بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24665

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: نفس بعد از مرگ چگونه می بیند، آیا دیدن او بعد از مرگ با دیدن در دنیا از نظر کیفیت و بعد و... یکسان است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل دیدن ما در خواب، که این علاوه بر رؤیت قلبی است که به رؤیت حقایق مربوط می‌شود. موفق باشید

22413

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: آیا بعد از طی کردن مباحث «گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی» و «علل تزلزل غرب» و «فرهنگ مدرنیته و توهم» آیا می توانیم به بحث صوتی جنابعالی در شرح کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه نیافتگی» دکتر داوری ورود کنیم یا مقدمات دیگری لازم است طی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم مشکلی نباشد و إن‌شاءاللّه بتوانید استفاده کنید. موفق باشید

21682
متن پرسش
سلام علیم: استاد جان خداوند چگونه انسان را می بیند؟ خداوند که چشم ندارد. آیا مثل نفس که قوه ی بینایی دارد خدا هم با اسماء خود ما را می بیند؟ اگر جزوه یا کتابی در این رابطه دارید لطفا معرفی بفرمایید. خدا نگهدار شما باشد. ان شاءلله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خدا علیم است علم به دیدنی‌ها دارد و همه چیز معلوم خدا است نه آن‌که لازم باشد با چشم ببیند تا فقط ظاهر موجودات برای خدا معلوم باشد. در کتب کلامی این نوع بحث‌ها شده است. در ذهنم کتاب خاصی نیست. موفق باشید

21363
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: شما در پاسخ اکثر سوالهای سیاسی اشاره دارید به نظر مقام رهبری به نسل جدید انقلابی ولی این در صورتی قابل قبول است که رهبری یک جوان و تیپ حججی را برای قوه قضاییه بگذارند و اصلاحات انجام دهند. حجه‌الاسلام پناهیان هم در جواب جوانان می گویند که رهبری برای دفاع از رای مردم و دموکراسی دخالت مستقیم و جزیی نمی‌کنند ولی سوال این است که بعد از اثبات ولایت مطلقه فقیه و دخالت رهبری در تصویب نشدن قانون جدید روزنامه‌نگاری در مجلس و خواست اکثریت مردم در دخالت رهبری چرا دست روی دست گذاشته‌اند و مثل اپوزوسیون انتقاد می‌کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده رهبری انقلاب بیشتر مسئولیت پایدارنگه‌داشتن اهداف انقلاب اسلامی را به عهده دارند و تذکرات ایشان در راستای توجه به اهداف انقلاب است و متذکر وظایفی می‌شوند که دولت باید انجام دهد، نه آن‌که خودشان بیایند کار دولت را به دست بگیرند، سعی دارند در این مسیر مردم را به بصیرت لازم برسانند. مثل آن‌که در مذاکره با آمریکا دخالت مستقیم نکردند و نظر خود را که عدم مذاکره بود، تحمیل ننمودند. ولی طوری عمل کردند که مردم امروز به بصیرتی رسیده‌اند که قبول دارند چرا رهبری فرمودند نباید به آمریکا اعتماد کرد. موفق باشید

21313
متن پرسش
استاد عزیز سلام: در جایی فرموده‌اید (عقل امام را بگيريد و جاي وَهميات خود بگذاريد، ما هر چه ضرر كرديم به جهت بازي هاي وَهم است) به نظر شما تفکر دکتر داوری چقدر از عقل امام را گرفته؟ اصلا چرا دکتر داوری که در هر مسئله‌ای به تفکر می‌پردازد هیچ وقت به عقل امام معصوم و دین توجه‌ای نداشته و درباره آن به قول خودشان فیلسوفی نکرده؟ به نظرتان نمی‌آید خیلی وقت‌ها دکتر داوری هم بازی‌های وهم را انجام می‌دهد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان در بستر کلیِ تفکر خود، نظر به اصول تفکر دینی داشته باشد و در آن بستر تفکر کند، از وَهم آزاد خواهد بود. سوابق علمی و طلبگی دکتر داوری در این رابطه قابل توجه است. موفق باشید

