بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
220

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما. سوالی از استاد داشتم. شما در برخی سخنرانی ها و همچنین کتبتان این حدیث نبوی را آورده اید که "اول ما خلق الله نوری" اولین چیزی که خداوند خلق نمود نور من (پیامبر(ص)) بود. در سخنرانی چهارشنبه پیش فرمودید که روح خدا با خود خدا متفاوت است. بر خلاف انسان که روحش خود اوست. همچنین فرمودید که روح خدا بالاترین مرتبه خلقت حضرت حق جل و علاست. حال آیا می توان پذیرفت که اولین آفریده نور پیامبر باشد و روح خود خدا در مرتبه ای پایینتر باشد؟ از طرفی من در جای دیگری این حدیث منسوب به پیامبر (ص) را شنیدم که "اول ما خلق الله العقل" اولین چیزی که خدا خلق نمود عقل بود. حال شما چگونه این تناقضات البته ظاهری را توجیه می کنید. خدا خیرتان دهد. در پناه حق...
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: بحمدالله موضوع همان طور است که جنابعالی متوجه شده‌اید که صادره‌ی اول به اعتبارات مختلف، اسامی مختلفی دارد به یک اعتبار نور محمدی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» است و به یک اعتبار همان «روح» است و به اعتبار سوم «عقل» است، یعنی یک حقیقت است که به اعتبار مجالی مختلف ظهور مختلف پیدا می‌کند. موفق باشید
13272
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: منظور حضرت آقا (مدظله العالی) از بستن راه نفوذ بر دشمن چیست؟ با توجه به اینکه هنوز برجام به تایید مجلس نرسیده چرا حضرت آقا نفوذ دشمن را قبل از تایید برجام مطرح می کنند یعنی مثل اینکه تایید شدن یا نشدن برجام نافی نفوذ دشمن نخواهد بود. آیا پشت پرده، اتفاقاتی از طرف گروه های حامی دولت در جریان است که حضرت آقا مکرراً تاکید بر بستن راه نفوذ دشمن می کنند؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: فضایی که در دولت یازدهم ایجاد شده، بستر خطر نفوذ استکبار را به سرکردگی آمریکا فراهم می‌کند که جنایات و زشتی‌های آن‌ها فراموش شود و تنها راه‌کارِ مقابله با این نفوذ، تقویت روحیه‌ی ضد استکباری یعنی تقویت انقلابی‌گری راستینی است که مقام معظم رهبری بر آن تأکید دارند و حیات این ملت را در گرو این روحیه‌ی انقلابی و آزادمنشانه می‌دانند. موفق باشید   

12788
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام و تحیت خدمت استاد محترم : ان شاءالله به فضل خدا، در سال جاری عازم حج تمتع هستم. با توجه به ظرفیت معنوی بسیار بالای حج و منابع متنوعی که در این خصوص منتشر شده و اینکه احتمال دارد اولین و آخرین سفر حج بنده باشد از حضرتعالی استدعای راهنمایی دارم. «تمام الحج لقاء الامام» در افق سفر قرار گرفته است اما فقیر تر از آنم که چنین طلبی داشته باشم، حتی نمی دانم چگونه خود را آماده کنم، لطفا هر نوع دستگیری که می توانید از بنده بفرمایید. در خصوص مطالعه ای، مراقبه ای، ذکری، آمادگی جسمی و روحی... هر نوع تمهیدی برای این سفر لازم است اگر بفرمایید منت ویژه ای است که در راه خدا بر یکی از بندگانش می گذارید. در پناه حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل روایت فوق در شرایطی بوده است که ائمه در قید حیات بوده‌اند و وظیفه‌ی حجاج آن بوده که پس از انجام حج به خدمت امام برسند و در زمان غیبت اگر انسان طالب چنین مطلبی باشد إن‌شاءاللّه قلب او منوّر به انوار وجودی امام خواهد شد. موفق باشید

10499

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب: یک سوال: آیا مراجع و بزرگان وهابی می توانند دارای حالات عرفانی و شهود شوند؟ یکی می گفت شیطان به آنها حالات عرفانی می دهد آیا این صحیح است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون اکثرشان شدیداً حسّی هستند شهود را نمی‌شناسند، اصلاً منکر هرگونه وجود غیبی هستند و عرفا را کافر می‌دانند. موفق باشید
9063
