بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29158
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین. الحمدلله الذی هدانا لهذی. سلام و عرض ادب و سپاس خدمت استاد بزرگواری که خداوند منان شما را معلم ما در این دوران قرار داد و وسیله عبور از ماده به معنا. به رسم ادب فهم خود را از مباحث جنابعالی در مباحث مختلف ارائه می‌دهم و تقاضای اصلاح دارم داستان خلقت داستان عشق در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد عشق پیدا شد و اتش به همه عالم زد خداوند عز و جل انسان را آفرید و بالاترین مسیر کمال و سعادت را در موجودات نصیب او کرد که بالاترین سعادت جلوه گری تام خداوند عالم بود. یعنی خلیفه اللهی و انسان پذیرفت «کان الانس ظلوما جهولا» و عهدی بست و قالوا بلی گفت اما بشر مصداق این جمله بود «که دراز است ره مقصد و من نوسفرم» سپس انبیا در بستر تاریخ دائما ظهور کردند تا انسان را متوجه این هدف و غایت کنند چرا که خاصیت عالم ماده از طرفی بستر رشد و تبدیل قوه خلیفه اللهی به فعلیت آن بود و برای این رشد عظیم انسان لازم بود جهان مسخر او شود و امکانات فراهم گردد لذا «سخرلکم السموات و الارض» و از طرفی ابلیس وظیفه یافت برای رشد دادن استعدادهای انسان او را به سمت حق هل بدهد اما خیال باطل کرد که می‌تواند مسیر خلقت را تغییر دهد و انسان را از غافلان از عهد خود بگرداند و گفت «و لا تجد اکثرهم شاکرین» مسیر دنیا شد رهایی از غفلت و ضلالت و جهالت ابلیسی با ابزار عقل که توجه و ذکر (صلات «اقم الصلاه لذکری» و کتاب «هذا ذکر مبارک» بود و انبیا معلم این امر شدند. با بعثت ختمی مرتبت صلی الله علیه و اله و سلم رشد انسانی در بستر تاریخ بشر به مرحله بلوغ رسید و گذر از عالم ماده و ورود به باطن عالم که حقیقت آن است میسر گشت «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب...» در غدیر بلوغ به مرحله کمال پا گذاشت و ظهور امامت مثل جایزه ویژه به بشر بود برای سیر قوس انتهایی کمال اما نکته مهم غدیر این بود که بدون امام و ولی امکان راهیابی به سعادت و کمال نهایی در هیچ کجای زندگی از ریزترین مسیر مادی تا عالی ترین مراحل معنوی و باطنی میسر نیست ولی بشر این هدیه گرانبها و جایزه ویژه الهی را به اختفا برد تا اینکه که امام حسین علیه السلام که چشم بصیرت بین امامت داشت و تا عمق عالم نفوذ می‌کرد دریافت نه جای آرام است بلکه مردن دلهای ناامید از زندگی قدسی در عالم ملکوت و سیر حقیقی بشر موجب به اختفا رفتن حقیقت نبوت ختمی مرتبت خواهد شد و لذا قیام کرد «اسیر بسیره جدی و ابی..» با قیام عاشورا و به نمایش گذاشتن برترین جلوه بشر توسط امام و یاران به کمال رسیده و اهل بیت وفادارش بالاترین پیام تاریخ مخابره شد نگاه مادی دوره اش تمام شده و زمان، زمان نگاه قدسی به تاریخ است و با نگاه الهی می‌توان به کربلا نگریست و گفت «ما رایت الا جمیلا» و خون انسانهایی که بذل مهجته را درست فهمیدند تابلوی عظیم نزدیک شدن به کمال نهایی بشریت را رنگ آمیزی کرد «لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله» تا تابلوی مسیر عالم قدس درخشان‌تر از قبل دیده شود. و بعد از کربلا سرعت سیر بشریت در معیت امام معصوم سریعتر شد و امام انسان را بالاتر و بالاتر آورد تا فهم و عقل انسان دوره غیبت به حدی رسید که دیگر میتونست خورشید باطن و حقیقت را در پشت ابر ماده ببیند. ای انسان در دیده مجنون نشین که دو روز دنیا فقط دو روزه جنون و عشقبازی با حق و همراهی با امام حق است. اگر در دیده مجنون نشینی / بجز از خوبی لیلی نبینی. چشمان خود را بگشا و ببین تاریخ الهی در بستر اراده الهی جاری است تا وعده الهی به تحقق برسد که خداوند عز و جل فرمود: «ان وعدالله حق و من اصدق من الله قیلا» و خوشا چشمی که این را دایم در تاریخ عالم تا به امروز ببیند و بر عهد حسینی پایدار بماند و همواره رو به سوی معشوق حقیقی داشته باشد تا به جمع صالحین تاریخ بپیوند. «إِذْ کَانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ‏ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ‏ الصَّالِحِینَ‏ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» خوب بنگر ببین انگار این آیه را داری می‌بینی که «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله» پس همراه شو و بگو «نحن نقول الحمدلله رب العالمین»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «نحن نقول الحمدلله رب العالمین» حقیقتاً اولیای الهی آمدند تا جهانی را در مقابل ما بگشایند بس عظیم. هر سال نظر به اربعین حسینی (ع) می‌اندازیم تا به خود بفهمانیم راهی که شروع کرده‌ایم، راهی پایدار و مبارک است. شیعه متوجه است جهان بزرگ‌تر از آن است که یزیدیان بتوانند آن را اشغال کنند و جایی برای حسینیان نگذارند. باید در اربعین به چیزی ماورای آنچه در سیطره‌ی یزیدیان است، فکر کرد، جایی که هرکس می‌تواند در آن‌جا حاضر شود. زن و مرد و عرب و عجم و ثروتمند و فقیر و بی‌سواد و باسواد همه می‌توانند در آن‌جا حاضر باشند و از عطایای خاص خداوند که مخصوص آن فضا است، بهره‌مند گردند. موفق باشید

29118

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: بنده طلبه ی پایه چهارم هستم و ۱۸ سال سن دارم. با توجه به اینکه رهبری خیلی بر کار تربیتی روی نسل جوان تاکید دارن حدود دو سال هست من تو یکی از مساجد حلقه ی تربیتی دارم و با دانش آموزان حدود ده، یازده ساله مباحث دینی رو کار می‌کنم. دو سئوال: آیا درحال حاضر که بنده زمان زیادی هم نگذشته که وارد حوزه شدم باید فقط برای درس های حوزوی وقت بزارم یا اینکه میشه در این سن و موقعیت حوزوی، درس و کار تربیتی کنار هم باشه؟ آیا بنده که هنوز خیلی از صفاتم به تعادل نرسیده، میتونم رو بقیه تاثیر گذار باشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوب و شروعِ ارزشمندی است و إن‌شاءالله جهت تعمق در دروس خود نیز کمک‌تان می‌کند به شرطی که دروس رسمی حوزه را با جدّیت و دقت دنبال بفرمایید. موفق باشید

28677

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: عید غدیر رو تبریک عرض می کنم. چند روزی هست کلیپی در فضای مجازی منتشر شده در رابطه با فیلسوف و نقاش آلمانی به نام گوته. اوایل ژانویه ۲۰۲۰ میان وسایل شخصی گوته دست نوشته های عجیبی پیدا شد که تعجب همه را برانگیخت. اصرار گوته بر نوشتن و تکرار یک جمله بسیار بهت آور است. (علی ولی الله) دوست داشتم که نظر شما رو در این باره بدونم. کلیپ رو از طریق آدمین کانال رسمی لب المیزان و همچنین آقای نظری ارسال کردم. التماس دعا. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم آن را دیدم. از قبل می‌دانستیم که گوته نظر خاصی به جناب حافظ داشته اند و این نشان میدهد روحی در غرب حاکم بوده که نظر به حکمت و عرفان اسلامی به خصوص شیعه داشته است. بنده حتی در هگل به نحوی چنین برداشتی دارم به شرطی که هگل را با قرائت فیلسوفان غربی یا اساتیدی که از عرفان و حکمت ما اطلاعی ندارند، نخوانیم. موفق باشید

