بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25024
متن پرسش
سلام جناب طاهرزاده: چطور یک انسان فطری باید جواب جانش رابدهد؟ چرا؟ (چرا مال این هست که میان این همه جوابفروش ها به نظرم می رسد باید آن راه را بصورت واقعی یا درون خودم بیابم تا مطمئن باشم واقعیست) نمی دانم بطوریکه مطمئن شود راه همین است یا گمان کند (همه شناختها و فعالیتهایی که باید فردی انسانی که دنبال حقیقت است انجام دهد عملا و نظرا) اگر ابتدائا بفرمایید به نبوت باید پرداخت در این زمینه ۲ اثر جنابعالی در زمینه نبوت برای بنده اقناع کننده نبود لکن انسانی که درد دارد گیر وسواسهای عقل نظری نمی افتد ولی خب برای اینکه بداند چه بکند؟ و این طلب خود را چگونه باید قوی کرد تا قوی تر دنبالش بگردم؟ (هنوز دردم آنی که باید باشه و مرا با تمام وجود آشفته کنه تا سراغش برم نیست شاید آن موقع جواب بگیرم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مواردی نیست که بنده بتوانم ورود کنم. موفق باشید

23274
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: در حرکت روی برگرداندن امیرالمومنین علی (ع) از کشف حجاب عمروعاص لعنه الله علیه و روی برگرداندن آن حضرت چه رازی نهفته است؟ آیا حیاست؟ آیا نگاه نکردن حرام است؟ آیا قابیل نشدن است؟ در مقابل مکر قابیلی عمروعاص چرا مولا و مکر واللهی نکرد که کار تاریخ! در آن صحنه عوض شود؟ اگر قرار است قابیلیان زمان از هابیلیان زمان و ورع ها و تقواهایشان سوء استفاده کنند که دیگر الفاتحه به حیات بشریت و..! والله اعلم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت علی «علیه‌السلام» با آن تقوا، آن علی‌ای شد که امروز من و شما از او حیات و هدایت می‌گیریم عمروعاص و قابیل با همان رویکرد علوی است که امروز پوچ و هیچ‌اند. موفق باشید

23177

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: وقتتون بخیر. چرا وقتی ما اسم الله را داریم خدا را با بقیه اسمائش صدا می زنیم؟ مثلا وقتی می توانیم برای ببخش گناه یاالله که جامع اسما است را بگوییم چرا باید یا غافر بگوییم؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد، ولی نظر به اسم خاص، توجه خاصی را به میان می‌آورد. موفق باشید

22893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام. وقت بخیر: استاد حرص مطالعه در حیطه اسلام منو گرفته و بسیار هم فرصت دارم. ولی بلد نیستم. در واقع دوست دارم اسلام رو در همه ابعاد زندگیم داشته باشم تا بتونم یه مسلمان واقعی باشم. کتابهای شما استاد گرانقدر رو مطالعه کرده ام و خواهم کرد و نتیجه ها گرفته ام. به غیر از تفسیر و نهج البلاغه و کتب سید عبدالله شبر که دارم مطالعه می کنم و رشته خودم که روانشناسی هست یک مجموعه احادیث و متون تخصصی شیعه را بسیار علاقه دارم دنبال کنم. اگر ممکنه در مورد مطالعه منسجم در دین اسلام من رو راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر کنید که علاقه‌مند به روایت شده‌اید. پیشنهاد می‌کنم از کتاب ارزشمند و مبناییِ «اصول کافی» شروع کنید و سعی کنید با حوصله با روایات آن مأنوس گردید. موفق باشید

31791

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد اصغر طاهر زاده چند سوال داشتم : ۱. در مورد سوال ۳۱۷۷۸ برای داشتن ایمانی راسخ فرمودید معرفت بالله که معرفت نفس برای شروع این امر طریقه خوبی است و تقوای الهی را باید مد نظر داشت و اگر ممکن است بفرمایید برای تقوای الهی مهمترین عامل چیست؟ ۲. تاریخ به چه درد می‌خورد؟ و از تاریخ چه استفاده ی مفیدی می‌توان کرد؟ ۳. برای بحث کتب انقلاب اسلامی شما ابتدا کتب غرب شناسی شما مطالعه شود خوب است؟ ۴. برای بحث قرآن، آن سوره هایی که تفسیرش را گفته اید، هر چه که دل کشید و در واقع با مبانی آن سوره حال کرد خوب است تفسیرش را کار کنیم؟ یا باید بر اساس سیر مطالعاتی باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تقوای الهی چیزی نیست جز همان کنترل خود در رعایت حرام و حلال الهی. ۲. تاریخ، محل حضور سنن الهی است تا با نظر به آن سنن آینده خود را شکل دهیم. ۳. فکر خوبی است. ۴. خیر، همان‌که روح‌تان با آن سوره تغذیه می‌شود، حضور در عالَم معنا را تجربه خواهید کرد. موفق باشید

