بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18782

بدون عنوان:بازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: اگر بخوایم سؤالی از شما بپرسیم که در سایت قابل مشاهده برای عموم نباشه باید چکار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالاتی که رفقا بخواهند به صورت شخصی برایشان جواب دهیم، به صورت شخصی به ایمیل‌شان فرستاده می‌شود. موفق باشید

17901
متن پرسش
عرض سلام و تسلیت ایام سوگواری: بنده کتاب «اسماء الحسنی» را مطالعه کرده ام، به صورت خاص برای نزدیک تر شدن به اسم جمال الهی باید چه کرد و چه اعمالی انجام داد. متشکر از لطف همیشگی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه تعلقات دنیایی مطابق آموزه‌های شرع کم‌تر شود، حضرت حق زیبایی‌های خود را بیشتر می‌نمایاند. موفق باشید

16765
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: چکار باید انجام داد تا در زمان حضور گرفتار حجابهای نورانی نشویم؟ مثلا لذت حضور ما را از فکر رسیدن به هدف غافل نکند. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیر توحید اگر همچنان ادامه یابد تا هرگونه کثرتی در آن مقام نفی شود، انسان از این نوع حجاب‌ها نیز عبور می‌کند. عمده رعایت شریعت است با رویکردِ توحیدی. موفق باشید

16581

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، در مورد روح فرمودید که اعظم مخلوقات است و در جایی دیگر خواندم که روح گفته شده در «نفخت فیه من روحی»، هیچ تعینی نداشته و فقط حیات می دهد، حال اینکه روحی که فقط حیات می دهد، اگر صادر اول در نظر بگیریم پس چطور آن را اولین مخلوق در نظر بگیریم؟ صادر یا مخلوق؟ با تشکر.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اشکال دارد که اعظم مخلوقات را همان صاده‌ی اول و یا اولین مخلوق قلمداد کنیم. موفق باشید

11291

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد عزیزم: در جواب به سوال یکی از سالکانی که به مدت نه سال فکر می کردند هنوز به آنچه در وادی مقدس سلوک می خواستند نرسیدند، شما فرمودید که باید از نگاه انتزاعی به هدایت به نگاه وجودی و تشکیکی به هدایت منتقل شویم. لطفا درباره ی این دو نگاه در رابطه با تقرب به حضرت حق توضیح بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» همراه با شرح صوت آن عرایض نسبتاً مفصلی داشته‌ام. موفق باشید
7860
متن پرسش
هوالمحبوب سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار می خواستم بدانم در رابطه با آشنایی با فرهنگ غرب و نقد مدرنیته چه کتابهایی را از خود و دیگران پیشنهاد می کنید و چه تفکری را در این رابطه مناسب میدانید؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: کتاب‌های «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» و «علل تزلزل تمدن غرب» و «مدرنیته و توهم» و کتاب «توسعه‌ و فرهنگ» از شهید آوینی وکتاب‌های مرحوم مددپور و دکتر داوری خوب است. موفق باشید
6854
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم ببخشید اگر ممکن است اینجانب در رابطه با اینکه بدن ابزاری برای نفس است مثلا دیدن کار نفس و چشم ابزاری است برای آن واینکه افرادی که مادر زاد از بعضی از ابزار مثلا نابینا هستند چگونه میتوانند خدا را بشناسند ؟ و آیا واقعا بدن در شناخت خدا نقش دارد یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در علم به وجود خداوند دو روش هست؛ یکی از اثر و آثار و آیات متوجه خدا شویم و یکی با تعقل متوجه شویم مخلوقات نیاز به خالقی دارند که آن خالق مخلوق نیست و برای فرد نابینا جهت علم به وجود خدا هر دو روش ممکن است، و در نهایت متوجه وجود مخلوقات می‌شود و به خالقی پی می‌برد که مخلوق نیست. موفق باشید
29229

