بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22221
متن پرسش
سلام: ۱: خوردن میوه، کلوچه، کیک و... بین دو وعده غذایی اشکال سلوکی داره؟ ۲. اگه صبحانه یا ناهار مثلا دیرتر بخوریم و تو ساعتی که مشخص کردیم برای وعده بعدی هنوز گرسنه نشده باشیم باید سر موقع غذا بخوریم ولو که گرسنه نباشیم یا منتظر بمونیم تا گرسنه بشیم چون در فرض اینکه منتظر بمونیم، ممکنه خوابمون دیر بشه یا برناممون بهم بخوره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به هر صورت، خوردن تنقلات در حین دو وعده‌ی غذایی، نفس را مشغول به آن تنقلات می‌کند 2- می‌توان با اندازه‌ای از غذا مصرف ‌کنید که زمان‌های خوردن غذا مطابق برنامه‌ی ریخته‌شده مدیریت شود. موفق باشید

21735

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: استاد اخلاقی هست در قم که از مریدانش شنیدیم که شما ۴۰ روز دم غروب آل یس بخوانید اهل بیت راهنمایی کنن، خب حالا اگر ما این دستور العمل را انجام دادیم اهل بیت ما را به این استاد معرفی کردند، این توسل واقعی است و حقیقت را بیان می کند؟ البته باید قرائن دیگر هم به صدق این استاد باشد نه فقط چشم بسته توسل کنیم. ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با این شیوه‌ها نمی‌توان مطلب را تمام شده و قابل اعتماد دانست. موفق باشید

21279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب «فرزندم این چنین باید بود» عنوانی هست به این نام که من چگونه ساخته می شود. درست متوجه نشدم جایی دیگر این قسمت را توضیح نداده اید؟ می بخشید با تشکر!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن بتوانید جواب خود را پیدا کنید. موفق باشید

20904
متن پرسش
سلام علیکم: با تشکر از زحمات استاد. این که همیشه یک دید الهی داشتیم که به دنبال توحید بوده و یک نگاه شیطانی داشتیم که نظر به کثرات داشته و غربی هم که استاد نقدش میکنن همان دید از نوع دوم است منتها چون زمان گذشته و تجربه بیشتر شده نمودش فرق کرده، به بیان دیگر نگاه شیطانی یه هویت داره و متناسب با مقتضیات ظهورش متفاوته اما از مباحث استاد اینطور برداشت میشه که نگاه غربی یه چیز جدیده، مثلا در ابتدای اسلام نبوده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی گفته می‌شود غرب، صورتِ جدیدی از انحراف است؛ می‌خواهیم عرض کنیم این عقل، عقلِ دیگری است و گمان نکنیم همان عقلی که دیروز ابزارهای ساده می‌ساخت امروز آن ابزارهای بزرگ و آن تکنیک را می‌سازد، بلکه عقلی به میان آمده است با روحیه‌ی تصرفِ جهان و نه تعامل با آن. کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» از دکتر داوری در این مورد نکات خوبی دارد. موفق باشید

20171

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام یه سوالی از استاد داشتم. من الان ۱۶ سال دارم و ان شاءالله با رفتن به حوزه حدود چهار یا پنج سال دیگه می خواهم در حوزه فلسفه را تفصیلا بخوانم. بنابر اینکه قرار است ان شاءالله تفصیلا کار شود، آیا خواندن ریاضی و تسلط بر آن لازم است کما اینکه به علامه طباطبایی هم گفته شد که ابتدا ریاضی بخوان. اگر که لازم است از کی و چگونه باید شروع کرد وبه چه مقدار باید اکتفا کرد و نیز چه نوع ریاضی (جبر، هندسه...) باید خواند. علاوه بر ریاضی اگر چیزهای دیگری هم به فهم ما در فلسفه کمک می کند ذکر بفرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بگذارید به وقتش که وارد فلسفه شدید، اگر لازم بود در مورد ریاضیات تصمیم بگیرید. به طور معمول لازم نیست. موفق باشید

16488
متن پرسش
بزرگوار سلام: گاهی که مباحث صوتی و کتبی تدریس شده توسط شما بزرگوار را مطالعه می کنیم نوعی اضطراب و ناراحتی در ما بوجود می آیدکه چرا از این مباحث عقب افتاده ایم و چرا زودتر اینا را نشنیده ایم و انگار وقت زیادی نداریم که بشنویم و بفهمیم و عمل کنیم. نگرانی که در ما بوجود می آید گاهی مانع می شود. چرا چنین می شود و راهکار چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نفرمایید که علم توحید همچون نور است و با هر چهره‌ای که از آن روبرو شوید با همه‌ی آن به صورت اجمال روبرو می‌شوید و به مرور آن اجمال به تفصیل می‌آید. خوب است در این مورد، کتاب «عالم انسان دینی» را که بر روی سایت هست مطالعه فرمایید. موفق باشید