20403

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ناظر به سوال 20389 می دانم که مومن باید بین خوف و رجا باشد ولی این روایت که «المومن لایصلحه الخوف» این گمان را می رساند که انسانها به خدا امید بیش از حد و افراطی دارند لذا جنبه خوف باید تقویت شود. می خواهم ببینم خدا برای هدایت انسانها بیشتر آنها را از جهنم ترسانده یا آنها به بهشت بشارت داده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در ابتدای امر مردم از خوف جهنم عبادت می‌کنند و خوب است که همان «خوف» غلبه داشته باشد، ولی در ادامه امیدِ لقاء پیش می‌آید و به اصطلاح، مزه‌ی آن خوف را به عنوان هدیه‌ی خدا می‌چشند که همان امید به رحمت پروردگار است. موفق باشید

19786

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در آيه ي ٥٩ سوره نساء «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا» چرا به جاي اين كه بگويد اي كساني كه إيمان آورديد نگفته اي كساني كه اسلام آورديد مگر كسي كه خدا و پيامبر و أولي الامر را أطاعت كند تازه بعد نمي شود مؤمن؟ اصلا مؤمن كيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اطاعتی که در آیه‌ی مذکور مدّ نظر است، اطاعت انسانی است که از پذیرفتن اولیه‌ی انسان بالاتر آمده است و می‌خواهد نظام‌سازی کند. به همین جهت در آخر آیه باز تأکید می‌کند: «إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ». موفق باشید 

19709
متن پرسش
عرض ادب و احترام خدمت استاد گرامی: در مباحث ده نکته در معرفت نفس فرمودید که داروی بیهوشی به بیمار تزریق میشه و نفس از تدبیر برای مدتی باز می ماند و در این مدت تیغ جراح بر روی بدن بیمار دردی ایجاد نمی کنه و این نشانه ای است از اینکه نفس غیر از تن است. سوال بنده اینه که داروی بیهوشی به بدن بیمار تزریق میشه نه به نفس پس چطور نفس از تدبیر باز می ماند؟ پیشاپیش متشکرم از پاسخ شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث معرفت نفس مفصلاً بحث شده است به‌خصوص در کتاب «خویشتن پنهان» که نفس بر اثر داروی بیهوشی امکان تدبیر بدن را برای خود تنگ می‌یابد و لذا تا حدّی از آن منصرف می‌شود تا اثر دارو که عموماً با تبخیرشدن از بین می‌رود، باز امکان تدبیر نفس برای بدن باشد. موفق باشید

16069
متن پرسش
سلام: آقای آشتیانی فرمودند هنوز زمان تنگ است که مطالب عرفانی ایشان فهمیده شود. زمان تنگ است یعنی چه؟ چرا زمان تغییر موضع می دهد؟ آیا خدا بدون در نظر گرفتن اعمال انسان ها زمان را تنگ می کند؟ ببخشید دیگه بهتر از این نمی تونستم بپرسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که بعضی از زمان‌ها و تاریخ‌ها ظرفیت ارائه‌ی معارف الهیه را ندارد. ولی با تحقق انقلاب اسلامی بحمداللّه تا آن‌جا زمان ظرفیت پیدا کرد که حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مبادرت به تفسیر عرفانیِ سوره‌ی حمد نمودند آن‌هم به شکل عمومی و از طریق تلویزیون. موفق باشید

28336

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در زمینه خودسازی به خصوص مسائل جنسی و کنترل خشم چه توصیه ای می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه باشیم با مشغول‌شدن به چنین اموری که شرع اجازه نمی‌دهد، عالم با صفایی که خداوند در اختیار اهل تقوا می‌گذارد، را از دست می‌دهیم. موفق باشید

