بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30565
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: متن زیر را در اینترنت خواندم: با بررسی تأثیر عشق در مراحل مختلف سلوک عرفانی به این نتیجه می رسد که بر اساس دیدگاه کارکردگرایانه، عشق مجازی سبب لطافت درون و آن نیز عامل ورود به سلوک عرفانی است؛ در اوایل سلوک، عشق مجازی آزمونی برای سنجش میزان پایبندی سالک به شریعت است؛ شریعتی که شاهراه طریقت است. در اواسط سلوک، عشق مجازی سبب گذر سالک از کثرات به وحدت است. برای عارف واصلی که به مقام جمع الجمعی رسیده، عشق مجازی سبب تعدیل عشق ربانی و آنگاه راه یابی او از مقام فنا به مقام بقاست. در نهایت سالک می تواند در هر مرحله از مراحل سلوک عرفانی عشق مجازی را تجربه کند که به لحاظ ماهوی و دلیل ظهور متمایز از مقامات مافوق و مادون است. سوالم اینجاست که دیده ام افرادی را که بسیار ایمان و اخلاص بالایی دارند، و احتمالا در موقعیت عشق حقیقی باید باشند، چون نور ایمان حاصل عشق حقیقی است، ولی باز هم عشق مجازی در مسیر آزمایش های آنها قرار می‌گیرد. آیا علتش همان توضیحات بالا هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عشق مجازی یعنی دل‌دادگی به زیبایی‌ها و خوبی‌ها در مظاهر عالم، که نمونه‌ی آن را در مردم نسبت به شهید حاج قاسم سلیمانی ملاحظه کردید. و در همین رابطه از جناب مولوی داریم: «مهر خوبان در میان جان نشان / جان مده إلاّ به مهر دل‌خوشان».

البته باید بین عشق مجازی و موضوعات جنسی تفاوت قائل شد در آن صورت، دل‌دادگی به جنس مخالف هم مسیری می‌شود برای اُنس با حقیقت و جناب مولوی در این رابطه این‌چنین می‌فرماید: عاشقی گر زین سر و گر زان سر است / عاقبت ما را بدان سو رهبر است. موفق باشید 

30386
متن پرسش
سلام و تبریک ایام خدمت استاد عزیز: ببخشید استاد، میشه واژه سوبژه و اوبژه رو که توی کتابهاتون آوردید به زبان ساده برام بیان کنید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که رفقا بعضاً همین سؤال را داشتند، عیناً جوابی که تهیه شده، خدمتتان ارسال می‌شود:

1- اگزیستانس: حالت حضوری و وجودی که انسان خود را در جهان احساس نماید، وجهِ اگزیستانس اوست. مثل آن‌که انسان خود را در حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی احساس کند، نه آن‌که به عنوان یک باور دینی در کنار انقلاب اسلامی باشد.

2- اُبژه کردن یک چیز یعنی آن را به عنوان یک واقعیت در بیرون از ذهن مدّ نظر قراردادن. و سوبژه کردن یعنی آن‌که موضوع را در ذهن مدّ نظر قرار دهیم. وحدت وجود حالتی است که انسان خود را در همه‌ی هستی می‌یابد. بنابراین بحث سوبژه و ابژه دیگر در میان نیست، بلکه بودِ او عین حضور در خارج و عین یافتی است که به یک معنا در ذهن است، ولی دیگر همه‌ی بودِ او آن موضوع را فهم می‌کند، نه آن‌که در ذهن خود آن را مدّ نظر قرار دهد.

3- متافیزیک‌کردن یک موضوع یعنی آن را به صورت مفهومی درآوردن، به جای آن‌که خود را با آن واقعیت یگانه کند.

4- سکولاریسم، نگاهی است که انسان پدیده‌ها را صرفاً با نگاه مادی و غیر قدسی بنگرد.

5- دازاین، نحوه‌ی بودن انسان است در جهان به همان معنایی که اگزیستانس خود را مدّ نظر قرار دهد به جای آن‌که خود را یک چیز و جهان را چیز دیگر بداند.

6- بروکراتیک کردن یعنی موضوع را گرفتار نظام اداری قراردادن.

7- رئالیسم یعنی به واقعیت موضوع نظر داشتن.

