بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16953
متن پرسش
سلام علیکم استاد: تا قدری از مشکلات و فلاکت های مملکت برای عده ای گفته می شود در جواب می گویند که اینجا جمهوری اسلامی است نه حکومت اسلامی امام معصوم (ع). به نظر شما این گونه جواب ها بازی با الفاظ و بد دفاع کردن از نظام و تخریب آن نیست؟ پر واضح است که حکومت ما بر مبنای اسلام است و نام جمهوری اسلامی را برای آن انتخاب کرده ایم. بالفرض هم که بازی با الفاظ نباشد، آیا این همه مشکل و فقر و ضعف مدیریت و اختلاس و چپاول بیت المال مسلمین توسط برخی از رده های بالا، جای دفاعی باقی گذاشته؟ نمی دانیم نام این افراد را «احمق» بگذاریم یا «فرد با بصیرت»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم جای دفاعی در رابطه با این اختلاس‌ها و چپاول‌ها نمی‌ماند. آن‌چه قابل دفاع است این است که نظام جمهوری اسلامی است که نسبت به این نوع اشرافی‌گری و چپاول حساسیت نشان می‌دهد و در صدد عبور از آن‌ها است. و سخن وزیر صنایع را که می‌گوید در دنیا این نوع ثروت‌مندی‌ها معمول است؛ به چیزی نمی‌گیرد. موفق باشید

29132

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: اگر کلاس مجازی حین اذان برگزار شود و اساتید هم نپذیرند ساعت کلاس را تغییر دهند تکلیف ما چیست؟ آیا آموختن علوم الهیاتی حین اذان منجر به حجاب اکبر نمی‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد. زیرا خود دین، رخصت داده است که در این موارد می‌توانید از این نوع مستحبات مثل نماز اول وقت عدول کنید به جهت امری که در آن شرایط لازم است دنبال کنید. موفق باشید

27243

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا با مبانی تز و آنتی تز و سنتز که بصورت ویژه در منطق هگل دیده می شود، ممکن است این رویکرد پیش بیاید برای مسئله حق و باطل که خب حق را بگیریم تز و باطل را آنتی تز در نظر گرفته و قائل به ترکیب این دو در نظام عالم و جامعه شویم و به چنین تعبیری برسیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هگل، بحثِ دیالکتیک را در تاریخ مطرح می‌کند که چگونه در سیر تاریخ، روح کلّی همچنان در تقابل تضادها خود را به ظهور می‌آورد. ولی بحث ترکیب حق و باطل، معنا ندارد هرچند ممکن است در تاریخی چیزی حق باشد مثل صلح امام حسن «علیه‌السلام» و در زمانی دیگر کار دیگری حق باشد. موفق باشید

27239
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ ۲۷۲۱۷ اشاره دقیقی به مخاطب قراردادن نفس اماره و اسارت خود حقیقی و عالی بشر با مکانیزم های سکولار کردید و اینکه آزادی بندگی چه میزان در مدرنیته مغفول است. به نظرم مکانیزمی که غرب مدرن و فرهنگ مدرنیته پیش گرفت، تا منهای آزادی عبودیت تمدن سازی کند و حتی منفعت طلبی بشر را مراقبت کند، این بود که خب آمدند مطابق اومانیسم، هر انسانی را بجای خدا نشاندند و انسانها خود شدند خدایگان ها و محور آنها بودند و حتی تعبیری پیچید که خدا کشته شده و مدفون شده و دیگر آن توحید و شریعت مبنا نیست. پس حالا هر کدام از انسان خداها یا همان خدایگان ها تا جایی آزادند و قدرت عمل دارند که به آزادی و محوریت دیگر خدایگان ها ضربه نزنند و این مبنا باشد. هر چند در مکانیزم آزادی اجتماعی که اقل کار انبیا و اولیا الله است، عالم مدرنیته و غرب مدرن ویژه توانست در چارچوب هایی مثلا برای انتظام امور شهری و مدیریت شهر و پارلمان موفقیت و نقاط مثبتی بدست بیاورد ولی نهایتا همان اومانیسم باعث شده رسما امروز در مقولات مهمی به چالش و تعارض بیفتند و متناقض باشند و حتی آمارهای عجیب و نادری را شاهد هستیم. امروز با آن مبنا اگر قصد اعدام شخصی را داشته باشند رسما اگر بپرسی چرا چنین می کنی و حیات او را می گیری با وجود مبنا بودن اومانیسم رسما به همان حد آزادی و احترام تا جایی که به آزادی دیگران لطمه نزند استناد می کنند و دیگر گویی راهی برای خود متصور نمی بینند و حتی مبانی شان هم اینجا درگیر چالش می گردد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. به همین جهت متفکران جهان معتقدند درون فرهنگ مدرن تضادهای اساسی نهفته است. از هایدگر و گادامر که بگذریم، آثار امثال شهید آوینی و مرحوم دکتر مددپور و آقای دکتر داوری این نکته را به خوبی نمایان می‌کنند. موفق باشید

