باسمه تعالی: سلام علیکم: بهائیت یک گروه جاسوس است که بر مبنای اساسنامهی خود متعهد به آمریکا و اسرائیلاند. هیچ کشوری فرقهای را که بر مبنای خیانت به کشور شکل گرفته است، از امکانات ملت برخوردار نمیکند تا با استفاده از آن امکانات، به خیانت خود عمق ببخشد. نباید از سوابق خیانت این فرقه در زمان طاغوت نیز غفلت کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثال خوبی است. نسبت ما با خدا در وحدت وجود بدین قرار است که هر اندازه نور احدی که عالم را گرفته بر قلب ما تجلی کند، خود را فانی به حق و باقی به حق مییابیم. و هر اندازه تجلی نور وحدت ضعیفتر باشد، احساس دوگانگی بین خود و حق میکنیم و اگر هیچ نوری از نور وحدت او بر ما نتابد، خود را همهی هستی احساس میکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح حدیث شمارهی 13 قبلاً داشتم و در حال حاضر هم حدیث شماره 27 را عرایضی در موردش دارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم نیست که مصلحت شما در آن چیزهایی است که از دست دادهاید. بهترین راه، راضیبودن به همان چیزی است که خداوند برای شما مقدّر کرده است و با عمیقکردن عبادات و نماز، خداوند نور هدایت خود را مقابل شما میگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مراء یعنی رد و بدلکردن یک حرف که یکی بگوید به این دلیل تو اشتباه میکنی و دیگری مقابله کند. در حالیکه آنطور که شما میفرمایید این موضوعات مراء محسوب نمیشود 2- رقابت در ورزش نباید کار را به استعلاء و برتریجویی که از صفات شیطان است، بکشاند. موفق باشید
بسمه تعالی: سلام علیکم: 1- احتمالاً این نوع روایات جای تأویل دارد و به چیزی ماوراء ظاهرش اشاره میکند. ممکن است اگر گفته میشود جسم مبارک آن حضرت سایه ندارد، مقابل این اصطلاح است که میگویند فلانی سایهاش سنگین است 2- به نظر بنده نیز همینطور است که میفرمایید. جریان شیرازیها بیشتر خواسته یا ناخواسته در اردوگاهِ دشمن عمل میکنند 3- در عارف توحیدیبودنِ علامهی طهرانی شکی نیست، بحث بر سر آن است که عدهای از ایشان یک نوع قطبیت میسازند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ذات خود عین اختیار است و اگر هم در عالم ذر چیزی را انتخاب کرده، هرگز در آن انتخاب، متوقف نیست هرلحظه میتواند هرطور خواست ادامهی زندگی خود را انتخاب کند و در ولایت امام معصوم قرار گیرد و در آن فضا زندگی را ادامه دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند از قبل با تجلی نور انقلاب اسلامی راه عبور ما را از این معضلات گشوده است. ما هنوز برای نجات خود از این ورطهها، انقلاب اسلامی و سیرهی حضرت امام را در رسانهها و نظام آموزشی جدّی نگرفتهایم 2- تنها با روحیهی انقلابی و تقابل با استکبار، خانوادهها میتوانند فرزندان خود را در این تاریخ از این مشکلات نجات دهند و آنها را به انسانهای غیرتمند در مقابل فسادهای موجود تبدیل نمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در دورهی گذار هستیم. واقعیت آن است که نه میتوانیم بیرون از تجدد زندگی کنیم و نه میتوانیم به آن نوع زندگی که تجدد در مقابل ما قرار داده، دل بسپاریم. از این جهت است که باید با تعقل و بدون آرمانگراییِ افراطی، رشتههای مناسب جامعهی خود را به صحنه آوریم. ولی در حال حاضر نمیتوان از سر بیمسئولیتی نسبت به امور مردم از طریق همین نوع فعالیتها شانه خالی کرد. موفق باشید
بباسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین را میگویند مراء، زیرا ما تنها وظیفه داریم حرف حق خود را اگر زمینهی گفتن آن فراهم است، تبیین کنیم بدون آنکه به دنبال محکومکردن طرف مقابل باشیم 2- در همان فوتبال هم باید بازی و فعالیت بدنی مدّ نظر باشد. به همین جهت امروز فضای فوتبال سالم نیست و از مسیر اصلی خود خارج شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: محبت به خوبیهای افراد یعنی محبت حقیقی، پس دیگر کاری به محبت طرف مقابل نداریم که بخواهیم ببینیم او هم به ما محبت دارد یا نه! چون ما به خوبیها محبت کردهایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم تنها باید در مقابل هنجارشکنیها که عموماً توسط زنانی انجام میشود که مأمورند فضای جامعه را به هم بزنند، سختگیری کنیم. مثل آنکه در اسلام میفرماید اگر کسی در کوچه و بازار بدمستی کرد با او برخورد نماییم. موفق باشید