27483
متن پرسش
‌ سلام خدمت استاد: قبلا سوالی( ۲۷۲۵۰) خدمتتان عرض کردم که کتاب مبانی نظری نبوت و امامت را سفارش کردید. ولی کلاً عیب از جای دیگری است چون اخلاقی پیدا کرده‌ام که برای هر چیز جزئی چرایی برایم پیش می آید و می خواهم دلیل عقلی و فلسفی پیدا کنم. برای هر مسئله چرایی های زیادی برایم پیش می آید. نمی دانم شاید به خاطر ندانستن منطق دچار مغالطه شده ام. یا شاید به خاطر ندانستن کامل مسائل فلسفی و معرفت النفسی نمی‌توانم مسائل را تحلیل کنم. در کل با پیش آمدن یک سوال در مورد آن سوال فکر می کنم تا آن مسئله بر طرف شود یک دفعه سوال دیگر پیش می آید تا همین طور می رسم به جایی که شروع کرده بودم، و در جا می زنم. ١. آیا این عادت خوبی است که پیدا کرده‌ام؟ ٢. اگر اخلاق خوبی است چه راهی برای پیدا کردن جوابهایم است؟ ٣. آیا باید از منطق و مقدمات فلسفه شروع کنم؟ ۴. یا اصلاً این راه، راه من نیست پس چگونه از این اخلاق آزاد شوم؟ ولی از طرفی تا از نظر عقلی قانع نشوم شور و انگیزه قوی برای دین داری ندارم. ببخشید وقتتان را گرفتم با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مرحوم شهید مطهری این حالات را گذرگاه خوب و منزلگاهِ بد می‌داند، از آن جهت که انسان با استدلال‌های عقلی، مطالب را بپذیرد چیز خوبی است ولی این‌که بعد از آن باز خود را معطل آن مباحث کند، منزلگاه بدی است. ۲. باید با جواب‌دادن عقلی به موضوعات، راه را ادامه داد. ۳. فکر می‌کنم مباحث «معرفت نفس» بیشتر راه‌گشا باشد. ۴. به همین جهت کتاب مذکور پیشنهاد شد که اگر با دقت و با برنامه دنبال شود، ملاحظه می‌شود چگونه دین اسلام دقیقاً عقل ما را مخاطب قرار داده تا ما با عقل خود وارد دین شویم. موفق باشید  

27366

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: در آیه ۷۰ سوره هود در ملاقات فرستادگان خدا با جناب ابراهیم، اشاره به «نکرهم» یعنی ناشناس دارد. تلویحا به این معنا که جناب ابراهیم، متوجه نبود که آنها فرستادگان خدا هستند و البته قرائن دیگری نیز در خود همین آیه مبنی بر عدم تشخیص جناب ابراهیم بر اینکه آنها فرستادگان خدا هستند وجود دارد. از طرفی در آیه ۷۷ همین سوره و هنگامی که فرستادگان خدا به جناب لوط وارد شدند، اولا از «نکرهم» و یا لفظی که حکایت از ناشناس بودن فرستادگان خدا از نظر حضرت لوط بکند وجود ندارد و ثانیا از اندوهگین شدن زاید الوصف جناب لوط (بخاطر احتمال بد رفتاری قومش با مهمانان بسیار شریفش) بر میاید که کانه می دانست که آنان فرستادگان خدا هستند! اینکه جناب لوط مثلا می دانست که فرستادگان هستند و جناب ابراهیم نمی دانستند و بحث مقایسه ای دو پیامبر (ص) از سویی که با توجه به اینکه مقام پیامبری جناب لوط در ذیل مقام حضرت ابراهیم بوده است! از سویی دیگر جدای از مقایسه این دو پیامبر عزیز خدا، آیا در ساحت مقام حضرت ابراهیم و نشناختن فرستادگان خدا، اصولا جایگاهی دارد یا خیر! و با این نشناختن اصلا موضوعیتی ندارد!؟ البته در مقایسه بین این دو پیامبر در آیه ۸۱ همین سوره، فرستادگان خدا در ملاقات با جناب لوط اشاره به اینکه رسولان از سوی خدا هستند می‌شود؛ البته با نگاه به تقدمی و تاخری آیه، شاید بتوان این نتیجه را گرفت که ابتدا به ساکن، فرستادگان به جناب لوط خود را معرفی نکردند که چه کسانی هستند ولی بعد گفتند؛ ولی مطابق سیر منطقی آیه علیرغم بازگو نشدن مقام فرستادگان خدا از سوی ایشان، لکن گویی جناب لوط، آن مقامات را شناخته هست؛ ولی همانطور که عرض شد اصلا بدون مقایسه این دو پیامبر، با توجه به مقام عظیم جناب ابراهیم (شیخ الانبیا)، چرا حضرت ابراهیم ( ص) متوجه نشد که آنها فرستادگان خدا هستند؟ به المیزان مراجعه کردم. آنقدری که به ترسیدن و یا نترسید جناب ابراهیم در این آیه، پرداخت، کمترین اشاره ای به موضوع عدم شناخت حضرت ابراهیم نسبت به فرستادگان خدا، بحثی به میان نیامد. خواهشمند است با مقایسه و یا بی مقایسه (بین دو پیامبر خدا) نسبت به این بحث که چرا جناب ابراهیم فرستادگان خدا را نشناخت، توضیح دهید؛ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که آن دو فرشته بنا به مصلحتی خود را به حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» معرفی نکردند؛ بحثی نیست تا «اوّاه» بودن و دلسوزبودنِ آن حضرت به ظهور آید. ولی همان‌طور که متوجه شده‌اید نگرانی حضرت لوط «علیه‌السلام» به جهت فرشته‌بودنِ آن فرشتگان نبود، بلکه به جهتِ مردبودن و زیبابودن‌شان بود و به همین جهت وقتی حضرت لوط «علیه‌السلام» در آخر نگران شدند، آن‌ها خود را به عنوان فرشته معرفی کردند. موفق باشید

27165

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: سوال بنده این است که آیا آداب، دعا یا ذکری به جهت تقویت و تیزی ذهن و رفع کلیه موانع ذهنی یا روحی و روانی یادگیری یا حواس پرتی و فهم بیشتر از کلیه موارد، مورد نظر (مانند مطالعه) وجود دارد که در مدت هر چقدر کوتاه تر بتوان از آن بهره برد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معارف دینی به‌خصوص معرفت نفس، مقدمه می‌شود تا بهترین ذکر که نماز است را با بهترین بهره‌ای که در نماز هست، به‌جا آوریم. حضرت حق می‌فرماید: «اقم الصلواة لذکری» برای یاد من، نماز به پا دارید. موفق باشید

26143
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون به خیر، اون چه که در حاج قاسم عزیز برای من جالب بود سعه صدر و فراخی سینه ایشون بود که میتونستن دیگرانی که هم نظر با ما هم نیستن رو کنار خودشون جمع کنن. استاد این تحمل نظر مخالف و این سعه رو از کجا باید به دست بیاریم؟ چه کنیم که از تقسیم بندی با حجاب و بی حجاب و اصلاح طلب و اصولگرا و ... آزاد بشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان به حقیقت نظر کند و به آموخته‌های دینی‌اش تنها مشغول نشود، بلکه از آن‌ها پنجره‌ای به سوی حقیقت بگشاید؛ دیگر در بسیاری از انسان‌ها بهره‌ای از آن حقیقت را می‌یابد. عرایض چند جلسه‌ی اخیر در رابطه با سوره‌ی جاثیه در این مورد نکاتی دارد. موفق باشید 