30250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد گرامی در یک زمانی یکی از اساتید راجع به بحث قدس میفرمودن علت بلای فلسطینی ها اینه که به حضرت زهرا سلام الله اهانت کردن و تا حضرت راضی نشوند قدس پیروز نمیشه باین وجود چرا ما که رضای «حضرت رضا «س» حضرت زهرا «س» را خداوند به ما ایرانی ها عطا کرده باز هم اینقدر عقبیم و هنوز شرایط برای یک مشهد رفتن برایمان در مملکت امام زمان سخت است؟ هنوز مردم نمی‌توانند با امامشان زیارت کنند الان هم که دیگر هیچ، چرا قیمت یه سفر زیارتی و ارتباط با امام باید اینقدر سخت شده باشد و چرا وضع مالی در زیارت امام هم موثر است؟ استاد عزیز بنده در این موضوع که آدم وابسته نباشد به مادیات شکی ندارم ولی به نظر می‌رسد خود مادیات آنچنان افراد را گرفتار کرده که سفرهای خارجی بر زیارت امام در مملکت ما ترجیح یافته و شاید هم علت این باشد که مسئولین فرهنگی اینقدر که به بحث ثروت و بعد زهد تاکید کنن که سخت شده بحث خود ارزش فقر و روایاتی که در مورد فقرا تاکید شده و انواع فقر و فرق فقیر شاکر و فقیر حریص و مطالب اینگونه که بنده در کتاب معراج بیشتر مطالبش را دیدم «حدود ص ۳۰۵ » کار نشده تا بحث ثروت و فقر از چند جهت بررسی شود و این می‌شود که به گفته شما خود بحث مدرنیته حرص افراد را هم زیاد کرده و ساده زندگی کردن طالب ندارد. ممنون استاد از صبرتون برای شنیدن صحبتهای بنده. دعام کنید استاد عزیزم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید در هر حال به اندازه‌ای که از تقوای دینی بهره‌مند باشیم از این نوع مشکلات خارج خواهیم بود. مشکل، خود ما هستیم که از تعالیم انبیای الهی آن‌طور که شایسته است بهره نگرفته‌ایم. در ضمن چه کسی گفته که مردم فلسطین به حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» جسارت کرده‌اند؟!! در حالی‌که آن‌ها محبّ اهل‌البیت «علیهم‌السلام» هستند. موفق باشید

29689

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد اصغر طاهرزاده: با توجه به پرسش ۲۹۶۷۸ متأسفانه در دانشگاه فرهنگیان بعضی دروس و اساتید ضعیف هستند به نظر شما این ضعف را چگونه جبران کنم؟ فرمودید با ادبیات عرب آشنا شوم برای این کار چه کتابی پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با ورود در تأمّل و تدبّر در آیات و روایات کار جلو می‌رود. تقویت ادبیات عرب از طریق صوت اساتید که علی‌القاعده در اینترنت می‌توانید پیدا کنید، حل می‌شود. موفق باشید

28089

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: بنده خواهر طلبه و مبلغ هستم و ارشد مدرسی معارف دارم میخونم و از مباحث شما به طور تقریبا اتفاقی بعضی صوت های کتاب حدیث عقل و جهل رو گوش دادم؛ با اینکه هر چه اساتید اخلاق میگن سعی می‌کنم رعایت کنم حتی نماز شب، ولی از حجابی که بین خودم و خدا و اهل بیت (ع) خصوصا امام زمانم (عج) ‌می بینم رنج می‌برم و حتی لذت عبادت و شادی درون و خوابهای ملکوتی رو تجربه نکردم و حس می‌کنم ازم ناراضی هستن؛ دعام کنید «و نظر علینا نظره رحیمه نستکمل بها الکرامه عندک‌» از این حجابها ناراحتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو هستم. به هر حال صبر در عبادات همراه با معارف الهیه، بالاخره راه را در مقابل ما می‌گشاید. موفق باشید

27926

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ۱. جزوات و کتابها و سخنرانیهای جنابعالی در رابطه با هایدگر کدامند برام معرفی کنید. ۲. شرح فصوص علاوه بر فص آدمی و شیثی دیگه کدام فص را شرح دادین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به طور مستقیم چیزی از هایدگر ندارم. شاید کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» نسبت به نگاه هایدگر بیگانه نباشد. ۲. همه‌ی فصوص، شرح داده شده است ولی نیاز به مقدماتی است که سیر مطالعاتی سایت متذکر آن می‌باشد. موفق باشید

