بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16907
متن پرسش
سلام: 1. یه واعظ معروفی میگفتن که هر کی به اهل بیت (ع) توهین کند نباید سکوت کرد، درسته؟ چون واقعا آدم میشنوه تو اتوبوسی، مترویی. اگر خیلی ناجور می گفت باید چیکار کرد؟ همین طور نشنیده بگیریم؟ 2. یه مورد پیش اومد من واقعا هیچ تزلزل در عقاید احساس نکردم ولی دیدم نمیتونم جواب بدم، طرف می گفت: «حاج اقای طبرسی رو هشت میلیارد خرج کردن بردن خارج عمل کردن مگه امام رضا شفا نمیده؟!!» آدم معلوم الحالی بود، کار با اون ندارم، نمیدونم چیزی که می گفت راسته یا نه ولی راستم باشه به نظرم کار درستی کردن. من تو جونم احساس کردم که حرفش باطله و امام رضا (روحی فداه) بی برو برگرد روحو شفا میده حالا جسمو صلاحو خودشون بهتر میدونن، ولی چی باید به طرف می گفتم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آفرین به چنین عقیده‌ای که متوجه‌ی شفای اصلی مولایمان حضرت ثامن الحج«علیه‌السلام» هستید. آری! اولاً: مگر بنا است حضرت هر بیماری را شفا دهند؟! و ثانیاً: مگر بنا است ما با چنین افرادی هم‌زبان شویم؟! نهایتاً می‌توان به آن‌ها گفت که آیا این نوع شایعات قابل پذیرش است که ما نیز دامن بزنیم؟ قرآن می‌فرماید: « اذا مرّوا باللغو، مرّوا کراماً» یعنی انسان در مقابل چنین سخنان لغوی، باید بزرگوارانه بگذرد و خود را هم‌سنگِ چنین افرادی نکند. موفق باشید

16905
متن پرسش
سلام استاد: ماجرای حقوقهای نجومی را که مطّلعید و توضیحاتی ارزنده فرموده اید، بنده بیشتر رفقایم طلبه و سپاهی هستند و سپاه را یک نهاد مقدّس برای جمهوری اسلامی می دانم، و خود شما هم با روحیات این شاگردتان کم و بیش آشنایید، امّا این قضیه حقوقهای نجومی در این نهاد مقدس هم نفوذ داشته است و باعث شده مثلا یک سرهنگ فقط یک خانه دارد و یک سرهنگ دیگر در همانجا چند خانه دارد و چند پمپ بنزین و ویلا در شمال و ... یک شکافی بسیار گسترده که باعث بدبینی زیادی شده است، مردم هم کمی حق دارند بدبین شوند ولی نه به همه. الان رفیق خود بنده که سپاهی است و به زور خرج و مخارج زندگی اش را تامین می کند، در صورتی که چندین سال است که سپاهی است ولی کسی را می شناسم که دقیقا هم سابقه با اوست ولی از وقتی وارد سپاه شده آنقدر پولدار شده است که بسیار جای تامل دارد، از خودش هم که می پرسی معترف است که از وقتی سپاه رفته وضعش درست شده. استاد! شما بنده را می شناسید و می دانید که نعوذبالله معاند و ... نیستم و اتفاقا بسیار طرفدار سپاه هستم چون (معتقدم) که سپاه است که می تواند به معنای واقعی از حضرت آقا و انقلاب دفاع کند و اهداف اصیل انقلاب را محقق سازد ولی متاسفانه بنده می بینم که نفوذ در این قسمت هم داشته ایم، و این مرا نگران می کند. به نظر شما می توان کاری کرد؟ این حرکت نهی از منکر خود جوش (حقوقهای نجومی) می تواند باعث شود این نفوذ از بدنه کشور و بخصوص سپاه عزیز از بین برود؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره بنا به سخن مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه»: «وجودِ چالش، انسان‌های آگاه و بصیر و شجاع را نگران نمی‌کند. وجود چالش انسان‌های متعهد را به نگاه به ظرفیت‌های موجود و احیاناً معطل‌مانده وادار می‌کند». بنده معتقدم این نقص‌ها بالاخره از طریق نقشه‌های عمیق دشمن حتی وارد سپاه نیز شد و خیلی قبل بنده به رفقا عرض کردم دشمن از این طریقه بدنه‌ی نظام دفاعی ما را در اشرافیت‌زدگی آلوده خواهد کرد و بحمداللّه بزرگیِ انقلاب زنده‌ی اسلامی موجب شد که در این مورد نیز دشمن ناکام بماند و یکی از حیله‌های آن که حیله‌ی خطرناکی هم بود، خنثی شود. موفق باشید