25748

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: سوالی که از حضرتعالی داشتم این هست که با توجه به دو مقوله آزادی اجتماعی و آزادی معنوی و البته تقدم آزادی معنوی به جهت انگاره های دینی، در تمدن و حکومت اسلامی چگونه بستر جامعه فراهم می شود تا هم شرایط برای آزادی و قرب معنوی و انفسی فراهم شود و هم بتوانیم در مقوله های آزادی اجتماعی (که خب غرب پس از جنبش ها و انقلابهای اجتماعی و در راس اونها انقلاب فرانسه، توانسته آزادی های اجتماعی و مفاهیم مرتبط و ذیل اون رو تئوریزه کند) هم پیش بریم و توفیق داشته باشیم و در عین حال درگیر خطاهای اساسی که هویت انسان را در ابزار سازی و در حد اخلاق نسبی و بشر رها به صحنه می آورد و امثال بیکن هم روی آن صحبتهایی داشته اند نشویم؟ آیا می توان در همین راستا گفت روزه و احکام مرتبط با ابطال روزه، یک حکم طراز تمدن اسلامی و الگویی راهبردی در زمینه آزادی است که به انسان کمک می کند تا در سیر آزادی و قرب معنوی از بسیاری معاصی اجتماعی و فردی هم مثل دزدی و دشنام گویی و تعدی به حقوق و اموال دیگران اجتناب کند. عذر می خواهم که طولانی شد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است. با بحث «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بین دو جهان» رابطه‌تان چطور است؟ سری به آن زده‌اید؟ موفق باشید

24908
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت حضرت استاد: ۱. برای ورود به محرم الحرام قصد داشتم با آمادگی بیشتری وارد شوم. به نظر حضرتعالی چه اعمالی به چه نحوی انجام دهم؟ ۲. در لسان اهل البیت علیهم السلام دنیا مجاز است و حقا هم چنین است، لذا با این حساب فضای مجازی دیگر حساب خود را دارد، و گمان می کنم بخاطر این است که به شدت غفلت زاست. حال بنده برای اینکه شغلی پایدار داشته باشم مجبورم کمی بیشتر برای بحث های شبکه و اینترنت وقت بگذارم، حال چه کنم که حتی ذره ای غافل نشوم؟ و این مجاز اندر مجاز بودن این فضا از یاد قلبم نرود. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب گرانسنگ «حماسه‌ی حسینی» یکی از الطاف خدا به مرحوم شهید مطهری و به خوانندگان آن کتاب است. ۲. به حکم وظیفه و رسالت باید در همین دنیایِ مجازیِ مجازی جلو رفت و آن‌چه لازم است را انجام داد. موفق باشید

24888

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا این متن در مورد فاخته درست است؟ در روایت آمده است: «دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ص فَقَالَ لِی یَا أَبَا مُحَمَّدٍ اذْهَبْ‌ بِنَا إِلَى إِسْمَاعِیلَ نَعُودُهُ وَ کَانَ شَاکِیاً فَقُمْنَا وَ دَخَلْنَا عَلَى إِسْمَاعِیلَ فَإِذَا فِی مَنْزِلِهِ‌ فَاخِتَهٌ فِی قَفَصٍ تَصِیحُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا بُنَیَّ مَا یَدْعُوکَ إِلَى إِمْسَاکِ هَذِهِ الْفَاخِتَهِ أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهَا مَشُومَهٌ أَ وَ مَا تَدْرِی مَا تَقُولُ قَالَ إِسْمَاعِیلُ لَا قَالَ إِنَّمَا تَدْعُو عَلَى أَرْبَابِهَا فَتَقُولُ فَقَدْتُکُمْ فَقَدْتُکُمْ فَأَخْرِجُوهُ» ترجمه: نزد امام صادق (علیه السلام) داخل شدم به من فرمود با هم به خانه ابراهیم «فرزند امام (علیه السلام)» برویم و بیمار بود در خانه‌ی او فاخته ای در قفس بود و صدا می‌کرد امام (علیه السلام) فرمود چرا فاخته در خانه نگهداری می‌کنی آیا نمی‌دانی شوم است و چه می‌گوید؟ عرض کرد نمی‌دانم فرمود اهل خانه را نفرین می‌کند و می‌گوید بمیرید بمیرید آن را خارج کن. امام صادق (علیه السلام) هر وقت صدای فاخته می‌شنید جواب او را می‌داد: «لَنَفْقِدَنَّکِ‌ قَبْلَ‌ أَنْ‌ تَفْقِدِینَا» ما تو را از دست بدهیم قبل از اینکه تو ما را از دست بدهی. حداقل کاری که فاخته می‌کند، بین اهل خانه دشمنی می‌اندازد. نباید در خانه لانه داشته باشد یا تخم یا بچه داشته باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. همین‌قدر می‌توان فکر کرد که آن حیوان را نباید در قفس نگه داشت. ولی به هر حال به صرفِ فاخته‌بودن گمان نمی‌شود آن پرنده دشمن انسان باشد. شاید شرایط خاصی بوده است که راوی از طرح آن غفلت کرده است. موفق باشید

18778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم 1. اگر برخی وقایعی که در زندگی برایم اتفاق افتاده برای مردم تعریف کنم، به من خواهند گفت که تو چقدر بدشانسی و بد بیاری میاری! بنده نمی دانم اساسا در دین ما چیزی راجع به شانس یا مرتبط با آن هست؟ 2. اگر نیست پس این بدشانسی ها و بدبیاری ها و گرفتاری ها چه منشا و دلایلی می تواند داشته باشد؟ 3. و آیا قابل پیشگیری است؟ چگونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در اعتماد به خدا و رعایت حقوق مردم، خود را رشد دهیم همه‌چیز به نفع ما تمام می‌شود. موفق باشید

31435

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: حتماً در جریان هستید که جناب حاج آقا نوری در خیابان سلمان در بین گلزار 4 و 5 پلاک 62 در موضوع جمع‌آوری کمک‌های مردمی جهت مناطق محروم و یا تهیه جهیزیه، اقداماتی را زیر نظر گروه جهادی شهید ردانی‌پور در دست اقدام دارند و حتی لوازم خانگی دست دوم که افراد به آن‌ها نیاز ندارند را می‌پذیرند و پس از تعمیر در اختیار نیازمندان می‌گذارند. فکر می‌کنم که شاسته است جناب‌عالی این امور را به اطلاع کاربران عزیز برسانید تا چنان‌که مایل‌اند در این امور اقدامی انجام دهند در جریان باشند. تلفن حاج آقا نوری 09132056891
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان فعالیت‌های جناب آقای نوری هستم و ایشان را فردی مطمئن و دلسوز می‌شناسم و البته خوب است که رفقا در حدّ ممکن از یاری ایشان دریغ نفرمایند و چنان چه برای‌شان ممکن است در فعالیت‌های مذکور با ایشان همراهی نمایند. موفق باشید

