بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31160

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: بنظرتون بهترین کار فرهنگی که میتونیم برای عید غدیر انجام بدیم چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده توجه به حضور دین است ذیل انسانهای قدسی. تفاوت غدیر و سقیفه در این نکته است. چقدر خوب است که بتوانیم با نظر به ضعف های سقیفه، جایگاه غدیر را روشن کنیم. در این مورد عرایضی در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت، شده است. موفق باشید

30969

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: همانطور که در سوالات قبلم مبرهن است حقیر طالب جمع سنت و عرفان از یکسو و غرب از سوی دیگرم ثبت نام انتخابات و تدین فوق العاده ای که جناب ظریف علی رغم فشار خارق العاده ای که بر ایشان بود و شانس اول جبهه اصلاحات بودند نشان می‌دهد آن تحلیل‌های استاد بنظر می‌رسد خالی از اشکال نباشد. اما از سوی دیگر حضور جناب رئیسی در انتخابات با اینکه تجارب ایشان در قضاست و پس از سالیانی بالاخره یک نفر در آنجایی که باید باشد قرار گرفته بود چه نشانی از تدین می‌تواند داشته باشد و استاد چه توجیهی برین حضور دارند؟ ایشان که تا چندی پیش گویا می‌گفتند که تمرکزشان بر قضاست با چه برنامه ای به مصاف لاریجانی هایی خواهد رفت که ای بسا اقلا یک سال برای انتخابات اندیشیده است و بنظر حقیر احتمالا فاتح این انتخابات است. حتی جلیلی هم اقلا چهار سال تمرکز بر مسائل اجرایی کشور داشتند و قطعا با برنامه تر و اصلح از رئیسی هستند به صرف اجماع نمی‌توان سرنوشت اجتماع را به مسلخ برد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتما مستحضرید که این نوع مسائل جوانب بسیاری دارد که به راحتی در یک سؤال و جواب در حیطه آری یا نه، نمی‌گنجد. به نظر می‌آید بهتر است عجله نکنیم و مجال بدهیم تا هرکدام از نامزدها شخصیت خود را در این مرحله تاریخی در مواجهه با مسائلی که در پیش رو داریم، بنمایانند. موفق باشید

30959

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. ۱. رمز موفقیت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در کنار زدن همه ی حجب چه بود؟ ۲. به نظر شما مدرسه زدن با مکتب معارف بیشتر برای جامعه نیازه یا کلینیک روانشناسی با زیربنای تفکر توحیدی و تربیت روانشناس در این زمینه؟ کدومش عمیق‌تره. ۳. ورود به عرفان عملی دقیقا از چه زمانی باید انجام بگیره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. صداقت و معرفت و اعتماد به خدا و احساس مسئولیت نسبت به جامعه ۲. فکر نمی‌کنم تفاوتی داشته باشد، هر دوی آن‌ها خوب است بستگی به شرایطی دارد که برای شما پیش می‌آید. ۳. عرفان عملی یعنی رعایت احکام الهی در راستای رضایت و قرب به حضرت حق. و این زمان خاصی نمی‌خواهد. موفق باشید

30936

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: طاعات قبول ان شاءلله. بنده طلبه هستم کوچکترین اشتباه و خطای بنده خجالت و شرمندگی عجیبی در من ایجاد می‌کند و همین شرمندگی بنده را به این فکر میندازه که طلبگی را رها کنم و اینکه شهریه ای که دریافت می‌کنیم خود را مستحق دریافت آن نمی‌دانم چون در حال حاضر کاری برای دینمان نکردیم ما که باشیم که یاری گر دین باشیم متاسفانه هیچ برنامه جهادی سراغ ندارم که حداقل کاری برای مستضعفان انجام بدهم شرم دارم که اسم خودم را طلبه بگذارم لطفا حقیر را راهنمایی کنید با آرزوی طول عمر و سلامتی برای شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موقعیت طلبگی، بیشتر باید خود را آماده کرد تا وقتی شرایط استفاده از طلبه فراهم می‌شود، او کم نیاورد. در این مورد عرایضی در جواب سؤال شماره‌ 30910 تحت عنوان «طلبگی و اصیل‌ترین احساس حضور تاریخی در افق حاج‌ قاسم‌های تاریخی» شده است. خوب است که به آن جواب رجوع فرمایید. موفق باشید

30208

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: گاهی اوقات از طرف دیگران حقیقتا حدود و حقوقی از انسان ضایع می‌شود که باعث ایجاد کینه در دل شده و بزرگان کینه را سمی مهلک برای سلوک انسانی می‌دانند ولی رهایی از این کینه غیر ممکن است مگر با گذشت زمان و این شاید جزو سرشت و طبیعت انسان باشد حتی انسان کامل هم چه بسا دچار چنین عارضه ای شود مثل اینکه دختر گرامی پیامبر اکرم صلوات الله علیهما در جریان غصب فدک غضبناک نسبت به غاصبین شدند این تناقض را چگونه باید حل کرد؟ گذشت و رسیدن به آرامش و حالت عادی هم دست خود انسان نیست و با پند و اندرز نمی‌توان آن را حل کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غم اسلام را خوردن و غضبِ فاطمی‌کردن، غیر از غضب و کینه‌ای است که به جهت برخورد بد با ما پیش می‌آید. از غضب دومی تا می‌شود باید عبور کرد. موفق باشید

29621
متن پرسش
باسمه تعالی. عرض سلام و ادب خدمت استاد: سوالی داشتم در مورد کسانی که اخلاق را مخرج مشترک تمام ادیان می دانند و اعمال و مناسک دین را مخصوص زمان و اقلیم خاص زمان گذشته می داند که به درد ما نمی خورد و قسمت سوم دین را افسانه و تاریخ و قصص و داستان می داند که تحریف شده و به درد ما نمی خورد و اقتدا به شخص خاصی نباید کرد بلکه اخلاق را حتی از آتئیستها هم که شده بگیرید و بروید جلو؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر اخلاق بدون مبنای معرفتی می‌تواند همچنان سرزنده و پایدار بماند؟ اتفاقاً بعد از جنگ جهانی اول و دوم بود که متفکران مطرح کردند چون اخلاق مسیحیت پشتوانه‌ی معرفتیِ محکمی نداشت و بیشتر بر اساس عواطف جلو می‌رفت، منجر به کینه‌هایی شد که بیش از ۶۰ میلیون مسیحی همدیگر را به قتل رساندند. قرآن می‌فرماید: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ ۚ» (فاطر/۱۰) آنچه انسان را به سوی حقیقت صعود می‌دهد، کَلِم طیّب یعنی عقیده‌ی پاک است و عمل صالح و اخلاق منجر می‌شود تا انسان در آن عقاید پاک محکم‌تر جلو برود. موفق باشید

