بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24816

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده طلبه و حافظ قرآن هستم. این پرسش زیاد برایم مطرح است که قرآن چگونه می خواهد بشر را هدایت کند؟ آیا قرار است حکم به حلیت ازدواج با همسر مطلقه پسر خوانده (ماجرای زید و همسرش) انسانها را هدایت کند؟ آیا قرار است با تکرار چندین باره داستان حضرت موسی(ع) و لوط (ع) هدایتی صورت گیرد؟ (آیا یک بار بیان این داستانها مکفی نبوده؟) آیا قرارست به واسطه بیان حکم ظهار هدایتی پدید آید؟ لطفا جواب را فقط به ایمیل بنده حقیر ارسال فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده این است که اقلاً تفسیر یک سوره را دنبال بفرمایید تا جواب‌های خود را بگیرید. ما مامور به تدبر در قرآن هستیم. موفق باشید

23841

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: وقت شما به خیر آقای طاهر زاده. خدا توان شما رو روز به روز بیشتر کنه و همچنین توفیقات شما رو. بنده سعید هستم از شهر گرگان. مدتی هست روزیم شده و با کتاب های اولیه و صوت های حضرت استاد صمدی آملی عزیز آشنا شدم و خیلی برام طرز بیان مطالب معرفتی و توحیدیشون دلنشین است به طوری که دیگه میلم نمیکشه از اشخاص دیگه فعلا حرفی بشنوم راستش مسئله ای که الان به شدت به راهنمایی شما نیاز دارم در مورد اینه که تصمیم به فرزند دار شدن دارم. در مطالب و صوت های آقا هم چیزهایی شنیدم در مورد رعایت مسائلی قبل از انعقاد نطفه و هنگامش و بعدش و مطالب تربیتی. اما الان که به مرحله اقدام رسیدم می بینم آگاهی و اطلاعات جمع بندی شده ای ندارم و از اون جایی که این مسئله خیلی مهم هست و آینده نسل رو قراره بسازیم نمیخوام به حداقل دانسته ها و عمل کردها اکتفا کنم. خواهش دارم برنامه ای، کتابهایی، صوتی یا... به بنده معرفی بفرمایید. اگه هم خودتون هر آگاهی و عمل ریز و درشتی که لازمه انجام بدم بفرمایید ممنون میشم. خیلی نگرانم در این مورد. خدا حفظتون کنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که نسبت به چنین امر مهمی حساسیت به خرج داده‌اید، کار خوبی است. ولی عنایت داشته باشید این مسئله در فطرت هر زن و مردی نهادینه شده است و باید بگذاریم به همان صورتی که خداوند در زوجین کار را جلو می‌برد، کار جلو رود. وظیفه‌ی ما رعایت دستورات الهی است، اما در همان بستر فطری و غریزیِ آن، بیش از این نباید حساس بود. موفق باشید

22627
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد از جان عزیزترم سلام علیکم و رحمة الله و برکاته: جانانم قصد اطاله کلام و تصدع اوقات ندارم. این روزها حس و حال عجیبی دارم، طوری که بعضی وقت ها احساس می کنم خیلی زود است که سکته کنم، موهایم به طرز عجیبی و بسرعت در حال سپید شدن می باشد و خواب و خوراک ندارم. تمام این موارد علتی جز وضعیت این روزهای اقتصاد مملکت اسلامی ندارد، در حالی که خدا شاهد است که ذره ای نگران این نیستم که مخارج زندگیم کفاف ندهد یا اینکه تجارتی که ندارم به ضرر و زیان مبتلا شود و ذره ای نگران این قبیل موارد و گرفتاری ها نیستم اصلا نمی‌دانم نگران چه هستم و نمی دانم از چه این چنین برآشفته و مشوش هستم؟! سوالم این است که حقیر می دانم که باید آرامش داشت این روزها و باید با توکل به خدا و نگاه به افق روشن انقلاب اسلامی این روزها را پشت سر گذاشت! حتی دیگران را به این موضوع سفارش و توصیه می کنم. اما احساس نفاق و مظلوم نمایی می کنم از عنوان کردن این موضوعات این حس و حالات را چگونه باید تفسیر و حلاجی کنم و برای رهایی از آنها و این احساس نفاق چه باید بکنم. استاد عزیز حقیقتاً قلب من درون سینه شما می‌تپد و این ها حوالی یک جسم بی جان و یک روح پریشان در جریان است. شما را به حقیقت لبخند آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام در کنج گودال قتلگاه قسم میدم نظر لطفی به حقیر داشته باشید و در دعاهای گاه و بیگاه تان بی نصیبم نگذارید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو خواهم بود. بگذارید تجربه‌ی این دلهره نیز برای شما پیش آید. مثل دلهره‌ی حمله‌ی صدام که برای نسل آن دوره پیش آمد و معلوم شد عطیه‌ی انقلاب اسلامی آغازی است که همچنان پایدار خواهد ماند. موفق باشید

