بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خداقوت در آیه 28 سوره مباره آل عمران. خدای متعال مومنان را از دوستی و سرپرست قراردادن کافران نهی فرموده. این دوستی و سرپرستی دقیقا به چه معناست؟ و آیا در شرایط سیاسی کنونی مصداقی دارد یا خیر؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ولایت در آیه‌ی مذکور هم به معنای دوستی و هم به معنای پذیرش شخصیت فکری و تمدنی کفر می‌باشد و مصداقش امروزش همان چیزی است که واقع شده که فرهنگ غربی بر همه‌ی شئون ما حاکم شده و آن‌طور که بایسته است از اسلام عزیز و ولایت الهی بهره‌ی لازم را نمی‌بریم. موفق باشید
26168
متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: خدا شما را برایمان حفظ کند. استاد عزیز، از لحظه ای که خبر شهادت حاج قاسم را شنیدم گوییا افقی بلند تا ابدیتی طیب و طاهر در برابرم گشوده شد، و شوق خوب بودن و خوب ماندن را در من به صورت تصاعدی فزونی بخشید. البته من خودم به حول و قوه الهی انقلابی بوده و هستم و رهبری حکیم و فرزانه انقلاب مراد و راهنمای مسیرم است ان شاءالله منتهی با شهادت حاج قاسم با ریخته شدن این خون مطَّهر و مطِّهر خداوند شوق آزاد شدن از همه بندهایی که در اثر گناه و بی مبالاتی بر بالهای روحم دسته شده بود را در وجودم ریخت‌. خیلی افراد دیگر را دیدم که آنها هم کم و بیش همینطور بودند همه دوست داشتن خوب باشن خوبتر بشن خوش خلق تر و... اولا استاد جان، میزان این افق گشوده شده در هر فرد با چه چیزی نسبت دارد؟ یعنی افرادی که در عین انقلابی بودن بیشتر به حلال و حرام توجه دارند، کمتر دچار این انقلاب روحی می شوند؟ این میزان به چه چیزی بستگی دارد؟ مساله دوم اینکه استاد جان این حالت در روزهای اول شدیدتر بود، چرا رفته رفته کمتر می شود با اینکه یقین دارم این موضوع جز عواطف زودگذر و هیجانات نبود، حالتی بود که در شهادت شهید حججی هم تجربه کردم اما در مورد سردار شدیدتر بود. بعضی اینگونه موضوعات رو به رسانه و شانتاژ خبری و... ربط می دهند اما من در مورد موضوعات این چنینی فقط دل و روح آدمها رو دخیل می دونم، من قبلا هم سردار رو می شناختم ارادت قلبی نسبت بهشون داشتم و همون لحظه آگاهی از شهادت قبل از برنامه های صدا و سیما، اون افق گشوده در برابرم بازشد. استاد چرا این حالت همیشگی نیست و با خاکسپاری آن مرد بزرگ کمتر شد؟ و الان باید تلاش کنم تا اون حالت رو حفظ کنم البته تلاش می کنم اما قرار همین است؟ یعنی در ادامه تلاش لازم است؟ چرا همیشه آن حالت که انگار در عوالم بالا سیر می کنی نیست؟ نکته آخر اینکه استاد جان، وقتی حاج قاسم که سرباز راه امام حسین علیه السلام است چنین خون شریف، روشنگر، تاریخ ساز و... دارد که من یقین دارم یقین دارم یقین دارم که تمام سلول سلول بدن این مرد تمام گلوبولهای خون ابن مرد، به تاسی از اخلاص حاکم بر روحش الهام بخش است_ استاد وقتی سرباز طریق الحسین چنین است، خون آن امام چه با دلها کرده؟ وای وای وای که از فهم خارج است. صلی الله علی الحسین علیه السلام
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱.در این رابطه خوب است به غزل شماره‌ی ۸۰ که إن‌شاءاللّه این روزها بر روی سایت می‌آید، نظری بفرمایید. ۲. در این رابطه نیز عرایضی تحت عنوان «سردار شهید مقاومت و یوم الفصل انقلاب اسلامی» شده است. ۳. همیشه قاعده از این قرار است که برای آمدن نفخه‌ای جدید، نفحاتِ قبلی کمی کنار می‌روند و در «یوم الحشر» است که همه‌ی آن حالات به «حشر» می‌آیند. ۴. همین طور است که می‌فرمایید. واقعاً اگر خون شهید حاج قاسم آمریکا را از منطقه بیرون می‌کند و زمینه‌ی افولِ آن را فراهم می‌نماید، خونِ مولایمان حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» بساط کلّیِ نه تنها امویان بلکه همه‌ی ظالمان تاریخ را در هم پیچید. موفق باشید

24234
متن پرسش
سلام: افلاطون میگه شدن مداوم و هرگز نابودن تنها شکل وجود در آنجاست میشه در این باره کمی توضیح بدید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تجلی دائمی که در عین‌الوجود هست را باید مدّ نظر آورد و این‌که عین‌الوجود هیچ‌چیزی جز عین‌الوجود نیست. موفق باشید

