بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30952

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیزم سلام: خدا قوت. شهید ابراهیم هادی وقتی می‌فهمند که دختر خانم ها از تیپ و قیافه ایشان خوششان میاد و جذاب هستند سریعاً موهای خودشان را می تراشند. این را بگذارید کنار رسیدگی به چهره و موهای مبارک پیامبر اسلام. در عصر کنونی مثل پیامبر موهای بلند و عطر زدن لازم است تا جذاب شویم و افراد را به سمت اسلام جذب کنیم؟ یا مثل شهید هادی مراقب باشیم دل نامحرم را نبریم؟ سپاسگذارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در انتقالی است که با رؤیت شخص برای ناظر پیش می‌آید. آری! رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» با آراستن جمال مبارک خود مردم را به شخصیت قدسی خود منتقل می‌کردند بخصوص که آن آراستن، حالت تجملی نداشت. ولی ظاهراً شهید بزرگوار جناب آقای ابرهیم هادی متوجه می شوند آن‌ها به ظاهر عادی آن شهید جذب شده‌اند و لذا آن اقدام را انجام می‌دهد. البته این موارد را هرکس خودش باید تشخیص دهد که در چه موقعیتی می‌باشد. موفق باشید

29739

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد: سوالی مطرح شده بود در مورد سخن یکی از عرفا که برخی از جهنمیان بعد از خروج از جهنم در رتبه بالاتری نسبت به برخی بهشتیان قرار می‌گیرند و بنظرم شما فرمودید از نظر عمل مشکل داشتند و از نظر معارف بهتر از آن بهشتیان بودند. ۱. جایگاه العلم حجاب الاکبر چیست؟ آیا مواخذه نمی‌شوند شما عالم بودید چرا عامل نبودید؟ ۳. این معارف باید در چه سطحی باشند تا موجب سعادت شوند همین که بخوانیم یا تصدیق عقلی لازمست یا نه مراتب بالاتری لازمست؟ ۴. اگر معارف خود را در حد مثلا امام یا علامه برسانیم اما در بند عمل نباشیم نهایتا به مقام آنها می‌رسیم؟ چون این معارف ملکه آن فردست چگونه در جهنم ولو موقتا از فرد گرفته می‌شود و آیا ممکنست فرد در عین اینکه در جهنم است در همان حال در بهشت باشد چون ملکات متضاده دارد؟ ۶. اگر فرد گناهانی مرتکب شده است که مستلزم خلودست مثل قتل در عین حال معارفش خوب باشد باز نجات می یابد؟ آیا این نجات نهایی مختص معارف است یا اگر کسی مثلا انسان صادقیست اما شهوتران است ملکه صدق او را نجات خواهد داد؟ ۸. آیا می‌شود گفت اگر فرد فقط یک صفت نیک را ملکه کرده باشد نور آن صفت او را نهایتا نجات خواهد داد و کسانی مخلد دوزخند که هیچ ملکه حمیده ندارند به نام امام رضا هر ۸ تا را پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن معارف که در عالم غیب و قیامت مطرح است، عین عمل است و بیشتر، حالت حضوری دارد و مباحثی که ذیل آن مطرح فرمودید با توجه به این امر منتفی است. موفق باشید

29507

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده به نظرم می‌رسد که سختی و فشار شب اول قبر همون دل کندن از دنیاست و جدایی از همه تعلقات زیرا در حال حاضر چشمه کوچکی از اون رو داریم لمس می‌کنیم به علت ویروس کرونا که مجبور به حذف و محدود کردن بعضی امور دنیوی شدیم و می‌بینیم که باعث افسردگی و بی حوصلگی اغلب ما آدما شده. خدا خودش به داد لحظه مرگ ما برسه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره «این جهان آن جهان‌شدن عشق است». به گفته‌ی جناب مولوی:

بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید

كز این خاك برآیید سماوات بگیرید

بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید

كه این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید

موفق باشید

28772
متن پرسش
سلام علیکم: آیا رشد فساد و تباهی و ستم از نشانه های حتمی ظهور بقیه الله الاعظم (عج) است و حتما باید فساد تشدید شود و عرصه برای تحقق دیانت و قسط سخت شود؟ چون بعضی اساتید اشاره کرده اند بعضی از این روایات مربوط به شب تاریک و ظلمانی و قبل از طلوع فجر صادق پیش از ظهور حضرت و حضور ملتی است که مسیر را برای قیام جهانی فراهم می‌کند و حتی شهید آوینی آن فجر صادق را انقلاب اسلامی و حضور حضرت امام (ره) می‌دانند و معتقدند این روند ظهور و بروز ستم گرچه وجود دارد ولی به سبب ظرفیتی که ایجاد می‌شود، اراده تحقق قسط ایجاد می‌شود و تا حدی محقق هم می‌گردد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قبلاً عرض شد وجود این فسادها و تباهی‌ها در این شرایط که بحمدللّه رهبر انقلاب، سکّان انقلاب را در دست دارند امری است ضروری، تا جبهه‌ی توحید از این آلوده‌ها و الودگی‌ها پاک شود و انقلاب با قدرتی که در ذات خود از خود نشان داده این طوفان‌های آلوده را از سر به در کند و با پاکیِ تمام در آینده‌ی خود حاضر شود. موفق باشید