16903
متن پرسش
سلام استاد: استاد در مباحث معرفت نفس ذیل روایت مولا امیرالمونین که فرمودند «من عرف نفس فقد عرفه ربه» : هر کس خودش را شناخت خدایش را می شناسد بعضی از بزرگان و علما معتقد هستند که این روایت این می رساند که از خداشناسی به خودشناسی می رسیم. در واقع از علت به معلول پی می بریم و امکان ندارد از معلول به علت پی برد. چون معلول رقیق شده علت است. سوالم این است که کدام درست است؟ آیا از خداشناسی نفس شناخته میشه یا از خودشناسی خدا شناخته می شود؟ جواب علمی این بحث چیست؟ استاد بنده در حال مطالعه سیر کتاب های شما هستم و در این سیر متوجه شدم که معرفت نفس ما را به خداشناسی می رساند اما این بحث ذهنم را مشوش کرده است. ممنونم استاد پاسخم را بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال ما با انوار و اسماء الهی مأنوس خواهیم شد. حال از آن جهت که نفس ناطقه‌ی انسان تجلی جامعی از نور اسماء الهی است؛ اگر کسی سعی کند از نسبت‌های اعتباری و مجازی خود را آزاد کند و با «هستِ» خود که عینِ ربط به هستِ حضرت حق است رابطه برقرار کند همان لحظه که به خود نظر دارد، به خودی نظر دارد که تماماً متصل به حق است و این، اوجِ ارتباط یک انسان با حضرت رب‌العالمین می‌باشد. و در این دستگاه که رابطه‌‌ی حضوری با حضرت حق پیش می‌آید، مسئله ماوراءِ رابطه‌ی حصولیِ علت و معلول است زیرا انسان خود را بنگرد، حق را می‌یابد. به حق بنگرد، وجودِ خود را که آینه‌ی جمال حق است می‌یابد. به همین جهت بنا به نظر حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» واژه‌های علت و معلول در متون دینی ما نیامده است. موفق باشید

16902
متن پرسش
سلام استاد: آیا آن من من را باید فطرت بگیریم؟ چرا عرفا از جان جان جان تعبیر می کند به حضرت حق؟ یعنی اصل و جوهره ی همه ی ما اوست؟ همانطور که برخورد هوا به مقاطع دهان حروف تولید می کند، همانطور برخورد نفس رحمانی به تعیّنات هستی موجودات را ایجاد می کند؟ مگر نمی گویند: از ازل تا به ابد آنچه تماشا کردیم / خودنمایان خیال آینه پرداخته اند مگر نمی گویند: رمز دو جهان از ورق آینه خواندیم / جز گرد تحیّر رقمی نیست در اینجا مگر مولوی نمی گوید: من با تو چنانم ای نگار ختنی / کاندر غلطم که من توام یا تومنی ابن عربی: الموجود هوالحقّ و لاغیر لیس (فی الوجود) الّا عین الّذی هوالذّات العالم متوهم ماله وجودٌ حقیقی ، و هذا معنی الخیال امام خمینی: انسان باید بداند که خودش هیچ نیست و همه چیز اوست. استاد می بخشید که وقتتان را گرفتم، ولی اینها شبهه های من است، و از فکرم بیرون نرفته است، و هرچه سرپوش می گذارم نمی شود، درست است که بدایه می خوانم و کتب فلسفی زیاد خواندم و باز هم جوابی نگرفته ام، و می دانم در اسفار هم جواب نخواهم گرفت. هر از چند گاهی برهان صدّیقینی فکر می کنم، ولی باز هم این جملات در ذهنم رژه می روند و من گیج می شوم، خب مسلّما این بزرگواران که برای خود سخن نگفته اند! الان هم آنقدر انفجار اطلاعاتی است (متاسفانه) که مثلا می بینم دانشجو آمده می پرسد: اعیان ثابته چیست؟ البته با فکر کردن زیاد به چیزهای ناچیزی رسیدم، و در جلد اول مقالات استاد شجاعی هم چیزهایی دریافتم، ولی کافی نبود و شبهاتم باقی ماند. وقتی این جملات را می خوانم به این نتیجه می رسم: معرفت النفس همان معرفت رب است، گرچه ملاصدرایی تفکر کنم باز هم اینها اذیت می کنند. کمک بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت بفرمایید که اگر تن را «من» حساب کنید، منِ من می‌شود فطرت. و اگر نفس ناطقه را «من» حساب کنید، منِ من می‌شود باطنِ فطرت که همان نور حضرت حق است. 2- در رابطه با بحث تشکیک وجود و وحدت شخصی وجود، باید دو رویکرد به موضوعات داشت و عرفا عموماً در منظر خود وحدت شخصیِ وجود را دارند و در این رابطه عرض عریضی از معارف گشوده می‌شود که حدّاقلش آن است که اگر در مباحث «مصباح الهدایه» ممهّز شوید، افق خوبی در مقابل شما گشوده می‌شود. موفق باشید

