باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیتوانم به راحتی این مطلب را بپذیرم. بهخصوص که بوی نوعی تناسخ میدهد. نگاه جناب صدرالمتألّهین در موضوع بحث «حرکت جوهری» چیز دیگری است که میفرمایند: «النّفسُ جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد با شماها موافق هستم. اتفاقاً با این ادبیات، خود را از صحنه خارج میکنیم زیرا انقلاب اسلامی در بستر حکمت و حماسه میتواند استعدادهای خود را شکوفا سازد و حاج محسن فخریزادهها را به بار آورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که بعد از دنبال کردن مباحث معاد و شرح صوتی آن، ورودی به کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی» همراه با شرح صوتی آن سری هم به «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» همراه با شرح صوتی آن بزنید. البته در هیچ شرایطی از مباحث قرآنی به خصوص آخرین سورههایی که بحث شدهاست غفلت نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قلب مبارک رسول خدا «صلّیاللّهعلیهوآله» آنچنان از توهّمات پاک شده که وقتی قلب آن حضرت حقیقتی را رؤیت میفرمود، هرگز تحت تأثیر خیالات و توهّمات قرار نمیگرفت که از دیدن حقیقت محروم باشد و آیهی فوق، متذکر جایگاه قلب آن حضرت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم سیر مطالعاتی بر روی سایت رویهم رفته شروع خوبی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبل و بعد برای حضرت ربّ العالمین معنا ندارد. علم او ذاتیِ اوست و همهی بعد و قبل، پیشِ اوست. توصیهی بنده گوشدادنِ بحث «پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها» همراه با متن مربوطه و سپس نظر به جواب سؤال شمارهی ۲۵۴۴۸ میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن مناظره را ندیدم، هرچند برای آقای دکتر شجاعیزند قائل به تفکر منصفانه هستم. آنچه متأسفانه موجب شده است که آقای نصیری بعضاً مواضعی بگیرند که شأن یک متفکر در این تاریخ نیست، همان مخالفتشان با تفکر فلسفی است. در حالیکه تفکر فلسفی نیز یکی از انواع تفکر است و حضرت امام تا آن اندازه بر تفکر فلسفیِ صدرایی تأکید دارند که گورباچف را دعوت به آن نوع تفکر مینمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این است که اگر انسانهای روی زمین بخواهند بهترین بودن در ابعاد مادی و معنوی و ظاهری و باطنی را دارا شوند، اسلام به طور کامل در مقایسه با سایر ادیان چنین امکانی را در اختیار آنها میگذارد و این مربوط میشود به اینکه خود انسان چنین طلبی را داشته باشد وگرنه اگر بخواهد یک شخصیت معمولی که نهایتاً در دنیا انسانِ وارستهای باشد را برای خود شکل دهد، چه تفاوت میکند که مسلمان باشد و یا مسیحی و یهودی و یا حتی لائیک. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای حضرت ربّ العالمین بشوم که «در بلا هم میچشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او» مگر میشود از طرف حضرت رحمان، جز رحمت به ظهور آید؟!! درست است که عاطفه، خلأ فرزند را نمیپذیرد و حق هم دارد؛ ولی قلب در استقرارِ توحیدی خود چیزِ دیگری میبیند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: در روش حوزوی پس از مدتی طرح کلی برای هدایت جامعه برای طلبه پیش میآید و به این شکل به جامعه کمککردن بهتر از کمکهای اقتصادی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما محل ظهور آن گنج مخفی که خواست خود را معرفی کند هستیم. در این مورد خوب است جلسات مربوط به رابطهی عبد و ربّ را استماع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معاد جسمانی یعنی هر عملی صورت معینی دارد مثل صورتهای ذهنی انسان که در عین مجردبودن، محدودیت و شکل دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر بناست ما آمریکا و یا جای دیگر را فتح کنیم؟!! ما میخواهیم خودمان باشیم و آمریکا مانع است. و مقاومت ما در مقابل آنها برای آن است که جیرهخوار آمریکا نباشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً این نوع مباحث را نباید در محدودهی سؤال و جواب دنبال کرد زیرا هر کدام از این واژهها به اعتبارهای مختلف و نسبتهایی که پیش میآید، معنای مختلف دارند. مثل همان نَفَس رحمانی و کون جامع، که به یک اعتبار، یکی هستند که تازه باید معلوم شود آن اعتبار کدام است و برعکس. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در آن خطبه اینطور میفرمایند: «فَجَعَلَ اللهُ الايمانَ تَطْهيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ» پس خداوند ايمان را براي تطهير شما از شرك قرار داد. «وَ الصَّلوةَ تَنْزيهاً لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ» و نماز را براي پاك كردن شما از كبر مقرر فرمود. «وَ الزَّكاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِي الرِّزْقِ» و خداوند زكات را براي پاك كردن جان و رشد و نمو رزقتان قرار داد. «وَ الصِّيامَ تَثْبيتاً لِلْاِخْلاصِ» و روزه را تشريع فرمود جهت تثبيت و محكم نمودن اخلاص.