26001
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: جناب استاد در قران و بعضا در حکایات حکیمان گاهی با داستانهایی روبرو می شویم که ظاهرا با رأفت و عفو بودن پروردگار در تضاد است. مثلا در داستان حضرت ایوب (ع) که از قوم خود در حالت ناراحتی روگردان شد و شد آنچه که بسر حضرت آمد که انسان خودش را کمی جای ایشان بگذارد حق دارد سکته کند. از ترس جای سوال است که چطور خدای مهربان و رئوف با یک تذکر مهربانانه ایشان را برنگرداند و متوجه اشتباهش نکرد. و یا در حکایات مثلا برداشتن یک تیغ کوچک برای خلال دندان از خرمن یک هیزم فروش باعث آن همه عذاب وحشتناک شد واقعا معاذالله خدای مهربان چنین موجود زبانم لال عصبانی و آماده به عذاب است اگر اینطور باشد که واویلا یک ذره آن را هم این انسان ضعیف نمی تواند تحمل کند زندگی تقریبا همه انسانها پر از چنین نکات ریزی است که قرار است بخاطرشان چنین عذاب های وحشتناکی ببینند یا مثلا یک نگاه خشمگین گذرا به چهره یک فرد دیگر موجب خشم کذایی خدای قهار می شود واقعا این خدای مهربان چنین موجود عصبانی و معاذالله خطرناک و مخوفی است؟ اگر چنین چهره ای شکل بگیرد چطور می شود با چنین خدایی که با پیامبر خود چنین کرده انس گرفت و بدون ترس احساس در آغوش بودن داشت چندان کم نیست صفحاتی از قران که این انسان ضعیف را چنان و چنین می ترساند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: «حسنات الأبرار، سیئات المقربین» را فراموش نکنید. خداوند با بنده‌های خاصش، برخوردهای خاص دارد برای رشد سجایای آن‌ها، چه کار دارد به ما مستضعفین! ثانیاً: جریان حضرت ایوب«علیه‌السلام» با آمادگیِ خود آن حضرت بود تا نشان داده شود آن حضرت در سختی‌ها هم از دینِ خدا دست برنمی‌دارد. ثالثاً: شما در بستر رعایت شریعت الهی، هرچه بیشتر امیدوار به رحمت الهی باشید، خداوند بیشتر با رحمتش با شما برخورد می‌کند. مگر نشنیده‌اید که جناب مولوی فرمود: «تو مگو ما را بدان شَه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». موفق باشید

24917
متن پرسش
سلام علیکم: استاد محترم اول از همه می‌خواستم بدانم حضرتعالی تقسیم‌بندی که رنه گنون بر پایه‌ی تقویم هندو و قوانین سوریا از تاریخ ارائه می‌دهد را چقدر قبول دارید، چون در برخی موارد این تقسیم‌بندی شباهت بسیاری به آموزه‌های دینی ما دارد و شرایط عصر فعلی (عصر ظلمت) در تقویم هندو با شرایط آخرالزمان قرابت عجیبی دارد. دوم این‌که آیا با این حکم جناب گنون که ما هم‌اکنون از سه چرخه از چرخه‌های چهارگانه‌ی یوگاها (ساتیایوگا، ترتایوگا، دواپرایوگا) گذر کرده‌ایم و وارد عصر کالی‌یوگا (عصر گناه یا به عبارتی عصر سیطره‌ی کمیت) شده‌ایم و این‌که تمدن مدرن مرحله‌ی کمیت محض و آخرین حد انجماد است موافق هستید یا نه؟ علاوه بر آن به نظر شما آیا ما واقعاً سیطره‌ی کمیت محض را پشت سر گذاشته‌ایم؟ تلقی خود من این است که از عصر انقلاب اسلامی ما وارد دوره‌ای شده‌ایم که رنه گنون آن را «ترمیم» می‌نامد؛ اما وقتی برخی واقعیات موجود را بررسی می‌کنم می‌بینم در عوض این‌که وضع بهتر شود خود ما هم به عنوان پرچم‌دار و مقر مبارزه با مدرنیته قربانی مظاهر آن شده‌ایم و روز به روز با پیشروی بیش‌تر فردگرائی، سرمایه‌سالاری و اخلاق مادی در جامعه‌ی خودمان مواجه هستیم، مظاهر تمدن غرب روز به روز بیش‌تر سر بر می‌آورند و از لباس‌هایی که بر تن مردم است تا معماری و هنر و ... را تسخیر می‌کنند؛ روز به روز کارگاه‌های صنایع دستی بیش‌تر تعطیل می‌شوند و ماشین‌ها (که رنه گنون آن‌ها را تجسد تام و تمام کمیت می‌داند) بیش‌تر حضور خود را نشان می‌دهند؛ و در نهایت اخبار فساد و گناه هر روز بیش‌تر به گوش می‌رسد. بدین ترتیب نتیجه می‌گیرم که هنوز وارد دوره‌ی ترمیم نشده‌ایم و آخرین مرحله‌ی سقوط و سیطره‌ی کامل کمیت و شرایط هولناک انجماد کامل عالم و از بین رفتن هر نشانه‌ای از دین، سنت و آن‌چه گنون «رازآموزی حقیقی» می‌نامد هنوز در پیش است. اما از طرفی هم برخی مظاهر اقتدار روزافزون انقلاب اسلامی آن‌قدر چشم‌پرکن هست که امیدی به بهبود اوضاع داشته باشیم. البته باید بگویم خودم قلباً خیلی خوش ندارم تاریخ اسلام و انقلاب را با متر و میزان آموزه‌های دیگر ادیان مثل هندوئیسم بسنجم، اما تقویم یا فلسفه‌ی تاریخ شیعی مدون و مفصلی در دست نیست که نگاه اسلام به ادوار تاریخ را به شکل قابل استناد و جزئی ارائه دهد. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی که جناب رنه گنون می‌فرماید روی هم رفته نکات قابل توجه و تفکر است. ولی وجهِ حضور تاریخی انقلاب اسلامی را همان‌طور که خودتان نیز متذکر هستید نباید نادیده گرفت از آن جهت که در هر حال، ذات انقلاب اسلامی راهِ دیگری است. شواهد حکایت از آن دارد که جهانِ در حال طلوع و آینده‌ی پیشِ رو، طوری در حال شکل‌گرفتن است که آن‌چه ماورای فهم بشر روزمرّه است را به ارمغان می‌آورد تا هرکس در آن فضای گشوده بتواند «خود» را نیز آغاز کند و به یک معنا متولد شود و همدیگر را در جهانِ گشوده‌ای درک کنند که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده و نه در جزیره‌های منقطع.[1] با ظهورِ رخداد انقلاب اسلامی و ظهور توانایی‌های بشر برای مقابله با کفر و استکبار، هرکس به جهت طلوع جهانی دیگر، از خویش درکی بس متعالی یافته است، هرچند هنوز آن جهان نامتعیّن است، ولی با نظر به آن می‌توانیم از عرصه‌ی روزمرّگی و نیهیلیسمی که در آن سرگردانیم، خارج شویم و راهی به سوی آینده‌ی خود پیدا کنیم. با توجه به این امر، رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» می‌فرمایند: «من این را از روی اطلاع عرض می‌کنم که کشور در حال پیشرفت است، انقلاب و مبانی انقلابی در حال پیشرفت است... کشور دارد به سمت مفاهیم انقلابی و آرمان‌های انقلابی و حقایق انقلابی حرکت می‌کند... ما داریم پیش می‌رویم. ما در ماده و معنا پیش می‌رویم، ما به توفیق الهی در ماده و معنا، استکبار را شکست می‌دهیم.» (در دیدار با خبرگان رهبری، در تاریخ 15/6/97). موفق باشید

