باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی که بر روی سایت است إنشاءاللّه کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیهی 26 سورهی بقره میفرماید: مؤمنین متوجهی مثالهایی که خدا در قرآن میزند هستند ولی کافران میگویند این چه مثالی است که خداوند میزند؟ در حالیکه با این مثال تعداد زیادی از افراد هدایت میشوند و تعدادی نیز گمراه میگردند و گمراه نمیگردند مگر کافران. آیه اینچنین است: «إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثيراً وَ يَهْدي بِهِ كَثيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقينَ».
مولوی می گوید: وقتی نکته ها خیلی دقیق و لطیف باشد، اشخاص لایق را بالا می برد ولی در مقابل افراد نالایق را گمراه می کند: |
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحثی که در آیهی 7 سورهی آلعمران شد عرض گردید وقتی انسان با حقیقت، که همان عین هستی است مرتبط شد و روح خود را به خدا سپرد ، سخن او، سخنِ هستی و سخنِ جهان میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی غیر حق در منظر ما اصالت پیدا کند، عملاً حق از منظر ما پوشیده میگردد و کفر به معنای آن است که حق را بپوشانیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با نگاهِ وجودی به اشیاء نظر کنیم اصالت را به وجود آنها می دهیم و اینکه «وجود» از طریق ماهیات، ظهور خاص پیدا کرده است. لذا گفته میشود ماهیات، حدّ وجودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم به طور خاص در این مورد صحبتی کرده باشم. میماند که در روایات ما بحث «اشارات» را ماوراء «عبارات» به میان میآورد تا متذکر شوند چگونه میشود از متون دینی به عنوان یک نماد استفاده کرد. از حضرت صادق داريم که ميفرمايند: «كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ- عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ- فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ- وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاء»[1] كتاب خدا به چهار صورت است. «عبارت» و «اشاره» و «لطايف» و «حقايق»، عبارت مخصوص عوام است و اشاره مربوط به خواص است و لطائف مخصوص اولياء است و حقايق مخصوص انبياء. و يا از بزرگان اهل عرفان هست: «العاقل یکفيه الاشاره» براي عاقل يک اشاره کافي است تا متوجه موضوع شود. موفق باشید
[1] - بحار الانوار، ج75، ص278.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «ده نکته» همراه با شرح صوتی آن در این مورد کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه کتاب «آشتی با خدا» برای شروع مؤثر خواهد بود. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است با دقت و بدون پیشفرضهای گروهی، مطالب ایشان را مدّ نظر قرار دهید. به خودی خود آن مطالب، افقِ فهم را گشوده میگرداند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتهی آیت اللّه مشکینی«رحمةاللّهعلیه» ولیّ فقیه «قلیل الاشتباه» است. زیرا با اجتهاد و تخصص خاص خود به متون دینی رجوع دارد و از این جهت، عاقلانهترین کار آن است که در زمان غیبت امام معصوم، جهت حکم خدا در امور حکومتی به کارشناسی رجوع کرد که قدرت کشف حکم خدا را از متون قابل اعتماد داشته باشد و خبرگان او را در این کار توانا تشخیص دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید که اینطور نیست. علاوه بر «الغدیر» مرحوم آیت اللّه تهرانی در کتاب «امامشناسی» در یک جلد تماماً در رابطه با سخنان امیرالمؤمنین«علیهالسلام» با عنوان «یا معشر المسلمین و المهاجرین و الانصار انشد كم الله اسمعتم رسول الله یقول یوم غدیرخم كذا و كذا فلم یدع شیئا قال عنه رسول الله الا ذكرهم ایاه قالوا نعم» به میان آوردهاند که حکایت میکند آن حضرت در زمان حیات خوددر رابطه با جانشینی خود بعد از رسولاللّه«صلواتاللّهعلیهوآله» صحبتها کردهاند. آری! مسلّم در فضای خفقان بنی امیه امکان طرح آنها در کتابی مستقل توسط عالمان دین فراهم نبوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمیدانم. شاید حضرت زهرا«سلاماللّهعلیها» به وسعتِ بخشش علی«علیهالسلام» در حالی که خانواده در تنگنا بودهاند، نظر داشتهاند و مسلّم این نوع تذکرات، حضرت را از مقام عصمت نازل نمیکند. 