بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35989
متن پرسش

بسمه و رحمته و رضوانه «وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ» (آیه ۷ سوره حجرات)
در راستای جایگاه تفکر تاریخی امروز و سخن از دین و جایگاه دین در تاریخ و حضور تاریخی دین در عصر بشر امروز به نظرم آمد در ذیل کلام حضرت امیر با جنابتان سخنانی را در میان بگذارم تا از کلام جنابعالی بهره‌مند شویم. امیرالمومنین (علیه السلام) می‌فرمایند: كسي كه دين‌دار شد خود را در پناهگاه در آورده است آری، اینچنین است که در روزگاری که انسان ها از آوارگی و پوچی و بن بست های دوران تاریخ مدرن فریاد می زنند و از مناسبات جهان بهم پیوسته احساس نارضایتی دارند و از نظم عالم تکنیکی بهم ریخته شده اند و زندگی ماشینی روح شان را مانوس عالم مکانیکی کرده است و از غیب بی بهره شدند این دین است که همچون حصاری امن و قلعه ای محکم می تواند آدمی را دربرگیرد و از رنج بیهودگی و افسردگی دوران برهاند و این مائیم در این زمانه که دین را به عنوان طریق زندگی سر زنده و راه جدید و معهود فطری بشر پیش روی تاریخ زندگی اش قرار دهیم تا او دین را، راه نجات از مسیری ببیند که در آن گیر افتاده است... دین، همان طلب نهفته و پنهان جان بشر امروزی است که زیر خروارها نفسانیات و شهوات و میل های سردرگم پنهان شده است و انسان بی دریغ در تلاش های نامعلوم در زندگی چنگ می زند تا دامن آسودگی را به دست آورد اما غافل از آنکه در مصداق طلبی که می خواهد به اشتباه رفته است. حال چه کنیم با گوش هایی که صدای فریاد دین و مسیر حصن تاریخ آخرالزمانی را نمی شنود؟ باید بگذاریم تا او سخن بگوید و ما گوش باشیم تا در دل سخن هایش مسیری را که دوای جانکاه دردهای روز شب زندگی اش شده است را به او نشان دهیم... آیا این رویه اثر دارد؟ آری، همانگونه که تشییع شهید حججی عزیز همچون گوش پذیرای درد جان انسان به بن بست رسیده ی این زمانه شد تا آن جوان به ته خط رسیده فریاد به گل نشستگی اش را در تشییع این جوان عزیز فریاد زد و طلبش را با حججی ابراز کرد که من همانی را می خواهم که این جوان در پی اش رفت یا آنچه در تشییع شهید حاج قاسم عزیزمان پیش آمد که یک امت و ملت و نه تنها ملت که یک جهان تشنه ی معنویت به تشییع این جهان گشوده آمد تا فریادخواهی کند و حیثیت و هویت از دست رفته ی تاریخی اش را از بن بست لیبرالیسم و اومانیسم بستاند و به نظرم توانست. اگر به امتداد تاریخ و حضوری که تاریخ و انسان بعد از این سالها با تجلی گاه های انقلاب اسلامی با خود مرور کرده است و روبرو شده است نظر بیفکنیم نوید این اتفاق و شروع تازه ای که به راه افتاده است را به وضوح در عالم می بینیم. از همه گمراه تر خفاش بود کاو عدو آفتاب فاش بود امروز، دین آن مسیر گمشده ی بشری است که می خواهد علیه یک عالمه توطئه و استعمار و استثمار تاریخ انسانیت فریاد خواهی کند و بپاخیزد. دین، جواب طلب فطری بشر است بایست دین را همانگونه که شهیدان و امامین انقلاب در تاریخ و در بستر عالم تاریخ قدسی در برابر عالم غربی به میان آوردند به صحنه ی زیست انسان ها حاضر کرد و به میان آورد آنگاه انسان ها خودشان را در آن عالم به جستجو می یابند و به تماشای انسانیت و هویت ملکوتی انسان دست دراز می کنند آنچنانی که جوانانی از دل فساد و فحشای دوران پهلوی با ظهور انقلاب اسلامی به دل جبهه های جنگ رفتند تا بیش از دیروز خودشان در تاریخ حاضر باشند و نه در تاریخ خود که در فردای تاریخ قدسی انسانیت و این شدنی است و اولین گام آن ظهور انقلاب اسلامی بود که با امام آغاز شد و گام دوم آن که در آن حاضر شدیم بست و گسترش آن است در رویارویی کامل و تمام قد تاریخی در برابر عالم غربی و این تازه شروعی است در پی شروع ها و آنچنان که آقا فرمودند خرمشهر هایی که در پیش است.... به نظر می رسد سخنان رهبری عزیز در این تاریخ و سخنان دینی او خبر از افق های گشوده ای از دین را به ما گوشزد می کند که دینداری دیروز ما نیست بلکه حضور زنده ی دین قدسی ای است که طلب انسان عالم مدرن نیز می باشد و تشنه ی آن است

