باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در این رابطه در آن کتاب عرض شد، تحقیقی است که یکی از روانشناسانِ مشهور یعنی پیاژه انجام داده است و ملاکهایی را از نظر درک مفاهیم تنظیم کرده که مطابق آن ملاکها، آن حرف را زده است و این ربطی به هوش و استعداد افراد ندارد، بحثِ «فهم» است همانطور که ممکن است یک آدم بیسواد از یک استاد دانشگاه، فهمِ بهتری داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان این مسائل نیستم ولی در اینکه امروز ما سخن مولایمان حضرت صاحب الزمان«علیهالسلام» را از زبان رهبر انقلاب میشنویم، هیچ شکی نداریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بهشت دارای مراتب است، مراتب جسمانی ولی غیر مادی و مراتب روحانی که فوق جسمانی است. و بهشت چیزی جز صورت عقیده و عمل نیست. آبهای روان که زیر درختان است و نه در کنارِ درختان، صورتِ عقاید توحیدی است و حوریان، صورتِ عبودیت انسان است که با جانِ انسانهای مؤمن مرتبط است و ربطی به این امور که در دنیاست ندارد. بحث مفصل این موضوعات، در تبیین سورهی واقعه شده است. http://lobolmizan.ir/sound/1164 موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در کتاب خویشتن پنهان و همچنین ۱۰ نکته از معرفت نفس فرمودید رابطه مخلوقات با خداوند رابطه تجلی میباشد یعنی مخلوقات ظهور و تجلی خداوند هستند و این باشد استمرار داشته باشد پس چرا خداوند بیشترین جای قرآن گفته خلق مثلا «خلق السماوات والارض» چرا نمیگوید یخلق که استمرار داشته باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: «خَلَقَ» به معنای «اَلَّفَ» یعنی جمعآوری است مثل آنکه خداوند بدن ما را از همین عالم ماده به این صورت شکل میدهد. ولی در موضوع «وجود» و وجوددادن، بحثِ تجلی در میان است که با دنبالکردن «برهان صدیقین» این موضوع به خوبی روشن میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر خوبی است ولی به نظر بنده اگر با رجوع به قرآن، ذیل تفسیر المیزان آن جدّیت را دنبال بفرمایید إنشاءالله نتیجهی خوبی خواهید گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه ملکی تبریزی در کتاب «المراقبات» اعمالی را متذکر میشوند. با اینهمه شاید بنا بر این باشد که به عبادات خود محتوا و عمق بیشتر بدهیم به جایِ تعداد بیشتر در انجام عبادات. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همینطور است که میفرمایید. ۲. آن نوع سجده، ظهور عبودیت است که موجب گشودهشدن بهشت میگردد. ۳. به نظر بنده همان «مثلیّت» منظور است ولی چون در هر حال آن بدن، بدن انسان است میتوان گفت به یک معنا همین بدن خودمان است. ۴. به نظر میآید بیشتر با کار فرهنگی و مقاومتی که در جبههی فرهنگی در مقابل کفر در حال انجام است؛ آن جریان را به مرور به تحلیل میبرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دوستداشتنِ فکری خدا غیر از دوستداشتِ قلبی است. در دوستداشتِ فکری برای خداوند مظهری در میان نیست و به همین جهت آن نوع محبتی که انسان بتواند از آن تغذیهی لازم بکند پیش نمیآید. در همین رابطه روایات زیادی در شیعه و سنی از پیامبر در مورد محبت به علی «علیهالسلام» مطرح است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم شرح آقای استاد یزدان پناه مطالب خوبی را به مخاطب خود متذکر میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یا ما باید بگوییم که این افراد محذوراتی دارند که فرصت ارتباط وسیع برایشان نمانده، و یا باید بگوییم مثل امثال بنده، داناییِ ایشان بر داراییِ ایشان نسبت به علمشان غلبه دارد. لذا آنطور که شایسته است آن دانایی را به دارایی تبدیل نمیکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:غفلت بنیاسرائیل در همراهینکردنِ حضرت موسی «علیهالسلام» به جهت آن بود که جایگاه زعامتِ قدسی و الهی آن حضرت را برای هدایتِ تاریخی آن قوم در نیافتند. حال اگر هم در هر موقعیتی به خود میآمدند، در صورتی سر به سلامت میبردند که به جایگاهِ هدایت الهی آن حضرت نظر میانداختند وگرنه به جهت خلافکاریهای اطرافیان جناب عثمان به علی «علیهالسلام» برگشتن، ولی نه از آن جهت که آن حضرت مظهر هدایت الهی