باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید، راههایی در مقابل شما گشوده میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی که فرمودید نکات خوب و ارزشمندی است. علاوه بر این با نظر به علم نفس ناطقه به بدن و تدبیر بدن توسط نفس، موضوعِ استکمال نفس پیش میآید و اینکه در نهایت، نفس بدن را به عنوان ابزاری که دیگر نیاز ندارد رها میکند و لذا در این مورد دیگر موضوع یگانگی بین نفس و بدن در میان نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به آنچه در این سؤال و سؤال بعدی میتوان عرض کرد آن است که: مسلّم حضرت ربّ العالمین راههایی جهت کسب رزق و شکلدادن به زندگی در مقابل ما گشوده است که لازمهی ورود در آن راهها، صدق و تواضع و خوشبینی و برخورد خوب با خلق خدا میباشد. سعی کنید رزق خود را و زندگی خود را در چنین راهها و روحیههایی بیابید. موفق باشید
تعالی: سلام علیکم: 1- همانطور که متوجه شدهاید منظور، موافقتِ سوژه است. سؤال مذکور تصحیح شد 2- تأثیر هیپنوتیزم بر روی خیال میباشد و نمیتواند چندان پایدار گردد مگر اینکه بعد از حدود 24 ساعت خودِ انسان تصمیم بگیرد که آن نحوه شخصیتی که به او القاء شده است را بپذیرد. مثل انرژیدرمانی که یکنوع هیپنوتیزمکردنِ طرف است و او میتواند بعد از آنکه تصور کرد مثلاً دست او مشکلی ندارد، همان حرکاتی که در حالت هیپنوتیزم برای دست خود پذیرفته بود، ادامه دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید حضرت حق را مبنای همهی آثار دانست تا همهی چیزها را از حق بدانیم و پاداش را هم از او بخواهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است زیرا تا جوهر جسم هنوز دارای قوه است، جسم و ماده در میان است. این موارد همه در شرح صوتی «حرکت جوهری» با دلایل لازم مطرح شده. به نظر میآید باید با دقت شرح صوتی بحث را دنبال فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی نظام عالم بر اساس سنت و قاعده خلق شده باشد، گفته میشود خلقت عالم بر اساس میزان ساخته شده[1] و از آنجایی که حضرت حق عین وحدت است به معنای یگانگیِ محض، هر آنچه از او صادر شود عین قاعدهمندی و نظم است 2- جواب قسمت دوم سؤال با توجه به ابعاد مختلفی که دارد را در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» دنبال بفرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
[1] - و قرآن در سوره الرحمن می فرماید «أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ ﴿۸﴾ تا مبادا از اندازه درگذريد (۸) وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ ﴿۹﴾
و وزن را به انصاف برپا داريد و در سنجش مكاهيد (۹)
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالات که با سؤال و جواب حل نمیشود!! باید در عمل به ایثار و تواضع نسبت به همدیگر رسید تا تاریخِ عبور از غرب، ظهور نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی ما دیدیم و شنیدیم که اخیراً رهبر معظم انقلاب در آبانماه انتقاد را غیر از هتک حرمت دانستند و افزودند: «هتک حرمت در میان مردم حرام است و نسبت به مسئولان بیشتر، بخصوص در میان مسئولان بالای کشور.» و در آن صحنه این افراد مستقیماً خواسته یا ناخواسته مقابلهی مستقیم با رهبر انقلاب کردهاند و کار تا آنجا ظالمانه است که دشمنان انقلاب از یک طرف خوشحال شدند که چگونه سخنان رهبر انقلاب حتی در بین طرفدارانشان نافذ نیست و به خوبی با نفوذ در جمع مدعیان طرفدار رهبری میتوان برنامهای علیه رهبری شکل داد. و از طرف دیگر بسیاری از مردم ایران نسبت به جبههای که این افراد، خود را به آن جبهه منتسب میکنند، بدبین میشوند و اگر باز دوباره ما در انتخاب آینده شکست خوردیم، ریشهاش را باید در چنین تندرویهای سیاهی دانست که به اسم نیروهای انقلاب، بهانهای اینچنین خطرناک به دست رسانههای