بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20754
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: موضوع سوال: سرنوشت حق الناس ها پس از توبه آیا برای شخصی مثل فرعون معروف یا کسانی که در تاریخ به عنوان دیکتاتورهای قسی القلب مطرح هستند امکان توبه وجود دارد؟ اگر آری پس تکلیف جنایاتی که انجام داده اند چه می شود چطور باید جبران کنند زیرا حق الناس هایی که بر گردن دارند از جمله قتل هایی که مرتکب شده اند آنقدر زیاد است که قابل احصا نیست همچنین آثار ما تاخر گناهانشان. البته مطلب زیر را خوانده ام و می دانیم خدا فعال مایشاء است اگر بخواهد می بخشد اگر بخواهد عذاب می کند ولی سرنوشت حق الناس هایی که نمی توان جبران کرد چه می شود؟ مطلب مورد اشاره: «هر گناهى، از جمله قتل با توبه قابل بخشش است، ولى از آن رو که حق ‏الناس است، پشیمانى و استغفار فقط کفایت نمى‏ کند، بلکه اگر کسى به‏ طور عمد شخصى را به قتل رسانده باشد و بخواهد توبه کند، باید خود را تسلیم دادگاه و اولیاى مقتول کند و آن‏ها اختیار دارند که قصاص کنند یا دیه بگیرند و عفو نمایند. اگر از قصاص صرف نظر کردند، یعنى او را نکشتند، بر قاتل سه چیز واجب مى ‏شود: آزاد کردن برده، سیر کردن شصت فقیر و روزه گرفتن شصت روز پى در پى. اگر برده یافت نگردد، دو تاى دیگر ساقط نمى‏ شود. اگر قتل عمدى نباشد، پرداختن دیه به اولیاى مقتول واجب مى ‏گردد، مگر این که عفو کنند. به علاوه یکى از سه امر مذکور به وجوب خود باقى است، یعنى اگر مى‏ تواند، برده ‏اى آزاد کند؛ اگر نمى‏ تواند، شصت روز روزه بگیرد؛ اگر نتواند، شصت فقیر را اطعام کند. در هر صورت راه براى توبه قاتل باز است. از روایات استفاده مى ‏شود که حتى توبه قاتل پیامبر پذیرفته مى ‏شود. زنى خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: زنى بچه خود را به دست خویش کشته، آیا براى او توبه است؟ حضرت فرمود: «قسم به خدایى که جان محمّد در قبضه قدرت او است! اگر آن زن هفتاد پیامبر را کشته باشد و پشیمان شود و توبه نماید و خداى تعالى صدق و راستى او را بداند که دیگر هیچ گناهى انجام نمى ‏دهد، توبه ‏اش را قبول مى ‏فرماید و از گناهانش مى ‏گذرد.» - برگرفته از سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی - با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توبه از گناه، یعنی تغییر رویکرد در آن حدّ که این انسان، دیگر آن انسان قبلی نباشد. طبیعی است که از گناهان قبلی متنفر است و آن‌چه را که می‌تواند جبران کند، جبران می‌کند و بقیه را خداوند می‌بخشد. موفق باشید

20753
متن پرسش
با سلام و احترام: خدا قوت. با توجه به این که شب اول ربیع الاول شب هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه بوده ولی در تقویم قمری ربیع الاول سومین ماه می باشد و اولین ماه قمری محرم است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سال، با محرم شروع می‌شده است. آن سال را مبداء هجرت گرفته‌اند نه آن ماه را. موفق باشید

20752
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: یکی از اساتید می فرمایند: «سالک با آزار و اذیت های خلق خدا نیز به اعتبار خداوند باید کنار آید و این دردها را نیز تحفه و هدیه ای از جانب او بداند و آن را با دست خود پس نزند.» سوال: لطفاً بفرمائید منظور از (به اعتبار خداوند) چیست و چگونه می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدین معنا که باید متوجه بود حکمت و مصلحتی در این امر نهفته است و گمان نکند عالم از دست خداوند خارج شده. چیزی که حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در حمله‌ی صدام متوجه بودند. موفق باشید