28592

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: استاد من مدت چند سال هست که از خانواده ام دورم و دلتنگی منو اذیت نمی‌کرد چون اینجا سیر مطالعاتی شما رو داشتیم، کمابیش کلاس می‌رفتم، با بچه هام مشغول بودم و سعیم بر این بود که وقتم تلف نشه، اهل تلویزیون و فیلم و اینا هم نیستم. ولی الان چند ماهی هست که با شرایط کرونا این غربت و دوری و عدم ارتباط با آدمای دیگه خیلی زندگی رو برام سخت کرده و اگر نبود مطالعه ی کتابها که حتما دیوانه شده بودم ولی خب این احساس تنگی عرصه و زندانی بودن در خانه خیلی آزار دهنده شده، نمیدونم اشکال کارم کجاست، از طرفی احساس می‌کنم اگر آنکه که در خانه اش صنم دارد، بودم اینطور نبود ولی اصلا راهی به این سمت الان در خودم نمی‌بینم. ممنونم اگر راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان با اُنس با سایر انسان‌ها بسط می‌یابد و رشد می‌کند. باید به نحوی حتی در حدّ فضای مجازی اُنس‌ها در صحنه‌ها باشد. موفق باشید

27283
متن پرسش
هوالرحمن. سلام علیکم. هرچه تلاش می کنم تا بتوانم از لحاظ معنوی رشدی داشته باشم ولی متاسفانه موفق نمی شوم. وقتی می بینم دوستانم الحمدلله رشدی داشتن و من همچنان درجا می زنم به حال آنها غبطه می خورم. هرچه هم فکر می کنم که مشکلم کجاست باز هم متوجه نمی شوم. لطفا راهنماییم کنید که چیکار کنم. التماس دعای مخصوص.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذوق‌ها متفاوت است. بعضی‌ها مناجاتی، و بعضی‌ها خراباتی‌اند. حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بیشتر، مناجاتی بودند و با ورود با معارف الهی خود را می‌پروراندند و بعضی مثل آیت اللّه ملکی تبریزی که خراباتی بودند با دعا جلو می‌رفتند. مناجات شعبانیه در عین آن‌که دعا است ولی محتواهای معرفتی خوبی دارد. اگر بتوانید روح و قلب خود را با آن جلو ببرید، خوب است. شرح آن مناجات بر روی سایت هست. موفق باشید

27010

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد طاهرزاده: سال ۹۷ معلم استثنایی بودم چون اداره از عملکردم راضی نبود مي خواست لغو پیمان کند با پیگیری مرخصی یک ساله دادند بنظرتان این چند ماه باقی مانده چکنم کتابی مدنظرتان اگر هست یا معلمینی سراغ دارید که مشورت کنم یا راهکاری که خود را به سطح معلم معیار برسانم بیان نمایید. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در این مورد باید با مشاوری که در این موارد صاحب‌نظرند مشورت کنید مثل آقای دکتر قاسم‌زاده به شماره‌ی ۳۲۳۰۶۲۹۵ . موفق باشید 

26810

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در یادداشت علی (ع) و تعیین نبا عظیم تاریخی، فرمودید انسان با نظر به «بودن»اش، حقیقت را در بستر تقدیرِ تاریخ احساس می‌کند، از آن جهت که «حقیقت» در افق زمان و تاریخ، در شخصیتی متعین فهمیده می‌شود و انسان اصیل در عین آن‌که یک فرد است، به وسعت هستی است و در عین آن‌که متناهی است، مطلق است به جهت مقام فهم «وجود و بودن» خویش. این انسان از حیث وجودش سر و کارش از یک طرف با وجودِ خویش است و از طرف دیگر با تمام عالم وجود سر و کار و رابطه دارد. آیا این مطلب حضرتعالی همان نکته ای است که این چنین در کتاب شرح زیارت آل یس متذکر آن شده اید و نشانگر همان ارتباط با انسان کامل بعنوان اصل انسانیت و تجلی عینی انسان کامل هم چنین لزوم الفت با او را دارد، است: «همه ما انسانيم، اما هيچ كدام انسان كامل نيستيم. پس بايد انسانيت ما به انسان كامل يا عين انسان برگردد. بنابراين عين انسان هميشه در عالم هست كه ما مي توانيم از جهت انسانيت از او نور بگيريم و در راستای انسانيت رشد كنيم، و عنايت داشته باشيد حقيقت انسان يا انسان كامل، حقيقتی است فوق جسم و مكان و زمان. زن ها و مردها همه انسان اند، ولی قطب جان همه انسان ها امام زمان (عج) است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً درست تطبیق فرموده‌اید. در بحث اخیر، نظر به جایگاه انسانِ کامل در هستی شده است و در آن بحث، نظر به نسبتِ ما با انسان کامل مطرح است. موفق باشید

25925

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید تذکر دادن به خانمایی که روسریشون رو تو خیابون کامل انداخته اند دور گردنشون، کار درستیه؟ برخیشون شروع میکنن به داد زدن و فحش دادن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر شرایط مساعد باشد خوب است از سر دلسوزی به آن‌ها تذکر داده شود ولی درگیری صلاح نیست. موفق باشید

 

 

25103
متن پرسش
بسمه تعالی: استاد سلام. با توجه به حضور جنابعالی در اینساگرام لطفاً آدرس دقیق صفحه‌ای که به طور مستقیم مربوط به جنابعالی است را بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از همه‌ی رفقایی که در مسیر حضور معارف دینی از طریق فضای مجازی تلاش می‌کنند؛ صفحه‌ای که به طور مستقیم با بنده مرتبط می‌باشد به این آدرس است:

https://www.instagram.com/asghar.taherzadeh/

Instagram (https://www.instagram.com/asghar.taherzadeh/)
Login • Instagram
Welcome back to Instagram. Sign in to check out what your friends, family & interests have been capturing & sharing around the world.