27468
متن پرسش
سلام علیکم: در بررسی که درباره مولوی در اندیشه امام و آقا و علامه جعفری داشتم در عین اینکه به تمجید از این ظرافت و زلال معارف و حکمت مولوی و اینکه افق متعالی انسانی و وجودی را مقابل بشر می گشاید تا در ساحت معنوی و حضور باشد و اینها از بزرگواری این شخصیت است، ولی چندین بار به صراحت می گویند که دیدگاه های تصوف تا حدودی در اندیشه مولوی رسوخ پیدا میکنه و مشهوده و نمی توان این را انکار کرد و قطعا مبانی نظری و عملی تصوف مورد نقد جدی است و اینجا هم اختلافات و مواردی با مولوی در اثر تاثیر پذیری از تصوف پیش می آید. سوالم این است مولوی چه میزان از صوفیه تاثیر پذیرفته که چنین شخصیتهای بزرگواری که به عظمت مثنوی قائل اند و حتی معتقدند می تواند تفسیر منظوم قرآن باشد، درباره گرایش های صوفیانه خود نقد دارند و آن را می پذیرند و در مقابلش بحث انتقادی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که از چه زاویه‌ای جناب مولوی را بنگریم. ممکن است بعضی حرکات ایشان را صوفیانه دید. ولی می‌شود طور دیگر هم به آن نگریست. بنده نتوانسته‌ام در آن حدّ که مولوی را می‌شناسم، او را مثل فرقه‌های صوفیه بنگرم. آری! معلوم است که به گفته‌ی او: «هر کسی از ظنّ خود شد یارِ من / از درون من نجست اسرار من.» موفق باشید

27005
متن پرسش
آیه ۱۱۲ انعام را رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی مطرح کردند «وَ کَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیٰطینَ الاِنسِ وَ الجِنِّ یوحی بَعضُهُم اِلیٰ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورا» و گفتند:« هم دشمنان جنّی، هم دشمنان انسی وجود دارند و اینها به هم کمک هم می کنند؛ سیستم‌های اطّلاعاتیِ خیلی از کشورها علیه ما با همدیگر همکاری می کنند؛». ایشان وحی به همدیگر را کمک سیستم اطلاعاتی معنا کردند در حالی که وحی بیشتر به القای سریع (الهام) نزدیک است تا انتقال اطلاعات و اسناد. اینجا بعضی مسئله جنّ و علوم غریبه علیه جمهوری اسلامی را مطرح کردند ولی این هم با ادامه بحث رهبری که به جنگ احزاب (همکاری اهل کتاب و کفار) می پردازند ربطی ندارد چون در جنگ‌احزاب بحث دشمنان انسانی است نه جنی. طبق آموزه های قرآن شیطان بر انسان تسلطی ندارد مگر اینکه انسان بخواهد پس جنگ ما با انسانهای پذیرنده شیطان است نه جنگ مستقیم با جن. ادامه‌آیه این است که اینها را بگذار َو رعا کن: لَوْ شٰاءَ رَبُّكَ مٰا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مٰا يَفْتَرُونَ. به قول علامه بحث این است تا خدا نخواهد کسی نمی تواند کاری کند. پس ما باید بیشتر خود را به خدای قادر نزدیک کنیم تا به علوم غریبه. نظر شما در این مورد نقش جن در دشمنی با انقلاب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! نقش شیطان در آن حدّ است که ما با امیال خود دستگیره جهت ورودش ایجاد می‌کنیم و هر اندازه ملت منوّر به معارف توحیدی و اخلاق فاضله باشند، تأثیر شیطان خنثی می‌شود. ۲. همین‌طور که متوجه شدید حضرت آقا آیه را نمونه آوردند، ولی مصداق آن را نقشه‌های مربوط به علوم غریبه که کارشناسان بی‌بی‌سی به دنبال آن بودند، قرار ندادند، بلکه کمک‌های اطلاعاتیِ کشورها نسبت به همدیگر قرار دادند از آن جهت که روحی شیطانی در این بده‌بستان‌ها در میان است. موفق باشید

