بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26943

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جان اگر بخواهیم تفسیر المیزان را جزء برنامه های مطالعاتی قرار دهیم، آیا شرحی بصورت مکتوب یا صوتی پیشنهاد می‌فرمایید، که بیان علامه را با توضیحات لازم برای مبتدیان بیان فرموده باشند. تشکر فراوان از شما و دوستان زحمت کش لب المیزان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده این است که اولاً: جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» مطالعه شود. ثانیاً: صوت شرح چند سوره مثل سوره‌ی عنکبوت و زمر و آل عمران دنبال گردد. ثالثاً: به همان روشی که در آن جزوه گفته شده، سراغ تفسیر المیزان بروید. إن‌شاءاللّه نتیجه خواهید گرفت. موفق باشید

25644
متن پرسش
سلام: آیا این که ذات و جوهر یک شی حرکت دارد به معنای آن است که حرکتش ذاتی است و عین حرکت است؟ اگر این طور باشد این که ذات یک شی وجود دارد به معنای آن است که وجود آن ذاتی است و عین وجود است! آیا در توصیف حرکت جوهری صرفاً مشابهت های لفظی رخ نداده است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود، در مرتبه‌ی ماده عین حرکت است و یکی از مراتب وجود، چنین است. در حالی‌که عین وجود، عین کمال است. موفق باشید

25457
متن پرسش
با سلام خدمت شما: در کتاب امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه آورده اید: انسان بیش از آنکه از «وجود» سخن گوید باید بگذارد از طرف وجود مورد خطاب قرار گیرد یعنی باید بگذارد انقلاب اسلامی با او سخن بگوید تا خداوند از این طریق با ما در این روزگار حرف داشته باشد و این است مواجهه فعالی که باید با خدا داشته باشیم وگرنه در سیاهچال روزمرگی به فردیت خود مشغول می شویم و دیگر به عنوان انسانی ممتد در هیچ عالمی حضور نداریم زیرا با وجودی ترین پدیده ی تاریخ امروزمان ارتباط برقرار نکرده ایم آیا این توصیه رهایی از نیست انگاری نیست آن نیست انگاری که برای جان بشر امروز شده؟ عمدتا در فعالیتهایمان مثل جلسه هفتگی تفسیر با دوستان و بیان نوشته های پیاده شده از فایل صوتی یا جلسات مباحثه کتاب گاها این احساس به سراغمان می آید که همان سخن گفتن از وجود است استاد عزیزم مواجهه فعال با خدا داشتن گمشده مان شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آفرین! حرف همان است که گفتید. موفق باشید

23107
متن پرسش
سلام: در مورد آیه شریفه: «فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَٰذَا إِلَٰهُكُمْ وَ إِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ» درباره معانی و نکات عرفانی این آیه مطالبی از خدمتتون استفاده کنیم. عجلا جسدا خوار چقدر ارتباط با نفس انسانی دارد و خوار در اینجا (همان صدای گوساله که طبق حدیث آن را خدا قرار داد) چیست؟ روایت: در صافی از امام پنجم (ع) نقل می کند که: چون حضرت موسی مشغول مناجات با خداوند متعال بود، وحی شد که من قوم تو را بازمایش قرار دادم! عرض کرد به چه وسیله أى پروردگار من؟ فرمود بوسیله سامری. عرض کرد چگونه شد جریان آن؟ فرمود: زیور و طلاهای مردم را جمع کرده و از آنها گوسالهای ساخت که صدای گوساله می کرد. عرض کرد: صدای او را که داد؟ فرمود: من . در اینجا موسی (ع) گفت: این نیست مگر فتنه تو که گمراه می کنی بان کسی را که بخواهی و هدایت می کنی آنکه را که می خواهی. و چون آن حضرت بسوی قوم خود برگشته و آنان را در حال پرستیدن گوساله دید: ألواح را بیانداخت و شکست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً خداوند ملت‌ها را بعد از به‌ظهورآوردنِ حقیقت آزمایش می‌کند و در فتنه می‌اندازد تا معلوم شود آیا بر عهد گذشته هنوز باقی‌اند و فرعونی فکر می‌کنند، چون فرعون بت‌پرست بود، یا الهی فکر می‌نمایند؟ خوار آن گوساله، صدایی بود کاملاً شبیه یک موجود زنده و امتحانِ سختی بود. وعده‌ی رفاه می‌دهند در حالی‌که حقیقت ندارد. رفاه را باید در بستر رحمت واسعه‌ی الهی پیدا کرد و نه در بستر گوساله‌ای مثل فرهنگ غرب. موفق باشید

19125
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: صوت های ده نکته را گوش کردم چند سوال برایم مطرح است: 1. آیا من انسان همان است که با نفخت من روحی ایجاد می شود؟ آیا این کار در حدود 4 ماهگی جنین اتفاق می افتد؟ آیا اگر این نفخ اتفاق نیفتد انسان بدنیا می آید لکن شبیه حیوانات صرفا دارای غریزه است آیا این کار ابدا امکان ندارد و یا نمونه هایی داریم؟ 2. اگر این نفخ در 4 ماهگی توسط خداوند اتفاق می افتد جایگاه انتخاب بدن توسط من که در مباحث شما از آن صحبت می شود کجاست؟ 3. آیا همانگونه که من انسان قبلا نبوده و خلق شده امکان نابودی آن هم وجود دارد؟ آیا در آیه 68 سوره مبارکه زمر از جمله کسانی که در نفخ اول می میرند من انسان است؟ 4. آیا می توان از خدا خواست که نباشیم یعنی با از بین رفتن جسم من هم از بین برود؟ آیا این دعا امکان اجابت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نکته‌ی دهم روشن شده که نفس یا منِ انسان همان نفخه‌ی الهی است و بر نطفه‌ای که بالقوه بدنِ انسان است دمیده می‌شود همان‌طور که نفخه‌ی حیوانی بر نطفه‌ای که بالقوه بدنِ حیوان است، دمیده می‌شود و آن نفخه‌ی الهی همان خودِ انسان است که بدن خود را انتخاب می‌کند و مسیر نفخه‌ی الهی را منطبق با آن بدن شکل می‌دهد و چون مجرد است جاودانه است و هرگز از بین نمی‌رود و در نفخِ اول از دنیا به عالم دیگری منتقل می‌گردد. موفق باشید    