بیگانه میدهند. حقیقتاً هرچه تا حال ضربه خوردهایم، از دشمنان بیرونی نبوده، از ظلمی است که این افراد نادان بر سر ما میآورند. حرکات اینها را مقایسه کنید با سعهی صدر رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی» که موجب دلگرمی و امیدواریِ بسیاری از مردم حتی مردم عادی شده است. آیا مردم نباید نگران باشند که آینده انقلاب ممکن است به دست این افراد بیفتد؟!! باز به یاد سخن سردار جانها افتادم که فرمود: «رهبر انقلاب مظلوم است». آری! بین کسانی مظلوم است که مدعی طرفداری از آن مرد الهی هستند و باز مظلوم است نزد کسانی که این کار را در راستای دفاع از سخن مقام معظم رهبری تقبیح میکردند و نکردند. مگر رهبر معظم انقلاب نفرمودند: «باید حرمت رؤسای سه قوه و مسئولان کشور که در عرصه خدمت رسانی به مردم هستند، حفظ شود.» یا این افراد، کاری به آنچه رهبر معظم فرمودهاند ندارند و اساساً سخن ایشان را دنبال نمیکنند و نسبت به سخن رهبر انقلاب جاهلند، که چرا خود را به ایشان نسبت میدهند. و اگر میدانستند رهبر انقلاب چنین امری فرمودهاند، باید پرسید پس چرا امر ایشان را زیر پا گذاشتند؟ آیا شایسته نیست که قلب انسان نسبت به کار این افراد جریحهدار شود؟! از آن جهت که این کار، مقابلهی مستقیم با اصل و مبنای نظام است؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در تاریخ توحیدی حتی در فضای مجازی یعنی به نمایشدرآوردنِ ارادهی الهی. مثل حضور اصحاب امام حسین «علیهالسلام» در کربلا برای به ظهورآوردن شخصیت قدسی آن حضرت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر میکنم کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» که نامهی مولایمان به فرزندشان میباشد؛ افقی را در زندگی در مقابل انسان بگشاید. ۲. صوتهای بحث «ای اباذر» تذکرات خوبی است. آن را میتوانید در کانال «مطالب ویژه» دنبال کنید. موفق باشید
آدرس کانال @matalebevijeh
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا خوب است «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کار شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد خوب است کتاب «تحلیل تاریخی نشانههای ظهور» از جناب استاد مصطفی صادقی مطالعه شود. ۲. روایات و آیات اگر به طور صحیح مطرح شود، بسیار مؤثر خواهد بود. ۳. در رابطه با سیر مطالعهی تاریخ اسلام خوب است با جناب حجتالاسلام آقای کاظمی به شمارهی ۰۹۱۳۲۹۴۳۷۴۹ تماس بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همینطور است. ۲. بعد از دفن، مگر آنکه امیدی به دفن در میان نباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوهی «کلام جدید» که بر روی سایت هست ابعاد مختلف موضوع را بررسی کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این افراد را نباید مرتد به حساب آورد. به هر صورت به جهت تصورات ناقصی که نسبت به دین و عبادات داشتهاند، به این نوع مشکلات گرفتار شدهاند. به آنها باید اجازه داد تا این بودن را نیز تجربه کنند و برسند به اینکه آیا زندگیِ با خدابودن، ابدیت آنها را صفا میدهد یا آنچه که اهل دنیا بدان مشغول هستند؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی جواب داده شده، به ایمیل خود سر بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که وقتی بدنی نباشد که چنین افرادی بدان نظر داشته باشند، در نزد خود میماند و با خود تا ابدیتشان بهسر میبرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا این سایت باید متکفل جواب به این سؤالات باشد؟!!!