28019

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خبر قتل دختر ۱۳ ساله واقعا دردناک بود و دردناک تر اینکه وقتی این دختر از عدم امنیتش در خانه به مامورین و غیره و غیره خبر میده و هیچ کس توجیهی به این موضوع نمیکنه و اورژانس اجتماعی آنقدر ضعیف عمل میکنه که هیچ پناهی برای این طفل ۱۳ ساله وجود نداره و مجبوره برای خواب و سقفی بالای سر داشتن نزد مردی حیوان صفت برگرده چون اسم پدر روی این مرده با وجود اینکه در خانه تهدید به مرگ شده ولی باز هم امیدی و راهی به جایی نداشته که از خانه مرگ راه فرار و نجاتی داشته باشد و بعد از گذشت بیش از چهل سال از انقلاب و در مملکتی اسلامی انسان انگشت به دهان و بسی متعجب می‌ماند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌دانید مشکلی است که زوایای مختلفی از نقص‌های اجتماعی ما را آشکار کرد. واقعاً اگر با رجوع بیشتر به دیانت و خُلقِ محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نتوانیم از این بحران‌ها عبور کنیم، در تاریخ سیطره‌ی فرهنگ غربی هر روز با این نوع مشکلات روبه‌رو خواهیم بود. موفق باشید

27685
متن پرسش
سلام علیکم: اگر ممکن است لطفاً تبیین بفرمایید، مهمترین عامل پذیرش سبک زندگی غربی در میان جامعۀ مؤمنانۀ ما چیست و چرا با وجود صحنه عطیم ایمانی و تمدنی مثل دفاع مقدس، بعد از پایان دفاع مقدس بصورت ویژه ای سبک زندگی و تحلیل و عقل مدرن وارد جامعه ما شد؟ و البته بعضی ها معتقدند این حساسیتی است که حکومت می‌خواهد القا کند که سبک زندگی و عقل مدرن وارد جامعه مان شده و اینها بخاطر بحث سیاسی و ارزش سیاسی نگرانند و به این بحث چندان نگرش مثبتی ندارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. از ضعفی که با اواخر سلسله‌ی صفویه با امثال شاه سلطان حسین پیش آمد تا شیفتگیِ سلسله‌ی قاجار نسبت به غرب از یک طرف، که موجب شد فرهنگِ ایرانی – اسلامی که با صفویه شکلی خاص گرفته بود؛ دنبال نشود و از طرف دیگر با ظهور زندگی مدرن، مردم متوجه نشدند چه نوع زندگی را دارند از دست می‌دهند. در این مورد آن نوع هوشیاری هم که زندگیِ غربی را نوعی تهاجم فرهنگی بدانند در بین متدینین و روحانیون آن‌طور که باید و شاید «فهم» نشده بود و ضعف‌های غرب هم تا این اندازه ظهور نکرده بود. از همه‌ی این‌ها که بگذریم از جهانی که در زندگیِ دینی در آن می‌توانستیم حاضر شویم، غفلت شده بود، چیزی که اخیراً در مباحث «با دعا در آغوش خدا» متذکر آن هستیم. گوهری بود که از دست‌مان فرو افتاده و زمانه‌ی برگشت به آن بحمداللّه فرا رسیده است. موفق باشید  

26799
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: عرض ادب و احترام. اولا، تبریک بابت ولادت مولا علی (ع) روز پدر بر حضرتعالی که بحق پدر معنوی ما هستید مبارک باشد. و سوالم اینکه: اعتکاف مسجد ما که مقابل تعطیلی تا چند روز پیش ایستاده بود به یکباره با اصرار شدید مسئولین دولتی تعطیل شد، با اینکه تدابیر پزشکی لازم هم انجام شده بود برای اعتکاف ... برای این ایام اعتکاف شیوه جایگزین می خواستم از حضرتعالی که نزدیک ترین حالت به عالم اعتکاف را ایجاد کند. و اگر دستوری صلاح می دونید بفرمایید تا انجام بدیم. با تشکر از لطف حضرتعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت آن‌که از روز ۱۳ ماه رجب تا روز ۱۶ ماه رجب به سؤالات جواب داده نمی‌شد؛ روزی این سؤال به دست بنده رسید که دیگر زمان سه روز اعتکاف تمام شده بود. إن‌شاءاللّه سوز آن، کارِ خودش را بکند. «دلا بسوز که سوز تو کارها بکند /  نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند». موفق باشید

26607

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: توصیه و دستوراتی برای ماه شریف رجب نسبت به حال این حقیر سرا پا گناه دارید استاد؟ در این ماه دعایمان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نحوه‌‌ی بودن خود که عین اتصال به بودنِ حق است فکر کنید. جزوه‌ی «در جستجوی عشق» مربوط به بودنی که در یادمان هویزه انسان احساس می‌کند را در پیام‌رسان سروش ارسال کردم. موفق باشید

