باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این سخن نمیتواند در مورد شعر سنتی به طور کلی درست باشد، منتهی شعر نو ظرفیتهایی دارد که میتوان از آن بهره جست 2- هویت ما، هویتی است که بعد از اسلام به ما برگشته است . در قبل از اسلام، مردم کارهای نبودند، شاهان و شاهزادگان همهکارهی ملت بودند در آن حدّ که کفشگرزادهای حقِ تحصیل برای زندگی دیوانی نداشت. و خسروپرویز 4000 همسر و وزیر او 3000 همسر داشت و مردم فارس مجبور بودند هر چند برادر، یک همسر داشته باشند. آیا این گذشتهی ما است که ما به آن نظر کنیم؟!!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ آدم حسابی دویست ساله بشوم که چه کنم؟ مگر آن طرف دنیان چنان بد است که نمیخواهی بنده به آن طرف بروم؟ دعا کنید شهید بشوم. 2ـ در مورد کمک به والدین نسبت به نیازهای اصلی و منطقی و عرفی نباید کوتاهی کرد ولی در مورد نیازهای غیر اصیل و وهمی تا حدی که ناراحت نشوند میشود زیر بار نرفت. در مورد سایر اقوام هم در حدی که از کارهای اصلی خود باز نشوید بد نیست به آنها کمک شود. انشاءالله برکات خاص خود را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خاصی در نظرم نیست. جزوهای تحت عنوان «سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی» در قسمت نوشتاریِ سایت قسمتِ جزوات هست. امید است برایتان مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه کتاب «آشتی با خدا» برای شروع خوب خواهد بود. در ضمن در امور اخلاقی، کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» انشاءاللّه کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظرم قسمت دوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» تحت عنوان «من کو؟» و قسمت اول کتاب «چه نیازی به نبی» را بتوان با دانشآموزان ابتدایی در میان گذاشت 2- به نظر میآید این بهتر باشد که بگوییم: فرشتگان در طول ارادهی الهی، علل حقیقی به حساب میایند و بسترهای مادی، علل مُعدّه هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره در هر دورانی انسانها مسائلی دارند که باید برای فهم آن مسائل فکر کنند و مطالعه کنند. دوران فارابی، فهم مسائلی است که او را به مطالعهی آثار فیلسوفان یونانی میکشاند تا در آنچه اسلام به میان آورده است نقش عقل فلسفی را نیز نشان دهد. و امروز نیز ما در چنین شرایطی قرار داریم تا در تاریخی که انقلاب اسلامی به ظهور آورده است نقش سایر اندیشهها را نسبت به انقلاب اسلامی روشن کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایاتی که میفرمایند بالاخره شیعیان ما به بهشت میروند؛ با نظر به این نکتهی مهم است که شیعه، شخصیت پذیرفتهی خود را امام معصوم قرار داده است و به این لحاظ هرگز از گناهی که انجام میدهد، راضی نیست تا آن گناه در وجودش نهادینه شود 2- مبانی اصلی هر انسانی حضور در محضر ربّ بوده که همان «عهد الست» است و رعایت حلال و حرام الهی موجب میشود تا آن عهد همواره زنده بماند و با رحلت انسان، آن مقامی که مقام انس با پروردگارش بود، برایش ظهور کند البته با تفاوتی که در علم و عمل داشته است. زیرا رجوع به حق امری است تشکیکی. بنده عرایضی در رابطه با آيات 172 و 173 سوره اعراف داشتهام که عیناً خدمتتان ارسال میدارم: آیات مذکور خبر از تعهد فطري انسان در مقابل خدا ميدهد كه انسان ذاتاً حق را ميشناسد و ربوبيت او را پذيرفته، ميفرمايد: « وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ، أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ »
يعني آنگاه كه از فرزندان آدم، از پشت نسلهايشان، تعهد گرفتيم، خودشان را گواه خودشان گرفتيم، كه آيا من ربّ شما نيستم؟ گفتند: آري شهادت ميدهيم. اين كار را كردم تا روز قيامت نگويند ما نسبت به ربوبيت تو غافل بوديم، يا بگويند كه پدران ما مشرك بودند و ما هم فرزندان آنها بوديم و از خود اطلاعي نداشتيم، آيا ما را هلاك ميكني به جهت كاري كه آن باطلان كردند؟
نتايج آيه :
الف – ذات همة انسانها با پروردگار خود روبرو شدهاست.
ب – همه بدون استثناء ذاتاً به رب بودن خداوند شهادت دادهاند.
ج – همه با يك علم ذاتي و حضوري پروردگارشان را ميشناسند.