20747
متن پرسش
چگونه باید متوجه شویم وظیفه مان در این برهه تاریخی چیست؟ سلام بر استاد و زیارت قبول: ساعت ها پرسش هایی که مخاطبین با حضرت عالی مطرح می کردند در سایت را می خواندم و نکات جالبی بود در سئوالات و جوابها و جرقه ای شد که سئوال ها و مطالبی را که با متخصصین و اهل فن چه دانشگاهی چه حوزوی مطرح کرده بودم و به جایی نرسیده بودم و البته جوابهایی گرفته بودم اما هنوز قلبم اقناع نشده است را با شما مطرح کنم. استاد عزیز هفته ها و ماه هاست که شدیدا فکری من را درگیر کرده است و آن مسئله تحصیلات_اشتغال_ازدواج زنان است. مسئله ای که وجود دارد این است که وظیفه ای که برای خود ساخته ایم و می خواهیم آن را با وظایف زن و... جمع کنیم و یا وظیفه ای که الهی است (شبیه مثالی که سنگه رو طلا گرفته اند و یا سنگِ طلا بوده است) و این مسئله ای هست که شدیدا دغدغه ی ذهنی حقیر شده است و با مطالعه و مشاور و .... حل نشده است که هر کسی از ظن خود شد یار من. استاد عزیز سئوالی که از شما داشتم این است که آیا زنان مسیری را نرفته اند و بعد از آن در میان راه سئوال می کنند و می خواهند مشکل خود را حل کنند و شما و مرجع و هر فرد دیگری هم با فرمونی که رفته اند مجبور هستید به آنها پاسخ دهید؟ واضح تر بگویم: به یکی تقسیم بندی بندی زنان ما بعد از سالها دانشگاه رفته اند و بعد رشته ای که در آن هستند را به آن علاقه دارند و می خواهند تا آخر ادامه دهند و خدمتی انجام دهند الهی و انقلابی و طعم دانشگاه و خدمت و علاقه و سرگرمی و....آن زیر دهانشان می رود و بعد در همین حین سئوالات و شبهات و درگیری ها و تزاحم ها و تناقض هایی برای آنها شروع می شود. الف: این که نکند من وظیفه داشته باشم هجرت کنم به حوزه؟ بعد استفتا هم بکنند مرجع در چنین پازلی به آنها صرفا چند تا توصیه می کند و در آخر می گوید دانشگاه را ادامه بدید و بعضا بالعکس. ب: بحث اشتغال و ارتباط با نامحرم و...؟ که باز هم بحث بر سر این می شد که شرایط امروزی دیگر چنین است و نمی شود کاری کرد و باید شما رعایت کنید و صرفا توصیاتی که شرایطی را خودتان باید نگاه دارید و... پ: بحث تدریس دانشگاه و محیط مختلف آن و....؟ ت: جمع کردن درس و اشتغال با خانه داری و شوهر داری و فرزند داری و...؟ اولویت با کدام است و...؟ که این هم با توجه به شرایطی که مطرح شد یا باید فرزند خود را مهد بگذارد که اشکال دارد پس مهد قرآن باید بگذارد!! و یا نیمی از روز را فرزرند را در اختیار مادر بزرگ ها و پدر بزرگ ها گذاشت و تربیتی که خوبی ها و معایب خود را دارد و.... تازه استرس ها و اضطراب ها و سختی ها را با برچسب خیالی خدمت کردن و انقلاب و تمدن سازی سختی هایی را هم دارد باید توجیه کرد و به آن جواب داد. ث: بحث ازدیاد نسل و نگه داری آن و وظیفه ما الان چیست با این همه کاری که برای خودمان ساخته ایم و روی زمین وجود دارد مگر می شود؟ خلاصه بحث های دیگه ای هم که مطرح می شود و ما توجه نمی کنیم به نظرم که فرمان از اول اشتباه بوده است و هر چه جلو تر می رویم مجبور به درپوش گذاشتن می شویم (شبیه بحث حجاب و چادرهای مدل دار و زندگی های مصرف گرایی ارزشی و با اسم گذاری های وهمی خودمان و استفاده از احادیث برای توجیه کردن خودمان.) ان شا الله تونسته باشم قسمتی از منظورم را رسانده باشم که داستان از این هم به نظرم پیچیده تر است و زبان حقیر هم الکن و باید موضوع شناسی اساسی در این موضوع شود و با روش شناسی اساسی و گرنه هر جوابی که در این مورد ما بدهیم و یا هر صحبتی که ما در این مسئله بکنیم یا فایده ای ندارد و یا این که صرفا در شرایط موجود و با توجه به پازلی که خودمان چیده ایم مطرح می کنیم و شخص جواب گو هم راه دیگری ندارد. ممنون می شم که این سردرگمی را که ماه هاست دچار آن هستم با سخنان حکیمانه تان کمکی به این حقیر کرده باشید. (زیرا در شرایطی صرفا نظری نیستم شرایط فعلی ام ساحت عمل و انتخاب همسر هستم و گیج نظریه ها و اشخاص و قیل ها) پوزش طولانی شد، معلم صبور و زحمت کش. خدا قوت. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید در شرایطی هستیم که هنوز تعریف درستی مطابق این تاریخ از «زن» نداریم – نه زنان و نه مردان نمی‌دانند پدیده‌ی امروزین زن را چگونه باید بفهمند - باید تلاش کرد فهمی همه‌جانبه نسبت به زنان در این تاریخ داشت. کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» شروعی جهت چنین تلاشی است. زیرا همچنان‌که قبلاً عرض شد «زن» گمشده‌ی این تاریخ است. در این رابطه بد نیست سری به جواب‌ سؤال‌های شماره‌ی  10837 و 6275  و 10897 بزنید. موفق باشید

20746
متن پرسش
سلام استاد: 1. نظر آیت الله بهجت (ره) درمورد ابن عربی چیست؟ 2. استاد آخر ما نفهمیدیم ابن عربی ولایت و امامت 12 امام را قبول داشته یا خیر؟ اگر نداشته پس چطور به این مقامات رسیده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن سه جلد کتابی که در رابطه با تفکرات و سخنان آیت اللّه بهجت نوشته‌اند، ملاحظه می‌کنید که ایشان به ابن عربی نیز توجه دارند. 2- موضوع عقاید محی‌الدین کار آسانی نیست. حضرت آیت اللّه جوادی در شرح «فصوص الحکم» محی‌الدین می‌فرمودند: محی‌الدین از نظر عقیده شیعه است ولی از نظر فقهی سنی است. موفق باشید