 


[1] - اخیراً رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» در حکم خود به امام جمعه‌ی بندرعباس فرمودند: تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و رویِ گشاده و دست مهربان با عموم طبقات؛ توصیه‌ی مؤکد اینجانب است. توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت می‌کنم. سیّد علی خامنه‌ای۲۶ تیرماه ۱۳۹۸

24616

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید من یه مقداری نماز قضا دارم و دارم شروع می کنم روزی چند تا از قضاهایم را بخونم ولی متاسفانه در این نمازها حضور قلب ندارم. در نمازهای یومیه تا حدی حضور قلب دارم ولی برا نمازهای قضا اینطور نیستم. به احتمال زیاد بخاطر دیدگاه غلط من به نماز های قضا هست. احساس می کنم نمازهای قضایی رو فقط باید خوند و تاثیری در معنویت ما ندارن جز اینکه مانع هستن و باید خواندشون تا تموم بشن. خواهش می کنم استاد یکم درباره نماز قضا توضیح بفرمایید. اصلا نماز قضا با نماز ادا فرق داره از جهت تکمیل کردن نشئه عبودی و اخروی و انسویی انسان؟ و اینکه چیکار کنم این دیدگاهم نسبت به نمازهای قضا عوش بشه. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگران نباشید. همین‌که به رسم عبودیت برای جبران مافات اقدام می‌کنید، اثر خود را به مرور می‌گذارد. موفق باشید

24284

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم. آیا این جمله که به شما منتسب می کنند که شما با ازدواج سفید نه به صورت غیر شرعی بلکه بدون حضور و اجازه والدین موافقید واقعیت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً. اساساً بنده در این موارد وارد نمی‌شوم. آن‌چه ملاک عمل است سخنان مقام معظم رهبری انقلاب است که ایشان سختْ این کار را خطرناک برای انسجام خانواده می‌دانند. موفق باشید

23925

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خوشحالم ازین که با کتابهای شما آشنا شدم. کتب زن و کتاب عقل و ادب شما رو در حال خواندن هستم.یه مشکلی در حال حاضر دارم. این که اول و آخر ما خداست. تمام ما خداست. خوب و بد پیش خداییم. هدف ما بندگی کردن در عین گذر از امتحانات دنیاست تا ثابت کنیم عاشق خدا بودن رو پذیرفتم. ولی اون ارتباط قلبی که مدنظرمه نمیتونم بگیرم. احتمالا به دلیل دل مشغولی هایی هست که به آنها عادت کرده ام. لذات و عشق های انسانی و عشق الهی را با آنها قیاس می کنم شاید فکر می کنم آنها را از دست خواهم داد. هنوز نمی توانم حس هایم را آن طور که باید در محضر خدا قرار دهم. چه کنم؟ روزه کمک می کند؟ نماز شب؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عجله نکنید. «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را در نظر داشته باشید. ۲. در مورد نماز شب، به جواب سؤال شماره‌ی ۲۳۹۰۳ نظری بیندازید. موفق باشید