13287

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: اگر لطف بفرمایید این دو سئوال را که قبلا پرسیده شد ولی شما فقط اکتفا به سخن رهبری نمودید را جواب بفرمایید: 1. شما می فرمایید منظور آقا علم بوده در حالی که آقا صریحا فرموده اند فناوری و فناوری هم به معنای تکنولوژی است و چون لفظ تکنولوژی خارجی است آقا از فناوری استفاده نموده اند و دیگر اینکه آنچه از فناوری متبادر به ذهن عرف است تکنولوژی می باشد؟ 2. محسنات را تخصیص زدید و فرمودید که نظم غربی منظور است، حال سئوال پیش می آید چه چیزی به غیر از تکنولوژی غربی به غرب نظم داده؟ خود شما می فرمایید نظم غربی انسان ها را ماشینی نموده، پس نظم غربی توسط تکنولوژی حاصل شده؟ 3. به هر دلیلی که شما نظم غربی را به عنوان محسنات غرب پذیرفتید با این که می فرمایید رویکرد ناسالمی دارد باید تکنولوژی هم در بدو امر پذیرفته شود ولو اینکه رویکرد ناسالم داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی با استناد به سخن مقام معظم رهبری در جواب سؤال شماره‌ی 13269 داشتم. این نوع مباحث را باید از طریق کتاب‌هایی که تدوین شده است دنبال بفرمایید. بنده عرایضی در کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» در این رابطه داشته‌ام. موفق باشید

8232
متن پرسش
با سلام ... چرا شما سعی می‌کنید خودتان را برای بقیه الگو قرار دهید؟ چه کسی به شما مشروعیت داده که برای مردم سخنرانی کنید و فهم خودتان را ملاک دین قرار دهید؟ اگر روزی متوجه بشوید که تمام کتاب‌هایی که چاپ کردید، بالکل مقابل دین واقعی می‌ایستد شما چه کار می کنید؟ شما با طرح مباحثی که در کتاب‌هایتان می‌کنید جز این‌که ما را با حجابِ مفاهیم روبه‌رو کنید کار دیگری نمی کنید!!!! اصلا آیا بر شما واجب شرعی بوده است که در نشر آثارتان فعالیت کنید؟ امثال شما عزیزان که در رأس امور فرهنگی کشور فعالیت می‌کنید ظاهراً چشم بر مشکلات عدیده‌ی مردم پوشیده‌اید و دنبال آرزوها یا بگو هوس‌های خود هستید و با یک سری حرف و حدیث‌های در قالب دین خدا، سر خود و مردم را مشغول می‌کنید!! شما استاد محترم بر هیچ‌کس ولایت ندارید که بخواهید نحوه‌ی تربیت افراد را به‌عهده بگیرید، همان‌طور که در زندگی‌نامه‌ی خود گفته‌اید! ولایت مال حضرت ختمی مرتبت(ص) است و بس! خود باشید و خود شوید حاج آقا!! علایق شخصی شما و آنچه شما نامش را فطرت می‌گذارید برای خود شخص شما حجت است، چه ربطی به دیگران دارد؟ الآن شما در کشور دارید صاحب جریانی بین جوانان می‌شوید یعنی در حال تاثیرگذاری هستید، چقدر به آینده‌ی روحی خود مطمئن هستید؟ نمی‌دانم که چرا بنده با امثال شماها مشکل پیدا کردم؟ اشکال کار هم این است که شما نمی‌گذارید رو در رو باهاتون بحث بشه ! انگار هرچی حقیقت هست، پیش امثال شماهاست، این یعنی سرِ مردم رو شیره مالیدن !!!! آیا شما فکر می‌کنید که توانایی هدایت مردم را دارید؟ منِ جوان می‌گویم این یک توهم است ... حالا هر جور دوست دارید جواب بدید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نمی‌دانم چه شده که تا این حدّ از دست بنده عصبانی هستید؟ آدم حسابی! مگر ما حرف‌های خودمان را می‌زنیم که روزی متوجه شویم بالکل مقابل دین واقعی بوده؟ همه‌ی تلاش بنده آن است که به عنوان یک معلم معارف اسلامی نگاه عزیزان را متوجه دین اسلام بگردانم تا هرچه بیشتر سر و کارشان با شریعت الهی و احکام پروردگارشان باشد و سعی می‌کنم عقل مخاطبان خود را مورد خطاب قرار دهم نه احساساتشان را، تا خودشان توان تفکر در دین را پیدا کنند. تعجب می‌کنم که عنایت نمی‌کنید امر به معروف و نهی از منکر واجب شرعی است و چه امر به معروفی بهتر از آن‌که افراد را متوجه معروف الهی کنیم و چه نهی از منکری بهتر از آن‌که جوانان را متوجه ظلمات فرهنگ غربی نماییم. مگر بحث ولایت مطرح است که می‌گویید بنده بر کسی ولایت ندارم که بخواهم تربیت افراد را به عهده گیرم؟! بنده معلمی هستم که وظیفه‌ی شرعی‌ام اقتضا می‌کند که متذکر دین الهی باشم تا انسان‌ها خودشان انتخاب کنند. باور کنید اگر احساس وظیفه نمی‌کردم بسیار راحت‌تر بودم که به مطالعات شخصی خود بپردازم و به عباداتم مشغول شوم که بحمداللّه خداوند شوق انجام آن را در من قرار داده. چقدر خوب بود که می‌فرمودید مثلاً کدام قسمت از کدام کتاب مخالف نظر عالِمان دین یا مخالف متن آیات و روایات است، تا بنده خود را تصحیح می‌کردم. می‌گویید اشکال کار این است که نمی‌گذاریم با ما بحث شود. چطور نمی‌گذارم؟! بفرمایید این گوی و این میدان. از طریق همین سایت هر اشکالی دارید بفرمایید، هم بنده استفاده می‌کنم و هم کاربران عزیز. ولی اجازه دهید کار به مراء نکشد زیرا در آن برکتی نیست. با این‌که بنده هرگز اقدام به چاپ هیچ‌کدام از کتاب‌ها نکرده‌ام با این‌همه امیدوارم این نسل از طریق آثاری که از بنده - به لطف الهی- به‌جا مانده، راهشان به سوی افکار عالمانی مثل حضرت امام و علامه طباطبایی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیهما» گشوده شود و از آن طریق بتوانند مستقیماً با آیات و روایات ائمه«علیهم‌السلام» مأنوس گردند. اخوی! این رسمش نبود که با ما این‌جوری رفتار کنی!! موفق باشید ‌
23616

