بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11652
متن پرسش
سلام علیکم: استاد طی الارض چیست؟ منظورم مکانیسم عمل است. چگونه ما می توانیم به دست بیاوریم؟ البته این را ذکر کنم جهت گیری ما کریم است نه کرامت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در حدّ تئوری در کتاب «از برهان تا عرفان» در قسمت حرکت جوهری عرایضی در این مورد داشته‌ام، از نظر عملی هم چیزی نمی‌دانم. موفق باشید

11592
متن پرسش
سلام استاد: 1- منشاء اعتقاد و یقین به وجود واقعیات مادی خارج چیست؟ یا در کل منشاء یقین به وجود واقعیات خارج چه مادی و چه غیر مادی چیست؟ 2- آیا منشاء یقین به وجود واقعیات مادی در خارج با واقعیات غیر مادی و مجرد در خارج از نفس، متفاوت است؟ 3- آیا یقین به واقعیات مادی خارج، از بدیهیات است یا نیاز به استدلال دارد؟ 4- نفس چگونه به واقعیات مادی خارج یقین پیدا می کند و چگونه به واقعیات غیر مادی خارج یقین پیدا می کند؟ 5- آیا بدیهی بودن اصل واقعیت مستقل از ذهن مربوط به عالم مادی و غیر مادی است یا نه فقط مربوط به یکی از این دو عالم است؟ یقین به این اصل چگونه در نفس بوجود آمده است؟ لطفا خودتان پاسخ دهید و بنده را به کتاب ارجاع ندهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤال‌ها را به طور مختصردر چند جواب تحت عنوان «شک» عرض کرده‌ام، جواب خود را در جواب آن سؤالات دنبال کنید. با توجه به این‌که برای جواب به این نوع سؤالات باید کتاب‌های متعددی خوانده شود پیشنهاد می‌کنم مجلدات شرح مبسوط منظومه از شهید مطهری را دنبال بفرمایید. موفق باشید

11460
متن پرسش
سلام علیکم: در جواب سوال شماره ۱۱۴۲۹ (مربوط به رسیدن قدرت بدنی حضرت علی) ۰۱ ملاک تعیین این غذای محدود چیست همینطور ورزش و اخلاق حسنه؟ ۰۲ من چگونه می توانم توحید را در خود قوی کنم و زمینه تجلی قدرت الهی را ایجاد کنم؟ ۰۳ چگونه معرفت قلبی کسب کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفس ناطقه‌ی انسان دارای قدرت بسیاری است که با ورزش آن قدرت را در بدن ظاهر می‌کنیم ولی اولیاء الهی با اُنس با حضرت حق به قدرت الهی کارها را انجام می‌دهند. در مورد تقویت توحید و سلوک قلبی سعی کنید سیر مطالعاتی روی سایت را دنبال کنید. موفق باشید

6508
متن پرسش
سلام استاد امیدوارم حالتون خوب باشه استاد من پسری 22 ساله در شهرستان کاشان هستم و در حال حاظر سال آخر دانشگاه هستم و در حال خواندن برای کنکور ارشد میباشم، استاد بنده تا چند ماه پیش در حال مطالعه برروی کتب شما بودم که پس از ان شروع به خواندم چهل حدیث امام کردم ولی پس از مدتی متوجه شدم انگار کسی در درونم مرا به خواندن کتب شناخت مهدویت و امام زمان تشویق می کند . استاد انگار ندای امام حسین در گوشم میپیچد و هَل مِن ناصر یَنصُرنی امام زمان به گوشم میرسد میترسم از افرادی باشم که مثل مردم کوفه با آن همه دیانت امامشان را سربریدند همان طور که میدانید مشکل آنها نماز و شناخت دین نبود و سوال من اینست که آیا همان موضوع عرفان را ادامه دهم ویا به موضوع مهدویت بپردازم وچگونه راهش را طی کنم . قصد مطالعه کتاب الغدیر را دارم لطفا شما هم چند کتاب به بنده معرفی کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که ما باید امروز بر روی تحقق تمدن اسلامی سرمایه‌گذاری کنیم، خوب است که نسبت به جایگاه تفکر مهدوی و عقل مهدوی در آینده‌ی تاریخ مطالعه و تأمل کنید و این گرایش را به فال نیک بگیرید. شاید دو جلسه صحبت امثال بنده در رابطه با جریان روشنفکری و تقابل آن با تمدن و کربلا نقطه عطف تقایل تمدن اسلامی با تمدن جاهلی افق موضوع را در حدّی تبیین کند. موفق باشید
4592
متن پرسش
سلام استاد حلول ماه پر برکت رجب بر شما و دیگران عاشقان سیر الی الله مبارک باشد. مطلبی در باره جایگاه علامه سید محمد حسین تهرانی در پاسخ به سؤال 2604 مرقوم فرموده بودید که با مطالبی که در سایت عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت ذیل سؤال 42 در باره نوع ارتباط ایشان با مرحوم حداد آمده است تعارض دارد. در صورتی که برایتان زحمتی نیست مطالب آن سایت را ملاحظه و برداشت خود را اعلام فرمایید تا از آن استفاده کنیم. از لطف شما ممنونم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که فرزند ایشان یا جناب حجت‌الاسلام آقای وکیلی چه می‌فرمایند که نظرشان برای بنده محترم است یک بحث است، و این‌که آیا از کتب خود ایشان جز این برمی‌آید که ایشان یکی از دانشمندان جهان اسلام هستند، بحث دیگری است که بنده روی دومی تاکید دارم. موفق باشید
10323
متن پرسش