25058

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حاج :قا ان شاء الله مثل همیشه سلامت باشید. الحمدلله خدا توفیق داد جلسات تدریس خیال را گوش می دادم و تا الان جلسه چهارم رسیدم. و هنوز زود است از چشیدن این بحث، اما یاد شعر زیر افتادم که بی زحمت ممنون میشم توضیحی اندک در موردش بنویسید. با تشکر من غلام قمرم، غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور ازین بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم، نعره مزن، جامه مدر هیچ مگو گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو من به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو قمری، جان صفتی در ره دل پیدا شد در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو گفتم ای دل چه مه‌ست این دل اشارت می‌کرد که نه اندازۀ توست این بگذر هیچ مگو گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد گفت می‌باش چنین، زیر و زبر هیچ مگو ای نشسته تو در این خانۀ پرنقش و خیال خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو غزلیات شمس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح این غزلیات، خودش یک کاری است جدا از جواب‌دادن به سؤالات کاربران. و بنده چنین فرصتی برایم نیست که بر اساس نظر کاربرانِ محترم وارد این نوع کارها شوم، مگر همان تعریفی که در مورد شرح غزلیات حافظ برای خود وظیفه کرده‌ام. موفق باشید

24875

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد و تمامی دست اندرکاران گروه فرهنگی المیزان. عرض معذرت به جهت مزاحمتم. استاد چون جستجو کردم و نیافتم در بخش سوالات می پرسم. استاد به شخصی توصیه فرمودید که دستگاه فکریش رو بر اساس آرا و اندیشه های امام خمینی (ره) و علامه طیاطبایی (ره) بنا کند. دو بزرگواری که فرمودید هر دو ایشان از علمای عالم دار هستند. استاد من اهل شوشتر هستم و آثار علامه محقق و صاحب قاموس الرجال شیخ محمد تقی شیخ شوشتری (ره) (که متاسفانه بسیار در حق ایشان و شناختن ایشان و وسعت علمی پهناور ایشان به جامعه تشیع و بخصوص نسل جوان کوتاهی شده است) دسترسی دارم. کتب ایشان به غیر از علم رجال دو جلد در تفسیر قرآن (باعنوان حواشی مصحف) مواعظ (۴ جلد) در اخلاق، قضاوتهای امیرالمومنین (ع) و کتب دیگر ایشان از ارزش بالایی برخوردارند و آیت الله شبیری زنجانی ایشان را با عنوان حسنات دهر خطاب می کنند و مرحوم شریعتی ایشان را کوهی از علم می دانند. و کاری که متاسفانه موفق به انجامش نشدند، تهیه یک دور تفسیر در قرآن بود. استاد عرض بنده طولانی شد. حال پرسش بنده این هست که مطالعه آثار ایشون می تواند یک خط فکری برای بنده ایجاد کند و امثال بنده را از ظلمات جهل به روشنایی علم برساند یا خیر؟ استاد بنده قصد ارسال یک نسخه از کتاب جلوه فضل و فضیلت نوشته ابوالقاسم اعتبار از نزدیکان مرحوم علامه شیخ که شرح احوالات آن بزرگوار هست رو خدمتتان ارسال کنم، ولی نمی دانم می شود یا خیر. ۲. استاد کتب مرحوم آقا مجتبی تهرانی (ره) برای پیدا کردن خط فکری مذکور چگونه است؟ شرمنده به جهت طولانی شدن عرایضم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که متوجه‌اید حقیقتاً در فرهنگ تشیع اقیانوس‌هایی از علم و معرفت هست که بسیاری از آن‌ها گمنام‌اند و متأسفانه دسترسی به آن‌ها مشکل می‌باشد. اگر بدانم چگونه می‌توان به تفسیر آن استاد عزیز دست پیدا کرد، خودم اقدام می‌کنم. ۲. نوشته‌ها و سخنان مرحوم آقامجتبی تهرانی در امر اخلاق، بسیار کارساز است. موفق باشید

22986

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد من یک پسر نوجوان پانزده ساله هستم. دوست دارم که خوشبختی را تجربه کنم. لطفا به صورت دقیق منو راهنمایی کنید. کتاب های شما رو هم نخوانده ام. شما رو یک نفر به من معرفی کرده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست سری به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که بر روی سایت در قسمت نوشتارها هست بزنید؛ ببینید با ذوق شما همخوانی دارد یا نه. موفق باشید

