می‌شود که خصوصیات خاصی برای انسان پیش آید. موفق باشید

19131
متن پرسش
با سلام: جناب استاد شما در یکی از جلسات مصباح الهدایه فرمودید که در ادبیات دینی عقل به معنای همان عقلی است که اولین مخلوق است. و شاهد روایی هم از اصول کافی آوردید. آیا در لسان دین هر جا تعقل مطرح است منظور این تفکر فلسفی نیست؟ و آیا تمام حمایت قرآن و دین از عقل به معنای اتصال به مخلوق اول است؟ و به طور کلی عقل فلسفی چقدر مورد حمایت دین است!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل فلسفی نظر به مفاهیم دارد که به طور نسبتاً مفصل در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» نسبت به آن سخن گفته شده است. در حالی‌که عقلِ مدّ نظر اولیای الهی، نظر به نور عقلِ اول است. آری! عقل فلسفی وقتی از مفهومِ حقیقت خبر می‌دهد تازه ما می‌فهمیم که باید راه بیفتیم. سیمرغی در افق حاضر است. موفق باشید

18806
متن پرسش
با سلام: آقای عبودیت در مورد کیفیت انتزاع ماهیت از وجود در دروس خود اینطور اظهار می دارند که ماهیت از خود وجود شیء انتزاع می شود. و این را نقطه مقابل قول آقایان دیگه قرار می دهند که ماهیت را انتزاع از حد وجود می دانند. این که ماهیت از وجود شیء انتزاع میشه (قول آقای عبودیت) مشخصه مثلا من به علم حضوری در خود قوه عاقله را می بابم و مفهوم نطق انتزاع می کنم. اما اینکه ماهیت از حدود وجود انتزاع شده یعنی چی؟ یعنی مثلا از نداریهای وجود انتزاع شده به این شکل که ما هر وقت خواستیم ماهیت شیء ای را بیابیم ببینیم اون شیء چه کمالاتی رو نداره؟ این که معنا نمیده و منظور آقایون هم قطعا این نیست. یا اصلا منظور آقایانی که گفتند ماهیات انتزاع میشه از نداری و نفاد و حد وجود منظور دیگه ای دارند؟ من این سوالو چن بار از آقایون پرسیدم اما به نتیجه نرسیدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان وقتی با کثرات روبه‌رو می‌شود از یک طرف وجود را به علم حضوری می‌شناسد و از طرف دیگر متوجه می‌شود آن‌چه در مقابل اوست موجوداتی هستند که وجود دارند. لذا نتیجه می‌گیرند که این‌ها «هست‌هایی» هستند که موجودند به محدودیتِ پرتقال و زمین و آسمان. و این یعنی انتزاعِ ماهیت از وجود با نظر به محدودیت ماهیات. موفق باشید 

18522
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: همانطور که می فرمایید به جز حق در صحنه نیست چه در وجود و یا صفت و یا در فعل و حق هم همین است و چقدر سخت است تصور اینکه موثر دیگری غیر از خدا در عالم وجود داشته باشد و دیگری وجود ندارد. اما اعمال ناحق را چگونه ببینیم؟ آیا نیزه ای که شمر می اندازد هم مصداق «ما رمیت اذ رمیت» است؟ لطفا توضیح دهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه غیر از حق است، حجاب‌های ظهور حق‌اند. شمر«لعنة‌اللّه‌علیه» و حرکاتش از نظر تشریع، حجاب‌های ظهور حق‌اند هرچند «و ما تسقط من ورقة الاّ یعلمها». موفق باشید

17414
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: سؤال در کتاب «آشتی با خدا» استاد کفر را به معنی دل بستن به غیر خدا معنی کردند این معنی را استاد از کجا استنباط می کنند؟ بنده معانی کفر را بررسی کردم ولی به این معنی نرسیدم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی غیر حق در منظر ما اصالت پیدا کند، عملاً حق از منظر ما پوشیده می‌گردد و کفر به معنای آن است که حق را بپوشانیم. موفق باشید