31795

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: دکتر داوری در کتاب شرق شناسی و گسست تاریخی به مطلبی اشاره می‌فرمایند پیرامون اینکه اعلام حکم جهاد از طرف علمای دین در زمان جنگهای ایران و روس باعث گسست بیشتر تاریخی ما شد. در این رابطه لطف می کنید نظر خودتون رو بفرمایید؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این رویارویی که ما با روسیه تزاری پیدا کردیم، متوجه شدیم فاصله زیادی با جهان مدرن داریم و به همین جهت جناب عباس میرزا آن مرد مبارز برایش این سؤال پیش آمد که چرا شکست خوردیم و سعی کرد دارالفنون را پایه‌ریزی کند تا بلکه این گسست تاریخی که بین ما و غرب از نظر فنون بخصوص فنون نظامی پیش آمده، جبران کند. موفق باشید

31514

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد بزرگوارم: استاد، تقریبا اکثر پرسشهایی که مربوط به کرونا می‌شد را در کانالتون خواندم و البته تا حالا چند باری خودم درین موضوع مزاحم شما شده ام که البته قانعم کردید. حال با توجه به پرسش ۳۰۳۷۲ و زاویه نگاه شما به موضوع انقلاب اسلامی که ان شاءالله آینده متعلق به انقلاب است و به قول خودتان دیری نمی‌گذرد که دوباره روح دینداری در مردم زنده می شود و آینده ی روشنی در انتظار این امت مقاوم است. بنده هم به لطف مطالعه کتابهاتون کاملا توجیهم که دوران سخت و سیاه سپری می‌شود و نور امید برهمه جا سایه می افکند. منتها این روزها تمام دل مشغولی ام این است که اولا: چرا بزرگان و دلسوزان نظام، کرونا را به عنوان جنگی بیولوژیک (اشاره رهبری در فروردین ۹۹ و البته قبل از آن دستور تشکیل قرارگاه به سرلشکر باقری) نمی‌شناسند که اگر می‌شناختند مثل دوران جنگ سخت، باید تمام قوا و تمام قد درین عرصه وارد مب‌شدند و فرماندهی می کردند. متاسفانه تا الان شاهد بوده ایم که حتی اکثر نخبگان مذهبی ما (جز استاد پناهیان و تعدادی دیگر) آنطور که باید درین زمینه توجیه نبوده اند و باور ندارند این یک فتنه دشمن است و فقط به چشم یک بیماری به آن نگاه می‌کنند و به همین خاطر چون در حوزه طب تخصصی هم ندارند بالتبع مواضع درست و اصولی هم درین باره نگرفته اند و کلا امور را سپردند دست آقای نمکی و سایرین وزارت بهداشت و حتی قوای نظامی هم شدند تابع ستادی که (بر اساس حکم رهبری به سرلشکر باقری قبل از دست گرفتن آن توسط دکتر نمکی) شاید اصلا در شأن این جایگاه نبود و این جایگاه را شاید غصب کرد. و البته وقتی خواص توجیه نیستند چه انتظاری از مردم داریم که طرفداران طب ایرانی اسلامی را که اکثرا دارند با دست خالی، مبارزه می‌کنند؛ را مورد کم لطفی و توهین خود قرار ندهند!!؟ و متاسفانه اصلا روحیه مبارزه با این فتنه در مردم دیده نمی‌شود و هنوز متوجه نیستند همانی که موشک روی سرمان ریخت الان دارد واکسنهای آلوده اش را با اسمهای مختلف خارجی وارد بازوهایمان می‌کند. (برای باور به فتنه بودن کرونا و دستهای پشت پرده ی صهیونیست درین فتنه سخنرانیها و کانال استاد شکوهیان راد از اساتید مطالعات سایبرنتیک دانشگاه تهران را به دوستان پبشنهاد می‌کنم) و دغدغه دوم: استاد آیا نمی‌شد و نمی‌شود این گذر از تمدن و سیستم درمانی معیوب غربی با خسارات کمتری انجام شود؟ با تلفات کمتری؟ آیا چون مرگ مقدر است ما نباید کاری کنیم که اسباب این ماجرا را از بین ببریم؟ اگر مرگ مقدر است که هست، پس چرا شهید حسن باقری اینقدر حساس بوده اند که هیچ کدام از سربازانشون بر اثر ناشی گری اطلاعاتی از بین نروند و شهید نشوند؟ آیا نمی‌شد مثلا ما الان شهید فخری زاده را در بین خودمان می‌داشتیم تا امن ترین واکسن را خیلی زودتر ازینها تولید می‌کرد؟ آیا نمی‌شد مثلا به جای مرگ هفتصد نفر بعد از تزریق واکسنهای نامطمئن با روشهای علمی و اصولی طب سنتی این آمار را به زیر صد تا رساند؟ حتما ما باید کار را به جایی می‌رساندیم که رهبری به خاطر هجمه های زیاد غربگراها مجبور شوند حتی نسبت به واکسنهای مجموعه کوواکس تخفیف دهند. چونکه بهانه از ابن قوم بنی اسرایلی کنونی گرفته شود و ایشان را متهم اصلی فوت افراد بعد از واکسیناسیون (که طبق اسناد رسمی وزارت بهداشت یازده هزار نفر بعد از تزریق واکسن فوت کرده اند) قلمداد نکنند؟ استاد گرامی بنده به خاطر نیمچه تخصصم هر روز پیگیر مسایل پشت پرده ی کرونا هستم باید عرض کنم با اسناد رسمی که در سایت خود رهبری هم موجود هست تقریبا بیست و دو سه مورد از دستورات حضرت آقا به ستاد کرونا دقیقا یا زمین مانده و یا تحریف شده که اگر آن دستورات اجرایی شده بود مطمئن باشبد هبچ وقت وضعیت اضطراری برای ورود از هر کشور دشمنی اتفاق نمی افتاد. اما افسوس که ما همینطور عرصه را بر رهبری تنگتر کردیم و تمام مسئولیت را انداختیم گردن ایشان و البته تمام ناسزاها هم به ایشان اصابت می‌کند. آیا نمی‌شد رهبری فشار کمتری را تحمل می‌کردند و کمی ازین فشار را ما مدعبان به دوش می کشیدیم؟ در ضمن مگر نه این است که این جو کروناهراسی و تزریق واکسنهای نامطمئن و دارای مجوز اضطراری جان تعداد زیادی از نخبگان علمی، هنری و حتی مذهبی ما را هم گرفته آیا خسارت فقدان این سرمایه های معنوی کشور توجیهی دارد؟ تا کی باید دوباره تلاش کنیم که استادی انقلابی متعهد و متخصص در دانشگاهمان پیدا شود؟ آیا نباید بر اساس آیه قران «در کار خیر از هم سبقت بگیریم» و سریعتر با رجوع به علم بومی و اسلامی خودمان و تجارب گرانسنگ اطبا سنتی آتش این فتنه را زودتر خاموش کنیم؟ (اصلی ترین تذکر و دستوری که رهبری در تاریخ ۱۹دی ۹۹ مبنی بر استفاده از ظرفیتها و داروهای طب سنتی دادند که متاسفانه چیزی در حد همان دستور مانده)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد آن نکته که مرگ و زندگی در دست خداست و کسی نمی‌تواند مرگ ما را برای ما تقدیر کند، یک بحث مطرح است و این‌که ما خودمان می‌توانیم عمر خود را با بعضی اعمال مثل قطع رحم کوتاه کنیم، بحث دیگری است. ۲. در مورد ویروس منحوس کرونا، واقعاً نمی‌توان به راحتی مطلب را یک‌جانبه تحلیل کرد، هرچند مسلّماً دشمنان ما سعی دارند از طریق کرونا و به بهانه کرونا مدیریت نظام را زیر سؤال ببرند و البته کوتاهی‌های ما نیز، بهانه به دست آن‌ها می‌دهد. موفق باشید