د – در قيامت بدكاران نميتوانند بگويند ما از ربوبيت خداوند بياطلاع بوديم، چون جانشان چنين تصديقي را همواره داشته و آنها با مشغول كردن خود به دنيا، آن صدا را در خود خاموش كرده و در نتيجه نشنيدند.
ه – با توجه به اين ذات و فطرتِ آشنايِ به پروردگار هستي، نميتوانند بگويند چون پدران ما مشرك بودند ما هم مشرك شديم و محيط و تربيت خانوادگي را بهانهاي براي بدبودن خود بگيرند. لذا ريشه اصلي بد بودن و خوب بودن هر كس، خود فرد است و محيط و خانواده و پدر و مادر و جامعه و ژن، همهشان علت مُعِدِّه يا شرايط هستند و علت اصلي خود انسان است كه در مقابل نداي فطرت چه موضع و انتخابي بكند. و چه بسا از والدين غير صالح و در محيطي فاسد، انسانهايي متعالي سربرآورند، چرا كه اين انسانها نگذاشتند صداي فطرت در جانشان خاموش شود.
و - اين نوع رويارويي با پروردگار كه از طريق علم حضوري و شهود قلبي انجام ميگيرد، جاي انكار و عذري باقي نميگذارد.
ز - چون انسان فطرت و ذاتي دارد كه آن ذات و فطرت، خدا را ميشناسد، انسان ميتواند با فعّال نگهداشتن آن فطرت، حق را از باطل تشخيص دهد.
ح – كار مربي در اصلاح انسانها « ذكر و تذكر» به حقايق است تا انسان براساس فطرتش به خود آيد و به خود حقيقياش كه از رسيدن به آن راضي است، دست يابد، نه از خود گرفته شود. و نقش اصلي را در پذيرفتن نداي فطرت و يا پشتكردن به آن، خود فرد بهعهده دارد و به همين جهت هم ميشود از يك پدر و مادر در شرايط مساوي دو فرزند بهوجود آيد كه يكي كاملاً به فطرت خود پشت كردهباشد و لذا نبايد نقش محيط و خانواده و امثال اينها را عمده كرد و بدي بدكاران را از دوش آنها برداشت، و يا والدين علت اصلي انحراف فرزندان را به خود نسبت دهند.
7- توحيد فطري : يعني انسان فطرتاً هم خدا را « خالق هستي» و هم « ربّ هستي » و هم « اله و معبود هستي » ميشناسد. يعني فطرت انسان، توحيد را در همه ابعاد آن درك ميكند. لذا اماممعصوم(عليهالسلام) ميفرمايند: « فَطَرَهُمْ عَلَيالتَّوحيد » يعني براساس توحيد، انسان سرشته شده. و در نتيجه در عمق جانش ميفهمد خدايي در صحنه است كه هم خالق هستي و هم رب هستي و هم معبود اوست.
در همين رابطه قرآن ميفرمايد:
« أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ، وَ اَنِ اعْبُدُوني هَذا صِراطٌ مُسْتَقِيم »(يس/ 60)
يعني اي فرزند آدم! مگر به شما سفارش نكردم و شما تعهد نكرديد كه شيطان را نپرستيد، زيرا كه او براي شما دشمني آشكار است، و مرا بپرستيد كه راه مستقيم همين است و بس.
يعني راه راست، همان راه است كه فطرت انساني نشان ميدهد و آن پرستش خداي يگانه است و پرستش هر معبودي غير خدا كجروي و انحراف از مسير مستقيم فطرت است و فراموشي پرستش خداي متعال در واقع؛ دورافتادن از فطرت انساني و فراموشكردن خويشتن حقيقي خويش است.
8– تأكيد تعاليم آسماني بر تزكيه با هدف:
الف- توجه دادن انسان است به نيازهاي اصيل فطري و رهايي از نيازهاي دروغين.
ب- تقويت ميل فطريِ خداخواهي كه در عمق جان انسانها هست.
ج- برداشتن پردههاي ظلماني از روي دل و ايجاد فضاي مساعد روحي براي توجه به خدا.