است، نتیجه نخواهد داد. باید همواره به زعیمِ الهی تاریخی خود فکر میکردند و «توبه» هم یعنی برگشت به زعیم از آن جهت که او مسیر هدایت الهی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه نفس ناطقه یک امر تشکیکی است، مرتبهی اولیهی آن ضعیفترین مرحلهی نفس یعنی نفس نباتی خواهد بود. البته به نحوی که در عینِ نفس نباتیبودن، در موضوعِ انسان مرتبهی نباتیبودن، شکل خاصی خواهد داشت که غیر از مرتبهی نباتیبودن برای یک گیاه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم آنچه که امروز در فرهنگ توریست جاری است، هیچ ربطی به «سیروا فیالارض» ندارد. قرآن میفرماید: «لا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذينَ كَفَرُوا فِي الْبِلادِ» (196) / آلعمران) رفت و آمدهای کافران در بین شهرها شما را شیفته ننماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم، نه کارهایم چنین فرصتی را برایم باقی گذاشته، و نه جسمم دیگر عُرضهی چنین مسافرتهایی را دارد و نه روحیهام روحیهای است که با این جوانان پرشور بتوانم نقدِ حال کنم و حالِ آنها را دریابم. با این کلماتِ بی سر و تهِ خود، اشاراتی را با جوانانی که مباحث را نمیشناسند، در میان میگذارم که تازه گیج و ویج میشوند و یقهی شما را هم میگیرند که این پیرمرد را از کجا آوردی؟!! رفقایی هستند که بتوانند مباحث را با جوانان در میان بگذارند. اگر صلاح دانستید بفرمایید تا شمارهی آنها را خدمتتان بدهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این کارها را کارهای بیخود و بیثمر و بیهوده میدانم. در حالیکه علمِ معرفت نفس میتواند هزار دریچه از معرفت در مقابل ما بگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حدّ اقل این افراد کتاب آقای بهنود را که هماکنون ایشان در لندن در جمع مخالفان انقلاب اسلامی هستند و در دستگاه نظام شاهنشاهی فعال بودهاند مطالعه کنند تا ببینند در آن نظام چه خبرهایی بودهاست. نام کتاب عبارت است از «از سید ضیاء تا بختیار». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی دو مرتبه جواب داده شده، به ایمیلتان رجوع کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبض و بسط در احوالات، از امور تربیت الهی است و هر دو را باید داشته باشیم تا در «قبض» و یا «ادبار» از واجبات الهی دست نکشیم و در «بسط» و یا «اقبال» مزهی مستحبات را به جان خود بچشانیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مشکل امروز فرهنگیِ ما نداشتن گشودگی نسبت به همدیگر در عین حفظ اصول است. در این رابطه بعضی از یادداشتهایی در رابطه با بحثی که بناست در مورد محرم داشته باشم را ذیلاً خدمتتان ارسال میدارم. موفق باشید
از آنجایی که حضرت محمد (ص) غم ملتی را میخوردند که در زمان جاهلیت کینه و دشمنی سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و این حالت در سراسر جهان حاکم بود و خداوند به حکم ربوبیتاش خواست بشریت را هدایت کند و رجوع به حقیقت را به جای دشمنی و کینه بنشاند تا انسانها متوجهی گوهر وجودی خود شوند و به همدیگر محبت بورزند؛ حضرت محمد (ص) را به پیامبری برگزید و با اسلامآوردنِ مردم جزیرة العرب صمیمیت و محبت سراسر وجود مردم را فرا گرفت ولی متأسفانه با رحلت رسول خدا (ص) آرامآرام آن صمیمیتها و ایثارها رفت و با حاکمیت بنیامیه کینهها و دشمنی در جامعهی اسلامی به اوج خود رسید. در اینجا بود که اصحاب رسول خدا (ص) بهخصوص اهلالبیت آن حضرت (ع) به فکر چاره بودند که چگونه تاریخ اسلام را به بستر اصلی خود برگردانند و در رابطه با صمیمتِ از دسترفته و بازجُستِ سعهی صدر گمشده، مطالب زیر تقدیم میگردد:
۱. در کربلا دو جبهه در مقابل یگدیگر ایستادهاند که هر دو خود را مسلمان میدانند با این تفاوت که یک جبهه غیر از فهم خود از اسلام، هر فهم دیگری را به شدت نفی و تکفیر میکند و تنها فهم خود از اسلام را حق میداند و آن جبههای است به فرماندهیِ عمر سعد، یعنی امام جماعت مردم کوفه. و جبههی دیگر جبههای است که غم گمراهیِ مخالفان را میخورد و تلاش دارد آنها را متذکر انحرافشان بکند، و آن جبههای است به فرماندهی حضرت امام حسین «علیهالسلام» فرزند پیامبر خدا«صلواتاللّهعلیهوآله».