سلام استاد: ما گروهی از خواهران سطح 3 حوزه علمیه هستیم که در نظر داریم به حول و قوه الهی، فعالیت های پژوهشی در قالب هسته های علمی انجام دهیم. من کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود را خوانده ام و بسیار برایم راهگشا بوده است. حال با توجه به وضعیت فرهنگی، بنظر جنابعالی اگر بخواهیم در مورد آسیب شناشی مسائل فرهنگی تحقیق نماییم، چگونه و از کجا شروع کنیم؟ از نظر شما در کدام حیطه از مسائل فرهنگی متمرکز شویم؟ لطفا ما را راهنمایی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با توجه به روش حضوری که دین در آن حیطه ما را به سوی حق هدایت می‌کند جامعه را به قرآن و روایات سوق دهیم و در ابتدای کار، معرفت نفس کمک می‌کند. موفق باشید
6134
متن پرسش
با سلام . جناب طاهرزاده سوال من در مورد روزی هست 1- منظور شما در کتاب خود از روزی چیست ؟ نان ؟ مسکن ؟ یا چی؟ 2- روزی که خداوند تضمین کرده چیست ؟ 3- بحث شما تعارضی با مسایل علمی تجربی ندارد ؟ 4- تفاوت مال و روزی چیست؟ 5- آیا مطرح کردن این خط فکری افراطی شما موجب افزایش فقر در جامعه نمی شود؟ 6- نهایت و حد تلاش انسان برای تامین مسکن و ماشین و رفاه خود و اطرافیانش چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رزق یعنی آن چیزی که انسان به طور طبیعی و معقول نیاز دارد. خالق انسان و خالق هستی طوری عالم را خلق کرده که این رزق برای او تأمین است و انسان‌ها با توجه به این امر از حرص و ظلم به بقیه نجات پیدا می‌کنند، چرا می فرمائید موجب فقر شود؟ موفق باشید
5383
متن پرسش
باسلام خانمی هستم که مدتی است در کلاس های اخلاق یکی از بانوانی که از شاگردان یکی از آیت الله های معروف و موجه که در وادی اخلاق فعال بوده و هستند شرکت می کنم .یک موضوعی که بین بانوان محجبه ی چادری مطرح می باشد این است که آیا استفاده از رنگ های غیر مشکی و رنگی البته رنگ ها ی غیر تند،زیر چادر اشکالی دارد یا خیر؟در احکام آمده که رنگ هایی که جلب توجه نمی کنند اشکالی ندارد ولی سخن استاد ما مبنی براین نکته است که ما خودمان متوجه می شویم وبدیهی است که پوشش رنگی داشتن زیر چادر به زیبایی زنان می افزاید حال اینکه باید از زیبا به نظر رسیدن(غیرعادی) در مقابل نامحرمان پرهیز داشت . من خودم به این نکته رسیده ام که ایشان درست می فرمایند برای موفقیت در سیر وسلوک باید رعایت های زیادی داشت،من اگر هم خودم با این قضیه کنار بیایم واز پوشش رنگی زیر چادر استفاده نکنم ولی اطرافیان وخانواده به زبان می ایند و اعتراض می کنند و من نمی توانم دقیق برایشان توضیح بدهم، چه باید کرد؟ 1)آیا تصور من درست است یانه؟ یعنی من درست فکر میکنم که برای موفقیت در سلوک اخلاقی به طور مثال باید از پوشش رنگی داشتن زیر چادر پرهیز کنم یا خیر؟ اگر درست فکر میکنم چه جوابی باید به اطرافیان بدهم 2)حال اینکه استفاده از رنگ مشکی زیر چادر شاید موجب افسردگی شود 3)واینکه اطرافیان ما وجهه ی خوبی از دین را دریافت نکنند و اسلام را دینی خشک وسخت ودور از زیبایی های معمولی زیر سایه ی استفاده از رنگ های متنوع ( غیر زننده)در پوشش بپندارند و نوعی دفع در آنها پدید آید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از بعضی خواهران متدین پرسیدم می‌فرمودند این طور نیست که صرف استفاده ار روسری و یا مانتوی غیر مشکی مشکل ایجاد کند، مشکل در رنگ‌های تند و یا طرز پوشیدن آن است. در هر حال شاید بستگی به خودتان دارد چون موضوع از نظر فقهی اشکال ندارد. موفق باشید
5137
متن پرسش
با سلام و تشکر. شما در مواضع قبلیتان علت دفاع از آقای احمدی نژاد را حمایت رهبری از ایشان بیان می فرمودید. به عنوان مثال رهبری در دیدار هیات دولت با ایشان چند سال قبل عملکرد دولت را خوب و مطلوب ارزیابی کردند و شما با استفاده از این جمله انتقادات به دولت نظیر زاویه گرفتن با ولایت فقیه و... را رد فرمودید. حال سوال اینجاست که آیا در مواضع اخیر رهبری نسبت به دولت آقای احمدی نژاد تغییری مشاهده نموده اید یا مواضع اخیر شما نسبت به دولت نتیجه تحلیل خود شما از رفتار دولت می باشد. حتی در همین دیدار اخیر دولت با رهبری در ماه رمضان، رهبری یکی از نقاط قوت دولت را احیای گفتمان انقلاب بیان فرمودند بدون اینکه انتقادی را نسبت به دولت بیان نمایند.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که درجواب سوال شمار5063 عرض کردم، ما شدیدا بعد از تحقق انقلاب، نیاز به دولت اسلامی داشتیم که با دولت‌های سازندگی و اصلاحات متأسفانه در این امر ناکام شدیم زیرا با دولت‌هایی روبرو گشتیم که در امور اجرایی ظهور انقلاب و اسلام نبودند. تا با دولت آقای احمدی‌نژاد روبرو شدیم با خصوصیاتی که یقین کردیم این دولت، همان دولت اسلامی است که پس از انقلاب باید ظهور می‌کرد و همان دولت آرمانی ما است همان‌طور که انقلاب اسلامی صورت آرمانی نگاه ما به عالم و آدم و سیاست و اقتصاد در زمان غیبت امام معصوم است و بدین لحاظ ملاحظه فرمودید رهبر انقلاب چگونه امیدوارانه کار‌ها را جلو می‌بردند و کارها جلو می رفت تا این که متأسفانه در دولت دهم آثاری ظاهر شد که گویا نمی‌توان با آن دید به دولت