22475
متن پرسش
سلام استاد گرامی: لطفا جواب شبهه زیر را بدهید: مملکت جمهوری چه نیاز به ولایت داره؟ آیا چیزی به نام دولت پنهان شنیده اید. جمهوریت یعنی برپایه خواست و‌ اراده مردم که نماینده آن ملت رییس جمهور است. اما در شیعه جایی برای انتخاب مردم نیست زیرا افراد برگزیده دارای مشروعیت آسمانی هستند نه زمینی. پس جمع شدن اسلامیت و جمهوریت به مانند جمع شدن آب و روغن است در هم ترکیب نمی شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که اگر ملتی ولایت الهی را در نظام سیاسی خود به صورت رفراندم انتخاب کردند و در این راستا شخصی که کارشناس کشف حکم خداست به عنوان ولایت فقیه پذیرفتند، و انتخاب و اراده‌ی خود را در این راستا شکل دادند؛ بازهم نمی‌توان گفت اسلامیت و جمهوریت با همدیگر جمع شده است؟ عرایضی در جزوه‌ی «پاس‌داشتِ آزادی در جمهوریت انقلاب اسلامی» شده است می توانید آن را از روی سایت انتخاب کنید. موفق باشید 

22364
متن پرسش
استاد عزیز سلام: فسبح بحمده چگونه است؟ فرق تسبیحی که با حمد همراه است یا شاید در بستر حمد است با تسبیحی که به صورت مطلق در آیات قرآن به کار می رود چیست؟ بخصوص اگر با توجه به آیه ۱۳۰ سوره طه این مسئله را روشن بفرمایید بسیار لطف می کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در «تسبیح»، انسان متوجه جلال الهی می‌شود و در «تحمید»، نظر به جمال او دارد و زیباترین ارتباط، جمعِ بین جلال و جمال الهی یا تسبیح و تحمید اوست که آیه‌ی مذکور نیز به همین امر انسان‌ها را دعوت می‌کند. آری! بعضاً آیات می‌خواهد ما متوجه‌ی تنزیه و جلال او شویم آن‌جاست که بحث «سبحان اللّه» را به طور جداگانه به میان می‌آورد. مثل آن‌که می‌فرماید: «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ» (صافات/ 159). موفق باشید 

21422
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: یک سئوال اساسی و مهم: به نظر حضرت عالی برای رسیدن به مقاصد عالی انقلاب، نظام اسلامی باید تخلف انگاری و جرم انگاری کند یا تربیت انگاری کند، الان در محافل علمی و مذهبی صحبت های پیرامون این ایده مطرح می گردد. مثلا امام عزیز فرمودند که مسئولین از اقشار متوسط به بالا نباشند! خب حالا به نظر جنابعالی ما بایستی این فرمایش امام را جرم انگاری کنیم یعنی بگوییم هر نامزد ریاست جمهوری یا نمایندگی که سرمایه الف ریال دارد حق نامزدی ندارد یا خیر بایستی چنین نامزدهای را تربیت کنیم! یا مثلا قانون اساسی این اختیار را برای رهبری قائل شود که اگر برای وی ثابت شد، رئیس جمهوری در کلام و در عمل به اهداف عالی انقلاب اعتقادی ندارد یا رفتاری خلاف شئون اسلامی را دید، او را عزل کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکته‌ی مهمی اشاره کرده‌اید و این‌که متوجه باشیم پایداریِ انقلاب به تربیت انسانِ تراز انقلاب ممکن است که بحمداللّه در نسل سومی‌ها در حال شکل‌گرفتن است. کارهای امنیتی باید آخرین مرحله باشد. موفق باشید

20495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
درود محضر استاد اصغر طاهرزاده: در تفسیر میزان ذیل مالک الملک آمده که یزید قائل به برتری خود و پدر ملعونش بر سالار شهیدان و امیرالمومنین بوده اما برتری حضرت زهرا (س) و نبی اکرم (ص) بر مادر و پدربزرگش را انکار نکرده است حال سوال اینست که 1. این اذعان به برتری موجب تخفیف عذاب آن ملعون می شود یا خیر چون به نظر می رسد اگر عنادش بیشتر بود به هیچ وجه قائل به برتری آن دو بزرگوار نمی شد. 2. تفاوت این ادب یزید نسبت به زهرای بتول (س) با ادب حر نسبت به فاطمه در چیست و چرا یکی موجب سعادت حر شد و دیگری موجب سعادت یزید نشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک برتری اُمویان، برتری قومی و عربی است و اساس فکر آن‌ها غلط است، نه آن‌که از جهت تقوا بخواهند کسی را برتر بدانند. موفق باشید

20467
متن پرسش
با سلام مگر نه اینکه موهبت اختیار از حضرت احدیت است؟ پس هر کار خیری از ما سر زند در واقع از او سر زده است؟ چون فعل خیر با اختیار افاضه شده از جانب او سر زده. پس بهشت هم برای اوست. آیا این نظر درست است؟ یعنی او خود به خودش پاداش (بهشت) می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اختیار عبارت است از انجام فعل و ترک فعل، و هرکدام را شما ترجیح دهید آن، فعلِ شما می‌شود هرچند انسان در مختاربودن مجبور است ولی نه در انجام فعل. بد نیست سری به جزوه‌ی «جبر و اختیار» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