د- انطباق سير نظري و علمي با سير اخلاقي و عملي، تا آينه دل بتواند انوار الهي را بهخوبي جذب كند. چرا كه وقتي آنچه را انديشه ميشناسد تزكيه اخلاق در صحنه عمل آورد، روح انسان زمينة پذيرش هرچه بيشتر انوار الهي را در خود ايجاد كردهاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر آن اخلاق در شخصیت آن فرد نهادینه و ملکه نشده باشد، آن صورتهای زشت جای خود را به صورتهایی میدهند که انسان در عمقِ جان خود مایل بوده است متخلق به آن اخلاقها باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این معضلی است که متأسفانه با روحیهی آقای هاشمی رفسنجانی به پای انقلاب گذاشته شد وقتی بحث حق جذب را برای مسئولان مطرح کرد. راه حل مشکل هم تنها این است که بر مبنای انقلاب اسلامی و ارزشهای آن کار را به مسیر اصلی برگردانیم، وگرنه هر راهِ دیگری همین است و بدتر از این. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آن است که دیکتاتور هرچه خودش خواست را عمل میکند، و ولیّ فقیه مطابق قانون شرع عمل مینماید و لذا آزاد نیست هرکاری بکند. بحث قطع وتین شاید به معنای آن باشد که رابطهی قلبی که بین خدا و پیامبر و یا خداوند و زعیم هست، از بین میرود و دیگر توفیق لازم را ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از آن جهت که حضرت حق میخواهند آثار کار انسانهای در برزخ در دنیا برایشان مشخص شود از عصر 5 شنبه تا عصر جمعه آن آثار را به شکل مشخص بهخصوص در خانوادهی آنها در مقابلشان قرار میدهد تا نحوهای عذاب برای کفار و نحوهای سرور برای مؤمنین باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در قسمت «ما و حافظ» که بر روی صفحهی اصلی سایت هست، در مورد جناب حافظ شده است به آنجا رجوع فرمایید. در همان رابطه میتوان با فال حافظ متوجهی اشاراتِ او شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تقدیرات الهی اسراری دارد که برای ما روشن نیست. به هر حال در مبانی تفکری که هر انسانی از آن استفاده کند، روشن میشود که خالق مخلوقات آن مخلوقات را در عالَمی خلق کرده که آن عالم نیز مخلوق خدا است و لذا جایِ هر مخلوقی را در عالم میداند و اینجا است که گفته میشود تقدیرات هرکس نیز به عهدهی حضرت حق است و وظیفهی انسانها آن است که خود را در تقدیرات معنا کنند و رشد دهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان نوری که شما را متذکر چنین خطایی کرد، از انوار ماه رجب بود و اگر عزم خود را در همان مسیری که انتخاب کردهاید پایدار نگه دارید، إنشاءاللّه مشکل حل خواهد شد و هرچه بیشتر عقیده و عملتان نزدیک میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از مرحلهی اعلایِ بهشت به مرحلهی بهشت برزخی نزول کردند که در آن شجرهی ممنوعه که صورتِ کثرت دنیایی بود، مدّ نظرشان قرار گرفت. که این مرحلهی قبل از هبوط است. عرایضی در این مورد در تبیین سورهی اعراف شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب عطار در آن مثال میخواهد راز عشقی که درون هر انسانی نهفته است را بیان کند و اینکه انسان در طلب آن چهها که نمیکند و چون طالب عشق الهی است مدد الهی او را دستگیری میکند و آن شاگرد، نمادِ مدد الهی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسلّم است که دینداری باید با معرفت به سوی حضرت حق شروع شود و درجهی عبادات به درجهی معرفت بستگی دارد، نه به کثرت عبادات. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با سلام: هر دو جلسهی مناظره را گوش دادم. حقیقتاً آقای آقامیری بهرهی کمی از معارف قرآنی و روایی در رابطه با موضوع معاد در حدّی که متوجهی مبنا و اشارات قرآن و روایت بشوند، ندارند و سعهی صدر و دقت اقای دکتر رفیعی بسیار در این مورد ارزشمند بود و کار دلسوزانه و پیامبرانهای را در این مناظره نشان دادند و به نظر میآید اولین کسی که جناب آقای سرلک و آقای دکتر رفیعی بنا داشتند نجات دهند، خود آقای آقامیری بود که یک نکته را گرفتهاند و صدها نکته را مورد غفلت قرار دادند. امید است که این مناظره سبب شود تا افراد و خود ایشان مواظب باشند ذهن و روح خود را در اختیار هرکس قرار ندهند و همواره در برخورد با هر شخصی، نظر به حکمت و تفکر داشته باشند. به سهم خودم از جناب آقای سرلک که دلسوزانه این مجلس را در منزل خود تشکیل دادند، بسیار سپاسگزارم در حالیکه شخص ایشان در جلسات خود حقیقتاً حکیمانه مخاطب خود را متوجهی معاد و ابدیت و نحوهی رجوع انسان با ملکاتِ خود در آن عالم مینمایند. انتظار هست رفقا از نظریات شخص جناب آقای سرلک نیز استفاده نمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرمودهاند روح، عظیمالملائکه است. ۲. حتماً هر اسمی در عالم ملکوت، مظهری دارد. حضرت ملکالموت را به یک اعتبار میتوان مظهر اسم جلال حق دانست. موفق باشید