آقای احمدی‌نژاد نگاه کرد که به انقلاب نگاه می‌کنیم. آیت‌الها مصباح که با آن امیدواری از دولت آقای احمدی نژاد دفاع می‌کردند دلسرد شدند ولی ما به جهت آن‌که هنوز آثاری درحرکات و گفتار رهبری نمی‌دیدیم، عموما کار ها را حمل بر صحت می‌کردیم تا موضوع وزارت اطلاعات و آن خانه نشینی پیش آمد که رهبری به نحوی نشان دادند نمی‌توانند به راحتی امور را به آقای احمدی‌نژاد واگذارند ولی در صحبتشان با نمایندگان طوری از دولت تعریف کردند که بنده آن جزوه‌ی «احمدی نژاد اولین خاکریز» را نوشتم و همچنین بنا به رهنمود های رهبری عزیز سعی بر دفاع از آقای احمدی‌نژاد داشتیم تا آن حادثه‌ی یکشنبه‌ی سیاه و پخش آن ویدیو پیش آمد و موضع‌گیری رهبری عزیز و ناراحتی شدید ایشان از خلاف شرعی که انجام گرفت، آرام آرام ما به این نتیجه رسیدیم نسبت ما با آقای احمدی‌نژاد نمی‌تواند نسبتی باشد که ما با دولت اسلامی آرمانی مورد نظر باید داشته‌باشیم ولی این بدین معنی نیست که دولت آقای احمدی‌نژاد در مقایسه با سایر دولت‌ها بهترین دولت بعد از مشروطه نیست. تفاوت در نسبتی است که پیش آمده. اگر رهبری قبل از آن یک‌شنبه از آقای احمدی‌نژاد و از دولت ایشان دفاع می‌کردند، ما آن دفاع را در راستای دفاع از دولتی می‌دانستیم که ادامه‌ی انقلاب است ولی اگر حالا از دولت تعریف می‌کنند، ما آن تعریف را در مقایسه با دولت‌های دیگر تلقّی می‌کنیم و این که یک عد‌ه‌ای زحمات دولت را نادیده نگیریند و بخواهند ارزش‌هایی که دولت آقای احمدی‌نژاد نسبت به دولت‌های گذشته داشته است را به ضد ارزش نبدیل کنند و از این لحاظ نیز وظیفه داریم در کنار رهبری از دولت و شخص آقای احمدی نژاد دفاع کنیم ولی آن چیزی که در تقدیر انقلاب نهفته است و انشاءالهن با تلاش بنده و جناب‌عالی و امثال جناب‌عالی ظهور می‌کند، دولتی است از جنس دولت نهم بدون حاشیه‌هایی که پیش آمد و بدون آن موضوعات تلخی که بهانه دست کسانی داد که به هیچ وجه به ارزش‌های انقلاب پایبند نیستند و بدون غفلت از عقل جمعی و بدون آن‌چه نمی‌باید می بود. موفق باشید.
4927
متن پرسش
چگونه با دین می توان مشکلات روحی و روانی را حل کرد برای دیگرانی که هر چند مذهبی اند ولی مقدمات دین را واقف نیستند و طول هم میکشد که این مقدمات دینی منتقل کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرایضی در جلسات اول تا سوم کتاب «آشتی با خدا» در این مورد عرض کرده‌ام. موفق باشید
3232
متن پرسش
سلام استاد. یک شخصی که به لحاظ سیاسی در چارچوبه حکومت است برایش جالب شده بود که چرا با توجه به اینهمه سواد و آگاهی و زمان شناسی و بصیرتی که در حضرتعالی وجود دارد چرا هیچ مسئولیت خاصی در نظام اسلامی ندارید و در جاهای مهم از توان شما استفاده نمی شود بعدخودش رفته بود راجع به شما تحقیق کرده بود و گفت: استاد طاهرزاده آنگونه گه گفته می شود در یک دوره ای از زندگیشان «چپی» بوده اند و تفکرات چپ داشته اند سپس بعد از مدتی متوجه می شود و تغییر رویه می دهند. البته برای من خیلی این امر قابل پذیرش نبود و گفتم اگر استاد طاهرزاده یک زمانی چپی بوده اند حتما آن زمان چپ خوب بوده است.استاد واقعا شما چپی بودید؟حالا اگر نبودید آیا این وحشتناک نیست که در نظام جمهو.ری اسلامی اینقدر به راحتی به آدما انگو برچسب می زنند؟بهرحال اگر شما خودتان هم مایل نبوده باشید مسئولیت بپذیرید ولی خود نظام گمان می کند شما را خودش پس زده است چون چپی بوده اید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در بیوگرافی که از بنده در سایت هست می‌توانید مراحل مختلف زندگی‌ام را مطالعه کنید. بنده یک زمانی که عضو حزب جمهوری اسلامی بودم انتقاداتی به تنگ‌نظری‌های آن‌ها داشتم که معلوم است آن‌ها یک تئوری داشتند که «هرکه با ما نیست، بر ما است» ولی این‌که می‌فرمایید مسئولیت نداشته‌ام، یک دوره مدیر کلی آموزش و پرورش و یک دوره مدیر کلی بنیاد شهید را داشتم و در هر دو دوره با تلاش زیاد از مسئولان مربوطه خواهش کردم استعفای بنده را قبول کنند چون خودم به این نتیجه رسیدم که ما در موضوعات معرفتی و اخلاقی نقیصه‌ی اساسی داریم و رفع این نقیصه را برای خودم در حدی که می‌توانم واجب می‌دانم. موفق باشید
2118
متن پرسش
سلام علیکم. همان گونه که مطلع هستید نظر علامه طباطبایی در مورد ایه 2 سوره بقره چنین است: آنان که از هدایت تشریعی قرآن بهره می برند محفوف به دو هدایتند: یکی هدایت تکوینی فطری که ابتدایی و مربوط به قبل پذیرش قرآن است آیه «اولک علی هدی من ربهم» ناظر به آن است و دیگری هدایت تکوینی پاداشی که مربوط به بعد پذیرش هدایت تشریعی است و «هدی للمتقین به ان نظر دارد(تسنیم/جلد 2 / توضیح نظر علامه) سوال من اینست که با توجه به این نظر ایه «اولک علی هدی من ربهم» مربوط به هدایت تکوینی و فطری است؟اگر نه چگونه نظر علامه را توجیح می کنید.با تشکر،