8- هرمنوتیک، نگاهی است که انسان با نظر به هر متنی، سعی دارد روح تاریخی که آن متن یا آن فرد را فرا گرفته است، مدّ نظر قرار دهد هرچند ممکن است آن روح تاریخی تماماً در الفاظ نیاید ولی نگاه هرمنوتیکی سعی می‌کند روحی که منجر به آن حرکات و آن الفاظ شده است، مدّ نظر قرار دهد.

9- پوزیتیویسم، نگاهِ حسّی‌گرا و تجربی‌گرا می‌باشد.

موفق باشید

29907

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد چرا آیت الله امجد با آن سابقه دینی اینگونه می‌شود؟ ریشه این انحراف کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد به جواب سوال‌های شماره 29854 و 29816 و جلسه‌ی آخر «بنیان‌های حکمت حضور در جهان بین دو جهان» رجوع شود. موفق باشید

29884

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام مجدد استاد محترم: اگر آثار عرفا همچون «غربت الغربیه» شیخ اشراق رو ببینیم بنظر می‌رسد که تمام سلوک شان در قوس نزول واقع می شود و وقتی سفر وجودی خود رو وارونه سپری کرده به خانقاه پدر می‌رسند باید به چاه قیروان برگرده با اراده و اختیار خود قوس صعودی/عروجی رو طی نمایند۔ بفرمایید آیا درست فهمیده ام؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. موفق باشید

29304

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: خدا قوت. ببخشید در مورد سوال خواهر طلبه ای که میگن از وقتی رفتم حوزه انگار یک کلید به قلبم زدن پاسخ داده نشد. تشکر از شما. بنده به ایشان پیشنهاد دادم قرآن بخوانند میگن نمیتونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره آنچه انسان را به معنا می‌رساند و شور زندگی را در او زنده می‌کند؛ نظر به متون مقدس است و اگر سعی کنند با تدبّر در قرآن جلو بروند، احساس حیاتی که گم کرده‌اند به ایشان برمی‌گردد. موفق باشید

29075
متن پرسش

با سلام و احترام: درباره اربعین ۱۳۹۹ سوالی داشتم. با توجه به شرایط موجود و بعد از سخنان رهبری ‌تکلیف ما در قبال اربعین امسال چیست؟ منظورم فعالیت در حوزه مجازی و ‌شبکه های اجتماعی است. آیا باید سکوت کامل و محض بکنیم؟ آیا نباید از حرکت عظیم مردم عراق صحبتی بکنیم؟ نباید فیلم و عکسهای اربعین امسال را منتشر کنیم؟ برخی می‌گویند بنا به بیان رهبری نباید شلوغی اربعین امسال را نشان داد. آنها معتقدند باید از خاطرات اربعین گفت نه از اربعین امسال. حقیقتا دچار تردید شدم. آیا اگر ما از اربعین امسال فیلم و عکسی منتشر نکنیم کار درستی است؟ من قصد داشتم عکسهایی که نشان دهنده وضعیت بهداشتی است و رعایت بهداشت است را در امسال، نشان دهم. و یا این کار اشتباه است؟ اگر ما سکوت کنیم رسانه های معاند برداشت های منفعت طلبانه خودشان را از اربعین امسال نخواهند داشت؟ باعرض معذرت من ایمیلم مشکل دارد. جواب این پرسش فوق العاده برای من حیاتی است. لطفا در صفحه همین سایت قرار دهید پرسش را تا ببینم.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حال که به هر دلیلی ما توفیق آن نحوه برگزاری اربعین نداریم، با دلِ خود از طریق رسانه با آن‌هایی که در آن عمل شریف حاضرند، همراه باشیم و هرچه بتوانیم آن صحنه‌های زیبای ایثار و صفا را نشان دهیم، عملاً خود را در عمل خیر آن‌ها شریک کرده‌ایم.

 حالا که به نحوی حضور اربعینی به آن شکل از ما گرفته شده است، تلاش کنیم اعمالی را که در آن صحنه‌ها هست، را به شکل دیگری به ظهور آوریم. در آن‌جا ایثار و ارادت و محبت و رفاقت در اوج خود به میان آمده است. ما نیز به طور خاص تلاش کنیم روی محبت و رفاقت و دوستی و صله‌ی رحم و انواع ایثارها، خود را در آن فکر و فرهنگ حاضر کنیم.