24497
متن پرسش
استاد گرامی با عرض سلام و تسلیت بابت درگذشت فرزند عزیزتان نظر شما در مورد متن زیر چیست؟ تبیین رابطة روح و بدن با تکیه بر نظریة سیستم‏ها و تجربه‏ های نزدیک مرگ برخی از محققان در حال حاضر شواهد کافی برای رابطه روح و بدن ارائه کرده ‏اند، امّا باید بر این نکته تاکید کرد که چگونه می ‏توان یک بررسی تجربی روی این موضوع انجام داد. مبنای این پژوهش، رویکرد سیستمیک[3] است و انسان را به عنوان سیستمی می‏ داند که در آن دو جزء یا بخش، در یک کل واحد به هم پیوند خورده ‏اند. این در اصل همان نظریه دکارت می ‏باشد که روح و بدن را تشکیل دهنده یک واحد می‏ دانست. ابزارهای نظری برای انجام چنین تحلیلی در اواسط قرن بیستم با طرح تئوری سیستم‏های عمومی توسط برتالانفی فراهم شد Rousseau, 2011,1 :406)). اهمیت مفهوم سیستم از این جهت است که هنگامی که اجزای سیستم در یک مجموعه با هم پیوند می ‏یابند، ویژگی‏های جدیدی در سطح سیستم ظاهر می‏ شود. این در حالی است که برخی ویژگی‏های ذاتی هر یک از اجزا -که مستقلاً واجد آن هستند- محو می‏ شود. برای نمونه آب مایع است و ویژگی مرطوب بودن دارد، امّا ترکیبات آن، اکسیژن و هیدروژن، گاز و بدون رطوبت هستند. به این پدیده، ویژگی‏های نوخاسته[4] می ‏گویند. از سوی دیگر یک تکه چوب از لحاظ بار الکتریکی، خنثی است، امّا ذره‏ های تشکیل دهنده آن –پروتون‏ها و الکترون‏ها- باردار هستند. به این پدیده، ویژگی‏های پنهان[5] می ‏گویند. گاهی چند بخش ویژگی‏های خود را برای انجام عمل خاصی با هم ترکیب می ‏کنند. مثلاً وقتی دست، چکشی را برمی ‏دارد می‏ تواند کاری را انجام دهد که نه از عهدة دست و نه چکش به تنهایی برنمی ‏آید. این پدیده را هم ‏افزایی[6] می‏ گویند. اگر روح و بدن، دو جزء از یک سیستم یکپارچه باشند، خصوصیات هم ‏افزایی و نوخاسته ‏ای از سیستم کلی انسان مشاهده خواهد شد که هیچ ‏کدام از دو بخش تشکیل دهندة سیستم واجد آن‏ها نیستند. از طرفی، برخی ویژگی‏های روح و بدن نیز پنهان می‏ مانند. واضح است که اگر بتوان زمینه ‏ای تجربی برای بررسی چنین فرضیاتی یافت، بهتر می‏ توان به تبیین آن پرداخت. اینجاست که تجربه‏ های نزدیک مرگ به عنوان نمونه‏ ای تجربی برای بررسی فرضیات نظریه سیستمی اهمیت ویژه ‏ای می ‏یابد. اگر پیوندهای بین اجزای سیستم ضعیف شود، مفاهیم کلی سیستم شروع به کم‏رنگ شدن می ‏کند و خصوصیات مستقل اجزا ظاهر می‏ شود. در این وضعیت ویژگی‏های نوخاسته و هم‏ افزایی تضعیف می ‏شوند و ویژگی‏های پنهان ظاهر می ‏شوند. تجربه ‏های نزدیک مرگ زمینة مناسبی را برای انجام چنین تحلیلی در ارتباط با سیستم روح - بدن فراهم می ‏آورند. چنان‏که در ادامه خواهد آمد در طول تجربه نزدیک مرگ، روح در حالی ‏که ارتباط و تعاملش با بدن را کاملاً و یا تقریباً از دست داده است، ویژگی‏هایش که مستقلاً مربوط به خود روح است، ظاهر می‏ شود. این وضعیت فرصت خوبی را برای مشاهده و بررسی تفاوت‏های خصوصیتی در حالت یکپارچه و گسسته فراهم می ‏آورد. علاوه بر این هر اندازه که گسستگی بین اجزای سیستم بیشتر باشد، شانس کمتری برای برقراری مجدد پیوندها وجود دارد و این خود فرصتی دیگر برای مطالعه سیستم تحت درجات مختلف یکپارچگی فراهم می‏ کند. به نظر می‏ رسد ایست قلبی یک گسستگی شدید سیستم یکپارچة فردی می‏ باشد که می‏ توان امیدوار بود فرد زنده بماند. علاوه بر این مراحل بازیابی معمولاً کند است و اغلب یک آسیب پایدار در بدن و یا سیستم کنترلی بدن به وجود خواهد آمد. هنوز به روشنی مشخص نیست که آیا ویژگی‏های روانی، خودپنداره، شخصیت و عاملیّت انسان متأثر از روح می ‏باشند یا خصوصیات نوخاسته سیستم یکپارچه روح-بدن هستند. برای نمونه، گفته می‏ شود که بعد از تباهی و نابودی بدن، هوشیاری شخصی در هوشیاری جمعی ادغام می‏ شود و بنابراین فردیت و شخصیت انسان فقط تا زمانی پابرجاست که بدن زنده و فعال است (ibid). از طرفی طبق نظریه دوگانگی روح و بدن، این ویژگی‏ها ناشی از ماده نیستند، چراکه هیچ ماده فیزیکی خالصی نمی ‏تواند چنین ویژگی‏هایی داشته باشد. در ادامه با مباحثی که مطرح می ‏شود، بیشتر به تبیین این موضوع می ‏پردازیم. تعریف مفاهیم ۱. سیستم سیستم مجموعه ‏ای از عناصر و اجزای مرتبط و در حال کنش و واکنش متقابل است و بر اساس برنامه ‏ای خاص، یک هدف مشخص را تحقق می‏ بخشد (علاقه‏ بند، 1384: 120-121). ویژگی‏های عمومی سیستم‏ها عبارتند از: الف) اینکه حداقل از دو جزء تشکیل شده‏ اند. ب) هر جزء حداقل با یک جزء و به طورکلی با اجزای دیگر در تعامل است. ج) هر تغییر در یک جزء از سیستم بر کل سیستم تاثیر می‏ گذارد. د) سیستم مرز دارد و یک هدف اصلی را دنبال می‏ کند. همچنین مجموعه اجزا، خصوصیاتی متفاوت با تک تک اجزا دارد. در هر سیستم ویژگی‏های نوخاسته ‏ای وجود دارد که ناشی از خاصیت کلی و یکپارچگی سیستم می ‏باشد که در صورت قطع رابطه بین اجزا، این ویژگی ‏ها از بین می‏ روند. در عین این‏که هر یک از اجزا، واجد ویژگی‏هایی است که تنها در صورت از هم‏پاشیدگی سیستم بروز می‏ کنند و در سیستم یکپارچه پنهان هستند Rousseau, ibid)). ۲. تجربة نزدیک مرگ[7] اولین ‏بار در سال ۱۹۷۵، ریموند مودی در کتاب خود با نام «زندگی بعد از زندگی» اصطلاح تجربة نزدیک مرگ را به کار برد.[8] این کتاب بر مبنای مصاحبه ‏هایی است که وی با افرادی انجام داده بود که بعد از مرگ دوباره به زندگی بازگشته بودند. او مشاهده کرد این افراد تجربه ‏های مشابهی دارند. تجربة نزدیک مرگ که در فرهنگ اسلامی به عنوان خلسة عارفانه‌ پیش از مرگ شناخته می‌شود، به حوزه گسترده‌ای از تجربیات شخصی اشاره می‌کند که به مرگ قریب‌الوقوع مربوط می‌شود. این تجربیات شامل احساسات مختلفی از جدا شدن از بدن گرفته تا احساس شناور شدن، وحشت زیاد، آرامش مطلق، امنیت، تجربة از هم‏پاشیدگی کامل و رؤیت نور که برخی افراد آن‌را خدا یا وجود روحانی تلقی می‌کنند، می‏ باشد. بعضی افراد و فرهنگ‌ها تجربه نزدیک مرگ را یک نگاه آنی روحانی و ماوراءالطبیعه زندگی پس از مرگ می‌دانند. بروس گریسون، روان‏پزشک و محقق برجسته در زمینة تجربیات نزدیک مرگ، این تجربیات را چنین تعریف می‏ کند: رویدادهای روان‏شناختی عمیق با مولفه‏ های رمزآلود، روحانی و متعالی که برای افرادی روی می‏ دهد که در آستانة مرگ و یا در وضعیت‏ های شدید آسیب جسمانی قرار می ‏گیرند (Greyson, 2000 :318-319). جنیس هلدن، دیگر محقق مشهور در این زمینه، تجربة نزدیک مرگ را خاطرة رویدادهای روان‏شناختی ماوراى پدیده‏ هاى علمى مکشوف و روحانی‏ای می‏ داند که توسط فردی که در آستانة مرگ قرار گرفته است، گزارش می‏ شود (Nouri, 2008 :6-7). چنین مواردی معمولاً بعد از این‏که فردی مرگش از لحاظ بالینی قطعی شده، یا خیلی نزدیک به مرگ است، گزارش شده ‌است. از این ‏رو آن را تجربة نزدیک مرگ نامیده‏ اند. این تجربه‏ ها شامل موارد زیر می ‏باشد: یک صدای ناخوش‌آیند، اولین ادراک حسی است که گزارش شده‌است. احساس مردن، تجربة خروج روح از بدن (حس شناورشدن در بالای بدن و دیدن فضای مجاور)، حس حرکت به طرف بالا از میان تونلی از نور یا راهروی دراز و باریک، ملاقات با بستگانی که فوت کرده‌اند، ملاقات با اشخاص روحانی، مرور خاطرات دوران زندگی و احساس بازگشت به بدن همراه با بی‌میلی (Moody, 1975,1 :18). این تجربه ‏ها در اشخاص مختلف تحت تاثیر اعتقادات آنهاست. کودکان که زمان کافی برای پرورش قوی ایمانشان ندارند، تجربة بسیار محدودی در این زمینه دارند. همچنین برخی افراد، تجربة نزدیک مرگ بسیار دردناکی داشته‌اند که نشان‏ دهنده وحشت از پایان زندگی است. شرایط بالینی که گمان می‌رود منجر به تجربه نزدیک مرگ می‌شود شامل موارد زیر است: ایست قلبی، شوک، خونریزی هنگام وضع حمل یا عوارض پیش از عمل جراحی، برق گرفتگی، کُما، خونریزی مغزی، سکته مغزی، خودکشی ناموفق، افراد در حال غرق یا خفه شدن و حبس نفس. برخی از موارد تجربة نزدیک مرگ بعد از یک تجربة بسیار سخت روی می‌دهد. به عنوان نمونه وقتی مریضی از پرستار یا پزشک می‌شنود که بزودی