سلام علیکم: در سوال 15642 فرمودید: نمی دانیم شما در حوزه هستید یا در همه جا... 1. باید به استاد عزیز عرض کنم: بنده طلبه ام ولی در برخی همایش ها جلسه ها و کلاس ها که در مورد فلسفه و عرفان است شرکت می کنم و یادداشت برداری می کنم یا صدا ضبط می کنم. که (جدیدا دانستم که اشتباه می کنم). استاد واقعیتش را بخواهید از شدت تشنه ی علم بودن نمی دانم چه کنم؟!! گاه کتاب می خوانم. گاه صوت. گاه جلسات و ... کمی گیج شده ام. چون از طرفی هم می ترسم در تبلیغ دستم خالی باشد. استاد خوب شد که آن جمله را گفتید تا من توضیح بدهم به شما. کمی کمکم کنید. خیلی دغدغه در سرم می چرخد. نمی دانم چه کنم. دغدغه تشکیل زندگی، کار و تبلیغ، علم، عمل و سلوک، سیاست و... البته من الان فقط درسم را می خوانم با کمی حواشی. ولی فکرم هنوز خالی نشده استاد. مدام نزد اساتید مشورت می گیرم و یادداشت می کنم و ارزیابی می کنم ولی به نتیجه رسیدنش سخت است. می خواهم کمک کنید که این انبوه ها را نظم دهم. ذهنم مثل یک کتابخانه ایست که قفسه بندی نشده است. کمکم کنید. 2. تمام جزوات را آقای نظری برایم فرستادند استاد. یک جزوه ای به نام گزیده کشف المحجوب است. آن را دقیقا کی باید بخوانم؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده از اینهمه انرژی که عزیزان دارند، لذّت میبرم ولی نگرانم از تعمق در دروس حوزه باز بمانید و آن دروس، ملکه نشود، وگرنه این نوع فعالیتها خوب است و خود بنده نیز به رفقا سفارش کردهام که گاهی صوت این نوع جلسات را برای بنده بفرستند که در جریان آخرین مباحث مطرح در حوزههای فکری باشم. در مورد آیندهی کار تبلیغی خود، کار را به خدا واگذارید. 2- جزوهی «کشفالمحجوب» و اساساً کتاب «کشفالمحجوب» برای ایجاد احساس عالَم عرفانی و رونقدادن به خلوتها، خوب است. شاید آن جزوه در اعتکاف به کارتان آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» عرض شد این حالت به جهت آن است که نفس ناطقه در خواب، هنوز هم کاملاً از آن تدبیری که در بیداری نسبت به بدن داشته، آزاد نشده و حکایت از یکنوع تشویش و توجه غیر عادی نسبت به بدن دارد. که البته با استراحتدادن به خود، با ادامهی کار، مشکل برطرف میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در قرآن در سوره آل عمران آيات 169 الى 171 در وصف شهداء داریم: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ* فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ* يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ». یعنی به آنهایی که در مسیر شهداء هستند ولی هنوز شهید نشدهاند، بشارت میدهند که نگران نباشید. و این یک نوع توجهدادن به توحیدِ حق است و کمککردن به کسانی که به زیارت آنها میروند. از طرفی امامان جهت کلّی زندگی را مینمایانند و حوائج جزئی را به بقیه واگذار میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زینب کبری«سلاماللّهعلیها» به دلیل توصیفی که حضرت سجاد«علیهالسلام» در موردشان فرمودند که: «عالمهی غیر معلَّمه» هستند که حکایت از علم لدنّی و قلبی و شهودی آن حضرت دارد و با توجه به مدیریت فوقالعادهی ایشان در کربلا و کوفه و شام، نشان میدهد حقیقت مدیریت آسمانی امام حسین«علیهالسلام» را درک کردند. ولی آنکه رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» در آن زمان به ایشان اشاره نکردهاند، به جهت آن است که آن حدیث وقتی گفته شده که یا حضرت متولد نشده بودند و یا کودک بودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخنی که میفرمایید نکتهی دقیق و با ارزشی است. ولی موضوع سفرهای سهگانه در رابطه با عزم سالک است به