15027

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: کتبی که از نشر اسراء چاپ شده به عنوان تفسیر موضوعی چطور هستند؟ منظورم اینست که: خود حضرت استاد جوادی آملی حفظه الله نظارت برآن دارند و کارشناسی شده است؟ مثلا کتابهای: «توحید در قرآن» ، «حیات حقیقی انسان در قرآن» ، «معاد در قرآن» و ... التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت آن مرکز تنها مرجعی است که ما می‌توانیم نظرات استاد را به‌دست بیاوریم. آن‌ها نیز در تلاش‌اند که به بهترین نحو کار خود را انجام دهند، هرچند که در تهیه‌ی نرم‌افزارِ آثار استاد، خوب عمل نکرده‌اند. موفق باشید

12584

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: من دانش آموزی هستم که در راهنمایی تیزهوشان مشغول به تحصیل هستم. من مطالعات زیادی درباره نجوم، اختر فیزیک، منشأ حیات و کیهان و ... داشته ام. این مطالعات بیشتر از منابع غربی بوده است (مانند استیفن هاوکینگ) در نتیجه جهان شناسی و خدا شناسی من بیشتر غربی است تا اسلامی بنابراین از جنابعالی تقاضا دارم که کتاب ها یا افرادی را به من معرفی نمایید تا با جهان شناسی و خدا شناسی اسلامی بیشتر آشنا بشوم و بتوانم شبهاتی که در ذهنم ایجاد شده را پاسخ دهم. (مثلاً درباره لزوم وجود خدا یا ازلی، ابدی بودن جهان - درباره آدم و حوا یا نظریه تکامل)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سیر مطالعاتی مطرح بر روی سایت را دنبال کنید به خودیِ خود قوت تفکر جهت جوابگویی به سؤالاتتان را بگیرید. در ضمن بنده در رابطه با نظریه‌ی تکامل در جلسه‌ی اول و دوم بحث سوره‌ی سجده، عرایضی داشته‌ام. موفق باشید

12113

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: چرا باید قوانین حاکم بر طبیعت و یا کلا قوانین حاکم بر عالم را ثابت و محکم بدانیم؟ لطفا دلیل این امر را بیان کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون قوانین‌اند و اگر ثابت نباشند که به آن‌ها قوانین نمی‌گویند. اگر متوجه قاعده‌مندبودن آن‌ها ‌شوند نام قانون یا اصل بر آن می‌گذارند. موفق باشید

6441

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام راجع به اثر وضعی مال یا غذای حرام در زندگی که انسان از حرمت آن بیخبر است دونظر وجود دارد و ظاهرا حدیثی هم در این رابطه نیست.نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه باید مدّ نظر باشد نظر فقها است که در این موارد انسان معفوّ است و نباید نگران بود. موفق باشید
26535

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب: چرا در حدیث عنوان بصری، امام صادق (ع) خطاب به او می فرمایند از فتوا دادن حذر کن و بپرهیز همانگونکه از مواجهه با شیر درنده می پرهیزی و احتیاط پیشه کن. به چه علت از فتوا دادن، امام او را منع می کند؟ آیا این یک روش کلی در سیر و سلوک است حتی برای مرجع تقلید صاحب فتوا یا اینکه ویژه شخص عنوان بصری است و امام مطابق ظرفیت او چنین می فرمایند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که جناب «عنوان بصری» در فضای اهل سنت تفکر می‌کند و در آن فضا، استحسان و به یک معنا قیاس، جایز است که از جزء می‌توانند به جزء دیگر برسند. و حضرت او را از این گونه ورود به احکام الهی بر حذر می‌دارند. موفق باشید