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زندگی را طوری تعریف کنید تا آنچه هستید را، راهِ زندگی با خدا بدانید و آرزوها را برای خود عمده ننمایید. آن فایل مربوط به کتاب «آشتی با خدا» است. کتاب روی سایت هست خوب است با آن رفیق شوید. رفیقِ بدی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در تاریخ داریم که حضرت زهرای مرضیه «سلاماللّهعلیها» بعد از شهادت حضرت حمزه «علیهالسلام» مکرر بر مزار ایشان حاضر میشدند و این نشان از آن دارد که بالاخره آن شهید بزرگوار را واسطهی حوائج خود قرار میدادند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که می فرمایید. و البته همانطور که خود بنده خدمت جناب استاد صمدی عرض کردم که نباید بهانه به دست عده ای داد که به کلی مخالف عرفان هستند و بخصوص که متأسفانه در خطه ی شمال ایران عده ای نسبت به ایشان حساسیت ایجاد کرده اند و این، کار را سخت تر می کند. در هر حال آثار ایشان آثار مفید و قابل استفاده است و همانطور که به کاربران عزیز عرض کردم نباید خود را از آثار ایشان محروم کنند. از تذکر جنابعالی نیز متشکر هستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی شده است که ذیلاً متن آن را خدمتتان ارسال میدارم: موفق باشید
آیندهی ما چه آیندهای است...؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با توجه به اینکه انسان ها بر اساس تصوری که از خود دارند، انتخابهای خود را در زندگی انجام میدهند و از آن طرف بر اساس نگاهی که به آینده دارند خود را معنا میکنند و تصوری که از خود دارند را روح میبخشند، در صدد هستیم مطالب زیر را با خوانندگان محترم در میان بگذاریم.
۱. جهانِ پیش روی ما چه جهانی است؟ از آنجایی که هر ملتی جهانی دارد، قرآن در رابطه با حضور انسانها و ملتها در قیامت، میفرماید: «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» (إسراء/۷۱) به این معنا که انسانها در آن روز، در عین حفظ هویت فردی، بر اساس شخصیتِ آرمانی که برای خود در اجتماعِ بشریشان مدّ نظر داشتند، محشور میشوند. به این معنا قرآن میفرماید هرکس با امام خود محشور میشود یعنی هرکس بر اساس جهانی که در دنیا برای خود معنا کرده است محشور میگردد و نیز اینطور نیست که گمان کنیم در جامعهی دینی و جهانی که انسانهای مؤمن برای خود شکل میدهند لازم آید که همهی انسانها بیعیب و نقص باشند، بلکه به گفتهی قرآن: «خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ» (توبه/۱۰۲) خلط عمل صالح و سیئه، چیزی است که در اکثر انسانهای مؤمن وجود دارد. پس اگر عمل سیئه را در افراد یک جامعهی دینی ذکر میکنیم، عمل صالح آنها را هم باید ذکر کنیم تا گرفتار بدبینی نسبت به انسانها نشویم و گمان کنیم در جامعهی دینی باید همهی افراد جامعه بهکلّی بیعیب باشند تا آن جامعه مورد عنایت خداوند قرار گیرد و تاریخ توحید را به کمک آن جامعه بهوجود آورد، مسلّم چنین نیست. در روایت داریم که رَسُولُ اللَّه (ص) فرمودند: «حُبُّ عَلِيٍّ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة.» یعنی اگر جهتگیری انسان و شخصیت آرمانی او علی (ع) بود، لغزشهای کوچک، شخصیت او را از حوزهی ایمان خارج نمیکند و در همین رابطه میتوان به قرآن نظر کرد که میفرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم» (فتح/ ۲۹) یعنی آنان که همراه حضرت محمد (ص) تاریخی را پایهگذاری کردند، دارای هویتی خاص هستند، هویتی که اقتضاء میکند از یک طرف مرز بین خود و دشمن را همواره حفظ کنند و از طرف دیگر نسبت به خودیها رحمت و رفاقت را مدّ نظر داشته باشند، افراد جامعهی دینی با چنین هویتی در تاریخ خود حاضر میشوند و جهانی را شکل میدهند که پیامبر خدا (ص) رهبر آن جامعه هستند.
با توجه به مطالب فوق، سؤال ما این است که ملت ما در این تاریخ با هویتی که ریشه در تاریخ - ایرانی، اسلامی، شیعی- دارد، چه جهانی پیش رویش قرار خواهد گرفت که نه خارج از جهانِ توسعهیافته است و نه عین آن؟ با تصوری صحیح نسبت به چنین جهانی است که میتوان بهترین انتخابها را در ابعاد گوناگونِ زندگی داشت و چشماندازی امیدوارانهای را در مقابل خود احساس کرد.