31486
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد طاهرزاده: جناب استاد با توجه به پاسخ ۳۱۴۶۲ نکته ای به نظر می رسد که جنابعالی در پاسخ مسئله دیگری را مطرح نمودید که سائل هم به آن معتقد است سخن در این نبود که قرآن و اسلام نابود می شود که شما آیه «انا نحن نزلنا الذکر» را مطرح نموده و این که اسلام در طی قرون از حجابها و موانع عبور کرده است و باقی مانده است. سخن در این بود که شما فرمودید آینده اسلام را گره زدید به حکومت فعلی و گفتید خدا اجر خون شهدا را ضایع نمی کند و این حکومت و انقلاب را حفظ می کند و بر نظام استکبار غلبه می دهد و آنگاه این شبهه پیش آمد که چنین مسئله ای نه دلیل عقلی دارد نه توسط نقل و تاریخ اثبات می شود و خون شهدای بزرگ صدر اسلام مطرح شد که آن خونها باعث نشد حکومت به امام علی برسد باعث نشد حکومت از دستان امام معصوم و حجت و ولی خدا امام مجتبی خارج نشود و تسلیم معاویه خبیث نشود. با توجه به این نکته بسیار مهم که آنجا عیب از مردم بود و از جانب حاکم معصوم هیچ خطایی و ظلمی نبود اما اکنون که ظلم از جانب حاکمان بیداد می کند ما مردم هم که گرفتار چه ظلم‌ها و اجحاف‌ها و بی ایمانی ها در حق هم شده ایم الملک یبقی مع الکفر ولایبقی که الظلم. هشدار شهید مطهری هم در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی قابل توجه است که فرمود اگر این انقلاب به معنی واقعی کلمه عدالت را اجرا نکند و شکاف های طبقاتی را به معنی واقعی پر نکند آنگاه ممکن انقلاب دیگری رخ بدهد که معلوم نیست اسلامی باشد. لذا اجر خون شهیدان با خودشان و لقای پروردگار است و باعث حفظ اسلام و دین خدا می شود نه اینکه حتما این انقلاب و حکومت حفظ می شود و حتی اگر هیچ شهیدی هم نبود خداوند باز دین خودش راحفظ می کرد و به قول قرآن حتی اگر نیاز می شد شما را می برد و خلق دیگری را می آفرید. خلاصه آنکه اشکال چیز دیگری بود و پاسخ چیز دیگر با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین امر باز عرض بنده آن است که اصل انقلاب اسلامی که مسیر حضور خدا در مقابل جهان استکبار و سکولاریته است، حفظ می‌شود و مردمی که در این زمانه به دنبال مأوایی بیرون از سیطره استکبار می‌باشند می‌توانند خود را در آن مأوا دنبال کنند. موفق باشید

30893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام و تسلیت ایام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات! با توجه به مطالبی که در کتاب آشتی با خدا فرمودید که هویت انسان فقط هست می باشد و از طریق این هست به وجود خدا پی می‌بریم. آیا می شود کسی به هست خودش پی ببرد اما خدا را نیابد؟ یعنی متوقف از هست خودش بشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان متوجه هستِ خود شد، خود را عین ربط و تعلّق به حضرت حق می‌یابد. مرحوم علامه طباطبایی در این مورد مطالبی در کتاب «رسالة الولایه» مطرح فرموده‌اند. موفق باشید

29300

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد لطفا با توجه به سوالاتی که درباره مسائل خانوادگی، همسر داری، بچه داری و...می شود، کتاب و یا نوشتاری اختصاصی مرقوم بفرمائید یا معرفی کنید. من کتاب هنر زن بودن تان را خوانده ام. پرسش و پاسخ های مسائل خانوادگی را هم دنبال می کنم؛ به نظرم این مسئله با توجه به اهمیتش باید بیشتر بیان بشه و یا ساده بشه. هنوز سوال می کنند که می خواهیم بچه دار شیم از بهم خوردن آرامش زندگی می ترسیم. درک رابطه زناشویی هم جای خود. پاسختان را در کتاب هنر زن بودن خواندم ولی نفهمیدم. جای این جور منابع خالی نیست؟ کتاب اوشو و تعالیم وی در باب روابط زناشویی. داستان ۱۱دقیقه پائلو کوئیلو را دیدید؟ لذا خواهش می کنم کتابی دوباره و محوری در این باره مرقوم بفرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید وظیفه‌ی امثال بنده در این موارد طرح بنیادین و هستی‌شناسانه‌ی آن موضوعات است تا هرکس مطابق شرایط و فکر خود، مصداق‌ها را پیدا کند. موفق باشید