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه جای سخن جنابعالی در مکالمات امروزین بشر جدید خالی است. از آن جهت که آیا می‌توان به این نکته تاریخی فکر کرد که انقلاب اسلامی اشاره به آینده‌ای است که باید در راستای همین انقلاب در انتظار آن آینده بود؟ راستی! چرا ما خود را با آنچه نیستیم، پریشان می‌کنیم و به آنچه پیش آمده است نظر نمی‌نماییم که همان میدان حضور ما می‌باشد نزد خودمان؟ سخت‌گیری نسبت به خود، روح لطیف و پاکیزه انسان را که با خود می‌تواند به‌سر برد، منجمد می‌کند. این‌جا است که حتماً شنیده‌اید آن نوجوان شهید در مقابل اصرار پدرش که آمده بود به قرارگاه بسیج تا فرزندش را به خانه برگرداند؛ فقط سر خود را پایین می‌اندازد و چون سر بالا کرد، چشمان او از اشک پر شده بود. یعنی بگذارید خودم راه خود را انتخاب کنم. او آنچه بود را در همان جایی که آمده بود، احساس می‌کرد و پدرش می‌خواست او در جهان دیگری باشد که جهان او نبود.
آیا جوانانی که در جهان گشوده خود، دیروزِ دینداری ما را تجربه کرده‌اند و نمی‌توانند آن باشند و امروز و فردای بشر مدرن را نیز تجربه کرده‌اند و می‌فهمند باز خود را در آنچه نیستند می‌یابند؛ جز به پس‌فردایی که همان پریروز است نظر دارند؟ پریروزِ درک هستی خود در تاریخ توحیدی.
بگذارید به عنوان درد و دل و نیز به عنوان تأکیدی که همواره باید داشته باشم، عرض کنم؛ آن کس که با هیچ خواستی متلاطم نمی‌شود و به هیچ روی نمی‌خواهد چیزی جر آنچه هست، شود و همچون دریایی آرام است؛ همان کسی است که متوجه «حضور اکنون بیکرانه جاودانه» خود شده است. در این حال وقتی به ارزشمندترین امیدها و اهداف بشر مدرن می‌نگرد می‌یابد درآن جهان، جدّی‌ماندنی که توصیه می‌کنند چه اندازه دشوار و چه اندازه با توهّمات همراه است. پس باز مائیم و «حضور اکنون بیکرانه جاودانه خود» و ادامه راه.
فرمودید که بشر جدید باید از زندگی ماشینی خود به سوی غیب سیر کند و این دین است که همچون حصاری امن و قلعه‌ای محکم می‌تواند آدمی را در برگیرد و از رنج بیهودگی و افسردگیِ دوران برهاند؛ و بنده در پیش خود گفتم این عزیز از کدام دین سخن می‌گوید که بعد متوجه شدم در سطور آخر خود می فرمایید: «بایست دین را همانگونه که شهیدان و امامین انقلاب در تاریخ و در بستر عالم تاریخ قدسی در برابر عالم غربی به میان آوردند به صحنه ی زیست انسان ها حاضر کرد و به میان آورد آنگاه انسان ها خودشان را در آن عالم به جستجو می یابند و به تماشای انسانیت و هویت ملکوتی انسان دست دراز می کنند آنچنانی که جوانانی از دل فساد و فحشای دوران پهلوی با ظهور انقلاب اسلامی به دلِ جبهه های جنگ رفتند تا بیش از دیروز خودشان در تاریخ حاضر باشند و نه در تاریخ خود که در فردای تاریخ قدسی انسانیت و این شدنی است و اولین گام آن ظهور انقلاب اسلامی بود که با امام آغاز شد.» و در رابطه با آخرین سخن‌تان که فرمودید: «به نظر می رسد سخنان رهبری عزیز در این تاریخ و سخنان دینی او خبر از افق های گشوده ای از دین را به ما گوشزد می کند که دینداری دیروز ما نیست بلکه حضور زنده ی دین قدسی ای است که طلب انسان عالم مدرن نیز می باشد.» بسیار باید سخن گفت. در این رابطه طیّ سه جلسه عرایضی شد، باشد که تذکری نسبت به سخنان ایشان باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/14719 هنوز باید پرسید: راستی! چرا ما خود را با آنچه نیستیم، پریشان می‌کنیم. یعنی به جای آن‌که به حضور بیکرانه اکنون خود نظر کنیم، خود را از صندوقی به صندوقی می‌بریم. در نتیجه: «او سمایی نیست صندوقی بود». موفق باشید   

 

35988
متن پرسش

سلام و عرض ادب استاد عزیز و فرهیخته: ضمن تشکر از همت عالی و فرآورده های متعالی حضرتعالی، کتاب های شما بسیار و به لطف خدا روز به روز بیشتر و تخصصی تر می شوند و سیر مطالعاتی که قبلا در کانال بارگذاری شده بود مفصل است لذا اگر کسی بخواهد فقط ۱۰ کتاب از جمع کتب ارزشمندتان را مطالعه نماید، به نظر خودتان و لحاظ جمیع جهات، کدام کتبتان را معرفی می فرمایید؟ ممنون از محبت و راهنمایی آن استاد شایسته و پر مهر و صفا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و سپس «آشتی با خدا» و پس از آن «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «معاد» و «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» و کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» و «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» استفاده کرد. ان شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

35987
متن پرسش

سلام استاد: آیه ای هست که اشاره میکنه حضرت آسیه از خدا خواست که از اون وضعیت شکنجه نجات پیدا کنه و بعد او را به سمت آسمان بردند (یادم نیست آدرس آیه رو خدمتتون بگم) آیا مرگ حضرت آسیه فرا میرسه یا منظور دیگه ای مد نظره آیه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این‌که جناب آسیه از حضرت حق طلب کرد که در جوار پروردگارش جایگاه و سکنایی داشته باشد، اصل قضیه بود و فرعون گمان می‌کرد با شکنجه او، او را از زندگی محروم می‌کند. غافل از آن‌که او را در مسیری قرار می‌دهد که طالبش بود و خداوند در همین رابطه می‌فرماید:  «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ...» (تحریم/۱۱) خداوند براى اهل ایمان، همسر فرعون را مثال مى‌زند. زمانى كه به پروردگار خويش عرض كرد: پروردگارا! خانه اى براى من نزد خودت در بهشت بساز ... موفق باشید

35986
متن پرسش

با سلام و عرض خدا قوت: در شهرستانها و شهرهای مختلف، هییتهای مذهبی در کنار هم نیستتد، و شکافی بین آنها وجود دارد، حتی اگر قصد نزدیک شدن به بعضی گروهای مذهبی را داشته باشیم، حتی اگر فرد هم مذهبی باشد، یک دافعه ای وجود دارد، در برابر افراد بظاهر غیر مذهبی که دیگر هیچ. ریشه این شکافها در کجاست؟ چه راهی برای همدلی و وحدت وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید ماورای همه این امور به وجود انسانیِ همدیگر نظر کنیم تا ببینیم چه اندازه هر کدام انسان‌های شریفی هستند مربوط به هر هیئت و هر گروه و هر جریانی که می‌خواهند باشند؛ مهم برای ما ابعاد انسانیِ آن‌ها می‌باشد. حتی قرآن به رسول خود می‌فرماید: «لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ (۸)/ ممتحنه) یعنی حتی خداوند شما را نهی نکرده که با افرادی که با شما جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه و کاشانه خود بیرون نکرده‌اند، اینکه نیکی کنید و عدالت بورزید که خداوند عدالت‌ورزان را دوست می‌دارد. موفق باشید