۲. با توجه به آنکه انسان مؤمن و عاقل، زمانشناس است و متوجهی روحی است که در زمانه جاری است، آیا با هویت پیچیدهای که در حال حاضر در ملت ایران بهوجود آمده، چه آیندهای میتواند آیندهی ما باشد تا از امروز، رانده و در فردا، مانده نباشیم و با نظر به آن آینده، در امروزِ خود مأوای درستی برای خود انتخاب کنیم؟ زیرا اگر آیندهی خود را با بصیرت لازم درست نشناسیم و نسبت به آینده در توهمّات خود بهسر ببریم مسلّم امروزمان را از دست میدهیم و در بیمأواییِ کامل بهسر میبریم.
۳. قرآن میفرماید وقتی مؤمنین صدر اسلام با احزاب، یعنی اتحاد کفر جهانی روبهرو شدند که بنا داشتند ریشهی اسلام را بکنند؛ گفتند: «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» (احزاب/۲۲) این است آن وعدهی خدا و رسول خدا (ص)، و خدا و رسولاش وعدهی صادقی دادند، و در مسیر مقابله با اجتماع کفارِ متحد، نهتنها خود را نباختند، بلکه ایمان و دلسپردگیشان به اسلام افزون شد. زیرا متوجه بودند وقتی همهی کفر به میان میآید، با شکستی که میخورد هویت تاریخیاش را از دست میدهد و تاریخ دیگری ظهور میکند. آن مؤمنین با نظر به چنین آیندهای، توانستند آن روز خود را درست تحلیل کنند و در آن مأوا گزینند.
۴. شواهد زیادی در سالهای اخیر در میان است که حکایت از آن دارد، جهانِ در حال طلوع و آیندهی پیشِ رو، طوری در حال شکلگرفتن است که جهانی ماورای فهم بشر روزمرّه است را به ارمغان میآورد، تا هرکس در آن فضایِ گشوده بتواند «خود» را نیز آغاز کند و به یک معنا متولد شود و همدیگر را در جهانِ گشودهای درک کنند که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده و نه در جزیرههای منقطع. بلکه در راستای گشودگی لازم که شرایط امروز بین انقلاب اسلامی اقتضای آن را دارا است. اخیراً رهبر معظم انقلاب «حفظهاللّه» در حکم خود به امام جمعهی بندرعباس فرمودند: تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و رویِ گشاده و دست مهربان با عموم طبقات؛ توصیهی مؤکد اینجانب است. توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت میکنم.[1] چنانچه ملاحظه میفرمایید در این توصیه علاوه بر تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن، برخوردی مهربانانه و رویِ گشاده را برای عموم طبقات متذکر شدهاند، یعنی تنها نباید به جریانهای انقلابی و جوانان مؤمن نظر کرد، زیرا انقلاب اسلامی در مرحلهای از بلوغ خود دست یافته است که میتواند کسانی را که به ظاهر جزء جریانهای انقلاب و مؤمنین هم نیستند، از آنِ خود کند و آیندهای را برای خود شکل دهد که همهی اقشار، خود را از آنِ انقلاب اسلامی بدانند.