23862

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با اینکه فرمودید نفس ناطقه بدن متناسب را می سازد، بنده بسیار لاغر هستم. هر چه پیش می روم لاغرتر می شوم طوری که مداوم سایز کم می کنم. تلاشم هست که وزن بگیرم اما نمی شود. طب سنتی می گوید طبعم خشک است و سودایی ام. تا سودا هست این وضعیت هست. منتها سودا به راحتی از بین نمی رود و نتیجه حاصل نمی شود. مادرم خیلی ناراحت است. ۱. آیا این امکان دارد که نفس ناطقه ی من دچار ضعف است که نمی تواند بدنِ متناسب را بسازد؟ (من تلاش دارم به لطف خدا که رابطه ام همچنان خوب باشد ولی خوب مبتدی ام. مراقب بودن هنوز ملکه نشده) یا اینکه به نفسم ربطی ندارد و باید بروم جدی تر طب سنتی را دنبال کنم. تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه در آن جواب عرض شد مربوط به بدن برزخی است که رابطه‌ی مستقیم با نفس ناطقه دارد. ولی در هر حال اگر روح انسان در آرامش لازم به کمک توکل به رحمت الهی قرار گیرد، آرام‌آرام همین بدنِ مادی هم به تناسب لازم می‌رسد. موفق باشید

23006

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: خواباندن کودک در اتاق جدا از والدین در فرهنگ اسلامی جایی دارد؟ باعث بحران روحی و عدم استحکام خانواده نمی‌شود؟ تبلیغ زیاد در مهدکودک می‌شود ولی فرزندمان مخالفت شدید می‌کند؟ ممنون از زحماتتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم تا سال‌های اول که کودک نیاز به عواطف مستقیم والدین دارد، نباید از والدین جدا شوند. ولی در موقعی که کودک، کودکِ ممیزه است حرف درستی است. موفق باشید

22785
متن پرسش
سلام: چند روز پیش، بنده از شما بعنوان یک معلم که لطف کرده و وقتی به دوستان اختصاص می دهید یک درخواست داشتم. خواستم منت گذاشته و وقتی را به مطالعه کتاب توحید، نوشته مدعی اهل بصره اختصاص داده و نظرتان را بنویسید. من چکار به محمد علی باب و بهائیان دارم؟ اصلا چکار به احمد الحسن دارم؟ بنده می خواستم از شما بزرگوار بشنوم آیا اشکالی به مطالب وارد است؟ آیا گزیده ای از مطالب علمای پیشین را جمع آوری کرده یا ادعایی تازه است؟ اگر جمع آوری است سندش کجاست و اگر ادعای تازه است نقدش چیست؟ شما دیگر چرا مانند اصولگرایان حزبی و اصلاح طلبان غربی به وادی برچسب زدن وارد شده اید؟ مگر با سمپات احمد الحسن طرف شده آید؟ و حتی اگر با چنین کسی هم طرف شده بودید شیوه ائمه مانند امام صادق علیه السلام حکم می کرد اشکالات کلام را به او یادآور می شدید! درست می بینم؟ استاد طاهرزاده و برچسب زدن بجای بحث منطقی؟! اصلا این مدعی رئیس همه شیاطین! اصلا آن زندیقی که خدمت امام صادق رسید! اگر فرصت ندارید بحثش جدا، ولی خواهش می کنم اگر فرصت کردید نقدی به افکار مطرح شده در کتاب بنویسید. با توجه به اینکه همه پرسشهای قبلی در مورد احمد الحسن را خوانده ام، خواهش می کنم اگر قصد ادامه ادبیات قبلی را دارید وقت شریفتان را ضایع نفرموده و به همانها ارجاع دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در جزئیات سخنان این افراد نیست، بصیرت اقتضاء می‌کند که انسان مشغول جزئیات سخن این افراد نشود وقتی در جایگاهی قرار دارند که عملاً به نفع دشمنان اسلام است و وسیله‌ای هستند تا انقلاب اسلامی که راهِ نجات اسلام از دست استکبارِ جهانی است؛ به حاشیه و حجاب رود. از این جهت نباید در دام چنین سؤالاتی که امثال شما مطرح می‌کنند قرار گرفت وگرنه علی محمد باب هم از این سخنان به ظاهر دل‌فریب دارد و نباید مشغول این سخنان شد و از جایگاه او که مستر همفر مأمور شکل‌دادنِ به آن است، غفلت کرد! امید است توانسته باشم حجت را بر شما تمام کنم. حال خود دانید و آینده‌ای که در پیش دارید. موفق باشید

22680
متن پرسش
با سلام و عرض احترام: طبق فرمایشات جنابعالی روح انسانها پس از مرگ در قالب جسم برزخی می رود و سیر خود را در عالم برزخ ادامه می دهد. ولی طبق آیات 51 و 52 سوره یس بعد از دمیدن صور اول همه انسانها می میرند و بعد از دمیده شدن در صور برای دومین مرتبه همه انسانها برانگیخته می شوند و از قبرهایشان بیرون می آیند و می گویند چرا ما را از خوابگاهمان بیرون آوردید. حال با توجه به مطالب فوق و با توجه به برهان حرکت جوهری در قیامت اگر رستاخیز جهان هم صورت بگیرد.: ۱. انسان هایی که قبلا مرده بودند چرا می گویند: «چرا ما را از خوابگاه مان بیرون آوردید؟» مگر با چه نشئه و جسمی بیرون می آیند, بصورت جسم خاکی که نمی توانند باشند چون با توجه به حرکت جوهری کل عالم خاکی تمام شده است و قبل از بیرون آمدن از قبر نیز که با جسم برزخی بوده اند و نشئه ی سومی هم که وجود ندارد. و چرا می گویند: «چرا ما را از خوابگاه مان بیرون آوردید؟» مگر خواب بوده اند، مگر در جسم برزخی نبوده اند و سوال و جواب نشده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر از دنیا به قیامت، سیری است روحانی و هر مرحله‌ای نسبت به مرحله‌ی قبل خود یک نوع بیداری محسوب می‌شود و مرحله‌ی قبلی حکم مرقد را برای انسان پیدا می‌کند نه آن‌که قبلا مرده باشد حالا زنده شده‌است. موفق باشید

