باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث ذات انسانها غیر از عین ثابتهی آنها است که با انتخاب خودشان شکل میگیرد. ذات انسانها همان مقام «مِن روحی» است در آیهی «فإذا سویته و نفخت فیه من روحی». یا آنجا که بحث فطرت را میکند و میفرماید: «لا تبدیل لخلق اللّه» آری! خارج از ذات انسانیِ انسانها بالاخره تفاوتهایی بین زن و مرد هست از آن جهت که مثلاً زن، بدنِ زنبودن خود را در دورهی جنینی شکل میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. آری! انسان ابتدا رابطهی علت و معلول را به صورت علم حضوری در بین خود و حالات خود احساس میکند و آن را به امور بیرونی تعمیم میدهد. در این مورد نکاتی در جزوهی «فلسفهی غرب» در رابطه با نظر دیوید هیوم نسبت به علیت عرض شده است که عیناً برایتان کپی میگردد. موفق باشید
عليّت: هيوم در راستاى گرايش تجربى مسلكى اش كه فقط به دريافت هاى حس و مشاهده و تجربه اعتماد و باور دارد «عليت» يعنى رابطه علت و معلولى بين دو شىء را بالكل مردود مى داند مى گويد: در وهله اول مى بينيم همه اشيايى كه علت و معلول به شمار مى آيند «هم پهلو» هستند، در حالى كه چه بسا شيئى با شىء ديگر «هم پهلو» باشد ولى علت آن به شمار نيايد و اصلًا به چه دليل هر چيزى كه وجودش آغازى دارد بايد علتى هم داشته باشد؟ و چرا نتيجه مى گيريم چنين علتهاى خاص بايد چنين معلول هاى خاص را داشته باشند. يعنى چرا بايد اين معلولها را به خدا نسبت دهيم و چرا بايد خدا را علت اين معلولها بدانيم؟ ما چون بارها به تجربه «هم پهلويى» آتش و گرما را مشاهده كرده ايم يكى را علت و ديگرى را معلول مى دانيم. گويا هيوم فكر كرده است اعتقاد به علت بر اساس تجربه بوده است و آن هم تجربه حسى. و بعد هم گفته ما فقط «هم پهلويى» را مشاهده و تجربه كرده ايم و نه خود عليت را. و چون عليت را مشاهده نكرده ايم نمى پذيريم. در حالى كه در جواب هيوم بايد گفت: اولًا؛ اصل عليت يك اصل عقلى است كه از حقايق عينى نشأت گرفته است، مثل حركت و قانون عليت قضيه اى عقلى و علمى حصولى است كه از علم حضورى نفس به افعال خودش به دست آمده است. يعنى نفس امورى مثل اراده را در خودش به علم حضورى مى يابد كه سنخ وجود آن «تعلقى» يعنى قائم به غير است، و نفس به آن وجود مى دهد، ولى وجود نفس بستگى به آن اراده ندارد و پس از علم حضورى به رابطه اى كه بين نفس و فعل آن محقق است، عقل اين رابطه را تحليل مى كند و خصوصيات مصداق را ملغى كرده و ماهيت نفس و ماهيت اراده و زمان و مكانِ آن اراده را كنار مى گذارد و تنها به سنخ وجود نفس و اراده اش نظر مى كند و به حكم كلىِ عليّت مى رسد كه بر تمام مصداقهاى علت و معلول صادق است كه يكى عين نياز به ديگرى است و اولى علت است و دومى معلول. يعنى بر عكس ادعاى هيوم عليت از طريق مشاهده و تجربه مادى به دست نيامد كه صرفِ «هم پهلويى» تجربه شده باشد، بلكه در تجربه صرفاً مصداقهاى عليت مطرح مى شود و اگر خصوصيات واقعى علت و معلول بر آنها تطبيق كرد به عنوان علت و معلول پذيرفته مى شود. ثانياً عليت يك واقعت عينى است كه حس و عقل به وجود آن در عالم محسوس پى مى برند و همچنان كه حس و تجربه به تنهايى از حركت، فقط سكون هاى متوالى دريافت مى كردند، از عليت هم حس و تجربه به تنهايى فقط «هم پهلويى» و «تقارن بين دو شىء» را دريافت مى كنند و نه همه واقعيت عليت را هيوم بر اساس همان گرايش تجربى خود كه تنها مى خواهد آنچه را كه مشاهده و تجربه مى كند بپذيرد مى گويد: اصلًا به چه دليل هر چيزى كه وجودش آغازى دارد بايد علتى داشته باشد؟ يعنى چون علت را در كنار اين پديده كه وجودش آغازى دارد نمى يابيم، نمى پذيريم كه آن پديده نياز به علت دارد در حالى كه اگر وجودش آغاز دارد، يعنى عين بودن نيست، و بودنش از خودش نيست، چرا كه اگر بودنش و وجودش از خودش بود بايد بى آغاز موجود باشد در حالى كه آغاز دارد يعنى وجودش ذاتاً وابسته به غير است و عقل نمى پذيرد وجودى كه ذاتاً وجودش وابسته به غير است بدون علت باشد. مى گويد: ما چون به تجربه و مشاهده نيافته ايم كه هرچيز كه آغاز به بودن مى گذارد علتى دارد. پس اين يك باور است و چون بنا است زندگى انسانها امكان پذير باشد بايد به اين باورها اعتماد كرد. يعنى خود هيوم هم در زندگى به صرف دريافت هاى حسى نمى تواند زندگى كند، ولى به جاى اينكه بگويد به كمك استعدادى ديگر به نام عقل متوجه عليت مى شويم و زندگى بر اساس اعتماد به عليت يك زندگى عقلانى است مى گويد اعتقاد به وجود علت يك باور است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر با کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورها» همراه با صوت شرح آن کتاب مأنوس شوید، کار ازش میآید ان شاء الله. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر طور صلاح میدانید. از نظر ما مانعی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده که به صورت شخصی خدمتتان عرض شد آن بود که چه اشکال دارد منبع درآمدی در حدّ رفع سختی زندگی داشته باشید، ولی لااقل هفتهای یکبار در جلسهی معرفتی و قرآنی حاضر شوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا با دیدن صحنههای مذکور به این موضوع فکر نکنیم که وقتی جامعه متوجهی خدا نشوند، در حالیکه عقل و قلب انسان میتواند او را بیابد؛ آنجامعه بیمأوای میگردد. آری! مصیبتهای بزرگ همیشه در عالم هست، ولی درک جایگاه مصائب، بدون نظر به خدا، سختْ برای انسان جانکاه میشود بهخصوص اگر انسانها در زندگیِ بیخدا همهی زندگی را محدود به این دنیا بدانند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اگر کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت است را دنبال کنید، تا حدّی به جواب سؤال خود برسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به صورت تخصصی به موضوع نگاه نکردهام بلکه بحثهایی که بین اهل نظر بود را بعضاً در این مورد دنبال میکردم. قانون اساسی را به عنوان پایهی شروع تمدن اسلامی، چیز با ارزشی میدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به جهت صفای شخصیت ایشان و سجایای اخلاقی که دارند، برایشان احترامی خاص قائلم، ولی خودم بیشتر به راهی میاندیشم که حضرت امام و رهبر معظم انقلاب مقابل ما گذاشتهاند برای حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی باید به ظهور آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. صداقت و معرفت و اعتماد به خدا و احساس مسئولیت نسبت به جامعه ۲. فکر نمیکنم تفاوتی داشته باشد، هر دوی آنها خوب است بستگی به شرایطی دارد که برای شما پیش میآید. ۳. عرفان عملی یعنی رعایت احکام الهی در راستای رضایت و قرب به حضرت حق. و این زمان خاصی نمیخواهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع، موضوعی است بسیار مهم و درک شرایط تاریخی جهت فهم جایگاه طلبگی در این زمانه، امر مهمی است. آری! اگر بنا است با هویت سیصد سال پیش که انسانها محدوده خود را در حدّ حضور در جهانی مییافتند که عملاً قبیلهای بیش نبود، و دینداری نیز در حدّ رعایت حرام و حلال الهی مدّ نظر قرار میگرفت؛ نمیتوان انگیزه مناسبی جهت