باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر این احساس در عین احساس وحدت وجود باشد که بتوان به آن کثرتِ در عین وحدت گفت؛ درست است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به مطالعهی کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» همراه با شرح صوتی آن فکر کنید. البته در اقدامی درازمدت و با حوصله. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خاصیت قلب، تبدیل و تحول و تقلیب است و در این رابطه گاهی در «ادبار» قرار میگیرد و نسبت به رجوعِ به حقیقت جلو نمیرود که در این حالت، انسان باید با صبرِ بر فرائض، بندگی خود را به نمایش بگذارد. و لازم نیست که تصور کنیم حتماً به جهت گناهان ما، قلبْ در ادبار قرار گرفته است. در ضمن خوب است به جواب سؤالهای شمارهی 8144 و 8224 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر صحت زیارت جامعهی کبیره را بپذیریم، تمام مضامینی که در روایات مذکور هست در آن زیارت به صراحت مطرح شده 2- اصلاً بحث سند روایات در میان نیست، عقل متوجه است که عالَم بدون انسان کامل محقق نمیشود و لازمهی انسان کامل چنین صفاتی است تا آنجا که شما در زیارت جامعه خطاب به اولیاء معصوم اظهار میدارید: «بکم فتح اللّه و بکم یختم» آیا مقامی بالاتر از این قابل تصور است؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رزقنی اللّه و ایّاکم که در هر منظری حضرت اللّه مدّ نظر آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در ابتدا بتوان از آمریکا شروع کرد، ولی عنایت داشته باشید مبنایِ روح استکباری اومانیسم است به همان معنایی که آقای دکتر مهدی بنائی در سمینار «فلسفه، جنگ و صلح» آن را مطرح نمودند و روشن کردند کار از کانت شروع شده. آدرس آن سخنرانی عبارت است از: https://t.me/bijanabdolkarimi. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم عنایت دارید روش تفقه و اجتهاد در متون دینی آن است که بتوانیم آیات و روایات را در کلیات آن بنگریم به همان معنایی که ائمه میفرمایند: «علینا بإلقاء الاصول و علیکم بالتفریع». و اساساً کار مجتهد آن است که نظر به کلیت آیات و روایات کند و از مصداق به اصطلاح «جَرْی» نماید. در این رابطه بود که عرض شد به صدر روایت نظر شود. حال اگر پادشاه ظالمی بخواهد از این روایت سوء استفاده کند، از ارزش روایت کاسته نمیشود. حضرت رضا«علیهالسلام» ابتدا به امر کلی اشاره میکنند و سپس مصداق اتمِ آن را معلوم مینمایند و این بدان معنا نیست که ما باید آن بحث را متوقف بر مصداق کنیم. این روش در سرتاسر تفسیر ارزشمند المیزان بهچشم میخورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم انقلاب باید تأکیدش بر اصلاح امور مردم در داخل باشد. ولی دشمنان بستر این کار را به هم میزنند و تنها با تعالی شعور مردم کار جلو میرود. لذا همت خود را باید در راستای تعالیِ فهم مردم بهکار گیریم تا به مرور نتیجه حاصل شود. زیرا رقابت دو حزب در میان نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معتقد به عصمت ولیّ فقیه نیستم. ولی همانطور که عرض شد معتقدم خداوند برای سعادت جامعه به ایشان کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حیف نیست که انسان در راستای احترام به همسرش هم که شده به خانوادهی همسرش احترام بگذارد و آنها را دوست داشته باشد و از برکات این ارتباط که یکی از آنها سعهی صدر است، بهرهمند شود؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که حضرت امام زعامت کلی آیت اللّه بروجردی را پذیرفته بودند ولی ایشان را معصوم نمیدانستند. لذا تذکراتی در آن دو مورد نسبت به آیت اللّه بروجردی داشتند و وقتی هم مؤثر نیفتاد، مقابله نکردند به آن معنا که خود را در عرض ایشان قرار دهند، بلکه کنار کشیدند و تنها در درس ایشان حاضر میشدند زیرا دیگر احساس وظیفهای در این مورد نمیکردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر خلاء به معنای واقعی هم داریم؟! آری! بالای جوّ فضایی هست که نسبت به هیدروژن و اکسیژن