باسمه تعالی: سلام علیکم: آفرین به چنین عقیدهای که متوجهی شفای اصلی مولایمان حضرت ثامن الحج«علیهالسلام» هستید. آری! اولاً: مگر بنا است حضرت هر بیماری را شفا دهند؟! و ثانیاً: مگر بنا است ما با چنین افرادی همزبان شویم؟! نهایتاً میتوان به آنها گفت که آیا این نوع شایعات قابل پذیرش است که ما نیز دامن بزنیم؟ قرآن میفرماید: « اذا مرّوا باللغو، مرّوا کراماً» یعنی انسان در مقابل چنین سخنان لغوی، باید بزرگوارانه بگذرد و خود را همسنگِ چنین افرادی نکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره بنا به سخن مقام معظم رهبری«حفظهاللّه»: «وجودِ چالش، انسانهای آگاه و بصیر و شجاع را نگران نمیکند. وجود چالش انسانهای متعهد را به نگاه به ظرفیتهای موجود و احیاناً معطلمانده وادار میکند». بنده معتقدم این نقصها بالاخره از طریق نقشههای عمیق دشمن حتی وارد سپاه نیز شد و خیلی قبل بنده به رفقا عرض کردم دشمن از این طریقه بدنهی نظام دفاعی ما را در اشرافیتزدگی آلوده خواهد کرد و بحمداللّه بزرگیِ انقلاب زندهی اسلامی موجب شد که در این مورد نیز دشمن ناکام بماند و یکی از حیلههای آن که حیلهی خطرناکی هم بود، خنثی شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال ما با انوار و اسماء الهی مأنوس خواهیم شد. حال از آن جهت که نفس ناطقهی انسان تجلی جامعی از نور اسماء الهی است؛ اگر کسی سعی کند از نسبتهای اعتباری و مجازی خود را آزاد کند و با «هستِ» خود که عینِ ربط به هستِ حضرت حق است رابطه برقرار کند همان لحظه که به خود نظر دارد، به خودی نظر دارد که تماماً متصل به حق است و این، اوجِ ارتباط یک انسان با حضرت ربالعالمین میباشد. و در این دستگاه که رابطهی حضوری با حضرت حق پیش میآید، مسئله ماوراءِ رابطهی حصولیِ علت و معلول است زیرا انسان خود را بنگرد، حق را مییابد. به حق بنگرد، وجودِ خود را که آینهی جمال حق است مییابد. به همین جهت بنا به نظر حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» واژههای علت و معلول در متون دینی ما نیامده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت بفرمایید که اگر تن را «من» حساب کنید، منِ من میشود فطرت. و اگر نفس ناطقه را «من» حساب کنید، منِ من میشود باطنِ فطرت که همان نور حضرت حق است. 2- در رابطه با بحث تشکیک وجود و وحدت شخصی وجود، باید دو رویکرد به موضوعات داشت و عرفا عموماً در منظر خود وحدت شخصیِ وجود را دارند و در این رابطه عرض عریضی از معارف گشوده میشود که حدّاقلش آن است که اگر در مباحث «مصباح الهدایه» ممهّز شوید، افق خوبی در مقابل شما گشوده میشود. موفق باشید
باسمه تعالي: سلام عليكم: در نسبت افعال، اگر در عین عملی عملِ دیگر از منظر ما خارج نشود، عملاً گذشته و حال در نزد ما است. بدین معنا ما همیشه در «حال» زندگی میکنیم و قدمِ گذشته در همین زمان حال، حاضر است و لذا نمیتوان نوعِ زمانی که ما در دنیا داریم که قبلیت و بعدیت دارد را در برزخ داشته باشیم. موفق باشید
بسمه تعالي. سلام عليكم: انديشهي واقعي انديشهاي است كه انسان با حقايق مأنوس شود نه آنكه فقط به حقايق دانا گردد لذا قرآن ميفرمايد: «أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها» (حج:46) يعني آيا آنهايي كه منكر نبوتند سيري در تاريخ و جغرافياي زمين كردهاند تا قلبهايي پيدا كنند كه به كمك قلبهايشان تعقل نمايند. اين نشان ميدهد كه تعقل حقيقي تعقلي است كه با شعور قلبي انجام گيرد وگرنه انسان فقط با مفاهيم حقايق مرتبط ميباشد. موفق باشيد
بسمه تعالي. سلام علیکم: آنچه كه انسان را به عاليترين مقام كه عبوديت هست ميرساند ورود در جادهي عبوديت است حال هرچه پيش آمد آنچه سخت است صبر بر عبوديت است و اين است آن كورهاي كه انسان را ذوب ميكند و خالص مينمايد در هر شرايطي كه هستيد سعي كنيد فقط بندهي خدا باشيد تا خداوند بهترين گشايشها را در مقابل شما قرار دهد. موفق باشيد