28434
متن پرسش
سلام علیکم: چطور می‌شود این احساس را داشت که در سبک زندگی ما روح ما و بعد حقیقی وجود ما به صحنه آمده و مشغول تدبیر تن است و تن در اراده من و نفس و روح مان است و به این نوع از بیداری و یقظه برسیم که حس کنیم در مسیر عبودیت و رضوان الهی قرار گرفته ایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخ، تاریخِ احساس حضور حق‌الیقینی است تا انسان خود را در آغوش خدا احساس کند. دیروز علم‌الیقین برای حیات دینی کافی بود لذا جناب خواجه نصیرالدین طوسی «رضوان‌اللّه تعالی‌علیه» کتاب «تجرید الاعتقاد» را می‌نویسد و بعد از آن بشر قدم در عین‌الیقین گذاشت تا حقیقت را با چشم جان بنگرد و با خداوند مأنوس شود. ولی به گفته‌ی جناب خواجه عبداللّه انصاری، به هر حال در شهود، باز سالک شاهدِ شهودِ خود است. و این هنوز باقی‌ماندن در نحوه‌ای از رسمِ خَلقی است و آرام‌آرام جلو و جلوتر آمدیم تا آن‌که با انقلاب اسلامی دیگر قصّه‌ی ما شهودِ حقیقت نیست، بلکه احساس حقیقتی است که جان و وجود ما را در بر گرفته است. و قصّه‌ی کربلا باز به شکل یک جهان و نه به شکل یک گروه؛ به میان آمد. ما امروز در تاریخی هستیم که اراده‌ی الهی تمام وجود آن‌هایی که بنای حضور در تاریخ انقلاب اسلامی را دارند در برمان گرفته است. و این قصّه‌ی حق‌الیقینیِ ما می‌باشد. موفق باشید

27259
متن پرسش
سلام‌ و عرض ادب خدمت استاد: و عید شعبان بر شما مبارک. بابت معرفی تفسیر سوره جاثیه (در مورد تنگ نظری ها) بسیار ممنونم، بنده اطلاعی از این تفسیر متاسفانه نداشتم، و چقدر به بنده و دوستانمون که غالبا دانشجو هستن و دل زده از رفتار های مذهبی نماها، کمک کرد. با هم مباحثه ای راه انداختیم و بسیار بسیار بحث به آن چه که می خواستیم کمک کرد، بالاخص در کنار روایت زیبایی که در مورد تنگ نظری ها برایم ارسال فرمودید. آخر ما بین رفقایمان: هم گیتار زن داریم، هم مکانیک، هم نقاش تابلو، هم بی سواد مطلق و ... بیشتر هم دوستان هنرمند ما از مذهبی نماها ضربه می خورند و پس زده می شوند توسط آنها. لذا حرفهای ایشان را بنده برایتان فرستاده بودم بیشتر، گرچه حرف دل خودم هم بود. ما گیتاریستی داریم که در دانشگاهی از دانشگاههای کشور، گیتارش که با شش ماه کارگری خریده بود، توسط یکی از مسئولین مذهبی در سرش خرد شده! و وقتی اعتراض کرده که چرا اینکار را کردید، پاسخ دادند: دانشگاه جای مطربی نیست و شما دانشگاه را به گند کشیدید! و اگر دوباره اعتراض کنی کاری می کنم اخراج شوی! ما که نه، ولی یکی از دوستان ما قضیه را شنیدند و برای این پسر گیتاری خریدند و هدیه دادند، همان بزرگواری که از تعطیلی جلسات ما به شما اعتراض کرده بودند. به شما استاد بزرگوار بگویم، این پسر گیتاریست همانیست که الان اگر مطلبی از مطالب شهید آوینی را بخواهیم واکاوی کنیم، باید از ایشان بپرسیم. تمام آوینی در جان این بشر است. مباحث عصر جدید شما را هم مو به مو دنبال کرد. آیا روحی که آمادگی درک آوینی را با این شدت دارا بود، لایق آن رفتار بود؟! غرض: می خواستم شما جمله ای خطاب به این برادر بزرگوار ما بفرمایید، که عیدی ما و ایشان باشد، در مورد این پیوند جوانان و آوینی، پیوند روح های هنر فهم و روح آوینی و هرچه که خودتان صلاح می دانید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بپذیریم در یک تاریخ زندگی می‌کنیم و نه در یک قبیله، می‌فهمیم امروز «دیگری» یعنی چه؟ آقای دکتر اصغر مصلح در این مورد حرف‌هایی دارند که خلاصه‌ی خود از آن حرف‌ها را برایتان ارسال می‌کنم. حرف بسیار است. جهان گمشده‌ی ما، عشق به همه‌ی انسان‌هاست. سری هم به بحث «با دعا در آغوش خدا» بزنید در کانال مطالب ویژه قرار داده شده است. موفق باشید

27148

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب ده نکته از معرفت النفس فرمودید: «از طرفی آن ملکه علمی با مظاهر گوناگون خود در صورت خیالی و لفظی، داراي یک وحدت حقیقی است و چون رابطه بین لفظ مربوط به آن معنی، یک رابطه حقیقی است و واقعا بین آنها وحدت جاري است، وقتی هم کسـی آن الفاظ را شنیـد، همان معنا را که مورد نظر شـماست می فهمـد، در حالیکه وقتی به صورت تجافی از مبـدا خود صادر شده باشد دیگر چنین وحدتی بین شیء و مبدا آن حاکم نیست. و این رابطه بین نفس و صورت ذهنی و صورت الفاظ آن شبیه ایجاد نسبت صدوری و ایجادی نفس رحمانی در عالَم است.» من متوجه این مطلب نشدم هر چند با بحث مثال اینکه آن بحث عقلی صورت دهنده به الفاظ و صور ذهنی است ارتباط برقرار کردم اما اینجا چه منظوری مد نظرتان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در بحث «نظام طولی» و موضوع تشکیک وجود در «برهان صدیقین» مسائلِ این‌چنینی روشن می‌شود. موفق باشید

26624

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد من متن انسان تراز انقلاب اسلامی ۲ و پرسشهایی که در مورد انتخابات بود رو خوندم. در سوالی فرمودین ما هنوز میخوایم با کسی مثل آقای میرسلیم مسائل رو حل کنیم در صورتی که به افرادی مثل یامین پور الان احتیاجه. استاد من واقعا ناراحت شدم چون به این نتیجه رسیدم که من چقدر از مرحله پرتم و کاملا نسبت به این درک کورم. استاد ما چجوری باید به این جامع نگری و شناخت زمانه برسیم؟ من خیلی هم مطالعه داشتم ولی الان می فهمم که واقعا هیچ ادراک درستی نداشتم و درگیر موهوماتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه فرمودید که بنده از آقای میرسلیم با احترام یاد کردم ولی روحی که بتواند در این تاریخ تصمیم بگیرد، غیر از روحی است که در زمان گذشته تصمیم‌های خوب گرفته. مشکل را باید در عدم حساسیت نسبت به زمانه پیدا کرد که به برگرداندن زمان به عقب فکر می‌کنیم در حالی که باید ببینیم اقتضائات زمانه چیست. آیا کارهای خوب گذشته در این زمان هم به همان شکل جواب می‌دهد؟ موفق باشید