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد در شرح سوره زمر در یکی از جلسات درباره لایه های انسانی فرمایشاتی داشتید که شب و روز جمعه روز شعر نیست، روز قرآن است چون اگر شعر بخوانید لایه خیالتان قوی می شود در صورتی که روز و شب جمعه روز قرآن است چون روز جمعه مقام جامع است و قرآن هم مقام جامع است و انسان با قرآن خواندن در روز جمعه به لایه بالاتری هدایت می شود، سوال: منظورتان روح شعرگویی است یا محتوای شعر؟ مثلا اگر اشعاری که محتوای قرآنی دارد با خواندن آن اشعار در روز جمعه باز به آن مقام بالاتر که منظورتان بود انسان هدایت می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً خواسته‌اند ما با جامعیت بیشتری که وجه عقلانیِ جان ما است، در شب جمعه و روز جمعه به‌سر ببریم. حال آیا اشعار قرآنی می‌توانند چنین حالتی را در ما شکل بدهند؛ بستگی به وجود خودمان دارد. موفق باشید

27308
متن پرسش
سلام علیکم استاد: من یک مشکلی دارم وقتی که با دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی بر میخورم یا حرفای بی اساسشون رو می شنوم، دستام میلرزه ضربانم بالا میره اعصابم به شدت خورد میشه. نمیدونم از ایمان ضعیفمه یا از چیه. و نمیدونم چیکار کنم؟ اصلا از ذهنم بیرون نمیره. مدام کلنجار میرم که اینا چرا اینطوری فکر میکنن اینا نباید این حرف ناعادلانه رو بزنن و امثال این حرفا میاد ذهنم. شما راهی جلوی پای ما بگذارید، البته یکم کتاب عقل و ادب ادامه انقلاب کمکمون کرده ولی من هنوز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «رهروِ پیغمبرانی، ره سپر / طعنه‌ی خلقان همه، بادی شمر». إن‌شاءاللّه به سعه‌ای می‌رسید که این حرف‌ها که ادامه‌ی پوچی خودشان است را به چیزی نمی‌گیرید و قصّه‌ی شما قصّه‌ی کسانی باید باشد که خداوند در وصف آن‌ها می‌فرماید: «وَ الَّذينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً»(فرقان/۷۲) و كسانى‏‌اند كه گواهى دروغ نمى‏ دهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مى‏‌گذرند. موفق باشید

26050

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: سوالی داشتم استاد عزیز. شما در تفاوت اهل کرامت با اهل توحید در پاسخ به سوال ۲۵۳۳۵ فرمودید اهل کرامت با ریاضت‌های خود، نفس ناطقه‌ی خود را قوت می‌بخشند ولی اهل توحید، با نفیِ خود همراه با معارف عالیه، توحید را به صحنه می‌آورند. مطلبی خواندم با این عنوان (عالم نفس يكى از مراحل مهم راه است و آن قدر وسيع است كه وقتى انسان وارد اين عالم مى شود فكر مى كند كه هرگز به پايان آن نخواهد رسيد، امّا اگر به لطف خداى متعال و عنايت حضرت بقية الله - عجل الله فرجه الشريف - از اين مرحله رد شود وارد عالم قلب خواهد شد و البته آن را وسيع تر از عالم نفس خواهد يافت. و سرانجام با عبور از عالم قلب وارد عالم روح شده كه آنجا ديگر سيرش بى انتها مى شود و تا ابد در ترقى خواهد بود. سفینة الصادقین، مبحث درخواست تشرف. حاج سید حسین یعقوبی قائنی) ۱. پس در بین اهل کرامت تعداد کمی ممکنه وارد عالم قلب و روح شوند ولی اهل توحید با کسب معارف عالیه هر سه مرحله را طی میکنن مثل امام خمینی (ره) آیا این برداشت صحیح است؟ ۲. لطفا کمی توضیح در رابطه با این سه مرحله نفس و قلب و روح بفرمایید؟ ۳. آیا ممکنه کسی با سیر مطالعاتی شما هر سه مرحله طی کند؟ ۴. شهود قلبی چیست و چه فرقی با شهودی که از طریق نفس ایجاد می شود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب خواجه عبداللّه انصاری در مقدمه‌ی «منازل السائرین» در این رابطه نکاتی فرموده‌اند که جناب عبدالرّزاق کاشانی آن را شرح داده‌اند و بنده نیز در شرح آن متن، عرایضی داشته‌ام که به صورت صوت می‌باشد. پس از برگشت از سفر مشهد، آدرس پیام‌رسان‌تان را بفرمایید تا متن را خدمتتان ارسال کنم. موفق باشید