23864

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد چند سوال از محضرتون دارم: ۱. نظرتون در مورد فرقه گنابادی چیه؟ دراویش نعمت اللهی منظورم هست. منحرف هستند؟ ۲. کتاب شریف مقالات اثر مرحوم آیت الله شجاعی در جلد سوم امر هشتم از مرتبه دوم مراقبه امر ورد است. استاد می فرمایند سالک باید مشغول به اوراد شود البته بسیار تاکید می کنند که اوراد نباید سلیقه ایی انتخاب شود و باید با راهنمایی فردی که به معنای واقعی کامل است صورت گیرد. حال ما که دسترسی به کامل نداریم برای این مورد چه کار کنیم؟ کتاب مقالات از جلد اول تا سوم تمامش قابل اجرا است بجز امر هشتم. از مرتبه دوم مراقه که دستور ورد می باشد. چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. طرفداران آن فرقه متفاوت‌اند و بنده تحقیق مفصل در موردشان ندارم. ولی عده‌ای را می‌شناسم که در عین تعلق به آن فرقه، انسان‌های مثبتی هستند. ۲. فکر می‌کنم با اذکار عمومی که مورد تأیید ائمه «علیهم‌السلام» هست، بتوان مشکل را حلّ کرد. مثل اذکاری که در این ماه شعبان در مفاتیح وارد شده است یا ذکر «لا إله إلاّ اللّه» و یا ذکر «یا حیّ و یا قیّوم». موفق باشید

23748

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خواهش دارم جوابم رو بدید من از جاهای دیگه پرسیدم ولی واقعا جواب نگرفتم. سوالم اینه: من در ارتباط با پدرم به شدت مشکل دارم. یعنی وقتی باهاش حرف می زنم بهم فشار میاد، از دستش عصبی میشم، دوست ندارم باهاش حرف بزنم، نمیدونم چرا اینطوری ام. بیشتر وقتی دانشگاهم و پشت گوشی باهاش صحبت می کنم. اصلا دست خودم نیست میخوام باهاش خوب باشم ولی حس بد عصبانیت زور گرفتنی در من بوجود میاد که نمیذاره خوب باهاش صحبت کنم و جوابشو بدم همش ازش عصبی میشم زورم میگیره. نمیدونم بخاطر گناهان منه یا رفتارهای اشتباهی که پدرم از نوجوونی تا بعدها باهام داشته، پرخاش ها و عصبانیت های او و اینکه خیلی بهم همیشه دستور میده، کار میده و من روحیه م اصلا با این، سازگار نیست. من واقعا موندم چرا اینطوری شدم؟ علتش چیه و باید چیکار کنم درست بشه؟ خواهش می کنم جوابم رو بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید در همین مرحله خود را بسازید و با او مدارا کنید. به نظرم رسید شرح مقالات آیت الله شجاعی را دنبال کنید خوب است. موفق باشید

23694

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: با توجه به تأکیدات حضرت آقا در حمایت از کالای ایرانی و اهمیت به خرید کالای ایرانی چنانچه کالایی توسط یک ایرانی در کشوری دیگر تولید شود و پس از آن وارد ایران شود آیا این کالا جزء کالای ایرانی و تولید داخل محسوب می شود یا خارجی؟ وظیفه ما در برابر این کالا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. چون موجب تقویت پول ملی نمی‌شود و عملاً موجب می‌شود تا ارز از کشور خارج گردد. موفق باشید

23354
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: در بحث حرکت جوهری فرمودید که وجودی که هم جنبه بالقوه داره هم جنبه بالفعل، دارای حرکت است و اگر بالقوه محض یا بالفعل محض باشه حرکت براش معنی نداره. حالا سوال من اینه که چه چیز تعیین کننده اینه که فلان موجود جنبه بالقوه اش این است و جنبه بالفعل اش آن است؟ آیا امری است بدیهی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استعدادها و امکانات هر موجود مادی، جنبه‌ی بالقوه‌ی آن است و عموماً با تجربه‌های مکرر می‌توان فهمید که هر موجودی چه استعدادهایی در خود نهفته دارد. مسلماً نطفه‌ی گوسفند، استعداد و قوه‌ی آدم‌شدن ندارد. موفق باشید

23230

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: عذرخواهی می کنم می خواستم برای مطالعه در علم «اتیمولوژی» منابعی را معرفی بفرمایید. بنده طلبه پایه 8 هستم. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مستقلی متأسفانه در این مورد نمی‌شناسم. هایدگر در نوشته‌های خود به طور خیلی خوب، روشِ اتیمولوژی را گوشزد می‌کند. فکر می‌کنم اگر در اینترنت جستجو بنمایید، مقالات خوبی به‌دست آورید. در ضمن یادداشت‌‌هایی در این مورد از دکتر فردید به صورتی نسبتاً جامع هست که متأسفانه هنوز چاپ نشده است. موفق باشید