بسمه تعالي. سلام عليكم: عالم برزخ شبيه عالم ذهن است كه بين عقل و ماده قرار دارد لذا شما در ذهن خود صورتهاي صدها پرتقال را ميتوانيد داشته باشيد بدون اينكه آن پرتقالها وزن و سنگيني داشته باشند اين به همان معناست كه بعد و مقدار يعني شكل و تعداد براي آن پرتقالها هست ولي سنگيني و جايگيري براي آنها نيست. موفق باشيد
بسمه تعالي. سلام عليكم: غرب در هنگام رنسانس خود متوجه شد براي ادامهي حيات خويش نياز دارد از دين مسيحيت كه سخت گرفتار تحريف شده بود و آباي كليسا نيز خود را همه كارهي دين ميدانستند، عبور كند و ما به جاي اينكه با دين اصيل و غير تحريفشدهي خود حيات خود را تعريف كنيم و زندگي خود را ادامه دهيم همان برخورد را با دين اسلام كرديم كه غرب با دين تحريفشدهي خود انجام داد و اين راز سقوط يك ملتي است كه به راه هدايت خود پشت كردهاند و چارهي آن بازخواني غفلت سالهاي گذشته است. موفق باشيد
بسمه تعالي. سلام عليكم: بعد از مطالعهي كتاب خويشتن پنهان با مطالعهي كتاب معاد همراه با شرح صوتي آن انشاءالله مبهمات بحث برايتان روشن ميشود. موفق باشيد.
بسمه تعالي. سلام عليكم: عموم انبيا به جهت آنكه علمشان لدني بوده نياز به تحصيل نداشتهاند و به همين جهت به شغلهاي مختلفي مثل چوپاني و يا زنبيلبافي مشغول بودند و پس از مدتي مسلمانان از رسول خدا تقاضا كردند كه از كار كردن دست بردارند تا مردم بتوانند مسائل خود را با حضرت در ميان بگذارند تا اينكه آيات انفال به ميان آمد و حق ذيالقربا در آن تعيين شد تا امامان فرصت مديريت شيعيان را داشته باشند و در مورد روحانيان چون بايد در هدايت جامعه علم كافي به دست آورده باشند اگر مشغول ساير امور گردند ضعف علمي آنها براي جامعه خسارتبار است. موفق باشيد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره خداوند میفرماید: إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ . لذا اگر مردم نخواهند که اصلاح شوند، اگر علی مرتضی علیهالسلام هم بر آنها حکومت کنند، استفادهی لازم را نخواهند برد و شیطان بهانههایی جهت کارهای خلاف برای آنها میسازد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرقی میکند؟ در هر صورت ارتباط با نامحرم موجب کدورت قلب و محجوبشدن نسبت به حضرت حق میگردد و انسان با دست خالی به قیامت میرود و گرفتار عذابهای خاص قیامت میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی رجوع به امام معصوم قلبی شد، رابطهی انسان با امام تشکیکی خواهد بود و لذا با تمام انوار امام در مرتبهی نازله مرتبط میشود و قصهی «واصل» و «تابع» به میان میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از توصیههای شما. سعی بر آن است که بر آنها تأمل شود ولی عنایت داشته باشید که بنای بنده آن است که ادبیات مقالهای و به اصطلاح نظم ریاضی که با علم حصولی همراه است را پشت سر بگذارم به همان معنایی که ارسطو در رابطه با قضایای حضوری میگوید: «قضایا قیاساتها معها» که البته در مقدمهی کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» دلیل آن را عرض کرده ام و در همین رابطه واژهی نسبت را با ادبیاتی که تذکر وجودی باشد به کار میبرم. به اصطلاح گفته میشود با مفاهیم علم حصولی نمیتوان عقل تاریخی را به جامعه برگرداند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاکله در عرفان، همان عین ثابتهی انسان است و همانطور که در جواب سؤال شمارهی 16855 عرض شد شاکله یا عین ثابتهی انسان در بستر همان انتخاب اولیه شکل میگیرد و این انتخاب هر لحظه میتواند تغییر کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که مقام معظم رهبری میفرمایند داشتنِ چالشها در مقابل انقلاب، نشانهی ظرفیت و قوت انقلاب است که میتواند این نوع انحرافات