8465
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز و گرامی همانور که فرمودید عارف کشف حجاب می کند و فنای خود را بیشتر می کند سوال اینجاست . وقتی خدا به قلب عارف تجلی می کند چرا عارف دنبال کشف حجاب بیشتر است مگر خدایی که در مراحل اول سلوک به قلب تجلی کرده کامل تجلی نمی کند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خیر، تجلی حضرت حق تشکیکی است و همواره شدت می‌یابد تا جایی که سالک جنبه‌ی حقانیِ تمام عالم برایش روشن شود. موفق باشید
8277
متن پرسش
سلام علیکم حضرتعالی فرمودید: مطهرون - به اعتبار آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب- بالإصاله اهل بیت هستند و بالتّبع هرکس به همان اندازه‌ای که از طهارت بهره‌مند است می‌تواند با حقیقت قرآن مأنوس باشد. حال اگر کسی از طهارت به همان روشی که فرمودید بهرمند شد می شود گفت که این طهارت از جنس طهارت اهل البیت است اما به نازله. و یا در مورد علمایی مثل امام که فرمودید قلبشان نورانی است آیا این درست است که این همان نورانیت اهل البیت است امام به نازله؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بسیار نکته‌ی دقیق و درستی است، لذا هرکس در ذیل نور اهل‌البیت«علیهم‌السلام» به قرآن رجوع کند توان ارتباط با قرآن را به همان اندازه دارد و عملاً در جامعیت روحی است در عین نازل‌بودن. مثل نور بی‌رنگ نازله نسبت به نور بی‌رنگ شدیدتر. موفق باشید
6747

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام وقتی بنده ارتباط عمیق تری با ائمه دارم و در راه سلوک سیره آنها راهگشای من است، چرا بایدذیل شخصیت یک واسطه چون امام خمینی سلوک کنم؟ مگر خود ایشان ذیل واسطه ای سلو ک کردند که به این مقامات رسیدند؟مگر در خانه اهل بیت به روی ما بسته شده که باید با واسطه وارد شویم؟آیا حدیثی در این رابطه در شرایط آخر الزمان آمده؟در سلوک شما ما را دعوت به شخصی میکنید که در قید حیات نیست در حالی که امام زمان زنده هستند دلیل شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ائمه‌ی ما «علیهم‌السلام» در زمان غیبت به فقها به معنای خاص آن ارجاع می‌دهند باید تلاش کنیم مصداق کامل سخن آن‌ها را پیدا نماییم. موفق باشید
6702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
لطفا مسئول سایت پاسخ دهند که تاریخ سخنرانی استاد در مشهد راجع به زن که در سمت راست صفحه ی اصلی گذاشته اید کی بوده است ؟ به دلایلی تاریخ آن سخنرانی برایم مهم است. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اواسط مهرماه 1392. موفق باشید
3974

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
شما در جای‌جای مباحث کتاب «سلوک ذیل اندیشة امام خمینی»، در رجوع به حقیقت انقلاب اسلامی، حضرت امام را واسطه می‌دانید. این واسطه‌بودن را به کدامیک از معانی زیر می‌دانید؟ الف) همانطور که بارها این مثال را زده‌ام، آیت‌الله قاضی یک اراده کرد، آن شاگردش که پس از چند سال به استعداد خوبی در سلوک رسیده‌بود، به ارادة ایشان اولین مرتبة معرفت‌النفس عرفانی را مشاهده کرد و خودش را کنار خودش دید. آیا بهره‌مندیِ ما از انقلاب هم همینطوری به ارادة حضرت امام است؟ یعنی همانطور که آن عارف در او تصرف کرد و دستش را گرفت و بالاکشید، حضرت امام هم همانطور دست شهدا را می‌گرفته و بالا می‌کشیده؟ ب) حضرت امام اراده کرد نظام اسلامی را تشکیل دهد، حال هر کس بخواهد به این نظام خدمت کند، ملائکه او را از فیوضات اسلام و انقلاب اسلامی بهره‌مند می‌کنند. لذا ارادة حضرت امام، در به ظهور رساندن این حقیقت نقش داشته، نه در بهره‌مندشدن ما از آن پس از به ظهور رسیدن. و به همین خاطر که ارادة ایشان در «به ظهور رساندنش» نقش داشته، می‌توانیم ایشان را واسطة رسیدنِ خودمان به این فیوضات بدانیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو گزینه خوب است و قابل جمع. موفق باشید
26758

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام جواب سوال ۲۶۶۹۷ در مورد روایات در مورد قم بود که جوابش در سایت نیامده همچنین به ایمیل بنده هم ارسال نشده است. احتمالا ایمیل بنده خراب است چون قبلا هم جواب های شما نیامده. لطف کنید جواب را در ایمیل جدید که فرستادم بفرستید. ممنون از زحمات شما. hamedjavarani@chmail.ir
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد. کافی بود سری به سؤالات بزنید. موفق باشید