22871
متن پرسش
سلام: من یک دانشجوی داروسازی هستم و به یادگیری علوم تجربی و به کار گرفتن آنها برای بهبود زندگی مردم علاقه مندم. کتاب «انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی» را مطالعه کردم و سوالاتی برایم پیش آمد: ۱. در کتاب در چند جا توضیح داده اید که با انقلاب اسلامی که در کشور ما رخ داد می توانیم از غرب و تفکر غربی فاصله بگیریم تا به حیات معنوی برسیم. آیا این دور شدن مستلزم دوری از همه ی جوانب رایج آن فرهنگ است؟ برای مثال آیا باید از علوم تجربی که آنها به این شدت و حدت آن را تبلیغ کرده و مورد استفاده قرار می دهند و برای بسیاری از کارهایشان بدان استناد می کنند هم دوری کرد؟ ۲. اساساً چگونه ما می توانیم علوم تجربی _ که بسیار تحت سیطره غرب است _ را یاد بگیریم و از آنها استفاده کنیم به نحوی که از آن بهره ی الهی ببریم؟ آیا نیت الهی داشتن برای بهره بردن کافیست؟ ۳. چگونه می توان از دستاوردهای علمی که در غرب حاصل شده _ حضوراً و با تحصیل در دانشگاه هایشان یا از راه دور و مطالعه ی کتب و مقالاتشان _ بهره برد به نوعی که هم بتوانیم در کشورمان آنها را به خوبی به کار ببریم و هم روح مادی گرایی و غرب گرایی بر ما غلبه نکند؟ پ.ن. تا حدودی به این مطلب آشنا هستم که آنچه ما به عنوان علم در مدرسه و دانشگاه می آموزیم با علمی که ائمه در احادیث بدان اشاره کرده اند متفاوت است. متشکرم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه، روحِ سکولاریته‌ی فرهنگ غربی هر امری را برای انسان سکولار می‌کند. ۲. خیر، اساساً رویکرد علوم تجربی سیطره بر طبیعت است و نه به شکوفایی‌آوردنِ استعدادهای آن. ۳. با این‌همه نباید از عقلی که در غرب ظهور کرده و منجر به این علوم شده، به‌کلّی فاصله گرفت، بلکه باید آن را به‌دست آورد و جهتی مناسب اهداف قدسی به آن داد تا به جای سرکوبِ طبیعت به کشف استعدادهای آن بپردازیم. و امروز همان‌طور که هایدگر می‌گوید علمی که می‌توانست موجب شکوفایی شود با به‌وجودآوردنِ تکنولوژی تبدیل به سرکوبیِ طبیعت شده است و اراده‌ی معطوف به قدرت در آن حاکم است به جای اراده‌ی معطوف به حق. موفق باشید  

22635

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
مطابی که در لینک زیر http://lobolmizan.ir/quest/17002 به دکتر سریع القلم نسبت داده شده حلاف واقع است. ایشان چنین مطلبی ننوشته اند. این مطلب را برای تخریب ایشان در فضای اینترنت منتشر کرده اند. برای اطلاع از تالیفات و یادداشت و نوشته های ایشان به وبسایت شان مراجعه کنید. از شما انتظار می رود که مطلب مورد اشاره را از خروجی سایت خود حذف نمایید. با سپاس.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که سؤال‌کننده بر اساس نوشته‌ی رسانه‌ی خبر آنلاین آن مطلب را مطرح نموده است. آیا شما مدرکی در نفیِ گزارش خبر آنلاین دارید؟ موفق باشید

22390
متن پرسش
سلام استاد: ممنون از اینکه وقت می گذارید. در جلسه اول شرح گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی، جایی فرمودین که هر کس با توجه به مسائلی، حقیقت رو به گونه ای درک می کنه. در مورد قرآن هم داریم که 70 بطن داره و هر کس متناسب با ظرفیتش از آن بهره می بره و یا حدیثی که خودتون به اون اشاره کردین. سوال حقیر این هست که محور وحدت این حقایق چیست و چگونه می توان این تکثر فهم ها را به وحدت حقیقت پیوند زد؟ (مگر اینکه به یک حقیقت واحد معتقد نباشیم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته که می‌فرمایید نکته‌ی بسیار دقیقی است از آن جهت که در بستر یک حقیقت که به صورت تشکیکی ظهور می‌کند به موضوع می‌نگریم. مثل آن‌که در عین شدت و ضعفی که نور دارد، با نور روبه‌روییم. لذا حقانیت کلام در بستر همه‌ی این رجوع‌ها به قرآن یا به سخنان ائمه مدّ نظر می‌باشند. یعنی در عین یک حقیقت واحد، جلوات مختلف آن نباید مورد غفلت قرار بگیرد و آن وجه وحدانی و حقانی متن یا سخن، محور وحدت همه‌ی صورت‌های متفاوت آن می‌باشد. این یعنی نظر به وحدت در عین کثرت. موفق باشید