21964

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا در علم الهی کشوری به نام ایران وجود دارد یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آن‌چه وجود دارد، معلومِ حضرت حق است. زیرا جدا از حق نیست. علمِ حق به خودش مساوی علم به همه‌ی مخلوقاتش می‌باشد. موفق باشید

20663
متن پرسش
استاد عزیز سلام: همه می دانیم هنگام خواب نفس ما یا در اصل خود ما به عالم دیگر می رویم و در موقع بیداری به اذن خدا به همین عالم باز می گردیم، که این موضوع را با علم حضوری درک می کنیم، اما سوال بنده این است که نفس ما که نمی خوابد و همیشه بیدار است و این جسم است که خواب می رود، چرا با وجود بیداری نفس اما هنگام بیداری از خواب در اکثر مواقع چیزی از عالم دیگر و جاهایی که نفس بود در خاطرمان نیست، نفس که خواب نبوده، پس باید تمام خاطرات موقع خواب بدن را در عالم دیگر به یاد داشته باشیم؟ چرا به یاد نداریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در کتاب «خویشتن پنهان» عرض شد آن‌چه در حافظه می‌ماند، چیزهایی است که به صورت علم حصولی و با اراده‌های جزئی ما انجام می‌شود، وگرنه چه در حالت بیداری و چه در حالتِ خواب، آن‌چیزی که صرفاً حضوری باشد در یاد و خاطره نمی‌ماند. آری! تنها انسان به جهت جنبه‌ی وجودی‌اش احساسی نسبت به آن امر در خود دارد. موفق باشید

20240
متن پرسش
سلام جناب استاد زیارتتان قبول درگاه خدا باشه: من سالهاست که نوعی پوچی و هیچی بودن رو توی غرب می دیدم اما این رو بلد نبودم به زبون بیارم یا بیان کنم. اما با نوشته های شما نکات خیلی ارزشمندی برام روشن شد. جناب استاد همیشه وقتی فیلم برخورد امام خمینی رو با فرستاده ی گورباچف می دیدم که امام بلند شد و گفت ما می خواستیم دریچه جدید از عالم برای شما باز کنیم (نقل به مضمون) همیشه این چند دقیقه فیلم واسم تداعی کننده ی تمام حرف انقلاب و اسلام و تمام پیامبران در مقابل تمامی شرک و فراعنه ی تاریخ بوده. جناب استاد عظمت تفکر امام و انقلاب و اسلام به نمایش درمیاد، این عظمت رو هر کسی نمیفهمه حتی خیلی از به ظاهر انقلابی ها هم نمی فهمند. امام خدا رو پشتوانه ی خودش میبینه، امام خداوند رو واقعی ترین و موجود ترین حقیقت عالم میبینه موجودی که همه ی عالم نشان از اوست اما شوروی کافر و بهتر بگم تفکر غرب کافر اصلا پیام امام رو متوجه نمیشه اصلا عظمت وحی و واقعی بودن وحی و شیرینی زندگی در تفکر وحی رو نمیفهمه واسه همین امام در کمال صلابت هست، اما نوعی دلسوزی از جنس دلسوزی پیامبران برای مشرکان هم در پیام و بیان امام موج میزنه، این عظمت چشیدنی هست این فهم رو نمیدونم چی بیان کنم اما دلم میسوزه وقتی خیلی ها این مسائل رو سیاسی و کم عمق نگاه می کنند یا به خودشون حق میدن شبهه وارد بکنند. استاد دلم میخواد خدا این فهم و شیرینی رو برام بیشتر کنه و دلم میخواد این رو همه ی آدمها بچشن دلم میخواد همه ی بی دینا و کم دینا بی حجابا و بدحجابا انقلابیا و ضد انقلاب همشون این لذت درک خدا داشتن رو بفهمن چرا خیلی ها نمیفهمن که ما لجبازی سیاسی نداریم چجوری این فضای باز حیاتبخش رو بهشون نشون بدیم؟ عجب حیاتی رو امام خمینی واسه دوران ما شروع کرده، چقدر این انقلاب عجیبه چقدر بزرگه، چرا خیلی ها نمیفهمن انقلاب در دنیای سراسر کفر الان مسیر انبیا و پیامبران رو نشون میده؟ چقدر این مسیر روشنه. نمیدونم توی کدوم جنگهای پیامبر مشرکین یه شعری میخونند پیامبر به مسلونا یاد داد که در مقابله با اونا بخونن، الله مولانا و لا مولی لکم. جناب استاد چقدر این مولا داشتن بزرگه چقدر شیرینه چقدر تفاوت داره با کسانی که خدا پشت و پناهشون نیست اونایی که خدا ندارن چی دارن استاد؟ غرب چی داره؟ جهان بدون معاد چی داره؟! امام خمینی این زندگی بسیجی وار و خدایی رو برای ما به ارمغان آورد، چقدر شعارهای امام خمینی شبیه حرفای پیامبر خداست چقدر امام خمینی عظمت داره خدا میدونه. وقتی امام خمینی با این لطافت و بزرگی و عظمت و فهم و علم و حکمت خودش رو خاک پای امام زمان میدونه، در مورد بزرگی و عظمت و لطافت و شجاعت امام زمان چی باید بگیم؟ واقعا جایگاه اهل بیت چقدر بزرگه. وقتی انسان نگاه به امام خمینی میکنه ناخوداگاه حس میکنه یه شعاع نور از اهل بیت روبروی ما قرار داره، چقدر شیرینه این فهم. این ها چجور شکرش رو بجا بیاریم؟ چجوری نعمت انقلاب رو شکر کنیم؟ چجوری خدا رو شکر کنیم که امام خمینی توی عصر ما هستش یا بهتره بگم ما توی عصر خمینی هستیم. استاد دلم پر از نشاط و حرفه دلم سراسر روشنی و شیرینی طعم دلپذیر انقلابه، نمیدونم چی بگم و به کی بگم، من حرفامو و احساسمو به کسی زیاد نمیگم اینجام چون کسی منو نمیشناسه اینا رو میگم. ببخشید خیلی حرف زدم خیلی ببخشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درکِ روحی که تاریخ را جلو می‌برد یعنی روح حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بسیار مهم است و زندگی، تنها از این طریق معنا می‌یابد و در نتیجه مجبور نیستیم با مشغول‌کردنِ خود به امور دنیایی از تنهایی و افسردگی آزاد شویم. حیاتی که انقلاب اسلامی در مقابل ما قرار داده است، عین معناداری و نشاط و هدف‌داری است. موفق باشید