25994
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: استاد با توجه به کتاب جوان و انتخاب بزرگ اگر کسی اهل شریعت باشد یعنی به واجبات مقید باشد اما عباداتش روح نداشته باشد و فقط دنبال اهداف دنیایی باشد آیا با وجود ظاهر دینی انتخاب بزرگ را کرده؟ از کجا بدانیم انتخاب ما بزرگ بوده؟ آیا اگر فعالیت های ضروری دنیایی را انجام بدهیم اما هدف ما در همه آنها قرب الهی باشد و از فعالیت های غیر ضروری بپرهیزیم انتخاب ما بزرگ بوده و منطور شما را درست متوجه شده ام و چطور می توانیم این فعالیت های دنیایی را در راستای ارتباط با عالم غیب کنیم؟ بنده خانمی هستم که در رابطه با شعل وکالت در کنار خانه داری بچه داری از شما راهنمایی خواستم که شما تشویق به این َحرفه کردید استاد چه جوری می تونم این انتخاب رو در راستای همان انتخاب بزرگ جوان قرار بدهم یعنی صرفا با هدف قرب الهی انجام بدهم انس با عالم غیب را می توانم داشته باشم؟ استاد می ترسم این شغل مانع هدفم که بالاترین مراتب قرب الهی است بشود استاد قبل از آشنایی با شما آثار استاد طیب شاگرد آقای دو لابی رو می خوندم ایشون معتقد بودند با توجه به سخن حضرت فاطمه که بهترین کمال برای زن این است که نامحرمی او را نبیند بهتر است زنان فقط در محیط های زنانه کار کنند حتی اگر بالاترین تحصیلات را داشته باشند. به نطر شما با این شغل از قرب و انس با حضرت فاطمه دور نمی شوم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انتخاب بزرگ آن است که افق نگاه انسان به ابدیت او باشد و در دنیا نیز شرافتمندانه و در عین امرار معاش به دنبال احیاء حق باشد. آری! زمانی بود که معنا نداشت زنان در جامعه حاضر شوند، ولی امروز شرایط فرق کرده است. موفق باشید

25717
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می توان به داستان ها و روایاتی که مبنی بر تشرف بعضی افراد به محضر امام زمان (عج) است، اعتماد کرد و واقعی دانست مثل تشرف اسماعیل هرقلی، تشرف علامه حلی، تشرف آیت الله بهجت (ره) بعضی افراد هم مثل احمد الحسن هم از طریق همین خواب و تشرف در عالم رویا ادعا کردند ما یمانی موعود هستیم و حضرت حکم مان را امضا فرمودند و ما نیابت داریم. اگر خواب و تشرف منبع قابل اعتمادی باشد پس ادعای احمد الحسن البصری و دیگر مدعیان مهدویت و یمانی بودن، چه حکمی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته مطابق روایاتی که داریم اعتماد به خواب نباید داشت. در مورد تشرف هم ممکن است برای خودِ فرد حجت باشد، ولی برای بقیه چنین نیست. در مورد رؤیا نکاتی در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» عرض شده است که عیناً جهت اطلاع جنابعالی مطرح می‌کنم. موفق باشید

رؤيا يا خواب: عبارت است از ارتباط نفس با سبب غيبي حادثه‌اي كه بعداً در ظرف مكان و زمان خاص محقق مي‌شود. نفس به علت تجردش با وجود برزخي يا عقليِ يك حادثه در خواب ارتباط پيدا مي‌كند و بعداً آن حادثه در عالَم ماده حادث مي‌شود. البته نفس پاره‌اي از حقايق آن عالَم را به مقدار استعدادش دريافت مي‌كند. حال اگر نفس، كامل باشد و گرفتار وَهميّات و آرزوها نباشد، حقايق عالَم غيب را آنطور كه هست به طور كليّت و نورانيت در خواب پيش رويش حاضر مي‌بيند، ولي اگر نفس كامل نبود آن حقايق را به نحو حكايت خيالي و در صورت‌هاي جزيي كه با آنها مأنوس است مي‌يابد. مثل اين‌كه وقتي با معني «عظمت» در آن عالم, روبه‌رو مي‌شود، در خيالش صورت «كوه» ايجاد مي‌شود، و يا معني «مكر» در خيالش صورت «روباه» به‌خود مي‌گيرد، چون عظمت را به كوه، و مكر را به روباه مي‌شناسد. يا معني «افتخار» را به صورت «تاج» و «علم» را به صورت «نور» و «جهل» را به صورت «ظلمت» مي‌بيند. و يا مثلاً چون رابطه‌اي بين اذان صبح در ماه رمضان با شروع روزه هست، با ديدن معني «مؤذن بودن» در آن عالم، صورت «مهركردن دهان» مردم براي خود مي‌سازد.كه البته اين موضوع؛ رقايق و ظرايفي مخصوص به خود دارد به‌طوري كه گاهي از يك معني كه در خواب مي‌يابد صورت عكس آن را در خود مي‌سازد. مثل اين‌كه در بيداري گاهي با شنيدن لغت ثروت به معني فقر فقرا منتقل مي‌شود.

    پس گاهي خواب «صريح و بدون تصرف» است و يا «متمثل معنايي است كه نفس با آن روبه‌رو شده، در عين تصرف نفس» و يا «انتقال به چيزي است مناسب آن معني يا ضد آن معني» و گاهي آنچنان با تصورات شخص مخلوط شده كه اصلاً نمي‌توان فهميد از كدام‌يك از مباني مأنوس شخصِ خواب بيننده تأثير گرفته، كه در اين حالت به اين رؤياها «اضغاث احلام» گويند.