22208
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: استاد من بنا به راهنمایی اشتباه یا هر چیز دیگه ای سال ها در یه رشته که نمیگم علاقه ولی استعداد به معنای واقعی اونو نداشتم تحصیل کردم از همون اوایل تحصیل خودم تا حدی متوجه این بودم ولی متاسفانه از ترس این که ترک کردن این رشته بعدا باعث پشیمانی و درگیری ذهنی من نشه اونو ادامه دادم. همزمان استعداد بسیار عجیبی در درک مباحث ریاضی و فلسفه و به خصوص مباحث شما از همان اوایل تحصیل داشتم اصلا شده بود یک جاهایی از شما یک اشاره و من گاهی تا حد حضور می رفتم که اوج مطلب حس حضور در درک برهان صدیقین و یک آیه از قرآن بود. یک لطف عجیبی بود از جانب خدا به من. همه ی این ها من را سردرگم‌ کرده بود و شاید گاهی مطمئن ولی برای یک جوان ۲۲ ساله انتخاب سختی بود و متاسفانه من بدترین راه رو انتخاب کردم و همون راهو ادامه دادم. امروز بسیار پشیمان و دوباره این پشیمان به شدت تمام ذهن من رو درگیر کرده که چرا. چرا به این ندای دل خودم که متناسب تاریخ زمانه ی خودم بود جواب ندادم؟! استاد الآن باید چیکار کنم؟ افسوس تمام وجودمو گرفته. با این فرصت جوانی از دست رفته چه کنم؟ از همین جا از تمام جوان هایی که استعداد بالایی دارند و شک دارند که تو راه طلبگی قدم بگذارند یا دکتری و مهندسی خواهش می کنم خوب فکر کنند و مطمئن باشند اگه با خدا معامله کردند هیچ وقت پشیمون نمی شوند ولی اگه چیزهای دیگه رو در نظر گرفتند حتی بهترین رشته و درآمد ها اون ها رو راضی نخواهد کرد فقط خدا رو در نظر بگیرند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه‌ی این توصیف‌ها بالاخره خداوند سایه‌ی رحمتش را از سر ما بر نمی‌دارد و باید بدانیم که: «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم، مات اویم، مات او». موفق باشید

21625
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: مشکل من در مورد حضور قلب در نماز است. با آن نگاه که به نفی خواطر بیانجامد (چنین گمان می کنم که خواطر حضور شیطان در نفس انسان است و حضور قلب در نماز مقدمه ای برای بیرون راندن شیاطین از نفس می باشد و حذف آن سخت ولی ضروری است.) در این مسیر بحساب خودم بعضی مواقع زیاد تلاش و جدیت بخرج داده ام مدتی قویا پیگیری می کنم بعد مدت زیادی منصرف می شوم مدت ده سالی هست که وضعیت همین است مطالبی که بزرگان دینی در این مورد گفته اند را نیز تا حدودی آشنایی دارم. شرح شما بر مسیر سلوکی آیت الله بهجت رو هم گوش داده ام. چه عواملی در پایداری در این مسیر و حرکت صحیح در آن و استقامت در آن موثر است؟ از چه عواملی می توان در این مسیر یاری گرفت؟ نشانه های تکامل و حرکت صحیح در این مسیر چیست؟ با تشکر و آرزوی توفیق برای شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با پایداری بر همان نکاتی که اساتید فرموده‌اند مزه‌ی حضور قلب را خواهید چشید و بعد به جهت افکار مزاحمی که داشته‌ایم و داریم باز آن حضور قلب می‌رود و البته با برنامه‌ای سلوکی در راستای اصلاح خواطر، آرام‌آرام حجاب بین ما و حقیقت رقیق و رقیق‌تر می‌شود. مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بد نیست. موفق باشید

