باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالاتی که رفقا بخواهند به صورت شخصی برایشان جواب دهیم، به صورت شخصی به ایمیلشان فرستاده میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه تعلقات دنیایی مطابق آموزههای شرع کمتر شود، حضرت حق زیباییهای خود را بیشتر مینمایاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیر توحید اگر همچنان ادامه یابد تا هرگونه کثرتی در آن مقام نفی شود، انسان از این نوع حجابها نیز عبور میکند. عمده رعایت شریعت است با رویکردِ توحیدی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اشکال دارد که اعظم مخلوقات را همان صادهی اول و یا اولین مخلوق قلمداد کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً خواستهاند ما با جامعیت بیشتری که وجه عقلانیِ جان ما است، در شب جمعه و روز جمعه بهسر ببریم. حال آیا اشعار قرآنی میتوانند چنین حالتی را در ما شکل بدهند؛ بستگی به وجود خودمان دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «رهروِ پیغمبرانی، ره سپر / طعنهی خلقان همه، بادی شمر». إنشاءاللّه به سعهای میرسید که این حرفها که ادامهی پوچی خودشان است را به چیزی نمیگیرید و قصّهی شما قصّهی کسانی باید باشد که خداوند در وصف آنها میفرماید: «وَ الَّذينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً»(فرقان/۷۲) و كسانىاند كه گواهى دروغ نمى دهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مىگذرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب خواجه عبداللّه انصاری در مقدمهی «منازل السائرین» در این رابطه نکاتی فرمودهاند که جناب عبدالرّزاق کاشانی آن را شرح دادهاند و بنده نیز در شرح آن متن، عرایضی داشتهام که به صورت صوت میباشد. پس از برگشت از سفر مشهد، آدرس پیامرسانتان را بفرمایید تا متن را خدمتتان ارسال کنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعهی متونی که انسان را به اندیشههای علمی و دینی میرساند، إنشاءاللّه میتوانید نسبت به آن موضوعات که مطالعه کردهاید فکر کنید و سخن بگویید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عقیدهی پاک یعنی عقیدهای که هیچ انگیزهای جز رجوع به حضرت حق در آن نیست و طبیعی است که به خودی خود، جهت حقّانی دارد و به سوی حق صعود میکند. آری! عمل مطابق آن عقیده موجب به فعلیتیافتن و به تفصیلیافتنِ هرچه بیشتر آن عقیده میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «حرکت جوهری» روشن میشود که عالم ماده عین حرکت است و مسلّم پایینتر از عین حرکت، جز عدم نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خود حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» اذن داده بودند که اگر کسی خواست برود، برود. 2- مهم نیّت امام و مأموم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رزقنی اللّه و ایّاکم که در هر منظری حضرت اللّه مدّ نظر آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با این فرض که میفرمایید یاران امام افرادی هستند مانند حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه». ولی معلوم نیست یاران حضرت از بین رجعتکنندگان نباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از حدیث نفس یعنی انسان در روح خود با خود مسائل را در میان میگذارد 2- انسان کامل به جهت ابعاد مثالی و عقلی خود در تمام عوالم ملکوت وسعت دارد. در این مورد خوب است به کتاب «چگونگی فعلیتیافتنِ باورها» رجوع فرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وضو به عنوان طهارت ظاهر می تواند زمینهای باشد تا به حکم تبعیت باطن از ظاهر، باطن نیز راحتتر پاک باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. انسان در قیامت با قلبش زندگی میکند. پیشنهاد میشود کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست را مطالعه بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باستانگرایی، نقشهی دشمن بود برای عبور از اسلام. ولی به گفتهی آقای شایگان در کتاب «آسیا در برابر غرب» وقتی هر کشور از کشورهای جهان اسلام خود را با غرب بسنجد و رو به غرب داشته باشد از درک درست و مشترک خود با سایر کشورهای اسلامی محروم میشود و عملاً موجب فلجشدن نیروهای خلاّق خود میشوند و از نقشِ برآبشدنِ رؤیاهای قرن نوزدهم غرب غفلت میگردد. در حالیکه فاجعهی جنگ جهانی دوم نه فقط آرزوهای گذشتهی آنها را یکسره بر باد داد و ارزشهای انسانی را نابود کرد، بلکه هیولای نفی هر نوع حقیقتی را به میان آورد، تا آنکه ما به آن امر آگاه شدیم و به خود آمدیم که حاصل آن بنیاننهادنِ طرح ولایت فقیه شد و به یک معنا تقدیر ایران با توجه به رسالت تفکری که در آن هست، به عنوان حلقهی رابطه میان آسیای بزرگ و تمدن اسلامی و غرب در حال رقمخوردن است. همانطور که در گذشته نیز ایران حکم کانونی را داشت که تفکر یونانی و اسلامی و اشراقی را در وحدتی تجزیهناپذیر شکل داد.
