باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهی به نظر میآید باید به خواستگاهِ سؤال عزیزان توجه کرد و جواب داد و نه به ظاهرِ سؤالات. مثل آنکه در قرآن هست که طرف میپرسد چه چیزی انفاق کنیم؟ ولی خداوند مسئله را میبرد در جایگاه اصلی سؤال، و آن اینکه به چه کسانی باید انفاق کرد. ملاحظه کنید: «يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ» (215/بقره) بنابراین اگر به قول شما سؤالات را ذبح میکنیم، ذبح شرعی انجام میگیرد 2- در مورد شکی که به میان میاورید، بحث در محلبودن و محلنبودنِ شک در میان نیست، بحث در این که دکارت میرسد به اینکه در شکبودن، کسی دارد شک میکند که در شکبودنِ خود، شک ندارد و از این طریق بحث را تا یقینِ به وجود انسانی که شک میکند، جلو میبرد با همان جملهی مشهورِ «من شک میکنم، پس هستم». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خردمندانِ هر تاریخ کسانیاند که متوجهی ظرفیت زمانهی خود میباشند، ظرفیتی که در زمانی دیگر غایب میشود[1] و تفاوت «شهادت» با «انتحار» در همین جا است. در انتحار، احساساتی کور و بیآینده در میان است ولی در شهادت، خردمندی خاصی در راستایِ فهم ظرفیت تاریخی به میان آمده است و به همین جهت شهادت، تاریخساز است. زیرا شهید، خردمندترین انسان روزگار خود میباشد و بیش از همه به مسائل روزگار خود فکر کرده است.
از آنجایی که آیندهنگری آموختنی نیست تا کسی با درس و مدرسه بهدست آورد و آن با چشم و گوش بازِ کسانی که محرم راز زمانهاند حاصل میشود، میتوان شهدا را که متوجه راز زمانهی خود شدهاند، بصیرترین انسانهای تاریخ دانست از آن جهت که زمان و مقضیات زمانهی خود را میشناختند و میدانستند چه میتوانیم بکنیم و چه نمیتوانیم انجام دهیم، بصیرتی که در داعشیها نبود و نیست. موفق باشید
[1]- این همان غفلتی است که امثال توابین بعد از نهضت کربلا داشتند که دیگر آن ظرفیت که شهدا کربلا متوجه آن بودند برای آنها غایب شد و عملا به اسم شهادت، دست به خودکشی زدند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسانها تعهداتی نسبت به جامعهی خود دارند و سربازی در جایگاه اصلی خود، رعایتِ آن تعهدی است که ما نسبت به کشورمان باید داشته باشیم، میماند که در دل این کار تجربیات مخصوص به خودش برای ما پیش میآید و عموماً تفاوت روشنی بین کسانی که به سربازی رفتهاند با بقیه پیش میآید. و به این دلیل به نظر بنده نباید سربازی اختیاری باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً جوابها به ایمیل جنابعالی نمیرسد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نحوهای از سلوک، انسان متوجهی حضور تاریخی ارادهی الهی میشود و مبتنی بر آن عمل میکند. وقتی رعایت دستورات الهی را داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجلی ذات بر ذات مبتنی است بر علم خدا بر خودش و اینکه خود را در خود و یا در اسماء به تماشا بنشیند و از این جهت همیشه آنچه در میان است تجلی ذات بر ذات است حتی آنجایی که مخلوقات را خلق میکند. به همین معنا جناب حافظ رازگشایی میکند و میفرماید: «نظری کرد که بیند به جهان صورت خویش / خیمه در آب و گل مزرعه آدم زد». 