21381
متن پرسش
با سلام: قصد جسارت و ایراد طعنه ندارم سوالم علمی است. در جایگاه دانشجو دستی از دور بر آتش مباحث کلامی جناب غزالی و نقد و تعریض های ایشان به فلاسفه دارم. عموم آقایان مدافع فلسفه در نقدشان به حملات جناب غزالی مدعی هستند عمده دلیل این درشت گویی و تکفیر عدم تسلط کافی غزالی بوده است بر حقیقت مطالب جناب ابن سینا و فارابی. و می گویند فلسفه را باید نزد استاد خبیر خواند و خود خوانی عاقبتش ترکستان کژ فهمی است (به صورت خاص جناب آشتیانی در کتاب نقد تهافت غزالی را به شدت نواخته اند و بارها متذکر شدند نفهمیدن مطالب دلیلش درس نیاموختن نزد استاد فن بوده است). حال اگر این کلیت را تا حدودی بپذیریم و بگوییم غزالی با آن هوش و استعداد و با وجود تسلط بسیار عالی بر زبان عربی، باز از فهم عمیق مطالب ابن سینا و فارابی باز ماند، آیا به طریق اولی نمی شود گفت چطور عزیزان مثل شما که علی الظاهر هایدیگر و گادامر و سایرین را با واسطه ترجمه های ناقص و بعضا پر غلط می خوانید و عمدتا نزد اهل فن مسلط بر فلسفه غرب هم تحصیل نکرده اید می توانید به فهم خود اینقدر اعتماد کنید؟ هنوز که هنوزه بنده بسیاری اساتید فلسفه اسلامی را می بینم و می شناسم که معتقدند اسلام شناسان و اساتید غربی (با وجود تسلط بر زبان عربی و بعضا شاگردی نزد اساتید ایرانی) هنوز به حاق برخی رموز فلسفه سینوی و صدرایی راه نیافته اند. مطلبی که به عنوان دانشجویی ناظر تا حدودی آن را می توانم تایید کنم. حال برایم بسیار جای تعجب و شگفتی است از اینکه می بینم عزیزان و اساتیدی چون شما که بنده در تسلط تان به علوم اسلامی و فلسفه اسلامی تردیدی ندارم، چطور می توانید با این اطمینان صحبت از نظریان امثال هایدیگر آلمانی بکنید که بعضا خود آلمانی ها در فهم دقیق فلسفه اش اظهار ضعف می کنند. این جسارت را از این جهت می کنم چون کمی درس ترجمه خوانده ام و می بینم تفاوت میان متن ترجمه و متن اصلی در امور فلسفی (حتی در صورت تسلط کافی مترجم) بعضا چقدر خواننده ای که نگاهش صرفا به ترجمه است را گمراه می کند. همین مصیبت و گرفتاری را در مراجعه به متون فلسفی یونان باستان هم داریم و بارها خدمت برخی اساتید گفته ام دعوای آقایان در کشور بر سر فلسفه یونان (با عدم تسلط هیچ یک به زبان یونانی و نبود اساتید خبره در این زمینه در کشور) مانند دعوا سر لحاف ملا است. چون جنابعالی را فردی اهل اندیشه و معتقد به مبانی علمی یافته ام جسارت کردم و این نکته را متذکر شدم. در خاتمه فقط بگویم که بنده با جنابعالی در مورد لزوم عبور از فلسفه و تمدن غرب برای نیل به تمدن اصیل اسلامی صد در صد موافق هستم (حتی پیش از خواندن نظرات شما هم در گفتگو با برخی از دوستان بارها همین مطلب را متذکر می شدم). اما عبور از تمدن یا فلسفه غرب بدون اجتهاد در آن علم امکان ندارد و الفبای اجتهاد هم یکی تسلط بر متون اصلی و شاگردی نزد اساتید فن خاص آن حیطه است. افسوس و صد افسوس که ما از امثال مرحوم دکتر حائری یزدی (که بعد اجتهاد فقهی و فلسفی اسلامی راهی غرب شدند و در آنجا هم به درجات عالی رسیدند) به تعداد انگشتان یک دست هم نداریم. بقیه آقایانی که مدعی آموزش و تدریس فلسفه غرب در ایران هستند به جز معدودی بقیه یا دچار توهم هستند یا خدای نکرده شارلاتان تشریف دارند و مردم را جهل می آموزند به جای علم. خداوند بر توفیقاتتان بیفزاید و بنده را هم ببخشد. (اگر صلاح ندانستید مطلب را به صورت عمومی منتشر نکنید).
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 21355 عرض کردم معتقد نیستم از فلسفه‌ی غرب باید عبور کنیم، بلکه بنده مثل آقای دکتر سید حمید طالب‌زاده معتقدم اگر بخواهیم جایگاه فلسفه‌ی خودمان را هم درست بشناسیم، باید فلسفه‌ی غرب را بفهمیم 2- اعتقاد بنده آن است که اگر در فضای تعقل و نه تقلید با تفکر فیلسوفان در هر جای دنیا که باشند، مرتبط شویم ماوراء حتی نوشته‌هایی که از آن‌ها به طور دست و پا شکسته ترجمه شده است، می‌توانیم آن‌ها را بفهمیم ولی نه در دستگاه رسمیِ آکادامیک بلکه به گفته‌ی هولدرلین به معنای سفر به سرزمین‌های بیگانه برای یافتن آن چیزی که خود داریم که بحث آن مفصل است. بد نیست که بالاخره سری به جواب سؤال شماره‌ی 21355 بزنید. موفق باشید

21226
متن پرسش
با سلام و تشکر: به جواب این سوال خیلی نیاز دارم لطفا راهنمایی بفرمایید. ممنون میشم. بنده چادری نیستم، گاهی وقتا که نیاز به حس امنیت و آرامش بیشتری حس می کنم این پوشش رو انتخاب می کنم. لطفا به من بگویید مگر نه راه عرفان و سیر کمال واقعی پذیرفته شدن درون انسان هاست. آیا اگر گاهی وقتها من حس می کنم که نیاز ندارم و با پوشش مانتو روسری و ساده پوش و محجبه ظاهر بشم و اینطوری شخصا حس بهتری دارم. آیا نزد یک انسان کامل چون صاحب عصر (عج) این پوشش من ناراحت کننده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم مشکلی باشد. عمده ستر و پوششی است که موجب تبرّج و خودنماییِ خانم‌ها بگردد و منجر به انحراف روح آن‌ها از وحدت به سوی کثرت گردد و جلب نظر نامحرم در میان آید. موفق باشید