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوال ۲۳۶۰۵ پاسخ داده نشده. در ضمن ارسال به ایمیل مشکل دارد و ارسال نمی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه ایمیل جنابعالی مشکل دارد. در حالی‌که این نوع سؤال‌ها را بیشتر به صورت شخصی به ایمیلِ کاربران محترم ارسال می‌داریم. این‌طور جواب داده شد:

23605- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که در دعا، از خدا طلب قتل فی‌سبیلک داریم، پس چرا می‌گویید طلب شهادت در دعا نیست؟ موفق باشید

23568

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: چند وقت پیش تو هیئت یه روحانی سخنرانی می کرد که صحبتش کشید به رد عرفا و من جمله مولوی. من بعد هیئت پیامی براشون فرستادم و ایشون هم جوابایی دادن که عینا اون پیاما رو میارم. سوال اولم اینه که روش حرف زدن من با ایشون درسته؟ دوم اینکه همچین مواقعی چی باید بگم وقتی این ابیات رو میارن؟ متخصص جنگ با صهیونیسم ., [۰۹.۰۲.۱۹ ۲۰:۰۰] سلام حاج آقا پیرو صحبت های دیشب تو هیئت باب الحوائج ظاهرا مولوی رو قبول ندارین درسته؟خب نظر حضرت آقا رو که چند سال پیش در دیدار با شعرا گفته بودند که همون طور که خود مولوی در ابتدای دیباچه ی دفتر اول میگه واقعا (هو اصول اصول اصول الدین). اگه مخالفت شما با مولوی به خاطر شعرهایی که در منقبت عمر و امثالهم گفته خب تقیه کرده در جایی که سنی ها حاکم بودن. امام رضا ولیعهد مامون میشه معنیش این نیست که مامون رو قبول داره (فرض مثال) رنجبریان /, [۱۰.۰۲.۱۹ ۰۷:۴۹] [Forwarded from عقل ستیزان]
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این تفاوت‌نظرها هست و در جریان اندیشه این افراد هستم. این ها ظرف فرزند امام را هم آب می کشیدند. چرا ما خودمان را وارد این جدال‌ها بکنیم؟ مصیبت این‌جا است که جهان دارد به سوی مولوی رجوع می‌کند، و کشور ترکیه میدان‌دارِ این جریان است تا خود را به جهت آبروی جهانی که مولوی پیدا کرده است، با چسباندن به مولوی، و مولوی را از آنِ خودکردن، به آبروی جهانی برساند؛ ما این‌جا باید بنشینیم و به مولوی ناسزا بگوییم!! موفق باشید