2- این نحوهای از تجرد است و روبهروشدن با تجرد نفس، ارزشش آن است که انسان تجرد نفس خود را بهتر حس میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! امام مظهر یگانگی خداوند است و نور اوست که ما را متوجهی حضرت احد میکند 2- بعضی از مظاهر شدت بیشتری دارند مثل صورت که بهتر از کف پا حالات روحی انسان را نشان میدهد 3- استغفارِ ائمه، جهت دفع است تا گناه، به سراغ آنها نیاید و استغفار ما جهت رفع است تا خداوند گناهی که مرتکب شدهایم را رفع کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه شد خداوند چه راهی را در مقابل او گشوده است، در تحقق آن میکوشد و معلوم است که با موانعی روبهرو میشود. لذا هم موشک میسازد و هم در سوریه برای دفعِ موانع حاضر میشود و اینها دست به دست هم میدهند و انقلاب اسلامی را بهعنوان تمدنی غیر از تمدن غرب به میان میآورند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکات خوبی است. در ضمن عنایت داشته باشید هر اندازه دشمن را بهتر معرفی کنیم، این نوع حرفهایش بیشتر بیارزش جلوه میکند. و هر اندازه بتوانیم اهداف الهیِ انسانها را به انسانها متذکر شویم، بهتر دشمن را میشناسند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اختیار عبارت است از انجام فعل و ترک فعل، و هرکدام را شما ترجیح دهید آن، فعلِ شما میشود هرچند انسان در مختاربودن مجبور است ولی نه در انجام فعل. بد نیست سری به جزوهی «جبر و اختیار» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شدت و ضعف سلوک به جهت تفاوت تجلیات انوار الهی است و بدین نحو میتوان گفت هرگاه آن تجلیات، گشودهتر باشد و اسماء جمالی در صحنه باشد رجاء غلبه دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:
عرض بنده آن است آیا روح انقلاب اسلامی که حضرت امام به صحنه آوردند این است که سروش میگوید؟ و یا طبیعی است که ما برای تحقق آن انقلاب با تنگناهای تاریخی و بعضاً با به حجابرفتنِ آن آرمانها روبهروییم. ولی آیا آن روحی از انقلاب اسلامی که در متن تاریخِ امروز حاضر است و باید به آن نظر کرد و آن را از خود نمود، در سخنان آقای سروش به چشم میخورد؟
آقای سروش چیزهایی را به رهبری انقلاب نسبت میدهد که فضای رهنمودهای رهبری درست برعکس آن است. حتی آن وقتی که به مداحانی خاص، مسئولیتِ متذکرشدن و راهنمائیِ جوانان را میدهد؛ اشاره به روح و روحیهای دارد که سختْ ضدِ استکباری و معنویتگرا است. آیا این مداحان با صفتِ شعبان جعفری نظام شاهنشاهی قابل تطبیقاند که آقای سروش چنین تطبیقی را به میان آورده است؟!
میبینید که همهی مشکل سروش و امثال سروش، به هر بهانهای شخصِ رهبری انقلاب است که همچون حکیمی بصیر با رهنمودهای الهی خود میخواهد به روش خاصی که مخصوص فرهنگ و تاریخ این ملت است، این ملت را از تنگناهای تاریخی 200 سالهی غربزدگی خود عبور دهد.
ذاکران مخلص اهلالبیت «علیهمالسلام» که دکتر سروش مطرح میکند، کیانند که اگر امثال دکتر میثم مطیعی و یا جناب منصور ارضی این سالکِ وارستهی درسآموخته از مکتبِ عارفان، مداحان حکومتیاند و خود فروختگان دستگاه؟!!
قضیهای که ایشان در مورد پیامبر «صلواتاللّهعلیهوآله» میگویند که سبکِ فهم آن حضرت شاعرانه است و نه فیلسوفانه؛ در این حدّ نیست آنجایی که به صراحت ادعا میکند «پیامبر، گمان میبرد که پیامبر است». در کلمات زیبا، پیچاندنِ سخن، اصلِ سخن را تغییر نمیدهد، عمده آن است که متوجه باشیم در دل این جملات زیبا ایشان به کجا اشاره میکند؟ به پیامبری که رسول خدا است؟ و یا به عارفی که به قول ایشان با خدا متحد شده است؟! در حالت دوم پای شریعت بر هوا است و هیچ تمدنی از طریق دین اسلام به صحنه نخواهد آمد.