خواهد مرد، یا زمانی که فرد در یک وضعیت مُهلک، مانند شنیدن صدای تصادف از نزدیک، قرار می‌گیرد. تجربة نزدیک مرگ به مثابة یک مدل تجربی برای تحلیل سیستم روح- بدن انسان پژوهش‏ ها نشان می‏ دهند حدود ۴% از جمعیت دنیا تجربة نزدیک مرگ داشته ‏اند. مراکز مختلفی برای گردآوری گزارش‏ها و نمونه‏ های این‏چنینی تشکیل شده ‏اند. از جملة این مراکز، «بنیاد تحقیقاتی نزدیک مرگ» می ‏باشد که نزدیک به ۴۰۰۰ نمونه همراه با گزارشات آنها را آرشیو کرده است. یکی از شرایط بالینی که ممکن است منجر به تجربة نزدیک مرگ شود، ایست قلبی است. ایست‌ قلبی‌ عبارت‌ است‌ از فقدان‌ کامل‌ پمپاژ ‌خون‌ توسط‌ قلب که ۱۰ الی ۲۰ ثانیه طول می ‏کشد تا فرد به وضعیت قطع تنفس، قطع ضربان قلب و قطع فعالیت‏های الکتریکی مغز برسد. تأخیر در درمان‌ این‌ حالت‌ حتی‌ برای‌ ۵-۳ دقیقه‌ ممکن‌ است‌ باعث‌ مرگ‌ یا آسیب‌ دایمی‌ مغز شود و ۱۰ دقیقه لازم است تا فرد دچار مرگ واقعی شود. تنها حدود 10% از افرادی که دچار ایست قلبی می‏شوند، زنده می‏مانند Ballew,1977:152)؛ Nichol,2008:1423-1424). نشانه‏های مرگ بالینی و واقعی یکی هستند. تنها تفاوت در این است که بیماران مرگ بالینی با اقدامات و تدابیر پزشکی مناسب می‏توانند دوباره به حیات بازگردند. اعتبار گزارشات جمع‏آوری شده از بیماران ایست قلبی با توجه به دقت بالای آنها تقویت می‏شود. جنیس هلدن در پژوهشی نشان داد که 90 درصد گزارشات تجربیات ادراکی افرادی که در وضعیت ایست قلبی و ایست تنفسی بوده‏اند، خطایی نداشته است. همچنین پنی سارتوری (2005) در پژوهش دیگری نشان داد که افرادِ دچار ایست قلبی که تجربه نزدیک مرگشان را گزارش کرده‏اند، زمان احیای خود را بدون هیچ خطایی توصیف می‏کنند، درحالی که افراد دچار ایست قلبی که تجربه نزدیک مرگ گزارش نکرده‏اند قادر به توصیف و یا حدس صحیح از آنچه در زمان احیای آنها رخ داده بود نبودند. به نظر می‏رسد در حال حاضر زمینه‏های خوبی وجود دارد که نشان می‏دهد بعضی از افراد دچار ایست قلبی تجربیات ذهنی واقعی در طول این حالت دارند و در حالی‏که در وضعیت مرگ بالینی می‏باشند، همچنان هوشیارند. هلدن در پژوهشی نشان داد که اکنون بیشتر محققان تجربة نزدیک مرگ بر این باورند که پارامترهایی نظیر هوشیاری، هویت، حافظه و ادراک می‏توانند حتی زمانی که بدن از کار افتاده است، فعال باشند. اما این پارامترها برای فعال بودن باید ناشی از عامل و یا عواملی باشند. حال اگر این عامل، بدن نباشد عاملی غیر از بدن حتماً وجود خواهد داشت. همین است که می‏تواند دلیلی بر صحت این مدعا باشد که روح چیزی فراتر از بدن است و به نوعی دوگانگی جوهری[9] بدن و روح را تایید نماید .(Holden,2010:364-365) این باور با شواهد بیشتری، که اثبات می‏کنند ارواح انسان‏ها می‏توانند در وضعیت مرگ بازگشت‏ناپذیر زنده بمانند تقویت می‏شود. یکی از این شواهد مهم، ملاقات افراد با ارواح اقوام فوت شده و اجدادشان وهمچنین با ارواح کسانی است که در آن زمان اطلاعی از مرگ آنها ندارند[10] (Greyson,2010:40-41). شواهد تجربیات نزدیک به مرگ، به‏خصوص شواهد مربوط به ایست قلبی، اثبات می‏کنند که روح چیزی مستقل از بدن، و در عین حال متعلق به آن است و روح می‏تواند بعد از مرگ بدن نیز بماند و به حیات خود ادامه دهد. به عنوان نمونه ادعا می‌شود: زنی که مورد جراحی قرار گرفته بود، بعد از به هوش آمدن، به دقت ابزار جراحی‌ای که قبلاً ندیده بود را توصیف کرده و گفتگویی که بین پرستاران و پزشک در هنگام بیهوشی کامل او صورت گرفته بود بیان کرده ‌است (Sabom,1998:53). در مورد دیگری، گفته می‌شود: پرستاری دندان مصنوعی بیمار بیهوشی که دچار حملة قلبی شده بود را از دهانش بیرون آورد و بعد از به هوش آمدن آن بیمار از همان پرستار خواست که دندانش را به او برگرداند. در شرایط عادی ممکن است توجیه این مسئله مشکل باشد که چگونه یک مریض بیهوش توانسته بعد از به هوش آمدن همان پرستار را شناسایی کند .(vanLommel,2001:2040) بیشتر افرادی که تجربه نزدیک مرگ داشته‌اند آن را برای خودشان به منزله نشانه‌ای بر وجود زندگی پس از مرگ دانسته‌اند. اشروتر کونهاردت بیان می‏کند که اگر چه برخی عناصر تجربه نزدیک مرگ را می‌توان از طریق تحریک الکتریکی لب گیجگاهی در نیمکره راست مغز و نیز با استفاده از مواد توهم‌زا به نحو مصنوعی پدید آورد، اما با وجود این، برخی دیگر از عناصر تجربه نظیر مرور رویدادهای زندگی یا دست‏یابی به اطلاعات عینی از محیط اطراف در حین تجربه، نه تنها قابل بازآفرینی نیستند، بلکه اصولاً تبیین‌های فیزیولوژیکی روشنی در بارة آنها وجود ندارد. وی نظریه‌هایی که با استناد به واکنش‌های دفاعی مغز در مواجهه با مرگ (نظیر واکنش آرزومندانه در راستای انکار مرگ) در پی توجیه فیزیولوژیکی این پدیده هستند را نیز نابسنده می‌انگارد و برآن است که اکنون اطلاعاتی در باب تجربه‌های نزدیک مرگ در دست است که می‌تواند بر واقعیت فرامادی و قابلیت‌های فراطبیعی انسان دلالت داشته باشد .(Kunhardt,1993:165-166) جفری لانگ متخصص درمان تومورهای سرطانی از طریق پرتوافکنی با همکاری پل پری در سال 2010 با انتشار کتاب «شواهد حیات پس از مرگ» مدعی شد که دیگر حجت بر شکاکان تمام شده است و شواهد روشنی از رهگذر بررسی تجربه‌های نزدیک مرگ به دست آمده، که بر بقای آگاهی و حیات پس از مرگ دلالت دارد. شواهد لانگ در این اثر که حول 9 محور اصلی سامان یافته، بر واقعی بودن تجربه نزدیک به مرگ اصرار می‏ورزد long, 2010:8-9)). تجربیات نزدیک به مرگ و یکپارچگی روح - بدن در این قسمت ابتدا باید نشان داد که تجربة نزدیک مرگ یک حالت گسستگی بین روح و بدن در سیستم روح - بدن انسان است. آنگاه فرصتی برای تحلیل نظری سیستمیک فراهم کرد. همان‏طور که گذشت، پیوستگی روح - بدن لزوماً شامل یک تبادل اطلاعاتی و تأثیری می‏باشد، چرا که روح بر آنچه بر بدن یا نسبت به بدن در حال رخ دادن است، آگاهی دارد و بدن نیز به نوعی اجراکننده خواسته‏ها و فرامین روح است. آغاز تجربه نزدیک مرگ همراه با از دست دادن کنترل بدن و همه احساسات جسمانی می‏باشد. همه این‏ها با تمام شدن تجربه نزدیک مرگ دوباره باز می‏گردند. افراد تجربه کننده در ابتدا به همین موضوع اشاره می‏کنند. آنها احساس درد را از دست می‏دهند و دوباره درد را احساس می‏کنند. آنها همچنین متوجه می‏شوند که در طول تجربه خروج از بدن نمی‏توانند با افراد دیگر به طور فیزیکی ارتباط برقرار کنند. در اینجا دو نمونه از این تجربیات آورده می‏شود: الف) درد شدیدی در بازوی خود احساس می‏کردم. ناگهان احساس کردم در حال از دست دادن هوشیاری خود هستم و اطرافیانم را می‏دیدم که در حال حرکت به سوی من هستند. بعد از آن هیچ چیز نبود، هیچ دردی احساس نمی‏کردم. من نزدیک سقف اتاق در حال تماشای بدن خودم بودم که روی تخت خوابیده بود، احساس آرامش داشتم، ناگهان با ضربة شدیدی به سمت بدنم هل داده شدم و دوباره درد شروع شد (Fenwick,1995:5). ب) بعد از تولد دخترم خونریزی شدیدی داشتم. اطرافم را کادر پزشکی و مراقبتی احاطه کرده بودند. درد شدیدی داشتم. ناگهان احساس کردم دردی ندارم. از بالا در حال تماشای حاضرین بودم. صدای دکتر را شنیدم که می‏گفت سیگنالی وجود ندارد. سپس خودم را در تونلی از نور که پایان نداشت در حال حرکت دیدم. صدای آرامی مرا خطاب کرد تو باید برگردی. توسط دستگاه شوک با ضربه به تخت بیمارستان برخورد کردم و درد دوباره بازگشت (Morse,1993:114-115). پدیده انتقال ناگهانی از وضعیت درد شدید به وضعیت بی‏دردی و بازگشت مجدد درد در پایان این تجربه، بسیار مهم و قابل توجه است. اندورفین‏های طبیعی می‏توانند درد را برای حدود دو ساعت کاهش دهند و این در حالی است که تجربة نزدیک مرگ تنها چند ثانیه یا دقیقه طول می‏کشد .