23067
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: بنده سال گذشته توفیق یافتم و در پیاده روی اربعین شرکت کردم و بسیار خوب بود. بعد از برگشت از پیاده روی شروع به انجام کارها و فعالیتهایی در راستای اربعین برداشتم و تماما آرزو داشتم سال بعد نیز توفیق حضور پیدا کنم. شروع به مطالعه کتابها درباره اباعبدالله (ع) کردم و ... برای رفتن به پیاده روی اربعین امسال خیلی تلاش کردم و پیگیر بودم. خیلی سنگ جلوی پایم بود و موانع زیاد بود و در نهایت در پیاده روی حضور یافتم. اما من توقع داشتم حال خوشی داشته باشم اما اصلا اینطور نشد. حظ از سفر نصیبم نشد و گویا خواب بودم. به شدت از بی حالی شوکه شدم. خیلی خیلی بد گذشت. بعد از بازگشت از سفر کلا حس و حال معنوی و تعصبی که نسبت به نماز اول وقت و خواندن نوافل و زیارات و... را که انجام دادم، نداشتم. کلا افول کردم. حیرت زده هستم. چرا باید چنین حال معنوی خرابی پیدا کنم که خواندن و نخواندن نماز هم برایم فرقی نداشته باشد. نماز می خوانم اما حال ندارم. احساس می کنم حتی برای رفتن به پیاده روی اربعین امسال، خدا من را آزمود و بازنده شدم چون با بی تابی و عجلگی و زود قضاوت کردن دیگران و اینکه افرادی را مانع رفتنم می دانستم و پشت سرشان قضاوتشان کردم و بدی گفتم از آنها (کار فرما و ...) الان بی حوصله نسبت به همه امور شدم. لطفا بفرمایید کجای کار من خطا بوده؟ الان احساس می کنم باید استغفار کنم اما حال استغفار هم ندارم. خدا عمر پرخیر و برکت نصیبتان کند. خدا برایتان جبران کند. مشمول دعای پرخیر و برکت امام زمان (عج) باشید. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» آن امامِ کریم رئوف پذیرایی کرده‌اند را بپذیرید. بگو خواستی این وجه از شخصیت من را به من نشان دهی تا با ساحتی دیگر وارد عالم دین شوم؛ من به همین هم راضی هستم، تا دیروز فکر می‌کردم با حالت قبلی می‌توانم تا آخر، کار را ادامه دهم ولی معلوم شد «عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی». موفق باشید

22198
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: حدیثی از مولا علی (ع) شنیده ام که می خواستم منبع آن را برایم ذکر کنید متن حدیث مشابه این متن می باشد: «اگر من علی هم در اداره ی حکومت از من پیروی نکنند در اداره ی آن دچار مشکل می شوم.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در خطبه‌ی 27 نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «وَ لَكِنْ لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاع‏» امّا دريغ، آن كس كه فرمانش را اجرا نكنند، رأيى نخواهد داشت. و این به همان معنایی است که می‌فرمایید. آری! اگر از علی «علیه‌السلام» هم پیروی نشود، در اداره‌ی حکومت به مشکل خواهد افتاد.  موفق باشید

22131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: جناب نصیری در برنامه مباحثات ظاهرا فرمودند تا جایی که تحقیق کردند چرخ از بدعتهای تمدنی است آیا حضرتعالی موافق این قول هستید اگر نه کدام اختراع را آغاز بدعت می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان سخنان آقای مهدی نصیری هستم. فکر نمی‌کنم ما برای کشف استعدادهای طبیعت به‌کلی باید عقل خود را تعطیل کنیم. بلکه خود پیامبران اموری را به عهده‌ی عقل گذاشته‌اند تا ما برای زندگی خود به کمک عقل، ابزارهایی را به‌وجود آوریم. در بحث «نظر به ماهیت تکنیک» که بر روی سایت هست، عرض شد مشکل بشر تکنیک نیست، مشکل بشر گِشتل‌کردنِ تکنیک است، خوب است به آن بحث رجوع فرمایید. موفق باشید   

20591
متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: سیر مطالعاتی را تا معاد دنبال کرده ام ولی هضم بعضی مطالب برایم مشکل است: 1. چرا من انسان که از نظر وجودی برتر از تن انسان و جهان مادی است برای ارتباط با جهان مادی نیاز به ابزار مادی دارد؟ 2. چرا من انسان که از تن به عنوان ابزار استفاده می کند هنگامی که تن دچار آسیب های شدید می شود و دیگر آن کارایی لازم را ندارد آن را رها نمی کند به عنوان مثال افرادی چندین سال در حال اغما به سر می برند و یا افرادی چنان دچار کهولت سن می شوند که حتی اختیار نگهداری مواد زائد بدن را از دست می دهند بطوریکه اطرافیان شخص دچار زحمات زیادی می شوند؟ البته رسیدگی به سالمندان ثواب دارد ولی منظورم اینست که خود شخص از زنده بودن در این حالت چه هدفی را دنبال می کند که از بدن منصرف نمی شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ در حرکت جوهری بحث شد که برای تبدیل قوه به فعل باید به چیزی که عین حرکت یعنی عین تبدیل قوه به فعل است نظر کرد تا در آن سیر کمال انسان صورت گیرد. 2ـ اگر بگذارند آن شخص بیمار در بستر طبیعی خود جلو برود نفسِ ناطقه‌ی او به وقتش بدنش را ترک می‌کند ولی متأسفانه با تنفس‌ توسط دستگاه و یا انواع داروها نفس ناطقه‌ی او را معطّل می‌کنند. موفق باشید

