باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب قیصری به بالاتر از احدیت قائل نیست و همهی تفاوتهایی که میفرمایید با بقیه مثل امثال امام دارد؛ در همین نکته است 2- حضرت امام برای فیض اقدس ظاهراً یک نحوه تعیّن قائلاند و به همین جهت با مقام احدیت قابل تطبیق نمیباشد. آنچه باید توجه داشت آن است که این اصطلاحات را باید با نظر به فضای متن متوجه شد. زیرا گاهی بحث احدیت در میان است، در حالیکه نظر به «واحدیت» دارد و یا گاهی واژهی «اللّه» بهکار میرود ولی نظر به مقام جامعیت اسماء در میان نیست، بلکه مقام «احدیت» در میان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در فرهنگ شفاعت مدّ نظر است، واسطهبودن اولیاء الهی است، نه آنکه آن ها منشاء زندگی و مرگ انسانها باشند. علامه طباطبایی ذیل آیهی آیتالکرسی موضوع شفاعت در قرآن را بهخوبی روشن مینمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متوجهی رسالت تاریخی خود بشوید که چه اندازه در کسوت روحانیت با سواد و متعهد باشید میتوانید درس را با انگیزه بخوانید 2- به خودتان برنامه بدهید و طبق آن برنامه عمل کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آنکه میفرماید: «فأتوا بسورة من مثله» که اگر شک دارید آن سورهها از طرف خدا نیست، مثلش را بیاورید؛ میفرماید: « أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً» تا با تدبر در قرآن متوجهی روحِ یگانگی که حکایت از تجلی یگانگی حق دارد، بشویم. و بنده فکر میکنم هرکس تدبّر لازم را در آیات و سور داشته باشد، نسبت به حقانیت قرآن که از طرف صاحب هستی است، به یقین میرسد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت ابراهیم«علیهالسلام» اولین امام در تاریخ بودهاند تا فضایِ تمدنسازیِ دین که نحوهای از مدیریت اجتماعی دین است در حساسترین نقطهی زمین شروع شود و از این طریق امامت در سه پیامبر بعدی به زیرساختهایی رسید که بتواند بعد از آخرین نبی با همهی موانعی که بود، ادامه یابد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تحلیل در این مورد آسان نیست بهخصوص که بحث حق و باطل در میان نمیباشد. آری! خداوند انسانهای شجاع را دوست دارد و إنشاءاللّه از طریق کرهی شمالی، آمریکا و جریان استکباری اطراف کرهی شمالی تحقیر خواهند شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا همهی آنهایی که کَمَکی حالِ عرفانی در سر دارند؛ در رویارویی با ادبیات عرب گرفتار همین قبض و بسط ها هستند. به قول رفقا بالاخره چارهای جز شیرخوانیِ این دروسِ بیروح نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا میتوان باور کرد که انسانها ماورای کلمات با همدیگر سخنها دارند؟! آیا میتوان باور کرد که: «متحد بودیم یک گوهر همه / بیسر و بیپا بُدیم آن دم همه» و از این جهت میتوان سخنهای ناگفتهی همدیگر را شنید و به رویِ خود نیاورد؟! زیرا: «وقتْ تنگ و میرود آبِ فراخ / پیش از آن کز هجر گردی شاخ شاخ. شهره کهریزیست پر آبِ حیات / آب کَش، تا بَر دَمَد از تو نبات. آب خضر از جوی نطق اولیاء / میخوریم ای تشنهی غافل بیا». پس باید در دامنهی این کوه بلند، نَفَسنَفَس هم که شده جلو رفت. میدانم میگویی احساساتمان را درک نمیکنی، نه! اینطور نیست، جایِ درد و دل نیست، زمان، زمانِ رفتن است حتی در شورهزاری سخت و گرم و بیآب و علف. بمانیم، میمیریم و این، ابتدایِ ویرانی است و چنگالهای سردِ نیهیلیسم تا عمق جانمان فرو خواهد رفت. باید به سوی عبودیت او حرکت کرد تا بالاخره راهْ گشوده شود، حتی اگر سالها با حرکت در این کویر، سرگردان بمانیم باز باید رفت و به ارتفاعهای حقیر نباید دلبست. در افقِ این تاریخ چیز دیگری نمایان است و باید زندگی را با نگاه به آن افق معنا کرد وگرنه چه فرقی است بین احساسی که یک داعشیِ خونخوار در این دوران دارد با آن کاخنشینِ مرفه که مشغول وقتکشی در زندگی است؟! هر دو به خودْ دروغ میگویند و زندگی را وارونه میبینند و هر دو تسلیم پوچیهای دوران خود هستند و به راهِ گشودهای که در افق نمایان است و گهگاه گنجشکها از آن خبر میآورند، نظر نمیکنند.