(Greyson,2007:118-119) بنابراین این احتمال وجود ندارد که این تاثیرات ناشی از مکانیسم‎‏های بدن باشد. این موضوع با نمونه‏هایی می‏تواند تقویت شود که در آنها افراد می‏توانستند بدن خود را در حال دریافت شوک ببینند، اما هیچ احساس جسمانی نداشتند Moody,1975:78)). به نظر می‏رسد در طول تجربه نزدیک مرگ جریان‏های تقابلی اطلاعاتی و تاثیری که برای تعامل روح - بدن نیاز است، به شدت یا کلاً دچار اختلال می‏شود. شایان ذکر است که انتقال به دورة بی‏حسی و بی‏دردی همیشه کامل صورت نمی‏گیرد. در یک تحقیق که روی تجربه کننده‏های ایست قلبی انجام شده، 10درصد تجربه کنندگان احساس درد خفیفی را در طول تجربة خروج از بدن گزارش دادند (Schwaninger,2002:213). این یافته‏ها نشان می‏دهد یکپارچگی روح و بدن یک حالت همه یا هیچ نیست و می‏تواند جزئی نیز باشد.این تحلیل اثبات می‏کند مرگ واقعی وقتی رخ می‏دهد که گسستگی سیستم روح - بدن، هم کلی باشد و هم بی‏بازگشت در دنیا. شرایطی که گسستگی را بی‏بازگشت می‏کند هنوز نامشخص است. اما در برخی موارد گزارش شده است که تجربه کننده در خلال تجربة نزدیک مرگ در بازگشت یا ماندن مخیر شده است (Ring,1980:68). با توجه به این مسئله که در تجربه نزدیک مرگ پیوند سیستم روح-بدن دچار گسستگی می‏شود، ویژگی‏های روح در حالت گسستگی بررسی می‏شود. 1) هشیاری در طول ایست قلبی گزارش‏های هشیاری در طول ایست قلبی و عموماً در تجربه‏های نزدیک مرگ بسیار شگفت‏آور است. تجربه کننده‏ها گزارش می‏کنند در زمان تجربه، نه تنها هشیار هستند، بلکه تفکر آنها روشن‏تر، سریع‏تر و منسجم‏تر از حالت عادی است. در تحلیلی که روی مجموعه‏ای بزرگ از افراد تجربه کننده در دانشگاه ویرجینیا شد 80 درصد تجربه کنندگان گزارش دادند که در طول NDE تفکرشان روشن و واضح بوده است (45% واضح‏تر از حالت عادی و 35% به وضوح حالت عادی). 74% گزارش دادند که سرعت تفکرشان دچار آسیب نشده است (37% سریع‏تر از حالت عادی و 37% سرعت مشابه با حالت عادی). 65% گزارش دادند منطق و استدلال آنها دچار آسیب نشده است (29% منطقی‏تر از حالت عادی و 36% مشابه حالت عادی). 55% گزارش دادند کاهشی در کنترل افکار خود مشاهده نکردند (19% کنترل بیشتر از حالت عادی و 36% به مقدار حالت عادی) (Kelly,2007:386-387). نکتة مهم درباره این یافته‏ها این است که چون هشیاری و تفکر منطقی می‏تواند حتی در حالتی که عملکرد مغز به شدت دچار اختلال شده است باقی بماند، منتج به این امر می‏شود که هشیاری، آگاهی، خصوصیات روانی مانند تفکر، یادآوری و احساسات از ویژگی‏های روح می‏باشند. بنابراین این ویژگی‏ها اثرات جانبی فرآیندهای بدنی و ویژگی‏های نوخاستة سیستم روح- بدن نمی‏باشند. 2) فردیت در طول تجربه‏های نزدیک مرگ چنانکه گذشت تجربه‏های نزدیک مرگ می‏تواند به اشکال مختلف ظاهر شود. معمول‏ترین این تجربه‏ها تجربه خروج از بدن[11] و تجربه ورود به جهانی دیگر[12] می‏باشد. تجربة خروج از بدن تجربه‌ای است که عموماً با حس شناور شدن خارج از جسم همراه است و در برخی از موارد شخص ممکن است بدن فیزیکی خود را از نقطه‌ای خارج از بدنش مشاهده کند.در عرفان این تجربه‏ها را «خلع بدن» می‏نامند که گفته می‌شود و در واقع سالک به اختیار و اراده خود روح خود را از بدن خلع (جدا) می‏کند (برای اطلاع از مصادیق آن ر.ک: حسن‏زاده آملی، 1379). در تجربة ورود به جهانی دیگر که برخی از با آن روبرو می‏شوند، فرد خود را در دنیای دیگری حس می‏کند که بسیار زیبا و تماشایی است و عموماً با موجودات روحانی مهربان یا دوستان و اقوام فوت شده روبرو می‏شود. در تجربه‏هایOBE و ORE، فردیت (هشیاری یکپارچه از دید شخص)، شخصیت (حقوق و مسئولیت‏های اخلاقی) و عاملیت (توانایی تصمیم‏گیری و انجام آن) دست نخورده باقی می‏مانند (Mays,2008:15-16). بنابراین این خصوصیت‏ها همگی از ویژگی‏های روح هستند نه بدن یا سیستم روح- بدن. 3) توانایی های تاثیری و اطلاعاتی روح دلیل اصلی برای اعتبار شواهد آگاهی، هشیاری، پدیده‏های روانی و تفکر منطقی هنگام ایست قلبی این است که در این گزارش‏ها اطلاعات دقیقی دربارة آنچه که در اطراف بدن فرد رخ می‏دهد، ارائه می‏شود. هنگامی که تجربه نزدیک مرگ به تجربه خروج از بدن تغییر شکل می‏دهد تجربه کننده قادر است محیط فیزیکی را مشابه ادراک بینایی معمولی ادراک کند. افراد دچار ایست قلبی بیان می‏کنند که این ادراکات ناشی از توانایی‏های جسمانی نبوده است. این یافته با بررسی تعداد نمونه‏های جمع‏آوری شده توسط رینگ و کوپر که شامل افراد نابینا نیز بوده، تأیید شده است. برای تقویت اینکه این ادراکات جسمانی نیست گزارش‏های زیادی مبنی بر دیدن در سطحی پیچیده‏تر از دیدن جسمانی جمع‏آوری شده است. برای نمونه، می‏توان به توانایی مشاهده محیط اطراف در همه جهات در یک زمان، دیدن یک شی از تمامی زاویه‏ها Ring,1999:7-8)) دیدن اشیا از مکان‏های دور Tart,1981:202-203)؛ Tyrrell,1945:59) اشاره کرد. با این حال ادراک بینایی تمام داستان نیست. گزارش های NDE شامل بقیه حواس ظاهری نیز می‏شود. شنوایی، بویایی، حس جهت‏یابی، حس حرکت که توسط رابرت و سوزان مایز اخیرا مورد بررسی قرار گرفته‏اند. علاوه بر این، افراد در حالت تجربة خروج از بدن توانایی خواندن افکار افراد دیگر را دارند و در برخی موارد قادرند از طریق تله‏پاتی اطلاعاتی را به دیگر افراد انتقال دهند. در حالت تجربة ورود به دنیایی دیگر آنها حتی می‏توانند از طریق تله‏پاتی با هم مکالمه داشته باشند (Mays,2008:18-19). برای چنین اتفاقی در بین کانال‏های ارتباطی جسمانی رایج، مشابهی وجود ندارد. با این حال یک نمونة خوب در زندگی روزمره وجود دارد که افراد، ظرفیت و توانایی چنین ارتباطی را به صورت خیلی ضعیف دارند. به عنوان مثال، توانایی فهمیدن اینکه کسی به آنها زل زده است Sheldrake,2005:26)) یا توانایی درک اینکه کسی دارد به آن‏ها فکر می‏کند (Sheldrake,2001:148). این توانایی‏های شناختی غیرعادی در تحقیقات روانی و فرا روان‏شناسی تحت عنوان ادراکات فراحسی[13]، روشن‏بینی[14] و psi شناخته می‏شوند. قسمت جنبشی این توانایی‏ها جنبش روانی[15] نامیده می‏شود. انسان به عنوان یک سیستم روح- بدن، ادراکات فراحسی و جنبش روانی ضعیفی دارد. از نگاه سیستمیک توانایی جنبش روانی انسان ویژگی نوخاستة سیستم روح –بدن است، در حالی که ادراکات فراحسی از ویژگی‏های روح است که در سیستم یکپارچه روح- بدن پنهان می‏شود (ویژگی‏های پنهان). نتیجه‏گیری در این پژوهش، با استفاده از نظریه عمومی سیستم‏ها و بررسی تجربیات نزدیک به مرگ، نشان داده شد روح و بدن به شکل یک سیستم یکپارچه است که هر کدام از آن‏ها واجد خصوصیات و ویژگی‏های منحصر به خود می‏باشد. انسان فراتر از بدن مادی خویش است و ماورای این جسم طبیعی، حقیقتی انکارناپذیر و بی‏زوال به نام روح وجود دارد. در حیات مادی، سیستم روح- بدن انسان یکپارچگی خود را حفظ می‏کند و هر دو قسمت روح و بدن در تعامل با یکدیگر هستند. در تجربه ی نزدیک مرگ که یک حالت گسستگی بین روح و بدن در سیستم روح-بدن انسان می باشد، این یکپارچگی و وحدت تضعیف می شود. با بررسی تجربیات نزدیک مرگ، ماهیت روح به عنوان حقیقتی منفصل از بدن رخ می‏نماید. گزارش‏های هشیاری در تجربه‏های نزدیک مرگ، آگاهی، خصوصیات روان‏شناختی مانند تفکر منطقی، یادآوری، احساسات، هشیاری یکپارچه از دید شخص و توانایی تصمیم‏گیری و انجام آن، در طول تجربة نزدیک مرگ افراد تجربه کننده باقی می‏مانند. با تبیینی سیستمیک مشخص شد که این ویژگی‏ها نشأت گرفته از روح هستند که در پی گسستگی ارتباط روح و بدن در تجربه نزدیک مرگ، پایدار مانده و حتی برخی از این ویژگی‏ها نظیر تفکر منطقی نسبت به حالت یکپارچگی سیستم روح- بدن قوی‏تر و منسجم‏تر می‏شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که در سیستم‌ها استعدادهایی به ظهور می‌آید که در تک‌تکِ اجزاء آن سیستم ظهور ندارد، ولی در هر حال از ساحتِ هویت مادی خارج نمی‌شود. ولی موضوع نفس ناطقه‌ی انسانی چیزی است ماورای پدیده‌های مادی، و هیچ‌وقت علتِ موجود مجرد نمی‌تواند اجزاء مادی باشد، هرچند که اجزای ماده سیستمی را تشکیل دهند. این‌جا است که نگاه ما بیشتر متوجه‌ی آیاتی از قرآن می‌شود که روح را نفخه‌ی الهی می‌داند که در جسم دمیده می‌شود. موفق باشید  