31428

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز: مشکلی در باره نحوه مواجهه و عملکرد امیرمومنان و رسول خدا در مواجهه با فتح ایران و روم داشتم. مگر نه اینکه این موفقیت های ظاهری خلیفه اول و دوم بود که توانست نور امیرالمومنین و نور ولایت رو تحت الشعاع ببره همون موضوعی که در رابطه با حضرت اباعبدالله مطرح کردین که کار بجایی رسیده بود که مردم به آنها رجوع نمی کردن (عدم وجود حتی یک روایت فقهی در امامت ده ساله حضرت سید الشهدا) آیا عامل اینها موفقیت های ظاهری خلیفه اول و دوم نبود؟ برای نمونه وقتی شخصی غربگرا در جمهوری اسلامی به ریاست جمهوری می رسه، احتمالا اگر از افرادی که دل در گرو انقلاب دارند درخواست بشه که کارهایی انجام دهند که موفقیت آن به نام دولت تمام میشه، این کار رو انجام نمیدن، موفقیت تمام عیار چنین دولتی حتما به معنای به حاشیه رانده شدن بقیه جریانهاست. حال سوال دقیقا در همینجاست. اگر این موفقیت های ظاهری باعث می شود که در سایه آن اصل دین، امیر مومنان و امام مجتبی و امام حسین چنین به حاشیه رانده شوند این چه جای بشارت دارد؟ اگر بخواهم سوال را بهتر طرح کنم بشارت پیامبر البته صحیح است ولی با چه تحلیلی این فتح جای بشارت دارد آیا این فتح به هزینه به کنار گذاشتن اصل اسلام ارزش دارد؟ البته همه می دانیم امیرالمومنین هم در این جنگ به خلیفه دوم مشاوره دادند. ------------------------------------------ در اثنای حفر خندق که مسلمانان هر یک مشغول کندن بخشی از خندق بودند روزی به قطعه سنگ سخت و بزرگی برخورد کردند که هیچ کلنگی در آن اثر نمی کرد، خبر به پیامبر (ص) دادند پیامبر (ص) شخصاً وارد خندق شد، و در کنار سنگ قرار گرفت و کلنگی را به دست گرفت و نخستین ضربه محکم را بر مغز سنگ فرود آورد، قسمتی از آن متلاشی شد و برق از آن جستن کرد، پیامبر (ص) تکبیر پیروزی گفت، مسلمانان نیز همگی تکبیر گفتند. بار دوم ضربه شدید دیگری بر سنگ فرو کوفت قسمت دیگری در هم شکست و برقی از آن جستن نمود پیامبر تکبیر گفت و مسلمانان نیز تکبیر گفتند. سرانجام پیامبر سومین ضربه را بر سنگ فرود آورد و برق جستن کرد، و باقیمانده سنگ متلاشی شد، حضرت (ع) باز تکبیر گفت و مسلمانان نیز صدا به تکبیر بلند کردند، سلمان از این ماجرا سؤال کرد، پیامبر (ص) فرمود: در میان برق اول سرزمین «حیره» و قصرهای پادشاهان ایران را دیدم، و جبرئیل به من بشارت داد که امت من بر آنها پیروز می شوند! و در برق دوم قصرهای سرخ فام «شام و روم» نمایان گشت، و جبرئیل به من بشارت داد که امت من بر آنها نیز پیروز خواهند شد! در برق سوم قصرهای «صنعا و یمن» را دیدم و جبرئیل باز به من خبر داد که امتم باز بر آنها پیروز خواهند شد، بشارت باد بر شما ای مسلمانان! ----------------------------------------------
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید مسئله خلفا در وارونه کردن اسلام بود به این معنا که وجه اصلی دینداری یعنی نظر به حقیقت به حاشیه رفت و ظاهر دین حفظ شد وگرنه اصل موضوع جهاد در راه خدا چه در زمان پیامبر و چه در زمان خلفا، امر شایسته‌ای بود ولی به شرطی که به نیّت ارائه اسلام باشد نه به معنای کسب غنائم. موفق باشید