25611
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت حضرت استاد: غرض از مزاحمت، گفتم در این اوضاع احوالتان را بپرسم، خیالم راحت شود. نمی دانم چرا اصلا نه ترسی نه وحشتی از این اوضاع در دلم نیست، حتی ذره ای ... در صورتی که پایگاه را پشت خانه ما آتش زدند و تمام شیشه های منزل ما شکست و یک نفر را در ساختمان ما اشرار کشتند. در چنین وضعی کوچکترین رعبی در دلم نیست، و این کار ها را در حد یک سری کارهای مسخره و بچه گانه بیشتر نمی دانم و گمان می کنم دارند به بلوغ انقلاب کمک می کنند، یعنی این شیوه بهم ریختن کشور نیز دارد از اثر میفتد، و عبور از آن دارد صورت می گیرد، درست است شاید برخی کشته شوند. ولی ولله راضی ام یکی از کشته شدگان من باشم، ولی انقلاب زودتر به بلوغ خود برسد، لذا کوچکترین ترسی در دل ندارم. ناراحتی دارم از ناراحتی ضربه خوردگان از اشرار، ولی ترس را بی معنی می دانم. از حضرت استاد هم التماس دعا داریم. کوچک شما. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید دشمنان این انقلاب تا این اندازه از نظر هویت، تقلیل یافته‌اند. یعنی خدا خواست به ملت ما بفهماند دشمنان‌شان در حدّ اشرار بی‌سر و پایی هستند که هیچ ارزش انسانی را رعایت نمی‌کنند و ادعاهای فکری و فرهنگی، دروغی بیش نیست و این خبر از عزّت تاریخی انقلاب اسلامی می‌دهد و این‌که چرا رهبر معظم انقلاب متوجه شدند اهل اندیشه به جای نقد افراطی به تصمیمات سران سه قوه نسبت به تصمیمی که در رابطه با قیمت بنزین گرفته‌اند؛ موضوع را به یک اصل مهم سیر دادند و انقلاب را وارد جبهه‌ی مقابله با دشمن با هویت اشرار بنمایند و در این راستا مثل همیشه معلوم شود که در این جبهه نیز دشمن شکست‌ خورده و انقلاب اسلامی به جهت کلیّت توحیدی‌اش پیروز است. کلان‌نگریِ رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در تقویت تصمیم سه قوه، حکایت از آن دارد که نباید برای «یک دستمال، قیصریه را آتش زد». اصلِ اصل‌ها آن است که حفظ نظام به تقویت تصمیمی است که سه قوه گرفته‌اند و فرع قضیه آن است که اگر تبعاتی هم آن تصمیم پیرو خود دارد اصل را فدای فرع نکنند. یعنی برای آبادکردنِ دهی نباید شهری را خراب کرد. امید است که ما نیز در زندگی خود، این نحوه فهم را داشته باشیم، وگرنه قصه‌ی ما قصه‌ی آن کاریکاتوری است که طرف تا نیمه در لجن فرو رفته بود و همه‌ی حواسش مشغول مگسی بود بر روی دستش نشسته است. برای کارهای بزرگ که از همه بزرگ‌تر، امنیت یک کشور است، هر کار دیگری کوچک است. موفق باشید.

25497
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علکیم استاد: ان شاءلله که سلامت باشید. بنده، در یک کانون تربیتی در مسجد الکوثر تهران، با تعدادی نوجوان ۱۶ ساله به عنوان مربی ارتباط دارم. نزدیک به ۶ سال است که این نوجوانان، در کانون الکوثر با معارف دین مبین اسلام و اهل بیت علیهم السلام آشنا می شوند. این نوجوانان، تعدادی از کتاب های سطح یک بینش مطهر (آثار استاد مطهری) را مطالعه نموده اند. با قرائت و ترجمه ی قرآن آشنا شده اند. همچنین نزدیک به سه سال است که با احکام عبادی آشنا می شوند. در حال حاضر، سطح معرفتی نسبتا خوبی در این گروه که اعضای آن اکنون در پایه ی دهم متوسطه مشغول به تحصیل هستند، وجود دارد. در مورد مباحث اعتقادی، تا کنون کتابی به صورت مستقل مطالعه نکرده اند. اما به صورت ضمنی در آثار شهید مطهری، به برخی مباحث پرداخته شده است. همچنین به سوالات این نوجوانان در مورد عقاید، پاسخ هایی داده شده است. تا کنون سعی شده است که معرفت این عزیزان نسبت به عقاید اسلام، به صورت درونی برای آن ها شکل بگیرد و بتوانند توحید و معاد را به صورت جوشش درونی درک کنند. برای امسال، قصد داشتیم کتابی مانند کتاب ۴۰ درس اعتقادی آقای اصغر قائمی را با این نوجوانان مطالعه و مباحثه کنیم. به نظر شما، آیا لازم است با این شرایط و در این رده ی سنی، این عزیزان به صورت کلامی هم با عقاید اسلامی آشنا شوند؟ اگر لازم هست، لطف بفرمایید و منبع و یا منابعی متناسب معرفی بفرمایید. اگر هم لازم نیست، لطف بفرمایید و راهنمایی کنید که در ادامه چگونه عقاید اسلامی برای این نوجوانان تبیین شود مفید تر خواهد بود. باتشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب‌هایی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی؟» آن‌ها را در حالتی از احساسِ حضوری قرار دهد که بتوانند ماورای باورهای عقلی و استدلالی با خود زندگی کنند. آری! بعداً اگر شبهه‌ای برایشان پیش آمد، بد نیست به استدلال‌های کلامی رجوع نمایند. ولی هیچ‌کس با دلایل عقلی و کلامی مؤمن نشد. ولی برای دفاع از ایمانش، استدلال‌های کلامی به‌کارش می‌آید. موفق باشید