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام من طلبه پایه اولم تمام شده است ولی الآن چندین مشکل جدی دارم که آزار دهنده است لطفا کمک نمایید. بنده به این نتیجه رسیده ام که اگر بخواهم طلبه به درد بخوری بشم و یک کاری انجام دهم که منبع خیر باشد لزوما باید عبد باشم و تمام دستورات دین را مو به مو انجام دهم مثل امام (ره) که انجام داد و شد! ولی اکنون می دانم مثلا باید نماز صبح بلند شوم و سر وقت یا به جماعت بخوانم ولی یا موقع اذان بیدار نمی شوم (با وجود کوک کردن موبایل برای هشدار صبحگاهی) یا اگر بیدار شوم حب خواب بیشتر از نماز برایم است و گاها اصلا این فکر که بلند شو نماز بخوان به ذهنم نمی آید و می خوابم و نزدیک های طلوع آفتاب بلند می شوم. وقتی بلند می شوم یک احساس خسران و ناامیدی پیدا می کنم و نشاط برای انجام کارهای طلبگی را گاها از دست می دهم و دوباره همین مطلب خود ناراحتی می آورد برایم. از این قبیل مثال ها برایم پیش می آید و من بیشتر اوقات ناراحت و پکر هستم و به حوصله پرداختن به کارهای طلبگی یعنی درس خواندن را ندارم. البته در ابتدای سال که تازه طلبه سده بودم بیشتر انگیزه داشتم و حتی برای نماز شب هم گاها بیدار می شدم ولی حالا؟ لطفا و خواهشا کمکی نمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما با صبر و حوصله کار را ادامه دهید إن‌شاءاللّه منوّر به معارفی و اعمالی می‌شوید که این موانع را برطرف می‌کند. معلوم است که شیطان در این مسیر بیکار ننشسته، سعی می‌کند شما را ناامید کند، اعتنا نکنید، کار را ادامه دهید. موفق باشید
5760
متن پرسش
سلام علیکم چند سوال پیرامون ازدواج داشتم اول : آیا این فرض صحیح است که انسان بدون هیچ پس انداز مالی و نداشتن کار برای ازدواج اقدام کند . ما استاد تاریخی داشتیم . ایشان میفرمود یکی از دلایلی که پیامبر دیر ازدواج کرد چون پس انداز مالی و پول برای تامین یک زندگی دونفره را نداشت .ومشغول بکارشده بود تا بتواند مبلغی را پس انداز کند و اصولا بتواند خرج دونفر را بدهد. میخواستم بپرسم این گفته صحیح است وآیا ما با دست خالی و نداشتن کار از لحاظ شرع مقدس بایدبرای ازدواج اقدام کنیم ؟.اگر میخواهید بگویید نه , این کار صحیح نیست , پس احادیث زیادی که در خصوص ازدواج داریم را چه میشود که معمولا مضمون آنها این است که ازدواج کنید روزی رسان خداست ونترسید و ....... پس آن نگاه توحیدی چه میشود ؟ پس آن کلام ابوذر به حضرت امیر که فرمود من به جایی رسیدم که اگر زمین مس شود خدا روزی بنده را میرساند چه میشود . دوم : بزرگی به من فرمود با نگاه جنسی محض به سمت ازدواج نرو.و این همیشه برای من سوال است که خب : دوچیز انسان را به سمت ازدواج سوق میدهد اول بحث نیاز جنسی و دوم خلا عاطفی و احساسی .اگر بحث احساس و عاطفه است و خلا روحی روانی مد نظر انسان است که قرآن فرموده الا بذکر الله تطمئن القلوب . و من هم تجربه اش کردم و واقعا حس عجیبی است جایی که به هیچ کس فکر هم نمیکنی و استاد خودتان بیشتر واقف هستید انسان که به آنجا میرسد اصلا حال و هوای افکارش طوری دیگر است همیشه به فکر بدست آوردن معشوق حقیقی که ذات مقدس احدیت هست می اندیشد , دیگر فکر نمیکند که خب چه خوب بود یک دختر خانمی به من فکر میکرد و از من خوشش میومد و من تو ذهن اش مینشستم و جز من کسی رو دوست نداشت و از این قبیل حرفها .خب کسی که به اون جا رسید قلب اش از همه طرف آرومه , و دیگر لازم نیست که بخواد برای نیاز احساسی برود ازدواج کند ( البته این نظر شخصی من است ) . پس فقط یک بحث جنسی می ماند دیگر . پس چرا میگویند با نیاز جنسی تنها جلو نروید ؟ مگر چه اشکال دارد که با نیاز جنسی تنها جلو برویم و بشرط اینکه زیاده خواه و تنوع طلب نباشیم .من الان فکر میکنم اگر برای ازدواج اقدام کنم هیچ فکری جز نیاز جنسی ندارم .آیا در زندگی به مشکل میخورم سوم : من یک پسرهستم و 24 سال سن دارم . دانشجو هستم , موقعیت ازدواج هم ندارم . خانواده ام هم به هیچ وجه برای ازدواج من راضی نمیشوند .گاهی اوقات بحث جنسی خیلی اذیت ام میکند . وقتی هم موقعیت ازدواج ندارم سعی میکنم طبق فرموده عفت بورزم . و تا جایی که توان دارم این عمل را انجام میدهم . بحث صیغه را با اینکه قبول دارم ولی رغبتی به آن ندارم . چون میترسم تنوع طلبی و زیاده خواهی بیاورد و فردا روز نتوانم با یک نفر زیر یک سقف آنطوری که مدنطرم هست زندگی کنم. برای تداوم زندگی آینده ام و برای اینکه همیشه در زندگی ام یک نفر باشد سعی میکنم منتظر همان یک نفر بمانم . و اراده و مشیت خدا را با جان دل میپذیرم و به آن اعتقاد دارم .ولی الان فقط بحث جنسی هست . خواهشمندم نگاه اسلام را در این خصوص بیان بفرمایید . نگاه خیلی از آقایان شرعی مطلق است و من میدانم چون شما همیشه نگاه عرفانی به قضایا دارید از شما سوال کردم . اگر میشود سوالات من را (شرعی – عرفانی ) پاسخ دهید . خدا حفظ اتان کند .