آری! مگر جز این است که انسان از طریق ایمان نسبت به شرک و آلودگیهای آن، روح و جان خود را پاک میکند؟ همچنانکه با نماز و اظهار عبودیت از تکبّر و استکبار در مقابل حکم خدا، نجات مییابد و با زکات، نفس خود را از بخل پاک میکند و زمینهی رشد رزق او در نظام عالَم بهتر فراهم میشود و با روزهداری نسبت خود را با خدا طوری میکند که حجابهای او برطرف شود و او بماند و خدا؛ و این یعنی اخلاص. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وجه قبضیِ روحها در این زمانه بیشتر شده است از وجه بسطِ روحها. ولی در هر حال آنچه کارساز است بندگی است. «گر تو خواهی حرّی و آزادگی / بندگی کن بندگی کن بندگی» . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی عقل به گفتهی حضرت باقر «علیهالسلام» حجتِ باطنی است و چیزی را مشخص کند، استخاره چرا؟ پشت به استخاره حرام نیست، ولی پشت به عقلِ صریح، حرام است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: انسانها در این بلاها متوجهی ضعفهای خود میشوند. ثانیاً: متوجهی ظرفیتهای نهفتهی در خود خواهند شد. ثالثاً: در همین مصائب است که میپرورند. عرایضی در رابطه با «نگاه الهیاتی ما به پدیدهی ویروس کرونا» شده که آن را ذیلاً تقدیم میکنم: موفق باشید
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«نگاهی الهیاتی ما به ویروس کرونا»
با توجه به اینکه پدیدهی کرونا این سؤال را به میان آورده که نگاه الهیاتی ما به آن چگونه و از چه زاویهای باید باشد، نکاتی یا رویکرد فلسفی به موضوع عرض میشود.
حادثهها و مصائب بهخصوص که هیچ تجربهای از خداوند بهتر از تجربهی ایمان در خطرات خالصانه نیست، به همان معنایی که قرآن در وصف آن، واژهی «دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّين» بهکار میبرد و میفرماید: «فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ.» (عنکبوت/۶۵).
۱. عقل در بستر طبیعی خود متوجه مخلوقیت عالم است و پایدارماندن بر عهدِ عقلی در چنین بحرانهایی اقتضا میکند که متوجهی خالق عالم و نقش او در چنین شرایطی باشیم.
۲. خالق عالم به اعتبار آنکه منشاء وجود عالم و موجودات است، خودش عین وجود است و بنا به گفتهی صدرالمتألهین عین وجود، عین کمال، یعنی عین علم و حکمت و قدرت و سایر کمالات است.
۳. خالق عالم، خالق هر موجودی است با تمام لوازم و آثار وجودیاش. یعنی خالق هر کدام از ماست با تمام نسبتهایی که با اطراف خود داریم و خالق تمام ابعاد شخصیت ماست هرچند مرحلهی نوجوانی ما به جهت تقدّم مرحلهی کودکیِمان بر نوجوانیمان، در ابتدا مرحلهی نوجوانی ما به ظهور نمیآید، ولی خداوند در ارادهی خود همهی مراحل وجودیِ ما را خلق کرده، به اعتبار آنکه ارادهی او واحد است و با یک اراده مخلوق خود را اراده و خلق میکند. (۱) هرچند مراحل شخصیت ما به تدریج ظهور کند.
۴. وقتی خداوند خالق وجود عالم است، تمام ابعاد وجودی عالم در قبضهی اوست، به همان معنایی که فرمود: «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصير» پس رابطهی مخلوق با خالقش که آن را خلق کرده، رابطهای است که همهی ابعاد مخلوق را در برگرفته و جدایی مخلوق از خالق از نظر تکوینی معنا ندارد، بهخصوص اگر متوجه باشیم هویت مخلوق، هویت تعلّقی است و مخلوق عین ربط به خالقش میباشد.