ادامه طلبگی در خود ایجاد کنید. ولی اگر متوجه باشید بشر جدیدی متولد شده است که خود را در جهان احساس میکند، حال یا باید امثال انسانهای غربی، جهانِ خود را در محدوده حیات سکولار دنبال نماید و با انواع بیمعنیهای منجر به پوچی و نیهیلیسم روبهرو شود، و یا باید در عین احساس حضورِ جهانی و درک بیکرانگیِ خود در اکنوناش، وجهِ قدسی بشر امروز را مدّ نظر قرار داد و وارد تاریخی شد که بشرِ جهانیشده نیاز به نظر به ابعاد قدسی خود دارد، و طلبه امروزین این تاریخ، مسئولیت فهمِ چنین بشری و هدایت قدسی چنین بشری را باید در خود احساس کند تا نهتنها احساس بیانگیزهای نداشته باشد، بلکه در احساسی گشوده نسبت به انسانها همراه با شور ایمانی، خود را مییابد و میفهمد چه اندازه عمیق باید موضوعات طلبگی را دنبال کند تا جوابگوی بشر امروز و فردا باشد. مسلّماً دیر یا زود رجوع گستردهای به سوی شما میشود و اگر بتوانید با آمادگیِ لازم که در خود ایجاد کردهاید جوابگوی بشر جدید باشید زیباترین معنای زندگی را به همان صورتی که حاج قاسمها در خود احساس کردند، در خود احساس میکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یعنی همان که به ما فرمودهاند «با توکل زانوی اشتر ببند». با برنامهریزی کار را شروع میکنیم، ولی نتیجه را به خدا باید واگذار کرد تا هرطور خودش صلاح دید، کار را جلو ببرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن معارف که در عالم غیب و قیامت مطرح است، عین عمل است و بیشتر، حالت حضوری دارد و مباحثی که ذیل آن مطرح فرمودید با توجه به این امر منتفی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد اول مواردی است که باید از دفتر مرجع تقلید خود سؤال بفرمایید. و ظاهراً وظیفهی شما نیست که در مورد اموال پدرتان تجسس کنید. در مورد دوم در هر حال احترام پدر لازم و واجب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنقدر ای دل که توانی بکوش. ولی جهان، بزرگتر از آن است که اگر کسی در کنکور قبول نشد، جایی برای او نباشد. در حدّ مناسب مطالعات خود را داشته باشید، ولی نگران قبولنشدن نباید بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی متوجهی حضور ارادهی الهی در این تاریخ باشد که شواهد فوقالعاده زیادی را میتواند در این رابطه بنگرد، هرگز و هرگز این نوع مقایسهها را نخواهد داشت. چنین افرادی اگر در صدر اسلام هم مواظب نبودند با نظر به سقیفه بین حضور اسلام در آن تاریخ و جاهلیتِ گذشته تفاوتی نمیدیدند. زیرا با «غدیر» یعنی با حضور ارادهی الهی برای تحول تاریخ شرک در غفلت بودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم همان ترجمه با ویرایش جدید برایتان قابل فهم و استفاده است. البته به هر حال متن، متنِ فلسفی است و باید با تأمّل و با حوصله خوانده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نحوهی بودن خود که عین اتصال به بودنِ حق است فکر کنید. جزوهی «در جستجوی عشق» مربوط به بودنی که در یادمان هویزه انسان احساس میکند را در پیامرسان سروش ارسال کردم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم کارهای آقای استاد یزدانپناه در این مورد، سرزندهتر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجه شدهاید دشمنان این انقلاب تا این اندازه از نظر هویت، تقلیل یافتهاند. یعنی خدا خواست به ملت ما بفهماند دشمنانشان در حدّ اشرار بیسر و پایی هستند که هیچ ارزش انسانی را رعایت نمیکنند و ادعاهای فکری و فرهنگی، دروغی بیش نیست و این خبر از عزّت تاریخی انقلاب