سوی فنای فی اللّه و این در قوس صعود محقق میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود بنده هم موضوع برایم روشن نیست. به یکی از کاربران که همین سؤال را فرمودند عرض شد شاید چون تولد حضرت علی«علیهالسلام» به خودی خود برجسته است، ذکر نشده. در هر صورت اگر کسی اطلاعی از موضوع دارد، بنده را نیز در جریان بگذارید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چون مباحثی که بنده عرض میکنم بیشتر حضوری است و نه مفهومی، لازم نیست مطالب را به حافظهی خود بسپارید. إنشاءاللّه عزم شما تغییر میکند و خودتان، جنسِ آن مطالب میشوید. و در مورد نحوهی مطالعه نظر جنابعالی را به قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» جلب میکنم. 2- فکر نمیکنم نیاز به تندخوانی داشته باشیم 3- یادداشتبرداری بسیار لازم است. چون علاوه بر آنکه مطالب در آن صورت تا حدّی در ذهن میماند و نیز موجب تمرکز بر روی مطالب میگردد؛ بعدها هم میتوانید به آن یادداشتها رجوع کنید. بنده در این رابطه حدود 50 دفترچهی 100 برگ و 60 برگ از یادداشتهای خود دارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی زندگی خود را طوری تعریف کنیم که اولاً اصل را بر بندگی خدا بگذاریم و ثانیاً سعی کنیم آرزوهای دنیایی خود را کم نماییم، متوجه میشویم خدای این عالم، خدایی است که به راحتی میتوان از او راضی بود و در زیر سایهی او به نیازهای حقیقی و منطقی خود دست یافت، در حدّی که همچون ملایمان امام الموحدین«علیهالسلام» اظهار میداریم: «الَهي! كَفَي بِي عِزّاً انْ اكُونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفَي بِي فَخْراً انْ تَكُونَ بِي رَبّاً انْتَ كَمَا احِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِب»؛[1] خدايا! همين اندازه عزت مرا بس است كه من بندهی تو باشم و همين اندازه فخر مرا كافى است كه تو پروردگار من باشى، تو همان هستى كه من مى خواهم، پس مرا چنان كن كه تو مى خواهى. خيلى شعور مى خواهد كه انسان متوجه معنى شايسته شدن براى عبادت بشود، به طورى كه حضرت حق به او فرمان بدهد، از اين به بعد امكان پرستيدن من در تو پيدا شده است. موفق باشید
[1] ( 1)-« بحارالانوار»، ج 76، ص 403.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم حرف درست و خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موطن قلبی، همینطور است. ولی در موطنِ خلقی و فیض اقدس، رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» وحی را از حضرت جبرائیل میگیرند. یعنی جنبهای از آن حضرت که با خلق روبهرو است از طریق جنبهی باطنیِ خود که مقامِ ملک وحی است، وحی را نازل میکند. بدین لحاظ نمیتوان گفت حضرت عین وَحی میباشند، ولی در یکی از مراتب باطنیِ وجودیِ خود، از ملک وحی جهت تفصیلِ حقیقت اجمالی وحی، به ارادهی الهی بهرهمند میگردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نه 2- غرب تحت عنوان «آزادی قلم» اجازه میدهد هر حرفی نوشته شود. مرحوم شهید آوینی متذکر میگردد تا صاحبان قلم، از خودخواهیها و منیّتها و کینهها و جهلها و شهوتها آزاد نباشند، چگونه قلم که یک ابزار است میتواند آزاد باشد و آزادگی را ترسیم کند؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد اینکه دشمن تلاش کرده است واژهی مقدس «آزادی» را نهتنها تحریف، که از آنِ خود کند، بحثی نیست. سخن آن است که چرا ما با تمام وجود نشان ندهیم که ماییم که آزادی را پاس میداریم و چرا ما نشان ندهیم که ما آن نیستیم که دشمنان ما، ما را بدان متهم میکنند؟ نکتهی مهم آن است که هرکس حقیقتاً آزادی را دوست دارد، حتماً رعایت محدودیتهای مقدس را برای ارزشنهادن به آزادی رعایت میکند. آزادی حقیقت شیرینی است که اتفاقاً در شهری مثل شهر قم باید بیشتر ظهور کند، از آن جهت که انسانهای متدین به انتخابِ دیگر انسانها، احترام بیشتر میگذارند و در چنین فضایی مسلّم، محدودیتهای مقدس و انسانی نادیده گرفته نمیشود. «آزادی» احترام به انسانیتِ انسانها است.