25298
متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد عزیز: امسالم اربعین قسمت نیست ما بیایم. سالای پیش حس حسرت و بغض و... داشتم، امسال اما کنار بغض حس کرختی می کنم. چرا چرا می کنم که چرا ارباب ما رو نمیخواد؟ طلب خودم شدید نیست؟ تقدیر من به نرفتن؟ و چراهای دیگر. چه جوری به نرفتنم نگاه کنم که کمتر دق کنم؟ اما الان بیشتر دلم میخواد بدونم امثال بنده که از این حماسه عظیم جا مانده اند چکار کنند تا هم به حس حضور برسند و هم برکاتی از آن را دریافت کنند؟ به خاطر امام حسین (ع) چند قدم به نیابت از ما بردارید. از امام حسین (ع) بخواین برکات این سفر رو به ما هم بچشانند. التماس دعا. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه می‌گویی آدم حسابی؟!! با توجه به چنین غم و حسرتی که داری با تمام زائران و خادمان همراهی، چرا در کنار این غم خود را در وسعتی نمی‌یابی که با قدم‌قدم‌های زائران هم‌قدم نباشی؟!! موفق باشید

24211
متن پرسش
سلام علیکم: آیا اینکه انسان کل مصلحت خود را به خداوند بسپارد به این اعتقاد که خداوند عالم و عادل و حکیم است و نسبت به مصالح انسان آگاه‌تر است و صرفا با خداوند بجای دعا؛ مناجات کند اشکالی دارد؟ آیا از فیوضات دعا خود را محروم کرده؟ توجیه ما اینست که چه بخواهیم اگر لازم باشد که قطعا خداوند داده و اگر لازم نباشد خلاف مصلحت ماست و نباید بخواهیم. استدعا دارم کامل راهنمایی بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظرفیت انسان از طریق دعا آماده می شود تا حضرت پروردگار مناسب آن ظرفیت با بنده ی خود برخورد کند. موفق باشید

24048

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا ذکر «لا اله الا الله» بلا میاره؟ اگه بلا میاره خنثی کننده دارد؟ بدون استاد میشه گفت چه تعداد؟ تو صحبت هاتون گفته بودید امام (ره) گفته ۱۰۰تا. به خاطر بی بی راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذکر «لا إله إلا اللّه» ذکر عام است لذا نه استاد می‌خواهد و نه محدودیت دارد. از ذکر تسبیحات اربعه که ذکر جامعی است، کمک بگیرید. با دلگرمی کامل و همراه با تواضع و صله ی رحم و خوش خلقی، کار را ادامه دهید، إن شاء اللّه خداوند گشایش های لازم را عطا می کند. موفق باشید

23327

بدون عنوان:بازدید:

متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش ۲۳۳۱۰ پس چرا می فرمایند: «لا فرق بینک و بینهم الا انهم عبادک» هیچ فرقی بین ائمه و خدا نیست الا اینکه بود آنها از خداست بنابراین پیامبر و آل او نیز نباید جسم داشته باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که در آن دعا مطرح شد که آن‌ها بنده‌ی تو هستند، پس باید لوازم بندگی را که لازمه‌ی جسم است برای عبادت، داشته باشند. موفق باشید

18845

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خسته نباشید. زمان خواب دیدن، چه تأثیری در ارتباط آن خواب با حقیقت دارد، که می گویند معمولا خوب بین الطلوعین، صرف خیالات است و اضغاث احلام؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اگر کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت است را دنبال کنید، تا حدّی به جواب سؤال خود برسید. موفق باشید

34756

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خسته نباشید استاد عزیز. در این ماه عزیز و ایام مبارک آتیه خاضعانه از شما التماس دعا داریم. استاد حضرت امام (ره) در مورد آیه شریفه «إنا عرضنا الأمانة على السماوات والأرض والجبال فأبين أن يحملنها وأشفقن منها وحملها الإنسان إنه كان ظلوما جهولا» می فرمایند: این بالاترین وصفی است که برای انسان گفته شده است ظلوم یعنی همه بت ها را شکسته همه چیز را شکسته جهول یعنی به هیچ چیز توجه ندارد هیچ چیز را متوجه به آن نیست. سخن ایشان را توضیح می دهید یعنی فضل انسان در فهمیدن ظلوم و جهول بودن انسان است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمينى «رحمةالله ‏عليه» در همين رابطه مى‏ فرمايند:

آن كه بشكست همه قيد، ظلوم است و جهول‏

وآن‏كه از خويش‏ وهمه كون‏ ومكان غافل بود

آن علمى كه مانع تجلى انوار الهى است، حجاب سالك است، و درست است كه در عرف جامعه هر دانايى را علم مى‌‏گويند ولى نظر به اين‏كه اين دانايى ‏ها مانع ارتباط ما با خدا باشد، حجاب به حساب مى ‏آيد و در راستاى جاهل‏ شدن به اين دانايى ‏ها است، كه گفت:

در بر دل‏شدگان علم، حجاب است حجاب‏

از حجاب آن‏كه برون رفت به ‏حق جاهل بود

اين نوع جهلِ به ماسِوَى الله، و تمام نظر را به حق انداختن، موجب مى ‏شود تا انسان شايسته پذيرش امانت الهى شود كه گفت:«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ‏ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا»[1] ما امانات را بر آسمان‏ها و زمين و كوه‏ ها عرضه كرديم و همه از پذيرفتن سر باز زدند و از تحمل آن در زحمت افتادند، ولى انسان آن را حمل نمود، كه او ظلوم و جهول بود. از يك جهت اگر كسى از علم خارج شود جاهل است و از طرفى علم حجاب است، در نتيجه درست است كه اگر كسى از علم خارج شد، جاهل محسوب مى‏‌شود، ولى اگر هم در حجاب علم بود، از رؤيت حقيقت محروم است. خداوند در قرآن مى‏ فرمايد: ما امانت خودمان را بر آسمان‏ها و زمين و كوه‏ ها عرضه كرديم، ولى هيچ كدام نتوانستند آن را تحمل كنند و بپذيرند. ولى انسان پذيرفت، چون ظالم و جاهل بود.

زنده باد اين ظلم و جهل كه موجب شد انسان امانت‏دار الهى شود! آن هم امانتى كه هيچ يك از اعضاى هستى نتوانستند آن را بپذيرند. پس معلوم است كه ظلوم و جهول بودن انسان كه موجب پذيرش امانت الهى شود، يك نوع كمال است و آيه در صدد مدح انسان به جهت آن كمال است. در ابتدا ممكن است اين طور به ذهن آيد كه ظلوم و جهول نبايد صفت خوبى باشد، ولى از سياق آيه معلوم است كه در اين‏جا به عنوان دو صفت خوب مطرح است، به طورى كه مى‏ فرمايد؛ همين صفات موجب شده تا انسان امانت الهى را بپذيرد. لذا در تفسير آن مى ‏گويند: انسان نسبت به نفس امّاره خود ظلوم است، و نسبت به همه چيز غير از خدا جهول، پس چون خود را نديد توانست حق را ببيند و پذيراى انوار الهى باشد و به آن نوع علم كه موجب خودبينى مى‏ شود جاهل بود و گرنه همان علم حجاب بين او و انوار امانات الهى مى‏ شد. اگر خودش را حمل كرده بود كه نمى‏ توانست امانت الهى را حمل كند، پس معلوم است اگر بخواهد امانت الهى را حمل كند خودش را بايد زير پا بگذارد. حال اگر بخواهد خودش را زير پا بگذارد، نسبت به خود ظلوم مى‏‌شود، حال چه‏ چيزى را بايد ببيند كه خود را نبيند؟ خدا را فقط بايد ببيند، پس نسبت به ديدن غير خدا جهول است، از طرفى جهل مقابل علم است پس معلوم است يك علمى است كه مانع رؤيت حق است و لذا در مورد آن مى‏ فرمايند: «العلمُ هُو الحجابُ الْاكبر»[2] علم همان حجاب اكبر و حجاب بزرگى است كه مانع ارتباط انسان با حقيقت مى‏ شود، كدام علم است كه مطلوب نيست؟ علمى كه نگذارد من خدا را ببينم، آن علمى كه مرا به خودش مشغول كند، آن علمى كه مفاهيم حقيقت باشد و نه خود حقيقت، حال آن علم، چه علم به مفاهيم معنوى باشد و چه علم به مفاهيم غير معنوى، وقتى كه با آن علم، محبوب من در حجاب مى ‏رود، ديگر به چه كار من مى‏ آيد؟ لذا است كه حضرت امام خمينى «رحمةالله‏ عليه» مى‏ فرمايند:

آن‏كه بشكست همه قيد، ظلوم است و جهول‏

وآن‏كه ازخويش‏ وهمه كون و مكان غافل ‏بود

چرا ظلوم و جهول آن كسى است كه از همه كون و مكان بايد غافل باشد؟ چون؛

در بر دل شدگان علم حجاب است حجاب‏

از حجاب آن كه برون رفت به‏ حق جاهل بود

چون از حجابِ علم در آمده پس جهول است و از طرفى چون از حجاب در آمده به حقيقت رسيده. پس:

عاشق از شوق به درياى فنا غوطه ‏ور است‏

بى‏ خبر آن كه به ظلمتكده ساحل بود

وقتى از حجاب عقل و علم خارج شد، آن چنان به درياى فنا غوطه‏ ور مى‏ شود كه اصلًا اهل عقل و هوشيارى كه در ظلمتكده ساحل ايستاده‏ اند، نمى‏ توانند آن حالت را دريابند، چون به قول مولوى؛

عقل گويد شش جهت حدّ است و ديگر راه نيست‏

عشق گويد راه هست و رفته‏ ايم ما بارها

حال با تمام اين حرف‏ها اولين مشكلى كه براى شما پيش مى‏ آيد همين «جهول» بودن است كه بايد نسبت به رسم زمانه و عادت‏هاى فكرى جاهل باشيم و اين خلاف عادت زمانه است و با قدم گذاشتن در خلاف عادت زمانه است كه بصيرت حقيقى شروع مى‌‏شود، به گفته حافظ:

