باسمه تعالی: سلام علیکم: مولای ما حضرت مهدی«عجلاللّهتعالیفرجه» برای پیروزی جریان تشیع که پرچمدارِ حاکمیت حق در عالم است، دعا میکنند و به جهت استجابت دعای آن حضرت است که بحمداللّه نظام اسلامی با اینهمه توطئهها همچنان پا برجا جلو میرود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در بستر عقل دینی و قرآن، میتوان در یک رشته متخصص شد ولی نمیتوان شخصیت خود را به آن رشته محدود کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت باقر «علیهالسلام» میفرمایند: علی «علیهالسلام» افضلِ ما هستند. لذا «چون که صد آید نود هم پیش ماست» پس جایی برای نگرانی نمیماند! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر دو کتاب بسیار خوب است کتاب آیت اللّه جوادی برای جوانان کمی سنگین است. ۲. کتابهای «کربلا؛ مبارزه با پوچیها» و «حماسهی حسینی» و «راز شادی امام حسین«علیهالسلام» در قتلگاه» میتواند افقهایی را در مقابل رفقا بگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در حرکت جوهری در نابودی عالم نیست. بحث در فیض مدام است که موجب تبدیل قوههای عالم به فعلیت میشود. ۲. آری! مرگ ملک الموت به معنای آن است که در آن موطن، تغییر از میان میرود. ۳. بر اساس مراتب وجود، همواره عالم ماده در جای خود هست. ۴. خلق جدید به صورت مستدام در حال تحقق است نه به صورت بینگ بنگ. ۵ و ۶. با دقت در بحث حرکت جوهری این مسائل برایتان بهتر روشن میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از آیات مذکور در جایگاه خود، پیام خود را دارا میباشند. در آیهی ۱۰۹ سورهی مائده نظر به علم مطلق الهی و علاّمالغیوببودنِ حضرت حق دارد که علم انبیاء در مقابل آن علم، علم به حساب نمیآید. به گفتهی علامهی طباطبایی این آیه نفی علم مطلق و همهجانبهی انبیاء را مدّ نظر میآورد و در آیهی ۱۱۷ سورهی مذکور حضرت عیسی «علیهالسلام» در محضر حق عرض میکنند من وظیفهی خود را طبق امری که فرمودید انجام دادم و در این رابطه ناظر بر حرکات آنها بودم، ولی چون مرا گرفتی، تو همواره در راستای حضور مطلق خود، ناظر بر آنها بودی از آن جهت که حضرت عیسی «علیهالسلام» نحوهی حضور مطلق خدا را در این آیه متذکر میشوند. و این غیر از آن است که انبیاء در آن حدّ که اذن دارند، شاهد بر اعمال پیروانشان نباشند. میماند که آیا اساساً بحث «شاهد اعمال» در چنین رابطهای باید مورد بحث قرار گیرد، یا جای و جایگاه دیگری دارد؟ در این مورد عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با سیر مطالعاتی سایت یعنی بعد از کتاب «آشتی با خدا» مطالعهی مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آنها، إنشاءالله میتوانید به سؤالات خود جواب دهید. در آنجا روشن میشود معنای اتصال به خدا یعنی چه و چگونه انسان در عین مرتبهای از هستی، حامل استعدادهای خاص خود میباشد. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمهی اُنس با خدا و تجلی اسم علیمِ او بر قلب انسان، شایستگیهایی است که انسانها بتوانند در خود ایجاد کنند. در این مورد خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر خاصی نمیتوانم در این مورد بدهم چون بالاخره افرادی مثل آیت اللّه کشمیری کسانی نیستند که خودشان ارادهی تقاص نسبت به ظلمی که به آنها میشود، بکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید اولاً: طبق قانون اساسی رهبر انقلاب جایگاه خاصی دارند و نباید ایشان را با امیرالمؤمنین «علیهالسلام» در امورات اجرایی مقایسه کرد. ثانیاً: به این فکر کنید