اسلامی میدهد و اینکه چرا رهبر معظم انقلاب متوجه شدند اهل اندیشه به جای نقد افراطی به تصمیمات سران سه قوه نسبت به تصمیمی که در رابطه با قیمت بنزین گرفتهاند؛ موضوع را به یک اصل مهم سیر دادند و انقلاب را وارد جبههی مقابله با دشمن با هویت اشرار بنمایند و در این راستا مثل همیشه معلوم شود که در این جبهه نیز دشمن شکست خورده و انقلاب اسلامی به جهت کلیّت توحیدیاش پیروز است. کلاننگریِ رهبر معظم انقلاب «حفظهاللّه» در تقویت تصمیم سه قوه، حکایت از آن دارد که نباید برای «یک دستمال، قیصریه را آتش زد». اصلِ اصلها آن است که حفظ نظام به تقویت تصمیمی است که سه قوه گرفتهاند و فرع قضیه آن است که اگر تبعاتی هم آن تصمیم پیرو خود دارد اصل را فدای فرع نکنند. یعنی برای آبادکردنِ دهی نباید شهری را خراب کرد. امید است که ما نیز در زندگی خود، این نحوه فهم را داشته باشیم، وگرنه قصهی ما قصهی آن کاریکاتوری است که طرف تا نیمه در لجن فرو رفته بود و همهی حواسش مشغول مگسی بود بر روی دستش نشسته است. برای کارهای بزرگ که از همه بزرگتر، امنیت یک کشور است، هر کار دیگری کوچک است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیتوان یک قاعدهی کلی داد و گفت زندگی با این افراد سرپیچی از حکم خدا است. زیرا عموماً این افراد بیش از آنکه معاند باشند، جاهلاند. باید برایشان دلسوزی نمود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکات در راستای وجهِ تکوینی مخلوقات است در نسبت و هماهنگی با حقیقتِ انسان کامل. لذا هر آنچه در خدمت انسان کامل قرار ندارد به جهت نحوهی تکوینی آن چیز است و در این رابطه گفته میشود ولایت اولیاء الهی را قبول نکرده است که در خدمت آن اولیاء الهی نباشد. و این غیر از نگاه تشریعی به موجودات است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن انسانها را دعوت به عبادت میکند و میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/۲۱ و ۲۲) اى مردم! پروردگار خود را پرستش کنيد؛ آن کس که شما، و کسانى را که پيش از شما بودند آفريد، تا پرهيزکار شويد.
ملاحظه میکنید که این انسان است که باید عبودیت الهی را انتخاب کند و عمق ببخشد. فکر میکنم در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که بر روی سایت هست، جواب قسمت دوم سؤالتان را بیابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن میفرماید «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي أَنْزَلَ مِنْ قَبْل» (سوره نساء، آیه ۱۳۶) خبر از آن میدهد که ایمان اولیه برای حضور در مراحل بالاتر کافی نیست و باید با عمقِ بیشتری از ایمان از فتنههای اقتصادی و مقابله با ظلم و استکبار بهرهمند شد ولی متأسفانه صدا و سیمای ما، ما را در همان مرحلهی ایمان اولیه قرار داده و راه هنرمندانهای برای به صحنه آمدن ملت در جبهههای بزرگتر در مقابل مردم نمیگذارد. بیشتر برای سرگرم کردن مردم از سلبریتیها که عموما انسان های عادی و سطحی هستند استفاده میکند تا همان حسّ وهم آلودِ مردم را تغذیه کند. از آن طرف برنامههای طنز آن نیز بیشتر حالت لودگی دارد و نه آنکه طنز اصیلی که همراه با تذکرات اساسی است را به صحنه بیاورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعاتی که به صورت بدیهی روشن است مگر باید با فکر بهدست آورد؟ این مثل آن است که بخواهیم از درون آبها، به دنبالِ عین تری بگردیم. در حالیکه همین آبها عین تری است. مگر جز این است که عین وجود، همین وجودها است، و همهی درجهی وجود در همین عین وجود، وجود دارد؟ موفق باشید