را تشخیص دهد و نسبت به آن حساسیت نشان دهد از آنها عبور نماید زیرا انقلاب توحیدی در حضور تاریخی خود همواره با حجابهای شرک و کفر و دنیاطلبی روبهروست. عمده آن است که مغلوب آنها نمیشود حتی اگر آن حجابها در حدّ سقیفه باشد و حضور انقلاب را کُند کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بنا بر این باشد که شما انسانها را هدایت کنید، مسلم تا کسی هدایت نشده باشد نمیتواند کس دیگری را هدایت کند. ولی اگر بر اساس شریعت الهی و هدایت حضرت حق بخواهید تذکرات دینی به مردم بدهید، عملاً بر اساس سخن امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمودند امر به معروف کنید تا اهل معروف شوید، میتوانید رفقا و اطرافیان خود را بر اساس هدایت الهی متذکر شوید و در همین بستر خود را نیز متذکر نمایید. موفق باشید
باسمه تعالي: سلام عليكم: مسلم اين كار، کارِ مذمومی است. زیرا به فرمایش امیرالمؤمنین علیهالسلام بنا نیست انسان به قیمت اصلاح دیگران، خود را فاسد کند. و این غیر از آن است که انسان برای دفاع از دین خدا در مقابل دشمن خدا بایستد حتی به قیمت شهادت. موفق باشید
باسمه تعالي: سلام عليكم: به هر صورت خداوند ميفرمايد: الا بذكرالله تطمئن القلوب. يعني تنها با نظر به حضرت حق و اطمينان به نقش خداوند در زندگي ميتوان از افسردگيها و اضطرابها آزاد شد و به آرامش لازم كه هركس نياز به آن دارد رسيد. اين انسانها ناخواسته چوب ضعف اعتقاد خود را نسبت به ربوبيت حضرت حق ميخورند. موفق باشيد
باسمه تعالي: سلام عليكم: اينطور نيست كه اين امور در مقابل ارادهي تكويني حضرت حق باشد بلكه در هر صورت مصالح پنهاني در ميان است. و هركس در تجربهي شخصي خود ميتواد اين موارد با نظر به مصالح حضرت حق دنبال كند. موفق باشيد
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه به عنوان بهترین هدیه میتوانم در جواب سؤال جنابعالی عرض کنم سخن جناب مولوی است که در خطاب به ما میگوید: «هیچ خمری بیخماری دیدهای / هیچ گل بیزخم خاری دیدهای. در گلستان جهان آب و گل / بی خزانی نوبهاری دیدهای. چونک غم پیش آیدت در حق گریز / هیچ چون حق غمگساری دیدهای. کار حق کن بار حق کش جز ز حق / هیچ کس را کار و باری دیدهای. هیچ دل را بیصقال لطف او / در تجلی بیغباری دیدهای. بی جمال خوب دلدار قدیم / جز خیالی دل فشاری دیدهای. از نشاط صرف ناآمیخته / شرح ده ای دل تو باری دیدهای. در جهان صاف بیدرد و دغل / بی خطر ایمن مطاری دیدهای. چون سگ کهف آی در غار وفا / ای شکاری چون شکاری دیدهای. لب ببند و چشم عبرت برگشا / چونک دیده اعتباری دیدهای. شمس تبریزی بگیرد دست تو / گر ز چشم بد عثاری دیدهای». شرح این سخنان شرح زندگی آنهایی است که در متن سختیها، چشم در گشایشِ افقهای متعالی دارند. افقهایی که آسان بهدست نمیآید ولی دستیافتنیاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید در فضای عدالتگرای نظام اسلامی بعد از آنکه جرمی اثبات شد، تازه باید بررسی کرد با مجرم چگونه برخورد کنیم. اگر بشود تنبیه او را بیسر و صدا انجام داد، این بهتر است، مگر آنکه مجرم و جرم یک جریان باشد. اینجا است که بنا به توصیهی علی«علیهالسلام» به مالک اشتر باید او را به مردم معرفی کرد و در شهر گرداند تا آن جرم و آن مجرم و آن جریان رسوا شود که به نظر بنده در موضوع بیبند و باری نسبت به حقوقهای نجومی، موضوعِ آخر باید مدّ نظر باشد. زیرا این یک جریان است که از اول انقلاب در متن انقلاب با عنوانهای به ظاهر انقلابی نفوذ کردند و همواره برای انقلاب مشکل ایجاد نمودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این احتمال همیشه هست. به همین جهت باید در این امور، ملاک حقّانیت کار عرفا را، شهود و سیرهی معصوم در نظر گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً همین طورها است. موفق باشید