که برای آبادکردن دهی، نباید شهری را خراب کرد. مهم، حفظ انقلاب است در طوفان امواجی که انقلاب را به صورتهای مختلف تهدید میکند. زیرا ذات انقلاب اسلامی و حضور تاریخی آن، آنچنان توانا میباشد که بالاخره از این انحرافات با حکمت نایب الإمامیِ آیت اللّه خامنهای عبور میکند. نمونهاش ظاهرشدن بستری است که امروزه شما شاهد محاکمهی اختلاسکنندگان هستید. آیا با توجه به همین حکمت خاص ایشان نیست که میتوان به آیندهای مبرّا از این اختلاسها امیدوار بود و در دل آن معلوم کرد که جریانهای به اصطلاح اصلاحطلبی چه اندازه به چهرهی این انقلاب ضربه زدهاند؟ و در همین راستا امثال آقای خوئینیها و تاجزادهها برای معلوم نشدن ضربههایی که آنها به انقلاب زدهاند، سعی میکنند رهبر انقلاب را مقصر خطاهای خودشان قلمداد کنند. در حالیکه هنر فوقالعاده حکیمانهی رهبر معظم انقلاب آن بود که این افراد برای ارائهی خود و نظرات خود میدان کامل داشته باشند و همین امر موجب میشود که نتوانند مقصر امور را رهبر انقلاب بدانند و از آن طرف رهبر معظم انقلاب در آن حدّ که جهت کلّی انقلاب محفوظ بماند، بر امور نظارت داشتند و دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید حکمت کار در این است که فعلاً مشغول معارف الهیه مثل «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و معارف معادی بشوید تا در وقتش با استحکام بیشتر سلوک خود را ادامه دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مرحوم شهید مطهری این حالات را گذرگاه خوب و منزلگاهِ بد میداند، از آن جهت که انسان با استدلالهای عقلی، مطالب را بپذیرد چیز خوبی است ولی اینکه بعد از آن باز خود را معطل آن مباحث کند، منزلگاه بدی است. ۲. باید با جوابدادن عقلی به موضوعات، راه را ادامه داد. ۳. فکر میکنم مباحث «معرفت نفس» بیشتر راهگشا باشد. ۴. به همین جهت کتاب مذکور پیشنهاد شد که اگر با دقت و با برنامه دنبال شود، ملاحظه میشود چگونه دین اسلام دقیقاً عقل ما را مخاطب قرار داده تا ما با عقل خود وارد دین شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید قابل جمع باشد. از آن جهت که ائمه «علیهمالسلام» نیز همهی آنچه موجب هدایت است، میدانند و لازمهی چنین بصیرتی آن است که از جایگاه هرچیزی باخبر باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوشحال شدم که متوجهی ضعف نگاهِ آقای مهدی نصیری شدهاید. ریشهی یأس آقای نصیری را باید در آقای نصیریِ ۳۰ سال پیش پیدا کرد که چگونه میخواستند بدون فلسفه و عرفان اسلامی، راه آینده را شکل دهند و مخالفتهای صریح ایشان با فلسفه و عرفان برایشان بنبستی ایجاد کرد که حاصل آن بنبست، چنین یأسی است که ملاحظه میکنید. در حالیکه جهان تشنهی حیاتی است که کاملاً بیرون از عالمی میباشد که دنیای مدرن پیش آورده. و در همین رابطه حضرت امام در مقابل گورباچف، حکمت صدرایی و عرفان ابنعربی را قرار دادند. گویا آقای نصیری عکسالعملهای نیهیلیستیِ جهان مدرن را که منجر به آن نوع سرگمیهای سراسر غفلت شده است را، نوعی از زندگی گرفتهاند و پیشنهاد میکنند که ما چندان مقابلهای برای بیرون از آن اردوگاه را پیشه نکنیم. ولی شهادت حاج قاسم نشان داد که مردم چه اندازه به دنبال نوعی از زندگی هستند که با روحیهی قدسی در جهان حاضر شوند و اگر اسیر زندگیِ غربیاند ولی آن را به رسمیت نمیشناسند. آری! برای حضور در تاریخی دیگر، همتِ همتها را نیاز داریم که آن در حضرت امام و مقام معظم رهبری بهخوبی به چشم میخورد. چرا از این همتهای بلند غافل باشیم و چنین توصیههای