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قرآن در ابتدای سوره‌ی بقره می‌فرماید: این کتاب برای متقین وسیله‌ی هدایت است و سپس خصوصیات متقین را برمی‌شمارد که « الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (3) وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُون‏ »مؤمن به غیب هستند و اهل عبادت و سپس می‌فرماید این‌ها بر هدایت رب خود می باشند. چون لازمه‌ی این هدایت را در قبل ایمان به غیب و عبادت پروردگار و دادن انفاق ذکر کرده، معلوم است که نظر به شایستگی‌های ان‌ها دارد که خودشان در خود ایجاد کرده‌اند و زمینه‌ای برای هدایت قرآنی را برای خود فراهم نموده‌اند. پس نمی‌تواند هدایت تکوینی باشد بلکه این‌ها با اراده‌ی خود این کارها را انجام داده‌اند و نه به جهت آن‌که لازمه‌ی وجود آن‌ها بوده باشد. موفق باشید
111

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم طبق عقاید شیعه اهل بیت علیهم السلام واسطه فیض اند و دارای مقام ولایت تکوینی هستند و به عبارت دیگر خلیفه خدا در کل عالمند در این صورت اگر قابلیت کمالی در موجودی ایجاد شود آنها آن کمال را به اذن تکوینی خدا افاضه خواهند کرد پس فلسفه توسل به آن بزرگواران چیست؟
متن پاسخ
توسلات و ادعیه موجب ایجاد سعه‌ی وجودی در انسان متوسل به آن ذوات مقدس می‌شود همچنان‌که گفت: طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک..... چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
12988
متن پرسش
سلام: خسته نباشید استاد. بنده یک طلبه ام خیلی به شما علاقه دارم و شما را استاد خودم می دانم اگر لیاقت داشته باشم. تقریبا در همه امورم هم با شما مشورت دارم. چون آثار شما افق جدیدی به تفکر بنده باز کرد فقط یک مشکلی هست. من می خواهم همانطور که شما فرمودید سیر و سلوک را ذیل شخصیت امام (ره) آغاز کنم با نور انقلاب اسلامی. و فرمایشات آیت الله بهجت (ره) را هم می دانم در این مورد. سخنان شما را هم گوش دادم، ولی تا میایم شروع کنم با جدیت، با مطالعه احوال عرفا، می بینم که همه شان گفتند که باید استاد داشته باشی و گرنه بدبختی راه است و چه و چه... مثلا حافظ می گوید: ترک این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی یا جناب مولوی: هر که گیرد پیشه ای بی اوستا ریشخندی شد به شهر و روستا یا صحبت حتی خود امام (ره) که می فرمایند: بدون استاد شما ممکن است حجاب خود را بزرگ کنید و آنرا خدا پندارید. یا صحبت علامه طباطبایی و علامه حسن زاده و آیت الله جوادی در این رابطه ها... وقتی با این صحبتها روبرو می شوم افکارم متزلزل می شود. بین دو راهی قرار می گیرم و می ترسم که مبادا به هرکدام که بروم گمراه شوم. چون الان هم یافتن استاد کار مشکلی است بقول آیت الله جوادی حفظه الله: آنکه یافت می نشود آنم آرزوست از شما می خواهم در این مورد کمی راهنماییم کنید. من خیلی دوست دارم با سیر شما کاملا مأنوس باشم. ۲. آیا شما خود کسی را دیده اید که با همین روش سلوکی بدون استاد به جایی که باید رسیده باشد؟ این راهم اگر بگویید باعث دلگرمی بنده می شود. ببخشید طولانی شد. شاگردِ کوچکِ شما. التماس دعا. یاعلی (ع)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف حضرت امام را مدّ نظر قرار دهید که چگونه توانستند راهی را در این تاریخ نشان جوانان دهند که به قول خودشان ره صد ساله را یک شبه طی کردند و از طرف دیگر سخن آیت‌الله بهجت را فراموش نکنید که معتقدند در این زمان افرادی مثل جناب‌عالی در هوشیاری و فهمی هستید که همان می‌تواند حکم استاد شما راداشته‌باشد. موفق باشید

5823
متن پرسش
سلام اول از همه می خوام که برای همه دختر و پسرهایی که نیاز به ازدواج دارن دعاکنید، من یکی که مستأصل شدم. شرمنده ام که این سوال رو از شما می پرسم و خواهش میکنم حتی اگر در حیطه شما نیست هم بهم جواب قاطع بفرمایید. من ظاهری بسیار مذهبی دارم. چندین بار مکه و کربلا رفتم و نمازهای طولانی و ... حوزه علمیه رفتم و ... (شاید بگید بذار در کوزه آبش رو بخور) اما نتونستم خودم رو کنترل کنم متاسفانه نیاز جنسی دارم34ساله هستم ولی بهیچ وجه نمیتونم از پدرم اجازه بگیرم برای ازدواج موقت، خواستگارایی هم که دارم اصلا مناسب نیستند(باور کنید سخت نمی گیرم) مرجع تقلیدم امام خمینی (مرجع زنده: آقای خامنه ای) هم که اجازه پدر رو شرط دونستند. بفرمایید چیکار کنم.؟!چندین بار هم دچار گناه شدم و بلافاصله از خودم متنفر شدم. یعنی اگر خودکشی گناه نداشت حتما اینکار رو می کردم. مثلا نماز شب می خونم ولی وقتی دچار گناه می شم می خوام هیچ مستحبی رو انجام ندم. نمیدونم چیکار کنم. دفتر مراجع هم زنگ زدم همه می گن باید اذن پدر باشه. احتمال بسیار زیادی می دم که اگر به پدرم هم بگم قبول نمی کنه وآبروی من رو خواهد برد. خواهش می کنم کمکم کنید. برام دعا کنید یا نجات پیدا کنم یا بمیرم. برام خیلی سخته این گناه ها...