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالا دفع فتنه از قم از جنبه‌ی فکری باشد و ان‌شاءالله همین مشکلات موجب عزت بیشتر اسلام از طریق قم می‌شود. در این مورد جناب آقای محسن قنبریان نکات خوبی را مطرح فرمودند که همراه با نظر این حقیر خدمتتان ارسال می‌نمایم. موفق باشید. امیدی که در رفع کرونا در پیش است

با سلام: سخنان جناب آقای محسن قنبریان، که ذیلا ملاحظه می کنید. قصه‌ی تفکرِ توحیدی است که در این روز و روزگار باید در آن مستقر شد تا نه‌تنها از بلیّه‌های دورانِ خود عبور کنیم، بلکه تاریخِ توحیدی این زمانه را به ظهور آوریم و به گفته‌ی ایشان: «حالا وقتش رسیده که "علم را اگر در ثریا باشد به زمین آورد" وآبروی مذهب حقش کند.» آری! تاریخ، تاریخِ فرار از طبیعت نیست، تاریخِ رجوع به طبیعت است تا با روحیه‌ی توحیدی، خداوند راه‌های زندگی‌کردن در این زمانه را در دلِ همین علم به ما عطا کند تا نه‌تنها از سیطره‌ی استکبار که به نام علم می‌خواهد بشر را اسیر کند آزاد شویم؛ بلکه در دلِ عقلِ تکنیکی راه‌های زندگیِ جمع بین آسمان و زمین را به بشریت متذکر شویم. خدا را شاکرم که اندیشمندانی همچون جناب آقای محسن قنبریان متذکر  نگاهِ توحیدیِ دقیقی که مربوط به این زمان و زمانه است، را پرورانده است. طاهرزاده

دعای انقلابی برای رفع کرونا

حتما شما هم در شبکه های مجازی این روزها با دستورالعمل های عبادی برای دفع کرونا از اساتید عرفان گذشته ومعاصر مواجه شده اید. ختم زیارت عاشورا شبیه سامراء سابق و دفع وبا؛ نماز جعفر طیار و دعای نور، حرزهایی برای آویزان در خانه و...

مٲثور از آنها قطعا خوب اند و مجرَّب.

با همین تضرعات، سابقا خداوند دفع بلاء از کشور اهل ایمان کرده و به مومنین آبرو داده؛ تا جامعه ایمانی از کفر، در انظار تفاوت کند.

اما الان زمان دیگری است، ودعای برتری لازم است.

تفاوت "کرونا امروز" با "وبای دیروز"، به قدر تفاوت "ایران انقلابی" با "سامرای مستعمره دیروز" است!

جامعه، با مسلمان شدن "صورتی نو" می پذیرد. با تشیّع، "فعلیّتی برتر" می گیرد. با اسلام ناب وتشیع راستین، "تعالی" می گیرد.

در جای خود ثابت است که هر موجود، فیوضات ربّ را با "صورت اخیر" و "فعلیت آخر" خود جذب می کند: نبات با فعلیتِ نباتی اش، چیزی جذب می کند که جماد نمی تواند آنرا جذب کند. انسان، با فعلیتِ عقل و نطقش، فیضی می گیرد که حیوان از آن بی خبر است.

حال جامعه ای که از دوگانه پرستی در آمد و مسلمان شد؛ از اسلامِ فتوحات، بالا آمد و اسلام اهلبیت (ع) را پذیرفت؛ البته چله ی زیارت عاشورایش دفع وبا می کند.

اگر از تشیع انقلابیِ علی (ع) و حسین (ع) بهره بُرد و بر یزیدها شورید، مقابل سفیانی ها ایستاد؛ البته "فعلیت برتری" یافته وفیض بالاتری باید جذب کند. آن فیض برتر چیست؟

حالا وقتش رسیده که "علم را اگر در ثریا باشد به زمین آورد" و آبروی مذهب حقش کند.

بازهم با زیارت عاشورا، نماز جعفر طیّار واستغاثه به امام عصر (ع) چنین می کند. اما نه در رویکرد عام الفیل و عبدالمطلب؛ که شترانش را طلب کند وبگوید: خانه، خود صاحب دارد!

بلکه در رویکرد محمد (ص) و وارثانش؛ که، مومنین (بأیدی المومنین) را جای ابابیل نهد. "اعجاز سجیل" را در "ما رمیت اذ رمیت" بیاورد. حالا، تیرِ کمان مومن، کار سجیل ابابیل می کند. (دقت کنید)

وقتی رئیس دانشگاه بقیة الله ازکلید خوردن سه پروژه برای درمان قطعی ویروس کرونا خبر داد؛ و وزیر بهداشت در پاسخ پیام تشکر رهبر انقلاب گفت: "بی تردید با به زانو درآوردن هرچه زودتر بیماری، جهانیان را شگفت زده می کنیم"؛این فعلیت آخر را در فرزندان خمینی دیدم.

انقلاب خمینی برای جمع دین و دنیا و علم و معنویت آمد و خود را مقدمه تمدن مهدوی خواند. پس دیگر بالاتر از اعجازِ دفع وبا  "از سر مومنین"، باید طلب کند. باید فیض آسمانی علم را جذب کند و بوسیله مومنین انقلابی، کرونا را "از سر بشریت" رفع کند.