31050

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض سلام و خدا قوت. دلنوشته ای از یک جوان ایرانی و ان شاءلله مسلمان «چرا رأی نمی‌دهم» پیامبر اسلام (ص) به ما دو چراغ هدایت دادند یکی قرآن و دیگری اهل بیت، و ما در همه زمان ها می‌توانیم با رجوع به این راهنماها حق را از باطل و گوسفند را از گرگ در لباس گوسفند، تشخیص دهیم ان شاءلله. من تا قبل از احراز صلاحیت های شورای نگهبان قصد داشتم که در انتخابات شرکت کنم اما بعد از آن ظلمی که به مردم شد تصمیمم عوض شد و بعد از مناظره ها مطمئن شدم فرد شایسته ای در بین آنها برای ریاست جمهوری وجود ندارد. چند دلیل عمده برای این کار وجود دارد. اول اینکه در رفتار شورای نگهبان ظلم نابخشودنی اتفاق افتاد چون در گفتار حاکمان این نظام بیان می کنند که انتخابات پرشور و حداکثری را خواهان هستند اما در عمل خلاف آن را اثبات می ‌کنند و جالب اینجاست که تئوریسین های طراز اول حکومت اقدام شورای نگهبان را گامی رو به جلو تعریف می‌کنند و اظهار می کنند که درانتخابات‌های گذشته ما روش غربی را الگوی خود قرار می دادیم و با دو قطبی کردن انتخابات باعث توهین ها و تخریب های زیاد می شدیم اما اکنون با ترکیب تقریباً یک دست نامزدها این اتفاق نمی‌افتد و مردم آگاهانه برخورد می کنند از روی هیجان عمل نمی‌کنند و بیشتر به برنامه‌های نامزدها توجه دارند. متاسفانه برنامه این حکومت همیشه اینگونه بوده یعنی (حذف کردن بجای اصلاح کردن) درست است که توهین و تخریب ناشایست است اما حذف انسانها و افکار آنان هزاران برابر بدتر است. پس بهتر است بجای اینکار، نظارت بر حسن انجام برنامه های تبلیغاتی نامزدها رو تقویت کنند و مثلا قوانین سختگیرانه ای بگذارند که هر کس توهین و تخریب کرد باید جریمه سنگین (مالی و غیرمالی) پرداخت کنه و... این آقایان برخلاف آنچه تصور می کنند این تصمیم باعث ضربه خوردن شدید به حق انتخاب مردم شده است آیا اگر همه کاندیداها را اصلاح طلبان تشکیل می دادند این آقایان اظهار می‌کردند که این اقدام گامی رو به جلو است! اکثر این آقایان متاسفانه فقط از دید خود به مسائل نگاه می کنند و از آن تاسف بار تر اینکه خود را برتر و عاقل تر از مردم تصور می‌کنند. پس به احترام انتخابات آزاد رأی نمی‌دهم. دلیل دوم اینکه به گفته امام خمینی حفظ نظام از اوجب واجبات هست (واجب ترین واجبها) بنا بر همین فتوا حق انتخاب کردن را که خداوند به تک تک انسانها عطا فرموده را وظیفه تلقی می کنند و نه تنها رأی ندادن را بلکه رأی سفید را هم حرام اعلام می کنند (طبق استفتاء جدید از رهبر انقلاب) آن هم بعلت اینکه ممکن است باعث تضعیف نظام شود یعنی هرکس رأی ندهد مرتکب فعل حرام شده است. حاکمان این نظام می گویند که ما حکومت اسلام را اجرا می کنیم و الگوی ما پیامبر و سیره اهل بیت است اما به نظر می رسد اینها فقط جاهایی که به نفع خودشان هست را اسلامی عمل می کنند! مگر حضرت علی علیه السلام ۲۵ سال سکوت نکرد و حکومتی که حق خودش بود را به خاطر صلاح مردم واسلام نبخشید! هنگامی خلافت را قبول کرد که عموم مردم برای بیعت کردن با ایشان، اصرار ورزیدند و در خطبه ۳۳ نهج البلاغه می‌بینیم که حکومت نزد ایشان بسیار کم ازش یا بهتر است بگوییم بی ارزش است. عبد الله بن عباس مى‏‌گويد در «ذى قار» به امير المؤمنين (عليه السلام) وارد شدم او مشغول پينه زدن نعلين خود بود. از من سؤال كرد قيمت اين نعلين چقدر است عرض كردم قيمتى ندارد. فرمود: به خدا سوگند اين كفش نزد من از فرمانروايى بر شما محبوبتر است مگر آنكه حقى را بر پا سازم يا باطلى را بر اندازم. امام حسن (ع) هم به خاطر همان مصلحت مردم و اسلام حکومت را به معاویه داد و یا امام حسین (ع) سالها سکوت کرد تا اینکه هزاران نامه برایش فرستادند و حجت را برخود تمام دید. با این وجود که هم خود می‌دانست و هم اطرافیان به او بارها گفتند که به کوفیان اعتمادی نیست و ممکن است این راه برگشتی نداشته باشد و به تو خیانت کنن اما ایشان نظر مردم را ارجح دانستند و به گونه ای رفتار کردند که نمی‌شود رفتار گذشته انسانها را ملاک عمل امروز قرار دهیم و چون مردم از من خواستند آنها را اجابت می‌کنم با این وجود که همه گذشته آنان را می‌دانم. این رفتار اهل بیت نشان می دهد که حکومت برای آنان هیچ ارزشی نداشت بلکه مردم و اسلام ارزش بوده. اما حاکمان این نظام جمهوری اسلامی برای حفظ حکومت دست به هر کاری می زنند نتیجه می‌گیریم که اهل بیت در حکومت داری انتخاب مردم را بر هرچیزی ارجحیت می‌دادند چون حق انتخاب را خداوند متعال به ما انسان ها عطا کرده و به هیچ کس اجازه نداده که این حق را از مردم بگیرد و برای منافع خود یا هم گروهی های خود از آن سوء استفاده کند. ما در سیره اهل بیت بارها دیده‌ایم که آنها خود را هدایت گرمردم می‌دانستند و نه حاکم بر زندگی آنها. پس به احترام حق انتخاب، رای نمی‌دهم. دلیل سوم اینکه تعدادی از سران نظام گفته‌اند که انتخابات ۱۴۰۰ فرصتی برای کسانی است که در اول انقلاب نتوانستند در رفراندوم شرکت کنند پس هرکس در این انتخابات شرکت کند یعنی در رفراندوم شرکت کرده است و به جمهوری اسلامی رأی داده و من چون این نظام اسلامی را جعلی و دروغین می دانم رأی نمی‌دهم. چون در این چهل سال، کلمه اول یعنی نظام، بنام مردم گرفته نشده است و به عنوان حکومت ترجمه شده است و اسلام را نیز به نفع خود ترجمه و بیان می کنند و هر کس خلاف نظر آنها سخن بگوید یا رفتار کند اشتباه می دانند و دین اسلام را به نفع خود مصادره کرده‌اند نتیجه می گیریم که این نظام اسلامی جعلی است. پس به احترام نظام اسلامی حقیقی رأی نمی‌دهم. دلیل چهارم اینکه رأی دادن و رأی ندادن هر دو تاثیرگذار است و در این بازه تاریخی رأی ندادن باعث می شود که دولت بعدی (به احتمال زیاد آقای رییسی) حواسش را بیشتر جمع کند و به قول معروف هر کاری که دلش می‌خواهد نتواند انجام دهد چون می داند که پشتوانه مردمی ندارد پس با دقت بیشتری عمل می کند. در نهایت هر چه تعداد تحریم کنندگان انتخابات بیشتر باشد فشار بیشتری بر آنها وارد می شود و قدم های خود را شمرده تر بر می دارند حال آنکه ممکن است حکومت در میزان مشارکت هم دست ببرد و آمار آن را بالاتر از واقعیت اعلام کند اما همین اندازه که در بین خودشان بدانند که جایگاهشان در نزد عموم مردم بسیار کم شده است تاثیر خود را خواهد گذاشت و اینکه نوعی همبستگی در بین مردم ایجاد می شود و حس همراهی و همدلی در بین مردم تقویت می‌شود و نیز می فهمند که تعداد زیادی از مردم مانند آن ها فکر می کنند و احساس پشتگرمی می‌کنند و این دستاوردی بزرگ به حساب می آید. پس به احترام وحدت و همدلی رأی نمی‌دهم. دلیل پنجم و خیلی مهم اینکه حاکمان این نظام هرگونه رفتار با مخالفان و براندازان را بر خود حلال می دانند کشتن آنها را در زندان و خیابان، حتی اگر غیر مسلح باشند را گناه نمی دانند چون حفظ نظام از هر چیزی برایشان مهم تر است و رهبر را نائب بر حق امام زمان (عج) می دانند و هر چه او بگوید را بدون «تفکر انتقادی» قبول می کنند و بدتر آنکه وقتی از آنها می‌پرسی چگونه رهبر را نایب امام زمان می‌دانید می‌گویند درک این موضوع احتیاج به ایمان بسیار بالا دارد و شما که ایمانتان کم است نمی‌توانید درک کنید! و با این تفسیر دهان تمام منتقدین را می‌بندند و پرشسگری را در نطفه خفه می‌کنند. اما در صدر اسلام می‌بینیم که امام علی (ع) با براندازان خود یعنی خوارج چگونه برخورد کرد. آنها روزهای زیادی در منطقه نهروان اردو زده بودند و هر جا که می توانستند اعلام می کردند که علی گناه کرده و باید توبه کند و گرنه با او می‌جنگیم اما امام علی (ع) برای آنها پیک صلح و نصیحت می‌فرستاد. تا وقتی که آنان دستشان به خون بی گناه آلوده نشده بود امام با آنها به مهربانی و دلسوزی رفتار می‌کرد و حتی در روز جنگ باز هم به آنان فرصت برگشت داد اما حاکمان نظام جمهوری اسلامی هر گونه مخالفت را حتی در بین خودشان نمی‌توانند تحمل کنند و الان سال‌هاست تلاش می‌کنند کسانی که با تفکر آنها حتی کمی فاصله دارند را از سفره انقلاب کنار بگذارند و این رد صلاحیت های گسترده در چند سال اخیر موید همین تصمیم آنها است. پس به احترام سخن مخالف، رای نمی‌دهم. دلیل ششم اینکه سال هاست که موقع انتخابات در خیابانها و مراکز دانشگاهی کرسی آزاد اندیشی راه می اندازند (صرفا بصورت نمایشی) که بگویند در کشور ما مردم نه تنها در بیان، بلکه در اندیشیدن هم آزاد هستند. اما متاسفانه در عمل شاهد آن هستیم که اینان به گونه ای دیگر عمل می‌کنند چون وقتی رسانه های آنان را مشاهده می‌کنیم از تلویزیون گرفته تا مطبوعات، کتاب ها، رسانه ها اجتماعی، آموزش و پروش و... حتی یک صدای مخالف، که هم نظام و هم رهبری و انقلاب را قبول دارد نیست چه برسد به منتقد نظام... اگر راست می‌گویید در همه جا و در همه وقت کرسی آزد اندیشی راه بیندازید البته با تضمین حفظ جان و آبروی مردم! وقتی همه جا را گرفته اید و بسته اید سخن از آزاد اندیشی صد بار از فحش ناموس بدتر است. پس به احترام آزاد اندیشی رأی نمی‌دهم. دلیل هفتم: بعضی ها مثل آقای همتی (که در مناظره آخر گفت) به اشتباه فکر می کنند که سخن امام خمینی که گفته اند «حفظ نظام از اوجب واجبات است.» منظورش این بوده که نظام مساوی است با مردم، اما در سخنرانی های متعددی که از امام خمینی موجود هست می‌بینیم که ایشان خلاف این را ثابت می‌کنند مثلا وقتی که می‌گویند: حفظ جان مسلمان بالاتر از ساير چيزهاست. حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. اين حرف های احمقانه‏ای است که از همين گروه ها القا می‏ شود که خوب، جاسوسی که خوب نيست! جاسوسی، جاسوسی فاسد خوب نيست، اما برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمين واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شراب خمر هم واجب است. "صحيفه امام ، جلد ۱۵ ، ص ۱۱۶" مشخص است منظورشان از اسلام کتب و سنت اسلام نیست چون که در این زمانه از بین رفتنی نیست. اما بدبختی اینجاست که منظورشان حکومت اسلامی (یا روح اسلام است که در نظام جمهوری اسلامی دمیده شده) است و واجب است برای حفظ آن دروغ بگوییم و شراب بخوریم. بدبختی بیشتر اینکه تنها و تنها ایشان و رهبر فعلی چون نایب امام زمان هستند می‌توانند تشخیص دهند که مصلحت اسلام و مسلمین چیست. و اینجاست که بدبختی اعظم نمایان می‌شود که متوجه می‌شویم منتقد رهبر بودن یعنی منتقد اسلام بودن یا مخالف رهبر، می‌شود مخالف اسلام، چون روح اسلام در سیطره وجودی ایشان است. یا جای دیگر گفته اند: «حکومت می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، يکجانبه لغو کند" صحيفه امام، جلد ۲۰، صص ۴۵۲- ۴۵۱" یعنی قوانین، بخصوص قانون اساسی تا وقتی ولی فقیه تشخیص دهد خوب است وگرنه لغو می‌کند آنهم یکجانبه و آن هم با مردم تحت حکومت خودش نه بیگانه... و این مخالف صریح قرآن مجید است که بارها توصیه می‌کند که ای مسلمانان به عهد خود وفا کنید وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ ۖ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولًا (آیه ۳۴ سوره اسرا) و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال می‌شود. فَلَن یُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ. (سوره بقره ۸۰) خداوند هرگز پیمان شکنی نمی‌کند. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ. (سوره صف ۲ و ۳) اى کسانى که ایمان آورده اید چرا چیزى می‌گویید که انجام نمی‌دهید نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید. در هیچ جایی از سیره اهل یبت مثالی وجود ندارد که آنها به عهد خود وفا نکرده باشند. یا گفته اند: آن که مکتبی را مسخره می‌کند اسلام را مسخره می‌کند. اگر متعمّد باشد، مرتد فطری است، و زنش برایش حرام است، مالش هم باید به ورثه داده بشود، خودش هم باید مقتول باشد. "صحیفه امام خمینی ،جلد 14 ،صفحه 376" نعوذ باالله این چه اسلام بیچاره ای است که با یک مسخره کردن به خطر میفتد و مسخره کننده را مانند جنایتکار باید اعدام کرد!!! پس به احترام قرآن، اهل بیت (ع) و وفای به عهد رأی نمی‌دهم. پس برای اینان منظور از نظام، مردم نیست بلکه حکومت است. جالب است در خاطره ای که احمد خمینی تعریف می کند می‌گوید که پدرم وقتی مگسی وارد اتاق می شود حاضر نیست آن را اذیت کند بلکه آن را می گیرد و به بیرون می اندازد اما در مقابله با کسی که به نظر او مخالف اسلام هست شدیدترین برخورد را می کند. دلیل هشتم: درخواست های بسیار زیاد کنش گران سیاسی داخل کشور مثل زندانیان سیاسی، خانواده قربانیان تظاهرات های گذشته و... برای تحریم انتخابات. پس به احترام این افراد زجر کشیده در راه آزادی رأی نمی‌دهم. ناگفته نماند با تمام این توضیحات، من از مخالفان براندازی هستم و آزموده را آزمودن خطاست ما یکبار انقلاب کردیم و نتیجه آن را می‌بینیم که به ثمر ننشست. مردم سال ها است تلاش می‌کنند تا از درون حکومت، اصلاح های اساسی در راستای منافع مردم و اسلام راستین را رقم بزنند اما متاسفانه نظام ثابت کرد که اصلاح ناپذیر است. از طرفی مخالف تقلید کامل از غرب هم هستم چون بسیاری از رفتارهای آنان برخلاف روح معنوی انسانیست. البته باید از دست آوردهای آنان کمال استفاده را برد و با آنها رابطه ای متعادل و مطابق منافع مردم داشت. در انتها ممنون می‌شوم جناب طاهرزاده گرامی، نظرات مرا مو به مو نقد کنید تا ان شاءلله در مسیر انصاف قرار داشته باشد. چون از خداوند منان خواستم کمکم کند تا تصمیم درست را بگیرم و در ذهنم خطور کرد که به شما پیام بدم. خدایا همه مارا به راه راست هدایت فرما. و همینطور همه گمراهان وظالمین را هدایت کن، هدایت کن، هدایت کن و اگر هدایت نشدند آنها و تخمشان را از روی هستی برای همیشه نیست و نابود کن به برکت اسم اعظمت یا رب العالمین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث،‌بحث مفصلی است. عرایضی در کانال «ندای اندیشه» داشته‌ام که خوب است سری به آن کانال در این رابطه بزنید. https://eitaa.com/nedayeandishe/155 موفق باشید:

30919
متن پرسش
سلام علیکم: وقت به خیر و آرزوی قبولی طاعات و عبادات اکنون و پس از شب قدر و مقدر شدن زندگی یک سال دیگر ما، رابطه ما و دعا کردن برای تحقق امری در این یکسال چگونه است؟ مثلا دعا کردن برای امر ازدواج؛ اگر در شب قدر مقرر نشده باشد، پس دعای ما در این یکسال مستجاب نیست؛ پس دعا نکنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعا موجب می‌شود تا به لطف الهی افقی برای زندگی گسترده و معقول در مقابل ما گشوده شود تا مقدّرات خود را راهِ سکنی‌گزیدن در زندگی بدانیم و این بالاتر از آن است که بر آرزوهای خود تأکید کنیم و متوقف شویم. در این مورد می‌توانید سری به کتاب «با دعا در آغوش خدا» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید      

28089

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: بنده خواهر طلبه و مبلغ هستم و ارشد مدرسی معارف دارم میخونم و از مباحث شما به طور تقریبا اتفاقی بعضی صوت های کتاب حدیث عقل و جهل رو گوش دادم؛ با اینکه هر چه اساتید اخلاق میگن سعی می‌کنم رعایت کنم حتی نماز شب، ولی از حجابی که بین خودم و خدا و اهل بیت (ع) خصوصا امام زمانم (عج) ‌می بینم رنج می‌برم و حتی لذت عبادت و شادی درون و خوابهای ملکوتی رو تجربه نکردم و حس می‌کنم ازم ناراضی هستن؛ دعام کنید «و نظر علینا نظره رحیمه نستکمل بها الکرامه عندک‌» از این حجابها ناراحتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو هستم. به هر حال صبر در عبادات همراه با معارف الهیه، بالاخره راه را در مقابل ما می‌گشاید. موفق باشید

27800
متن پرسش
سلام علیکم: این حدیث را خوب متوجه نمی شوم لطفا برایم توضیح دهید «لكل شي ربيع و ربيع القران رمضان»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرمایند: هر چیزی صورتی متعالی و جلوه‌ای نورانی دارد که آن، بهارِ آن چیز است مثل بهار جوانی و بهار کشت و کار. و بهار قرآن یعنی وجهِ متعالی و نورانی آن در ماه رمضان برای انسان به ظهور می‌آید. موفق باشید

25988

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: ۱. سوال من در خصوص وسواس است می خواهم بدانم آیا این مطلب که هر کس در هر موضوع مذهبی اعم از اعتقادات یا واجبات و محرمات و... دچار وسواس شود در هر چه شک کرد باید بنا را برآنچه که به نفعش است بگذارد درست است؟ ۲. اگر کسی دچار وسواس و این دغدغه شود که نکند تمام واجبات و محرمات مورد نیازش را نداند و در موضوعات مختلف شک کند که نکند واجب یا حرام باشد آیا می تواند به همان واجبات و محرماتی که می داند اکنفا کند؟ و اگر بدون اینکه بداند مرتکب عمل حرامی شود آیا خدا او را می بخشد؟ با تشکر لطفا در خصوص تمام سوالاتم توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید نظر کنید به عمل عقلا و متدینین که چه نوع برخوردی با موضوعاتی که شما در آن موضوعات در شک هستید، برخورد کرده‌اند. ۲. آری! آری! موفق باشید