25310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ۳۰ ساله هستم. در ابتدای جوانی تصور می کردم مشکل اعتماد به نفس، عزت نفس دارم. از طرفی به دانش علاقمندم. به دریا شدن در وادی علم. اخیراً متوجه مشکل اصلی خود شدم. اینکه به نسبت دیگران از ذهن کم هوش تری برخوردارم. خیال نمی کنم که اینطورم. به یقین رسیده ام. گیرایی ذهنی پایینی دارم. انگار خنگ هستم. مشکل عزت نفس و ترس اجتماعی هم بخاطر همین است. ذهنم هیچ مفهومی تولید نمی کند. نه که خلاقیت ذهنی نداشته باشم. بلکه بدتر. حتی به اندازه ۲ دقیقه نمی توانم حرف تولید کنم. از طرفی شنیده ام علامه طباطبایی هم مشکل فهم داشته اند. که با معجزه حل شد. گاهی به دلیل خنگ بودن به قدری احساس فشار روحی می کنم که مرگ برایم شیرین تر از زندگی است. چه کنم؟ معجزه هم که فکر نکنم رخ بدهد. راهنمایی بفرمایید استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعه‌ی متونی که انسان را به اندیشه‌های علمی و دینی می‌رساند، إن‌شاءاللّه می‌توانید نسبت به آن موضوعات که مطالعه کرده‌اید فکر کنید و سخن بگویید. موفق باشید

23507
متن پرسش
با عرض سلام استاد گرامی: ببخشید سوالی داشتم خدمت شما علامه بزرگوار در تفسیر المیزان درباره آیه «الیه یصعد الکلمه الطیب و العمل الصالح یرفعه» می فرمایند آنچه خودش به سمت خدا بالا می رود، کلمه طیب و علم است و عمل صالح آن را کمک می کند. و این بر خلاف عقیده بسیاری از مردم است. چون که مردم و همچنین بنده تا الان تصورم این بود که آنچه مهم است عمل است. علامه جای دیگر می فرماید: این آیه در باب عمل صالح و «علم نافع» کلامی است جامع و می فهماند که کار هر کلام نیکو یعنی اعتقاد حق، این است که به سوی خدا صعود کند... و کار عمل صالح این است که این اعتقاد و علم حق را در بالا رفتن کمک کند... و قلب توجه خود را بین علم و چیزهای دیگر تقسیم نکند. پس هرقدر خلوص آدمی از شک و خطوات شیطان کاملتر شد، صعود و ارتفاع علم بیشتر می شود! استاد آیا عمل، علم و اعقادات حقه را صعود می دهد؟ و همچنین سوال اصلی و اساسی این است که این علم چه علمی است؟ چه دانش و آگاهی است که عمل او را کمک می کند!!؟ آیا همه عقاید حقه شیعه است؟ آیا فقط معرفت نفس است؟ معاد است؟ علوم تجربی است؟ یا....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقیده‌ی پاک یعنی عقیده‌ای که هیچ انگیزه‌ای جز رجوع به حضرت حق در آن نیست و طبیعی است که به خودی خود، جهت حقّانی دارد و به سوی حق صعود می‌کند. آری! عمل مطابق آن عقیده موجب به فعلیت‌یافتن و به تفصیل‌یافتنِ هرچه بیشتر آن عقیده می‌شود. موفق باشید