20897

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد: لطفا بفرمائید فرق کتاب «جامع السعادات» با «معراج سعاده» در چیست؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم مهدی نراقی چون کتاب شریف «جامع السعادات» را تنظیم نمودند، فرزند شریف ایشان احساس کردند خوب است که آن را به فارسی ترجمه کرده و کمی هم خلاصه کنند و حاصل کار ایشان «معراج السعاده» شد. هر دو خوب است. موفق باشید

19681

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقت تون بخیر، عید شما مبارک. یه مدتی هست که دلم نشاطش رو از دست داده. نمی تونم مثل قبل نماز شب یا قرآن یا هر دعای دیگه ای رو انجام بدم. قبلا این کارا رو خیلی راحت انجام می دادم ولی بدون باور و اعتقاد درست و محکم، اما الان که باورهایم قوی تر شده اراده ی انجام این کارا برام سخت تر شده. از این بابت خیلی ناراحت و نگرانم احساس می کنم بدترین فرد روی زمین هستم وقتی که باورهایم را نمی توانم با اراده ام جامه ای زیبنده اسلام و مسلمان بودنم بپوشانم، خیلی ناامید هستم از خودم و تنها امیدوار به لطف خدا هستم. نمی دونم باید چکار کنم تا از این بی اراده بودن تو انجام اعمال رها بشم و تنها ایمان نداشته باشم که ایمان بدون عمل صالح اصلا ارزشی نداره و برعکسش هم همین طور. این دو با هم هستند که قیمتی می شوند. استاد به نظرتون باید چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه بعضاً که آمادگی پرواز دارد هم عقل بهتر مطالب را درک می‌کند و هم قلب، اگر قلب در صحنه باشد قلب در بسط قرار می‌گیرد و اگر عقل در صحنه باشد و موضوع مورد نظر عقلی باشد، عقل در بسط قرار می‌گیرد. هراندازه خود را گرفتار آرزوهای دنیایی نکنیم و پرحرفی را کنار بگذاریم، عقل و قلب منوّر به بسط می‌شوند. ظاهراً قصه از همین قرار است در حدّی که مولوی هم ما را نصیحت می‌کند که عاقلانه با این موضوع برخورد کنیم و نگران نباشیم. می‌گوید: ای برادر عقل یک‌دم با خود آر / دمبدم در تو خزان است و بهار. خوب است که هر روز  مدتی با «دعای صباح» مأنوس باشید. موفق باشید

19277

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ممنون میشم دو کتاب یکی با موضوع شخصیت حضرت ابوالفضل و یکی درباره حضرت زینب سلام الله علیهما معرفی کنید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور خاص کتابی را که بتوان به راحتی معرفی کرد، نمی‌شناسم. کتاب «زینب» از خانم بنت شاطی نکات خوبی دارد ولی بدون ضعف نیست. در کتاب «سقای آب» از مهدی شجاعی نکات خوبی در مورد حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» مدّ نظر می‌آورد. در این موارد باید بیشتر به روایاتی رجوع کرد که در کتاب‌هایی مثل «بحارالانوار» مطرح شده است. موفق باشید

19016
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد معزز: جناب استاد با توجه به این که لا اله الا الله سید الاذکار است حال با توجه به حدیث امام رضا علیه السلام که صلوات را معادل تسبیح و تهلیل و تکبیر می داند اگر کسی روحیه اش با صلوات مناسب تر بود با فر ستادن صلوات سیر و سلوک و ثواب لا اله الا الله را هم می برد یا این که ذکر لا اله الا الله جدا گانه حتما باید گفته شود تا روحیه توحیدی طلوع کند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوشا به حال روحیه‌ای که افقِ ذکر صلوات را می‌یابد و آن را ترک نمی‌کند. موفق باشید

18925

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام و عرض تبریک به مناسبت ولادت حضرت زهرا سلام الل ه(علیها) می بخشید استاد! این سوال و یکی دیگه از کاربرا پرسیده بود اما.... چرا شما که این همه از انقلاب و پیروی از رهبری صحبت می کنید از کانال تلگرام استفاده می کنید؟ استفاده از کانال های سروش و سلام که ایرانی هستند کمک به اقتصاد مقاومتی نیست؟ شرمنده قصد جسارت ندارم فقط ....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به مسئول محترم سایت نوشتم که بررسی بفرمایند. عنایت بفرمایید که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در صحبتی که در تاریخ 19/8/95 که با جبهه‌ی انقلاب فرهنگی داشتند؛ در جواب سؤالی که از ایشان شده بود در مورد شبکه‌های اجتماعی و مجازی خارجی می‌فرمایند: «درباره‌ی استفاده و ورود به شبکه‌های اجتماعی و مجازیِ خارجی، ورود هوشمندانه به شبکه‌های اجتماعی و مجازی خارجی‌ها – که سؤال شده است – خوب است اما به شرطی که خودمان غرق نشویم و مثال آن غلام و آب جو نشود «شد غلامی که آب جوی آرد /  آب جوی آمد و غلام ببرد» ورودِ تهاجمی لازم است و گرفتن میدان از دست دشمن. موفق باشید