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- قرآن در آیه‌ی 33 سوره‌ی نور می‌فرماید: «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» آن‌هایی که شرایط ازدواج برایشان نیست باید عفت بورزند تا خداوند از فضل خودش آن‌ها را غنی کند و بتوانند ازدواج کنند. بنابراین روح توصیه‌هایی که در روایات هست با این فرض است که انسان بتواند حداقل نیاز زندگی همسرش را تهیه نماید و در این بستر که انسان کاری و کسبی دارد نگران روزی‌اش نباشد، چون روزی‌رسان خدا است و سیره‌ی بزرگان نیز همین را نشان می‌دهد. اباذر در تجربه‌ی خودش و در بستری که بالاخره کاری برای کسب درآمد داشت تجربه‌ی خود را اظهار می‌دارد که اگر انسان به وظیفه‌ی خود بپردازد می‌یابد در هرحال روزی‌رسان خدا است 2- در هر حال یکی از انگیزه‌های ازدواج حفظ عفت است و این‌که ذهن انسان گرفتار موضوع جنسی‌اش نباشد 3- بالاخره وقتی شرایط ازدواج ندارید، طبق آیه‌ای که عرض شد باید عفت بورزید و در راستای این عفت‌ورزیدن منتظر فضل الهی باشید که به یک نحو شما را به استغنا می‌کشاند، یا در بُعد مادی و یا در بُعد معنوی و یا هر دو. از برکات عفت‌ورزیدن غافل نباشید. موفق باشید
2793
متن پرسش
سلام علیکم پاسخ حضرتعالی را به سوالی که در مورد علت خلق کسی که خداوند می داند به جهنم می رود خواندم. اما جسارتاً به نظرم اشکالاتی بر آن وارد است. یک حکیم رحیم، اگر درخواستی از او بشود که به ضرر درخواست کننده باشد، قطعاً اجابت نمی کند. حال بقول حضرتعالی مخلوق از خداوند فرصتی می خواسته تا خود را جهنمی کند. آیا خداوند مهربان باید اجابت می نموده؟ چرا خداوند هر مخلوقی که امکان خلق شدن دارد را خلق می کند؟ آیا این عاقلانه است؟ بر فرض هم که اینگونه باشد، این امکان را چه کسی رقم زده؟ ان چه کسی است که نعودبالله پیش از خداوند تعیین کرده چه مخلوقی امکان خلق شدن داشته باشد و چه مخلوقی نه؟ فرمودید: «اگر انسان‌های بد را خلق نمی‌کرد از کجا معلوم می‌شد آن انسان بد است» خب باشد، چه سودی برای آن بدبخت دارد که بر دیگران و بر خودش ثابت شود که او قطعاً جهنمی است؟ به نظرم مسأله «علم الهی» مسأله بسیار حادی است؛ چرا که تمام خلقت را تبدیل با «بازی یم فیلمنامه از پیش نوشته شده» و یا به عبارت دقیق تر «بازپخش آرشیوی یک فیلم ازلی» تبدیل می کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: امکان هر مخلوقی ذاتی آن مخلوق است و خداوند در علم خود به امکان هر مخلوقی علم دارد و وجودِ امکانی هر مخلوقی در علم خدا است به همین جهت قرآن می‌فرماید: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» امر خدا آن است که اگر چیزی را اراده کرد تا ایجادش کند به آن می‌گوید «بشو» و «می‌شود». ملاحظه کنید که آن شیئ در علم خدا موجود است که خداوند به آن خطاب می‌کند بشو و می‌شود و در همین رابطه ابن‌سینا می‌فرماید: 'ما جعل الله المشمشه مشمشه بل اوجدها'خداوند زردآلو را زردآلو نکرد بلکه آن را وجود داد. نه آن که همه اول یکسان بوده اند و بعد خداوند به یکی خاصیت درک و رشد را داده است و به دیگری هیچکدام را نداده است و به سومی یکی را داده و یکی را نداده است برای مثال ذکر شده است. منظور همه موجودات است. خدا اشیا را آفریده است و آن ها ذاتا اختلاف دارند. خدا زرد آلو را آفریده، سیب را آفریده، انار را آفریده و غیره...؛ و چنین نبوده که قبلا همه آن ها یکنواخت بوده اند و خدا بین آن ها اختلاف برقرار ساخته باشد. در همین رابطه است که خداوند مخلوق را خلق می‌کند پس دیگر معنا ندارد که بگوییم چرا جهنمی‌بودن کسی را به او می‌دهد، امکان او را به او می‌دهد تا خودش با انتخاب خودش آنچه باید بشود، بشود. البته این بحث مفصلی است که مرحوم شهید مطهری تا حدّی در کتاب عدل الهی باب بحث را گشوده‌اند. موفق باشید
11725

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بنده فکر می کنم تصویری که از ویدیو پرژکتور روی پرده می افتد مثال خوبی برای حرکت جوهری باشد آیا درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. موفق باشید

9560
متن پرسش