23055
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: ما مشغول خواندن کتاب برهان تا عرفان هستیم، صوتها را هم گوش می دهیم. در صفحه۳۳ کتاب فرمودید که عالم ماده، پایین ترین مرتبه از مراتب وجود است، از کجا میشه مطمین بود که پایین تر از ماده دیگه وجودی نیست؟ در واثع این حرف را چطور اثبات می کنید؟ سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «حرکت جوهری» روشن می‌شود که عالم ماده عین حرکت است و مسلّم پایین‌تر از عین حرکت، جز عدم نیست. موفق باشید

22372

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عرض می کنم محضر استاد عزیز: حین مطالعه یکی از کتاب های استاد بودم که در مورد امامت بود آنچه که دریافتم این بود که امام عصاره هستی و عالم امکان هست. به چند نتیجه رسیدم و آن این که «واللازم لهم لاحق» سوالم این بود که زمانی که امام حسین (ع) در کربلا بود آیا کسانی که در کربلا نبودند هرآنچه که انجام می دادند باطل و بیهوده بوده است چون در راستای امام حرکت نمی کردند؟ آیا این برداشت صحیح است؟ سوال بعدی ام هم در مورد آخرین نماز حضرت علی (ع) بود که نماز ایشان ناقص ماند اگر نماز امام ناتمام بماند نماز همه ناتمام مانده و آیا نماز سایرین هم ناتمام ماند؟ در ضمن چه حکمتی در این اتفاق نهفته بود؟ آیا نمی شد نماز ایشان تمام می شد بعد شهادت ایشان اتفاق می افتاد یا قبل از نماز ایشان؟ امیدوارم مفهوم سوالاتم رو بخوبی رسونده باشم. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خود حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» اذن داده بودند که اگر کسی خواست برود، برود. 2- مهم نیّت امام و مأموم است. موفق باشید

20845

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم استاد: با مطالعه برخی از آثار حضرتعالی و آثار بعضی دیگر از بزرگان در مورد اسماء الهی به این نظر رسیده ام که همه عالم، همه ی عوالم، همه ی اشیاء اسم خدای متعال هستند همه اسم الله هستند همه خود الله هستند. 1. منتها ما محجوبان از این حقیقت غافلیم و فکر می کنیم که این اشیاء و عوالم را خدا خلق کرده و خدا را جدای از این اشیاء و عوالم می دانیم. 2. متوسطین از اولیاءالهی، اشیاء و عوالم را اسماء مختلف جمالیه و جلالیه (الله) می بینند، مثلا در درخت اسم (حی) را می بینند. 3. کملین از اولیاء الهی، که به مقام اسم الله رسیده اند همه ی اشیاء و عوالم را یک حقیقت واحد می بینند همه را (الله) می بینند. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رزقنی اللّه و ایّاکم که در هر منظری حضرت اللّه مدّ نظر آید. موفق باشید

17838

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام محضر مبارک استاد گران قدر: استاد پیش تر پیرامون آن 313 نفر از یاران خاص حضرت ولی عصر (روحی له الفدا) از محضر مبارک پرسش کردم! که جنابتان فرمودید کسانی هم چون امام خمینی رضوان الله تعالی و مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی این 313 نفر را تشکیل می دهند. حتما واقف هستید که این 313 نفر طبق روایات در قید حیات هستند و به امام علیه سلام در مکه ملحق می شنود (از ظاهر احادیث این گونه استنباط می شود که این 313 یاور خاص از رجعت کنندگان نیستند) پس بنابراین امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در زمره این یاوران خاص نیستند. نظر مبارک تان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این فرض که می‌فرمایید یاران امام افرادی هستند مانند حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه». ولی معلوم نیست یاران حضرت از بین رجعت‌کنندگان نباشند. موفق باشید