23685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: این بیت حافظ بسیار به دل بنده می نشیند اگر وقت دارید توضیحی مختصر در موردش بفرمایید. من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان / قال و مقال عالمی می کشم از برای تو
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که جناب حافظ برای نظر به محبوب خود و دلِ او را به‌دست‌آوردن، در عین روح لطیفی که دارد حاضر است طعنه‌ی عالَمی را تحمل کند. رهبر معظم انقلاب این بیت را در مقابل امام خمینی «رضوان‌‌اللّه‌تعالی‌علیه» خواندند. موفق باشید

23509
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام: حدود یکسال پیش کتاب از برهان تا عرفان را همراه با صوت مطالعه کردم و انگیزه و شور زیادی پیدا کردم. حدود دو هفته پیش نمی دانم یک مسئله ای برایم پیش اومد و دوباره کتاب را خواندم و در قاعده «کل ما بالعرض لا بد ان ینتهی الا ما بالذات» عین شوروی و عین تری را می توانم تصور کنم و عقلم هم قانع می‌شود ولی در مسئله عین وجود که ذاتاً وجود است و هیچ درجه از وجود نیست که نداشته باشد، هر کاری می کنم نمی توانم تصور صحیحی داشته باشم و عقلم هم قانع نمی شود به نظر شما مشکل کجا است و راه حلش چیست؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعاتی که به صورت بدیهی روشن است مگر باید با فکر به‌دست آورد؟ این مثل آن است که بخواهیم از درون آب‌ها، به دنبالِ عین تری بگردیم. در حالی‌که همین آب‌ها عین تری است. مگر جز این است که عین وجود، همین وجودها است، و همه‌ی درجه‌ی وجود در همین عین وجود، وجود دارد؟ موفق باشید