16901
متن پرسش
سلام استاد: عرض ارادت و خداقوت وقتی می گوییم در عالم برزخ زمان وجود ندارد، و یا می گوییم در خواب زمان وجود ندارد، وقتی مثلا ما در برزخ راه برویم و یک قدم جلو بگذاریم این خودش ایجاد زمان نمی کند؟ یعنی قدمی که ما گذاشتیم گذشته شد، و الان دوباره حال است، و قدمی هم می توانیم برداریم که آینده می شود. مباحث معاد را کار کرده ام، ولی کامل حل نشده. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالي: سلام عليكم: در نسبت افعال، اگر در عین عملی عملِ دیگر از منظر ما خارج نشود، عملاً گذشته و حال در نزد ما است. بدین معنا ما همیشه در «حال» زندگی می‌کنیم و قدمِ گذشته در همین زمان حال، حاضر است و لذا نمی‌توان نوعِ زمانی که ما در دنیا داریم که قبلیت و بعدیت دارد را در برزخ داشته باشیم. موفق باشید

16899
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: سوالی هست که از عزیزانی پرسیده ام و همچنین در سایت تا جایی که توانستم جستجو کردم، اما جواب مناسبی پیدا نکردم. سوال: در قرآن کریم انسان بسیار به تفکر تشویق شده است اما چرا خداوند در قرآن از واژه قلب برای اندیشیدن استفاده کرده بجای آنکه بفرمایید با سر خود بیندیشید؟ به عنوان مثال می فرماید: مهر بر قلب آنها نهادیم. مگر مردم آن زمان هم نمی دانسته اند که انسان با مغز می اندیشد؟ کما اینکه الان می دانیم انسان با مغز می اندیشد. فقط یک نکته: از بعد عرفانی آن منظورم نیست، بلکه منظورم همین وازه اندیشیدن با عقل (مغز) است و چرا خداوند نفرمودند که مهر بر عقل (مغز) آنها می زنیم؟ پیشاپیش از پاسخگویتان سپاسگزارم. یا علی
متن پاسخ

بسمه تعالي. سلام عليكم: انديشه‌ي واقعي انديشه‌اي است كه انسان با حقايق مأنوس شود نه آنكه فقط به حقايق دانا گردد لذا قرآن مي‌فرمايد: «أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها»  (حج:46) يعني آيا آن‌هايي كه منكر نبوتند سيري در تاريخ و جغرافياي زمين كرده‌اند تا قلب‌هايي پيدا كنند كه به كمك قلب‌هايشان تعقل نمايند. اين نشان مي‌دهد كه تعقل حقيقي تعقلي است كه با شعور قلبي انجام گيرد وگرنه انسان فقط با مفاهيم حقايق مرتبط مي‌باشد. موفق باشيد

16897
متن پرسش
سلام استاد عزيز: همان طلبه ی همیشگی ام که زیاد مزاحمتان می شوم. ولی قول می دهم پس از این سوال، دیگه زیاد وقت شریفتون رو نگیرم. استاد با عرض شرمندگی، یک سوال راجع به خوب بودن یا نبودن شهوت شهادت، قبلا از محضرتان پرسیدم که جواب ندادید اگر میشه اون رو جواب بدید. چه کار کنیم شهادت نصیبمون بشه؟ شهدا چه کار کردند که خدا انتخابشون کرد؟ استاد به خدا خیلی وقته شب ها خوابم نمی بره؛ یکسره فکرم شده این که نکنه مرگ ما به غیر از شهادت باشه؟ استاد خیلی می ترسم که شهید نشیم، می ترسم. استاد تو را به خدا بگو سِرّ شهادت چیه؟ استاد نکنه شهید نشیم. به قول یکی از شهدا که فرمود: سعی کنید شهید بشید، اگه شهید نشید می میرید. استاد می ترسم، خیلی می ترسم، نکنه شهید نشیم استاد. نکنه از قافله شهادت جا بمونیم. نکنه تو این قیل و قال ها و تو این درس و بحث ها گیر کنیم و جا بمونیم از شهادت. شهید آوینی رحمة الله فرمود: «اگر خداوند متاع وجود تو را خریدنی بیابد، تو را در هر کجا که باشی و در هر زمان با شهادت بر می گزیند.» استاد، آن متاع وجودی که خدا خریدارش هست، چیست؟ آیا اخلاص است؟ آیا قلب سلیم است که از همه ی وابستگی ها آزاد شده و فقط در بند محبوب است و خدا بنا بر قاعده ی «قلب المؤمن عرش الرحمن»، می خواهد بر عرش آن، استیلا بیابد؟ یا آن متاع، حب الحسین علیه السلام است که با جاذبه اش، شهدا را به قتلگاه عشّاق کشانده است. خیلی دوست داشتم از نزدیک با شما راجع به شهادت در و دل می کردم ولی حیف است که وقت شریف شما که صرف همچون منی بشود. یا زهرا. ای مادر شهیدان. ای لیلة القدری که کسی تاب و توان درکش را ندارد. ای کسی که شهدا در لحظه ی شهود، نام مبارک شما را بر زبان می آورند. ما که متاع خریدی در و وجودمان نیست. تنها سرمایه ای که داریم عشق شما و فرزندتان حسین علیه السلام است. هر که نداند من که می دانم شما با اشاره تان شهدا را انتخاب می کنید و با دستان پر مهرتان این لاله های سرخ را از زمین دنیا می چینید، شهادت را نصیب ما هم بفرما.
متن پاسخ

