باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان در ازای سلوک خود وسعتی مییابد که در عین حضورِ دنیاییاش حتی تا برزخ و قیامت، حضور و درک دارد. لذا رسول خدا «صلواتاللهعلیهواله» میفرمایندکه «الآن قیامتی قائم». ولی در موضوع مورد بحث، روحِ آن شخص است که در اثر مشکلی که برای بدنش پیش میآید، از ارتباط با آن بدن تا حدّی آزاد میشود و نحوه تجردش، بیستر برایش حاضر میگردد. و این غیر از حضور در عالم برزخ و قیامت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در کتاب «شرح زیارت عاشورا» عرض شد اذکار صد لعن و صد سلام از نظر سلوکی جای خود را دارد ولی همچنانکه در مقدمهی کتاب عرض شده است آن نظراتی هم که پیشنهادهای دیگری دارند؛ قابل تأمّل است. در این مورد خوب است به مقدمهی کتاب رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! به هر حال انسانها در هر سنی زمینهی پذیرش تذکرات تربیتی را دارا هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «اولْ قدم آن است که او را یابی» و این با معارف و دنبالکردن اندیشههای دینی بهدست میآید. «دوم قدم آن است که با او باشی» و این با عبادات حاصل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم جای نگرانی نباید باشد، زیرا بنا شد رفقایی که مایلاند مباحث فصوص را دنبال کنند، نام نویسی کنند تا صوت مباحث فصوص که قبلاً انجام شده است؛ در اختیارشان قرار گیرد. در ثانی: آیا بحث سورهی فتح که بنا شد ادامه یابد، در همان راستا، جان و دل را مورد خطاب قرار نمیدهد؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیهی کاربری اندیشمند به کاربران عزیز سایت «لبّ المیزان». بهخصوص اگر رفقا از قسمت آرشیو سؤالات که موضوعات مختلف را دستهبندی کرده است و هرکس بنا به ذوق و مسائل خود میتواند به آن قسمت رجوع فرماید؛ غفلت نکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این میتواند حالت خوبی باشد که انسان در بین قبض و بسط قرار میگیرد و از زمرهی عطایای الهی است که حضرت حق میخواهد با تعمق بیشتر، انسان متوجهی آموزههای دینی شود. به هر حال باید برنامهریزی کنید تا هرچه بیشتر با دینِ خدا آشنا گردید. لااقل سری به سیر مطالعاتی سایت بزنید و از آنجا یعنی با مباحث «معرفت نفسی» شروع کنید تا آرامآرام ورودِ به قرآن و تدبّر در آیات الهی برایتان پیش آید. عجله نکنید، ولی پشتکار داشته باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به اعتبار اهمیت عقل، فلسفه نوعی از تعقلورزیدن است و نه بیشتر. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عدم، در نسبتِ با احوالات انسان طوری است که هرکس نداشتن را احساس میکند و آن علم و احساس به نداشتن میتواند منشأ اثر باشد زیرا به قول جناب ملاصدرا: دیگر علمِ به عدم است و نه خود عدم. ۲. همینطور است و غضب رحمانی همانی است که پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» با آن در مقابل دشمنان اسلام ایستادند و آنها را به دَرَک واصل کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میرسد بر همین اساس رهبر معظم انقلاب بر روی علم تأکید میفرمایند. زیرا هر ملتی میتواند علم را از آن خود کند بهخصوص که در بسیاری از موارد در تاریخ پیش آمده است که علمی از ملتی به سوی ملتی دیگر هجرت کرده. عمده آن است که ما از علم، جهتِ اهداف متعالی بشر استفاده کنیم تا آن علم از آن ما باشد. ولی اگر از علمِ پیشآمده در دنیای مدرن در جهت اهداف نفس امارّه و روحیهی استکباری استفاده کنیم، نه آن علم برای ما خواهد شد و نه برای ما میماند، مشکلی که امروز در جهان غرب بهوجود آمده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تقسیم وقت و الأهم و فَالأهمکردن بسیار مهم است. 2- سعی کنید در کنار کسب معرفت و اولویتدادن به آنها، حفظ دعا را توفیق بدانید، و درک فهم مفاهیم قرآن از حفظ آن اولویت دارد، ولی اگر استعداد حفظ قرآن را دارید، جمع آن دو خوب است. در هرحال برنامهریزی، کار را بهخوبی جلو میبرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با مطالعهی مطالبی مثل «معرفت نفس» راهْ گشوده میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. ولی معتقدم انقلاب اسلامی به سوی نور حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجه» پیش