18984
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: استاد در میان سوالهای اخیر که پیرامون حجاب شده بود شما فرمودید قسمت‌هایی که شرع مقدس اجازه داده‌است که مردان ظاهر کنند مثل دست یا سر و صورت نباید انسان نگران باشد که ممکن است نا محرمی نسبت به آن تحریک شود؛ آن دیگر مربوط به خود آن فرد است و وظیفه‌ای برای مردان به وجود نمی‌آورد. آیا این فرموده ی شما برای بانوان هم صدق می کند؟ یعنی اگر خانمی حجاب خود را رعایت کند و از طرفی با وجود داشتن چادر و مقید به داشتن حجاب کامل لباس های رنگ روشن (روسری و مانتو و..) البته نه رنگهای جیغ، بپوشد این نوع پوشش جلب توجه محسوب می شود؟ استاد راستش بنده و خیلی از دوستان در این مورد نمی دانیم چه باید کنیم؟ و از طرفی اگر پوشش مان را با رنگهای تیره انتخاب کنیم مدام سرزنش مان می کنند و زمان امام صادق علیه السلام را برایمان مثال می زنند و می گویند امثال شما باعث دین زدگی افراد دیگر شده اید و افراطی هستید. اگر ممکن است راهنمایی مان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا باید زنان مسلمان ما در عین رعایت حجاب، خوش‌سلیقگی خود را در نوع و رنگ حجاب اعم از مانتو و روسری نداشته باشند؟ البته نباید طوری عمل کنیم که موجب جلب نظر نامحرمان گردد، ولی رعایت خوش‌سلیقگی و آراستگی و وارستگی خود نشانه‌ی تعادل یک انسان مسلمان است. موفق باشید

18784
متن پرسش
سلام علیکم: کسی که معلول به دنیا می آید و پدر و مادرش هم در معلولیت او تقصیر دارند آیا طلب عین ثابته اش هم که در آن ظاهرا اختیار شخص هم نقش دارد همین بوده؟ فراتر از نقش پدر و مادر می خواهم بدانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن شخص معلول به جهت عین ثابته‌اش که اقتضای آن معلولیت را دارد و خلقت خود را با همان نحوه بودن از خداوند تقاضا کرده است، رَحِمی را انتخاب می‌کند که مقتضیِ چنین ظهوری است و از این جهت پدر و مادر اگر تقصیر خود را هم در این امر داشته باشند، ربطی به معلولیت آن کودک ندارد. معلولیت او به خودش مربوط است وگرنه ممکن است این اشکال پیش آید که خداوند چرا ضعف‌های والدین را به پایِ آن کودک می‌گذارد و چرا آن کودک باید قربانیِ آن ضعف‌ها باشد؟ در حالی‌که چنین نیست. موفق باشید 

14909
متن پرسش
خوانندگان محترم کانالی درست شده که پرسش و پاسخ های استاد طاهرزاده را در آن خواهد گذاشت، کسانی که به سایت دسترسی دائم ندارند می توانند عضو کانال این کانال شوند آدرس کانال: https://telegram.me/rahrobasirat
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است کاربران محترم نیز بتوانند از آن کانال استفاده کنند. ولی در هرحال مسئولیت محتوی آن کانال به عهده‌ی خود آن عزیزان است. موفق باشید

10874
متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا بهتر نیست بجای اینکه تعبیر (مردمسالاری دینی) بکار ببریم، از تعبیر (دین سالاری مردمی) استفاده کنیم؟ چون در واقع هم دین خدا سالار و حاکم است و مردم فقط نقش مقبولیت دارند. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون مردم در انتخاب یا عدم انتخاب دین جهت ادامه‌ی نظام اجتماعی سیاسی خود آزادند و خودشان نظام دینی را انتخاب کرده‌اند پس محوریت امر با انتخاب مردم است و به همین جهت باید گفت مردم‌سالاری دینی. موفق باشید
29001
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: راستش استاد برای برگزاری مراسم پیاده روی اربعین امسال با توجه با اینکه شرایط خاص هست و خب با همین وجود کشور عراق اجازه ورود زائرین خارجی را داده است اما در کشور خودمان این اجازه صادر نشده، دو راه وجود دارد ۱. با توجه به اینکه گفتند این بیماری سالها با ما خواهد بود و باید شیوه زندگی خودمان را تغییر دهیم نه تعطیل! و همچنین سخن گرانقدر سردار سلیمانی که باید از بحران ها فرصت بسازیم به شرط اینکه برایمان ترس معنایی نداشته باشد پس مراسم اربعین هم باید برگزار شود اما نه با شرایط سال های گذشته و لزوم ایجاد شرایط جدید! ۲. اینکه برگزار نکنیم به دلیل اینکه الان با این شرایط سخت کرونایی و مدیریت ضعیف کشور در بحران کرونا احتمال آسیب ها و هزینه های بهداشتی بعد از مراسم اربعین بالاست آیا اشتباه نیست که به نظام برای برگزاری مراسم فشار بیاوریم؟ آخه خود حضرت آقا هم از برگزاری اجتماعات در محرم و مراسماتشان جلوگیری کردند و این یک الگو برای ما می‌شود. آیا بهتر نیست فشار نیاوریم و به خدا توکل کنیم اگر خود آقا بخواهند مسیر باز می‌شود؟! استاد بنده جزو کسانی بودم ک هرساله مشرف می‌شدم و امسال واقعا ناراحتم و برگزاری اربعین را مثل نیازهای دیگری می‌دانم که همه آنها اکنون در این شرایط برقرار هستند و حتی بالاتر! و با این شرایط نمی‌دانم چه تصمیمی درست و غلط است. ممنونم در این مورد راهنمایی کنید. سپاس فراوان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همه در این فکر هستیم که در ادامه‌ی حضور انقلاب اسلامی خداوند چه چیزی را بعد از اربعین برای ما تقدیر کرده است. گویا انقلاب اسلامی در این چندساله با حضور اربعینیِ خود راهی را گشود که ادامه‌ی آن از طریق مردم عراق محقق خواهد شد و به همین جهت جمعیت 20 میلیونی اربعین توسط مردم عراق تعطیل نمی‌شود، بلکه زائر خارجی نمی‌پذیرند. باید به نحوه‌ای دیگر از حضور تاریخی خود فکر کرد. نکاتی که منجر به انتظار می‌شود در شرح غزل شماره‌ی 89 عرض شده است. ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