35985
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: منظور جناب مولوی از این بیت رو بفرمائین «جمله بی قراریت از طلب قرار توست / طالب بی قرار شو تا که قرار آیدت» ممنون

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این‌که به هر دری می‌زنیم تا آرامشی پیدا کنیم؛ خودش منشأ بی‌قراری و بی‌آرامشی ما می‌شود. در حالی‌که اگر خود را زیر سایه حضرت حق که عین بقاء است، قرار دهیم به قرار می‌رسیم که این را شما در شخصیت‌هایی بزرگی همچون حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و حضرت نایب الامام رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» می‌توانید به صورت معجزه‌آسایی احساس کنید. موفق باشید

35984
متن پرسش

سلام استاد وقت تون بخیر: در مورد اتباع افغانستانی می‌خواستم بپرسم که تو محله ما زیاد شدن و از بس خونه هاشونو بهشون دادن ما بیشتر افغانی می بینیم تا ایرانی و حتی مدرسه دولتی ما پر شده از بچه های افغانستانی. مردم محله خسته شدن و حتی دارن امضا جمع مبکنن که کسی دیگه خونه شو به اونا نده می خواستم بدونم نظرشما در مورد این قضیه چیه و برخورد ما با این قضیه چی باشه و آیا خطری از جانب این اتباع افغانستانی کشورو تهدید نمی‌کنه چون خیلی از شغلها هم می بینیم دست این اتباع افتاده. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره ملت محترم افغانستان ملتی هستند که بدون دلیل مورد ظلم قرار گرفته‌اند، در حالیکه مردمی نجیب، با هوش و متدیّن و با پشتکار می‌باشند و ابداً نباید نسبت به آن‌ها احساس دوگانگی داشته باشیم و در همین راستا رهبر معظم انقلاب دستور دادند در نظام آموزشیِ کشور پذیرفته شوند. موفق باشید

35983
متن پرسش

سلام استاد وقت شما بخیر: ما تعدادی آدم کله خراب هستیم گروه مذهبی داریم به خیال خودمون فعالیت مذهبی می کنیم (خدا از گناهان هممون بگذره) گاهی افرادی به گروه مراجعه می کنن و مشکلاتی دارن یک مورد بحث خود ارضایی بود، جواب ها رو دقیقا از جواب های شما بر می داشتم و یا براتون ارسال می کردم و پاسخ شما را براشون ارسال می کردم (گویا چندان نتیجه ای نداشت) یک مدت دیگه با همون اوضاع بر می گشتن، هرچی به شما گفتم یه دعایی عمل عبادی بگین حتما یه چیزی هست بالاخره، گوش ندادین که ندادین فقط گفتین برو بسیج، منم همین رو گفتم ولی دست از پا درازتر برگشتن مواردی هم به همین سایت ارجاع دادم ولی نتیجه چندانی دیده نشد فعلا بحثم این نیست، این رو تهش می زنیم تو سرش می گیم ای بی شعوور اون بیچاره هم خجالت می کشه زبونشم کوتاهه ولی این مورد دوم نه اینا دیگه هم زبونشون درازه هم کلا به ریشمون می خندن معضل مورد دومه، مورد دوم خودش دو قسمته، افراد میان و در زندگی مشکلاتی دارن و برخی شک دارن که بالاخره این همه مشکلات و بدبیاری و گره خوردن کار علتش چیه، کسی می پرسه پنج ساله هشت ساله تو کارم گره هست این تیپ افراد می خوان بدونن آیا مشکلشون بخاطر طلسمی، جنی چیزی هست یا نه، سوال سختی نمی پرسن میگن این مشکلات من عامل شیطانی داره یا نداره یک راهکار بدین من بدونم یک راهکار بگین خب یک چیز روشن یا یک فرد بگین ارجاع بدیم هرکی هرچی (این افراد براحتی قابلیت این رو دارن که جلوشون گرفته بشه و نرن سراغ رمال و جن گیر و دعا نویس - چون خیلیاشون توهم زدن) بخش دو مورد دو: افرادی مراجعه می کنن علائمی می گن، کارایی کردن که دیگه واضحه این بدبخت درگیره، ماها بلد نیستیم ورود نمی کنیم ولی اگر کسی بشناسیم حتما ارجاع می دیم این سوال هم چند بار از شما پرسیدم همچین جواب پرباری ندادین، فقط یه مورد یه بنده خدا بود بدبخت با یه فلاکتی به شما مراجعه کرد شما گفتین روزی ۲۱ تا آیه الکرسی بخون یک بار هم یه نیمچه جوابی که معلوم نبود آیا واقعا در همه موارد کارگر هست یا نه از ایت الله شجاعی ارسال کردم گفتین راه همینه ولی نه که خودم بلد نیستم به بقیه هم می گم، میگه نه با اینا جواب نمی گیریم (همون اذان - نماز - ایه الکرسی -..) استاد تعداد اینا کم کم داره زیاد می شه بیچاره بدبخت بوده خودشون بدبخت تر کرده راهکار می خواد داره میره پیش رمال جادوگر یک معیارهای تستی چیزی بدین، برای بند الف این (همون ها که می خوان بدونن طلسمی چیزی در کاره یا نه) که باید چیز روشنی باشه یارو بگه چند ساله بدبخت شدم، می خوام بدونم ماورایی هست یا نه ما نتونیم بهش معیار بدیم این چیزها مسری هست، بعدش بقیه هم فکر می کنن بدبختیاشون مال ماورالطبیعه س دوباره بیا درستش کن استاد «لطفا راهکار لطفا» استاد لطفا دوباره نگین برو کتاب جادوگری من رو بخون و این حرف ها، اون ها رو خوندم اون تو اسمونه نیومده زمین و کف بازار و یا نگین برو بسیج کار انقلابی کن (علت اینکه این جواب نمیده رو سانسور کنم بهتره) به هرحال ماها لا سواد و مطالب شما و بزرگان رو منتشر می کنیم بقیه اش پای خودتان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که در آخرین نکته خود می‌فرمایید: «بقیه‌اش پای خودتان»، پس خدا به ما رحم کند. ولی مگر راهی جز همان راه توحیدی که اولین پیام رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله»هست وجود دارد که حضرت فرمودند: «قولوا لا اله الاّ الله تفلحوا»؟ به «تفلحوا» فکر کنید که متذکر رستگاری است آن کس که به دنبال رستگاری می‌باشد. بنابراین بحث بر سر آن است که اگر انسان می‌خواهد از انواع بلاها بخصوص از بلاهایی که متذکر شدید، نجات پیدا کند، باید به توحید الهی نظر کند و رجوع نماید، بدین معنا که متوجه باشد حقیقت یگانه‌ای در عالم هست که هر اندازه نظر به حضور بیکرانه او داشته باشد از انواع فتنه‌ها آزاد می‌شود و در سایه رحمت بیکرانه او سکنا می‌گزیند و در دل این رجوع است که دستورات شریعت، نجات دهنده است و می‌فهمیم چرا مثلاً می فرماید: «انّ الصلواۀ تنهی عن الفحشاء و المنکر». شما عزیزان هم که بیش از این کاری نمی‌‌توانید بکنید بلکه تنها وظیفه‌ای که دارید آن است که متذکر این امور باشید، بقیه‌اش به عهده خود افراد است. با توجه به این امر به نظر می‌آید اگر افراد تا حدّی بخواهند از سرگردانی خود نجات پیدا کنند؛ کتاب «آشتی با خدا» می‌تواند تذکری برای آن‌ها باشد. موفق باشید  