23254

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا جمله لازمه انجام کار انقلابی کاری است که تجمعی صورت گیرد درست است؟ چه سندی برای اثبات این حرف وجود دارد؟ در قرآن یا احادیث یا...؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «واعتصموا بحبل اللّه جمیعا» و همین‌که بر «جمیعاً» تأکید دارد، نشان می‌دهد کارها باید به صورت اجتماع انجام گیرد. موفق باشید    

23178

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در ادامه سوال 23165 بالاخره در حالی که ما هیچ شناختی روی طرف مقابل نداریم و همواره احتمال محتاج بودن شخص وجود دارد نمی دانیم آیا طرف تنبلی می کند، عادت به گدایی و گرفتن جنس مجانی کرده و... یا واقعا نیازمند است چه بکنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساتید بزرگوار می‌فرمایند همین‌که احتمال نیاز بدهیم، کافی است که از کمک خود به آن شخص دریغ نکنیم. موفق باشید

21969
متن پرسش
با سلام: مستحضرید که بخش عمده معارف حصولی است با توجه به 21960 مشخص نشد در قضایایی که قیاساتها معها نیست چگونه می توان مسئله معیار را حل نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در علم حضوری معیار، درکِ وجودی خود معلوم است عند العالم، و نه تحلیلِ عقلیِ معلوم. مثل آن‌که شما اراده‌ی خود را به صورت حضوری در نزد خود درک می‌کنید دیگر ملاک این‌که شما اراده کرده‌اید یا نکرده‌اید؛ در میان نمی‌ماند. موفق باشید