یکی از راههایی که مزه‌ی جایگزینی اربعین را ان شاالله خدا به شما می‌دهد این که نیت کنید با محبت به همدیگر احساس معنوی حضور اربعینی را در خود به ظهور آوریم. موفق باشید   

28240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: جایگاه سخنان رهبر بعد از انتخابات را متوجه نشدم اکثر مردم ایران و قم شرکت نکردند پس تجلیل برای چه؟ چرا به عدم حضور با شکوه اکثریت اشاره ای نداشتند آیا روند انتخابات از ۸۸ به بعد ما را متوجه نمی کند که ملت از انقلاب گسستند و به پایان راه رسیده ایم حرفهای شما زیباست و کسی را چون شما نمی شناسم که افق های متعالی انقلاب را تبیین کند اما چه سود که پای بست خانه سست است و انقلاب در اولیات خویش درمانده خداحافظ انقلاب و آرمانهای بلندت. لکل امه اجل. راستی استاد پس از این نظام چه کار می‌کنید بعید می‌دانم نظام جدید آزادی بیانی بشما بدهد از طرفی آنقدر غرب ستیزی کردید که آنها هم شما را نخواهند پذیرفت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت توحیدی همواره گشوده است سعی بفرمایید با قواعد و سنت‌های عالم، جامعه و تاریخ را تحلیل کنید تا گرفتار سطحی‌نگری و ظاهرگرایی نشوید. موفق باشید

27949
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ ۲۷۹۲۴ پاسخ تان ظریف و حکیمانه بود. اما یک مسئله برایم کمی روشن نشد. اینکه امروز جوانان منتقد و معترض برخی ساختارها و برخی افراد هستند یا اینکه بینش سکولار پیدا کرده اند و از جهت مبنایی و اصولی با انقلاب زاویه گرفته اند و از بینش انقلابی رویگردان شده اند و بینش سکولار و دور از بینش انقلاب را دنبال می‌کنند و از جهت ریشه ای با انقلاب زاویه دارند و به گذشته و امروز و آینده انقلاب امیدوار و مطمئن نیستند و معتقد به انحطاط نظام و انقلاب اند؟چون واقعا بین این دو بینش فرق اساسی است که آیا منتقد و معارض برخی ساختارها و افراد اند ولی ملاک شان هم چنان هندسه انقلاب است یا اینکه بینش آنها سکولار شده و حتی رویگردانی پیدا کرده و دل به تداوم این مسیر نبسته و امروز هم وضع انقلاب را حرکتی در مسیر اشتباه و غلط و مغایر با مبانی می بینند. چون بسیار سعی می‌شود و حتی تحلیلگرانی که واضح و صریح می‌گویند اکثریت جوانان بینش شان سکولار و دور از سبک زندگی انقلابی است و انقلاب و نظام در این عرصه با یک روی گردانی و گریز از خود مواجه شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به این فکر شود که ما در جایگاه تاریخیِ خاصی قرار داریم. از یک طرف بشرِ امروز غرب‌زده است و همه‌چیز را با عقلِ غربی می‌نگرد. و از طرف دیگر غرب، به دلایل و شواهد فراوانی در حال افول است و از هویت قبلی خود فرو می‌افتد. و از این طرف، اگر انقلاب اسلامی از بعضی جهات گرفتار غرب‌زدگیِ عده‌ای شده است، ولی در ذات خود در بستر عبور از غرب است و ما در این گذرگاهِ تاریخی هستیم. اگر بدون مقابله با آن جوانان و با اخلاق خوب، کار را جلو ببریم و به مرور از غرب‌زدگیِ خود عبور کنیم که حتماً به جهت تاریخی که در آن هستیم، این کار کار عملی می‌شود و از آن طرف، ذاتِ انقلاب اسلامی به ظهور می‌آید؛ یقیناً وعده‌ی «یدخلون فی دین اللّه افواجاً» محقق می‌گردد. این‌جاست که جایگاه وظیفه‌ی تاریخی ما و عزمی که هیچ حادثه‌ای در آن خلل ایجاد نمی‌کند، به میان می‌آید و نیوشایِ خطابی می‌شویم که می‌فرماید: «الیس الصبح بقریب». موفق باشید  

