بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30298

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: متن زیر را خدمتتان ارسال می‌دارم در صورت صلاحدید نظرتان را بفرمایید. علامه قاضی (ره) در شرح دعای سمات می‌فرماییند علم جدید که می‌گویند فضای بی نهایت وجود دارد مورد تایید نیست و با کتب الهی ما تناقض دارد. کسانی که اهل شهود هستن و دیده اند که زمین دارای گنبد شیشه ای می‌باشد. «هو الذی یسیرکم فی البر و بحر» سوره یونس آیه ۲۲. او کسی است که شما را در خشکی و دریا حرکت می‌دهد. و تا زمانی که سفر از طریق خشکی ممکن است از راه دریا سفر مکن. پس تو -که خدا موفقت بدارد- بنگر که خداوند چگونه بندگانش را به هر وسیله که باشد تعلیم می‌دهد. اکنون این سوال پیش میاید که درهای آسمان چیستند و چرا بر ما بسته شده اند و کلیدهای آنها چیست و گشاینده آن درها چه کسی می‌باشد؟ اولا بدان که مردمانی پنداشته اند که بین آسمانها جدایی نیست و آن فقط یک فضای بینهایت می‌باشد و دلیل ادعای آنها کشفیات جدید با وسایل پیشرفته است. این نظر با توجه به اثبات وجود آسمانها در کتاب کریم ما و دیگر کتابهای آسمانی و کشف اهل شهود و دیگران از این امت قابل پذیرش نمی‌باشد. و ممکن است که آسمان ها همانند شیشه های شفافی باشند که طوری روی هم قرار گرفته اند که فاصله بین آنها قابل تشخیص نیست. ثانیا در زبان عربی هر چیزی که برتری و علو نسبت به شخص داشته باشد سماء نامیده می‌شود و اما درهای آسمانهای حسی فراوانند مانند خورشید و ماه و ستارگان و ابرها که خداوند سبحان می‌فرماید «ففتحنا ابواب السما بماء منهمر» پس درهای آسمانها را با ابی فرو ریزنده گشودیم. سوره قمر آیه ۱۱. پ ن: و گفته اند که آسمانها عنصر پنجم هستند و راهی به سوی شناخت آن از زمین وجود ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده باید بین شهود عرفا که وجه قدسی و صورت برزخی موجودات و آسمان‌ها را می‌نگرند؛ با نگاه تجربی تفکیک کرد. از طرفی از ظاهر نامه برمی‌آید که مرحوم قاضی در حدّ فهم مخاطب به صورت اجمالی سخن گفته‌اند. موفق باشید

29238

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد ببخشید اسم جواد به چه معنیست و کسی را که چه خصوصیتی داشته باشد جواد گویند و بالاتر از این خصوصیت چیست؟ جایی خوندم جوادب الاتر از کریم هست. یعنی چه اگه میشه برام توضیح بدید؟ سوال بعدم راجع اینکه حضرت زهرا حتما بالاتر از حضرت مریم بودن پس چرا زایمان حضرت مریم اون طوری بود ولی حضرت زهرای ... سوال دیگه راجع زایمان. در کتابی خوندم برای زایمان راحت خانم ها آیه حضرت مریم که به درخت خرما بود را بخونید. این آیه چه ربطی میتونه داشته باشه؟ درخت خرما برای زایمان بانوان میشه ارتباط داشته باشه؟ ممنون استاد نمیدونم این سوال اینجا پرسیدن جا داره یا نه در پاسخ هر جور صلاح می‌دانید عمل بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضرت حق در مقام اسم «جواد» در مقام بخشش صِرف هستند و در مقام اسم «کریم» در مقام نحوه‌ای از بزرگواری و بخشش قرار دارند. ۲. شاید در آن شرایط که روحیه‌ی مادی‌گری و حسّی‌بودن بین یهود غلبه داشت، خداوند برای اثبات حقانیت حضرت مریم«سلام‌الله‌علیها» آن نحوه زایمان را که وجه غیبی آن بر وجه حسّی آن غلبه داشت، به ظهور آورد. ۳. در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید

28916

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: با توجه به تفسیر آیه ۴ سوره ممتحنه که این هفته فرمودید دشمنی با دشمنان خدا و انسانیت در این برحه باید مصداق های مختلف داشته باشد. مثل زمان آیت الله مدرس که ایشان رضاخان رو مصداق این دشمنی می دونند. با توجه به آیه ۴ که اول بحث بیزاری مطرح میشه و بعد بحث بغض، جایگاه فرقه شیرازی ها را چگونه تعریف کنیم؟ از طرفی مجلس روضه اباعبدالله می گیرند و از طرفی در پایان مجلس مقام رهبری و دیگر علما رو سب و لعن می کنند. و همانطور که در تفسیر آیه ۴ سوره احزاب متن پیام رهبری در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۸۸ رو قرائت کردید که ایشان فرمودند: کسانی که به بهانه مذهب ندای تفرقه بین شیعه و سنی را سر می دهند و می خواهند وحدت ملی را به هم بزنند، چه شیعه باشند و چه سنی مزدور دشمن هستند. ----- حال اینها مصداق دشمن خدا و انسانیت قرار می گیرند که ما بخواهیم نسبت به اینها بیزار باشیم و یا بغض داشته باشیم. اینجا دیگر بحث افرادی نیست که در جمهوری اسلامی تحت تاثیر فشار اقتصادی و جو رسانه ای ضد انقلاب و شبکه های ماهواره ای قرار گرفته و از روی عصبانیت یه بد و بیراهی هم می گویند ولی در عقیده اینگونه نیستند. اما بحث افراد این فرقه دیگه فراتر از این حرف هاست و یه بحث اعتقادی هست ببخشید وقتتون رو گرفتم. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم سران این جریان بازیچه‌ی دشمن‌اند و حکم دشمن را دارند با بیزاری کامل از اعمال آن‌ها به همان معنایی که آیه‌ی ۴ سوره‌ی ممتحنه متذکر آن است. موفق باشید

28595

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در مبحث فص آدمی فرمودید اقتضای نشئه ملائکه نزاع با پروردگار بود، سوال من این است که آیا نشئه ملائکه ظرفیت این رو داشت که نقص خود را ببینند و ندیدند؟ یعنی امکان داشت ملکی بدون نزاع خود را بشناسد و در ذیل نشئه آدم ببیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در محدودیت وجودیِ فرشتگان است که چنین نزاعی را اقتضاء می‌کند. بنابراین معنا نمی‌دهد که خودشان متوجه‌ی نقص خودشان شوند. نهایتاً چون عباد مکرم‌اند فرمان خدا را که سجده بر آدم است، تبعیت می‌کنند. موفق باشید

27901

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: حد ارتباطات اجتماعی چقدر است؟ یعنی گاهی در جلسات ارتباطات با رفقای دینی احساس می‌کنم وقتم دارد تلف می‌شود لذا کمتر در این جلسات شرکت می‌کنم ولی گاهی عده ای ممکن است کمتر شرکت کردن ما را در ارتباطات اجتماعی به انزوا و درون گرایی تفسیر کنند و کار ما را صحیح ندانند. حال می‌خواهم بدانم طبق دین اسلام تا چه حدی باید در ارتباطات اجتماعی شرکت کرد. اگر منبعی هم سفارش کنید ممنون می‌شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه بنده احساس می‌کنم در سال‌های اخیر، ارتباط‌ها بعضا لازم نیست. پیشنهاد بنده آن است که برنامه‌ای جهت امور خود حتی ارتباطات داشته‌باشید تا تصمیم‌های بزرگی جهت مطالعات جدی در شما ایجاد شود. موفق باشید