15585

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: سوال اول: منظور از حدیث نفس که در مفاتیح آمده و برای آن دعا و نماز وارد شده چیست؟ سؤال دوم: منظو از عوالم وجودی چیست و انسان کامل فی الحال در تمام عوالم وجودی است یعنی چه؟ ممنون از لطفتان. خداوند به شما اجر و توان مضاعف عنایت بفرماید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از حدیث نفس یعنی انسان در روح خود با خود مسائل را در میان می‌گذارد 2- انسان کامل به جهت ابعاد مثالی و عقلی خود در تمام عوالم ملکوت وسعت دارد. در این مورد خوب است به کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتنِ باورها» رجوع فرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

13211
متن پرسش
سلام: استاد ببینید درست متوجه شدم یا خیر؟ دائم الوضو بودن بخاطر اینست که ما باید در محضر حضرت حق همیشه مطهر و با وضو باشیم از لحاظ ظاهر. حال باطن هم باید اینطور باشد؟ کار خیلی سختی می شود آخر؟!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وضو به عنوان طهارت ظاهر می تواند زمینه‌ای باشد تا به حکم تبعیت باطن از ظاهر، باطن نیز راحت‌تر پاک باشد. موفق باشید

11241

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. چرا حضرت سجاد علیه السلام در دعای 25 صحیفه از خدای متعال ولد ذکور طلب می کنند؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت سجاد علیه السلام ابتدا از حضرت حق بقای فرزندانشان و اصلاح آن‌ها را – اعم از پسر یا دختر- تقاضا می‌کنند و در ادامه از حضرت حق می‌خواهند در بین آن فرزندان اولاد ذکور هم باشد «وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ مَعَهُمْ اَوْلاداً ذُکُوراً» این بدین معنا است که هم طالب دخترند و هم طالب پسر از آن جهت که در آن شرایط بسیاری از امور از جمله دفاع و جنگاوری به کمک مردها انجام می‌شده. موفق باشید
7986
متن پرسش
سلام علیکم بنده برادری دارم که الان 30 ساله است و نماز نمی خواند بارها متذکر شدم و مادر فراوان از این بابت غصه می خورد که چرا نماز نمی خواند. و استدلال او این است که آنهایی که نماز می خوانند اهل همه کاری هستند البته من هم قبول دارم که جامعه ما طوری است که بعضی مردم نقاب به صورت زده اند ایشان اهل کار خیر زیاد هستند خداراشکر انحراف اخلاقی مانند جوانان امروز ندارند در مسائلی که مربوط به ائمه خصوصا آقا امام حسین هست هزینه مادی تقبل می کنند و نمی گویند و بعدا معلوم می شود که چنین کاری کرده در جاده سازی و... کمک مالی می کند . اولا چرا جو جامعه ما طوری شده که جوانان زده شده اند ؟ قبلا حداقل قشر مذهبی و خانواده های مذهبی معلوم بودند؟ثانیا تکلیف بنده چیست در رابطه با ایشان؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شما در عین مدارا با او بدانید آدم 30 ساله خودش مسئول کارهایش می‌باشد. إن‌شاءاللّه متوجه می‌شود شیطان کارهای زشت نمازخوان‌ها را برجسته می‌کند تا او را منحرف کند و نمی‌گذارد برکات نمازی که انسان‌ها می‌خوانند را متوجه شود. موفق باشید
7201
متن پرسش
سلام علیکم. شما در کتاب جوان و انتخاب بزرگ گفته اید: (( چرا ما انقلاب اسلامی را دوست داریم؟ چون ما را به عالم غیب ارتباط میدهد و وسیله ی ارتباط با عالم غیب است)). خواستم اگر ممکن است این که انقلاب ما را به عالم غیب ارتباط میدهد را بیشتر توضیح دهید. چون با توجه به ظاهر جامعه و برخی مسائل عکس این اگر اتفاق افتاده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چهار جلد کتاب در این رابطه داشته‌ام. إن‌شاءاللّه کمک‌تان می‌کند به‌خصوص کتاب «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» . کتاب‌ها روی سایت هست. موفق باشید
29755