26036
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد جان در برهان صدیقین بحث از تشریع و تکوین انسان به میان آمد. حال سوال این است که آیا باقی موجودات هم تکوین و تشریعی برایشان وجود دارد؟ و اگر وجود ندارد، چگونه می توان وجودی در اشدالوجود باشد و در شدید الوجود و خفیف الوجود نباشد؟ اختیار یا یک امر وجودیست یا عدمی، اگر وجودی باشد چطور ممکن است در باقیِ موجودات نباشد؟ (آیا اختیار زمانی معنی می دهد که تشریع و تکوینی متصور باشد برای موجود؟) و اینکه مرتبه اجنه از لحاظ وجودی چیست؟ چون فرموده بودید: اجنه هم اختیار دارند. بابت مشوش بودن سوالات معذرت میخوام، حاصل ذهن درهم ریخته است. جزاك الله خيرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اختیار مربوط به موجودی است که دارای چند امکان باشد «إمّا شاکراً و إمّا کفوراً» می‌تواند هم کفر بورزد و هم شاکر باشد و این در حوزه‌ی انسان و جنّ معنا دارد و برای فرشتگان که مقام معلوم دارند، اختیار معنا ندارد. موفق باشید

24356
متن پرسش
جناب استاد سلام: چرا شخصی مثل جورج بارکلی که کشیش بوده در فلسفه دچار انحراف شده و در باتلاق ایده آلیست دچار شده که به عقیده بنده اصلا لزومی به این طرز تفکر هم نبوده چون هم می‌توانسته پیشرفت علوم را ببیند و هم زمان تبلیغ دین کند، در آن زمان مگر چگونه بوده که قبول پیشرفت علوم مادی را هم ردیف با بی دینی می‌دیده که برای تخریب آن علوم و پیشرفت آنها لاجرم خود را به باتلاق ایده آلیست گرفتار کرده تا آن علوم را بی ارزش جلوه دهد؟ آیا در آن زمان کسی نبوده تا در مقام رد نظرات و تفکر او بر آید؟ آیا در رد نظریه و تفکر او کتاب یا جزوه و یا متنی هست؟ البته نوشته ی شما را خواندم و حتی سوالی که از او کرده بودید، اما بنده دنبال یک رد و نقد مفصل می باشم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی سخن بارکلی باید تأمل کرد. حرف ساده‌ای نیست از آن جهت که متوجه شده است آن‌چه از اشیاء خارج در ذهن ما است نمی‌تواند معلولِ پدیده‌های خارج از ذهن باشد زیرا معلول، باید از علتیِ برتر به‌وجود آید. در حالی‌که معلومات ذهنی ما از جنس علم‌اند و پدیده‌های خارجی از جنس ماده. جناب صدرالمتألهین این مشکل را این‌طور حل کرده است که معلول خارجی معّداتی هستند که نفس ناطقه‌ی انسان آماده شود و صورتی متناسب با شیئ خارجی را با ارتباطی که با «واهب الصور» پیدا می‌کند در خود إبداع نماید. موفق باشید   

22718
متن پرسش
سلام: فرمودید اشک یک نوع طلب است. حال امام زمان (عج) که می فرمایند در مصیبت امام حسین (ع) می گریند دلیلش چیست؟ ایشان که به اندازه امام حسین (ع) در کل تاریخ و در تمام جهه های حق علیه باطل به تمامیت حضور دارند اشک امام زمان (عج) چه اشکی است آیا یک اشک عاطفی است؟ آیا این اشک بخاطر نشناختن امام معصوم توسط مردم است؟ آیا.... لطفا توضیح فرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» برای همه حتی برای امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» حجت‌اند. زیرا حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» افقی را در مقابل انسان می‌گشایند که تفصیلی است از اجمالی که هرکس در وجه یمینی خود در خود دارد. آری! هرکس به اندازه‌ای که خود را می‌شناسد تفصیل خود را در حضرت امام حسین «علیه‌السلام» می‌یابد و در این مورد حضرت حجت «علیه‌السلام» در اوج می‌باشند. موفق باشید