غزل شماره‌ی 89

رخداد اربعینی و راهی دیگر در تاریخی دیگر

باسمه تعالی

یا ربّ سببی ساز که یارم به سلامت      

باز آید و برهاندم از بند ملامت

طلب حضور محبوب و برگشتن به شعف گذشته، موجب سرزنده‌شدن روحانیتِ از دست رفته‌ی انسان است. جناب حافظ در شرایطی خود را احساس می‌کند که تجلیات خاص دورانی که در آن بوده، به نحوی رخ‌ برکشیده و او را تنها گذاشته و با توجه به آن نوع شورآفرینی که نورانیت‌اش همه را در بر گرفته بود، طلب برگشت آن را دارد و به یاد آن دوران می‌گوید:  

خاک رهِ آن یار سفر کرده بیارید    

 تا چشم جهان‌بین کنم‌اش جای اقامت

آن‌چنان حضور آن محبوب برایش ارزشمند بود که می‌گوید خاک راهی که او در آن قدم گذاشته، ارزش آن را دارد که چشم خود را در جای پای او گذارم و از این طریق در هوای آن حال و احوال باقی بمانم، زیرا معنای زندگی را در آن احوالات احساس می‌کرده.

فریاد که از شش جهتم راه ببستند      

آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت

در فریادی از سر در برگرفتگی همه‌ی ابعاد وجود انسان، می‌گوید که مظاهر حضور و ظهور او آنچنان مرا در بر گرفته که اساساً ماورایی جز خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت او را نمی‌شناسم که بخواهم به ماورای آن‌ها نظر کنم و توجه نمایم. تماماً در سیطره‌ی حضور او هستم، به همان معنایی که «وحدت وجود» همه‌ی ابعاد انسان را در خود غرق می‌کند.

امروز که در دست توام مرحمتی کن      

فردا که شوم خاک، چه سود اشک ندامت

ای محبوب من! آنچه مرا مسرور می‌کند و به نشاط می‌آورد آن است که امروز احساس کنم مرا در برگرفته‌ای. من امروز نیاز به چنین اُنس و مناسبتی خاص با تو دارم و در آن حالت حضور ابدی خود را احساس کنم و در فردایی که در همین امروز می‌توان آن را احساس کرد، حاضر شوم، وگرنه در فردای زندگی اگر متوجه شوم چه راهی را می‌توانسته‌ام طی کنم، چه سودی برای من دارد و اشک ندامت چه فایده‌ای برای من خواهد داشت.

ای آن‌که به تقریر و بیان دم زنی از عشق   

ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت

ای کسی که می‌خواهی با توصیف عشق، عشق را به صحنه آوری! چنین کاری ممکن نیست و ما را با تو کاری نمی‌باشد. زیرا عشق، احساسی است که جان انسان باید احساس کند و حالتی است که با سیطره‌ی حضور محبوب پیش می‌آید، شنیدنی نیست، چشیدنی است.  

درویش مکن ناله ز شمشیر اَحِبا       

 کاین طایفه از کشته ستانند غرامت

ای درویش! جای گلایه و ناله از شمشیر دوستان نیست زیرا این دوستان از کشته هم غرامت می‌گیرند زیرا این نوع کشتن و از خود بی‌خود شدن، آن‌چنان حیات‌بخش است که جا دارد در ازای آن غرامت‌ها داد. زیرا اگر کسی به عنوان غرامت سر ندهد، سردارِ دل‌ها نمی‌شود.

در خرقه زن آتش که خَمِ ابروی ساقی     

برمی‌شکند گوشه‌ی محراب امامت

ای درویش! خرقه را آتش بزن و بسوزان، زیرا خم ابروی ساقی طوری در صحنه است که گوشه‌ی محراب امامت را می‌شکند. پس چه جای حفظ خرقه در منظر ساقی، وقتی خم ابروی او این‌چنین امام جماعت را از امام جماعت مردم شدن سرگردان می‌کند تا سر بر کوی و بیابان بگذارد.