35982
متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر. سوالی داشتم از حضورتون من تصمیم داشتم که در حوزه ثبت نام کنم که هم علوم دینی رو یاد بگیرم و هم اینکه شاید بتونم در آینده در آموزش و پرورش یا خود حوزه این مطالب رو به بقیه هم آموزش بدم اما الان مردد شدم فکر می‌کنم خیلی بعیده که بتونم چندین سال دیگه توی آزمون استخدامی آموزش و پرورش قبول بشم حتی اگر استخدام هم بشم باز هم مجبورم درس های کم ارزشی که نظام آموزشی تعیین کرده رو تدریس کنم و این درس ها هم به هیچ کسی کمکی نمی‌کنه و از طرفی هم فکر می‌کنم اگر به جای حوزه با سیر مطالعاتی سایت پیش برم خودم خیلی بهتر میتونم رشد کنم و برای تربیت فرزندانم هم که وظیفه اصلی منه بهتره و از طرفی هم می‌ترسم نرم حوزه و رسالتی به عهده م باشه به نظر شما چیکار باید بکنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوبی حضور در آموزش و پرورش آن است که در کنار مطالعاتی که دنبال می‌کنید، معلم با ارتباط با دانش‌آموز خود، خارج از موضوعات کتاب و درس معمولی، درس زندگی می‌تواند به دانش‌آموزان خود بدهد و این مسیر نه‌تنها شخصیت دانش‌آموزان، بلکه شخصیت خود معلم را نیز بسط می‌دهد. موفق باشید

35981
متن پرسش

با عرض سلام و قبولی طاعات و عباداتتان. استاد می‌خواستم نظرتان را در مورد قمر در عقرب و سعد و نحس ایام بپرسم با توجه به دو یاداشت زیر که اولی از قول علامه حسن زاده می‌فرمایند و دومی استاد شریفی از قول حضرت علی می‌خواستم بدانم چقدر صحت دارد و واقعا اگه کسی رعایت نکند برایش اتفاقی می‌افتد؟ #تقویم_قمر_در_عقرب_١۴٠٢: طبق نظر علامه حسن زاده رحمت الله علیه، نظر بهتر و موثق تر، محاسبه قمر در عقرب بر اساس صورت فلکی عقرب است (عکس سمت چپ) و نه برج عقرب. اگر چه که بهتر است در هر دو مدت (یعنی هم بر اساس صورت فلکی عقرب و هم برج عقرب) برای انجام امور مهم احتیاط شود و انجام نگیرند و در صورت ضرورت، با راهکارهایی که در پادکست بالا بیان شده است به آنها پرداخته شود. @Aminikhaah(یاداشت اول) قمر در عقرب در منابع اسلامی 🖊احمدحسین شریفی . بخش دوم: مواجهة امیرمؤمنان با قمر در عقرب: ابن ابی‌الحدید می‌گوید در یکی از جنگ‌ها، منجمی به نزد امیرمؤمنان آمد و عرض کرد که: «لا تحاربهم اليوم فإن القمر في العقرب؛ امروز به جنگ نرو؛ زیرا قمر در عقرب است!» آن حضرت در پاسخ فرمود: «قمرنا أم قمرهم؛ قمر ما در عقرب است یا قمر آنها؟!» یعنی اگر جنگ به هنگام قمر در عقرب شوم است و موجب شکست می‌شود، طبیعتاً هر دو گروه متخاصم که شکست نمی‌خورند، شکست یکی مساوی پیروزی دیگری است. حال اینکه می‌گویی قمر در عقرب است و جنگ سرنوشت خوبی ندارد، این قمر در عقرب بودن برای ما عاقبت خوبی ندارد یا برای آنها؟ یا اینکه قمر ما در عقرب است! و قمر آنها در منزلی دیگر؟!! «و قيل لعلي ع لا تحاربهم اليوم فإن القمر في العقرب فقال قمرنا أم قمرهم.» این برخورد حضرت نشان می‌دهد که اموری مثل قمر در عقرب یا هیچ ارتباطی با تصمیمات و انتخاب‌های ما ندارند یا اگر هم احیاناً تأثیری داشته باشند، آنقدر دور و ضعیف است که قابل اعتنا نیست. و نهایتاً همانطور که معصومان علیهم السلام فرموده‌اند، اگر کسی تحت تأثیر فرهنگ عمومی، تبلیغات یا هر چیز دیگری از نظر روحی و ذهنی احتمال چنین تأثیری را می‌دهد، با صدقه‌ دادن و توسل و توکل، نگرانی ذهنی خود را برطرف کند و کاری را که تصمیم به انجامش گرفته است را بدون هیچ نگرانی و دل‌شوره‌ای انجام دهد.  @Ahmadhoseinsharifi 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکته خوبی در رابطه با سخن حضرت علی «علیه‌السلام» اشاره فرمودید. مرحوم شهید مطهری نیز همین موضوع را به میان می‌آورند و عملاً قضیه ورود در این نوع مباحث در علم نجوم را نفی می‌کنند و روایات مربوط به آن را نیز ضعیف می‌دانند و نتیجه‌گیری آخری که شده است، نتیجه‌گیری خوبی است. موفق باشید