از خلاف آمد عادت بطلب كام، كه من‏

كسب جمعيت از آن زلف پريشان كردم‏

بشر امروز به علمى عادت كرده كه نمى‌‏تواند بفهمد اين علم حجاب حقيقت است و علمى بالاتر از اين علم ‏ها هست كه اساساً رويكردش با اين علوم متفاوت است، ولى به راحتى حاضر نيست وارد آن رويكرد بشود. براى اين كه آن علم و آن رويكرد خلاف عادت او است، براى اين كه آن چه را علم مى ‏داند، آن چه را قرآن مى ‏داند، آن چه را دين مى‏ داند، آن چه را كه فكر مى‏ داند، همه و همه مفاهيمى بيش نيستند، مفاهيم كجا و حقايق كجا! وقتى عادت نداشتيم قرآن را دريچه ارتباط با حقايقِ نورى بگيريم چگونه مى توانيم به مقام يگانگى با حقايق برسيم و به گفته حافظ «كسب جمعيت» كنيم و به يگانگى با حقايق نايل شويم. شرط ارتباط با هر مرتبه از قرآن، طهارت است، از مقام كريم و مكنون قرآن كه با قلب مطهرون مرتبط است گرفته، تا مرتبه لفظ قرآن كه بايد با دست با وضو با آن تماس گرفت، وگرنه آداب و ادب ارتباط با قرآن رعايت نشده است. و عزيزان عنايت داشته باشند، اگر نظر به مرتبه عاليه قرآن مى‏ شود و ادب و آدابِ ارتباط با آن مرتبه مورد بررسى قرار مى ‏گيرد، بدين معنى نيست كه آداب و ادب ارتباط با مرتبه نازله قرآن مورد غفلت قرار گيرد، و البته در مورد هر حقيقتى مسئله از همين قرار است، و لذا نبايد تصور شود قراردادن فقه و اصول در رديف اعتباريات، موجب كاهش ارزش آن مى ‏شود، چون اين نوع اعتباريات كه ريشه در حكم الهى دارد خود تعيين‏ كننده بسيارى از خط مشى ‏هاى حقيقى است و همين بايد و نبايدهاى فقهى، خود مشخص كننده حقايق است. حرف ما اين است كه مواظب باشيم نظرمان نسبت به حقايق منحرف نشود و اين ممكن نيست مگر اين‏كه از طريق فقه و اصول عمليه سير خود را مديريت كنيم. موفق باشید

 

[1] ( 1)- سوره احزاب، آيه 72.

[2] ( 1)- محمد بن حمزه فنارى« مصباح الانس»، ص 180.

31550
متن پرسش
سلام و رحمت خدمت استاد بزرگوار: استاد اگر « فس جمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» هست (به این معنی که انسان ابتدا فقط ماده هست و بدن مادی با حرکت جوهری قوه‌هایش بسترِ فعلیتِ تجرد_که همان نفس باشد_ می‌شود. (تعبیر استاد دینانی از این جمله و بیان مراد ملاصدرا ره از جمله‌شان.)، این مطلب با این جمله که «نفس بدن متناسب با خودش را شکل می‌دهد» به چه معنایی قابل جمع هست؟(چراکه جمله دوم اینگونه به ذهن متبادر می‌کند که نفس پیش از شکل‌گیری بدن یک فعالیتی دارد که بدن خود را شکل می‌دهد. آیا می‌توان مراد از شکل دهیِ بدن توسط نفس را اینگونه بدانیم که فعلیت تجرد به عنوان فضل و فعلیت بعید جهت صورت مادی را مشخص می‌کند؟!) اگر غیر این هست، این تجرد اخیر نفس در بستر بدن مادی، چگونه با روایت امیرالمؤمنین (ع) قابل جمع هست که ارواح هزاران سال پیش از بدن خلق شده اند؟ (یعنی فعلیت پیدا کرده اند؟!؟!) تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ارواح، قبل از ابدان در علم خدا در مقام امکان ذاتی خود حاضرند ولی تعیّن و به فعلیت‌درآمدن‌شان منوط به بدنی است مناسب آن روح، و حال که آن بدن را انتخاب کنند وقتِ نزول فیض الهی است تا آن بدن با تبدیل قوه‌هایش به فعلیتِ مناسب، بستر تحقق آن روح شود. اگر جسم با حرکت جوهری آماده نمی‌شد آن روح، محقق نمی‌گشت. موفق باشید

30273
متن پرسش
سلام علیکم: در فقه قاعده ای داریم تحت عنوان تترس که اگر تعدادی از طرف کفار اسرای مسلمین سپر انسانی شوند برای پیشروی در صفوف مسلمین کشتن آنها بر اساس قاعده دفع افسد به مفسد یا اهم و مهم جایز است. اما در مقابل میبینیم که حضرت امیر سلام الله علیه در جنگ صفین از کشتن عمرو عاص به خاطر ترک یک فعل حرام صرف نظر می‌کنند که اگر او را می‌کشتند بستر تاریخ عوض می‌شد و بشریت نجات پیدا می‌کرد. این دو مطلب با هم چگونه قابل توجیه است که در یک جا گشتن اسرایی که سپر انسانی شده اند اشکال ندارد ولی در جای دیگر کشتن یک فرد ی مانند عمرو عاص برای انسان کامل اشکال دارد آیا حفظ عصمت از نجات بشریت اهمیتش بیشتر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور می‌توان فکر کرد که به قتل‌رساندن آن مسلمانان که خودشان هم آماده‌ی شهادت‌اند، گشودن راه آن‌ها به سوی مقصدشان است و عملاً با این کار، ادامه‌ی جهاد با کفار فراهم می‌شود. ولی در مورد عمرو عاص ملعون، فعل حرامی را در مقابل حضرت قرار داده، معلوم است که حضرت از ارتکاب آن فعل حرام خودداری می‌کنند و با این کار تاریخی ساختند که امروز ما در آن تاریخ تغذیه معنوی می شویم. موفق باشید