18816
متن پرسش
با عرض سلام و تحیت: ابتدا جا دارد پیش از سوال با اجازه یک انتقاد بکنم، هرچند جوینده یابنده است، اما بنده چندین سال است که در مجموعه زیادی از پرسش ها غرق و گمراه بودم (و شاید هنوز هم باشم) و خداوند متعال با لطف خود مرا از آزمایش های دشوارتر معاف کرد. از زمانی که با نوشته های جنابعالی آشنا شده ام با خود می گویم اگر زودتر آشنا می شدم شاید کارهای مفیدی انجام می دادم، البته شاید آن آزمایش ها باعث این آشنایی شد. هر چند بزرگان چندان تمایل به خودنمایی ندارند ولی تصور می کنم، افراد بیشتری باید جنابعالی را بشناسند. به هر حال اگرچه هنوز توفیق دیدار جنابعالی را نداشته ام اما از راه دور روی شما را می بوسم. مسأله ای برای بنده پیش آمده که پیش از این یکبار در صفحه «تماس با ما» پرسیدم و بعدا متوجه شدم که از جای اشتباه استفاده کرده ام. اما سوال: فرض کنید کسی روشی یافته است که می تواند در مدت نسبتا کوتاهی نه تنها در ساختار و طرز نگاه افراد به دنیا و معقولات ثانویه ای که دارند بلکه در اساسی ترین امور ادراکی شان دستکاری کنند. در واقع افراد در کنش هایشان خود تصمیم می گیرند اما واقعیت این است که این کنش به طور ناخودآگاه و توسط دیگری در ذهن آنها ایجاد شده، این مهم نه تنها در افراد (به عنوان فرد فرد) بلکه در جمع ها (به صورت توده ای) نیز قابل استفاده است. با فرض یاد شده: 1. آیا اصولاً چنین کاری به لحاظ اخلاق اسلامی صحیح است؟ 2. با توجه به محدودیت آگاهی ما حتی با فرض صحیح بودن اهداف، از کجا بدانیم تبعات آتی این دستکاری چیست؟ چه معیاری داشته باشیم (با فرض تأیید مورد اول) که از صحت اتفاقات آتی مطمئن باشیم؟ 3. اگر شک داشته باشیم که این روش ممکن است به هر دلیلی به دست افراد نااهل بیافتد و ممکن است تبعاتی داشته باشد، با فرض تایید دو مورد قبل، چطور از این اتفاق جلوگیری کنم؟ عذر خواهی می کنم بابت طولانی شدن و پیچیدگی: خلاصه موارد فوق: آیا دستکاری در ذهن و انگاره های انسانی با هر هدفی (حتی صحیح) به لحاظ اخلاق اسلامی صحیح است؟ پیشاپیش از وقتی که بنده اختصاص دادید نهایت تشکر به عمل می آید. امیدوارم از نزدیک زیارتتان کنم. دمقس فادوسبان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده هم بدون آن‌که بسیاری از رفقا را دیده باشم، محبت قلبی خود را تقدیم‌شان می‌کنم تا در جهت قلبی آن‌ها که به سوی حق است؛ قلبِ این حقیر نیز روانه‌ی آن دیار شود 2- به همان معنایی که داریم: «می‌رود از سینه‌ها در سینه‌ها / از رهِ پنهان، صلاح و کینه‌ها» انسان‌ها تحت تأثیر همدیگر قرار می‌گیرند و اگر کسی در امر تحتِ تأثیرقراردادنِ ذهن بقیه تلاش کند به نتایجی می‌رسد، ولی اولاً: خودش را از سلوکِ حقیقی که سیر به سوی ملکوت است، محروم می‌نماید. ثانیاً: خدمتی به طرف نکرده، زیرا او را به معرفتی نرسانده بلکه خطوراتی را در او ایجاد کرده. ثالثاً: حدّ این کار «ذهن» است و ذهن از ابعادِ مادونِ شخصیت انسانی است و آن‌چه ارزش دارد رشد عقلی است که با دادنِ معارف به افراد و با تزکیه‌ی افراد پیش می‌آید. موفق باشید