اگر به تولدی دیگر که در آن تولد، شب میمیرد و صبحگاه بهدنیا میآید نیندیشیم، چگونه معنای حضور در تاریخی را که خداوند را از آسمان به زمین آورده، فهم خواهیم کرد؟! سراسرِ فرهنگ زندگی به سبک مدرنیته پوچی است و پوچی آن تا عمق استخوان انسانها نفوذ کرده است و در مقابل، افق برای عبور از آن به روشنایی گرائیده است زیرا که گفت: «چونکه سرکه سرکِگی افزون کند / پس شکر را واجبْ افزونی بُوَد» به همان معنایی که اخوان ثالث گفت: «بهار، آنجا نگه کن، با همین آفاقِ تنگ خانهی تو، باز هم آن کوهها پیداست». و من افقی که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده است را، اشاره به آن کوههایی میدانم که با گذر از خانهی تنگِ زندگی مدرن، میتوان آرامآرام به آن نزدیک شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع مهمی است که تا حدّی در کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» بر روی آن بحث شده است. ما نیاز داریم نوعی از زندگی را بشناسیم که آن زندگی با توسعهی غربی متفاوت است و آرمانشهرِ ما شهری است که به رفاه مادی به عنوان یک هدف نمینگرد، بلکه رفاه را به عنوان یک وسیلهی محدود برای هدفی بزرگتر میپذیرد و لذا غرق زندگی رفاهی نمیشود. انقلاب اسلامی این نوع زندگی را در منظر ما قرار میدهد، هرچند جریانهای علاقهمند به سبک زندگی غربی، این موضوع را نادیده میگیرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع فرمایید، در این مورد در آنجا بحث شده. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم این حالت، حالتِ بدی نباشد و لذا اگر در موضوع معرفت نفس در ادامهی آن بحث «خویشتن پنهان» و سپس بحثهای معاد را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید، نهتنها از این شبهات عبور خواهید کرد، بلکه با وسعت بهتری معارف دینی را درک می کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور است که فرمودهاند. زیرا با اجتهاد در موضوع فقه و اصول، به ملکهای از اجتهاد نایل میشوید که در سایر موضوعات نیز میتوانید مجتهدانه عمل کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توفیق میخواهد إنشاءاللّه شرایط آن فراهم شود. فکر میکنم مباحث «معرفت نفس» و «فصوصالحکم» تا حدّی جبران آن مطالب باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال همین نظرکردن به بیرون که میفرمایید حکایت از آن دارد که وسوسهگری در بیرون هست. آری! میدانِ فعالیت او در خیال ما است و ما در درون خود با آن روبهرو میشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از هر دو کتاب مذکور استفاده کردهام و آنها را قابل استفاده میدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آیا به این روایت فکر کردهاید که حضرت صادق «علیهالسلام» جهت توجه به بنیادیترین بنیادِ روحانی هر انسان روشن میکنند كه اولًا: قلب انسان كاملًا با خدا آشنا است و خداوند در نزديكترين شرايط به انسان است. ثانياً: مى تواند با خدا روبه رو شود، ما را متوجه نكته اى مى كنند كه خداوند در قرآن به آن اشاره فرموده است كه: «فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ»،[1] و هنگامى كه بر كشتى سوار مى شوند خدا را با تمام خلوص مى خوانند و چون آنها را به سوى خشكى رساند و نجاتشان داد، در همان حال شرك مى ورزند. بعد از طرح اين آيه حضرت فرمودند: آن وقت كه فرد در دريا اميد به هيچ چيز ندارد و به قدرتى لايزال متوسل مى شود «فَذَلِكَ الشَّيْءُ هُوَ اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيْثُ لَا مُنْجِيَ وَ عَلَى الْإِغَاثَةِ حَيْثُ لَا مُغِيثَ»،[2] آن قدرت لايزال كه در آن حالت، آن فرد بدان متوسل مى شود همان خدايى است كه قادر بر نجات است، در آن موقعى كه هيچ نجات دهنده اى براى او نيست، و او فريادرس است، در شرايطى كه هيچ فريادرسى را در منظر خود نمى يابد.