21904
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب المراقبات ملکی تبریزی که بخش اعمال نیمه شعبان را میخوندم آن جا که به خواندن دعای کمیل سفارش می کنند نوشته که دعاها باید با حضور قلب و توجه کامل خوانده بشه و مانند کسی که فقط الفاظ را می خواند نباشیم و اگر عبارات دعا را موافق حال خود ندیدیم اصلا آن را نخوانیم و در آخر هم نوشته خطری بزرگ متوجه کسی است که هنگام دعا در خواب غفلت است. تکلیف ما که فوقش بتونیم فقط به معنی توجه کنیم چیه؟ و شاید هم بتونیم در همان لحظه خواندن دعا اگر متوجه معنی شدیم آن حالت را به خود بگیریم با اینکه در واقعیت اینگونه نیستیم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمود: «گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهند / آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». به رحمت واسعه‌ی خدا نظر داشته باشید و در حدّ امکان خود عمل کنید. موفق باشید

21672
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد در سوال 21414 فرمودید آموختن فلسفه و عرفان در زمره‌ی امور تقلیدی نیست لکن در سوال 21371فرمودید چه نیاز به علم کلام و فلسفه است بنابرین استاد اگر بدون فلسفه و عرفان میتوان عقاید پایه ای چون اثبات خدا و نبوت مصطفی را بر پایه محکمی نهاد در مرحله بعد که تقلید از فقیه شروع میشود اگر آن فقیه فتوا به حرمت فلسفه دهد با چه مجوزی میتوان به فلسفه اشتغال یافت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مسلّم تنها راهِ قوت‌دادن به عقاید، فلسفه و عرفان نیست. ولی فراموش نکنیم که حوزه‌ی فقه، اصول عملیه‌ است نه نظردادن به آموختن یا نیاموختنِ فلسفه و عرفان. موفق باشید

21293
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: بسیار شرمنده ام که مزاحم اوقات می شوم. استاد نظر حضرتعالی رو در مورد آقای دکتر حسین محی الدین الهی قمشه ای و تفکرات ایشون می خواستم سوال کنم چون چند عدد از سخنرانیهای حافظ شناسی ایشون رو شنیده ام. از آثار متفکران غربی مثل شکسپیر و کتب مهم غرب خیلی زیاد نقل قول می کنند. نظر حضرتعالی رو باید جویا می شدم. ملاک عمل فرمایش حضرتعالی هست. استاد شخص دیگه ای که نظر حضرتعالی در مورد ایشان برای بنده مهم هست آقای حسین گنجی مولف کتاب چهارده گفتار پیرامون ارتباط معنوی با حضرت مهدی (علیه السلام ) هستند. البته ایشان به نظر حقیر گفتارشون مثل حضرتعالی هست ولی باید مطمئن می شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده مباحث ایشان را تا حدّی دنبال می‌کردم. ضعفی که مخاطب خود را از فضای عبودیت خارج کند، ندیدم و شخصیت‌هایی را که ایشان متذکر می‌شوند حکیمانی هستند که دغدغه‌ی اصلاح انسان‌ها را در مقابل فرهنگ مدرنیته دارند 2- اطلاعی از جناب آقای گنجی ندارم. موفق باشید