۵. با توجه به نحوهی ارتباط عالمِ وجود با خدا، خداوند در تمام مراحل عالم، حضوری مطلق و فعّال دارد و اگر برگی از درختی فرو افتد از اذن و علم خدا خارج نیست «وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها» این آیه در واقع گزارشی است از نگاهی که هر اندیشمندی میتواند بدان دست یابد.
۶. خالقِ عالم مطابق علم و حکمت خود دارای سنتها و تقدیراتی است. حکمت الهی اقتضا میکند تا انسانها را در شرایط خوف و جُوع و ضررهای مادی و جانی امتحان بکند تا انسانها در دل این سختیها پرورانده شوند و شخصیتهایی که صابرند، صبرشان به ظهور آید (۲) و در دل چنین سنتی است که اندیشهها بهکار گرفته میشوند تا از یک طرف راههای عبور از سختیها شناخته شوند و انسان با عقلانیت خود در مورد عبور از سختیهایی که پیش میآید بیندیشد و رشد کند، و از طرف دیگر با توجه به آنکه میداند عالم در قبضهی خداوند است در رجوع به خداوند به رازِ وجودی آن سختیها فکر کند که اگر آن سختیها برای پرورش انسانهاست، مسیر صبر و مقاومت را در مقابل آنها پیشه نماید و مییابد که آن سختی با رحمت الهی هماهنگ است، و اگر در سنت «وَ ما أَرْسَلْنا في قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ» (اعراف/۹۴) میباشد تا در ازاء آن سختیها و تهاجمهایی که به انسانها و جوامع میشود، رجوع به حق نموده و در محضر خداوند به تضرّع آیند و با تضرّع و توبه، مزاحمتهای آن سختیها را از سرِ خود کم کنند، به فکر توبه و تجدید نظر نسبت به آنچه انجام دادهاند و در آن قرار دارند بیفتند. اینجاست که جایگاه بلاهای طبیعی و غیرطبیعی روشن میشود بدون آنکه گمان کنیم عالم از دست خداوند خارج شده. هر بلایی که میخواهد باشد. عمده برخوردِ عقلانی از یک طرف و برخورد الهیاتی از طرف دیگر با پدیدهای است که امروز به صورت کرونا به میان آمده است تا با عقلانیت خود جایگاه نظریات علمی و بهداشتی نادیده گرفته نشود - اعم از جایگاه طبّ جدید و یا طب سنتی- و با الهیات خود طوری با آن پدیده برخورد کنیم که از راههای گشودهی حضرت حق در اینگونه مصائب بهرهمند شویم و خود را دستبسته در مقابل آن ویروس احساس نکنیم و از برکات نگاه توحیدی جهت حضور در عالم محروم شویم بهخصوص که حضرت جواد (ع) میفرمایند: ««مَوْتُ الْإِنْسَانِ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالْأَجَلِ وَ حَيَاتُهُ بِالْبِرِّ أَكْثَرُ مِنْ حَيَاتِهِ بِالْعُمُرِ» مرگ آدمی به سبب گناهان بیشتر از مرگ به واسطهی اَجَل است، و ادامهی حیاتش به سبب نیکوکاری بیشتر از حیاتش به واسطهی عمر طبیعی است.