با عرض سلام: نظر شما راجع به این مطلب که اکبر جباری در صفحه ی فیسبوکش گذاشته چیست ؟ هو ** کتب تاریخ، به مثابه متون مقدس .............................................. یکی از مسائل بغرنج نزد عامه دینداران (خاصه شیعیان) تقدیس منابع تاریخی است. چندانکه اگر در یک موضوع و مسأله و یک کتابِ تاریخی تشکیک کنی، بی درنگ به تیغ تکفیر نوازشت خواهند داد. این تقدیس کتب تاریخی، علاوه بر تشدید روحیه خشونت گرایی و تکفیری، و تقویت «اعتقادات» و تضعیف «ایمان»، انسداد باب تفکر و عقلانیت را نیز به همراه خود به ارمغان می آورد. بسیاری از باورها و اعتقادات سست و بی پایه شیعیان تاریخی از کتابی نشأت می گیرد که امروزه با نام «اسرار آل محمد» نام دارد که توسط فردی به نام «سلیم بن قیس الهلالی» در اویل قرن چهارم هجری در آمده است. این کتاب از طریق «احمد بن هلال العبرتایی» غالی لعن شده، نقل شده است. شیخ مفید این کتاب را سست و ضعیف می داند و می نویسد: «کتاب، غیر موثق می باشد و عمل به اکثر کتاب جایز نیست چون در کتاب تخلیط و تدلیس صورت گرفته و برای متدین واجب است از عمل به اکثر کتاب احتراز جوید و نباید از این کتاب تقلید و روایت شود» شیخ مفید از شیخ صدوق نیز انتقاد می کند که چرا به این کتاب سست و مجعول روایت نقل کرده است و بدان استناد جسته!* همین مبنای ایدئولوژیک نزد محدثین و فقیهان متقدم، باعث شده است که با کمال تعجب شاهد افزایش احادیث نسبت به منابع نخستین باشیم. برای مثال کتاب «بصائر الدرجات» که پیش از «کافی» و توسط استاد کلینی نگاشته شده، مشتمل بر 1881 حدیث باشد، ولی کتاب کافی که بعد از آن نوشته شده، بالغ بر 15 هزار حدیث است. و هرچه به این سو می آییم، حجم کتب حدیثی بیشتر و بیشتر میشود و هیچ کس هم متعرض این نکته نمیشود که چرا هرچه از دوره غیبت معصوم میگذرد، تعداد احادیث بیشتر میشود و چگونه است که نخستین محدثین که در زمان معصوم زیسته اند، احادیث کمتری نقل کرده اند!؟ گرچه امروزه به وضوح بسیاری از محققین نسبت به صحت و سقم احادیث «کتب اربعه» تشکیک کرده اند و فی المثل نشان داده اند که بیش از دو سوم احادیث کتابی مانند «کافی» مجعول است، ولی با این حال تأثیر گسترده و عمیقی که این احادیث و این کتب بر فرهنگ شیعی نهاده را نمی توان نادیده گرفت. فرهنگی که امروزه در زیست جهان شیعی ایرانی به وضوح می توان آن را دید و برایش گریست. *چنانکه می دانیم، شیخ مفید در عین حال که فقیه مبرزی بود، از متکلمین بزرگ نیز به شمار می رفت. شاید همین مبنای عقلی، او را برآن می داشت تا با نگاهی دقیق و عاقلانه به امور بنگرد. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل ما اظهار نظر غیر عالمانه است. آری هر محدثی در آن حدّ که در زمان خود می‌توانسته به احادیث معتبر دست یابد تلاش کرده. به نظرم اگر یک مجتهد در حدیث به نوشته‌ی آقای جباری نگاه کند به خوبی متوجه نظرات غیر عالمانه‌ی او می‌شود. ایشان حتی در این حدّ متوجه نیست که کتاب «بصائر الدرجات» در موضوع خاصی نوشته شده و در همین رابطه احادیث مربوطه جمع آوری شده اند. ولی مرحوم کلینی در «کافی» با وسعتی بسیار چشم‌گیر در مورد موضوعات مختلف به جمع‌آوری احادیث پرداخته، آن‌وقت باید تعداد احادیث این دو کتاب مساوی باشد؟ آقای جباری این نکته را خوب می‌داند ولی به نظر بنده با مقایسه‌ی این دو کتاب می‌خواهد مأموریت خود را که بی‌ارزش‌کردن احادیث ارزشمند شیعه است به اتمام برساند وگرنه به‌خوبی می‌داند محتوای کتاب سلیم بن قیس هلالی بنا بر شواهد مجامع روایی ما کتاب معتبر و ارزشمندی است و این بدین‌معنی نیست که آن کتاب هیچ ضعفی نداشته باشد. ایشان تا آن‌جا در مأموریت ناجوانمردانه‌ی خود جلو می‌رود که می‌گوید: امروز بعضی از محققین نسبت به صحت و سقم احادیث «کتب اربعه» تشکیک کرده‌اند. و فکر می‌کنم اگر از ایشان بپرسید این محققین چه کسانی هستند، مجبور است چند مستشرق صهیونیست را که در انجام مأموریت با آن‌ها مشترک است نام ببرد. می خواهند با تشکیک در کتب روایی ما اهل البیت را از صحنه خارج کنند تا حرف های خود را بر قرآن تحمیل نمایند خطر این افراد بسیار زیاد است. موفق باشید
5922
متن پرسش
با سلام باتوجه به اینکه فرشته گان مجردند وبیماری هابرای مادی هست چرا می گویند برای فرشتگان دعا کنید؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: دعا برای فرشتگان به معنای رفع موانع است تا آن‌ها بتوانند تأثیر نورانی خود را بر جان ما بگذارند. دعا کنید حضرت عزرائیل عزیز«علیه‌السلام» با رفع موانع تأثیرشان بر جان ما انانیت ما را بمیرانند و حضرت جبرائیل«علیه‌السلام» از الهامات طیبه‌ی خود دریغ نکنند. موفق باشید
4196