20052
متن پرسش
مساله ازلی و ابدی بشر زمینی این روز ها زیاد با دوگانه «قدسی و عرفی» یا مادی و الهی یا زمینی و آسمانی یا حتی می توان دوگانه تفکر و تاریخ یا تفکر و سیاست را هم از همین سنخ دانست.‍ دم خور هستم. تقریبا در هر رشته ای از علوم با این مساله و دوگانه مواجه می شویم. خلاصه اینکه یک طرف ماجرا خداست و طرف دیگر انسان. این دوگانه ها به نحوی طرح می شوند که امکان جدایی و انفکاک بین خدا و بشر وجود دارد. البته حرف بیجایی نیست البته در ساحت تشریع و نه تکوین. چه اینکه در مقام تکوین همه موجودات عین الربط به خدای تعالی هستند. و اتفاقا همین جا هم می توان این دوگانه را طرح کرد. اگر ما تکوینا عین الربط به الله هستیم پس چرا در تشریع خراب می کنیم. و اصلا تشریع برای چیست؟ چرا ما در عالم واقع و زندگی خارجی خود این عین الربط بودن مشهود نیست؟ یا به تعبیر دیگر چرا عمل ما همیشه مطابق با نظرمان نیست؟ از اول خلقت که با نبی خدا شروع شده است مساله همین بوده یعنی در تمام تحولات بشری از صدر تا ذیل تاریخ که بنگریم دعوا بر سر همین موضوع است. دعوای ما در مشروطه همین بوده در انقلاب هم همین است. و اصلا در رنسانس هم دعوا همین بوده. تقدیر الهی بر این بوده و هست که بشر زمینی که هبوط کرده است و در قوس نزول پایین آمده است در قوس صعود بازگردد و دوباره الهی شود. لذا انبیا را فرستاد (تذکر این نکته بد نیست که با همین نگاه به خطبه های نهج البلاغه پیرامون فلسفه نبوت رجوع نماییم) حالا سوال این است که چگونه و با چه مکانیزمی قرار است بشر زمینی الهی شود. (البته توجه داریم که تعبیر بشر زمینی به معنای بشر منقطع از الله نیست) در پاسخ گفته می شود با تدین به ادیان الهی بشر الهی می شود. (بد نیست با همین نگاه به مساله تعدد ادیان در طول هم نگاه شود. در واقع بپذیریم که دین امری تاریخی است البته نه به معنای لیبرال کلمه) باز سوال می پرسیم که چگونه باید دینداری کرد؟ آیا دینداری مثل آموزش رانندگی است که با رعایت یک سری قوانین روتین و شناخت اجزای اتومبیل حاصل شود و پس از مدتی تمرین و با ملکه شدن رانندگی دیگر مشکلی نباشد؟ اگر دین اینگونه باشد که چه جذابیتی دارد؟ و اصلا چه نو به نویی برای بشر با چنین دینی حاصل می شود؟!! اما به نظر می رسد اگر دینداری اینگونه باشد تاکیدات بیش از اندازه اولیا دین بر مقوله بصیرت بی وجه می باشد. (اساسا مساله ثابت و متغیر دین هم از همین زاویه نگاه تولید می شود) دو پاسخ به این مساله داده شده است. پاسخ اول که مقدم است پاسخی است که دینداران به مساله داده اند. یعنی همین که دین که مشخص است چیست عمل کن برو جلو. پاسخی از سر ساده انگاری و سهل اندیشی. یعنی در این دوگانه فقط خدا را دیده و بس. و این طرف موضوع اصلا مهم نیست برایش. پاسخ دوم را که موخر است بشر جدید بعد از رنسانس با لیبرالیزم و اومانیزم و سکولاریزم داده است. یعنی بر عکس گروه نخست طرف خدا را کلا نادیده انگاشته است و بشر را دیده فقط. من الان صرفا در صدد طرح دوگانه الهی و زمینی نیستم. این دوگانه را که خیلی ها بهتر از من می شناسند و فورا پاسخ می دهند باید الهی شد و بس. به فرض پذیرش این پاسخ! باید گفت صحبت در چگونگی دینداری است نه در اصل تدین. آیا این پرسش عبارت اخری عقل تاریخی است؟ اگر انقلاب اسلامی مسیر سومی باز نکند چه ارزشی دارد؟ از اینکه پراکنده گویی شد عذرخواهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که انسان دارای ابعاد مختلف است و همواره باید سیر به فعلیت‌درآوردنِ جنبه‌ی امکانیِ خود را ادامه دهد، نمی‌توان گفت عمل ما مطابق نظرمان نیست بلکه باید متوجه بود وجوه مختلفی داریم که هر وجهی عمل خاصی را به صحنه می‌آورد. نکته‌ی اصلی سؤال که به قول شما گشودن مسیر سومی از طریق انقلاب اسلامی است؛ بسیار نکته‌ی مهمی است و بحث در مورد آن هم از حدّ یک سؤال و جواب بیرون است. همین اندازه بدانید که بعد از رنسانس بشری در کلّ عالم متولد شد که بیشتر معنای خود را در زندگی شهری دنبال می‌کرد و شهر به معنای جدیدش وارد تاریخ شد و امثال هگل بسیار متفکرانه در این مورد فکر کردند و طرح جامعه‌ی مدنی به آن شکلِ خاصِ خود را به میان آوردند که از یک طرف جواب تمایل زندگی شهری را می‌داد و از طرف دیگر باورهای دینی امری شخصی و فردی می‌شد. زیرا از نظر هگل، دین توان جواب‌گویی به شرایط جدید و طرح نقشه‌ی راه برای زندگیِ جدید نبود. و در این فضا است که انقلاب اسلامی به میان آمده است تا در تاریخ جدید که بشر معنای خود را در نوعِ دیگری از زندگی دنبال می‌کند؛ که دیگر زندگیِ قبیله‌ای نیست؛ آموزه‌های دینی را راه‌کارِ همین زندگی جمعی بداند و در این مورد ما باید به طور جدّی فکر کنیم. زیرا در مقابل‌مان سه نوع زندگی وجود دارد یا زندگی سکولار و شخصی‌کردنِ دین، چیزی که متفکران غربی بدان رسیدند. یا این نوع زندگی که فعلاً در آن قرار داریم که مسلّم بدترین نوعِ زندگی است و 200 سال است روشنفکران می‌خواهند ما را با غربی‌کردن از این مشکلات برهانند و موفق نمی‌شوند و یا نوعی از زندگی که حضرت امام روح‌اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بر آن تأکید دارند که همان انقلاب اسلامی است و در تحقق آن هنوز ما خونِ دلِ لازم را نخورده‌ایم و به جدیّتِ ضرورت تحقق آن نرسیده‌ایم. موفق باشید

20027
متن پرسش
سلام و ارادت خدمت استاد عزیزم: استاد اگر 4 سال آینده یا 10 سال آینده، رئیس جمهور و دولتی سر کار بیاید که از بن دندان معتقد به تمدن نوین اسلامی باشد و هدف اصلی آن تشکیل دولت اسلامی باشد، با توجه به این که جنابعالی می فرمایید «تاریخ» ظهور برخی از لوازم تمدن اسلامی هنوز فرا نرسیده، سئوال این حقیر اینجاست که آیا وجود چنین دولتی در آینده آیا انقلاب اسلامی را به هدف متعالی خودش یعنی تحقق تمدن اسلامی نزدیک می نماید یا خیر؟ یا کماکان باید منتظر ظهور شرایط تاریخی باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم آینده‌ی انقلاب اسلامی به سوی تمدن اسلامی است و به مرور در حالِ تحقق است، هرچند با حجاب‌ها و تنگناهایی روبه‌روست که آن‌ها را پشت سر می‌گذارد. موفق باشید

19934

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و تبریک دهه کرامت: استاد گرامی آیا فال گرفتن با کتاب حافظ درست است؟ اگر درست است در چه مواردی می توان فال گرفت و آیا ان فال بازگو کننده حال ماست یا خبر از آینده هم می دهد که مثلا راهنمایی کند که تصمیم درست تری برای آینده بگیریم؟ ممنون از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قصه‌ی فال قصه‌ی یک اشاره است و بس. موفق باشید