30081

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض خسته نباشید: می خواستم بدانم از نظر شما تاثیر گذاری روی بچه های دبستانی موثر تر است و در نفسشان پایدارتر است یا مقاطع بعدی؟ و اینکه برای اینکه در امر هدایت دیگران بخواهیم وارد شویم طلبگی بهتر است یا وارد شدن در مدارس که سن کمتری دارند؟ (لطف می‌فرمایید دقیق پاسخ بفرمایید) آرزوی توفیق جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو خوب است و بستگی به شرایط و روحیه‌ی شما دارد. دبستان بسیار مهم است ولی همه نمی‌توانند در آن فضا فعالیت کنند. از طرفی بین طلبگی و معلمی باید ببینید که خداوند کدام را پیش می‌آورد زیرا هر دو نوع حضور، حضورهای با برکتی می‌تواند باشد. موفق باشید

29892

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ورحمة الله اولا بر خود لازم می دارم که از زحمات مخلصانه و بی حد حضرتعالی کمال قدر دانی و تشکر را بجا آورم. «جزاک الله خیرا» و اما بنده بصورت مجدانه مباحث و کتب و شرح های صوتی و... توحیدی، عرفانی، اخلاقی را طبق همان سیری که فرمودید (از جوان و انتخاب بزرگ تا برهان صدیقین و حرکت جوهری و...) خوانده ام و بعضا با برخی دوستان مباحثه هم کرده ام، از این رو بحمدالله بر این مباحث مسلط هستم. اما پس از سالها تلاش در این راستا، برای شروع عرفان عملی، عبادی و ریاضی، برنامه ای مشخص پیدا نکردم. لازم به ذکر است کتبی همچون معراج السعاده و کتب رهنمودی علما و عرفا را که مطالعه کردم و می‌کنم اما واقعیت این است که توصیه در این وادی فراوان است، اما دستور العمل مصداقی و برنامه های جامع و دقیقی وجود ندارد، چون برخلاف قدیم، استاد عرفان عملی در دسترس نیست، حتی در محیط حوزه (بویژه در اصفهان که اصلا یافت نمی شود محافل خصوصی و اساتید عرفان عملی) و گمان کنم شهید مطهری رحمه الله عليه هم با چنین مضمونی می فرمایند، شاگردی یک استاد عرفان و اخلاق عملی بیش از خواندن هزار کتاب عرفانی و اخلاقی ارزش دارد. حال تکلیف چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با حضور عارف سالکی مثل حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» همه‌ی افق‌های سلوک که اساتید عرفانی کمک می‌کنند، گشوده شد و از این جهت زمانه‌ی ما با گذشته متفاوت است. به جمله‌ی مرحوم آیت الله بهجت فکر کنید که فرمودند: «علمِ تو، استاد توست». عرایضی در این رابطه در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت الله بهجت» شده است. موفق باشید

29342

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جونم: راستش من قبل از آشنا شدن با این بحثهای معرفتی با عبادت بیشتر مانوس بودم اما الان خیلی اهمیت نمیدم و دغدغه ام این بحثها شده، به نظرتون باید چیکار بکنم؟ از یه طرف با خودم میگم وقت گذاشتن برای عبادت به درد کسایی میخوره که از عبادت، علمی چیزی گیرشون میاد و من باید تمام وقتم رو روی مطالعه بذارم (آخه راستش خیلی شیرینه برام) از طرف دیگه با خودم میگم بالاخره اونایی که با خلوتهاشون عنایاتی بهشون می‌شده از اول که شروع به تهذیب نفس کردن که عنایت نمیشده بشون. لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع آن خوب است. بالاخره لطافتی که در رکوع و سجود طولانی پیش می‌آید را نباید از دست داد. موفق باشید

29281

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضرت استاد: علما اهل فن و دیگر دوستان میگن آخرزمان هست و امتحان شدید الهی و... ما و اجدادمون در طول تاریخ که جز بدبختی و دویدن دنبال یه لقمه نون کاری نداشته و نداریم. پس این امتحان که میگن چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که امروز این تشیع است که می‌تواند معنای زندگی را در جهان نیهیلیسم زده به ما عطا کند، بهترین برکتی است که در امتحانِ دوران شکست نخورده‌ایم. موفق باشید

28740

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب محضر استاد بزرگوار: ۱. استاد شرحی بر دعای ابو حمزه میشه معرفی کنین؟ ۲. استاد قسمتی از دعای ابوحمزه به عوامل سلب توفیق اشاره میکنه مثلا: «لعلک فقدتنی من مجالس العلماء) کتابی یا از مقالات خود شما استاد عزیز، سراغ دارین که این عوامل را شرح داده باشند؟ تشکر استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «بشنو از نی» از مرحوم صفایی حائری و بحث آیت اللّه جوادی در شرح آن دعا نکات خوبی در بر دارد. ۲.  رویهمرفته سه جلد کتاب «مقالات» از مرحوم آیت اللّه شجاعی نکات خوبی در بر دارد. موفق باشید