خلاء است، ولی آنجا هم گازهای خود را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده از طریق انقلاب اسلامی و راهی را که شهداء بهخصوص شهدای مدافع حرم با نفیِ داعش در مقابل ما گشودند، ما میتوانیم به راهی ماوراء توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی فکر کنیم، البته به شرطی که متوجهی توسعهنیافتگیِ تاریخیِ خود بشویم. کاری که دکتر داوری در کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی» متذکر آن شدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید مصداق اصلی آن روایت امام معصوم است. ولی در ابتدای حدیث حضرت متذکر میشوند «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ» و از این طریق زمینهی توسعهیافتنِ روایت را به مخاطب میدهند. بدین معنا که خداوند هرکس را به همان اندازه که برای ادارهی امور بندگانش انتخاب کند، به همان اندازه مددهای فوقالذکر را به او ارزانی میدارد و در این رابطه است که ما به نایب ائمه رجوع میکنیم، در آن حدّ که حضرت صاحب الأمر «عجلاللّهتعالیفرجه» در تأیید نوّاب خود میفرمایند: سخن آنها سخن من است. زیرا ذیل الطافی که به امام میشود، آنان نیز مورد لطف الهی قرار میگیرند. در راستای چنین آموزهای حضرت امام صادق (ع) مى فرمايند: رسول خدا (ص) فرمودند: «يَحْمِلُ هَذَا الدِّينَ فِي كُلِّ قَرْنٍ عُدُولٌ يَنْفُونَ عَنْهُ تَأْوِيلَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْجَاهِلِينَ كَمَا يَنْفِي الْكِيرُ خَبَثَ الْحَدِيد»[1] در هر قرن انسانهاى متعادل و عدولى هستند كه اين دين را حمل نموده و هرگونه تأويلِ اهل باطل و تحريف افراطيون، و ادعاهاى جاهلين را از آن دور مى گردانند، همانطور كه كوره ى آهنگران پليدى و چركى آهن را پاك مى كند. موفق باشید
[1] ( 2)- بحارالأنوار، ج 2، ص: 93.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با عدم سعهی صدر و تنگنظری و کینهای که بعضاً نظام قضایی ما نسبت به تیم آقای احمدینژاد إعمال میکنند؛ بنده از زمان زندانیکردن آقای جوانفکر اعلام موضع کردم و عرض کردم نه سید مهدی شجاعی مستحق تعطیلشدن مجلهاش بود به جرم تشییع فحشاء و نه جوانفکر ضد انقلاب و ضد ولایت فقیه بود. از همان زمان سعی بنده آن بود که جریان قضایی را در حدّ خود متوجه کنم اینطور نیست که ما حرکات آنها را بپذیریم، حتی آن زمانی که آقای صادق لاریجانی جواب نامهی آقای احمدینژاد را دادند به رفقا عرض نمودم فضای این نامه با نوعی کینهتوزی نسبت به رقیب همراه است.
عرض بنده آن است که چرا آقای احمدینژاد متوجه نشدند در چه تاریخی قرار دارند؟ و از رسالت اصلی خود با همهی تنگناها که در روبهروی خود دیدند غافل شدند؟ از آن وقتی که نوعی مرید و مرادی با آقای مشائی به میان آمد تا خانهنشینی و شرکت در انتخابات بر خلاف مصلحت رهبری، معلوم شد آقای احمدینژاد دیگر آن آقای احمدینژادی که مقام معظم رهبری تلاش داشتند او را به عنوان نمادِ عدالتخواهیِ انقلاب اسلامی معرفی کنند؛ نیست. ما چوب آن حرکات آقای احمدینژاد را خوردیم که عرض شد و سرشکستهی این بچهبازیهای ایشان هستیم، وگرنه هنوز هم بنده معتقدم نظام قضائی سختْ غیر حکیمانه عمل میکند و بچهبازیهای آقای احمدینژاد را هم آنها تکرار میکنند و وظیفهی ما است به هر نحوی شده است تذکر خود را به گوش آنها برسانیم.
برتولت برشت در نمایشنامهی گالیله متذکر میشود که در بعضی موارد جامعه نیاز به قهرمانی دارد که صورت آرمانهای او باشد و وقتی مردم در اطراف دادگاهی که بنا بود گالیله را محاکمه کنند جمع شده بودند تا گالیله ـ قهرمانی که به او نیاز داشتند ـ با مقاومت خود نشان دهد که حقیقتاً زمین میگردد. ولی وقتی گالیله از دادگاه بیرون آمد در حالی که آنچه شایستهی یک قهرمان بود، از خود نشان نداد؛ حساب کن مردم به چه حالی در افتادند؟! این جا است که برشت میگوید: وای به حال ملتی که قهرمانانشان یعنی نمادهای اهداف تاریخیشان شکست بخورند! در این گالیله نبود که شکست خورد، این مردم بودند که در شکست نمادِ مقاومت در هم پیچیدند.