حاشا که من از جور و جفای تو بنالم        

 بیدادِ لطیفان، همه لطف است و کرامت

ای یار سفر کرده! ای انوار معنوی که ما را فرا گرفته بودید و در دعای کمیلِ شب‌های جمعه در مسجد دارخوئین، آن غوغا را برپا می‌کردید، حالیا در خود آن احوالات را نمی‌یابیم و ملامت‌ها در میان است از عدم حضور انوارِ یار سفر کرده. آری، ای یار سفر کرده! «حاشا که من از جور و جفای تو بنالم» زیرا این حرمان در جای خود بیداد لطیفان است که سراسر لطف و کرامت می‌باشد و در جای خود «راهی است دیگر در تاریخی دیگر.»

کوته نکند بحثِ سر زلف تو حافظ      

پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت

آری! بحث از سر زلف یار و نظر به انواع حضور او در مراحل مختلف تاریخ، چیزی نیست که حافظ و هر انسان طالب حقیقت، بخواهد از آن دست بردارد و سخن را کوتاه کند. زیرا پیوستگی و استدام سلسله‌ی زلف او تا قیامت ادامه دارد و در هر تاریخی دارای ظهور خاصی است و اگر از خدا می‌خواهیم که یار دیروزین و محل اُنس با حقیقت همچنان باز گردد و آن احوالات دوباره ما را در برگیرد، از این نکته هم غافل نیستیم که این رُخ برکشیدنِ امروزین‌ محبوب، بیداد و جور لطیفانه‌ای است که بی‌حساب نیست و تجربه‌ی دیگری است از درک حضور اراده‌ی الهی در مرحله‌ای دیگر از تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است و لذا «پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت» همچنان باید در انتظار نحوه‌ای دیگر از حضور محبوب بود برای قدم‌گذاردن در راهی دیگر و روبه‌روشدن با حضرت محبوب در شأنی جدید.

یعنی اگر سفر اربعینی مثل سال‌های قبل، در میان نیست و این حقیقتاً جور و جفایی است بر جان شیفته‌ی ما و خداوند چنین تقدیرِ جان‌سوزی را بر ما روا داشته؛ می‌دانیم بیدادِ لطیفان همه لطف است و کرامت، و لذا دست از سر زلف یار که محل صعود به سوی اوست برنمی‌داریم و می‌دانیم سلسله‌ی زلف او که راه‌هایی است به سوی او، تا قیامت گشوده است. هنرمان آن است که در این تاریخ راهی دیگر برای اُنسی دیگر بیابیم.

والسلام

22906

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: زیارتتون قبول باشه. نظر شما در مورد آقای صادق شیرازی چیست؟ ممنون می شوم اگر توضیح بفرمایید و راهنمایی برای فهم حرکت های ایشون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز هم شما در شیعه‌ی انگلیسی‌بودنِ این جریان شک دارید؟؟! این‌ها تاریخ‌شان سال‌هاست که گذشته است. موفق باشید

21296
متن پرسش
با سلام و قدردانی: میشه توضیحی دهید راجع به سن سی سالگی. مخصوصا در مورد خانم ها. یک نفر می گفت که خانم ها از سی سالگی بگذرند، در کسب معرفت دیگر شانسی ندارند. خیلی مشتاقم ربطش را بدانم. مطلبی در ین رابطه یافت نشد. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان این حرف‌ها را قبول کرد. انسان‌ها بنیادی دارند که همواره با آن‌ها است و بر مبنای آن می‌توان هر وقت راهِ به سوی حضرت معبود را شروع کرد. کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست را مطالعه کنید ببینید آیا راهی به سوی خدا در شما گشوده نیست؟! شرح غزل شماره 1 حافظ بر روی سایت هست. سری به آن بزنید. موفق باشید

21038
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرانقدر: ببخشید آقای طاهر زاده شما مکررر در کتابها و سخرانی هایتان به انقلاب اسلامی بعنوان یه موهبت الهی برای بشر برای رسیدن به سعادت اشاره کرده اید و صحبت از تمدن زایی شیعه از این دریچه می کنید. وضع فعلی کشور از لحاظ فساد اداری ، مدیریت ، ظلم، اشتغال، اختلاف طبقاتی و ... خیلی تا خیلی بحرانی است. به نظر شما چطور می توان به این انقلاب امید داشت وقتی که فقط حرف بعضی مسائل را می زند و نسبت به کوچکترین مشکلات مردم بی اعتناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنان‌چه مکرر عرض شده به‌خصوص در عرایضی که مربوط به آیات قرآن بوده، با شواهد کافی روشن شد که ریشه‌ی همه‌ی این مشکلات در باقی‌ماندِ ما است در گذشته‌ی غربی تاریخ ما. و هراندازه از ریشه‌های انقلاب و رهنمودهای رهبری بیشتر فاصله بگیریم، وضع بدتر و بدتر می‌شود. به گفته‌ی آقای استاد شهریار زرشناس هرچه می‌کشیم از نئولیبرال‌های وطنی است. موفق باشید