این هم دعا واستغاثه شما را می خواهد. ⬅️حالا دیگر فقط برای اعجازِ بی اثر کردن ویروس بین مومنان دعا نکن؛ برای پرچم داری ایران انقلابی در حلّ این بلیه ی جهانی دعا کن ؛ که نظرها را به حقانیت این راه و آن مذهب جلب خواهد کرد.

25962

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: استاد بنده سیر مطالعاتی جناب عالی را در حال طی کردن می باشم و چند مدتی بود که به دنبال شرحی عرفانی بر جوشن کبیر بودم که در سوال و جواب های سایت بر خوردم به کتابی به نام «کامی از نام»، سوال اینجانب این است ۱. آیا کتاب مذکور رویکرد مناسبی به اسماء حسنی با توجه به برهان صدیقین دارد؟ و پس از برهان صدیقین و فهم این مطلب که پای عین هستی است که همه جا در میان است و بقیه هر چه هست نمود است و نه بود، و آن عین هستی با اسماء اش در صحنه عالم ظهورات متفاوتی دارد، آیا این کتاب در فهم تکمیلی این مطالب مفید می باشد؟ ۲. اگر کتاب مذکور مفید نیست آیا کتاب دیگری می شناسید تا این قلب تشنه را که می خواهد خداوند را در هر صحنه ای و هر تاریخی مشاهده کند یاری رساند از این منظر که متوجه باشیم با کدام اسم او مواجه هستیم؟ و از کتاب اسم او می توانیم یاری بطلبیم؟ با تشکر و التماس دعا و آرزوی عاقبت به خیری برای شما استاد بزرگوار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «کامی از نام» ترجمه‌ی کتاب مرحوم ملاهادی سبزواری در رابطه با شرح دعای «جوشن‌ کبیر» است و مرحوم سبزواری مبنای خوبی در رابطه با حکمت متعالیه دارند و لذا کتاب مذکور می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

24732

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: خواستم در مورد علم اسماء یه منبع خوب معرفی کنید. چون چند سالی هست (بخاطر اسمی که متناسب با من نیست) در زندگیم مرتب بد بیاری دارم. ممنوم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد بیاری یا خوش بیاریِ انسان‌ها ربطی به اسم‌شان ندارد. در این مورد عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» شده است. موفق باشید

24168
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سخنرانی شیعه در معرض نقشهای شیطان به اینجا رسید که شیطان نقشه میکشه و هی ما را وارد حب دنیا و شهوت وارد میکنه اما سوال اینجاست که شما فرمودید: نگران نباشید چرا این که راه شکست شیطان را می دانیم راه شکست شیطان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان مسیری که اهل‌البیت در مقابل ما می‌گذارند و همان حبّ اهل‌البیت و یقین به حقّانیت آن‌ها، راهی است که شیطان را روسیاه و ناتوان می‌کند. موفق باشید

22642
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: لطف خدا شامل حال من شد و بنده از سال ۹۵ توفیق ورود به مباحث معرفت نفس رو پیدا کردم و چندتایی از کتابهای شما رو گذراندم و خداییش تحول جدی در زندگی من ایجاد شده و امیدوارم با دعای شما استاد عزیز در این مسیر بمانم و توفیق فهم مباحث رو پیدا کنم و در این مسیر موفق باشم. استاد عزیز هر چند خودم می دانم، بازم کم کاری می کنم و بیشتر از آنچه باید وقت بگذارم، نمی گذارم و سهل انگاری می کنم و با این غفلت و مشغله های بیخود، فرصت رو از دست می دهم و به قول معروف برای همه چیز برنامه داریم و وقت می گذاریم،. الا برای خدا و ابدیتمان. که بازم امیدوارم در دعاهایتان، این شاگرد دور رو دعا نمایید و از خدا بخواهید عاقبت بخیر شوم. طولانی شد ببخشید وقت شما گرانبهاست. استاد جان. بنده با گذراندن کتاب ده نکته از معرفت نفس و خواندن خویشتن پنهان واقعا وجودم تکانی جدید خورد و دیدم نسبت به اصل وجود آدمی تغییر کرد و در حد خودم فهمیدم و درک کردم که اصل وجود ما من است نه این تن و بجای توجه و دیدن تن باید من رو دید و... استاد بنده چون با این کتاب متحول شدم دوست دارم تا بتوانم دیگران را هم متوجه این مهم بکنم. این شد که به فکر افتادم کاری کنم که اول خواستم با شما مشورت کنم و راهنمایی بگیرم و اگر درست بود و صلاح دیدید انجام دهم و اما آن فکر: استاد فکر کردم یک یا چند جلد از کتاب خویشتن پنهان رو تهیه کنم و در صفحه اول آن بنویسم: «سلام بنده خدا می دانم که با دیدن این کتاب فکر کردی که صاحب آن کیست و چرا جا گذاشته و الان باید چکار کنم. من عمدا این کتاب رو اینجا جا گذاشتم تا شما ان رو بردارید و خواهان آنم که به خانه ببرید و با دقت مطالعه کنید و همان کار من رو انجام دهید و در جایی مثل مترو، ایستگاه اتوبوس، پارک و هر جایی که گمان کردید کسی شاید بردارد بگذارید تا نفر بعدی آن را بردارد و مطالعه کند و دوباره او هم همان کار را بکند و هر کسی کتاب رو خواند و خوشش امد و دید جدیدی احساس کرد، برود به دنبال این جور مباحث. حال ای بنده خدا اگر این شرط رو می پذیری کتاب رو بردار و برو، اگر نمی پذیری، کتاب رو سر جایش بگذار تا روزی هر کسی بود ببرد. با تشکر» حال ای استاد گرامی. نظر شما چیست چطور عمل کنم امیدوارم راهنمایی بفرمایید. خدا به شما توفیق بدهد و ان شاءالله دعای شما شامل حال ما هم بشود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده پیشنهاد خوبی می‌تواند باشد و موجب نوعی فرهنگ‌سازیِ نرم می‌شود و شاید تجربه‌ای باشد برای کارهای فرهنگی آینده. موفق باشید