21885

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار و گرامی: خسته نباشید و امیدوارم خداوند بهتون سلامتی و طول عمر بده، استاد فرموده بودین که سعی کنین که نفس رو متوجه عالم غیب کنین تا بدانید در عالم برتر از این عالم چه خبر است، استاد این اتفاق بنظر واقعا شیرین میاد و حس میشه باعث انقطاع مطلوب از عالم ماده بشه و همچنین شاید باعث ایجاد یقین بشه، ولی از طرفی هم دست یافتن به همچین امری بسیار بسیار سخت مشکل بنظر میاد، لااقل در مورد بنده، حس می کنم هر کار می کنم اصلا منو راه نمیدن، بعضی وقتا حس می کنم اعمالم مثل تیری هست که به سنگ میخوره انگار اصلا راهی نداره، نه اینکه هدف از بندگی این باشه اما اینم شاید نشان از اجازه دادن برای فهمیدن سر الهی باشه و نوعی لیاقت باشه، کلا پیش میاد که آدم از عالم ماده خسته بشه و دوس داشته باشه با عالم بالا مرتبط باشه و شاید ایجاد شوق و نشاط بندگی کند، اما اصلا راه داده نمیشه و همچنان در حسرت این ارتباط هستم و به حال افرادی که اجازه و رخصت دارن غبطه میخورم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعه‌ی کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «فعلیت‌یافتن باورهای دینی» همراه با شرح صوتی آن دو کتاب، راه‌گشاست. موفق باشید

20693
متن پرسش
سلام علیکم: زیارت قبول ان شاءالله. متاسفانه دچار خجالت مفرط هستم. البته اگر از خدا حیا می کردم که خیلی خوب بود ولی از مخلوقاتش خجالت می کشم. و اگر بین رضایت خدا و رضایت مخلوق مخیر شوم، شیطان فریبم می دهد و رضایت مخلوق را ترجیح می دهم و این دردی است که سالهاست دامنگیر من شده و زندگی مرا به فلاکت کشانده. به جای اینکه از خدا بترسم از مخلوقاتش می ترسم و دقیقا مصداق این روایت شدم که: ما سلّط الله علی ابن آدم الا من خافه ابن آدم. از هر چی غیر خدا می ترسم دقیقا همون به سرم میاد. لطفا راهنمایی کنید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با ادامه‌ی درک معارف توحیدی مثل معرفت نفس و مباحث معاد، إن‌شاءاللّه روحیه‌ی غلبه‌دادنِ حق بر خلق تقویت می‌شود. موفق باشید

29974

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: وقت بخیر. در کتاب چه نیازی به نبی مطلبی ذکر شده و می خواستم ببینم فرق بین برنامه ریزی، توکل و تلاش چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یعنی همان که به ما فرموده‌اند «با توکل زانوی اشتر ببند». با برنامه‌ریزی کار را شروع می‌کنیم، ولی نتیجه را به خدا باید واگذار کرد تا هرطور خودش صلاح دید، کار را جلو ببرد. موفق باشید

29890

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: اگر انسان بخواهد در طول عمرش فقط یک کتاب بخواند اون چه کتابی است؟! چه پیشنهادی می‌دهید؟! به غیر از قرآن
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از جلد ۸ و ۹ اسفار، روایات، بهترین هستند. موفق باشید

29698
متن پرسش
با سلام و احترام:من چند سوال درباره سحر و جادو داشتم ممنون ميشم كمكم كنيد. (در ضمن جواب سوالات خود را در كتاب جايگاه جن و شيطان نيافتم) ١. آيا سحر و جادو مي‌تواند بر زندگي فرد تاثير بگذارد؟ ٢. اگر سحر وجود دارد براي رفع آن و در امان ماندن از آن بايد چكار كرد؟ ٣. براي به راه كردن كسي كه سر به ناسازگاري و اذيت گذاشته بايد چكار كرد؟ ٤. مراجعه به دعا نويس براي ابطال يا رفع سحر و جادو كار درستي است؟ ٥. لطفا نظر خود را درباره سركتاب باز كردن بفرماييد؟ ٦. چطور متوجه شويم كه فردي سحر يا جادو شده (اگر سحر حقيقت دارد)؟ با تشكر فراوان از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جواب همه‌ی سؤالات را در کتاب مذکور می‌توانستید بیابید. آری! سحر و جادو وجود دارد مثل آن‌که تحریم‌های آمریکا وجود دارد ولی تأثیر آن در نسبت به ضعف‌های ما می‌باشد. با توکل و صداقت و تواضع و قناعت و تدبّر در قرآن از طریق تفاسیر و تلاش بدنی مثل ورزش، انسانی می‌شوید که عوامل بیرونی برایتان نقش‌آفرینی نمی‌توانند بکنند. چرا باید خود را مشغول این امور کرد؟ موفق باشید

28154

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: استان جان! بنده فارغ التحصیل رشته حقوق هستم و با شرکت در آزمون های وکالت و قضاوت می توانستم و می توانم قاضی و وکیل گردم. مضافا شغل شریف پاسداری. اما حقیقت امر آن است که بنده احساس می‌کنم باید خود را برای حضور در قوه مجرییه و مقننه آماده کنم که الحمدلله در حال آماده سازی خود در جمیع ابعاد هستم؛ چرا که رفع ریشه مشکلات و موانع انقلاب در این دو قوه صورت می گیرد، همچنانی که حضرت آقا در دیدار با دانشجویان فرمودند: « راه علاج مشکلات کشور استقرار دولت جوان حزب الهی است» یادآوری می شود که بنده در سن ۲۷ سالگی قرار دارم اما این احساس تکلیف باعث نشده راه صحیح تر و برتر را دنبال نکنم و تن به کاری دهم که برای انقلاب در اولویت و فوریت نیست و در عین تحمل برخی فشار ها و سختی ها بر خود به شدت صبورانه امیدوارم فرجی حاصل گردد. چرا که رزق و شغل بنده با انقلاب اسلامی گره خورده است. احساس و نظر شما با این نگرش و انتخاب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر خوبی است. با این‌همه نباید برای خدا تکلیف معلوم کنید. اگر کاری و باری پیش آمد، از آن استقبال کنید، هرچند این نکته‌ی خوبی است که می‌فرمایید رزق و شغل خود را به انقلاب گره زده‌اید. موفق باشید

28119
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: آقای زائری در مطلبی گفته اند و مطلبی مطرح کردند که برایم شبهه ایجاد کرد. ایشان گفته اند تا از ریزشهای نسل جدید حرف می‌زنیم به جوانانی که به پیاده روی اربعین یا راهپیمایی ۹ دی رفته اند، اشاره می‌کنند خب در زمان شاه هم جوانانی جاوید شاه می‌گفتند اما اشتباه پهلوی این بود که از جمعیت خاکستری و ظاهرا خاموش جامعه غفلت کرد و به همان جوانانی که جاوید شاه می‌گفتند دلخوش کرد. در نقد این مطلب و بحث می‌خواستم ابهامم رفع بشه و در جواب این عنوان آقای زائری چی میشه گفت و نوشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی متوجه‌ی حضور اراده‌ی الهی در این تاریخ باشد که شواهد فوق‌العاده زیادی را می‌تواند در این رابطه بنگرد، هرگز و هرگز این نوع مقایسه‌ها را نخواهد داشت. چنین افرادی اگر در صدر اسلام هم مواظب نبودند با نظر به سقیفه بین حضور اسلام در آن تاریخ و جاهلیتِ گذشته تفاوتی نمی‌دیدند. زیرا با «غدیر» یعنی با حضور اراده‌ی الهی برای تحول تاریخ شرک در غفلت بودند. موفق باشید

نمایش چاپی