21981
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: در فصل آخر آشتی با خدا یه جایی می فرمایید که این عقیده ها هستند که در دوران پیری برای ما می مانند و اطلاعاتمان فراموش میشه. آیا کسی هم که آلزایمر می گیرد و دیگه یادش میره نماز بخونه و درکی نسبت به نماز نداره هم میشه اینطور گفت در موردش که نمازش عقیده نشده براش یا ربطی نداره به این موضوع؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آلزایمر یک بیماری است که موارد جزئی مورد نیاز زندگی را از صحنه‌ی حافظه می‌برد. ولی در پیری انسان موارد جزئی زندگی را که چندان مورد نیاز نیست با نظر به امور کلی، از آن‌ها عبور می‌کند. و به همین جهت ملکات انسان در پیری از دست نمی‌رود همان‌طور که آن ملکات در قیامت برای او باقی است. موفق باشید

21878
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: آیا مشابه مباحثی که در مورد رزق مادی انسان داشته اید آیات قرآن و احادیثی در خصوص رزق معنوی انسان وجود دارد؟ آیا می توان گفت رزق معنوی دارای سلسله مراتب است به اینصورت که در مسیر زندگی خداوند به بهانه های مختلف آن را در مسیر انسان قرار می دهد و در صورتی که انسان آن را ببیند و از آن استفاده کند و خود را ارتقا دهد وارد گام بعدی می شود و دوباره در آن مرحله خداوند رزق معنوی دیگری برای او قرار می دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. به همین جهت باید با رعایت اخلاق و تواضع، شرایط بسطِ رزق معنوی خود را فراهم نمود. موفق باشید

19754
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز برای من و شاید هم برای همه به اثبات رسیده است که در زندگی اگر به غیر از خدا دلبستگی داشته باشم، از کسی جز خدا بترسم و کسی را جز خدا دوست داشته باشم و کلا کسی مهم تر از خدا برایم باشد دچار وسواس های فکری و انواع اضطراب و تشویشات روحی می شویم. عجب معشوق با غیرتی است خدا. مانند سخن آن بزرگی که فرموده بودند خدایا خودت را در جانم بزرگ کن تا غیر تو در نظرم کوچک شوند، استاد عزیز چه کار کنیم تا خداوند در جانمان بزرگ شود تا مانند عاشقان واقعی فقط او برایمان مهم باشد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا در جان ما همیشه بزرگ است وقتی نظر خود را به کثرات انداختیم و خودبینی‌های خود را شدت بخشیدیم، بزرگیِ خدا بی‌رنگ می‌شود. موفق باشید

17728

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و رحمه الله: فرمودید با شناخت از غرب نسبت به فضاهای آلوده آگاهانه ورود کنیم تا آسیبی نخوریم لکن پرسش بنده آن است که مگر تنها با شناخت است که مصونیت از گناه حاصل می شود؟ مگر همه ما نمی دانیم مواد شیمیایی سرطان زا هستند یا خوراکی های غربی بیمارمان می کنند، پس چرا این همه اینطور مواد در حال مصرف است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این شناخت بخودی خود یک نوع سلوک است اگر درست انجام شود. مثل کاری که در کتاب «مدرنیته و توهّم» و در شرح صوتی آن انجام شد. موفق باشید