26488

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آقای روحانی گفته اگر پهلوی به یک انتخابات سالم و آزاد تن میداد انقلاب نمی شد، این حرف یعنی اگه انتخابات سالم و آزاد برگزار می شد اما کاواره و کشف حجاب و توهین به مقدسات و نوکری استکبار بود مردم انقلاب نمی کردند، واقعا متعجبم، ایشون واقعا نمی فهمد که برای اسلام و به ظهور آمدن سیره اهل البیت و خارج شدن از زیر بار نوکری استکبار انقلاب به بار نشست و پیروز شد؟ چرا ایشون اینگونه سخن میگه؟ ایشون رئیس جمهور ایرانه یا جای دیگس؟ چی میشه که امثال ایشون اینگونه فکر می کنند و بفرمایید مشکل از کجاست که اینگونه افراد به اینجا می رسند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظورشان این باشد که اگر انتخاباتی صورت می‌گرفت و مردم به میدان می‌آمدند، بساط آن نوع کارها برچیده می‌شد. موفق باشید

26386

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: «وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ - كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ» در مراسمی که به مناسبت دهه فجر برگزار شده بود قاری سوره مبارکه فجر را تلاوت نمود و هنگام قرائت آیات بالا نفحه ای از نحفات الهی را حس کردم که به من گفت اگر دنبال وسعت رزق هستی یتیمان را دریاب. لذا تصمیم گرفتم ماهانه مبلغی به حساب انجمن امام زمان (عج) ویژه ایتام واریز کنم. چرا با اینکه بلافاصله بعد از موضوع تنگی رزق، خداوند علت آن را عدم رسیدگی به ایتام عنوان نموده من تا حالا ندیده ام هیچ سخنرانی در سخنرانی های با موضوع رزق به این مطلب اشاره کند بلکه بیشتر هنگام بیان این آیات به موضوع ناسپاسی انسان اشاره می شود. نظر جنابعالی را در این خصوص جویا هستم. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درست فهمیده‌اید. احترام به یتیمان، بسترِ گشایش و وسعت رزق را فراهم می‌کند. موفق باشید

25887
متن پرسش
سلام: در مورد سعه دین و قرآن و آموزه های ائمه فرمودید که نظرات مختلف افرادی که تفقه در دین می کنند قابل احترام و قابل قبول هستند و مثال را المیزان زدید در صورتی که در المیزان خود علامه بارها نظرات مختلف را می آورد و رد می کند و نظر خود را صحیح می دانند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بستر اسلام و تدبّر در قرآن، تفاوت‌های نگاه، موجب اختلاف بین جامعه نمی‌شود، آن‌طور که علمای قوم یهود جامعه را به اختلاف کشاندند. بلکه تفاوتِ نگاه‌ها نظرها را به ساحاتِ مختلف آیات و روایات جلب می‌کند. تازه علامه‌ی طباطبایی آن‌جایی که جداً موضوعی را ردّ می‌کنند، ابتدا روشن می‌نمایند که آن نظر در بستر قرآن و شریعت محمدی «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» جایگاه ندارد. موفق باشید  