حديث مذكور؛ از بهترين نكته ها براى خدا يابى است. چون اولًا: ما را متوجه خدايى مى كند كه مافوق خداى مفهومى است و در آن شرايط خاص او را روبه روى خود مى يابيم، يعنى همان خدايى كه از طريق قلب بايد با آن مرتبط شد. ثانياً: اين خدا را انسان در وجود خود مى شناسد و احتياج نيست با كتاب و درس و مدرسه وجود او را براى خود اثبات كند. ثالثاً: و از همه مهمتر اينكه كافى است حجابهايى كه خود را براى ما نجات دهنده و فريادرس مى نمايانند كنار رود، يك مرتبه قلب ما خود را با آن خدا روبه رو مى بيند. به همين جهت حضرت مى فرمايند: او خداى قادر بر نجات است آن موقعى كه هيچ نجات دهنده اى نيست، «حَيثُ لا منجى». وقتى در منظر جان انسان مشخص شود كه هيچ نجات دهنده اى نيست و همه آنچه ما به عنوان نجات دهنده به صورت وَهمى و دروغين به آنها دل بسته بوديم، از منظر قلب كنار رفته اند، و وقتى روشن شود همه آنچه ما به عنوان فريادرسِ خود به آنها دل بسته بوديم، از صحنه جان رخت بربسته اند، خداوند در عمق جان ما به عنوان فريادرس ظاهر مى گردد و ما با او روبه رو مى شويم. 2- چرا به گفتهی هایدگر نظر نداشته باشیم که «تفکر» را نظر به بنیادیترین و سرآغازینِ حقیقت میداند که در تاریخ ظهور میکند؟ بنده تفکر در این تاریخ با نظر به حقیقت وجودی انقلاب اسلامی میدانم و این را عقلانیتِ این دوران میشناسم. برای روشنشدنِ مطلب، یادداشتی که در این مورد داشتهام را خدمتتان ارسال میدارم:
برای بیشتر فهمیدن انقلاب اسلامی و تفکر در آن از آن جهت که به جهت وجودیاش «تفکرناشدنی» باقی میماند در صورتی ممکن است که به تقدیری فکر کنیم که در جان انسانها رخ داد و نه به حرکات و فعالیت آنها. انقلاب اسلامی یک رخداد تاریخی بود که از طریق آن انسانها در جان خود شنوایِ سخنی شدند که باید تاریخ دیگری را رقم بزنند بدون آنکه متوجهی شنیدن آن پیغام درونی باشند، در عین آنکه همیشه در طول تاریخ انسانهای فرزانه به صدای حقیقت گوش دادهاند که البته روشنفکران ما نتوانستند آن پیغام درونی تاریخیِ خود را درک کنند.
آن پیغام، مردم ایران را فراخواند تا با او از درِ همسخنی درآیند و حقیقتاً مردم ایران در مقامِ انسانیشان دلبستهی کمند آن مشیت تاریخساز شدند و از آن به بعد عدهای را مییابید که همچون پیکی، مدام حاملِ آن پیغام میباشند، پیغامی که از سوی خدا در این تاریخ به انسان میرسد تا متوجه شود میتواند با حضور خدا در این تاریخ حاضر گردد و از دوگانگیِ بین سوبژه و اُبژه عبور نماید و خودش، زبانِ حقیقت دوران گردد به آن صورت که حقیقت او را فرا میگیرد و مشکل روشنفکران ما چه در لباس ادبیات هایدگر سخن بگویند و چه عرفاننمایی کنند؛ آن است که پیغام تاریخیِ خود را که در بستر انقلاب اسلامی ظهور کرد و شهداء شنیدند، را نشنیدند. موفق باشید
[1] ( 1)- سوره عنكبوت، آيه 65.
[2] ( 1)- قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ (ع) يا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ دُلَّنِى عَلَى اللَّهِ مَا هُوَ فَقَدْ أَكْثَرَ عَلَى الْمُجَادِلُونَ وَ حَيرُونِى فَقَالَ لَهُ يا عَبْدَ اللَّهِ هَلْ رَكِبْتَ سَفِينَة قَطُّ قَالَ: نَعَمْ قَالَ: فَهَلْ كُسِرَ بِكَ حَيثُ لَا سَفِينَة تُنْجِيكَ وَ لَا سِبَاحَة تُغْنِيكَ قَالَ: نَعَمْ قَالَ فَهَلْ تَعَلَّقَ قَلْبُكَ هُنَالِكَ أَنَّ شَيئاً مِنَ الْأَشْياءِ قَادِرٌ عَلَى يخَلِّصَكَ مِنْ وَرْطَتِكَ قَالَ: نَعَمْ قَالَ: الصَّادِقُ( ع) فَذَلِكَ الشَّىءُ هُوَ اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيثُ لَا مُنْجِى وَ عَلَى الْإِغَاثَة حَيثُ لَا مُغِيثَ.« معانيالأخبار»، ص 4-« توحيد صدوق»، ص 231.« بحارالانوار»، ج 3، ص 41.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره شیطان بیکار نیست. ما را گرفتار گناه میکند تا ما از رحمت پروردگار و توبه به درگاهِ حضرت محبوب مأیوس شویم. وظیفهی ما است که در هیچ حالی از توبه و امید به رحمت پروردگار مأیوس نگردیم تا پوزهی شیطان به خاک مالیده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- انسان در اثر هدایت الهی در فهم حق و باطل موفق میشود 2- صداقت و اطاعت از خداوند مسیر هدایت الهی را در جان انسان فراهم میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم کار را به عهدهی «جمنا» بگذاریم، انسانهای قابل اعتمادی جهت تصمیمگیری نهایی میباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در جزوهی «طلبهی عصر انقلاب» که بر روی سایت هست شده است 2- در مورد رسالت تاریخی که یک طلبه دارد و باید در عین به صحنهی اجتماعیآوردنِ متون مقدس مثل قرآن و روایات، تلاش کند با مقایسهی با آموزههای سایر مکاتب، انسانی را معنا نماید که آن انسان بتواند از فضای سکولاریته به فضای حیات قدسی سیر کند و این با روش و فکر حضرت امام خمینی قابل عمل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه کتابهایی مثل «چه نیازی به نبی» و «ده نکته در معرفت نفس» و «فرزندم، اینچنین باید بود» و «ادب خیال و عقل و قلب» کمک خواهند کرد. موفق باشید