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اذن پدر در ازدواج، طبق نظر حضرت امام و مقام معظّم رهبری به احتیاط واجب لازم است بنابر این شما می توانید با احستاب «الاعلم فالاعلم»، به مرجع تقلید دیگری مراجعه کنید. اگر در تحقیق‌هایتان جهت انتخاب مرجع به این نتیجه رسیده باشید که در احتیاط های واجب به آیت الله مکارم یا آیت الله زنجانی عدول کنید این مسأله برایتان قابل حل است. آیت الله مکارم می فرمایند از سن سی سال به بالا به شرط اینکه دختر، فرد هوشیاری باشد و بتواند تصمیم بگیرد و مصلحت خود را تشخیص دهد، اجازه پدر لازم نیست و آیت‌الله زنجانی می‌فرمایند اگر یقین دارید که پدرتان اذن نمی دهد و یقین دارید که به گناه می‌افتید اذن پدر شرط نخواهد بود. همچنین در صورتی که احتیاط های واجب را به آیت‌الله سیستانی رجوع می‌فرمایید، نظر ایشان در مورد عقد دائم می‌تواند راه گشا باشد چرا که آیت‌الله سیستانی در مورد عقد دائم می‌فرمایند در صورتی که اگر دختر جویای اذن پدر شود، این چنین است که پدر مصلحت دختر را در اصل ازدواج رعایت نمی‌کند، اذن پدر لزومی ندارد. موفق باشید
3611

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام- یه سوال خصوصی رو با شرم ازتون میپرسم - بنده از سن 13 سالگی تا الان که 23 و 8 ماه و 12 روزمه به بلوغ جنسی رسیدم - یکی دو سال اولو که با ناآگاهی دست به خودارضایی زدم - مقدار و تعدادش رو نمیدونم ولی زیاد تصور کنید - از 15 به بعد تا 19 باز این کار رو ترک نکردم و به دیدن عکس های نا مناسب هم رسید . از 19 که دانشگاه رفتم تا الان هم به طور ناگهانی و زیاد این کار زشت رو مرتکب شدم و اول فیلم های مستاجن و نامناسب که احساس رو تحریک میکرد و زیاد حیا رو نمیکشت ولی عمل رو نشون میداد و بعد دیدن فیلم های بدون احتیلط و کاملا مشخص و بدون شرم و حیا و مستاجن رو متاسفانه دیدم . تا جاییم که میتونستم سعی میکردم به غسل و نماز هم برسم هرچند خیلی اوقات ترک میشد نمازم . هنوز هم ازدواج نکردم شاید به دلیل شرایطی که هست تا یکی دو سال دیگه هم نتونم ازدواج کنم . نمیدونم چندبار , هزار بار یا دوهزاربار نمیدونم چهقدر ولی زیاد توبه شکستم . حالا میخوام بجنگم قصد کردم این عادت خانمان سوز رو که با یک اشاره از دوست شروع شد رو ترک کنم چون میخوام بیشتر از بودن با خدام لذت ببرم - الان عذاب وجدان این همه عکس و فیلم دیدن 10 ساله و این همه استمناء شاید 1000 شاید 100000 شاید نمیدنم خیلی دفعه تکرار شده باشه رو چطور میخوام جبران کنم - اصلا این گناه کبیره و خدا و من جای بحث داره یا نه ؟ اگه کفاره ای یا مجازات یا کاری که باید یا میتونم انجام بدم تا این بار سنگین و وحشتناک و بینهایت کبیره ده ساله رو از دوشم بردارم , وجود داره بهم بگید و کمکم کنید . ممنون از شنیدن درد دلم . فقط ازتون خواهش دارم صادقانه و بدون ترس و نه برای دلخوشی جوابمو صریح و بدون رو درواسی بدید . بالاخره آدم غیرمنطقی نیستم و هر چی بفرمایید قبول دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (برای خودش) بدون رودبایستی بگویم اولاً: متوجه باشید این کار گناه است و حجابی بین شما و تجلی انوار الهی به قلب شما می‌شود و از عالی‌ترین نتیجه در دنیا و آخرت محروم می‌گردید و هراندازه این کار را دنبال کنید حجاب خود را غلیظ‌تر می‌کنید ثانیاً: اگر توبه کنید درهای رحمت الهی به سوی شما گشوده می‌شود ولی این‌طور نیست که وقتی گناهی ریشه در درون ما فرو کرده بدون مقاومت از روح و روان ما بیرون برود. لذا به ما فرموده‌اند: «صد بار اگر توبه شکستی باز آ» یعنی عزم کلی شما این باشد که از این عمل فاصله بگیرید و این با پشت‌کار ممکن است. موفق باشید
3321
متن پرسش
عرض سلام استاد، دختری 26 سااله هستم ، دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد، ... از وقتی یادم می اید بحث خواستگاری در مورد ازدواجم در خانواده ما مطرح بوده ،..... سه سالی ست که با عنایت حضرت حق در زیارت کربلا مسیر هدایت برایم باز شد و زندگیم به نحوی تغییر کرد که حتی برای خودم باورکردنی نیست... برای خیلی از جوانانی که اعتقادشان را از خانواده به ارث برده اند دغدغه های زندگی من شاید عجیب باشد.... یکی از این دغدغه ها اعتقاد به امر ولایت رهبری ست، من در محیطی بزرگ شدم که از نظر این اصل به مخالفت معروف بوده اند ، پدر من همه ی زندگی خود را صرف لعن و نفرین به انقلاب و رهبری کرده است ، ولی من با تحقیق زیاد راهم را انتخاب کردم، این امر در نظر او اصلا خوشایند نیست ، شاید برایش تحمل ناپذیر باشد که دخترش یکی از کسانی باشد که عمری آنها را به مسخره گرفته، توهین هایش به دلیل حساسیتش بیشتر هم شده ... شاید باورکردنی نباشد دختری مثل من که از 18 سالگی هیچ گاه بدون خواستگار نبوده ام ، هنوز ازدواج نکرده ام.... اما همیشه یک ترس بزرگ همراه من بوده .. پدرم با خواستگار های مذهبی من تا مدتها مخالفت می کرد، خیلی از خواستگاران هم وقتی عقیده ی اورا می شنیدند عقب می نشستند.... پدرم اصلا تحمل مخالف را ندارد و دائم با مخالفش درگیر می شود. به من بگویید بین عقیده خودم و پدرم کدام را برای ازدواج انتخاب کنم، دیگر خسته شده ام ، برایم دعا کنید...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با صبر در دینداری إن‌شاءالله خداوند خواستگاری مناسب عقیده‌ی الهی‌تان برایتان می‌فرستد. موفق باشید