27175
متن پرسش

سلام علیکم: فرموده بودید در پاسخ به یکی از پرسش های قبلی ام که یادداشت انقلاب اسلامی طلوع جهانی بین دو جهان را بخوانم و اگر نکته و ابهامی هست مطرح کنم. بعنوان ارادتمند و مطالعه کننده آن یادداشت نکات و سوالی بود که خدمتتان عرض می کنم: این جمله دکتر داوری به نظرم قابل نقد و تامل و بررسی است که تا زمانی که راه و منزل دیگری در افق آینده ظاهر نشود نمی توان از راه توسعه روگرداند یعنی وقتی چشم اندازی نباشد و مردمان به راه تجدد و نظام مصرف آن بستگی پیدا کرده باشند، انصاف نیست که خرد پشتوانه سیاست و اقتصاد جدید و علم بزرگ تکنولوژیک با بی باکی تحقیر شود. خب روی هر دو محور واقعا می شود بحثهای مفصل کرد ولی به نظرم چند مسئله است. آنجا که دکتر داوری می نویسند تا رویکردی غیر از توسعه غربی نیامده نباید چشم روی آن بست و فی الحال باید معطوف به آن طرح ریخت، با ایشان همسو و هم جهت نیستم. شاید این حرف در گام اول انقلاب و آنگاه که همچنان ما می خواستیم تمدن نوین اسلامی را در قالب مباحث نظری طرح کنیم و الگویی جدید و آنچنان گفتمان سازی نشده، بسیار صحیح و متقن بود ولی الان در گام دوم و شرایط کنونی من به تلقی شخصی خودم ما توانسته ایم در خودآگاهی و ایجاد افقی در شان تمدن جهانی توحیدی هر چند نه آنچنان گسترده نشان دهیم و یک شاهد مثالش واکنش بین المللی و همنوایی جهانی در شهادت حاج قاسم سلیمانی و هم رزمانش بود. در تمدن سازی حکمت عملی مقدم به حکمت نظری است و بایستی متناسب حکمت عمل حکمت نظر را در شئون مختلف به صحنه آورد و به نظرم اینکه اکنون مدارا با توسعه و تکنیک مدرن را پیشه می گریم حتی به شیوه اکل میته صحیح نیست. الحمدلله با وجود موانع و کاستی هایی که بود و همچنان تا حدوی هست امروز ما در عرصه های ویژه علوم انسانی با پیگیری حضرت آقا در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و سند چشم انداز اقتصاد مقاومتی توانسته ایم در مرحله تولید حکمت عملی و نظریه وارد شویم و اکنون راه آن است بصورت فرآیندی از ذیل توسعه و عقل متاثر توسعه گرایی بیرون شده و به جامعه توحیدی تمدن ساز بتدریج بیاندیشیم. خود امام وقتی انقلاب کردند نفرمودند که من همان اول قصد اتصال انقلاب با مدیریت ولی فقیه به حکومت حقه امام عصر (عج) را دارند، بلکه طی فرآیندی ابتدا فرمودند شاه باید برود سپس بحث رفراندوم و بعدا انتخابات خبرگان قانون و تصویب آن و سپس چینش ساختارها ذیل مدیریت کلان ولی فقیه. یعنی امام به دموکراسی و توسعه سیاسی غربی اصالت نداد و با آن مدارا نکرد و آن را اکل میته بکار نبرد بلکه بتدریج با حکمت برخاسته از متن ایمان اسلامی سعی کرد اولا فضا را به سوی تفکر در عالم دینی ببرد و اصالت عقل مدرن و غیر قدسی را کنار بزند سپس با آرامی و حادثه ساز و اتفاق محور کار نهاد سازی و تکمیل انقلاب را جلو بردند. هر چند من هم باور دارم دکتر داوری واقعا دغدغه خروج از ذیل مدرنیته بسوی تمدن برتر اسلامی را دارند و البته صبر و تانی را راهکار آن می دانند و قطعا من همنوا با ایشان هستم که ما به هر جهت با عقل مدرن و تکنیک معطوف به توسعه روبرو هستیم و حوالت تاریخی داریم و نمی شود از آن هم فرار کرد و انزوا و انفعال یا سلفی گری را برگزید، ولی با وجود حوالت تاریخی ما امکان تاریخ سازی و تغییر مناسبات را داریم و رویکرد ما نبایستی گزینش تکنیک و طرح های توسعه از دریچه و نگاه خود باشد و گزینشی یا شاید تلفیق بدین صورت کار کنیم، به نظرم همانطور که عرض شد ابتدا مسئله مستحدثه تمدن اسلامی و انقلاب را بشناسیم و عالم انسان دینی را مبنا بگذاریم سپس به نقد مدرنیته و عدم اصالت به جوهره و توسعه برخاسته از آن بپردازیم، وقتی اذهان و افکار بدون اصالت دادن به انسان ابزارساز مدرن و تمام ابعاد و روح مدرن، محوریت را عالم انسان دینی قرار داد به نظرم همانطور که فرموید چون انقلاب از جنس وجود است و تشکیک و مراتب دارد، در طول فرآیندی تدریجا اسباب و مکانیزم را حقیقتا متناسب با عقل و ادب و قلب قدسی می کند. ولی فی الحال توجه به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی واقعا افق متعالی و اثر گذار و بزنگاهی برای ماست که رهبر عزیز هم به آن تاکید دارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در افقی که انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده است، چیزی جز پای‌گذاردن در توسعه را می‌یابم و معتقدم هرآنچه بر حضور تاریخیِ خود تأکید کنیم و با رفعِ موانع جلو برویم، نتیجه می‌گیریم و هراندازه به توسعه نزدیک شویم، فرصت‌ها را از دست می‌دهیم. با این‌همه حرف دکتر داوری آن است که این راه، نزدیک نیست و با آرزوهای مذهبی‌های احساساتی محقق نمی‌شود. و در جواب «دبیرخانه_هم‌اندیشی_علم_دینی » می‌فرماید آنچه را که شما نزدیک می‌بینید، من دور می‌بینم. اگر عنایت داشته باشید در نوشته‌ی «انقلاب اسلامی، جهانی بین دو جهان» در جایی عرض می‌شود از این‌جا به بعد بنده با جناب آقای دکتر داوری همراهی نمی‌کنم. با این‌همه باید در مورد انقلاب اسلامی به جهانی که بین دو جهان است، فکر کرد. در ضمن آقای دکتر داوری در جواب دو پرسشی که دبیرخانه_هم‌اندیشی_علم_دینی اخیراً از ایشان کرده‌اند جوابی داده‌اند که ما را در اندیشیدن به تاریخی که در آن هستیم، کمک می‌کند. جواب‌های ایشان را اگر پیام‌رسانی در ایتا دارید بفرمایید تا برایتان ارسال کنم. موفق باشید