بسمه تعالي. سلام علیکم: آنچه كه انسان را به عالي‌ترين مقام كه عبوديت هست مي‌رساند ورود در جاده‌ي عبوديت است حال هرچه پيش آمد آنچه سخت است صبر بر عبوديت است و اين است آن كوره‌اي كه انسان را ذوب مي‌كند و خالص مي‌نمايد در هر شرايطي كه هستيد سعي كنيد فقط بنده‌ي خدا باشيد تا خداوند بهترين گشايش‌ها را در مقابل شما قرار دهد. موفق باشيد

16895
متن پرسش
در مورد عالم برزخ در کتاب شهود و شناخت آیت الله ممدوحی جملاتی آمده که می خواستم بدانم آیا درست است؟ و اگر درست است معنی اینکه برزخ بعد و مقدار دارد یعنی چه؟ «عالم برزخ از آن نظر که دارای بعد و مقدار است، شبیه عالم ماده است و از آن جهت که فاقد ماده و جرم است، به عالم مجردات ملحق می شود و بدین جهت، آن را برزخ میان مجرد و ماده نامیده اند» ممنون از لطف و توجه حضرتعالی
متن پاسخ

بسمه تعالي. سلام عليكم: عالم برزخ شبيه عالم ذهن است كه بين عقل و ماده قرار دارد لذا شما در ذهن خود صورت‌هاي صدها پرتقال را مي‌توانيد داشته باشيد بدون اينكه آن پرتقال‌ها وزن و سنگيني داشته باشند اين به همان معناست كه بعد و مقدار يعني شكل و تعداد براي آن پرتقال‌ها هست ولي سنگيني و جايگيري براي آن‌ها نيست. موفق باشيد

16894
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده: همواره به موضوعات فلسفی و انسانی علاقه داشته ام، من فردی مذهبی بودم اما حدود سه سال است که دچار مشکل شدیدی شده ام به طوری که کل زندگی ام به مشکل برخورده دیگر نمی توانم به طور عادی زندگی کنم. در مورد این سوال تحقیق کردم چرا عقب ماندیم؟ اما متاسفانه به هیچ جواب منطقی و عاقلانه ای نرسیدم همین موضوع مرا وادار به ترک دین کرده است. از شما خواهش می کنم از این جواب های کلیشه ای به من ندهید که ما مسلمانان در گذشته پیشرفته ترین بودیم یا اینکه ما در علم از اروپا عقب نیستیم و این ها همه استکبار و جنگ نرم است. هر کتابی که باز می کنم دانشمندان اصلی آن غربی هستند ما چهره های مطرح چندانی در زمینه ی علم (در زمان حاضر) نداریم. علت چیست؟
متن پاسخ

بسمه تعالي. سلام عليكم: غرب در هنگام رنسانس خود متوجه شد براي ادامه‌ي حيات خويش نياز دارد از دين مسيحيت كه سخت گرفتار تحريف شده بود و آباي كليسا نيز خود را همه كاره‌ي دين مي‌دانستند، عبور كند و ما به جاي اينكه با دين اصيل و غير تحريف‌شده‌ي خود حيات خود را تعريف كنيم و زندگي خود را ادامه دهيم همان برخورد را با دين اسلام كرديم كه غرب با دين تحريف‌شده‌ي خود انجام داد و اين راز سقوط يك ملتي است كه به راه هدايت خود پشت كرده‌اند و چاره‌ي آن بازخواني غفلت سال‌هاي گذشته است. موفق باشيد

16893
متن پرسش
سلام استاد: کتاب «خویشتن پنهان» رو دارم میخونم بعضی مسائلش برام سواله و مشکل، فرمودید کتاب و مباحث صوتی مکمل همدیگه اند خب الان با کدوم مبحث صوتی این رو حل کنم؟ خیلی به این کتاب نیاز دارم.
متن پاسخ

بسمه تعالي. سلام عليكم: بعد از مطالعه‌ي كتاب خويشتن پنهان با مطالعه‌ي كتاب معاد همراه با شرح صوتي آن ان‌شاءالله مبهمات بحث برايتان روشن مي‌شود. موفق باشيد.