35979
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: متنی که به نظرم رسید خدمتتان عرض می شود بلکه مورد بحث و نقد و بررسی واقع گردد. با توجه به اینکه ولایت انبیاء الهی تاریخ را رقم می زند، زیرا آنچه که باعث ایجاد تاریخ می گردد ظهور اسماء جدید است و هر نبی ای با مقام ولایت خود اسمی را شکوفا می کند که تا قبل از آن در خفا قرار گرفته بوده است، لذا ولایت خاتم الانبیاء که جامع ترین ولایت تاریخ بشریت بوده است اسم الله اجمالی را ظاهر کرده است که با اوصیای ایشان این اسم الله به تفصیل می رسد و تفصیلی ترین حالت آن با ظهور مهدی موعود آغاز می گردد، و در دوران ایشان آنچنان این تفصیل ادامه می یابد که به انتهای تفصیل در دنیا برسد و بعد قیامت محقق می گردد، لذا قیامت اگر «یوم تبلی السرائر» است چون اسم جامع الله به تفصیل در آمده است و تا این تفصیل به نهایت خودش نرسد قیامت امکان تحقق ندارد زیرا تا وجود به نهایت آشکارگی نرسد قیامت نیز ظاهر نمی گردد، پس قیامت چیزی جز تفصیل و آشکارگی وجودی نمی باشد و برای این است که در روایات تاکید شده که قبل از قیامت باید مهدی امت ظهور کند حتی اگر یک روز قبل از قیامت باشد، حال اگر انقلاب اسلامی مقدمه ظهور باشد پس آغاز خروج از نیست انگاری به سمت هستی انگاری است، زیرا دوران نیست انگاری دوران جدایی بشر از تاریخ هستی است که افق هستی مندی خود را گم کرده است و گرفتار نیهیلسم گشته است، ظاهراً تاریخ نیهیلسم امر وجودی نیست بلکه دورانی است که اسم الله به خفا رفته است در حالی ظرفیت تاریخ با بعثت خاتم الانبیا ظهور اسم الله گشته است و بشر جدید آن را به خفا برده است و همه ادیان و مکاتب ذیل این نیهیلیسم در حال ادامه حیات هستند، پس تمام ادیان به معنایی ادامه نیست انگاری هستند و قادر نیستند وجود را آشکار کنند حتی شیعه بدون انقلاب، هر عملی در دوران نیهیلیسم ادامه نیهلیسم است، اگر جریانی بتواند ما را از نیهیلیسم زمان، کمی جدا کند ما را وارد تاریخ هستی انگاری می نماید، پس وجهی از مهدی موعود را به ما نشان داده است، و قیامت ما که همان وجه وجودی ماست را بر ما آشکار کرده است، این وجه وجودی با انقلاب اسلامی آغاز شده است چون تنها جریانی که در تضاد با تمامیت غرب است انقلاب اسلامی بوده، و مابقی جریانهای دینی و شرقی همه تسلیم غرب شده اند از جمله شیعه غیر انقلابی. ولی انقلاب به اندازه ای به بلوغ نرسیده که بتواند نفی تاریخ نیست انگاری را بکند و اگر به مرتبه ای از بلوغ رسید که چنین نفی ای داشته باشد، آنگاه تاریخ ما هستی انگارانه خواهد شد. لذا در دوران انقلاب اسلامی با دو معضل روبروییم، اول آنکه انقلاب قدرت نفی نیهیلسم را ندارد بلکه تذکر یا هشداری به بحران نیهیلیسم است، دوم آنکه در دوران انقلاب مجبور به فکر کردن به توسعه یافتگی هستیم که ادامه مدرنیته است چون در تاریخ نیهیلیستی در حال نفس کشیدن هستیم و امکان تنفس بدون توسعه یافتگی یعنی بحران در زندگی این تاریخ. ولی انقلاب اسلامی چون آغاز تاریخ هستی انگاری است از طرفی تسلیم نیست انگاری نمی شود نمونه اش مقابله ما باغرب و موفقیت انقلاب در مقابله با آمریکا که ظهور این امر سیاسی ریشه در هستی انگاری انقلاب دارد، و از طرف دیگر نیهیلیسم بر ما ولایت دارد و قدرت رها شدن از نیهیلیسم را نداریم و نمونه آن بحرانهای اجتماعی که نسل ما با آن مواجه می گردد. حال آیا راهی جز فرهنگ انتظار در دوران انقلاب اسلامی در مواجهه با نیست انگاری داریم، راهی که انتظار به ما نشان می دهد آن است که در مقابله با تاریخ و زمانه عجله نکنیم و راه برون رفت از آن انقلاب اسلامی است، شاید خود انقلاب همان انتظار است، زیرا انقلاب ما را به جهانی مابین دو جهان وارد می کند که ما را در بین جهان نیست انگاری و جهان هستی انگاری قرار می دهد، پس کسی که خود را از انقلاب جدا کرده است چگونه می تواند مدعی انتظار باشد، انتظاری که در دوران غیبت ما را به عبد تبدیل می کند، پس انقلابی بودن ما، انتظار و عبودیت ماست، و از اینجاست که اگر انتظار برترین عبادت است، انقلابی بودن ما نیز برترین عبودیت است پس سلوک فردی بی معنا می شود و سلوک انقلابی معنادار می گردد، زیرا سلوک فردی بدون انقلاب ادامه نیهیلیسم است، و هیچ وجهی از وجود را بر ما آشکار نمی کند. انقلاب به تعبیر مرحوم علامه حسن زاده آملی ظهور صغری است پس آغاز آشکارگی هستی است و خروج از نیست انگاری، لذا بدون انقلاب و بیرون از آن نه وارد تاریخ هستی انگاری می شویم نه انتظار داشتن معنا و مفهومی دارد. دوران نیست انگاری تاریخ خفای اسم الله است و انقلاب اسلامی آغاز خروج از این خفا و آشکارگی وجودی است، تاریخی که هایدگر آرزو داشت خدای رها شدن از نیهیلیسم را ببیند. آنچنان که فردید می گفت که کاش هایدگر بود و خدای خمینی را می دید که همان خدایی است که ما را نجات می دهد. ما در عین توسعه یافتگی که توجه به تاریخ نیست انگاری برای ادامه حیات در این تاریخ است، باید به انتظار توجه کنیم که همان توجه به انقلاب اسلامی می باشد. الله اعلم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. آری! اگر انقلاب اسلامی را پاس می‌داریم به جهت آن است که در آن انقلاب توحیدی و در دل تاریخی که حضرت امام و شهدا آغاز کردند، بالقوه‌گی‌هایی هست که جهان ما را و خودِ ما را به حضوری می‌رساند که هستی خود را و هستی عالم را درک می‌کنیم و می‌فهمیم چگونه جناب صدرالمتألهین فهمی را به میان آورده است که خود جهان و انسان دارد قیامت می‌شود. و بدین لحاظ همچنان‌که متذکر شده‌اید «انتظار»، یک نوع سلوک است در تاریخی که از یک طرف آینده‌ای در پیش رو دارد که همان ظهور حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» می‌باشد و از طرفی در غیبت آن نوع حضور، انسان گرفتار خودبنیادی شده است که همان زمین نیهیلیسم است. این‌جا است که می‌توان همراه با سخن جنابعالی هشدار داد آن کس که خود را از انقلاب اسلامی جدا کرده، نمی‌تواند در حضوری قرار گیرد که با «انتظار» پیش می‌آید و عملاً این افراد درکی از «اسم الله» ندارند تا بخواهند از اجمال آن اسم به سوی تفصیل آن در خود سیر کنند و کسی که درکی تاریخی از حضور «الله» ولو به اجمال ندارد، عملاً از خودش که به عنوان خلیفۀ الله حامل اسم «الله» است؛ ندارد. و این اصل و اساس نیهیلیسم است.
با توجه به نکات فوق، حال این سؤال می‌ماند که ما چگونه با حضور در انقلاب اسلامی و درک اسم «الله» در خود، بودنِ خود را احساس کنیم؟ که بحث انقلاب اسلامی از این زاویه جایگاه بسیار مهمی دارد و جنابعالی نیز متذکر چنین جایگاهی برای انقلاب اسلامی شده‌اید به عنوان راهی برای درک وجودی خود از یک طرف و عبور از نیهیلیسم از طرف دیگر. که البته این نوع بودن، شدت و ضعف و قبض و بسط خود را دارد، چیزی که حتی برای جناب حافظ همانند کسانی که در پیاده‌روی اربعینی این سال‌ها حاضر شده‌اند، پیش می‌آید و بنده در شرح غزل شماره ۱۲۷ که اخیراً عرایضی شده، متذکر آن بوده‌ام تا نه از جدّیت حضور تاریخی خود و درک خلیفۀ اللهی‌مان در جان خود غفلت کنیم و نه از جدّیت نیهیلیسم و نیست‌انگاری غافل باشیم. موفق باشید.   