26383

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: مسئله ای داشتم میشه راهنمایی کنین. حکمت عملی و حکمت نظری چه نسبتی با تقسیم بندی حکمت عقلی و‌ حکمت معنوی داره؟ حکمت عقلی ملتزم‌ به وحی (کلام) حکمت عقلی غیر ملتزم به وحی (فلسفه مشا) حکمت معنوی‌ ملتزم‌ به وحی (تصوف و عرفان) حکمت معنوی غیر ملتزم به وحی (فلسفه اشراق)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یداللّه یزدان‌پناه اگر دنبال شود، می‌توانید جواب خود را بگیرید. زیرا این موضوعات، موضوعاتی نیست که در یک سؤال و جواب قابل طرح و بحث باشد. موفق باشید

26307

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده: بنده برای رساله مقطع کارشناسی ارشد که با موضوع منطق پویایی تمدن نوین اسلامی از منظر نخبگان در دانشگاه باقرالعلوم قم به تصویب رسیده است. این رساله که بر اساس یک پزوهش کیفی تنظیم گردیده است. از طریق انجام مصاحبه با اساتید و تمدن پژوهان تم ها و داده های پژوهش گردآوری شده است. برای گرد آوری اطلاعات مصاحبه هایی با اساتید ذیل صورت گرفته است: ۱.حجه الاسلام و المسلنین سید محمد مهدی میر باقری ۲. حجه الاسلام و المسلمین دکتر حمید پارسانیا ۳. حجه الاسلام و السلمین دکتر حبیب الله بابایی ۴. حجه الاسلام و المسلمین دکتر محسن الویری ۵. حجه الاسلام و المسلمین دکتر مصطفی جمالی ۶. حجه الاسلام و المسلمین سید ید اله یزدان پناه ۷. حجه الاسلام و المسلمین دکتر پیروزمند ۸. دکتر موسی نجفی ۹. دکتر محمد هادی همایون لذا علی رغم اینکه مشتاقانه مشتاق زیارت حضرتعالی و شنیدن نکات و نظرات حضرتعالی پیرامون این موضوع بودم، اما امکان مصاحبه از طرف سایت حضرتعالی برای بنده پیام عدم مصاحبه ارسال گردید. لذا مستدعی است در صورت امکان با پاسخگویی به سوالات این پژوهش موجبات استفاده از نظریات حضرتعالی را در این رساله فراهم نمایید. سوالات ۱. با توجه به تعریف های متعدد از تمدن، تعریف مختار حضرتعالی از تمدن چیست؟ و مولفه های تمدن کدامند؟ مولفه اصلی و محوری تمدن نوین اسلامی کدام است؟ ۲. آیا تمدن پروسه است یا پروژه؟ ۳. با توجه به تعریف مختار شما از تمدن چگونه می توان این تمدن نوین اسلامی را ایجاد کرد؟نقش دین، فرهنگ، تکنولوژی، اقتصاد، سیاست در این تمدن نوین چگونه است؟ ۴. نقش نخبگان در چگونگی ایجاد این تمدن نوین اسلامی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤالات، سؤالاتی نیست که بنده با توجه به شرایطی که در آن هستم بتوانم جواب دهم. شاید بتوانید با ورق‌زدنِ کتابهایی مثل «تمدن‌زایی شیعه» و «گوش‌سپردن به ندایِ بی‌صدای انقلاب اسلامی» مطالبی را به دست آورید. موفق باشید

24896
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار بنده چند وقتی است که محبتم نسبت به خدا زیاد شده ولی محبتم نسبت به اطرافیان و دوستان خوبی هم که داشتم کم شده، البته وظیفه ام را در قبال آنها و خانواده انجام می دهم و نمی‌گذارم کمبود محبت احساس کنند، خواستم بدانم این حال بنده خوبه یا درآمد اشکالی است، ملاک و معیار اگر دارد بفرمایید، ترسم از این است که با محبت خدا در دام شیطان افتاده باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کنید از منظر محبت به خدا به خلقِ خدا محبت بورزید در آن حدّ که مثل جناب ابوالحسن خرقانی به همه‌چیز نگاه کنید که گفته بود: «هر که در این سرا در آید نانش دهید و از ایمانش مپرسید، چه آن‌کس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد.» موفق باشید

24788
متن پرسش
سلام استاد: من یک سوالی پرسیدم از محضرتون ولی جوابم رو نگرفتم کامل. اکنون دوباره می پرسم. آیا امکان دارد کسی به فناء فی الله برسد ولی مسئله ی وحدت وجود را حق نداند؟ عارف مگر وحدت وجود را شهود نمی کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وحدت وجود، یک موضوعِ نظری است. چه اشکال دارد که کسی بدون توجه به این مباحث، غرقِ توجه به حق شود. «عاقل به کنار جوی پیِ پل می‌گشت / دیوانه‌ی پا برهنه از جوی گذشت». موفق باشید