27930
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: با توجه به دعای قنوت روز عید فطر. یعنی روز عید فطر تجلی جلال الهی است؟ و سوال دوم آن لقاء وصل کامل که برای روز عید می گویند همان تجلی جلال است‌.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. زیرا در جلال حضرت معبود افقی گشوده می‌شود که جمالش نیز متعالی است. موفق باشید

27217

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: جوامع سکولار غربی با چه مکانیسم هایی توانسته اند حس منفعت طلبی بشر را کنترل کرده و در نتیجه آزادی اجتماعی را فارغ از آزادی معنوی در جوامع خود محقق سازند؟ آیا این تلاشها از یک پشتوانه استوار، محکم و دائمی برخوردار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «فألهما فجورها و تقوایها». پس بر هر نفسی وَجهِ فجور و وجه تقوایش را الهام می‌کند و نفس امّاره را فرهنگِ غربی که همان وجهِ فجور انسان‌ها است، بیشتر مخاطب قرار می‌دهد. البته بحث فرهنگ غربی غیر از انسان‌های غربی است که معلوم نیست آن فرهنگ را در عین سیطره‌ای که دارد، پذیرفته باشند. موفق باشید

26722
متن پرسش
سلام علیکم: آیا اساسا تسامح و تساهل مسلمین و حکام مسلمان در مواجهه با تمامی عقاید در جامعه حتی اگر از جهت مبانی و اصول مشکل داشته باشند و با مبانی دین مبین نخوانند یا حتی موجب اسارت فکری بشر شوند، به بهانه آزادی بیان و فکر مورد پذیرش است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی تساهل و تسامح در دل زندگیِ دینی مطرح است یعنی دین در ذات خود سخت گیری ندارد مثلا اگر طرف نماز اول وقت را به تأخیر انداخت، دین آن را تحمل می‌کند؛ عجیب این‌جا است که عده‌ای این واژه‌ها را از دین می‌گیرد و برون دینی و بر ضد دین معنا می‌کنند و آن را پای دین می‌گذارند. موفق باشید

25941

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا آیه قرآن درباره منافقین می فرماید که «خداوند، نورشان را می برد.» مگر منافقین، نور دارند که خداوند نور این ها را خاموش کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور، نورِ اولیه‌ی ایمان که همان فطرت است می‌باشد. موفق باشید

25695

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد لطفا بفرمایید در مورد مشیت الهی چه کتابی رو مطالعه کنم؟ پیش زمینه خوبی به فضل خدا در مباحث معرفتی و عرفانی شما دارم. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «انسان و سرنوشت» شهید مطهری و پس از آن کتاب «مصباح الهدایه»ی حضرت امام کمک کند. موفق باشید

25196
متن پرسش
با سلام: در شرح کتاب ده نکته از معرفت نفس، خیلی تاکید داشتید بر اینکه اگر کسی در مورد موجود مجرد سوال کرد (مثلا اگه پرسید: روح چیه یا منِ من چه جنسی داره و از این قبیل سوالات که برای ماهیات موضوعیت داره)، هنوز به عمق مطلب در مورد خودش (منِ خودش) پی نبرده و هر جوابی به چنین سوالی غلطه. و تنها باید گفت: نفس فقط هست، همین. من راضی به جواب شما نشدم. تا اینکه شرح ده نکته را تموم کردم و رفتم سراغ برهان صدیقین. با توجه به بیانات شما در برهان صدیقین، حرف شما (غلط بودن سوال در مورد چیستی نفس) برام کاملا تصدیق شد. من کمی فکر کردم و به کمک صفحات ابتدایی برهان صدیقین، به این نتیجه رسیدم که اگر فرضا برای هر موجود مجرد مثلا نفس خودمون، جنسیت قائل بشیم (فرضا بگیم: نفس از جنس نور است که در این صورت صفت نورانیت را به نفس نسبت داده ایم)، در واقع به طور غیرمستقیم، به خدا (که عین وجود است)، نقص وارد کرده ایم. چطور؟ اگر فرض کنیم نفس ما از جنس نور باشه، از آنجایی که باید «کُلّ ما بالعرض لابُدّ أن ینتهی إلی ما بالذّات»، پس قبول کرده ایم که خداوند از جنس نور است. در صورتی که اگر خداوند (به عنوان کمال مطلق) از جنس نور باشد، چون از جنس چیزهای دیگر نیست (مثلا از جنس چوب نیست، از جنس آهن نیست، از جنس فولاد نیست، از جنس طلا نیست و غیره)، پس نقص ایجاد می شود. (پای کمال در میان نیست)، بنابراین فرض (جنس بردار بودن نفس) رد می شود. لذاست که جنسیت قائل شدن برای مجردات و موضوعیت دادن چیستی به مجردات، به راحتی نفی می شود و فقط باید گفت: هست فقط هست، من فقط هستم، خدا فقط هست و ثابت می شود که مجردات، چیستی بردار نیستند، بلکه هستی بردار هستند. آیا تحلیل استدلالی فوق از بنده، درست است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه به نکته‌ی خوبی دست یافتید. موفق باشید