16892
متن پرسش
سلام علیکم: آیا فقها و علما و حکما و عرفا و فلافسه ی اسلام یعنی در طول تاریخ اسلام پس از ائمه تاکنون به جز تعلیم و تعلم و تحقیق و... شغل و اشتغال دیگری هم داشته اند؟ اگر نداشته اند از نظر سیره عملی پیامبر (ص) و ائمه (ع) مورد تایید است؟ و کسانی که از طرف حضرات معصوم مأمور به تبلیغ دین بودند، امرار معاششان فقط از همین راه بوده است؟
متن پاسخ

بسمه تعالي. سلام عليكم: عموم انبيا به جهت آنكه علمشان لدني بوده نياز به تحصيل نداشته‌اند و به همين جهت به شغل‌هاي مختلفي مثل چوپاني و يا زنبيل‌بافي مشغول بودند و پس از مدتي مسلمانان از رسول خدا تقاضا كردند كه از كار كردن دست بردارند تا مردم بتوانند مسائل خود را با حضرت در ميان بگذارند تا اينكه آيات انفال به ميان آمد و حق ذي‌القربا در آن تعيين شد تا امامان فرصت مديريت شيعيان را داشته باشند و در مورد روحانيان چون بايد در هدايت جامعه علم كافي به دست آورده باشند اگر مشغول ساير امور گردند ضعف علمي آن‌ها براي جامعه خسارت‌بار است. موفق باشيد.
 

16890
متن پرسش
جناب استاد سلام: چرا با توجه به اینکه حکومت ما حکومت اسلام ناب محمدی هست و قوانین و موازین وضع شده مطابق با شرع و احکام شیعه هست، این همه فساد اقتصادی ایجاد شده که هر روز شاهد اختلاس و فساد مانند حقوق های چند صد میلیونی و .... هستیم؟ ریشه این فسادها از کجاست؟ آیا از ربا خواری و عدم امر به معروف و نهی از منکر در این زمینه هاست؟ با تشکر فراوان التماس دعا صلوات
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره خداوند می‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ . لذا اگر مردم نخواهند که اصلاح شوند، اگر علی مرتضی علیه‌السلام هم بر آن‌ها حکومت کنند، استفاده‌ی لازم را نخواهند برد و شیطان بهانه‌هایی جهت کارهای خلاف برای آن‌ها می‌سازد. موفق باشید

16889
متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر شما باد: حضرت استاد مشرف اند که فضای مجازی روابط میان نامحرمان را بی مرز کرده. در این فضا تعامل با نامحرمان چگونه باید باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرقی می‌کند؟ در هر صورت ارتباط با نامحرم موجب کدورت قلب و محجوب‌شدن نسبت به حضرت حق می‌گردد و انسان با دست خالی به قیامت می‌رود و گرفتار عذاب‌های خاص قیامت می‌شود. موفق باشید

16883
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: حضرتعالی در کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت سلام الله علیهم به استناد روایت مطروحه فرمودید که مومن تنها نشئه یا بعدی از ابعاد وجود مقدس و مبارک امام معصوم سلام الله علیه را ملاقات می کند. حال دو سوال از محضر جناب عالی دارم: 1. آیا مومنی که قلب خویش را به عنایت خود امام علیه سلام، نزدیک به سیره عملی و علمی امام علیه سلام کرده باز هم نشئه ی از امام را ملاقات می کند یا ممکن است که با تمام ابعاد امام مواجهه شود؟ 2. چرا اساسا نمی توان با تمام ابعادی وجودی امام علیه سلام مواجهه شد و ملاقات کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی رجوع به امام معصوم قلبی شد، رابطه‌ی انسان با امام تشکیکی خواهد بود و لذا با تمام انوار امام در مرتبه‌ی نازله مرتبط می‌شود و قصه‌ی «واصل» و «تابع» به میان می‌آید. موفق باشید

16881
متن پرسش
استاد عزیزم: با توجه‌ به تأکیدهای مداوم حضرت آقا درباره حفظ زبان فارسی و ویرایش لطفا به این نکات توجه بفرمایید که غلط‌هایی بسیار فاحش است و متأسفانه در گفتار و نوشتار شما هم بسیار تکرار می‌شود. بنده کمترین به دلیل اینکه تقریبا از شش سال پیش هر روز فایل‌های صوتی شما را گوش می‌دهم و برخی از کتاب‌های را شما خواندم و مباحثه کردم و درس دادم و با توجه‌به به روحیه نقدپذیری شما بی‌ادبی کرده و این نکات را خدمتتان عرض می‌کنم. حضرت استاد، «نسبت به» فقط در معنای مقایسه درست است و نباید به‌جای «در قبال» یا «درباره» استفاده کرد. تعداد آثار شما نسبت به پارسال کمتر شده است. (کابرد درست) شما نسبت به این این موضوع توجه نمی‌کنید. (کاربرد نادرست) «در ارتباط با» گرته‌برداری و غلط است. در ارتباط با این موضوع باید بیشتر فکر کنیم. ویراسته: درباره این موضوع باید بیشتر فکر کنیم. کلا در نوشته‌ها و گفته‌های شما پر از غلط‌های ویرایشی است و بنده با توجه به اینکه آثار شما را به افراد بسیاری توصیه کرده‌ام از بسیاری از آن‌ها شنیده‌ام که کتاب‌ها بسیار پرغلط است. شاگرد کمترین شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از‌ توصیه‌های شما. سعی بر آن است که بر آن‌ها تأمل شود ولی عنایت داشته باشید که بنای بنده آن است که ادبیات مقاله‌ای و به اصطلاح نظم ریاضی که با علم حصولی همراه است را پشت سر بگذارم به همان معنایی که ارسطو در رابطه با قضایای حضوری می‌گوید: «قضایا قیاساتها معها» که البته در مقدمه‌ی کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» دلیل آن را عرض کرده ام و در همین رابطه واژه‌ی نسبت را با ادبیاتی که تذکر وجودی باشد به کار می‌برم. به اصطلاح گفته می‌شود با مفاهیم علم حصولی نمی‌توان عقل تاریخی را به جامعه برگرداند. موفق باشید