ای کاش آقای احمدینژاد متوجه بود در چه تاریخی زندگی میکند؟!
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به خودتان برنامه بدهید. بنا به فرمايش آیت اللّه جوادی: «همه جا نرو، همه چيز نخور، همه چيز نگو و همه چيز نبين، تا حق با نور عزت و بقايش بر زندگى شما تجلى كند و همان طور كه حق باقى است شما هم به بقاء حق باقى شويد». در این رابطه بنا نیست ما هرچه میتوانیم در موبایلها دنبال کنیم، آنها را دنبال نماییم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع انتقاد و تذکر به رهبری قبل از جمعبندیِ رهبری نسبت به هر موضوعی کار لازمی است و در متون روایی ما تحت عنوان «نصایح الملوک» مطرح است ولی به همان معنایی که خداوند به رسول خود میفرماید بعد از مشورت با مردم و بعد از جمعبندی، به هر نتیجهای که رسیدی به خدا توکل نما و آن نتیجه را عمل کن. در این رابطه ما باید نسبت خود را با زعیم دوران شکل دهیم و به نظر نهایی ایشان اجر گذاریم. متأسفانه آقای احمدینژاد نه در موضوع وزرات آقای مصلحی چنان کردند و خانهنشینی پیشه نمودند، و از آن بدتر بعد از مشورت با رهبری نسبت به حضور در انتخابات اخیر و گرفتن نظریهی رهبری که به آقای احمدینژاد فرمودند مصلحت نیست شما به جهت دوقطبیشدن انتخابات در انتخابات شرکت کنید؛ ابتدا قضیه را پنهان نمودند و صدایش را بلند نکردند و بعد هم که دفتر رهبری آن موضوع را خبری نمودند، طرفداران آقای احمدینژاد شروع به تکذیب آن نمودند بدین مضمون که خود رهبری فرمودند من سخنان خود را از تریبون خود اعلام میکنم و با کمال تأسف با اینکه آقای احمدینژاد در جریان امر بودند، کاملاً سکوت کردند و به دوستان خود هیچ تذکری در این مورد ندادند تا اینکه کار به آنجا رسید که مقام معظم رهبری مجبور شدند در ابتدای درس خارج، قضیه را اعلام کنند و بفرمایند این هم تریبون. و بعد از آن آقای احمدینژاد اعلامیه دادند که من سرباز رهبری هستم و بعد در انتخابات شرکت کردند تا نشان دهند حقیقتاً سرباز رهبری میباشند. تأسف بنده از اینجا است که بعضی از طرفداران ایشان مدعیاند ایشان مطلقاً تابع رهبرند! بنده معنای خارجشدن از ذیل زعیم رهبری را جز این نمیدانم.
همهی عرض بنده آن است که موضوع را در دستگاه آنتولوژیک به عنوان یک پدیدهی تاریخی بنگریم تا عقلِ تاریخیِ ما به صحنه آید و به طراوت لازم نایل گردد، وگرنه ما را چه به آقای احمدینژاد و چه به آقای مشایی!!
مسئلهی امروز ما حضورِ بس افتخارآمیزی است که با امثال حججیها در تاریخمان گشوده شد و با نفی داعش معلوم شد خداوند حضوری خاص را برای ما رقم زده است و وای اگر از درک و یافت چنین حضوری غافل باشیم! سخن بسیار است و وظیفهی من در آن حدّ است که آنچه تصور میکنم برای رفقا مفید است، در اختیارشان قرار دهم، شاید چشماندازی باشد برای «گفت» و «گو».