20743
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده 24 سال دارم و تقریبا ده سالی هست که طعم آرامش را نچشیدم و دچار سردرگمی و کلافگی شدید ذهنی هستم. در ذهنم در گیر و دار دائم شبهات و اشکالات اعتقادی هستم که مخصوصا وقتی می خواهم عمل عبادی یا کار خیری انجام بدم یا زیارتی بروم نمازی بخوانم و...این افکار حتما می آیند در ذهنم و تمام حال معنوی من رو می گیرند. در ظاهر اعمال عبادی خود رو انجام می دهم و هرکس مرا ببیند فکر می کند یک شخص مذهبی حزب اللهی هستم اما از درون دچار آشوب زیادی هستم و یقین و ثبات فکری و قلبی ندارم. بنده استعداد های زیادی دارم و بهره هوشی بالایی هم دارم و این را افراد زیادی و اساتیدی هم که باشون در ارتباط بودم هم گفتن. از سن 12 سالگی تقریبا کشش و تحول مذهبی در من رخ داد و به دین علاقه مند شدم و از همان موقع تقریبا نیز این افکار به سمتم روی آوردند. من توانایی های زیادی دارم و اگر این افکار نبودن چه در زمینه رشد معنوی خودم و چه در زمینه کارهای فرهنگی برای اجتماع خیلی می توانستم مفید باشم ولی این افکار دائما ذهن من را مشغول می کنند و تمام انرژی من را می گیرند. و الان بعد ده سال واقعا از این وضعیت خسته شدم. و دچار اضطراب درونی و تشویش قلبی شدم و حتی وضعیت جسمانی من رو هم تحت تاثیر قرار داده و خیلی حالم بد هست. با افراد مختلفی هم صحبت کردم و نتیجه نگرفتم. به حدی درگیر هستم که دیگه هیچ لذت معنوی نمی چشم. مثلا می روم روضه یا رفتم کربلا زیارت امام حسین ولی هیچ چیزی رو قلبم حس نکرد و کاملا قلبم بی تفاوت شده و از این خیلی زجر می برم. از جمله فکری که همیشه در ذهنم هست این است که من تمام اندیشه های کسانی که منکر خدا و باور های ما هستند را نمی دانم و شاید آن ها حرفی و ادله محکمی دارند و من بی اطلاعم. و خیلی فکر های دیگر. خواهش می کنم مرا کمک کنید. در وضعیت بسیار بدی به سر می برم. حالم خیلی بد هست. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید سعی بفرمایید باورهای دینی شما برای شما یقینی گردد تا نور اعمال عبادیِ شما، شما را جلو ببرد. پیشنهاد بنده سیر مطالعاتیِ بر روی سایت هست که با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که هر دو بر روی سایت هست، شروع کنید. موفق باشید

20740
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: ایام شهادت تسلیت باد. سؤالی که خدمت استاد داشتم پیرامون عزاداریه. اینکه درسته برای همه اهل بیت سینه زنی و پیاده روی راه بیاندازیم؟ این متن بیانات رهبری است در 70/12/13 در دیدار اعضای گروه معارف صدای جمهوری اسلامی «... مسأله‌ی دیگر، مسأله‌ی روضه‌هاست. روضه‌خوانی و سینه‌زنی باید باشد؛ اما نه در هر عزایی. این را بدانید که روضه خواندن و گریه کردن - آن سنت سنیه - مربوط به همه‌ی ائمه نیست؛ متعلق به بعضی از ائمه است. حالا یک وقت در جمع و مجلسی کسی روضه‌یی می خواند، عده‌یی دلشان نرم می شود و گریه می کنند؛ این عیبی ندارد. اصلاً عزاداری کردن یک حرف است، روضه‌خوانی و سینه‌زنی راه انداختن یک حرف دیگر است. روضه‌خوانی و سینه‌زنی راه انداختن، مخصوص امام حسین است؛ حداکثر مربوط به بعضی از ائمه است؛ آن هم نه به این وسعت. مثلاً در شب و روز تاسوعا و عاشورا بخصوص، در شب و روز بیست‌ویکم ماه رمضان، سینه‌زنی و عزاداری و برپایی جلسات خوب است؛ ولی مثلاً در مورد حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) - با این‌که وفات آن بزرگوار از وفاتهای دارای روضه‌خوانی است - من لزومی نمی بینم که سینه‌زنی بشود؛ یا مثلاً در سالگرد شهادت حضرت زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) مناسبتی ندارد که ما بیاییم نوحه‌خوانی و سینه‌زنی کنیم؛ بهتر این است که در آن موارد، شرح مصایبشان گفته بشود. شرح مصایب، گریه‌آور است. من خودم الان در ایام ماه محرّم که نمی توانم روضه بروم، چون آن احساس و عشقی که در دل هر شیعه هست و دلش می خواهد در عزاداری شرکت کند، لذا من این را با خواندن «نفس‌المهموم» حاج شیخ عباس قمی(11) - که یک کتاب عربی است - اشباع می کنم؛ این خودش گریه‌آور است و برای من کار چند نفر روضه‌خوان را می کند. حتماً لازم نیست که عزاداری به همان شکل سنتىِ روضه‌خوانی باشد که اولش چیزی می خوانند و بعد هم احیاناً آخرش دمی می گیرند و سینه‌یی می زنند؛ نه، شرح حال را بیان کنید؛ مثلاً یک نفر با بیان خوب و لحن محزونی، وضع زندان رفتن حضرت موسی بن‌ جعفر را بیان کند؛ حوادث تلخ زندان را بیان کند؛ بعد شهادت حضرت را بیان کند؛ بعد مراسم تشییع را بیان کند؛ در این صورت هر کس که آن‌جا نشسته باشد، دلش نرم می شود.» با این توجه الان چه باید کرد؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید توصیه‌ی مقام معظم رهبری، توصیه‌ی بسیار حساب‌شده‌ای است. زیرا روح حرکت امام حسین«علیه‌السلام» با روح حرکت سایر ائمه«علیهم‌السلام» متفاوت است. در مورد امام حسین«علیه‌السلام» پس از فهم اولیه‌ی آن نهضت می‌توان با همان سینه‌زنی تا حدّی به حضرت نزدیک شد. به همان معنایی که یاران حضرت در راستای نزدیکی به آن حضرت، با اقدامِ عملی شهادت آن کار را انجام دادندو ولی برای نزدیکی به سایر ائمه«علیهم‌السلام» بهتر است با تأمل بر حرکات آن‌ها و توجه به بستر تاریخیِ اعمال‌شان به آن‌ها نزدیک گردید. در این مورد رادیو و تلویزیون بی‌تقصیر نیست. زیرا همان حرکاتی که هیئت‌های غافل از رهنمودِ رهبری را انجام می‌دهند، را به صحنه می‌آورد. موفق باشید  