وقتی ما گرفتار غفلت از حقیقت مقدس آزادی شدیم، یا در کسوت انسانهای مذهبی، بلندگویِ روضهخوانی خود را بلند میکنیم و یا در کسوت انسانی غیر مذهبی، صدای موسیقیِ داخل ماشین خود را به گوش فلک میرسانیم. در هر دو صورت زیباییِ آزادی، چشیده نشده است تا با احترام به آن، حقوق دیگران رعایت شود.
ما نیاز داریم تا آزادی را تجربه کنیم و از آن لذت ببریم مثل کسی که بهجای لذّتبردن از داراییهای دنیایی، از ایثار و بخشش لذّت میبرد. بنده فهمِ آزادی را یک موضوع انسانی میدانم که مؤمن و غیر مؤمن بدان نظر دارند. نباید بگذاریم رسانههای معاند این شعار بزرگ را از ما برُباید.
تعجب میکنم که میفرمایید نباید از ادبیاتِ دشمن استفاده کرد! آیا آزادی که شعار همهی انبیاء و اولیاء است، ادبیات دشمن است؟! مگر مولایمان امام الموحدین«علیهالسلام» نفرمودند: «لَا تَكُونَنَّ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ حُرّاً» بندهی غیر مباش زیرا که خدایت آزاد آفریده است؟! و مگر ما این شعار بلند را تا حال، در زندگی خود درست اجرا کردهایم؟! آیا اگر بنا است ما بندهی دیگران نباشیم و آزادی خود را در هر صورتی حفظ کنیم، میتوانیم رعایت آزادی و حقوق دیگران را نکنیم؟!! میپرسید؛ اگر کسی حجاب خود را کاملاً کنار گذاشته است، ما با او چه برخوردی داشته باشیم؟ با آنکه همانطور که خودتان میفرمایید موضوع در این مثال، تقلیلیافته است؛ باید روشن شود چنین فردی فرهنگی که مردمی برای ساماندادن به جامعهی خود – خارج از مذهبیبودن و غیر مذهبیبودن – برای خود ترتیب دادهاند و محدودیتهایی را تعریف کردهاند را، یک انسان آزاده زیر پا میگذارد؟ و توهین به یک ملت با کدام روحیهی آزادگی میخواند؟ حضرت امام«رضواناللّهتعالیعلیه» در زمانیکه در نوفللوشاتو ساکن بودند حتی اجازه ندادند گوسفندی خلاف مقررات آن کشور در کنار باغی که اجاره کرده بودند، ذبح شود. ما معنای آزادی را اینطور میدانیم و معتقدیم اگر آزادی را خوب تعریف کردیم مثل هرچیز مقدسی مورد احترام انسانها قرار میگیرد و آن کس که از آن غفلت کند، شرمسار میگردد.
مشکل ما نسبت به آزادی در جایی است که هنوز نتوانستهایم زیبایی آزادی را بچشیم و بچشانیم و آن ایدهی بزرگ را از چنگال شهوتپرستان در آوریم. ما به حکم آزادی قدرت آن را داریم که جهانِ استکباری را بر هم زنیم و اسیر غبارهای دویستسالهی آن نباشیم.
استفادهی ابزاری از آزادی نباید وسیلهای باشد که ما بر آزادی و آزادگی تأکید نکنیم. زیرا این آزادی است که به انسان و انسانیت معنا میبخشد و «عشق» را زنده میکند. چرا اجازه دهیم چیزهایی بر ما تحمیل شود که زندگیها را از فطرت طبیعیاش خارج و گرفتار انواع توهّمها کند؟
تنها وقتی میتوان با انسانها درست ارتباط برقرار کرد که آزادیِ همدیگر را پاس داریم. وقتی یک انسان دینی حتی از محدودیتهای طبیعی، خود را آزاد میکند و روزه میگیرد تا محکومِ طبیعت خود نباشد، میتوان گفت او به دنبال چشیدن حقیقت آزادی است، پس چرا این منش را که دوستداشتنِ آزادی است از دستْ فروگذاریم؟!