25118
متن پرسش
سلام استاد روزتون بخیر: من یک ضعفی دارم که به مدت دو سال شاید به عنوان سوال با من بود و تا الان تقریبا به پاسخ آن رسیده‌ام اما نه خیلی قوی به طوری که فقط به درد خودم میخوره و نمیتونم به دیگرانی که می‌بینم این ضعف رو دارن کمک کنم. من از حدود چهار سال پیش سیر عرفانی‌ام سرعت گرفت و هر لحظه به حیات جدیدی می رسیدم و با بینشی که داشتم دنبال بهترین بودم و می‌خواستم از همه جلو بزنم و به نهایت کمال برسم و یاری امامم را و بندگی خالصانه خدا را نیت کرده بودم. اما از وقتی وارد دانشگاه شدم و در اردو‌های تشکیلاتی دانشگاه و جهاد دانشگاه فعالیت کردم افکاری به من تزریق شد که برداشت اشتباهی از ایثار و فداکاری و کار جهادی بود که در این تشکل‌ها وجود داشت و همین‌طور باعث ناامیدی و نارضایتی افرادی که در این تشکل‌ها بودند می‌شد. تلاش‌های زیاد و نتایج کم. و اکثرا افرادی که در رشته تحصیلیشان خیلی موفق نبودند عضو این تشکل‌ها بودند و خلاصه به همه چیز غر می زدند! آنچه که من در ابتدا از این تشکل‌ها و اسامیشان در ذهن ساختم و آنچه که در واقعیت با آن روبرو شدم خیلی فاصله داشت و نواقص را می دیدم اما چون وقت نداشتم و درسم در اولویت بود نمی‌توانستم برای رفع آن‌ها زمان بگذارم و بیشتر مشکل گره‌های ذهنی افرادی بود که در این تشکل‌ها فعالیت داشتند. من بعد از کمی فعالیت در تشکل جهاد دانشگاه سوالی برایم پیش آمد من که تا آن موقع فقط به فکر رشد خودم بودم و داشتم با دیگران سر بهتر شدن مسابقه می دادم حالا سوالم این شده بود که پس بقیه چی؟ نمیدونم وقتی با بچه‌ها بحث می کردم می دیدم فاصله بین افکار و زاویه نگاه‌هامون خیلی زیاده و خیلی چیزها که برای من بدیهی بود و با تمام وجود می دیدم آن‌ها نمی دیدند و این باعث شد فکر کنم چرا دیگران انقدر عقب هستن و این سوال در من شکل گرفت که پس بقیه چی؟! شده بودم معلم عرفان، که این کار اصلا در قد و قواره من نبود و داشت مسیری که انتخاب کرده بودم را مختل می کرد و روی درس و زندگیم خیلی اثر منفی گذاشت باید برای فهماندن خیلی از مسائلی که فهمیده بودم وقت مطالعه می گذاشتم تا برای دوستانم روشن توضیح دهم و کم‌کم این موضوع که برای من جزو کار‌های فرعی بود با این سوال که خب پس بقیه چی؟! داشت با کارهای اصلی زندگیم جاش رو عوض می کرد و من کم‌کم خودم رو داشتم فراموش می کردم و مصر شده‌ بودم روی هدایت دوستان اما اصلا راضی نبودم و فقط این سوال که پس بقیه چی؟! اجازه نمی داد که من برگردم به زندگی خودم و همین‌جاها بود که من رشدم متوقف شد و حجاب‌ها روز به روز بیشتر شد و می دیدم دارم از خدا فاصله می گیرم اما این سوال من رو لجباز کرده بود و نمی توانستم برگردم و هر روز ناراضی‌تر بودم. صحبت‌هایم فوق‌العاده روی دیگران تاثیر می گذاشت و عملا داشتم هدایت خودم رو فدای هدایت دیگران می کردم و این شده بود ایثار من!!!! دوستانم هم سوالاتی می‌پرسیدند که باز بیشتر مرا در این مسیر که پس دیگران چی؟ می‌انداخت. بعضی‌ از این افراد تمام فکرشان شده بود هدایت دیگران و خودشان را فراموش کرده بودند و رشدشان متوقف شده بود و این حجاب نمی‌گذاشت که پیش بروند و مخصوصا اگر برای هدایت شخصی وقت می گذاشتند و آن شخص هدایت نمی‌شد به اصل موضوع شک می‌کردند و خلاصه که هدایت خودشان را به هدایت دیگران گره زده بودند. من هم مدتی گرفتار این موضوع شدم اما توانستم از آن فرار کنم! اما هنوز ته قلبم راضی نیست و خیلی سوال‌های بی‌جواب در من ماند که می‌خواهم فراموششان کنم ولی از آن‌جایی که می‌ترسم دوباره دچار این اشتباه شوم دوست دارم به پاسخ سوالاتم برسم. فکر می‌کنم مشکل اصلی این قضیه اینجاست که با خواست و اراده خودمون و صرف اینکه دوست داریم دیگران هدایت بشن و طعم حیات برتر رو بچشن میخوایم دیگران رو هدایت کنیم و تو این قضیه تسلیم اراده خدا نبودیم. و اعتراف می‌کنم هر چه قدر هم تلاش کنی نمیشه آنچه که تجربه می‌کنی رو به دیگران بفهمونی مگر اینکه خودش آمادگیش رو داشته باشه و خودش بره تجربه کنه و شما فقط یک تذکر دهنده بودی شاید! لطفا یک راهی برای تفکر به این موضوع که چی شد اینجوری شد؟! رو بهم نشون بدید ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم اصلِ کار، کارِ بدی بوده! آری! در درک حقیقت و با در میان‌گذاردنِ حقیقت با دیگری باید خود را معنا بخشید. وقتی رجوع به حقیقت در میان باشد، دائماً نسبت خود را با تجلیات آن می‌سنجیم و نه با ردّ یا قبولِ دیگران. موفق باشید