8032
متن پرسش
سلام من یک دانشجوی شهرسازی هستم که کمابیش بحث های مربوط به نقد غرب را پیگیری کرده ام. سؤال من از شما این است که راه دستیابی به دستور زبان شهرسازی اسلامی چیست؟ و از کجا باید شروع کرد؟ آیا نگاه هایی مثل ساختگرایی، نگاه سیستمی، شهرسازی شهروندگرا از ریشه با نگاه توحیدی تعارض دارند یا می توان آن ها را با نگاه توحیدی به کار بست؟ و سؤال آخر این که چگونه یم مهندس می تواند علم سماوات بداندو راه دستیابی به آن حکمتی که شیخ بهایی داشت چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- جزئیات موضوع شهرسازی در تخصص بنده نیست. عمده آن است که بدانیم باید صورت ظاهری شهرها مظهر و مظاهری از عالم ملکوت باشد و اشاره به آن‌جا داشته باشد که در بحث هنر مقدس می‌توانید آن را دنبال کنید 2- اگر در سیر مطالعاتی از جنبه‌ی حضوری معارف غفلت نشود إن‌شاءاللّه به مرور قلب انسان محل تجلیات عالم ملکوت می‌شود و شیخ بهائی با حکمت اسلامی و عرفان محی‌الدین در این راستا قدم بر داشته . موفق باشید
7992

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. در خصوص سوالاتی که در پرسش 7961 در خصوص رمان خوانی مطرح شده بود فقط به یک مورد زحمت کشیده بودید پاسخ داده بودید و آن چرایی خواندن رمانهای غربی است اما استاد میخواستم بدانم 1. به عنوان یک بچه مسلمان که دغدغه سلوک دینی را دارد و مایل است که به خدا برسد چه رمانهایی ما را از هدف دور نمی کند؟در واقع با چه نگاه و زاویه ای رمان را بخوانیم. استاد یک نگاه هست که خیلی از دوستان پیشنهاد می کنند بروید خودتان رمان بخوانید و هرچه پیش آمد بخوانید و ...که این روش به حال ما مفید نیست2. استاد در سایتها میخواندم مقام معظم رهبری بر رمانهای بینوایان، دن آرام، جان شیفته، لذات فلسفه و ...تاکید داشتند، به نظر شما امثال ما هم باید اینها را بخوانیم؟باچه نگاهی؟3. استاد اگر صرفا به همان مطالعات مذهبی مان مانند خواندن سیره ائمه، تحفل العقول، نهج البلاغه، اصول کافی و تشریحات اینها بپردازیم و رمان اصلا نخوانیم ضرر کرده ایم؟در واقع استاد بنده نوعی می دانم کلام و مرام ائمه حق است ولی از کجا بدانم تراوش فکر یک نویسنده الهامی الهی بوده است نه شیطانی؟ سپاسگزارم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- مسلّم نباید هر رمانی را مطالعه کرد 2- با نگاه بررسی مسائلی که در جامعه‌ی غربی می‌گذرد یا می‌گذشته 3- فکر نمی‌کنم ضرر کرده باشیم. مگر آن‌که بخواهید مطالعاتی حول مسائل اجتماعی و سیاسی دنیا داشته باشید و از این جهت مسئولیتی در حوزه‌ی کاری خودتان احساس کنید.
32483