25856

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد ببخشید خیلی مزاحم میشم: مطلبی میخوندم در رابطه با موضوع انشاء که متنش ازین قرار است: بخشی از معارف مطرح شده در شرح حدیث معرفت به نورانیت امیر المومنین علی علیه السلام: در بحث انشاء اشاراتی کردیم، عرض شد که بحث انشاء یک مقوله بسیار مهم در بحث عرفان عملی است که فنون و راهکارهایی دارد. عبور از طلب تا به انشاء یک پروسه و روالی است که به صورت سایه روشن است، یعنی اینطور نیست که یک مرز منفصلی داشته باشد که بگوییم تا قبل از این، مثلا طلب است بعد از آن همت است و بعد از همت هم امر است بلکه یک حالت سایه روشن است، یعنی سالک در مسیر سلوک و سیر خود متوجه می شود که الان به مرحله ای رسیده است که خواسته هایش مستجاب است. نوعا کسانی که در امر سلوک هستند در ابتدای امر (البته این ابتدای امر ممکن است چند سال طول بکشد) این گزارش ها را زیاد می دهند که مثلاً هر چه می خواهیم می شود، یا اینکه جواب سوالاتشان یکی، دو روز قبل به آنها می رسد، مثلا فرض کنید در یک کانال تلگرامی عضو هستید و برای شما یک مطلبی از علامه طباطبایی فرستاده اند اتفاقاً دو روز بعد از آن، سوالی برای شما پیش می آید که جواب آن، همان مطلبی است که دو روز قبل برای شما فرستادند و متعجب خواهید شد که چگونه جواب سوالتان دو روز قبل آمده است. یا اینکه به حالتی می رسند که شخص به فکر برادرش می افتد و همان لحظه برادرش با او تماس می گیرد اینها حالتهایی است که در ابتدای امر خیلی به صورت سطحی رخ می دهد و بعداً ارادی خواهد شد یعنی شخص می خواهد و می شود. اینها تکنیک و راه تمرینی دارد، تکنیک ها لزوما در تعالیم روایی ما نیامده اند و مانند ورزش کردن هستند، همانطور که در روایات ما آمده است که صحت بدن را حفظ کنید و نحوه ورزش کردن تفصیلا نیامده است، حال آنکه حفظ صحت بدن تکنیک دارد و یکی از تکنیک های آن ورزش کردن است و تکنیک دیگر آن تغذیه است. بنابراین ایراد نگیرید که شما که اینقدر به تکنیک‌ها اهمیت می دهید، پس این تکنیک ها کجا هستند؟ تکنیک ها تجربیات شخصی افراد هستند، هر چند در روایات ما تکنیک‌هایی آمده است و اگر شخص خبیر و آگاه روایات را با دید کمی عمیقتر بخواند، می بیند که در روایات ما تکنیکهایی هم ذکر شده اند و همچنین می توان پایان نامه یا مقاله ای با عنوان "تکنیکهای توصیه شده در روایات" نوشت. یکی از تکنیک ها برای تقویت قوه حدس و سپس تفأل، همت و امر این است که مثلا برای شخص پیامکی می آید و یا کسی زنگ در را می زند در این حالت شخص سعی کند قبل از باز کردن پیامک و یا قبل از برداشتن آیفون با خودش حدس بزند که الان چه کسی می تواند باشد؟ که نفس در اثر مداومت و تکرار قوه حدس پیدا می کند و کم کم رشد می کند و به مرحله ای میرسد که می گوید الان می خواهم فلان شخص با من تماس بگیرد و مدتی بعد به محض اراده او، آن شخص زنگ می زند. یکی از دوستان ما می گفت: که من نمی توانم نماز صبح بیدار شوم یعنی ساعت را برای نماز صبح کوک می کنم ولی اصلا صدای زنگ ساعت را نمی شنوم و زمانی بیدار می شوم که آفتاب طلوع کرده و نمازم قضا شده است، به او گفتم که اشکال ندارد شما همین کار را تکرار کن و ترک نکن، ساعت خود را کوک کن ولو اینکه گوش ظاهرت هم نشنود بدان که گوش باطنت می شنود و کم کم تقویت خواهد شد و چون حرف شنوی و پذیرش داشت این کار را انجام داد و ممکن بود هر ماه فقط یک بار صدای زنگ را بشنود ولی نفس و باطن او هر روز میشنید، بعد از چند ماه تمرین این تکنیک، به مرحله ای رسید که الان نماز شب او ترک نمی شود یعنی نه تنها صدای زنگ ساعت را می شنود بلکه نفس او این آمادگی و پذیرش را پیدا کرده که اراده می‌کند قبل از اذان بلند شود. و شما خیلی از علما را دیده اید که بدون ساعت بیدار می شوند اینها قبل از اینکه بخوابند اراده می‌کنند که چند ساعت قبل از نماز بیدار شوند این همان بحث طلب، همت و انشاء است. یعنی ابتداءً باید طلب را تصحیح کرد، سپس در ایجاد مطلوب همّ واحد داشت و در نهایت امر، اختیار انشاء مطلوب را داشت. این بحث مهمی در عرفان است، تکنیک‌های متفاوتی هم دارد و پرداختن به بحث "طلب، همت و انشاء در عرفان عملی" شاید یک کتاب بشود ۱. ایا این مطلب با عبودیت خداوند منافات ندارد؟ چرا که طبق گفته عارف کبیر سید هاشم حداد قدس سره خدا دوست دارد بنده اش تسلیم باشد و او برای بنده خود اختیار کند نه انکه بنده چیزی را اختیار کند اختیار بنده مطلوب نیست؛ و خواست او اگرچه براورده شود و میشود؛ خلاف روش عبودیت و محبت است خدا دوست دارد بنده اش بنده شود یعنی از اراده و اختیار بیرون شود. ولی طبق این مطلب هرچه شخص اراده کند میشود که این اراده ریشه در نفس دارد و انیت هنوز هست پس خارج از توحید و عبودیت است . برای مثال نوعی کرامت است استاد نظر شما چیست ایا مسئله انشاء خارج از عبودیت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه فرمودید را ما با مجردبودنِ نفس و آزادبودن از زمان می‌فهمیم. آری! انسان طالب سعادت است و آن با بندگی به‌دست می‌آید. موفق باشید

25741

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با اهداء سلام، خسته نباشید. جوانی ( ۲۳ ساله) که بر اثر غلبه خیلی زیاد شهوت، در خواب جنابت برای او حاصل شده است و دکتر راه علاج از این بیماری را استمناء دانسته است و متاسفانه این جوان هم این کار را مرتکب شده است و حالا دیگر سیستم تناسلی او مختل شده است و از زندگی نا امید شده است برای اینکه دیگر میل ازدواج ندارد در حالی که قبلا داشته است ولی حالا بر اثر گناه این میل دیگر وجود ندارد حالا باید چنین جوانی چیکار کند. ۱. آیا روز قیامت بر اثر این طغیان شهوت بخشیده خواهد شد؟ ۲. جوانی که گناه انجام داده است ولی حالا برای توبه دیر شده است چون بر اثر گناه لطمه خورده است و سلامت خود را از دست داده است و صرف پشیمانی کفایت می کند؟ ۳. آیا مردمی که برای ازدواج جوانان اقدام نکردند و واسطه برای امر خیر نشدند روز قیامت مواخذه می شوند و می تواند این جوان آه و ناله ای داشته باشد که خداوند متعال این مردم را در عذاب خود غرق کند به جای این که باران رحمت بر این مردم ببارد، مستحق ریزش و فرود آمدن سنگ هستند. ۴. جالب این است که یک عده مذهبی هستند ولی مانع ازدواج می شوند والله قسم قشر غیر مذهبی بهتر از مذهبی ها هستند چون لا اقل از باب ازدواج این مشکل را ندارند و برای آنها ازدواج سهل الوصول تر هست. ۵. این جوان باید الآن چیکار کند در حالی که سلامتی خود را از دست داده است در حالی که مردم در این مرض دخیل بوده اند دعایی دارد این جوان سلامتی خود را به دست آورد و یا اگر نیست دعایی وجود دارد برای اینکه عذاب بر این مردم نازل شود درد و دلی بود استاد، ولی استاد والله بالله تالله این مردم مسحق زلزله و طوفان و ریزش سنگ هستند و سنگ دل تر از این مردم وجود نخواهد داشت، گمان نکنم تاریخ تا الآن مثل این مردم را دیده باشد. ببخشید طولانی شد. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. و ۲. و ۳. به هر حال رمز و رازِ توبه در بستر رحمت واسعه‌ی الهی بسیار کارساز است و جبران نقص‌های گذشته را می‌کند. ۴. این دو هر کدام جای خود را دارد، نه آن جوان می‌تواند گناه خود را توجیه کند و نه مردم بی‌تقصیرند. ۵. در هر حال صبرِ بر عدم ارتکاب معصیت، خود به خود موجب نزول رحمت الهی بر انسان می‌شود. موفق باشید