کجای تشیع اصیل و کدام یک از علمای دین، علی «علیهالسلام» را به جای حضرت محمد «صلواتاللّهعلیهوآله» نشاندهاند؟!! جز آن است که همهی علمای شیعه سعی بر تقریب مذاهب دارند؟ علی «علیهالسلام» در نگاه سروش، یک انسان بزرگ است و نه یک امام که باید جامعهای بیرون از فرهنگ جاهلیتِ دیروز و مدرنیتهی امروز بسازد. بحث در اخلاق فردی نیست، بحث در ایجاد جامعهای است که بتواند از سیطرهی مستکبران آزاد باشد.
دکتر سروش میگوید چرا امام، عرفان را وارد سیاست کرد؟ این یعنی یک تمدنسازی منهای عرفان. آیا امام، عرفانی را وارد سیاست کرد که پای مرید و مرادی در میان باشد؟! و یا با حفظ حریم آزادی انسانها در انتخاب سرنوشت خود، روحِ عرفانیِ فهمِ انسان متعالی را در چنین تمدنی متذکر شد.
امثال دکتر داوری در نسبت با سروش متوجهی جایگاه و اشارات آن سخنان میشوند و نه توجه به صِرفِ معنای جملات آقای سروش.
آیا با سخنان زیبای آقای سروش، انقلاب اسلامی بازخوانی میشود و یا بهکلی در زیر پا قرار میگیرد و ما دالاییلامایی میشویم که به بهانهی دوری از خشونت، گروگان آمریکایی هستیم که بتواند از این طریق با رقیب خود یعنی کشور چین مقابله کند؟! و البته این بدان معنا نیست که بنده انتقادهای اساسی نسبت به روند امور نداشته باشم و یا معتقد باشم ما در شرایطی هستیم که انتقادهای دلسوزانه را میپذیریم؛ بحث بر سر آن است که مواظب باشیم جایگاه سخنان امثال آقای سروش را که اتفاقاً بنا دارد عوامل قِوامِ تحقق تمدن اسلامی را نشانه رود، نادیده نگیریم! و این است حرف اساسی بنده، وگرنه بین نقد که از نانِ شب برای ما واجبتر است، با تخریبی نرم و ظاهرپسند تفاوت نمیگذاریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ترجمهی استاد سیدجلالالدین مجتبوی، انتشارات حکمت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم آن سخنان را شنیدم فکر نمیکنم استناد درستی برای معاهده با استکبار باشد زیرا قرآن میفرماید: «كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ» (8/توبه) چگونه به اینان اعتماد میکنید در حالیکه اگر بر شما غلبه کنند نه رعایت شما را میکنند و نه رعایت تعهداتی که با شما بستهاند، اینان بر خلاف آنچه که در قلبشان هست سخنانی میگویند که شما را راضی کنند ولی در درونشان نیّت دیگری دارند و اکثر آنها فاسقاند. زیرا امروز بحث استکبار و نقض عهد در میان است. آیا باید باز به آنها اعتماد کرد؟ یا به نور ولایت متوجهی بیاعتمادی به آمریکا شویم؟! ای کاش این آقایان یک کلمه میگفتند اشتباه کردیم به آمریکا اعتماد نمودیم و به دنبال آیه و روایتی نمیگشتند تا خود را تطهیر کنند! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. اگر رابعه، رابعهی عارفی است که ما میشناسیم خوب میداند که تنها در مظهریت اولیاء معصوم میتوان به خدا نظر کرد و محبت خود را شعلهور نمود به همان معنا که در حدیث قدسی داریم: «كُنْتُ كَنْزاً مَخْفِيّاً، فَاحْبَبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لَاُعْرَف»؛[1] من گنجى پنهان بودم، دوست داشتم تا شناخته شوم، پس خلق را خلق كردم كه شناخته شوم. یعنی خداوند با مظاهرش برای ما ظهور میکند و عالیترین مظهر او، انسانهای معصوماند و از طریق آنها راهِ محبت واقعی به خداوند گشوده میشود. موفق باشید