24655

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: امروزه به چه اندازه مطالبی که در صوت اول عالم گمشده فرمودید در بین بزرگان و علمای ما در حیطه ی نظر و عمل حل شده است و به چه اندازه به این موضوعِ حساس، نظر دارند؟ و به عبارتی ما چقدر به خودمان آمدیم در این مطلب و چقدر راه مانده برای تحقق تام آن؟ آیا امام رضوان الله تعالی علیه با همین رویکرد ملاصدرا رحمه الله را بازخوانی کرده اند؟ و به تبع ایشان حضرت آقا حفظه الله با همین رویکرد (ولو بالقوه) انقلاب را پیش می برند؟ خداوند با اولیایش محشورتان بفرمایند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، راهِ گمشده‌ای در پیش است. روح حضرت امام و رهبر معظم انقلاب از همین جنس است. کو آن فرصت که آن عزیزان بدان بپردازند؟‍ وظیفه‌ی ما چه می‌شود؟ موفق باشید

24319
متن پرسش
استاد سلام: هر ادراک حسی برای نفس همزمان دو کاشفیت دارد یکی کاشفیت عالم خارج و دیگری خود ادراک، مثلا با ادراک دیدن شیئ همزمان هم دیدن شی و هم مستقل بودن شئ از نفس برای نفس روشن و بدیهیست، اما در به اصطلاح خطای حس که در اصل خطای تحلیل ذهن یا نفس در موقع ادراک حسی آن شی می‌باشد باز هم دو کاشفیت برای نفس هست که کاشفیت عالم خارج و ادراک خطا یا همان تحلیل خطا، که در هر دو مرتبه ای که یکی بدون خطای حس و دیگری با خطای حس می‌باشد تنها امر بدیهی که خطا ناپذیر و روشن بود کاشفیت عالم خارج بود که در هر دو مرتبه آن کاشفیت عالم خارج بدیهی و بدون خطا هست، حال سوال بنده این هست که خطای تحلیل و یا خطای حس که ربطی به ادراک خارجیت شئ ندارد چیست؟ و این خطای تحلیل یا حس خطای درک ماهیت شئ است؟ چگونه می توان توجیه کرد؟ آیا می توان گفت خطای تحلیل و حس بر می گردد به درک ماهیت شئ اما بدیهی بودن و خطا ناپذیری ادراک خارجیت شئ و مستقل از ذهن بودن شئ برمی گردد به وجود شئ فارق از ماهیت آن؟ لطفا بفرمایید تحلیل بنده درست است؟ اگر نیاز به تصحیح دارد تصحیح نمایید. متشکرم
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در خطا، انسان در حکم و تحلیل خطا می‌کند و در درک خطا، با توجه به شواهدی که عقل می‌شناسد متوجه می‌شویم در حکم خطا کرده‌ایم. مثل آن‌که حسّ، چیزی را از دور دست در بیابان حس می‌کند که اگر آب بود،‌ این‌چنین بود ولی انسان متوجه می‌شود شواهدی در اطراف قضیه هست که حکایت از آن دارد که نمی‌شود در آن‌جا آب باشد. بنا بر این، در حسّ، خطایی صورت نگرفته‌است زیرا اگر در آن‌جا آب بود نیز حسّ همین را می‌فهیمد که وقتی سراب است می‌فهمد؛ عمده حکمی است که پیش می‌آید که انسان گمان می‌کند داده‌ی حسّ برایش کافی است ولی شواهد عقلی دیگری متذکر او می‌شود که نمی‌تواند این حکم درست باشد. موفق باشید

24217
متن پرسش
سلام علیکم: اصولا خواب های صادقه چیست؟ خواب صادقه حجت است؟
متن پاسخ

رباسمه تعالی: سلام علیکم: خواب صادقه یعنی خوابی که بعداً انسان ها با آن روبه رو می شوند و اساساً هیچ خوابی حجت نیست مگر آنکه خود فرد از آن اشاراتی برای خودش بگیرد. در این مورد خوب است به کتاب ده نکته در معرفت نفس رجوع فرمایید. موفق باشید

24113

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تشکر از الطاف جنابعالی. ۱. استاد نظرتون راجع به نظر مرحوم مدرس زنوزی درباره معاد جسمانی چیست؟ ۲. به جز کتاب آقای کدیور و کتاب آقای دکتر دینانی اگر منبع دیگری در این زمینه سراغ دارید لطفا بفرمایید. سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطلبی جز آن‌چه با نظر به مطالب جناب ملاصدرا که در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اخروی» تنظیم شده و بر روی سایت هست؛ به یاد ندارم. موفق باشید