۷. معلوم است که خالق عالم و اقتضائات نظام احسن هستی برای هر مخلوقی جای و جایگاهی قائل است و تقدیرات انسانها نیز از یک طرف وجهی از وجوه آنهاست و از طرف دیگر در نسبت با عالم، اندازهای است مشخص شده و به همین جهت آموزههای دینی متذکر میشوند که مرگ و حیات انسانها دارای اندازههای مشخص است و کسی را یارای عبور از مرگی که برای او مقدر شدهاست نمیباشد، هرچند خوب مردن و یا بد مردن را خود انسان ها برای خود شکل میدهند. قرآن میفرماید: «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرا» (طلاق/ ۳) خداوند برای هر موجودی اندازهای در عالم مشخص کرده و یا میفرماید: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر» (قمر/ ۴۹) البته ما هرچیزی را به اندازه آفریدیم و نیز قرآن در آیهی ۲۲ سورهی حدید میفرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسير» هيچ مصيبتى در زمين و نه در وجود شما روى نمى دهد مگر اينكه همهی آنها قبل از خلقتشان در کتابی بوده است و اين امر براى خدا آسان است. با توجه به این امر میفرماید: «وَ مَا کَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللّهِ کِتَابَاً مُؤَجَّلاً وَ مَن يرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَن يرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاکِرِينَ»؛ هيچکس جز به فرمان خدا نميميرد، که خدا مرگ را مقررشده معين کرده است و هرکس پاداش اين جهان را بخواهد از آن به او خواهيم داد.» (آلعمران/ ۱۴۵) و نیز میفرماید: «إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ» (یونس/ ۴۹) یا فرمود: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ.» (واقعه/ ۶۰)
مهم آن است که به تقدیرات خود راضی شویم تا بهشتی در مقابل ما گشوده شود. به همین جهت حضرت علی (ع) در دعای کمیل از خداوند تقاضا میکنند: «اللّهمّ انّى اَسْئلُكَ .... اَنْ تَجْعَلَنى بِقِسْمِكَ راضياً قانِعاً» خداوندا! ما را طوری بپروران که از قسمتهایی که برای ما مقدر کردهای راضی و قانع باشیم. این یعنی خوب بودن به دست ماست ولی اندازهی «بودنِ» ما در دنیا، در اختیار خالق عالم است؛ خودمان باید سرنوشت خود را تبدیل به نیکی کنیم به همان معنایی که قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم» (رعد/ ۱۱) یعنی نقش آموزههای دینی در اینجا آن است که: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» (انسان/ ۳) تا معلوم شود انسان در تعالیبخشیدن به سرنوشت خود، دستبسته نیست و بلاها، خوابها را بیدار و دلها را متوجهی خدا میکند تا جهت دفع این بیماری، منوّر به الهامات علمی شوند.
«والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته»
۱) فرمود: «وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَر» (قمر/۵۰)
۲) قرآن در این رابطه میفرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين» (بقره/۱۵۵)
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید چند بحث را جمع کرد. یکی تقدیراتی را که هر کس دارد و دیگر انسان در دلِ تقدیرات، اختیاراتش را شکل میدهد و سوم، بحث نظام احسن عالَم است که لازمهی هر کدام از این مباحث، مطالعات طولانی نیاز دارد و در محدودهی سؤال و جواب نمیگنجد. بد نیست از کتاب «عدل الهی» و انسان و سرنوشت از مرحوم شهید مطهری شروع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهت همتی که آن حضرت کردند و اهل محشر با نظر به همت والای آن حضرت در صحنهای که برایشان پیش آمد با همت خود در صحنههای زندگی خود مقایسه میکنند و حسرت میخورند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ارتباط خدا با مخلوقات به صورت وجودی و تجلیگونه است و در این رابطه، عالم همواره در حالِ تجلی است و لذا نسبت خدا با عالم، با نسبت انسان با خدا ربط دارد و در همین رابطه قرآن میفرماید: «کلّ یومٍ هُو فی شأن» یعنی هر روز خدا به جلوهای در صحنه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زیرا از یک طرف در قرآن داریم که خداوند به شیطان میفرماید چرا به آدم سجده نکردی؟ استکبار ورزیدی، یا از عالین بودی؟ یعنی از آن ملائکهای که مورد خطابِ حضرت حق نبودند. میفرماید: «قالَ یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ» (ص/75)
صاحب المیزان چنین آورده است: «جمله «أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ» استفهامی است توبیخی، معنایش این است که: آیا سجده نکردنت از این بابت است که عارت می شد، و خود را از این کار بزرگتر می دانستی؟ و یا اینکه به راستی شان تو اجل از این عمل بود و تو از کسانی بودی که قدر و منزلتشان بالاتر از آن است که مامور به سجده بر آدم شوند؟ و از همین جا بعضی از مفسرین استفاده کرده اند که: معلوم می شود خدای تعالی مخلوقاتی عالی دارد که مقامشان اجل از آن است که برای آدم سجده کنند، بندگانی هستند مستغرق در توجه به سوی پروردگارشان، و هیچ چیزی را به جز او درک نمی کنند.» و در حدیثی از رسول اکرم (ص) نقل شده که فرموده: عالین «من و علی و فاطمه و حسن و حسین می باشیم» موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میرسد بهترین متن در این رابطه قرآن است به خصوص سورهی مبارکه بقره. ای کاش مردم با انس با قرآن متوجهی نقشههای یهود و راههای عبور از آن نقشهها میشدند در آن وقت بود که مزهی ایمانِ واقعی برای آنها روشن میشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطلب را باید در کتابهای فلسفی مثل «بدایة الحکمه» در قسمت «علم» دنبال بفرمایید. جملهی مذکور همینقدر کمک میکند که بتوانید مطلب را دنبال کنید. موفق باشید