24312

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در جواب سوال ۲۴۲۹۹ مخصوصاً قسمت دوم سوال بنده فکر می کنم اینگونه افراد که در بدیهیات شک می کنند، اولا به دلیل روحیه بدبین و صفت بدبینی که در نفسشان نهادینه شده و ثانیا چون امور بدیهی امور واضح و اظهر من الشمس است و ادراکات واضح و یقینی هستند لذا اگر کسی برای امور بدیهی دنبال دلیل بگردد از ساحت بدیهی خارج می شوند و چون هیچ دلیلی قانع کننده تر از همان ادراک بدیهی برای شخص نمی‌تواند باشد پس هرچه قدر دنبال دلیل بیشتر بگردند بیشتر از ساحت بدیهی دور شده و بیشتر گرفتار شک می شوند و به دلیل صفت بدبینی و سوءظن نمی‌توانند قانع شوند، لذا برای خلاصی از شک این افراد را باید با ساحت بدیهی متوجه کرد و صفت بدبینی و سوءظن را در آنها کمرنگ کرد. موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است ولی متأسفانه این نوع افراد امر بدیهی را هم بدیهی نمی‌دانند و در همان حال می‌پرسند «چرا». موفق باشید

24240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار لطفا بفرمایید: ۱. بنده به لطف خدا کشش و علاقه ای به پروردگار دارم که اغلب در توسلات و توجهات به خداوند به زبانم جاری می شود که «خدایا دوستت دارم و نحن الیک راغبون و...» ولی وقتی از حالت اتصال و خلوت با خدا خارج می شوم و مثلا آماده خواب می شوم هراسی به ذهنم می آید که این لاف عشق که می زنی تاوان دارد و نکند که از پس امتحان الهی برنیایم و در واقع آن طور که ادعا کردم رفتار نکنم. اگر ممکن است راهنمایی ای بفرمایید. ۲. استاد بزرگوار مسائلی مثل معرفت النفس و معاد و امام شناسی در همان فضایی که شما تدریس فرمودید در حد مخاطب لازم است مطرح شود؟ منظورم این است که باید دنبال مخاطب خاص با علاقه خاص گشت یا باید مخاطبان را متوجه اهمیت این مسائل کرد و بحث را مطرح کرد ( شما در درسهای مصباح الهدایه جایی فرمودید کسی که جانش این مسائل را تصدیق نمی کند در واقع رزقش جای دیگری است و نباید وارد این مسائل شود. آیا مسائل معرفت النفس و معاد و کلا اعتقادات هم از همین سنخ است یا باید همت کرد و به جامعه کمک کرد تا عقایدش را اصلاح کند)؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با کریمان کارها دشوار نیست؛ ‌به خودتان سخت‌گیری نکنید. ۲. به نظرم روح‌ها روی هم رفته طالب مباحث معرفت نفس و معاد هستند اگر حالت آموختنی نباشد و حضوری باشد. موفق باشید