22126
متن پرسش
سلام و خدا قوت: مدتی هست که بر اثر یک اتفاق به مرور زمان در همه چیز دچار شک تردید شدم و خدایی که با استدلال پذیرفته بودم و لذت حضور او را چشیده بودم دیگر آنگونه نیست که هر کار می کنم این نفس احساس ذلت در مقام او بکند بدتر می شود و همین طور سوالات از فکر و ذهن من سرازیر می شود و لحظه ای نفسم را راحت نمی گذارد تا با آرامش پیش برود و باعث شبهات حتی به معصوم هم گشته و آن حس لطافت ارتباط با معصوم نیز دیگر نیست و همش در ذهنم می آید که نکند هیچ حقیقتی نیست و همه چیز یکسری حالات خوش بوده و من فکر می کردم حقیقت یا واقعیت است...و.... در کل روح خسته و پژمرده شد نتایج این تحیرها که نمی توانم قدم بردارم و آرامش دل و روح را نیز از دست دادم و راحت نمی گذارد حال مرا در با خانواده بودن را می فهمم نه با دوستان بودن را و........عده ای می گویند به این شک ها بی توجه باش درست می شود اما چگونه؟ احساس می کنم سر خودم را کلاه گذاشتن است و.... ممنون می شوم راهکاری ارائه دهید که آر از چه شروع کنم درباره توحید امام شناسی تا.... و در چنگال سوالات غرق شوم یا.... لازم به ذکر است که من قبلها از معارف اطلاعاتی نداشت و در اثر اتفاقاتی پاییم به معارف دین باز شد و بسیار استفاده کردم و با جان دل آن مباحث را درک می کردم. و اما حالا اصلا نمی دانم چه کنم که آن قدر خسته کننده است که مجبورم سر خود را با فیلم یا کتاب پرت کنم اما آرام نمی شود این روح و می دانم این راه دین راه درستی است اما قلبم و نفسم دیگر نمی پذیرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالت می‌تواند حالت خوبی باشد تا انسان‌ها مبنای عبادات خود را با استحکام بیشتری انجام دهند و آن‌چه در برزخ از طریق ملکین نکیر و منکر سراغ آن‌ها می‌آید و همه‌چیز آن‌ها را اگر با مبنا انجام نداده باشند زیر سؤال می‌برد؛ را در این دنیا از قبل برای خود اصلاح کند. پیشنهاد ما دنبال‌کردن مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» است. موفق باشید

21811

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در بحث وسوسه آدم فرمودید که مقام آدمیت وسوسه شد. اگر اینگونه است مقام آدمیت ائمه را هم شامل می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجه قدسی و مقام عصمت ائمه «علیهم‌السلام» غیر از وجه آدمیتِ آن‌ها است. آن‌ها نیز در وجه آدمیت غذا می‌خورند و در زمین زندگی می‌کنند ولی وجه قدسی آن‌ها فوق آدم و آدمیت است. موفق باشید

19037

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: مطالعات همون طور که در برنامه سایت هست ابعاد مختلفی داره، من توی بعد معرفت نفس پیش رفتم، حالا میخوام در کنارش ابعاد مختلف دیگه من جمله امام شناسی، مهدویت و انقلاب رو هم پیش برم. آیا میشه همه رو در عرض هم پیش رفت، اگه بله برای بحث امام شناسی و مهدویت از کجا شروع کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بعد از «معاد» به «امام‌شناسی» و «مهدویت» بپردازید بهتر است ولی مباحث «انقلاب» را در هر موقعی می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