همهی حرف بنده آن است که باید «آزادی» را با جان و دل خود چشید تا بتوانیم با رعایت حقوق دیگران، به آنها «عشق» بورزیم. از این لحاظ عرض کردم ما باید «عشق» را هم در «آزادی» جستجو کنیم و مسلّم آنهایی که رعایت حقوق افراد را انجام نمیدهند، کویرهایی هستند که هرگز «عشق» به مشامشان نخواهد رسید. و این است که میبینید چنین انسانهایی از همهچیز گلهمندند و همخانهی انواعِ نارضایتیها هستند.
هرکس دوست دارد با انسانهای آزاده زندگی کند از آن جهت که در زیر سایهی چنین انسانهایی، دوستیها تحقیر نمیشود و هرکس انسانیت خود را احساس میکند.
آیا شما وقتی تشنه هستید، حاضرید با فشار دیگران به شما آب خورانده شود؟ یا برعکس؛ حاضرید از سرِ آبخوردن بگذرید، ولی آزادی خود را حتی برای رفع عطش زیر پا نگذارید؟ ما سالها است از چشیدن «آزادی» محروم بودهایم و آزاداندیشی را که تنها با عشق به آزادی ظهور میکند، را با انواع حیلهها و دروغها به زندان بردهایم. ما خدایی در سینه داریم که تنها وقتی آزادی را پاس داریم و حقوق دیگران را محترم بشماریم، با ما سخن میگوید. آیا با این چند کلمه میتوان از «آزادی» این گمگشتهی دورانها سخن گفت؟!!! و یا باید سالها منزل به منزل و کوی به کوی به دنبال آزادی این زیباترین روحانیتِ درون خود، به جستجو پرداخت شاید که رُخ بنماید و در آن صورت است که معنای سالهای سال اشک برای آزادمردان و آزادزنانِ کربلا به معنا مینشیند و ندای حسین«علیهالسلام» به گوش ما، آری! به گوشِ ما ابوسفیانها خواهد رسید که: «يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُم» ای پیروان ابوسفیان! اگر دین ندارید و نگران ابدیت خود نیستید، لااقل در دنیای خود آزاد باشید. آیا آن وقتی که ما رعایت حقوق افراد را نمیکنیم و نگران دیانت و ابدیت خود نیستیم، لااقل به خاطر آزادی، آری! فقط به خاطر آزادی حاضریم حریمِ انسانیت انسانها را حفظ کنیم؟ تا لااقل گوشهایمان از پیام مولایمان حسین«علیهالسلام» خالی نباشد؟ بنده تنها راه را برای چشیدن نور آزادی، رجوع جدّی به دین و دینداری میدانم به شرطی که دینداری خود را بازخوانی کنیم. ما در کانون یک بحران بزرگ و جهان جدیدی از تاریخ خود هستیم که باید آزاداندیشی را به تاریخ خود برگردانیم و این با پاسداشتن ذاتِ آزادی ممکن است و عبور از آزادیهای تصنعی که بیبند و باری را بهبار آورده است؛ و از این طریق آن نوع آزادی که همهی اندیشمندانِ جهان بشری چه در غرب و چه در جهان اسلام بر آن تأکید داشتند را ربوده است. تا آنجا که امام الموحدین«علیهالسلام» به مالک اشتر در مورد کسانیکه متدیّن به اسلام نیستند، میفرمایند: اگر در دیانت با تو، یکی نیستند در آفرینش با تو برابرند. و از این طریق حضرت راهِ رعایت حقوق و آزادی را برای بشریت میگشایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع تشرف بسیار عمیقتر و حساستر از آن است که با این نوع برداشتها بتوان تکلیفش را یکسره کرد. بعضی از بزرگان حکمت و عرفان متوجهاند که بعضاً با ذهنیات خود به دنبال حضرت هستند. با توجه به این فرمایش شما، پس عملاً باید فقها هم کار خود را ترک کنند و به پینهدوزی و خیاطی رجوع نمایند! موفق باشید