8210

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام: بنده طبق سیرمطالعاتی که در سایت قرار دادید پیش میرم اکنون می‌خواهم بحث معاد را شروع کنم. با یکی از شاگردان شما صحبت کردم ایشان گفتند تا خشم و عصبانیت خود را کنترل نکنی نمی‌تواتی معاد کار بکنی..آیا شما حرف ایشان را تایید می‌کنید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حرف خوبی است. چون هر اندازه با روح آرام‌تری وارد مباحث معاد شوید به همان اندازه احساس حضور شما در معاد بیشتر خواهد شد. موفق باشید
6847
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر فراوان به دلیل پاسخگویی به سوالات گذشته یه سوال میخواستم درباره ی یا از شما بپرسم.میخواستم بدونم کجای قران و توی چه احادیثی از این لفظ استفاده شده برای روشن شدن سوالم یه مثال میزنم---->در قسمتی از ایه ی قران به این شکل اومده (کتب علیکم الصیام)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این به عهده‌ی جنابعالی است که قرآن را و کتاب‌های روایی را ورق بزنید و مطالب را دنبال کنید. این کار را به دوش بنده نگذارید. موفق باشید
29175
متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام خدمت استاد گرامی:بعد از یک مقدمه، دو پرسش از خدمت شما داشتم: مقدمه: اصالت وجود راهی برای رهایی از سوبژکتیویته است. اما نه اصالت وجودی که با استدلال اثبات می شود و در ذهن است، چون خود این ذیل سوبژکتیویته قرار خواهد گرفت. بلکه اصالت وجودی که از طریق علم حضوری حاصل می شود و انسان را با خود هستی که «ورای ذهن و عین» است، متصل می کند. آنطور که حقیر از مطالب جنابعالی برداشت کردم، راه اتصال با هستی هم هستی نفس خود ماست. اگر مقدمه بالا را تائید می فرمایید: ۱. اگر این تنها راه حل است، پس وضعیت کسانی همچون ابن سینا چه می شود؟ امکان تفکر فلسفی، بدون گرفتار شدن در ذهن، برای ایشان میسر بود. آن هم (ظاهرا) بدون استفاده از این راه حل ۲. آیا این راه حل شدنی است؟ چون رفع مشکل را به شهودی (هستی ورای تعیناتش) حواله می دهیم که جز با سلوک قلبی (به تعبیر صدرا با انتقال مدرک از عالم حس به عالم عقل و بالاتر) حاصل نمی شود. و این دو مشکل دارد: اولا برای همه حاصل نیست. رفع تعینات، و نه فقط تجرید و تقشیر ذهنی، به سادگی امکان پذیر نیست. ثانیا در مواردی هم که برای کسی حاصل می شود، خودش متوقف است بر نفی سوبژکتیویته (برای اینکه بتواند معقول بودن سلوک قلبی را ذهنا اثبات کند) لذا گویی دوری پیش می آید بین سلوک قلبی و حل معضل سوبژکتیویته. «شهود هستی»، ورای تعینات ذهنی و عینی، نمایان کند برای عموم و فردی که سیر سلوکی ندارد (هر چند دوستدار آن است) شدنی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فلسفه به خودی خود موضوعات را ابژه می‌کند هرچند متذکر وجود حقایق می‌گردد. جناب ابن‌سینا می‌گوید فلسفه‌اش را برای عوام نوشته و نظر خودش حکمت مشرقی بوده. ۲. به گفته‌ی خواجه عبدالله انصاری حتی سالکی که در مرحله‌ی شهود قلبی است، هنوز در حجاب‌های خَلقی می‌باشد که همان مقام «عین الیقین» است تا آن‌که به فنای فی الله و بقای بالله برسد که همان مقام «حق الیقین» باشد. موفق باشید