    در رؤياهايي كه نفس با اصل موضوع روبه‌رو مي‌شود و به صورت مناسب آن منتقل مي‌شود، در واقع انسان به اصل موضوعات آگاه شده، به‌طوري كه اگر ملاحظه كرد در حال جمع‌كردن كثافت است، در واقع صورت به‌دست آوردن مال زياد دنيا را به او نشان مي‌دهند، در عين آگاهي دادن به او كه اين مال سرگين و كثافت است. و يا وقتي روبه‌رو مي‌شود بر اين‌كه بدنش ورم كرده‌است، با صورت به‌دست آوردن مال زياد روبه‌رو مي‌شود در عين آگاهي دادن به او كه بدان! آن چرك و آلودگي است. همچنان‌كه  اگر در خواب ديد در زندان است، در واقع با صورت شهرت‌يابي‌اش روبه‌رو شده در عين آگاهي دادن به او كه اين شهرت زندان است، همچنان‌كه اگر ديد در زنجير است، با صورت خوشي و خوش‌گذراني دنيايي‌اش روبه‌رو شده در عين آگاهي دادن به او كه آن گناه است و گرفتاري و زنجير.

    در هر صورت با اين احوال نمي‌توان به رؤيا اعتماد كـرد، چون در حال خواب؛ صورت خياليه نفس آن‌قدر جولان دارد كه با ميل خود صورت‌ها را تغيير مي‌دهد و از جايگاه خود خارج مي‌كند.

    صاحب كتاب «تحف‌العقول» از قول پيامبر«صلواة‌الله‌عليه‌وآله» آورده كه حضرت فرمودند: اگر رؤيا از كسي برداشته شد نبايد نگران باشد زيرا وقتي كسي راسخ در علم شود، رؤيا از او برداشته مي‌شود.

    اين‌كه دستور داده‌اند انسان دائم در حال طهارت باشد و نيز با وضو بخوابد، به سبب آن است كه اين طهارت موجب طهارت باطن و آزادشدن از خواب‌هاي بي‌خود و باطل مي‌گردد.

    مرحوم محدث‌نوري در جلد4كتاب دارالسلام مي‌فرمايد: اگر انسان نسبت به خوراكش مواظبت داشته باشد و دقت كند كه چه چيز بخورد و چه مقدار بخورد، روح او قدرت سير در اكناف آسمان‌ها را مي‌يابد وگرنه برعكس، پرخوري موجب جولان شيطان در قلب و خيالش در خواب و بيداري مي‌شود.

    قال رسول‌الله«صلواة‌الله‌عليه‌وآله»: « الرُّؤْيا ثَلاثٌ: مِنْها اَهاويلُ الشَّيْطان لِيَحْزَنَ بِها ابْنَ ادَمَ وَ مِنْها ما يَهُمُّ بِهِ الرَّجُلُ في يَقْظَتِهِ فَيَراهُ في مَنامِهِ وَ مِنْها جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ اَرْبَعينَ جُزْءً مِنَ النُّبُوَّةِ. يعني خواب سه گونه‌ است: يكي القائاتي كه شيطان مي‌كند تا فرزندان آدم را بترساند و نگران كند و يكي اين‌كه آنچه را در بيداري مورد توجه قرار داده در خوابش آن را مي‌بيند(با تغييراتي از طريق صورت خياليه) و يكي هم خواب‌هايي است كه جزيي است از چهل و شش جزء نبوت.

    امام‌صادق«عليه‌السلام» مي‌فرمايند: در مورد رؤيا فكر كن كه چگونه خداوند در مورد آنها تدبير به‌كار گرفته و راست و دروغ آن را به هم در آميخته، اگر همه رؤياها راست بود، مردم همه پيامبر بودند، و اگر همه دروغ بود، در رؤيا فايده‌اي نبود.

   در فرمايش امام‌محمدباقر«عليه‌السلام» داريم كه: « رؤياي مؤمن بين زمين و آسمان در گردش است تا آن‌كه خودش آن را براي خود تعبير كند، يا ديگري براي او تعبير نمايد، پس آنگاه كه تعبير كرد به زمين مي‌آيد و قطعي مي‌شود»(كافي ج8ص336).

25030

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد: قسمتون میدم به این دهه محرم خودتون جواب منو بدین. استاد بعد از این همه گرفتاری و بدبختی متوجه مسئله ایی شدم که تمام دنیا روی سرم خراب شد. از بچگی با تمام بی محبتی ها، کمبود عاطفه، دعوا و داد و بیداد بزرگ شدم راهمون یک جورایی انتخاب کردم که آدم بشم اینقدر زندگیم بدتر شد که نماز را کنار گذاشتم، البته به طرز بدی آخرش هم به جایی رسیدم که نمیتونم خدا را ببخشم و اهل البیت برام معنا ندارن، من خیلی توسل داشتم برای خوندن نماز برای خوش اخلاقی برای صبر، اما همش نتیجه عکس داد، اون هم شرایط زندگی من که از ناله و نفرین گرفته تا خوار و زاری بین دوست و ناآشنا. من کی هستم نمیدونم حالا بعد از این همه بی دینی و بی عزتی متوجه قضیه ایی شدم که مربوط به مسائل درونی خودم میشه این همه بی عدالتی برای چیه؟ کم گناه داشتم که این هم اضافه بشه و مهر خلاصی به جهنم را برام بزنه دیگه نمیدونم چیکار کنم، تمام وجودم برای لحظه های پاک و خوب پرمیکشه، برای اینکه تمام فکر و وجودم و جسمم پاک باشه، اینها را از خدا خواستم بدتر شد، که اوضاع رسیده به خودکشی، میخوام به خودم ثابت کنم مرگ دست خودم هست واقعا به این نتیجه رسیدم که من باید به دنیا میومدم تا جهنم خدا جهنمی داشته باشه، این گرفتاریها هم میخواد برای مومنین تو بهشت دلیل باشه برای جهنمی بودنم هر چی فکر می کنم هر چی توسل، هر چی برنامه ریزی به ساعت نرسیده فاجعه رخ میده مگه بالاتر از این هم داریم که همش بگی غلط کردم خودت کمکم کن دستم رو بگیر نفرین شدن برای چی بود؟ خود خدا هم از همه روزگارم خبر داد و میدونست و میتونست محبت من رو تو دل پدر و مادرم بزاره میتونه مریضی روحم رو شفا بده هر چه بدی هست از من اعتراف می کنم ولی یک ذره آرامش هم ندارم، شرمنده استاد اما عاجزانه ازتون درخواست مشاوره دارم ازتون ممنونم من به آخر رسیدم، خودکشی برام معنا پیداکرده از همه عذابش خبردار اما من نمیتونم آلوده زندگی کنم تمام وجودم استرس و سیاهه من کمترین نشونه را میخوام اما خدا دریغ میکنه من فکر روحم و جسم آلوده شده دارم زجر می کشم هیچ کس نمی‌فهمه من چی میگم واقعا خدا کی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید جواب اندیشه‌ی خود را با تأمل در معارف حقه‌ی الهی بدهید تا این حالات به سر و سامان بیاید. بنده پیشنهاد دنبال‌کردن مباحث «معرفت نفس» را دارم. موفق باشید