۵. با ظهورِ رخداد انقلاب اسلامی و ظهور تواناییهای بشر برای مقابله با کفر و استکبار، هرکس به جهت طلوع جهانی دیگر، از خویش درکی بس متعالی یافته است، هرچند هنوز آن جهان نامتعیّن است، ولی با نظر به آن میتوانیم از عرصهی روزمرّگی و نیهیلیسمی که در آن سرگردانیم، خارج شویم و راهی به سوی آیندهی خود پیدا کنیم. با توجه به این امر، رهبر معظم انقلاب«حفظهاللّه» میفرمایند:
«من این را از روی اطلاع عرض میکنم که کشور در حال پیشرفت است، انقلاب و مبانی انقلابی در حال پیشرفت است... کشور دارد به سمت مفاهیم انقلابی و آرمانهای انقلابی و حقایق انقلابی حرکت میکند... ما داریم پیش میرویم. ما در ماده و معنا پیش میرویم، ما به توفیق الهی در ماده و معنا، استکبار را شکست میدهیم.»(در دیدار با خبرگان رهبری، در تاریخ 15/6/97)
۶. لیوتار[2] متذکر این امر است که دورانِ «فرا روایتها» گذشته است و این بدین معنا است که در دنیای جدید هرکس به خودی خود می تواند یک «فرا روایت» باشد و «وحدتی» باشد در عین «کثرت». اندیشهای باشد به وسعت تاریخی که در آن زندگی میکند و او را فرا گرفته. این یعنی ما در آیندهی خود با جوانانی روبهرو هستیم که هر کدام یک اَبر مرد میباشند، در بستر سنتی که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده است. دورانی که یکی فکر کند و تصمیم بگیرد، تمام شده است[3] و حتی اگر کسی بر آن تأکید داشته باشد که نظر خود را بر بقیه تحمیل کند، بداند که در این دنیا تنها میماند. با نظر به چنین آینده مسلّم جوانان آینده هر کدام جهانی هستند که به خوبی جریانهای حق را از باطل تمیز میدهند و در چنین آینده تفکری مورد استقبال قرار میگیرد که منطقیترین اندیشه را با انسانها در میان بگذارد که بنده برای انقلاب اسلامی چنین حضوری را مدّ نظر دارم.
۷. امروز اندیشمندان جهان بر این نکته پافشاری میکنند که بر عکسِ گذشته «جهانِ نیچهای که جهان نیهیلیسم است، مرده است، و دوران سیطرهی سکولاریسم و نیهیلیسم به پایان خط خود رسیده.» در آن حدّ که در این زمان نهتنها امر دینی غیر ممکن نیست، بلکه امر غیر دینی و سکولار، غیر ممکن شده است.[4] از این به بعد جبههی مقابله با انقلاب اسلامی است که در مقابل انقلاب اسلامی منفعل خواهد بود و امید ادامهی خود را از دست میدهد. چنانچه بتوانیم این نکتهی مهم را متوجهی مردم و بهخصوص جوانان خود بنماییم، مسلّم در راستای امید به آینده نوع دیگری از زندگی را مدّ نظر قرار میدهند و شخصیتی را برای خود شکل میدهند که تراز انقلاب اسلامی است و نه تراز فرهنگ سکولار دنیای مدرن.
۸. خداوند در آیهی «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون» متذکر این امر است که انتهای عالمِ هستی به ابتدای خود که حضرت حق است برمیگردد و این سنت برای هر حقیقتی صادق است و به همین جهت با ظهور حضرت مهدی (عج) دین اسلام به اصل و بنیاد خود برمیگردد که رسول خدا (ص) در آغاز، آن بنیاد را به میان آوردند و در همین رابطه به زهرای مرضیه (س) مژده دادند که مهدی امت از ما است. در دلِ همین قاعده و سنت، انقلاب اسلامی به آغازِ خود یعنی به انگیزههای اصیلی که با آن به ظهور آمد، برمیگردد. یعنی آیندهی انقلاب را میتوان به آغاز آن مرتبط کرد. یعنی آن آغاز است با همهی خلوصی که در آن زمان در میان بود در آینده حاضر خواهد بود. اگر آن آغاز را با نگاهی روشن و غیر آلوده نگاه کنیم همان آغاز، در آینده به سراغمان میآید. توجه به آغازِ تفکر تاریخی است که ما را به سر چشمهای که ممکن است ابتدا روشن نباشد راهنمایی میکند. با اینهمه آن آغاز است که همواره در آینده خود را از «اجمال» به «تفصیل» میآورد و آیندهی ما را میسازد و این بازگشت به گذشته نیست بلکه معنابخشیدن به آینده است، زیرا وقتی در این سفر به آن آغاز نگاهی وجودی و نوری داشته باشیم و با نظر به انگیزههایی که منجر به این فتح تاریخی شده، سعی کنیم حجابهای طاغوتی آن را رفع نماییم، روز به روز بهتر و بهتر خود را نشان میدهد. زیرا آن آغاز با حقیقت وجودیاش همواره در حالت تجلی است و با نفوذ و سیطرهای که دارد موانع حضور خود را به عقب میراند، هرچند ممکن است ما در میانهی راه بمانیم، در این صورت آن آغاز خود را ادامه میدهد و این ما هستیم که عقب ماندهایم.