28913
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: استاد نظرتون در مورد شان خانوادگی چیست؟ اعضای خانواده من وضعیت مالی خوبی دارن و داری زندگی نسبتا تجملاتی هستند و همچنین خانواده همسرم که وضعیت مالی خوب و مرفه می‌باشند ولی استاد همسر من با وجود شغل رسمی و حقوق خوب و همچنین اینکه چند سال هست شاگرد شما هستند عقیدشون براین هست که ما باید زندگی ساده ای داشته باشیم چون ایشون نسبتا کتابهای شما رو درس میدن و خودم هم طلبه هستم.ن ظرشون اینه که نباید مورد توجه مردم قرار بگیریم و حرف و عمل یکی باشد. ولی استاد من واقعا در برابر خانواده خودم و همسرم خجالت می‌کشم. آخه داشتن وسایل جزیی خانواده چه ربطی به تجملات و مردم داره؟ چرا باید سر خرید هر وسیله ای برای زندگی اینقدر جر و بحث و دعوا باشه. من نه از ایشون میخوام برن دنبال شغل دوم و نه اینکه قرض بگیرن نه قسطی وسیله ای رو خریداری کنن و نه کاری می‌کنم که واقعا خجالت بکشن، بلکه خودم با هزینه خودم میخوام مثلا تلوزیون بگیرم که قدیمی شده و نسبتا خراب هست. چرا اینقدر سختگیری؟ چه اشکالی داره مثلا بعد از ۱۳ سال زندگی یه مقدار از وسایل که واقعا درب و داغون شدن عوض بشه. از دیدگاه آقایون هیچ وقت هیچ چیز خراب نیست ولی خوب خانمها این طرز فکر رو ندارن و بر اساس ذلتشون خرید کردن باعث خوشحالیشون میشه، من به ایشون میگم نه تجملات و نه افراط گرایی ولی تا یه حدی باید باشیم که مورد تمسخر قرار نگیریم و یا اینقدر روحمون اذیت نشه به خاطر دنیا. لطفا راهنمایی بفرماید. هرچند میدونم که سوالم کاملا سوال دنیایی هست نه برای رسیدن به حقیقت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ایشان سلام برسانید و بگویید تا جایی که حرامی صورت نگیرد، امور خانه و مدیریت آن باید به دست خانم خانه باشد. در خبر داریم که جناب رباب، آن‌چنان خانه‌ی خود را تنظیم کرده بود که بعضاً از حضرت اباعبداللّه «علیه‌السلام» سؤال کردند و حضرت فرمودند به سلیقه‌ی خودش در حدّ امکاناتی که در اختیار داشته، عمل کرده و حضرت امام خمینی نیز در همین اندازه‌ها میدان عمل را به همسر خود می‌دادند. نکاتی در کانال https://eitaa.com/ololalbaabtarbeiat هست که می‌توانید به آن رجوع کنید. موفق باشید

28574

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم. بحثی که در مورد مقدرات روی جزوه سایت فرموده بودید، مشکل اینه که خیلی اوقات در مورد مقدرت به یقین نمی رسی، مثلا خواب هایی می بینی که مبشرات هست و اصلا نمی توانی مقدر را بفهمی... و این بلاتکلیفی از برزخ برای انسان سخت تراست. اصلا نمی توانی حضور قلب داشته باشی، دائم در سرگردانی به سر می‌بری.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر جزوه‌ی مذکور با دقت و پشتکار تا آخر مطالعه شود، إن‌شاءاللّه آن احساسی که انسان متوجه شود چه چیزی تقدیر اوست و چه چیزی را خودش اقدام کند، برایش معلوم می‌شود. موفق باشید

27820
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به روایت حضرت صادق (ع) در این باب که باطن شب قدر، حضرت صدیقه طاهره است و منظور از لیله همان وجود مقدس این بانوی بزرگوار است، این مطلب چه جایگاهی دارد که بیان می‌شود به این علت مقام حضرت زهرا مقام لیله القدری و نام ایشان فاطمه است که مردم از معرفت ایشان بریده اند کما اینکه در باب لیله القدر هم داریم «و ما ادراک ما لیله القدر»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی در کتاب «مقام لیلة القدری حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» شده و اخیراً بحثی تحت عنوان «معنای درک شب قدر» شده است که رفقا بنا دارند در اسرع وقت در معرض دید کاربران قرار دهند. إن‌شاءاللّه بحث اخیر، جهت بازکردن باب تفکر در رابطه با «لیلة القدر» کمکی خواهد کرد. موفق باشید