18761
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب: سه سوال خدمت جناب استاد دارم. خواهشمندم سوال سوم را خصوصی پاسخ بفرمایید 1. فرق بین روح با نفس چیست؟ اگر نیاز به شرح زیاد دارد خواهشمندم آدرس رجوع به مباحث را مرقوم بفرمایید. 2. در قوس نزول، آیا اعیان ثابته در عالم ملکوت (مقام واحدیت) ملبس به لباس اسماء و صفات هستند؟ 3. بنده به انقلاب اسلامی باور قلبی دارم اما ظهور تمامی آن معنا را منوط به تحقق یک حکومت کاملا آزاد و دموکراتیک می دانم. حکومتی می تواند جمهوری دینی باقی بماند که هر زمان و به هر دلیل مردم جامعه دیگر خواهان آن نبودند (مثلا با یک همه پرسی عمومی) به روش مسالمت آمیز نه با خشونت و زور کنار برود نه اینکه در قانون اساسی آن امده باشد که ولایت فقیه آن در هیچ زمانی حتی بعد از تغییر چندین نسل قابل همه پرسی مجدد نخواهد بود. خواه و ناخواه این شرایط منتهی به استبداد دینی خواهد شد و اسلام عزیزتر از جان اسیب خواهد دید. و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در آموزه‌های فارسی فرق چندانی در بین آن‌ها نیست. در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» در نکته‌ی دهم و در کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای روح» عرایضی در این مورد شده است 2- همین‌طور است که می‌فرمایید و این نکته‌ی بسیار دقیقی است  3- با توجه به این‌که فتوای مقام معظم رهبری آن است که اگر مردم نظام اسلامی را نخواهند، ولایت ولیّ فقیه شرعی نیست. آیا به نظر شما این مشکل را حل نمی‌کند؟ می‌ماند آیا در حال حاضر مردم با اصل نظام مشکل دارند، یا با انحرافاتی که در نظام پیش آمده است؟ عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 18695 در این مورد شده است. قسمت سوم سؤال جنابعالی مشکلی ندارد که در معرض دید عموم قرار نگیرد. موفق باشید

18492

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: احتراما پیرو سوال قبلی در مورد تفاوت لن و لم در زبان عربی و غفران الهی که فرموده بودید نمونه بیاورم: 1- سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ 2- إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا 3- إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ 4- إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَّمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا 5- قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ آیا کفر - ظلم و فسق از شمول اسراف بر نفس خارج است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که غفران همه‌ی گناهان در رابطه با آن است که می‌فرماید انسان‌ها از توبه‌کردن مأیوس نشوند، زیرا خداوند در إزای توبه، همه‌ی گناهان را می‌بخشد. ولی این هرگز مربوط به کسانی نیست که منافقانه عمل کرده‌اند و یا صدّ عن سبیل‌اللّه شده‌اند و یا بعد از ایمان دوباره به اردوگاه کفر برگشته‌اند. موفق باشید

14034

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: آقای دینانی می گویند طرز تفکر اشعری شیوهای از اندیشیدن است که ربطی به شیوه وروش دین و آیینی ندارد. خصوصیات این طرز فکر کدام است؟ در ضمن در مورد اراده و موجودیت عقل و خواستن توضیح بفرمایید. اگر کتابی سراغ دارید بگو یید. دست مریضاد. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جزوات «کلام اسلامی 1 و 2» در این رابطه شده است. خوب است به آن جزوات که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

2855
متن پرسش
سلام بنده از ماه رمضان امسال تصمیم گرفتم که دیگه گناه نکنم.علی الخصوص گناه کبیره. و واقعا به یاری خدا تا حالا بهتر از همین موقع در سال قبل یا در گذشته بودم.طوری که حتی اگه از دور میدیدم که زنی داره بطرف من میاد یا داره از ماشین پیاده میشه سریع چشمهام رو بر میگردوندم.یا اینکه بطور خوبی قوه خیالم رو تحت نظر داشتم. اما الآن 1 هفته است که شیطون بشدت داره رو من کار میکنه و هی تو خیال و زندگیم دستبرد میزنه طوری که از خودم بشدت ناراضیم. خواهشا کمکی کنید و راهی رو برای من 22 ساله که خیلی در معرض هوای نفس قرار گرفتم پیشنهاد کنید.پیشنهاد عملی یا قلبی یا هر چیز دیگه ای که واقعا اخلاق رو در کنارم حس میکنم اما نمیتونم درکش کنم و خیالات وجودم رو سراسر گرفته که اونم بخاطر جواب های منفی این چند ماه به نفسم بوده. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این طبیعی است که بعد از مدتی خیالات گذشته خودی از خود نشان می‌دهند و شیطان تلاش می‌کند تا عهد ما با آن خیالات گناه‌آلود تجدید شود به همین جهت قرآن موضوع صبر بر طاعت را پیش می‌کشد و می‌فرماید با پایداری بر آن‌چه انتخاب کرده‌اید آرام‌آرام آن خیالات قدرت خود را از دست می‌دهند و بحمدالله حجاب‌هایی از جلوی شما برطرف می‌شود. متوجه باشید وارد جنگی شده‌اید که هرچه بهتر دشمن را شکست دهید سرزمینی از نور را تصرف می‌کنید. هنر شما باید آن باشد که همواره دشمن را شکست دهید و جلو روید که این زیباترین زندگی و شادمانه‌ترین حالت است. به گفته‌ی مولوی: «در جهان جنگ این شادی بس است.... که ببینی بر عدو هر دم شکست». موفق باشید
نمایش چاپی