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی.نظر حضرت عالی درمورد کتاب (( محمد پیامبری که از نو باید شناخت)) چیست؟آیا جهت گیری خاصی در این کتاب شده است؟شنیدم که وزیر خارجه سابق انگلیس به تعریف این کتاب پرداخته است.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن کتاب بر اساس اصالت‌دادن به فرهنگ مدرنیته حضرت محمد«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» بررسی شده اند و عملاً به خواننده القاء می‌کند پیامبر خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» همان نگاه را به عالم داشته اندکه مدرنیته دارد. موفق باشید
13731
متن پرسش
آیا گفتن مرگ بر آمریکا در شرایط کنونی تحریم و برجام هسته ای اشکال دارد یا واجب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر با برجام ذرّه‌ای از دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی کم شده است که شعار «مرگ بر آمریکا» فراموش شود؟! به همان اندازه که مقابله با شیطان واجب است، مقابله با آمریکا واجب می‌باشد. موفق باشید

10923
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: با آرزوی قبولی طاعات و عزاداری های حضرت عالی و تشکر وافر بابت پاسخ گویی به سؤالات. به یاد می آورم که در یکی از مطالبی که از حضرت عالی خواندم، اشاره ای داشتید به نظریه بت های فرانسیس بیکن. منتها هر چه قدر فکر کردم به یاد نیاوردم کجا بود. می خواستم لطفا راهنمایی فرمایید که در کدام یک از آثار یا سخنرانی هایتان بوده. با تشکر فراوان و التماس دعا و آرزوی توفیقات روز افزون برایتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوات «تاریخ فلسفه‌ی غرب» مطرح شده، در ضمن مطلب را در تاریخ فلسفه‌ی غرب از کاپلستون می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید. بت‏هاى بیکن‏. یکى از معروف‏ترین قسمت‏هاى فلسفه بیکن‏، برشمردن چیزهایى است که خود او آن‏ها را «بُت‏» مى‏نامد و منظورش از آن‏ها عادت‏هاى بدِ فکر است که مردم را به اشتباه مى‏اندازد. او چهار بت، از این بت‏ها را مى‏شمرد: «بت‏هاى قبیله» آن عادت‏هایى است که غریزى بشر است ازآن جمله؛ خصوصاً این عادت را ذکر مى‏کند که «بشر از پدیده‏هاى طبیعى، نظمى بیش از آنچه واقعاً در آن‏ها موجود است انتظار دارد». در حالى‏که برعکسِ بیکن، در یک اعتقادِ دینى جهان، صنعِ قادر حکیمى است که هیچ خللى در آن نیست و اگر چنین تصور مى‏شود که نظم آن مطابق با زندگى ما نیست به این علت است که ما میل‏ها و هوس‏هایى را براى خود گزینش کرده‏ایم که خالق هستى، جهان را براى جوابگویى به آن هوس‏ها نیافریده است. و در این حالت کار حکیمانه آن است که ما خود را با صنعِ حکیمانه خداوند هماهنگ کنیم و نه برآن بر آشوبیم و بخواهیم با تغییرات ممتد، همه زندگى‏مان تغییر جهانْ بشود و تغییر جهان را زندگى بپنداریم و آرام‏آرام هدف اصلى زمینى بودنمان فراموشمان شود و این مسئله‏اى است که از دیدِ بیکن دور مانده است. «بت‏هاى غار» از دیگر بت‏ها که مى‏شمارد «بت‏هاى غار» است. حاصل گرفتارشدن به آن بت، این است که هرکس اشیاء را جز از طریق روزنه شخصى خود نمى‏نگرد و مثل غارنشینان افلاطون است و مى‏گوید: باید متوجه این نقص خود بشویم. تاریخ فلسفه غرب، ص: 118 «بت‏هاى بازارى» این بت با اشتباه از الفاظ و جملات ناشى مى‏شود، با کلمات مبهم زندگى کرده‏ایم بى آن‏که استعداد خود را در روشن‏کردن آن‏ها به‏کار بریم و لذا این کلمات ذهن و فکر ما را مغشوش مى‏کنند، ما از تقوى و از درستى و از زیبایى صحبت مى‏کنیم بدون آن‏که بدانیم این الفاظ داراى جوهر وجودى نمى باشند. «بت‏هاى تئاتر» مى‏گوید: دنیا یک تئاترى است و مردان بزرگ یکى پس از دیگرى وارد آن مى‏شوند و هرکدام نظر و عقیده‏اى دارند و مردم بدون آن‏که در مورد آن‏ها فکر کنند نظرات آن‏ها را تکرار مى‏کنند. مثل این‏همه موهوماتى که فیثاغورث و افلاطون ترویج کرده‏اند. بیکن مى‏گوید: باید مواظب اشتباهاتى شد که از طریق این بت‏ها و یا اشباح ذهنى به ما تحمیل مى‏شود و ما را در تحقیق صحیح مى‏لغزاند. در واقع بیکن اندیشه قدرت بیشتر در طبیعت را در بین مردم غرب رونق بخشید و بشر دوره جدید بر اساس همین فکر به‏وجود آمد لذا غرب از طریق استیلاى بر عالم و آدم به امکاناتى دست یافته که مى‏تواند با یک اشاره تمامى روى زمین را به آتش بکشد اما فلسفه بیکن متوجه نبود و نیست که کمال بشر در این قدرتمندى بر طبیعت نیست بشر مسلم به بمب هیدروژنى نیازمند نیست و ساختن آن هم در آزادى او اثرى ندارد.