۲. جبههی عمر سعد تحمل غیر خود را ندارد و تنها فهمِ خود از اسلام را اسلام میداند و جبههی امام حسین «علیه السلام» غیرِ خود را با همهی افراطکاریهایش، فریبخورده میداند و معتقد است با نظر به سعهی اسلام، امید آن است که آنها اصلاح شوند، هرچند تأییدشان نمیکند، ولی تا آنجا که ممکن است آنها را تحمل مینمایند.
۳. جبههی عمر سعد گمان دارد حقیقتاً بر حقّ است و بر حقّ دارد تأکید میکند، در آن حدّ که حضرت سجاد «علیهالسلام» در این رابطه میفرمایند: سی هزار نفر در كربلا جمع شدند «وَ كُلٌّ یَتَقَرَّبونَ اِلَی اللّهِ بِدَمِهِ» و همه به قصد قربت، فرزند پیغمبر را كشتند. و یا خود عمر سعد به لشگر خود میگوید: «یا خَیْلَ اللّهِ ارْكَبی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِری» ای لشگر خدا قیام كنید، بشارت باد شما را به بهشت. یا در مورد عبداللّه جویره داریم؛ روز عاشورا، امام حسین«علیهالسلام» را صدا زد. امام فرمودند: «چه میگویی؟ گفت: «تو را به آتش جهنم بشارت میدهم». امام فرمودند: «من نزد پروردگاری آمرزنده و شفیعی بزرگ، و از خیری به سوی خیری دیگر خواهم رفت. تو کیستی؟ گفت: «من ابن جویره هستم. امام دست به سوی آسمان بلند کردند و عرضه داشتند: «خداوندا! او را به آتش دوزخ بیفکن.» ابن جویره خشمگین شد و به سوی امام حملهور شد. اما پایش در رکاب اسب لغزید و از اسب آویزان شد. اسب فرار میکرد و سر جویره به سنگها و خارهایِ بیابان میخورد. طولی نکشید که بدنش تکه پاره شد و به درک واصل گشت. (بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۸۷.)
همهی موارد فوق حکایت از آن دارد که این افراد خود را دیندار میدانستهاند و به پشتوانهی عقایدشان به چنین جنایتی دست زدند.
۴. تفاوت اصلی دو جبههی مذکور در تفاوت رجوع آنها به خداوند بود که یک جبهه نظر به حقیقت دارد و در دل آن حقیقت عبادات را وسیلهی اُنس بیشتر با خدا مییابد و جبههی دیگر، اسلام را در همان ظاهر خلاصه کرده و نهایتش به باورهای ذهنی خود راضی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اصلیترین عامل لغزش از تدبّر و تعقل، سه «خود» است: خودخواهی، خودبینی و خودنمایی. این سه موجب میشود انسانها، خودشان را فریب دهند و به خودشان دروغ بگویند. ۲. از آنچه بگذریم، تنبلی هم عامل بعدی است که انسان همّت نکند مطالب را به صورت عمیقی دنبال نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است ابتدا سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید و سپس پیرو آن برنامهی فکری برای خود ترتیب دهید. إنشاءاللّه چشماندازی در مقابلتان گشوده خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً نیز عرض شد برای طلاب خوب است که ابتدا شرح استاد یزدانپناه را دنبال فرمایند و بعداً نگاهی هم به عرایض بنده داشته باشند، بد نیست. موفق باشید