میرود و انقلاب اسلامی یک قدم، بیشتر تا حاکمیت امام معصوم فاصله ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «سفینة الصادقین» ایشان را مطالعه کردم و در این رابطه ایشان را انسان دقیق و خوبی یافتم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه موضوع، موضوعی است تکوینی، خوب است بحث «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح آن را دنبال فرمایید. کتاب و بحث بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب«حفظهاللّه» بنا دارند چند قدم تاریخ ملت ما را جلو ببرند و در عین به رسمیتشناختن جریانهای فکری معتقد به اصل انقلاب با سلایق مختلف هرکدام از این جریانهای فکری متوجه جایگاه جریان مقابلِ خود در انقلاب بشوند. امثال بنده انقلاب را طوری تعریف کرده و اهدافی را برای انقلاب مدّ نظر دارد که با تعریفی که امثال آقای دکتر روحانی و دکتر نوبخت و دکتر جهانگیری کردهاند یکسان نیست و از نظر امثال بنده آنچه که این افراد برای انقلاب اسلامی در نظر گرفتهاند و سعی میکنند آن را به فعلیت برسانند، انقلاب اسلامی را از شور انقلابیِ مقابله با استکبار فرو مینشاند و رسالت انقلاب اسلامی را که به نظر بنده «نفی استکبار» است تا حدّی به حاشیه میبرد و عملاً انقلاب اسلامی یک نوع هویت سیاسی فکری فرهنگی میشود در کنار فرهنگ غربی و فرهنگ سکولار کشورهایی مثل ترکیه. و لذا این آقایان قبول ندارند اهداف انقلاب آن چیزی است که ما برای انقلاب اسلامی تعریف کردهایم. عمده آن است که ما حرف آقایان را اولاً: بفهمیم و متوجه باشیم این افراد نیز به یک معنا خود را فرزند انقلاب میدانند و مطابق تعریفی که از انقلاب اسلامی دارند تلاش میکنند به انقلاب و مردم خدمت کنند و از این جهت میتوان با آنها همدلی داشت و خدمت آنها را نادیده نگرفت. ثانیاً: از آن جهت که برای انقلاب اسلامی یک هویت مستقل قائلاند و بنا ندارند هویت اسلامی انقلابی ما را در ذیل غرب قرار دهند - هرچند ما را در کنار آنها تعریف کردهاند – میتوان با آنها همزبانی داشت و در عین حال دلایل خود را در ضعف این تعریف نسبت به انقلاب به صورت علمی به مردم عرضه داشت و یکی از موضوعات محافل علمی ما باید نقد علمی و عقلی نگاهی باشد که افراد فوقالذکر بدان معتقدند، در عین فهم اندیشهی آنان. این آن «آزاداندیشی» مهمی است که ما در این تاریخ بسیار به آن نیاز داریم تا چند قدمی در تاریخ خود جلوتر بیابیم. چرا ما اندیشهی این افراد را جدّی نمیگیریم و بر روی آن فکر نمیکنیم و انگیزههای آنها را که میخواهند در راستای انقلاب باشند، درک نمیکنیم. با اندک ضعفی که از آنها میبینیم بهکلّی آنها را نفی میکنیم. باید جای «نفی» را با «نقد» عوض کرد و خود را مجهز به معارف عالیهای نمود که معلوم شود نگاه آقایان فوقالذکر ما را به اهداف مقدس نظام اسلامی نمیرساند تا از این طریق آنها در نگاه خود بازاندیشی کنند و از آن مهمتر جداً در نوع برخورد خود با منتقدین خود تجدید نظر نمایند. اینها گمان میکنند منتقدینشان هیچ طرحی برای مدیریت نظام ندارند و فکر میکنند تنها روش مقابله با استکبار همین روشی است که آقایان پیشه کردهاند. آری! ما با همدلی و همزبانی نشان میدهیم میتوان به افکار همدیگر نظر داشت و لااقل همدیگر را بفهمیم و نه اینکه حتماً باید مثل هم فکر کنیم و مثل هم عمل نمائیم و سالهای سال طول میکشد تا این شعور تاریخی در جامعهی ما نهادینه شود. آری اگر چنین فضایی در تاریخ ما بهوجود آید دیگر نقد دیدگاهها به میان میآید به جای نقد اشخاص. در آن فضا ما میتوانیم دیدگاه دولت آقای روحانی را که در فضای امیدواری به فرهنگ غربی ، نقد نماییم و آرامآرام جامعهی خود را به این غنای فرهنگی برسانیم که برای ادامهی حیات انقلاب اسلامی باید آزاد از آنچه که غرب برای بشر پیشنهاد میکند تصمیم بگیرد و معنای همدلی و همزبانی برای ایجاد چنین فضایی است که اولاً بفهمیم انگیزهی دولت در رابطه با تعامل با غرب به چه معنا است و چرا تصور میکند ما مجبوریم برای ادامهی انقلاب ، غرب را نیز در نظر بگیریم؟ و ثانیاً با انتقادهای دلسوزانه عزمِ جریانی که تصور میکند دنیای مدرن دارای اصالت و آینده است، به امیدواری نسبت به آیندهی انقلاب توحیدی خود معطوف داریم و با همدلی و همزبانی سعی کنیم خطر دوقطبیشدن بین نیروهای وفادار به انقلاب را از سر انقلاب رد نماییم کاری که مقام معظم رهبری با تذکرات دلسوزانه پیشه کردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در خواب فقط با ملکات خود روبهرو میشود، میماند که میتواند آنها را زلالتر بنگرد به شرطی که در بیداری، خود را از کینه و حرص حفظ کرده باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گمراه نشدهاید. همینطور که جلو بروید به لطف الهی با اهلالبیت «علیهمالسلام» که شخصیتشان تجلی قرآن است، روبهرو خواهید شد و مییابید که آن عزیزانِ از جان عزیزتر تجسمِ قرآن و قرآنِ ناطقاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم در هر سه قسمت سؤال، متوجهی اصل جواب هستید که از یک طرف جامعه باید زندگیِ منهای امام معصوم را تجربه کند و از طرف دیگر، اهلِ معرفت باید به جامعه کمک کنند تا افق الهی همواره مدّ نظرشان باشد و معنای زندگی صحیح را بتوانند درک کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با وجود عالَم برزخ و قبر در قرآن داریم: چون انسانها از سكرات گذشتند و وارد عالم برزخ شدند و با قواعد آن عالم روبه رو گشتند و عوامل غفلتى كه در دنيا آنها را از ابديتشان غافل مى كرد، همه از مقابل انسان عقب رفت، در آن حال اگر فرد متوفى اهل ايمان نباشد با يك پشيمانى فوق العادهاى روبه رو مى شود و از خدا تقاضا مى كند خدايا مرا برگردان بلكه عمل صالحى انجام دهم. قرآن در اين رابطه مى فرمايد: «حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ».[1] چون آن كفار را مرگ فرا گرفت، تقاضا مى كنند؛ پرودگارا مرا برگردان بلكه عمل صالحى در آنچه ترك كرده ام انجام دهم. جواب مى شنود ديگر نمى شود و تا قيات مانعى پشت سر آنها هست كه نمى توانند به دنيا برگردند.
پس معلوم مى شود آنها، اولًا: پس از مرگ و قبل از قيامت در عالمى بين دنيا و قيامت قرار مى گيرند. ثانياً: در آن دنيا هوشيارى و شعور دارند و نتيجه كارهايشان را مى يابند كه پشيمان مى شوند و تقاضاى برگشت به دنيا را مى كنند. ثالثاً: اين تمنّا در شرايطى است كه فاقد نفس امّاره - كه موجب انجام گناه و غفلت است - هستند، ولى اگر به دنيا برگردند به اين جهت كه زندگى دنيايى همواره با نفس امّاره همراه است، دوباره همان كارهايى را انجام مى دهند كه در مدت عمر خود انجام دادند و اين است كه در جواب به آنها گفته مى شود: «كلّا إنّها كلمةٌ هو قائلُها» نه! راست نمى گويند، اين يك حرفى است كه اينها مى زنند و لذا خداوند مى فرمايد: «و لَو رُدُّوا لَعادوا لِما نُهُوا عَنْهُ و إنَّهُم لَكاذِبُونَ».[2] اگر آنها برگردند باز به همان كارهايى كه پيامبران در دنيا از كارها بازشان مى داشتند، برمى گردند و آنها دروغ مى گويند.
موفق باشید
[1] ( 1)- سوره مؤمنون، آيات 99 و 100.
[2] ( 1)- سوره انعام، آيه 28.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» و «آشتی با خدا» و تا حدی «فرزندم؛ اینچنین باید بود» إنشاءاللّه مفید هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید مسئولان اجرایی و سیاسی کشور عموماً اهل این حرفها نیستند و متأسفانه مردم را هم طوری عادت دادهایم که از مسئولانشان انتظار رفع مشکل آب و نان را دارند و نه طرح مسائل معرفتی. اینجا است که باید ما خودمان در فضایی آزاد از مسائل سیاسی و اجرایی کارهای معرفتی را شروع کنیم تا مطالباتِ مردم تغییر کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره هر انسانی در عمق جان خود نسبت به سایر انسانها احساس یگانگی دارد و غم آنها را غم خود احساس میکند. باید سعی کنیم آن وَجهِ باطنی خود را ظهور دهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً میدانید که این موارد گفتنی نیست. هرکس در مسیر تفکر فلسفی، خودش متوجه میشود گویا نمیتوان از آن فلسفه غفلت کرد. در سالهای اخیر آیت اللّه جوادی از آقای دکتر حمید طالبزاده خواسته بودند در رابطه با کتابشان تحت عنوان «صیرورت،دیالکتیک و ایده آلیسم در گفتگوی میان هگل و فلاسفه ی اسلامی» بحثی با همدیگر داشته باشند. همانطور که قبلاً عرض شد نظر آقای طالبزاده پس از آنکه مدتی در آلمان مشغول فلسفهی فیلسوفان غربی بودند، آن است که برای طراوت فلسفهی اسلامی خوب است که فلسفهی غرب را بشناسیم. موفق باشید