20918
متن پرسش
با سلام: سوال بنده در مورد قوم یهود است. روند تاریخی قوم یهود نشان می دهد که جریان این قوم از زمان حضرت یعقوب علیه السلام شروع می شود. و حضرت یوسف علیه السلام به تنهایی سالیانی در مصر زندگی می کرد. اما پس از این مدت قوم حضرت یوسف به مصر کوچ کردند. از این زمان به بعد بود که این قوم به صورت ویژه رسیدگی می شدند. و این جریان سالیان زیادی و در زمان پیامبران بعدی از جمله حضرت موسی علیه السلام نیز ادامه یافت. و این رسیدگی بلند مدت باعث شده است یهودیان فکر کنند همیشه برتر هستند. سوال من این است که اولا آیا این تحلیل درست است؟ ثانیا علت آن چه بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان مصر هم بنی‌اسرائیل بعد از حضرت یوسف «علیه‌السلام» کارشان به ذلت و خواری کشید و در مقابل فرعون تا آن‌جا ذلیل شدند که خدمتگذاریِ قبطیان کارشان بود و به همین جهت حضرت موسی «علیه‌السلام» تلاش کردند آن‌ها را از مصر خارج نمایند. بنی‌اسرائیل به جهت روحیه‌ی توحیدی که در پیروی از حضرت موسی «علیه‌السلام» به‌دست آوردند؛ قرآن در توصیف‌شان می‌فرماید: «يا بَني‏ إِسْرائيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي‏ أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمينَ» (47/ بقره) و آن‌ها متوجه‌ی این امر نشدند که ملاکِ برتری، توحید است و نه نژاد. و همین توهّم موجب شد تا از توحید محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» استقبال نکنند. موفق باشید

20905
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: ۱. اکراه داشته ام که صحبتم را از این طریق به شما برسانم، چرا که نمی دانم این شیوه چقدر متناسب با یک گفت وگوی حقیقی است. بیشتر به استفتا می نماید، استفتایی در موضوعات گوناگون که حتی گاهی سوالاتی فقهی و روایی (مثل سوال تعدد زوجات یا روایت حضرت رضا (ع) پیرامون امامت) را در بر می گیرد که نمی دانم چقدر هم در دایره تخصص مُفتی می باشند و گاهی با پاسخ های یک یا دو خطی پاسخ داده می شود. ۲. کما اینکه شیوه پاسخ برخی اطرافیانتان را نادرست می دانم که برای پاسخ به هر مساله ای انسان را به رجوع به فلان کتابتان حواله می دهند و باب گفت وگو را می بندند. ۳. کما اینکه ادبیات جدید داوری گونه این جمع را متوجه نمی شوم و نمی دانم چقدر به کاریکاتورگونه بودن این ادبیات در کنار ادبیات انقلابی تان متوجه هستید. ۴. در مباحث اخیر پیرامون روایت حضرت رضا (ع) ما را به تعمق و توجه به ملاک سفارش کرده اید که توصیه خوبی است. همین تعمق به ما می گوید: الف: اولا هرچه در مراتب تشکیکی عبودیت پایین بیاییم، ضرورت لطف کاسته می شود و برای همین این قاعده تنها در مورد مصداق اتم نتیجه ضروری دارد. ب: مصداق این لطف قابل تعیین نیست، کما اینکه خداوند شمر را بر سینه امام دید و لطفی که شاید ما انتظار داریم را خرج نکرد. ج: در مورد فقیه منتخب خبرگان، اگرچه این لطف قابل تصور است، اما هر آینه ممکن است کس دیگری به واسطه فهم بالاتری که دارد، لطف بیشتری دریافت کند و ما عهدی با خدا نداریم که مسیر انتخاب یا نظارت خبرگان به خطا نرود. د: کما اینکه تعهدی وجود ندارد که این فهم بالاتر حتما از طریق فقه مصطلح حاصل آید. ه: به پای قاعده لطف نشستن و از آن مکیدن می تواند توجیه و سرپوشی برخطاها و کم کاری ها باشد، از اینکه اشتباهاتمان را متذکر شوید سپاسگزاری می کنم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً هم عرض شد که اگر مردم شایستگیِ رحمت الهی را داشته باشند خداوند توفیق انتخاب زعیمی را که پرورانده است، به خبرگان ملت می‌دهد وگرنه، نه. البته تاریخ گواه است که همیشه خداوند زعیمی را که مردم می‌توانستند به کمک او به سعادت برسند، پرورانده است، حال یا به او رجوع شده است و یا پس از مدتی از عدم رجوع به او پشیمان شده‌اند. موفق باشید

19398
متن پرسش
سلام استاد: در مورد موضوع روح این رو فهمیدم، اگه اشتباهه یا توضیح اضافی لازم داره بفرمایید: روح مقام کلی و فنای همه انسان‌هاست حتی ائمه و انبیا (ع)، ولی پرتوهای این روح شده انسان با شدت و ضعف های خاص، از ائمه با شدت بالا تا بقیه با شدت پایین. حال یه سوال دارم که آیا روح که مقام کلی هست، پس در مفهوم یک تقدمی نسبت به مقام‌های جزیی حتی ائمه داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد این‌طور بگوییم. ولی شاید بتوان گفت از جهتی حقیقت ائمه که همان حقیقت پیامبر است که اولین مخلوق می‌باشد، همان روح باشد. موفق باشید

نمایش چاپی