19323
متن پرسش
به نام خدا سلام خدمت استاد محترم: 1. اگر صورت های خیالی صدوری اند، جدایی از نفس ندارند و حتی قبل از صدور، در بساطت نفس، بدون تعین وجود دارند؛ چگونه می توان قوه خیال را مخزن صور دانست؟ مخزن در چنین تبیینی معنا ندارد. مگر صور خیالیه جدا و مستقل از نفس اند که در جایی انبار شده و مورد نگهداری قرار گیرند؟ 2. اگر نفس و صور خیالی جدا نیستند، معنایش این خواهد بود که خیال در هر بار صورت ها را (حتی صور قبلی و قبلا تخیل شده را)، مجددا خلق یا انشا می کند نه آنکه صورتی قبلا ذخیره شده را از مخزنی بردارد و ارائه کند. آیا چنین برداشتی صحیح است؟ 3. سوال آخر اینکه اگر مورد 2 صحیح باشد، آیا می توان نتیجه گرفت که هیچ دو تخیلی که توسط یک نفر و با موضوع مشابه (تخیل صورت فرزندم به دفعات) انجام می گیرد، عینا یکی نخواهد بود؟ چون نفس در هر تخیلی حتی با موضوع یکسان بنا بر حرکت جوهری دقیقا و عینا نفس قبلی نیست. چنین چیزی آیا می تواند بدین معنا باشد که اصولا تخیل بدون تصرف امکان ندارد؟ زیرا ما هیچگاه صورت خیالی جدا شده از نفسی را جایی نگهداری نمی کنیم مجددا همان را حاضر کنیم. استاد عزیز، جواب دقیق حضرتعالی برای من مهم است. خداوند همه ما را عاقبت به خیر گرداند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام خیال در نسبت به عالم عقل در بالا و یا در نسبت به عالم محسوسات در پایین، صور خیالی را می‌سازد و این‌طور نیست که صور خیالی قبلاً در جایی بوده باشد. در این مورد خوب است که به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید         

18864
متن پرسش
باسمه تعالی - سلام علیکم: سؤال درباره ی کیفیت تدبیر روزی از سوی حق تعالی و توکل بنده و مخلوق در مسیر جلب روزی چه مادی و چه معنوی است. اینگونه به نظر قاصر حقیر می آید که حق تعالی بر اساس رحمانیتش و با قدرت مطلقه اش مسیر روزی هر جنبنده ای را بر اساس دو مؤلفه که در وجود موجودات و جنبندگان تعبیه فرموده روزی رسانی را برای همه مقدر فرموده. یکی نیاز و خواسته تکوینی هر موجود و دوم امید تکوینی که اولی ناظر به فقر محض موجود و دومی به گواهی فطری و تکوینی به وجود قادر و وسیع الرحمه ای است که ضامن تأمین روزی است و عامل محرک برای هر موجودی است هر چند به لوازم این دو ویژگی آگاه نباشد. بنابر این با حول و قوه ی الهی هر موجودی برای رفع نیازش و به امید وصول و حصول آن حرکت می کند و همین کافی است تا رحمانیت حضرت حق تجلی نموده و اسباب ورزق را برای او مقدر و تأمین فرماید. البته مسأله زمان مطرح نیست که وجود مجرد حضرت حق مالک و محیط است و تقدم و تأخری که ذهن محاط ما دریافت می کند نشان از نقص معرفتی و اعتبار ی ماست. حال اگر هر کدام از این دو از سوی مخلوق نقصان و آسیبی یابند به همان میزان در تقدیر رزقشان کاستی حاصل می شود. هر چند تا اینجا از مرحله ی تکوین عبور نکرده ایم چون غیر مؤمنین. ولی چون امید را که باور فطری و تکوینی هر چند نا آگاهانه به قدرت مطلقه و رحمانیت حضرت حق است کاستی یابد جنود یأس به همان نسبت غلبه می کنند و به همان نسبت چون چتری مانع وصول رحمت حضرت حق به تمامه می شود و همین گونه است خواست درونی فرد. البته درباره ی افراد مؤمن نظر به نگاه آگاهانه به این موضوع آسیب ها می تواند کمتر یا بیشتر گردد مضافا به اینکه علاوه ی تکوین تشریع هم می تواند نافع یا مضر به حال فرد گردد. چرا که مؤمن با توجه به مراتب ایمان چنانچه در مراتب نازل ایمان آگاهانه و یا حتی از روی نا آگاهی تردیدها و.. می تواند به قدرت حکمت و رحمت حق منتسب گردد، صرف نظر از خسران معنوی خسران مادی نیز فزونتر می گردد. بیش از این اطاله نمی دهم خواستم نظر حضرت استاد را در این باه بدانم که چنانچه موردی وجود دارد که نیاز به اصلاح یا تکمیل و حتی تردید وجود دارد استفاده کنم .و انگیزه ی طرح این موضوع هم تقابل با نگاه مشرکانه ای است که طرفداران و مروجان نظریه ی بی اساس جذب در حال راهزنی دین افراد دیندارند. قبلا از حسن توجهتان تشکر می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی بسیار خوبی را مدّ نظر دارید. می‌ماند که متوجه‌ی آن روایات باشیم که ما را به عدم حرص نسبت به طلب رزق متذکر می‌شوند. به عنوان مثال می‌فرمایند: «قَالَ رَسُولُ‏اللهِ (ص): «أَيُّهَاالنَّاسُ إِنَّ الرِّزْقَ مَقْسُومٌ لَنْ يَعْدُوَ امْرُؤٌ مَا قُسِّمَ لَهُ فَأَجْمِلُوا فِي الطَّلَبِ وَ إِنَّ الْعُمُرَ مَحْدُودٌ لَنْ يَتَجَاوَزَ أَحَدٌ مَا قُدِّرَ لَهُ فَبَادِرُوا قَبْلَ نَفَاذِ الْأَجَلِ وَ الْأَعْمَالِ الْمَحْصِيَّةِ».[1]  رسول خدا (ص) مى ‏فرمايند: اى مردم! رزق تقسيم شده است، هرگز انسان از آن‏چه برايش تقسيم شده بيشتر نمى‏ يابد، پس در طلب رزق حريص نباشيد، كه عمر شما محدود است، پس قبل از اين‏كه اجل برسد و اعمال محاسبه شود به كار نيك مبادرت ورزيد. ملاحظه مى‏ فرماييد كه رسول‏ خدا (ص) پس از اين‏كه تذكر مى‏ دهند رزق، مقسوم و قسمت شده است و بر اجمال در طلب رزق تأكيد مى‏ كنند، ما را متوجه اصل مطلب در عرصه زندگى مى‏ نمايند و مى‏ فرمايند: عمر محدود است و پس از اين عمرِ محدود مائيم و ابديت ما و اعمالى كه براى قيامت خود انجام داده‏ ايم، چگونه انسان بصير حاضر است در طلب رزق، خود را آنچنان مشغول كند كه از آبادى ابديت خود باز بماند! در حالى كه اصل زندگى ما ابديتِ ما است، و به واقع اگر از قيامت خود غافل شويم وَهم ما آنچنان قدرت مى ‏گيرد كه همه زندگى ما را مشغول تهيه رزقِ بدن ما      مى‏ گرداند. موفق باشید

