باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در حدّ تئوری در کتاب «از برهان تا عرفان» در قسمت حرکت جوهری عرایضی در این مورد داشتهام، از نظر عملی هم چیزی نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤالها را به طور مختصردر چند جواب تحت عنوان «شک» عرض کردهام، جواب خود را در جواب آن سؤالات دنبال کنید. با توجه به اینکه برای جواب به این نوع سؤالات باید کتابهای متعددی خوانده شود پیشنهاد میکنم مجلدات شرح مبسوط منظومه از شهید مطهری را دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفس ناطقهی انسان دارای قدرت بسیاری است که با ورزش آن قدرت را در بدن ظاهر میکنیم ولی اولیاء الهی با اُنس با حضرت حق به قدرت الهی کارها را انجام میدهند. در مورد تقویت توحید و سلوک قلبی سعی کنید سیر مطالعاتی روی سایت را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف حضرت امام را مدّ نظر قرار دهید که چگونه توانستند راهی را در این تاریخ نشان جوانان دهند که به قول خودشان ره صد ساله را یک شبه طی کردند و از طرف دیگر سخن آیتالله بهجت را فراموش نکنید که معتقدند در این زمان افرادی مثل جنابعالی در هوشیاری و فهمی هستید که همان میتواند حکم استاد شما راداشتهباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً اشکال ندارد ولی بنده در این امور دارای تخصص لازم نیستم. خوب است که موضوع را با آقای حجتالاسلام اشترانی دروبلاگ « مزرعه ایمانی و علمی » در میان بگذارید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نور را به عنوان مثال عرض میکنم تا موضوع به ذهن نزدیک شود، ولی اصل برهان یک کلمه بیشتر نیست و آن عبارت است از اینکه اگر کسی معتقد باشد موجوداتی در خارج هست یا آن موجودات باید عین وجود باشند و یا به عین وجود ختم شوند و اشکالات آقای دکتر یثربی مربوط به این موضوع نمیشود و عرض بنده در کارنکردن در زمینهی شکاکیت به معنای شناخت آن تفکر نیست، منظور آن است که عدهای وقت گذاشتهاند در موضوع نقد شکاکیت و مباحثی را در نقد آن دارند، بنده به آن روش معتقد نیستم، به همان روشی که در جوابهای متعدد عرض کردم معتقدم. و اساساً بحث شکاکیت یک موضوع فلسفی نیست، بلکه بر سر درِ تفکر فلسفی و عرفانی نوشته؛ هرکس هنوز موضوع شک خود را حلّ نکرده وارد نشود. لذا همانطور که در جواب یکی از سؤالات عرض کردم جایی برای ادامهی بحث نمیماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن مبتنی بر سخن ملاصدرا است که میفرماید: «هر علم حصولی مسبوق به علم حضوری است». یعنی وقتی شما با چیزی روبهرو شدید نفس ناطقه صورت آن را در شما ابداع میکند و شما با علم به آن صورت که به صورت حضوری نزد شما است، علم به آن چیز پیدا میکنید که در بیرون است، زیرا ابزارهای حسّی ما علت معدّه هستند تا نفس به عنوان علت حقیقی صورت مناسب شیئ بیرونی را در ما ابداع کند. در این مورد کتاب «معرفتِ نفس و حشر» را دنبال بفرمایید. موفق باشید