16879
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز! بحث شاکله در عرفان چیست و نظر به چه چیزی دارد؟ تغییر شاکله به چه شکل امکان دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاکله در عرفان، همان عین ثابته‌ی انسان است و همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی  16855 عرض شد شاکله یا عین ثابته‌ی انسان در بستر همان انتخاب اولیه شکل می‌گیرد و این انتخاب هر لحظه می‌تواند تغییر کند. موفق باشید

16878
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد در ماجرای فیش های حقوقی نجومی، آیا مردم ایران روزی به این نتیجه خواهند رسید که تنها راه نجات بخش آنها، برگشتن به سیره ی امام خمینی و رهبری است؟ یا اینکه موضوع فیش های حقوقی نجومی، مردم را نسبت به انقلاب بدبین و دلزده خواهد کرد؟ همین طور در بحث انرژی هسته ای و برجام، آیا مردم به این نتیجه خواهند رسید که آمریکا غیر قابل اعتماد است؟ و آیا مردم ما دشمنی آمریکا را باور خواهند نمود؟ آیا ما باز هم باید از این تجربه های تلخ مثل برجام در آینده داشته باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که مقام معظم رهبری می‌فرمایند داشتنِ چالش‌ها در مقابل انقلاب، نشانه‌ی ظرفیت و قوت انقلاب است که می‌تواند این نوع انحرافات را تشخیص دهد و نسبت به آن حساسیت نشان دهد از آن‌ها عبور نماید زیرا انقلاب توحیدی در حضور تاریخی خود همواره با حجاب‌های شرک و کفر و دنیاطلبی روبه‌روست. عمده آن است که مغلوب آنها نمی‌شود حتی اگر آن حجاب‌ها در حدّ سقیفه باشد و حضور انقلاب را کُند کند. موفق باشید

16877
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: از کجا ما باید متوجه شویم که این کار ما از سر انجام وظیفه است. آیا این حسی که در ما وجود دارد که اگر هر گمراهی را و یا هر انسانی که دینداری ناقصی دارد را مشاهده کرد به دنبال هدایت و راهنمایی او باشد در حالی که ما خودمان می دانیم که هنوز انسان خود ساخته نشده ایم. آیا بعد از این که خود را شناختیم باید به دنبال راهنمایی و هدایت دگران باشیم یا در همان مسیر خودشناسی باید دیگران را نیز راهنمایی کنیم. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بنا بر این باشد که شما انسان‌ها را هدایت کنید، مسلم تا کسی هدایت نشده باشد نمی‌تواند کس دیگری را هدایت کند. ولی اگر بر اساس شریعت الهی و هدایت حضرت حق بخواهید تذکرات دینی به مردم بدهید، عملاً بر اساس سخن امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمودند امر به معروف کنید تا اهل معروف شوید، می‌توانید رفقا و اطرافیان خود را بر اساس هدایت الهی متذکر شوید و در همین بستر خود را نیز متذکر نمایید. موفق باشید

16876
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی: استاد یک سوال: این حدیث از حضرت علی علیه السلام که می فرمایند: شخصی را دید که چنان بر ضد دشمنش می کوشید که به خود زیان می رسانید فرمود: تو مانند کسی هستی که نیزه در بدن خود فرو برد تا دیگری را که در کنار خود بود بکشد. ایا این کار مذموم است در حدیث یا نوعی فداکاری به حساب می اید زیرا در شهادت یا جهاد این آسیب هم به وجود می آید؟ ممنون قدری در مورد این حدیث توضیح بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالي: سلام عليكم: مسلم اين كار، ‍کارِ مذمومی است. زیرا به فرمایش امیرالمؤمنین علیه‌السلام بنا نیست انسان به قیمت اصلاح دیگران، خود را فاسد کند. و این غیر از آن است که انسان برای دفاع از دین خدا در مقابل دشمن خدا بایستد حتی به قیمت شهادت. موفق باشید