22396
متن پرسش
با سلام محضر استاد: یک بار که با یک چشم به آسمان می نگریستم متوجه شدم رنگ آسمان در یکی از چشمانم تیره تر از دیگری بنظر می رسد حال سوال این است که با توجه به این آزمایش متوجه می شویم این امکان وجود دارد که احساسات از واقعیات فاصله داشته باشند پس چگونه شما قائل به تطابق ذهن و عین هستید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح انسان به جهت ذاتِ مجردی که دارد، ماورای حواس پنج‌گانه با عالَم مرتبط است و به همین جهت حتی خطاهای حس را هم متوجه می‌شود. موفق باشید

21778
متن پرسش
با سلام و عرض تبریک سال نو: حضرت استاد توفیقی شد کتاب امام خمینی (ره) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه رو در عید مطالعه کردم - البته قسمت آخر کتاب رو هنوز تموم نکردم - ولی برام این سوالها مطرح شد که نسبت فرزندان انقلاب با اساتید اخلاق و عرفان که عموما شاگردان ایشان جدای از های و هوی جامعه و متن آن می‌شوند و البته ممکن هم هست که ندرتا این اتفاق نیفتد، چیست؟ آیا این مدل از سلوک جزو برنامه های انقلاب و سلوکی که معرفی می کنند برای فهم انقلاب و إن شاء اللّه ماندن در بطن آن و عمل کردن در این راستا، محسوب می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال یکی از کاربران عرض شد وقتی ما نسبت به رخداد بزرگی مثل انقلاب اسلامی احساس مسئولیت کردیم، خود به خود اخلاقِ مناسب آن مسئولیت در ما شکل می‌گیرد و تذکراتِ اساتید اخلاق در این رابطه معنا پیدا می‌کند، وگرنه اخلاق منهای احساس مسئولیت نسبت به وظیفه‌ای بزرگ، چندان در جای خود قرار نمی‌گیرد. موفق باشید 

19915

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا در این دنیای بی انتها که برای انسان سیری پذیر ندارد امکان استغنای از تکنولوژی و وابستگی محض به ابزار وجود دارد تا از ولایت تکنیک خارج شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا وقتی بشر طلب دنیای بیشتر دارد عنان او در اختیار همان توهّماتی است که تکنیک برتر آن را در اختیار دارد. موفق باشید

18963

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام جناب استاد: بی مقدمه می روم سراغ پرسش. در مورد چشم زخم مدتی ست متوجه شده ام هر وقت یک خطور ذهنی کوتاه به ذهنم می رسد در مورد شخصی یا شیئی یا حتی خودم پس از مدتی بلایی بر سر طرف مقابل می آید. آخرین مورد در مورد یکی از نزدیکان بوده که روزی به ذهنم رسید این فرد با این سن بالا عجب سلامتی دارد. بنده ی خدا سلامت کامل داشت تا این که متوجه شدم مدتی ست به شدت مریض است و ناخوش، از آن جا که در موارد زیادی این مسله ی خطور ذهنی مبتلا شدن افراد مختلف و حتی خودم را در مورد خودم زیر نظر داشتم متوجه شدم این دچار چشم زخم از سوی بنده شده... از طرفی از یکی از اساتید شنیده ام که چشم زخم از سوی افرادی رخ می دهد که نفس پلیدی دارند. جناب استاد اگر ممکن است بنده را راهنمایی کنید تا از این مسله رها شوم و بیشتر از این منشا عذاب برای خودم و دیگران نباشم. یا حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ بحث «چشم زخم» را در کتاب جایگاه جن و شیطان و جادوگر که بر روی سایت هست دنبال بفرمایید. 2ـ معلوم نیست آن خطورات ذهنی موجب چشم زخم شده‌باشد بلکه نفس ناطقه‌ی شما آخرین مرحله‌ی سلامتی او را متوجه می‌شود که بعدا آن سلامتی باید برود. در هر صورت وظیفه‌ی شما طلب رحمت برای افراد است. موفق باشید