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد طاهرزاده عزیز: روز شنبه هفته گذشته قبل از شروع نماز خدمتتون رسیدم در رابطه با متنی که منتسب به مولانا بود سوال پرسیدم و حضرتعالی به دلیل کمبود وقت و در دسترس نبودن کل متن مورد نظر، امر فرمودید که در قسمت پرسش و پاسخ سایت سوال را همراه با متن مورد نظر ارسال کنم. متن زیر منتسب به مولاناست و مکالمه وی با شیطان است، منتهی در آثار ایشان چیزی پیدا نکردم مبنی بر این موضوع ولی با این‌حال این متن جای فکر کردن داره سوالم این هست که موضوعی که در این متن مطرح شده در ظاهر با آیات و روایات در تضاد هست به گونه ای که شیطان خطاب به حضرت حق می فرماید تو مرا اغوا کردی و یا در جایی دیگر در جواب سوال حضرت حق که می فرماید از چه رو سجده نکردی؟ بحث تکبر رو به میان میاره و می گوید من از آتشم و آدم از خاک و در جایی دیگر قرآن اشاره می کند که (کان من الکافرین) و یا در جایی دیگر خط و نشان می کشد که من سر راه بندگانت قرار می گیرم و آنها را گمراه می کنم به جز مخلصین. ولی با این‌حال فکر می کنم که در باطن باید یه پیامی داشته باشه که خواهشمندم حضرتعالی شرح بفرمایید. و این نکته رو هم عرض کنم که قبلا کتاب هدف حیات زمینی آدم رو هم مطالعه کردم. التماس دعا. یا حق. مولانا گفت : روزي در سير، ابليس را ديدم و او را گفتم «از چه بر آدم سجده نکردي؟» گفت: «تو بنده‌ي مولاي خويشي، من هم بنده‌ي مولاي خويش اگر شمس تبريزي از دري در آن مجلس که در آن نشسته‌اي درآيد و انبياء جملگي از دري ديگر به آن مجلس وارد شوند تو روي به شمس مي‌کني يا ايشان؟» گفتم: «ولله که جز در شمس بنگرم!» گفت: «مگر نه ايشان انبيا باشند؟» گفتم: «مرغ دلم گرفتار بند شمس است و مولاي من اوست». گفت: «اگر شمس امر کند که در ايشان نگري؟» گفتم: «آخر دل نمي‌رود!» گفت: «بعيد از تو، آنچه خود مي‌داني، از من چرا پرسي؟!» گفتم: «تو مي‌دانستي که اگر سجده نياوري به عذاب مبتلا مي‌شوي و آنچه نبايد بر سرت مي‌آيد؟» گفت: «آري!» گفتم: «پس از چه، سجده نبردي!» گفت: «ميل او بر عذاب من بود و راه سلوکم اينچنين بود» مختار بودم که امر او را اطاعت کنم يا دل به ميل او بندم، پس ميل او را بر امر او بالاتر و مقدم دانستم ميل او آزمايش بني‌آدم بود و قبول اين ماموريت، امتحان من!» گفتم: از چه رو کبر ورزيدي گفت: «آنکه با کدخدايي دوستي دارد، فخر فروشد گفتم: «به قيمت قهر و عذاب؟!» گفت: «مگر تو نگفتي عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد؟» آن عاشقي که قهر را لطف نمي‌بيند، عاشقش نگويند که او در بند خويش است، نه در بند معشوق دهان بستم و در عشق نگريستم چه او را عاشقي پاک‌باخته ديدم گفت: «جز حضرت باري چه کس را قدرت در کائنات که بخواهد مرا مجازات کند؟» گفتم: «هيچکس!» گفت: «هر چه از دوست رسد خوب است، گر همه سنگ و گر همه چوب است!» طرفه حالي‌ست که ابليس راست گويد! باز گفت: «ميل خداي اين است که نگذارم نامحرم در حريم دوست رود جز آنها که خدايت دوستار ايشان است و ايشان دوستار خداي در ديدار دو عاشق، جاي ابليس کجاست؟! من دفع مزاحم مي‌کنم در ديدارمولايم با عاشقانش». آخرالامر بر فراق من هم پاياني است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به هر حال به ما فرموده‌اند:

کار پاکان را قیاس از خود مگیر

 گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر

قصه عجیبی است قصه اهل دل، که در ابلیس چه چیزهایی می‌یابند. حقیقتاً اگر همه حق را در جناب شمس تبریز دیدند و او را آینه همه آنچه باید باشد، یافتند؛ چگونه می‌توانند دل به جای دیگری ببندند؟ به یاد صحبت شهید حاج قاسم باشید که به او گفتند اگر رهبری امر فرمودند که جهت ریاست جمهوری نامزد شوید، چه کار می‌کنید؟ و او گفت می‌روم آن‌قدر گریه می‌کنم تا حضرت آقا دل‌شان رحم بیاید و منصرف شوند. زیرا بالاخره دل، در جای دیگر سپرده بود. ۲. گویا در درون جان جناب مولوی این حرف‌ها نهفته بود که راستی! اگر شیطان سجده کرده بود، مسیر اغوای بندگان و وسوسه‌های آن‌ها که موجب امتحان اشخاص می‌شود، به کجا می‌کشید؟ این‌جا است که قصه تکوین شیطان در منظر جناب مولوی به ظهور می‌آید و این حرف‌ها در تکوین شیطان برای جناب مولوی به ظهور آمده است. ۳. آری! عرفا متوجه هستند که بالاخره شیطان، مظهر اسم جلال حضرت حق است.