24379

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: از یه نفر شنیده بودم که علامه حسن زاده گفته شب ۲۳ ماه مبارک رمضان هر کی موقع قرآن به سر قرآن رو باز کنه و رو سرش بزار. همون صفحه ای که باز شده تقدیر یک سال توش نوشته شده. برای من صفحه اول و دوم سوره ص اومده. نظر شما در مورد این آیات چیه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان بر روی این سخن قسم خورد. یک نکته‌ی ذوقی است که نباید ذهن خود را مشغول آن کرد. بنده این سخن را از افراد متفاوتی شنیده‌ام و ربطی به آیت اللّه حسن‌زاده ندارد. موفق باشید

23565
متن پرسش
سلام: در سوال شماره ۱۲۱۰۳ گفته شده انسان در ابتدا ماده است و بعد تروح پیدا می کند. حال چند سوال دارم: ۱. اگر انسان ابتدا ماده است چرا فرمودید نفس انسان خودش رحم را انتخاب می کند پس یعنی یک چیز مجرد است که رحم را انتخاب می کند ماده که از آسمان نمی آید؟!! ۲. چرا خداوند فرموده نفحت فیه من روحی؟ باز نشان می دهد که روح دمیده شده به جسم مادی حیات بخشیده است. ۳. اگر از ابتدا فقط یک چیز است و آن ماده است چرا بعد از حرکت جوهری و به تجرد رسیدن دو تا می شود یعنی بدن می ماند و روح می رود؟ باید همان بدن مادی به تجرد برسد و بشود بدن برزخی!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر بحث «حرکت جوهری» را با دقت دنبال بفرمایید جواب خود را می‌گیرید. بالاخره ماده، بستری خواهد بود تا فیض الهی آن را به جنینی زنده تبدیل کند. موفق باشید

23395

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد از اینکه از طریق نامه راحت میتونیم با شما حرف بزنیم از شما خیلی متشکرم. استاد یه وقتایی واقعا آدم نیاز داره سریع جواب بگیره هر چی به اون در و این در میزنه نمیتونه با یه عالم ارتباط داشته باشه که مشکلات اعتقادیش رو حل کنه ولی سایت شما به حمدالله برای بنده این مسیله را حل کرده. حاج آقا خیلی لطف می کنید و زحمت زیادی می کشید ولی امثال بنده واقعا گاه مضطر میشم و سایت واقعا به دردم میخوره از این که بگذریم، حاج آقا خیلی وقته این سوال برای بنده هست که گاهی روی بعضی موارد تمرکز می کنم احساس انس می کنم بخصوص در ارتباط با اهل بیت عصمت و طهارت (ع) مثلا یه مدت روی دستورات حضرت زهرا (س) تمرکز می کنم حس می کنم و اون مطلبی که شما در کتاب بصیرت حضرت زهرا (س) فرموده بودید که به حضرت نزدیک نمی شوید تا عقیده ایشان عقیده شما شود خیلی قبول دارم ولی اینو نمیدونم چطور باید فهمید که از کجا یکی میفهمه این فرد به حضرت نزدیک شده مثلا گاه پیش خودتون یا بعضی علما ایستادم یا صحبت می کنم از كجا این فرد مثلا میگه حضرت در اینجا هستن یا مثلا میگه نمیدونم شما بالاتر هستید یا پیغمبر؟ این حرفا یعنی چی یعنی پیامبر را این فرد میبینه یعنی معیت بود افراد با پیامبر را میبینه؟ این حالت را آدم تو خودش بالاخره درک میکنه تا یه حد که مثلا وقتی یه سری دستورات پیامبر را انجام میده به تبع یه اتفاقی تو وجودش میافته ولی اینکه چطور تو دیگری می فهمیم را نمیتونم بفهمم این حرف را بیشتر طلبه ها میزنن یعنی درک این موضوع لازمه بنده دروس حوزه بخونم با توجه به اینکه بنده خانم هستم نمیدونم باید چطور اینطوری بشم بنده تو خانم ها اصلا این نوع ادبیات را نشنیدم ولی از آقایون خیلی شنیدم نمیدونم متوجه شدید از طرفی دو بار رفتم حوزه حس می کنم درک حضور و.. در حوزه از بنده رخت بست درس ها نمی گذاشت من تو محضر خدا بودن را استمرار بدم و بنده خیلی برای این مسئله مهمه که روش کار کنم. تو حوزه خیلی بنده را میخواستن مجبور کنن اونطور که اونا میخوان باشم درس و معدلم فلان طور باشه و..ت هش نتونستم خودم باشم خیلی دروس حوزه را دوست دارم خواستم مجازی بخونم شرایطش نشد نمیدونم چه کنم فعلا تمرکز کردم رو همون چیزا که از امثال کلاسهای شما بلدم یعنی می بینم با یه ذره تمرکز چه غوغایی میشه ولی داشتن اون حالت که براتون گفتم را دلم لک میزنه براش که بفهمم چطور میشه فهمید این پیامبر هست یا از این حرفا که شما می زنید لذا برای همین میخوام برم حوزه لطفا بنده را راهنمایی کنید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نمی‌دانیم آن‌هایی که آن حرف‌ها را می‌زنند از کجا می‌گویند؟ ولی آن‌چه هست اگر انسان در مسیر دینداری با صداقت قدم بگذارد به لطف الهی آن درک، برایش پیش می‌آید که انوار اولیاء الهی را احساس می‌کند و خود آن احساس طوری است که انسان متوجه می‌شود که آن نور، توهّمی نیست. موفق باشید

نمایش چاپی