10175
متن پرسش
سلام علیکم: رب مطلق و رب مقید یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ربّ مقیّد مثل رزاق که ربوبیت خود را در رزاقیت خود ظهور داده یا مثل هادی که ربوبیت خود را به نور هادی ظهور داده و ربّ مطلق یعنی پروردگاری که حامل همه‌ی کمالات است جهت ربوبیت بشر. موفق باشید
8964
متن پرسش
سلام علیکم. استاد گرامی مرحوم علامه طباطبایی در بحث معرفت النفس می فرمایند: نفس (من یا خودم) مانند امور جسمانی دستخوش تغییر و... نمی شود؛ استاد گرامی؛ سوالی برای من پیش آمده و آن اینکه این نفس (یا من) با الان، با 6سالگی من، با 14 سالگی من و با 20 سالگی من فرق دارد؛ من در مثلا 5 سالگی اینقدر معرفت نداشتم، خدا را اینگونه نمی شناختم، دنیا را اینگونه نمی دیدم و با بزرگ شدن بدنم، عقل و درکم هم بزرگ شده، آیا جسم و نفس و روح ارتباطی با هم ندارند؟ پس چرا فهم من در دو سالگی با الانم فرق دارد اگر دستخوش تغییر نمی شود؟ تشکر استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان از یک جهت در طول زندگی همیشه ثابت است و از این جهت شما همان کودک 6 ساله هستید و از جهت دیگر که بدن خود را تدبیر می‌کند به حرکت جوهری بدن، دارای حرکت و تغییر است. موفق باشید
8836
متن پرسش
با سلام. استاد میخواستم بدونم آیا از نظر اسلام هر نوع موسیقی دون هست و جلوی رشد معنوی انسان رو میگیرد؟ منظورم در مورد موسیقی های بیکلام هست. آخر یک سری کارهای بزرگان مانند ونجلیس را واقعا وقتی انسان گوش میدهد حس معنوی بسیار قوی ای آدم را میگیرد و حس خداجوی آدم رو بیدار میکنه بر عکس موسیقی های رایج که حس طرب میده...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: این سؤال را از بنده نپرسید که هیچ احساسی از این جهت ندارم. آهنگی که در قرآن و اشعار عرفانی هست را می‌فهمم، ولی آهنگی که تنها صدا و صوت ایجاد می‌کند را متعالی نمی‌دانم. حتی آهنگ‌ صوت‌های غزل‌های حافظ را که تجلی عالم ملکوت است درک می‌کنم، ولی صدا و صوت تنها را، یک نوع سرگردانی در عالم مجردات می‌دانم که ما را به جایی نمی‌رساند. موفق باشید
3657

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز. بنده در یکی از دانشگاهای تهران مسئول مباحث سیاسی حوزه ی بسیج هستم و تصمیم بر فعالیت هایی داریم...در اول قصد مشورت با شما را داشتم و بعد خواهش و خواهش و خواهش برای هماهنگی با شما برای حضور در دانشگاه حالا به هر نحوی داشتم.خواهشا شماره تماسی به بنده بدهید که بتوانم با شما یا با مسئول برنامه هایتان صحبتی داشته باشند...استاد عزیز اینجا هوای سیاسی دانشجویان بس آلوده است در این تهران بزرگ هم نمیشه افکار این دانشجویان امام زمان را بدست هر کسی داد محتاجیم. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ( بنده از نظر جسمی در شرایطی نیستم که بتوانم در دانشگاه صحبت داشته باشم می‌توانید با موسسه ساحت حضور تماس بگیرید ممکن است آن عزیزان بتوانند در خدمتتان باشند. موفق باشید تلفن ساحت حضور 09138037964
2941
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار:‌جملاتی که در پیش می آید بخشی از سخنان آقای دستغیب نماینده مردم شیرازدر خبرگان و از شاگردان آقای نجابت که ایشان نیز از عرفای نامی و از شاگردان آاقی انصاری همدانی و اقای قاضی بودند. که همه عارف بودند.خواستم ببینیم نظر حضرتعالی در باره آن چیست چون مدتی است دچار شک و تردید شدم . ممنونم استاد آقایان حضرت حجة الاسلام خاتمی، مهندس میر حسین موسوی و حجة الاسلام کروبی، واقعاً انسانهای صادقی هستند و دم از اسلام و اجرای قانون اساسی می زنند. بنده این مطلب را بارها در مجلس خبرگان به سمع اعضا رسانده ام که آقای خاتمی شخص صادقی است و خلاف صدق عمل نکرده است ؛که خود اعضا هم به این امر پی بردند به جهت این که در مدت مسئولیتش در پی جمع آوری مال نبود، که اگر خلاف این امر به اثبات رسیده بود عده ای جنجال به راه می انداختند و همه جا می گفتند. بنده از آقای میر حسین موسوی جز صداقت سراغ ندارم. بارها مرحوم آیت اللّه نجابت که خود اهل معرفت بود از ایشان تعریف می ‌کرد و بعنوان شخصی که می خواهد خودش را فدای اسلام کند از ایشان سخن به میان می آورد. همچنین آقای کروبی.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی ما با ملاکی که از سخنان مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در دست داریم ، نامبردگان را بازی‌خورده‌ی فتنه‌ای می‌دانندکه آن فتنه تا براندازی نظام اسلامی جلو آمد و آقایان فوق‌الذکر هیچ برائتی از آن‌ها اظهار نکردند، چه جای استناد است به سخنان آقایی که نشان داد در تشخیص فتنه بصیرت لازم را ندارد، احتمال دهید در نقل قول سخنان جناب آقای نجابت نیز حق مطلب را اداء نکرده‌اند. موفق باشید
1867
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرانقدر بنده دانشجوی رشته مهندسی هستم. پس از آشنایی با تفکرات و کتب حضرتعالی، اندکی نسبت به ادامه در این رشته دچار تردید شده ام. با اینکه استعداد و علاقه هم در خود نسبت به این رشته حس میکنم ولی تردید بوجود آمده این است که نکند با خواندن این دروس، آب در چاه مدرنیته بریزیم و جامعه اسلامی را از نورانیت و نیل به تمدن دور کنیم. و اصلاً شاید بهتر باشد که به تحصیل علوم حوزوی و فلسفه اسلامی بپردازیم. از آن طرف هم، در صحبت های حضرت آقا، دلیلی بر خروج از این رشته نمی بینم و حتی تا حدی برعکس است. لطفاً حقیر را راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در جواب شماره‌ی ........ عرض کرده‌ام ما برای رسیدن به تمدن اسلامی ابتدا باید علم موجود دنیا را بشناسیم و سپس به آن جهت دهیم. مباحث نقد مدرنیته دو نتیجه برای ما دارد یکی این‌که شیفته‌ی تمدن غربی نشویم و دیگر آن‌که نقص‌های تکنولوژی موجود را بدانیم تا زندگی خود را در افقی دیگر ادامه دهیم. پیشنهاد می‌کنم به جواب سؤال شماره‌ی ......... با دقت نظر بفرمایید. موفق باشید
581

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند .در مباحث فلسفی و عرفانی که در هر مجلس گفته میشود مولانا جلال الدین بلخی جایگاه ممتازی دارد .اما در مباحث وی اثری از ولایت پذیری نیست .در ست است که در مدح حضرت علی شعر گفته اما معنی ولایت ومعصوم بودن او و سایر ائمه را نمیدهد .در اشعار سعدی وفردوسی و.... هم در مدح عمر وابوبکر بسیار گفته شده .سئوالی که دارم این است که این بزرگواران آیا مثل ما فکر نمیکرده اند.حضرت مولانا با این سواد فلسفی وعرفانی چطور صراحتا به ولایت اشاره نکرده ؟میدانم اعتقادات شیعه از زمان شیخ صدوق قرن 5 ثبت شده اما چرا این بزرگواران در اشعار خود در مدح عمر وابوبکر هم که شیعه انان را غاصب ومنحرف کننده مسیر اسلام میداند شعر سروده اند ایا نااگاه بوده اند؟ایا فهم دیگری از دین داشته اند ؟لطفا مرا راهنمایی کنید که بد جوری ذهن من و امثال من را مشغول کرده است.با تشکر و صبر و حوصله شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در کد شماره‌ی 575 إن‌شاءالله جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید
17722
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده پس از جلسه ی تفسیر سوره آل عمران امشب بسیار برایم مسئله شده است که در شرایط تاریخی کنونی که نظام مدرنیته و تجدد در حال فروپاشی است یک شخصی مثل من که در دانشگاه علوم مهندسی را با هدف ایجاد توسعه و تجدد و حرص کسب ثروت آموخته ام چگونه می توانم در شرایط تاریخی کنونی برای اسلام مفید باشم و مطابق با آیه ی 195 شامل حسن ثواب قرار گیرم به هر حال جنس علوم مهندسی از جنس تجدد خواهی ابزار سازی و حرص طلب بیشتر از دنیا است چگونه می توانم مانند شهدا در جنگ تحمیلی در قهقه ی مستانه غرق شوم در حالی که راهی که برای آن تلاش کرده ام انگیزه ی اخروی ندارد و کشور های غربی در زمینه های مهندسی بسیار جلو تر و فراتر از کشور ما هستند و چگونه می توان مطابق با آیه ی 200 در مقابل آنها با این اندک علومی که در اختیار دارم مقاومت کنم؟ استاد لطفا انگیزه و راه را برای جامعه ی دانشجویان مهندسی نشان دهید. لازم به ذکر است که در حال مطالعه کتاب توسعه و تمدن غرب شهید آوینی مطابق با توصیه خودتان هستم ولی یک انگیزه می خواهم که مطابق با آیات آخر سوره آل عمران باشد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما در تاریخ خاصی قرار داریم که به اصطلاح به آن، تاریخِ گذار می‌گویند و این دوره فرایند خاص خود را دارد. اگر آگاهیِ لازم نسبت به همین علومی که شما دنبال می‌فرمایید نداشته باشیم؛ تغییری که نیاز است انجام شود و به سوی نرم‌افزارِ بومی قدم گذاشته شود، با مشکل روبه‌رو می‌گردید. جایگزینیِ نرم‌افزارهای جدید، خلق‌الساعه نمی‌شود پس زبانِ شرایطی که می‌خواهیم از آن عبور کنیم و به شرایط جدید وارد شویم را، امثال همین دانشجویان متوجه خواهند شد که از یک طرف با معارف عالیه‌ی اسلامی آشنا باشند و از طرفی نسبت به راه‌کارهای علوم فنی بیگانه نباشند. از طرفی برای امرار معاش در حال حاضر به وسیله‌ی همین نوع فعالیت‌ها و شغل‌ها، عملاً نیاز مردم را برآورده خواهید کرد و رزق حلالی نصیب خود نموده‌اید. موفق باشید   