24669

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ضمن عرض تسلیت. آیا هنگام مطالعه و گوش دادن به مطالب جنابعالی یادداشت برداری نیاز است؟ یاداشت برداری باید شامل چه مواردی باشد؟ بنده یا آثار را سطحی مطالعه می کنم وقتی هم یادداشت برداری می کنم آنقدر وسواس می شوم که گویی تمام مطالب عینا نیاز به یادداشت برداری دارند. لطفا اگر نیاز هست آموزشی در این مورد بدهید و بگویید رجوع به یادداشت ها چه زمانی باید باشد. و سوال دیگر آیا برای خوب کار کردن در این مسیر آموزش صرف و نحو و عربی نیاز است و اگر بله از چه منابع و کتبی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یادداشت‌برداری لازم است. به بحث روش مطالعه که در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» قرار دارد مراجعه فرمایید. موفق باشید

22619

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظر حضرتعالی در مورد کتاب (بازتاب تفکر عثمانی در حادثه کربلا؛ محمدرضا هدایت پناه) چیست؟ حضرتعالی در صوت محرم سال ۸۷ می فرمایید مشکل کوفیانی که حضرت را به شهادت رساندن ضعف فرهنگی بود. در صورتی که آقای هدایت پناه با دلایل محکم بیان می دارند (کوفیانی که امام علیه السلام را به شهادت رساندن یا عثمانی مذهب اند یا فقط شیعیان سیاسی اند (نه عقیدتی)! با تشکر از استاد عزیز. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن کتاب را نخوانده‌ام ولی حرف، حرف درستی است که قسمتی از کوفه، عثمانی‌مذهب‌اند و قسمتی هم شیعیانِ سیاست‌زده که شدیداً گرفتار ضعف فرهنگی بوده‌اند. موفق باشید

34036

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد بزرگوار آقای طاهرزاده: یکی از مسائل مهمی که برای رسیدن به کمال مطلق بزرگانی چون علامه طهرانی توصیه دارند، طی کردن مسیر سلوک با داشتن استاد است، در حالی که می‌بینیم در شرایط سیاسی و اجتماعی امروز جامعه افراد جامعه (خصوصا قشر مذهبی) به وضوح نیاز به استاد را برای تشخیص حق از باطل احساس می‌کنند، در سیر الی‌الله که قطعا تشخیص راه از بیراهه فوق‌العاده پیچیده تر از شرایط کنونی جامعه است، ما چگونه می‌توانیم بدون استاد نفی خواطر کنیم و در عوالم بالا حاضر باشیم. با تشکر از زحمات شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در این مورد خوب است به جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت«رحمت‌الله‌علیه»  

https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA

رجوع فرمایید. از آن جهت که ایشان متذکر می‌شوند چگونه در این زمانه می‌تواند علمِ انسان نسبت به معارف حقّه، خودش جای استاد ما را به خود بگیرد. موفق باشید

32383

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام: خدای متعال خیر کثیر به شما عطا فرماید. دو سوال داشتم : ۱. با توجه به اینکه عالم برزخ، مکان ندارد، می‌توان گفت برزخ، ساحتی از وجود است که توسط انسان، ظهور می یابد؟ یعنی برزخ یک ظهور کامل دارد که توسط روح انسان کامل است و برای هر انسانی نیز ظهور خاص خود آن انسان را دارد؟ ۲. استاد عزیز با توجه به اینکه روح انسان، جسمانی الحدوث است وجود ما قبل از این دنیا و قالوا بلا گفتن انسان را چطور مطرح می‌کنیم آیا باید گفت نوعی وجود و ادراک در علم خدا داشتیم بدون اینکه شخصیت و وجود مشخصی داشته باشیم؟ ممنونم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- برزخ به عنوان عالمی از عوالم وجود، هم‌اکنون موجود است و انسان با هرچه بیشتر مجردترشدن، در آن عالم بیشتر حاضر می‌شود که نهایت آن حضور با مرگ و انقطاع از بدن پیش می‌آید و نمی‌توان گفت چون مکان ندارد از طریق انسان به ظهور می‌آید. خداوند هم مکان ندارد ولی ظهورش نیز به خودش است. آری! در نسبت با ما هرچه مجردتر شویم، ظهور او برای ما بیشتر است 2- همین‌طور است. موفق باشید

32335
متن پرسش

سلام علیکم و خدا قوت: ۱. شما قائل به (وحدت وجود و کثرت موجود) هستید یا (وحدت وجود و وحدت موجود) یا (وحدت وجود و وحدت موجود عین کثرتهما) ۲.حضرت امام خمینی و جناب آقای ابن عربی به کدام از موارد ذکر شده قائل هستند؟ ۳. وحدت شخصی وجود کدام نوع از وحدت وجود های ذکر شده می‌باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در این رابطه بهترین تعبیر را جناب صدرالمتألهین دارند که می‌فرمایند: «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» حاکم است که بحث آن مفصل است از آن جهت که

 «در دل انگور می را دیده ‏اند ** در فنای محض شی را دیده ‏اند»

و در عین حال، انگور را مظاهر آن میّ باید دانست به همان معنایی که اسم در مسما فانی است. در این مورد خوب است به شرح سوره حمد حضرت امام رجوع شود. موفق باشید