اگر آن آغاز، یک آغاز متعالی و توحیدی است، حتماً در آیندهی خود حاضر خواهد بود و اگر ما عقب ماندیم به جهت آن است که آغاز را در آیندهاش دنبال نکردیم و تحت تأثیر روشنفکران غربزده، آیندهای مَندرآوردی برای خود ساختیم که هرگز آیندهی ما نخواهد بود، حتی اگر آیندهی جهان غرب باشد. دویست سال سرگردانی به جهت آن بود که در مواجهه با غرب، خود را باختیم و خواستیم سر تا پا غربی شویم و به خِرَدِ قومی خود پشت کردیم و عملاً از آنجا رانده، و در اینجا، مانده شدیم.
۸. انقلاب اسلامی چیزی را به بشر عرضه میکند که در بستر آن، انسانها به اصالتهای خود برمیگردند، البته به شرطی که متوجه باشیم انقلاب اسلامی، یک فرایندِ تاریخی است و برای رسیدن به اهدافِ تمدنیاش راهی طولانی در پیش دارد. ما تاریخی را شروع کردهایم که به تعبیر رهبر معظم انقلاب در این چهل سال، ما فعلاً در مرتبهای از بلوغ آن هستیم، یعنی مرحلهی جوانی آن که ابتدایِ به ظهورآمدنِ استعدادهای آن میباشد.
پس از به میانآمدنِ انقلاب اسلامی، تصوری از زندگی به صحنه آمده که این تصور دو وَجه دارد: یکی اینکه باید نسبت به آیندهای که با دنیای مدرن بخواهیم خود را ادامه بدهیم، مأیوس باشیم. دیگر اینکه میتوان به ظهور انسانی که انسانی است قدسی، امیدوار بود -که شهداء نمونهی آن هستند-. با ظهور چشماندازی اینچنین باید متوجه بود ما در فرآیندی قرار میگیریم که به مرور فرهنگ زندگیِ توحیدی جایگزین فرهنگ قبلی میشود، بهخصوص که انقلاب اسلامی متذکر فطرت توحیدی انسانها میباشد. این همان فتحالفتوحی است که با انقلاب اسلامی در این جهان به ظهور میآید، به همان معنا که قرآن فرمود: «كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً» (فتح/۲۹) مانند زراعتی که جوانههای آن سر بر میآوردند و به تدریج نیرو میگیرند، پس سخت و ستبر شده بر ساقههای خود میایستد. در حدّی که زُرّاع و بنیانگذاران آن نیز از استواری آن به شگفت میآیند. پس چنین «حضور» محقق میشود تا کفار به خشم آیند. این وعدهی الهی است برای کسانی که ایمان به خدا و امداد الهی دارند و در راستای تحقق وعدهی الهی عمل میکنند، در رابطه با آنها مغفرت و اجر عظیمی هست. با توجه به چنین قاعده و سنتی، بسیار منطقی است که نسبت به حضور تاریخی خود در مقابل استکبار با هویت توحیدی انقلاب اسلامی امیدوار بود و زندگی امروز خود را بر اساس چنین آیندهای تنظیم کرد.