 

35978
متن پرسش

سلام، وقت شما بخیر: استاد حضور و چگونگی آن در نزد خود را یکم ملموس تر و به معنای واقعی اگر لطف بفرمایید ممنون میشم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از معرفت نفس شروع کنید و سپس به متنی که تحت عنوان « ارتباط رسانه‌ای با انسان‌های آخرالزمانی» در کانال مطالب ویژه قرار خواهد گرفت، رجوع فرمایید. موفق باشید

35977
متن پرسش

سلام: من یک سال است که بازنشسته شده ام نمی‌دانم با اوقات فراغت چکار کنم. صبح نماز جماعت می‌روم تا طلوع آفتاب قران یا دعا می‌خوانم چند سخنراني از محمد شجاعی گوش می‌دهم بقیه وقتم را احساس می‌کنم تلف می‌شود، عصر به گلزار شهدا می‌روم یک ساعتی آنجا هستم با این حال نمی‌دانم بقیع وقتم را چکار کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر خوب است با عمق‌بخشیدن به معارفی مثل «معرفت نفس» و تدبّر در قرآن از طریق تفسیر «المیزان» یا سوره‌هایی که روی سایت هست، اندیشه خود را رشد دهید. موفق باشید

35976
متن پرسش

سلام علیکم خسته نباشید: آیا ارتباطی بین شکل گیری عالم غرب به معنای تفکر غربی در انسان و غیبت صغری و کبری می‌باشد شاید از این جهت که امام حقیقت عالم هست و با غیبت امام حقیقت غروب می‌کند و با ظهور امام حقیقت طلوع می‌کند بتوان جوابی به سوال بالا داد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب مرحوم آقای دکتر احمد فردید در این مورد نکات خوبی را در کتاب «مفردات فردیدی» متذکر می‌شوند آن‌جا که می‌فرمایند: «با ظهور امام زمان است که تفکر به بشر باز می‌گردد.» و یا این‌که می‌فرمایند: « تاریخِ غرب‌زدگی، تاریخ غیاب امام زمان است.» یا این‌که می‌فرمایند: «تاریخ به معنای ماجرای گذشته مرده، بعد از غیبت امام زمان به اسلام برگشته است.» موفق باشید

35975
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: با توجه به اوضاع عالم غرب و جایگاه انقلاب اسلامی آیا صبر به معنای گذر زمان نمی‌تواند کمک دهنده به ما در مسیر حق باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بخصوص که مسلّم اجر شهدا چیزی جز سربلندی و عظمت این انقلاب و این ایران نخواهد بود. موفق باشید

35974
متن پرسش

با سلام: الهی الهی به حق فاطمه ی زهرا سلام علیها و ناله های آن حضرت مسوولین بی کفایت و بی لیاقت که تنها به فکر خود و قدرت و منفعت خودشان هستند و مردم مومن و مسلمان ایران را به این روز سیاه انداختند در جلو چشمان ما خوار و ذلیل بشوند. اگر خدا واقعا وجود دارد و اینها با ناله و ضجه مظلوم اعتقاد دارند که بعید می‌دانم اعتقاد داشته باشند و یا اصلا اینا دروغه آدم جلو بچه و زنش خجالت میشکه با این اوضاع من نمی‌دانم این آقای خامنه ای واقعا به قیامت اعتقاد داره یا نه استاد عزیز؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه خوب است که از زاویه‌ای غیر از زاویه‌ای که دشمنان ما برای ما ترسیم می‌کنند خود را بنگریم. به نظر می‌آید نگاه آقای علی علیزاده که از بیرون ایران به صحنه‌ها می‌نگرد؛ واقع‌بینانه تر باشد.  https://eitaa.com/jedaaltv/1120 موفق باشید