24191
متن پرسش
سلام استاد عزیز. خدا پشت و پناهتان. ۱. لطفا بفرمایید نفس چگونه بدن خود را می سازد وقتی جسمانیه الحدوث است و بعد از چهار ماهگی جسم تازه دارای روح می شود؟ ۲. استاد بزرگوار بنده به لطف خدا با آثار شما و حضرت امام (ره) خیلی خوب ارتباط برقرار کرده و به جانم می نشیند و بهره می برم ولی همچین استفاده ای رو از آثار علامه حسن زاده عزیز کمتر می برم انگار رزقم نیست. استاد چرا حضرت امام (ره) در بین آثار گرانسنگشان معرفت النفس دیده نمی شود و به طور مفصل و مجزا مثل علامه به آن نپرداختند؟ (مباحث معرفت النفس شما را با سی دی گوش دادم و بهره بردم به نظرتون لزومی داره به صورت مبسوطی که حضرت علامه تاکید دارن این مبحث رو دنبال کنیم؟). متشکرم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نطفه‌ی انسان از همان ابتدا روح دارد ولی در ابتدا، روحِ انسان بالفعل نباتی و بالقوه انسان است و آن وجهِ نباتی‌اش بدن خود را می‌سازد و از چهارماهگی روح، به جهتِ قوه‌ی انسانی‌اش شدت می‌یابد و روح انسانی می‌شود و بدن او مسیر انسانیت‌اش را طی می‌کند. ۲. حضرت امام در تعلیقات‌شان بر اسفار، بحثِ معرفت نفس را مبسوطاً مطرح کرده‌اند و بنا بر توصیه‌ی ایشان بنده جلد ۸ و ۹ اسفار را ترجمه کردم. فکر می‌کنم اگر کتاب «معاد» را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید نسبت به مباحث معرفت نفس کامل‌تر خواهید شد. موفق باشید

23620
متن پرسش
سلام علیکم: اگر اسلام ادعای جامعیت دارد نظر قرآن درباره پدیده کامپیوتر و سیستم کامپیوتری چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جامعیت قرآن در هدایت انسان‌هاست تا زندگی را درست انتخاب کنند و در بستر جهت‌گیری صحیح، خودشان در امورات جزئی زندگی ورود کنند. این نوع سؤالات مثل این است که بپرسیم آیا باید در قرآن معلوم شود کدام خیابان را یک‌طرفه کنیم؟ یا این موارد، در رابطه با امور جزئی زندگی انسان‌ها مربوط به خود آن‌هاست. موفق باشید

19138

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و آرزوی طول عمر استاد گرامی: استاد من هم اکنون شرح کتاب معاد هستم اما مشکلی که دارم این است که روند مطالعه کتاب بسیار کند پیش می رود، شاید چند هفته ای یک جلسه و زمانی که می خوانم یا به صوت آن گوش می دهم همان گونه که مخاطب 19118 نیز اشاره کردن بسیار حالت کسالت و تکراری دارد و خواب آور هستند. در عین حال بسیار مایلم که با سرعت بیشتری پیش برود و معارف کلی تری دستگیرم شود و سپس درون ذهنم جمع بندی کنم، ممنون میشم اگه راه حلی پیش پایم بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان را خیلی به جزئیات مشغول نکنید. کلیات بحث را بگیرید و جلو روید. موفق باشید

31006
متن پرسش
سلام علیکم خدا قوت: گویا استاد طاهرزاده ی عزیز هم فعلا در حال رصد شخصیت هایی است که در مناظرات و این انتخابات در دل جبهه ی انقلاب به میان آمده اند و فعلا صبورانه این جریان را دنبال می کند تا ببیند در دل این تاریخ و حضور اکنون زمانه ی خود با کدام یک از عزیزان آقای ریسی یا جناب جلیلی می توان خود را دنبال کنیم و گویا شما به غیر از بقیه شخصیت ها که از ابتدا نظر بر آقای رئیسی داشتند منتظرید تا صحنه ی انتخابات گشوده تر شود و افراد در وسعت تاریخ ما خود را بیش تر نشان دهند. آیا اینگونه نیست؟ به نظرتان فعلا بایست صبوری کرد یا بایست بر یک نامزد جبهه ی انقلاب تمرکز داشت؟ یا هر دو شخص را به میان آورد و منتظر تقدیری بود که بایست بدان دل سپرد حال می خواهد جلیلی باشد یا رییسی؟ بنابراین با این نظر بایست بر هر دوی این عزیزان تاکید کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. بخصوص که هرکدام از این دو فرزند انقلاب صفای خود را دارا هستند و این هنر انقلاب اسلامی بوده که توانسته است چنین فرزندانی را در قامت ریاست جمهوری در تراز انقلاب اسلامی بپروراند و به همین جهت باز تأکید می‌شود با دقت به برنامه‌ها و راه‌کارهای بخصوص این دو بزرگوار نظر شود و نباید به صرف تصمیمی که برای انتخاب یکی گرفته‌ایم، به نگاه دیگری در راستای مدیریت اجرایی کشور توجه نشود. موفق باشید

30391
متن پرسش
سلام: اخیرا ایالات متحده مریخ نوردی را با موفقیت به روی مریخ فرود آورد. حقیر وقتی می بینم آنها اینقدر پیشرفت کردند و در کشور من با آن پیشینه تاریخی در ابتداییات زندگی چون روغن مشکل داریم جز سرافکندگی چه می‌توان کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی نه در گذشته‌ی خود حاضر باشیم و نه در جهان جدید، همین است که ملاحظه می‌فرمایید. در این راستا مباحث «انقلاب اسلامی؛ طلوع بین دو جهان» خدمت رفقا مطرح شده. «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بین دو جهان» می‌خواهد جوابگوی این پرسش باشد که چه فهمی باید از خود و از ایران و از دیانت در این تاریخ داشته باشیم، تا بتوانیم در این تاریخ، آری! در این تاریخ، ولی با هویت قدسی زندگی کنیم؟ شواهدی در کتاب به میان آمده است که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» نه‌تنها خودشان چنین فردی بودند، حتی چنین راهی را روبه‌روی ما گشودند و آن نوعی جهان‌مندی است در مقابل جهان‌مندیِ مدرن و این‌که معیارهای توسعه‌یافتگیِ جهان مدرن، توسعه‌یافتگی ما نیست، هرچند نباید از توسعه‌یافتگی جهان مدرن بیگانه بود ولی ما به آن نوع توسعه‌یافتگی یا پیشرفتی نیاز داریم که با گذشته‌ی تاریخی خود در آن حاضر باشیم و این حضور، با حضوری که امثال ژاپن و یا کره‌ی جنوبی در آن‌ها حاضر شدند، متفاوت است. موفق باشید

نمایش چاپی