16225
متن پرسش
با سلام و احترام: با توجه به اینکه در عالم برزخ ماده وجود ندارد، اینکه برزخ تمام می شود و وارد قیامت می شویم به چه معناست؟ آیا تقدم دهری است؟ اینکه یک سری اعداد و زمان در مورد قیامت گفته می شود به چه معناست؟ (مثلا فلان مرحله از قیامت 50 هزار سال طول می کشد.)
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید زمان برزخ و قیامت، زمان دهری است و لذا تقدم برزخ نسبت به قیامت، تقدم دهری می‌باشد مثل تقدم علت حقیقی نسبت به معلولش. و قرآن در مورد زمان‌ها می‌فرماید: «یُدَبِّرُ الأمْرَ مِنَ السَّماءِ إلیَ الاَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إلَیهِ فی یَوْمٍ کَانَ مِقْدارُهُ اَلْفَ سَنَهٍ مِمّا تَعُدُّونَ/ سجده : 5) حضرت حق از طریق آسمان، زمین را تدبیر می‌کند سپس به سوی خود برمی‌گرداند در روزی که مقدار آن هزار سال است نسبت به آن‌چه که شما می‌شمارید و محاسبه می‌کنید. یعنی در یک نسبتِ بین عالم مجردات و عالم ماده چنین زمانی محقق است، نه آن‌که در قیامت چنین زمانی شکل بگیرد. موفق باشید

14545
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد: پاسختان به طلبه ی عزیز ما سرشار و هم هدایت گر به سمت حوصله و حکمت بود و به خاطرش یک دنیا از شما ممنونم اما به نظرم جای یک مطلب در پاسخ شما خالی آمد که امیدوارم اگر اشتباه می کنم بنده را متذکر سازید و آن مطلب اینکه اگر چه حوزه بنا بر مهیاسازی طلاب برای رجوع به منابع دینی دارد اما آنچه معمولا باعث دلزدگی و گاهی عصبانیت و در نتیجه عجله ی طلاب انقلابی می شود خروجی های نه چندان منطبق بر گفتمان انقلاب اسلامی اند. گاهی برخی مراجع و علما اگر چه برای ما قابل اکرام و احترام و از نظر علوم حوزوی پر تلاش و عالم هستند اما آن چنان که مورد انتظار است از آنها انقلاب اسلامی ساطع نمی شود. منبری در تراز انقلاب از آنها دیده نمی شود درس خارجشان مناسب با دویست سال پیش است نگاهشان به هنر و اقتصاد و کلا جامعه یک نگاه تمدن ساز نیست یک نگاهی است که می تواند در کنار غرب به حیات خود ادامه دهد در حالی که ما می دانیم اگر اندیشه ای برگرفته از اسلام باشد هرگز با باطل قابل جمع نیست یا باطل را نابود م یکند یا باطل در صدد نابودی آن است. نکته مهم تر اینکه اگرچه نسل آینده ی حوزه بسیار امیدوار کننده و از جنس اندیشه ی انقلاب است اما بعضا کسانی که حوزه، آنان را بزرگان می نامد در دستگاه انقلاب یک انسان محترم و عزیز ولی معمولی اند. این گاهی تازه های حوزه را دلخور می کند. چنانکه در زمان جنگ بعضی افراد در شهر در حال گذراندن دوره های نظامی بودند و آنچه در این آموزش ها به آنان حرارت می بخشید حضور سرداران و فرماندهان در خط مقدم جنگ و گاه تشییع پیکر های آنان و دیگر عزیزان بر دستان همین افراد و بر دستان امت بود. اما عالمی که موضعش در فتنه 88 مبهم و گاه ساده لوحانه است نمی تواند به طلبه ی تازه وارد و انقلابی انرژی بدهد. یا آن خطیب مشهوری که در زمانی که پیچیده ترین نقشه ها برای نفوذ در خبرگان در حال طراحی است در جمعیت هزاران نفری اخلاق فردی می گوید اگر چه این بحث مفید و ارزنده و این خطیب مورد احترام و بزرگوار است اما نمی تواند قلب تازه های حوزه را پر حرارت و پر انرژی کند اگر اشتباه می کنم اصلاح بفرمایید و اگر درست می گویم چرا نقد جدی ای از حضرت عالی به علمایی که البته برای ما عزیز و مورد اکرام و اعظام و احترام اند و یا یک مناظره در فضای آزاد اندیشی که نشان از روحیه ی تحمل و حق طلبی است بین شما و آن عزیزان نمی بینیم؟ و یا چرا در این سوال اشاره ای به آن به عنوان یک آفت و یک عامل یاس نبود؟ شاید لازم باشد بگویم بنده حوزوی و چند سال است درس خارج خوان هستم. عذرخواهی از طولانی شدن نوشتارم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما به هیچ‌وجه اشتباه نمی‌کنید که چنین انتظاری از حوزه‌ی علمیه دارید. عرض بنده آن است که اولاً: متوجه شویم در چه جایگاهی از تاریخ خود قرار داریم؟ ثانیاً: مراجع عظام را در چه جایگاهی از تاریخ اسلام بنگریم؟ شما بنا دارید از سرمایه‌های اساسی حوزه استفاده کنید و در تاریخی وارد شوید که از یک طرف انقلاب اسلامی به طور کاملاً شفاف و زلال متذکر حیات قدسی بشر است و از طرف دیگر نظام استکباری همه‌ی پرده‌های تزویر خود را کنار زده و با خط قدسیِ انقلاب اسلامی به مقابله پرداخته. در حالی‌که بسیاری از مراجع عظام آن زمان که در سنّ و موقعیت تحصیلی شما بودند و سلوک حوزوی خود را جهت حفظ اسلام انتخاب کردند و خواستند شخصیت خود را بر اساس آن تاریخ شکل دهند؛ انگیزه‌شان آن بود که اصل اسلام را در مقابل فرهنگ سکولارزده‌ی رضاخانی حفظ کنند تا اسلام از دست نرود. وقتی عمامه‌ها را از سر برمی‌داشتند و روحانیت به‌شدت تحقیر می‌شد، همین بزرگان حوزه بودند که مقاومت لازم را از خود نشان دادند و حال در ادامه‌ی آن شخصیت، اسلام را در فقه و فقاهت مدد می‌رسانند. آیا بیش از این از آن‌ها می‌توان انتظار داشت؟! و بدین لحاظ است که بنده در درون خود انتقادی نسبت به آن بزرگان ندارم که البته در این مورد حرف و سخن بسیار است. ولی آن‌چه برای تازه‌های حوزه‌های علمیه مهم است؛ درک درست شرایط تاریخی است که شما در آن قرار دارید و این‌که امروز طلبه‌ی انقلاب اسلامی به وسعت همه‌ی عالم، وسعت یافته و باید از زیرساخت‌های تاریخ گذشته‌ی حوزه به بهترین نحو استفاده کنیم ولی در آن پازل، خود را محدود ننماییم. در پازلی که تلاش می‌شد رضاخان و دستیاران او – مثل محمدعلی فروغی‌ها - با روحیه‌ی سکولاریته، دین را از ما بربایند. باید به شرایطی که از طریق انقلاب اسلامی به‌وجود آمده است و در عین حال، به ظاهر دیده نمی‌شود؛ نظر کرد. کوشش بنده برای نشان‌دادنِ آن شرایط است. ما در این شرایط، خودمانْ خودمان هستیم و در شرایط دیگر این «ما» ما نیستیم. هر متفکری وقتی می‌خواهد متعهدانه در تاریخ خود جلو رود با مشکلات خاص خود روبه‌رو می‌شود. مهم آن است که رسالت تحقق تفکری که در این دوران باید به صحنه آید را از دست ندهیم. چرا طلاب عزیز متوجه‌ی چنین حضوری در این تاریخ نیستند تا امیدوارانه، خود را بر اساس نقطه‌های هدف مجهز کنند؟ و چرا متوجه‌ی جایگاه افراد نمی‌باشند تا در دوره‌ی فترتی که در آن قرار داریم، تحمل فشاری که به طور طبیعی در این دوره بر دوش طلاب قرار دارد را، تحمل کنیم؟ موفق باشید