[1] - مصباحالشريعه، ترجمه عبدالرزاق گيلانى، ص 108.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال با این وصف چرا باید «لعن» به خلفا را به میان آورید؟ چرا مثل کاری که مرحوم علامه امینی در کتاب شریف «الغدیر» کردند باب انتقاد و گفتگو را نگشاییم تا به جای تفرقه در جهان اسلام و ایجاد سیطرهی دشمنان اسلام، نحوهای از رفاقت و اصلاح امور پیش نیاید؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید حضرت ربالعالمین پا ایستادهاند که شما با زودخوابیدن و غذای سبکخوردن و سریال و فیلمندیدن، واردِ حیطهی بیداریِ صبحگاهی شوید. شما هم سعی کنید حال که پروردگار شما کوتاه نمیآید و شما را با این وضع بیدار نمیکند، کوتاه بیایید و کاری کنید که شرایط بیدارشدن صبحگاهان برایتان فراهم شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر میشود چنین کتابی که فوق تاریخ بشریت است، زیر سؤال رود یا کهنه شود؟!! این حرفها، حرفهای کسانی است که هیچ بهرهای از «منازل السائرین» پیرِ هرات حضرت خواجه عبداللّه انصاری نبردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه متوجهاید اگر خلوص در کار نباشد، کارها بیبرکت و بیآینده است؛ به خود نهیب میزنید که رضایت الهی را در سخنان و رفتار خود فراموش نکنید بدون آنکه لازم باشد تدریس را ترک کنید. این امر به مرور، نورِ خدا را در حرکات و گفتار شما رشد میدهد. البته اگر شرایط تدریس برای برادران برایتان فراهم است با توجه به اینکه خانمها میدانند جنابعالی مجرد هستید، مشکل کمتری خواهید داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن میفرماید: «ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون» میخواهد بگوید هدف جنّ و انس در خلقتشان بندگی خدا است. یعنی انسان در بندگیِ خدا معنی حقیقیاش را پیدا میکند و در همین رابطه برای تحقق بندگی، شریعت فرستاده است تا ما با رعایت شریعت الهی بدانیم از کجا شروع بکنیم و به زندگی خود معنا دهیم. پیشنهاد میشود سری به کتاب «چه نیازی به نبی؟» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه خطابِ آیه به جمع مؤمنین است، اولین چیزی که به ذهن میآید همان جنبهی جمعیت اهل ایمان است. زیرا بحث بر سر ایجاد جامعهی اسلامی است نه به میدانآمدنِ افراد مؤمن. و در همین رابطه آیهی مذکور میفرماید: «قُل أَطيعُوا اللَّهَ وَأَطيعُوا الرَّسولَ ۖ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّما عَلَيهِ ما حُمِّلَ وَعَلَيكُم ما حُمِّلتُم ۖ وَإِن تُطيعوهُ تَهتَدوا ۚ وَما عَلَى الرَّسولِ إِلَّا البَلاغُ المُبينُ». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه باید ذات را در صفت یا اسمی دید منتها ذات، در مظهریتِ آن اسم و نه ذات، در مقامِ احدیت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اسم اللّه اسمی است که جامع همهی اسماء است. پس در هر صورت، اسم اللّه نیز اسم است 2- «کشف ذوقی» همان کشف است که در مسیر سلوک، به نور اسم ظاهر برای سالک پیش میآید 3- این ربطی به ما ندارد، خدا باید ما را جلو ببرد 4- در هر مرحله از «کشف» این پیش میآید که وحدت بر کثرت همچنان غالب میشود 5- منظور، معرفت حضوری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمتاللّهعلیه» بنا به گفتهی آیت اللّه جوادی«حفظهاللّه» بسیاری نظرات و سخنان خود را در همان سورههای اولیه گفتهاند و به همین جهت شما اگر بخواهید مثلاً سورهی حدید را در المیزان دنبال کنید وقتی نتیجهی کامل میگیرید که از ابتدای المیزان شروع کرده باشید و به سورهی حدید برسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در اختیار سایت هست تا امام هادی«علیهالسلام» است و از امام عسکری«علیهالسلام» هنوز چیزی به طور کامل تنظیم نشده است. نمیدانم شما کدام قسمت را نیاز دارید تا دقیقاً خدمتتان ارسال دارم؟ موفق باشید