32905

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: ببخشید استاد، آیا در جریان خواستگاران حضرت زهرا سلام هم سری وجوددارد، منظورم اینکه او دو تا به خود اجازه خواستگاری دادن و کلا مسایلی که حول محور جریان ازدواج آن وجود مقدس هست؟ اگر منبع یا مطلبی هم میدونید برای مطالعه مفید هست بفرمایید لطفا ۲. اینکه خدا مظهر «لم یلد و لم یولد» هست پس زنها نمیتونن مظهر این اسم خدا بشن؟ و اگر انسان مظهراین اسم هست پس چرا برای حضرت زهرا سلام الله علیه، قضیه ازدواج مطرح شد اگراین مظهر بودن برای حضرت زهرا امکان داشته پس ازدواج چطور معنی پیدا میکنه، و یا اینکه در مبحث ازدواج هم اسراری هست بالاتر. استاد این سوالات خیلی تو ذهنمه و نمیدونم جوابش چیه و به کجا برای پاسخش باید رجوع کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای تولد، صرفاً به معنای تولد فرزند نیست، به معنای «صدورُ شیئ عن الشیئ» است یعنی خداوند از کسی و چیزی صادر نشده و از او نیز چیزی صادر نمی‌شود و خلقت، به معنای تجلّی است و نه صدور. در مورد حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» خوب است که مباحث کتاب «بصیرت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» و «مقام لیلة‌القدری» آن حضرت را که روی سایت هست، مطالعه فرمایید تا إن‌شاءالله ابعاد جامع آن حضرت برایتان روشن شود و جواب این نوع سؤالات نیز روشن شود. موفق باشید

32356

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت: استاد بنده دانشجو ترم ۴ پزشکی هستم و علاقه بسیار زیادی به معارف عمیق و اصیل دین دارم و در واقع به طلبگی. خانواده مخالف هستن برای انصراف من از دانشگاه و رفتن به حوزه ولی حقیر خیلی علاقه مند هستم به حوزه و از طرفی از رشته پزشکی هم حالت زده شده برایم پیش آمده و محیط دانشگاه هم خیلی با حوزه متفاوت است و رشد در بستر حوزه به مراتب بهتر هست و خب خروجی پزشکی کجا و خروجی حوزه کجا پدر مادر مخالفت می کنن ولی علاقه قلبی بنده به اون سمته. ممنون میشم راهنماییم کنین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تبعیت از والدین شرط نیست ولی رفقایی هستند که در هر دو میدان توانسته‌اند رشد کنند در آن حدّ که حتی بعد از کسب مدرک پزشکی به عنوان استاد معارف اسلامی فعالیت می‌کنند. موفق باشید

31275

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: با توجه به اینکه سیاق دعای ذیل عرفه بشدت متفاوت با خود دعاست و برخی آن را نسبت به ابن عطاءالله اسکندرانی می‌دهند نظر حضرتعالی چیست؟ سوال بعد در مورد نهج البلاغه هم بعید بنظر می‌رسد این معارف سنگین مثلا در خطبه اول را حضرت در بین عموم مردم مطرح کرده باشند و آیا مقصود از خطبه همان خطبه های نماز جمعه یا سخنرانی های در مسجد و... است؟ اگر آری چون این مطالب در سطح عوام نیست آیا ساخته اسکندرانی های دیگری نیست با توجه به اینکه سند ذکر نشده است و سوال دیگری که اینجا مطرح می‌شود مگر ذکر سند چقدر جا می گرفت که سید رضی حذف کرد و بالتبع از اعتبار سندی اثر کاست اینها ذهن را مشکوک می‌کند که شاید از حضرت لااقل برخی از خطب و ... نباشد اسکندرانی توانست چرا بقیه نتوانند والله عالم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که فراز دوم دعای عرفه در فضای دیگری است، بحثی نیست ولی معارفی این‌چنین بلند، مسلّماً از غیر معصوم وارد نشده است هرچند که در مصر به جهت فضایی که بعضاً با خفقان همراه بوده، به امثال آقای عطاءالله اسکندرانی نسبت می‌دادند. در مورد نهج‌البلاغه نیز فراموش نکنید که وقتی کلمات در فضایی شاعرانه گفته شود، روح‌ها ماورای فکرکردن حقایق آن را می‌یابند. مثل همان سخنان شاعرانه جاهلیت و اشارات بسیار زیبایی که در آن فضا مطرح می‌شده. منتهی اشارات نهج‌البلاغه اشاراتی است توحیدی. موفق باشید