به هر حال مولوی از این نحوه حضور خود گزارش داده تا به ما بگوید می‌توان نظر به وجه تکوینیِ هر موجودی و هر مخلوقی داشت.  موفق باشید

31108
متن پرسش
سلام علیکم: این انتخابات برای من انتخابات عجیب و متفاوتی بود. از طرفی آن را در ادامه مسیری که از انتخابات مجلس طی شده‌بود، می‌دیدم و از طرفی شکل و روش انتخاب فرق داشت. در نظرم بود که با این شرایط، انتخاب شایسته برای رئیس جمهوری سخت است و سخت و گیج‌کننده هم بود اما انگار در روزهای پایانی حالتی بروز کرد که رئیس جمهوری که برای این دوره از انقلاب اسلامی می‌خواهیم و لازم است، چه کسی و با چه خصوصیاتی است و سیاست جلوه درخشانی در این حضور مردم داشت. این اقبال و این سمت هنوز من را در اضطراب می برد از این نظر که حال چه دولتی سر کار خواهد آمد و مهم‌تر نسبتی که با آن باید داشت و نقشی که باید به عنوان جوان ایفا کنیم، چیست؟ سوالی که داشتم این است که شما چه پیش بینی از وضع ما نسبت به دولت پیش‌رو دارید و در چه صورت بهترین همراهی و دولت مردمی شکل خواهد گرفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌چیز حکایت از امید و امیدواری نسبت به آینده دارد. همچنان‌که عرض شد در این انتخابات ریلی که با دولت سازندگی بعد از دفاع مقدس گذاشته شد و کار به این‌جا کشید؛ تغییر کرده است. باید در هرجا که هستیم و هرکاری می‌توانیم برای این دولت که جهت آن برگشتِ ارزش‌های انقلابی و الهی است، انجام داد.

فراموش نکنید انقلاب اسلامی می‌تواند برای افراد جهانی بیافریند تا در بطن آن جهان هرکس نسبت به آنچه می‌تواند باشد آگاه شود، با حضور در چنین جهانی حتی با عملی بس ساده و اندک می‌تواند جهان خود را همطراز جهان سرداران بزرگ دفاع مقدس بگرداند و در جهانی متفاوت با جهان روزمرّگی‌ها که منجر به نیهیلیسم می‌شود، حاضر شود و قادر به فهم حقیقت شود، منوط به گشودگی نسبت به حقیقت در هر افقی که به ظهور آید. در این حالت به جهانی که به آن تعلًق داریم نزدیک می‌شویم، در موضع انتظار و چشم به راه‌بودن برای وقوع چیزی که جهانِ ما را برای ما بیش از پیش آشکار می‌کند و بالاخره شادی خاصی به انسان عطا می‌شود، چیزی که مدت‌ها در انتظار آن بود. موفق باشید

29221

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: اگه امام جماعتی موافق رهبر و انقلاب نباشه حتی بهشون گفتن دعا به رهبر کنین گفتن من به هیچ کس دعا نمی‌کنم با این شرایط میشه پشت سر این امام جماعت نماز خوند؟ و اگه فامیل نزدیک مثل خواهر و برادر مخالف رهبر و انقلاب باشن و توهین بکنن باید چکار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر آن آقا مخالف نظام اسلامی است، یادم هست که حضرت امام در همان اوایل انقلاب فرمودندکه پشت سر چنین افرادی نمی‌توان نماز خواند. ولی اگر برای آن‌که اختلاف نشود وارد این موضوعات نمی‌شوند، بحث دیگری است. ۲. نباید اگر مخاطبان شما آماده‌ی تفکر در موضوعات انقلاب نیستند، بی‌خود با آن‌ها بحث کنید. موفق باشید