یکی از صفات برجستهی فرهنگ ایرانی جنبهی ارتباطی و میانجیگری آن است، به همان صورتی که به دین اسلام روی آوردند و ادب فارسی و اسلام را در سراسر آسیا وسعت دادند. از یک طرف با هند و تمدنهای بودایی مرتبط باشد - به طوری که بلخ مرکز مهم اشاعهی دین بودا بود- و از طرف دیگر به غرب روی آورد و با دین مهر خود، با مسیحیت به رقابت پرداخت و از طریق "مانویت" به قلب مسیحیت رخنه کرد و آگوستین را تحت تأثیر قرار داد.
انکار اسلام توسط ناسیونالیستها در این سرزمین، انکار چهارده قرن تمدن و تفکر ایرانی است که با پذیرش اسلام و محبت به آل محمد (ص)در تکمیل و تلطیف فرهنگ اسلامی از تمام امکاناتِ نبوغ قومی خود مدد گرفت، و از طرفی روح ایرانی نیز خواه و ناخواه در قالب تفکر اسلامی شکفت و هنوز هم منشاء اثر است. در حالیکه در دوران شیفتگی نسبت به غرب، روح ایرانی گرفتار فلج فکری شد زیرا روح ایرانی فرق جوهری با روح بشر غربی دارد، در حالیکه روح ایرانی و اسلامی مکمل یکدیگرند.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟!! مگر نه اینکه خدا بسیار توبهپذیر است و توبهکنندگان را دوست دارد؟ زیرا انسان با رجوع به حضرت ربّ العالمین، راهِ استقبال پروردگارش را به سوی خود میگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مشکل، مشکلِ بسیاری از مردم در این دنیا است و ریشه در خودبینهای دنیای مدرن دارد و باید به طلوع جهان دیگری فکر کرد غیر از این جهان. باید بدانیم اگر بخواهیم از دین خود بهرهی لازم را ببریم، باید دوگانگیِ بین خود و دیگران را که ما را از نظر به خوبیهای آنها محروم کرده، تغییر دهیم. و رابطهی صحیح با دیگران به ظهور نمیآید مگر آنکه متوجه باشیم با این رابطههای غیر صحیح، عملاً از دستورات و برکاتِ قرآن محروم میشویم همانطور که به تعبیر قرآن یهود و نصاری از برکات استفاده از تورات و انجیل و از اقامهی آن به جهت عدم تحملِ «غیر» محروم شدند. آنجایی که خداوند میفرماید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزيدَنَّ كَثيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ» (68)/ مائده) ملاحظه میکنید که علت ناتوانی اهل کتاب از عدم اقامهی تورات و انجیل آن است که در مقابل وَحی محمدی «صلواتاللّهعلیهوآله» نهتنها خاضع نشدند بلکه طغیان و کفرشان افزوده شد. این خطر در مورد ما نیز هست که در مقابل سخنِ حق دیگران، وجوهِ انسانی آنها را در نظر نمیگیریم. به هر حال همینکه مسلمانند و به قول شما نمازخوان و هیئتی هستند، کافی است که با روحیهی گشاده و دلگرمکننده با آنها برخورد شود. در این مورد پیشنهاد میکنم نسبت به دعای شریف «مکارم الاخلاق» مأنوس باشید.
بسیاری از مردم از رویارویی با «دیگری» دوری میکنند ولی با دیگری تنها راه همزیستی خردمندانه، درک عمیق دیگری و وقوف به محدودیتهای خویش و در پیشگرفتن منش گفتگو است. بسیاری از مشکلات انسانی راه حلی جز تغییر نگاه به «دیگری» ندارد. هر کوششی برای حذف دیگری به خشونتی مضاعف منتهی میشود. باید در صدد یافتن الگوی مناسب زیستن با دیگری باشیم. بیش از هرچیز باید قرارگرفتن در کنار دیگری را پذیرفت. و این است تاریخی که باید طلوع کند. موفق باشید