24633
متن پرسش
سلام: آیا خطای حس می تواند کل معرفت به عالم خارج را زیر سوال ببرد و فرد را به وادی سفسطه و ایده آلیست بکشد؟ اگر نه به چه دلیل خطای حس نمی‌تواند به علم و درک به عالم خارج از ذهن خدشه ای وارد کند؟ با توجه به اینکه فلسفه غرب همین را بهانه خود نموده و به وادی ایده آلیست کشیده شده. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خطای حس را نیز انسان با فهمی که متوجه‌ی واقعیت خارج از ذهن است می‌فهمد و به همین جهت می‌تواند بین سفسطه و واقعیت تفکیک کند؛ مشکل فلسفه‌ی غرب آن است که با نگاه بر تفکر کانتی امیدی به یافتن واقعیت از طریق حس و عقل نمی‌یابد که البته جناب هایدگر با بحث «دازاین» ساحتی را به میان آورد که عملا آن مشکل مرتفع می‌شود. موفق باشید

22942

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: شما بیان کردید که این روح است که رحم مادر یا بدن خود را انتخاب می کند ولی در خلقت آدم اول خداوند خلق کرد بعد از روح خودش به جسم دمید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان مرحله هم خداوند جسمی را خلق کرد و از روح در آن دمید. روح انسان‌ها نیز به همین نحو، جسمی را انتخاب می‌کند. در این رابطه بد نیست به نکته‌ی 9 و 10 کتاب «ده نکته در معرفت نفس» رجوع شود. موفق باشید

20995
متن پرسش
با سلام و دعای خیر خدمت استاد عزیز: لطفاً بفرمائید منظور امام خمینی (ره) از اینکه می فرمایند تمام تصرفات خلقی، حقی است چیست؟ یا اینکه در باب رضا می فرمایند لازمه این خشنودی، خشنودی از خلق نیز هست و حصول فرح عام می باشد. سوال: چگونه می توان از خلقی که به ما ظلم می کند مثلاً حق ما را می خورد، بی احترامی می کند راضی و فرحناک بود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظورشان این حرف‌ها نیست. می‌خواهند ما را متوجه کنند که در همه‌ی امور متوجه خدا باشیم، به همان معنایی که جناب سعدی فرمود: «به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست». موفق باشید

20305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی استاد معظم سلام: امیدوارم شاد و تندرست باشید. در خصوص مطلب بسیار جذاب سالک مجذوب، اتفاقا جالب است بدانم وقتی همه جهان هستی یعنی شهود و حضور و انس، خب چگونه ممکن است سالک خود را در غربت و وحشت بیابد؟ این دیگر چه سالکی است؟ اگر بگوییم او ناشی و مبتدی است و در شروع سیر وسلوک به سر می برد، آیا می توان استنباط نمود که هر کس دچار وحشت و غربت است، در واقع بابی از ابواب سلوک بر وی مفتوح گشته است؟ در صورت ثبوت چگونه از این فرصت بهره برداری نماییم؟ یک جهان سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که سالک از جهتی می‌یابد عموماً افراد با او همراه نیستند، خود را در سیر إلی اللّه در غربت می‌یابد و وحشت او از آن جهت است که بلاهایی بر سر جامعه‌ی غافل از وظایف الهی می‌آید و او نیز بالاخره در همان جامعه است. موفق باشید

17962

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در مورد تعداد حاملان عرش در قیامت که هشت فرشته حامل هستند، می خواستم در مورد این سوال کنم که آیا این عدد هشت یکن به الکثره است؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم. بلکه حقیقتاً هشت نور مقدس و اسماء حسنای الهی در صحنه است. موفق باشید

10050

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم ضمن عرض تشکر و خداقوت به شما اگر امکان دارد تفسیر سوره هایی را که در سیر آمده بر روی سایت قرار دهید تا امکان استفاده برای همه دوستان فراهم شود .اجرکم عندالله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت بررسی فرمایید.
7199

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم تفسیر سوره واقعه رادر سایت قرار دهید. موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت
29236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: غیر از مطالبی که در کتب جوان و انتخاب بزرگ و ادب خیال و عقل و قلب در رابطه با موضوع تربیت روح از طریق ورزش آمده است، چه کتبی از خودتان و دیگران را برای پیگیری بیشتر این موضوع توصیه می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» انسان را نسبت به خود جدّی می‌کند. موفق باشید