28771

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در چند سوال قبلی که با هگل مرتبط بود، اشاره داشتید به دغدغه او برای حضور در جهان مدرن در عین حفظ انسانیت و دغدغه های اخلاقی و نظر به شخصیت حضرت عیسی بن مریم (علیه السلام) که این را حتی در عقل در تاریخ خود هم بیان می‌کند. علت اینکه همین مبانی هگل، پشتوانه ای برای مارکسیسم و کمونیسم شد و حتی مارکس تز تاریخی خود و اینکه کمونیسم ایستگاه پایانی جهان است را مطرح کرد و رسما گفت فلسفه هگل مثل انسانی بود که روی دستهایش ایستاده است بود و من آن‌را منظم و مدون و سرپایش کردم. هر چند خود دیدگاه های هگل هم با مبانی توحیدی و وحدانی فاصله جدی داشت ویژه در بدبینی به ذات و فطرت بشر و آن نظرش در فلسفه تاریخ که به تعبیر یکی از اساتید، جبر تاریخی غیر توحیدی و مغایر با حکمت تاریخ از منظر توحیدی و الهی بود، ولی چگونه از دیدگاه های او، نظرات مارکس و متفکران کمونیست و مارکسیست و حتی ماتریالیست بیرون آمد و مارکس مدعی شد من سر و پا کردم مبانی هگل را؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد نباید نقش فوئرباخ را نادیده گرفت که به قول خودش، محور تفکر همه‌ی فیلسوفان خدا می‌باشد در حالی‌که خدا بی‌نهایت است و بی‌نهایت، قابل دسترس نیست و مارکس و انگلز در دستگاه فوئرباخ از هگل فاصله گرفتند و ادامه‌ی هگل را با فضای عبور از خدا ادامه دادند وگرنه همچنان‌که شهید مطهری در کتاب «فلسفه‌ی تاریخ» می‌فرمایند هگل را باید جزو فیلسوفان موحد قلمداد کرد. موفق باشید

28367

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده جزوه های شما در مورد زن رو مطالعه کردم درست است که شما فرمودید در مورد حضور نرم زنان مسئله وجودی است پرسش نکنید اما من واقعا به راهنمایی شما محتاج ام واقعا مصادیق این حضور نرم چیه؟ دریافت بنده از صحبت های شما بیشتر کارهای فرهنگی و معلمی برای زنان است چون واقعا بعصی مشاعل مردانه هستند نمیشه نرم بود و زن اخلاق مردانه پیدا می کند مثل وکالت و پلیس برای زن، به نظر شما یه شغلی چون کارمند بانک یا ادارات دیگر چه رسالت تاریخی و فایدهای برای زن دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد که با چه انگیزه‌ای وارد آن امور شوید. بالاخره در همان شغل‌هایی هم که می‌فرمایید اگر با همان روحیه‌ی نرم زنانه وارد شوید، و نه با روحیه‌ی مردانه؛ بعضی از نقیصه‌ها را که نیاز به روح زنانه دارد، مرتفع می‌کنید. موفق باشید

25761
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، حقیقتاً در زمانه فعلی می شود گفت حوزه های علمیه روند تحجر و بدور از واقعیات زمانه را دنبال می کنند؟ آیا همچنان هنوز انتقادات شهید مطهری به حوزه ها مبنی بر اینکه حوزه های علمیه در تولید علم دینی مبتنی بر واقعیات و ضرورت های جامعه ضعف اساسی دارند و روند عقب ماندگی را دنبال می کنند؟ این سخنرانی آقای رحیم پور ازغدی هم که در فیضیه قم سال پیش بیان کردند ریشه سکولاریسم در حوزه است هم کمی به ابهام من اضافه کرده و ذهنم رو نسبت به تحجر و سکولار بودن حوزه درگیر کرده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به قشر طلبه‌های جوان و دانشجویانی که به حوزه آمده‌اند امیدوارم، هرچند گله‌ی آقای رحیم‌پور به جاست که حوزه در مسائل مبتلابهِ جامعه سرزنده نیست. ولی در هر حال، در حالِ به نشاط‌ آمدن است. موفق باشید

نمایش چاپی