30580

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: جناب استاد ملکیان مطلبی دارند که موجب تامل بنده شده است چون ایشان فرد بسیار متتبعی هستند و نمی توان به آسانی از صحبت هایشان گذر کرد آن سخن اینست و لینکش در انتها می آورم «به نظرم می‌آید که اگر منصفانه به شخصی مثل مولانا نگاه کنیم باید بگوییم ایشان یکی از صاحبنظران و متخصصان طب روحانی و معنوی است. در واقع، امثال مولانا، شمس تبریزی و شخصیت‌هایی- به گمان من- بزرگ‌تر از اینها مثل بودا و لاوتزه طب روحانی را بر بشر عرضه کردند.» درین کلام، استاد قائل به برتری بودا و لاوتزه بر مولوی هستند همچنین جناب شایگان علی مانقل در کتابی که در مورد کربن نوشته اند فرمودند «ما در طی این بررسی ها، ترجمه های انجیل ها، روایت فارسی اوپانیشادها، برگردان داراشکوه، سوتراهای بوداییان و تائوته کینگ لائوتسه را پیاپی خواندیم. کتاب اخیر را من و سید حسین نصر با شتاب به فارسی برگرداندیم و همراه علامه خواندیم. وی متون نامبرده را با تیزهوشی یک پیر روحانی تفسیر می کرد و همان قدر از اندیشه هندوان احساس آرامش می کرد که از برخورد با عالم معنوی بوداییان و چینیان. او در این اندیشه ها، هرگز چیزی نیافت که آن را از بنیاد با عرفان اسلامی که خود با آن آشنا و مأنوس بود در تضاد ببیند. او در همه اینها دقایق بزرگ روح را می دید و چون کار مطالعه اندیشه سرگیجه آور و سرشار از تناقض های شگفت انگیز لائوتسه به پایان رسید، به ما گفت که از بین همه متونی که تا آن زمان با هم خوانده بودیم کتاب لائوتسه عمیق ترین و ناب ترین همه بوده است.» حال با توجه به آن مطلب جناب ملکیان و این مطلب جناب علامه می‌توان عرفان را در هند عمیق تر یافت؟ لینک استاد ملکیان https://3danet.ir/%D9%85%D9%87%D8%B1-%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7/ لینک استاد شایگان https://iranianstudies.org/fa/1391/08/24/%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%88-%D9%86%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87/
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که شخصی مثل لائوتسه به افقی بس بلند اشاره دارد، بحثی نیست ولی چگونه می‌توان با جناب مولوی به‌خصوص مولویِ دیوانِ شمس مقایسه کرد از آن جهت که هرکدام از این دو اقیانوس بیکرانه‌ای هستند بس بی‌انتها. و مولوی در خِردِ قومی ایرانی- اسلامی از جنس «ما» می‌باشد حتی اگر بخواهیم لائوتسه بخوانیم با مولوی می‌توان لائوتسه خواند. مشکل آقای ملکیان به گفته‌ی استاد اسدالله رحمان‌زاده آن است که در فضای نیهیلیسمی خود سرگردانند و لذا مطمئن باشید نه مولوی را می‌فهمند و نه لائوتسه را. موفق باشید

30187
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. می‌خواستیم برای بچه ها مون به مناسبت ایام الله دهه فجر جشنی بگیریم. در این راستا سوالی داشتم. چطور میتونیم بچه های دبستانی رو با انقلاب آشنا کنیم؟ طوری که درک درستی از عظمت این اتفاق براشون ایجاد بشه و منجر بشه در بزرگسالی اعتقاد صحیحی از این بخش از تاریخ داشته باشند و متوجه وظیفه خودشون در قبال این لطف الهی باشند؟ حتی برای خودمون هم شاید این اتفاق درست جا نیفتاده باشه و هنوز ندونیم چه وظیفه ای بر دوشمون هست. خیلی ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به شهدا فکر کنید و این‌که چه افقی در این تاریخ در مقابل خود یافتند که تا این اندازه متوجه شدند می‌توان جان خود را در راستای تحقق اهداف انقلاب اسلامی فدا کنند. این تنها راهِ به ثمررسیدن زندگی در این تاریخ است و تذکر خوبی است به جوانان که برای مفید بودن برای خود و دیگران، سعی کنند در هر جایی که باشند سرباز انقلاب اسلامی باشند. موفق باشید

نمایش چاپی