 


[1] - مستدرك‏ الوسائل، ج 13، ص 29.

16989
متن پرسش
عقل برتر است یا وحی؟ آیا انسان می تواند وحی را کاملا بفهمد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل سالم متوجه محدودیت‌های خود می‌باشد و نیز متوجه برتریِ وَحی الهی نیز هست و از آن به بعد، خود را به وَحی می‌سپارد و نیز می‌فهمد که وَحیِ الهی را کاملاً نخواهد درک کند زیرا وحی الهی نور است و هرکس به اندازه‌ای که از «خود» فانی شود، به آن نور منوّر می‌گردد. موفق باشید

16124

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: آیا هر چقدر نفس از رذایل پاک شود و به فضایل آراسته گردد، به تجرد بیشتر نزدیک می گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. موفق باشید

13187
متن پرسش
سلام علیکم: برخی از گناهان هستند که ما در ابتدا قصد انجام آن را نداریم ولی بخاطر غالب شدن هوای نفس یا فریب خوردن از شیطان یا انسانهای دیگر انجام می دهیم، آیا در این صورت هم مرتکب گناه شده ایم؟ اگز گناه است همان اثرات سو ء را دارد؟ (چون در ابتدا قصد انجام را نداشتیم و تحت عواملی که عرض شد مرتکب شدیم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اکثر گناهان به همین شکل وارد زندگی می‌شود. راهِ نجات آن است که مواظب فریب‌های هوای نفس خود باشیم و همواره با آن مخالفت کنیم. موفق باشید

نمایش چاپی