30694

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب: اول از همه حمد و شکر الهی را بجا میاورم بابت نعمت هدایت و عنایتی که بواسطه آشنایی با کتب و مطالب شما نصیب ما گردیده الحمدلله. سپس ادای شکر از استاد بزرگوار و طلب دعا برای ادامه توفیق هدایت و عنایت الهی و به ثمر رسیدن آن ان شاء لله. استاد محترم پس از آشنایی با سیر مطالعاتی شما و مدت دو سالی که عاشقانه به لطف خدا پیگیر مطالب بودم و البته توفیقاتی که خدای رحمان از قبل این مطالب به بنده حقیر داشت دست تربیت رب العالمین را در وجود شخصی ام بسیار دیدم و الحمدلله نتایج خوبی از هدایت نصیب حال بنده حقیر گردید و مختصری را با شما در میان گذاشته و الحمدلله تایید فرمودید. اما سوال و مشکل بنده این است که چون این نعمت هدایت بعد از دوره غفلت و جهالت بوده هنوز در حضورهایی که در جمع های قبلی دارم (جمع فامیلی) شخصیت اجتماعی ام با شخصیت حقیقی و فردی ام تطابق ندارد و شخصیت فردی تحت تربیت مربی الهی که با آن احساس آرامش و قرب و لطف الهی را دارم در حضور در جمع مخصوصا فامیلی پشت شخصیت اجتماعی ام که بسیار شلوغ و پر حرف و شوخ و طبعا دارای اشتباهات پنهان می‌شود. و تقوا و مراقبه ای که در شخصیت فردی و حقیقی ام و حتی در جمعهایی که بعد دوره غفلتم دارم را تا اندازه ای از دست می‌دهم و این مرا آزار می‌دهد. سعی کردم طبق دستورات اولیای الهی با ذکر و معوذتین و تأمل قبل از حضور در جمع مراقبه ام را حفظ کنم اما خیلی موفق نیستم. و احساس دوگانگی اذیتم می‌کند. البته یه دلیلش شاید این است که از بروز شخصیت حقیقی ام در جمع قدیمی فامیلی ابا دارم که مبادا باعث دوری جمع از دین شود چون تغییراتی که دین در زندگی بنده گذاشت برای دیگران محسوس بود. البته تا الان به لطف خدا این تغییرات آرام آرام اثر مثبتی در نگاه افراد به دین داشته چون همراه با موفقیتهای ظاهری دنیوی بوده، اما حال خوش معنوی که در شخصیت حقیقی ام روزبروز مرا سرخوش تر می‌کند در جمع با ترس از پی بردن دیگران، پنهان می‌شود. شاید ریای برعکس که درونم مخلص تر و در حضور تر است و بیرونم غافل تر. اگر لطف بفرمایید راهنمایی ام کنید دعاگویتان هستم. و من الله التوفیق لکم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار، ریا نیست. اگر با نیّت رعایت ظرفیت مردم با مردم برخورد کنیم، به آن‌ها کمک کرده‌ایم نه آن‌که خود را بالاتر بگیریم و با مردم ترکیب ندهیم. موفق باشید

30642
متن پرسش
سلام: در مواجه با اشیا ماهیت آنها به ذهن می آید یا وجود؟ اگر ماهیت، ماهیت که اصالت و وجودی ندارد تا از جایی به جای دیگری برود و اگر وجود، چرا وجود ذهنی منشا اثر در ذهن نیست؟ مثلا آتش در ذهن خاصیت احتراق ندارد باز اگر بگوییم ماهیت می آید سوال اینست چرا بخشی از ویژگی های ماهیت می آید مثلا احتراق از مقومات ماهیت آتش است پس چرا آتش ذهنی سوزان نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در خارج و در واقعیت هست، تنها و تنها وجود است منتها در مظاهر مختلف. و انسان اگر متوجه‌ی این امر نباشد به آن مظاهر نه به اعتبار وجود، بلکه به اعتبار محدودیت امکانی‌شان، اصالت می‌دهد. در حالی‌که آن‌ها ماهیت‌هایی هستند که ذهن مفهوماً آن‌ها را می‌شناسد و نه اصالتاً. و باید از این موضوع غفلت نشود. موفق باشید

29886

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله سلام استاد طاهرزاده: فرمودید مرجع باید اعلم و زنده باشد رهبری که حضرتعالی مقلدشان هستید احتیاط واجب دارند یعنی به این بایدی که شما مطرح کردید نرسیدند در آن سوال شما نظر اجتهادی خود را مطرح کردید یا نظر مراجع دیگر یا نظر رهبری و در فرض اخیر چرا بصورت احتیاط واجب نفرمودید. اما مساله اعلمیت و زنده بودن اختلافیست برخی علمای مخالف را اگر اشتباه نکنم نام می‌برم آقایان مرعشی، علوی گرگانی، نکونام، جواد لنکرانی و ... اعلمیت را شرط نمی‌دانند آقایان جناتی، شبیری زنجانی (البته با شروطی که مطرح می‌کنند) میرزای قمی، نکونام و ... تقلید ابتدایی از میت را جایز می‌دانند و من در آن سوال گفتم که به استناد نظر چنین فقهایی در هر مساله به هر یک از فقها که خواستم رجوع می‌کنم و در قیامت هم کافیست فعلم منطبق بر نظر یکی از فقها در طول تاریخ باشد خداوند قبول خواهد کرد. اگر بر اعلمیت و زنده بودن تاکید کنیم فرض کنید حکم واقعی شطرنج حرمت باشد فقیه حی اعلم هم فتوا به حرمت دهد. قطعا اگر مرتکب شوم حق مرا مواخذه خواهد کرد. اما اگر اعلمیت و حی بودن را شرط ندانیم کما اینکه من نمی‌دانم در فرض حکم واقعی شطرنج حرمت باشد کافیست حکم ظاهری یکی از فقها حلیت باشد همان را حجت نزد پروردگار قرار می‌دهیم و حق قبول خواهد کرد و معذوریم. البته در اندیشه من اینست که بتوانم این مساله را بنحوی پیش ببرم که در نهایت به این برسیم که کافیست برای هر فعلی که انجام می‌دهیم یک فقیه چه در گذشته های دور چه حال چه حتی در آینده و بالاتر فقهایی که پس از مرگمان خواهند آمد (بعبارتی همه فقها از اول تاریخ تا روز پایان تاریخ) فتوا به حلیت دهد تا معذور باشیم ولو روحمان هم از آن فتوا بی اطلاع باشد. پس حتی اگر همه فقها تا کنون فلان فعل را حرام بدانند و ما مرتکب شویم هزار سال بعد فقیهی حلال بداند در قیامت برین مبنا معذوریم البته این مبنا جای بسط بیشتر دارد تا اگر بشود از سایر فقهای مذاهب دیگر و حتی ادیان دیگر الهی و غیر الهی هم استفاده کرد تا شریعت بسیار سهله شود و تمرکز بیشتری بر طریقت و بتوفیق حق ایصال به حقیقت داشته باشیم از تصدیعی که رخ داد عذرخواهم در پناه الله باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدایت شوم. بنده که در این موارد هیچ مهارتی ندارم. در این موارد به اساتید حوزوی اهل نظر مراجعه کنید که می‌گویند:‌ لازم است برای فهم این مسائل به مباحث «اجتهاد و تقلید» که علما انتهای مباحث اصولشان مطرح می‌کنند مراجعه فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی