بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17084
متن پرسش
سلام علیکم: مقام معظم رهبری: اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد. تعدادی از طلاب زیر نظر مستقیم حجت الاسلام و المسلمین استاد محمدرضا فلاح (ریاست محترم موسسه فتوت استان قم) برای شناخت مکتب امام راحل در مدت حدود یک ماه با تلاش های خود موفق به جمع آوری سیر مطالعاتی مکتب امام نمودند که الحمدلله تا به امروز استقبال خوبی از طلاب و دانشجویان مشاهده نمودیم. این سیر مشتمل بر ۱۶ مرحله می باشد که رونمایی از مرحله اول آن در روز میلاد امام رضا (علیه السلام) صورت گرفت که نحوه اجرا و معرفی و مقدمه سیر توسط استاد بزگوار حجت الاسلام فلاح نوشته شد و به مشتاقان ارسال گردید. یکی از کارهایی که برای تشویق و ترغیب تشنگان مکتب امام نیاز است و گروه پشتیبانی سیر به آن می پردازند مصاحبه یا نوشته و یا ارسال بصورت مجازی از اساتیدی است که در مکتب امام راحل صاحب نظر هستند. خواسته ای که فرزندان شما در گروه پشتیبانی از سیر مطالعاتی دارند این است که بعد از ملاحظه نوشتاری که توسط استاد فلاح پدید آمده است نظر و توصیه خود را برای تشنگان مکتب امام راجع به ضرورت فراگیری این سیر در عصر حاضر و انس با امام راحل را بفرمایید و در صورت صلاحدید راجع به سیرمطالعاتی ای که ادائه گردیده فرزندان خود را توصیه نمایید. از اینکه مزاحم وقت شریفتان گشتم عذرخواهی می نمایم. نوشتار حجت الاسلام و المسلمین فلاح راجع به ضرورت و چرایی سیر و ارائه سیر لزوم سیر مطالعاتی از جمله اموری که باعث توفیق‌مندی در شناخت درست از هر حوزه و میدان معرفتی می‌شود، در پیش گرفتن یک مطالعۀ مستمر و برنامه‌دار و البته روشمند در آن حوزه است. آنچه به این مسأله کمک می‌کند در دست داشتن «سیر مطالعاتی» حساب‌شده ذیل موضوع مد نظر است. چندین سال است شاهدیم که معرفی برخی سیرهای مطالعاتی چون بینش مطهر، طرح ولایت، آثار علامه حسن‌زاده و ... مخاطبین متعددی را متوجه خود نموده و آثار خوب و امیدبخشی روی مطالعه‌گران گذاشته است. ارائۀ سیر مطالعاتی ضمن این که زمینۀ انتخاب و معرفی کتابهای مناسب در یک موضوع یا حوزۀ مطالعاتی را فراهم می‌کند، یک پوشش روانی برای ایجاد اطمینان در مطالعه‌گر و حفظ انگیزۀ او برای ادامه دادن مطالعۀ برنامه‌دار در یک زمینه فراهم می‌نماید. سیر مطالعاتی به مخاطب این اعتماد را می‌دهد که یکی از بهترین آثار در این موضوع معرفی شده است. یکی از موضوعاتی که امروزه بیشتر متوجه ضرورت آن و نیاز جدی ما به آن شده‌ایم «گفتمان امام» یا «مکتب معرفتی امام خمینی» و در امتداد آن «اندیشۀ مقام معظم رهبری حفظه‌الله‌تعالی» که در شمار بهترین مفسرین و تفصیل‌دهندۀ آرا و اندیشه‌های حضرت امام رحمة‌الله‌علیه و اکنون به نام مکتب امام و مبتنی بر آن رهبر نظام و انقلاب شکوهمند اسلامی است. در میان سیرهای پیشنهاد شده جای سیر مخصوص گفتمان امام و رهبری که به ما در بازخوانی صریح اصول فکری این بزرگواران مدد برساند، خالیست. جهت برآوردن این نیاز سیر مطالعاتی پیشنهادی این یادداشت تحت عنوان «سیرمطالعاتی مکتب امام» طراحی شد. آنچه در ادامه می‌آید توضیحاتی دربارۀ محتوا و چگونگی اجرای این طرح می‌باشد. سیر مطالعاتی مکتب امام روند سیر سیر مطالعات گفتمانی در چهار عنوان و محور مفهومی تعریف شده است؛ «اندیشۀ توحیدی»، «مکتب سیاسی امام»، «انقلاب اسلامی» و «سلوک انقلابی»: 1 اندیشه توحیدی: آبشخور قطعی مکتب فکری امام راحل و مقام معظم رهبری اندیشه توحیدی آنها است که اندیشه‌ای ناظر به عمل است. شناخت اندیشه توحیدی امام راحل و رهبر انقلاب، ما را با بنیادهای نظری مکتب امام و عقبۀ تئوریک انقلاب اسلامی آشنا می‌کند. با تکمیل تدریجی این شناخت به‌وضوح می‌بینیم که «مکتب سیاسی حضرت امام» به پشتیبانی «اندیشۀ توحیدی» ایشان شکل گرفته و انقلاب اسلامی بسط اجتماعی اندیشۀ توحیدی امام خمینی است. 2 مکتب سیاسی امام: از میان منظومۀ فکری حضرت امام رحمة‌الله‌علیه آنچه که بیشتر مورد تأکید مقام معظم رهبری حفظه‌الله‌تعالی است و اصولی از آن را مرتب به جامعه تذکر می‌دهند همین مکتب سیاسی ایشان است. ما گمان داریم مکتب سیاسی امام را که پیروزی انقلاب مدیون تحلیلها و توصیه‌های برآمده از آن است، به‌خوبی شناخته‌ایم، ولی واقعیت چنین نیست؛ ما تنها تک گزاره‌هایی ناپیوسته از اندیشۀ امام در خاطر خود داریم. ما هنوز به این مکتب فکری برای پیشبرد مقاصد امروز و فردای انقلاب اسلامی عمیقاً احتیاج داریم و شناخت ما از این منظومۀ فکری نه جامع و نه عمیق است. اگر این‌گونه پیش برویم علاوه بر این که کارهای نهضت و نظام گره خواهد خورد مکتب امام نیز دچار تحریف و فراموشی و در آخر حذف قاطعانه از صحنه‌های فعال اجتماعی خواهد شد. 3 انقلاب اسلامی: فکر امام تنها در گوشۀ کتابخانه‌ها و محافل فکری محدود نماند. به لطف الهی با مجاهداتهای او و یاران فرهیخته و فداکارش طوفان بزرگی به نام انقلاب اسلامی مبتنی بر بنیادهای نظری امام و مدرسۀ ایشان شکل گرفت و جهانی را متأثر نمود. این واقعیّت از عمق زیادی برخوردار است و برای آن که بتوانیم در مدار انقلاب قرار بگیریم باید به خوبی آن را و تطوراتش را و آثار و برکاتش را و تهدیدهای دیروز و امروزش را و نیازهای راهبردی‌اش را بشناسیم. فهمیدن این حقایق و نشر آنها باعث جلوگیری از بسیاری از حرکتهای منحرف و خطرناک در جامعه و استفادۀ بهتر از فرصتهای خود برای خدمت به انقلاب خواهد شد. 4 سلوک انقلابی: نه انقلابی بودن بی‌نیاز از یک سلوک متناسب انقلابی است و نه انقلاب خمینی در این باب بی‌سخن است. بماند که دغدغۀ اساسی حضرت امام و مغزای قیام او اساساً همین سلوک معنوی بوده است و لا غیر. امام خمینی که خود یک شخصیت متعالی توحیدی است و سالها در حوزۀ علمیۀ شیعه تحت تربیت بزرگان اخلاق بوده است به یک سنت معنوی و اخلاقی نیرومند تعلق دارد و خود نیز دیدگاه‌های اخلاقی ـ تربیتی مهمی عرضه نموده است. باید با این دیدگاه‌ها آشنا شد و این بعد اصیل انقلاب اسلامی امام را برجسته نمود. برای این سیر مطالعاتی پنج مرحله در نظر گرفته‌ایم. هر مرحله عهده‌دار تأمین سطحی از محتوای فکری مکتب امام است که در مرحلۀ پیشین نبوده است. در هر مرحله ذیل هر یک از این چهار مبحث یک کتاب و در مجموع چهار کتاب معرفی می‌شود. نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که کتابهای معرفی شده هر یک به انگیزۀ مستقلی تألیف شده است و ممکن است انطباق کاملی با مقطع و مرحلۀ معرفی شده نداشته باشد و همچنین ممکن است تکرارهای زیادی در مباحث باشد. این نکته معلول آن است که محققین آشنا با اندیشه‌های امام و رهبری و همچنین خود امام و رهبری هیچگاه به نیت تأمین نیاز یک سیر مطالعاتی چند ساله در باب مکتب امام و انقلاب دست به تألیفات متعدد مبتنی بر هم نزده‌اند. در این یادداشت تنها به معرفی کتابهای مرحلۀ اول پرداخته‌ایم. کتابهای مراحل بعد به تدریج خدمت عزیزان معرفی خواهد شد. 1 جهت مطالعۀ هر کتاب یک زمان‌بندی ارائه شده است؛ 2 هر کتاب به اختصار معرفی و توصیف خواهد شد. کتابهای مرحلۀ اول در همین یادداشت معرفی شده است؛ 3 در انتهای مطالعۀ هر کتاب یک کاربرگ خدمت عزیزان تقدیم می‌شود که با پاسخ به آن میزان تسلط به دست آمده توسط خود عزیزان سنجیده خواهد شد؛ 4 یکی از نکته‌های مطلوب برای ما این بود که این سیر با جمعی اولیه از تاریخی مشخص شروع شود و به صورت هماهنگ به پیش برود. در عین حال اجرای این سیر مطالعاتی مقید به این برنامۀ دسته‌جمعی نیست؛ 5 پیشنهاد ما این است که هر عزیزی که بنای این مطالعه را دارد حتماً دو یا چند نفر را با خود همراه کند و مطالعه را به صورت گروهی انجام بدهند؛ 6 به همین جهت یکی از پیشنهادها برگزاری یک جلسۀ مباحثه در هر هفته با محوریت کتاب معرفی شده و با تعیین حجم مطالعاتی آن هفته است؛ 7 عزیزانی که به مطالعۀ کتاب می پردازند می‌توانند ملاحظات خود را با مدیر کانال در میان بگذارند و پاسخ دریافت کنند؛ 8 در کنار این متون کلیپ‌ها و بیاناتی نیز در کانال «سیما : سیر مطالعاتی مکتب امام و رهبری» برای استفادۀ بیشتر تقدیم می‌گردد؛ 9 در هر مرحله علاوه بر چهار کتاب ارائه شده چند کتاب نیز به عنوان کتابهای پشتیبان ـ که مطالعۀ آنها در این سیر الزامی نیست ولی کسانی که علاقمند مطالعۀ بیشتر بودند می‌توانند به آن مراجعه نمایند ـ معرفی می‌شود؛ کتابهای مرحلۀ اول اندیشه توحیدی: 10 کتاب «روح توحید نفی عبودیت غیر خدا» مولف: مقام معظم رهبری. نشر صهبا. این نوشتار، مقاله‌ای از حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای است که اولین بار، در سال 1356 چاپ شده است. معظّم‌له آن را به درخواست یک دانشجو و در پاسخ به این سؤال که «اعتقاد به توحید، عملاً چه نقشی در زندگی انسان دارد؟» نوشته‌اند. عنوان مقاله، نام یکی از فصول کتاب «طرح کلی اندیشة اسلامی در قرآن» است؛ و مطالب آن، بسط‌داده‌شدة مطالب همان فصل است. معظّم‌له در این مقاله از هفتادوهشت آیة توحیدی قرآن استفاده کرده‌اند. مکتب امام: 11 کتاب «رستاخیز شگفت‌انگیز، دکترین جمهوری اسلامی ایران»، پیام مقام معظم رهبری به مناسبت اولین سالگرد امام راحل، تهیه و تدوین مؤسسۀ فرهنگی پژوهشی انقلاب اسلامی. مقام معظم رهبری حفظه‌الله‌تعالی در تاریخ دهم خرداد 1369 پیام مبسوطی به مناسبت اولین سالگرد رحلت حضرت امام (ره) خطاب به ملت ایران ایراد فرمودند و خود در محتوا و انگیزۀ این نوشته بیان داشتند: «اكنون، يك سال پس از رحلت آن پدر دلسوز و مرشد و معلم آگاه و حكيم، اين‏جانب لازم مى‏ دانم اساسي ترين‏ معارف‏ انقلاب‏ را كه همه در شمار بيّنات مكتب انقلاب و برخاسته از اصول و احكام اسلام است، يك‏ بار ديگر به برادران و خواهران خود تذكر داده، همه‏ ى ملت انقلابى و شجاعمان را به توجه و اهتمام روزافزون نسبت به آن‏ها دعوت كنم‏.» طبعاً این اثر که متضمن اساس‌ترین معارف انقلاب به انتخاب بزرگ معلم انقلاب پس از حضرت امام است راهنمای خوبی برای دریافت برجسته‌ترین خطوط اندیشۀ امام رحمة‌الله‌علیه آن هم به وجهی مختصر و معتبر است. انقلاب اسلامی: کتاب «فشرده ای از تاریخ انقلاب اسلامی»، مقام معظم رهبری. نشر صهبا. این نوشتار متن سخنرانی حضرت آیت الله خامنه‌ای در 12 بهمن 1362 (مراسم پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی)، با موضوع مروری بر تاریخ و خصوصیات مقاطع مهم انقلاب اسلامی است. مقاطعی که در این سیر تاریخی بررسی شده؛ آغاز نهضت تا قیام 15 خرداد، 15 خرداد تا رحلت فرزند امام خمینی، رحلت فرزند امام تا بازگشت امام به ایران، مقطع پیروزی، از پیروزی تا همان مقطع بهمن سال 62، بوده است. در بخش دیگری از سخنرانی، با استفاده از پانزده آیه سیاسی قرآن، تفسیری الهی و قرآنی از انقلاب اسلامی ارائه می شود. در مقدمۀ این کتاب کوچک نگاهی گذرا به زندگی مقام معظم رهبری حفظه‌الله‌تعالی شده که خود بر لطف کتاب افزوده است. در مقدمه آمده «سخنرانی آقای خامنه‌ای با اینکه عنوانی تاریخی دارد، اما کاملاً کاربردی و با رویکرد صدور مبانی انقلاب ارائه شده است.» سلوک انقلابی: کتاب«جهاد اکبر یا مبارزه با نفس»، امام خمینی، موسسه حفظ و نشر آثار امام. متن پیاده شدۀ درس هاى امام خمینی (س) دربارۀ اهمیت و لزوم تهذیب نفس مى باشد که در نجف اشرف ایراد شده است. این رساله که در عین اختصار نکات اخلاقى و تربیتى و سیاسى فراوانى را مشتمل است، قبلاً به صورت ضمیمۀ کتاب ولایت فقیه بارها به چاپ رسیده است. اولین چاپ این کتاب در سال 1372، همراه با مقدمه و توضیحات از سوى انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) منتشر گردیده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه بسیار مفید و با برکتی را شروع کرده‌اید و بحمداللّه استاد محترم با آن نظم دقیقِ فکری خود، طرح خوبی را شکل داده‌اند که به نظر بنده جوانب مختلفی در آن مدّ نظر قرار گرفته است و از یک‌بُعدی‌بودن در اخلاق و یا در سیاست و یا در سلوک، انسان را آزاد می‌کند. موفق باشید

17083
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام! استادی گفتن که گرفتاریهای زندگی ما به خاطر گناهانمان است هرچند ندونیم و با خبر نباشیم از اینکه گناهمون چی بوده، راهشم اینه که دوره های استغفار برداریم مثل چهله ی استغفرالله یا ذکر استغفار دیگه ای که تو مفاتیح هست که دو ماه هر روز 400 مرتبه باید بگیم، بعد می گفتن اینکه الان با تقوا شدی کافی نیست و گذشته ات رو باید با این ذکرها جبران کنی، بهشون می گفتیم ما چند بار این ذکر ها رو برداشتیم ولی وسطش قطع شده و .... گفتن اگه حال ذکر ندارید خوب با مشکلاتتون سر کنید، استاد عزیز اینکه گفتن این ذکرها خوبه که شکی درش نیست ولی آیا ضروریه؟ و راه جبران گناهان گذشته و رفع مشکلات گفتن این ذکر؟ خود بنده از گناهان گذشته پشیمونم سعیم هم بر تقوا و دوری از گناه و معصیت است اما انگار به گفتن ایشان اینها کافی نیست!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده خیلی از این حرف‌ها سر در نمی‌آورم و در سیره‌ی معصومین هم چنین حرف‌هایی ندیده‌ام. دین ما به ما می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات‏» یعنی در إزای اعمال نیک که همان دستوران دین باشد، خود به خود گناهان رفع می‌شود. مهم آن است که جهت‌گیری خود را، عبور از اردوگاهِ کفر و حضور در جبهه‌ی توحید قرار دهیم. در آن حدّ که قرآن می‌فرماید: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ» ﴿٢﴾/ محمد) یعنی اگر ایمان و عمل صالح را پیشه‌ی خود کنیم و به دین اسلام باور داشته باشیم، نه‌تنها گناهانمان پوشیده و برطرف می‌شود، بلکه امورات معنوی و دنیایی ما نیز به بهترین نحو به سامان می‌آید. و معنای استغفار به آن است که رجوع‌مان از باطل به سوی حق باشد و ذکر مبارک استغفار در همین رابطه جهت ما را شکل می‌دهد. موفق باشید     

17082
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: من در دبیرستان رشته ی ریاضی را با هدف ریاضت ذهن و سامان دادن و نظم ذهنی که به دنبالش بودم تا برای بعدها بتونم هدفی را دنبال کنم انتخاب کردم و الان با رتبه 3500 در کنکور پذیرفته شدم. می خواستم هدفم را با شما مطرح کنم و از شما مشاوره بگیرم اینکه هدف من تبیین یک معماری بر مبنای مبانی اسلامی است و اینکه معماری سنتی و ایرانی اسلامی خودمان را احیا کنم با شخصی که خودشون رشته ی رباضی خواندند و بعد تغییر رشته انسانی دادند و در مقطع دکتری مدیریت شهری تحصیل می کنند که صحبت کردم ایشون گفتند شما با در نظر داشتن چنین تفکراتی دو راه در پیش دارید یکی اینکه وارد رشته های علوم انسانی بشین و با نگاه نقادانه با آنها برخورد کنین و یا اینکه مثل کشور آمریکا مبانی فلسفی رو در زمینه های مختلف تقویت کرده و به سایر علوم تزریق کنید. حقیقتا من راه دوم را بیشتر می پسندم چون به نظرم هنوز به طور کامل در مسائل اعتقادی و فکری اسلامی پخته نیستم تا بتونم با تفکر خودم سایر علوم را نقد کنم و در دانشگاه امام صادق ثبت نام کردم و به مصاحبه دعوت شدم اگر بخواهم در این دانشگاه تحصیل کنم رشته فلسفه و کلام را ادامه می دهم. می خواستم نظر شما را بدونم در این مورد که در کارشناسی به رشته معماری روم و ارشد را فلسفه بخوانم یا برعکس یا کلا برای تزریق مبانی اسلامی به رشته معماری اصلا لازم نیست وارد این شوم و اگر لازم نیست پس چه طور می توانم به هدفم نایل شوم و با توجه به این موضوع که بنده دختر هستم و در یکی از شهرستانهای اصفهان زندگی می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال داشتن یک تفکر منظم فلسفی در این امور لازم است. از این جهت شاید بد نباشد ابتدا نظم تفکر فلسفی را تجریه کنید و سپس به کاری که می‌خواهید، ادامه دهید. موفق باشید

17080
متن پرسش
سلام عليكم خدمت استاد عزیزم: خواستم نظر ناچیزم را در رابطه با سؤال 17070 مطرح کنم و امیدوارم که استاد، بی ادبی این شاگرد ناچیزش را ببخشد. دوست عزیزمان پرسیده بودند که ماهیت هر دو کار (دیدن برهنه ی همسر خود و دیدن برهنه ای در سایت) یکی است پس چرا یکی حلال و دیگری حرام است؟ جواب در خود سؤال این دوست عزیز است که گفتند: «سابق وقتی وارد این سایت ها می شدم، اعتراض درونی و عذاب وجدان داشتم»؛ فطرتی را که خداوند در درون انسان ها قرار داده (چه به آن وجدان بگوییم و چه نفس لوامه و چه فریاد درونی)، یکی از عوامل تشخیص حق از باطل است که به انسان الهام می کند که چه کاری با مقام عبودیت انسان سازگار است و چه کاری با این مقام سازگار نیست. آن دوست عزیز گفتند: «پس از مدتی این کار برایم عادی شده که دیگر قبح آن را در درونم احساس نمی کنم» اینجا مرحله ی غبار گرفتن فطرت یا آن فریاد درونی است که اصلاً آمدن پیامبران و امامان علیهم السلام و قرآن و همه برای بیدار کردن این فطرت غبار گرفته است. پس فکر می کنم تا حدودی جواب به اینکه «ماهیت هر دو یکی است» داده شد زیرا اگر ماهیت هر دو کار، یکی بود، مطمئن باش آن قبحی را که اول گفتی در درونت احساس نمی کردی و عذاب وجدان نمی گرفتی؛ وگرنه پس چرا کسی که به بدن برهنه ی همسر خود نگاه می کند، قبحی در درونش احساس نمی کند و عذاب وجدان نمی گیرد؟! پس معلوم است که ماهیت هر دو کار، یکی نیست. دوست عزیزمان پرسیده بودند که: «از دیدگاه تجربی و اجتماعی بفرمائید که دیدن سایت های ... و تسکین دادن شهوت خود از این طریق، چه مشکلاتی در زندگی عادی پیش می آورد؟» جواب این سؤال نیز در خود سؤال، نهفته است که دوست عزیزمان گفتند: «چه اشکالی دارد از این سایت ها بازدید کنم و شهوت خود را تسکین دهم» در صورتی می توان گفت که شهوتمان تسکین داده شده که پس از دیدن آن تصاویر، دیگر تا مدت ها سراغ آنها نرویم! پس اینکه هر روز تشنه تر می شویم و هر روز مشتاق دیدن این تصاویر هستیم، نشانگر این است که تسکین و آرامشی به دست نیاورده ایم بلکه بیشتر تحریک شده ایم! لطفا از اینجا به بعد خوب دقت کنید که کم کم ماهیت این دو کار، دارد از هم جدا می شود چون دوست عزیزمان خواستار جواب از دیدگاه تجربی و اجتماعی بودند، ناچاراً و با عرض پوزش، یک سری مطالب را صراحتا عرض می کنم: کسی که به همسر برهنه ی خود نگاه می کند، شهوت او تحریک شده (تشنه شده) و خُب بعدش هم با همسر خود آمیزش می کند و جواب آن تشنگی اش را می دهد و به آن آرامش و تسکین شهوت، می رسد. ولی کسی که به تصویر برهنه ی یک زن نگاه می کند، شهوتش تحریک شده (تشنه شده) ولی بعدش چگونه باید آن تشنگی را جواب دهد! پس چون کسی را ندارد که با او آمیزش کند ناچارا یا خود را کنترل می کند (که خیلی بعید است) که در این صورت به بیماری های روحی از جمله افسردگی مبتلا می شود زیرا آن تشنگی به وجود آمده را جواب نداده یا دست به خود ارضایی می زند با همه ی عواقب روحی و جسمی که همگی می دانیم. خیلی خیلی از محضر استاد عذر می خواهم اگر مطالبم به درد نخور و وقت گیر بود. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع رویهمرفته همان طوری است که جنابعالی می‌فرمایید. ولی اگر بتوانیم در رابطه با این مسائل، روحیه‌ی عبودیت افراد را تقویت کنیم، راهِ صدساله را یک‌شبه طی خواهند کرد. از این جهت قرآن در خطاب به این افراد می‌فرماید: «إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظيمٌ (179)/آل‌عمران» اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید برای شما اجر عظیمی است. و این در رابطه با نظر به فقه و فقاهت مجتهدین محقق می‌شود. موفق باشید

17079
متن پرسش
سلام: برای جلسات روضه هفتگی یک هیئت که از زمینه های فکری مختلف در آن حضور دارند. چه بحثی را پیشنهاد می کنید که زمینه ی اجتماعی داشته باشد و در راستای اهداف انقلاب باشد و باعث اختلاف در هیئت نشود اما منجر به تغییر بعضی از تفکرات انحرافی و غیر انقلابی شود چه موضوع و سیری را پیشنهاد می کنید؟ و چه شخصی را برای سخنرانی این سیر پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با طرح مباحث قرآنی در نگاه علامه فضای تفکر برای همه فراهم می‌شود و یا آن‌که مباحث کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را با آن‌ها در میان بگذارید 2- اشخاصی که برای آن جلسه مفیدند را باید خودتان پیدا کنید. موفق باشید

17077
متن پرسش
سلام عليكم: با عرض پوزش که وقت شریفتون رو میگیرم. 1. برای آشنا کردن جوانان و نوجوانان با معارف دینی و همچنین درک درست آنان از انقلاب، چه کتبی را از خودتان یا دیگران پیشنهاد می فرمایید که به آنها هدیه دهیم؟ 2. کتبی که به قول معروف، موتور معنوی آنها را روشن کند و استارت معنوی را در آنها بزند؟ 3. چون خودم عاشق کتب شهید آوینی و عاشق تفکر ایشان هستم و با توجه به اینکه هر کسی توان هضم کتب شهید آوینی را ندارد، شما کدام یک از کتب ایشان را برای هدیه دادن به جوانان و نوجوانان پیشنهاد می کنید. فتح خون بدین منظور خوب است؟. (چون واقعا این کتاب فتح خون بود که آن شوک معنوی را در من ایجاد کرد.) 4. این حقیر، طلبه هستم. چه کتب روایی را برای بالا بردن معرفت خودم و مخاطبانم، پیشنهاد می کنید؟ 5. آیا شهادت یک تقدیر الهی است یا بستگی به اعمالمان دارد. منظورم این است که ممکن است کسی آدم خیلی خوبی باشد و شهادت را از خدا بخواهد و خدا به او ندهد؟ چه کار کنیم که عاقبتمان ختم به شهادت بشود؟ حلال کنید که هی مزاحمتون میشم. ان شاء الله خداوند حفظتون کنه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» در این مورد شروع خوبی باشد. آری! کتاب «فتح خون» شهید آوینی افق خوبی را در مقابل انسان می‌گشاید. 4- کتاب «اصول کافی» و «تحف‌العقول» بسیار در این مورد ارزشمند است 5- در فضای راضی‌بودن به رضایِ الهی کار را به خدا وامی‌گذاریم، هرطور او خواست با ما عمل کند. موفق باشید

17074
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: آیا در زمینه ی جهاد به خصوص از جنبه نظامی - چه سخت و نرم - در اسلام، کتابی دارید؟ یا کتابی می شناسید که به صورت مستند بر اساس آیات قران و روایات تدوین شده باشد؟ متاسفانه با توجه به جستجوی بنده به یک سری کتبی برخوردم که بحث جهاد به خصوص مبانی آن را به درستی مشخص نکرده اند و نتیجه بحث فقط کتاب سازی شده است. لطفا از آثار اسلام شناسانی که در این زمینه کار کرده اند، معرفی بفرمایید. با تشکر رضاپور
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خاصی در نظر ندارم ولی علامه‌ی طباطبایی در آیات مربوط به «جهاد» به‌خصوص در سوره‌ی توبه، نکات ارزشمندی را مطرح فرمودند. موفق باشید

17073
متن پرسش
استاد خوبم سلام: هر از گاهی میل شدیییید به ارتباط با نامحرم در من شکل میگیره. گاهی ازش عبور می کنم ولی گاهی هم مغلوبش میشم. حدود ده ساله این حس رو دارم و فکر می کنم بخاطر رابطه ایه که در مجردی با جنس مخالف داشتم. الان من دو تا بچه دارم و از همسرمم راضیم.واقعا درمونده شدم استاد. تموم شدنی نیست. گاهی خوبم و حال خوش معنوی دارم گاهیم مثل یه حیوون میشم و دیگه رو ندارم به درگاهشون باز توبه کنم. الانم چله ترک گناه گرفتم ولی بار اول و دومم نیست که چله می گیرم و ترک می کنم و حس خوب دارم و بعد دوباره فرو می ریزم. میشه راهنماییم بفرمایید مثل همیشه استاد خوبم؟ چکار کنم برای ترک دایم این گناه. می ترسم از پیش رویم. ممنون که هستید و پاسخگویید. خدا بهتون سلامتی و خیر و برکت بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برکات صبر بر طاعت و ترک معصیت را فراموش نکنید که چگونه پس از مدتی با معجزه‌ی آن روبه‌رو می‌شوید در حدّی که باورتان می‌آید چرا حضرت حق می‌فرماید: «انّ اللّه یحب التّوابین». به همین جهت جناب مولوی در رابطه با «صبر» می‌گوید: «پرده ‏های دیده را داروی صبر ** هم بسوزد هم بسازد شرح صدر . هم ببینی نقش و هم نقاش را ** فرش دولت را و هم فراش را». موفق باشید

17071
متن پرسش
سلام استاده عزیز: بنده مثلا گناهکار به احوالات خودم هم آگاه، چطور میشه مثلا تصمیم می گیرم برم جبهه و در این راه شهید هم میشم چطور میشه که یک دفعه به اون مقام عالی انسانی و شهادت و قرب به خدا می رسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در إزای ورود در جبهه‌ی توحید، گناهان شخصی را می‌بخشد. لذا می‌فرماید: «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ (سوره‌ی محمد/ 2) و كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند و به آنچه بر محمد(ص) نازل شده - و همه حقّ است و از سوى پروردگارشان - نيز ايمان آوردند، خداوند گناهانشان را مى‏ بخشد و كارشان را اصلاح مى‏ كند! و حضور در جبهه‌ای که مقابله با توحید نظام اسلامی است، از همین جنس است که آیه‌ی فوق بدان متذکر است. موفق باشید

17070
متن پرسش
محضر گرانقدر جناب طاهرزاده سلام علیکم: استاد عزیز متاسفانه بنده به ورود به سایت های سکسی عادت کرده ام و جوری برایم عادی شده که دیگر قبح آن را در درونم احساس نمی کنم در حالی که سابق وقتی وارد این سایت ها می شدم اعتراض درونی و عذاب وجدان داشتم. سوالی دارم که با جواب به آن امید دارم از این مسئله عبور کنم. سوال اول) در روایت است شخصی خدمت معصوم رسید و عرض کرد آیا اگر کسی همسر خود را برهنه کند و به او بنگرد اشکالی دارد معصوم در جواب فرموده بودند نه اشکالی ندارد و چه لذتی بالاتر از این؟ حال سوال من این است چه تفاوتی بین دیدن برهنه همسر و دیدن برهنه ای در سایت وجود دارد؟ ماهیت هر دو که یکی است چرا یکی حرام است و یکی حلال؟ برای من جوانی که امکان ازدواج ندارم چه اشکالی دارد از این سایت ها بازدید کنم و شهوت خود را تسکین دهم؟ سوال دوم) شما در جواب بعضی از دوستان راجع به همین مورد فرموده اید این کار مانع تجلی اسما و سلوک و... می شود بنده از این چیزها سر در نمی آورم لطف کنید از دیدگاه تجربی و اجتماعی بفرمایید در زندگی عادی چه مشکلاتی پیش می آورد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم و به اعتبار نظر فقها باید تکلیف خود را بدانیم. اگر توانستم خدمت عزیزی که در این رابطه صاحب‌نظر است برسم؛ موضوع را با ایشان در میان می‌گذارم. موفق باشید

17068
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: استاد بنده درباره ی نامگذاری فرزندم با نام «آلاء» از شما سوال پرسیده بودم. شما فرمودید: «این اسم به معنی نشانه است. و از آن‌جایی که اسم باید به چیزی اشاره داشته باشد، نمی‌دانم خودِ نشانه، به چه چیزی اشاره دارد.» . ضمن تشکر سوال من این است که در تفاسیر لغت نامه ها درباره ی این کلمه در قرآن، معنی آن «نعمت ها و نیکی ها» آمده است. یعنی نشانه به این موضوع ها می تواند باشد؟ آیا در این صورت اسم مناسبی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر بتوانید لقبی برای او بگذارید که متعیَّن به یک اسوه و مصداق باشد، او بیشتر، معنای خود را در اسم خود احساس می‌کند و شما بعداً بیشتر خوشحال خواهید بود. موفق باشید

17067
متن پرسش
با سلام: می خواستم نظر آقای طاهرزاده رو در مورد متن زیر و بی نفسی و بی زمانی هنگام انزال در سکس بدونم و اینکه علت میل جنسی انسان، علاقه به اون لحظه بی نفسی و بی مکانی هست. ✨ اين انرژي جنسي چيست؟ چرا اينگونه با قوت زياد زندگي ما را به نوسان در مي آورد؟ چرا چنين نفوذ زيادي بر زندگي ما دارد؟ چرا زندگي ما، تا آخرين دم حول محور سكس مي گردد؟ جاذبه اش در چيست؟ پيران و قديسان شما هزاران سال است كه آن را منع كرده اند، ولي به نظر مي رسد كه در انسان ها كمترين تاثيري نداشته است. هزاران سال است كه به ما موعظه كرده اند كه بايد از سكس دوري كنيم و تمام افكار جنسي را از خود برانيم و حتي نبايد خواب هاي جنسي ببينيم. ولي اين روياها انسان ها را ترك نكرده اند نمي توانند اينگونه انسان را ترك كنند. من در شگفت بوده ام من با زنان خودفروش برخورد داشته ام، آنان هرگز چيزي در مورد سكس نمي پرسند، آنان در مورد روح و خدا جويا هستند. من همچنين با بسياري از مرتاضين و سالكين و مردان مقدس برخورد داشته ام، و هروقت با هم تنها بوده ايم آنان در مورد چيزي به جز از سكس سوال نمي كنند! من از درك اين نكته حيرت كرده ام كه مرتاضين و مردان به اصطلاح مقدس شما كه هميشه در مخالفت با سكس موعظه مي كنند، به نظر مي رسد كه در ذهن هايشان وسواس سكس را دارند و با آن مشكل دارند. آنان در جمع از روح و از خداوند مي گويند، ولي در درون، آنان نيز همچون همه دچار مشكل هستند. بايد هم چنين باشد، طبيعي است زيرا ما هرگز سعي نكرده ايم كه اين مشكل را درك كنيم. ما هيچگاه نكوشيده ايم تا پايه هاي اين انرژي را بشناسيم و هرگز نپرسيده ايم كه اين جاذبه ي عظيم چرا وجود دارد؟ چه كسي به شما جنسيت را آموزش مي دهد؟ تمام دنيا همه كار مي كند تا اين آموزش صورت نگيرد. والدين سعي دارند كودكانشان را از دانستن در مورد آن منع كنند و آموزگاران همين تلاش را دارند. متون مذهبي نيز چنين مي كنند. هيچ مدرسه و دانشگاهي براي آموزش سكس وجود ندارد، ولي روزي ناگهان شخص درمي يابد كه تمام وجودش سرشار از اين انرژي است اين چگونه رخ مي دهد؟ بدون هيچگونه آموزش، اين چگونه اتفاق مي افتد؟ حقيقت را آموزش مي دهند، عشق را آموزش مي دهند، ولي به نظر مي رسد كه در هيچ كجا يافت نمي شوند. پس اين كشش عظيم سكس چيست؟ اين جاذبه ي طبيعي براي آن چيست؟ البته اسراري در آن نهفته است كه لازم است كه درك شود. شايد آنگاه قادر باشيم به فراسوي جنسيت برويم. نخستين نكته اين است كه جاذبه ي سكس در وجود انسان ها درواقع كششي براي سكس نيست. آن خواسته ي جنسي كه در هسته ي دروني انسان هاست، درواقع يك خواسته ي جنسي نيست. براي همين است كه پس از هر آميزش جنسي، آنان به خود فرو مي روند، احساس ناشادي و افسردگي مي كنند آنان مي پندارند كه چگونه از آن خلاص شوند، زيرا چيزي در آن پيدا نمي كنند. شايد آن جاذبه براي چيزي ديگر باشد. و آن جاذبه يك اهميت بسيار مذهبي در خودش دارد. جاذبه اين است. به جز در تجربه ي جنسي، انسان ها در زندگي معمولي شان قادر نيستند به اعماق وجودشان دست پيدا كنند. در امور روزمره، آنان تجارب متنوعي دارند خريد، اداره، تجارت، به دست آوردن پول و شهرت ولي اين تنها تجربه ي آميزش جنسي است كه آنان را به ژرف ترين عمق وجودشان نزديك مي كن، در آن اعماق، دو چيز برايشان رخ مي دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در قرآن در رابطه با علاقه‌ی همسران به همدیگر می‌فرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (21)/ روم) از نشانه‌های اراده‌ی الهی در ادامه‌ی نسل بشر و مدیریت الهی در این رابطه آن‌که حضرت حق از خود شما همسرانی را جهت آرامش روحی و روانی و این‌که در کنار همدیگر لذت لازم را ببرید، همسرانی را قرار داد و بین شما روحیه‌ی ارادت‌مندی و دل‌سوزی گذاشت، در این پدیده نشانه‌هایی از مدیریت حکیمانه‌ی حضرت حق برای اهل تفکر وجود دارد.

ملاحظه می‌کنید که خداوند موضوع سکس را در مسیر صحیح برای بشر شکل داده است تا علاوه بر آرامش روحی که باید همسران در نسبت به هم و لذتی که پیش می‌آید، داشته باشند؛ نتایج دیگری مثل ارادت و ایثار نیز در بین آن‌ها بماند. چیزی که مسلّم اگر مسیر ارتباط جنسی از روش الهی خارج شود، به‌دست نمی‌آید. و این مشکل اساسی بشر امروز است که متوجه نمی‌شود صِرفِ ارتباط جنسی، تمام ابعاد انسانی جواب داده نمی‌شود، مگر آن‌که آن ارتباط جنسی در مسیر تکوینی و تشریعیِ خودش قرار بگیرد. از این جهت است که در آخر آیه فرمود: «إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» در این نوع ارتباط که در عین آرامش روحی و جنسی، مودت و رحمت بین زن و مرد جاری می‌شود؛ نشانه‌هایی از حکمت الهی برای اهل تفکر می‌باشد. بنابراین موضوع گرایش جنسی که در بشر قرار داده شده است اگر در مسیر صحیح آن قرار نگیرد، بشر به نتایجی که باید از این ارتباط به‌دست آورد، به‌دست نخواهد آورد. و این مشکلی است که بشر امروز از آن غفلت اساسی دارد. موفق باشید

17066
متن پرسش
با سلام و احترام و تبریک ایام: استاد بزرگوار درحال انجام کارهای تحقیقاتی درباره ی مسئله ای بودم که چشمم به این سایت افتاد، می دونم که طبق کتاب جن و جادوگر و شیطان این مسائل مورد توجه شما نیستند. راستش مدتی است که دوستم دچار وسواس فکری شده طوری که از این سایت ها و مطالبشون و حتی افرادی استفاده می کنه برای مسئله ی ازدواجش. هرکس که به خواستگاری میره اسامی رو با هم حساب میکنه و میگه اسمش به من نمیخوره و بدون دلیل جواب منفی میده. به نظرتون باید چه کار کنم برای دوستم؟ استدلالش هم اینه که خدا به من اختیار داده که از این راه انتخاب کنم. و هرچقدر توضیح میدم که اختیار برای این داده شده که راه رسیدن به خدا رو طی کنیم، به رضای خدا راضی باشیم و... خدا رو اطاعت کنیم، متوجه حرف من نمیشه ازتون میخوام راهنماییم کنید که چه استدلالی براش بیارم و هرچند که وقتتون رو میگیره نیم نگاهی هم به این مطالب سایت بیندازید. ممنون التماس دعا آنچه در این تارنما پیش روی عزیزان قرار گرفته است، مباحثی است مختصر از علم اسامی یا همان علم الاسماء و یا نامشناسی؛ امیدواریم که بیان این مطالب - گرچه مختصر و موجز است - باعث شود تا خوانندگان و بازدیدکنندگان محترم را سیراب نموده و از این علم بهره ی کافی ببرند. (البته بخاطر سوء استفاده ی برخی از افراد سودجو و یا بی اطلاع، از مطالب این تارنما در نسخه ی قبلی، مجبور شدیم بسیاری از توضیحات و محتوای علمی را حذف نمائیم) توصیه ما به بازدیدکنندگان و مشتاقان فهم و درک مطالب و محتوای تارنما، مطالعه ی با دقت تمامی صفحات است چرا که با فهم صحیح و نسبتاً کافی این مطالب مبحث علم اسامی برای شما باز و قابل درک خواهد شد. انتظار داریم مطالب گویا و قابل فهم برای عامه ی مردم باشد. سعی ما بر این بوده تا از بیان محتوای تخصصی و علمی - که برای عامه ی مردم قابل لمس نیست - پرهیز کنیم، گرچه در بعضی جاها مجبور به بیان مسائلی فراتر از زبان عامه ی خوانندگان عزیز شده ایم. در صورتی که در خلال مطالعه ی مباحث سوالی برای شما پیش آمد به سوالات متداول مراجعه نموده و جواب خود را جستجو کنید و در صورتی که جواب خود را نیافتید از بخش تماس با ما سوال خود را مطرح بنمائید. اگر در تعریف این تارنما در تصویر بالای صفحات دقت کنید این جمله را خواهید دید که بیانگر هدف عملی تارنمای تخصصی علم اسامی است: معرفی، تبیین، تصحیح، تغییر، و انتخاب نام نیکو بر اساس قوانین فراموش شده ی علم اسامی تجربه ی ما ثابت کرده است که کسانی که علم اسامی و تاثیر آن در شکل گیری شخصیت و روند زندگی افراد را درک کرده اند تصمیم گرفته اند تا نام خود و خانواده ی خود را معاینه کنند، و پس از گرفتن جواب و درک آن به توصیه های احتمالی ما جامه ی عمل بپوشانند. اما افرادی که با چهارچوبه ی از پیش تعیین شده ی قبلی پا به مطالعه ی این مطالب گذاشته اند غالبا مطالب را اشتباه برداشت کرده اند و دچار ضعف در فهم شده اند و سرسری از روی محتوای علم اسامی گذشته اند و بعضا موضعی عالمانه گرفته اند و بالاتر از بزرگانی نظیر شیخ بهائی و میر داماد و .. اظهار نظر کرده اند. در هر حال «لا مؤثر فی الوجود الا الله» (هیچ تاثیر گذاری در عالم وجود نیست مگر خدای عزیز) این اعتقاد ماست که تا خدا نخواهد کسی پایش به این تارنما باز نمی شود و تا خدا نخواهد هرکسی این مطلب را فهم نمی کند و تا خدا نخواهد کسی اقدامی برای معاینه ی خود نمی کند و تا خدا نخواهد کسی قادر به عمل کردن به توصیه های این علم نخواهد بود. توصیه ما این است که پیش از هر چیز چهارچوبه ی از پیش تعیین شده ی ذهن و فکر خود را کنار بگذارید و با دیدی باز به مطالب ارائه شده با دقت نگاه کنید و اگر محتوای این مباحث را نفهمیدید، منکر نشوید. بوعلی سینا، دانشمند و حکیم فهیم و اعجوبه ی زمان می گوید : (کلما قرع سمعک من عجائب الدوران، فجعله فی بقعة الامکان ما لم یضدک قائم البرهان) یعنی تمام آنچه از عجائب زمانه به گوش تو خورد - اگر قابل درک و فهم برایت نبود - پس قرارش بده در جایگاه امکان - یعنی بگو ممکن است درست باشد - تا زمانی که دلیل محکم و استواری بر خلاف آن پیدا نکرده ای یک قاعده فلسفی نیز می گوید: «عدم الوجدان لا یدل علی عدم الوجود» یعنی درک نکردن چیزی دلیل بر نبود آن چیز نیست. امیدواریم این تارنما و خدمات ارائه شده ی آن دست شیادان و کلاهبرداران را از این علم کوتاه کند و موجبات امنیت خاطر افراد را فراهم کند. هدف ما جلب رضایت خداست در راستای این هدف ما را یاری کنید. http://www.nameology.ir/ اینم آدرس سایته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند برای جهل یک کس، همین بس که بدون دلیل عقلی و نقلی چیزی را قبول کند. در جواب سؤال‌های متعدد، موضوع بی‌مبنایِ نقلی و عقلی‌بودنِ حروف ابجد عرض شد؛ به‌خصوص که بخواهیم تناسب اسامی را با چنین حروفی تعیین کنیم که این از عجیب‌ترین عجایب استفاده از حروف ابجد است!! خوب است که در این رابطه سری به جواب سؤال‌های شماره‌ی 3407 و 5094 و 15451 و 15455 بزنید. موفق باشید

17065
متن پرسش
باسلام: 1. نظر حضرتعالی در مورد فایل جدیدی که از مرحوم منتظری رضوان الله تعالی علیه در مورد اعدام های سال 67 منتشر شده است چیست؟ 2. توجیه شرعی این اعدام ها چیست و چگونه می توان فردی که قبلا محاکمه شده است بدون اینکه جرم جدیدی مرتکب شده باشد به صرف عقیده محکوم کرد؟ 3. تفاوت تفتیش عقایدی که کلیسا در قرون وسطی می کرد با این کار نظام چه می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع محارب‌بودنِ یک جریان، غیر از موضوع خطاهای جزئی است که با زندان و تنبیه جبران شود. وقتی بعد از عملیات مرصاد مشخص شد که منافقین خلق به عنوان محارب و براندازِ نظام مستقیماً وارد صحنه شده‌اند دیگر حکم آن‌ها عوض می‌شود به همان معنایی که حضرت حق می‌فرماید: «فَإِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ» چون با کافران که به هماوردی شما اقدام کرده‌اند، روبه‌رو شدید گردن آن‌ها را بزنید و حتی آن‌ها را اسیر نکنید. (سوره‌ی محمد/4) . و سادگی آقای منتظری آن بود که جایگاه منافقین را در آن تاریخ، تشخیص نداد و موضوع را به امر فردی تقلیل داد، به همان معنایی که مثلاً چون طرف، یک‌ماه دیگر باید آزاد می‌شد، چرا او را اعدام کردند؛ غافل از آن‌که طرف، در جبهه‌ای قرار دارد و بر آن اصرار می‌ورزد که جبهه‌ی تقابل با کلّ نظام توحیدی است و حکم خداوند برای آن‌ها حکم محارب است. موفق باشید

17064
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید و خدا قوت: 1. فایلی که عرض کردم طرح جامع طلبگی است، به ایمیلتان ارسال شد، اگر صلاح دانستید نگاهی انداختید، به بنده بفرمایید که حالا که حضرت آقا هم این طرح را تایید کرده اند، آیا می شود ما به طور شخصی از آن طرح جامع استفاده کنیم؟ 2. بنده وقتی محضر اساتید و اولیا الهی می رسم، بعضا اصلا دلم نمیاید سوال بکنم یا جلو بروم، مثلا همین دیدار اخیر با که با استاد جوادی آملی داشتیم، همه جلو می رفتند و مسايل کوچک و بزرگ می پرسیدند، و بیشترشان در شان ایشان نبود ولی ایشان هم جواب می دادند، ولی بنده اصلا دلم نمی آمد سوال بپرسم، در دلم می گفتم وقتشان را نگیرم، گرچه جلسه عمومی بود. 3. چطور می شود که امثال حضرات آیات جوادی آملی و حسن زاده آملی ها هم ریاضی می دانند، هم حکمت، هم عرفان، هم قرآن، هم بقیه علوم؟ اصلا چگونه وقت کرده اند اینگونه ممحض بشوند در علوم زیاد؟ آن نکته ای که باعث شده ایشان بدنبال علوم مختلف باشند چیست؟ مگر نه این است که توحید خالص علم «نقطه» را به انسان خواهد داد؟ پس چرا در زندگینامه علامه حسن زاده می خوانیم که ایشان ریاضیات هم خواندند، نجوم هم خواندند، مطمئنا این خواندن با خواندن های دیگران فرق دارد، ولی نمی دانم چه فرقی، اگر می شود راهنمایی کنید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علوم عقلی اعم از ریاضیات و هیئت، ذهن را برای فهم دقایق عالم منظم و آماده می‌کند و علم طبّ به آن صورتی که حضرت آیت اللّه حسن‌زاده دنبال فرموده‌اند، موجب می‌شود که بتوانند به بهترین شکل از بدن خود استفاده کنند. موفق باشید

17062
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: بنده نذر کردم امسال کتاب راز شادی امام حسین (ع) در قتلگاه را بین مردم پخش کنم آیا این کار درسته و در ضمن خود شما کدامیک از کتابهایتان را توصیه می کنید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسئله‌ای است که به نیّت و ذوق حضرت‌عالی بستگی دارد. مهم آن است که همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 17051 عرض شد وظیفه‌ی ما است به نحوی حقیقت کربلا را در مقابل روح و جان انسان‌ها بگشاییم. موفق باشید

17061
متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار چند تا سوال از محضرتان داشتم: 1. موضع شاه در مقابل مسئله نقد غرب چه بود؟ اینکه گفته می شود شاه با این مسئله مشکلی نداشت درست است؟ اگر درست است علت آن چه بود؟ 2. چرا عمده کسانی که در مسیر غرب شناسی فردیدی قرار می گیرند از انقلاب و فضای حماسی آن دور می شوند و به نوعی روشنفکری منفعل و البته منتقد تبدیل می شوند؟ آیا این دستگاه غرب شناسی مشکل دارد یا مشکل از جای دیگری است؟ 3. چه خصوصیتی در غرب شناسی فلسفی نهفته است که هر کس که به آن دل می دهد از درون دچار یک حرارت و شوریدگی عجیبی شده و وجودش دچار تلاطم و بی قراری می شود؟ 4. آیا امکان دارد به لحاظ ثبوتی حرف های اندیشمندان غربی مطابق با حقیقت باشد؟ آیا در عالم اثبات واقع هم شده است؟ با توجه به اینکه برخی قائلند کفار و غیر شیعه هیچ گاه حرف حقی ندارند و اگر هم حرف حقی بر زبانشان جاری می شود از شیعه به عاریت رفته است. ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «تو پای به راه در نِهْ و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت چون باید کرد». از نوع سؤالاتتان برمی‌آید که چندان در جریان غرب‌شناسی آن‌طور که باید و شاید نیستید. پیشنهاد اولیه‌ی بنده آن است که از طریق کتاب‌های مرحوم شهید آوینی، معنای درست و رویکردِ صحیحی که ما در نسبت انقلاب اسلامی باید در غرب‌شناسی داشته باشیم، به‌دست آورید و سپس باز به سؤالات خود بنگرید، در آن صورت موضوع فرق خواهد کرد. آن‌هایی که می‌گویند نیاز نیست به غیرِ شیعه رجوع کرد؛ باید متذکر این سخن علی«علیه‌السلام» باشند که حضرت می‌فرمایند: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ وَ هُوَ عِلْمُ مَعْرِفَةِ النَّفْسِ وَ فِیهِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَل» در این حدیث حضرت می فرمایند مراد از علمی که باید در چین به دنبال آن بود علم معرفت النفس است که سبب معرفت خداوند عزوجل می شود. "من عرف نفسه عرف ربه". مراد از چین احتمالا کنایه از دوری باشد. موفق باشید

17060
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: با نظر به نقش طلبه عصر اتقلاب اسلامی و تمدن سازی وی در عصر مهدوي نیاز به این هست که طلبه دروس مرسوم حوزوی خود از قبیل: ادبیات عرب، منطق،فقه، اصول، کلام، تفسیر و به طور تخصصی فسلفه و عرفان را کار کند تا بتواند قدمی در این عرصه بردارد. اما روش مطالعه و کاربردی کردن این دروس طبق نظرات بعضی از اساتید همچون استاد وکیلی، واسطی، نخاولی در مشهد نیاز به زمان حداقل 15 ساله ای دارد (طبق برنامه ای که استاد واسطی در روش تحصیل در حوزه علمیه بیان کرده و اهدافی که برای این مهم در نظر گرفته) حال سوال بنده اینجاست که این دروس را به چه روشی باید خواند تا نتیجه علمی و عملی را در خودمان و جامعه مشهود و مکشوف و با نتیجه ببینیم؟ برای امثال بنده ای که دغدغه انقلاب اسلامی و جلو بردن سیر علمی و فکری در موضاعات خاص داریم؟ تشکرات ویژه. محمد پورگنجی. طلبه دانشگاه علوم اسلامی رضوی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سیری که نام برده‌اید؛ سیری بسیار اساسی است و یک طلبه نباید از آن کوتاهی کند. آری! در متن کار گشایش‌هایی جهت حضور در وظایف انقلابی برایتان پیش می‌آید و إن‌شاءاللّه به بهترین نحو به وظیفه‌ی خود عمل خواهید کرد. موفق باشید

17059
متن پرسش
سلام علیکم: 1. طلبه رشته فلسفه و کلام اسلامی دانشکاه رضوی هستم. مشغول مطالعه دروس مرسوم حوزوی و تخصصی در رشته خودم بدایه و تاریخ فلسفه اسلامی و تاریخ فرق را خوانده ام. و منظومه را نیز در سه ترم دانشگاهی مطالعه کرده ام. برای ترم جدید نیز نهایه الحکمه و تاریخ فسلفه غرب داریم. سوال: آیا کتاب منظومه را به عنوان متن اصلی و محور قرار دهم و هر روز آن را مطالعه و مباحثه کنم و به حواشی و کتاب نهایه در ذیل منظومه بپردازم یا نهایه و یا شواهد را محور قرار دهم؟ (تا اینک به کتب فلسفه مشا و اسفار و اشراق برسم) 2. بسیار علاقه دارم که عرفان نظری کار کنم. وقت شروع به مطالعه عرفان نظری همراه با استاد از چه زمانی باید باشد؟ آیا می توانم هم اکنون با عین النضاخ یا صوت دروس مرحوم مهندسی و یزدان پناه و امینی نژاد شروع کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خیلی فرق نمی‌کند. این را با اساتیدی که می‌شناسید و شما را می‌شناسند، در میان بگذارید 2- اگر بعد از مطالعه‌ی جلد هشتم و نهم «اسفار» سراغ عرفان نظری بروید، بهتر است. موفق باشید

17058
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و فرزانه جناب آقای طاهرزاده: از اینکه مصدع وقت مبارک جنابعالی می شوم عذرخواهی می کنم لیکن نیاز اینجانب این می باشد که پاسخ های ارزشمند شما دلیل و قوتی است برای برنامه سلوک علمی و عملی بنده در عصر انقلاب اسلامی. بنده طلبه دانشگاه علوم اسلامی رضوی در رشته فلسفه و کلام اسلامی در مقطع کارشناسی می باشم. حدود چهار ساليست که به مطالعه آثار انديشمندان مختلف جهان اسلام مشغول هستم و آثار شهید مطهری را خوانده ام به غیر از کتب سطح عالی فلسفه، بعضی از آثار مرحوم عین صاد، علامه طباطبایی، امام خمینی، حضرات جوادی آملی و مصباح، و آثار جنابعالی و غیر هم در موضواعات مختلف و موضاعات دغدغه مند. تقریبا یک ساليست که با آثار مرحوم آیت الله شجاعی و علامه طهرانی آشنا هستم و کتب مقالات و روح مجرد و نور مجرد و چند جلدی هم از معاد شناسی را مطالعه کرده ام. لیکن چندی پیش در کتاب مراقبت استاد صمدي آملی خواندم که علامه طهرانی فرموده اند: اگر شخصی قصد خواندن کتب دوره علوم و معارف اسلامی اینجانب را کرد، به طور همزمان کتب دیگری نخواند تا وحدت حاصل شود و روح متکثر نگردد. اکنون سوال بنده این است که: هنوز که شاکله ذهنی برای امثال بنده از علوم و معارف اسلامی شکل نگرفته و نیاز است که با آثار بعضی از انديشمندان مانوس باشیم تا این چهار چوب ذهنی شکل بگیرد (البته به غیر از دروس حوزوی و فلسفه و عرفان) به نظر شما چه برنامه ای را بعد از خواندن آثار شهید مطهری پیش بگیرم؟ آیا در اين مرحله فقط آثار مرحوم شجاعی را بخوانم تا انتها و بعد از آن شروع به خواندن آثار مرحوم علامه طهرانی بکنم بدون هیچ کتاب حاشیه ای دیگر؟ و یا اینکه شما این سخن را قبول ندارید و منافاتی در مطالعه آثار انديشمندان با یکدیگر احساس نمي کنید؟ و یا اینکه بروم به سراغ مطالعه عمیق در منبع مطالب، مثل تفسیر المیزان؟ در این موضوع به شدت حیران و سرگردان شده ام و حقیقتا نمي دانم باید چه روشی در آثار این چنینی که هر کدام ارایه سبک و منظومه فکری به خصوصی دارند را داشته باشم. با توجه به اینکه این نکته را هم مي دانم که شیوه مطالعه دو گونه است: موضوع محور، مولف محور. ارداتمند استاد، طلبه دانشگاه علوم اسلامی رضوی از مشهدالرضا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گیج‌شدن ندارد!! در عین آن‌که همه‌ی آن علمایی که نام بردید، در یک فضا و به یک حقیقت در این زمانه اشاره دارند؛ همان مطلبی که متوجه شده‌اید، مطلب خوبی است که فعلاً مدتی با آثار آیت اللّه شجاعی«رحمت‌اللّه‌علیه» مأنوس باشد. ولی بالاخره تفسیر «المیزان» را مدّ نظر داشته باشید. به این معنا که مسیرتان یک کار اساسی در چند سالِ متمادی بر روی تفسیر المیزان باشد. موفق باشید

17057
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: بحثی شد در خصوص امر به معروف و نهی از منکر، عده ای از اساتید ما قائل اند که اولا معروف چیزی را گویند که در جامعه عرف شده باشد و تا چیزی عرف نشود امر به آن نشده، بعد در خصوص حجاب چون حجاب در جامعه عرف نشده ما امر به حجاب نداریم، از آن بالاتر امر به حجاب امر به منکر و ناشناخته در جامعه است و نه تنها آثار مفید ندارد بلکه آثار سوء دارد از طرف دیگر ما نباید اولویتهای بالاتری مثل عدالت را فدا ی حجاب کنیم تمام تلاش ما باید ترویج عدالت در جامعه باشد نه حجاب، واقعا گفتن خانم حجابت رو رعایت کن به یک بی حجاب تاثیری دارد؟ اگر داشت بعد 37 سال روز به روز وضع حجاب بدتر نمیشه، پس کار ما اشتباه است. می خواستم نظر استاد محترم را در این خصوص بدانم. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «معروف» یعنی آن‌چه در جان و فطرت انسان‌ها شناخته شده است. آری! برای تذکر به «معروف» باید شرایطی فراهم شود که حجاب‌های ظلمانی از مقابل فطرت زدوده گردد. از این جهت باید در مسیر رفع حجاب‌ها که از جمله تحقق عدالت است، تلاش نمود ولی با رویکرد نظر به «معروف» و «نهی از منکر». موفق باشید

17056
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: سوالی که مدتی ذهن بنده را مشغل کرده و تا الان با اینکه کتاب های مختلفی، از جمله کتاب جوان و انتخاب بزرگ، و ... خوانده ام و با افراد مختلفی مشورت کردم، هنوز به جواب نرسیدم: جوانی موقعیت طلائی است و که نباید به راحتی از دستش داد، اما سوال اینجاست که چگونه؟ اگه کسی هدف خودش رو رضای خدا و قرب الی الله قرار داده باشه، در جوانی چه کاری میتونه انجام بده؟ کاری که از همه مهمتره و شاید بعدا نتونه انجام بده و بتونه تمام استعداد های انسان رو به کار بگیره؟ آیا درس خواندن برای کنکور لازمه ؟ اگه نیست، و کسی اینو تشخیص بده، چه کار مهم تری پیش روش هست؟ کار کردن و دنبال شغل و سرمایه رفتن، وارد مسائل سیاسی شدن، مطالعه .... کدام مهم تر است؟ و معیار های انتخاب شغل از منظر اسلام چیست؟ انسان باید خودش رو برای مسئولیت های بزرگ اماده کنه یا یک شغل معمولی و عادی؟ لطفا جامع و کامل پاسخ بدید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی هدف اصلی انسان کسب رضایت حضرت پروردگار در کلیت زندگی شد، معلوم است که برای تحقق آن، باید مقدمات لازم را فراهم آورد. که مسلّم کسب معارف الهی و اخلاق فاضله، اصلی‌ترین مقدمات است و این باید در شرایطی شکل بگیرد که انسان با داشتن شغل و منبع درآمدی بتواند هدف خود را درست دنبال کند. درس و دانشگاه و حوزه همه برای کسب مقدمات است. موفق باشید

17055
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد محترم: ان شاالله خداوند توفیق تان بدهد. در باب اینکه حضرت امام فرمودند موسیقی اراده را سست می نماید، حقیر فکر کردم چون موسیقی تراوش احساسات است و حتی مسائل عقلی را موسیقی از بُعد احساسی بیان می کند پس احساس بعلت شاعرانگی و بی باری عقلی اش موجب سلب نیروی عقل آدمی می شود و دید آدمی را نسبت به مسائل شعارگونه و کاریکاتوری می کند. در واقع هر مسئله ای از جنبه احساسی دیده می شود و این مسئله باعث می شود فرد احساسی، قدرت فکر لازم برای استدلال هر مسئله ای را از دست دهد. نظر حضرتعالی در این باره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر همین‌طور است. زیرا خیال در آن حالت بر عقل غلبه دارد. موفق باشید

17054
متن پرسش
با سلام و احترام: سوالی از خدمت تون داشتم. در صورت امکان لطف کرده و پاسخ درخور ارائه کنید. آیا ما می توانیم برای دیگران پرسش ایجاد کنیم؟ آیا اساسا امکان این امر برای ما محقق است؟ اصلا آن چیزی که پرسش می نامندش، چیست؟! آیا «پرسش داشتن» امری اراده محور هست یا خیر؟ آیا «پرسش» موهبت است که نیاز به قابلیت دارد یا یک فعل است که نیاز به فاعلیت؟ چرا و چطور؟ آیا صرف روبرو ساختن فرد با یک مسئله جدید و انتباه دادن وی به این که باید راجع به فلان مسئله مهم بیاندیشد، تبدیل به «پرسش» می شود؟ به راستی «پرسش» چیست؟ گمان حقیر بر این است که جامعه ما و خصوصا جوانان و الأخص فرهیختگان و ودعیان فهم سیاسی و اجتماعی و فرهنگی با مشکل نداشتن پاسخ مواجه نیستند بلکه اساس مشکل، نداشتن پرسش است. حال آیا می توان برای دیگران پرسش ایجاد کرد؟ و تکرار می کنم، «پرسش» چیست؟ پیشاپیش ممنون از بذل توجه حضرتعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نمی‌توانیم برای دیگران پرسش به معنایی که فیلسوف و فلسفه مطرح می‌کنند، ایجاد کنیم. پرسش‌گری در رابطه با درک روح زمانه برای انسان متفکر پیش می‌آید از آن جهت که جایگاه روحِ زمانه را حسّ کرده است و این‌که چه نسبتی با فضای تاریخیِ پیش‌آمده باید پدید آورد و چگونه باید متذکر آن فضا شد. پرسش از زمانه نظر به معنای رسالت تاریخی دارد که هر انسان می‌تواند آن رسالت را در خود ایجاد نماید. آری! تذکر به رسالت تاریخی به عنوان راهِ هویت‌بخشیِ هرکس به خودش، چیزی است که می‌توان آن را با بقیه در میان گذاشت و به گفتمان به معنی حقیقی آن، معنا بخشید. و این در صورتی ممکن است که هیچ‌کس، هیچ فکر و سخنی را تمام‌شده تصور نکند. موفق باشید  

17052
متن پرسش
سلام استاد همون مزاحم همیشگی ام. استاد، دارم دیوونه میشم. البته شدم. استاد گرفتار گناهم. هر کار می کنم نمیشه. ده ساله که مبتلا به یه گناهم. استاد خیلی خجالت می کشم. نمی تونم بی خیال باشم. از خدا خجالت می کشم. از امام زمان (عج)، از شهدا، اون گناه، قلبمو سیاه کرده قساوت قلب گرفتم، شاید باورت نشه ولی کربلا رفتم و دو قطره اشک از چشمام نیومد یعنی اینقدر بد شدم! نمی خواد امید الکی بهم بدی، شیخ جعفر مجتهدی می گفت اگه نام امام حسین علیه السلام رو شنیدید و اشک از چشماتون نیومد، اوضاعتون خیلی خرابه، یه فکری به حال خودتون بکنید، خیلی از خدا دلگیرم، آخه اون آدم بد بدا هم وقتی پای روضه میشینن گریشون میگیره، یعنی من از اونام بدترم، من که فقط به خودم ظلم کردم، به فرد دیگه ای ظلم نکردم. یکی از علما می گفت اگه کربلا رفتید و آدم نشدید، دیگه منم نمی تونم براتون کاری بکنم. انتظار جواب ندارم. فقط خواستم یه درد و دل بکنم. کاش آقا غایب نبود تا می رفتم در خونش و ازش گدایی می کردم. یا زهرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حضرت مولا«علیه‌السلام» ظهور داشتند، طبق سیره‌ی اجداد بزرگوارشان می‌فرمودند: بالاخره گناه را نباید دوست داشت و دنبال کرد، و مأیوس هم مباش خودمان کارت را حلّ می‌کنیم. موفق باشید

نمایش چاپی