20739
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام: من تمایل دارم در فضای مجازی برای کسب فضایل و استفاده از علم و دانش استاید و روحانیت و افراد با تجربه - رابطه داشته باشم بعضی از این افراد از جنس مخالف من هستند آیا ارتباط من با ایشان و کمک ایشان به من ایرادی دارد به تعبیری در فضای مجازی سر کلاس خصوص اساتید شرکت کردن ایراد دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید در دستگاه فکری قابل اطمینانی تفکر خود را شکل دهید، سپس به سایرین رجوع کنید، وگرنه به سرگردانی و حیرانی گرفتار می‌شوید. به گفته‌ی مولوی: «در تو نُمرودی است، در آتش مرو / گر روی تو اول، ابراهیم شو». موفق باشید

20737
متن پرسش
با عرض سلام محضر استاد عزیز و آرزوی قبولی زیارات: پیشاپیش عذر خواهی می کنم که وقت حضرت عالی را می گیرم. بنده از نو جوانی مقید به نماز اول وقت و جماعت بودم و حساسیت خاصی نسبت به آن داشتم و بحمد الله از برکات آن نیز بهره بردم اما الان که چندین سال می گذرد و مشغله کاری و متاهل شدن و فرزندان به سراغم آمده گاهی اوقات از نماز اول وقت یا جماعت باز می مانم و با اینکه می دانم مستحب است اما غم بزرگی دلم را می گیرد و به حدی شدید است که شروع به پرخاش و عصبانیت می کنم و بعد از آن با خود می گویم هر چه تا حالا مقید بوده ای فایده نداشته والا تا کنون اخلاق خود را اصلاح کرده بودی و همین طور است وقتی که به زیارتی می روم بعد از بازگشت به جای اینکه بهتر شوم بدتر می شوم و اصلا دست خودم نیست. مثلا همین امثال بعد از اربعین اصلا انگار نه انگار زیارتی رفتم نه حضور قلبی و نه تقوای بهتری. واقعا از این حالات نفس خودم خسته شده ام و وقتی همه تلاشهایم را بی نتیجه می بینم بسیار ناامید و عصبی می شوم و رفتارم با اطرافیان بدتر می شود انگار آن بیچاره ها مقصرند. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به سعه‌ی رحمت الهی فکر کنید که او با اندک نیّت ما نظر لطفش را می‌گشاید و از این طریق مواظب خواهید بود که شیطان شما را مأیوس نکند. آری! شیطان با ایجاد یک غضب می‌خواهد القاء کند که زحمات ما بی‌نتیجه بوده است، در حالی‌که ما باید به سعه‌ی رحمت الهی فکر کنیم که مگر می‌شود او بر اساس نیّت ما با ما برخورد نکند. موفق باشید

20736
متن پرسش
سلام و خدا قوت: بنده به عنوان یک دهیار یک روستایی پس از حادثه کرمانشاه هم به ذهنم خطور کرد و هم پیشنهاد دادند که برای حوادث این چنینی با بودجه به صورت بلند مدت اقلامی مانند چادر و پتو نگهداری شود. احساس می کنم این کار با روحیه توکل و در زمان حال بودن نه در آینده منافات دارد، لطفا راهنمایی بفرمایید؟ نظر شما چیست؟ با توجه به اینکه از کتاب ها و سخنرانی های شما این برداشت می شود که با این چنین کار ها مخالفید با کارهایی از این قبیل که مانند بیمه ها رفتار کنیم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید در حدّ معقول این نوع پیش‌بینی‌ها منطقی می‌باشد. ولی اگر گرفتار احتمالاتِ بسیار بعید شویم به زحمت می‌افتیم و توکل در چنین اموری است تا بدانیم ما چندان همه‌کاره‌ی امور نیستیم. موفق باشید