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله ۱. این که گفته میشود در آن دنیا فقط «عقیده» هرکس باقی می ماند و همه چیز فراموش می شود. عقیده یعنی دقیقا چه؟ یعنی بجز عقیده (به عنوان مثال حب به امیرالمومنین (ع) چیز دیگری یادش نمی آید؟ اگر یادش نمی آید پس چطور می گویند همسر های دنیایی در بهشت به خواست خود می توانند کنار هم باشند؟ پس قیافه و روحیات همدیگر باید یادشان باشد. ۲. جایگاه اطلاعات و حفظیات و آگاهی ها و خاطرات انسان در روح است؟ (حتی چیز های غیر مهمی که در ذهن ثبت شده است) ۳. روح چگونه در خود حافظه دارد؟ خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. انسان در قیامت با قلبش زندگی می‌کند. پیشنهاد می‌شود کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست را مطالعه بفرمایید. موفق باشید

26226
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی در برنامه اخیرتان در شبکه افق، فرمودید امام (ره) متذکر حکمت تشیع در کنار همان خرد خسروانی بود ایرانیان در سیر تاریخی است. به تعبیری امام رویکردی سهروردی گونه را در عصر خویش دنبال کرد و چنین وجهی را ایجاد نمود. اگر ممکن است کمی در این باره توضیح دهید و اینکه با مطرح شدن این صحبت حضرتعالی، ممکن است فوری ذهن ها به این سمت برود که چگونه امام متذکر حکمت تشیع و خسروانی است و در عین حال مرز گذاری پر رنگی با باستان گرایی و روندهایی به این سبک و سیاق دارد و حتی صراحت لهجه شان در این زمینه مشهود است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باستان‌گرایی، نقشه‌ی دشمن بود برای عبور از اسلام. ولی به گفته‌ی آقای شایگان در کتاب «آسیا در برابر غرب» وقتی هر کشور از کشورهای جهان اسلام خود را با غرب بسنجد و رو به غرب داشته باشد از درک درست و مشترک خود با سایر کشورهای اسلامی محروم می‌شود و عملاً موجب فلج‌شدن نیروهای خلاّق خود می‌شوند و از نقشِ برآب‌شدنِ رؤیاهای قرن نوزدهم غرب غفلت می‌گردد. در حالی‌که فاجعه‌ی جنگ جهانی دوم نه فقط آرزوهای گذشته‌ی آن‌ها را یکسره بر باد داد و ارزش‌های انسانی را نابود کرد، بلکه هیولای نفی هر نوع حقیقتی را به میان آورد، تا آن‌که ما به آن امر آگاه شدیم و به خود آمدیم که حاصل آن بنیان‌نهادنِ طرح ولایت فقیه شد و به یک معنا تقدیر ایران با توجه به رسالت تفکری که در آن هست، به عنوان حلقه‌ی رابطه میان آسیای بزرگ و تمدن اسلامی و غرب در حال رقم‌خوردن است. همان‌طور که در گذشته نیز ایران حکم کانونی را داشت که تفکر یونانی و اسلامی و اشراقی را در وحدتی تجزیه‌ناپذیر شکل داد.

یکی از صفات برجسته‌ی فرهنگ ایرانی جنبه‌ی ارتباطی و میانجیگری آن است، به همان صورتی که به دین اسلام روی آوردند و ادب فارسی و اسلام را در سراسر آسیا وسعت دادند. از یک طرف با هند و تمدن‌های بودایی مرتبط باشد - به طوری که بلخ مرکز مهم اشاعه‌ی دین بودا بود- و از طرف دیگر به غرب روی آورد و با دین مهر خود، با مسیحیت به رقابت پرداخت و از طریق "مانویت" به قلب مسیحیت رخنه کرد و آگوستین را تحت تأثیر قرار داد.