۱۰. رهبر معظم انقلاب «حفظهاللّه» در راستای تحقق آرمانهای فکری فرهنگی میفرمایند:
«دچار شتابزدگی و بهانهگیری هم نباید بشویم. یکی از چیزهایی که واقعاً ماها همه باید به آن توجّه بدهیم، این است که یکی از عیوب کار، این بیصبری و شتابزدگی است؛ مرتّب آدم پا به زمین بزند که «آقا چرا نشد؟ چرا نشد؟» خب هر چیزی قدری دارد، هر چیزی اَجَل و اَمَدی دارد، همه چیز باسرعت انجام نمیگیرد.» (۱۳۹۷/۱۲/۲۳)
ولی با توجه به بصیرتی که ایشان دارا میباشند؛ ما در آیندهای حاضر هستیم که به تعبیر ایشان: «ما به توفیق الهی در ماده و معنا، استکبار را شکست میدهیم.» ما با نظر به چنین آیندهای باید در امروزمان در مأوای انقلاب اسلامی بهسر بریم و خود را با هویتِ ضدّیت با استکبار، با جدّیتِ تمام ادامه دهیم تا به معنای گمشدهی خود برگردیم، معنایی که امروزمان از فردایمان جدا نیست تا در انتخاب امروز خود با بصیرت عمل کنیم و نه با توهّماتی که چهارصدسال است بشر غربی گرفتار آن است.
۱۱. در ترددِ میان نظر به مظاهر جزئی انقلاب و توجه به حقیقت کلّی آن، میتوان متوجه گشت که این مظاهرِ جزئی چگونه به آن حقیقت کلّی مرتبطاند و این کثراتْ ما را به کدام وحدت ارجاع میدهد؟ در این حالت در مواجهه با امور جزیی، گرفتار دوگانگیِ «ذهن» و «عین» نمیشویم؛ بلکه متوجهی حقیقتی میگردیم که همهی این امور جزئی، حتی خود ما را در برگرفته و به عقلانیت و فهمی میرسیم که از قلب، جدا نیست.
رازِ حضور مردانی مثل شهید چمران و شهید صیاد شیرازی در مواجهه با عقلانیتِ عقلِ مدرن و در عین حضورِ قلب نسبت به حقیقت هستی، در امر فوق نهفته است. اینان نشان دادند قلبشان در مواجهه با جهان مدرن و تحصیل در جهان خارج، از دست نرفته است، چیزی که در ذات انقلاب اسلامی برای حضور در آیندهاش مدّ نظر است که قبلهی انسانهای آینده دیگر، قبلهی غرب و طاغوت نیست.
حال! باز باید پرسید آیندهی ما چه آیندهای است که بتوانیم در امروزمان سرگردان نباشیم و بیمأوا بهسر نبریم، زیرا برای سکنیگزیدن در امروز، اولاً: باید «آغاز» را همواره مدّ نظر داشت و آینده را نیز هرگز گم نکرد، و ثانیاً: آینده را در إزایِ عهد با آغازِ آغازها معنا کرد. و این است معنای زندگی در «مبداء» و «معاد» نسبت به هر حقیقتی که حقیقتاً، حقیقت باشد.
۱۲. با توجه به اینکه فهم هر اثری، تاریخی است و نسبتی با حال و آینده دارد، بدین معنا که فهم همواره در کُنشِ بین زمان حال و گذشته و آینده عمل میکند؛ میتوان نتیجه گرفت دو فهم در دو مرحلهی تاریخی در یک موضوع، یکسان نیست تا گمان کنیم میتوانیم در فهمِ یک موضوع، از زمان خود پا را بیرون بگذاریم و این یعنی انسان در امروزی که می خواهد خود را و زمانهی خود را درک کند، نسبتِ درستی از آینده نداشته باشد.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
[1] - ۲۶ تیرماه ۱۳۹۸
[2] - ژان فرانسوا لیوتار از پیشگامان فلسفهی پُستمدرن در فرانسه، متولد 1924 و متوفی 1998.
[3] - در همین رابطه ملاحظه کردهاید که رهبر معظم انقلاب در هر موضوعی که مطرح میکنند بیشتر به جای آنکه دستور دهند تا بقیه بر اساس دستور ایشان عمل کنند، سعی دارند آن موضوع را تبیین کنند تا مخاطب قانع شود و خودش عمل به آن موضوع را بر عهده گیرد.
[4] - به یادداشت آقای دکتر اسداللّه رحمانزاده استاد کالج کانتر آکاستا در آمریکا، تحت عنوان «هیچ تجربهای از خداوند تجربهی ایمان را به ما نشان نمیدهد»؛ رجوع شود که سعی دارد نظرات و تئوریهای اندیشمندان جهان را نسبت به ایمان به خدا با خواننده در میان بگذارد . https://www.mehrnews.com