16875
متن پرسش
با سلام: در جایی فرموده بودید که برای درمان افسردگی و اضطراب شخص باید رابطه اش را با خدا بهتر و بیشتر کند، که درست است (مانند افرادی که دارای ترس زیادی هستند و تنها راه شجاع شدن آنها اعتماد به خداست) که این را افراد سالک دارا می باشند ولی سوالی پیش می آید که افراد عادی لزوما دارای اعتماد کامل به خدا نیستند و شاید هم دارای شک و سوءظن باشند خب با این وضع فرد نمی تواند آن قدر که باید با خدا ارتباط پیدا کند که دلش قرص و محکم شود، بنابراین برای این نوع افراد چاره درمان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالي: سلام عليكم: به هر صورت خداوند مي‌فرمايد: الا بذكرالله تطمئن القلوب. يعني تنها با نظر به حضرت حق و اطمينان به نقش خداوند در زندگي مي‌توان از افسردگي‌ها و اضطراب‌ها آزاد شد و به آرامش لازم كه هركس نياز به آن دارد رسيد. اين انسان‌ها ناخواسته چوب ضعف اعتقاد خود را نسبت به ربوبيت حضرت حق مي‌خورند. موفق باشيد 

16874
متن پرسش
سلام علیکم: چرا خداوند متعال برای آزادی انسان که پلیدی او مشخص بوده است حد و مرزی قرار نداده است به طوری که مانند تکفیری ها هر کاری دلش می خواهد با دیگر انسانها می کند؟ یک موقع انسان در ظاهر به خودش ظلم می کند ببخشید اما گور پدرش بگذار بکند، اما یک وقت تجاوز به یک دختر بی گناه می کند، به طرز فجیع دیگری را میک شد و خودش کیف می کند... چرا اینگونه آزاد گذاشته شده که حتی برای ظلم به دیگری هم مرزی نداشته باشد؟ دیگران چه کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالي: سلام عليكم: اين‌طور نيست كه اين امور در مقابل اراده‌ي تكويني حضرت حق باشد بلكه در هر صورت مصالح پنهاني در ميان است. و هركس در تجربه‌ي شخصي خود مي‌تواد اين موارد با نظر به مصالح حضرت حق دنبال كند. موفق باشيد

16871
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم. از درسهای شما ممکن و مختار بودن و تجلی خداوند با صفات مختلف بر انسان را پیش آمده ام. با دانستن تمام استدلالات نتوانسته ام استمرار خوبی در عبادت با حی حاضر سمیع داشته باشم. بیشتر چون قهار است دل کوچکم تحمل شنیدن غرها و خفتها را ندارد کانه دلم دنبال مهربان شتر دیدی ندیدیی می گردد. شاید دنبال یک فراموشی باشم که اگر هم بر نفسم از زیادی گناه اسراف کردم چند وقت هم بی خیال باشد. بگذارد کنارش باشیم با هر سر و وضعی. در کل دنبال یک مدت چشم پوشی می گردم از جانبش تا کمی سر و سامان بگیرم بعد بگوید ای یله بی ابرو هر چقدر هم بیایی فایده ندارد. موضوع اینست که لا یمکن الفرار من حکومتشم هم میراندم هم جایی را ندارم کسی را ندارم. بلا تشبیه داستانم شده شبیه آن فیلمی که از انجمن فراماسونها در آمده بود که جشن خون گرفته بودند کودکی در وسط بود به امید پناهی به طرف هرکدام می رفت میخی به او فرو می کردند و او هر بار به امید کمکی با غمی بزرگ به طرف دیگری می رفت این دور تسلسل تا تمام شدن خونش ادامه یافت. خونبهایم شده رانده شدن های متوالی به مدت های زیاد. این دوری غمگینم کرده. منم دلم خدا میخواد. اما هر دفعه میخ میزنه. دلم کسی را میخواد که در آغوشم بگیره و بگه پیش من بمون میخت نمی زنم و نمیزارم کسی میخت بزنه و من باور کنم که میخ ها تمام شده. هیچ وقت عصبانی بودنش چه در خلوت چه جلوت از جلو چشمم کنار نمی رود و در اولین فرصت میدونم میخواد باز هم بزنه. این صدای کمک خواهی من است به خاطر حدیث پیامبرت که فرمود به داد فریادخواه برسید. مسلمان کمک می خواهم به دادم برس.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه به عنوان بهترین هدیه می‌توانم در جواب سؤال جنابعالی عرض کنم سخن جناب مولوی است که در خطاب به ما می‌گوید: «هیچ خمری بی‌خماری دیده‌ای / هیچ گل بی‌زخم خاری دیده‌ای. در گلستان جهان آب و گل / بی خزانی نوبهاری دیده‌ای. چونک غم پیش آیدت در حق گریز / هیچ چون حق غمگساری دیده‌ای. کار حق کن بار حق کش جز ز حق / هیچ کس را کار و باری دیده‌ای. هیچ دل را بی‌صقال لطف او / در تجلی بی‌غباری دیده‌ای. بی جمال خوب دلدار قدیم / جز خیالی دل فشاری دیده‌ای. از نشاط صرف ناآمیخته / شرح ده ای دل تو باری دیده‌ای. در جهان صاف بی‌درد و دغل / بی خطر ایمن مطاری دیده‌ای. چون سگ کهف آی در غار وفا / ای شکاری چون شکاری دیده‌ای. لب ببند و چشم عبرت برگشا / چونک دیده اعتباری دیده‌ای. شمس تبریزی بگیرد دست تو / گر ز چشم بد عثاری دیده‌ای». شرح این سخنان شرح زندگی آن‌هایی است که در متن سختی‌ها، چشم در گشایشِ افق‌های متعالی دارند. افق‌هایی که آسان به‌دست نمی‌آید ولی دست‌یافتنی‌اند. موفق باشید   