انکار اسلام توسط ناسیونالیست‌ها در این سرزمین، انکار چهارده قرن تمدن و تفکر ایرانی است که با پذیرش اسلام و محبت به آل محمد (ص)در تکمیل و تلطیف فرهنگ اسلامی از تمام امکاناتِ نبوغ قومی خود مدد گرفت، و از طرفی روح ایرانی نیز خواه و ناخواه در قالب تفکر اسلامی شکفت و هنوز هم منشاء اثر است. در حالی‌که در دوران شیفتگی نسبت به غرب، روح ایرانی گرفتار فلج فکری شد زیرا روح ایرانی فرق جوهری با روح بشر غربی دارد، در حالی‌که روح ایرانی و اسلامی مکمل یکدیگرند.

موفق باشید  

24039

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا کسانی که قبلا دچار گناهان کبیره شده اند؛ می توانند با توبه وارد سلوک شوند و از سلوک خود هم نتیجه بگیرند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟!! مگر نه این‌که خدا بسیار توبه‌پذیر است و توبه‌کنندگان را دوست دارد؟ زیرا انسان با رجوع به حضرت ربّ العالمین، راهِ استقبال پروردگارش را به سوی خود می‌گشاید. موفق باشید

23840
متن پرسش
بسم رب الشهدا و الصدیقین با عرض سلام و خدا قوت: یه سوال اساسی داشتم خدمتتون. راز خوش خلقی و وسعت داشتن با افراد بیرون از خانه و تنگی و بد خلقی با افراد داخل خانه مثل پدر و مادر و همسر چیه؟ بنده چند سالی هست گرفتار چنین روحیه ای هستم و هر چی فکر می کنم به نتیجه ای نمی رسم. نه اینکه بنام بر تنگی و بدخلقی باشه، اتفاقا برنامه ریزی هم می کنم و هر بار تصمیم می گیرم و مصمم میشم که این جوری نباشم اما با کوچکترین تنش یا بد صحبت کردن خودم یا خانواده به هم می ریزم و درِ لجاجت و بدخلقی باز میشه. در حالی بیرون خانه اینطوری نیست. این به خاطر نفاق هستش؟ یا راحت طلبی پنهانی که دارم؟ یا خودبزرگ بینی؟ این یه طرف قضیه است. از طرف دیگه پدرم اخلاقشون به شدت تند بوده و با کوچکترین تنشی عکس العمل شدید نشان می دهند و به این دلیل و دلایل دیگری که هست، مادرم جلوی من و برادرم پدرم را سرزنش می کنند و همین امر باعث شده شأن پدری پدرم به شدت خدشه دار بشه. یکی از دلایل بی احترامی برادرم نسبت به پدرم را همین امر می دونم و البته خودم را ار بی احترامی مبرا نمیدونم. در کل در خانواده ام هیچ کس در جایگاه خودش نیست و همه چیز داغون هستش. مادرم از این اخلاق پدرم در طی حدود ۲۳ سالی که باهم ازدواج کرده اند خیلی رنج کشیده مضافا بر اینکه مادرم کارمند هستند و اکثر مخارج بر دوش ایشان بوده است. منظورم اینه که این مسائل مربوط به پدرم (البته ایشون قصدشون اذیت کردن نیست، اخلاق بدی است که نمی توانند کنار بگذارند وگرنه خیلی برای بنده زحمت کشیده اند و در اعمال عبادی به شدت هیئتی و اهل نماز شب هستند و حتی یکی از دلایل زجر و رنجش من همین تضاد است) یک شخصیت بسیار نفرت انگیز در ذهن اعضای خانواده به ویژه بنده ایجاد کرده در حالی خیلی کلنجار با خودم میرم که این مبنای عملم نباشه و بر اساس تلکیف الهی که دارم عمل کنم. در کل سوال بنده از یک جهت اینه که چرا اینقدر عوامل بیرونی بر روی عملم تاثیر داره و از جهت دیگه این آشوب و تضادی است که داخل خانواده بوجود آمده؛ بنده کاملا احساسم اینه که این آشوب به خاطر اینه که اراده های خانواده اصلا ذیل اراده الهی نیست یعنی می بینم که نیست در حالی که نمیخوان اینجوری باشه (یعنی مثل همان چیزی که در نسبت با غرب داریم قلبا نمیحوان غربی باشند ولی عقلا این طوری اند) و تقاضای راهنمایی دارم که چیکار کنم. در واقع دو سوال دارم: یکی اینکه: با این روحیه ای که در من هست چه بکنم؟ این رو حیه ی تاثیر عوامل بیرونی بر اعمالم که یکی از جلواتش تضاد بین رفتار داخل خانه و بیرون خانه است. دوم اینکه: با این اوضاعی که در خانواده ایجاد شده چطور بر خورد کنم؟ این برخورد های بد و فضای بد موجود بین افراد خانواده، در حالی همه از خودم و پدر و مادرم و برادرم نماز خوان و هیئتی هستیم ولی... بنده مباحثتون رو پیگیر هستم و تقریبا با تفکرتون آشنام ان شاءالله امیدوارم که منظورم رو توانسته باشم بیان کنم. خیلی عذر خواهم که وقتتون رو به این اندازه گرفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مشکل، مشکلِ بسیاری از مردم در این دنیا است و ریشه در خودبین‌های دنیای مدرن دارد و باید به طلوع جهان دیگری فکر کرد غیر از این جهان. باید بدانیم اگر بخواهیم از دین خود بهره‌ی لازم را ببریم، باید دوگانگیِ بین خود و دیگران را که ما را از نظر به خوبی‌های آن‌ها محروم کرده، تغییر دهیم. و رابطه‌ی صحیح با دیگران به ظهور نمی‌آید مگر آن‌که متوجه باشیم با این رابطه‌های غیر صحیح، عملاً از دستورات و برکاتِ قرآن محروم می‌شویم همان‌طور که به تعبیر قرآن یهود و نصاری از برکات استفاده از تورات و انجیل و از اقامه‌ی آن به جهت عدم تحملِ «غیر» محروم شدند. آن‌جایی که خداوند می‌فرماید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ حَتَّى تُقيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزيدَنَّ كَثيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ» (68)/ مائده) ملاحظه می‌کنید که علت ناتوانی اهل کتاب از عدم اقامه‌ی تورات و انجیل آن است که در مقابل وَحی محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نه‌تنها خاضع نشدند بلکه طغیان و کفرشان افزوده شد. این خطر در مورد ما نیز هست که در مقابل سخنِ حق دیگران، وجوهِ انسانی آن‌ها را در نظر نمی‌گیریم. به هر حال همین‌که مسلمانند و به قول شما نمازخوان و هیئتی هستند، کافی است که با روحیه‌ی گشاده و دلگرم‌کننده با آن‌ها برخورد شود. در این مورد پیشنهاد می‌کنم نسبت به دعای شریف «مکارم الاخلاق» مأنوس باشید.

 بسیاری از مردم از رویارویی با «دیگری» دوری می‌کنند ولی با دیگری تنها راه هم‌زیستی خردمندانه، درک عمیق دیگری و وقوف به محدودیت‌های خویش و در پیش‌گرفتن منش گفتگو است. بسیاری از مشکلات انسانی راه حلی جز تغییر نگاه به «دیگری» ندارد. هر کوششی برای حذف دیگری به خشونتی مضاعف منتهی می‌شود. باید در صدد یافتن الگوی مناسب زیستن با دیگری باشیم. بیش از هرچیز باید قرارگرفتن در کنار دیگری را پذیرفت. و این است تاریخی که باید طلوع کند. موفق باشید  

نمایش چاپی