35972
متن پرسش

سلام استاد: اصلا حالم خوب نیست. از لحاظ مادی اوضاع ام خرابه شرمنده زن و بچه ام شدم از لحاظ روحی هم حالم خوب نیست. چند ساله دعا می کنم از خدا و ائمه جوابی نیامد مدام از خدا و ائمه گله دارم رفتارم با خانواده هم تعریفی نداره ذکر یا چله که برمی‌دارم نصفه نیمه رها می‌کنم خلاصه که همه بدی‌ها در این حقیر جمع هس.ت خدا خودش شاهده که بنده ی بدی هستم یک کار درست برای خدا انجام ندادم حالم از خودم بهم میخوره میخام تغییر کنم کمکم کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار تعمق روی معارف الهی مانند «معرفت نفس» از مباحث اخلاقی مانند «شرح حدیث جنود عقل و جهل» غفلت نکنید. https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87 و https://lobolmizan.ir/sound/660?mark=%D8%B4%D8%B1%D8%AD
موفق باشید

 

35971
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد بزرگوار: استاد مگه همه انسان ها بر فطرت الهی و پاک خلق نشده اند؟ پس چرا در عالم ذر بعضی از آنها رحم زنا را انتخاب میکنن و اینکه کدام بعد از انسان در عالم ذر عهد می‌بندد با خالق هستی؟ این سوال در تفسیر جامعه کبیره برایم پیش آمده. سپاسگذارم. التماس دعای ویژه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از نظر فطری بر توحید سرشته شده‌اند ولی تعریفی که حتی در همان عالم از خود برای خود می‌کنند، موجب انتخاب‌های متفاوت می‌شود. حتی ممکن است رحم زنا را انتخاب کنند از آن جهت که طالب لذتی می‌باشند که در آن مسیر آن لذات را جستجو می‌کنند. موفق باشید

35970
متن پرسش

سلام استاد: با مطالعه فص شیثی این مطلب را به کاغذ آوردم لطف کنید ببینید درست است: کل ماجرای خلقت: خداوند وجود و حقیقت محض مطلق بود، وجود و حقیقتی که از شدت اطلاق هیچ‌گونه تشخص و تعین و قیدی نداشت، مخفی ترین مخفی ها بود (غیب الغیوب)؛ با اینکه در ذات حقه خود (حقیقت احدی) به جامعیت خود را می‌یافت (جلاء) اما وقتی به جامعیت و وجود مطلق خویش نظر کرد دید وجود مطلقی است که جامع کمالات است و مجموع کمالات وجودی اش در علم او (که عین ذات اوست) خودنمایی کردند و به اصطلاح خواستند خودی را نشان دهند، نور انسان کامل خودنمایی (تجلی) کرد (استجلاء) که مجموع همه کمالات اسماء را داشت به اجمال؛ وقتی همه اسماء خود را در مجموعه اسم الله دیدند خواستند به تفکیک عین ثابته و به تفصیل هم دیده شوند، خداوند به آنها رحم کرد و تک تک به اعیان(حقیقت امکانیه) آنها طلب آنها که وجود بود (خودش) را داد و اینچنین خلقت ظهور کرد و پدید آمد. ممنونم از زحمات بی دریغ شما که یقینا بالاترین جهاد تبیین است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که متذکر نکات خوبی شده‌اید ولی اجازه دهید مباحث مربوط به «فصوص الحکم» را که مباحثی است بیشتر اشراقی و ظرائف خاص خود را دارد؛ در میدان سؤال و جواب نیاوریم. زیرا همان‌طور که می‌دانید این مباحث، خودشان خودشان را برای انسان روشن می‌کند و در همین رابطه به ما فرموده‌اند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید کرد». یعنی به گفته جناب مولوی: «گر نپرسی زودتر کشفت شود». موفق باشید

35969
متن پرسش

سلام: در یکی از فایل‌های صوتی که در مورد امام حسن مجتبی (ع) صحبت کرده بودید، چیزی با این مضمون فرمودید: «امام حسن (ع) با کاری که در مقابل معاویه کرد ثابت کرد که از یک فرد بد، نتیجه‌ی خوب حاصل نمی‌شود». این را ذیل نقد این اعتقاد گفتید که «اگر فلانی آدم بدی است، حداقل سیاستمدار توانمندی است». سوالی که برایم ایجاد شد این است که امام چگونه آنچه گفتید را ثابت کردند؟ با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خاص که می‌فرمایید حضور ذهن ندارم. ولی آنچه در سیره امام حسن «علیه‌السلام» نسبت به معاویه پیش آمد کار عجیبی بود که چگونه حضرت توانستند انجام دهند به طوری که معاویه با آن همه به ظاهر هوشیاری و ادعا، نتوانست جهت اسلام را با قرائتی که به ظاهر از اسلام از خود نشان می‌داد؛ تغییر دهد و از این جهت به عنوان یک جریان و یک تئوری در قرائت در اسلام مطرح شود. در حالی‌که در این فکر بود و تصور می‌کرد می‌تواند چنین کاری بکند که بحث آن مفصل است. مهم، سیره حضرت امام حسن «علیه‌السلام» بخصوص بعد از آن قرارداد بود که این فرصت را از معاویه گرفت. موفق باشید