که مربوط به روحهای بیمار و ناتوان و شکستخورده است را مطرح کنیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امیرالمؤمنین «علیهالسلام» میفرمایند جناب زرتشت پیامبر بوده، ولی او را شهید کردند و کتابش را نیز سوزاندند. شواهد تاریخی هم خبر از آن دارد که بعدها مُغان، گاتاهایِ اوستا را جمعآوری کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به خودتان برنامه بدهید و غذای خود را کنترل کنید و ورزش را فراموش ننمایید. ۲. اساتید میفرمایند روزتان را درست کنید تا خوابتان درست باشد. یعنی سعی کنید در روز از پرحرفی و کینه و رقابت، ذهنتان را آزاد نگه دارید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً خداوند ملتها را بعد از بهظهورآوردنِ حقیقت آزمایش میکند و در فتنه میاندازد تا معلوم شود آیا بر عهد گذشته هنوز باقیاند و فرعونی فکر میکنند، چون فرعون بتپرست بود، یا الهی فکر مینمایند؟ خوار آن گوساله، صدایی بود کاملاً شبیه یک موجود زنده و امتحانِ سختی بود. وعدهی رفاه میدهند در حالیکه حقیقت ندارد. رفاه را باید در بستر رحمت واسعهی الهی پیدا کرد و نه در بستر گوسالهای مثل فرهنگ غرب. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده ابتدا باید اندیشهی جناب ملاصدرا را بهخوبی از آنِ تفکر خود نمود و سپس به هایدگر رجوع کرد و البته بنا نیست تطبیقِ کاملی صورت بگیرد. یعنی نباید هایدگر را در صدرا جستجو نمود و یا صدرا را در هایدگر. دو نگاه است که هر دو در جای خود ارزشمند میباشد. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: خواستم نظرتون رو در باره این سخن جویا شوم بعید نیست امتحان اربعین، پیشدرآمدِ امتحان بزرگ ظهور باشد. اگر مؤمنین در امتحان اربعین سربلند شدند، میشود در امتحان ظهور رویشان حساب کرد. با اربعین ساده برخورد نکنیم؛ توابین هم با حضور امام حسین (ع) در کربلا ساده برخورد کردند آن بلا سرشان آمد که تا ابد نامشان جامانده کربلا شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتهی درستی است. عرض بنده در کتاب «اربعین حسینی، امکان حضور در تاریخی دیگر» آن است که این رخداد را باید جدّی بگیریم. موفق باشید
استاد جانم سلام: متن زیر را خواندم در دلم با شما سهمیمش شدم .. ▪️ دلنوشتهای بهبهانۀ سیوچهارمین سالگرد آغاز رهبری حضرت آیت الله خامنهای از آقای سید محمدحسین دعائی که میفرمایند:
دیروز، پیر پیلافکن ما، در هشتاد و چهار سالگی، هفتاد دقیقه در مراسم بزرگداشت رحلت امام بزرگوار سخنرانی کرد و البته صدایش گرفت. میخواهم از همین صدای گرفته بنویسم؛ همین صدای گرفتهای که شنیدنش دلمان را باز میکند؛ همین صدای گرفتۀ راهگشا. صدایی که از سالها تکرار حق گرفته، نه از خستگی. صدایی که گرفتگیاش عجین با پختگی است. صدایی که در عین گرفتگی، دروازههای حکمت را به روی بشر امروز گشوده است. صدایی که در پیچ و خم کوچههای شلوغ دهکدۀ جهانی، حامل پیغامهای مهمی از هفت شهر عشق است. صدایی که به رغم بدخواهان عنود و حسود، اگرچه گرفته، اما همچنان در جهان طنینانداز است. آری؛ این صدای حقیقت، صدای اصالت و صدای معنویت است؛ این صدای انقلاب اسلامی است. صدایی که قرآنگونه، غبارروب قلب مؤمنان است و آیینۀ دق منافقان. صدایی که بهسان نسیم، دل تفتیدۀ مستضعفان را خنک میکند. صدایی که همچون گردباد، بساط مستکبران را در هم میپیچد. صدایی که درسها داده است، سخنها رانده است، خطبهها خوانده است و یادگارهایی ماندگار آفریده است. صدایی که شجاعت و مظلومیت علوی را، هیبت و حکمت حسنی را و عزت