28334

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد اینکه علما می گویند اعمالتان را هدیه به اهل بیت (ع) کنید، دقیقا شامل چه نوع از اعمالمان می باشد؟ و آیا اگر الان بخواهیم اعمالی که در گذشته انجام داده ایم را هدیه به اهل بیت (ع) کنیم می شود؟ و فلسفه این هدیه دادن چیست و چه رابطه ای بین هدیه دادن اعمال به اهل بیت (ع) و ما وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در اعمال عبادی، شخصیت آن عزیزان را مدّ نظر قرار دهید و در افق شخصیت آن‌ها، آن اعمال را انجام دهید. فکر می‌کنم در مورد اعمال گذشته چندان مؤثر نباشد زیرا در وقت خود نیّت آن‌ها را کرده‌اید. کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» همراه با شرح صوتی آن که در سایت هست، در این رابطه حرف‌هایی دارد. موفق باشید

28045
متن پرسش
سلام علیکم استاد: چرا در روایت آمده که مومن هرچه مومن‌تر درد و ابلاش بیشتر؟ حالا منی که جزو اون مومنین نیستم و کلی مشکل دارم به خاطر گناهانم هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند جهان دیگری را بعضاً در مقابل بنده‌اش مقدّر می‌کند که به ظاهر برایش سخت است، ولی از جهتی گشوده‌تر از جهانِ اهل دنیا است و خداوند چون مصلحت آن بنده را می‌خواهد چنان مقدّر می‌کند و به همین جهت بنده‌های آگاه و هوشیار او در همین رابطه در تقاضای خود به حضرت حق اظهار می‌دارند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ إِيمَانا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي وَ يَقِينا حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يُصِيبَنِي إِلا مَا كَتَبْتَ لِي وَ رَضِّنِي مِنَ الْعَيْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ» خدايا ايمانى از تو مي‏خواهم كه دلم با آن همراه شود و  باوری كه بدانم هرگز چيزى به من نمي رسد، مگر آنچه كه تو برايم ثبت كردى‏ و مرا از زندگى به آنچه كه نصيبم فرمودى خشنود بدار، اى مهربان‏ترين مهربانان. (فراز آخر دعای ابوحمزه ثمالی). موفق باشید   

27561

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: تحقیقی در دانشگاه دارم تحت عنوان پدیدارشناسی جایگاه تمدنی زن در دنیای امروز در منابع اسلامی. کتاب و جزوه های شما را مطالعه کرده ام. از شما می‌خواستم در این زمیته راهنمایی بفرمایید. اگر امکانش هست، مقاله ای معرفی نمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی غیر از همان مطالبی که در جزوات و در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در ذهن ندارم. سری به قسمت منابع کتاب مذکور بزنید بد نیست. موفق باشید

26955
متن پرسش
سلام و عرض ادب دوستی می گفت: شب عاشورا كه حضرتش در آن تاریكی خار و خاشاک از زمین بر می چید تا شب اسارت، پای نزدیكانش به تیغ كم تر آزرده و خسته شود، بلكه امام حسین، به فكر تمام تاریخ اسارت بشر خار و خاشاک بر می چیده. پیش از آن كه ما بر او اشك بریزیم، در آن شب -به یاد تمام شب هایی كه تاریكی جان ما را در اسارت خواهد گرفت- او بر ما گریسته. در ایامی كه طنین مرگ در جان ما بیش از پیش به گوش می رسد، و جان خود را اسیر دهشت می یابیم و در جان خویش فریاد می زنیم كه الغوث الغوث. در این ایام برای جان های ناتوان ما دعا كنید. برای سیاهی قلب ما دعا كنید. دعا كنید خداوند ما را پاك بمیراند. ما اسیر شده ایم استاد. از دست ما هیچ كاری بر نمی آید. تاریكی تا عمق وجود ما رسوخ كرده. جز اسارت و نیستی هیچ چیز دیگری در وجودمان نمی یابیم. ما فراموش شدگان را فراموش نكنید. این فریادهای جوانی ست كه از بس در تاریكی فرو رفته، و از بس حجاب های بزرگی بین خود و خدایش درست كرده، گمان می كند خداوند او را به حال خویش رها كرده است. حتی گمانش این است كه شما هم او را دعا نخواهید كرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست. بنده که قابل نیستم. مطمئن باشید فرشتگان الهی در حالِ استغفار برای امثال شما هستند تا گناه، در عمقِ جانتان خانه نکند. به همین جهت توصیه می‌شود سوره‌ی «قدر» خوانده شود چون متوجه‌ی حضور روح و ملائکه می‌شویم. موفق باشید

25172
متن پرسش
سلام ۳ سوال در مورد قرآن دارم: ۱. علت تفاوت ادبیات قرآن با ادبیات احادیث قدسی یا ادبیات ادعیه ای مثل مناجات شعبانیه، مناجات خمس عشر و... چیست؟ شاید اگر ادبیات قرآن سرشار از عشق و شور بود (مثل ادعیه) این همه مخالفت با دین نمی شد و همینطور گروههای سلفی وهابی به وجود نمی آمد؟ ۲. قرآن می گوید: هیچ اختلاف و پراکندگی در قرآن نیست اما در بسیاری موضوعات که در نقد قرآن مطالعه کرده ام تناقض هست و توجیهات عالمان هم قانع کننده نیست. ۳. قرآن کتاب مبین است پس چرا هر گروهی تفسیری خاص از آن دارند و بسیاری از متن‌ها هم مبهم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه، ادبیاتِ فاخر قرآن حکایت از تجلیات عشق خدا به بنده‌اش دارد. خود خداوند می‌فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ» همانا ما به سوی شما کتابی فرستادیم، که در آن به یاد شما بودیم. ۲. نه این‌طور نیست. تجربه‌ی بنده چیز دیگری را می گوید. فوق‌العاده فضای سوره‌ها یگانه است. ۳. وسعت قرآن به جهت وجوه ملکوتی‌اش آن‌چنان زیاد است که اگر انسان‌ها با رویکرد طلب حقیقت به آن رجوع کنند، هرکس مناسب وسعتی که دارد از آن بهره می‌گیرد. موفق باشید  

25134

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ۱. چرا جرج بارکلی جسم مادی را انکار می کند و آن را تصوری که خدا در ذهن نهاده می داند؟ ۲. نقد و رد این عقیده بارکلی چگونه است؟ دلایل رد این عقیده چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جزوات «فلسفه‌ی غرب» در قسمت جورج بارکلی شده است. موفق باشید

24384
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار. حقیر در حالتی قرار دارم که در محل کار و یا محافل خانوادگی افرادی شروع به اشکال در دین و حکومت اسلامی می کنند. و با ندایی درونی سکوت می شکنم و به مدد الهی در بیشتر موارد آنها را متقاعد می نمایم. اما آنها با اشکال و شبهه ای جدید در روز بعد به همان منوال ورود به بحث و جدل می نمایند و پاسخ مجدد من در طی چندین سال مرا خسته کرده، و وجودم را می آزارد. از طرفی سکوت نمی توان کرد و از طرفی با شروع بحث با این انسانها (که تعدادشان هم بسیار زیاد شده) دلگیر و مبقوض می شوم. از طرفی در کتاب رمضان دریچه رویت در باب شرط رسیدن به روزه واقعی لذت سکوت و بیان داستان حضرت مریم مرا به شدت به چالش کشید، چه کنیم؟ با زخم زبان ها، با کجی ها، با دغدغه اثر گذاری بر قلوبی که شاید بیدار شوند، با سکوتی که در نشکستنش لذت و در شکستنش قبض حاصل می شود. چه کنیم استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها وقتی که انسان‌ها مایل و آماده‌ی شنیدن حقیقت باشند باید با آن‌ها در این موارد سخن گفت وگرنه موجب مراء خواهد شد که در آموزش‌های دینی ما از آن نهی شده است. در هر صورت اگر زمینه‌ی هدایت طرف مقابل نیست و گرفتار ذهنیات لغو خودش می‌باشد، در این موارد به ما فرموده‌اند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» یعنی چون با سخنان لغو روبه‌رو شدید بزرگوارانه از آن بگذرید. ملاصدرا «رحمةالله‏ عليه» در دومين نكته از نكات نشانه‏ هاى الهام ملك و وسوسه شيطان مى فرمايد: «جدال و ستيز و نظرنمايى همه از وسوسه‏ هاى شيطانى است و دقّت و آرامش و تدبّر، نشانه الهام ملك است، همچنان‏كه بى حوصلگى در درك معارف الهى ريشه در وسوسه‏ هاى شيطانى دارد». خودتان تجربه كرده‏ ايد كه روحيه شيطان، ستيز است و خودنمايى. او در مقابل خداوند كه فرمود به آدم سجده كن، گفت: «انَا خَيْرٌ مِنْه»؛ من بهتر از آدم هستم، چون من از آتشم! هر وقت ديديد دغدغه توجه به حق و اطاعت از حق نداريد، بلكه دغدغه استعلاء و بزرگ‏ كردن خود را داريد تا با بزرگ‏ كردن خود از سبك‏ شدن خود جلوگيرى كنيد، بدانيد كه كارتان شيطانى است و حتماً سبك مى شويد، چون خداوند در مقابل اين كار به شيطان فرمود: «انَّكَ رَجيم»؛ تو از مقام قدس و كرامت بيرون شدى. در روايت از حضرت اباعبدلله عليه السلام داريم: «هر كس مجادله و ستيز را ترك كرد، در واقع ايمان خود را محكم كرده و همراهى دين خود را نيكو داشته و عقل خود را صيانت نموده».[1] چون با ترك جدال و ستيز، قلب آماده الهام ملك‏ مى شود، در آن حال انسان اصلًا جدال و ستيز نمى كند. بعضى مواقع مى خواهيد موضوعى را ثابت كنيد كه حق است، و روشن كنيد رقيب شما بر باطل است، امّا چون روش تان شيطانى است و حالت جدال و ستيز به خود مى گيريد، نتيجه لازم را به ‏دست نمى آوريد، هرچند منطق شما حق بود. در اخلاق اسلامى داريم كه ستيزه و مراء حرام است. امام صادق عليه السلام مى فرمايند: «الْمِراءُ داءٌ دَوِيٌّ وَ لَيْسَ فِي‏الْانْسانِ خَصْلَةٌ بِشَرٍّ مِنْهُ وَ هُوَ خُلْقُ ابْليسَ وَ نِسْبَتُهُ فَلايُماري في ايِّ حالٍ كانَ الّا مَنْ كانَ جاهِلًا بِنَفْسِهِ وَ بِغَيْرِهِ مَحْرُوماً مِنْ حَقايِقِ الدّين»؛[2] جدال و ستيز دردى است بسيار سخت و در انسان، هيچ خصلتى بدتر از آن نيست، و آن صفت ابليس است و منشأ اين صفت اوست، مجادله و ستيز نمى كند در هيچ حالى مگر كسى كه جاهل به نفس خود و جاهل به غير باشد، و از معارف و حقايق دين محروم باشد.» مراء و جدال ما را در معرض ستيزه‏ هاى شيطانى قرار مى دهد و قلب ما را مشغول مى كند، آن ‏وقت نور الهامات ملك در ما مى ميرد، براى همين بعد از مدّتى، عبادت شما تاريك مى شود و ديگر آن صفاى معنوى در روحتان نيست. ريشه ی ‏اين تاريكى را بايد در جدال‏ها و ستيزهايى پيدا كنيد كه شيطان شما را بر آن‏ها واداشته است. نظرنمايى؛ نيز از وسوسه ‏هاى شيطانى است يعنى بخواهيم فكر خود را به رخ بقيّه بكشيم كه اين يك نحوه «رياء» در كلام است و در قيامت به شخص مرائى يا رياكار در نزد ميزان گفته مى شود: ثواب عمل خود را از كسى بگير كه براى او آن عمل را انجام دادى. مسلّم دست او در آن حال خالى خواهد بود، و اين بلايى بود كه شيطان بر سر او آورد، چون مى خواست همچون شيطان به همه نشان دهد: «انَا خَيْرٌ مِنْه». يك ‏وقت مى خواهيم حق ‏نمايى كنيم، در آن صورت بدون مطرح كردن خود، فقط حق را مى نمايانيم و هر چه كمتر خود را مطرح كنيم، بهتر توانسته‏ ايم حق را بنمايانيم. پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم خودِ حق برايشان مهم بود و نه استعلاى بر بقيه. حق به‏ خودى خود استعلاء دارد، ولى آن استعلاء و برترى كه ما براى خودمان اراده كنيم براى‏ ما ستيز و شيطنت به همراه مى آورد، ولى اگر خود را زير پا بگذاريم و برتر بودن حق را اراده كنيم برترى حقيقى كه همان حق است در صحنه مى ماند. «كَلِمَةُاللهِ هِيَ العُلْياء»[3] يعنى كلمه و سنّت «الله» تنها و تنها برتر است و بايد انسان‏ها برترى خدا را بخواهند، نه برترى خود را، اگر برترى خود را خواستند، در واقع از برترى حقيقى جدا شده و گرفتار پستى و خوارى شده‏ اند. كسى كه اهل ستيز و جدال است، عملًا خوارى و پستى را طلب كرده است. اگر برترى حق را بخواهيد در مقام تواضع قرار مى گيريد، ولى اگر برترى خود را خواستيد همان برترى، شما را خراب مى كند. مثل اين است كه شما آب را مى خواهيد تا خانه مردم را خراب كنيد، شما عملًا خود آب را نمى خواهيد، بلكه خرابى خانه مردم را مى خواهيد، ولى اين خراب كردن را از طريق آب انجام مى دهيد، اين ديگر آب‏ خواستن نيست، همچنان‏كه برترى خود را خواستن، برترى نيست، برترى ما به عبوديت ما است، خداى ما كه برترى اش در قلب ما براى ما پيدا شد و عظيم بودن او براى ما جلوه كرد، اين بايد براى ما شيرين باشد و نه برترى خودمان. اين از بحث‏هاى دقيق انسان‏شناسى است كه لازم است در جاى خودش دنبال شود. همین‌قدر بدانید که «مراء» ما را از گفت‌وگوهای ثمربخش محروم می‌کند. موفق باشید

 


[1] ( 2)-« مصباح‏الشريعه»، باب مراء، حديث دوم.

[2] ( 1)-« مصباح‏الشريعه»، باب مراء، حديث اوّل.

[3] ( 1)- سوره توبه، آيه 40.

نمایش چاپی