20735
متن پرسش
با سلام: حقیر درین که حضرت محمدی پا به گیتی نهاده باشند در تردیدم و وجود تاریخی ایشان برایم ثابت نیست آیا از منابعی که غیر مسلمانان در صدر اسلام نوشته باشند اسنادی در اثبات وجود ایشان در دست است چون بنظر می رسد که قدیمی ترین منابع تاریخ طبری و ... باشد که همه توسط مسلمانان نوشته شده و ممکن است توطئه ای در کار باشد و صحبت های سفین محمد کالیش در نفی وجود حضرت محمد صحت داشته باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع پدیده‌های تاریخی، مسئله‌ی تواتر در میان است وگرنه هیچ پدیده‌ی تاریخی را نمی‌توان با اطمینان پذیرفت حتی وجود نادرشاه و شاه عباس را. از این جهت گفته می‌شود امور تاریخی را عقل، از جهتِ تواتر می‌پذیرد. بدین معنا که ممکن نیست چنین موضوعات مهمی را عده‌ای با تبانی بتوانند به تاریخ تحمیل کنند. زیرا بالاخره معلوم می‌شود. موفق باشید

20734
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه وجود حضرت مهدی از نظر تاریخی ظاهرا قابل اثبات نیست پذیرش اینکه ایشان وجود خارجی داشتند منوط می شود به رجوع به روایات حتی اگر عقل و قرآن نیز دلالت کلی بر وجود ایشان داشته باشد تعیین مصداق منوط به رجوع به تاریخ و روایت است و چون راه تاریخ بسته است میماند راه روایت، راه روایت هم مشکل اینست که شرط صحت روایت، اثنی عشری بودن راویست و در این مورد که وجود حضرت صاحب ثابت نیست اگر راوی اثنی عشری باشد موجب ضعف حدیث می شود کما اینکه هرآنچه اسماعیلیان از جانب خود روایاتی در مورد امامت اسماعیل بیاورند هیچ حجتی ندارد بنابرین باید به روایاتی رجوع کرد که راوی بی طرف باشد که باز اگر راوی غیر از شیعه اثنی عشری باشد موجب ضعف سند می شود و اگر اثنی عشری باشد موجب نقض بی طرفی و روایات متواتر که همه فرق تایید کرده باشند هم نداریم والا مسئله از نظر تاریخی ثابت می شد دقت داشته باشید که ما فعلا کار به امامت ایشان نداریم که بتوان با کلیات عقلی و ... ثابت کرد بلکه می خواهیم بدانیم امام عسکری پسری داشت یا نه فارغ از این که امام بود یا خیر و می بینید که باب تحقیق بسته است مگر آنکه تبع لآبا ایمان بیاوریم و آن ایمان را چه ارزشیست نمی دانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- براهین عقلیِ محکمی در راستای وجود انسان کامل داریم که در این مورد می‌توانید به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید 2- محی‌الدین بن عربی که موضوع انسان کامل را مطرح می‌کند و مصداق آن را در حال حاضر حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» می‌داند متذکر می‌شود که در شهود خود آن حضرت را در محروسه‌ی دمشق ملاقات کرده، در حالی‌که محی‌الدین شیعه مذهب نیست و مبتنی بر روایات شیعه موضوع را دنبال نمی‌کند 3- روایات مطمئنی در این مورد از خود پیامبر هست که شخصی مثل جابر از ان حضرت نقل می‌کند. موفق باشید

20733
متن پرسش
درود محضر استاد طاهرزاده: نظر حضرتعالی نسبت به تحصن صورت گرفته در مرقد عبدالعظیم چیست اگر چه هنوز پرونده روشن نیست لکن بنظر می رسد این تحصن نمود بغضیست که بسیاری از مردم نسبت به قوه قضاییه دارند واقعا قوه ایست که با این حجم از فساد به هیچ کس پاسخگو نیست مگر رهبری و ایشان هم مگر چقدر می توانند نسبت به اصلاح آن اقدام کنند در پاسخ یکی از سوالات اخیر فرمودید آیا باید اشکال را به پای اسلام گذاشت یا به پای مردم واقعا در قوه قضاییه که مردم هیچ نقشی در انتخابشان ندارند مردم چه نقشی دارند؟ اگر فساد از مردم است نه ذات نظام چرا در این بخش ها که مردم نقشی ندارند باز فساد موجودست؟ سخن آخر با حضرت صاحب که آقا جان انقلاب به چهلمین سالگردش نزدیک می شود و نظام از اصلاح اولیاتمان درمانده است (همانطور که دکتر سعید زیباکلام در برنامه جهان آرا فرمودند) بیا که مصلح فقط تویی و گویا تقدیر مان این بود که حسب بعض روایات گروه های مختلف بر ما حاکم شوند تا عجزشان از اصلاح امور مشخص شود و این حوالت تاریخی ماست. حقیر نیز همانطور که استاد میرشکاک در خشت خام فرمودند امیدم به این نظام از صندلی ای که بران نشستم و صفحه کلیدی که با آن هم اکنون تایپ می کنم کم ترست. ببخشید ازین مقایسه چون مقایسه جاییست که تشکیک وجودی در کار باشد والا صفر را با چه عددی می توان مقایسه کرد امتحان کنید از هر عددی بینهایت بار ضعیفتر است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با وجود چنین ضعف‌هایی در امور اجرایی کشور و از جمله تنگ‌نظری‌ها که در بعضی قضات هست، بحثی نیست. بحث بر سر واقعیت تاریخی است که ما در آن قرار داریم. یا باید در حاشیه‌ی تجدد و همچنان در توسعه‌نیافتگی مثل 200 سال گذشته قرار داشته باشیم، و یا باید باقی‌ماند بر عهدی که نسبت به انقلاب اسلامی داریم، به آینده‌ای بس متعالی امیدوار باشیم که با فرهنگ دینی از ضعف‌های توسعه‌نیافتگی آزاد شویم. در آن صورت است که با تعالی مردم آن قاضی هم که به یک معنا جزء مردم است و آن کارمند اداری نیز متذکر اهداف بلند وظیفه‌ی انسانی خود خواهد شد، تا انسان‌ها متوجه‌ی رسالت تاریخی خود نشوند همواره در خودبینی و خودخواهی گرفتارند. شاید منظور مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» که در مورد حرکت اربعینیِ این سال‌ها فرمودند: «این هم یکی از حوادث بسیار برجسته‌ای است که خدای متعال منّت گذاشته بر ما و این حادثه را برای ما خلق کرده است» این باشد که از طریق حادثه‌ی اربعین، روحیه‌ی ایثار و تواضع به جامعه‌ی ما برگردد. و راز امیدواری به آینده موضوع مهمی است که نباید آن را از متن تاریخی که شروع کرده‌ایم نادیده بگیریم. موفق باشید