6797

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
خیلی غصه خوردم که اندیشمندی چون مصطفی ملکیان این جور عوض بشه واینحرفها را بزنه نظر شما درباره مصاحبه اخیر ایشون و بنیادگرا توصیف کردن خمینی کبیر چیه؟ این قدر ناراحت شدم که نمی تونسم رو درسام تمرکز کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این مصاحبه‌ای که می‌فرمایید نخواندم ولی اقای مصطفی ملکیان از اول هم همین اصالت را به غرب می‌داد و مدعی بود همه‌ی فلاکت ما از فلسفه‌ی صدرایی است. آیا از این افراد انتظاری جز این داردید؟ موفق باشید
29895
متن پرسش
سلام: با توجه به سوال 29893 عظمت و حقانیت مکتب تفکیک برایم ثابت شد. همین که شما که فرسنگها از مکتب تفکیک فاصله دارید بیان می‌کنید اهل تفکیک اید نشان از عظمت این مکتب است گرچه مقصودتان چیز دیگری باشد به هر حال گفتم که بنظرم می‌رسد استاد حکیمی هم تسلط کامل بر فلسفه ندارند بنده در افق فکری خود کسانی چون علامه قزوینی را مدنظر دارم که در عین تسلط کامل بر فلسفه بتوانند آن را زمین زنند بنابرین مرا چه به کسانی که خود را به این مکتب بستند و بدون درک درست از فلسفه با نقدهای نامربوطشان موجبات تضعیف مکتب را فراهم می‌کنند قزوینی های این عصر چه کسانی اند و اگر حکیمی را تایید می‌کنید و معتقدید به فهم فلسفه و عرفان نائل آمدند و بعد پی به بطلانش برده اند با ایشان کار را شروع کنم والا هرکدام مدنظرتان است که در عین تسلط بر فلسفه ضد فلسفه باشند را نام ببرید. متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از عجایب روزگار این‌که کسی بخواهد به دنبال بطلان فلسفه باشد. این حکایت از آن دارد که در رجوع به دین، قصد رجوع به حقیقت ندارد بلکه گرفتار محدودیت‌های مفاهیم و آداب دینی است. وگرنه: «شاخ گل هر جا که می‌روید گل است». تفکیکِ مطرح در محافل مذکور، حکایت از بی‌تاریخی افراد دارد. موفق باشید

نمایش چاپی