13289

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد گرامی: با توجه به اینکه دختران از سنین کم دوست دارند آرایش کنند و لباس های نه چندان پوشیده بپوشند به نظر شما چگونه می توان این حس جلوه گری را در آنها مدیریت کرد که نه با محدود کردن بیش از حد آنان سرکوب شود و در جای نامناسبی در اجتماع و در حضور نامحرمان سر باز کند و نه با آزاد گذاشتن زیاد آنها خودمان عاملی برای تشدید و انحراف آنها شویم؟آیا این درست است که به آنها اجازه دهیم در خانه و در حضور محارم هرطور دوست دارند و البته تا آنجا که اسلام اجازه داده آزاد باشند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً اشکال ندارد ولی بنده در این امور دارای تخصص لازم نیستم. خوب است که موضوع را با آقای حجت‌الاسلام اشترانی دروبلاگ « مزرعه ایمانی و علمی » در میان بگذارید. موفق باشید

12088
متن پرسش
با سلام: شبهه ایست خانمانسوز که اعتقادات و به تبع آن عمل به شریعت را در من بیش از بیش نشانه رفته است و آن شبهه مغزهای در خمره است. حکما چه راهکاری برای حل این مساله دارند؟ خواهشا پاسخی سدید عنایت کنید چه در پاسخ های قبلی بنظر می رسد به دنبال اقناع ما نیستید. آیا خداوند از علما میثاق نگرفته که جاهلان را ارشاد کنند پس چرا ساکتید؟ در پاسخ قبلیتان ما را حواله به کتاب برهان صدیقینتان دادید. اولا دکتر یثربی در کتاب حکمت متعالیه شان بقدر کافی تردید در ما ایجاد نموده که کتاب شما گره گشای کار ما نباشد در آن کتاب از مثال نور استفاده می کنید. کسی که با فیزیک آشنا باشد می داند مثال شما قیاس مع الفارق است، نور چهار تا فوتون بیش نیست چه ارتباطی به تجلی دارد نور تجافی ای بیش نیست همانند باران لکن چون سرعت اش زیاد است گمان می رود تجافی نیست یا در اول برهان اعتبار آن را بر سوفسطایی نبودن موکول می کنید شما در کجا ادله سوفسطایی ها را ابطال کردید حتی در پاسخ قبلی نوشته بودید در زمینه شکاکیت کار نکردید. واقعا رواست و خدایتان اجازه می دهد در زمینه مکاتبی که کار نکردید بگویید باطل است در صورتی که روز به روز حقانیت آن برای ما بیش از پیش ثابت می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نور را به عنوان مثال عرض می‌کنم تا موضوع به ذهن نزدیک شود، ولی اصل برهان یک کلمه بیشتر نیست و آن عبارت است از این‌که اگر کسی معتقد باشد موجوداتی در خارج هست یا آن موجودات باید عین وجود باشند و یا به عین وجود ختم شوند و اشکالات آقای دکتر یثربی مربوط به این موضوع نمی‌شود و عرض بنده در کارنکردن در زمینه‌ی شکاکیت به معنای شناخت آن تفکر نیست، منظور آن است که عده‌ای وقت گذاشته‌اند در موضوع نقد شکاکیت و مباحثی را در نقد آن دارند، بنده به آن روش معتقد نیستم، به همان روشی که در جواب‌های متعدد عرض کردم معتقدم. و اساساً بحث شکاکیت یک موضوع فلسفی نیست، بلکه بر سر درِ تفکر فلسفی و عرفانی نوشته؛ هرکس هنوز موضوع شک خود را حلّ نکرده وارد نشود. لذا همان‌طور که در جواب یکی از سؤالات عرض کردم جایی برای ادامه‌ی بحث نمی‌ماند. موفق باشید 

10405
متن پرسش
سلام: ببخشید اگه میشه لطفا اینو شخصا توی میلم جواب بدین. چون صد در صد اوناییکه توی وبسایت شما میان اعتقاداتشون از من خیلی قوی تره. یه سوالی هست که همیشه ذهن منو درگیر خودش کرده. و هیچ وقت جواب درستی واسش پیدا نکردم. هر چقدر که فکر می کنم متوجه نمیشم که چرا ما باید عزاداری کنیم؟ آخه به نظر من این کار اصلا فایده ای نداره. من همیشه به این معتقد بودم که کاری که امام حسین (ع) کرد یه کار خیلی بزرگی بود که ما باید ازش الگو بگیریم. نه اینکه واسش گریه کنیم. بفهمیم که آدم واسه ی رسیدن به هدفش حتی یه جاهایی لازمه که خانواده اش رو فدا کنه. ولی آخه گریه؟؟؟؟ اما از یه طرف می بینم که گاهی توی این عزاداریها یه معجزاتی اتفاق میفته. دلیلشو نمیدونم. واسه همین شک کردم که آیا فکری که من می کنم اشتباهه؟ اگه میشه لطفا شخصی پاسخ بدید. خواهش می کنم. خیلی تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن است این سؤال، سؤال بعضی از کاربران محترم نیز باشد، پس اجازه دهید عمومی مطرح شود. عنایت داشته باشید جریان اشکی که در مورد امام حسین«علیه‌السلام» مطرح است جایگاه خاصی در سیر و سلوک دارد قضیه‏ى کربلا یک فرهنگ فوق العاده‏اى است، انسانِ کاملى به صحنه آمده است و مأمور است در راستاى ادامه‏ى نهضت خود موضوع اشک بر شهداى کربلا را جهت اصلاح بشریت به نحوى خاص جزء مأموریت خود قرار دهد به همین جهت در روایات متعدد روى گریه براى شهداى کربلا تأکید شده است. حتى از قبل مشخص است که حضرت اباعبدالله (ع) چنین مأموریتى را به عهده دارند. در روایت داریم حضرت امیرالمؤمنین (ع) به امام حسین (ع) فرمودند: «یَا عَبْرَةَ کُلِّ مُؤْمِنٍ فَقَالَ أَنَا یَا أَبَتَاهْ؟ فَقَالَ نَعَمْ یَا بُنَی» ؛ اى عاملِ اشک هر مؤمنى! امام حسین (ع) سؤال کردند، مرا مى‏فرمائید اى پدر؟ حضرت فرمودند: آرى اى پسرم. چون این اشک، اشک جبران آن کمالى است که از آن دور افتاده‏ایم و امام حسین (ع) و اصحاب آن حضرت ما را متوجه آن کمال مى‏نمایند. حضرت سیدالشهداء (ع) مى‏فرمایند:«أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر» من کشته‏ام براى اشک، هیچ مؤمنى یادم نمى کند مگر آنکه گریه خواهد کرد. اشکى که در شیعه هست با ناراحتى‏هاى عاطفى و احساساتى فرق اساسى دارد، اشک براى حسین (ع) عامل رابطه‏ى انسان با مقاصد قدسى است و لذا نه تنها شادى و نشاط را از شیعیان نمى‏گیرد، بلکه شادى و نشاط در زندگى شیعیان موج مى‏زند. ولى نباید آن را با لذت‏گرایى یکى گرفت، زیرا تفاوت زیادى است بین آن شادى که با پرهیزگارى همراه است و روح معنوى دارد با آنچه امروز در غرب هست که لذت‏گرایى، مقصد و معبود شده است. در شیعه، شور زندگى با یادآورى غمِ غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ «مرگ‏آگاهى» راه خود را از قهقهه‏هاى اهل غفلت جدا کرده و سعى دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ کند و اشک بر حسین (ع) طلب آن فرح است و آن‏هایى که غمِ غربت در این دنیا را مى‏شناسند، مى‏فهمند حزن مقدس چه حلاوتى دارد و مواظب‏اند گرفتار لذت‏گرایى و خوش‏گذرانى اهل دنیا نشوند و از ارتباط با حقایق وجودى عالم محروم نگردند. از آن‏جا که همگى ما مرگ را در پیش خود مى‏نگریم ممکن نیست چون غافلانِ از غیب و قیامت از زندگى لذّت مستانه ببریم و راز فرهنگ شیعه در «مرگ‏آگاهى» و جدایى از قهقهه‏هاى مستانه‏ى اهل غفلت همین است که با حزنى معنوى‏ در فرحِ حضور در محضر حق قرار دارد و متوجه است که ما در مقام موجوداتى معنوى، با این عالم بیگانه‏ایم و یک نحوه باطن‏گرایى را دائماً مدّ نظر داریم. شیعه با پیروى از ائمه‏علیهما السلام این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقص‏تر از آن است که بتوان در آن با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد. و اگر این غم مقدس نبود عناصر شادى‏بخشِ افراطى بر زندگى شیعه غالب مى‏شد و به مردمى تبدیل مى‏شدند که بیشتر لذت‏گرا و خوش‏گذرانند. رسول خدا (ص) فرمودند:«کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْن»؛ هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى که در مصیبت حسین (ع) گریه کند. روایت فوق از شدت تأثیر اشک بر امام حسین (ع) در عمیق‏ترین ابعاد انسانى خبر مى‏دهد که در قیامت ظاهر مى‏شود. آن‏کس که عاطفه‏ى خود را درست مدیریت کند و بخواهد بهترین مصداق را جهت تغذیه‏ى عواطف بیابد، مى‏پذیرد اشک براى اباعبدالله (ع) موجب صیقل قلوب و گشادگى روح مى‏شود و عامل رشد ایمان و حفظ آن از یک طرف و دورى از دنیا و صفات رذیله از طرف دیگر مى‏گردد. اشک براى حسین (ع) نمونه‏ى به فعلیت رسیدن ایمان است. زیرا ایمانى که به پاک‏کردن قلب و زلال‏ساختن دل و دگرگونى آن منتهى نشود، ایمانِ فعلیت‏یافته نیست و نمى‏توان به وسیله‏ى آن، انس با خدا را از یک طرف و ایثار و فداکارى و جهاد را از طرف دیگر به دست آورد و از نفاق درونى رهایى یافت. اشک براى حسین (ع) موجب احیاء قلوب و آزادى عقل از اسارت هوس‏ها و غفلت‏ها است. در عین عطوف‏شدن، شجاعت به‏بار مى‏آورد. و این قصه‏ى مؤمنى است که «سلاحُهُ‏الْبکاء» اسلحه‏ى او اشک است، پس آن اشکى که اسلحه‏اى براى مقابله با دشمن درونى و بیرونى نباشد، اشک بر حسین (ع) نیست. بنابراین کربلا و عاشورا یادآورى یک حادثه و واقعه نیست، بلکه حضرت سیدالشهداء (ع) در شرایطى که دین جدّشان در حال به حاشیه‏رفتن است مى‏خواهند با توجه به حقیقت و با فرهنگ اشک و از طریق سیر قلبى، آن را احیاء کنند. این نوع بازگشت، با کتاب و مقاله به دست نمى‏آید، بلکه با عزادارى و نوحه و ناآرامى قلب به دست مى‏آید. قلب باید بسوزد. یک نحوه سیر روحانی است مثل اشکی که اولیاء الهی در نیمه شبان می‌ریزند تا راه قرب الهی خود را هموار کنند، در جایی این‌طور عرض کردم. موفق باشید
10081
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: یک نظری هست که می گویند نظر مبنا و معیار و شاخص گفتمان انقلاب بر مبنای نظرات 4 شخص حضرت امام، رهبری، شهید بهشتی و مطهری هست. خصوصا در بحث غرب شناسی. و می گویند بقیه نظرات از جمله فرهنگستان علوم قم، فردیدی ها و حضرتعالی و... در مباحث غرب شناسی متعلق به گفتمان انقلاب نیست. افراد متعلق به نظریات دسته دوم که نام بردم اگر چه علاقمند به انقلاب اسلامی هستند، اما گفتمان فکریشان در چارچوب گفتمان انقلاب نمی گنجد. یعنی نمی شود نظرات گاها متناقض استاد مطهری و فردید، هر دو را متعلق به گفتمان فکری انقلاب دانست. دسته دوم اگرچه علاقمندند به انقلاب، اما مبنای فکریشان مبنای انقلاب نیست. نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد این نوع تقسیم‌بندی‌ها مربوط به افرادی است که تحقیق کامل نسبت به اندیشه‌ی افرادی که نام بردید نکردند. اصل حرف آن است که انقلاب اسلامی ظهور یک تمدن توحیدی است و غرب حجاب ظهور این تمدن است و هرکس نسبت به انقلاب اسلامی چنین عقیده‌ای دارد سعی می‌کند به نحوی از حجاب غرب عبور کند هرچند راه‌کارها متفاوت باشد. موفق باشید
2675