20732
متن پرسش
سلام استاد: در حوزه فلسفه درست خوانده نمی شود پس بهتر نیست ابتدا دانشگاه رفته و فلسفه بخوانیم بعد حوزه رویم؟ الان چهارم دبیرستانم شما چه می فرمائید؟ با توجه به این که تمرکز روی مسائل فلسفی داشته باشیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دانشگاه هم در رشته‌ی فلسفه خیلی کار نمی‌شود. هرکس چه در حوزه و چه در دانشگاه باید خودش چنین موضوعاتی را دنبال کند. موفق باشید

20730
متن پرسش
سلام استاد عزیز: یک مطلبی به ذهن بنده آمده که خدمتتان می نویسم اگر اشتباه است اصلاح فرمائید و اگر سالم است در جواب پرسشگران می توانید استفاده کنید و آن این که وقتی قیامت می شود زمان می رود پس اشتباه است اگر گفته شود که کی قیامت است را با مثالی گفته می شود و آن اینکه شما تا زمانی که در کره زمین زندگی می کنید شب و روز برای شما اتفاق می افتد و هست و اگر کاری را انجام دهید می توانید بگوئید که شب آن را انجام دادم که در مقابل روز است یا در روز انجام دادم ولی اگر شما به خارج از کره زمین رفتید دیگر در آنجا نه شب است نه روز در فضای منظومه شمسی قرار گرفتید دیگر شب و روزی در آنجا راه ندارد پس اگر گفته شود که این کارتان را در شب انجام دادید یا در روز حرفی اشتباه است. حال تطابق مسائل: اگر گفته شود که چه «زمانی» به قیامت رفتید سخنی باطل است و جوابی ندارد مثل این است که گفته شود که شما وقتی در منظومه شمسی بودید چه روزی یا چه شبی بود؟ غافل از این که شب و روز برای افراد کره زمین است نه کسی که خارج از آن است و همچنین زمان خصوصیت عالم ماده است نظام که عوض شد زمانی نیست که از آن پرسش شود مثل کسی که از کره زمین خارج شده که شب و روزی برای او نیست قیامت که شد زمانی برای او نیست. مثال درستی است استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی خوبی در معنای بی‌زمانیِ قیامت مطرح می‌فرمایید. در ضمن بد نیست به جواب سؤال شماره‌ی 20727 نیز رجوع شود. موفق باشید

20727
متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: هرچند می دانم مصدع اوقات شریف و باعث ناراحتی می شوم ولی اگر ممکن است در خصوص سوال 20692 توضیحات بیشتری عنایت فرمایید، گره ذهنی بنده در این موضوع بازنشده است. جنابعالی در پاسخ فرموده اید وقتی همه بالقوه ها بالفعل می شود دیگر زمانی باقی نمی ماند. همین کلمه وقتی خودش نشان دهنده زمان است و دیگر اینکه چه اشکالی پیش می آید بعنوان مثال گفته شود ساعت 8 صبح روز فلان سال تمام بالقوه ها بالفعل می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما الفاظ را عموماً در زمان اداء می‌کنیم، ولی در عالم غیب و قیامت به این معنا زمان نیست، هرچند نسبت‌ها در عین احاطه‌ی ما در میان است. در نظر بگیرید کسی در چاه قرار دارد و چیزی دایره‌شکل که هر قسمت آن به رنگی است در دهانه‌ی چاه در حال چرخش است، لذا آن کسی که در چاه است در یک زمان قسمتی از آن دایره را زرد می‌بیند و در زمان دیگر قسمت دیگر دایره را سیاه می‌بیند. در حالی‌که آن کسی که در بالای چاه به آن دایره نگاه می‌کند، همه‌ی آن قسمت‌ها را یک‌جا می‌بیند در عین آن‌که به یک معنا تقدم و تأخر را در رنگ‌ها مدّ نظر دارد. به این معنا که یک قسمت زرد است و قسمت بعدی سیاه است. ولی این قسمتِ بعدی در عین آن‌که بعد است با قسمت قبل و قسمت‌های دیگر، همه در منظر او حاضرند. داستان تقدم و تأخرِ حادثه‌ها در قیامت از این قرار است. در ضمن خوب است به سؤال شماره‌ی 20730 رجوع فرمایید. موفق باشید  

20721
متن پرسش
با سلام: استاد رابطه ی بین معنویت و عمل به تکلیف چیست؟ آیا معنویت در دین داری تکی و گوشه گیری از جامعه است یا عمل به تکلیف و یاری دین خدا؟ آیا اینطور نیست که همان نماز شب یا توسل ها برای این است که بتوانیم وظیفه ای که دین بر گردنمان نهاده را خوب انجام دهیم و در راه او جهاد نماییم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نگاه دوم درست باشد. انسان در جمع مؤمنین به کمالاتی می‌رسد که در فردیت و انزوا به آن دست نمی‌یابد. خوب است در این مورد به روایتی که در جواب سؤال شماره‌ی  20705  عرض شده است، نظری بیندازید. موفق باشید

20720
متن پرسش
با سلام: من طلبه هستم و در پایه دهم مشغول تحصیل هستم، امسال در مؤسسه قرآنی اسراء که تحت اشراف حضرت آیت الله جوادی هستند مشغول شدم. سوالم این هست که در این سه سال تحصیل مباحث قرآنی و تفسیری حفظ قرآن رو شروع کنم یا به صورت منظم المیزان رو کار کنم؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع آن دو بهتر است ولی اگر ممکن نبود، تدبّر در قرآن ارجحیت دارد. موفق باشید

20719
متن پرسش
با سلام: در جایی فرمودید که ما باید جایگاه فکری هر یک از گروه های فکری که ذیل انقلاب فعالیت می کنند را بشناسیم، چرا باید حتما بدانیم که هر گروه چگونه فکر می کند و خاستگاه فکری اش کجاست، این کار چه کمکی به ما می کند؟ ما می توانیم در آن جایگاه فکری خودمان ذیل انقلاب به فعالیت ادامه دهیم و آنها را هم به عنوان گروه های فکری دیگر بپذیریم. اگر این امر ضرورت دارد راهکار رسیدن به آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح یک تاریخ جلوه‌ها و زوایای مختلفی دارد. وقتی جایگاه فکری خود را درست درک می‌کنید که نسبت آن را با سایر افکار بدانید، آن‌هم نه این‌که بخواهید به افکار دیگران گیر دهید، در این صورت به وسعت لازم در تفکر دست نمی‌یابید. موفق باشید  

20718
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: بنده چندین سال است از مباحث شما بهره می برم امسال اربعین که به کربلا مشرف شده بودم واقعا احساس می کردم در تمام راه می توان حضور حضرت سید الشهدا علیه السلام را دید حتی در روز آخر که شاید نمی شد در بین الحرمین یا حرمین باشم در بین راه در سر راه زوار حضرت نشستم و احساس می کردم می توان بهره ای را که در حرمین برد همین جا با دیدن همین زوار خسته و عاشق برد، استاد عزیز این حس و حالی که در اربعین انسان می یابد مافوق مطرح کردن است همانگونه که شما می فرمایید، ما با حضور در حضور تاریخی انقلاب به احساسی رسیده ایم که گویا همین امروز با قرار گرفتن ذیل ولایت فقیه تحت ولایت حضرت امام زمان قرار گرفته ایم، حتی این روزها که می بینیم احمدی نژاد اینگونه آب به آسیاب دشمن می ریزد چنان دلمان به درد می آید که یاد طلحه و زبیر می افتیم انگار تاریخ تکرار می شود، استاد این احساسی که ما به لطف خدا و به وسیله شما در این تاریخ پیدا کردیم احساس خوبی است و فکر می کنم با این حضور اگر ادامه دار باشد عاقبت بخیر هستیم، اما با اینهمه احساس خوب گناهان قدیم و خیالات تاریک و آنچه که می دانید دست بردارمان نیست، شما بارها گفتید که می روند اما چه کنیم که هربار بعد رفتن دوباره می آیند و توان هربار ما نسبت به قبل کمتر می شود، در برزخی گیر افتادیم. کدام این قوا عاقبت ما را رقم خواهد زد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باز این حالت‌ها می‌آید و می‌رود و باز می‌آید و می‌رود تا آن‌جایی که به لطف خدا از ظلمات این دوران و از مکر لیل و نهار که اوج آن، وَهمی است که در این دوران به اوج خود رسیده است رها شوید. بحمداللّه فراموش نکنید که:

«عاشق شده ای، ای دل سودات مبارک باد... از جا و مکان رستی، آنجات مبارک باد

از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور.... تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد

ای پیشرو مردی، امروز تو برخوردی.... ای زاهد فردایی فردات مبارک باد

کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد.... حلوا شده ای کلی حلوات مبارک باد

در خانقه سینه غوغاست فقیران را.... ای سینه بی‌کینه غوغات مبارک باد

این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد.... دریاش همی‌ گوید دریات مبارک باد

ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد.... ای طالب بالایی بالات مبارک باد

ای جان پسندیده جوییده و کوشیده.... پرهات بروییده پرهات مبارک باد

خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی.... کالای عجب بردی کالات مبارک باد

موفق باشید

20717
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: نظرتان درباره این حدیث چیست. آیا واقعا صحیح است؟ هنگامی که رسول خدا «ص»، از «جنگ تبوک» برمی گشت «سعد انصاری»، یکی از «کارگران مدینه» به استقبال آن حضرت آمد. وقتی پیامبر «ص»، با او دست داد «احساس کرد»، که «دستان وی زبر و خشن» است.! نبی مکرّم «ص» سؤال کردند؛ چرا دستان تو، این اندازه «زبر و خشن» است.!؟ عرضه داشت؛ یا رسول اللّه این «خشونت و زبری دستان من» بخاطر، کار کردن» با بیل و طناب است تا «مخارج خانواده ام» را تأمین کنم.! پیامبر«ص»؛ «دستان او را بوسید»، و فرمود: این «دستی است»، که «آتش جهنم» آن را لمس نخواهد کرد.!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا آن روایت درست نباشد؟ مگر جز این است که انسان با تلاش و دست و پنجه‌نرم‌کردن با طبیعت و بدون تخریب آن، استعدادهای خودش و طبیعت شکوفا می‌شود؟ موفق باشید

20716
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد نظر مبارکتان درباره انجمن خام گیاه خواران که معتقدند انسان نباید اساسا گوشت و لبنیات و غذای پخته بخورد و ادعا می کنند بسیاری از بیماران مخصوصا سرطانی ها با این روش خوب شده اند چیست؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که خوردن گوشت زیاد مکروه است، حرفی نیست. و در این‌که سیره‌ی پیامبر ترک گوشت‌خواری به‌کلّی نبودند هم، نباید از نظر دور داشت. ولی به عنوان درمان اگر مدتی کسی گوشت نخورد مانعی ندارد. موفق باشید

20713
متن پرسش
با سلام: استاد چند وقتیه میخوام با بچه مسجدیا و کلا بچه مذهبیا یه کاری رو شروع کنم حتی در بسیاری از موارد خودشون پیشنهاد میدن ولی کلا در حد حرفه و اصلا انگار اراده ای برای عمل ندارن این در صورتیه که بچه های غیر مذهبی پای کار ترند و در کل بیشتر میشه رو حرف و قولشون حساب کرد دل زده شدم ازشون و گاهی میخوام قید کار با مذهبیارو بزنم و برم سراغ مردم عادی براچی اینطورین؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید کار مشخص و تعریف‌شده‌ای را با آن‌ها در میان بگذارید تا هرکس نسبت به وظیفه و تکلیفی که دارد با آن ارتباط برقرار کند. موفق باشید

20710
متن پرسش
سلام: با توجه سوال 20653 بفرمائید تکلیف جوانان فعلی که آینده شان از بین رفت چه می شود؟ نه شغلی نه زندگی نه خانه ای نه همسری؟ با نبود اولیات و ضرورت ها جوانان چطور به رشد و کمال برسند؟ بیکاری و تحمل فشارهای جنسی و عصبی و عدم رشد و کمال در سایه ازدواج و کسب روزی حلال ولو برای یک جوان این ممکلت ظلم نیست؟ آیا این فشارها و موانع برای کمال حتی یک نفر بخشودنی است؟ دختری که به تنهایی می تواند یک محله را به فساد بکشد وقتی ازدواج نکند و سنش بالا برود چه می شود؟ و یک سوال این همه معتاد و اعتیاد در کشور ما چرا؟ و چرا در عربستان یک قرص استامینفن کدئین مجازات دارد و منع می شود ولی در ایران به راحتی می شود به مواد مخدر از انواع آن دسترسی پیدا کرد؟ آیا این دست شیطان نیست که از آستین جمهوری اسلامی بیرون زده است؟ برای نابودی یک نسل و به تبع آن نسل های بعدی و هم چنین بدنام کردن اسلام و دین زده کردن مردم مسلمان؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی بستری است که اگر کسی بخواهد راه صحیح را برود، با مانع حاکمانِ ظالم روبه‌رو نشود. به همین جهت خداوند در قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» ما پیامبران را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آن‌ها کتاب و میزان یعنی راه‌کارهای کلی و قواعد کاربردی را برای آن‌ها آوردیم، تا خودِ مردم برای حاکمیت قسط و عدالت قیام کنند. حال اگر مردم کوتاهی کنند، آیا باید اشکال را به پای اسلام گذاشت یا به پای مردم؟! موفق باشید

20707
متن پرسش
جناب استاد سلام: در جواب سوال ۲۰۷۰۰ فرمودید که چون خداوند نیاز به جلب نظر دیگران ندارد و کلا نیاز به کسی ندارد پس دروغ در او راه ندارد و صادق است. آیا می توان اینطور گفت که ذات دروغ عدم است چون وجود ندارد و نیست و ذات صداقت و صدق وجود است چون هست و درک می کنیم و چون ذات خداوند وجود محض و مطلق است پس در خدا عدم راه ندارد چون تماما وجود و وجود تمام اوست و همه ی هست اوست پس در نتیجه چون وجود خداوند وجود مطلق و محض است پس صداقت مطلق و صادق محض هم می باشد و جز صداقت و راستی از او صادر نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. موفق باشید

نمایش چاپی