11750
متن پرسش
با توجه به این که شما در کتاب «خویشتن پنهان» در موضوع دیدن معصومین (ع) در خواب بیان کرده‌اید تنها در صورتی که انسان چهره‌ی حقیقی آن بزرگواران را دیده باشد احادیث در مورد این‌که دیدن آن‌ها در خواب مانند رؤیای صادقه است صحیح است؛ پس دیگر خواب‌دیدن آن‌ها در زمان ما و در زمان بعد از آن‌ها رؤیای صادقه محسوب نمی‌شود پس دیگر اعتمادی به خواب ها نیست. چرا که هیچ کس در عصر حاضر آن ها را ندیده است. آیا این موضوع صحت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. منتها بعضاً این رؤیاها برای خود شخص یک نوع امیدواری به همراه دارد به شرطی که با شواهدی همراه باشد که معلوم کند تحت تأثیر خیالاتمان نیست. موفق باشید

10647

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
می خواستم نقدی در مورد چارچوب کلی اندیشه های آقای ملکیان برایم بنویسید. ساختارهای اندیشه ایشان چیست و را ه رهایی و تسلط بر این نوع اندیشه ها چیست؟ سخنرانی های ایشان انسان را به بن بستی می برد که راه رهایی گویا وجود ندارد. چرا این نوع اندیشه ها در کشور ترویج می شود که انسان را از زندگی متعادل خود خارج کنند و افقی از تاریکی را جلوی چشم خود ببینی. 2. آیا فلسفه تحلیلی در همان ساختار سوپژکتیویته طرح ریزی شده و چرا دغدغه ای برای متعالی شدن در این نوع فیلسوفان دیده نمی شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظرم اگر با مطالعه‌ی کتاب‌هایی مثل «مدرنیته و توهّم» و یا «علل تزلزل تمدن غرب»، غرب را بشناسید جایگاه اندیشه‌ی آقای ملکیان را که سعی می‌کنند یک غرب بهداشتی را به ملت ما توصیه کنند، می‌شناسید. باید مردم با سطح فکریِ رشد یافته‌ی خودشان این تفکرات را بشناسند 2- قسمت دوم سوال برایم مبهم است. موفق باشید
3549
متن پرسش
با سلام. شما در کتاب "مبانی نظری و عملی حب اهل بیت "در جواب این سوال که اگر خدا در شخصیت ائمه تصرف کرده پس کمال شان به چه چیزی است فرمودید:آن ها باید عصمت موهبتی را با انواع عبادت ها و مراقبت ها نگه دارند چون به آن ها عصمت کامل داده شده بدون اینکه سائر صفات انسانی مثل شهوت وغضب و اختیار گرفته شود. یکی از دوستانم دادن عصمت کامل به اهل بیت را (بلاتشبیه) به برنامه کامپپیوتری تشبیه میکند که در صورت دادن آن به کامپیوتر هیچ تخلفی از آن سر نمی زند.یعنی طبق آیه ای در قران خظاب به پیغمبر که ظاهرا میگوید در صورت تخلف رگ تو را میزنیم ائمه امکان هیچ تخلفی ندارند.واگر امکان ارتکاب ذره ای خطا داشتند چگونه می شد به آن ها اعتماد کامل کرد و بدون احتمال خطا از آن ها پیروی کرد.؟ لطفا ما را راه نمایی بفرمایید با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: غفلت نفرمائید که ائمه«علیهم‌السلام» انسان هستند و لذا تمام امکانات انسانی از جمله اختیار را دارند پس نمی‌توان آن‌ها را به کامپیوتر تشیه کرد که یک برنامه به او می‌دهند و آن فقط آن برنامه را اجرا می‌کند. موقعیت ائمه«علیهم‌السلام» مثل موقعیت یک انسانی است که عقل او موضوعات را می‌شناسد و می‌تواند مطابق آن عمل کند و می‌تواند عمل نکند. منتها آن‌ها دقیقاً مطابق آن نور الهی عمل می‌کنند و چون خداوند می‌دانسته آن‌ها چنین انسان‌هایی هستند مقام عصمت را به آن‌ها داده تا بشریت از الگوهای کامل محروم نباشد. موفق باشید
1721
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد گرامی نظرتون درباره ی صحبت های دکتر عباسی در این لینک چی هست؟ حسن عباسی:"همهٔ فلاسفهٔ مسلمان اشتباه کرده‌اند/ آقای جوادی آملی بیاید با من مناظره کند." ما چه چیزی رو باید از این صحبت ها دریافت بکنیم و چه چیزی رو دریافت نکنیم؟ ممنون
متن پاسخ
بسمه تعالی . علیکم السلام. شاید با نظر به جوابی که به سوال شماره 1720 داده شده جنابعالی جواب خود را بگیرید. موفق باشید.
نمایش چاپی