28310
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به یک‌سری مطالب هم از حضرتعالی درباب مباحث عدم ظرفیت تحقق قوی و عمیق دین در عصر حاضر و محدودیت‌ها و موانع بعلت امام عصر و حضور مدرنیته پرسیده شده بود و در یکی از سوالات، نظرات یکی از افراد صاحب نام معتقد به این بحث هم آمده بود که بیشتر همین رویکرد اضطرار و عسر و حرج در این دوره و لزوم مدارا در عین حفظ هویت دینی و اصلاح گری های ممکن و دست برداشتن از هدف تمدن سازی نوین اسلامی و اینکه از تجارب بشری تا حدود ممکن بیاییم فعلا بجای تولید و تحول در مبانی علمی_معرفتی و تمدن سازی فکر کنیم، یک مبحثی رو می‌خواستم خدمتتون مطرح کنم. آیا می‌شود این نوع رویکردها و این نوع روش‌ها و جریان سازی ها، در نسبت به مدرنیته و تمدن برخاسته از آن، به نحوی با کلمات خود نوعی رضایت به زندگی فردی خودشان می‌دهند و ناچار به پذیرش اضطرارهای مختلف و آرام آرام قرار گرفتن در حاشیه تمدن غرب را به ارمغان می آورند و توجه ندارند که بصورت ویژه پرچمداران کنونی مدرنیته و غرب معاصر، اگر شما از ادعای دین حداکثری کوتاه آمدید دیگر اجازه دینداری به صورت حداقلی هم به ما نمی‌دهد. در عین حال هر چند نسبت به برخی دو قطبی سازی ها و مقسم ها انتقاد دارند و خب تا حدودی قابل تامل است ولی شریعت سهله ای که بخواهد متناسب با آن ترویج شود و اینکه خب ما رویکرد انتظار الفرج و حفظ کیان و قوام دین را نگه داریم ولی کنارش الگوهای دیگر و تجارب کنونی را بیاییم استفاده کنیم که خب به کارآمدی و مقبولیت انقلاب هم کمک می‌کند و در حد امکان دعا کنیم و تذکراتی برای رجوع افراد جامعه به دیانت و شریعت بدهیم ولی تا حدی‌که بسوی بی دینی گام برندارند باز هم خوب است با شرایط حیرت و سربستگی کنونی می‌خواند، درون خودش یک محرومیت نرم از هویت انقلاب اسلامی و حتی نوعی از قبض و بسط شریعت و حتی ممکن است به تبعش استحاله هایی هم بدنبال داشته باشد و به نظرم این رویکرد خودش به بحران تمدنی و تذبذب تمدنی جهان اسلام و ایران معاصر که حتی پس از انقلاب هم ادامه داشت، دامن بزند و یک وضعیت آشفته ای و ترکیب گری برای ما پدید آورد تا جایی‌که شاید حتی ممکن است بگوییم خب فعلا این اقتصاد متعارف با ربا قوام یافته امکان اجرای شرایع معیشتی و مالی دینی به آن صورت نیست لذا با اضطرار و عسر و حرج فی الحال طی می‌کنیم ولی در عین حال بگوییم اما بصورت کلی نظر ما به موعود و عصر ظهور و پاسداری از خویشتن دینی و توحیدی و نگاه قرآنی مان هم باید محفوظ بماند؛ و اینگونه تذبذب ها بعید نیست در چنین رویکردهایی دیده شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این تاریخ که تاریخ سیطره ی مدرنیته با همه ی روحیه ی استکباری آن است تنها مقابله با آن، روحیه ی انقلابی است آن هم در بستر حیات قدسی به همان صورتی که حضرت روح الله آن عارف کامل و آگاه به روح زمانه در مقابل ما گذاشت وگرنه حقیقتاً همان طور که می‌فرمایید ما همواره در حاشیه ی غرب قرار خواهیم گرفت. البته و صد البته انقلابی بودن غیر از آنارشیست بودن و از خرد مدرن غفلت کردن است. موفق باشید

27715
متن پرسش
با سلام و تشکر: ۱. میزان علم به اصول دین چگونه و چه میزان باید باشد؟ آیا صرف علم اجمالی و عامیانه که مثلا خدا یکی است و معادی هم هست، کفایت می کند؟ ۲. انجام فروعات دینی بدون علم به اصول دین، منجر به فایده و نجات می شود؟ اگر بله، چگونه؟ ۳. به نظر شما اگر حد تربیت دینی جامعه تمرکز مفصل و مجمل بر فروعات و در طاقچه گذاشتن اصول باشد، رشد اتفاق افتاده یا سوء استفاده مدرن از احساسات؟ هنگامی‌که تلفظ حروف عربی، مقدم بر توحید شد، هدایت است یا بهره کشی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هرچه عمیق‌تر بهتر. در این مورد خوب است به شرح حدیث ۱۲ از کتاب «چهل حدیث» حضرت امام در مورد تفکر در دین رجوع فرمایید. ۲. در همان حدّ که معرفت در صحنه باشد، عمل، نتیجه‌بخش و مورد قبول است. ۳. اگر معرفتِ توحیدیِ لازم در جامعه شکل نگیرد، در دنیای امروز نمی‌توانیم با روح سکولاریته‌ی دنیای مدرن مقابله کنیم و از آن عبور نماییم. موفق باشید

نمایش چاپی