23409

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز یک فایل که مربوط به استاد حجت السلام فخریان می باشد خدمتتان ارسال کردم که سلسه نشست های پیشرفت الگوی اسلامی هست https://www.aparat.com/v/uKJ2H نظرتان درباره استاد فخریان چیست؟ می شود با ایشان راه را پیمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمایشات ایشان حکایت از دلسوزی‌های ایشان می‌کند و شاید بتوان یکی از وجوه سند مذکور را در ضعفی که مطرح است، تذکرات ایشان دانست. ولی به نظر بنده نباید میدانِ بازی را به هم زد. باید مثل کاری که در مورد قانون اساسی کردیم، عمل کنیم. یعنی سند را به عنوان اصل بپذیریم و تبصره‌ها و تسهیلاتی نسبت به آن داشته باشیم، حال چه فرق می‌کند که در تعریف توحید، آن معنا باشد که سند مطرح کرده، و یا آن‌چه که مقام معظم رهبری می‌گویند؛ هر دو در یک سنت مطرح است. موفق باشید

23337
متن پرسش
سلام: استاد درد دل طلبه ای نوجوان است. همین ابتدای کار شرمنده که وقتتان را می گیرم. استادم مدت زیادی است که احساس می کنم ایمانم را از دست داده ام هرچند به اسلام ایمان دارم هر از گاهی این تفکر به سراغ من می آید که بالاخره ممکن است که ما اشتباه کنیم و به همین خاطر است که فکر می کنم کسی که این گونه نظری داشته باشد مثل این است که ایمان ندارد چرا که اسلام که اعتقاد به یک نظر نیست و ایمان هم به کار است وقتی به خودم توجه می کنم گویا کلمه لا الله الا الله در من پیاده نشده است. وقتی می بینم امثال دکتر داوری ها از رجوع به سنت خودمان حرف می زند و از عقل دیگری سخن می گوید و یا شما از افق دیگری در این عالم صحبت می کنید تا حدودی آن را می فهمم مثلا شما می گویید که برای عبور از عالم غرب باید به عقل دیگری رجوع کرد یا می گویید که من به عنوان انسان مسلمان می خواهم هایدگر را بفهمم و... اما من هنوز نمی دانم انسان مسلمانم یا نه. به خود که توجه می کنم عالم غرب را چیزی خارج خودم نمی بینم این منم که آزادی را حق می دانم هرچند که دینم با آن مواجه دیگری داشته باشد. شاید سر تعبد در ظاهر چیزی نگویم اما پرسش اصلی این است که چرا اصلا باید از این عقل عبور کرد؟ البته این را از نظر فلسفی متوجه هستم که می توان به آن فکر کرد ولی من به دنبال چیزی دیگر در این عالم هستم. وقتی سوالات پرسش گنندگان شما را می خوانم گویی آنها را خدا خوانده و تنها در این صحنه ی عالم دنبال راهی برای دین و به میدان آوردن آن می اندیشند در صورتی که من انگار غرب عضوی از جان من است مگر عقلم را می توانم کنار بگزارم؟ وقتی تفکر می کنم اصلا نمی توانم وجه عبور از غرب را بیابم. ولی گاهی انگار از عمق جان صدایی می آید و آن لحظه من نیستم که این خواسته را دارد. به این ها گناه های عجیب و غریب را اضافه کنم. از بی خیالی های وسیع و وقت تلف کردن های ماهانه و هیچ کاری نکردن و حتی به هیچ موضوعی فکر نکردن. وقتی این حالت را در خود می بینم بیشتر می فهمم که این مسایل دغدغه حقیقی من نیست. در کوچه های شهر که راه می روم انگار هر کس روش و دین و مسلکی دارد هر کس در این عالم کاری می کند یکی مشغول بازار بعضی به درس و بعضی مشغول تبلیغ دین اما مثل اینکه تنها من هستم که از ته جان نه می دانم چه می خواهم نه می دانم چه کار می کنم و نه می دانم چه باید بکنم و هر چه را برمی گزینم هنوز وارد نشده از آن می برم انگار باید ول کرد و رفت اما کجا این را هم نمی دانم تا به این فکر می کنم باز هم پشیمان می شوم مثل این که نه می شود رها کرد و نه می توان ماند شاید انسان محکوم به این است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد این جمله‌ی هایدگر در کتاب «درآمد به متافیزیک» افتادم که می‌گوید: «اگر ایمان، پیوسته خویش را در معرض امکانِ بی‌ایمانی قرار ندهد، ایمان نیست، بلکه آسودگی است». به این اشعار عطّار در معنیِ ایمان فکر کن که می‌گوید:

دی زاهد دین بودم سجاده نشین بودم

ز ارباب یقین بودم سر دفتر دانایی

امروز دگر هستم دُردی کشم و مستم

در بتکده بنشستم دین داده به ترسایی

نه محرم ایمانم، نه کفر همی دانم

نه اینم و نه آنم، تن داده به رسوایی

دوش از غم فکر و دین یعنی که نه آن نه این

بنشسته بدم غمگین شوریده و سودایی

ناگه ز درون جان در داد ندا جانان

کای عاشق سرگردان تا چند ز رعنایی

روزی دو سه گر از ما گشتی تو چنین تنها

باز آی سوی دریا تو گوهر دریایی

پس گفت در این معنی نه کفر نه دین اولی

برتو شو ازین دعوی گر سوختهٔ مایی

هرچند که پر دردی کی محرم ما گردی

فانی شو اگر مردی تا محرم ما آیی

موفق باشید  

23328
متن پرسش
سلام خدمت جناب استاد طاهرزاده: در مورد شناخت دقیق ذهنی که توسط دشمن شکار شده بصورت مبنایی یه دنبال مطالبی هستم. ضمنا در موضوع ذات رسانه از بیان قرآن خواستم توضیحی بفرمایید. نظر حضرتعالی نسبت به کلمات «مختال» و «فخور» در قرآن و روحیه ای که فضای اطلاعات و جهل مرکبی که گاها ایجاد می کند شرحی بفرمایید. یا اگر شواهدی بهتر اشاره بفرمایید ممنون می شویم. با توجه به تاکیدات رهبر انقلاب بر روی رسانه این دغدغه را داریم که می‌بایست کار را دقیق تر انجام داد. برخی دوستان این تصور را دارند که به صرف حضور در فضای مجازی داخلی محیط کاملا اسلامی است این ابزار فرهنگی را بصورت بیشتر اقتصادی می‌بینند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم سخنان جناب آقای دکتر یامین‌پور تحت عنوان «امکان‌های کنشگری در فضای مجازی»؛ که در پیام‌رسانِ تلگرام به آدرس  @unity_story صحبت کردند، نکات خوبی در اختیار شما در رابطه با سؤال‌تان می‌گذارد. موفق باشید

30351

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: نظر شما در مورد برگزاری اعتکاف با عده ای بسیار محدود و رعایت کامل شرایط بهداشتی چی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر صراحتاً انجام اعتکاف را ممنوع کنند، نباید به صورت علنی که عنوان اعتکاف داشته باشد، انجام گیرد. موفق باشید

30281

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به سوال 20273 فرمودید که علی علیه السلام در نوع برخورد با عمرو عاص تاریخی ساختند که ما از آن تغذیه می‌شویم. اما در مورد این مسئله هم باید اندیشید که اگر او را می‌زدند چه بسا اصلا نیازی به درس آموزی و تغذیه از تاریخ نبود و طبق حکم تشریعی خداوند خود انسان کامل تا دوازده امام ابتکار عمل را بدست می‌گرفتند و مستقیما به هدایت جوامع بشری می‌پرداختند. فکر نمی‌کنید این مسئله بیشتر به همان حفظ امانت الهی یعنی مقام ولایت و خلیفه اللهی ارتباط داشته باشد؟ این شعر را از شما زیاد شنیده ایم که «محنت قرب زبعد افزون است_ دلم از محنت قربم خون است» اما باز عقل انسان خلجان دارد که بین پیروزی در جنگ صفین و نتیجتا تغییر بستر تاریخ به نفع همه بشریت و حفظ آن امانت الهی کدام اولویت داشت و ما البته تسلیم مقام عصمت و ولایت هستیم. (یا علی)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر حضرت علی «علیه‌السلام» مرتکب آن حرام می‌شدند، دیگر حضرت علی‌ای که تاریخ توحیدی بشریت را تغذیه کنند نبودند. مگر هدف، وسیله را توجیه می‌کند؟ موفق باشید

29027

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تشکر: آخر کتاب معاد آورده اید کتاب تمام شد حالا بگو چه شروع شد؟ راستش تا قبل از مطالعه کتاب فکر می کردم اگر انسان به شریعت عمل کند و دنبال حب اهل بیت و خودسازی باشد با مرگ به آرامش می رسد. الان فکر می کنم آرامش فقط به شرط ۲۰ گرفتن است. حتی ۱۹ بودن هم بعد از مرگ سختی دارد. و از اونجا که تعداد کمی به آخرش در دنیا می رسند پس احتمالا من هم گرفتارم. و این خیلی احساس اضطرار در من ایجاد کرده. فکر می کنم خدایا چه جوری طاقت بیارم. من پنج سالی هست که با بیماری صعب العلاج دست و پنجه نرم می کنم، همین را هم طاقت ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهند / آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید

نمایش چاپی