35966
متن پرسش

سلام استاد: من یه عرضی داشتم راجب اربعین و کربلا خب من قبل این که بخواهم برم کربلا بالاخره یه زندگی دارم مثلا کتاب های شما رو دنبال می‌کنم یا سعی می‌کنم با قرآن انس بگیرم یا نسبتم رو پیدا کنم و از این جور کارا ولی تا به محرم و اربعین نزدیک میشم و واردش میشم اصلا دیگه این جور نیست. مثلا می‌رفتم تو حرم امام حسین می‌نشستم و سعی می‌کردم یه چیزیا پیدا کنم ولی یه چیزی هم بهم می‌گفت که خب این که هست تو فقط باید ببینیش و قشنگ هم بدون هیچ دقدقه ای داشتمش و الان اینجا که اومدم دارم حسش می‌کنم. خلاصه همه چیز برام حاضر بود ولی تا پا مون رو گذاشتیم دوباره توی این شهر یا این سبک انگار باید بلند شیم و خودمون رو حفظ کنیم. و دقیقا همین نقطه برا من سخت هستش. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه همین‌طور است که نفحاتی از طرف خداوند بخصوص در مکان‌های مقدس سراغ انسان می‌آید تا افق ادامه راه را بنمایاند و ما از آن به بعد از طریق رعایت دستورات شرع می‌توانیم آن افق را برای خود روشن و روشن‌تر نماییم. موفق باشید

35965
متن پرسش

سلام: اگه بنده ای در امتحان خداوند موفق نشود و آن حالت بر انسان حاکم باشد یا در زمان معین شده آن حالت را ترک نکند. بعد از زمان امتحان آن حالت غالب از بین می رود یا انسان را از پای در می اورد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بحث در ملکات و صفاتی است که نهادینه شده است و نه اعمالی که به صورت اتفاقی انجام شده و انسان توبه کرده است. موفق باشید

35964
متن پرسش

من خسته از رهایی و بی سرپناهی ام بال و پری نمانده برایم، قفس کجاست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به سؤال و جواب شماره 35958 بزنید. گویا هنوز بال و پری در میان است و نباید به فکر قفس بود، باید به حضور در دشت‌های گسترده توحید نظر کرد. موفق باشید

35962
متن پرسش

سلام استاد عزیز: استاد در حال طی فص شیثی هستم، سوالی دارم: اینکه آیا حیوان سگ در عین ثابته تکوینی یا همان کلی سعی خودش حاضر است بالفعل و حق را به تمامه دارد پیش خودش، یا مثل ما تشریعی دارد و سیر از قوه به فعلی وجودی دارد و او هم باید تلاش کند برای بهتر و کلی تر حق را دیدن؟ در مثال سگ آیا کنار زدن قیود و جزئیات اصلا معنا دارد؟ یا نهایت کمالش اصولا همین است که الان هست و هیچ جای ترقی ندارد؟ مثلا می‌تواند سگی در سگیت خودش سیر کند و بشود سگ اصحاب کهف و کمالاتی بدست بیاورد و یکی دیگر سگی ولگرد بشود که پاچه مردم را می‌گیرد؟ سگ هم یک نوع ظهور است و در ظهور هم گفتیم تشکیک هست، یعنی ظهور و تجلی سگیت هم مثل انسانیت ذومراتب است؟ و اینکه بعد از مرگش روح سگی او که اصل هستی اوست چه می‌شود؟ آیا عالم برزخی دارد و قیامتی؟ یا برمی‌گردد به دنیا؟ با تشکر التماس دعای خیر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی در آیه ۳۸ سوره انعام که می‌فرماید: «وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ» معتقدند حیوانات نیز مسیری برای شدن دارند و عرایضی نیز در شرح این آیه در بحث سوره انعام شد. موفق باشید

35961
متن پرسش

سلام: استاد وقت اون نرسیده که یک بار دیگه سوره ی اخلاص رو شرح بدید. الان همه جا پر از امام زمان شده. حالا وقتی می‌خواهیم عبادت کنیم باید خدا رو عبادت کنیم خوب وقتی خدا خودش میگه من احد هستم چه جوری من که هنوز من هستم عبادتش کنم؟ باید منی وجود نداشته باشه. الله در عبادت چه نقشی داره؟ تا چه حدی در نماز با الله ارتباط داشته باشم تا چه حدی با احد؟ اگه میشه با شرایط فعلی که خیلی ها رو میبینم قیامتشون بر پاشده یک شرح بدون سانسور بزارید تا بتوانند از چه کنم چه کنم نجات پیدا کنند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر آن سوره آخرالزمانی، جز یک کلمه است که در بستر حضور احدی حضرت حق و بیکرانگیِ او باید خود را احساس کنیم و همچنان از محدودیت‌های خود بکاهیم تا در بیکرانگی او که همان توحید است، بیشتر و بیشتر حاضر شویم؟ موفق باشید

35960
متن پرسش

سلام: تو جمعی از «خودت باش» سخن می‌گفتم بواسطه چهره مذهبی و حامی نظام بودن اعتراضی شد. گفتند «خودت خودت باش» برای مردم ما خیلی آشناست قبلا هم گفتند «دانشگاهی که دانشگاه نباشد دانشگاه نیست» خنده حضار فرا گرفت در جوابشون یه چیز نوشتم که شاید جالب باشه! گوینده؛ «دانشگاهی که دانشگاه نباشد دانشگاه نیست» خنده حضار 😂😂😂😂😂😂 اما من که با خنده دیگران عادت خندیدن را چند وقت پیش ترک کرده ام! بودم فکر کردم!!! راست می‌گفت وقتی بچه بودم تو ادبیات نوشته بود «گاه» یعنی محل! دانش گاه = محل دانش می‌باید می بود اگر دانشگاهی که دانش گاه نباشد دانشگاه نیست! راست می‌گفت! دانشگاها خیلی وقت بود که محل کسب دانش نبود، محل کسب هر چیزی بود جز دانش! من که با حضار نخندیده بودم! سخت گریه ام آمد ازین درد! تو برادر دردت نیآمد؟ من زود گریه ام می‌آد تو گریه نمی‌کنی نکن اما حداقل دردت را انکار نکن! ما باید گریه کنیم به حال خودمان که هنوز در ادبیات پنجم گیریم و از هرچی بیشتر نمی‌فهمیم بیشتر می‌خندیدم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچه بیشتر نمی‌فهمیم، بیشتر می‌خندیم. زیرا زندگی را که راهی است گشوده به سوی توحید، گم کرده‌ایم وگرنه می‌توانیم خودمان باشیم و به گفته کی‌یرکگور: «خود باشید و خود شوید» نسبت به استعدادهایی که در خود دارید. موفق باشید

نمایش چاپی