2و 3- مسلّم در طول تاریخ سعی فراوان شده است که شخصیت امیرالمؤمنین و امام حسن«علیهماالسلام» را که مقابل مستقیم معاویه بودهاند، به شدت تحریف نمایند تا آنجایی که مطرح میکنند امام حسن«علیهالسلام» 300 همسر داشتهاند. در حالیکه در یک تحقیق کامل که یک استاد اهل سنت انجام داده است، در طول زندگانی حضرت تعداد همسران ایشان در آن شرایط تاریخی، از 13 نفر بیشتر نبودهاند. و این نه به معنای آن است که در یک زمان 13 همسر داشته باشند. آری! وظیفهی ما است که تلاش کنیم با نگاه اجتهادی، متونِ خود را که مسلّم با حدیثسازیِ اُمویان و یهود – مثل اتحادی که امروز بین آل سعود و صهیونیسم پیش آمده است - آلوده شده است، پاک گردانیم. 4- ملاحظه فرمایید که سخنگفتن زن و شوهر با سخنگفتن با افرادی که باید موضوعاتِ معرفتی را با آنها در میان گذارند و در نهجالبلاغه مطرح شده است، متفاوت باید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بدی نیست ولی عقل فلسفی با تعمق در مباحث فلسفی به خودی خود در انسان رشد خواهد کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب این مجموعه سؤالات با چند کلمه عرض بنده برای هریک از آنها داده نمیشود. باید با روشی که با مطالعهی معارف الهی در پیش میگیرید إنشاءاللّه سؤالهای خود را به طور همهجانبه به جواب برسانید. پیشنهاد بنده سیر مطالعاتی روی سایت است به اضافهی مطالعهی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالات به همان معنایِ فنایِ از خود و بقایِ به حق است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنباء و تشریع مربوط به مقام خلیفة اللّه است که بذات مربوط به حضرت محمد«صلواتاللّهعلیهوآله» میباشد و لذا ائمه«علیهمالسلام» از این جهت مقام تشریعی ندارند هرچند که تمام حقیقتِ تشریع را به نور وجود خود میشناسند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه عرض شد بر روی انتخابگری انسان تأمل بفرمایید؛ به همین جهت بود تا معلوم شود فعل و انفعالاتِ بیرونی، نقش اصلی در انتخابهای انسان ندارند، بلکه تنها به عنوان شرایط مطرحاند و انتخاب اصلی مربوط به انسان است. به همین دلیل ملاحظه میکنید بعضاً دو برادرِ دوقلو که همهی شرایط برایشان یکسان است، انتخابهای متفاوت دارند. عرایضی در تبیین آیهی 172 سورهی اعراف در این مورد شده است. خوب است که به فایل صوتی آن رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایظ بنده در این مورد به صورت پراکنده مطرح شده است. به نظر بنده همان کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» نکات خوبی دارد بهخصوص که موضوعِ وقتِ عرفانی را هم در آخر کتاب مدّ نظر قرار میدهد. و در اوایل کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» بحثِ «قلوبٌ یعقلون بها» مربوط به آیهی 46 سورهی حج نیز میتواند کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر فلسفی یکی از انواع تفکر است، مثل تفکر ریاضی. اولیاء معصوم و عرفا در مقام جمعِ بین عقل و قلب بودهاند و بهجای ارتباط با مفاهیم حقایق، با عقل خود، با وجودِ حقایق مرتبط بودند و معنای استدلال در آنجا غیر از معنایِ استدلالی است که ما در روشهای فلسفی و کلامی بهکار میبریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با کشف و شهود افراد موضوع، بسیار حساس و دقیق است و تشخیص تفاوت آن با توهّماتِ افراد کار سادهای نیست. همینقدر میتوانم آنچه که در پاورقی صفحهی 321 کتاب «جايگاه و معنى واسطه فيض» عرض شده است را خدمتتان عرضه میدارم به امید آنکه گشایشی در فهم موضوع برای جنابعالی باشد. در مقدمه كتاب «آيةالحق» مرحوم حسين غفارى از قول حاج شيخ عباس قوچانى (وصى مرحوم سيد على آقا قاضى (ره)) نقل مى كنند كه يكى از افراد مشهور به كرامت به در منزل مرحوم قاضى آمد و گفت: من حالى داشتم كه تمام گياهان، خواص و آثار خود را به من نشان مى دادند، مدتى است حجابى حاصل شده و ديگر به من نمى نمايانند، از شما تقاضا دارم كه عنايتى بفرماييد تا آن حال به من بازگردد. مرحوم قاضى (ره) به او فرمود: دست من خالى است. او رفت و پس از زيارت عتبات، به نجف برگشت، يك روز كه جميع شاگردان نزد مرحوم قاضى گرد آمده بودند، در منزل ايشان آمد و از بيرون در، سرش را داخل نموده، گفت: آنچه را كه از شما مى خواستم و به من نداديد، از حضرت صاحب الأمر گرفتم و حضرت فرمود: به قاضى بگو بيايد نزد من، با او كارى دارم. مرحوم قاضى سر خود را بلند كرد و گفت: بگو قاضى نمى آيد. نويسنده در ادامه مى گويد: اوّلًا ميان راه توحيد و طريق معرفت نفس كه روش تربيتى عرفاى بالله است با راه تقويت نفس كه شيوه ارباب رياضات و اصحاب مكاشفات و كرامات است، فرق هست. وقتى گفته مى شود كه اصحاب كرامات و مكاشفات و رياضات به دنبال تقويت نفس هستند و نه عبور از آن، چه بسا به ذهن افرادِ خام، از كلمه تقويت نفس، خداى ناكرده اشتغال به امور لهو و لعب متبادر شده و از اين جهت انتساب بسيارى از بزرگانِ صاحب كرامت و دعاوى باطنى را به اين طريقه، غيرقابل قبول بشمارند، ولى خوب نظر كن كه فرد مذكور يكى از اصحاب مكاشفه بوده و در چاره گشايى امور مادى و معنوى خلايق اشتهار داشته و حتى در اين سالهاى اخير، بعضى وى را در زمره عرفاى عظام شمرده، و عبرت بگير كه چنين شخصى غايت خواسته اش كه عمر گرانبها را صرف آن كرده و از اين شهر به آن شهر و از اين امام به آن امام و از مرحوم قاضى تا صاحب الأمر را مورد سؤال قرار داده، بازگشت حالى است از حالات نفس و قوايى از قواى باطن كه مثلًا بتواند كشف خواص دارويى گياهان بكند. و بدان كه لذّت بهره مندى از اين قواى نفسانى و لذت استفاده و بروز كرامات، گاه آنچنان قوى است كه صدها برابر لذّات ظاهرى حسّى است و شخص واجد اين حالات ابداً نمى تواند از آنها عبور نمايد و البته با محملهاى كمك به خلق و دستگيرى و غيره، آنها را براى خود توجيه مى كند، ولى مهم اين است كه همه اينها كمالات و آثار نفس است و هدف عرفان، فناى تمامى آثار و شوائب نفسانى از پايين ترين درجات تا بالاترين مراحل آن، كه با نورانيت بسيار شديد توأم است. ثانياً؛ بنگر به كلام قاضى كه به آسانى و سردى مى گويد: دست ما خالى است، آرى نه دست او كه دل و جان او از هر گونه خواست و قواى منتسب به انّيَت نفس خالى است. ثالثاً؛ بنگر به گفتار آن شخص در اخذ خواست خود از امام زمان (ع) و پيام معاتبه آميز از جانب حضرت به مرحوم قاضى كه به قاضى بگو: بيايد با او كار دارم، كه حكايت دارد كه آن شخص به زعم خود به شرف ملاقات امام عصر (ع) نائل شده و حضرت خواسته او را برآورده ساخته اند و گفته اند به قاضى هم بگو بيايد. و ديدى كه قاضى هم گفت: بگو قاضى نمى آيد! كه اين جواب قاضى، نشان تشخيص قاضى است از سستى توهمات و دعاوى كثيره مدعيان ملاقات با امام زمان (ع). اين پاسخ قاضى يعنى امامِ زمان مورد ادعاى شما، چيزى جز امر خيالى و نفسانى و توهّمى و ساخته نفس شما يا شيطان نيست. در ادامه مى فرمايد: در محضر آيت الله طهرانى (ره) به مناسبتى سخن از همين دعاوى مربوط به رؤيت حضرت صاحب الأمر (ع) شد. ايشان از قول حضرت آقاى هاشم حدّاد مستقلًا يا از ايشان به نقل از حضرت آقاى قاضى (قدس سرهما). فرمودند كه «غالب اين ادعاهاى رؤيت در طول تاريخ به جز چند موردِ محدود و معدود، امور خيالى و نفسانى بوده و حداكثر از قبيل مكاشفات روحيه است كه صاحب آنها آن را امر عينى و حقيقى مى پندارد ... مؤلف محترم از قول مرحوم آيت الله قاضى نقل مى كند كه شيخ احمد احسايى روزى به شاگردان خود گفت: من هر وقت به حرم مشرف مى شوم به حضرت سلام مى كنم، حضرت بلند جواب مى دهند، به طورى كه اگر شما هم آنجا باشيد مى شنويد، يك مرتبه با من بياييد تا بفهميد. روزى شاگردان وى به حرم مشرف شدند، شيخ سلام كرد، بعد رو كرد به شاگردان و گفت: جواب شنيديد؟ گفتند: نه! دومرتبه سلام كرد و گفت: شنيديد؟ گفتند: نه! پس شاگردان و خود او دانستند كه شيخ در اين موضوع اشتباه كرده است (صدايى را كه نفس خودش ايجاد كرده است، مى شنيده و تصور مى كرده آن صدا از خارج است)» نقل از كتاب آيةالحق، تأليف سيد محمد حسن قاضى، صفحات 100- 102. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال باید بدانید که در نظام آموزشی ما چه میگذرد. اگر عمیقاً دروس را مطالعه کنید و مقصد و مقصود آنها را بیابید، بهتر میتوانید مسیر آیندهی خود را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در برزخ با توجه به اینکه متوفی آنچه در دنیا میگذرد را در حدّ کلی میفهمد و شب و روز دنیا را روی هم رفته درک میکند، به یک معنا زمان مطرح است. در مورد حيات بين زندگى دنيا و عالَم قيامت قرآن مى فرمايد: «وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُالْعَذابِ، النّارُ يعْرَضُونَ عَلَيها غُدُوّاً وَ عَشِياً وَ يوْمَ تَقُومُالسّاعَةُ ادْخِلُوا آلَ فِرْعَونَ اشَدَّ الْعَذابِ»[1] عذاب ناراحت كننده آتش، فرعونيان را احاطه كرد، هر بامداد و شامگاه بر آن آتش عرضه مى شوند و آنگاه كه قيامت به پا شود (گفته مى شود) فرعونيان را در شديدترين عذاب داخل نماييد. اين آيه كريمه دو نوع عذاب براى فرعونيان ذكر مى كند، يكى قبل از قيامت كه از آن به «سوءالعذاب» تعبير شده است و آن اين است كه روزى دو بار بر آتش عرضه شوند، بدون آنكه وارد آن گردند، دوم عذاب بعد از قيامت كه از آن به «اشدالعذاب» تعبير شده است كه فرمان مى رسد آنها را داخل آتش نماييد. پس معلوم است هم اكنون كه فرعونيان هر بامداد و شامگاه در عذاب قرار مى گيرند، بايد نشئه اى باشد كه اين عذاب هم اكنون واقع مى شود و آن نشئه همان برزخ است. ولی در قیامت که خورشید و زمین از میان میرود، دیگر این نوع زمان که از طریق گردش زمین به دور خود و به دور خورشید پیش میاید، وجود ندارد هرچند موضوع تقدم و تأخر اعمال و مقامات، باز مطرح است. موفق باشید
[1] ( 3)- سوره مؤمن، آيات 45 و 46.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در دستورات دینی به ما توصیه شده است اگر نگران دین خود در این نوع مسافرتها هستید، هرگز اقدام نکنید و در این موارد اصرار والدین، تکلیفی برای شما نمیآورد، بالاخره رزّاق خدا است و نباید برای چند لقمه نان مسیر معنوی خود را به خطر انداخت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. عرف، یعنی اندیشههای سالم و آزاد از افراط و تفریط. و مسلّم در این زمان نمیتوان گفت مثلاً وجود یخچال در جیهزیه خارج از عرف است زیرا قبلاً چنین چیزی عرف نبوده است. 2- عموماً افراد در رابطه با حق و باطل، جاهلاند و با جاهل باید مدارا کرد. شرایط دنیای مدرن نگذاشته است تا معارف حقّه به این افراد برسد. آری! اگر در مقابل معارف حقّه عناد به خرج دادند، موضوع، دیگر مدارا نخواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در بعضی موارد اینطور باشد ولی رویهمرفته مرحوم آقای نخودکی، مردِ عبور از دنیا به سوی عالم غیب و معنا بوده است و این راه را درست میشناخته در حدّی که امثال حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» به ایشان رجوع داشتهاند. موفق باشید