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد عزیز. . . ابتدا ازتون تشکر میکنم که با حوصله فراوان به سوالات پاسخ زیبایی میدهید،طرفداری های معقول شما ذیل فرمایش رهبری از دولت و اوضاع سیاسی مملکت رو واقعا درست برای ما روشن میکنه،چون حرفاتون رو مستدل ذیل کلام رهبری میزنید و طرفداری هاتون هم بر اون اساس هست،هم به ما راه تحلیل درست سیاست نشون میدید که چطور تحلیل کنیم،هم نحوه پاسخ گویی،متشکرم. . .غرض از مزاحمت،دیگر شما بنده رو میشناسید نیاز به معرفی نیست،بارها بهتون پیام دادم،گفتم تغییر کردم،نماز خون شدم،قصد ترک گناه ها رو کردم،اهل خواندن زیارت جامعه شدم،علاقم به ائمه بیشتر و بهتر و با کیفیتتر شد،شما یکسان برخورد کردید،اما این 2 ماه اخیر که بعد از ماه رمضان امسال بود و علاقم به رهبری عزیز شدت گرفته بود که در پرسش 2524 براتون مطرح کردم،طوری پاسخ دادید که افقی برام باز شد که استاد باورتون نمیشه،تاثیر کلام رهبری به شدت برام نافذتر شده،از اون پیام شما تا الان 1 ماه تقریبا میگذره که دیگه تاثیر کلام رهبری شدت بیشتری هم گرفته یه جورایی در دلمون ثبت میشه. . . بر اساس گفتتون ذیل کلام رهبری میرم تو سیاست احساس بیهودگی ندارم(قبلا داشتم)،ذیل پیام رهبری تو اداره کار میکنم،ورزش میکنم،هر کاری میکنم سعی در ذیل رهبری بودن داره،. . .نه خدایی نکرده بخوام از معصوم فاصله بگیرم.،یه همچین رابطه ای هستش استاد،زیاد روی همون یک پاراگراف جواب تاثیر گذارتون فکر کردم استاد و اینطورم کرده،افقی باز شده که میخوام ازتون خواهش کنم در مورد این رابطه توضیح بدید اگر مقدوره،حدو مرزش رو بگید،مثال اشخاصی رو بزنید که حدو مرض این رابطه رو درک میکنندکمک کنید ممنون میشم.ببخشید وقتتون رو گرفتم استاد. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: انسان تا آثار انوار الهی را در مؤمنین واقعی نبیند هنوز مشغول خدای ذهنی می‌باشد و حقیقتاً آثار انوار الهی و مددهای الهی را انسان در حرکات و سکنات رهبری مشاهده می‌کند و از این جهت است که بنده عرض می‌کنم مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» امروزه ظهور زبان خدا در جهان هستند و این به جهت ارادت کامل ایشان به اولیاء معصوم است، ما باید چشم خود را باز کنیم و این لطف الهی را به مملکتمان ببینیم و شکر این نعمت را با تبعیت کامل از ایشان و یاری‌کردن‌شان در امور ،انجام دهیم. مسلّم ایشان برنامه‌هایی جهت هدایت بیشتر مردم در سر دارند که اگر محیط را آماده ببینند مطرح می‌کنند که یک نمونه آن طرح سبک زندگی دینی جهت رسیدن به تمدن نوین اسلامی بود که در جمع جوانان خراسان شمالی مطرح فرمودند. موفق باشید
2506
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی ایا فرزندان شهدا از ان جهت که پدرشان شهید شده دارای اجر و پاداش هستند یا باید گفت از فضل پدر ترا چه حاصل؟ یعنی به خاطر شهادت پدرشان که با اختیار خود به جبهه رفته و به لطف خدا شهید شده مورد عنایت خداوند قرار میگیرند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر به این امر راضی باشند و زندگی خود را بدون اعتراض به خدا در شرایط بی‌پدری تحمل کنند ثوابی برابر ثواب شهداء نصیب همسر و فرزند شهدا ء می‌شود و با شهداء محشور می‌گردند. موفق باشید
1666

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. استاد سوالی داشتم. مدتی است با دیدگاههای «اوشو» آشنا شده ام. وی را عارف و فیلسوف هندی می دانند که اکنون در جامعه ما عده ایی رابه خود جلب کرده است و برخی جوانان واقعا نظراتش را قبول دارن. من کتاب «بشنو از این خموش » وی را مطالعه کرده ام. تنها چند نکته بود که با آموزه های دینی متضاد بود بقیه حرفهایش یک همسویی با عرفان دینی داشت. اما الان در برخی سایتها و مقالات به شدت وی را مورد نقد کوبنده قرار می دهند و حتی محققی مثل دکتر خسروپناه عرفان وی را عرفان سکس می نامد و برخی افراد بشدت از وی دفاع می کنند و معتقدند بقیه اوشو را درک نکرده اند. استاد نظر شما راجه به «اوشو» چیست؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده اطلاعی در این مورد ندارم . موفق باشید.
11568
متن پرسش
با سلام: لطفا متن زیر را که از نظرات آیت الله مصباح است برای بنده به صورت قابل فهم و با مثال توضیح دهید: آیت الله مصباح می فرمایند: علم عالم در علوم حصولی، در درجة نخست، علم حضوری است و تصور و تصدیق‌های ذهنی (علوم حصولی) با علم حضوری برای نفس معلوم‌اند و نفس واقعیت آنها را به نحو حضوری درک می‌کند و ممکن نیست که علم نفس به آن حصولی، یعنی به واسطة دیگر صور ذهنی تحقق یابد، زیرا در این صورت سلسله‌ای نامتناهی از صور ذهنی به وجود می‌آید و نفس هیچ‌گاه عالم نخواهد شد. لطفا در توضیح نظر آیت الله مصباح برای علم یک شخص به اشیاء اطرافمان مثل کتاب مثال بزنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن مبتنی بر سخن ملاصدرا است که می‌فرماید: «هر علم حصولی مسبوق به علم حضوری است». یعنی وقتی شما با چیزی روبه‌رو شدید نفس ناطقه صورت آن را در شما ابداع می‌کند و شما با علم به آن صورت که به صورت حضوری نزد شما است، علم به آن چیز پیدا می‌کنید که در بیرون است، زیرا ابزارهای حسّی ما علت معدّه هستند تا نفس به عنوان علت حقیقی صورت مناسب شیئ بیرونی را در ما ابداع کند. در این مورد کتاب «معرفتِ نفس و حشر» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی