باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری ربطی به کمالات عَرَضی ندارد یک کمال ذاتی است که در جوهر عالم ماده از تبدیل قوه به فعل صورت میگیرد. پیشنهاد میشود بعد از استماع صوت مباحث «برهان صدیقین» به صوت «شرح حرکت جوهری» بپردازید تا این مسائل برایتان روشن شود. مباحث همراه با صوت بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شدت وجود ربطی به بزرگی و کوچکی پدیدهها ندارد. تمام عالم ماده که شامل خورشید و همهی کهکشانها میشود، از نظر وجودی در پایینترین از درجهی وجود قرار دارند. شدت وجود، به جامعیتِ موجود است از نظر کمالاتی که دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت:
آنقدر ای دل که توانی بکوش
گرچه بهشتش نه به کوشش دهند
مائیم و راهِ گشودهی شریعت و خدایی کریم و مهربان، همو که علامهی طباطبایی را، علامهی طباطبایی کرد، میداند که با ما چه کند. از ما صداقت و از او کرامت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تخصصی ندارم. ولی کتابهای مرحوم شهید مطهری و دکتر شهیدی در این مورد کمک میکند. سری هم میتوانید به کتابهای «کربلا، مبارزه با پوچیها» و «راز شادی امام حسین«علیهالسلام» در قتلگاه» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد راه رؤیت وجود مقدس حضرت، چیزی نمیدانم. آنچه شریعت الهی در مقابل ما قرار داده است رعایت حرام و حلال الهی است که موجب نحوهای از عصمت خواهد شد و از این جهت میتوانید به امام معصوم نزدیک شوید 2- از حرز یمانی چیزی نمیدانم 3- رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» از چشمبرداشتن از هر آنچه غیر خداست، عملاً حجابهای بین خود و قیامت را از بین بردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هرکدام از اولیاء از جهتی کمالات خاص خود را دارند. هرکس باید در مسیری که خداوند برای او قرار داده است، حرکت کند و به نتایج خاص خود برسد 2- طلب بندگی و اطاعت باید داشته باشیم خداوند خودش آنچه برای شوق عبادت نیاز است، مرحمت میکند 3- باید سعی کرد جز خدا در میان نباشد 4- انسانها به خودی خود در جان خود شوق عرفانی دارند، باید غیر خدا را مهم نکرد تا آن شوق ظهور کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین اینکه ما ضعفهایی داشتهایم، بیش از همه دشمنان اسلام تلاش کردهاند با انواع فتنهها و موانع مانع شوند تا انقلاب اسلامی به اهداف خود برسد و سپس همین را مطرح کنند که نظام اسلامی ناموفق بوده است. در صورتیکه بقایِ نظام اسلامی با اینهمه توطئهها بهترین دلیلِ توانایی حکومت جمهوری اسلامی است و با مقاومت در مقابل موانع و تحریمها، دشمن مأیوس و مسیرْ هموار خواهد شد. اگر یکدهم این موانع را برای کشورهای اروپایی، کشوری ایجاد کرده بود امروز اثری از آن کشور نبود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال همهی تلاش ما باید اصلاح مردم از طریق بستری باشد که انقلاب اسلامی فراهم کرده است و با حاکمیت سکولارها به این مقصد نمیرسیم زیرا دنیا، دیگر دنیای 50 سال پیش نیست که هرکس بتواند بهراحتی دین خود را حفظ کند. امروز باید با روحیهی تقابل با کفر و استکبار دینداریِ خود را شکل داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر بنده نسبت به ایشان منفی است. ایشان به صراحت هیچ جایگاه عقلایی برای وَحیِ الهی قائل نیست. یک نوع اخلاقِ کانتی را دنبال میکند. عملاً ایشان انسانهایی را میسازد که نوکرانِ با اخلاقِ فرهنگ غربی باشند با واژههای اخلاق و عرفان. توصیههای ایشان یکنوع اخلاقِ مسیحیِ بدون هرگونه تبرای است، مگر تبری از نیروهای متعهد و ضد استکبار. اگر افراد متوجه نباشند خروجیِ افکار ایشان انسان را نسبت به عبودیت الهی که حقیقت هر انسان و راهِ رجوع به خداوند است؛ غافل میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیرهی زندگی امثال مرحوم آیت اللّه مرحوم انصاری همدانی تحت عنوان «سوخته» کمک میکند.
عنایت داشته باشید بعد از امام معصوم بايد مجارى امور به دست علماى الهى باشد كه حلال و حرام شريعت را مى شناسند. حضرت امام خمينى «رضوان الله تعالى عليه» مى فرمايند: من با تمام اين جناحهايى كه براى اسلام خدمت مى كنند، چه جناحهاى روحانى كه از اول تا حالا خدمت كرده اند و چه جناح هاى ديگر، از سياسيون، از روشنفكرها كه براى اسلام خدمت مى كنند، من به همه ى اينها علاقه دارم و از همه ى اينها هم گلايه دارم. اما علاقه دارم چون وقتى انسان ببيند گروه هايى در خدمت انسان هستند، در خدمت انسانيت هستند، در خدمت اسلام كه انسان ساز است هستند، چاره ندارد الّا اينكه علاقه داشته باشد به آن، از آن طرف گلايه هم هست براى اينكه مى بينم در بعضى نوشته هايشان، راجع به علماى اسلام، راجع به فقه اسلام، اينها يك قدرى زياده روى كرده اند، يك قدرى حرف هايى زده اند كه مناسب نبوده است. ما مى بينيم اين اسلام را در همه ى ابعادش روحانيون حفظ كرده اند، يعنى معارفش را روحانى حفظ كرده، فلسفه اش را روحانى حفظ كرده، اخلاقش را روحانى حفظ كرده، فقهش را روحانى حفظ كرده، احكام سياسى اش را روحانى حفظ كرده. از اول كه زمان پيغمبر بوده است و دنبالش زمان ائمه، اين علماى شيعه بودند كه جمع مى شدند دور ائمه (ع) و احكام را از آنها اخذ مى كردند و در اصولى كه چهار صد تا كتاب بوده است نوشته اند ... اينها همه با زحمت علماى شيعه، فقهاى شيعه درست شده است. تمام ابعادى كه اسلام دارد و قرآن دارد، آن مقدارى كه درخور فهم بشر است، تمام اينها را اين جماعت عمامه به سر - به قول اين آقايان، عمامه به سر و ريش دار - اينها درست كرده اند. تا اينجا اسلام را اينها رسانده اند، اسلام بى آخوند اصلًا نمى شود. پيغمبر هم آخوند بوده؛ يكى از آخوندهاى بزرگْ پيغمبر است. رأس همه ى علماء پيغمبر است. حضرت جعفر صادق (ع) هم يكى از علماى اسلام است.[1]
موفق باشید
[1] ( 1)- صحيفه ى امام، ج 3، ص 10. 234 آبان 1356.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمدهی احکام اسلام حتی نماز، به مرور و پس از آمادگی اولیهی جامعهی اسلامی به صورت نهاییاش اعلام شد. ولی از آن به بعد که حکم الهی نماز و شراب و حجاب نازل گردید، هرگونه تخلف با آن حکم، معصیت محسوب میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید طوری ظاهر خود را شکل دهیم که شبیه اهل فسق و فجور باشیم و از جمع مؤمنین فاصله بگیریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیولای اولی همان ماده یا جوهری است که عین حرکت است و در اثر حرکت، قوههایش به فعل تبدیل میشود و از حالت مادیبودن خارج میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میرسد با توجه به فضای فکری محیالدین، خلافت در آن فرهنگ به معنای خلیفهی الهی و صاحب اسماء بودن است و نظر به خلافت به معنای حاکمیت، چندان برای او برجسته نیست و شارحین محترم هم اصراری ندارند که نظر محیالدین در خلافتِ ظاهری را غیر از آنچه بدانند که در تاریخ واقع شده. میماند که اولاً: محیالدین خلافت ظاهری را چندان مهم نمیداند که به نظر میآید این یک خطا باشد زیرا انسانها در بستر جامعهی سالم به تعالی لازم میرسند. ثانیاً: محیالدین مقام علی «علیهالسلام» را مقامِ صاحب سرّ با همهی انبیاء میداند و چندان به مقام جانشینیِ حضرت در صورت ظاهر نظر نمیاندازد، شاید هم که تقیّه کرده باشد. جناب آقای دکتر حسین غفاری در کتاب «جدال با مدعی» در این مورد کند و کاو خوبی کردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تقدیرات الهی اسراری دارد که برای ما روشن نیست. به هر حال در مبانی تفکری که هر انسانی از آن استفاده کند، روشن میشود که خالق مخلوقات آن مخلوقات را در عالَمی خلق کرده که آن عالم نیز مخلوق خدا است و لذا جایِ هر مخلوقی را در عالم میداند و اینجا است که گفته میشود تقدیرات هرکس نیز به عهدهی حضرت حق است و وظیفهی انسانها آن است که خود را در تقدیرات معنا کنند و رشد دهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول مرحوم دکتر علی شریعتی آری! خداوند رزق هرکس را تعیین کرده است ولی باید ببیند که چه کسی از او قاپیده است؟ و یا چه کسی میخواهد از او بقاپد؟ مسئلهی قحطی آفریقا خیلی گستردهتر از این صحبتها است و بعضی از قسمتهای آن ریشه در روانِ قومی دارد که رواناً قحطیزدگی به جانشان افتاده است و نه قحطی. این را میتوانید در کتاب «ژئوپلوتیک گرسنگی» اثر «خوزه دو کاسترو» دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر به همان معنایی که عرض شد همانی است که دین از ما انتظار دارد و بسیار کارساز است و این تفکر است که انسان را از انواع گناهان نجات میدهد زیرا وقتی او مرتکب گناهی شد متوجهی تیرهشدن رابطهی قلبش نسبت به حقایق میشود 3- ذهن، محلِ صُوَر محسوسه میباشد و عقل، قدرتِ جمعبندیکردنِ محفوظات است و کاری به تفکر ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفسیر قَیّم المیزان حقیقتاً از بهترین متون برای اُنس با حقایق قرآنی است، میماند که اگر با مقدمات لازم به آن رجوع شود، ارتباطِ بهتری با آن برقرار میشود. لذا پیشنهاد بنده آن است که ابتدا سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست را دنبال کنید تا خود به خود در فهمِ مطالب تفسیر المیزان راحتتر جلو بروید و به وقتش قبل از رجوع به المیزان، جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» را که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم، در آیهی مذکور همانطور که قرآن متذکر است خلیفهی الهی است و طبق قاعده ى «النهايات تُرْجَعُ الَيَ الْبِدايات» كه مى گويد: هر صورت انتهايى برگشت دارد به حقيقت غيبى ابتدايى اش. مثل اينكه صندلى موجود در خارج برگشت دارد به صورت صندلى موجود در ذهن. يعنى در ابتدا بُعد غيبى آن صندلى در ذهن به صورت كامل موجود است و سپس در طول زمان به كمك نجّار آن صندلى به صورت كامل در انتها ظاهر مى شود. بر اساس همين قاعده است كه مى گوييم در طول تاريخ، ظهور همه ى انبياء و اولياء شرايط ظهور آن حقيقت نهايى مى باشند كه در انتهاى تاريخ ظهور مى كند. در همین رابطه شیخ محمود شبستری می گوید و چه خوب می گوید:
یکی خط است از اول تا به آخر
بر او خلق جهان گشته مسافر
در این ره انبیا چون ساربانند
دلیل و رهنمای کاروانند
وز ایشان سید ما گشته سالار
هم او اول هم او آخر در این کار
احد در میم احمد گشت ظاهر
در این دور اول آمد عین آخر
ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندر آن یک میم غرق است
بر او ختم آمده پایان این راه
در او منزل شده «ادعوا الی الله»
مقام دلگشایش جمع جمع است
جمال جانفزایش شمع جمع است
شده او پیش و دلها جمله از پی
گرفته دست دلها دامن وی
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: محیالدین از این نظر در بستر اهل سنت تفکر میکند و به همین جهت حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در جواب او میفرمایند به جان دوست قسم خداوند برای ادامهی دین خود، ولیّ الهی را انتخاب کرد و محیالدین را مورد نقد قرار میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاّ: سعی کنید خودتان با دست خودتان مسیر گرفتاریِ خودتان را فراهم نکنید و آن نگاهکردن به جنس مخالف است، حتی به صورت او نباید نگاه کرد چه رسد بخواهید به آن عکسهای مستهجن نگاه کنید و صورتهای قدرتمندی را به جان خود بیندازید که مجبور شوید با خودارضایی فشار آن صُوَر را بر خود کم کنید. ثانیاً: اگر جلو خود را گرفتید و به آن عکسها و فیلمها نگاه نکردید، بعد از مدتی آنچنان قدرتِ صورتهای ذهنی آنها در تحریک شما کم میشود که تصورش را هم نمیکردید که چنین عفتی در شما هست، در آن حد که گویا اصلاً زنی در عالم وجود ندارد که شما طالب ارتباط با او باشید. در این سن به این «عفت» فکر کنید که سخت به آن نیاز دارید. حتماً در جریان صحبتی که با علامه محمدتقی جعفری«رحمةاللّهعلیه» شده، هستید که از ایشان می پرسند چی شد كه به این كمالات رسیدید؟!
ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میكنن و اظهار می كنند كه هر چه دارند از كراماتی ست كه بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده: ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم که در جشن ها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری میگرفتیم. یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا میخواندیم و یک شربتی میخوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب میدادیم. یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی، که نجف آبادی بود، معدن ذوق بود. او که میآمد مَنْ بِه اَلکفایه، قطعا بهوجود میآمد جلسه دست او قرار میگرفت.
آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (10 الی 21 مرداد) که ما خرماپزان میگوییم. نجف با 25 و یا 35 درجه خیلی گرم میشد. آن سال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشههایی بوجود آمده بود که عربهای بومی را اذیت میکرد ما ایرانیها هم اصلا خواب و استراحت نداشتیم. آنسال آنقدر گرما زیاد بود که اصلا قابل تحمل نبود. نکتهی سوم اینکه حجرهی من رو به شرق بود. تقریبا هم مخروبه بود. من فروردین را در آنجا بهطور طبیعی مطالعه میکردم و میخوابیدم. اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود. گرما واقعا کشنده بود، وقتی میخواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که با دست نان را از داخل تنور بر می دارم، در اقل وقت و سریع.
با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع، در بغداد و بصره و نجف، گرما تلفات هم گرفته بود، ما بعد از شب نشستیم، شربت هم درست شد، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که کتابی هم نوشته به نام «شناسنامهی خر» آمد. مدیر مدرسهمان، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود، به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمیگذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد. عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود «اجمل بنات عصرها» زیباترین دختر روزگار. گفت : آقایان من دربارهی این عکس از شما سوالی میکنم؛ اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر به طور مشروع و قانونی ازدواج کنید - از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد - و هزار سال هم زندگی کنید. با کمال خوشرویی و بدون غصه، یا اینکه جمال علی (علیه السلام) را مستحباً زیارت و ملاقات کنید. کدام را انتخاب میکنید؟ سوال خیلی حساب شده بود. طرف دختر حلال بود و زیارت علی (علیه السلام) هم مستحبی.
گفت آقایان واقعیت را بگویید. جا نماز آب نکشید، عجله نکنید، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت: سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئیها؟
معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا «مدیر مدرسه» اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه میافتاد. نفر سوم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (علیه السلام) معروف است که فرمودهاند: «یا حارث حمدانی من یمت یرنی» ای حارث حمدانی هر کس بمیرد مرا ملاقات می کند. پس ما إنشاالله در موقعش جمال علی (علیه السلام) را ملاقات میکنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب ذوق بودند. واقعاً سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خندهی حضار) نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم: من یک لحظه دیدار علی (علیه السلام) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمیدهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت چنین حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجرهام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافهای که شیعه و سنی درباره امام علی (علیه السلام) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت: این آقا خود علی (علیه السلام) است. من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده بود دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت: آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمیخواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون به هم میخوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل (مدیر) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت: آقا دیگر از این شوخیها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است. امید است که این نوع عفتها و تقواها به جامعهی ما برگردد تا جامعهی اسلامی رهِ صدساله را یکشبه طی کند. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جمهوری اسلامی در ذات خود وجهی از انقلاب اسلامی است که بسترِ عبور از غرب و اهداف غیر الهی آن تمدن است و لذا اگر ما آن قسمت را حذف نمیکردیم به نحوی تأیید آن مطلب بود. 2- همینطور است که حقیقتاً خداوند برای اصلاحِ امور جامعهی ما امثال آقای دکتر جلیلی و حجتالاسلام و المسلمین آقای دکتر رئیسی را به صحنه آورد. ولی غرب با تحت تأثیرقراردادنِ وجهِ نفس امّارهی مردم، مانعِ انتخاب صحیحی شد که مردم به آن نیاز داشتند. 3- نظام، همین مردماند. باید مردم اصلاح شوند تا امور اصلاح شود وگرنهی گیرندهی حقوق 50 میلیونی از طرف سخنگوی دولت ذخیرهی نظام حساب میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به جواب سؤال شمارهی 19823 عنایت داشته باشید که دستورات دین انسان را سعادتمند میکند و آن آقا و خانم با عدم رعایت احکام الهی، دنیا و آخرت خود را به مشکل میاندازند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ارتباط غیر معمول با نامحرم از هر نوعی که باشد، بدون اینکه انسانها در ابتدای امر متوجه باشند قوهی واهمه را بر قلب و عقل انسان غالب میکند، و از یک طرف صفای باطن او را که میتوانست با معنویت مأنوس باشد، از بین میبرد و از طرف دیگر او را گرفتار بدترین انتخابها در زندگی مینماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این سخن نمیتواند در مورد شعر سنتی به طور کلی درست باشد، منتهی شعر نو ظرفیتهایی دارد که میتوان از آن بهره جست 2- هویت ما، هویتی است که بعد از اسلام به ما برگشته است . در قبل از اسلام، مردم کارهای نبودند، شاهان و شاهزادگان همهکارهی ملت بودند در آن حدّ که کفشگرزادهای حقِ تحصیل برای زندگی دیوانی نداشت. و خسروپرویز 4000 همسر و وزیر او 3000 همسر داشت و مردم فارس مجبور بودند هر چند برادر، یک همسر داشته باشند. آیا این گذشتهی ما است که ما به آن نظر کنیم؟!!! موفق باشید