16868
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید استاد این مطالبی که برادرمون جناب زاکانی در مورد برادر رییس جمهور میگن آیا شامل نهیی نمیشه که مقام معظم رهبری فرمودند جرم اثبات نشده را مطرح نکنید؟ ممنون رهبر انقلاب: «یکی از دوستان اشاره کردند که امیرالمؤمنین در فرمان خود به مالک اشتر فرموده‌اند که آدمهای سوءاستفاده‌جو را رسوا کنید؛ شما گفته‌اید که افشاء نکنید. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نفرمودند موردی را که اثبات نشده، افشاء کنید. هیچ وقت چنین چیزی در بیان امیرالمؤمنین نیست، و این قطعاً از اسلام نیست. ما چطور چیزی را که اثبات نشده، به صرف اتهام، افشاء کنیم؟ ممکن است اینقدر حجم اتهام زیاد و وسیع باشد که یک عده‌ای به چشم یک امر قطعی و واقعی به آن نگاه کنند، اما هیچ پشتوانه‌ی استدلالی نداشته باشد، جائی ثابت نشده باشد. ما هیچ حجتی نداریم که این را بگوئیم. حتّی من در همان جلسه‌ای که اشاره کردند، از این بالاتر را گفتم. من گفتم حتّی جرمی که ثابت شد، اصل نباید بر افشای آن جرم باشد. بالاخره یک مجرمی است، یک غلطی کرده، مجازات هم می شود؛ خانواده‌ی او، فرزندان او، پدر و مادر او گناهی نکرده‌اند؛ ما چرا بیخود اینها را رسوا کنیم؟ مگر آنجائی که خود نفس افشاء کردن، یک مصلحت بزرگی داشته باشد. بله، یک جائی هست که نفس افشاگری در یک مسئله‌ی ثابت‌شده، مصلحتی دارد؛ آنجا ایرادی ندارد. این، منطق ماست. هیچ چیزی هم نه از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) و نه از هیچ یک از ائمه‌ی هدی (علیهم‌السّلام) برخلاف این وجود ندارد. ما واقعاً حق نداریم افراد را به صرف گمان، متهم کنیم، مشهور کنیم؛ واقعاً جایز نیست؛ نه در سایت، نه در روزنامه، نه در تریبونهای گوناگون. حیثیت افراد را باید حفظ کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید در فضای عدالت‌گرای نظام اسلامی بعد از آن‌که جرمی اثبات شد، تازه باید بررسی کرد با مجرم چگونه برخورد کنیم. اگر بشود تنبیه او را بی‌سر و صدا انجام داد، این بهتر است، مگر آن‌که مجرم و جرم یک جریان باشد. این‌جا است که بنا به توصیه‌ی علی«علیه‌السلام» به مالک اشتر باید او را به مردم معرفی کرد و در شهر گرداند تا آن جرم و آن مجرم و آن جریان رسوا شود که به نظر بنده در موضوع بی‌بند و باری نسبت به حقوق‌های نجومی، موضوعِ آخر باید مدّ نظر باشد. زیرا این یک جریان است که از اول انقلاب در متن انقلاب با عنوان‌های به ظاهر انقلابی نفوذ کردند و همواره برای انقلاب مشکل ایجاد نمودند. موفق باشید

16867
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در جایی می خواندم که گاهی برخی القائات برخی عرفا شاید شیطانی باشد. آیا این حرف صحیح است یا غلط؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این احتمال همیشه هست. به همین جهت باید در این امور، ملاک حقّانیت کار عرفا را، شهود و سیره‌ی معصوم در نظر گرفت. موفق باشید

16866
متن پرسش
با سلام: استاد آیا می توانیم نهرهای بهشتی و درختان و سایه های درختان بهشتی را به ترتیب علم و عمل و نتیجه ی عمل در نظر بگیریم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً همین طورها است. موفق باشید

نمایش چاپی