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آرزوهای بلند دنیایی و پرحرفی و کینه نسبت به افراد و ظلم به مظلوم، موجب چنین بلیههایی است و همین امر موجب غفلت از وظیفه و ایجاد تنبلی میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای احمدینژاد در یک مرحله که ذیل زعیم انقلاب عمل میکردند، روحیهی عدالتخواهیِ انقلاب را به صحنه آوردند و جریان اصولگرای سنتی مانع فعالیتهای ایشان میشد. ولی در دورهی دوم ریاست جمهوری و آن خانهنشینی و آن یکشنبهی سیاه که ایشان عقل خود را در عرض عقل رهبری قرار داد، دیگر آن احمدینژاد نبود. در این مورد خوب است به جواب سؤالهای شمارهی 20774 و 20800 و 20812 و 20813 مراجعه فرمایید، در ضمن در فایل صوتی که بناست بر روی سایت «لبّ المیزان» تحت عنوان « مددهای الهی به زعیم جامعه» قرار گیرد، عرایضی شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما سؤالاتتان را بفرمایید مشروط بر آنکه آنچه بنده عرض میکنم را دنبال کنید: اولین عرض بنده آن است که این سؤالات را فعلاً نگه دارید تا با دنبالکردن مباحث کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن و بحث «برهان صدیقین» در کتاب «از برهان تا عرفان» بهخوبی به جواب آنها برسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید برهان نظم به گفتهی شهید مطهری یک تذکر است و نه یک برهان. برعکسِ برهانهایی مثل برهان «امکان و وجوب» و «برهان صدیقین» که موجب یقین عقلی میشود. در مورد حادثههای تاریخی، بحث در کتب مسلمانان و غیر مسلمانان نیست، بحث در آن است که آیا عقل میپذیرد چنین حادثههایی که سینه به سینه در نسلهای گسترده که امکان تبانیِ آنها نیست، با تبانیِ عدهای بهوجود آمده باشد؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از دانشمندی پرسیدند ماهیت اختیار چیست؟ فرمود تا نپرسیدهاید به علم حضوری متوجهی اختیار خود هستم، ولی وقتی در ساحت علم حصولی بخواهم آنرا تفهیم کنم با چندین و چند سؤال روبهرو خواهم شد. موضوع درک واقعیت از همین نوع است. اگر کسی با احساس بدیهی خود همراه شود، به راحتی میپذیرد که آنچه در بیرون هست همانی است که او بدان معرفت دارد. ولی اگر همین موضوع را بخواهد با عقل حصولی بیابد، همان راه طولانی که فرمودید را باید طی کند تا برسد به اینکه نفس ناطقهی او با روبهروشدن با شیئ خارجی آماده میشود تا صورتی مطابق آن شیئ به کمک واهب الصور در خود إبداع کند که بحث آن مفصل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از تذکری که به نویسندهی آن مقاله دادید؛ همانطور که در جواب سؤالهای شمارهی 20774 و 20800 و 20812 عرض شد بحث عصمت برای ولیّ فقیه در میان نیست، بحث بر سر آن است که به تعبیر حضرت رضا «علیهالسلام» : «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] اگر خداوند بنده اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه ى او را گشاده مى گرداند. تا در مديريت خود كوچكترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. در نتيجه آنچنان توانا مى شود كه در جوابگويى به هيچ نيازى در نمى ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى گيرد.
در ضمن به این نکتهی عقلانی و عالمانهی حضرت آیت اللّه جوادی، نمیتوان دقت نداشت که میفرمایند به همان معنایی که خداوند امامان معصوم را جهت هدایت جامعه میپروراند، در زمان غیبت امام معصوم عالِمِ مورد نیاز جامعه را نیز میپروراند. آیا در تجربهی وجود شخصیتهایی مثل حضرت امام و رهبری روی هم رفته این موضوع قابل درک نیست؟ در ضمن در فایل صوتی که بناست بر روی سایت «لبّ المیزان» تحت عنوان «مددهای الهی به زعیم جامعه» قرار گیرد، عرایضی شده است. موفق باشید
[1] - تحف العقول، ص 443
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شمارهی 20800 عرض شد؛ بحث در عصمت ولیّ فقیه نیست، بحث در رهنمودهای کلّی اوست برای سعادت جامعه. در این رابطه است اگر مسئولی بخواهد خود را در عرض عقل ولیّ فقیه مطرح کند، از حکمت لازم خارج میشود. وگرنه اگر در عین انتقاد به رهبر، باز در کلیّت، جهتی که رهبری در جمعبندی پیشنهاد میکنند را عمل کنند مشکلی پیش نمیآید بهخصوص که رهبری انقلاب مبتنی بر آموزههای دینی و قرآن و روایات نظرات کلّی خود را مطرح میکنند و این نزدیکترین روش برای امنبودنِ از خطاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی متوجهی توحید برتر اسلام شود و عملاً به آن پشت کند، به حق پشت کرده است. ولی قرآن موضوع را از آن طرف مطرح میکند که همه بیایید به توحیدی که دارید مقید باشید، و این وجه دیگری است. موفق باشید