و غربت حسینی را با هم دارد. صدایی که شبها نالیده است و روزها غریده. صدایی که به رنگ خداست. صدایی که هیچوقت کمفروشی نکرده؛ چه قبلها ـ در اوج جوانی ـ که لاجرعه گوش را سیراب میکرد؛ و چه حالا ـ در پختگی پیری ـ که پیالهپیاله مینوشاند. آری؛ ما با این صدا بزرگ شدهایم. ما ـ جوانهای انقلاب ـ چهل سال است که داریم با این صدا زندگی میکنیم. این صدا، موسیقی متن زندگی ماست. تُن این صدا، طنین این صدا، جوهر این صدا، رنگ این صدا، مردانگی این صدا، پختگی این صدا، ملاحت فارسی این صدا، لحن عربی این صدا، گویش معیار این صدا، لهجۀ خراسانی و آذری این صدا و خلاصه جذابیت و نورانیت این صدا، همۀ عشق ماست. ما در تمام این سالها، با طنازی این صدا خندیدهایم و با بغض آن گریستهایم. با وقار آن آرام شدهایم و با شور آن به هیجان آمدهایم. با طمأنینۀ آن بر بالش امنیت آرمیدهایم و با نهیب آن از خواب غفلت پریدهایم. با لرزش آن لرزیدهایم و در آغوش غرش آن غنودهایم. ما درس دین و دنیا را با این صدا آموختهایم. صدایی که صلابت خمینی و لطافت طباطبائی، در آن به هم رسیدهاند. صدایی که هم ترنّم عرفان را دارد و هم طنین حماسه را. این صدا شاید گاهی بگیرد، اما هیچوقت گم نمیشود؛ چون در حافظۀ تاریخی جهان ثبت است؛ چون صدای سخن عشق است. پس برای همیشه ماندن، باید در این صدا گم شد؛ و شدهایم. این صدا ـ این صدای سحرآمیز و خاطرهانگیز ـ همۀ هویت ماست. این صدا، تصویر حقیقی پروفایل ما در دنیای لبریز از مجاز امروزی است. این صدا، نه فقط صدای ملت ایران، که صدای امت اسلامی است؛ صدای همۀ مظلومان و مستضعفان جهان. آری؛ دیروز این صدا گرفته بود؛ و چرا نگرفته باشد؟ اصلا اگر نگرفته بود تعجب داشت. کسیکه سالهاست حنجرهاش را خنجر کرده است و تیزی کلامش را بر قلب تاریک اهریمن فرومیبرد، باید هم صدایش بگیرد. تازه این گرفتگی صدا چه اهمیتی دارد، وقتی پیرنامرد مفلوک و خرفت حاکم بر مثلا ابرقدرت دنیا، تا یک مزخرف نامربوط نگوید یا زمین نخورد، روزش شب نمیشود؟ الغرض، گرفتگی صدای رهبر عزیزتر از جان ـ که عمرش دراز و پرچمش همیشه بر فراز باد ـ عجیب نیست؛ بلکه این صافی صداهای ماست که عجیب است. آری؛ باید مجروح جهاد تبیین شد که اجرش از شهادت اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه میتوانم در استقبال از این نوشته فاخر عرض کنم چه زیباسخنی که حکایت تماشاگریِ راز است و گرفتگی صدای رهبر معظم انقلاب را به زیبایی تماشا کرده و آن را گزارش داده. این کلمات، انعکاس دیدن حقیقت است در بوستان خداوند به عنوانِ راستترین کلمات. هرچه در رابطه با این کلمات بگویم حجابی میشود نسبت به اشاراتی که این کلمات بدان حقایق اشاره دارد. آری! به گفته جناب آقای دعایی، «باید مجروح جهاد تبیین شد» که در اینجا آنچه زخم برمیدارد حنجره است برای حضور در جان همه جوانان. باید بنگریم در جان جوانانمان چه میگذرد و سپس با آنها گفتگو کرد حتی با حنجرهای خسته. و این است آنچه در کلمات رهبر معظم انقلاب استشمام میشود و معلوم است که صدای هرکس که باشد میگیرد زیرا از دریا سخنگفتن آنهم برای جوانانی که جانهای دریایی دارند، کار آسانی نیست. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله خداوند در بستر انقلاب اسلامی همانطور که برای حضور انقلاب در منطقه، حاج قاسمها را تربیت کرد و برای حضور نظامی ما در منطقه، سازمان موشکی ما را با تهرانیمقدمها شکل داد؛ برای نظام اجرایی هم افرادی را میپروراند تا معلوم شود راه رسیدن به مقاصدی که در نظام اجرایی به آنها نیاز داریم، بسته نیست. حال، این مردمند که بر این اساس در راه قدم بگذارند. مسلّماً نظام اسلامی ما امثال آقای جلیلی را کنار نمیگذارد ولی مردم باید همت کنند و هوشیاری به خرج دهند تا فرزندان انقلاب در صحنه بمانند. البته نباید طوری سخن گفت که شخصیت جناب آقای رئیسی تضعیف شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً تفاوت هست از آن جهت که در زمانی مطرح کرده بودند ولیّ فقیه خودش وزرائی را برای خود تعیین کند و امورات را بر اساس شریعت اداره نمایند. ولی آیا بعداً عدول کردهاند یا نه، نمیدانم. ۲. به نظر حقیر غیر از وحدت وجود، نمیتواند مورد قبول باشد زیرا وقتی خداوند در همهجا حاضر نباشد، که او خدا نیست! و اگر همهجا حاضر باشد، پس بقیهی موجودات اسماء و صفات او خواهند بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فلسفه به خودی خود موضوعات را ابژه میکند هرچند متذکر وجود حقایق میگردد. جناب ابنسینا میگوید فلسفهاش را برای عوام نوشته و نظر خودش حکمت مشرقی بوده. ۲. به گفتهی خواجه عبدالله انصاری حتی سالکی که در مرحلهی شهود قلبی است، هنوز در حجابهای خَلقی میباشد که همان مقام «عین الیقین» است تا آنکه به فنای فی الله و بقای بالله برسد که همان مقام «حق الیقین» باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. هگل بر مبنای آموزههای مسیحیت به حضرت عیسی «علیهالسلام» فلسفهی خود را تدوین کرده است و سعی نموده آن عقاید را که عیسی «علیهالسلام» به یک معنا خودِ خداوند است که متعیَّن شده، عقلانی نماید. عمده دغدغهی اوست جهت حضور بشر در جامعهی مدرن در عین اخلاقیبودن و رساندن بحث به انسانیت که همان عیسی «علیهالسلام» است و اینکه همه باید با احساس عیسیبودنِ خود انسانیت را در جامعه مدّ نظر قرار دهند. هوشیاری او در توجه به جامعهی مدرن است که چگونه از آفاتی که در دل جامعهی مدرن پیش میآید، رها شد. آن دغدغه را باید فهمید و با آموزههای خودمان بدون فرار از جامعهای که خواسته یا ناخواسته با آن مواجه خواهیم بود؛ راههایی را پیشنهاد کنیم. در حالیکه آموزههای دینی ما و یا به اعتباری، قرائتی که از دین در قبل داشتهایم، برای چنین حضوری کافی نیست ولی دیانت اسلام در ذات خود چنین تواناییهایی را دارد و امید بیش از حدّ هگل به آموزههای مسیحیت منجر شد که طرح او موفق نباشد، هرچند دغدغههای او و طرح کلّی او قابل توجه و قابل تأمّل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متذکر شده اید بحثی که ما بتوانیم نسبت خود را با غرب تعریف کنیم، هنر بزرگی است که امثال شهید آوینی ها میتوانند راهنمای آن باشند بخصوص که بین فرهنگ غربی و تکنیک غربی و خرد مدرن باید تفکیک کرد.
فرهنگ غربی چه خوب باشد و چه بد باشد، از آن ما نیست. و تکنیک غربی نوعی انحراف از انکشافی بود که باید بشر این تاریخ بدان وارد میشد و غرب با روحیه ی خودخواهی خود آن را از آن خود کرد و مشکلی برای جهان بشری به وجود آورد و انقلاب اسلامی در هویت خود مقابله ی اساسی با این غرب دارد و بحث «خرد مدرن» که رهبر معظم انقلاب تحت عنوان «العلم سلطان» از آن سخن می گویند، هیچ ربطی به دو قسمت قبلی ندارد و متأسفانه عده ای به بهانه ی سخن مقام معظم رهبری به قسمت اول و دوم می پردازند. زیرا از آن خردی که خرد حضور در سنن و قواعد و قوانین عالم است، بهره ی کافی ندارند و عقل تکنیکی در اینجاست که اگر در کنار فرهنگ شیعی - ایرانی قرار گیرد؛ روحانیتی را که همراه با علم است به بشر متذکر میشود. و این است آنچه بشر امروز به دنبال آن است. موفق باشید